بامداد – آرزوهای طولانی به مرور زمان مرگ و یاد آن را از زندگی انسان خارج می کند و وقتی انسان مرگ را فراموش کرد، گناه کردن آسان خواهد شد و ابایی از گناه کردن نخواهد داشت. یاد مرگ و قبر انسان را راغب به سمت خیرات می کند و آرزوهای بلند توان انسان را برای انجام کار خیر می گیرد.
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:اِنّ اَخْوَفَ ما اخافُ علیکم اتّباعُ الهوی و طولُ الأمل(کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۴۹۰ ، ح ۷۵۵۳) ؛ بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم.
این موضوع در نهج البلاغه نیز با کمی تفاوت آمده است. اولین مطلب در حدیث این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: ترس من این است که شما در زندگی به جای خداپرستی، هواپرست شوید یعنی پیرو هوی و هوس شوید. “هوی” در لغت عرب به معنای میل است .
انسان باید میل به خدا داشته باشد و خدا را عبادت کند؛ اما شیطان و هوای نفس به تدریج و گام به گام، انسان را به جایی می رسانند که معبودش هوای نفس و شیطان می شود.
قلب انسان باید عرش الهی باشد و اگر بتکده هوا و هوس شود به مرور زمان به جای پیروی از خرد و عقل که اطاعت از خداوند است؛ تابع تمایلات نفسش می شود؛ این روند تا جایی در مسیر باطل پیشروی می کند که صدای فرمان های عقلش را نمی شود و تسلیم محض هوس می شود.
در قرآن کریم می فرماید: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ: پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد آیا پند نمى گیرید. (آیه ۲۳ سوره جاثیه)
برای آیه ۲۳ جاثیه دو تفسیر ذکر شده است؛ نخست این که خداوند به کیفر گناه شخص هوا پرست، ضلالت و گمراهی را نصیبش می کند؛ طبق تفسیر دوم؛ خداوند شخص هواپرست را گمراه می کند؛ زیرا او با علم و آگاهی به عواقب گناه از هوای نفسش پیروی کرده است.
باید توجه داشت که به دنبال میل رفتن زمانی خطرناک است که این موضوع پرده ای بر روی عقل انسان بیاندازد و عقل انسان حق را نبیند. مثال آن دیداری است که امام حسین علیه السلام قبل از عاشورا با عمر سعد داشت و او را دعوت به حق کرد اما او با بهانه های مختلف امام را رد کرد، دلیل آن این بود که هوای ری به گونه ای عقل عمر سعد را گرفته بود که حتی سخن امام زمان خود را نمی شنید.
هوا پرستی مرز ندارد و هر مقدار انسان به جلو پیش برود باز هم خواسته های گوناگون و امیال مختلف وجود دارد.
مبغوضترین و منفورترین بتى که در زمین پرستش شده است بت هوا است! و اگر نیک بیندیشیم به عمق این سخن به خوبى واقف مى شویم، چرا که هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى است، چنانکه قرآن مى گوید: « … وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ … ؛ از کسى که قلب او را غافل از یاد خود کرده ایم و پیرو هواى خویش است اطاعت مکن» (کهف/ ۲۸)
از سوى دیگر هواپرستى سرچشمه کفر و بى ایمانى است، چنانکه قرآن گوید: « فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُوْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ …؛ تو را از ایمان به قیامت باز ندارد کسى که ایمان به آن ندارد و پیرو هواى خویش است» (طه/ ۱۶)
از سوى سوم هواپرستى بدترین گمراهى است، قرآن مى گوید: « … وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ …؛ چه کسى گمراهتر است از آن کس که از هواى نفس خویش پیروى مى کند و هدایت الهى نیافته است» (قصص/ ۵۰)
از سوى چهارم هواپرستى نقطه مقابل حق طلبى است و انسان را از راه خدا بیرون مى برد، چنانکه در قرآن مى خوانیم: «… فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ …؛ در میان مردم به حق داورى کن و پیرو هواى نفس مباش که تو را از راه خدا گمراه مى کند» (ص/ ۲۶)
از سوى پنجم هواپرستى مانع عدالت و دادگرى است، چنانکه در قرآن مى خوانیم: «… فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا …؛ پیروى هوى مانع اجراى عدالت شما نگردد» (نساء/ ۱۳۵)
بالاخره اگر نظام آسمان و زمین بر محور هوى و هوس مردم بگردد فساد سرتاسر پهنه هستى را خواهد گرفت: «… وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ …؛ اگر حق از هوى و هوس آنها پیروى کند آسمانها و زمین و تمام کسانى که در آنها هستند فاسد مى شوند» (مومنون/ ۷۱)
اگر آرزوهای طولانی به یک موضوع حقیقی و واقعی تعلق بگیرد خوب و منطقی است و اگر به آن برسی به همه چیز خواهی رسید مثلا اینکه در رکاب امام زمانت باشی و برای رسیدن به آن تلاش کنی. اما اگر به یک چیز واهی تعلق بگیرد و واقعیت نداشته باشد مانند کف روی آب است. مثلا می گوید اگر من این خانه را بخرم یا فلان چیز را بخرم و…
مشکل این آرزوهای طولانی پیاپی این است که انسان تمام توان خود را روی مسائل دنیوی می گذارد و نتیجه این می شود که نمی تواند برای آخرت وقت بگذارد و به آن فکر کند، اصلا نیرویی برای این کار نخواهد ماند. آرزوهای طولانی به مرور زمان مرگ و یاد آن را از زندگی انسان خارج می کند و وقتی انسان مرگ را فراموش کرد، گناه کردن آسان خواهد شد و ابایی از گناه کردن نخواهد داشت. مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ(حکمت ۳۰ نهج البلاغه)؛ کسی که از آتش ترسید گناه نخواهد کرد. یاد مرگ و قبر انسان را راغب به سمت خیرات می کند و آرزوهای طولانی توان انسان را برای انجام کار خیر می گیرد. فایده اینکه مرگ جلوی چشمان انسان باشد این است که همه کارهایش را با مراقبت انجام خواهد داد و فرصت توبه همیشه وجود ندارد.
آنجا که هواپرستى است نه پاى دین در میان است و نه پاى عقل، در آنجا چیزى جز بدبختى و رنج و بلا نیست، در آنجا جز بیچارگى و شقاوت و فساد نخواهد بود. در تاریخ معاصر و گذشته به نام کسانى برخورد مى کنیم که به خاطر هواپرستیشان هزاران و گاه میلیونها انسان بى گناه را به خاک و خون کشیده اند و نام ننگینشان تا ابد به زشتى برده مى شود. این اصل استثناپذیر نیست حتى دانشمندان و عابدان پرسابقه اى هم چون بلعم باعورا بر اثر پیروى از هواى نفس چنان از اوج عظمت انسانیت سقوط کردند که قرآن مثل آنها را به سگ پلیدى مى زند که همواره پارس مى کند. (اعراف/ ۱۷۶)
منابع:
بیانات حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی ری شهری، برنامه «انس با قرآن»
بیانات حجت الاسلام میرباقری؛ به نقل از سایت وارث
سایت طهور
نوشته منظور از آرزوهای طولانی چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
جام جم سرا:
من آرزو دارم معلم شوم، خوب شوم مثل روز اول
«اسرین معروفی» دانشآموز آسیبدیده «شینآباد»ی که بیش از 40درصد سوختگی دارد و پزشکان میگویند روند درمان او حدود هفتسال طول میکشد، میگوید: آرزوی من این است که خودم و همه دوستام مثل روز اول شویم، من میخوام معلم پنجم ابتدایی شوم.
«سیما شادکام» دیگر دانشآموز آسیبدیده «شینآباد»ی گفت: «من میخواهم دکتر جراح پوست شوم و آرزوم اینه که خودم خوب بشم و بتونم درس بخونم. ما میخواهیم تو مدرسهای باشیم که بقیه بچهها اذیتمون نکنن و بتونیم راحت درس بخونیم، جایی که ما پارسال درس میخوندیم تو یه نمازخونه، مدرسه بود که کثیف و خاکی بود و جای خوبی برای درسخوندن نبود.»
«نادیا صالح» از دیگر دانشآموزان «شینآباد»ی هم در این نشست، معلمشدن خود، سلامتی خود و دیگر دوستانش را آرزوی خود خواند.
«آمنه راک» گفت: «من میخواهم استاد دانشگاه شوم، الان دوسالی هست که خوب درس نخواندیم، من جدولضرب را فراموش کردم و باز میخوام که درس بخونم اما جای خوبی ما را نبردهاند و نیاز به سرویس داریم که مدرسه به ما نمیدهد.»
«سیما مرادی» اما آرزوی متفاوتتری نسبت به سایر دانشآموزان دارد. او میگوید: «من میخوام به کشور کمک کنم، فکر کردم و حالا میخوام دندونپزشک شم، دوست دارم همه بیماران شفا بگیرند و خوب شوند.»
روز اول مهر در اتاق عمل هستم
آرزو طاهرآبادی، یکی از دانشآموزان «شینآباد»ی نیز در این نشست گفت: من از دولتم میخوام برای همه ما معلم جدا، کلاس جدا و سرویس بهتری بذارن، الان دکترا دارن برای همه ما بالون میذارن تا از پوستش استفاده کنند و برای ما جراحی پلاستیک کنند، اما خب بچههای دیگه اگر تو مدارس عادی باشیم مثلا نمیفهمن و به ما میخورن و بالونهامون پاره میشه و آسیب میبینیم، مثلا اسرین پارسال براش بالون گذاشته بودن و بعد یکی از بچههای مدرسه بهش ضربه زد و بالونش آسیب دید.
«فریده امیدوار»، دانشآموز «شینآباد»ی میگوید روز اول مهر در اتاق عمل است. او میگوید: آرزوی من این است که مسوولان ما را فراموش نکنن، مثل الان تا آخر به فکر ما باشن. من فقط دوسهماه درس خوندم، انتظار دارم بتونم درس بخونم اما الان خیلی عقب افتادم، سهشنبه روز اول مهر است و من در اتاق عملم.
او ادامه میدهد: من میخواهم کلاسهای ما جدا باشه. ما همهمون بالون داریم اگر به کسی بخوریم و بالونمون پاره بشه، دیگه خیلی درد میکشیم. من میخوام من و همه دوستام مثل روز اول بشیم. وقتی میآییم تهران از درسمون عقب نیفتیم و این خیلی برای ما بد و سخت میشه.
خانواده دانشآموزان «شینآباد» خون اهدا کردند
همچنین خانوادههای دانشآموزان «شینآباد»، با حضور در مرکز اهدای خون در بلوار کشاورز تهران برای کمک به نیازمندان خون خود را اهدا کردند. یکی از پدران دانشآموزان «شینآباد»ی با اشاره به اینکه اغلب مشکلات آموزشی دانشآموزان هنوز پابرجاست، عنوان کرد: «یکی از مشکلات کنونی دانشآموزان بحث تحصیلی آنهاست که هنوز آموزش و پرورش اقدامی در این خصوص انجام نداده است. این دانشآموزان نیاز به مدرسه جداگانه با سرویسهای جداگانه دارند و در سال گذشته متاسفانه در نمازخانه یکمدرسه در پیرانشهر تحصیل میکردند که شرایط مناسبی برای آنها فراهم نبود.»
او همچنین با اشاره به اینکه «حضور دانشآموزان در کلاسهای عمومی مشکلاتی را برای آنها ایجاد میکند»، میگوید: «برای مثال در سال گذشته بچههای ما در حیاط مدرسه حضور داشتند و سایر دانشآموزان ناخواسته و هنگام بازی در مدرسه آنها را هل میدادند که برای روند درمانی آنها ضرر دارد.»
در این جلسه همچنین، حسین احمدینیاز، وکیل دختران «شینآباد»ی گفت: «رسالت دولت براساس قانون اساسی فراهمسازی امکانات مناسب و یکسان آموزشی از شمال و جنوب تا شرق و غرب برای تمامی دانشآموزان است». (شرق)
خبرگزاری آریا -
آن چه به زندگی ما پویایی و تحرک می بخشد، نگاه به آینده است که از آن به «امید» یاد می کنیم. پیامبر خدا(ص) در این باره می فرماید: همانا آرزو، رحمتی از جانب خدا برای امت من است (1) . اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ کشاورزی درخت نمی کاشت.
امید داشتن
شیر ندادن به فرزند یعنی انقطاع نسل، و کشت نکردن درخت یعنی از میان رفتن غذای زندگی. تصوّر کنید زندگی در این وضعیت چه صورتی می یابد. گویند روزی حضرت عیسی(ع) به پیرمردی که مشغول کشاورزی بود، می نگریست. حضرت عیسی(ع) به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را از دل او برگیر». در این هنگام، پیرمرد، بیل خود را به کناری نهاد و روی زمین دراز کشید. مدتی گذشت. حضرت عیسی به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را به دل او بازگردان». ناگهان کشاورز پیر برخاست و شروع به کار نمود. حضرت عیسی نزدیک رفت و ماجرا را از وی پرسید. پیرمرد گفت: «مشغول کار کردن بودم که با خود فکر کردم و گفتم: تا به کی می خواهی کار کنی ای پیرمرد؟! از این رو، بیل را کنار گذاشتم و خوابیدم. کمی گذشت، با خود گفتم: به خدا سوگند، تا زنده هستی باید زندگی کنی! از این رو، برخاستم و بیل را دوباره به دست گرفتم».
نقش امید و ناامیدی در این جریان، به خوبی مشهود است. اما هر چیزی حدی دارد و اگر آن حد، حفظ نشود، دو جنبه ی افراط و تفریط پیدا می کند. امید نیز همین گونه است. جنبه ی تفریط آن، «ناامیدی» است و جنبه ی افراطی چیزی است که در فرهنگ دین از آن به عنوان «آرزوهای دور و دراز» یاد می شود. آرزوی دور و دراز، یعنی آرزویی که از اندازه ی عمر انسان تجاوز می کند و دنیا نیز ظرفیت برآوردن آن را ندارد. این افراط در آرزوها، خود یکی از عوامل نارضایتی از زندگی است. به همین جهت، امام علی(ع) می فرماید: هر کس که آرزوهایش زیاد بشود، رضایتش کم می شود.
به راستی چرا چنین اتفاقی می افتد؟
کسی که صاحب آرزوهای طولانی است، همواره لذت را در چیزی می داند که ندارد و به همین جهت، از آن چه دارد بهره مند نمی شود. چنین افرادی همواره از آن چه دارند، نالان و ناراضی اند و چیزهایی را آرزو می کنند که ندارند. مهم نیست که چه دارند، مهم آن است که همواره آن چه را ندارند، مایه ی خوش بختی می دانند و وقتی به آن چه زمانی آرزویش را داشتند، دست یافتند، باز هم احساس بهره مندی و خوش بختی نمی کنند و به آن چه در دور دست ها وجود دارد، می اندیشند. این، معنای آروزی دور و دراز است.
برای احساس بهره مندی، داشتن فلان نعمت، کافی نیست؛ باید انسان از وجود نعمت، باخبر شود و از داشتن آن، احساس بهره مندی کند، تا لذت آن را بچشد. چه بسا نعمت هایی که وجود دارند، ولی کسی از وجود آن ها خبر ندارد و یا از داشتن آن ها لذت نمی برد.
ناخشنودی بسیاری از کسانی که از زندگی خود راضی نیستند، محرومیت نیست، بلکه ناچیز شمردن و اهمیت ندادن به چیزهایی است که دارند. اگر روحیه ی فرد، این گونه باشد که آن چه را دارد ناچیز می شمارد و لذت خود را در آن چیزی می داند که ندارد، در این صورت، راه تحقق رضایت از زندگی، تأمین خواسته ها و افزایش سطح زندگی نیست؛ زیرا او به هر سطحی از زندگی که برسد، باز همین الگوی فکری را دارد که: «آن چه دارم ناچیز است و خوش بختی در چیزهای بالاتری است که ندارم».
از سوی دیگر، چنین افرادی به جهت آرزوهای بی حد و مرزی که دارند، هیچ گاه به خواسته های خود دست نمی یابند و همواره به خاطر آن ها حسرت می خورند. لذا آرزوهای دور و دراز، سبب می شود که انسان، داشته های خود را کوچک ببیند و از آن ها لذت نبرد و نسبت به نداشته ها نیز حسرت بخورد. به همین جهت امام علی(ع) می فرماید: از آرزوها [ی طولانی] بپرهیزید؛ زیرا نشاط نعمت هایی را که دارید، از میان می برد و آن ها را نزد شما کوچک می سازد و حسرتِ آن چه را که آرزو دارید، در پی می آورد. (2)
بدون شک، زندگی «داشته ها» و «نداشته ها»ی فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آن ها لذت ببرد، راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند، زندگی را یک سره محرومیت می داند و در آن هیچ نقطه ی امیدی نمی یابد و همه ی زندگی، یک پارچه برای او سختی و تلخی است و واقعاً چنین زندگی ای را نمی توان تحمل کرد. لذا بردباری نیز از میان می رود و فرد، توان تحمّل سختی ها را نخواهد داشت .
منبع: مهارت های اساسی زندگی سالم. نوشته خسرو امیرحسینی.
بامداد – آرزوهای طولانی به مرور زمان مرگ و یاد آن را از زندگی انسان خارج می کند و وقتی انسان مرگ را فراموش کرد، گناه کردن آسان خواهد شد و ابایی از گناه کردن نخواهد داشت. یاد مرگ و قبر انسان را راغب به سمت خیرات می کند و آرزوهای بلند توان انسان را برای انجام کار خیر می گیرد.
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:اِنّ اَخْوَفَ ما اخافُ علیکم اتّباعُ الهوی و طولُ الأمل(کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۴۹۰ ، ح ۷۵۵۳) ؛ بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم.
این موضوع در نهج البلاغه نیز با کمی تفاوت آمده است. اولین مطلب در حدیث این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: ترس من این است که شما در زندگی به جای خداپرستی، هواپرست شوید یعنی پیرو هوی و هوس شوید. “هوی” در لغت عرب به معنای میل است .
انسان باید میل به خدا داشته باشد و خدا را عبادت کند؛ اما شیطان و هوای نفس به تدریج و گام به گام، انسان را به جایی می رسانند که معبودش هوای نفس و شیطان می شود.
قلب انسان باید عرش الهی باشد و اگر بتکده هوا و هوس شود به مرور زمان به جای پیروی از خرد و عقل که اطاعت از خداوند است؛ تابع تمایلات نفسش می شود؛ این روند تا جایی در مسیر باطل پیشروی می کند که صدای فرمان های عقلش را نمی شود و تسلیم محض هوس می شود.
در قرآن کریم می فرماید: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ: پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد آیا پند نمى گیرید. (آیه ۲۳ سوره جاثیه)
برای آیه ۲۳ جاثیه دو تفسیر ذکر شده است؛ نخست این که خداوند به کیفر گناه شخص هوا پرست، ضلالت و گمراهی را نصیبش می کند؛ طبق تفسیر دوم؛ خداوند شخص هواپرست را گمراه می کند؛ زیرا او با علم و آگاهی به عواقب گناه از هوای نفسش پیروی کرده است.
باید توجه داشت که به دنبال میل رفتن زمانی خطرناک است که این موضوع پرده ای بر روی عقل انسان بیاندازد و عقل انسان حق را نبیند. مثال آن دیداری است که امام حسین علیه السلام قبل از عاشورا با عمر سعد داشت و او را دعوت به حق کرد اما او با بهانه های مختلف امام را رد کرد، دلیل آن این بود که هوای ری به گونه ای عقل عمر سعد را گرفته بود که حتی سخن امام زمان خود را نمی شنید.
هوا پرستی مرز ندارد و هر مقدار انسان به جلو پیش برود باز هم خواسته های گوناگون و امیال مختلف وجود دارد.
مبغوضترین و منفورترین بتى که در زمین پرستش شده است بت هوا است! و اگر نیک بیندیشیم به عمق این سخن به خوبى واقف مى شویم، چرا که هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى است، چنانکه قرآن مى گوید: « … وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ … ؛ از کسى که قلب او را غافل از یاد خود کرده ایم و پیرو هواى خویش است اطاعت مکن» (کهف/ ۲۸)
از سوى دیگر هواپرستى سرچشمه کفر و بى ایمانى است، چنانکه قرآن گوید: « فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُوْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ …؛ تو را از ایمان به قیامت باز ندارد کسى که ایمان به آن ندارد و پیرو هواى خویش است» (طه/ ۱۶)
از سوى سوم هواپرستى بدترین گمراهى است، قرآن مى گوید: « … وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ …؛ چه کسى گمراهتر است از آن کس که از هواى نفس خویش پیروى مى کند و هدایت الهى نیافته است» (قصص/ ۵۰)
از سوى چهارم هواپرستى نقطه مقابل حق طلبى است و انسان را از راه خدا بیرون مى برد، چنانکه در قرآن مى خوانیم: «… فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ …؛ در میان مردم به حق داورى کن و پیرو هواى نفس مباش که تو را از راه خدا گمراه مى کند» (ص/ ۲۶)
از سوى پنجم هواپرستى مانع عدالت و دادگرى است، چنانکه در قرآن مى خوانیم: «… فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا …؛ پیروى هوى مانع اجراى عدالت شما نگردد» (نساء/ ۱۳۵)
بالاخره اگر نظام آسمان و زمین بر محور هوى و هوس مردم بگردد فساد سرتاسر پهنه هستى را خواهد گرفت: «… وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ …؛ اگر حق از هوى و هوس آنها پیروى کند آسمانها و زمین و تمام کسانى که در آنها هستند فاسد مى شوند» (مومنون/ ۷۱)
اگر آرزوهای طولانی به یک موضوع حقیقی و واقعی تعلق بگیرد خوب و منطقی است و اگر به آن برسی به همه چیز خواهی رسید مثلا اینکه در رکاب امام زمانت باشی و برای رسیدن به آن تلاش کنی. اما اگر به یک چیز واهی تعلق بگیرد و واقعیت نداشته باشد مانند کف روی آب است. مثلا می گوید اگر من این خانه را بخرم یا فلان چیز را بخرم و…
مشکل این آرزوهای طولانی پیاپی این است که انسان تمام توان خود را روی مسائل دنیوی می گذارد و نتیجه این می شود که نمی تواند برای آخرت وقت بگذارد و به آن فکر کند، اصلا نیرویی برای این کار نخواهد ماند. آرزوهای طولانی به مرور زمان مرگ و یاد آن را از زندگی انسان خارج می کند و وقتی انسان مرگ را فراموش کرد، گناه کردن آسان خواهد شد و ابایی از گناه کردن نخواهد داشت. مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ(حکمت ۳۰ نهج البلاغه)؛ کسی که از آتش ترسید گناه نخواهد کرد. یاد مرگ و قبر انسان را راغب به سمت خیرات می کند و آرزوهای طولانی توان انسان را برای انجام کار خیر می گیرد. فایده اینکه مرگ جلوی چشمان انسان باشد این است که همه کارهایش را با مراقبت انجام خواهد داد و فرصت توبه همیشه وجود ندارد.
آنجا که هواپرستى است نه پاى دین در میان است و نه پاى عقل، در آنجا چیزى جز بدبختى و رنج و بلا نیست، در آنجا جز بیچارگى و شقاوت و فساد نخواهد بود. در تاریخ معاصر و گذشته به نام کسانى برخورد مى کنیم که به خاطر هواپرستیشان هزاران و گاه میلیونها انسان بى گناه را به خاک و خون کشیده اند و نام ننگینشان تا ابد به زشتى برده مى شود. این اصل استثناپذیر نیست حتى دانشمندان و عابدان پرسابقه اى هم چون بلعم باعورا بر اثر پیروى از هواى نفس چنان از اوج عظمت انسانیت سقوط کردند که قرآن مثل آنها را به سگ پلیدى مى زند که همواره پارس مى کند. (اعراف/ ۱۷۶)
منابع:
بیانات حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی ری شهری، برنامه «انس با قرآن»
بیانات حجت الاسلام میرباقری؛ به نقل از سایت وارث
سایت طهور
نوشته منظور از آرزوهای طولانی چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.