خطرهای بزهکاری
بزهکاری، هم برای جامعه و هم برای افرادی که درگیر آن میشوند، خطرهایی را به دنبال دارد. یکی از این خطرها، پناهگاهیشدن به اشکال مختلف در نهادها و سازمانهای امن و تسهیلات اجتماعی مانند مراکز بازداشتگاهی، مدارس کارآموزی و آموزشی، پناهگاهها، خوابگاهها و مراکز تشخیصی و زندانهاست. بعضی جوانان به این دلیل ساکن پناهگاهها میشوند که قبلاً مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند یا با دیگران درگیر شدهاند، اما بیشتر آنها به دلیل جرایم و قانونشکنیهای مختلف دستگیر و نگهداری میشوند. هزینهی این تسهیلات، به طور کلی در حدود 2/8 بیلیون دلار در سال 1989 برآورد شده اســت. به این هزینهها باید هزینهی زندانها و هزینههایی را که صرف نگهداری نوجوانان و جوانان بزهکار در کانونهای اصلاح و تربیت میشود نیز افزود.شیوع و میزان بروز بزهکاری
شیوع بزهکرای برابر اســت با تعدادی از نوجوانان جامعه که طی دورهی زمانی خاصی در رفتارهای بزهکارانه درگیر میشوند (در طول دوران زندگی، یک سال، یک ماه و غیره).بزهکاری و ویژگیهای جمعیتشناخت اجتماعی
سن و جنسیت، از همبستههای مهم قانونشکنی و بزهکاری به شمار میروند. اگرچه ممکن اســت روابط بین این عوامل و خلافکاری تا حدودی وابسته به نوع قانونشکنی باشد، اما واقعیت این اســت که نوجوانان، بویژه پسران، بشدت در جرایم درگیر میشوند. میزان قانونشکنی تا حدودی در افراد ساکن در شهرها و نواحی صنعتی بیشتر اســت.سن
آمار ملی آمریکا در سال 1992، نشان میدهد که میزان توقیفشدن به دلیل قانونشکنی در افراد 15 تا 18 ساله در بالاترین سطح اســت و در 16 سالگی به اوج خود میرسد (ادارهی فدرال مطالعات و بررسیها، 1993). آمارهای مربوط به قانونشکنیهای توأم با جرایم نشان میدهد که میزان قانونشکنی در سالهای اول نوجوانی افزایش مییابد (15 تا 17 سالگی)، در سالهای آخر نوجوانی در سطح متوسطی باقی میماند و پس از آن کاهش مییابد، این پدیده هم در مورد دختران و هم در مورد پسران صدق میکند (فارینگتون (6)، 1987).جنسیت
پسران گروههای سنی مختلف قانونشکنی میکنند و بیشتر این قانونشکنیها همراه با جرایماند. تحقیقی که روی پسران و دخترانی که در سال 1985 در فیلادلفیا به دنیا آمده بودند انجام گرفت، نشان داد 33 درصد پسران و 14 درصد دختران قبل از 18 سالگی حداقل یکبار توسط پلیس دستگیر میشوند (ترسی، ولفگانگ و فیجلو (7)، 1985). میزان تفاوتهای جنسی تاحدودی وابسته به عواملی مانند قانونشکنی، سن و نژاد اســت. احتمالاً میزان بروز جرایم جدیتری مانند دزدی و سرقت در پسران در بیشترین حد خود اســت. از اینرو میزان توقیف دختران برابر با 24 درصد کل توقیفهاست و میزان دستگیری به دلیل قانونشکنیهایی مانند سرقت، جعل اسناد و مدارک، خیلی کمتر و برابر با 7 درصد از کل توقیفهاست. به نظر میرسد میزان این جرایم در پسران در سالهای نوجوانی و سالهای اولیهی بزرگسالی در بیشترین حد اســت (ادارهی فدرال مطالعات (8)، 1993).سکونت در شهرهای بزرگ و صنعتی
محل اقامت، یکی از همبستههای مهم دیگر بزهکاری اســت. پژوهشها نشان دادهاند که میزان قربانیهای ناشی از قتل و خودکشی ناشی از جرایم مختلف در شهرهای بزرگ، بویژه در پایتخت، بیشتر از حومهی شهرها و شهرهای کوچک اســت (باستیان (9)، 1993). مطالعهی ملی جوانان نشان میدهد که ساکنان شهرها بیشتر دست به جرایم میزنند. در سال 1976، نمونهای متشکل از 26/4 درصد جوانان شهری و 15/9 درصد جوانان روستایی پرسشنامههایی را در مورد قانونشکنیهایی که طی سال قبل داشتند، پرکردند. نتایج نشان داد که میزان قانونشکنی در نوجوانان شهری سالیانه 6/9 درصد و در نوجوانان روستایی 3/2 درصد بود. رابطهی بین سکونت در شهر و بزهکاری توسط دادههایی که از ادارهی پلیس به دست میآیند نیز تأیید شده اســت.روندهای زمانی
در سالهای جنگ جهانی دوم، میزان جرایم در بیشتر کشورها افزایش چشمگیری داشت که دادههای آن قابل دسترساند. بررسی و مطالعهی تاریخچهی روندهای جرایم نشان میدهد که میزان جرایم در کشورهای صنعتی به صورت منحنی U شکل اســت که در سالهای دههی 1800 و اوایل دههی 1900 کاهش و در سالهای بعد افزایش یافته اســت (لان (10)، 1992). آمارهای اداری و دادههای مربوط به قربانیها، نشان میدهد که سطح جرایم در سالهای دههی 1970 و اوایل دههی 1980 به اوج خود رسیده اســت. افزایش کلی میزان جرایم از اواسط قرن نوزدهم به بعد تا حد زیادی به تغییر ساختار سنتی جامعه نسبت داده میشود.پیشگیری
از نظر سنتی، پیشگیری به صورت فعالیتهایی تعریف میشود که منجر به توقف، کاهش یا ثابتماندن میزان ارتکاب به جرم و رفتارهای بزهکارانه میشود. درمان نیز عبارت اســت از فعالیتهایی که به کاهش فراوانی و شدت رفتارهای بزهکارانهای که تاکنون انجام میگرفته اســت، کمک میکند. تمایز قائلشدن بین پیشگیری از بزهکارشدن فرد و کاهش رفتارهای بزهکارانه در میان بزهکاران به صورت ایدهآل بسیار ظریف، دقیق و مشکل اســت. از اینرو بهتر اســت هر تلاشی را که برای جلوگیری از ازدیاد و فراوانی و شدت بزهکاری در طول پیوستار بزهکاری صورت میگیرد، پیشگیری از بزهکاری بنامیم. در ادامه، عوامل زمینهساز بزهکاری و راهبردهایی که به کاهش آن کمک میکنند، بررسی میشوند.پینوشتها:
1. deliquency
2. Maguire
3. Lindgren
4. Kennedy & Baron
5. Elliot, Huizinga & Menard
6. Farrington
7. Tracy, Wolfgang & Figlio
8. Federal Bureau of Investigation
9. Bastian
10. Lane