مجله دیجی کالا - زهرا غلامی: تحقیقات جدید نشان دادهاند که عملکرد تحصیلی، توانایی خواندن و IQ پایه و اساس ژنتیکی دارند. این تحقیقات به باور عامه حاکی از این که هوش و دیگر ظرفیتهای شناختی مرتبط توسط ژن ما تعیین میشود، قوت میدهد.
اغلب اوقات نحوه تاثیر ژن روی هوش نادیده گرفته میشود. ژنها میتوانند به شکلهای متنوعی عمل کنند تا تاثیراتشان را ایجاد کنند. بعضی از ژنها شاید ترکیبات شیمیایی مغز را تغییر دهند تا یک فرد بهتر بتواند یاد بگیرد. دیگر ژنها میتوانند تفاوتهای رفتاری ایجاد کنند که در نتیجه آن افراد محیطهای انگیزهدهندهتری را برای خودشان انتخاب میکنند.
این احتمال هم وجود دارد که ژنتیک هوش در کنار ژنتیک تاثیرات محیط کار میکند. یعنی در ژنتیک هوش ما، تربیت و پرورش هم به همان اندازه تواناییهای مادرزادیمان اهمیت دارد.
در زمینه ژنتیک رفتاری، هوش بیشتر از هر موضوع دیگری مطالعه میشود. این فاکتور با مشخصههای دیگری از درآمد گرفته تا طول عمر و احساس خوشبختی ارتباط مستقیم دارد.
ژنها میتوانند تغییراتی در رشد مغز ایجاد کنند. اما آنها همچنین میتوانند افراد را مستعد این سازند که انواع مختلفی از محیط را تجربه کنند. انسانها به شکلهای متفاوتی رفتار میکنند که میتواند بر محیطشان تاثیر بگذارد. تفاوتهای شخصیتی تعیین میکند که آیا یک بچه اعتماد به نفس دارد که در یک کلاس فوق برنامه شرکت کند یا خیر. به عبارت دیگر، تفاوت در خلق و خوی کودکان بر منابع کمکی که آنها برای خودشان برمیگزینند تاثیر میگذارد.
افرادی که اجتماعی هستند در مقایسه با کسانی که دوست دارند تنها باشند، وقت کمتری را برای فراهم کردن یک محیط دانشگاهی برای خودشان صرف میکنند. اگر تفاوتهای شخصیتی به این شکل با عملکرد تحصیلی ارتباط داشته باشند، بنابراین تاثیرات ژنتیکی مربوطه هم به عنوان ژنهای هوش تلقی میشوند.
هنوز باید تحقیقات بیشتری انجام شود تا عوامل محیطی تاثیرگذار و مرتبط با ژن کشف شوند. اما در اینکه محیط زندگی میتواند بر هوش ما تاثیر داشته باشد، شکی نیست.
ارائه خدمات تلویزیون اینترنتی سالهاست با اما و اگرهای بسیار همراه شده و به نوعی بی سرانجام مانده و حال در این خلاء برخی اپراتورهای تلفن همراه نسبت به ارائه این سرویس اقدام کردهاند.
بدین ترتیب اگر در راه هستید و یا به هر دلیلی برای تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود دسترسی به دستگاه تلویزیون ندارید، تلویزیون همراه بهترین راه حل برای شما خواهد بود.
اما در ارتباط با چگونگی ارائه این خدمت، شرکت ارتباطات سیار سرویس به نام «کلاکت» در نظر گرفته و در قالب آن مشترکان میتوانند با پرداخت هزینهای معادل 10 هزار تومان نرم افزاری را فعال کرده و به مدت یک ماه از تمامی برنامههای تلویزیونی و برنامههای آرشیوی استفاده کنند.
مشترکان اپراتور اول می توانند با ارسال عدد یک به 307090 نسبت به فعالسازی این طرح اقدام کرده و برای مدت یک ماه به خدمات مربوطه دسترسی داشته باشند.
البته بنا بر اعلام اپراتور اول به ازای پرداخت این مبلغ مشترکان از هدایایی نظیر شارژ اعتباری یا حجم اینترنت هدیه نیز بهرهمند میشوند.
مشترکان اپراتور سوم نیز میتوانند به راحتی به استفاده از این سرویس پرداخته و برنامههای تلویزیونی را در هر زمان حتی هنگام حرکت بر روی صفحات نمایش مختلفی مانند تلفن همراه و تبلت تماشا کنند.
بدین ترتیب با استفاده از این سرویس مشترکان رایتل به 22 کانال تلویزیونی داخلی دسترسی خواهند داشت.
طبق اعلام اپراتور، استفاده از این سرویس مزایایی دارد که از جمله آنها میتوان به هزینه کمتر نسبت به موارد مشابه (تماشای کانالهای تلویزیونی روی وب) اشاره کرد که برای آن نرخی معادل 200 کیلوبیت در ثانیه برای تمامی مشترکین با سرعتهای مختلف در نظر گرفته شده است.
در این سرویس مشترک بابت پیمایش لیست هزینهای پرداخت نمیکند. هزینه ترافیک اینترنت، پس از انتخاب شبکه و پخش برنامه مورد نظر، مطابق یک دهم قیمت ترافیک رایتل یعنی به ازای هر مگابایت مصرف، معادل 50 ریال، محاسبه خواهد شد.
بطور مثال تماشای یک ساعت تلویزیون همراه از طریق اینترنت سیمکارتهای رایتل حدود 450 تومان هزینه در بر خواهد داشت (به ازای 90 مگابایت).
البته در صورتی که فرد دارای بسته اینترنت رایتل باشد، حجم اینترنتی که بابت تماشای کانالهای تلویزیونی مصرف شده از بسته او کم نشده و به صورت آزاد محاسبه می شود.
برای استفاده از تلویزیون همراه لازم است پس از فعالسازی سرویس انتقال داده رایتل با مراجعه به آدرس rightel.ir/tv و یا دانلود نسخه اندرویدی مربوطه (پایین صفحه) از سرویس تلویزیون همراه استفاده کنید.
در صورتی که گوشی شما دارای سیستم عامل ios باشد، نیز میتوانید با اسکن کد QR مربوط به سیستم عامل ios در پایین صفحه بهصورت مستقیم به این سرویس دسترسی پیدا کرده و گزینه شبکه های تلویزیونی/ رادیویی را انتخاب کنید.
جهت سهولت و سرعت در استفاده میتوانید در مرورگر خود آدرس مربوطه را Bookmark کرده و همچنین به صورت Shortcut آن را به صفحه نمایش گوشی خود منتقل کنید.
البته لازم است مشترکان رایتل به این نکته نیز توجه داشته باشند که استفاده از تلویزیون همراه رایتل بر روی دانگل و مودم نسل سوم و چهارم میسر نیست.
اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد. هنوز هم البته توسعه دهندگان اپ می سازند، کاربران هم آنها را دریافت می کنند اما روزهای طلایی، سپری شده اند.
حال حتی بزرگترین ناشرین اپلیکیشن هم با رشد بسیار محدودی رو به رو شده اند. علت این است که اینک دیگر بسیاری از کاربران اپهای مورد نیاز خود را دارند و به دنبال نمونه های جدیدتر آنها نمی گردند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته از طرف Nomura، در ماه گذشته ۱۵ ناشر بزرگ در ایالات متحده به طور میانگین تا ۲۰ درصد افت در دانلود اپلیکیشن های خود دیده اند.
منبع: دیجیاتو
، جمشید اللهویردیپور: اگر احساس خارش میکنید، راهی برای نجات از این حس ندارید. تحقیقات جدید نشانمیدهد هنگام خاراندن بخشی از بدن، لذتی که در آن لحظه برای ما میدهد، بخاطر این است که قسمتی از بخش مغز که کنترل جنبش و فرآیند پاداش را برعهده دارد، بیش از اندازه فعالیت میکند.
این تعریف تا حدودی درست است، اما کارآمد نیست. در نگاه اول، خارش و درد مرتبط به نظر میرسند. انتهای آزاد اعصاب در محیطی که گیرندههای درد (nociceptor) را فعال میکند، عصبهایی وجود دارند که کارشان انتقال اطلاعات حاوی وجود احتمالی یک تهدید به نخاع و مغز است. هر حمله کوچک به این عصبها موجب تحریک حس خارش میشود، اما اگر این تهدید کمی جدیتر باشد، باید منتظر درد ماند. این «تئوری شدت» نامیده میشود، اما یک جایگزین دیگر نیز وجود دارد: تئوری اختصاصی. در تئوری اختصاصی آمده است که برخی عصبها مسئول درد هستند و عصبهای مسئول خارش از آنها متفاوت هستند. این عصبها پروریتوس خارش نامیده میشوند که میتوانند تفاوت بین خارش و درد را تشخیص دهند.
نتایج این مطالعات نشان میدهد این فعالیت بیش از اندازه میتواند به توجیه اعتیاد به خاراندن در این بیماران کمک کند. پس بار بعدی که جایی از بدنتان دچار خارش شدید شد، سعی کنید با کنترل فکر خود، از خاراندن آن جلوگیری کنید و یا حداقل میزان خاراندن را کم کنید. محققان دریافتند که فعالیتهای مغزی بیماران مبتلا به خارش مزمن در قسمتهای مکمل ناحیه حرکتی، پیشحرکتی قشر مخ و قسمت اصلی کنترل ماهیچهها در مغز، افزایش مییابد و این قسمتها در ارتباط با قسمت کنترل حرکتی و انگیزه رفتاری میباشند.
همچنین قسمتهایی از مغز که درگیر الگوهای پاداشدهنده هستند مانند جسم مخاط مغز، بخش میانی قشرمخ، هسته دمی و قسمت قدامی دو نیمکره مخ، به طور چشمگیری نسبت به افراد سالم فعالتر شده بودند. موچو زوکی «Hideki Mochizuki» میگوید: این یافتهها ما را قادر به شناسایی و توسعه درک شبکه مغز میکند و تاکید بر اهمیت چرخه خارش-خاراندن در بیماران مبتلا به خارش مزمن دارد.
درک این موضوع میتواند منجر به درمانهای جدید برای این بیماران شود. خارش مزمن بر زندگی چندین میلیون اثر دارد. این بیماری ممکن است روی تمام نواحی بدن وجود داشته باشد یا ممکن است فقط در یک ناحیه از بدن بهوجود بیاید. احتمال گسترش خارش مزمن با افزایش سن بیشتر میشود.
ائمّه اطهار (علیهم السلام) با آن که پیراسته از هر گناهى بوده اند، ولى با توجّه به عظمت پروردگار و نگاه به جلال و جبروت حق تعالى، خود را در پیشگاه ذات ربوبى، مقصّر مى دیدند و معتقد بودند، نمى توانند آن گونه که شایسته خداوندى است، اطاعت و بندگى او را بجا آورند، و لذا از درگاه خداى مهربان عذرخواهى مى کردند و استغفار و توبه مى نمودند. علاوه بر آن که، این گونه دعاها و طلب توبه و استغفار از سوى آن بزرگواران براى مردم جنبه سرمشق و آموزشى دارد؛ و راه بازگشت به خداوند و توبه و انابه به درگاه او را، به ما مى آموزد، و عظمت گناه و سنگینى نافرمانى حق را به درستى براى ما مجسّم مى سازد. باشد که ما – انسانهاى گناهکار – به خود آییم و هر چه بیشتر در مسیر تهذیب نفس و پاکى روح و جان بکوشیم و اگر به گناهى آلوده شده ایم، هر چه سریع تر توبه نموده و آن را جبران نماییم. در این قسمت، یکى از دعاهاى امام سجّاد (علیه السلام) را که درباره توبه و طلب توفیق آن و بازگشت به سوى پروردگار است، ذکر مى کنیم:
دعای توبه همراه با ترجمه
اَللّهُمَّ یا مَنْ لایَصِفُهُ نَعْتُ الْواصِفینَ، وَ یا مَنْ لایُجاوِزُهُ رَجآءُ
خدایا اى که وصفش نکند توصیف وصف کنندگان و اى که از او نگذرد امید
الرّاجینَ، وَ یا مَنْ لایَضیعُ لَدَیْهِ اَجْرُ الْمُحْسِنینَ، وَ یا مَنْ هُوَ مُنْتَهى
امیدواران و اى که تباه نشود در نزدش مزد نیکوکاران و اى که اوست سرحد نهایى
خَوْفِ الْعابِدینَ، وَ یا مَنْ هُوَ غایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقینَ، هذا مَقامُ مَنْ تَداوَلَتْهُ
ترس عبادت کنندگان و اى که اوست غایت بیم پرهیزکاران این است جایگاه کسى که دست بدستش داده اند
اَیْدِى الذُّنُوبِ، وَ قادَتْهُ اَزِمَّهُ الْخَطایا، وَاسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ، فَقَصَّرَ
دست هاى گناهان و کشانده اند او را مهارهاى خطاها و چیره شده بر او شیطان و بدین سبب کوتاهى کرده
عَمّا اَمَرْتَ بِهِ تَفْریطاً، وَ تَعاطى ما نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْریراً، کَالْجاهِلِ بِقُدْرَتِکَ
از دستوراتت از روى کاهلى و دست زده بدانچه نهى کردى از غرور چون کسى که خبر ندارد از قدرتى که تو
عَلَیْهِ، اَوْ کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ اِحْسانِکَ اِلَیْهِ، حَتّى اِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدى،
بر او دارى یا مانند کسى که منکر فزونى احسان تو بر خود است تا چون چشم بصیرتش گشوده شد
وَتَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحائِبُ الْعَمى،اَحْصى ماظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ،وَفَکَّرَ فیما خالَفَ
و ابرهاى گمراهیش برطرف شد ستم هاى خود را بر خویشتن برشمرد و در آنچه مخالفت پروردگارش را کرده
بِهِ رَبَّهُ، فَرَأى کَبیرَ عِصْیانِهِ کَبیراً، وَ جَلیلَ مُخالَفَتِهِ جَلیلاً، فَاَقْبَلَ نَحْوَکَ
اندیشه کرد و نافرمانى بزرگش را بزرگ دید و مخالفت عظیم خود را عظیم پس رو آورده بسویت
مُؤَمِّلاً لَکَ، مُسْتَحْیِیاً مِنْکَ، وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ، فَاَمَّکَ بِطَمَعِهِ
امیدوار به تو و شرمنده و روى اشتیاقش را به تو متوجّه کرد از روى اعتماد به تو و از روى یقین با طمعش
یَقیناً، وَ قَصَدَکَ بَخَوْفِهِ اِخْلاصاً، قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ کُلِّ مَطْمُوع فیهِ
آهنگت کرده و از روى اخلاص با ترس قصد تو کرده طمعش از هر مورد طمعى جز تو
غَیْرِکَ، وَاَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ کُلِّ مَحْذُور مِنْهُ سِواکَ، فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ
بریده و از هر ترسناکى جز تو نمى ترسد پس مجسّم شده در برابرت
مُتَضَرِّعاً، وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ اِلىَ الاَْرْضِ مُتَخَشِّعاً، وَ طَاْطَاَ رَأسَهُ لِعِزَّتِکَ
با تضرّع و دوخته است چشم خود را بر زمین با حال خشوع و براى عزّتت با خوارى سر بزیر
مُتَذَلِّلاً، وَاَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً، وَ عَدَّدَ مِنْ ذُ نُوبِهِ
ما افکنده و فاش کرده راز خود را برایت آن رازى که تو خود داناترى بدان با حال خضوع و برشمرده از گناهانش آنچه را
اَنْتَ اَحْصى لَها خُشُوعاً، وَاسْتَغاثَ بِکَ مِنْ عَظیمِ ما وَقَعَ بِهِ فى عِلْمِکَ،
تو بهتر شمرده اى با خشوع، و استغاثه کند به تو از گناه بزرگى که در علم تو او را تباه ساخته
وَقَبیحِ ما فَضَحَهُ فى حُکْمِکَ، مِنْ ذُ نُوب اَدْبَرَتْ لَذّاتُها فَذَهَبَتْ،
و زشتى آنچه در حکم تو او را رسوا کرده، گناهانى که خوشیش رفته
وَاَقامَتْ تَبِعاتُها فَلَزِمَتْ، لایُنْکِرُ یا اِلهى عَدْلَکَ اِنْ عاقَبْتَهُ، وَلایَسْتَعْظِمُ
و مسئولیّتش بجا مانده، معبودا اگر عقابش کنى منکر عدل تو نیست و اگر از او درگذرى
عَفْوَکَ اِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ، لاَِنَّکَ الرَّبُّ الْکَریمُ الَّذى لا یَتَعاظَمُهُ
و رحمش کنى گذشتت را بزرگ نداند زیرا تو پروردگار کریمى هستى که بزرگ نباشد در نزدش
غُفْرانُ الذَّنْبِ الْعَظیمِ، اَللّهُمَّ فَها اَنَا ذا قَدْ جِئْتُکَ مُطیعاً لاَِمْرِکَ فیما اَمَرْتَ
آمرزش گناه بزرگ خدایا من اکنون آمده ام بدرگاهت و فرمانبردارم دستورى را که فرمودى
بِهِ مِنَ الدُّعآءِ، مُتَنَجِّزاً وَعْدَکَ فیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الاِْجابَهِ، اِذْ تَقُولُ:
در دعا کردن و خواهانم وفاى به وعده ات را در اجابتى که وعده دادى چون که فرمودى
اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ. اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَالْقِنى بِمَغْفِرَتِکَ
«بخوانید مرا تا اجابت کنم» خدایا پس درود فرست بر محمّد و آلش و با آمرزشت به من روآور
کَما لَقیتُکَ بِاِقْرارى، وَارْفَعْنى عَنْ مَصارِعِ الذُّنُوبِ کَما وَضَعْتُ لَکَ
چنانچه من با اقرار (به گناه) به تو روآوردم و بردار مرا از افتادن گاه هاى گناه چنانچه خود را برایت
نَفْسى، وَاسْتُرْنى بِسِتْرکَ کَما تَاَنَّیْتَنى عَنِ الاِْنْتِقامِ مِنّى، اَللّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فى
پَست کردم و به پوشش خود مرا بپوشان چنانچه مهلتم دادى از انتقام خدایا نیّتم را در
طاعَتِکَ نِیَّتى، وَ اَحْکِمْ فى عِبادَتِکَ بَصیرَتى، وَ وَفِّقْنى مِنَ الاَْعْمالِ لِما
اطاعتت ثابت گردان و بیناییم را در بندگیت محکم کن و به کارهایى موفقم دار که
تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطایا عَنّى، وَ تَوَفَّنى عَلى مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ مُحَمَّد
بشویى بدان چرکى خطاها را از من و بمیرانم بر کیش خود و کیش پیامبرت محمّد
عَلَیْهِ السَّلامُ اِذا تَوَفَّیْتَنى، اَللّهُمَّ اِنّى اَتُوبُ اِلَیْکَ فى مَقامى هذا مِنْ کَبائِرِ
علیه السّلام آنگاه که بمیرانى مرا خدایا من در این جایگاهم بدرگاهت توبه کنم از گناهان
ذُنُوبى وَ صَغائِرها، وَ بَواطِنِ سَیِّئاتى وَ ظَواهِرِها، وَ سَوالِفِ زَلاّتى
کبیره و صغیره ام و از بدى هاى پوشیده و آشکارم و از لغزش هاى گذشته
وَحَوادِثِها، تَوْبَهَ مَنْ لایُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَه، وَلایُضْمِرُ اَنْ یَعُودَ فى
و تازه ام توبه کسى که به خود تلقین نکند تجدید گناهى را و در دل نگیرد که دوباره به
خَطیئَه، وَقَدْ قُلْتَ یا اِلهى فى مُحْکَمِ کِتابِکَ، اِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ
خطایى بازگردد و تو اى خداى من در کتاب محکمت فرمودى که توبه را از بندگانت مى پذیرى
عِبادِکَ، وَ تَعْفُو عَنِ السَّیِّئاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوّابینَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتى کَما
و از بدى ها مى گذرى و دوست دارى توبه کاران را پس چنانچه وعده فرمودى توبه ام بپذیر
وَعَدْتَ، وَاعْفُ عَنْ سَیِّئاتى کَما ضَمِنْتَ، وَ اَوْجِبْ لى مَحَبَّتَکَ کَما
و از بدى هایم درگذر چنانچه ضمانت کردى و مقرّر دار برایم دوستیت را چنانچه
شَرَطْتَ، وَ لَکَ یا رَبِّ شَرْطى اَلاَّ اَعُودَ فى مَکْرُوهِکَ، وَ ضَمانى اَلاَّ شرط
فرمودى و من با تو شرط مى کنم که در کار ناپسند تو بازنگردم و ضمانت کنم که بازنگردم
اَرْجِعَ فى مَذْمُومِکَ، وَ عَهْدى اَنْ اَهْجُرَ جَمیعَ مَعاصیکَ، اَللّهُمَّ اِنَّکَ اَعْلَمُ
در امر نکوهیده ات و تعهد کنم که ترک کنم تمام نافرمانیهایت را خدایا تو داناترى
بِما عَمِلْتُ، فَاغْفِرْلى ما عَلِمْتَ، وَ اصْرِفْنى بِقُدْرَتِکَ اِلى ما اَحْبَبْتَ،
بدانچه کرده ام بیامرز گناهانى را که از من دانى و بگردانم به نیرویت بدانچه دوست دارى
اَللّهُمَّ وَ عَلَىَّ تَبِعاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعاتٌ قَدْ نَسیتُهُنَّ، وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ
خدایا بر من بازخواست هایى است که به یاد دارم و بازخواست هایى است که فراموش کرده ام و همه در برابر دیده توست
الَّتى لا تَنامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذى لا یَنْسى، فَعَوِّضْ مِنْها اَهْلَها، وَاحْطُطْ عَنّى
که خواب نرود و علمت که فراموشى ندارد عوض آنها را به صاحبانش بده و سنگینیش را
وِزْرَها، وَ خَفِّفْ عَنّى ثِقْلَها، وَاعْصِمْنى مِنْ اَنْ اُقارِفَ مِثْلَها، اَللّهُمَّ وَ اِنَّهُ
از دوش من بردار و سبک کن گرانیش را و نگاهم دار از ارتکاب امثال آن خدایا جز
لا وَفآءَ لى بِالتَّوْبَهِ اِلاَّ بِعِصْمَتِکَ، وَ لاَ اسْتِمْساکَ بى عَنِ الْخَطایا اِلاَّ عَنْ
به نگهدارى تو نتوانم به توبه ام وفا کنم و جز به نیروى تو نتوانم خود را از خطا نگهدارم
قُوَّتِکَ، فَقَوِّنى بِقُوَّه کافِیَه، وَ تَوَلَّنى بِعِصْمَه مانِعَه، اَللّهُمَّ اَیُّما عَبْد تابَ
پس تقویتم کن به نیرویى کافى و سرپرستیم کن به نگهدارى بازدارنده خدایا هر بنده اى که توبه کند
اِلَیْکَ وَ هُوَ فى عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عائِدٌ فى ذَنْبِهِ
بدرگاهت ولى در علم غیب نزد تو توبه شکن باشد و بازگردنده به گناه
وَخَطیئَتِهِ، فَاِنّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اَکُونَ کَذلِکَ، فَاجْعَلْ تَوْبَتى هذِهِ تَوْبَهً لا
و خطایش باشد من به تو پناه برم که چنین باشم و این توبه ام را چنان کن که
اَحْتاجُ بَعْدَها اِلى تَوْبَه، تَوْبَهً مُوجِبَهً لِمَحْوِما سَلَفَ، وَالسَّلامَهِ فیما بَقِىَ،
محتاج نباشم دوباره توبه کنم، توبه اى که سبب شود گناهان گذشته ام محو گردد و در آینده نیز آلوده نگردم
اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَیْکَ مِنْ جَهْلى، وَاَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلى، فَاضْمُمْنى اِلى
خدایا من از تو پوزش خواهم از نادانیم و از تو بخشش خواهم از کار بدم پس به احسان خود
کَنَفِ رَحْمَتِکَ تَطَوُّلاً، وَاسْتُرْنى بِسِتْرِ عافِیَتِکَ تَفَضُّلاً، اَللّهُمَّ وَ اِنّى اَتُوبُ
مرا در پناه رحمتت درآور و به فضلت در پرده عافیت بپوشانم خدایا من بدرگاهت توبه کنم
اِلَیْکَ مِنْ کُلِّ ما خالَفَ اِرادَتَکَ، اَوْ زالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَراتِ قَلْبى،
از هر چه مخالف اراده ات کردم یا بیرون از دوستیت از خاطرات دلم و
وَلَحَظاتِ عَیْنى، وَ حِکایاتِ لِسانى، تَوْبَهً تَسْلَمُ بِها کُلُّ جارِحَه عَلى
نگاه هاى چشمم و سرگذشت هاى زبانم توبه اى که سالم ماند بدان هر عضوى
حِیالِها مِنْ تَبِعاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمّا یَخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَلیمِ سَطَواتِکَ،
جداگانه از کیفرهاى تو و ایمن گردد از آنچه تجاوزکاران مى ترسند از سطوت هاى دردناکت
اَللّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتى بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ وَجیبَ قَلْبى مِنْ خَشْیَتِکَ،
خدایا رحم کن به تنهاییم در برابرت و طپیدن دلم از ترست
وَاضْطِرابَ اَرْکانى مِنْ هَیْبَتِکَ، فَقَدْ اَقامَتْنى یا رَبِّ ذُنُوبى مَقامَ الْخِزْىِ
و لرزش اندامم از هیبتت که برپا داشته پروردگارا گناهانم مرا بدرگاه تو در جاى
بِفِنائِکَ، فَاِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنّى اَحَدٌ، وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ
رسوایى پس اگر سکوت کنم کسى از جانب من سخن نکند و اگر شفاعت خواهم شایسته
الشَّفاعَهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ شَفِّعْ فى خَطایاىَ کَرَمَکَ، وَعُدْ
شفاعت نیستم خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و شفیع گردان در خطاهایم بزرگواریت را و ببخش
عَلى سَیِّئاتى بِعَفْوِکَ، وَلاتَجْزِنى جَزآئى مِنْ عُقُوبَتِکَ، وَابْسُطْ عَلَىَّ
گناهانم را به گذشتت و بپاداشم که عذاب تو است پاداشم مده و احسانت را بر من
طَوْلَکَ، وَ جَلِّلْنى بِسِتْرِکَ، وَافْعَلْ بى فِعْلَ عَزیز تَضَرَّعَ اِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلیلٌ
بگستران و به پرده پوشیت بپوشانم و رفتار کن با من به رفتار نیرومندى که زارى کند بدرگاهش بنده خوار
فَرَحِمَهُ، اَوْ غَنِىٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقیرٌ فَنَعَشَهُ، اَللّهُمَّ لاخَفیرَ لى مِنْکَ
و رحمش کند، یا بى نیازى که بنده نیازمندى به نزدش رفته و بى نیازش کرده خدایا پناه دهى از تو ندارم
فَلْیَخْفُرْنى عِزُّکَ، وَلا شَفیعَ لى اِلَیْکَ فَلْیَشْفَعْ لى فَضْلُکَ، وَ قَدْ اَوْجَلَتْنى
و باید نیروى تو پناهم دهد و شفیعى ندارم و فضل تو باید شفیعم گردد و خطاهایم به سختى
خَطایاىَ، فَلْیُؤْمِنّى عَفْوُکَ، فَما کُلُّ ما نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْل مِنّى بِسُوءِ
مرا ترسانده و گذشتت باید ایمنم گرداند و هر چه گفتم چنان نیست که همه از روى نادانى به بدکاریم باشد
اَثَرى، وَلانِسْیان لِما سَبَقَ مِنْ ذَمیمِ فِعْلى، لکِنْ لِتَسْمَعَ سَماؤُکَ وَ مَنْ
و نه از روى فراموشى کردار نکوهیده ام در گذشته بلکه براى آن که آسمانت و هرکه فیها،
وَاَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْها، ما اَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ، وَ لَجَاْتُ اِلَیْکَ فیهِ
در آن است و زمینت و هر که بر آن است اظهار پشیمانى مرا بدرگاهت بشنوند و پناهندگیم را
مِنَ التَّوْبَهِ، فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنى لِسُوءِ مَوْقِفى، اَوْ تُدْرِکُهُ
در توبه بسویت ببینند شاید برخى از آنها به رحمتت بر توقّفگاه بَدَم رحم کند یا براى
الرِّقَّهُ عَلَىَّ لِسُوءِ حالى،فَیَنالَنى مِنْهُ بِدَعْوَه هِىَ اَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعآئى
، حال بَدَم دلش بسوزد و دعایى کند که نزد تو پذیرفته تر از دعاى من باشد
اَوْ شَفاعَه اَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفاعَتى، تَکُونُ بِها نَجاتى مِنْ غَضَبِکَ،
یا شفاعتى کند که مؤثرتر از شفاعت من باشد و همان وسیله نجات من از خشمت
وَفَوْزَتى بِرِضاکَ، اَللّهُمَّ اِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً اِلَیْکَ فَاَ نَا اَنْدَمُ النّادِمینَ، وَ اِنْ
و رسیدنم به خشنودیت گردد خدایا اگر پشیمانى توبه محسوب گردد من پشیمانترین پشیمانانم و اگر
یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ اِنابَهً فَاَ نَاَ اَوَّلُ الْمُنیبینَ، وَ اِنْ یَکُنِ الاْسْتِغْفارُ
ترک معصیت بازگشت حساب شود من نخستین بازگشت کننده ام و اگر آمرزش خواهى
حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَاِنّى لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، اَللّهُمَّ فَکَما اَمَرْتَ بِالتَّوْبَهِ،
گناهان را بریزد من از آمرزش خواهانم خدایا چنانچه دستور به توبه دادى
وَضَمِنْتَ الْقَبُولَ، وَحَثَثْتَ عَلَى الدُّعآءِ وَ وَعَدْتَ الاْجابَهَ، فَصَلِّ عَلى
و پذیرفتنش را ضمانت کردى و به دعا تشویق کردى و اجابتش را وعده دادى درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتى، وَلاتَرْجِعْنى مَرْجِعَ الْخَیْبَهِ مِنْ رَحْمَتِکَ،
محمّد و آل محمّد و بپذیر توبه ام را و بازم مگردان نومیدانه از رحمتت
اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ عَلَى الْمُذْنِبینَ، وَالرَّحیمُ لِلْخاطِئینَ الْمُنیبینَ، اَللّهُمَّ
که تو براستى توبه پذیرى بر گنهکاران و مهرورزى به خطاکاران بازگشته خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، کَما هَدَیْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، کَمَا
درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه بدو راهنماییمان کردى و درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه
اسْتَنْقَذْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، صَلاهً تَشْفَعُ لَنا یَوْمَ الْقِیامَهِ،
به وى نجاتمان دادى و درود فرست بر محمّد و آلش درودى که شفیع ما گردد در روز قیامت
وَیَوْمَ الْفاقَهِ اِلَیْکَ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسیـرٌ.
و در روز نیازمندى به درگاهت که تو بر هر چیز توانایى و این کار بر تو آسان است.
انشااله که همگی مورد بخشش و عفو خداوند قرار گیریم.
منبع: razavionline.mihanblog.com
نوشته دعای توبه چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
آیا پادشاهی کردن کودک تا ۷سالگی صحیح است؟
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۲۱
اینکه گفته می شود بچه در هفت سال اول زندگی باید مثل پادشاه زندگی کند و باید آزاد باشد، بدان معناست که نباید بچه را دعوا کنیم؟ آیا می توان این جمله را به عنوان یک قانون تربیتی اعمال کرد؟
در کنار ایمنسازی باید به خانوادهها هم آگاهی دهیم تا قابلیتها و خصوصیات رفتاری بچهها را بشناسند و بدانند که کودکی یعنی جنب و جوش، کنجکاوی برای اکتشاف، به دست آوردن تجربیات تازه، شیطنت و تحرک خستگی ناپذیر. اگر والدین و اطرافیان کودک به این خصوصیات آگاهی داشته باشند، قدرت تحملشان هم زیاد میشود و به سرعت از کوره در نمیروند. اگر پدر و مادر واقعاً میخواهند بر مبنای هفت سال آقایی با کودک رفتار کنند، این را هم باید بدانند که کودک زیر هفت سال، مقررات، نصایح و چرایی درست و نادرست را نمیفهمد و با تذکر شفاهی «بکن، نکن» یا «درسته، غلطه» تربیت نمیشود؛ بلکه رفتار والدینش را میبیند و از آنها تقلید میکند. مثلاً با دیدن احتیاط بزرگترها در برخورد با اشیاء داغ، یاد میگیرد که به کتری داغ دست نزند.
مرجع : سپیده دانایی
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
فقط یک وعده تمرین سر زدن به توپ میتواند به اختلال گذرای حافظه و به هم ریختن تعادل طبیعی مواد شیمیایی در مغز بینجامد.
سر زدن در فوتبال ممکن است کاری بیدردسر به نظر رسد، اما بسیاری از دانشمندان معتقدند که این کار واقعاً به مغز بازیکن آسیب میزند. ممکن است سر زدن با پیامدهایی واقعی همراه باشد- ما میدانیم که آسیب مغز با افزایش خطر زوال عقل همراهی دارد. اما معلوم شده است که دریافتن اثر حقیقی سر زدن در فوتبال کار بسیار سخت است، تا حدی بهاینعلت که آسیب خفیف مغزی ناشی از آن را مشکل بتوان شناسایی کرد.
یک پژوهش جدید که در ژورنال EBioMedicine منتشر شده است، نشان میدهد که یک وعده معمول تمرین فوتبال شامل موارد مکرری از زدن سر با توپ است. اما هنگامیکه توپ بارها و بارها به سر میخورد- بهخصوص اگر این موارد از سنین کم شروع باشد، چه اتفاقی در مغز میافتد.
پژوهشگران در ابن تحقیق جدید برای یافتن پاسخ از یک تکنیک حساس پژوهشی به نام «شبیهسازی مغناطیسی فراجمجمهای» استفاده کردند.
پژوهشگران از این شیوه برای اندازهگیری میزان «مواد شیمیایی مهارکننده» در مغز استفاده کردند. این مواد شیمیایی میتوانند برخی از فعالیتهای مغزی را قطع یا مهار کنند و بالقوه کنترل عضلات را مهار میکنند.
این پژوهشگران بهخصوص بر روی یک ماده شیمیایی پیامدهنده مغز به نام گابا (GABA) متمرکز شدند که قدرتمندترین مهارکننده در دستگاه حرکتی مغز است. اگر پس از سر زدن مهار بیشتری در مغز وجود داشته باشد، به معنای آن است که شیمی طبیعی مغز پس از خوردن توپ به سر تغییر کرده است.
این پژوهشگران گروهی از بازیکنان فوتبال خواستند ۲۰ بار به توپهایی که از یک ماشین پرتابکننده به سویشان فرستاد میشد، سر بزنند تا به این ترتیب سرعت و قدرت سر زدن پس از شوت از گوشه زمین شبیهسازی شود.
میزان مهار مغز این افراد قبل و بعد از سر زدنها با استفاده از شبیهسازی مغناطیسی فراجمجمهای سنجیده شد و کارکردهای شناختی آنان مانند حافظه هم اندازهگیری شد. روز بعدازاین تمرین و دو هفته پسازآن این اندازهگیریها مجدد انجام شد.
نتایج نشان داد که سر زدن در فوتبال باعث تغییرات فوری و قابلاندازهگیری در کارکرد مغز میشود. افزایش مهار در مغز حتی پس از یک وعده سر زدن شناسایی شد. آزمون کارکرد حافظه نیز بین ۴۱ تا ۶۷ درصد کاهش نشان داد.
خوشبختانه این تغییرات در کارکرد مغز گذرا بودند و اثرات در طول ۲۴ ساعت به حالت عادی بازمیگشتند. خبر بد این است که معلوم نیست آیا در صورت تکرار این بههمریختگی بیوشیمیایی در مغز در طول تمرینات هفتگی سر زدن یک اثر تجمعی رخ میدهد یا اینکه پیامدهای درازمدت سر زدن برای سلامت مغز چیست. به همین دلیل پژوهش بیشتری موردنیاز است. بههرحال به نظر میرسد که سر زدن در فوتبال باعث آزادی ماده شیمیایی مهارکننده گابا میشود.
اما این یافتهها چه معنایی برای بازیکنان این بازی زیبا دارد؟ اگر مهار بیشتری در مغز بلافاصله پس از زدن توپ با سر رخ بدهد، آیا ممکن است کنترل عضلات تحت تأثیر قرار گیرد و درنتیجه کارکرد فرد مختل شود و بازیکنان در معرض خطر جراحت بیشتر قرار گیرند- چیزی که قبلاً در افرادی که دچار ضربه مغزی شده بودند، گزارش شده بود.
از طرف دیگر مغز کودکان و نوجوانان در وضعیت ویژهای قرار دارد.
اغلب آنچه میدانیم بر اساس پژوهشها بر روی مغز بالغ است، اما مغز انسان تا اوایل دهه سوم زندگی هنوز بهطور کامل رشد نیافته است. قطعات پیشانی مغز بهخصوص بسیار دیر بالغ میشوند. این بخش مغز که ضربه توپ را جذب میکند، محل برخی از صفات یگانه انسانی مانند کنترل تکانه یا میل آنی و برنامهریزی خودآگاه است. مواد شیمیایی مغز در دوران نوجوانی در حالتی از سیلان هستند و مغز از جنبههای گوناگون بسیار حساس است. پیش از آنکه مغز به حالت بالغش برسد؛ یک فرایند گسترده نظم دهی مجدد اتصالات در آن رخ میدهد.
همچنین مهم است که دریافت هیچ میزان ایمن شناختهشدهای برای سر زدن در فوتبال وجود ندارد. نامحتمل است یک بار سر زدن باعث آسیب مغزی شود، اما چند بار سر زدن این آسیب را ایجاد میکند. با رسیدن به چه میزانی از سر زدن به منطقه خطر وارد میشویم.
با توجه به تأثیر گستردهای که مختل شدن شیمی مغز در جریان رشد مغز در دوران کودکی تا انتهای نوجوانی ممکن است ایجاد کند، در زدن توپ با سر در این گروه سنی باید احتیاط بیشتری کرد.
خداوند در آیه ۱۱ سوره یس می فرماید که فقط دو گروه انذار نبی مکرم را می پذیرند: ” إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ؛ تو تنها کسى را انذار می کنى که از ((ذکر)) پیروى کند، و از خداوند رحمن در پنهان بترسد” فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ”؛ و کسى که چنین است او را بشارت به مغفرت و پاداش پر ارزش ده .
«اجر کریم»؛ یعنی پاداش نیکو در آخرت بدون درخواست و طلب
در اینجا به چند نکته باید توجه داشت:
۱- در این آیه دو وصف براى کسانى که انذار و اندرز پیامبر (صلى الله علیه و آله) در آنها موثر است ذکر شده : پیروى از ذکر، و خشیت از خداوند در پنهان ، البته منظور از بیان این دو وصف همان آمادگى و جنبه بالقوه آن است، یعنى انذار تنها در کسانى موثر واقع می شود که گوش شنوا و قلب آماده دارند، انذار در آنها دو اثر می گذارد: نخست پیروى از ذکر و قرآن ، و دیگر احساس ترس در برابر پروردگار.(تفسیر نمونه،آقای مکارم، ج۱۸، ص۳۲۹)
۲ – منظور از ذکر به عقیده بسیارى از مفسران قرآن مجید است ، زیرا این کلمه به همین صورت کرارا در قرآن در همین معنى به کار رفته است .
و مراد از اتباع ذکر، تصدیق قرآن است و اینکه وقتى آیاتش تلاوت می شود، به سوى شنیدن آن متمایل شوى .
۳ – ((خشیت))، به معنى ترسى است که آمیخته با احساس عظمت باشد، و تعبیر به ((رحمان )) که مظهر رحمت عامه خداوند است در اینجا نکته لطیفى در بر دارد، و آن اینکه: در عین ترس از عظمت خداوند باید امید به رحمت او نیز داشته باشند، تا دو کفه خوف و رجا که عامل حرکت مستمر تکاملى است متوازن گردد.
مراد از «خشى الرّحمن بالغیب»، یا ترس از خدا در درون است یا ترس از خدا در مکان هاى پنهان از چشم مردم و یا ترس از خداوند نسبت به دادگاه قیامت که از امور غیبى است.
به عبارتی هرگاه انسان در برابر شخصیّتى بزرگ قرار گیرد، هیبت و شوکت او باعث می شود که به انسان حالى دست دهد که به آن خشیت گویند و این با حالت خوف و ترسى که ناشى از کیفر و عذاب باشد، متفاوت است.
و این به خاطر آن است که اشاره کند به اینکه خشیت مومنین ترسى است آمیخته با رجاء و این همان حالتى است که : عبد را در مقام عبودیت نگه می دارد ، در نتیجه نه از عذاب معبودش ایمن می شود و نه از رحمت خدا نومید .
۴ – تعبیر ((بالغیب )) در اینجا اشاره به شناخت خداوند از طریق استدلال و برهان است ، چرا که ذات پاک او از حواس انسان پنهان مى باشد، تنها با چشم دل و از لابلاى آثارش مى توان جمال و جلال او را مشاهده کرد.
این احتمال نیز وجود دارد که ((غیب )) در اینجا به معنى پنهان از چشم مردم است ، یعنى مقام ((خشیت )) و ترس او جنبه ریائى و در حضور مردم نداشته باشد، بلکه در نهان نیز داراى خشیت باشد.
۵ – جمله ((فبشره )) در حقیقت تکمیل انذار است ، زیرا پیامبر(صلى الله علیه و آله) در آغاز انذار می کند، و هنگامى که پیروى از فرمان خدا و ترس آمیخته با عظمت نسبت به او پیدا شد و اثراتش در قول و فعل انسان ظاهر گشت بشارت مى دهد.
به چه چیز بشارت می دهد؟
به چیزى که بیشتر از هر موضوع دیگر فکر انسان را به خود مشغول می دارد، و آن لغزشهائى است که احیانا از او سر زده ، به او بشارت میدهد که خداى بزرگ همه آنها را بخشوده است، سپس به اجر کریم و پاداش پر ارزش که هیچ کس جز خداوند ابعاد آن را نمى داند.
به عبارتی اگر کلمه مغفرة و نیز اجر کریم را نکره آورد، براى اشاره به اهمیت و عظمت آن دو است، یعنى: او را به آمرزش عظیمى از خدا و اجر کریمى بشارت بده که با هیچ مقیاسى نمی توان آن را اندازه گیرى کرد، و آن عبارت است از بهشت .
اجر کریم چه معنایی دارد؟
«اجر کریم»؛ یعنی پاداش نیکو در آخرت بدون درخواست و طلب، [مراغى، احمد بن مصطفى، تفسیر المراغى، ج ۲۲، ص ۱۹؛ حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص ۴۳۶] همراه با تکریم و گرامیداشت. [ حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص ۴۳۶]
منابع:
اسک دین
صفیر هدایت؛ آیت الله ضیاء آبادی
پرسمان
نوشته به چه کسانی مغفرت و پاداش بشارت داده شده است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.