اگر فرزندتان ناگهان علاقه اش را به غذایی از دست می دهد به این موضوع توجهی نکنید
برای رفع بد غذایی کودک، ابتدا باید علت بدغذایی یا کم خوراکی کودک خود را بفهمیم
شاید همه تمایل داریم کودکانی داشته باشیم که خوب غذا میخورند و از تمام گروههای غذایی استفاده میکنند. مسلما هیچکدام از ما از نق زدن فرزندمان سر میز غذا و بهانهگیری از دوست نداشتن غذاهای مختلف خوشمان نمیآید. اکثر ما دوست داریم وقتی میز غذا را میچینیم فرزندمان با علاقه و میل زیاد مشغول خوردن شود و لذت ببرد. شاید بارها به روشهای مختلف متوصل شدهاید و اصطلاحا او را گول زدهاید که فلان غذا را بخورد. شاید حتی به او جایزه بدهیم تا بیشتر غذا بخورد. سلیا باربور، متخصص تغذیه میگوید: همیشه میخواستم بچههایم غذاخور خوبی باشند. این مسئله برایم از اهمیت زیادی برخوردار است.
چندی پیش به این فکر میکردم که چطور میتوانم آنها را طوری بار بیاورم که علاوه بر سالمون، باقالی و پنیر، کلم بروکلی و پرتقال هم بخورند و همیشه این سوال را از خودم میپرسیدم که آیا اشتها از آن دسته چیزهایی است که مثل شخصیت و رنگ مو، شخصی تلقی میشود؟ کاش میتوانستم بگویم که صرفا نگران سلامت آنها هستم، اما این نگرانی همواره تنها بخشی از ماجرا بوده است. همیشه دوست داشتم آنها را آسانگیر بار بیاورم. در تحقیقات اخیر، نحوه برخورد افراد با فرزندانشان را بررسی کردم و توانستم به ۷ راهبرد کاربردی برای تربیت یک فرزند غذاخور دست یابم. شما هم میتوانید با استفاده از این ترفندها فرزندتان را به خوردن انواع و اقسام غذاها ترغیب کنید.
۱٫ تهدیدش را جدی نگیرید
هنگام صرف غذا، به سه فرزندم میگویم: «این چیزی است که برای شام تدارک دیدهام؛ اگر دوست ندارید، مشکلی نیست. لازم نیست بخورید، اما چیز دیگری برای شام نداریم.» آنها خود تصمیم میگیرند که غذای آن شب را بخورند یا منتظر فرصت بعدی بمانند. در این راهبرد سلیقه آنها درنظر گرفته میشود. شما میتوانید علاوه بر غذای جدیدی که تدارک دیدهاید، حداقل یک یا دو خوراکی آشنا و محبوب هم برای کودکان آماده کنید؛ این آکادمی اطفال آمریکا بود که انگیزه پیگیری این ایده را به من بخشید. جورج، اولین فرزندم یاد گرفته بود «نه» بگوید.
در همان زمان بود که با این جمله از کتاب راهنمای تغذیه کودک روبهرو شدم: «اگر کودک یک یا دو وعده غذاییاش را نخورد، بیمار نخواهد شد، اما پدر و مادرها گاهی طوری برخورد میکنند که انگار کودک با این کار از بین میرود!» اگر تا به امروز سعی کردهاید غذاهای جایگزین دراختیار کودک قرار دهید و او هر بار به جای خوردن غذای شما، تهدید کرده که اعتصاب غذا خواهد کرد، به شما توصیه میشود از راهبردهای شماره ۵ و ۶ کمک بگیرید.
۲٫ از ادویهها کمک بگیرید
بچهها حس چشایی حساسی دارند، اما این بدان معنا نیست که باید یک رژیم غذایی ثابت متشکل از پاستا با کره داشته باشند (حتی اگر خودشان مایل باشند). شما میتوانید برای پاسخ به حس چشایی آنها برایشان غذاهای ادویهدار تدارک ببینید. کودکان به طعم خوب مواد غذایی واکنش نشان میدهند. همیشه انتظار داشتم بچههایم از سیر دوری کنند، همچنین فکر میکردم آنها هرگز سمت زیتون نروند. اما سیر باعث بهبود طعم غذا میشود، طوری که حتی یک کودک یکساله هم متوجه تفاوت آن خواهد شد. زیتون هم گزینه خوبی است، در صورتی که تلخ نباشد و بوی تندی ندهد. برای این کار، من از عادات غذایی قبلیام که مبتنی بر نخوردن غذاهای تند و ادویهدار بود، دست کشیدم. اما هنوز همان غذاهایی را برای خانواده درست میکنم که پیش از این برای دوستانم تدارک میدیدم.
۳٫ با کودکتان مذاکره کنید
تشویق کودکان به خوردن این گروه از مواد غذایی بهطور سنتی یک مشکل بزرگ برای مادران است. درک این مسئله آسان است. سبزیجات پخته شده و نمکسود صرفا یک غذای مفید جانبی هستند که به لحاظ طعم و مزه در مقابل خوراکیهای خوشطعم و ادویهدار کم میآورند. از این رو، جای تعجب نیست که واداشتن بچهها به خوردن سبزیجات مستلزم التماس و تهدید یا استفاده از تاکتیکهایی است که ممکن است بهسرعت نتیجه عکس دهند. چون به محض اینکه کودک بفهمد شما میخواهید او سبزیجات بخورد، از این کار امتناع ورزیده و از این مخالفت بهعنوان یک اهرم فشار استفاده خواهد کرد. من توانستم از دستوراتی استفاده کنم که در آن از سبزیجات در قالب غذای اصلی استفاده میشود.
مثلا از سبزیجات در تهیه سس پاستا استفاده کردم.
یک ترفند دیگر این است که وقتی میخواهید سبزیجات سرو کنید، ظرف سبزیجات را همان اول روی میز بیاورید، چون بچهها خیلی گرسنه هستند. در این شرایط، معمولا کل سبزیجات به سرعت خورده میشود، حتی قبل از آنکه غذای اصلی روی میز بیاید.
۴٫ دستهجمعی خوراکی بخورید
احتمالا این گفتهها را شنیدهاید: کودکانی که با والدین خود غذا میخورند، رژیم غذایی سالمتری دارند، از واژگان بهتری استفاده کرده و اغلب نمرات بهتری میگیرند و… نمیخواهم شما را مجبور کنم که هر شب از چنین راهبردی استفاده کنید. اما سعی کنید گهگاه از این ترفند کمک بگیرید.
در مورد انتظارات خود واقعبین باشید. بچهها معمولا دوست ندارند زیاد روی میز غذا بنشینند. یک کودک خردسال نهایتا ۵دقیقه دوام میآورد. این زمان برای کودکان ۴ساله و بزرگتر ۱۵دقیقه خواهد بود.
طوری عمل کنید که کودک مشتاق شام خوردن در کنار خانواده باشد، بدون آنکه احساس فشار کند. اگر یکی از دو فرزندتان غذایش را تمام کرده، اجازه دهید از میز غذا بلند شود. اما نگذارید در اطراف میز پرسه بزند، بازی کند یا با حرف زدن سایر اعضای خانواده را از غذا خوردن باز دارد. او باید به اتاقنشیمن برود یا در اتاقش سرگرم شود. بعضا تمام آنچه کودک میخواهد توجه و همراهی خانواده است، بنابراین با این کار میتوانید او را به نشستن در کنار سایر اعضای خانواده تشویق کنید. میتوانید برخی قوانین خوب دیگر را هم به روند روتین غذا خوردنتان اضافه کنید، مثلا حین شام خوردن به تلفن جواب ندهید یا تلویزیون تماشا نکنید.
۵٫ اجبار را فراموش کنید
مانند بسیاری از والدین، من هم خاطرات زیادی از دوران کودکی دارم که پدر و مادرم مجبورم میکردند غذایی بخورم که معدهام را بههم میزد، اما هیچوقت نمیخواهم این کار را با فرزندانم بکنم. میدانم که بسیاری از والدین نگران این مسئله هستند، اما اگر فکر میکنید یک غذای مشخص برای کودکتان ناخوشایند است، او را به خوردن آن مجبور نکنید و بگذارید غذایش را نیمهکاره رها کند. حتی میتوانید از او بهخاطر اینکه غذایش را در حد یک لقمه امتحان کرده، تشکر کنید.
۶٫ گاهی با او معامله کنید
بچههای من بیشتر از هر چیزی در مورد مواد غذایی آسانگیر هستند. اما این بدان معنا نیست که همیشه دستپختام را دوست دارند.
باید بگویم خودم هم بعضا از دستپختام راضی نیستم. ولی خوردن آن غذا نباید مثل شکنجه باشد.
اگر ببینیم آنها با غذایشان بازی میکنند، لقمههای کوچک میخورند یا اصلا لب به غذایشان نمیزنند، سعی میکنم به همان ترفندهای قدیمی متوسل شوم که از نسلها قبل رایج بودهاند:
• اگر غذایت را امتحان نکنی، خبری از دسر نخواهد بود.
• اگر کمی از غذایت را امتحان نکنی، دیگر خبری از غذای محبوبت نخواهد بود؛ اما اگر امتحانش کنی، میتوانی هرقدر که میخواهی، غذای مورد علاقهات را بخوری.
• «میبینم که مرغت را نخوردی. اشکالی نداره آن را به برادرت بدهم؟» این ترفند در اغلب موارد جواب میدهد و بعضا باعث میشود که کودک سختگیر تجدیدنظر کند و غذای داخل بشقابش را تا آخر بخورد.
در حضور کودک درباره بدغذایی او با کودکان دیگر صحبت نکنید
۷٫ به او جایزه بدهید
نمیتوانم دروغ بگویم: بستنی گهگاه از هر چیزی که در این سیاره خورده میشود، طعم بهتری میدهد. زندگی شیرینی خاص خودش را دارد، بنابراین وعدههای غذایی ما هم باید کمی شیرینی داشته باشند.
۸٫ تزیین فراموش نشود
علاوه بر همه روشهایی که گفتیم، یک روش بسیار مفید دیگر هم وجود دارد و آن هم تزیین غذاهای کودکان است. اگر توجه کرده باشید کودکان معمولا با دیدن یک غذای جدید و رنگارنگ هیجانزده میشوند و برای خوردن غذا از خود اشتیاق نشان میدهند. سفرههایی که غذاهای تزیین شده و رنگارنگ دارند کودکان را به نشستن و خوردن غذا ترغیب میکنند. بهعلاوه در سایتهای اینترنتی و کتابهای تزیین غذا انواعی از تزیین غذای مخصوص کودکان وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید. مسلما غذاهایی که به شکل انواع حیوانات و سرگرمیهای مختلف تزیین شده باشند اشتیاق بیشتری برای خوردهشدن به سمت خود جلب میکنند.
اگر کودکان را در کاری شرکت دهید نسبت به آن مشتاقتر خواهند شد که میتوانید از این موضوع برای افزایش اشتهای فرزند خود بهره بگیرید. میتوانید در غذا پختن یا تزیین غذا کودکتان را شرکت دهید و به این ترتیب او را نسبت به غذا و فرایند تهیه آن مشتاق کنید. لازم نیست هر روز و همه کارهای پخت غذا را به او بسپارید، میتوانید از کارهای جالب و هیجانانگیز استفاده کنید که مناسب کودکتان باشد. مثلا برای همزدن تخممرغ یا مخلوط کردن مواد یا تزیین از کودکتان کمک بگیرید. حتی با کمی حوصله میتوانید این کار را به بازی تبدیل کنید. از فرزندتان بخواهید هر طور که میخواهد غذا را تزیین کند. حتی میتوانید این کار را به مسابقه تبدیل کنید و هم مزه و هم تزیین را نمره بدهید. کودکتان در این صورت حتما غذا خواهد خورد و به آن مشتاق خواهد شد.
منبع: مجله سیب سبز/برترین ها
وبسایت کودک آنلاین: بسیاری از نوجوانان در دوره های کوتاهی وزنشان از حد معمول کمتر یا بیشتر می شود. البته، همین که رشد به وضعیت ثابتی رسید، غالب نوجوانان وزنشان را به کمک رژیم مرتب اصلاح می کنند؛ البته گروه کمی چنین نمی کنند.
در بعضی از موارد پرخوری زیاد منجر به چاقی مفرط می شود. در سایر موارد، رژیم طولانی و مفرط ممکن است به نحوی منجر به کم شدن وزن شود که این، زندگی نوجوان را تهدید می کند. این وضعیت که به آن بی اشتهایی عصبی می گویند معمولاً در دوران نوجوانی است و در میان زنان بیشتر معمول است تا مردان.
جوانانی که به چاقی مفرط یا بی اشتهایی مفرط دچارند غالباً نمی توانند از خود هویتی به عنوان فردی جدا و مجزا از دیگران داشته باشند که قادر به تعیین اهداف و به ثمر رساندن آن است.
بی اشتهایی وضعیت به خصوص عجیبی است، زیرا نوجوان تصور نادرستی از بدن خود دارد. بسیاری از زنانی که دچار بی اشتهایی مفرط اند، بسیار لاغرند و ظاهراً جز مشتی پوست و استخوان ندارند، ولی با وجود این نگران اند که مبادا بیش از حد وزن شان زیاد شود.
هنوز دربارۀ این بیماری چیزهای زیادی هست که نمی دانیم، هر چند که این بیماری نسبتاً نادر است، ولی روز به روز بر تعداد آن افزوده می شود، به خصوص در میان جوانان مرفه. عوامل زیست شناسی (احتمالاً اختلال در عملکرد غدۀ هیپوفیز قدامی در پایۀ مغز) ممکن است تاثیراتی داشته باشد، ولی عوامل روانی اهمیت بسیاری دارند.
والدین غالباً از شروع این بیماری متعجب می شوند، زیرا فرزندشان همیشه بهنجار به نظر می رسیده است. بزرگسالانی که دچار این بیماری هستند در دوران کودکی بچه های خیلی خوبی یوده اند – ساکت، مطیع و همیشه وابسته و مشتاق جلب رضایت دیگران بوده اند.
وقتی که به این پدیده به دقت می نگریم چندان چیز روشنی جلوی رویمان نیست. غالب جوانانِ بی اشتها، دست کم به طور ناخودآگاه، احساس می کنند که به آنان این اجازه داده نشده که عهده دار زندگی خود باشند و نتوانسته اند از خود هویتی بیابند.
شاید این واکنشی است که به صورت نیازی وسواس آمیز به کنترل همۀ جوانب زندگی ظاهر می شود، به خصوص کنترل بدن خودشان. در عین حال ممکن است احساس کنند که نمی توانند خود را با تغییرات ناشی از بلوغ جنسی تطبیق دهند.
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
اجتناب مفرط از غذا خودن که ممکن است باعث قطع قاعدگی شود و جلوی بروز خصوصیات ثانوی جنسی را بگیرد، شاید به طور ناخودآگاه وسیله ای باشد که نوجوان برای اجتناب از بزرگ شدن از آن استفاده می کند.
مطالعات مربوط به والدین دختران نوجوانی که مبتلا به بی اشتهایی هستند نشان می دهد که در دوران کودکیِ دخترشان آن چنان او را کنترل می کردند که نمی توانست احساس هویت و اعتماد به نفس لازم برای گرفتن تصمیمات کسب کند. این گونه والدین فرزندان خود را تشویق می کنند که کمال گرا و بیش از حد به دنبال موفقیت باشند.
بیماری دیگری در ارتباط با غذا خوردن وجود دارد که در میان دختران نوجوان روز به روز شایع تر می شود و به آن جوع می گویند. ای بیماری ترکیبی است از بی اشتهایی و پرخوری.
بیمار پرخوری می کند و بعد با فرو کردن انگشت در حلقش غذا را بالا می آورد یا از داروهای ضد یبوست استفاده می کند. هرچند با این کار سلامتی به خطر می افتد و گاهی هم به شدت به خطر می افتد، بیمار وزن معمول خود را حفظ می کند و به همین دلیل به دشواری می توان پی به بیماری برد.
این گونه افراد می ترسند که مبادا نتوانند جلوی این نوع خوردن خود را بگیرند. غالباً خلق و خوی افسرده دارند و بعد از پرخوری احساس بدی نسبت به خود پیدا می کنند.
آشکار است که اضافه وزنی و کم وزنی و نیز گرسنگی شدید غیرطبیعی گاهی اوقات آنچنان مشکلات جسمانی پدید می آورد که نیاز به مراقبت پزشکی حیاتی می شود.
البته در طولانی مدت درمان روانی به کمک متخصصان نیز اهمیت دارد. و از آنجا که روابط مختل بین فرزند و والدین (از جمله مشکلات مربوط به استقلال و بلوغ جنسی) در بیماری های مربوط به خوردن نقش مهمی دارد، برنامه ای که از لحاظ درمانی برای نوجوانان به درستی طرح ریزی شده باشد تقریباً همیشه نیاز به مشارکت فعال والدین دارد.