خبرگزاری آریا -
انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد.
غرور به معنی فریفتن ، بیهوده امیدوار کردن کسی را ، و احساس کاذب برتری داشتن و به معنای تکبر ، خودبینی و گستاخی می آید . غرور و خودخواهی بیماری کشنده ای است که انسان و دنیای اطرافش را به نیستی و تباهی می کشاند. همانطور که در تاریخ خوانده ایم یا شنیده ایم افراد جاه طلب ، مغرور و خودخواه مثل چنگیز، اسکنر ، هیتلر ، استالین ، موسیلینی و........عواطف و احساسات مردم را در نظر نگرفته و افراد بی گناه بیماری را به خاطر همین غرور سرکش و خودخواهی شان به خاک و خون و ورطه نیستی کشانده اند و تا ابد چهره ای منفور از خودشان به جای گذاشته اند. افراد مغرور و خودخواه طعم عشق ورزیدن را نچشیده اند و کسانی که عشق درونشان نباشد مسلمأ از کینه و نفرت لبریزند ، این افراد با بدبینی به دیگر افراد دنیا نظر دارند و همه را در مقابل خود دشمن می دانند ، افراد مغرور حاضرند زندگی و آسایش را از دیگران سلب کنند تا خودشان در آسایش و راحتی زندگی کنند ، افراد مغرور برای خودشان ارزش بالائی قائل هستند و دیگران را پست و کمتر از خودشان می دانند.
غرور یک بیماری روانی است که می تواند در سراسر روح انسان ریشه دوانده و تا سرحد مرگ آن را پیش برد ، که در مراحل ابتدایی شکل گیری می توان با آموزه های دینی و اخلاقی ، رعایت هنجار و تربیت سالم آن را از بین برد ، درمان غرور با تواضع و فروتنی امکان پذیر است یعنی اینکه همواره خود رانه از دیگران کمترپندارد ونه از آنچه هست و مستحقش هست بیشتر بداند.
غرور انسان را از رسیدن به اهداف عالی و انسانی باز می دارد، زیرا غرور اجازه مشورت خواهی و کمک از دیگران را از اوسلب می نماید ، فرد اگر به مبداء هستی اعتماد و اطمینان داشته باشد می داند هرآنچه در زندگی بدست آورده است ، خداوند به او عطاء نموده ، پس غرور برای چه؟ ( شغل ،مقام ، شهرت ، مال و ثروت ، همسر و فرزند و حتی عشق و محبت ، دوست داشتن ، زیبایی ، عقل و دانش ) همه وهمه هدیه هایی از جانب خداوند و به صورت عاریت نزد ماست و هر موقع اراده نماید می تواند آنها را از ما بگیرد ، پس وقتیکه مالک چیزی نیستیم ، فخر فروشی و غرور نسبت به چیزهای عاریه ای ، بیهوده و عبث است .
انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد. شخصیت خودشیفته نماد بارز انسان خودخواه است، چنین افرادی از دوران کودکی چنان بار آمده اند که گویی همه چیز باید حول محور آن ها بچرخد و اگر غیر از این باشد، اتفاق ناخوشایندی افتاده است. چنین افرادی ممکن است از سوی نزدیکان و خانواده با همین خصوصیات پذیرفته شوند اما در تعاملات اجتماعی قطعا با مشکلات زیادی روبه رو می شوند که چون قدرت پذیرش آن را ندارند و از آن تحت عنوان بی عدالتی یاد می کنند.
در واقع فرد خودشیفته همه خوبی ها را برای خودش می خواهد و با بدی ها نیز تا زمانی که به ضررش نباشد کنار می آید. اما زمانی که جایگاه وی به هر دلیلی به خطر بیفتد، دنیای ذهنی وی همان ویژگی ها و خصلت ها را طور دیگری تعبیر می کند. از سوی دیگر دوست داشتن خود بخشی از توان و ظرفیت روانی همه انسان هاست که بدون آن نمی توانند ادامه حیات دهند.
تعاملات انسان در زندگی پیچیده امروزی باعث شده است که نحوه نگرش به خود متحول شود، زندگی مدرن، عناصر و ابزارهایی را به انسان تحمیل کرده است که مستقیم و غیر مستقیم روابط خود را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد؛ در این فرآیند انسان برای حفظ منافع خود، دفع خطر، رفع احساس تهدید و ایجاد پناهگاه امن، گویی راه دیگری جز فربه کردن حس خودخواهی پیدا نکرده است. به عبارت دیگر فرد برای پیگیری اهداف و اغراض خود به خودخواهی دامن می زند.
نکته این جاست که مرز خود دوستی با خودخواهی از چگونگی تعاملات اجتماعی فرد مشخص می شود.
عملکرد فرد خودخواه باعث ایجاد ترس، تهدید یا آزار یا پایمال شدن حقوق دیگران می شود و باید مانع از رشد آن شد.
در مقابل عملکرد فردی که خود را دوست دارد باعث رشد و شکوفایی روانی، اجتماعی و فردی می شود بدون این که مانعی سر راه دیگران ایجاد کند و این ویژگی پذیرفته شده است.
در ادامه مطلب به چند راهکار که در غلبه بر خودخواهی تاثیر دارد، اشاره می کنیم.
1 - بپذیرید که خودخواه هستید زیرا اگر این اولین قدم را طی نکنید برای روبه روشدن با آن به آمادگی کامل نرسیده اید. این گام بسیار دشوار است و صداقت زیادی می طلبد. لازم است چند روز به رفتار و حرکات خود بیندیشید و رفتارهای خودخواهانه را تشخیص دهید.
2 - بپذیرید که بعضی خصوصیات شما ناپسند است. همه ما از ناراحتی و رنج کشیدن دوری می کنیم، البته می توان همچنان خودخواهانه زندگی کرد اما برای رشد و تکامل باید سختی کشید.
3 - یاد بگیرید که تا نبخشید نمی توانید خودخواهی را از خود دور کنید. بخشنده باشید و بدون داشتن توقع، نیکی کنید. ممکن است احساس کنید مورد ظلم واقع شده اید اما باید بدانید انسان فطرتا بخشنده است و هر قدر انسان ببخشد، عملکرد او به انسانیت نزدیک تر می شود. بنابراین در لحظات حساس و دشوار زندگی، تصمیمات درست بگیرید.
4 - در برابر خودخواهی دیگران صبور باشید. ممکن است در راه مبارزه با خودخواهی تنها باشید و اطرافیان همچنان خودخواهانه به زندگی ادامه دهند. با آن ها صبور باشید و از رفتارهای آنان، عمق زشتی خودخواهی را دریابید.
منابع: خراسان نیوز /سایت تفکر نو
بازآوری: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان
یکی از مباحث مقدماتی مرگ آرزوی مرگ اسـت. آیا انسان می تواند آرزوی مرگ بکند؟ پاسخش منفی اسـت. کراهت دارد انسان آرزوی مرگ کند چون حیات و زندگی از بزرگترین نعمت های خداست و با اینکه دوست داشتن لقاء الله از سوی انسان منافات ندارد. روایاتی نقل شده که حاصل آن این اسـت که پیامبر و ائمه (علیهم السلام) فرمودند: آرزوی مرگ نکنید بلکه آرزوی حیات کنید منتها آرزوی حیاتی که در آن احسان و نیکی باشد.
پیامبر عظیم الشأن اسلام اسـت فرمود: " آرزوی مرگ نکنید زیرا موت عمل را قطع می کند و انسان دیگر به دنیا باز نمی گردد که کارهای انجام نداده را انجام بدهد پس آرزوی مرگ نکنید که اگر آرزوی مرگ کردید عمل قطع می شود و دیگر بر نمی گردید.
پیامبر عظیم الشأن اسلام اسـت فرمود: " آرزوی مرگ نکنید زیرا موت عمل را قطع می کند و انسان دیگر به دنیا باز نمی گردد که کارهای انجام نداده را انجام بدهد پس آرزوی مرگ نکنید که اگر آرزوی مرگ کردید عمل قطع می شود و دیگر بر نمی گردید
در حدیث دیگری فرمود: هیچ یک از شما آرزوی مرگ نکند چون نمی داند آنچه که فرستاده چیست. ما نمی دانیم حتماً بهشتی هستیم که بگوییم خدایا مرگ من را برسان پس باشیم تا آن زمانی که خداوند خودش مشیتش تعلق گرفت و در این مدت باقیمانده کاری بکنیم که باعث نجات ما بشود.
امام علی (علیه السلام) به حارث همدانی فرمود: " زیاد به یاد مرگ باش و آنچه که بعد از مرگ اتفاق می افتد ، ولی آرزوی مرگ نکن مگر اینکه یک شرط محکمی داشته باشی و این شرط هم معمولاً حاصل نمی شود. اگر نگوییم حتماً حاصل نمی شود ولی قاعدتاً حاصل نمی شود چون ما مطمئن نیستیم که آن طرف چطور اسـت و چکار کردیم؟
مردی آرزوی مرگ می کرد و در حضور امام صادق(علیه السلام) می گفت خدایا مرگ من را برسان حضرت فرمود که آرزوی حیات کن تا اطاعت کنی و معصیت نکنی، اگر زنده باشی و اطاعت کنی برای تو بهتر اسـت تا بمیری و نه گناه کنی نه اطاعت.
اگر انسان آرزوی حیات داشته باشد تا اطاعت کند این بهتر از این اسـت که آرزوی مرگ داشته باشد و بمیرد و بگوید من وقتی بمیرم دیگر گناه نمی کنم ، اطاعت هم نمی کنم. امام فرمود: حالت اول بهتر اسـت یعنی انسان زنده باشد و اطاعت بکند بهتر از این اسـت که بمیرد و نه اطاعت کند و نه گناه بکند.
مردی آرزوی مرگ می کرد و در حضور امام صادق(علیه السلام) می گفت خدایا مرگ من را برسان حضرت فرمود که آرزوی حیات کن تا اطاعت کنی و معصیت نکنی، اگر زنده باشی و اطاعت کنی برای تو بهتر اسـت تا بمیری و نه گناه کنی نه اطاعت
آیا منظور از این مرگ ، مرگ در بستر هست یا آرزوی شهادت را هم شامل می شود و آیا مرگ به معنای مطلق و عامش مورد نظر اسـت یا نه مرگی اسـت که در بستر باشد؟
آرزوی شهادت غیر از آرزوی مرگ اسـت. در دعاها هم عبارت " اللهمّ اجعل وفاتی قتلا فی سبیلک " فراوان داریم اما معنایش این اسـت که خدایا آن زمانی که مقدر کردی که من بمیرم نوع مرگ من شهادت باشد نه این که مرگ من را زود برسان و جلو بیاور.
بحث این اسـت که آیا انسان می تواندآرزو بکند که زودتر بمیرد فارغ از اینکه به چه مرگی بمیرد ؟
به طور کلی پاسخش این اسـت که خیر اما آیا حالا نوع مرگ را خوب اسـت که انسان دعا کند؟ بله دعا کند که خدایا نوع مرگ من شهادت باشد ومرگ در بستر نباشد ، مرگ ناگهانی نباشد.
در روایات و دعاها فراوان داریم که " و لیلة القدر، و حجّ بیتک الحرام و قتلاً فی سبیلک فوفّق لنا ". در دعاهای ماه مبارک رمضان مخصوصاً فراوان آمده که می گوییم خدایا! مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده، نوع وفات من را قتل فی سبیلک قرار بده نه اینکه جلو بیاور.
اما تعجیلش را هیچ وقت دعا نمی کنیم فقط نوعش را دعا می کنیم.
در تعالیم آسمانی اسلام آرزوی مرگ کردن نهی شده اما توصیه شده در باره نوع و کیفیت مرگ دعا کنیم ، نمونه آن دعاهای ماه مبارک رمضان اسـت " .... وقتلاً فی سبیلک فوفّق لنا " .
گزارشنگاری از احوال دانشآموزان مبتلا به بیماران پروانهای
دانشآموزان مبتلا به بیماری پروانهای یا امکان تحصیل ندارند یا پیشرفت بیماری باعث جلوگیری از تحصیل آنها میشود و یا اینکه نگاههای همسالان در مدرسه از نظر روحی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
به گزارش شفاف؛ وقتی با او همکلام شدم، درد و اندوه از چشمانش زبانه میکشید و هیچ ردی از لبخند در چهره نداشت.
دختر است و دوست دارد دخترکانه برخورد کند، اما بیماری و نگاههای اطرافیانش اجازه حس دختر بودن را هم از او گرفته و فقط باید در خود فرو برود.
انگار هیچ آرزویی هم ندارد و در همین لحظه حضور دارد و گذشته برایش کوهی از درد را تداعی میکند و از آینده مبهم هراس دارد.
چند وقتی است که به واسطه داشتن این بیماری او هم سرشناس شده است، اما انگار از توجه دیگران رضایت ندارد و علاقهای به شناخته شدن نشان نمیدهد.
درد و اندوهی دارد که سراسر وجود او را فراگرفته و گاهی سردش و گاهی سختش میشود؛ از اینکه هر لحظه باید کسی در کنارش باشد و برخی کارهایش را انجام دهد، تمایل خوبی ندارد.
بیمار پروانهای یا EB بیماری است که مشکلات ناراحت کنندهای در اعضای بدن ایجاد میکند به طوری که باعث چسبیدن انگشتان به هم میشود و حتی قسمتهایی از اعضای بدن از بین میرود.
شاید خودشان هم داشتن این بیماری را باور ندارند و نمیدانند در طی مدت زمانی کوتاه چه اتفاقی در دستان و صورت و پاهای آنها رخ میدهد.
به نظر میرسد بیماری جلوی رشد جسمانی را میگیرد و فردی که نزدیک به 30 سال سن دارد را با کسی که حدود 12 سال سند دارد نمیتوان خیلی تشخیص داد.
وقتی بیماری در بدن رشد میکند بیشترین آسیب از چسبندگی حاصل میشود یعنی انگشتان دست و پا شروع به چسبیدن به هم میکند؛ بیماری نادری که کمتر از 1000 نفر در کشور به آن مبتلا شدهاند و حتی آمار و اعداد خیلی مشخصی از مبتلایان به آن وجود ندارد.
یکی از مهمترین مشکلات این بیماران موضوع پانسمانهای گران قیمتی است که برخی به علت داشتن مشکلات مالی از پس هزینههای آنها بر نمیآیند، اما مدتی است که با کمک خیرین و وزارت بهداشت، پانسمان زخم این بیماران به نوعی تأمین میشود و امیدواریم تمام بیماران پروانهای بتوانند رایگان از این پانسمانها استفاده کنند. البته این بیماری واگیردار نیست.
ندا: نگاه بعضی هم کلاسیهایم اذیتم میکند
همکلامشان که میشوم خیلی علاقهای به صحبت ندارند، اما «ندا»، شیرین زبان است؛ وقتی مدرسه میرود و در کلاس درس حضور دارد حتی برای باز کردن زیپ کیف مدرسهاش هم مشکل دارد و باید از یکی از دوستانش بخواهد زیپ کیفش را باز کند.
با «ندا» که اکنون کلاس هشتم میرود و در مدرسه امام رضا(ع) زنجان درس میخواند همکلام شدم و از او پرسیدم «وقتی به مدرسه میروی مشکل نداری و آیا اذیت نمیشوی؟»، گفت: بعضی وقتها در درسها مشکل دارم و آنهایی که مرا نمیشناسند و در کلاسهای دیگر هستند با نگاههایشان اذیتم میکنند.
وی افزود: در مدرسه با همکلاسیهایم در خصوص این بیماری صحبت کردهام و وقتی نمیتوانم دکمههایم را باز کنم و یا زیپ کیفم را باز کنم از آنها کمک میگیرم.
ندا در خصوص توانایی برای ورزش کردن در مدرسه گفت: نمیتوانم ورزش کنم و فقط نگاه میکنم، چون نمیتوانم با توپ بازی کنم و ضربه خوردن برایم ضرر دارد.
مادر «ندا» در خصوص شرایط فرزندش گفت: قبلا در شهرستان سلطانیه استان زنجان بودیم. ندا بیماری داشت و نمیتوانستیم برای درمان در رفت و آمد باشیم. ضمن اینکه مدیر مدرسه در آنجا طعنه میزد و به من میگفتند خودت بیا و بچهات را نگه دار و با ما همراهی نمیکردند؛ اما اکنون که به شهر زنجان آمدهام و ندا در اینجا به مدرسه میرود، خوب است؛ مدرسه همراهی میکند.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه، وقتی مدیران مدرسه میخواهند ناخنهای بچهها را در صف کنترل کنند، چون ندا ناخن ندارد او را زودتر به داخل کلاس میفرستند. در مدرسه قبلی خیلی سوال میپرسیدند که چرا ناخن نداری و چه شده است؟
در مدت زمانی که ندا را دیدیم متأسفانه حال جسمانی او تغییر کرد و در نهایت به بیمارستان انتقال یافت اما درد و آمال بیماران پروانهای به این موارد ختم نمیشود.
فاطمه: مدرسه ثبت نامم نکرد، انگشتام به هم جوش خورد و نتوانستم مداد دستم بگیرم
فاطمه فتوحی 29 سال دارد و در یزد ساکن است. وقتی در مورد تعداد بیماران پروانهای در استان یزد از او پرسیدم اینطور پاسخ داد: به نظرم در یزد پنج نفر به بیماری ای بی مبتلا هستند که خودم و خواهرم و بچه دختر خالهام به این بیماری مبتلا هستم.
فاطمه در خصوص تحصیل و درس خواندن حرفهای جالبی داشت و گفت: نمیتوانم به مدرسه بروم چون جایی برای ما وجود ندارد. اکنون 29 سال سن دارم و با توجه به شرایط بیماریام نمیتوانم در مدرسه درس بخوانم.
وی با ابراز ناراحتی در خصوص اینکه نمیدانم چه معلمی میتواند با ما کنار بیاید، تصریح کرد: دفعه اول که هفت سال داشتم به مدرسه برای ثبت نام مراجعه کردم من را قبول نکردند و ثبت نامم نکردند و بعد از آن به مدرسه نرفتم.
او افزود: فقط یک کتاب سوادآموزی پایه اول دبستان را سال 1390 در خانه خواندم. همین کتاب هم دو سال و نیم کار برد چون خواهرم که مثل خودم این بیماری را دارد و توانایی کمتری داشت. کتاب را خواندیم و کتاب دوم را که خواستیم شروع کنیم، پدرم از دنیا رفت و بعد از آن انگشتانم به هم جوش خورد و نتوانستم مداد دستم بگیرم و نتوانستم درس بخوانم.
آرزوی فاطمه درس خواندن و باسواد شدن است و از آموزش و پرورش درخواست میکنم که یک جایگاهی برای بچههای «ای بی» داشته باشد که ما هم بتوانیم سواد دار شویم.
رئیس خانه بیماران پروانهای: 450 بیمار پروانهای داریم که 150 نفر دانشآموز هستند
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی گلپایگانی رئیس خانه بیماران پروانهای (EB) با بیان اینکه اگر یک بیمار پروانهای به هر دلیل از سر درس بلند شود دیگر مادام العمر فاصله گرفته است، خاطرنشان کرد: در صورتی که اگر معلم و مدیر مدرسه با وظیفه ذاتی که خودش دارد آموزش ببینند و متوجه شوند که زخم دست واگیر ندارد و فقط باید بهداشت را رعایت کند و دستکش دستش کند و به هیچ عنوان برای شاگرد بغل دستی مشکلی ندارد، قطعا آنها هم استقبال میکنند.
رئیس خانه بیماران پروانهای (EB) در پاسخ به این پرسش که «آیا تعداد دقیقی از دانشآموزان مبتلا به بیماری پروانهای در کشور دارید؟»، تصریح کرد: اکنون در سطح کشور 450 بیمار پروانهای (EB) داریم اما بعید میدانم در کل دوره ابتدایی و راهنمایی بیشتر از 150 دانشآموز داشته باشیم.
وی تصریح کرد: همکاری موردی را آموزش و پرورش انجام میدهد، اما عزم جدیتر و ملی را طلب میکند و اگر دستوری از وزارت آموزش و پرورش ابلاغ شود و مدیران و معلمان در خصوص این بیماری نگران پاسخ به سایر اولیا دانشآموزان نباشند و همین که مدیر مدرسه آرامش داشته باشد که این بیماری واگیر ندارد، کافی است.
بیماران پروانهای (EB) نیازمند توجه هستند و برای ادامه تحصیل آنها مجموعه آموزش و پرورش باید دست در دست هم دهند تا این بچهها از مدرسه و درس خواندن فاصله نگیرند.
آموزش این موضوع که بیماری پروانهای (EB) واگیردار نیست و مردم نگران از واگیردار بودن آن نباشد، از نکات مهمی است که این بیماران را آزار میدهد.
منبع: خبرگزاری فارس
خبرگزاری آریا -
انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد.
غرور به معنی فریفتن ، بیهوده امیدوار کردن کسی را ، و احساس کاذب برتری داشتن و به معنای تکبر ، خودبینی و گستاخی می آید . غرور و خودخواهی بیماری کشنده ای است که انسان و دنیای اطرافش را به نیستی و تباهی می کشاند. همانطور که در تاریخ خوانده ایم یا شنیده ایم افراد جاه طلب ، مغرور و خودخواه مثل چنگیز، اسکنر ، هیتلر ، استالین ، موسیلینی و........عواطف و احساسات مردم را در نظر نگرفته و افراد بی گناه بیماری را به خاطر همین غرور سرکش و خودخواهی شان به خاک و خون و ورطه نیستی کشانده اند و تا ابد چهره ای منفور از خودشان به جای گذاشته اند. افراد مغرور و خودخواه طعم عشق ورزیدن را نچشیده اند و کسانی که عشق درونشان نباشد مسلمأ از کینه و نفرت لبریزند ، این افراد با بدبینی به دیگر افراد دنیا نظر دارند و همه را در مقابل خود دشمن می دانند ، افراد مغرور حاضرند زندگی و آسایش را از دیگران سلب کنند تا خودشان در آسایش و راحتی زندگی کنند ، افراد مغرور برای خودشان ارزش بالائی قائل هستند و دیگران را پست و کمتر از خودشان می دانند.
غرور یک بیماری روانی است که می تواند در سراسر روح انسان ریشه دوانده و تا سرحد مرگ آن را پیش برد ، که در مراحل ابتدایی شکل گیری می توان با آموزه های دینی و اخلاقی ، رعایت هنجار و تربیت سالم آن را از بین برد ، درمان غرور با تواضع و فروتنی امکان پذیر است یعنی اینکه همواره خود رانه از دیگران کمترپندارد ونه از آنچه هست و مستحقش هست بیشتر بداند.
غرور انسان را از رسیدن به اهداف عالی و انسانی باز می دارد، زیرا غرور اجازه مشورت خواهی و کمک از دیگران را از اوسلب می نماید ، فرد اگر به مبداء هستی اعتماد و اطمینان داشته باشد می داند هرآنچه در زندگی بدست آورده است ، خداوند به او عطاء نموده ، پس غرور برای چه؟ ( شغل ،مقام ، شهرت ، مال و ثروت ، همسر و فرزند و حتی عشق و محبت ، دوست داشتن ، زیبایی ، عقل و دانش ) همه وهمه هدیه هایی از جانب خداوند و به صورت عاریت نزد ماست و هر موقع اراده نماید می تواند آنها را از ما بگیرد ، پس وقتیکه مالک چیزی نیستیم ، فخر فروشی و غرور نسبت به چیزهای عاریه ای ، بیهوده و عبث است .
انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد. شخصیت خودشیفته نماد بارز انسان خودخواه است، چنین افرادی از دوران کودکی چنان بار آمده اند که گویی همه چیز باید حول محور آن ها بچرخد و اگر غیر از این باشد، اتفاق ناخوشایندی افتاده است. چنین افرادی ممکن است از سوی نزدیکان و خانواده با همین خصوصیات پذیرفته شوند اما در تعاملات اجتماعی قطعا با مشکلات زیادی روبه رو می شوند که چون قدرت پذیرش آن را ندارند و از آن تحت عنوان بی عدالتی یاد می کنند.
در واقع فرد خودشیفته همه خوبی ها را برای خودش می خواهد و با بدی ها نیز تا زمانی که به ضررش نباشد کنار می آید. اما زمانی که جایگاه وی به هر دلیلی به خطر بیفتد، دنیای ذهنی وی همان ویژگی ها و خصلت ها را طور دیگری تعبیر می کند. از سوی دیگر دوست داشتن خود بخشی از توان و ظرفیت روانی همه انسان هاست که بدون آن نمی توانند ادامه حیات دهند.
تعاملات انسان در زندگی پیچیده امروزی باعث شده است که نحوه نگرش به خود متحول شود، زندگی مدرن، عناصر و ابزارهایی را به انسان تحمیل کرده است که مستقیم و غیر مستقیم روابط خود را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد؛ در این فرآیند انسان برای حفظ منافع خود، دفع خطر، رفع احساس تهدید و ایجاد پناهگاه امن، گویی راه دیگری جز فربه کردن حس خودخواهی پیدا نکرده است. به عبارت دیگر فرد برای پیگیری اهداف و اغراض خود به خودخواهی دامن می زند.
نکته این جاست که مرز خود دوستی با خودخواهی از چگونگی تعاملات اجتماعی فرد مشخص می شود.
عملکرد فرد خودخواه باعث ایجاد ترس، تهدید یا آزار یا پایمال شدن حقوق دیگران می شود و باید مانع از رشد آن شد.
در مقابل عملکرد فردی که خود را دوست دارد باعث رشد و شکوفایی روانی، اجتماعی و فردی می شود بدون این که مانعی سر راه دیگران ایجاد کند و این ویژگی پذیرفته شده است.
در ادامه مطلب به چند راهکار که در غلبه بر خودخواهی تاثیر دارد، اشاره می کنیم.
1 - بپذیرید که خودخواه هستید زیرا اگر این اولین قدم را طی نکنید برای روبه روشدن با آن به آمادگی کامل نرسیده اید. این گام بسیار دشوار است و صداقت زیادی می طلبد. لازم است چند روز به رفتار و حرکات خود بیندیشید و رفتارهای خودخواهانه را تشخیص دهید.
2 - بپذیرید که بعضی خصوصیات شما ناپسند است. همه ما از ناراحتی و رنج کشیدن دوری می کنیم، البته می توان همچنان خودخواهانه زندگی کرد اما برای رشد و تکامل باید سختی کشید.
3 - یاد بگیرید که تا نبخشید نمی توانید خودخواهی را از خود دور کنید. بخشنده باشید و بدون داشتن توقع، نیکی کنید. ممکن است احساس کنید مورد ظلم واقع شده اید اما باید بدانید انسان فطرتا بخشنده است و هر قدر انسان ببخشد، عملکرد او به انسانیت نزدیک تر می شود. بنابراین در لحظات حساس و دشوار زندگی، تصمیمات درست بگیرید.
4 - در برابر خودخواهی دیگران صبور باشید. ممکن است در راه مبارزه با خودخواهی تنها باشید و اطرافیان همچنان خودخواهانه به زندگی ادامه دهند. با آن ها صبور باشید و از رفتارهای آنان، عمق زشتی خودخواهی را دریابید.
منابع: خراسان نیوز /سایت تفکر نو
بامداد – پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد (صلوات الله علیه و آله) به عنوان رحمت برای همه جهانیان و برای ابلاغ پیام خداوند به وسیله معجزه جاوید کلام الهی یعنی قرآن کریم مبعوث شد؛ لذا دور از ذهن نیست که یکی از آرزوهای ایشان، وحدت و همدلی مسلمانان برای حفظ دین شریف اسلام از خطر توطئه های دشمنان باشد. در این نوشتار به گوشه ای از تأکیدات قرآن و پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) بر لزوم وحدت بین مسلمانان می پردازیم.
قرآن کریم با برادری دانستنِ نسبت بین مسلمانان،(از لحاظ عطوفت و همدلی آنان با یکدیگر) نسبت به اصلاح اختلافات و کدورت های احتمالی، دستور داده و می فرماید: إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون: در حقیقت مومنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید، امید که مورد رحمت قرار گیرید. (حجرات ۱۰)
از طرفی ریشه این وحدت را، وحدت راه و هدف یعنی همان توحید و قرب الهی می داند و بیان می دارد: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اذْ کُنْتُمْ اعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ أِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ایاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون: و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید. آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید.(آل عمران/ ۱۰۳)
همیشه یکی از دغدغه ها و توصیه های پیامبر گرامی اسلامی در ارتباط با وحدت امّت اسلامی بوده است. احادیث نورانی حضرت را در چند عنوان بررسی می کنیم.
عواقب وخیم تفرقه
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: مااختَلفت أمّةٌ بعدَ نبیّها أِلّا ظَهَر أَهلُ باطِلها علی أهلِ حقِّها: هیچ امّتی پس از پیامبر خود گرفتار اختلاف نشد؛ مگر آنکه باطل گرایان آن، بر حق خواهانش پیروز گشتند.(میزان الحکمه، ح۴۸۳۰، باب الاختلاف) از آنجا که همه مومنین در یک جبهه قرار دارند و دشمنان اسلام بر آنند تا اصل اسلام و جامعه اسلامی را در هم شکنند؛ لذا باید دانست که هرگونه فاصله گرفتن صفوف متراکم اسلامی از یکدیگر به نفع دشمنان اسلام و به ضرر تمام مسلمانان تمام خواهد شد.
برادری و برابری؛ عامل وحدت
پیامبر اکرم در حدیثی دیگر، برادری و برابری مومنان را عامل وحدت و یکپارچگی آنها در مقابل دشمنان اسلام دانسته و می فرمایند: ألمُومِنونَ إِخوَةٌ تَتَکافَوُ دِماوُهُم وَ هُم یَدٌ عَلی مَن سِواهُم: مومنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن، متّحد و یکپارچه اند. (کافی، جلد ۱، ص ۴۰۴)
برابری و برادری مسلمانان با یکدیگر از یک طرف و نیز ملاک اصلی برتری که قرآن کریم آن را “تقوا” می داند از طرف دیگر ایجاب می کند که مسلمانان در ارتباط با یکدیگر تقوا را رعایت کنند.
از مهم ترین موارد تقوا، عدم ظلم به برادر دینی است. مسلّماً دوری از برادر دینی و ایجاد کدورت و تفرقه بین مسلمین که نهایتاً به ضعف و مظلومیّت تمام امّت اسلامی منجر می شود، بزرگ ترین ظلم در حقّ امّت اسلامی و خلاف رعایت تقواست.
تکیه گاه یکدیگر
کسانی که به خدا و پیامبری رسول اکرم و نیز معاد، ایمان دارند نمی توانند در زمان سختی ها و مشکلات یکدیگر را تنها گذارده و نسبت به یکدیگر بی تفاوت باشند؛ بلکه حقوقی بر عهده دارند و باید تکیه گاه یکدیگر در تمام زمان ها باشند.
پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: ألمُومِنُ لِلمُومِنِ کَالبُنیَانِ المَرصُوصِ یَشُدُّ بَعضُهُ بَعضاً: مومن نسبت به مومن مانند بنای استواری است که اجزای آن، یکدیگر را استحکام می بخشند.(صحیح مسلم، جلد ۴، ص ۱۹۹۹؛ نهج الفصاحه، حدیث ۳۱۰۳) تکیه گاه، محل و موضعی نزدیک و مستحکم و مطمئن است که مواقع سُستی و ضعف، انسان را حفظ کرده و نیرو می بخشد. با این معنا، لازمه اولیّه تکیه گاه بودن مسلمانان با یکدیگر، نزدیکی و انس و اتّحاد بین مسلمانان است.
به عبارت دیگر؛ تک تک مسلمانان و امّت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) باید تکیه گاه یکدیگر باشند. وقتی همه افراد امّت اسلامی به یکدیگر اعتماد و تکیه کردند، حاصل این اعتماد، یکپارچگی خاصّی خواهد بود که همان وحدت است.
وحدت؛ ارمغان دوستی
جوشش محبّت و الفت مسلمان، در بین مسلمانان، همانند آهنربایی قدرتمند، دلربایی کرده و باعث تجمیع دل های مومنین و وحدت بین آنها می شود. پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) می فرمایند: خیرُ المُومِنینَ مَن کَانَ مَألَفَةً لِلمُومِنینَ وَ لَا خَیرَ فِیمَن لَایَألفُ وَ لَایُولفُ: بهترین مومنان، کسی است که محور الفت مومنان باشد، کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود خیری ندارد.( بحار الانوار، جلد ۷۱، ص ۳۹۳)
دوستی و وحدت، ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند به شکلی که نمی توان گفت: “دوستی عامل وحدت است یا وحدت عامل دوستی است!” قرآن کریم، این الفت و دوستی را به عنوان نعمتی الهی دانسته که یادآوری آن مقدّمه ای است برای خودداری از تفرقه و جدایی ها. خداوند متعال می فرماید: وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید. (آل عمران/ ۱۰۳)
هم قرآن کریم و هم فرمایشات نورانی پیامبر عظیم الشّأن اسلام، بر مسأله برادری و اتّحاد در بین تمام مسلمانان تأکید و اصرار ویژه ای دارند و چرا اینچنین نباشد! در حالی که در صورت ایجاد تفرقه و فاصله بین صفوف مسلمین و عارض شدن سستی و ضعف بر آن ها، قدرت امّت اسلامی رو به کاهش گزارده و باعث می شود تا در مقابل دشمنی های دائمی دشمنان اسلام، صدمه دیده و اصل دین اسلام به خطر بیافتد. لطفاً قبل از خواسته های شخصی خودمان، به فکر محافظت از اصل دین اسلام باشیم.
منبع:تبیان
نوشته وحدت ، آرزوی همیشگی پیامبر اکرم (ص) اولین بار در بامداد پدیدار شد.
حجت الاسلام محسن رفیعی- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
قرآن کریم با برادری دانستنِ نسبت بین مسلمانان،(از لحاظ عطوفت و همدلی آنان با یکدیگر) نسبت به اصلاح اختلافات و کدورت های احتمالی، دستور داده و می فرماید: إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون: در حقیقت مومنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید، امید که مورد رحمت قرار گیرید. (حجرات 10)
از طرفی ریشه این وحدت را، وحدت راه و هدف یعنی همان توحید و قرب الهی می داند و بیان می دارد: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اذْ کُنْتُمْ اعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ أِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ایاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون: و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید. آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید.(آل عمران/ 103)
همیشه یکی از دغدغه ها و توصیه های پیامبر گرامی اسلامی در ارتباط با وحدت امّت اسلامی بوده است. احادیث نورانی حضرت را در چند عنوان بررسی می کنیم.
عواقب وخیم تفرقه
رسول گرامی اسلام می فرمایند: مااختَلفت أمّةٌ بعدَ نبیّها أِلّا ظَهَر أَهلُ باطِلها علی أهلِ حقِّها: هیچ امّتی پس از پیامبر خود گرفتار اختلاف نشد؛ مگر آنکه باطل گرایان آن، بر حق خواهانش پیروز گشتند.(میزان الحکمه، ح4830، باب الاختلاف) از آنجا که همه مومنین در یک جبهه قرار دارند و دشمنان اسلام بر آنند تا اصل اسلام و جامعه اسلامی را در هم شکنند؛ لذا باید دانست که هرگونه فاصله گرفتن صفوف متراکم اسلامی از یکدیگر به نفع دشمنان اسلام و به ضرر تمام مسلمانان تمام خواهد شد.
تک تک مسلمانان و امّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) باید تکیه گاه یکدیگر باشند. وقتی همه افراد امّت اسلامی به یکدیگر اعتماد و تکیه کردند، حاصل این اعتماد، یکپارچگی خاصّی خواهد بود که همان وحدت است.
برادری و برابری؛ عامل وحدت
پیامبر خدا در حدیثی دیگر، برادری و برابری مومنان را عامل وحدت و یکپارچگی آنها در مقابل دشمنان اسلام دانسته و می فرمایند: ألمُومِنونَ إِخوَةٌ تَتَکافَوُ دِماوُهُم وَ هُم یَدٌ عَلی مَن سِواهُم: مومنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن، متّحد و یکپارچه اند. (کافی، جلد 1، ص 404)
برابری و برادری مسلمانان با یکدیگر از یک طرف و نیز ملاک اصلی برتری که قرآن کریم آن را "تقوا" می داند از طرف دیگر ایجاب می کند که مسلمانان در ارتباط با یکدیگر تقوا را رعایت کنند.
از مهم ترین موارد تقوا، عدم ظلم به برادر دینی است. مسلّماً دوری از برادر دینی و ایجاد کدورت و تفرقه بین مسلمین که نهایتاً به ضعف و مظلومیّت تمام امّت اسلامی منجر می شود، بزرگ ترین ظلم در حقّ امّت اسلامی و خلاف رعایت تقواست.
تکیه گاه یکدیگر
کسانی که به خدا و پیامبری رسول اکرم و نیز معاد، ایمان دارند نمی توانند در زمان سختی ها و مشکلات یکدیگر را تنها گذارده و نسبت به یکدیگر بی تفاوت باشند؛ بلکه حقوقی بر عهده دارند و باید تکیه گاه یکدیگر در تمام زمان ها باشند.
پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: ألمُومِنُ لِلمُومِنِ کَالبُنیَانِ المَرصُوصِ یَشُدُّ بَعضُهُ بَعضاً: مومن نسبت به مومن مانند بنای استواری است که اجزای آن، یکدیگر را استحکام می بخشند.(صحیح مسلم، جلد 4، ص 1999؛ نهج الفصاحه، حدیث 3103) تکیه گاه، محل و موضعی نزدیک و مستحکم و مطمئن است که مواقع سُستی و ضعف، انسان را حفظ کرده و نیرو می بخشد. با این معنا، لازمه اولیّه تکیه گاه بودن مسلمانان با یکدیگر، نزدیکی و انس و اتّحاد بین مسلمانان است.
به عبارت دیگر؛ تک تک مسلمانان و امّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) باید تکیه گاه یکدیگر باشند. وقتی همه افراد امّت اسلامی به یکدیگر اعتماد و تکیه کردند، حاصل این اعتماد، یکپارچگی خاصّی خواهد بود که همان وحدت است.
دوستی و وحدت، ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند به شکلی که نمی توان گفت: "دوستی عامل وحدت است یا وحدت عامل دوستی است!" قرآن کریم، این الفت و دوستی را به عنوان نعمتی الهی دانسته که یادآوری آن مقدّمه ای است برای خودداری از تفرقه و جدایی ها.
وحدت؛ ارمغان دوستی
جوشش محبّت و الفت مسلمان، در بین مسلمانان، همانند آهنربایی قدرتمند، دلربایی کرده و باعث تجمیع دل های مومنین و وحدت بین آنها می شود. نبیّ اعظم (صلوات الله علیه) می فرمایند: خیرُ المُومِنینَ مَن کَانَ مَألَفَةً لِلمُومِنینَ وَ لَا خَیرَ فِیمَن لَایَألفُ وَ لَایُولفُ: بهترین مومنان، کسی است که محور الفت مومنان باشد، کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود خیری ندارد.( بحار الانوار، جلد 71، ص 393)
دوستی و وحدت، ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند به شکلی که نمی توان گفت: "دوستی عامل وحدت است یا وحدت عامل دوستی است!" قرآن کریم، این الفت و دوستی را به عنوان نعمتی الهی دانسته که یادآوری آن مقدّمه ای است برای خودداری از تفرقه و جدایی ها. خداوند متعال می فرماید: وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید. (آل عمران/ 103)
هم قرآن کریم و هم فرمایشات نورانی پیامبر عظیم الشّأن اسلام، بر مسأله برادری و اتّحاد در بین تمام مسلمانان تأکید و اصرار ویژه ای دارند و چرا اینچنین نباشد! در حالی که در صورت ایجاد تفرقه و فاصله بین صفوف مسلمین و عارض شدن سستی و ضعف بر آن ها، قدرت امّت اسلامی رو به کاهش گزارده و باعث می شود تا در مقابل دشمنی های دائمی دشمنان اسلام، صدمه دیده و اصل دین اسلام به خطر بیافتد. لطفاً قبل از خواسته های شخصی خودمان، به فکر محافظت از اصل دین اسلام باشیم.