ماهنامه دانشمند - احسان حاجیان: بیشتر ما در یک یا چند شبکه اجتماعی حساب کاربری داریم و معمولا هر روز به آنها سر می زنیم. اگر مواردی مثل پرکردن اوقات بیکاری، تفریح کردن، اطلاع از اخبار و البته شایعات و سرک کشیدن در زندگی خصوصی دیگران را کنار بگذاریم، برای بسیاری از ما این شبکه ها ساده ترین و حتی تنها راه اطلاع یافتن از وضعیت اقوام و دوستانمان به شمار می روند.
غیر از شبکه های اجتماعی، اپلیکیشن های پیام رسان هم به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما تبدیل شده اند تا جایی که بعضی افراد فقط به دلیل ضرورت استفاد از اپلیکیشن هایی مانند تلگرام در کارشان گوشی های هوشمند خریده اند.
با وجود تمام مزیت های این سایت ها و اپلیکیشن ها نمی توان از تاثیرات منفی آنها بر زندگی و سلامت چشم پوشی کرد. دانشگاه ها، پژوهشکده ها و نهادهای دولتی با انجام مطالعات و پژوهش های مختلف به طور مرتب در مورد آسیب های گوناگونی که استفاده نادرست و خارج از عرف فناوری های جدید به دنبال دارند به ماهشهدار می دهند. با ظهور تلفن های همراه هوشمند، زندگی دیجیتال و استفاده از اینترنت وارد مرحله جدیدی شد.
در حال حاضر در جهان 65 درصد زمان صرف شده در دنیای دیجیتال با استفاده از گوشی های هوشمند و تبلت ها رقم می خورد و رایانه های شخصی با 35 درصد به ابزاری ثانویه تبدیل شده اند. باید دید با ظهور نسل بعدی گجت ها و تلفن های هوشمند، نسل پنجم اینترنت همراه و فرگیر شدن اینترنت اشیا و اتصال روزافزون ما به این دستگاه ها چه سرنوشتی در انتظارمان خواهدبود.
نبودن خودقانون مداری و مستعدبودن در برابر فشارهای روانی، نوجوانان در سن بلوغ را در برابر مشکلاتی از جمله افسردگی فیسبوکی، هرزه نگاری و زورگویی مجازی آسیب پذیر می کند. این مشکلات تهدیدهایی واقعی هستند.
سه مشکل رایج
انجمن روان شناسان آمریکا زورگویی را رفتاری پرخاشگرانه از سوی یک نفر که باعث ناراحتی فرد دیگری می شود تعریف کرده است. زورگویی مجازی گستره وسیعی دارد که از تهدید مستقیم و ایمیل های ناخوشایند گرفته تا فعالیت های ناشناسی مانند اوباش گری اینترنتی (Trolling) را شامل می شود. 32 درصد نوجوانانی که از اینترنت استفاده می کنند تایید کرده اند که انواع گوناگونی از تهدیدشدن مجازی به وسیله دیگران را تجربه کرده اند. در حالی که پیام ها یا ایمیل های ناخوشایند ساده ترین نوع زورگویی مجازی است اما احتمالا کمتر از انواع دیگر رایج است.
فقط 13 درصد نوجوانان فته اند پیام های تهدیدآمیز یا پرخاشگرانه دریافت کرده اند. حتی ارسال یادداشت های شخصی دیگران در یک گروه بدون اجازه فرستنده هم نوعی زورگویی مجازی محسوب می شود.
در پژوهش های مرکز تحقیقات پیو (Pew Research Center) معلوم شد 15 درصد نوجوانان به دلیل ارسال یا پست شدن پیام های شخصی شان در گروه ها و انجمن های عمومی مضطرب و پریشان شده اند. همچنین، نزدیک به 39 درصد نوجوانانی که از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند به طریقی مورد زورگویی مجازی قرار گرفته اند که این رقم برای آنهایی که از اینترنت استفاده می کنند ولی در شبکه های اجتماعی فعالیت ندارند 22 درصد است.
اوباش گری اینترنتی، انجام عمدی اعمالی مانند نفرت پراکنی، نژادپرستی، تعصب مذهبی، زن ستیزی و مجادله یا نزاع ایجاد کردن و اختلاف افکنی بین افراد در اینترنت را شامل می شود. این اعمال که اغلب به طور ناشناس انجام می شوند در شبکه های اجتماعی فراگیری زیادی دارند. میزان انجام این کارها بین آمریکایی ها حدود 28 درصد است.
یکی از مهم ترین علت های زورگویی و اوباش گری مجازی امکان ناشناس ماندن در اینترنت است. براساس اطلاعات منتشرشده از سوی پایگاه Stopbullying.gov بین دو گروه از مردم احتمال انجام دادن زورگویی مجازی بیشتر است؛ افراد معروف و افراد رانده شده به وسیله جامعه. گروه اول به چنین اعمالی دست می زنند تا همچنان معروف باقی بمانند یا احساس قدرتمندبودن کنند.
گروه دوم برای پیوستن به گروه یا جامعه جدید یا بازگشت به جامعه ای که از آن طرد شده اند این کار را می کنند. شورای ملی پیشگیری از جرم آمریکا با انجام بررسی های گوناگون متوجه شد سه چهارم قربانیان زورگویی مجازی در نهایت هویت فرد زورگو را کشف می کنند و در نتیجه ناشناس بودن، آنچنان که عده ای فکر می کنند از آنها در برابر رو به رو شدن با عواقب اعمالشان محافظت نمی کند.
زورگویان مجازی اغلب یکی از دوستان یا آشنایان فردی هستند که قربانی شده است. البته اگر واقعا بتوان آنها را دوست نامید. فقط 23 درصد قربانیان زورگویی گزارش داده اند به وسیله فردی که نمی شناخته اند آزار دیده اند.
زورگویی مجازی برای کسانی که این کار را انجام می دهند ساده به نظر می رسد چون آنها قربانیانشان و واکنش های آنها را نمی بینند و در نتیجه عواقب ناگواری که این اعمال بر قربانیان دارد تاثیر اندکی روی آنها می گذارد.
در دنیای واقعی، تاثیرات مخرب این اعمال روی قربانیان متفاوت است و از تغییر شیوه زندگی تا خودکشی کردن یا نیاز به مراقبت های روانی را در بر می گیرد. فعالیت های افراد در شبکه های اجتماعی به طور طعنه آمیزی ماهیت و سرشتی انفرادی و فردگرایانه دارد. به همین دلیل، شناسایی قربانیان زورگویی مجازی دشوار است.
با وجود این، مجرمان یا قربانیان اغلب در مورد آنچه اتفاق افتاده است در دنیای مجازی یا واقعی با دیگران حرف می زنند و این گونه می توان آنها را شناخت. همچنین نشانه هایی مانند استفاده نکردن از گجت ها (رایانه، تلفن همراه، تبلت) یا مضطرب و پریشان شدن هنگام استفاده از آنها و تغییرات ناگهانی الگوهای رفتاری فرد نیز به شناسایی آنها کمک می کند.
ارسال عکس ها و تصاویر مستهجن از خود یا ارسال پیام های حاوی کلمات یا مفاهیم مبتذل به افراد یا گروه ها یکی دیگر از فعالیت های شایع میان نوجوانان در شبکه های اجتماعی است. در بررسی های انجام شده از سوی کمپین ملی حمایت از نوجواناندر کل آمریکا مشخص شد به طور شوکه کننده ای، 20 درصد نوجوانان به گسترش مضامین غیراخلاقی دست می زنند. در حالی که نوجوانان پسر بیشتر پیام های حاوی کلمات و مفاهیم مستهجن یا تحریک کننده ارسال می کنند، نوجوانان دختر بیشتر عکس های نامناسب از خود را- معمولا برای دوستان شان- ارسال می کنند.
با وجود این، ماندگاری و گستردگی اینترنت آن را به مکان مناسبی برای نشر چنین اطلاعاتی تبدیل کرده است آن ها با گستردگی و سرعتی همچون همه گیر شدن بیماری های ویروسی.
17 درصد از هرزه نگاران، پیام ها و عکس هایی را که دریافت می کنند با دیگران به اشتراک می گذارند و 55 درصد، آنها را برای بیش از یک نفر ارسال می کنند. به این دلیل که هرزه نگاری باعث آسیب های روحی و احساس حقارت می شود، در بعضی از کشورها و ایالت های امریکا چنین اعمالی جرم محسوب می شود.
افسردگی فیسبوکی به صورت ناراحتی و آشفتگی روحی ناشی از سپری کردن زمان زیاد به وسیله نوجوانان و کودکان در شبکه های اجتماعی تعریف می شود. این مشکل در حال حاضر معضلی کاملا واقعی محسوب می شود.
مطالعات اخیر نشان داده اند مقایسه کردن، عامل اصلی افسردگی فیسبوکی است. بین کاربران فیسبوک، هم مقایسه رو به پایین (مقایسه خود با افراد بدتر از خود) و هم مقایسه رو به بالا (مقایسه خود با افراد بهتر از خود) بسیار رایج است. البته در این مورد گزارش هایی با نتایج متناقض وجود دارد.
غروب دیجیتال
پژوهشگران می گویند همانطور که خورشید چند ساعت قبل از خوابیدن ما غروب می کند ما هم باید چند ساعت پیش از خوابیدن، گجت هایمان را خاموش کنیم تا کیفیت خوابمان را افزایش دهیم. پژوهش ها نشان می دهد احتمال بروز اختلالات خواب و افزایش خطر ابتلا به افسردگی و اضطراب میان نوجوانانی که در طول شب از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند وجوددارد.
در پژوهشی که محققان دانشگاه گلاسکوی اسکاتلند انجام دادند از 460 دانش آموز مقطع راهنمایی در مورد عادت هایشان در استفده از شبکه های اجتماعی و به طور ویژه استفاده شبانه از سایت هایی مانند فیسبوک و توییتر سوال شد. بررسی های انجامشده نشان داد در حالی که به طور کلی استفاده از شبکه های اجتماعی بر کیفیت خواب تاثیرگذار است.
نوجوانانی که شب ها برای بررسی اعلان ها و پاسخ دادن به اتفاقات رخ داده وارد شبکه های اجتماعی می شوند به طور ویژه تحت تاثیر قرار می گیرند. با وجود این، هنوز معلوم نیست آیا استفاده از شبکه های اجتماعی باعث بروز اختلالات خواب می شود یا نوجوانان از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند چون به دلایل گوناگون نمی توانند بخوابند.
در این پژوهش مشخص شد حتی کودکان 11 ساله هم به طور قابل توجهی از فیسبوک و توییتر استفاده می کنند. بعضی از دانش آموزان از نخستین ساعات صبح آنلاین می شوند و از چندین گجت مثل تلفن همراه و تبلت برای سرزدن همزمان به شبکه های اجتماعی مخلتف استفاده می کنند. بلوغ می تواند دوره ای برای آغاز افزایش اسیب پذیری در برابر افسردگی و اضطراب باشد و کیفیت پایین خواب می تواند در این زمینه نقش مهمی داشته باشد.
مهم است بفهمیم استفاده از شبکه های اجتماعی چگونه به این موضوع مرتبط است. شواهد موجود از ارتباط استفاده از شبکه های اجتماعی با سلامت به خصوص در زمان بلوغ پشتیبانی می کنند اما علت آن همچنان نامشخص است.
در این پژوهش همچنین، از دانش آموزان بین 11 تا 17 سال خواسته شد به پرسشنامه ای پاسخ دهند تا میزان کیفیت خواب، عزت نفس، اضطراب و افسردگی آنها اندازه گیری شود. به علاوه، در مورد میزان بروز احساسات هنگام استفاده از شبکه های اجتماعی، فشاری که از در دسترس بودن در 24 ساعت شبانه روز در 7 روز هفته احساس می کنند و اضطراب ناشی از فورا جواب ندادن به پست های جدید در شبکه های اجتماعی از آنها سوال شد. تحلیل های مقدماتی داده های این پژوهش نشان می دهد استفاده از شبکه های اجتماعی به خصوص در شب با کیفیت پایین خواب، عزت نفس کمتر و اضطراب و افسردگی بیشتر در ارتباط است. استفاده از احساسات در شبکه های اجتماعی نیز اثر مشابهی دارد.
دبیر اجرایی بیستوهفتمین کنگره انجمن فیزیوتراپی گفت: با توجه به پایین آمدن سن ابتلا به اختلالات اسکلتی - عضلانی؛ مشکلات گردن درد، شانه درد و کمردرد که ریشه در بیتحرکی و عادتهای غلط دارد و مربوط به سالمندان است به سنین نوجوانی و جوانی منتقل شده است.
جام جم سرا:بروز اختلالات جسمانی نظیر چاقی، کم تحرکی، تضعیف قوای بینایی و همچنین بلوغ زود هنگام در کنار مشکلات روحی روانی متعدد همچون پرخاشگری، بی حوصلگی، منزوی شدن، مورد اذیت قرار گرفتن و … از جمله تأثیرات شبکههای اجتماعی بر زندگی کودکان است که متاسفانه قشر گسترده ای از والدین و متولیان و رابطین فرهنگی و آموزشی کشور به آنم بی توجهند .
در میان بی توجهی والدین، کودکان همراه با اخلاق و منش کودکانه خود وارد دنیای مجازی می شوند، عده ی زیادی از کودکان درباره مضرات و سوءاستفاده هایی که در این فضای جدید صورت میگیرد اطلاعی نداشته و فکر نمیکنند فرد یا افراد مقابل آنها که در این محیط با آنها آشنا می شوند، نه تنها یک دوست نیستند، بلکه حتی ممکن است یک جنایتکار حرفه ای با سابقه نیز باشد .
کاربران فیس بوک؛ میانگین سنی زیر ۱۸ سال
کودکان به آسانی، اطلاعات شخصی و محرمانه خود را در شبکههای اجتماعی قرار می دهند. آدرس، تلفن، اطلاعات حساب بانکی و دیگر اطلاعاتی که موجب می شود مجرمان و تبهکاران اینترنتی به سوءاستفادههای مختلف از کودکان به عنوان ابزاری آسان برای رسیدن به خواسته های خود بپردازند به همین دلیل است که کودکان و نوجوانان به عنوان آسیب پذیرترین گروه سنی در مقابل جرم های سایبری شناخته می شوند .
کلیدواژه " تخلفات سایبری" به سوءاستفاده از فناوریهای ارتباطی نظیر اینترنت برای صدمه زدن به افراد اتلاق میشود. این تخلفات و مزاحمتها گاه آثار جبران ناپذیری همانند خودکشی برای افراد در پی دارد. ارسال پیامهای تهدید آمیز، شایعه پراکنی، قرار دادن تصاویر و اطلاعات خصوصی، جعل مدارک، دسترسی به حساب کاربری و درج تصاویر مستهجن در آن، بی حرمتی نسبت به اشخاص، توهین، تحقیر و ترویج مسائل جنسی از موارد تخلفات سایبری است که تلفات زیادی در بین قشر کودکان و نوجوانان دارد .
متاسفانه باید اذعان کرد که بیش از ۳۰ درصد نوجوانان جامعه، مزاحمت سایبری را تجربه کرده اند که درصد قربانی شدن دختران به طور طبیعی از پسران بیشتر بوده است، چرا که دختران اغلب به واسطه روحیات شان آسیب پذیرترند و بدون تعارف باید اذعان کرد که این امر در شهرستان های کوچک در حال شکل گیری و رشد روزافزونی است .
یکی از ویژگی های بارز و مهم رسانه های اجتماعی "تحریف افکار عمومی" است، به طوریکه در فضای عمومی شکل گرفته بسیاری از افراد بدون آنکه یکدیگر را بشناسند در محیط های متفاوت همانند هم، فکر می کنند و تصمیم میگیرند. ویژگی همه رسانهها، تعیین شکل و جهت دهی به افکار مردم است، رسانهها با استفاده از جلوه های نور، صدا، تصویر، صحنه های سمعی و بصری همراه با ابزار انتقال و اثرگذاری پیام توجه تعداد کثیری از مخاطبان خود را به سمتی که اهداف و سیاست های آنان را متوجه می سازد، معطوف میکنند. برای نمونه امروزه افراد جامعه برای تأثیرگذاری در امور سیاسی کشور و یا منطقه نیاز به مراجعه و مشارکت و فعالیت در احزاب ندارند، بلکه به شکل مستقیم آراء و دیدگاه های خود را در یکی رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و … انتشار می دهند، حال اگر رسانه ها نیز آراء و عقاید سیاسی افراد را به سمت و سوی مورد نظر خود هدایت کنند، مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه همان چیزی است که صاحبان رسانهها میخواهند .
عمده آسیبی که موجبات سیاسی شدن فضای رسانههای اجتماعی و حضور آنان در عرصه سیاست را به دنبال دارد، به وجود آمدن یک جهل عمومی است. رسانههایی از این دست به آسانی میتوانند دیدگاه افراد را از مسیر درست منحرف ساخته و به وسیله ابزارهایی مانند شانتاژ و دروغ پراکنی، بزرگ نمایی، عوام فریبی، نشر اکاذیب و سایر روش هایی از این دست اقدام به ترور افراد و گروه ها کرده و نحوه انتخاب افراد را از راه عقلانی به راه احساسی تغییر دهند که به عنوان مثالی ساده در همین محدوده شهر مُهر با بررسی های صورت گرفته، حضور افراد و شهروندان در صفحات مجازی نظیر واتس آپ و … که مدت زیادی از آشنایی افراد با آن نمی گذرد و در همین اندک زمان در اکثر مواقع بدون هیچ خروجی خاص، قیود اخلاقی و اجتماعی را زیر پا گذاشته و حریم خصوصی اشخاص را مورد هدف قرار داده و در برخی موارد اقدام به تخریب افراد حقیقی و حقوقی و حتی برخی از نهاد ها شده است! و متاسفانه باید اذعان کرد که این قبیل کارها در دیگر مسائل و زمینه ها به تناسب سنین مختلف در نوجوانان و کودکان به صورت گسترده تری شایع شده است .
یکی از دانشجویان دوره دکترای علوم تربیتی که در مورد رسانه های اجتماعی و تاثیرات آن تحقیقات گسترده ای را انجام داده است،می گوید : کسانی که موافق موبایل دانش آموزی با این شیوه هستند برای یکبار به یکی از مدارس بروند. چند دستگاه را در صورتی که مشکل خاصی برای وی پیش نمی آید، مشاهده کنند !. از فیلم ها و عکس ها بگذریم که ذهن منِ بزرگسال را آشفته می کند، چه رسد به نوجوان پر از شور و هیجان. حالا تصور کنید فرزند شما هم این محتوا را با دوستانش مشاهده کند. این مکالمه را بین داانش آموز و معلم را بخوانید :
سهیل می گوید: " آقا گوشیم رو ندی خود کشی می کنم!"
می گویم : به خاطر موبایل؟! می گوید بد چیزیه لامصب، حاضرم یه کلیه ام رو بدم یه آیفون ۵ بگیرم!
با این تفاسیر، میتوان صفحات اجتماعی را به دو لبه یک چاقو فرض کرد، یکی تیز و برنده و لبه دیگر نرم و لطیف که اگر تصمیم مناسبی از سوی مسئولان و متصدیان ذیربط و همچنین خانواده ها صورت نگیرد، تبعات آن از سوی این رسانه و شبکه ها، کم از تهاجم فرهنگی به وجود آمده از سوی غرب نخواهد داشت.
جایگاه شبکههای اجتماعی از جمله وی چت، اینستاگرام، واتس آپ، اسنپ چت و … در ایران و فرهنگ ایرانی، موقعیت وارونهای به خود گرفته و جوانان به جای انتقال و دریافت اطلاعات علمی، فرهنگی، اجتماعی و …، متأسفانه به غیر این میپردازند که این مساله نیازمند فرهنگ سازی بیش از پیش دارد (البته آنقدر متصدیان فرهنگی جامعه، واژه "فرهنگ سازی " را در آموزش و پرورش، دانشگاه و دیگر محیط های فرهنگی در بوق کرنا کرده اند که دیگر از آن تنها به عنوان خوراک سخنرانی، استفاده می شود).
فیلترشدن شبکههای اجتماعی را می توان یکی از عوامل عمده در سوق دادن اقشار جامعه برای عضویت در این شبکهها عنوان کرد، چرا که در بیشتر مواقع رسانهها به دلیل انعکاسِ اعمال کردن فیلتر برای شبکههای اجتماعی، به طور ناخواسته آنها را تبلیغ میکنند و این موجب ترغیب جوانان برای حضور در این گونه محیط ها میشود.
با شرح همه این تفاسیر، برخیها موافق رفع بی چون و چرای فیلتر شبکههای اجتماعی در ایران هستند، در عین حال بسیاری از افراد و حتی اعضای شبکههای اجتماعی، لازمه رفع فیلتر از شبکههای اجتماعی را نخست فرهنگ سازی (نه به صورت شعار) مناسب و زودهنگام عنوان کرده اند، اماآیا اینکار تمام مشکلات به وجود آمده و یا مسائلی که در آینده ای نزدیک با آن مواجه خواهیم شد را در این باره حل خواهد کرد و یا راه حل دیگری باید یافت ؟مهرستان/احمد بهار
جام جم سرا: در سال های کودکی، دوستی های پسران و دختران جنبه شهوانی ندارد. اما با بحران بلوغ کشش جنسی بیدار می شود و نوجوان به موضوعات جنسی حساسیت پیدا می کند. اما از آن جا که عدم اطلاع و ناآشنایی با مسائل جنسی در نوجوانان خطرات زیادی دارد، باید به طریقی نوجوانان را در آستانه بلوغ بتدریج در جریان تغییرات جسمی و اتفاقات درونی قرار داد و همین طور بعد از بلوغ هم آن ها را هدایت و راهنمایی کرد.
بهترین راه برای جلوگیری از انحرافات جنسی و عواقبی که برای نوجوان ممکن است پیش آید، آموزش جنسی و آگاهی دادن در خانواده و محیط های آموزشی است.
به نقل از مشاوره خانواده، معمولا طرز تفکر نوجوان درباره مسائل جنسی بستگی به رفتار و واکنش های والدینش در دوران کودکی دارد. نوجوان در اوائل دوران نوجوانی به علت کنجکاوی می خواهد در مورد رشد جسمی بدن خود و اعضای تناسلی و مسائل جنسی اطلاعاتی کسب کند و حتی بفهمد که آیا وضعیت جسمی و جنسی اش طبیعی است یا خیر. اگر اطلاعات لازم در این موارد را والدین در اختیار نوجوان قرار ندهند او مجبور می شود که در مورد مسائل جنسی اطلاعاتش را از همسالان و همکلاسان خود به دست آورد، و چه بسا که این اطلاعات صحیح نباشد. اگر پدر و مادر از همان دوران کودکی رابطه عمیق و دوستانه ای با فرزندان خود برقرار کنند می توانند در دوران نوجوانی به سادگی و راحتی با هم صحبت کنند، و اطلاعات صحیح و درستی نیز درباره مسائل جنسی به آن ها بدهند.
برای آموزش جنسی بهتر است که اموری به کودک آموخته شود که بر اساس سن مورد نیاز و بر اساس موضوع مورد علاقه و تمایل اوست نه آن چیزی که مورد علاقه بزرگسالان است. آموزش جنسی به هیچ وجه نباید به تاخیر افتد بلکه باید اطلاعات و آگاهی کودک و نوجوان همزمان با احتیاجات اجتماعی و رشد او پیش برود. به عبارتی شاید بهتر باشد اطلاعات جنسی زمانی به نوجوان یا کودک داده شود که او کنجکاو شده است و دوست دارد در این مورد اطلاعاتی کسب کند. اما پیش از آن والدین حتما باید در این باره کسب اطلاع کرده باشند تا بدون انحراف جنسی در فرزندشان، پاسخگوی سوالات جنسی و آموزش او باشند. آنها باید دغدغه خاطر نوجوان را با برخورد صحیح و منطقی کاهش دهند تا او بتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. نوجوان سعی دارد تا جایی که ممکن است اطلاعات لازم را به دست آورد، والدین نباید با شنیدن یا دیدن چیزهایی از فرزند خود نگران شوند و این عمل او را غیر اخلاقی تلقی کنند. این کشش و هیجانات و علاقه به امور و اطلاعات جنسی طبیعی است و تا مرحله ازدواج و تشکیل خانواده ادامه پیدا می کند.
بسیاری از والدین از صحبت کردن با فرزند خود درباره مسائل جنسی ناراحت می شوند ، و نمی دانند که چگونه این اطلاعات را در اختیار فرزند خود بگذارند. آنها باید موارد زیر را برای نوجوان خود به سادگی تمام توضیح دهند:
** قاعدگی در دخترها
** چگونگی انزال شبانه در پسرها
** استمناء و اثرات مخرب آن
** بیماری های مختلف مربوط به مسائل جنسی
** مسائل اخلاقی پیرامون مسائل جنسی
** انحراف جنسی
** نزدیکی جنسی
** ازدواج
** حاملگی و چگونگی بارداری و زایمان و....
نبودن کانون گرم خانوادگی و کمبود محبت، بی ثباتی و درگیری خانوادگی و بی کفایتی والدین برای راهنمایی فرزندان از عواملی هستند که باعث انحرافات جنسی در نوجوان می شوند. همین طور وجود وسائل و کتاب ها و سی دی های تحریک کننده باعث انحرافات جنسی در نوجوانان می شود.
جام جم سرا: دوره سنی ۱۰ تا ۱۹ سالگی عموماً با عنوان دوره نوجوانی شناخته میشود. تحول طبیعی کودک برای تبدیل شدن به نوجوان مستلزم تغییرات گوناگونی است. در این دوران علاوه بر تغییرات فیزیکی، دگرگونیهای اجتماعی و روانی فراوانی برای نوجوان رخ میدهد؛ از جمله مهمترین تغییراتی که در این مرحله سنی روی میدهد نیاز فرد به استقلال است. در واقع این استقلالخواهی یک بار در سنین ۲ تا ۴ سالگی و بار دیگر در دوره نوجوانی برجسته میشود و نشان میدهد که فرزند شما مسیر طبیعی تحولش را طی میکند.
برای آنکه نوجوان با این نیاز به صورتی منطقی و متناسب با فرهنگ خود سازگاری پیدا کند زمان لازم است و بزرگسالان بویژه والدین نیز باید با درک این ویژگی شرایط را برای آنکه نوجوان زودتر مهارتهای لازم را فراگیرد مهیا سازند.
نوجوانی و این همه تغییر
پژوهشها نشان میدهد که در سنین نوجوانی، تغییرات ساختارهای مغزی و تفاوت در ترشح هورمونها، باعث میشود تا نوجوان تغییرات سریعی از لحاظ خلق و خو داشته باشد و به همین دلیل گهگاه بیحوصلهتر، حساستر و یا تندخوتر رفتار کند.
این خصوصیات دوران نوجوانی و تلاش مداوم فرزندتان در شکل دهی هویت به طور کلی به تغییرات دیگری هم در سطح رفتار او منجر میشود؛ به عنوان نمونه، او به دیدگاههای همسن و سالانش بیشتر اهمیت میدهد و در نتیجه ممکن است تلاش کند تا بیشتر از آنها تقلید و پیروی کند تا آنکه رفتارهایی شبیه به والدین خود داشته باشد.
تمایل به گوشه گیری، حساسیت به انتقاد، تحریک پذیری، نافرمانی از بزرگترها، گفتوگوی پنهانی، اضطراب و کنجکاوی از دیگر علائمی است که ممکن است با شروع دوران نوجوانی گهگاه در نوجوان دیده شود.
رفتارهایی که باید اصلاح شود
تاکید بر دو نکته ضروری است؛ اول آنکه بسیاری از این تغییرات بخشی از تحول طبیعی انسان برای انتقال از دوران کودکی به دوران نوجوانی است و بخش دیگری از آن نیز به علت رشد تواناییها در نوجوان است. با این حال، پژوهشهای زیادی نیز تاکید دارند که رفتارهای افراطی یا بحرانهایی که به جدال دایمی و اصطلاحاً برپایی توفان میان فرزندان و والدین منجر میشود بیش از آنکه ناشی از ویژگیهای طبیعی دوران نوجوانی باشد از ناآگاهی والدین در رفتار با نوجوان و همچنین دور شدن فرزند از والدین به دلیل چالشهایی است که در دوران کودکی به خوبی حل و فصل نشدهاند.
در ادامه به برخی راهبردهای رفتار با نوجوانان اشاره میشود تا از میزان و شدت این مشکلات کاسته شود:
باب گفتوگو را باز کنید:
از دوران کودکی تلاش کنید تا زمینه برای گفتوگوی صمیمانه میان شما و فرزندتان فراهم شود. این مسئله باعث میشود تا در دوران نوجوانی به جای آنکه فرزندتان با شما جدال کند پذیرش بیشتری داشته باشد و بتواند مشکلاتش را عنوان کند و از راه گفتوگو به نتایج منطقی تری دست یابد.
بپذیرید که او دیگر کودک نیست:
بپذیرید که او در مرحلهای قرار دارد که باید برای ورود به دنیای بزرگ سالی آماده شود؛ بنابراین دیگر همچون یک کودک با او رفتار نکنید و انتظار نداشته باشید که او هم مانند دوران کودکیاش شما را در جریان تمامی مسائل مدرسه یا دوستانش قرار دهد و به جای پرسش و پاسخ مستقیم در زمینه فعالیتها و روابطش، با او گپ بزنید و از این طریق نظارت خود را بر روند کارهایش ادامه دهید.
گوش جان فرا دهید:
گوش دادن ویژگی دیگری است که باید در خودتان تقویت کنید. کودک سابق و نوجوان امروز شما نیاز دارد مقدماتی را که با آنها به یک نتیجه دست یافته است بیان کند و نشان دهد که بر اساس چه منطقی رفتار میکند این ویژگی ممکن است نیازمند صبر و حوصله فراوان شما برای توجه کردن و شنیدن این صحبتها باشد. همچنین نوجوان توجه خاص شما را میخواهد و تمایل دارد که در آن زمان شما گفتههای او را حایز اهمیت بشمارید و با تمام وجود به سخنانش گوش دهید.
توپ و تشر ممنوع:
دیگر زمان آن گذشته است که با یک تشر و داد و بیداد او را به اطاعت از خود وادار کنید هر چند که چنین رفتارهایی در دوران کودکی نیز نامناسب و مخرب بودهاند اما در نوجوانی آسیبهای بیشتری برای فرزندتان در پی خواهد داشت؛ زیرا در این سنین او دارای توانایی لازم برای مقابله و فریاد کشیدن متقابل است که بیشتر باعث میشود تا رابطه شما مخدوش شود.
سیاست تشویق و محرومیت را به کار گیرید:
شیوه کلی و مناسب در نحوه رفتار با نوجوان آن است که سعی کنید ابتدا او را به صورت مداوم به خاطر رفتارهای مطلوبش مورد تحسین و ستایش قرار دهید و سپس در مواجهه با رفتارهای نامطلوب، او را از توجه و تحسینی که ارائه میکردید محروم سازید.
اصرار و پافشاری فقط درمسائل مهم:
به عقایدش احترام بگذارید تا حرمت شما را نیز حفظ کند. برای هر اشتباه کوچکی جایگاه والدگری خود را برای جدل با او خدشه دار نسازید بلکه از تذکرهای کوتاه و تاثیرگذار استفاده کنید. در واقع قاطعیت و اصرار خود را برای مسائلی که از اهمیت ویژهای برخوردار هستند هزینه کنید.
نظارت غیرمستقیم اما همیشگی:
نظارت دورادور خود بر روابط عاطفی، اجتماعی و مجازی او را تداوم دهید تا چنانچه با مشکلی مواجه شد به موقع او را راهنمایی کنید.
نوجوانی را به او بشناسانید:
او را از ویژگیهای دوران نوجوانی آگاه سازید تا با بینش صحیحی بتواند با مشکلات و تغییرات مواجه شود.
نوازش خود را از او دریغ نکنید:
با وجود تمام تمایلی که نوجوان به استقلال از خانواده دارد او به شدت نیازمند محبت و توجه از سوی شماست پس با این تصور اشتباه که او بزرگ شده است و به نوازشها یا دلجوییهای شما نیاز ندارد او را از خود دور نسازید.
از راهنماییهای مشاور غافل نشوید:
هرچند که گفته شد بسیاری از رفتارهای نوجوانان ویژگی طبیعی تحولی آنان است اما چنانچه تغییرات خلقی شدید مثل غمگینی، تحریک پذیری، کناره جویی و بیبند و باری متفاوت از دیگر همسالان فرهنگ خانوادگی و ارزشی شما را نشان میدهد از کمکهای تخصصی یک روانشناس و یا یک روان پزشک استفاده کنید تا شیوه فرزندپروری خود یا حل مشکلات احتمالی فرزندتان را از مسیر درست آن پیگیری کنید. (زهرا حسینزاده ملکی- روان شناس/خراسان)
جام جم سرا: فرهاد حسنزاده در بیان خاطرهای از دوران مدرسهاش اظهار کرد: خانه ما از مدرسه خیلی دور بود. روز اول پدرم مرا به یکی از دوستان برادرم سپرد تا به مدرسه ببرد. او مرا تا نزدیکی مدرسه همراهی کرد و بیتوجه به نابلدی من گفت مابقی راه را خودت برو. نابلدی همان و گم شدن در نزدیکی مدرسه همان؛ ولی بالأخره مدرسه را پیدا کردم، البته خیلی دیر.
او افزود: صفبندی انجام شده بود و همه بچهها در کلاس بودند که ناظم مرا در راهرو دید و آنچنان خطکش را بر کف دستم کوبید که همچنان در حافظهام مانده است.
حسنزاده با متفاوت دانستن روزهای گذشته با زمان حال در بازگشایی مدارس گفت: روز اول مدرسه من به هیچ عنوان به روز اول مدرسه بچههای نسل فعلی که همراه با گل و شیرینی و با رد شدن از زیر قرآن شروع میشود، شبیه نبود. (ایسنا)
امروز آمارهای رسمی تائید میکند که سن شروع مصرف مواد مخدر در کشور از پانزده سالگی است.
قائممقام ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز در گفتوگو با جامجم این نکته را تائید میکند و اشاره دارد به طرح شیوع شناسی اعتیاد دو سال قبل که افراد 15 تا 64 سال را بررسی کرده و معلوم شده که کمتر از هجده سالها نیز جزو مصرف کنندگان مواد مخدرند.
البته این طرح، کف سن افراد مورد مطالعه را 15 سال قرار داده که بعد نیز تائید شده پانزده سالگی سن شروع مصرف است که به اعتقاد ما اگر این کف سنی کاهش مییافت حتما تائید میشد که تعدادی از کوچکترها نیز آلوده مصرف مواد شدهاند.
طبق آمارهای وزیر کشور، بیش از 50 درصد از معتادان، متاهلاند (آمار رسمی معتادان یک میلیون و 350 هزار نفر است) که اگر هر کدام از آنها دو فرزند داشته باشند بیش از یک میلیون و 300 هزار کودک در معرض اعتیاد قرار دارند که دور از ذهن نیست اگر تعدادی از آنها گرفتار مصرف شوند.
البته عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره در گفتوگو با جامجم تاکید میکند که آمار اعتیاد کودکان و نوجوانان به اندازهای نیست که برخی افراد ادعا میکنند و سعی در بزرگنمایی اش دارند، ولی با این حال گرچه این اظهار نظر پذیرفتنی است، اما وجود کودکان و نوجوانان درگیر اعتیاد موضوعی قابل مخفی کردن نیست و گسترش اعتیاد در جمعیت زیر هجده سالها (بدون اغراق و بزرگنمایی) موضوعی است که به چشم میآید، بویژه این که طبق نتایج شیوعشناسی اعتیاد در بین جمعیت دانشآموزی (که در سال تحصیلی 92-91 انجام شد) معلوم شد که یک درصد از افراد در سن مدرسه تجربه یک بار مصرف را داشتهاند.
همین حقیقت است که باعث شده خلأ وجود مراکز درمان اعتیاد برای کودکان و نوجوانان در کشور حس شود، خلأیی که مبتلایان کم سن اعتیاد را با سرگردانی رو به رو کرده و دو راه را پیش پایشان گذاشته: ترک در منزل یا تعمیق اعتیاد در کنار خانوادههای پرخطر.
هماکنون تاکید قانون بر این است که معتادان زیر هجده سال اگر قصد ترک دارند، نمیتوانند به مراکز درمان سرپایی یا مراکز بستری ویژه بزرگسالان مراجعه کنند و گردانندگان این مراکز اجازه پذیرش آنها را ندارند چون قانونگذار حضور همزمان کودکان و بزرگسالان در یک مکان واحد را به صلاح کودکان نمیداند. اما در کنار این تجویز درست، مراکزی ویژه که مختص کودکان و نوجوانان باشد به وجود نیامده و همین خلأ است که این گروه سنی را در مواجهه با اعتیاد آسیبپذیرتر میکند.
نیاز جدی به تاسیس مراکز ویژه
یک کودک و نوجوان مصرفکننده به احتمال زیاد عضوی از خانوادهای نابسامان است، گرفتار اعتیاد که میشود بچگیاش تمام میشود و ممکن است قربانی بهرهکشیهای جنسی شود یا به کار وادارش کنند و وارد وادی فروشندگی مواد بشود.
محمد عبدخدا، کارشناس درمان اعتیاد میگوید این کودک ممکن است در این مسیر جانش را نیز از دست بدهد چون برخلاف مصرفکنندگان با تجربه که کمتر ریسک میکنند و به اندازه مصرف میکنند زیر هجده سالها مصرف کنترل نشده دارند و اغلب با محرکها و روانگردانها شروع میکنند که تجربه نشان داده به مرگ آنها نیز ختم میشود.
این در حالی است که این گروه آسیبپذیر هیچ فرصتی برای ترک اعتیاد ندارند چون پروتکلهای درمانی موجود که روشها و چارچوبهای علمی ترک اعتیاد را تعیین میکند فقط درباره افراد بالای 18 سال نوشته شده و اشارهای به کم سن و سالها ندارد.
عبدخدا این خلأ را تائید میکند و به جامجم توضیح میدهد که ترک اعتیاد کودکان و نوجوانان فوت و فنهای ویژهای دارد و بیشتر بر درمانهای روانی و اجتماعی استوار است و به همین دلیل است که نمیتوان آنها را در مراکز ویژه بزرگسالان پذیرش کرد. او چند سال قبل درمان یکی از این کودکان را دست گرفته، کودکی هشت ساله که بعد از مرگ مادرش، خانواده برای آرام کردن او، مواد به خوردش دادهاند و وقتی به کلاس دوم ابتدایی رسیده قبل از رفتن به مدرسه، همراه با خانواده مواد مصرف میکرده است.
او معتقد است یکی از چالشهای ترک اعتیاد کودکان کنترل درد خماری در آنهاست به طوری که علائم جسمی ترک در آنها مشهود نباشد، به همین دلیل این درمانگر تاکید دارد که این کودکان و نوجوانان نیاز به وجود مراکزی ویژه و کاملا تحت حمایت دولت و خانواده دارند که بهصورت شبانه روزی از آنها مراقبت کند. اما حالا این مراکز در کشور در دسترس نیست، حتی یک مرکز و چون چنین مراکزی وجود ندارد کودکان و نوجوانان مصرفکننده به حال خود رها هستند.
درمان با کمک گروههای شبه خانواده
کودکان و نوجوانان استقلال مالی ندارند به همین علت بشدت به خانواده خویش وابستهاند، اما اگر این خانواده، خود از نابسامانی رنج ببرد و آلوده به مواد نیز باشد و آن کودک و نوجوان نیز گرفتار مصرف باشند، معلوم است که شرایطشان برای درمان اعتیاد تا چه حد پیچیده میشود.
عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره میگوید وضع بیشتر کودکان و نوجوانان مصرفکننده اینچنین است، یعنی خانوادههایی نابسامان دارند که اگر قرار باشد تحت درمان اعتیاد قرار گیرند باید از مدلهای اقامتی که در آن از گروههای شبه خانواده استفاده میشود، بهره برده شود. حسن این گروهها این است که حمایتهایی را که خانواده نمیتواند از کودک و نوجوان داشته باشد اینها اعمال میکنند و در طول درمان و بعد از ترک به کمک افراد میآیند. اما تاکنون این مراکز در کشور راهاندازی نشده، حتی پروتکل درمان ویژه کودکان و نوجوانان (که به شیوههای ترک اعتیاد در این گروه سنی بپردازد و ضوابط آن را تشریح کند) در کشور نوشته نشده تا با استناد به آن بشود، فرد کم سن و سالی را از تبدیل شدن به معتادی بیبازگشت نجات داد.
دیلمیزاده راهاندازی نشدن این مراکز را به چند علت مربوط میداند که مهمترین آن بروکراسیهای اداری مربوط به تدوین پروتکلها و آییننامههاست بهطوری که به گفته او هماکنون سرعت پیشرفت در تهیه پروتکلها از سرعت رشد اعتیاد و تغییر الگوی مصرف مواد در کشور، کندتر است.
این کارشناس اعتیاد به یک مشکل دیگر نیز اشاره دارد که از جنس خلأهای حقوقی است و آن این که برای درمان کودکان و نوجوانان مصرف کننده و بستری کردن آنها در مراکز درمانی حتما به موافقت خانوادههای آنها نیاز است، در حالی که بیشتر این خانوادهها نابسامان هستند و با درمان فرزندان خود موافقت نمیکنند. در واقع دیلمیزاده معتقد است این گیر قانونی باید رفع شود تا دولت و بهطور مشخص، سازمان بهزیستی یا اورژانس اجتماعی متولی شناسایی و درمان کودکان و نوجوانان شود تا دیگر خانوادههای نابسامان و درگیر اعتیاد قدرتی برای مانع تراشی نداشته باشند.
همه چشمها به کمیته درمان
ایران یک میلیون و 350 هزار معتاد شناخته شده دارد که تعداد معتادان غیررسمیاش البته چند برابر این تعداد است. اظهارات مسئولان بلندپایه کشور نیز تاکید میکند که کودکان و نوجوانان بخشی از جامعه معتادان کشور هستند، پس آنچه مسلم است خیز اعتیاد در این گروه سنی است. پس باید برای درمان اعتیاد افراد زیر هجده سال همانگونه که برای بالای 18 سالها برنامه داریم، نقشه راه و پروتکل درمان داشته باشیم.
علیرضا جزینی، قائم مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز به این اصل باور دارد و در گفتوگو با جامجم تاکید میکند که چندی قبل مسئولیت تدوین این پروتکل را به کمیته درمان ستاد محول کرده و حتی در استان سیستان و بلوچستان تاسیس مرکزی ویژه برای درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان را که بهطور آزمایشی آغاز به کار کند، پیگیری کرده، یعنی ستاد نیز به این حوزه وارد شده که این ورود، سندی است بر لزوم پاسخ به یک نیاز، یعنی پیگیری درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان.
اما سرعت اقدام در این حوزه باید بالا برود، چون مافیای مواد مخدر و آسیب اعتیاد، زمان را از دست نمیدهد و دیر نیست روزی که تعداد بیشتری از افراد کم سن و سال درگیر اعتیاد شوند؛ هر چند هنوز هم پیشگیری از اعتیاد و تلاش برای کاهش تقاضای مواد مخدر در اولویت است. در این میان مشخص نبودن آمار اعتیاد در بین افراد کمتر از 18 سال، بویژه افراد زیر 15 سال یک نقطه ضعف است چون اگر جامعه هدف ما درست شناخته نشود، احتمال کوچک انگاری موضوع وجود دارد، در حالی که اگر بپذیریم در کشور به گفته دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر بیش از یکمیلیون و 300 هزار کودک در معرض آسیب اعتیاد قرار دارند، آن وقت برای درمان آنهایی که مبتلا شدهاند وقت را بیش از این از دست نخواهیم داد.
مریم خباز - گروه جامعه
جام جم سرا به نقل از خراسان: دگرگونیهای فیزیولوژیکی، تغییرات هورمونی و به طور کلی فعل و انفعالاتی که حالات روحی نوجوان را کاملاً بر هم میریزد و نمیگذارد دیگران او را به عنوان فردی قابل پیش بینی بشناسند، همه موجب میشود که او به نسبت دیگر افراد خانواده پریشانتر و آشفتهتر باشد.
شناخت فکر، احساس و رفتار
شاید بهترین کمکی که بتوان به یک نوجوان که هر لحظه در حال کشف و بررسی خود، محیط و تجارب خویش است ارائه کرد این باشد که به او آموزش داد «فکر، احساس و رفتار» خود را بشناسد و بتواند آنها را مدیریت کند. نوجوانان غم، شادی، خشم و به طور کلی هیجانات را چندین برابر دیگران تجربه میکنند و این خاصیت سن آنهاست و نمیتوان آنها را بابت این امر سرزنش کرد.
آنچه بیشتر والدین، آموزگاران و... سعی میکنند به نوجوان بیاموزند، نحوه مدیریت این هیجانات است که زمان رسیدن به پختگی را برای نوجوان کوتاه میسازد. به عنوان والدین یک نوجوان چه کاری از دست شما ساخته است؟
وقتی از آثار گفتوگو غافل هستیم
به نوجوانتان کمک کنید میان احساسات و هیجانات خود تفکیک قائل شود، به این شکل که وقتی را برای گفتوگو با او در نظر بگیرید. از او بخواهید طی اتفاقات روزمره بگوید که چند بار در روز خوشحال بوده است، چند بار ناراحت و.... این فن دو مزیت دارد:
الف) زمانی را به گفتوگوی مثبت با فرزندتان اختصاص دادهاید که این امر به تقویت ارتباط موثر میان شما و نوجوانتان که احتمالاً به سختی میتوانید او را در کنار خود بیابید و چند کلامی تبادل نظر داشته باشید کمک فراوان میکند.
ب) به او کمک میکنید به یک خودآگاهی و شناخت نسبت به خود دست یابد که به میزان زیادی او را در کنترل هیجاناتش یاری میدهد. زمانی که نوجوان شما صرف بیان احساساتش برای شما کرده است در واقع فرصتی به او دادهاید تا میان احساس کردن و رفتار کردنش وقفه ایجاد کند. رفته رفته او میآموزد که هر احساسی نیازمند این نیست که حتماً به رفتار تبدیل شود. این امر کنترل و صبر را در او تقویت میکند.
فقط ابراز نگرانی کافی نیست
یکی از مهمترین پیامدهای نوجوانی بحث بلوغ جنسی در این دوره است که نحوه برخورد والدین با این موضوع به میزان بسیار زیادی تعیین کننده نوع رفتار و واکنش نوجوان با آن میباشد. اینکه نوجوان ما در برابر مدیریت نیازهای روحی، عاطفی و جنسی خود راه اشتباهی را انتخاب میکند بیش از هر چیز به رفتاری که خانواده به ویژه پدر و مادر او با این مسائل دارند، بستگی دارد.
ایده آل این است که نگذاریم نوجوانمان ارتباط با جنس مخالف را در چارچوب رابطه جنسی ببیند. او باید با پیامدهای روابط به ظاهر عاطفی با جنس مخالف آشنا شود. اینکه به عنوان والدین نوجوان بتوانید به جای منتقل کردن ترسها و نگرانیهایتان به نوجوان، به او مهارتهای رفتاری را بیاموزید، مستلزم این است که خود با مهارتهای ده گانه زندگی -که پیش از این در صفحه خانواده و مشاوره درباره آنها صحبت کرده ایم- آشنایی لازم را داشته باشید.
در واقع فقط ابراز نگرانی در برابر رفتارهای اشتباه نوجوان کافی نیست و والدین باید بتوانند به ارائه راه حل بپردازند یا حداقل از این بینش برخوردار باشند که هنگام اشتباه نوجوان به جای سرزنش، تنبیه و... از کمکهای تخصصی روان پزشکی و مشاوره برای او استفاده کنند.
الگو باشید
برای داشتن نوجوانی که فردا بتواند مسئولیت زندگی و انتخابهای خود را به عهده بگیرد لازم است امروز شما به عنوان والدین او تمام تلاش خود را برای تربیت فرزندی خودانگیخته، متعهد، سالم از نظر روحی، دارای عزت نفس بالا، دارای نظام اخلاقی و ارزشی مشخص، منعطف، صادق و وفادار به خرج دهید.
کافی است هر آنچه را که از او انتظار دارید «خود» هماهنگ با یکدیگر انجام دهید تا الگوی روشنی به دست فرزندتان دهید. الگویی عینی که راه درست رسیدن به هدف را برای نوجوان روشن میکند. اینکه تنها به فرزندمان بگوییم «چه نکند» کافی نیست، بلکه بیشتر از آن، اینکه بداند «به جای آن، چه باید بکند» راه گشا و کارساز است. کاری که در واقع در رفتار و گفتار شما به عنوان الگو دیده شده است.
در کنارش باش نه در مقابلش
به یاد داشته باشید، صرف بستن راه نوجوان یا تنبیه او، تنها او را در یافتن راه دیگری به سوی هدفش حریصتر میکند. نوجوانی، سن میل به متفاوت دیده شدن است.گاه این میل چنان تند است که به هر قیمتی باید برطرف شود.
این امر به ویژه زمانی قابل مشاهده است که همگان در رابطه با موضوعی نظر موافق میدهند و نوجوان شما نظر مخالف میدهد، حتی با وجود اینکه میداند نظرش صحیح نیست، اما او هر چیز را به قیمت متفاوت بودن میفروشد تا استقلال فردی خود را بیشتر اثبات کند. خیلی هم فرقی نمیکند با تنبیه روبه رو شود یا تشویق. بهترین راه هنگام روبه رو شدن با چنین موقعیتهایی گفتوگو با نوجوان و در صورت امکان مشورت گرفتن از او و شنیدن نظرات اوست که به عبارتی، همان قدم گذاشتن به دنیای نوجوان است.
درک کردن او توسط شما به طور قطع احساسی از امنیت را در نوجوان پدید خواهد آورد که او نیازی به اثبات خود به هر قیمتی ندارد، چرا که میداند صحبتهایش شنیده شده و مورد احترام قرار گرفته است، در یک کلام حالا میداند که او را به حساب آوردهاند.
به یاد داشته باشید که اتاقهای مشاوره، مراکز بزهکاری و کلینیکهای ترک اعتیاد پر است از نوجوانانی که والدینی حمایت کننده در کنار خود نداشتهاند. والدینی که آنها را ببینند و بشنوند. لذا شاید بتوان گفت بهترین راه پیشگیری از آسیبهای نوجوانی برای نوجوانانمان این است که آنها را درک کنیم و قضاوت نکنیم. از طرفی در کنارشان و مراقبشان باشیم، تا اینکه صرفا آنها را پند دهیم و کنترل کنیم. (پریسا غفوریان - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)
جام جم سرا:رشد اعتیاد بین افرادی که هنوز به مرحله جوانی نرسیدهاند، زنگ خطری است برای جامعه چون اگر جدی گرفته نشده و برای مقابله با آن برنامهریزی نشود، میتواند در آینده نزدیک کشور را با بحرانهای زیادی روبهرو کند.
دلایل زیادی سبب شیوع مصرف مواد مخدر بین افراد زیر 18 سال شده از نحوه برخورد با مساله اعتیاد و ضعف در اطلاعرسانی گرفته تا ناآگاهی خانوادهها و ضعف در برنامههای آموزشی آموزش و پرورش. برای نمونه اکنون بیشتر والدین اطلاع دقیقی از مواد مخدر جدید، نحوه توزیع و استعمال آن ندارد به همین دلیل اگر این مواد را بین وسایل نوجوان خود نیز ببینند نمیتوانند بموقع با آن برخورد کنند.
افزون بر این باید یادآور شد بجز آموزش و پرورش هیچ وزارتخانه یا سازمانی نیز برای برطرف شدن نیازهای این گروه از جامعه احساس مسئولیت نمیکند.
این درحالی است که باید تاکید کرد برنامههای آموزش و پرورش نیز از حد کتابهای درسی فراتر نمیرود.
به همین دلیل پرداختن به مشکلات نوجوانان در رقابت مسئولان مدارس برای بهدست آوردن رتبههای برتر گم شده.
باید هشدار داد در چنین سیستم آموزشی شاید نوجوانان با حفظ کردن دروس بهعنوان فرد ممتاز شناخته شوند، اما این افراد ممتاز قادر نیستند در برابر آسیبهای اجتماعی از خود مقاومت نشان دهند.
این درحالی است که دستکم اولیای مدارس میتوانند در کنار دهها کلاس فوقبرنامه با ایجاد کلاسهای ویژه، نوجوانان را نسبت به مسائل اجتماعی مانند اعتیاد آگاه کنند یا از پلیس و کارشناسان سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کمک بگیرند.
نکته اینجاست که تاکنون مسائل اجتماعی در حوزه نوجوانان جدی گرفته نشده و چنانچه مسئولان آن را در اولویت برنامههای خود قرار ندهند، باید منتظر رشد صددرصدی دیگر آسیبهای اجتماعی نیز بین این گروه از افراد جامعه بود.(مهدی آیینی /گروه جامعه)