«آیات الأحکام» آیاتی از قرآن است که به تنهایی با به کمک آیات دیگر، حکم یا احکامی از مسائل فقهی را به ادامه ...
رد پای ادیپ در بوف کوربوف کور صادق هدایت از عقدهی ادیپی بینصیب نمانده است. آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در نقد چنین نظری ادامه ...
عقیدهی ادیپی در ادب و هنراگر عقدهی ادیپ، به اعتقاد بسیاری، جهانشمول است، پس طبیعتاً باید نشانش در بسیاری از آثار ادبی و هنری ادامه ...
عقدهی ادیپی و دریافتهای گوناگون آنعقدهی ادیپ، که بزرگترین کشفِ فروید و سنگ پایهی روانکاوی محسوب است، در قاموس روانکاوی فرویدی، دلبستگی ادامه ...
حقوق اقلیتهای مسلمان در کشورهای غیراسلامیبر پایهی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...
حقوق اقلیتهای دینی در قوانین ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیتهای دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...
حقوق اقلیتهای دینی در منابع اسلامیدر منابع اسلامی، یعنی قرآن و حدیث و آرای فقها، امتیازات و تکالیفی برای غیرمسلمانان منظور شده است. در ادامه ...
مروری بر مالکیت فکری (حقوق معنوی) در ایرانحقوق مالکیت فکری (حقوق معنوی)، اصطلاحی حقوقی به معنای حقوق شناخته شده برای پدیدآورندهی هرگونه اثر فکری ادامه ...
مروری بر حقوق خانواده در کشورهای اسلامیحقوق خانواده، شاخهای از حقوق مدنی است که به مقررات و قواعد شکلگیری، تداوم و انحلال خانواده میپردازد. ادامه ...
نویسنده: سعید عدالت نژاد
تا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیتهای دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی حکومتها، منش فردی پادشاهان و امرای محلی و برخی آرای عالمان مسلمان و غیرمسلمان بود. در عصر قاجار دو نوع محکمه با رویّه و منابع متفاوت فعال بود: محاکم عرفی و محاکم شرعی. اقلیتهای دینی، از یهودیان و مسیحیان و زردشتیان، برای دعاوی خود با صاحب منصبان حکومتی به محاکم عرفی، در دعاوی کیفری با مسلمانان به محاکم شرعی مسلمانان، و در دعاوی با هم کیشانشان به محاکم ویژهی شریعت خود- به قضاوت روحانیان آن دین- مراجعه میکردند. سه نقیصهی مهم این محاکم عبارت بودند از: نداشتن قانون مدوّن، نبودن وحدت رویّه در ارای قضایی، و فقدان استقلال قاضی. قضاوت روحانیان اقلیتهای دینی عمدتاً مستند به آداب و سنن شفاهی بود که از پیشینیان به آنها رسیده بود، جز روحانیان یهودی که از مجموعهای مکتوب به نام «هالاخا» (1) برخوردار بودند. آرای محاکم عرفی و شرعی مسلمانان نیز به منابع گوناگون، به ویژه دیدگاههای مشهور فقهای امامی، مستند بودند. (2)
با آغاز نهضت مشروطه و فراگیر شدن نارضایتی عمومی از اوضاع اجتماعی- سیاسی، برخی از پیروان اقلیتهای دینی ایران نیز به این نهضت پیوستند (3)؛ به ویژه زردشتیان به لحاظ حمایتهای مالی و مسیحیان ارمنی به لحاظ نظامی نقش بیشتری داشتند. (4)شرایط ویژهی آن دورهی تاریخی، همدلی و وحدت حاصل از انقلاب مشروطه و طرح خواستههایی چون برابری حقوقی و محدود شدن قدرت شاه، زمینهی تدوین نخستین قانون اساسی مدوّن ایران را با توجه به حقوق همهی مردم ایران، از جمله اقلیت ها، فراهم کرد. در انتخابات مجلس اول، انتخابات بیشتر ماهیت صنفی داشت و در نظام نامهی آن (که بعدها قانون خوانده شد) وضع نمایندگان اقلیتها مشخص نبود، ولی عملاً زردشتیان، ارباب جمشید جمشیدیان (5) را برگزیدند و سیدعبدالله بهبهانی (6) و سیدمحمد طباطبایی (دو مجتهد ناظر بر شرعی بودن قوانین در مجلس)، به ترتیب، نمایندگی یهودیان و مسیحیان را در مجلس شورای ملی پذیرفتند. (7)
در مادهی دوازدهم قانون اصلاحی انتخابات (در 1290ش) مقرر شد که یهودیان، زردشتیان، مسیحیان ارمنی شمال و جنوب و مسیحیان آشوری، هر یک، نمایندهای در مجلس داشته باشند. این مادهی قانونی در همهی دورههای مجلس، چه پیش از انقلاب اسلامی چه پس از آن، ثابت مانده و اجرا شده است. موافقان این رویّه، آن را برای دفاع از حقوق قانونی اقلیتهای دینی در نظام قانونگذاری ایران امتیاز بزرگی میدانند، به ویژه آن که همواره مجموع جمعیت آنان کمتر از یک درصد جمعیت ایران بوده است؛ ولی این نحوهی گزینش نماینده، مخالفانی هم داشته است. (8) در اصل یکم متمم قانون اساسی (مصوب 1286ش) مذهب رسمی کشور، شیعهی اِثناعشری اعلام شد، ولی تا زمان انقلاب اسلامی هیچ مصوبهی قانونی به تعیین و شمارش ادیان و مذاهب غیرشیعه (از مسلمان و غیرمسلمان) نپرداخت.
در اصول متمم قانون اساسی، در بخش حقوق ملت، تعابیری چون «اهالی مملکت ایران»، «هیچ یک از ایرانیان» و «افراد مردم» به کار رفته که بر معنای شهروند دلالت دارد و شامل همهی ایرانیان، از جمله اقلیتهای دینی، میشود. مثلاً در اصل هشتم همهی مردم در برابر قانون متساویالحقوق به شمار رفتهاند و طبق اصول نهم و سیزدهم، جان، مال، مسکن و شرف همهی افراد مردم مصون از هرگونه تعرض است. از این رو، برای نخستین بار یک قانون نوشته، حقوقی معادل مسلمانان برای اقلیتهای دینی مقرر نمود، بدون آنکه برخوردار شدن از این حقوق را به شرایطی مانند پرداخت جزیه منوط کند. بر پایهی اصل 97 این قانون، در مورد وظایف مالیاتی هیچ تفاوت و امتیازی میان افراد وجود ندارد. از سوی دیگر، مشروعهخواهان، با همراهی روحانیان مشروطهخواه، اصل دوم متمم قانون اساسی را دربارهی ضرورت تطبیق مواد قانونی با شریعت پیشنهاد کردند و به تصویب رساندند. با درج این اصل، آرای فقهی مشهور دربارهی اهل کتاب هم به قوانین جدید راه یافت.
پیشنهاد دیگر- که در اصل هشتم متمم قانون اساسی برای کلمهی قانون، وصف دولتی ذکر شود- موجب شد که تساوی همهی افراد در برابر قانون، به قانون دولتی انحصار یابد و تفاوتهای حقوقی میان مسلمانان و غیرمسلمانان در منابع اسلامی پابرجا باشد. با این تغییرات، قانون اساسی مشروطیت دربارهی حقوق اقلیتها دچار مشکلات جدی و ساختاری شد. (9) البته در عمل، اجرای قوانین پیشنهادی، به ویژه اصل دوم متمم، ناکام ماند و از این رو، عالمان دینی دورهی پهلوی، قوانین و نیز احکام صادره از محاکم را فاقد مشروعیت میدانستند.
به رغم تصویب قانون اساسی مشروطه و متمم آن، قوانین و مقررات حاکم بر روابط حقوقی، تجاری، مدنی و اداری تا 1304ش تغییر عمدهای نیافت. در این دوره، اوضاع سیاسی ایران بسیار ناپایدار بود. (10) در قانون مجازات عمومی مصوب 1304ش، محتوای مواد، عام بود و میان مسلمان و غیرمسلمان تفاوتی مقرر نشده بود، ولی مادّهی اول آن، میان محاکم عدلیه و محاکم شرعی تفکیک قائل شد که غرض از درج این موضوع را در این ماده، جلوگیری از مخالفت عالمان دینی با وضع قوانین جدید دانستهاند. (11) به موجب مواد یکم و سوم اصلاحی قانون مذکور (در 1352ش)، مواد قانونی آن شامل همهی مجرمان میشد، چه مسلمان چه غیرمسلمان. حتی در جرائمی مانند قتل- که کیفر غیرمسلمان با مسلمان در شرع گاهی نابرابر است- مجازاتی یکسان مقرر گردید (مادهی 170 همان قانون). رویکرد حکومت پهلوی، توجه به ملیگرایی ایرانی بود و آن را بر گرایشهای قومی، زبانی و دینی ترجیح میداد. از این رو، غیرمسلمانان از سال 1305ش توانستند، در قالب خدمت سربازی یا استخدام، به ارتش راه یابند. (12)
مواد قانون مدنی ایران- که جلد نخست آن در 1307ش و جلد دوم و سوم آن در سالهای 1313-1314ش به تصویب رسید- جز در مواردی معدود (مانند مادّهی 1059 دربارهی جایز نبودن ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان)، عام است و برای غیرمسلمانان حکمی برابر با مسلمانان دارد. مقررات احوال شخصیه نیز شامل مسلمان و غیرمسلمان میشود (مادّهی 5). گفتهاند که حکومت وقت با تدوین این قانون میخواسته بهانهی نبودن قانون در ایران را از خارجیان و پناهندگان به سفارتخانهها بگیرد و بتواند قانون مصونیت قضایی یا کاپیتولاسیون را، که از عهدنامهی ترکمنچای باقی مانده بود، لغو کند و از این رو، مواد آن به گونهی عام تنظیم گردید. (13) مؤلفان قانون مدنی، ظاهراً به همین منظور، شماری از احکام فقهی مربوط به اقلیتها را در این قانون نیاوردند؛ احکامی مانند مانع بودن کفر برای ارث و شرط بودن ایمان برای ادای شهادت در دادگاه.
به موجب مادّهی واحدهی الحاقی «قانون اجازهی رعایت احوال شخصیه» مصوب 10 مرداد 1312، ایرانیان غیرشیعه اجازه یافتند در احوال شخصیه بر طبق مقررات آیین خود رفتار کنند. دادگاهها به استناد آرای مشهور فقهای اهل سنّت و نیز انجمنهای زردشتی و کلیمی و کلیساها به دعاوی این اشخاص رسیدگی میکنند. اعضای این انجمنها از میان افراد آشنا به مقررات زردشتی و یهودی از طریق انتخابات برگزیده میشوند و در هر انجمن، رِبای (روحانی یهودی) و دستور یا مُوبَد (روحانی زردشتی) حضور دارد. زنان از 1345ش حق شرکت در این انتخابات را یافتهاند. کلیساها نیز بر پایهی ضوابط خود، مقام روحانی صلاحیتدار را تعیین میکنند. (14) بنابر اصول 94 و 97 قانون اساسی مشروطه، وظیفهی پرداخت مالیات به گونهی برابر شامل همهی افراد میشود. بر پایهی پارهای گزارشهای تاریخی، در سال 1299 گرفتن جزیه از زردشتیان، با وساطت سفیران فرانسه و انگلیس و تلاشهای امام جمعهی وقت کرمان، به دستور ناصرالدین شاه معلق شد و پس از مشروطه به تدریج دریافت جزیه از مسیحیان و یهودیان نیز لغو گردید. (15) به موجب بندهای هفتم و دهم مادّهی دوم قانون مالیاتهای مستقیم (مصوب 1312ش)، همهی معابد و مراکز خیریهی مسلمانان و غیرمسلمانان و نیز انجمنهای اقلیتهای رسمی از پرداخت مالیات معاف شدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در بهمن 1357، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اقلیتهای مذهبی به مذاهب چهارگانهی اهل سنت و شیعیان زیدی، و اقلیتهای دینی شناخته شده به زردشتی، کلیمی و مسیحی (ارمنی و آشوری) محدود شدند. همچنین این اقلیتها در محدودهی قانون محترماند، در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه به عمل کردن بر طبق آیین خود مجاز (16). بر طبق اصل 64 قانون اساسی و اصلاحیهی آن، هریک از اقلیتهای دینی رسمی میتوانند نمایندهای در مجلس شورا داشته باشند. تنها تفاوت مقررات فعلی انتخابات اقلیتهای دینی با قانون مصوب 1290ش آن است که برای مشخص شدن اقلیتها در انتخابات، اصلاحیهی مادهی 20 قانون ثبت احوال (مصوب 1363ش) ثبت نوع دین اقلیتها را در اسناد سجلّی آنان (شناسنامه) لازم شمرده است.
در برخی اصول قانون اساسی تعابیر عامی آمده است که شامل اقلیتهای دینی هم میشود، از جمله: لزوم فراهم شدن زمینهی مشارکت عمومی مردم در تعیین سرنوشت خود و تأمین امنیت قضایی برای همهی مردم (اصل3)، حمایت قانون از همهی مردم و برابری حقوق مردم (اصل 19 و20)، حق انتخاب شغل مناسب (اصل 28)، حق دادخواهی و انتخاب وکیل (اصول 34 و 35)، و اصل برائتِ همهی اشخاص از ارتکاب جرائم (اصل37). بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که قانون اساسی جمهوری اسلامی نسبت به قانون اساسی مشروطه، به آزادیها و حقوق بیشتری برای اقلیتهای دینی و مذهبی تصریح کرده است. با این همه، در خصوص برخی اصول این قانون، ابهامهایی وجود دارد. مثلاً در اصل نوزدهم، در شمارش اموری که موجب امتیاز نمیشود، پس از ذکر رنگ و نژاد و زبان، عبارت «و مانند اینها» آمده است و معلوم نیست که آیا دین و مذهب از مصادیق این تعبیر هست یا نه. به علاوه در اصول 4، 12، 91 و 115 التزام به دین رسمی، ضروری یا موجب امتیازی خاص به شمار رفته است. همچنین حاکمیت موازین اسلامی بر همهی مقررات کشور، که در اصل چهارم بر آن تأکید شده، مقتضی آن است که برخی آرای مشهور فقهی دربارهی غیرمسلمانان بتواند وجههی قانونی یابد و چالشهایی برانگیزد، همچنان که در اصول 13 و20، آزادی اقلیتها با قیودی چون «در حدود قانون» یا «رعایت موازین اسلامی»مطرح شده که مراد از این قیود مبهم است. (17)
در عرصهی قوانین جزایی، مهمترین قانون، که اقلیتهای دینی را در بر میگیرد، قانون مجازات اسلامی (حدود، تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) بخش اول و دوم مصوب 1361، 1362 و بخش سوم مصوب 1375ش است. در این قانون، بخش مجازاتهای بازدارنده به گونهی عام تنظیم شده و میان مسلمان و غیرمسلمان هیچ تفاوتی نگذاشته است. همچنین مادهی 3 این قانون، مقررات مذکور را دربارهی همهی کسانی که در قلمرو حاکمیت ایران باشند، قابل اِعمال دانسته است، مگر در موارد تصریح قانون برخلاف آن. ولی در قلمرو قوانین حدود و دیات و قصاص، به سبب پیروی قانونگذار از آرای مشهور فقهی، گاهی میان احکام مسلمانان و غیرمسلمانان تفاوتهایی دیده میشود. مثلاً در مادهی 82 در بخش حدود، مجازات زنا برای مرد غیرمسلمان نسبت به زن مسلمان قتل مقرر شده، و برخلاف کیفر زانی مسلمان، میان زانی مُحصَن و غیرمحصن تفاوتی وجود ندارد. (18) مادهی 174 همان قانون، مجازات شرابخواری را هشتاد تازیانه اعلام کرده، ولی تبصرهی آن، مجازات شراب خوار غیرمسلمان را مشروط به این کرده است که وی به شرابخواری تظاهر کرده باشد. مادهی 207، حق قصاص را تنها برای اولیای دم مقتول مسلمان قائل شده و در حق غیرمسلمان، حکم به پرداخت دیه کرده است. پیشتر تا 1370ش، مادّهی 297 قانون مجازات اسلامی فقط دیهی مقتول مسلمان را مشخص کرده بود و دربارهی دیهی غیرمسلمان ساکت بود. در 1370ش، در تبصرهی دوم این مادّه، تعیین میزان دیهی اقلیتهای دینی رسمی به نظر ولیّ امر موکول شد. با توجه به ابهام موجود و مشکلات اجرایی آن، مجمع تشخیص مصلحت نظام در 6 دی 1382 دیهی اقلیتهای دینی شناخته شده را با دیهی مسلمان برابر دانست؛ در عین حال، بخشنامهی 8 خرداد 1387 قوهی قضائیه، دیهی مسلمان و غیرمسلمان را به طور مطلق صرفاً در تصادفات رانندگی طبق قوانین شرکتهای بیمه برابر اعلام کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مهمترین تغییرات قوانین مدنی مربوط به اقلیتهای دینی دو مورد است: مانع بودن کفر از ارث بردن، و شرط ایمان برای گواهی دادن در دادگاه. به نظر مشهور فقها، کفر یکی از موانع ارث است. پیشتر از اجرای این حکم در ایران سوءاستفادههایی شده است. مثلاً برخی سودجویان در میان غیرمسلمانان، به گونهی صوری یا واقعی، مسلمان میشدند تا یگانه وارث خویشان و نزدیکان خود باشند. برخی اسناد موجود در وزارت امور خارجه نشان میدهد که از 1279 تا 1324 شماری از حاکمان محلی، با همدستی برخی روحانیان دونپایه، در شورش بر ضد غیرمسلمانان دخالت داشته اند تا اموال آنان را تصرف کنند. اینان هیچگاه به آرای فقهی عالمان بزرگ شیعه در مورد رعایت حقوق غیرمسلمانان ملتزم نبودند. (19) هرچند محمدشاه قاجار و سپس امیرکبیر و بعدها ناصرالدین شاه، با فرمان حکومتی، مانع بودن کفر را از قانون ارث برداشتند، در عمل توفیق چندانی حاصل نشد. (20) در 1361ش، مادّهی الحاقی 881 قانون مدنی، آزمایشی به اجرا درآمد که بر طبق آن، کافر از مسلمان ارث نمیبرد و اگر در میان وارثان متوفای کافر، مسلمانی وجود داشته باشد، وارثان کافر ارث نمیبرند. این مادّه در 1370ش تصویب قطعی شد، ولی در شهریور 1372، به حکم مجمع تشخیص مصلحت نظام، به حالت تعلیق درآمد و دادگاهها ملزم شدند قواعد و عادات مسلّم اقلیتهای دینی رسمی را رعایت کنند؛ از این رو، تقسیم اموال متوفای غیرمسلمان، براساس قواعد مسلّم، در هنگام مرگ او صورت میگیرد، نه به موجب مادّهی 881 مکرر قانون مدنی. (21) موضوع دیگر، افزوده شدن مادّهی 1313 مکرر قانون مدنی است که به موجب آن، وجود «عدالت» و «ایمان» برای اثبات و پذیرش شهادت گواهان لازم شمرده میشود. مُفاد این ماده مقتبس از آرای فقهی است که مسلمان بودن و عدالت را برای شاهد، ضروری انگاشتهاند. (22)
در جمهوری اسلامی، اهتمام مسئولان متوجه تدوین قوانینی بوده که هرچه بیشتر همزیستی مسالمتآمیز همهی ایرانیان را فراهم آورد و موارد اندک تفاوتهای حقوقی میان مسلمانان و غیرمسلمانان هم با کاربرد اجتهادهای جدید و متناسب با مقتضیات این عصر رو به کاهش نهاده است. (23) بر این اساس، با تنظیم برخی قوانین، زمینهی فعالیتهای آزاد دینی اقلیتها در ایران فراهم شده است. بر پایهی اصل 67 قانون اساسی، نمایندگان اقلیتهای دینی در هنگام ادای سوگند در مجلس میتوانند به کتاب مقدّس خود قسم بخورند. مواد 37 و 38 قانون فعالیت احزاب و انجمن ها، مصوب 1361ش، پارهای فعالیتهای دینی (مانند برگزاری مراسم مذهبی، تعمیر معابد و..) و نیز فعالیتهای اجتماعی (مانند تأسیس باشگاههای ورزشی و مراکز درمانی و خانههای سالمندان) و فرهنگی (مانند تأسیس مدارس و هنرکدهها و آموزش زبان خاص) را برای اقلیتها جایز شمرده و یارانهی نقدی برای انجمنهای اقلیتهای دینی نیز پیشبینی شده است. (24) مفاد قانون معافیت مالیاتی معابد و انجمنهای دینی مصوب 1312ش، در سال 1366ش تمدید و ابقا شد. شرط التزام عملی به احکام اسلام، که برای استخدام مسلمانان در قانون گزینش مصوب 1374ش مطرح شده، در مورد اقلیتها تغییر یافته و اجرای این قانون دربارهی آنها تابع شرایط و ضوابط خاص متناسب با آنان است؛ البته اقلیتهای دینی نباید آشکارا احکام اسلامی را نقض کنند. اقلیتهای دینی علاوه بر استفاده از تعطیلات رسمی کشور، میتوانند مطابق بخشنامهی مورخ 3 دی 1366ش سازمان امور اداری و استخدامی کشور، از مرخصیهای ویژه در روزهای عید و جشن خاص خود، مانند روز کیپور، روز تولد زردشت، روز تولد حضرت مسیح و عید پاک هم استفاده کنند. در این بخشنامه این تعطیلات خاص برای زردشتیان پنج روز، یهودیان شش روز، مسیحیان آشوری هشت روز، مسیحیان ارمنی کاتولیک هفت روز و مسیحیان ارمنی گریگوری شش روز پیشبینی شده است.