به همین دلیل همیشه فاصلهای بین والدین و فرزندان ایجاد شده و موجب شرم و خجالت فرزندان از پرسشگری در این حوزه مهم دوران بلوغ میشود و ناچار نوجوانان از طریق منابع دیگری همچون دوستان، کتابهای مرتبط با بهداشت جنسی، فیلمها، اینترنت و هر منبعی که حاوی اطلاعات درست یا غلط درباره مسائل جنسی است، به دنبال پاسخ سوالاتشان میگردند.
بلوغ، اولین بهانه برای آموزش جنسی
وقتی فرزند شما به سن نوجوانی میرسد و اولین نشانههای بلوغ در او ظاهر میشود، وقت آن است که والدین درباره قسمتهای مختلف اعضای جنسی، بلوغ و تغییرات بدنی، آمیزش، رفتارهای جنسی نادرست همچون خودارضایی اطلاعاتی درست به او بدهند، هر چند درصد بالایی از بزرگسالان یا اطلاعات ناقصی در این زمینه دارند یا نمیدانند چگونه اطلاعاتشان را منتقل کنند، بنابراین در اولین قدم لازم است والدین از طریق مطالعه کتابهای مرتبط و صحبت با مشاوران و مراجعه به مراکز آموزشی در مدارس نسبت به آگاهیدادن به فرزندشان اقدام کنند.
بدیهی است در این مورد مادر با دختر و پدر با پسر صحبت میکند و در صورت فقدان حضور یکی از والدین باید از اقوام درجه یک که با نوجوان ارتباط خوبی دارد، درباره این مسائل با او گفتوگو کند. معمولا آغاز بلوغ در دختران ده تا یازده سالگی و در پسران سیزده تا چهارده سالگی است.
معرفی بیماریهای مقاربتی
توضیح درباره بیماریهای مقاربتی همچون ایدز و هپاتیت علاوه بر اینکه اطلاعات نوجوان را در این زمینه تکمیل میکند، بهانهای میشود تا پدر یا مادر بتوانند درباره رفتارهای پرخطر جنسی با فرزندان صحبت کنند و در کنار معرفی این بیماریها از مضرات خودارضایی و عواقب جسمی و روحی آن برای نوجوان بگویند. در صورتی که والدین اطلاعاتی کافی در این زمینه نداشته باشند میتوانند خودشان کتاب یا جزوهای مرتبط با این موضوعات به فرزندشان بدهند.
دقت در انتخاب کلمات
فضای شوخی و طنز، هرچند از فشار روانی موجود بر والدین ونوجوانان میکاهد، اما جدیت مباحث و هدف آموزشی آن را هم زیر سوال میبرد، ضمن اینکه فضا را مستعد حرمتشکنی و پردهدری میکند، بنابراین در انتخاب کلمات باید دقت زیادی کرد، بهتر این است که والدین از واژههای علمی استفاده کنند و برای قابل درک بودن آنچه میگویند از برخی تجربیات و احساسات خود درباره ظهور اولین نشانههای بلوغ بگویند.
باوری غلط با نقاب روشنفکری
برخی والدین میگویند هر چه بیشتر چشم و گوشش را ببندی حریصتر میشود، بگذار تا ببیند و چشمش عادت کند! برخی دیگر هم اصلا به این موضوع فکر نمیکنند، سیل سریالهای ماهوارهای آنها را چنان در خود غرق کرده است که اصلا نگران نیستند نوجوانی که در کنارشان نشسته و در دیدن فلان سریال چندصد قسمتی ماهواره آنها را همراهی میکند، در حال ساختن چه باورهای غلط و اغراق شدهای درباره امور جنسی در ذهن خود است. این باور روشنفکر مآبانه که «بگذار تا ببیند...» و آن بیتوجهی افراطی هر دو نتیجه بیمسئولیتی والدین در زمینه آموزش امور جنسی است.
دیدن صحنههایی با موضوع ارتباط جنسی (حتی اگر تصاویر جنسی نباشد) آن هم در نوجوانانی که تازه در حال پشت سرگذاشتن بلوغ جنسی خود هستند، نوعی ظلم در حق آنهاست. چرا که از یک سو با توجه به سن و سال و شرایطی که دارند به بلوغ ازدواج نرسیدهاند و از سوی دیگر مجبورند با غریزه خود در ستیز باشند و به سوی انحرافات جنسی کشیده نشوند و خویشتنداری پیشه کنند.
توصیه به خویشتنداری جنسی
در سیستم آموزشی کشور ما هنوز آموزش جنسی به طور کامل و صحیح در برنامههای آموزشی مدارس گنجانده نشده، اما در دروسی مثل دین و زندگی به لزوم خویشتنداری جنسی و کنترل نگاه اشاره شده است. اگر والدین در کنار آموزشهای جنسی، احکام دینی و معنوی را هم به فرزندان آموزش دهند در واقع آنها را به یک عامل شناختی مجهز میکنند. چیزی که به آنها یادآوری میکند هنگام برخورد با گناه باید نگران پیامدهای آن نیز باشند.
آموزش مهارت «نه» گفتن به درخواست جنسی
به خاطر داشته باشید که فرزند شما کودک نیست که همیشه کنارش باشید و از او مراقبت کنید. آموزش «نه» گفتن به درخواستهای جنسی دیگران یکی از بخشهای مهم آموزش بهداشت جنسی است. به فرزندتان بیاموزید افراد هوسران و بیماران جنسی به بهانههای مختلف و با سخنان فریبنده به دنبال سوءاستفاده جسمی و روحی از دیگران هستند.
به فرزندتان بگویید سوءاستفادهگران جنسی ممکن است از جملاتی استفاده کنند که به نظر منطقی است؛ مثل «به یک بار تجربهاش میارزد، تو دیگر بزرگ شدهای، مگر مرا دوست نداری، کسی چیزی نمیفهمد، اگر قبول نکنی ترکت میکنم و...»، اما در نهایت این ارتباط پایان خوبی نخواهد داشت. با توجه به گستردگی رسانههای ارتباطی و نرمافزارهای مختلف و شبکههای اجتماعی اینترنتی، مهارت «نه» گفتن به درخواست جنسی دیگران مهارتی است که نوجوانان باید آنرا یاد گرفته باشند تا از آسیبهای احتمالی در امان بمانند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
پدر و مادرها دلشان نمیخواهد فرزندشان به این زودیها وارد دنیای بزرگترها و رابطه با جنس مخالف شود. آنها را با عشق و عاشقی چه کار؟! آنها معمولا معشوق فرزندشان را در شأن او نمیبینند و تاییدش نمیکنند. اگر هم متوجه احساس عاشقانه فرزندشان بشوند، تلاش میکنند آن را انکار کنند یا جلوی هرگونه رابطهای را بگیرند اما این انکار و اجبار خطرناک است و شوق و میل نوجوان را به معشوق بیشتر میکند.
از طرف دیگر، عشق برای نوجوانان خطرهای زیادی دارد. آنها هنوز با واقعیتهای انسانی آشنا نشدهاند. خیلی زود با یک نگاه عاشق میشوند و ساعتها در مورد آن خیالپردازیهای عاشقانه میکنند. عشق نوجوانان معمولا با اضطراب، افسردگی، افت تحصیلی و گاهی اعتیاد و مصرف مواد همراه است. آنها هنوز پختگی لازم برای حل بحرانهای ارتباطی را ندارند. آسیبپذیری دخترها در این مورد بیشتر است.
یک رابطه عاشقانه نامناسب در نوجوانی میتواند «تغییر شخصیت» ایجاد کند و مسیر زندگی را به کلی تغییر دهد. به دلیل تغییرهایی که در شیوه زندگی پیش آمده است، امروزه نوجوانان بیشتر از گذشته با هم در ارتباط قرار میگیرند و احتمال عاشق شدن آنها بیشتر شده است؛ اما پدر و مادرها باید این قاطعیت را داشته باشند که از عضویت فرزند نوجوانشان در شبکههای دوستیابی جلوگیری کنند. البته امیدوارم درباره این جمله بدفهمی نشود. «قاطعیت» به هیچ وجه به معنی «اجبار تحکمآمیز» و «پرخاشگری» نیست.
برخورد همدلانه و سنجیده پدر و مادرها در عین قاطعیت میتواند بسیار کارگشا باشد. البته گاهی باوجود این نظارتها، نوجوانان عاشق میشوند. اینجاست که باید احساسات آنها را جدی بگیریم و با آنها وارد گفتوگو شویم. عبارتهایی شبیه «این آدم به درد تو نمیخورد»، «شأن تو بالاتر از این است»، «سطح خانواده آنها پایین است»، «بهتر از اینها در انتظار تو است» نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه گسستی که بین پدر و مادر و نوجوان وجود دارد، بیشتر و او را روز به روز از پدر و مادرش دورتر و به جمع همسالانش نزدیکتر میکند.
باید تمرین کنیم که با متانت و از سر همدلی با آنها در مورد همه چیز از جمله عشق صحبت و آنها را از پیامدهای منفی عشق در زمان نوجوانی آگاه کنیم. به جای اینکه عشق را به کلی انکار و آنها را از هرگونه رابطهای منع کنیم، به آنها بگوییم که حق هر انسانی است که عشق را تجربه کند اما به دلیل پیامدهای آسیبرسانی که در نوجوانی دارد، بهتر است آن را کمی به تعویق بیندازیم. با این رویکرد حتی جسورترین آنها منطقی میشوند.
وقت آن است که نوجوانان را جدیتر بگیریم، احساسهایشان را بیشتر به رسمیت بشناسیم و الگوهای کهن فرزندپروری و نگاه تحکمآمیز و از بالا به پایین را دور بریزیم. (دکتر حافظ باجُغلی - روانپزشک و عضو کمیته بهداشت و سلامت جنسی انجمن روانپزشکان ایران/ سلامت)
متخصصان سلامت معتقدند که کودکان و نوجوانان باید حداقل در روز 60 دقیقه فعالیت فیزیکی داشته باشند.
این فعالیتها میتواند دوچرخهسواری تا مدرسه، دویدن، پیاده روی، ژیمناستیک و... باشد. مطالعات اخیر نشان داده است که شدت فعالیت نیز در نتیجه ورزش اثرگذار است.
این مطالعات نشان داده است که ورزش با شدت زیاد به مدت دو دقیقه، چهار بار در روز نسبت به فعالیت فیزیکی با شدت متوسط تاثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان دارد.
بررسیها نشان داده است که پخش کردن جلسات ورزشی با شدت زیاد در طول روز تاثیر بیشتری نسبت به فعالیت طولانیتر اما یک بار در روز دارد.
مدیر این تحقیقات میگوید کودکان و نوجوانان به ورزش کوتاه مدت گرایش دارند. در این مطالعات ما دریافتیم که شدت این ورزشها مهم است و اگر شدت آنها زیاد باشد فواید زیادی برای سلامتی دارند.
به گزارش ایسنا، در این تحقیقات 19 نوجوان مورد بررسی قرار گرفته و فاکتورهای مختلفی از جمله قند خون، فشار خون و چربی خون آنها اندازهگیری شد. این افراد 9 پسر و 10 دختر بودند.
این افراد مدلهای ورزشی مختلفی را تجربه کردند. از جمله ورزشهای کوتاه مدت با شدت زیاد، ورزشهای کوتاه مدت با شدت کمتر و ورزش بلند مدت، میزان چربی خون در هیچ کدام از این مدلهای ورزشی تفاوتی نداشت، اما میزان قند خون و فشار خون در ورزشهای کوتاه مدت و شدید کمتر بود.
بیماری قلبی یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در دنیای امروز شناخته میشود. مدلهای ورزشی مناسب میتواند به نوجوانان کمک کند تا زندگی سالمتری را شروع کنند.
ورزشهایی که نوجوانان انجام میدهند بهتر است هوازی باشد تا هم برای قلب و عروق مفید باشد و هم بر عضلات و استخوانها تاثیر مثبت بگذارد.
ورزشهای هوازی شامل دویدن، طناب زدن میشود. کودکان میتواند ورزشهای قدرتی مانند ژیمناستیک و دراز و نشست را نیز انجام دهند.
طبق مطالعات انجام شده توسط محققان کانادایی، نوجوانانی که در طول یک سال دچار آسیب تروماتیک مغز شده اند، حداقل 5 نوشابه انرژی زا در هفته خورده اند و ظاهرا این افراد هفت برابر بیشتر از افرادی که سابقه ای از آسیب تروماتیک مغز ندارند نوشابه های انرژی زا مصرف می کنند.
علاوه بر این پژوهشگران از داده های این تحقیقات دریافتند، نوجوانانی که در یک سال گذشته دچار آسیب تروماتیک مغز شده اند حداقل دو بار نوشابه های انرژی زای خود را با الکل مخلوط کردند در حالی که افرادی که این عمل را انجام نداده اند بیش از یک سال طول کشید تا دچار آسیب تروماتیک مغزی شوند.
به گزارش مهر، «مایکل کسمانو»، جراح مغز و اعصاب بیمارستان سنت مایکل کانادا، در این رابطه می گوید: «این مسئله بسیار مهم است چرا که مصرف نوشابه های انرژی زا به طور کلی با یک آسیب عمومی همراه است نه این که فقط با آسیب تروماتیک مغز همراه باشد.»
به اعتقاد وی، مصرف نوشابه های انرژی زا می تواند با تلاش های بازیابی بدن افرادی که دچار آسیب تروماتیک مغز شده است، تداخل داشته باشد.
نوشابه های انرژی زا حاوی سطوح بالایی از کافئین هستند که باعث تغییر حالت شیمیایی در بدن می شوند و این مساله می تواند از مسیر برگشت از ابتلا به آسیب تروماتیک مغز جلوگیری کرده و مانع بازسازی شود.
این جراح مغز و اعصاب تاکید می کند، کودکان نوجوانان بیشتر در معرض این خطر قرار دارند چرا که هنوز مغزشان در حال رشد است.
به گزارش جام جم سرا به نقل از مهر، تاکنون به نوجوانان توصیه می شده است که با انجام ۶۰ دقیقه ورزش روزانه، از ابتلا به بیماری های مختلف در آینده جلوگیری کنند اما این تحقیقات جدید نشان می دهد که ۸ تا ۱۰ دقیقه ورزش سنگین نیز می تواند چنین نتیجه ای را در بر داشته باشد.
«آلن بارکر»، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه «اکستر» انگلستان، در رابطه با اهمیت و تاثیر فعالیت های بدنی نوجوانان می گوید: «ما می دانیم زمانی که افراد به سن نوجوانی می رسند، سطح فعالیت های بدنی شان کاهش پیدا می کند و تاکنون تلاش های انجام شده برای افزایش این فعالیت ها به یک ساعت در طول روز، بی ثمر بوده است. مطالعات و پژوهش های انجام شده توسط تیم تحقیقاتی ما نشان می دهد که انجام ورزش سنگین به مدت هشت تا 10 دقیقه، فواید سلامتی مورد نیاز بدن را تامین خواهد کرد.»
قابل توجه است که این تیم پژوهشی، در پروژه تحقیقاتی خود، از دانش آموزان سنین ۱۳ و ۱۴ ساله درخواست کردند تا به مدت بیش از دو هفته به انجام تمرین ورزش های سنگین بپردازند. آنها از این دانش آموزان خواستند تا در این تمرینات یک دقیقه دوچرخه با سرعت بسیار بالا زده و ۷۵ ثانیه استراحت کنند و دوباره این عمل را تکرار نمایند.
این دانش آموزان تمرینات مورد نظر را با هشت بار دوچرخه زدن در یک دقیقه و استراحت بین آنها، آغاز کرده و تعداد تکرار این حرکت را در طول بیش از دو هفته به ۱۰ بار افزایش دادند.
نتایج حاصل از آزمایش های فوق و این تمرینات نشان می دهد که انجام حرکات ورزشی سنگین، عملکرد رگ های خونی و توانایی مغز را در کنترل ضربان قلب بهبود می بخشد.
عملکرد رگ های خونی و توانایی مغز در کنترل ضربان قلب، هر دو از عوامل مهمی است که در ایجاد بیماری های قلبی – عروقی نقش مهمی ایفا می کنند و قابل توجه است که این بیماری ها در حال حاضر علت اصلی مرگ انسان ها در بریتانیا عنوان شده است.
به گزارش جام جم سرا به نقل از مهر، این بررسی نشان داده است که نور این وسایل می تواند میزان هورمون ملاتونین را که خواب را کنترل می کند تحت تاثیر قرار دهد.
این تاثیر برای بچه هایی که تازه وارد دوران بلوغ شده اند بیشتر است و نور مانیتور دستگاه های ذکر شده در این بچه ها میزان هورمون ملاتونین را تا ۳۷ درصد کاهش می دهد.
مطالعات قبلی نشان داده است که ۹۶ درصد نوجوانان در ساعات قبل از خواب حداقل از یکی از وسایل دارای مانیتور مانند تلفن همراه، لپ تاپ یا تبلت استفاده می کنند.
محققان با بررسی ۳۰ فرد در رده سنی ۱۵-۹ سال و ۲۹ نفر دیگر با سن ۱۶- ۱۱ سال متوجه شدند که هرچه نور مانیتور وسایل الکترونیک در ساعات ابتدایی شب بیشتر باشد میزان افت هورمون ملاتونین هم بیشتر می شود.
آنها می گویند بخصوص در شروع دوران بلوغ، مغز بسیار به نور حساس شده و سیکل خواب در شب و روز دچار تغییر می گردد.
به گزارش جام جم سرا به نقل از ایرنا، نشریه انگلیسی دیلی میل همچنین تصاویر تکان دهنده ای را از کودکان و نوجوانان هفت تا 17 سال منتشر کرده است که نشان می دهد به دلیل اعتیاد به استفاده از تلفن های هوشمند، گوژ پشت شده اند و ستون فقرات آنها به طرز غیر عادی انحنا پیدا کرده است.
براساس این گزارش، یک فیزیوتراپیست برجسته استرالیایی هشدار داده است که «گردن پیامکی» - وضعیتی که اغلب به دلیل خم شدن چند ساعته سر روی تلفن و تبلت ایجاد می شود- در حال تبدیل شدن به یک همه گیری (اپیدمی) است.
دکتر «جیمز کارتر» بروز تشویش و اضطراب و آسیب دیدن ستون فقرات را از نتایج وضعیت گردن پیامکی برشمرد.
وی با اشاره به افزایش نگران کننده شمار بیماران مبتلا به این وضعیت در طی چند سال گذشته گفت: 50 درصد این بیماران دانش آموزان دبیرستانی هستند.
در یکی از تصاویر دیلی میل درباره عوارض استفاده زیاد از تبلت در کودکان و نوجوانان، گردن یک بیمار هفت ساله دیده می شود که به دلیل استفاده زیاد از تلفن همراه به وضعیت گردن پیامکی مبتلا شده است و تصویر بعدی وضعیت گردن این بیمار بعد از درمان نشان داده شده است.
به گفته محققان، کاربران تلفن همراه به طور متوسط روزی چهار ساعت به تلفن همراه خود خیره می شوند که منجر به بیش از هزار و 400 ساعت فشار مضاعف بر ستون مهره های ناحیه گردن در طول یک سال می شود.
وضعیتی که انسان در هنگام خیره شدن به تلفن دارد، باعث سایش بیش از حد می شود که در نهایت برای تصحیح آن به عمل جراحی نیاز خواهد بود.
پزشکان معتقدند که بر اثر خم شدن مکرر سر، ستون فقرات تا بیش از چهار سانتی متر تغییر می کند، هر چند این آسیب را می توان در نوجوانان با ورزش منظم و اتخاذ یک شیوه زندگی طبیعی و سالم به حداقل رساند.
تغییرات عاطفی و رفتاری و نیز کشیدگی ستون فقرات و ساقه مغز که بر تنفس، ضربان قلب و فشار خون تاثیر می گذارد، از دیگر عوارض استفاده زیاد کودکان و نوجوانان از تلفن های هوشمند و تبلت است.
برایشان بیماری دیابت را توضیح دادم و درمان با انسولین را پیشنهاد و نسخه کردم. والدین بیمار وجود دیابت را پذیرفته بودند ولی در مورد شروع انسولین تردید داشتند. خواهر بیمار که تحصیلات دانشگاهی داشت از این که برادرش وابسته به انسولین شود، نگران بود. آنان از من درخواست میکردند حداقل چند روز با داروی خوراکی مداوا شروع شود و سپس اگر مجبور شدیم انسولین را شروع کنیم. ولی من بدون تردید نسخه انسولین را دستشان دادم و خواستم برای آموزش هر چه سریعتر مراجعه کنند.
اکنون باید به پرسشی که بسیاری از خوانندگان این متن نیز برایشان مطرح است پاسخ گویم؛ چرا انسولین؟
واقعیت این است که این نوجوان به احتمال خیلی زیاد به دیابت تیپ یک مبتلاست و باید تا پایان عمر انسولین مصرف کند. البته با احتمال خیلی کم این بیمار دچار دیابت نوع دو است و ممکن است بتوان در آینده بدون انسولین بیماری دیابت را در او کنترل کرد. سن کم این بیمار، قند خیلی زیاد و افت سریع وزن، دلایل اصلی هستند که مجبور هستیم به او انسولین دهیم.
پرسش دوم این است: اگر کاملا مطمئن نیستم که او دیابت نوع یک دارد و نیازمند قطعی انسولین است، پس چرا با قاطعیت برایش انسولین نسخه کردم؟ آیا بهتر نیست با آزمایشهای تکمیلی از نوع دیابت اطمینان حاصل کنیم؟
درست است که ما میتوانیم آزمایشهایی انجام دهیم که نوع دیابت را با دقت بالایی مشخص کند، اما اشکال این است که این کار چند روز طول میکشد و ممکن است در این مدت این نوجوان به دلیل کمبود شدید انسولین دچار اغما و حال بد شود.
و پرسش آخر: اگر در نهایت معلوم شود این نوجوان دچار دیابت نوع دو بوده است و میتوانسته بدون انسولین هم کنترل شود، آیا تزریق انسولین برایش مضر نبوده است؟
خوشبختانه جواب به این پرسش راحت است. حتی اگر این گونه باشد دادن انسولین به این بیمار مفید است. زیرا در مراحل اولیه که دیابت نوع دو خیلی شدید میشود با دادن انسولین به وی میتوانیم از خراب شدن پانکراس جلوگیری کنیم و آینده بهتری برایش ایجاد کنیم. البته درخصوص این بیمار احتمال خیلی کمی وجود دارد که بتوان در آینده انسولین را کنار گذاشت. زیرا هم سن خیلی کمی دارد و هم چندان چاق نیست (دو دلیل بر ضد وجود دیابت نوع دو). البته من به آنان قول دادم در آینده نزدیک سعی کنم مقدار انسولین را تا حد امکان کاهش دهم واگر به میزان کمتر از حداقل رسید آن را قطع کنم.
یادآوری میکنم در بیماران نوجوان دچار دیابت، شروع انسولین نباید به تعویق بیفتد. به علاوه تزریق انسولین اگر منطقی و با مقدار درست باشد، هیچ ضرری ندارد.
دکتر رضا کریمی
فوقتخصص بیماریهای غدد و متابولیسم
در را بر او باز میکند و پسر وارد میشود. مادر خوشحال است که امروز میتواند ناهاری خوشمزه به فرزندش بدهد، اما برخلاف تصور او پسر آنقدرها هم در عالم ناهارخوردن نیست.
مدرسه او اجازه همراه داشتن موبایل را نمیدهد و برای همین او مثل هر روز به سمت گوشیاش هجوم میبرد و همچون گرسنهای قحطیزده که تازه به او غذا رسیده با حرص و ولع وارد عالم آن میشود و خود را سرگرم میکند.
پسر نوجوان هیچ خوش ندارد از یکی از برنامههای روز عقب بیفتد یا از اخبار جدید گروههایی که در آن عضو است، بیاطلاع باشد.
انرژی زیاد دوران نوجوانی بیش از آن است که در مدت زمانی کوتاه تخلیه شود و او همچنان به وقت احتیاج دارد.
دست آخر با صدای بلند مادر، گوشی به دست برای ناهارخوردن میرود. بوی غذای مطبوعش برای لحظهای لبخند به لبان او میآورد، اما دلیل نمیشود که گوشیاش را در حین ناهارخوردن کنار بگذارد.
مادر غذا را داخل بشقاب میکشد و جلوی او میگذارد. او هم قاشق قاشق میخورد، اما هنگامی که مشغول جویدن است، انگشتانش دوباره به سمت گوشی میرود و به فعالیتش
ادامه میدهد.
باید برای هر چیزی که چشمش را میگیرد کامنت بگذارد و تا آنجا که برایش مقدور است پست جدید قرار دهد.
حتی برای لحظهای نگاهش را به مادرش نمیاندازد تا ببیند چگونه با ناراحتی و ناامیدی به او چشم دوخته. پس از اتمام غذا بلافاصله بدون گفتن هیچ کلامی به سمت اتاقش میدود تا ادامه دهد.
مادر با نگاهی غمزده او را بدرقه میکند. به راستی چه بر سر این نسل آمده است؟
پای صحبت خیلیها که مینشینی، میگویند قدیم تربیت بچه راحتتر بود و الان این کار دشوار شده. بچههای این دوره زمانه حرف شنو نیستند، نمیشود آنها را کنترل کرد و همه آنها خود رای بار آمدهاند، اما واقعیت آن است که بچهها تغییر خاصی نکردهاند و رشد بسیار سریع تکنولوژی بین آنها و اختلاف بین نسلی در عصر ارتباطات بینشان فاصله انداخته است.
به راستی علت چیست و چه میشود کرد؟
متهم اصلی تنهایی
بشر موجودی اجتماعی است. او نمیتواند خود را داخل غار تنهایی زندانی کند و همه عمرش را در حصاری که به اجبار برای او تنیده شده به سر ببرد.
انسان هزار دوست که داشته باشد بازهم آشنایی با هزارویکمین برایش جالب است. هر کدام از گروههای مختلف اجتماعی برای فرد جذابیت خود را داراست.
خانواده، اقوام، همکلاسیهای دورههای مختلف تحصیلی، همکار، دوست، آشنا، در و همسایه، هر کدام به نحوی میتوانند برای فرد جذاب باشند.
شما اگر سالها یکی از دوستانتان را ندیده باشید و تصادفا او را در خیابان ببینید و دقایقی شیرین را با او بگذرانید، حس میکنید بخشی از گمگشته وجودتان را در او یافتهاید و این سالها کمبود او را داشتهاید.
حتی اگر به فردی از اقوام علاقه چندانی نداشته باشید باز هم دوست دارید گهگاه از احوالش باخبر شوید و بدانید به تازگی مشغول انجام چه کاری است.
حال پرسش اینجاست که چرا روال زندگی را به نحوی پیش بردهایم که سایه ظلمانی تنهایی بر سر همه ما گسترانده شده؟ بسیاری از خانوادهها تکفرزند دارند و کودک از داشتن خواهر یا برادر محروم است.
رفت و آمدهای فامیلی هم به حداقل رسیده و دیگرپسرعمو و دخترخاله مانند گذشته
معنایی ندارد.
این در حالی است که نیاز انسانی اجتماعی بودن در تمام ما همچنان حی و حاضر باقی مانده و همواره احتیاج خود را به ما اعلام کرده است.
پس در این شرایط تعجبی ندارد اگر پدیدهای به نام شبکه اجتماعی از راه برسد و دل همه بهخصوص نسل جدید را برباید و بخش عظیمی از زندگی نوجوانان را در برگیرد.
اگر پدر و مادرها برای فرزندان خود وضعیتی را فراهم میآوردند که در آن خبری از تنهایی نبود، هر فرزندی که خواهر و برادر داشت، روابط خوبی در خانواده حکمفرما بود و رفت و آمدها مانند دوران گذشته زیاد برگزار میشد، مطمئنا جذابیت دنیای مجازی به مراتب کمرنگتر از امروز بود.
هر والدی که میخواهد فرزندش را از این عالم دورتر کند باید فضایی دوستانهتر را در خانه پدید بیاورد و گشت و گذار و رفت و آمدها را نیز به اوج برساند تا بهراحتی عالم مجازی مغلوب عالم واقعی شود.
فقدان سرگرمیهای جذاب
مادری میگفت: ده سال پیش که تازه رایانه به خانه ما راه پیدا کرده بود، پسر من که آن زمان فقط هفت سال داشت از صبح تا شب پای بازیهای کامپیوتری مینشست و بدون پلک زدن فقط بازی میکرد.
آن زمان با این کار او مشکل داشتم و حریفش نمیشدم. حالا وضع بدتر شده. او از صبح تا شب موبایل به دست در این گروه و آن گروه سرک میکشد و کامنتهای آنچنانی میگذارد.
گاهی با شنیدن صدای قهقههاش متوجه میشوم اوضاع از چه قرار است و خیلی ناراحت میشوم.
وقتی از آن مادر پرسیدم برای تفریح و پرکردن اوقات فراغت او چه تمهیداتی دیده متوجه شدم او اصلا با تفریح پسرش موافق نیست و دلش میخواهد فرزندش فقط سرش را با کتاب و درس گرم کند و بس.
هنگامی که یک نوجوان تفریح مناسب و جذاب ندارد بهراحتی جذب دنیای مجازی میشود که میتواند ساعتهای مدید را با آن سر کند، بیآن که هزینه خاصی برایش داشته باشد.
در مقابل، نوجوانی که به کلاسهای ورزشی یا هنری میرود و از این کار هدف دارد، تمایل چندانی برای باطل کردن وقتش در دنیای وایبر و تلگرام نخواهد داشت.
فاصله تکنولوژیک دو نسل
هر ابزار جدید تکنولوژیک که به بازار ارائه میشود و ناگهان در میان مردم طرفدار مییابد، مجموعهای از ویژگیهای جالبی داشته که توانسته عده کثیری را به خود جذب کند.
حال بین انسانها و آن ابزار یک مانع وجود دارد و آن هم آشناشدن با آن ابزار است. به طور طبیعی، انسان تنبل است و تغییر و تحول را دوست ندارد.
رفتن در یک مسیر همیشگی و تکراری راحتتر است و بیشتر افراد ترجیح میدهند تا آیندهای نامعلوم به همان روال پیش بروند، اما هستند کسانی که این سد را میشکنند و به سرعت یاد میگیرند و خود را متحول میکنند.
نوجوانان و جوانان این روال را دوست دارند، اما هر چه فرد به سمت میانسالی پیش میرود تنبلی بیشتر در وجود او رخنه میکند و همواره ترجیح میدهد به همان روال معمول عمل کند. همین، عامل فاصله افتادن بین این دو نسل شده است.
نوجوانان به سرعت با دنیای تکنولوژیک روز آشنا میشوند درحالی که نسل قبلی هنوز در خم یک کوچه است.
نوجوانان به افراد به تاریخ پیوسته علاقهای ندارند و به دنبال انسانهای پرانرژی و به روزرسانی شدهاند.
والدین باید خود را همگام با دوران مدرن پیش ببرند تا بتوانند نظارتی نسبی بر عملکردهای فرزند خود داشته باشند و همچنان در مقام یک قهرمان برای او باقی بمانند.
هدفمندی
بسیاری از والدین و استادان اصرار دارند به شاگردان بیاموزند وقتشان را در دنیای مجازی هدر ندهند، اما در مقابل این سوال بچهها را نمیشنوند که میگویند: وقتمان را در دنیای جذاب وایبر و تلگرام نگذرانیم، کجا بگذرانیم؟ در اینجا خوش میگذرانیم، اما خارج از این عالم شاد نیستیم.
واقعیت آن است که بچهها مفهوم چندانی از استفاده بهینه از وقت یاد نگرفتهاند و انگیزه آنچنانی برای ترک سرگرمی و بهره بردن از زمان ندارند.
بر بزرگترها واجب است که در فرزندان خود انگیزه به وجود بیاورند و آنها را یکپارچه شور و اشتیاق کنند.
خود شما هنگامی که به مطالعه کتابهای انگیزهبخش میپردازید شور و اشتیاق مضاعفی برای تلاش و موفقیت در خود مییابید. فرزندتان هم به همین انگیزهها احتیاج دارد.
او را تشویق به انجام کارهای فوقالعاده کنید، نقاط قوتش را به او خاطرنشان کنید، کمکش کنید تا مسیر زندگیاش را پیداکند و با برنامهریزی درست در جهت رسیدن به اهدافش گام بردارد.
نوجوانی که راهش را پیدا کند و به دنبال علائق زندگیاش باشد وقت کمتری را در دنیای مجازی هدر خواهد داد.
و در پایان به خاطر داشته باشید که اگر شما به عنوان پدر و مادر در دنیای واقعی درست عمل کنید، هرگز دنیای مجازی برنده نخواهد شد.
در خانوادهای که کانون گرم مهر و محبت است، فرزندان چندان غرق دنیای وایبر و تلگرام نمیشوند و وقت زیادی را با دوستانی که هرگز در جایی غیر از صفحه گوشیشان ندیدهاند هدر نمیدهند.
نهایت تلاشتان را برای شاداب شدن فضای خانه انجام دهید و با فرزندان خود بیش از پیش دوست باشید.
رفت و آمدهای فامیلی را افزایش دهید و گاهی به تفرج و تماشا در دل طبیعت بپردازید. جاذبههای دنیای واقعی بهمراتب فراوانتر از عالم مجازیاند، اما اشکال کار آنجاست که ما کمتر از آن بهره میبریم، در حالی که سایبریها نهایت داشتههای خود را عرضه میکنند.
از همین لحظه تصمیم بگیرید که دنیایی شاد و جذاب برای فرزندتان احیا کنید تا به زودی گوشی موبایل او مغلوب شود و شما برنده میدان باشید.
مونا سعادت
ضمیمه چاردیواری
رفتار جراتمندانه یعنی توانایی بیان افکار، احساسات و عقاید خود به شکل مستقیم، صادقانه و متناسب، به نحوی که به حقوق خود و دیگران صدمهای نرسانیم. ما برای زندگی روزانه و کنترل امور خود نیاز داریم قاطع و محکم رفتار کنیم و البته این نوع رفتار به معنای عدم انعطاف و نداشتن محبت نیست، بلکه افراد و بالاخص نوجوانان یاد میگیرند که از حق خود دفاع کنند و کلام خود را به زبان بیاورند و از قضاوت دیگران نترسند. افرادی که جراتمند نیستند، معمولا اضطرابهای پنهان، خشم درونی، سرزنش کردن خود و کم کردن تعاملات اجتماعی در آنان بیشتر به چشم میخورد و این مساله باعث میشود، نهایتا از سلامت روان فاصله بگیرند. با توجه به این که انسانها در زندگی خود به سه شکل (پرخاشگرانه، منفعلانه و جراتمندانه) رفتار میکنند، لازم است میزان بروز هر کدام از رفتارها مورد ارزیابی قرار گیرد و اگر میزان رفتار منفعل و پرخاشگر بیشتر از رفتار جراتمندانه است، این مهارت در فرد تقویت شود.
نوجوانان اغلب برای نشان دادن استقلال خود از رفتارهای پرخاشگرانه استفاده میکنند و این مساله باعث میشود میزان روزهای آرامی که تجربه میکنند، کاهش یابد و نهایتا گرایش بیش از حد به محیط خارج از خانه و رفتارهای خطرساز و آسیب زا و مراوده با دوستان مخرب پیدا کنند. بنابراین لازم است به نوجوان آموزش دهیم به جای پرخاشگری، جراتمندانه رفتار کند و به نظر او در خانواده بها داده شود.
این مهارت یعنی:
ـ پذیرش کاستیها و نقاط ضعف خود
ـ تمرکز کردن بر نکات مثبت خود
ـ ابراز عقیده کردن
ـ تقاضای تغییر رفتار نامطلوب دیگران
ـ رد کردن درخواست غیرمنطقی دیگران
ـ ابراز احساسات مثبت و منفی
ـ شروع کردن و ادامه تعاملات اجتماعی
ـ ابراز جملات متعارف هنگام رویارویی یا جداشدن از دیگران
در طول یک هفته یا دو هفته لازم است رفتارهای خود را مورد ارزیابی قرار دهیم و میزان بروز هر کدام از رفتارهای قاطع، منفعل و پرخاشگر خود را مشخص کنیم و به این سه شکل رفتار جراتمندانه از خود بروز دهیم:
1ـ رد کردن جراتمندانه: زمانی که با درخواست نادرست و نامعقول دیگران مواجه میشویم، میتوانیم با روش رد جراتمندانه به درخواست آنان پاسخ منفی بدهیم.
2ـ بیان کردن جراتمندانه: از این روش برای بیان احساس و افکار خود در تشکر از دیگران استفاده میکنیم.
3ـ درخواست جراتمندانه: از این روش در مواقعی که نیازمند کمک گرفتن از دیگران هستیم، استفاده میکنیم.
دکتر مهرنوش دارینی
روانشناس و مشاور