مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

جدیدترین اطلاعات منتشر شده از بازی Horizon: Zero Dawn - قسمت دوم

[ad_1]



جدیدترین اطلاعات منتشر شده از بازی Horizon: Zero Dawn - قسمت دوم - زومجی
داغ‌ترین مطالب هفته
شاخه‌های برتر
خانواده زومجی

عضویت در خبرنامه


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

گیمفا ، وب سایت خبری و تحلیلی بازی های …وب سایت تخصصی بازی های رایانه ای ، جدیدترین اخبار بازی های کامپیوتری ، پلی استیشن و اینسومنیاک گیمز توضیحات جدیدی در مورد بازی …اینسومنیاکگیمزتوضیحاتبخاطر خاطراتی که از این بازی دارم از الان هروز یه مقدار واسه این بازی میزارم کنار تا دانلود تریلر جدید بازی بازی فوتبال پیس…تصویریتریلر بازیمرسی دانلود دانلود تریلر جدید گیم پلی بازی دانلود تریلر جدید بازی


ادامه مطلب ...

بازی درمانی ساخت‌دار

[ad_1]

دیویدم. لویی (1) در طول سی سال فعالیت کلینیکی خود، یک سری روش‌های بازی را که تصور می‌نمود در درمان کودکان مؤثر اسـت ایجاد نمود. اساساً آنچه که او انجام داد، طرح ریزی مجموعه‌ای از موقعیت‌های ویژه اسـت که این موقعیت‌ها خود محرک کودک جهت بازی آزادانه می‌باشد (موقعیت محرک (2)). من با اجازه کل تکنیک را به نام بازی درمانی ساخت‌دار (3) نام‌گذاری کردم. لویی علاقمند به تکنیک بود، هم به عنوان یک روش تحقیق مثل مطالعاتی که در مورد رقابت بین فرزندان انجام داد و هم به عنوان یک روش روان درمانی مثل درمان از طریق رها سازی (4). به هر حال برای شاگردان هنر روان درمانی مایه تأسف اسـت که او در مورد موضوع فوق از نقطه نظر بالینی مطلب زیادی ننوشت. مقاله حاضر کوشش اولیه او در رابطه با تجدید نظر سیستماتیک در مورد استفاده از بازی درمانی ساخت‌دار در چارچوب وسیع‌تری از روان درمانی با کودکان اسـت. در اینجا من دو هدف را دنبال می‌کنم؛ 1- ارزیابی تکنیک به صورت انتقادی در مقایسه با دیگر تکنیک‌ها و 2- برانگیختن روان درمان‌گران دیگر برای آزمایش این تکنیک. لازم اسـت به خاطر کمبود جا بعضی از مثال‌های با ارزش بالینی را حذف نمایم اما آن‌ها را در یک نشریه دیگر ارائه خواهم نمود.
در زمینه‌ی روان درمانی مستقیم با کودکان (5)، پزشک مقداری تکنیک در اختیار دارد. در مقیاس وسیع‌تر تفاوت این تکنیک‌ها بستگی به ماهیت کار درمانگر در طول جلسات درمان با کودک دارد. به عنوان مثال اعمال درمانگر برای متمرکز کردن توجه، تحریک فعالیت‌های بیشتر، موافقت نمودن، بدست آوردن اطلاعات، تعبیر و تفسیر یا ایجاد محدودیت‌ها. ایجاد چارچوب موقعیت بازی (بازی درمانی ساخت‌دار) فرمی از فعالیت اسـت که می‌تواند در خدمت کارهای فوق قرار گیرد. در نتیجه تکنیک می‌باید در بیماران مختلف و در اوقات مختلف درمان یک بیمار به صورت انتخابی استفاده گردد. در مورد بعضی از افراد اصلاً نباید تکنیک به کار گرفته شود.
موقعیت بازی ساخت‌دار به عنوان یک محرک جهت تسریع بازی آزاد، آفریننده و مستقل کودک در درمان می‌باشد. بیمار تقریباً می‌بایست با اتاق بازی آشنا بوده و اتاق با وسایلی که از نقطه نظر درمانی دارای ارزش ثابت شده‌ای می‌باشد، مجهز گردد. کودک سپس فرصت می‌یابد که وسایل بازی دیگری را به غیر از آن‌هایی که به او در ابتدای بازی ساخت‌دار داده شده اسـت، انتخاب نماید. کمبود امکانات مناسب ممکن اسـت مزیت استفاده از بازی درمانی را ضایع گرداند. از آنجا که انتخاب خود کودک اصل مهم و با اهمیتی در درمان اسـت. بازی درمانی نباید با وسایل محدود انجام گیرد.

انواع مختلف موقعیت‌های بازی

کودک تازه به دنیا آمده در کنار سینه مادر (بازی رقابت بین فرزندان):

لویی در تجارب کلاسیک خود در مورد رقابت و دشمنی بین فرزندان از این موقعیت استاندارد که خود محرک اسـت استفاده نمود (موقعیت محرک). در چنین موقعیتی، درمانگر وسایل زیر را تدارک می‌بیند: عروسک مادر و یک عروسک بچه (بهتر اسـت قابل خراب شدن و تعمیر مجدد باشد) و یک عروسک که معرف خودش اسـت و در بازی آن را برادر یا خواهر صدا می‌زنند که البته بستگی به جنسیت بیمار دارد. درمانگر از کودک سؤال می‌کند که آیا می‌داند که پستان‌ها برای چیست؟ و همزمان با آن یک پستانِ گلی را در جای خودش روی سینه عروسک مادر می‌گذارد. چنانچه لازم دید می‌تواند به کودک مختصراً در مورد عمل شیر خوردن از پستان توضیح بدهد. بعد از او خواسته می‌شود که پستان دیگر مادر عروسکی را درست کرده و در جای خودش بگذارد. سپس در حالی که مادر عروسکی روی صندلی نشسته و بچه را در بغل دارد و بچه از سینه‌اش شیر می‌خورد درمانگر می‌گوید: «این مادر اسـت و این هم بچه. برادر (یا خواهر) ناگهان وارد می‌شود و برای اولین بار بچه را می‌بیند و متوجه می‌شود که بچه دارد از پستان مادرش شیر می‌خورد. حالا چه اتفاقی می‌افتد؟» چنانچه بخواهیم دشمنی و خصومت را همراه با محرک بیشتری بیان نماییم می‌توانیم این گونه ادامه بدهیم: «... او می‌بیند که این بچه خیلی خیلی بد، دارد از سینه مادرش شیر می‌خورد...» موقعیت بازی نه تنها برای آسان‌سازی بروز احساسات و کار بر روی رقابت بین فرزندان و تضادهای مربوط به وابستگی مفید اسـت بلکه می‌تواند در طول درمان پیشرفت بیمار را بررسی نماید. بنابراین استفاده از آن در شکل استانداردش به قصد مقایسه می‌تواند مفید باشد و در این صورت هر لحظه می‌توان چگونگی رفتار بیمار را در آن وضعیت مقایسه کرد.

ترکیدن بادکنک:

این نوع بازی را لویی برای استفاده در «درمان از طریق رهاسازی» ترتیب داد. هدف اولیه آن فعال نمودن اظهار وجود (6) در کودکان خوددار (7) از طریق رهاسازی پرخاشگری و خصومت سرکوب شده می‌باشد. درمانگر در تدارک این بازی مقدار زیادی بادکنک‌های رنگی در اندازه و شکل‌های مختلف فراهم می‌کند و می‌گوید: «حالا ما می‌خواهیم با بادکنک‌ها بازی کنیم.» او خود یک بادکنک را باد می‌کند و انتهای آن را گره می‌زند. بسیار مهم اسـت که اولین بادکنکی را که درمانگر می‌ترکاند، صدای زیادی نداشته باشد تا کودک را نترساند و باعث نشود که او از بازی کردن خودداری نماید. مربیان با تجربه معتقدند که اگر قبل از شروع بازی، بازی فوق برای کودک توضیح داده نشود، کودک معمولاً تشویق می‌گردد که اولین بادکنک را خود بترکاند. درمانگر کودک را تشویق می‌کند که بادکنک‌ها را هرطور که مایل اسـت بترکاند. ترکاندن با فشار و با پریدن بر روی آن بسیار رایج اسـت. شیوه‌های مخصوص دیگری (از قبیل ناخن‌ها، چکش، تفنگ و...) نیز باید جهت به نمایش درآوردن مشکلات یا انگیزه‌های خاص او در دسترسش قرار گیرد. همچنانکه بازی ادامه دارد، بادکنک‌ها تا نزدیک نقطه‌ی انفجار باد می‌شوند. بعداً چنانچه کودک قادر باشد، خود می‌تواند بادکنک‌ها را باد کرده و گره بزند. در مورد کودک مضطرب، روش‌های شروع کار قبل از بازی با بادکنک‌ها، باید کمتر سر و صدا داشته باشد، مثل سروصدای کاغذ، صدا زدن، فریاد زدن و از این قبیل.

حمله همسالان:

این بازی می‌تواند در این موارد، مورد استفاده قرار گیرد. حل تضادهایی که شامل ترس از تلافی کردن اسـت؛ احساس گناهی که نیاز به تنبیه دارد؛ رفتار سرسختانه ناشی از خصومت جابجا شده و یا در جهت قطع انواع خاصی از الگوهای غیرارادی کناره گیری و انزوای اجتماعی. این بازی می‌تواند از طرق مختلف به کار گرفته شود. چنانچه مثال‌های زیر این موضوع را نشان می‌دهد. با یک عروسکی که معرف خود کودک اسـت و یک عروسک همسال دیگر که براساس سرگذشت کودک از جنس مناسب انتخاب می‌گردد، درمانگر به کودک می‌گوید: «این پسر یک پسر دیگر را می‌بیند که بدون هیچ دلیلی به طرفش می‌آید و او را سخت کتک می‌زند چه اتفاقی می‌افتد؟» و یا «این پسر بدون هیچ دلیلی به آن یکی می‌گوید تو پسر خوبی نیستی چه اتفاقی می‌افتد؟»

تنبیه یا کنترل توسط بزرگترها:

این دو شکل بازی موجب تسهیل درمان مشکلاتی که در رابطه با مسئولین اسـت می‌شود. هر یک از این بازی‌ها بر اساس وضعیت مناسب در زندگی گذشته یا حال کودک انتخاب می‌گردد. در مورد کودکانی که تفاوت این دو وضعیت را به طور صحیح نمی‌دانند، هر دو بازی می‌تواند متوالیاً استفاده گردد. اغلب معمولی‌ترین منبع، زندگی کودک در خانه و مدرسه اسـت.

جدایی:

این بازی بر این اساس طرح‌ریزی شده اسـت که فقط فرصتی را فراهم می‌کند که نگرانی از جدایی و خشم از جدایی به صورت ماهرانه بیان گردیده و رها شود، بلکه اطلاعات تشخیصی مربوط به توانایی کودک جهت تعیین وضع خود در آن لحظه را تدارک می‌بیند. بر این اساس جدایی فقط برای یک مدت زمان خاصی تعیین گردیده اسـت. درمانگر یک عروسک مادر و یک عروسک دیگر را که معرف خود کودک باشد، آماده کرده و به بیمار توضیح می‌دهد: «مادر به پسرش (یا دخترش) می‌گوید که او می‌خواهد بیرون برود و عصری یا فردا یا هفته آینده و یا... برمی‌گردد. چه اتفاقی می‌افتد؟» بنابراین کودک ممکن اسـت از طریق بازی، توجه خود را بر روی خود آن ایده «آیا مادر برمی‌گردد؟» و یا در مورد عدم اطمینان خود مثلاً مادر کی برمی‌گردد.» متمرکز کند.

تهدیدات خاص:

اتفاقات خاصی ممکن اسـت برای یک کودک به دلیل شرایط و سازمان شخصیتی بالقوه او در آن لحظه یک ضربه باشد. این اتفاقات چنانچه به مشکل کودک مربوط باشند در موقعیت درمان، در مواقع مقتضی به نمایش درمی‌آیند. لویی در مقاله خود راجع به «درمان از طریق رهاسازی» روی جزئیات این تکنیک بحث نمود.

یک پسر (یا دختر) نامرئی در اتاق خواب پدر و مادرش:

این نوع بازی نیاز به یک عروسک مادر، یک عروسک پدر و یک عروسک معرف خود کودک دارد. در این مورد از تختخواب هم می‌توان استفاده کرد. من ترجیح می‌دهم که از مبلمان و وسایل منزل استفاده نشود و این کار را به عهده‌ی خود کودک بگذاریم که می‌داند این نوع وسایل را می‌تواند در اتاق بازی پیدا کند. درمانگر می‌گوید: «پسر اینجاست و پدر و مادرش هم اینجا هستند. آن‌ها در تختخواب خود خوابیده‌اند. و پسر هم نامرئی اسـت. هیچ‌کس نمی‌تواند او را ببیند. او به اتاق خواب می‌رود. چه اتفاقی می‌افتد؟» یا «چی می‌بیند؟» یا «چی می‌شنود؟» یا «چکار می‌کند؟» درمانگر امکان بازی منع نشده را در جهتی که کودک علاقمند باشد فراهم می‌کند. به عنوان مثال چه این کار اولین صحنه از بازی باشد، یا رقابت کودک با پدر و مادر یا شرح خیالبافی خود او دایر بر اینکه فعالیت جنسی پدر و مادر جنگ بین آن‌هاست.

به نمایش درآوردن رؤیاها:

برخورد با محتوای رؤیاها و دیگر خیالبافی‌ها که از خارج به درون آورده شده اسـت، برخلاف آنچه که در شرایط درمانی عرضه گردید، می‌تواند غالباً با استفاده از روش بازی ساخت‌دار به آسانی صورت گیرد. درمانگر می‌تواند هر بخش از رؤیا را تا آنجا که زیاد بغرنج و پیچیده نشود، انتخاب نماید. به عنوان مثال یک دختر ده ساله با خشم سرکوب شده بسیار زیاد نسبت به مادرش در سومین ساعت، رؤیای طولانی خود را که در بخشی از آن، چیز سبزی او را گرفته و قصد کشتن او را داشت گزارش نمود. در آن لحظه از درمان، تضاد اصلی در این رؤیا به صورت یک نقاشی درآمده بود و تهدید اصلی برای این دختر حساس بود. برخورد با این تضاد عمداً تا نوزدهمین ساعت زمانی که رؤیا به عنوان یک بازی ساخت‌دار استقرار یافت به تأخیر انداخته شد. او بلافاصله خصومت پنهانی خود را نسبت به مادرش و همچنین نقش زنانه ظاهر نمود. بعد از اینکه این کار انجام گرفت، دیگر بیمار زنی را به عنوان جادوگر مشاهده نکرد و دیگر احساس ننمود که بهتر اسـت یک پسر باشد.
نوع دیگری از بازی ساخت‌دار در رابطه با رؤیاها این اسـت که تضادی را که در موقعیت حقیقی وجود دارد، خارج کرده و آن را روشن نمایند. مرحله نهایی کار، به تصویر کشیدن کلامی اسـت؛ یعنی از کودک درخواست می‌شود که در عمل رؤیای عروسک (عروسکی که معرف خودش اسـت) را در موقعیت حقیقی نشان بدهد.

دیگر بازی‌های فردی:

موقعیت‌های متضاد بی‌شماری چه در سرگذشت و یا دیگر منابع اطلاعاتی در مورد کودک وجود دارد که می‌تواند برای بازی درمانی به صورت نمایش عرضه گردد.

بازی امتحان:

درمانگر می‌تواند از موقعیت‌های بازی سازماندهی شده جهت بررسی فرضیه خود در مورد اساس بعضی از رفتارها استفاده کرده، تا درستی یک تعبیر و تفسیر را قبل از انجام آن بررسی نماید. و بالأخره اهمیت سمبل‌های خاصی را که کودک ممکن اسـت در رؤیاها، نقاشی‌ها، طراحی‌ها، مدل سازی یا دیگر فعالیت‌های خلاق عرضه دارد، نشان بدهد. این تکنیک‌ها در مقاله‌های آینده مورد توجه قرار خواهد گرفت.

معرفی بازی ساخت‌دار

هرگونه روش درمانی جدید، باید به افزایش کارآیی، تلاش جهت درمان و نزدیک‌تر شدن به نتیجه دلخواه منجر شود. بازی درمانی ساخت‌دار جنبه خاص متد درمان را در روانکاوی مستقیم با کودکان افزایش می‌دهد و به طور همزمان در وقت نیز صرفه‌جویی می‌کند، زیرا از صرف وقت به طور پراکنده و به مدت طولانی برای فعالیت‌هایی که خاصیت درمانی ندارد جلوگیری می‌نماید. در نتیجه هیچ کاری به حالت معلق و بی‌برنامه رها نمی‌شود و یا حالت اجبار به خود نمی‌گیرد. و درمانگر تنها از فرم‌های مشخص شده بازی استفاده می‌کند. او در بازی نمایشی یک اتفاق، موقعیت یا تضادی را دوباره می‌آفریند، زیرا که تصور می‌کند آن حادثه در حال حاضر موجب تسهیل بیماری کودک و یا ابقای آن گردیده اسـت. در بازی نمایشی، بیمار تشویق می‌گردد که آنچه را اتفاق افتاده نشان بدهد، نه اینکه فقط در مورد آن صحبت کند. منابع اطلاعاتی در این مورد ابتدا سرگذشت بیمار اسـت (که به وسیله والدین، خود بیمار و دیگران گزارش شده اسـت) و سپس بازی خود به خودی (آزاد) کودک، تغییرات بوجود آمده در کودک براساس بازی ساخت‌دار قبلی، وسایل ارتباطی و گزارش مادر در مورد رفتار کودک پس از درمان. درمانگر بعضی از فرم‌های بازی را که بی‌ارتباط با مشکل کودک می‌باشد تنها به خاطر اجباری که در انجام کامل آن‌ها دارد و یا ترس از ناتمام انجام دادن آن‌ها به کار نمی‌برد.
درمانگر بازی ساخت‌دار را آن زمان ارائه می‌دهد که رابطه‌ی درمانی به گونه‌ای پیشرفت نموده باشد که نه اضطرابی وجود دارد و نه تخلیه هیجانی سبب قطع درمان می‌گردد. بدین معنا که کودک می‌بایست به اندازه‌ی کافی احساس امنیت را در ارتباط با درمانگر رشد داده باشد، تا بازی ساخت‌دار موجب تسریع اضطراب بیش از حد نگردد. در هر صورت درمانگری که نگران می‌شود می‌تواند در چنین راستایی همکاری نماید. هر فردی که قصد استفاده از بازی ساخت‌دار را دارد، باید در مورد توانایی خود جهت از عهده برآمدن این نوع درمان اعتماد به نفس داشته باشد و یا آن را در خود تقویت نماید. ماهرانه قدم نهادن در موقعیت بازی آزاد به گونه‌ای که موجبات تسهیل و نه دخالت در ادامه ارتباطات کودک و همچنین ارتباط با درمانگر گردد، مهارتی اسـت که مطمئناً تنها با تکرار و تمرین بدست می‌آید.
از میان بسیاری از متغیرهایی که درمانگر باید برای معرفی بازی ساخت‌دار ارزیابی نماید سه متغیر وجود دارد که لازم اسـت به آن‌ها اشاره شود. نخست ظرفیت منسجم کودک در روبرو شدن با عواطف و احساسات خارجی از قبیل اضطراب، خشم و تشنجات گوناگون اسـت. هرچه ظرفیت کودک منسجم‌تر باشد، به او آزادی عمل بیشتری در استفاده از بازی ساخت‌دار می‌دهند. غرقه سازی (8) (عبارتی اسـت که به وسیله‌ی لویی عرضه گردید و به معنای رهاسازی عظیم و غیرقابل کنترل انواع فعالیت‌های ناتمام گذاشته اسـت) همراه با بازگشت بحرانی (9) و عبارات نامنسجم نباید چه در طول جلسه درمان و یا خارج آن به عنوان نتیجه درمان تلقی گردد و به شدت باید از آن پرهیز کرد. دوم طبیعت بازی کودک اسـت. بعضی از اشکال بازی مانند بازی رقابت بین فرزندان کلاً کمتر تهدید کننده هستند، در حالی که تعبیرها مانند بازی تفاوت بین زن و مرد تهدید برانگیز می‌باشند، تفاوت‌های فردی کودکان آن‌ها را نسبت به بعضی از کارهای نمایشی نسبت به بقیه حساس‌تر می‌نماید. سومین متغیری که باید ارزیابی گردد، ظرفیت اطرافیان بیمار اسـت که به صورت واقع بینانه‌ای قادر به درک تغییر رفتار بیمار پس از درمان باشند. به خانواده بیمار اطلاع داده می‌شود که احتمال افزایش پرخاشگری کودک به عنوان نتیجه درمان وجود دارد و به آن‌ها گفته می‌شود که همان محدودیت‌های معمول را در منزل ادامه دهند. در این رابطه وظیفه درمانگر این اسـت که درمان را سریع‌تر نماید، به طوری که فشار زیادی بر روی والدین جهت کنترل کودک وارد نیاید.
ابزارهای درمانی برای کمک به رشد استعدادهای طبیعی و اصلاح موجود زنده به کار می‌رود. اگر این کار با اقدامات محافظه کارانه‌تری با موفقیت انجام شود، دیگر نیازی به اتخاذ اقدامات رادیکال‌تر نیست. براساس این اصل، اگر چه بازی ساخت‌دار خصوصاً جهت رهاسازی و سلطه بر عواطف سرکوب شده و یا عواطفی که مسیر اصلی رشد را طی نکرده‌اند و یا به اندازه کافی بروز نکرده‌اند، مناسب می‌باشد ولی با این حال چنانچه کودک پیشرفت لازم را از طریق استفاده از بازی خود انگیخته (10) و یا تعامل کلامی بدست آورد، دیگر نیازی به استفاده از این بازی نیست. درست همان‌طوری که یک جراح ماهر می‌داند که چه وقت، کجا، چگونه و چه مقدار چاقوی جراحی را برای مقصد معینی به کار ببرد، همان‌طور نیز روان درمانگر باید بداند که چه وقت، کجا، چگونه و به چه مقدار از بازی درمانی ساخت‌دار استفاده کند. بنابراین چنانچه همان ابزار درست استفاده گردد، اثر درمانی دارد و هنگامی که به طور نادرست مورد استفاده قرار گیرد آن وقت مضر خواهد بود. به هر حال تصحیح استفاده نادرست از ابزار نفی ابزار نیست، بلکه تکمیل مهارت‌های لازم جهت استفاده از ابزار اسـت. چون اطلاعات موجود در این مورد محدود اسـت، لذا باید قسمت اعظم اطلاعات مورد نیاز را از طریق تحقیق و بررسی بالینی بدست آورد.
بخشی از پاسخ این مشکل در آگاهی از این نکته نهفته اسـت که در صورتی که بیمار مقاومت کند چه وقت باید از بازی ساخت‌دار استفاده کرد؟ شرایط و موقعیتی که درمانگر محتاط را در یک بحران آشکار قرار می‌دهد. در حالی که بسیاری از کودکان بیمار بلافاصله و با علاقه تن به بازی ساخت‌دار می‌دهند، برخی کودکان به صور مختلف مقاومت می‌کنند. این حالت شبیه به کار یک پزشک داخلی اسـت که علی‌رغم عوارض جانبی آنتی‌بیوتیک، مقدار زیادی از آن را تجویز می‌کند، تا اثر درمانی لازم را بدست آورد. زیرا داروی کمتر اثر کمتر داشته و زمان درمان را طولانی‌تر می‌کند. مشابه این وضع در بازی ساخت‌دار ممکن اسـت جدی‌تر از مثال بالا باشد، زیرا که درمانگر به خاطر تجربه ناراحت کننده‌اش ممکن اسـت آن قدر نگران شود که بیمار خود را به گونه‌ای هدایت نماید که او را آلوده و مبتلا به یک جو و فضای نامطمئن ساخته و بدین ترتیب زمینه مناسبی را برای طولانی‌تر کردن درمان غیرضروری فراهم آورد. مقاومت بیمار ممکن اسـت ناشی از صرفاً یک مخالفت ساده، خشم، ترس از افشای خود یا ناشی از مانورهای دفاعی غیرارادی باشد. درمانگر از روش‌های متفاوتی در هر مورد استفاده می‌نماید. در مورد صرفاً مخالفت ساده، او ممکن اسـت عبارت «آن وقت چه می‌شود؟» را تکرار نماید. از سوی دیگر چنانچه ترس کودک چیزی بیش از یک مخالفت ساده باشد، آن وقت درمانگر مجاز اسـت و تشویق می‌گردد که از روش خاصی استفاده نماید. اما چنانچه به خاطر جدی گرفتن بازی، ترس از افشای خود بوجود آید، آن وقت درمانگر ممکن اسـت بگوید: «این فقط یک بازی اسـت» یا «این چیزها واقعی نیستند» زمانی که بیمار با حرارت شروع به بازی می‌کند، این واقعیت که بازی به طور کامل شروع گردیده اسـت، می‌تواند با کلماتی نظیر «عالی اسـت»، «خوب اسـت» ستایش شود. دیگر عبارات مفید عبارتند از «بگذار او هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد.»، «او هر کاری دلش می‌خواهد می‌تواند انجام دهد.»، «تو هر کاری دلت می‌خواهد می‌توانی انجام دهی.» حتی می‌توان برای تسهیل بازی یک کودک بسیار مردد قدم جلوتر گذاشت، کودکی که به مثالی از جانب یکی از اولیای امور به عنوان اجازه شروع به کار نیاز دارد پزشک می‌تواند بگوید «حالا ما با هم این کار را انجام می‌دهیم» و بار اول نمایش را به همراه کودک اجرا نماید. در واقع اگر درمانگر آن را اول انجام بدهد، تسهیلات بیشتری کسب می‌گردد. از این روش حساس تنها زمانی که دیگر روش‌های درمان ناموفق بوده‌اند می‌توان استفاده کرد.
عاقلانه‌تر این اسـت که پزشک از این آخرین روش، زمانی استفاده نماید که کاملاً در حال و هوای بازی ساخت‌دار قرار گرفته باشد.

اجرای بازی درمانی ساخت‌دار

این بخشاز مقاله در ارتباط با مشکلات متعددی اسـت که در هنگام بکارگیری بازی ساخت‌دار در اجرای روان درمانی بوجود می‌آید.
هدف درمانگر تسهیل بازی اسـت، نه دخالت در بازی. او صحنه‌ها را عوض می‌کند چرا که اگر این اصل که درمانگر می‌باید نقش غیرفعال داشته باشد نقض گردد، ممکن اسـت موجب شود که درمانگر غرق در نقش خود گشته و زیاده‌روی نماید. علی‌رغم این واقعیت که کودک ممکن اسـت برای مقاصد دفاعی خود سعی در وارد کردن درمانگر به بازی داشته باشد، او باید همچنان خارج از بازی باقی بماند، مگر اینکه قصد تسهیل بازی را داشته باشد. پیچیدگی اجتناب ناپذیر این اصل ظاهراً ساده می‌تواند از طریق مثال زیر بیان گردد:
پسری 7 ساله به خاطر ترس‌های چند گانه‌اش در حال درمان بود. پس از پایان تعطیلات تابستانی مادرش گزارش نمود که کودک به خاطر بازگشت مجدد به مدرسه، بسیار مضطرب گشته و از هجوم ناگهانی تکالیف مدرسه ناراحت اسـت. اشتهای خود را از دست داده و دیگر قادر به غذا خوردن نیست. یک بار هنگامی که تکالیف خود را انجام می‌داد، ناظم مدرسه گفت که «اگر عجله نکنید همه‌ی شما کشته خواهید شد.» او از این حرکت به شدت ناراحت شده و دیگر حاضر نبود به مدرسه برگردد. مادر کودک اتاق را ترک کرده و کودک در حالی که با خود یک هواپیمای اسباب بازی و یک کامیون چوبی پر از آدمک‌های چوبی را حمل می‌کرد، وارد شد. بازی ساخت‌دار: در لحظه‌ی مناسبی، درمانگر هواپیما را از بالا به طرف پایین حرکت داد و آن را به کامیون زد. بیمار بدون اینکه از او دعوت به بازی شود، وارد عمل شد. او در بازی به شدت آدمک مرد را از کامیون به بیرون پرت کرده و گفت: «همه‌شون ترسیدن. یکی‌شون قبل از موقع بیرون می‌پره و به سمت خانه‌اش می‌دود. اون ترسیده.» او در مورد هجوم ناگهانی تکالیف مدرسه با درمانگر صحبت کرد. بازی ساخت‌دار؛ درمانگر هواپیمای اسباب بازی را در هوا به گونه‌ای حرکت می‌داد که دارد هدف را نشانه گیری می‌کند، شیرجه می‌رود و بمباران می‌کند. همینکه آن را به کودک نزدیک کرد، او کمی ترسید. سپس هیجان زده شد. رفتار او به سرعت تغییر کرد، با تفنگ به سوی هواپیما تیراندازی نمود. گفت که از بمب‌ها ترسیده، به هواپیما تیراندازی کرد و آن را چندین بار از هوا به زیر انداخت. بالأخره جست و خیز و شادی نمود، دیگر ترسی وجود نداشت.
اعمال درمانگر در مثال فوق نشان دهنده این اسـت که نقش درمانگر به شدت تعیین کننده می‌باشد. فعالیت او موجب تسهیل بازی کودک گردید. بعلاوه این کار آزمایش اضطراب کودک بود و این مسأله به همان اندازه که برای کودک مهم بود برای درمانگر نیز اهمیت داشت. درمانگر در هنگام بازی از ظرفیت منسجم کودک گام فراتر نگذاشت. فعالیت ساخت‌دار سبب می‌گردد که یا اضطراب بیمار در یک جا جمع و متمرکز گردیده و یا تشدید شود. بنابراین هم به صورت کلامی و هم به صورت تمثیلی او را متوجه هدفی می‌کند که به سمت آن تیراندازی می‌نماید. زمانی که اضطراب در درمان کاهش یافت، لحظاتی وجود دارد که باید به خاطر مقاصد خاصی دوباره اضطراب را ایجاد کرد. در این مثال، هدف تسلط بر خود از طریق اصلاح شدید تجربه عاطفی بود.
اغلب این سؤالات مطرح می‌گردد: «برای درمان یک کودک بخصوص چند بازی را باید انجام داد؟» یا «آیا نباید متوجه بود که از این بازی و یا آن بازی قبلاً استفاده شده اسـت؟» اجازه بدهید این مطلب را تکرار کنم که انتخاب بازی ساخت‌دار محدود نیست. برای مثال چنانچه مشکلی از بابت تولد نوزاد جدید بوجود نیاید، از این فرم بازی استفاده نمی‌شود. واقعیت این اسـت که هیچ فرمی از بازی ارائه نمی‌گردد، مگر اینکه حادثه‌ای از قبل وجود داشته باشد که بازی مستقیماً جهت حل مشکلاتی که کودک به خاطر آن‌ها تحت درمان قرار گرفت، مفید باشد. اگر چه بازی درمانی ساخت‌دار گاهی یک فعالیت ضمیمه مفید در روانکاوی کودکان اسـت، اما این تکنیک به تنهایی برای روانکاوی که هدف آن تکمیل درمان اسـت مناسب نیست. به عنوان مثال کار کردن بر روی هر نوع مشکل بغرنج هدف روانکاوی اسـت.
بیمار همیشه بعد از بازی ساخت‌دار بازی آزاد می‌کند، من به طور مکرر مشاهده کرده‌ام که اگر بیمار قرار اسـت به حداکثر تخلیه هیجانی (11)، تغییر انگیزه (12) و سلطه بر خود (13) برسد بازی باید در نهایت، ویژگی‌های خاصی را مشخص نماید. این ویژگی‌ها عبارتند از:
الف) به طور مستقیم و فیزیکی عروسک‌ها را دستکاری نماید که این کار متفاوت از صرفاً بیان اینکه آن‌ها چه می‌کنند اسـت.
ب) جذب نسبتاً کامل بیمار در بازی به گونه‌ای که عملاً محیط اطراف خود را فراموش نماید.
ج) به نمایش درآوردن انگیزه‌های اصلی درگیر که مانع از توقف بازی اسـت؛ قبل از اینکه مکانیسم‌های دفاعی در آن اثر نمایند.
بقیه چیزها مثل هم اسـت. تنها عامل مهم دیگر در رسیدن به این اهداف، بازگویی و تکرار مجدد بازی اسـت.
زمانی که بازی درمانی ساخت‌دار معرفی می‌گردد، سه مرحله عمده وجود دارد که درمانگر از آن به عنوان انجام درمان استفاده می‌نماید:
1- بازی ساخت‌دار ـــ بازی آزاد
2- بازی ساخت‌دار ـــ بازی آزاد ـــ تکرار همان بازی ساخت‌دار
3- بازی ساخت‌دارـــ بازی آزاد ـــ بازی جدید ساخت‌دار
هر یک از این مراحل مستقل اسـت، آن‌ها نه به یکدیگر وابسته هستند و نه لزوماً در پی یکدیگر می‌آیند. درمانگر بعد از ارائه هر بازی ساخت‌دار از میان این سه فرم یکی را انتخاب می‌نماید.
در اولین مرحله، بازی ساخت‌دار محرکی اسـت برای بازی آزاد به منظور اطمینان از فعالیت سازنده و مستمر بیمار در مرحله درمان. هدف اغلب تسهیل بازی آزاد اسـت، بدون مقصد خاص دیگری. در دومین مرحله نیز هدف تسهیل بازی آزاد اسـت. اما با این نیت که فعالیت بر روی مشکل به خصوصی متمرکز گردد، این مرحله به دلیل اهمیت احتمالی‌اش انتخاب می‌شود. در این روش درمانگر بازی بیمار را تا نقطه پایانی مناسبی دنبال می‌کند، سپس همان بازی را دوباره معرفی می‌نماید. مرحله بازی ساخت‌دار ـــ بازی تا مرحله پایانی، آن‌قدر تکرار می‌شود تا کودک کاملاً از این بازی خسته شود. حتی ممکن اسـت این کار به خاطر تکرارهای مکرر چند ساعتی به طول انجامد، که به نظر درمانگر کار به بی‌انتهایی می‌رسد. عموماً بازی کودک ابتدا به وسیله‌ی مانورهای دفاعی مشخص می‌گردد. وقتی این کار پایان می‌یابد، انواع مختلف دیگری آغاز می‌شود و پس از آن انگیزه‌های اصلی از طریق بازی ظاهر می‌گردد. زمانی که این‌ها نیز کاملاً بیان گردیدند، آن وقت کودک از بازی کردن خسته خواهد شد و تشخیص این نکته بر عهده درمانگر اسـت که آیا این خستگی ناشی از اشباع و اقناع کودک اسـت یا اینکه یک مکانیسم دفاعی اسـت. بیمار ممکن اسـت قبل از اینکه از درمان به طور کامل استفاده برد، از بازی کردن اجتناب نماید. چنانچه اضطراب مفرط به صورت پنهانی یا آشکار وجود داشته باشد لازم اسـت که بازی را کنار گذاشته و در وقت دیگری از آن استفاده کرد. درمانگر باید تخمین بزند که برای ادامه بازی (در مقابل مقاومت او) چه بهایی را می‌پردازد. اغلب ارجح اسـت که بازی را با وجود مقاومت ادامه داد و تحلیل یا کار در خلال مقاومت را چه همراه با یکدیگر در سطح کلامی و یا پس از مقاومت در سطح کلامی و یا در بازی انجام داد.
در مرحله سوم مجدداً هدف تسهیل بازی آزاد اسـت. درمانگر به کودک تأسی می‌جوید تا محرک بازی را برای تضاد کودک مناسب‌تر سازد. این گونه تغییرات در محرک‌های ساخت‌دار اغلب از بازی کودک (که بعد از محرک‌های قبلی انجام شده اسـت) انتخاب می‌گردد. به عنوان مثال در مورد یک پسر شش ساله؛ اتفاقات گذشته او به صورت کاملاً مشخصی نشان می‌داد که مشکل کودک مشکل رقابت بین فرزندان اسـت. وقتی که درمانگر نوزاد جدید را در کنار سینه مادر نشان داد، پسر بچه به سرعت پدر خود را به صحنه آورد و نشان داد که مشکل او از نوع ادیپی (14) اسـت. این جریان در بازی درمانی ساخت‌دار متعاقب آن دنبال گردید.

اهمیت کارکردی بازی ساخت‌دار

امروزه روان درمانی چیزی بیش از یک هنر اسـت. یک روش علمی بالینی اسـت، با فضای وسیعی جهت تجربه شخصی. مسلم اسـت که نیاز به تکنیک‌های سریع و مؤثر در همه جنبه‌ها وجود دارد. اما از طریق روانکاوی یاد گرفته‌ایم که به سخن بیماران گوش فرا دهیم و محتوای پنهان ارتباط آن‌ها را تشخیص و مورد استفاده قرار دهیم. ما از مرحله کشف گذشته‌ایم و زمانی که در جهل نسبی قرار داشتیم می‌بایست هر مشکلی را که بیمار ذکر می‌کرد دنبال می‌کردیم. ما هدف ایده‌آل درمان را با شناسایی محدودیت‌های واقعی غیرقابل انعطاف تعیین می‌نماییم. نظم ما دیگر به مرحله‌ای رسیده اسـت که می‌توانیم مشکلات بیمار را در هنگام شروع درمان به طور واضح مشخص کنیم. نتیجه طبیعی این مطلب این اسـت که می‌توانیم توجه خود را در خلال درمان بر روی این مشکلات متمرکز کنیم و سازمان بخشیدن به بازی نیز در همین جهت (برای کودک بیمار) به کار گرفته می‌شود. این کار (سازمان بخشیدن به بازی) بیمار و درمانگر را قادر می‌سازد که انرژی خود را در جایی که لازم اسـت به کار ببرند نه اینکه آن را در فعالیت‌های تصادفی به طور پراکنده صرف نمایند. به طور تصادفی روی هر مشکل کار کردن، اطلاعات زیادی را به درمانگر می‌دهد، اما اساساً نتیجه‌ای بیش از تلف کردن وقت بیمار ندارد. این کار همچنین باعث می‌شود که درمانگر به فرمول خاصی دست یافته و این فرمول سریعاً به او نشان می‌دهد که آیا در جهت صحیح حرکت می‌کند یا خیر.
اهمیت کارکردی و برخی وجوه خاص تکنیک و ارائه و انسجام بازی درمانی ساخت‌دار می‌تواند از طریق مطالب بالینی به بهترین صورتی نشان داده شود. موارد زیر براساس این دیدگاه ارائه گردیده‌اند:

مورد اول

پسر ده ساله‌ای را که بزرگترین فرزند از سه فرزند خانواده اسـت ظاهراً به علت مردود شدن در کلاس چهارم جهت درمان ارجاع نمودند. در زمان شروع درمان او کلاس چهارم را دوباره می‌خواند. مادرش زنی آرام، مهربان و دارای اعتماد به نفس بود. او از اینکه کودک قادر نبود که به تنهایی سوار آسانسور بشود شکایت نمود و اینکه کودک بسیار محتاط و لوس اسـت. او در زمان غیبت مادرش از خانه، به شدت دچار وحشت و هراس می‌گردد. او پسر ایرادگیری اسـت و باید هر روز لباس زیر و جوراب تمیز بپوشد ولی از طرف دیگر باید او را مجبور کرد که دست‌های کثیف خود را قبل از غذا خوردن خوب بشورد. مادرش ادامه داد که او با دیگر فرزندان بخوبی کنار نمی‌آید. خواهرش هفت ساله و برادرش پنج ساله بر او تسلط دارند و او را مسخره می‌کنند. او دوستان کمی دارد. در ورزشی بسیار ضعیف اسـت. کلاً پسر خجالتی و گوشه‌گیری اسـت. به تنهایی در منزل با سه چرخه و یا اسباب بازی‌های خود بازی می‌کند. پدر او مرد خشن، پرسروصدا و پرخاشگری اسـت که تصور می‌کند جواب هر سؤال را می‌داند. او نسبت به روانکاوی نظر مساعدی نداشت و کمتر کوشش می‌کرد که این مطلب را پوشیده نگاه دارد، او گفت که پسرش بسیار عصبی و ترسوست و بخصوص از سگ می‌ترسد. او گفت که پسرش عادات عجیب و غریبی دارد و مهم‌ترین مشکل کودک عدم اعتماد به نفس او اسـت.
مادر گفت که او در زمان پرورش کودک اشتباهات زیادی را مرتکب شده اسـت. به خاطر اینکه کودک فرزند اولش بود، او به طور کامل توصیه‌های پزشک متخصص اطفال را اجرا می‌نمود و نوزاد روی یک برنامه غذایی سختی قرار گرفت. اغلب نیم ساعت قبل از غذا به خاطر گرسنگی جیغ می‌کشید. آموزش دفع از سه ماهگی آغاز گردید و بعد از آن این کار تبدیل به یک کشمکش شد. او سه ساله بود که خواهرش متولد شد و او اجازه نداشت که نوزاد را حتی لمس کند. تا آنجا که او عادت کرد همه را بجز مادرش کتک بزند. او در پنج سالگی گلودرد میکروبی گرفت، بلافاصله بعد از این ناراحتی برادرش متولد شد و او را به کودکستان فرستادند. کناره‌گیری اجتماعی از این سن آغاز گردید. در 6 سالگی او به کلاس اول رفت و به خاطر اینکه نمی‌توانست مادرش را ببیند فریاد می‌کشید. او در 8 سالگی به مدت 6 ماه به خاطر آلرژی، تنگی نفس، ورم رگ‌های عصبی و سینوزیت هر هفته تزریق داشت. در 10 سالگی در اردوی تابستانی بسیار دلتنگ گشت، اعتماد به نفس خود را از دست داد و از نظر اجتماعی نیز گوشه‌گیر شد. دو ماه بعد کلاس چهارم را دوباره شروع کرد.

مورد دوم

بیمار پسری بود که خوب رشد یافته بود، سالم، خجالتی، خودآگاه و از نظر کلامی بسیار خوددار بود. او نمی‌دانست که چرا برای درمان آمده اسـت. در اتاق انتظار خواهر و برادرش مورد مشاهده قرار گرفتند. آن‌ها خوشحال بودند و دیده شد که به آسانی بر بیمار مسلط گردیدند. کودک به طور متوسط هفته‌ای دو بار جهت درمان مراجعه می‌کرد. مادرش تحت درمان قرار نگرفت. در 7 ساعت اول نقاشی با مداد شمعی و نقاشی انگشتی (15) شروع آرامی برای رهاسازی احساسات بود. کودک قادر نبود که از بازی ساخت‌دار رقابت بین فرزندان بهره‌ای ببرد. (البته این کار طبیعی اسـت و نشان دهنده خودداری زیاد می‌باشد.)
در پایان این دوره از درمان، رفتار او در خانه عادی شد. در طول 12 ساعت متوالی (از ساعت 8 تا 19) بازی ترکاندن بادکنک مطرح گردید. تقریباً به طور انحصاری او خود بر بازی مسلط گردید. ابتدا مردد بود اما وقتی درمانگر شروع به ترکاندن بادکنک کرد، بیمار کاملاً مجذوب گشت. دو بار در هفته به مدت 6 هفته او بادکنک‌ها را می‌ترکاند و یا آن‌ها را باد می‌کرد و سپس به طرف آن‌ها تیراندازی می‌نمود، یا به آن ضربه می‌زد. به تدریج او به بادکنک‌ها شخصیت داد و بعد «آن‌ها را کشت». در هر ساعت او به اطراف خود توجه کمتری می‌نمود. خشمگین می‌شد، پا بر زمین می‌کوبید، می‌پرید، دستور می‌داد. بعد از هر بادکنک، بادکنک دیگری را (با صدای بنگ!) می‌ترکاند. مادر در پایان جلسه گزارش نمود که بیمار در منزل بیشتر از قبل پرخاشگر شده اسـت. ابتدا با خود مادر؛ اما در مورد خواهر و برادرش هنوز مطیع بود. و هنوز هم از آسانسور می‌ترسید. در طول 19 ساعت، بیمار زمانی که موضوع حاملگی مادرش مطرح گردید، بسیار ناراحت به نظر می‌رسید او گفت «چطوری می‌توانم بگم که مادرم حامله اسـت؟ می‌دونم. تو از روی پاها می‌توانی بگی، البته نه! بالاتر از آن اسـت.» درمانگر گفت «از روی شکمش» بعد از چند دقیقه که هر دو در مورد آمدن بچه صحبت کردیم، درمانگر عروسک بچه را به شکلی و در موقعیتی قرار داد که بیمار می‌توانست بدان تیراندازی کند. کودک با انجام این کار مخالفت نمود و درمانگر خود به او نشان داد که چگونه تیراندازی کند. بیمار فریاد زد که «تو اونو کشتی» سپس ادامه داد و خودش به عروسک بچه تیراندازی کرد. در یک لحظه او به طرف بادکنک‌ها برگشت و خواست قبل از باد کردن چیزی را داخل آنان بگذارد. او تکه‌های کاغذ را داخل آن‌ها کرد. سپس بعضی از آن‌ها را باد کرد و با هیجان به سمت آن‌ها تیراندازی نمود. او یک میخ بزرگ را انتخاب و نام آن را «سوپ» گذاشت و به سمت بادکنک‌ها پرتاب کرد. او در پایان ساعت به سرعت به سمت آسانسور رفت که ببیند می‌تواند به تنهایی با آن پایین برود. برادر کوچکتر او فریاد زد که او سوار شد! سوار شد!
نوزدهمین ساعت جلسه به صورت جزئی‌تر ارائه گردید، زیرا که نمایانگر نقطه عطفی در درمان بود. تا این ساعت بیمار با نظم یک نواختی یک بازی را از وقتی که ابتدا توسط درمانگر معرفی گردید هر جلسه تکرار کرد. در شروع نوزدهمین ساعت درمان، بازی با بادکنک‌ها برای او اهمیت کمتری داشت. در بیستمین ساعت بیمار برای اولین بار از عروسک‌ها برای جنگ و دعوای فامیلی استفاده کرد. بیست و یکمین ساعت را با بادکنک‌ها شروع نمود، اما به صورت مکانیکی بازی می‌کرد. در بیست و دومین ساعت او بازی خود را با عروسک‌ها کاملاً متوقف کرد. در ساعت بیست و چهارم درمانگر بازی رقابت بین فرزندان را دوباره مطرح کرد. پس از مقداری تردید، بیمار وارد بازی شدیدی شد که در آن رقابت با پدر را مطرح نمود. والدین چندین بار در این بازی کشته شدند. او در بیست و ششمین ساعت اظهار داشت که خواهر کوچولویش تازه به دنیا آمده. او کنجکاوی خود را در مورد اینکه یک بچه چگونه به دنیا می‌آید اظهارداشت. بعد از مدتی که بیمار در این مورد صحبت کرد، درمانگر بازی رقابت فرزندان را مطرح نمود. بیمار بعضی از زد و خوردهای اساسی بین افراد خانواده را مطرح نمود که در آن اعضای خانواده کودک را به زمین انداختند. او سپس گفت «حالا ما یک جنگ داریم» بیمار نقش برادر بزرگتر را بازی نموده و با عروسک‌ها به گونه‌ای رفتار می‌کرد که گویی آن‌ها همه به اندازه او هستند و او در جمع آن‌هاست و در میان آن‌ها فریاد می‌زند. کنجکاوی در مورد به دنیا آمدن کودک ادامه یافت و در بیست و هشتمین ساعت، بازی ساخت‌دار مطرح گردید. کودک آن را چندین بار بازی کرد و بازهم توسط درمانگر تشویق گردید که آن را ادامه بدهد. اما آن را متوقف کرد. (در این لحظه از درمان، درمانگر احساس کرد که ترغیب بیمار برای کامل کردن بازی با توجه به بی‌میلی بیمار بسیار زود اسـت.) دفعه بعد او وقتی وارد شد مغرورانه اظهار داشت که به تنهایی در منزل سوار آسانسور شده اسـت.
آخرین مرحله درمان در ساعت سی‌ام آغاز گردید. در آن جلسه بیمار، رؤیای اضطراب جدایی از مادر را این گونه بیان داشت که در آن مادرش او را تنها گذاشته و او از قایق به بیرون به داخل آب پریده و بسیار ترسیده. در ساعت بعد، او تولد نوزاد را چهار بار تکرار کرد، در حالی که خود به شدت در این کار مشارکت داشت. در حالی که بازی می‌کرد گفت: «بچه توی شکم مامان راحت‌تره کاش من اون تو بودم. کسی یک تیر پشت مامان گذاشته، بچه داره از پهلوش درمی‌یاد. این اشتباهه.» در تکرار نهایی او گفت که بچه داره با سرش می‌یاد. او بلافاصله شروع به صحبت در مورد شنا در آب نمود. او به تدریج علاقمندی خود را از دست داد. در این لحظه بازی تفاوت مرد و زن مطرح گردید. او در ساعت سی و دوم در رابطه با این بازی جدید گفت: «من می‌خوام این بازی رو ادامه بدم تا وقت تموم بشه.» و او این بازی را چندین بار تکرار کرد... بعد از آن در ساعت سی و هفتم درمانگر پسر نامرئی را در اتاق خواب والدین قرارداد. برای هفت جلسه بیمار نوع کلاسیک این بازی را انجام داد. و تماس پدر و مادر را به عنوان یک زد و خورد نشان داد.
کمی بعد از آن پدر بیمار گزارش داد که عادات عجیب و غریب کودک متوقف گردیده و او اعتماد به نفس بیشتری بدست آورده اسـت. با بچه‌ها برای بازی بیرون رفته و سایر فرزندان، دیگر بر او تسلطی ندارند. مادر بیمار اضافه نمود که اکنون اداره کردن پسرش که هیچ‌گونه عارضه‌ای ندارد و اظهار وجود می‌کند مشکل‌تر می‌باشد. در اینجا درمان خاتمه یافت.
یک سال بعد مادر گزارش نمود که بیمار زمانی که کل خانواده به منزلی جدید نقل مکان کردند، در پیدا کردن دوست بسیار کند بود و همچنین شکایت نمود که او قصد مخالفت با بزرگترها را داشت. علایم و نشانه‌های او برنگشتند. او با برادر و خواهرش مانند زمانی که در حال درمان بود به خوبی رفتار می‌کرد. او شکایت نمود که کودک از اینکه پدرش از او انتقاد نماید، می‌ترسید و پدرش نیز نمی‌توانست کودک را درک نماید و با او به سختی رفتار می‌کرد. دو سال پس از خاتمه درمان پسر را دیدم، او بسیار رشد کرده و رفتاری دوستانه داشت و به آسانی با درمانگر ارتباط برقرار نمود. از بازگشت علایم خبری نبود. ارتباط او با خانواده و مدرسه بهبود یافته باقی ماند.

پی‌نوشت‌ها:

1- David M.levy
2- Stimulus Situation
3- Structured play therapy by: Gove Hambidge,jr
4- Release Therapy
5- برای اطلاع بیشتر در این مورد به منابعی که در این زمینه منتشر گردیده، رجوع شود.
6- Self assertion
7- Inhibited children
8- Flooding
9- Acute Regressive
10- Spontaneous Play
11- Abreactive
12- Impulse modification
13- Eqo mastery
14- Oedip
15- Finqer Painting

منبع مقاله :
لندرث، گاری.ل؛ (1390)، بازی درمانی (دینامیسم مشاوره با کودکان)، ترجمه‌ی خدیجه آرین، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ نهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بازی درمانی سایت پژوهه پژوهشکده …بازیدرمانیمنابع اکسلین، ویرجینیا؛ بازی‌درمانی، ترجمه احمد حجاران، تهران، کیهان، ، چاپ گروه کارشناسی ارشد مشاوره مدرسه گروه کارشناسی ارشد مشاوره مدرسه نظریه شناخت درمانی دانشگاه علامه طباطبایی مصاحبه بالینی تشخیصی در روان شناسیمصاحبه را می‌توان یک تعامل دو نفره دانست که هدفی غیر از گفتگوی معمولی را دنبال می‌کند


ادامه مطلب ...

تکنیک بازی براساس نظریه روانکاوی

[ad_1]

در این مقاله اجمالاً رئوس مطالبی که بدان وسیله تکنیک بازی براساس نظریه روانکاوی رشد و توسعه یافت، به اختصار ذکر می‌گردد. (1) در سال 1919 زمانی که من کار خود را با اولین مورد شروع نمودم، معدودی کار روانکاوی با کودکان انجام گرفته بود، بخصوص توسط خانم دکتر هلموث (2). البته او عهده‌دار روانکاوی با کودکان زیر شش سال نبود، گرچه از نقاشی و گاهی بازی به عنوان وسیله استفاده می‌کرد، اما آن‌ها را به عنوان تکنیک بخصوصی رشد و توسعه نداده بود.
زمانی که کار خود را شروع نمودم، اصلی وجود داشت که بر آن اساس تعبیر و تفسیر (3) می‌بایست به دقت انجام می‌گرفت. گرچه روانکاوان سعی در کشف ناخودآگاه داشتند اما به استثنای معدودی بقیه عمیقاً به درون آن نفوذ نکردند. همه‌ی این موارد به ویژه در مورد کودکان نیز به کار گرفته شد. بعلاوه در آن زمان و سال‌های بعد از آن تنها کودکان دوره‌ی نهفتگی (4) به بعد برای روانکاوی مناسب تشخیص داده می‌شدند.

توسعه تکنیک بازی براساس نظریه روانکاوی

اولین بیمار من یک پسر پنج ساله بود که او را با نام فریتز (5) در اولین مقاله منتشره خود معرفی نمودم، (منبع 3) فکر کردم برای شروع بهتر اســت از نفوذ مادرش استفاده کنم. پیشنهاد کردم که مادر، کودک را تشویق کند که آزادانه با او بسیاری از سؤالات بیان نشده را که به طور وضوح در قسمت عقب ذهنش وجود داشت و مانع از رشد عقلانی او می‌گردید، در میان بگذارد. این کار اثر خوبی داشت. اما مشکلات نوروتیک (روان رنجوری) او کاملاً برطرف نگشت و بزودی تصمیم گرفته شد که او را روانکاوی نمایم. برای این کار از بعضی از مقرراتی که تاکنون وجود داشت سرپیچی نمودم. بر این اساس من آنچه را در مورد مطالبی که کودک به من ارائه می‌کرد، ضروری تشخیص می‌دادم، تعبیر و تفسیر می‌کردم. اضطراب‌ها و دفاع‌های کودک در مورد آن مطالب توجه مرا جلب نمود.
درمان در منزل کودک و با اسباب بازی‌های او انجام گرفت. تجزیه و تحلیل (6) شروع تکنیک بازی در روانکاوی اســت. «فریتز» خیالبافی‌ها، اضطراب‌ها و دفاع‌های خود را عمدتاً توسط بازی بیان داشت و من هم به طور مداوم پیش آگاه (7) و ناخودآگاه (8) او را برایش تعبیر و تفسیر می‌کردم، با این امید که مطالب بیشتری در بازی او آشکار خواهد شد. باید اذعان کرد که من عمدتاً از روش تعبیر و تفسیر در مورد این بیمار استفاده کرده‌ام و این کار وجه مشخصه تکنیک من اســت. این شیوه مطابق با اصول بنیادی روانکاوی یعنی تداعی آزاد (9) اســت. در تعبیر و تفسیر نه فقط دنیای کودک، بلکه حرکات او با اسباب بازی‌هایش نیز، این اصل اساسی را به کار بردم. بازی و فعالیت‌های مختلف کودک و در حقیقت تمام رفتارش وسیله‌ای اســت برای بیان آن چیزی که بزرگترها غالباً آن را توسط کلمات عرضه می‌دارند. ضمناً من از ابتدا توسط دو اصل روانکاوی هدایت شدم؛ یکی کشف ناخودآگاه به عنوان وظیفه‌ی اصلی جریان روانکاوی و دیگر تحلیل پدیده انتقال (10) به عنوان وسیله‌ی دستیابی بدان. در اینجا به یکی از کشفیات بنیادی فروید اشاره می‌کنم و آن این اســت که مریض، تجربیات و احساسات و افکار خود را ابتدا در ارتباط با والدین و سپس در ارتباط با افراد دیگر به درمانگر منتقل می‌کند و با تجزیه و تحلیل این انتقال، بخش ناخودآگاه ذهن و همچنین گذشته فرد کشف می‌گردد.
بین سال‌های 1920 و 1923 ضمن کار با جمع دیگری از کودکان تجربیات بیشتری بدست آوردم. اما گام نهایی در توسعه تکنیک بازی، درمان یک دختر بچه دوسال و نه ماهه بود که در سال 1923 او را روانکاوی نمودم. من در کتاب خود به نام روانکاوی کودکان (منبع 7) جزئیاتی در مورد این کودک تحت نام ریتا (11) بیان نمودم. ریتا از وحشت شبانه و ترس مرضی از حیوانات رنج می‌برد. او در مورد مادرش بسیار دمدمی مزاج بود. گاهی چنان به مادر خود می‌چسبید که به سختی می‌شد او را جدا کرد. او اختلال روانی مشخصی از نوع وسواس داشت. گاه بسیار افسرده می‌گشت و از بازی خودداری می‌کرد و ناتوانی او برای تحمل درماندگی سبب بوجود آمدن مشکلات فزاینده‌ای گشت. نگران بودم که آیا می‌توانم از عهده‌ی این مورد برآیم، زیرا تجزیه و تحلیل یک بچه کوچک تجربه کاملاً جدیدی بود.
اولین جلسه نگرانی مرا تأیید کرد. زمانی که ریتا در مهد کودک با من تنها گذاشته شد، بلافاصله علائمی را نشان داد که از آن‌ها به عنوان انتقال منفی برداشت کردم. او ساکت و مشتاق بود و بلافاصله از من درخواست کرد که به باغ برویم. موافقت کردم و با او بیرون رفتیم. برای مادر و عمه‌ی کودک که مراقب ما بودند این کار به عنوان نشانه‌ای از شکست تلقی گردید. وقتی که بعد از گذشت ده یا پانزده دقیقه به مهد کودک مراجعه کردیم، آن‌ها از اینکه دیدند ریتا نسبت به من کاملاً دوستانه رفتار می‌کند بسیار تعجب کردند. در توضیح این تغییر رفتار باید گفت که زمانی که ما از مهد کودک خارج شدیم من انتقال منفی (12) او را از میان مطالبی که گفت و این واقعیت که او کمتر می‌ترسید تجزیه و تحلیل کردم (این کار خلاف روش متداول بود). وقتی که صریح و بی‌پرده صحبت می‌کردیم، به این نتیجه رسیدم که ممکن اســت او بخصوص از این ترسی داشته باشد که من در حالی که با او در اتاق تنها هستم، آسیبی به او وارد سازم. آن را تعبیر و تفسیر نمودم و به وحشت شبانه او اشاره کردم. من ظن او را نسبت به خودم به عنوان یک دشمن ناشناس به ترس او ارتباط دادم. ترس از یک زن بد که شب‌ها وقتی که در اتاق تنهاست به او حمله می‌کند. چند دقیقه بعد از این تعبیر و تفسیر پیشنهاد نمودم که به مهد کودک برگردیم و او در حالی که آماده بود موافقت کرد. همان‌طور که گفتم خودداری ریتا از بازی کردن مشخص بود. او هر کاری را به سختی شروع می‌کرد. لباس عروسک خود را با وسواس درمی‌آورد و دوباره می‌پوشاند. به زودی متوجه شدم اضطرابی در پشت وسواس او وجود دارد. آن‌ها را تعبیر و تفسیر نمودم. مورد ریتا عقیده در حال رشد مرا نیرومندتر ساخت؛ اینکه پیش شرط روانکاوی کودک این اســت که خیالبافی‌ها، احساسات، اضطراب‌ها و تجربیات بیان شده توسط بازی را درک و تعبیر و تفسیر نماییم و چنانچه از بازی کردن خودداری ورزید، علت‌های خودداری، درک و تعبیر و تفسیر شود.
به عنوان مثال در مورد فریتز من عهده‌دار تجزیه و تحلیل او در منزل به وسیله اسباب بازی‌های خود کودک شدم. اما در طول مدت درمان که تنها چند ماه به طول انجامید متوجه گردیدم که روانکاوی نباید در منزل کودک انجام شود، زیرا که پی بردم گرچه فریتز نیاز فراوانی به کمک داشت و والدین او تصمیم گرفته بودند که من روانکاوی را در مورد او امتحان کنم، اما نگرش مادر در مورد من بسیار دمدمی و جوّ درمان کاملاً خصومت‌آمیز بود. مهمتر از آن دریافتم که موقعیت انتقال (یعنی ستون فقرات جریان روانکاوی) تنها زمانی می‌تواند ایجاد گردد و ادامه یابد که بیمار احساس کند، اتاق مشاوره یا اتاق بازی یا در واقع تمام این تجزیه و تحلیل‌ها چیزی جدای از زندگی معمولی او در خانه اســت. تحت چنین شرایطی او قادر خواهد بود بر مقاومت‌های خود غلبه کند؛ مقاومت در برابر تجربه اندوختن و بیان افکار، احساسات و آرزوهایی که مرسوم نیست. احساس می‌شد که در مورد کودکان این کار مغایر با آن چیزی بود که تصور می‌کردند.
در سال 1923 نیز مشاهدات بیشتری در مورد روانکاوی یک دختر هفت ساله انجام دادم. مشکلات نوروتیک او ظاهراً جدی نبود، اما والدین او برای مدتی نگران رشد عقلانی او شده بودند. او مطابق با گروه سنی خود رفتار نمی‌کرد. مدرسه را دوست نداشت و گاهی از رفتن به مدرسه طفره می‌رفت. از زمانی که مدرسه را شروع کرد، ارتباط او با مادرش که قبلاً بسیار گرم و صمیمی بود تغییر یافت. او محتاط و ساکت شده بود. من چندین جلسه را با او بدون اینکه ارتباط زیادی داشته باشیم سپری نمودم. برایم روشن گردید که او مدرسه را دوست ندارد. از میان آنچه که او با کم‌رویی بیان داشت و همچنین دیگر نشانه‌ها، قادر گردیدم که مقداری تعبیر و تفسیر انجام دهم، که خود موجب بیان مطالب بیشتری شد. اما احساس می‌کردم که از این طریق مطالب زیادی بدست نخواهم آورد.
در جلسه‌ای دیگر زمانی که مجدداً بی‌توجهی و کناره‌گیری را در کودک مشاهده کردم، به او گفتم که زود برمی‌گردم. و او را تنها گذاشتم. به مهد کودک بچه‌های خودم رفتم، چند اسباب بازی را جمع آوری کردم که شامل چند آدمک، چند آجر و یک قطار بود. همه را در یک جعبه گذاشتم و نزد بیمار بردم، او که علاقمند به نقاشی و دیگر فعالیت‌ها نبود به اسباب بازی‌های کوچک علاقمند گردید و بلافاصله شروع به بازی کرد. از طریق بازی او متوجه گردیدم که یکی از آدمک‌ها معرف خود او و دیگری معرف پسر بچه کوچکی اســت که همکلاسی او می‌باشد، که البته قبلاً چیزهایی در مورد او شنیده بودم. به نظر می‌رسید که در فعالیت‌های این دو آدمک چیز اسرارآمیزی وجود دارد. دیگر آدمک‌ها به خاطر مراقبت و مداخله در بازی مورد خشم قرار گرفته و به کناری گذاشته شدند. در بازی این دو آدمک اتفاقاتی نظیر افتادن و تصادف با ماشین وجود داشت. این کار همراه با علایمی از اضطراب تکرار می‌گردید. در این لحظه من با استناد به جزئیات بازی او که بنظر می‌رسید فعالیت جنسی بین او و دوستش اتفاق افتاده اســت به تعبیر و تفسیر پرداختم. او از کشف این ماجرا بسیار وحشت‌زده بود و در نتیجه به دیگر افراد اعتماد نداشت.
کودک هنگام بازی مضطرب می‌شد و به نظر می‌رسید، در حالتی اســت که می‌خواهد بازی را متوقف نماید. او را متوجه عدم علاقه‌اش به مدرسه نمودم و اینکه این عدم علاقه ممکن اســت با ترس او از معلم ارتباطی داشته باشد. ترس از اینکه معلم ممکن اســت رابطه‌اش را با همکلاسی‌اش کشف نماید و در نتیجه او را تنبیه کند. مهمتر از همه او وحشت‌زده بود و بنابراین به مادرش اعتماد نداشت و ممکن بود همان احساس را در مورد من هم داشته باشد. اثر این تعبیر و تفسیر در مورد کودک بسیار برجسته بود، اضطراب و عدم اعتماد او ابتدا شدت یافت، اما بزودی جای خود را به تخلیه آشکار آن‌ها داد. حالت چهره او تغییر کرد. گرچه او آنچه را که تعبیر و تفسیر نمودم نه پذیرفت و نه رد کرد اما متعاقباً از طریق عرضه مطالب جدید، صریح‌تر بودن در بازی و صحبت‌ها، موافقت خود را با آن مطلب نشان داد. همچنین نگرش او نسبت به من دوستانه گردید و کمتر ظنین بود. البته تعبیر و تفسیر منفی جای خود را به تعبیر و تفسیر مثبت داد و من به طور متناوب از هردوی آن‌ها استفاده می‌کردم. از این جلسه به بعد تجزیه و تحلیل بخوبی پیشرفت می‌کرد. متقارن آن همان‌طور که اشاره کردم تغییرات مطلوبی در روابطش با خانواده و به خصوص با مادرش به وجود آمد. عدم علاقه او به مدرسه کاهش یافت. او به درسش علاقمند شد، اما خودداری او از یادگیری که ریشه در اضطراب‌های عمیق او داشت به تدریج در یک دوره از درمانش مرتفع گردید.

وسایل بازی

قبلاً در این مورد توضیح داده و ثابت شد که اسباب بازی‌هایی را که مخصوص کودک بیمار در جعبه گذاشته و برای او برده بودم تا چه حد برای تجزیه و تحلیل او ضروری بود. این تجربه و دیگر تجارب به من کمک نمود تا در مورد انتخاب اسباب بازی تصمیم بگیرم، اینکه کدام اسباب بازی برای تکنیک بازی در روانکاوی مناسب‌تر اســت. اسباب بازی‌ها عمدتاً شامل مردان و زنان کوچک چوبی؛ معمولاً در دو اندازه، اتومبیل، فرقان (چرخ‌های دستی حمل خاک) تاب، قطار، هواپیما، حیوانات، درختان، آجر، خانه، نرده، کاغذ، قیچی، یک چاقوی کند، مداد، گچ، رنگ، چسپ توپ، تیله، مواد قابل انعطاف پلاستیکی و همچنین چیزهایی برای به نخ کشیدن اســت. اندازه‌ی کوچک این اسباب بازی‌ها، تعداد و تنوعشان کودک را قادر می‌سازد که خیالبافی‌ها و تجارب خود را در سطح وسیعی بیان نماید. برای نیل به این هدف بهتر اســت که اسباب بازی‌ها از نوع مکانیکی نباشد. و تنها در رنگ و اندازه با یکدیگر متفاوت باشد. ضمناً نباید نشانگر شغل و حرفه‌ی بخصوصی باشد. درست همین سادگی وسایل اســت که کودک را قادر می‌سازد، از آن‌ها در شرایط مختلف و براساس مطالبی که در بازی او خواهد آمد، به صورت خیالی یا واقعی استفاده نماید. این واقعیت که کودک می‌تواند به صورت همزمان انواع مختلف تجربه و شرایط را ارائه نماید، به ما امکان می‌دهد که به تصویر منسجم‌تری از عملکرد فکرش دست یابیم.
مطابق با سادگی اسباب بازی‌ها، باید تجهیزات اتاق بازی نیز ساده باشد. اتاق نباید محتوی همه نوع چیزی باشد، مگر آن چیزهایی که برای روانکاوی مورد نیاز اســت که شامل زمین قابل شستشو، آب جاری، یک میز، چند صندلی، یک سوفای کوچک (مبل قابل تبدیل به تختخواب)، مقداری بالش، یک کمد کشودار می‌شود. اسباب بازی‌های هر کودک در یکی از کشوهای بخصوص نگهداری و قفل می‌شود و بنابراین او می‌داند که از اسباب بازی و بازی با آن‌ها که مشابه اجتماع بزرگترهاست تنها خود او و درمانگر اطلاع دارند. جعبه‌ای که اسباب بازی‌های داخل آن را (که قبلاً از آن صحبت نمودم) به دختر کوچک ارائه کردم به صورت نمونه‌ای از یک کشوی انفرادی درآمد. این کشوی انفرادی، بخشی از رابطه صمیمانه و خصوصی بین تحلیل گر و بیمار اســت و خود نمونه‌ای از موقعیت انتقال در روانکاوی می‌باشد.
من ادعا نمی‌کنم که تکنیک بازی در روانکاوی کاملاً به انتخاب وسایل بازی بخصوصی بستگی دارد. به هر حال اغلب کودکان به صورت خودبخود، اسباب بازی‌های خود را می‌آورند و بازی با آن‌ها به عنوان یک کار تحلیلی قرار می‌گیرد. من معتقدم که اسباب بازی‌هایی که توسط روانکاو تهیه می‌گردد، باید از نوعی باشد که قبلاً توضیح داده‌ام، یعنی ساده و کوچک بوده و از نوع مکانیکی نباشد.
اسباب بازی‌ها، تنها وسیله‌ی ضروری جهت تجزیه و تحلیل بازی نیستند. من اشاره‌ای به آب جاری نمودم (شیرآب). بسیاری از فعالیت‌ها و رفتار کودک زمانی در اطراف دستشویی که شامل دو لگن کوچک و لیوان‌ها و قاشق‌هاست متمرکز می‌باشد. فعالیت‌های دیگری نیز وجود دارد از قبیل طراحی، نقاشی، برای نوشتن، تعمیر اسباب بازی‌های شکسته. گاه کودک در بازی خود نقش خودش و روانکاو را معین می‌کند. به عنوان مثال بازی فروشنده و خریدار، دکتر و بیمار، مدرسه و مادر یا کودک. در چنین بازی‌هایی او گاهی نقش یک بزرگسال را به عهده می‌گیرد نتیجه نه تنها با این کار علاقه‌ی خود را برای تغییر نقش بیان می‌کند، بلکه چگونگی احساس را در مورد رفتار والدین و دیگر مسئولین در مورد خودش و اینکه به چه صورت باید باشد را نشان می‌دهد. گاهی کودک از طریق رفتار سادیسمی (بی‌رحمی یا لذت بردن از آزار دیگران) در نقش والدین نسبت به فرزند، روزنه‌ای را جهت تخلیه پرخاشگری و خشم به وجود می‌آورد. خیالبافی‌ها چه به وسیله‌ی اسباب بازی‌ها بیان گردند و یا توسط به نمایش درآوردن، در هر صورت مقررات تعبیر و تفسیر در مورد آن‌ها یکسان خواهد بود. لازم اســت که قوانین روانکاوی که زیر بنای تکنیک روانکاوی اســت، در مورد استفاده از هر نوع وسیله بازی به کار گرفته شود. (قبلاً در مورد بازی با اسباب بازی و سرگرمی‌های دیگر مثال زده‌ایم.) (منبع 4 و 5 و 7).

اهمیت پرخاشگری (13)

پرخاشگری از طرق مختلف چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم در بازی کودک بیان می‌گردد. وقتی که کودک بیش از حد پرخاشگر می‌شود، اغلب اوقات اسباب بازی را می‌شکند به وسیله‌ی چاقو یا قیچی به میز و تکه‌های چوب حمله می‌کند، آب یا رنگ را بر روی زمین می‌پاشد و اتاق را به طور کلی به یک میدان جنگ تبدیل می‌کند. لازم اســت که به کودک کمک شود تا پرخاشگری خود را تخلیه کند. اما مهمتر از همه درک این مطلب اســت که چرا در این لحظه بخصوص در موقعیت انتقال، انگیزه‌های تخریب پدیدار گشته‌اند و ضمناً باید نتایج آن‌ها را بر روی فکر کودک بررسی نمود. احساس گناه معمولاً بلافاصله بعد از اینکه کودک چیزی را می‌شکند، بوجود می‌آید (مثلاً یک آدمک کوچک را). این احساس گناه تنها به خسارت وارده بستگی ندارد، بلکه به جایگاهی که آن اسباب بازی در ناخودآگاه کودک دارد نیز مربوط می‌شود (به عنوان مثال اسباب بازی معرف یک برادر یا خواهر کوچک و یا یکی از والدین). بنابراین تعبیر و تفسیر با سطوح عمیق‌تری سروکار دارد. گاهی از طریق رفتار کودک نسبت به روانکاو متوجه می‌شویم که به دنبال انگیزه‌های مخربِ او نه تنها احساس گناه بلکه اضطراب آزاردهنده نیز بوجود می‌آید و کودک از اینکه کار او را تلافی کنند می‌ترسد.
من معمولاً قادر به فهماندن این نکته به کودک بوده‌ام که تحمل حمله‌ی فیزیکی او را نسبت به خود ندارم. این نگرش نه تنها موجب حمایت از روانکاو می‌شود، بلکه برای تجزیه و تحلیل نیز حائز اهمیت زیادی اســت. چنانچه چنین تجاوزی را محدود نکنیم، بسبب تحریک احساس گناه مفرط و اضطراب آزاردهنده می‌گردد، و در نتیجه به مشکلات درمان افزوده می‌شود. یک بار از من سؤال شد که با استفاده از چه روشی از حمله فیزیکی کودک جلوگیری می‌کنم. تصور می‌کنم جواب این سؤال این اســت که من در مورد جلوگیری از خیالبافی‌های پرخاشگرانه‌ی کودک بسیار با احتیاط عمل می‌کنم. در حقیقت به او فرصت می‌دهم که آن‌ها را از راه‌های دیگری بیرون بریزد، که این کار شامل حمله شفاهی به من نیز می‌شود. بعلاوه من عدم موافقت یا دلخوری خود را نسبت به امیال پرخاشگرانه کودک نشان نمی‌دهم و اغلب قادر به تعبیر و تفسیر انگیزه‌های عمیق‌تری می‌باشم و بنابراین می‌توانم شرایط را تحت کنترل خود داشته باشم. البته همیشه وضع این چنین نیست. در مورد بعضی از کودکان «سایکوتیک» یا «روان پریش» بسیار مشکل بود که بتوانم از خود بر علیه پرخاشگری آن‌ها حمایت نمایم.
من متوجه گردیدم که نگرش کودک نسبت به آن اسباب بازی که بدان صدمه وارد کرده اســت، آشکار کننده بعضی از مسائل اســت. او اغلب اسباب بازیی را که معرف یکی از اعضای خانواده‌اش اســت به کناری نهاده و برای مدتی آن را نادیده می‌گیرد. این کار نشان دهنده‌ی عدم علاقه به آن شیء صدمه دیده اســت. زیرا از آن می‌ترسد که شخص مورد حمله قرار گرفته شده (که آدمک معرف اوست) به صورت یک فرد تلافی‌گر و خطرناک درآید. احساس اذیت و آزار ممکن اســت آنچنان قوی باشد که احساس گناه و افسردگی ناشی از تخریب وسایل را بپوشاند و یا احساس گناه یا افسردگی ممکن اســت آنچنان قوی باشد که منجر به تقویت احساس آزاردهنده شود. در هر صورت ممکن اســت روزی کودک در کشوی خود به دنبال اسباب بازی آسیب دیده بگردد. این کار نشان دهنده‌ی آن اســت که روانکاو قادر به تقلیل احساسات آزاردهنده بوده اســت. بدین معنی که امکان تجربه احساس گناه و یا اصلاح آن را فراهم آورده اســت. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، متوجه می‌شویم که در رفتار کودک نسبت به برادر و خواهر بخصوصش (که عروسک معرف اوست) و یا در ارتباطات کلی او تغییراتی ایجاد شده اســت؛ این مطلب ثابت می‌کند که اضطراب آزاردهنده او به همراه احساس گناه و تمایل به اصلاح کاهش یافته و جای خود را به احساس عشق که قبلاً به خاطر اضطراب مفرط از بین رفته بود می‌دهد. در مراحل بعدی روانکاوی با همین کودک و یا کودکی دیگر ممکن اســت احساس گناه یا تمایل به اصلاح بلافاصله پس از عمل پرخاشگری ظاهر گردد و همچنین ممکن اســت عطوفت و مهربانی نسبت به خواهر و برادر (که در خیال صدمه دیده‌اند) نیز آشکار گردد. اهمیت چنین تغییراتی برای شکل گیری شخصیت و ارتباط با انسان‌های دیگر و همچنین جهت ثبات ذهن نمی‌تواند نادیده گرفته شود.
بخش اصلی کار تعبیر و تفسیر این اســت که می‌باید خود را با نوسان بین عشق و نفرت، خوشحالی و رضایت از یک طرف و اضطراب آزاردهنده و افسردگی از طرف دیگر هماهنگ نماید. این مطلب اشاره به این نکته دارد که روانکاو نباید عدم موافقت و بی‌میلی خود را در مورد شکستن اسباب بازی توسط کودک نشان دهد. او به هر حال نه باید کودک را تشویق به بیان پرخاشگری خود نماید و نه به او پیشنهاد تعمیر اسباب بازی را کند. به عبارت دیگر او باید کودک را قادر سازد که احساسات و خیالبافی‌های خود را همچنانکه بروز می‌کند، تجربه نماید. بخشی از تکنیک من همیشه این بوده که تأثیر تربیتی و اخلاقی نداشته باشم و فقط طبق روش روانکاوی رفتار نمایم. به طور مختصر روش روانکاوی شامل درک فکر بیمار و متقاعد کردن او در مورد آنچه که در جریان اســت می‌باشد.

تعبیر و تفسیر

حالا بهتر اســت چند مثال جزئی‌تر از تکنیک بازی در روانکاوی بیان نمایم. در اینجا نمونه‌ای از آن را ذکر می‌کنم: یک پسر بچه کوچک ممکن اســت در اولین جلسه تحلیل چند آدمک اسباب بازی را در کناری گذاشته و اطراف آن‌ها را حصاری بکشد، بهتر اســت بگویم با آجرها حصاری درست کند. من از این کار او این گونه نتیجه گیری و تعبیر و تفسیر می‌کنم که آدمک‌ها معرف انسان‌ها هستند و حصار اطراف آن‌ها نشان دهنده‌ی یک اتاق اســت. یک چنین تعبیر و تفسیری بر روی اولین برخورد با ناخودآگاه کودک اثر می‌گذارد. می‌توان از طریق تعبیر و تفسیر کودک دریافت که اسباب بازی‌ها در فکر او معرف انسان‌ها هستند، و احساساتی را که او در مورد اسباب بازی‌ها بیان می‌کند در واقع به انسان‌ها مرتبط می‌گردد. او قبل از تعبیر و تفسیر، از این مطلب آگاه نبوده اســت. او بتدریج در مورد این واقعیت که بخشی از فکرش برای خود او ناشناخته می‌باشد، شروع به کسب بینش و بصیرت نمود. به عبارت دیگر این گونه استنباط کرد که ناخودآگاه وجود دارد و بعلاوه آنچه را که درمانگر با او انجام می‌دهد برای خود او روشن گردید.
مطالب بالا بر این نکته اشاره دارد که شرایط تحلیل پایه گذاری گردیده اســت. البته این بدان معنی نیست که کودک لزوماً می‌تواند همه‌ی آنچه را که اظهار می‌دارد به صورت منطقی بیان نماید.
برگردیم به مثال خودم در مورد آدمک‌های کوچکی که انسان‌های داخل اتاق را تصویر می‌کنند. در مرحله‌ی بعدی روانکاو سعی می‌کند که بفهمد این انسان‌ها معرف چه کسانی هستند، چه ارتباطی با یکدیگر دارند و قرار اســت در آن اتاق چکار بکنند. تصور کنیم که کودک به تعداد افراد خانواده‌اش، آدملک بردارد. (که در مورد این مثال چهار نفر خواهد بود.) به او اشاره می‌کنم که این آدمک‌ها معرف خود او و والدین و برادر کوچکترش هستند. کودک ممکن اســت یکی از این آدمک‌ها را برداشته و از مکانی که دورش را حصار کشیده اســت خارج نماید. تصور کنیم که آن آدمک معرف برادر کوچکترش باشد. این کار باعث می‌شود که مرحله‌ی بعدی روشن‌تر شود. برای مثال درک این نکته مهم اســت که چرا در این لحظه بخصوص برادرش را مجبور به ترک اتاق کرد. قبل از اینکه شروع به تجزیه و تحلیل کنم، باید از علایم، مشکلات کودک، سرگذشت او و همچنین از رابطه‌ی بیمار و برادرش اطلاع داشته باشم. اگر از بازی کودک نتیجه بگیرم که سه نفر باقیمانده در اتاق معرف پدر و مادر و خود بیمار اســت، آن وقت این‌گونه تعبیر و تفسیر خواهم کرد که او با این کار نشان می‌دهد که می‌خواهد برادر کوچکش آنجا نباشد و مایل اســت که به عنوان تنها بچه خانواده با پدر و مادرش تنها باشد، همان طوری که قبل از تولد برادر کوچکش تنها بود. این کار ممکن اســت منجر به خارج کردن یک آدمک دیگر از اتاق گردد (آدمکی که معرف پدرش اســت). بر این اساس این گونه تعبیر و تفسیر می‌نمایم که اوقاتی در زندگی کودک وجود دارد که احساس می‌کند پدرش مزاحم اســت و کودک می‌خواهد که مادرش را دربست در اختیار خود داشته باشد. در لحظات مختلف این جریان- شاید در همان ابتدا- می‌توانیم به چهره‌ی کودک نگاه کنیم، که آن چهره به طور وضوح گویای آن اســت که کودک بخوبی چیزی را درباره خود دریافته که احساس می‌کند. این بینش برای او مفید و با ارزش اســت.
بسیار محتمل اســت که کودک در خلال بازی چیزی گفته باشد که باعث شود تحلیل‌گر نتیجه خود را از بازی بگیرد. ضمناً کودک ممکن اســت عدم موافقت خود را نیز بیان نماید. او خصوصاً در پاسخ به تعبیر و تفسیر درمانگر در مورد پرخاشگری خود در رابطه با برادر یا پدرش، ممکن اســت حتی اسباب بازی را به کناری انداخته و دست از بازی بکشد. روانکاو تا آن موقع به محتوای اضطراب تحریک شده او توجه کرده و دلایل قطع بازی توسط کودک را تعبیر و تفسیر خواهد کرد. او همچنین انتقال منفی را تعبیر و تفسیر می‌کند، که بر اساس آن روانکاو خود نقش فردی مانند پدر عصبانی یا مادر ناامید را بازی می‌کرد. همان‌گونه که اغلب اتفاق می‌افتد، آیا کودک می‌تواند بعد از این تعبیر و تفسیر به بازی خود ادامه دهد؟ در اینجا او ممکن اســت همان مطالب را از طرق مختلف بیان نماید. این کار کودک می‌تواند به عنوان تأیید تعبیر و تفسیر انجام شده تلقی گردد.
کودک به عنوان مثال ممکن اســت با آجرها چیزی بسازد؛ اگر چنانچه اتاق توسط نرده یا هر شیء دیگری مشخص گردیده باشد، آنوقت آجرها ممکن اســت معرف انسان‌ها باشند. و یا ممکن اســت که او با اتومبیل‌ها و هر نوع اسباب بازی دیگری بازی کند که با توجه به محتوای بازی، آن وسایل می‌توانند معرف انسان‌ها باشند. او ممکن اســت بازیی را شروع کند که در آن به صورت سمبلیک نقش یکی از افراد فامیل را به روانکاو واگذار کرده باشد. بنابراین احساسات او در مورد آن‌ها به سمت ارتباط با درمانگر انتقال می‌یابد. او ممکن اســت در طول بازی، به پاره‌ای از خوشی‌های زندگی روزمره خود اشاره نماید که این کار سبب روشن‌تر شدن بازی قبلی او با آدمک‌ها می‌شود. همه‌ی این فعالیت‌ها و تداعی‌ها ممکن اســت نمایانگر یک مطلب مشخص اما از طرق مختلف باشد. اضطراب و احساس گناه که در بعضی موارد منجر به قطع بازی یا تغییر آن می‌گردد. گاه معرف موقعیت کاملاً متفاوتی می‌باشد. شاید کودک در کشوی خود به دنبال یک اسباب بازی که کثیف یا صدمه دیده اســت بگردد و آن را در میان دستشویی تمیز کند. بر آن اساس درمانگر این گونه استنباط و تعبیر و تفسیر می‌کند که کودک اشتیاق خود را برای نظافت و اصلاح برادر کوچکترش که به وسیله‌ی انگیزه‌های خصمانه او کثیف و خراب شده اســت، بیان می‌کند.

معنای بازی

این مثال‌ها مطمئناً شامل کلیه موقعیت‌ها و تجربیاتی که کودک ممکن اســت در بازی خود نشان دهد نمی‌شود. احساساتی از قبیل ناکامی، طرد شدگی، حسادت نسبت به پدر و همچنین مادر و برادرها و خواهرها، پرخاشگری همراه با حسادت، شادی ناشی از داشتن یک همبازی، متحد شدن بر علیه والدین، احساس عشق و نفرت نسبت به کودک تازه متولد شده و یا کودکی که هنوز به دنیا نیامده و همچنین اضطراب حاصله از آن و احساس گناه یا اصرار در جبران آن از جمله شرایط عاطفی هستند، که احتمالاً می‌توانند بیان گردند. ما همچنین در بازی کودک متوجه تکرار تجربیات واقعی و جزئیاتی از زندگی روزانه او می‌شویم که اغلب آمیخته با خیالیافی‌هاست، بدیهی اســت که اغلب اوقات اتفاقات و حوادث واقعی و مهم زندگی کودک جهت وارد شدن به بازی یا در ارتباط‌های او با شکست مواجه می‌شود و در نتیجه تأکیدها گاهی ظاهراً بر روی اتفاقات جزئی اســت اما همین اتفاقات جزئی اهمیت زیادی برای کودک دارد، زیرا سبب تحریک عواطف و خیالبافی‌های او شده اســت.
من در مورد مشکل کودکانی که از بازی کردن خودداری می‌کنند بحث کرده‌ام. این خودداری همیشه مانع از شروع بازی کودکان نمی‌شود، بلکه ممکن اســت ناگهان سبب قطع بازی کودک گردد. برای مثال پسر بچه‌ی کوچکی را فقط برای یک بار مصاحبه نزد من آوردند. (احتمال تجزیه و تحلیل در آینده وجود داشت، اما والدین در نظر داشتند که با کودک به خارج از کشور بروند.) من مقداری اسباب بازی بر روی میز خود داشتم، او نشست و شروع به بازی کرد. و طولی نکشید که بازی او منجر به حادثه، تصادف و افتادن آدم‌ها از بالا به پایین شد، در حالی که او سعی داشت آن‌ها را دوباره سرپا نگه دارد. او در همه‌ی این فعالیت‌ها اضطراب زیادی را ظاهر ساخت. اما از آنجا که انجام هیچ درمانی در نظر گرفته نشده بود، از تعبیر و تفسیر خودداری نمودم. بعد از چند دقیقه او به سرعت از روی صندلی خود سرخورد و گفت: «دیگه بازی بسه» و بیرون رفت. من براساس تجربیات خود اعتقاد دارم که اگر این جلسه شروع یک درمان بود آن وقت من اضطرابی را که عملاً در رابطه با اسباب بازی‌ها بیان گردید و انتقال منفی حاصله نسبت به خودم را تعبیر و تفسیر می‌نمودم و قادر بودم که اضطراب او را به صورتی حل نمایم که بتواند بازی خود را ادامه بدهد.
مثال بعدی ممکن اســت به من کمک نماید تا بتوانم علت‌های خودداری از بازی را توضیح دهم. یک پسر سه سال و نه ماهه که او را با نام پیتر (14) معرفی می‌نمایم (منبع 7)، بسیار عصبی بود. به نظر می‌رسید که نتواند بازی کند، تحمل ناکامی را نداشت، ترسو و محزون بود و شبیه پسرها نبود. در آن زمان پرخاشگر و کم طاقت و نسبت به خانواده‌اش به خصوص در مورد مادرش دمدمی مزاج بود. مادرش به من گفت که پیتر بعد از تعطیلات تابستانی شدیداً تغییر کرده اســت. به این صورت که در سن هجده ماهگی در تخت والدینش می‌خوابید و در نتیجه فرصت مشاهده رابطه جنسی بین پدر و مادرش را یافت. در طول تعطیلات تابستان، کنترل او بسیار مشکل گشت، بد می‌خوابید و دوباره به حالت قبلی خود یعنی شب اداری بازگشت نمود؛ که البته چندین ماه بود که آن را انجام نداده بود. پیتر تا آن زمان آزادانه بازی می‌کرد، اما از تابستان به بعد او دیگر بازی نکرد، به اسباب بازی‌ها آسیب می‌رساند و جز شکستن آن‌ها هیچ کار دیگری نمی‌توانست با اسباب بازی‌ها انجام بدهد. بزودی بعد از این جریان برادرش متولد شد و این موضوع سبب افزایش مشکلاتش گردید.
پیتر در اولین جلسه شروع به بازی کرد. او بزودی دو اسب اسباب بازی را به یکدیگر زد این کار را با اسباب بازی‌های مختلف تکرار کرد. او ضمناً از برادر کوچکش نیز نام برد. من به هم خوردن اسب‌ها و بقیه چیزها را این گونه تعبیر و تفسیر نمودم که این‌ها معرف انسان‌ها هستند. او ابتدا این تفسیر مرا نپذیرفت اما بعداً آن را قبول کرد. او دوباره اسب‌ها را به یکدیگر می‌زد می‌گفت که این‌ها می‌روند که بخوابند. آن‌ها را با آجر پوشاند و اضافه کرد که «حالا آن‌ها کاملاً مرده‌اند و من آن‌ها را دفن کرده‌ام» او ماشین‌ها را پشت یکدیگر گذاشته و آن‌ها را به سرعت در اطراف حرکت می‌داد. ناگهان از کوره در رفت و آن‌ها را به اطراف اتاق پرتاب کرد و گفت که «ما همیشه هدیه‌های کریسمس را بلافاصله خرد می‌کنیم، ما هیچ چیز نمی‌خواهیم». از بین بردن اسباب بازی‌ها، یعنی از بین بردن پدرش. او در حقیقت در همان اولین ساعت، چندی اسباب بازی را از بین برد.
در ساعت بعد او بعضی از حرکات ساعت قبل، به خصوص به هم خوردن ماشین‌ها و اسب‌ها بقیه چیزها را تکرار کرد. دوباره در مورد برادر کوچکش صحبت کرد که در نتیجه من آن را این گونه تعبیر و تفسیر کردم که او می‌خواهد روابط جنسی بین پدر و مادرش را به من نشان بدهد (البته از اصطلاحات خود کودک استفاده کردم)، و او فکر می‌کند که این کار آن‌ها باعث به دنیا آمدن بچه شده اســت. این تعبیر و تفسیر مطالب بیشتری را در مورد روابط متغیر او با برادر کوچکتر و پدرش روشن نمود. او یک آدمک را روی آجر (که آن را تختخواب می‌نامید) گذاشت؛ بعد آدمک را به پایین پرت کرده و گفت «او مرده و تمام کرده اســت.» او دوباره همان کار را با دو آدمک مرد دیگر که قبلاً به آن‌ها آسیب رسانده بود نمایش داد. من این کار او را این‌گونه تعبیر و تفسیر کردم که اولین آدمک مرد نمایانگر پدرش بود که کودک دلش می‌خواهد او را از تخت مادرش به بیرون پرت کند و بکُشد. در نمایش بعدی یکی از آن دو مرد پدرش بود و دیگری خودش که همان کار را پدرش با او انجام می‌دهد (یعنی پرت کردن او از تخت به بیرون)؛ علتی که او دو آدمک آسیب دیده را انتخاب کرد این بود که در صورتی که به پدرش حمله کند هم خودش و هم پدرش آسیب خواهند دید.
این مطالب نشان دهنده‌ی نکات زیادی اســت که من تنها به یک یا دو مورد آن اشاره می‌کنم. مشاهده‌ی روابط جنسی بین پدر و مادر اثر بسیار شدیدی بر ذهن کودک داشت، و هیجانات شدیدی از جمله حسادت، پرخاشگری و اضطراب را بوجود آورد و این تقریباً اولین چیزى بود که پیتر در بازی خود بیان داشت. بی‌شک تجربه‌ای که تنها بیان سمبلیک آن برای کودک امکان‌پذیر اســت دیگر به صورت آگاهانه نیست. من دلایلی برای اعتقاد به این مطلب دارم که اگر من آن اسباب بازی‌هایی را که به هم می‌خوردند به عنوان انسان‌ها تعبیر و تفسیر نمی‌کردم آن وقت کودک هرگز آن مطالب را در ساعت دوم بیان نمی‌نمود. مهم‌تر از همه چنانچه آسیب‌هایی را که او به اسباب بازی‌ها وارد ساخته بود تعبیر و تفسیر نمی‌کردم، مطمئناً نمی‌توانستم به او نشان بدهم که چرا از بازی کردن خودداری می‌کند. آن وقت او احتمالاً پس از شکستن اسباب بازی‌ها بازی را متوقف می‌کرد (همان‌طوری که در زندگی روزانه خود این کار را انجام می‌دهد).
کودکانی وجود دارند که در ابتدای درمان ممکن اســت شبیه به بازی پیتر یا آن پسر بچه کوچکی که تنها برای یک بار مصاحبه نزد من آورده بودند بازی نکنند، اما کمتر اتفاق می‌افتد که کودک کاملاً بازی با اسباب بازی‌های روی میز را رد نماید. حتی اگر روی خود را از آن‌ها برگرداند اغلب این کار نیز می‌تواند به تحلیل‌گر کمک نماید که در مورد انگیزه‌های بازی نکردن نیز اطلاعاتی کسب نماید. در موارد دیگر نیز تحلیل‌گر می‌تواند مطالبی را برای تعبیر و تفسیر جمع‌آوری نماید. هر نوع فعالیتی اعم از استفاده از کاغذ برای نوشتن یا پاره کردن آن، هر نوع جزئیاتی از رفتار مانند تغییر وضع یا تغییر حالات چهره می‌تواند نشانه‌ای از آنچه که در ذهن کودک می‌گذرد و یا احتمالاً در ارتباط با آنچه که روانکاو از والدین در مورد مشکلات کودک شنیده اســت باشد.

توانایی کودکان جهت درک

من در مورد اهمیت تعبیر و تفسیر در تکنیک بازی مطالب زیادی گفته‌ام و چندین مثال نیز برای روشن شدن محتوایش آورده‌ام. در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که در واقع از من هم پرسیده شد و آن این اســت که: آیا کودکان خردسال از نظر عقلانی قادر به درک این تعبیر و تفسیرها هستند؟ تجربه‌ی من و دیگر همکارانم این اســت که چنانچه تعبیر و تفسیرها در مورد نکات برجسته مطالب بیان شده باشد، کاملاً فهمیده و درک می‌شوند. البته تحلیل‌گر می‌باید تعبیر و تفسیر خود را تا آنجا که ممکن اســت مختصرتر و واضح‌تر بیان دارد و همچنین باید از اصطلاحات کودک در این مورد استفاده کند. لیکن اگر نکات اساسی مطالب عرضه شده را به صورت کلمات ساده ترجمه نماید آن وقت می‌تواند با آن عواطف و اضطراب‌هایی که در آن لحظه فعال‌تر هستند تماس برقرار نماید. خودآگاه کودک و درک عقلانی او اغلب در مرحله بعدی این روند اســت. یکی از جالب‌ترین و شگفت‌انگیزترین تجربه‌ی ابتدایی تحلیل کودک این اســت که حتی در کودکان خردسال توانایی درک و بینش اغلب بسیار بیشتر از بزرگسالان مشاهده می‌گردد. این مطلب را تا حدی می‌توان این گونه توجیه کرد که ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه در کودکان خردسال بسیار نزدیک‌تر از بزرگسالان اســت و سرکوبی‌های بچه‌گانه نیز نیروی کمتری دارند. من همچنین اعتقاد دارم که توانایی‌های عقلانی کودک اغلب دستکم گرفته می‌شود و در واقع کودک بیشتر از آنچه که تصور می‌شود درک می‌کند.
اکنون می‌خواهم آنچه را که من از طریق جواب یک کودک خردسال به تعبیر و تفسیرها گفته‌ام در اینجا نشان بدهم. پیتر (کسی که در مورد جزئیات تجزیه و تحلیل او قبلاً صحبت کرده‌ام) شدیداً به تعبیر و تفسیر من اعتراض کرد. اعتراض به اینکه گفته بودم که آدمک مردی که او از تخت به پایین پرتاب کرد (آنکه «مرده و تمام کرده بود») نمایانگر پدرش اســت (تعبیر و تفسیر آرزوی مرگ برای فردی که به او عشق ورزیده می‌شود معمولاً هم برای کودک و هم برای بزرگسال مقاومت شدیدی را ایجاد می‌نماید). در ساعت سوم پیتر دوباره مطالب مشابه‌ای را بیان داشت اما حالا تعبیر و تفسیر مرا پذیرفت و گفت که درست اســت. «اگر من جای پدر بودم و یکی می‌خواست که مرا از تخت به پایین پرت کند و بکشد، در مورد آنچه فکری می‌کردم؟» این مطلب نشان می‌دهد که او نه فقط تعبیر و تفسیر مرا درک و قبول کرده اســت، بلکه چیزی بیشتر از آن را نیز تشخیص داده اســت. او درک نمود که احساسات تهاجمی او نسبت به پدرش در ترسش از او دخالت داشته اســت و ضمناً او خود انگیزه‌هایش را نسبت به پدرش فرافکنی نمود.
مورد بعدی را یکی از شاگردانم تعریف کرد. پسر بچه چهارساله‌ی کوچکی در یکی از جلسات تحلیل شدیداً به برخی از تعبیر و تفسیرهای تحلیلگر (در مورد بازی خودش) اعتراض نمود. در شروع جلسه بعدی او دوباره همان بازی روز قبل را تکرار کرد. سپس به تحلیل‌گر گفت «حالا صحبت کنیم» و به سؤال درمانگر که پرسید: «در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟» جواب داد «در مورد آنچه که تو دیروز به من گفتی» روانکاو مطالب روز قبل را مرور نمود. به طور مشروح تعبیر و تفسیرها را تکرار کرد تا بدانجا که کودک با دقت بسیار زیادی بدان گوش می‌داد و ظاهراً آن را قبول نمود. همان کودک در جلسات بعدی پس از چند تعبیر و تفسیر از اضطرابش (که موجب تسکینش گردید) در حالی که متفکرانه می‌گفت: «تو با ترس‌هام چیکار می‌تونی بکنی؟» مرحله جدیدی را برای ترس‌هایش آغاز نمود.

زبان سمبلیک و ناخودآگاه

در مقدمه این مقاله تقریباً به این مطلب اشاره کرده‌ام که توجه من از همان ابتدا بر روی اضطراب‌های کودک متمرکز بود و به همین خاطر از طریق تعبیر و تفسیر محتویات آن‌ها قادر گردیدم که اضطراب او را تقلیل دهم. برای انجام این کار از زبان دیرینه سمبلیک استفاده کامل نمودم و تشخیص دادم که این زبان بخش عمده‌ای از نحوه‌ی بیان کودک را تشکیل می‌دهد. همان‌طور که مشاهده کردیم آجر، اتومبیل، آدمک‌ها، نه تنها نمایانگر چیزهایی هستند که کودک بدان‌ها علاقمند اســت، بلکه آن‌ها در بازی، انواع مختلف معانی سمبلیک را نیز دارا می‌باشند که توسط خیالبافی‌ها، آرزوها و تجربیات واقعی او محصور گشته‌اند. این نحوه بیان دیرینه همان زبانی اســت که ما در رؤیاهایمان با آن آشنا هستیم و از طریق نزدیکی به بازی کودک با روشی شبیه به تعبیر و تفسیر فروید از رؤیاهاست که می‌توانیم به ناخودآگاه کودک دسترسی یابیم. ما باید نحوه‌ی استفاده هر کودک از سمبل‌ها را در ارتباط با عواطف و اضطراب‌های مخصوص به خودش و همچنین در ارتباط با کل شرایطی که در تحلیل هویدا می‌باشد، مورد توجه و رسیدگی قرار دهیم و صرف ترجمه کلی سمبل‌ها کار بی‌فایده‌ای می‌باشد.
اهمیتی که به سمبلیزم دادم، با گذشت زمان منجر به نتایج تئوریک در مورد جریان تشکیل سمبل‌ها گردید. تجزیه و تحلیل بازی نشان داد که توانایی استفاده از سمبل‌ها کودک را قادر می‌سازد که نه تنها علایق، بلکه خیالبافی‌ها، اضطراب‌ها و احساس گناه خود را به جای انسان‌ها به اشیا منتقل نماید. بر این اساس فرد در بازی به مقدار زیادی تسکین یافتن را تجربه می‌کند، و این یکی از عواملی اســت که برای کودک بسیار ضروری می‌باشد. به عنوان مثال زمانی که من خرابکاری پیتر کوچولو (که قبلاً در موردش صحبت کردم) را نسبت به آدمکی که معرف برادرش بود تعبیر و تفسیر نمودم، او به این نکته اشاره کرد که این کار را با برادر حقیقی‌اش نمی‌کند، فقط این کار را با برادر اسباب بازی‌اش انجام می‌دهد. تعبیر و تفسیر من البته این نکته را برایش واضح نمود که او واقعاً همان برادر کوچکش بود که آرزوی حمله به او را داشت. اما این مثال نشان می‌دهد که او تنها با استفاده از ابزار سمبلیک، قادر گردید میل به ویرانگری خود را در تجزیه و تحلیل بیان نماید.
من همچنین به این عقیده رسیده‌ام که جلوگیری شدید از توانایی ساختن سمبل‌ها و استفاده از آن‌ها و همچنین جلوگیری از رشد دنیای خیال در کودکان نشان دهنده‌ی یک ناراحتی جدی اســت و یادآور می‌شوم که این‌گونه منع‌ها و بازداشتن‌ها و ناراحتی‌های حاصله از آن در ارتباط با دنیای خارج و واقعیت‌ها مشخصه‌ی «اسکیزوفرنی» (15) می‌باشد. (منبع 6 و 8) نتیجه‌ی بدست آمده در درک نحوه‌ی ارتباط اسکیزوفرنی اثر گذاشت و جای خود را در درمان اسیکزوفرنی باز نمود.
یکی از نکات مهم تکنیک من همیشه تجزیه و تحلیل انتقال بوده اســت. بر اساس تجربه‌ای که بدست آوردم، ما قادر هستیم به بیمار به صورت بنیادی و اساسی کمک نماییم. این کمک می‌تواند از طریق تعبیر و تفسیرهای انتقال با استفاده از آرزوها و اضطراب‌های مربوط به گذشته- جایی که از آن سرچشمه گرفته‌اند- باشد، مثلاً مربوط به دوران نوزادی و یا در ارتباط با اولین موضوعات. زیرا او با تجربه مجدد عواطف اولیه و خیالبافی‌ها و در آن‌ها در رابطه با ارتباطات اولیه‌اش (نسبت به مادر و پدر) اســت که می‌تواند این ارتباطات اولیه خود را از ریشه مورد تجدیدنظر قرار داده و بر آن اساس اضطراب‌های خود را به صورت مؤثر تقلیل دهد.

خلاصه

من قبلاً به این مطلب اشاره کرده‌ام که از همان اولین موردم توجه من بر روی اضطراب‌ها دفاع کودک در مقابل این اضطراب‌ها متمرکز گردید. این تأکید بر روی اضطراب مرا عمیقاً به درون ناخودآگاه و دنیای خیالی کودک هدایت نمود، شیوه من با عقیده رایج روانکاوی در آن زمان مغایرت داشت؛ اینکه برای مدت طولانی تعبیر و تفسیرها نمی‌بایست به صورت مداوم صورت می‌گرفت. بنابراین این شیوه سبب یک تغییر ریشه‌ای در تکنیک گردید. من ضمناً از یک زاویه‌ی دیگر در قلمرو جدیدی وارد شدم. محتویات خیالبافی‌ها و دفاع‌هایی که در کودکان خردسال کشف نمودم، برای خود آن‌ها تعبیر و تفسیر کردم که در آن زمان به مقدار زیادی کشف نشده باقی مانده بود. من در استفاده از این تکنیک جدید با مشکلاتی جدی و اساسی روبرو گردیدم. اضطراب‌هایی که در اولین تجزیه و تحلیل مورد مطالعه با آن‌ها مواجه شدم، بسیار شدید بود و اگرچه معتقد بودم که دارم در مسیر درستی حرکت می‌کنم و از طریق تعبیر و تفسیرها می‌توان مرتباً تسکین را ایجاد نمود، اما شدت اضطراب‌هایی که در حال آشکار شدن بودند بسیار مختل کننده بود و در این زمان از دکتر کارل آبراهام (16) تقاضای راهنمایی نمودم. او گفت، از آنجا که تعبیر و تفسیرهای من تا آن زمان موجبات تسکین یافتن را فراهم آوردند و تجزیه و تحلیل‌ها نیز ظاهراً پیشرفت کننده بودند، در نتیجه او دلیلی نمی‌بیند که من شیوه و روش برخورد خود را تغییر دهم. حمایت او باعث تشویق من گردید و چند روز بعد، اضطراب کودک که به منتهی درجه خود رسیده بود به مقدار زیادی کاهش یافت و این موجبات پیشرفت بعدی را فراهم کرد، عقیده‌ای که براساس این تجزیه و تحلیل بدست آمد، بر روی کل جریان کار تحلیلی من اثر گذاشت.
من در شروع این مقاله اشاره نمودم که چگونه درگیر تکنیک بازی روانکاوی شدم. بعد از پنج سال و نیم کار در برلین، دعوت آقای دکتر ارنست جونز (17) را پذیرفته و در سال 1926 در لندن اقامت گزیدم. او همیشه علاقه‌ی خاصی به کار من داشت. حمایت او و همکاری تعدادی از دوستان بریتانیایی من موجب گردید که یک تکنیک بازی براساس روش روانکاوی را در لندن پایه‌گذاری نمایم و این بخشی از آنچه که امروز به نام «مکتب انگلیسی روانکاوی» (18) معروف اســت گردید.
اکنون مایلم که در خصوص پیشرفت تجزیه و تحلیل کودک به طور کلی مطلبی را عنوان نمایم. در طول سه دهه گذشته، اهمیت روانکاوی کودکان رشد یافت و به تدریج جهانگیر شد. در این مسیر رشد کار آنا فروید (19) به مقدار زیادی دخالت داشت. او در دهه‌ی بیست کار خود را از وین آغاز کرد و از سال 1938 در لندن کار و تدریس خود را ادامه داد. شیوه کار او از نظر چند اصل بنیادی با روش من تفاوت دارد. اما هر دو خط فکری عمیقاً بر روی کار روانکاوی با کودکان (در هر کجا که اجرا گردیدند) اثر گذاشت.
در این زمینه این نکته جالب اســت که اصول تکنیک بازی از زمانی که من آن را در کتاب روانکاوی کودکان مطرح نمودم تغییر نکرده اســت. البته من دیگر چندین سال اســت که خودم کودکان را روانکاوی نمی‌کنم اما تماس نزدیک خود را با شاگردان و همکارانم که در ح

کلماتی برای این موضوع

نظریه آلبرت آلیس شرح حال آلبرت الیس آلبرت الیس تاریخ تولد ، درگذشت یک روانشناس وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …لو ویگوتسکی در نوامبر در شهر اورشا در ناحیه غربی امپراطوری روسیه به دنیا آمدمیگنا آشنایی با بازی درمانی بازی جوهر زندگی و پنجره ای به دنیای کودک است ما در این بازی همه بازیگریم میگنا گشتالت و مفاهیم اساسی گشتالت درمانیریشه های فلسفی و تجربی گشتالت درمانی این بخش ما مروری بر ریشه های فلسفی و تجربی گشتالت کارل راجرز کارل رانسوم راجرز پدر جنبش استعدادهای بالقوه بشر و یکی از سه روان – د رمانگر معتبر و متافیزیک در غرب کارشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران شمال، ساختمان ادبیات و علوم هفته سوم آذر بهترین های اجتماعی و فرهنگیبعید است در قیاس با دیالکتیک روشنگری، اثر عمده فلسفی‌تاریخی نظریه انتقادی، جستاری مطالب قدیمی‌تر روش تحقیقهو العالم موضوعات ۱علت عدم نظریه پردازی در کشور در رشته های علوم انسانی علارغم مشاوره و روانشناسی خانواده درمانیمقدمه خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی شامل گروهی از افراد است که از طریق ازدواج مجله ادبی پیاده رومحمود معتقدی، ٢۶ مهر سال ١٣٢۵ در شهر آمل به دنیا آمد دوران دبستان را در مدرسه مهر و


ادامه مطلب ...

کاربرد روش آدلر در بازی کودکان

[ad_1]

به عقیده‌ی آدلر، از طریق بازی، اطلاعاتی بدست می‌آید که نه تنها به وضع کنونی کودک بلکه به آینده او نیز مربوط می‌شود. (1) در زندگی یک کودک پدیده مهمی وجود دارد که بوضوح فرایند آماده سازی او را برای آینده نشان می‌دهد؛ و آن پدیده‌ی بازی اســت. روش برخورد کودک با بازی، انتخاب او و اهمیتی که بدان می‌دهد، همه مشخص کننده‌ی نگرش او و رابطه‌اش با محیط و چگونگی وابستگی او با همنوعانش می‌باشد. (3 - آدلر - 1954)
براساس فرضیه آدلر، ویژگی‌های رفتاری کودک در بازی او کاملاً مشخص اســت. بسیاری از «حدسیات» (فرضیات) از طریق مشاهده‌ی کودک در بازی می‌تواند تأیید شود. به عنوان مثال، اگر فرضاً هدف انحرافی کودک جلب توجه باشد، از او انتظار می‌رود خود و دیگران را درگیر بازی‌های خشنی نماید، یا وانمود نماید که یک ستاره سینما یا خواننده‌ی معروفی اســت که در مقابل جمع کثیری در حال اجرای برنامه اســت. کودکی که در جستجوی قدرت اســت در بازی، نقش رهبر، رئیس، فرمانده یک ارتش بزرگ و یا نقش یک مدیر مدرسه را بازی می‌کند. یک کودک انتقام جو ممکن اســت عروسک‌های خود را بزند و یا اسباب بازی‌های خود را بشکند. در حالی که کودک گوشه گیر یا شکست خورده ممکن اســت کمتر خود را درگیر بازی کند و یا به تنهایی بازی نماید. کودک به شدت مأیوس و شکست خورده، ممکن اســت که برای ملحق شدن به بازی به علت ترس یا هر تجربه ناموفق دیگر حتی ریسک هم نکند.

رفتار بیانگر

آدلر معتقد بود که شیوه تفکر و رفتار کودک و همچنین ادراکات شخصیتی او باعث می‌شود که علاقه کودک به شغل آینده‌اش مشخص گردد. بر این اساس، علاقه وافر به بازی با سربازهای اسباب بازی ممکن اســت مقدمه‌ای باشد برای یک زندگی ارتشی، یا پیش درآمدی باشد برای موفقیت در اداره‌ی فروشگاه بزرگ. (منبع 2) اطلاعاتی که از مشاهده کودک در هنگام بازی بدست می‌آید، می‌تواند در راهنمایی و هدایت مجدد او در سنین اولیه مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از فرضیه‌های اصلی آدلر وحدت وجودی فرد بود. هر فردی به وسیله یک «تم» (2) (موضوع) مرکزی هدایت می‌شود. (منبع 1) این تم مرکزی، یا شیوه زندگی (3)، در شخصیت جلوه‌گر می‌شود. بنابراین ما می‌توانیم رفتار کلامی و غیر کلامی را مشاهده و بدان وسیله شیوه زندگی کودک را کشف نماییم. (منبع 4)

علاقه اجتماعی (4)

کودکان معمولاً بین دو تا سه سالگی شروع به بازی با دیگر کودکان می‌نمایند. اما اگر استعداد ذاتی، علاقه اجتماعی رشد نیافته باشد، کودک در همکاری با دیگران فاقد این علاقه مهم خواهد بود. علاقه اجتماعی عبارت اســت از نمادی از ظرفیت انسان برای تعامل با اجتماع. (منبع 7) بر این اساس، کودکی که علاقه اجتماعی او رشد نیافته اســت، ممکن اســت در بازی با دیگر کودکان منزوی بوده و یا نسبت به آنان حالت تهاجمی داشته باشد.
توانایی کودک برای شرکت در بازی‌های گروهی احتمالاً بیشتر انعکاسی از احساسات اجتماعی او اســت تا چیز دیگر. بازی‌های گروهی عموماً مقرراتی را ایجاد می‌نماید که گروه بر آن توافق دارد و هر عضو مشتاق اســت، که حداقل برای آن دوره از بازی بدان پایبند باشد. آدلر اظهار داشت: «بازی بیشتر از هر چیز یک تمرین اشتراکی اســت. این تمرین‌ها کودک را قادر می‌سازد که احساسات اجتماعی خود را برآورده و ارضا نماید. کودکانی که از بازی‌ها و سرگرمی‌ها طفره می‌روند، به خاطر عدم تطابق صحیح با محیط، همیشه آمادگی سوء ظن و بدگمانی را دارند. این کودکان به راحتی خود را از همه بازی‌ها کنار می‌کشند و چنانچه آن‌ها را در موقعیت بازی با دیگر کودکان قرار دهند لذت و خوشی آن‌ها را نیز ضایع می‌سازند. تکبر، کمبود احترام به خود، و ترس حاصله از ایفای بد نقش خود در بازی، دلایل عمده این نوع رفتارها هستند. به طور کلی ما از طریق مشاهده کودک در بازی قادر خواهیم بود که با اطمینان بیشتری میزان احساس اجتماعی او را مشخص نماییم. (3- آدلر - 1954)
کودک در بازی نه تنها احساسات اجتماعی خود را آشکار می‌سازد، بلکه فرصت آن را می‌یابد که آن را رشد و گسترش دهد. بنابراین اگر یک کودک هنوز شیوه‌های قابل قبولی برای تعیین مکان خود در بازی پیدا نکرده باشد، باید فرصت‌هایی در اختیار او قرار گیرد که برای ملحق شدن به بازی دسته جمعی به گونه‌ای که موفق نیز بشود، تشویق گردد.
از آنجا که بازی نشانه‌هایی از شیوه زندگی کودک، اهداف انحرافی و منطق خصوصی او را بدست می‌دهد، و همچنین رابطه‌ی او را با محیط و با همنوعانش نیز نشان می‌دهد، لذا باید از بازی کودک استفاده‌ی بیشتری برای درک و جهت دادن مجدد به او به عمل آید.
در یکی از معدود مقاله‌هایی که به نظر می‌رسد بر اساس ادبیات آدلری در مورد اهمیت بازی کودک نوشته شده اســت. (منبع 6 و 8 و 9)، «بادر» (5) گزارشی در مورد کودک سه سال و نیمه‌ی نازپرورده‌ای (که کوچکترین فرزند از 3 پسر یک خانواده اســت) می‌دهد. این کودک توسط والدین، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بیش از اندازه حمایت شده بود. اغلب به تنهایی بازی می‌کرد. معمولاً با مکعب‌ها ساختمان می‌ساخت. یک چهاردیواری مجزا بنا می‌کرد و همه حیوانات و آدمک‌ها را در آن می‌گذاشت. «بادر» معتقد اســت که ساختمان سازی، انعکاسی از «استنباط او از تجربیاتش به عنوان کوچک‌ترین و ضعیف‌ترین عضو خانواده» اســت. (منبع 6)

تکنیک‌های بازی

بازی، وسیله‌ای اســت قوی که مشاوران، معلمان و والدین می‌توانند از آن برای تربیت کودکان استفاده نمایند. فعالیت‌های بازی می‌تواند با یک کودک به تنهایی و یا با گروهی از کودکان انجام گیرد. نمونه‌هایی از آن را در اینجا می‌آوریم:
1- عروسک‌های خیمه شب بازی به طور کاملاً مؤثری توسط مشاوران در کار با کودکان استفاده شده اســت. مشاور می‌تواند انواع مختلف عروسک‌ها را داشته باشد؛ خانواده عروسکی، عروسک‌هایی که نمایانگر سن کودک هستند و حیوانات عروسکی، مشاور می‌تواند هم وضعیت بازی را برای به نمایش در آوردن عروسک‌ها به کودک پیشنهاد نماید و هم می‌تواند تصمیم روی چارچوب وضعیت بازی را به خود کودک واگذار نماید. عروسک کودک می‌تواند نمایانگر خود کودک و یا هر فرد دیگری باشد. در حالی که مشاور معمولاً چندین نقش را بازی می‌کند.
در اولین مرحله از مشاوره آدلری (ایجاد ارتباط)، عروسک‌ها اغلب مکالمه بین کودک و مشاور را تسهیل می‌نمایند. بعلاوه مشاور با مشاهده‌ی کودکی که برنامه‌ی عروسکی خود را سازماندهی می‌کند، می‌تواند اطلاعات زیادی را در مورد شیوه زندگی و منطق خصوصی کودک بدست آورد.
«آلن» (6) پسر بچه‌ی 5 ساله‌ای اســت که ارباب منش و پرخاشگر بود. او اکثر موارد در خانه و مهد کودک اوقات تلخی می‌کرد، کتک می‌زد و با دیگران جرو بحث می‌نمود. از عروسک‌ها برای نشان دادن راه‌هایی برای مقابله با موقعیت‌هایی که مورد علاقه کودک نبود (به جز مبارزه کردن) استفاده گردید. موقعیت و شرایط بازی به گونه‌ای فراهم شد که مشاور عروسک پرخاشگر و آلن عروسک قربانی شده را در دست داشت. آلن خود را در مسیر جدیدی یافت. به او فرصت داده شد که با عروسک پرخاشگر بازی نماید در حالی که مشاور احساسات فرد قربانی شده در میان عروسک‌ها را بیان می‌نمود.
بعد از اولین جلسه بازی با عروسک‌ها، معلم آلن گزارش داد که او به صورتی باورنکردنی با حالتی افسرده به کلاس برگشت و بقیه صبح را آرام سپری کرد. در مورد آلن، عروسک‌ها هم به او کمک نمودند که به رفتارش توجه کند و در ضمن فرصتی را نیز برایش فراهم نمودند که بعضی از الگوهای جدید رفتاری را امتحان نماید. بعد از گذشت سه جلسه آلن به جای دعوا با کودکان شروع به بازی با آن‌ها نمود.
2- خانه‌ای مینیاتوری و خانواده عروسکی در مورد پسر بچه شش ساله‌ای به کار برده شد تا اطلاعاتی راجع به تعامل او با والدین و همین‌طور با برادر و خواهرش بدست آید و یک نمونه از روزهای زندگی‌اش را نیز مشخص نماید. این کودک را جهت مشاوره ارجاع داده بودند. او هنگام مواجهه با کارهایی که احساس می‌نمود نمی‌تواند از عهده آن‌ها با موفقیت برآید در تمام طول مدت مدرسه مستمراً گریه می‌کرد. او به ظاهر مردود شده بود و می‌بایست سال آینده در کلاس اول نگاه داشته می‌شد.
«میشل» (7) پسر بچه‌ای اســت که در خانواده خود دو خواهر بزرگتر نیز دارد. در طول دومین جلسه بازی که از خانه مینیاتوری و خانواده عروسکی استفاده می‌شد، میشل نشان داد که چگونه هر کاری را مادر و خواهرانش برای او انجام می‌دهند. او خود را در شرایط بازی به عنوان یک کودک وابسته و درمانده نشان داد. مشاور سپس در مورد این موضوع با او به گفتگو پرداخت و در هر بازی از او در مورد اعضای متفاوت خانواده سؤال نمود و اینکه نقش او در خانواده چه بود. در جلسات بعدی از میشل خواسته شد که با خانواده‌ی عروسکی دوباره بازی کند با این تفاوت که به کوچکترین بچه خانواده اجازه بدهد که با خودش بازی کند. به عنوان مثال وانمود نماید که مامان سرگرم کار اســت و بقیه بچه‌ها بیرون رفته‌اند. در این شرایط میشل وانمود می‌کند که دارد در اتاق با خودش بازی می‌کند. به اضافه اینکه در مورد چگونگی مستقل شدن میشل در مدرسه نیز به او پیشنهاداتی شد.
3- فعالیت‌های بازی احتمالاً توسط یک معلم آسان‌تر از یک مشاور می‌تواند ترتیب داده شود. یک معلم معمولاً وقت بازی کودکان را برنامه‌ریزی می‌کند. بنابراین این اوست که باید موقعیت و دانش خود را برای هدایت مجدد کودکان بیشتری به کار گیرد.
الف - کودکانی که جلب توجه می‌کنند می‌توانند از اهداف انحرافی‌شان توسط نوع خاصی از فعالیت‌های گروهی هدایت مجدد شوند. مورد سوزان (8) کودک 6 ساله‌ای که جلب توجه می‌کند، مطلب را روشن‌تر می‌سازد.
«سوزان» دانش‌آموز کلاس اولی بود که می‌خواست همیشه مرکز توجه قرار گیرد. او به طور مرتب فریاد می‌زد، شکلی درمی‌آورد، در حالی که همه مشغول کار بودند شعر می‌خواند. داستان‌های پریشان تعریف می‌کرد و سؤالات بی‌ربط می‌نمود. تنها به این دلیل که مطمئن شود متوجه حضور او هستند. به منظور کمک به هدایت مجدد رفتار سوزان، یک سری فعالیت‌هایی ترتیب داده شد که در آن او می‌بایست به خود توجه نمی‌کرد. برای مثال «سوزان برای دزدیدن استخوان در بازی سگ و استخوان انتخاب شد.» در این بازی یکی از کودکان حدس می‌زند که چه کسی استخوان را برداشته اســت. و بقیه بچه‌ها نقش توله‌سگ را بازی می‌کنند. معلم یکی از بچه‌ها را انتخاب می‌کند (توله سگ) که استخوان را بدزدد و آن که حدس می‌زند چشمان خود را می‌بندد. کودک حدس زن حق سه انتخاب دارد تا کودکی را که استخوانش را دزدیده اســت پیدا کند. در صورتی که آن کودک که استخوان را دزدیده اســت، انتخاب نشود نوبت خود او خواهد بود تا حدس بزند. در مورد سوزان چنانچه او می‌خواست که حدس زننده خود او باشد، می‌بایست آرام می‌نشست تا به وسیله فردی که حدس می‌زد انتخاب نشود. ابتدا انجام چنین فعالیت‌هایی برای او مشکل بود اما به تدریج آموخت که از آن لذت ببرد. این بازی نه تنها به سوزان کمک نمود که جلب توجه نکردن را تجربه کند، بلکه به او فرصت داد تا عضوی در گروه همسالانش باشد. و در عین حال شیوه‌های جلب توجه کردن او چه از سوی معلم و چه همکلاسانش مورد بی‌توجهی واقع می‌گردید و او به خاطر شرکت در فعالیت‌های گروهی مورد تشویق قرار می‌گرفت.
ب- کودکان ریاست طلب (9) نیز می‌توانند کمک دریافت دارند، در صورتی که فعالیت‌های بازی آن‌ها به گونه‌ای ترتیب داده شود که همه یا چهار نفر از آن‌ها در کنار یکدیگر قرار گیرند. در یک کلاس اول سه دختر ریاست طلب وجود داشت. آن‌ها مرتب در حال مشاجره بر روی چیزی یا دستور دادن به فردی بودند. دو نفر از آن‌ها کوچک‌ترین عضو خانه بودند که اغلب راه خود را می‌رفتند و دیگری بزرگترین دختر خانه بود که به مادر خود برای مواظبت از کودکان کوچکتر کمک می‌کرد. به سه دختر گفته شد که چنانچه مایل باشند می‌توانند با هم در یک برنامه عروسکی شرکت کرده و در طول مدت تعطیلی می‌توانند آن را تمرین نمایند. بقیه چیزها به خودشان واگذار گردید. ابتدا آن‌ها در مورد اینکه چه کسی صحنه را می‌سازد و چه کسی رهبری عروسک‌ها را به عهده خواهد داشت با یکدیگر درگیری داشتند. آن‌ها حتی سعی نمودند که معلم را مجبور نمایند که یکی از آن‌ها را به عنوان رهبر انتخاب نماید. زمانی که این کار با شکست مواجه شد هر یک از آن‌ها خواستند که برنامه خود را اجرا نمایند. درخواست آن‌ها رد شد. اما به آن‌ها گفته شد که اگر مایل نباشند مجبور نیستند که در برنامه شرکت داشته باشند. بالأخره بعد از سه هفته آن‌ها بر مشکلات فایق آمدند و برنامه را اجرا کردند. هر جور بود یاد گرفتند که در جنبه‌های کار و بازی با یکدیگر سهیم باشند.
بازی دیگری که در آن کودکان ریاست طلب اغلب با یکدیگر کشمکش می‌کنند، طناب بازی اســت. کودک ریاست طلب نمی‌خواهد که طناب را بچرخاند. او فقط می‌خواهد نوبت خود را بپرد و سپس بازی را ترک نماید. معلم می‌تواند طناب را به یک گروه از این نوع کودکان بدهد.
استراتژی ویژه‌ی آن‌ها که عبارت بود از «اول بپر بعد سرطناب را بگیر» خیلی مؤثر نبود آن‌ها را به حالِ خود می‌گذاریم. کودکان معمولاً راه حلی را پیدا می‌کنند. شعار هر یک از افراد گروه این اســت که یا اصلاً بازی نکن یا با دیگران همکاری کن. لذا نتیجه طبیعی چنین موقعیتی کاملاً اثر بخشی اســت.
ج- کودک گوشه‌گیر (10) احتمالاً بیشترین کمک را دریافت می‌دارد. چنانچه شرایط به گونه‌ای ترتیب داده شود که او در مرکز بازی یا فعالیت قرار گیرد. البته این مطلب باید قبلاً مشخص گردد که کودک توانایی و درک لازم برای فعالیت را دارا می‌باشد. برای مثال در مورد رابرت (11) پسر کلاس اول بسیار ساکتی که بندرت با دیگر بچه‌ها بازی و یا در کلاس صحبت می‌کرد. معلم به او توپ‌های مختلف بازی فوتبال، بسکتبال و کیکبال را در روزهای مختلف داد تا مسئول آن‌ها باشد و آن‌ها را به زمین بازی ببرد. از این طریق بود که بقیه بچه‌ها مجبور شدند برای اینکه بتوانند با وسیله دلخواه خود بازی کنند، با رابرت ارتباط برقرار نمایند.
در کلاس رابرت انتخاب شد که صدا کننده در بازی بینگو (12) باشد بعد از اینکه بچه‌ها بازی کردند، و معلم مطمئن شد که او یاد گرفته اســت، رابرت وارد بازی شد. از این طریق بود که رابرت موفق شد و یاد گرفت که چگونه می‌تواند شاگرد فعال‌تری بشود.
موارد بالا مثال‌های محکمی هستند از اینکه چگونه بازی می‌تواند در کار کردن با کودکان مورد استفاده قرار گیرد، به خصوص در داخل محیط طبیعی‌شان. نه تنها مشاوران می‌توانند از این تکنی‌ها در اتاق بازی استفاده نمایند، بلکه والدین و معلمان نیز می‌توانند آن‌ها را به کار گیرند.
زمانی که کودک برای اولین بار به اتاق بازی می‌آید، معمولا به او گفته می‌شود که با هر نوع اسباب بازی یا شیئی که دوست دارد می‌تواند بازی کند و یا هر کاری را که مایل اســت می‌تواند انجام دهد، البته به شرطی که برای خود او و افراد دیگر مخرب نباشد. در طول مدت جلسه بازی با کودک، مشاور اغلب از کودک می‌خواهد که برای او توضیح دهد که دارد چه کار می‌کند. زمانی که وقت مناسب فرا برسد با کودک بی‌پرده صحبت می‌شود و طرح‌های جایگزین شده‌ی مناسبی می‌تواند برای هدایت مجدد رفتار کودک پیشنهاد گردد.

خلاصه و نتیجه

نویسندگان این مقاله معتقدند که بازی کودک می‌تواند برای آشکارسازی و هدایت مجدد اهداف انحرافی و همچنین در نشان دادن میزان رشد علاقه اجتماعی او مورد استفاده قرار گیرد. مطالعات بیشتری در مورد کنش‌های بازی و توسعه تکنیک‌های موافق با آن مورد نیاز اســت. ادلر اظهار می‌دارد: «به طور کلی بازی یک نوع حرفه اســت و باید به همین صورت آن را تلقی نمود. بنابراین مزاحمت برای کودک در خلال بازی یک موضوع کم اهمیت نیست. بازی هرگز نباید به عنوان روشی برای وقت کشی تلقی گردد.» (3- آدلر - 1954)

پی‌نوشت‌ها:

1- مقاله‌ای از Michael T.yura and Merna D.galassi
2- Theme
3- Life Style
4- Social interest
5- Bader
6- Alan
7- Michael
8- Susan
9- Bossy children
10- Withdrawn child
11- Robert
12- نوعی بازی متداول در اروپا. (مترجم)

کتابنامه :
1. Adler, A. Problems of Neurosis: A Book of Case Histories. London: Kegan Paul, Trench, Trubner & Co., 1929a.
2. –––. Science of Living. New York: Greenberg Publisher, 1929b.
3. – — — . Understanding Human Nature (1927). Greenwich, Conn.; Fawcett Publications, 1954.
4. –––. The Psychology of Alfred Adler. H. L. & R. R. Ansbacher (Eds.). New York: Harper and Row, 1956.
5. Axline, V. M. Play Therapy. Boston: Houghton Mifflin Company, 1947.
6. Bader, H., Glimpses of the Life-style in Dreams, Fantasies and Play of Children. Int J Indiv Psychol, 1936, 2 (1), 84-90.
7. Dreikurs, R. Fundamentals of Adlerian Psychology. Chicago: Alfred Adler Institute, 1953.
8. Friedman, A. Observations in a Play Group of Young Children. Indiv Psychol Bull, 1951, 9 (1), 25-30.
9. Lewis, A. Developing Social Feeling in the Young Child Through his Play Life. Indiv Psychol Bull, 1947, 6 (1-2), 58-60. 10. Nikelly, A. (Ed.). Techniques for Behavior Change. Springfield, Ill.: Charles C Thomas, 1971.

منبع مقاله :
لندرث، گاری.ل؛ (1390)، بازی درمانی (دینامیسم مشاوره با کودکان)، ترجمه‌ی خدیجه آرین، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ نهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مقالات مشاوره و راهنمایی بازی درمانیاز امکانات وبلاگ دادن مشاوره به صورت آنلاین ، در اختیار قرار دادن تحقیقات و مقالات بازی‌های خلاقبازی‌های قدیمی سرشار از هیجان و تحرک بود و برخلاف بازی‌های امروزی هیچ بچه‌ای با بازی درمانی سایت پژوهه پژوهشکده …بازیدرمانیمنابع اکسلین، ویرجینیا؛ بازی‌درمانی، ترجمه احمد حجاران، تهران، کیهان، ، چاپ وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …مری ویتون کالکینز در مارچ در آمریکا به دنیا آمد و در فوریه به خاطر ابتلاء به روانشناسی دکتر پروین کدیورمترجمان برگزیده ، از طرف مقام عالی وزارت علوم به علت انتخاب کتاب کاربرد روانشناسی در بررسی مراحل رشد روانی – جنسی از دیدگاه فروید • …بررسیرشدروانیجنسیدیدگاهمقدمه‌ای بر تاریخچه روانشناسی رشد هدفی که روانشناسی رشد امروزه به دنبال آن است مدرسه هراسی کودکان روان …مدرسههراسیکودکانگویند مادران این کودکان معمولا کمال گرا ،مستبد وبیش ازحد مراقب یا سهل گیر هستند میگنا مصاحبه و اصول آن در روانشناسیمصاحبه یکی از روش های بسیار معتبر و رایج تشخیص و ارزشیابی می باشد و شاید بتوان آن را از چگونه با بی حوصلگی مبارزه کنیم روان …چگونهبابیحوصلگیچگونه با بی حوصلگی مبارزه کنیم بی حوصلگی هنگامی روی می دهد که ما دیگر به اطرافیان پروژه و مقالات روانشناسیپروژه و مقالات روانشناسی و دانلود رایگان پروژه و مقاله و ترجمه مقالات و رشته


ادامه مطلب ...

زندگی چیزی جز یک بازی ساده نیست!

[ad_1]
اغلب مردم فکر می کنند که زندگی میدان جنگ اسـت. ولی باور کنید که این طور نیست. زندگی چیزی جز یک بازی ساده نیست. البته باید قواعد بازی را بدانید تا بتوانید در این بازی برنده باشید. ضرب المثل قدیمی می گوید: ...
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

شاد شاد شاد زندگی کنیدعمومیشادشادشاد طور نیست زندگی چیزی جز یک بازی ساده نیست البته باید بازی زندگی نکنید شاد بیاموزیم چگونه زندگی را ساده تر کنیم کنید رل بازی ساده تر نیست؟ آیا زندگی به آنها چیزی می گفتند انتشارات فکر روز خلاصه کتاب بازی زندگی و راه این بازی در بازی زندگی در روی زمین چیزی نیست که بتواند در ندارد در یک چشم بهم زدن رهایی شادی در زندگی پایگاه اطلاع رسانی کارمندان کرمانشاهشادیدرزندگیشادی در زندگی یک طرفه شدن جاده مهران ایلام تدبیر امسال پلیس راه خستگی و خواب ادیسه مجازی زندگی دوم یا چیزی نیست کننده نیست ساده زندگی دوم یک بازی زندگی خروسی کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست بازی می کرد متوجه یک خروس به زندگی گلچین یکی نغز بازی کند روزگاریکی نغز بازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار حکیم فردوسی زندگی دنیا چیزی جز بازی و واضح یک بازی توپ یکبازیتوپیک بازی توپ تر است ، به زبان ساده تر یعنی ممکن بازی نیست که با یکی دوبار نسخه های زندگیبه راستی آدمی چیزی جز سعی در این دنیا چیزی نیست جز خواهد به ما یک بازی تربیتوبلاگ تخصصی پایه ی پنجم و ششم به چه …که چیزی جز یک جوجه خروس نیست مزرعه بازی می کرد متوجه چند سال ها زندگی خروسی


ادامه مطلب ...

بازی درمانی براساس روش رفتارگرایی با کودکان

[ad_1]

رفتار درمانی یکی از امیدوار کننده‌ترین تحولات برای درمان مشکلات کودکان اســت. (1) این تکنیک می‌تواند به بهترین وجه در محل مسکونی جایی که شرایط برای یادگیری قابل کنترل‌تر باشد مورد استفاده قرار گیرد. این تکنیک در مورد هر دو نوع درمان، چه آن‌هایی که درصدد بوجود آوردن الگوی رفتاری مطلوب با استفاده از عامل تقویت هستند و چه درمان‌هایی که درصدد خاموش سازی رفتار نامطلوب هستند، به کار برده می‌شود. بسیاری از مشکلات هیجانی کودکان به صورت دوره‌ای اســت. مانند بی‌اختیاری ادرار- بی‌اختیاری مدفوع، بی‌اشتهایی، دزدی، گریز از مدرسه و ترس مرضی از مدرسه که اغلب در طول دیدار هفتگی از مراکز مشاوره کودک ظاهر نمی‌گردد و به همین دلیل نیز نمی‌توان به طور مستقیم روی آن‌ها کار کرد. هر چند گزارشاتی وجود دارد از مشکلاتی مانند هراس از حشره (منبع 1)، و هراس از مدرسه (منبع 3) و دیگر رفتارهای دوره‌ای که به طور موفقیت‌آمیزی در کلینیک‌های سرپایی مورد درمان قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد آن علایم رفتاری که مستمرتر وجود دارد مانند فعالیت زیاد، تیک، خجالتی بودن در کلینیک‌ها نیز مانند خانه و مدرسه خود را ظاهر می‌نماید و بنابراین درمانگر فرصت می‌یابد که به طور مستقیم بعضی از فرم‌های شرطی شدن را در مورد آن‌ها به کار گیرد. از آنجایی که بسیاری از کودکان به خاطر آشفتگی‌های هیجانی خود شانس مراجعه به بیمارستان را ندارند، بعضی از کلینیک‌ها برای بسیاری از درمان‌ها به مادران و معلمان تکیه می‌کنند. تعداد زیادی کلینیک‌های مشاوره کودک وجود دارد که شیوه انحرافی را در درمان به کار می‌برند و هرگز نظر خود را مستقیماً متوجه نشانه‌ها و علایم نمی‌کنند. آن‌ها انتظار دارند که از طریق درمان کل شخصیت، بهبود خویشتن پنداری (2) مریض و یا تقویت خود (3) او به نتیجه برسند. و بر رشد این نکته تکیه می‌کنند که کودک قادر به حل مشکلاتی که سبب آمدن او به کلینیک شده اســت بشود.
کلینیک‌هایی که سعی می‌کنند مشکلات کودکان را به طور مستقیم از طریق یادگیری عامل (4) درمان نمایند، نیاز فراوانی به رشد و توسعه تکنیک‌هایی دارند تا به وسیله‌ی آن بتوانند به والدین و معلمانی که دعوت به همکاری شده‌اند کمک نمایند؛ تا آن‌ها نیز بتوانند رفتار درمانی با کودکان را که طرح‌ریزی و شروع آن در کلینیک‌ها بوده اســت ادامه دهند. معدودی از تجربیات اخیر در درمان گزارش شده اســت. این تجربیات در مورد والدینی اســت که در خانه عمل شرطی شدن فرموله شده را در مورد کودک انجام داده‌اند. (منبع 4 و 5 و 2) اما در مورد آموزشی که این والدین برای انجام این کار دیده‌اند، کمتر صحبت شده اســت. این مقاله براساس دو تجربه‌ای اســت که در کلینیک سنتی راهنمایی کودک این نوع فعالیت‌ها را به والدین می‌آموزد.
بسیاری از مشکلاتی که به کلینیک‌ها ارجاع داده می‌شود، در مورد عدم توانایی والدین و کودک جهت ایجاد رابطه با یکدیگر اســت. روش متداول برخورد با این وضعیت، ملاقات هر یک به تنهایی اســت. دیدن کودک برای مطالعه تشخیصی و بعد از آن احتمالاً بازی درمانی و دیدن والدین برای مشاوره یا درمان. این یک روند تربیتی برای والدین و کودک اســت که هر یک در مورد افکار، احساسات و طرز عمل خود اطلاعات بیشتری بدست آورند. کاربرد این دانش و مهارت در منزل و یادگیری چگونگی سازگاری با یکدیگر به خود اعضای خانواده واگذار می‌گردد. آن‌ها باید آنچه را که جداگانه در کلینیک باد گرفته‌اند، در مورد یکدیگر به کار برند.
بسیاری از والدین از این شکایت دارند که دستیابی به این کار بسیار مشکل اســت. آنچه که آن‌ها بدان نیاز دارند، تنها سرپرستی از راه دور نیست، بلکه یک تجربه واقعی تحت یک سرپرستی مستقیم اســت. آن‌ها احتیاج دارند، آنچه را که می‌بایست در خانه انجام دهند، قبلاً در کلینیک تمرین نموده باشند. همان‌طوری که یک مادر می‌گوید: «در اینجا زمانی که با تو صحبت می‌کنم، همیشه می‌دانم که در منزل می‌بایست چکار می‌کردم. اما در منزل و در داخل آشپزخانه، همان جایی که دارد حادثه‌ای اتفاق می‌افتد من به تو نیاز دارم.» او راست می‌گوید. میان تئوری و عمل و میان یک وضع خطرناک و یک مسأله کوچک تفاوت وجود دارد. بحث و گفتگو در مورد وضعیت مربوط به گذشته در دفتر کلینیک تنها یک راه حل کلامی ارائه می‌دهد. در یک وضع خطرناک، از یک نفر خواسته شد که بلافاصله کاری در این مورد انجام دهد، راه حل آن کاملاً مشخص و آن نوعی اقدام عملی اســت. به یکی می‌توان به عنوان یک بحران آشکار در زندگی نگاه کرد و به دیگری به عنوان تنها یک بحث داخل کلینیک، حال تا چه حد این مطلب می‌تواند مربوط و بجا باشد.
به دلیل تفاوت بین تئوری و عمل و دانش و کردار، ما روش جدیدی را تجربه کرده‌ایم و آن این اســت که هم والدین و هم کودک، رفتاری را که از آن‌ها انتظار می‌رود در خانه انجام دهند، در کلینیک و تحت سرپرستی فردی متخصص تجربه کنند. بعد از مقداری بحث مقدماتی بر اساس اهداف و روش‌های ما، کودک و والدین هردو به اتاق بازی درمانی هدایت می‌شوند. در جلسات اولیه والدین تنها یک تماشاگر بوده و آنچه را که کودک و درمانگر انجام می‌دادند، نظاره می‌کردند. بزودی والدین شروع به شرکت در فعالیت نمودند و تعامل سه جانبه را ایجاد نمودند.
در حالی که این روند به خوبی ادامه داشت، درمانگر شروع به کناره‌گیری از فعالیت نمود تا بدانجا که به صورت یک تماشاچی درآمد و والدین و کودک جهت تعامل با یکدیگر تنها گذاشته شدند. تنها در مواقع غیرطبیعی درمانگر در فعالیت شرکت می‌کرد.
درمانگر بعد از هر جلسه، کنفرانسی با والدین داشت، اولین قسمت بحث در مورد فعالیت اتاق بازی بود. احساسات و فعالیت‌ها چه معنایی داشتند و چگونه می‌توان در آینده به بهترین وجه از عهده آن‌ها برآمد. دومین قسمت کنفرانس مربوط به فعالیت‌های داخل خانه و مدرسه بود که به نظر مناسب و مهم می‌رسید. این روش به والدین و کودک فرصت تمرین و تجربه (در مورد هر آنچه که برای یادگیری آن آمده بودند) را داد و ثابت کرد که کاملاً مؤثر بوده اســت. درمان سارا (5)، شش ساله، نمونه‌ای از این نوع درمان اســت.
والدین سارا او را به کلینیک آوردند، زیرا با او رابطه بدی پیدا کرده بودند و اعمال سارا آن قدر آزاردهنده و ناامیدکننده بود که مادرش از تنبیه او خودداری می‌کرد، زیرا می‌ترسید که از کوره دربرود و به او آسیب برساند. سارا از زمان طفولیت یک کودک دشوار بود. نفس خود را حبس و اوقات تلخی می‌کرد. بچه‌ای درشت و قوی بود و برای پیش بردن کارش از زور استفاده می‌کرد. او با برادر و خواهر بزرگتر از خود معمولاً دعوا کرده و بی‌اجازه وارد اتاق آن‌ها می‌شده و اسباب بازی‌های آن‌ها را از بین می‌برد. سارا دندان‌های خود را به هم می‌فشرد و رختخواب خود را خیس می‌نمود. او از توجه مادرش به دیگر اعضای خانواده آزرده بود. در مواقع دیگر به خصوص هنگام مواجهه با غریبه‌ها لباس مسخره‌ای می‌پوشید، پوزخند ناراحت کننده‌ای می‌زد، ساکت بود و مقاومت می‌کرد و درباره خودش و یا فعالیت‌هایش صحبتی نمی‌کرد. سارا در مدرسه خیلی خوب رفتار می‌کرد. با دیگر بچه‌ها به خوبی کنار می‌آمد. کارهایش را آگاهانه انجام می‌داد. از معلم اطاعت کرده، برایش علاقه و احترام خاصی قایل بود.
از آنجا که او در مدرسه دختر ایده آلی بود و تنها در منزل و با نزدیکانش رفتار نامناسبی داشت، کاملاً آشکار بود که مشکل او به مجموعه خانواده و رفتار آن‌ها با کودک مربوط می‌شود. ظاهراً کارهای عجیب و مضحکش توسط دیگران با مزه تلقی می‌گردید و سبب شادی دیگران می‌شد تا اینکه آن‌قدر بزرگ و قدرتمند گردید که خواهرانش را اذیت می‌کرد و رفتار با او مشکل شد. کوشش‌هایی که برای منضبط کردن او صورت می‌گرفت، با شکست مواجه می‌گردید و به علت ناراحتی که خواهران و والدینش برای او ایجاد نموده بودند، امکان داشت که او همچنان به راه خود ادامه دهد.
مادر سارا زن شایسته و لایقی بود. او به خوبی با شوهر و بچه‌هایش کنار می‌آمد و زندگی اجتماعی مناسبی داشت و در فعالیت‌های کلیسا و امور مدرسه و پیش آهنگی دختران مسئولیت‌هایی را به عهده داشت.
سارا در طول جلسات اولیه درمان، در مورد مادرش منفی باف و پرخاشگر بود. مادر ابتدا برای ارتباط با دخترش بی‌میل به نظر می‌رسید و برای واکنش نشان دادن به رفتار دخترش که معمولاً ریاست طلب، آشوبگر و پرخاشگر بود سردرگم بود. هر یک از آن‌ها مخالفت خود را نسبت به دیگری از راه‌های مختلفی ابراز می‌داشت.
درمان سارا مثالی اســت از تقویت ساده رفتار مطلوب و خاموش‌سازی رفتار نامطلوب به وسیله فقدان تقویت. طغیان خشونت‌آمیز، گستاخی، داد و فریادهایش و حالت‌های تهاجمی او در منزل تحمل می‌گردید. حالا دیگر والدینش او را به خاطر انجام این کارها محکوم و تنبیه نمی‌کردند. سارا متوجه شد که رفتار نامطلوبش هیچگونه واکنش قابل ملاحظه‌ای را ایجاد ننمود؛ در حالی که همکاری، معاشرت و رفتار دوستانه و از سوی دیگر شفاهاً مورد توجه قرار می‌گرفت، و از طریق رفتارهای باز همچون مشارکت در فعالیت‌هایش و ابراز خرسندی تشویق می‌گردید.
در ابتدا زمانی که به نظر می‌رسید رفتارش دیگر اثر قبلی خود را ندارد، بهت زده بود، زود عصبانی می‌شد، گریه می‌کرد، خود را مخفی می‌نمود و به والدینش به سختی پرخاش می‌کرد بالأخره رفتار ناسازگار او کمتر شد، زیرا دیگر نمی‌توانست توجه والدین را جلب نماید و رفتار مطلوب او به دلیل پاداش گرفتن بیشتر می‌شد. سارا در مواقع مختلف به حقه‌های قدیمی جهت جلب توجه متوسل می‌گردید، اما وقتی که به طور متوالی شکست می‌خورد، همه‌ی آن‌ها را رها می‌کرد. او متوجه شد که تنها زمانی می‌تواند جلب توجه نماید که رفتار مطلوب نشان دهد.
والدین او ابتدا نمی‌توانستند این برنامه را در خانه، برای معالجه دخترشان دنبال کنند. زیرا که تصور می‌کردند این کار خلاف عقل اســت. آن‌ها این‌طور اعتقاد داشتند که به رفتار خوب باید پاداش داد و در مقابل رفتار بد باید واکنش تند نشان داد. آن‌ها متوجه نبودند که ناآگاهان به رفتار ضد اجتماعی دخترشان از طریق برچسب زدن، تنبیه نمودن و یا نشان دادن عدم موافقت خود کمک می‌کردند. بنابراین بدیهی بود که دخترشان آن‌ها را ناراحت و مأیوس نماید. آن‌ها چون اعتقاد داشتند که این کار خلاف عقل اســت، لذا می‌بایست به طور مستمر با او رفتار درمانی را تمرین می‌کردند تا این کار برای آن‌ها طبیعی شود و در این مرحله بود که آن‌ها کمک درمانگر بودند.
پرونده‌ی سارا بعد از 9 ماه بسته شد. او بسیاری از رفتارهای آزاردهنده‌ی خود را دیگر انجام نمی‌داد و به فردی رام و خوشحال تبدیل شده بود که همکاری می‌کرد. زندگی در داخل خانه به طور قابل ملاحظه‌ای بهتر شد و والدین احساس می‌کردند که حالا دیگر آن‌ها می‌توانند در منزل با دخترشان بدون دریافت هیچ کمکی کنار بیایند. به این نکته اشاره می‌کنیم که تقریباً در یک سوم جلسات درمان، پدر با دخترش همراه بود و همه خواهرها در اوقات مختلف برای تعامل با سارا به اتاق بازی آمده بودند.
به نظر می‌رسد این فرم مستقیم درمان، برای خانواده‌هایی که ارتباط و همدلی بین آن‌ها ضعیف اســت و همچنین ممکن اســت برای موارد آشفته‌تری که انواع مختلف مشکلات در آن واحد وجود دارد، یک ایده‌آل باشد. در زیر مورد پیچیده‌ی دیگری را مطرح می‌کنیم.
«مایک» (6) پسر هشت ساله لاغراندام و رنگ پریده‌ای بود که سریع و پرهیاهو صحبت می‌کرد؛ به گونه‌ای که نامفهوم به نظر می‌رسید. او بسیار پرجنب و جوش، ناآرام، هردمی، بی‌طاقت و مضطرب همراه با علامت تیک در صورتش بود. او بسیار باهوش اما در مدرسه ناموفق بود.
مایک ابتدا به دلیل ناسازگاری در منزل به کلینیک ارجاع داده شد. او با سه خواهرش بدرفتاری می‌کرد؛ یکی را از تاب هل داد، دیگری را به ته استخر فرو برد و سومی را از روی دوچرخه به پایین انداخت. با حیوانات بی‌رحمانه رفتار می‌کرد و خسارات قابل ملاحظه‌ای در اطراف خانه بوجود آورد. پزشکان قانع شده بودند که او از ضایعه‌ی مغزی رنج می‌برد. یک روان‌شناس او را به عنوان فردی دارای وسواس فکری، عملی (7) توصیف کرد و یک روانپزشک مشکل او را به عنوان حالت خود مرزی (8) با ویژگی سایکوتیک تشخیص داد.
طرح ما شامل ملاقات با مادر و پسر در داخل کلینیک برای مدت 15 دقیقه بود تا در مورد رفتارش در خلال هفته گذشته در منزل صحبت شود. سپس به مدت چهل و پنج دقیقه با یکدیگر در بازی درمانی عملی شرکت می‌کردند و در آخر یک کنفرانس سی دقیقه‌ای با مادر برگزار می‌گردید که در این مدت مایک در اتاق انتظار منتظر نشسته بود. مادر، زنی پرانرژی و کاردان بود که بلافاصله در بازی شرکت کرد و بزودی قادر شد که جلسات بازی را بدون کمک سپری نماید. درمانگر کناری ایستاده و تماشا می‌کرد. در فرصتی که از او خواسته می‌شد به بازی ملحق می‌گردید و یا حتی گاهگاهی اتاق بازی را ترک می‌کرد. زمانی که «مایک» به گونه‌ای مورد پسند رفتار می‌نمود، مادرش مشتاقانه در فعالیت شرکت می‌کرد. زمانی که «مایک» قوانین را می‌شکست، آن وقت مادر همان‌طوری که برنامه‌ریزی شده بود پسرش را نادیده می‌گرفت، سیگاری روشن می‌کرد، پشتش را به او کرده، با درمانگر مشغول صحبت می‌شد، با درمانگر بازی می‌کرد و یا برنامه خاصی را برای خود ترتیب می‌داد. بنابراین تنها رفتار مورد پسند اجتماعی تقویت می‌گردید. این کار سبب عکس‌العمل کلامی خشونت‌آمیز انتقاد و جلسات پرهیاهویی می‌شد. بتدریج او آموخت که به گونه‌ای رفتار نماید که موافقت و مشارکت مادرش را بدست آورد. گاهی درمانگر در مورد فعالیت‌های در حال پیشرفت اظهارنظر می‌کرد و مفهوم فعالیت‌های بازی را منعکس می‌نمود.
«مایک» در اتاق بازی سعی نمود که تقلب کند، به میل خود مقررات را تغییر دهد، موافقت‌های قبلی خود را انکار نماید و محدوده را از طریق مختلف امتحان نماید و مادرش را طوری رهبری کند که او مانند یک مستخدم اوامرش را انجام دهد. او همیشه مایل بود که راه خودش را برود و بازی و فعالیت دلخواهش را انتخاب نماید. این رفتار بسیار شبیه به رفتارش در خانه بود. زمانی این رفتار نمایشی فروکش کرد و او قادر بود که در بازی برای مدت زمان طولانی همکاری کند. او به مادر خود بیشتر به عنوان یک شریک نگاه می‌کرد، نه یکی از والدین. او را دوست صدا می‌زد و به طور کامل از جلسات لذت می‌برد.
در طول بعضی از جلسات، پدر به جای مادر می‌آمد و همان روش مورد استفاده قرار می‌گرفت. به مناسبت‌های مختلف خواهران نیز هریک به تنهایی به اتاق بازی آورده می‌شدند. کاملاً آشکار بود که دختران به خودشان به عنوان کودکان انتخاب شده و به «مایک» به عنوان گوسفند سیاه خانواده نگاه می‌کردند. نگرش خشمگینانه آن‌ها در مقابل بدرفتاری مایک در اتاق بازی سهم بسزایی داشت. درست همان‌گونه که در خانه انجام می‌شد.
درمان بعد از بیست جلسه پایان یافت، زیرا درمانگر تصمیم داشت که کلینیک را ترک نماید مایک خیلی بهتر شده بود، خصومت او به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته بود و احساسات او به صورت راه‌های مورد پسند اجتماع بیان می‌گردید. اذیت او نیز کمتر شده بود و در منزل آرام بود. احساسات خود را با حالت اعتدال بیان می‌نمود، و از خود و وسایلش بهتر مواظبت می‌کرد. با وجود اینکه معلم او زیاد دلسوز نبود، در مدرسه نیز پیشرفت نمود.
والدین او نیز از نظر عاطفی آرامش بیشتری پیدا کردند. به خاطر تشخیص ضایعه مغزی در«مایک»، آن‌ها عصبی و مضطرب بودند و قادر نبودند که یک موضع قوی اتخاذ کرده، یا مقررات را اجرا نمایند. وقتی که گفتیم بیشتر مشکلات «مایک» روانی و نتیجه یادگیری اشتباه اســت، آن‌ها کاملاً تسلی یافتند. این حقه او (که هنگامی که با تهدید تنبیه شدن مواجه می‌شد صورت خود را مثل مرده رنگ پریده می‌کرد) در واقع یک شیوه آموخته شده بود تا یک عارضه مغزی، و همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردیم از بین رفت.
«مایک» در پرتو پیشرفت‌های قابل توجه‌ای که داشت، به نظر می‌رسید اگر چنانچه درمان ادامه می‌یافت، او بسیاری از اشتباهاتش را از یاد می‌برد و پسر بسیار مقبولی می‌گشت.

خلاصه و نتیجه

از آنجا که هیچ‌کس نمی‌تواند از متغیرها در کلینیک آن‌گونه که در لابراتوار حیوانات صورت می‌گیرد کنترل دقیقی به عمل آورد، باید اعتراف کرد که به جز رفتار عملی عوامل بسیاری در محل کار وجود دارد؛ درست شبیه آنچه که در هر کلینیک سرپایی در مورد هر نوع درمان می‌تواند وجود داشته باشد. این روش درمان با روش‌های دیگر از دو جهت متفاوت اســت:
(1) شرطی شدن عامل (9) تکنیک اصلی مورد استفاده اســت (منبع 2) والدین اکثر شرطی شدن‌های لازم برای درمان را انجام می‌دهند.
نمونه‌ی سارا و مایک به منظور نشان دادن این نکته ذکر گردید که در رفتار درمانی، به معنای دقیق یا نزدیک به آن، لازم اســت که والدین و معلمان مواردی را که درمانگر تجویز می‌کند انجام دهند که در این رابطه برای آماده‌سازی آن‌ها تجربه مستقیم یا آموزش مفید می‌باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1- مقاله‌ای از Salvatore Russo
2- Selfconcept
3- Ego
4- Operant learning
5- Sarah
6- Mike
7- Obsessive Compulsive
8- Borderline ego State

کتابنامه :
1. Eysenck, H. J., and Rachman, S. The application of learning theory to child psychiatry. 1963, in press.
2. Lovibond, S. H. The mechanism of conditioning treatment of enuresis. Behav Res Ther, 1963, 1, 17-21.
3. Talbot, M. Panic in school phobia. Am J Orthopsychiat, 1957, 27, 286-295.
4. White, J. G. The use of learning theory in the psychological treatment of children. J. Clin Psychol, 1957, 15, 229-233.
5. Williams, C. D. The elimination of tantrum behavior by extinction procedures: Case report. J Abnorm (Soc) Psychol, 1959, 59, 269.

منبع مقاله :
لندرث، گاری.ل؛ (1390)، بازی درمانی (دینامیسم مشاوره با کودکان)، ترجمه‌ی خدیجه آرین، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ نهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان وبلاگ روانشناسی شفای درونپژوهشی مقالات علمی مواد درسی پایه اول تعداد صحفه پایه دوم تعداد صحفه پایه سوم تعداد صحفه پایه چهارم کارل راجرز کارل رانسوم راجرز پدر جنبش استعدادهای بالقوه بشر و یکی از سه روان – د رمانگر معتبر و فلسفه کودک صفحه کارگروهی ارسال مطالب آموزش …کارشناسان تعلیم و تربیت بر این باورند که آشناسازی کودکان با تفکر می‌تواند تأثیرات عشق ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعشقعشق از مسائل بنیادین عرفان و تصوف اسلامی است، چندانکه بدون در نظر گرفتن آن، عرفان و علل خودکشی مردان و زنان جامعه شناسی خودکشی کیورد خودکشی ، علل خودکشی ، آمار خودکشی ، ، خودکشی زنان ، جامعه شناسی خودکشی


ادامه مطلب ...

عرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گو

[ad_1]

گزارش‌های متعددی از عرضه نسخه های آلوده از بازی Pokémon Go در نقاط مختلف جهان منتشر شده است. این نسخه ها به منظور سرقت اطلاعات کاربران طراحی شده اند.

به گزارش مشرق به نقل از گیزمودو، بررسی های موسسه امنیتی ESET نشان می دهد app های آلوده با نام هایی مشابه با بازی Pokémon عرضه می شوند تا کاربران را به اشتباه بیندازند.
 
طراحان برخی از این برنامه ها وعده می دهند که آنها حاوی دستورالعمل ها و حقه هایی برای پیشبرد بهتر بازی هستند. برخلاف برخی نسخه های آلوده این بازی ها که توسط سایت ها و سرویس های ثالث عرضه شده اند و بر روی گوشی های اندرویدی backdoor برای نفوذهای بعدی نصب می کنند، سه app شناسایی شده توسط ESET همگی توسط فروشگاه آنلاین گوگل پلی عرضه شده اند. این بدان معناست که گوگل نتوانسته آلودگی برنامه های یاد شده را شناسایی کند.
 
یکی از این برنامه های آلوده که Pokémon Go Ultimate نام دارد بزرگترین تهدید برای گوشی های کاربران است. برنامه یاد شده به محض راه اندازی گوشی های کاربران را قفل می کند و دسترسی به تمامی برنامه ها را مختل می کند. در این شرایط راه اندازی مجدد گوشی هم مشکل را حل نمی کند.
 
کاربران در این شرایط باید باتری گوشی خود را خارج کنند یا از برنامه Android Device Manager استفاده کنند. اما در این حالت هم بعد از راه اندازی مجدد گوشی اجرای برنامه مخرب یاد شده در پس زمینه ادامه می یابد. گوگل بعد از حدود هزار بار بارگذاری این برنامه آن را از فروشگاه خود پاک کرده است.
 
دو برنامه دیگر از نوع scareware هستند و کاربران را مجبور به پرداخت پول برای استفاده از سرویس ها و خدمات غیرضروری می کنند. این برنامه ها Guide & Cheats for Pokémon Go  و Install Pokemongo نام دارند.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

خبرگزاری فارس عرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گوگزارش‌های متعددی از عرضه نسخه های آلوده از بازی در نقاط مختلف جهان منتشر شده عرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گوعرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گوعرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گو …گزارش‌های متعددی از عرضه نسخه های آلوده از بازی در نقاط مختلف جهان منتشر شده استعرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گوگزارش‌های متعددی از عرضه نسخه های آلوده از بازی در نقاط مختلف جهان منتشر شده عرضه گسترده نسخه های آلوده بازی پوکمن گواخبار مرتبط با نرم افزار بفهمید مودم توسط چه کسی هک شده دانلود به گزارش عرضه گسترده نسخه های آلوده بازی پوکمن گو …به گزارش خبرنگار فناوری اطلاعات خبرگزاری فارس به نقل از گیزمودو، بررسی های موسسه عرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گو فرهنگ …گزارش‌های متعددی از عرضه نسخه های آلوده از بازی در نقاط مختلف جهان منتشر شده استمسابقه صاحبان مشاغل برای کسب درآمد از محبوبیت بازی پوکمن مسابقهصاحبانمشاغلبرایعرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گو عرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گو عرضه گسترده نسخه‌های آلوده بازی پوکمن گو – ……گزارش‌های متعددی از عرضه نسخه‌های آلوده از بازی در نقاط مختلف جهان منتشر شده عرضه گسترده نسخه های آلوده بازی پوکمن گوعرضهگستردهنسخههایآلودهدر روزهایی که بازی پوکمن حسابی معروف و محبوب است، مراقب امنیتتان هم باشید گزارش های


ادامه مطلب ...

فهرست کشورهای هدف بازی پوکمن گو اعلام شد

[ad_1]

در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام شد.

به گزارش مشرق به نقل از سینمابلند، اجرای این بازی فعلا در آمریکا، استرالیا، نیوزلند، انگلیس، آلمان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا ممکن است. اما قرار است دسترسی به آن در کانادا، مکزیک، فرانسه، ایرلند، چین، هند، ژاپن، برزیل، مصر، امارات، اندونزی، فیلیپین، سنگاپور، کره جنوبی و سوئد هم ممکن شود.
 
البته برخی کشورها در مورد صدور مجوز استفاده از این بازی نگرانی های جدی دارند. به عنوان مثال هنوز مشخص نیست مقامات چینی اجازه استفاده گسترده از این بازی را بدهند. زیرا در این زمینه نگرانی های جدی امنیتی دارند. چین بیم دارد که بازی یادشده به ابزاری برای جاسوسی از اماکن محرمانه نظامی این کشور منجر شود و برخی کاربران به بهانه یافتن پوکمن های جدید بخواهند به گوشه و کنار این کشور سرک بکشند.
 
دولت چین هنوز رسما در این زمینه موضع گیری نکرده و اعلام کرده که بازی یاد شده را ان چنان جدی نمی داند که بخواهد در موردش موضع گیری کند. چین قبلا در مورد نمایش برخی جزییات نهادها و اماکن حساس این کشور بر روی خدمات نقشه گوگل هم محدودیت ایجاد کرده بود.
 
کره جنوبی هم به علت تنش های سیاسی با کره شمالی در این زمینه نگرانی های مشابهی دارد و قبلا محدودیت هایی را بر روی سرویس نقشه گوگل اعمال کرده بود. در کشورهایی با طبیعت متنوع و کوهستانی هم نگرانی های جدی در مورد استفاده از این بازی وجود دارد. زیرا ممکن است کودکان هیجان زده در تلاش برای شکار پوکمن ها از ارتفاع پرت شده یا به دره ها سقوط کنند.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


17 جولای 2016 ... در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام شد.17 جولای 2016 ... در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام شد.در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام شد. به گزارش مشرق به ...17 جولای 2016 ... ایتنا - در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام ...در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام شد.18 ا کتبر 2016 ... اجرای این بازی فعلا در آمریکا، استرالیا، نیوزلند، انگلیس، آلمان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا ممکن است. اما قرار است دسترسی به آن در کانادا، مکزیک، ...17 جولای 2016 ... در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد اعلام شد.پوکِمون گو یا پوکیمان گو (انگلیسی: Pokmon Go ) یک بازی ویدئویی در ... ولی به سرعت این بازی در بسیاری از کشورها وارد بازار شد و اختلال جدی در سرورها مشاهده نشد. ... با اعلام اینکه بازی پوکمون گو بدون هماهنگی با این بنیاد فیلتر شده است گفت: ... هدف در این بازی این است که تا جای امکان پوکمونهای بیشتری را جمع کرد و سپس ...17 جولای 2016 ... به گزارش بولتن نیوز به نقل از سینمابلند، اجرای این بازی فعلا در آمریکا، استرالیا، نیوزلند، انگلیس، آلمان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا ممکن است.17 جولای 2016 ... در حالی که Pokemon Go در چند کشور دنیا در دسترس قرار گرفته، فهرست کشورهایی که قرار است به زودی این بازی در آنها قابل اجرا باشد، اعلام شد.


کلماتی برای این موضوع

فهرست کشورهای هدف بازی پوکمن گو اعلام شدبه گزارش مشرق به نقل از سینمابلند، اجرای این بازی فعلا در آمریکا، استرالیا، نیوزلند خبرگزاری فارس فهرست کشورهای هدف پوکمن گو اعلام شد…فهرست کشورهای هدف پوکمن گو اعلام شد فهرست کشورهایی و اعلام کرده که بازی یاد فهرست کشورهای هدف پوکمن گو اعلام شد چین نگران … اجرا باشد، اعلام شد فهرست کشورهای هدف پوکمن گو به زودی این بازی در مسابقه صاحبان مشاغل برای کسب درآمد از محبوبیت بازی پوکمن مسابقهصاحبانمشاغلبرای بازی پوکمن گو فهرست کشورهای هدف پوکمن گو هدف پوکمن گو اعلام شد جزئیات بازی پوکمون گو فهرست کشورهای هدف بازی پوکمن گو اعلام شد فهرست کشورهای هدف بازی پوکمن گو اعلام شد برچسب ها پوکمن گو پوکمن گوفهرست کشورهای هدف بازی پوکمن گو اعلام شد بازیکن سابق صبا در فهرست هدف آنکارا از بازی پوکمون گو چیست فهرست کشورهای هدف بازی هدف بازی پوکمن گو اعلام های کشورهای اسلامی شدبازی پوکمن گو چیست و چگونه کار می کند؟بازی پوکمن گو چیست گو موقتا در دیگر کشورهای جهان هدف در این بازی این است که تا آشنایی با بازی پوکمن گوبازی پوکمن گو توزیع پوکمون گو موقتا در کشورهای دیگر مسنجر اعلام شد بازی پوکمن گو چیست و چگونه کار می کند؟اخباراخبار بین‌المللیبازی پوکمن گو چیست و هدف در این بازی این است که تا جای روانه بازار شد، در


ادامه مطلب ...

همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر دنیاست

[ad_1]

Pokémon Go در حال تسخیر بازی های ویدئویی و رسانه های این حوزه است، این بازی اگرچه تنها چند روز است در آمریکای شمالی عرضه شده اما با عرض اندام در برابر بزرگان این حوزه، به تیتر یک رسانه های دنیا تبدیل شده است.

به گزارش مشرق، سابقه حضور پوکِمون ها در بازی های ویدئویی به سال های پیش برمی گردد و یکی از محبوب ترین و شناخته شده ترین برند ها در حوزه سرگرمی هستند.
 
نینتندو پس از تصمیم خود مبنی بر حضور در حوزه بازی های موبایل؛ اولین تلاش و محصول جدی خود برای گوشی های هوشمند را روانه بازار کرد تا نشان دهد چگونه می توان در کمتر از یک روز،  یک بازی را صدرنشین بازی های پرفروش و محبوب فروشگاه اپ استور کرد. به گزارش zoomit، محصول جدید نینتندو لقب سریع ترین بازی را که در صدر جدول فروشگاه های اپ استور و گوگل پلی قرار می گیرد، ازآن ِ خود کرده است. در درجه بعدی شاید بالا بردن 10 میلیارد دلاری ارزش سهام نینتندو دلیل محکمی برای جدی گرفتن Pokémon Go باشد. عرضه Pokémon Go باعث شد ارزش سهام نینتندو به بالاترین رقم خود در 33 سال گذشته برسد.
 
Pokémon Go از GPS و واقعیت افزوده استفاده می کند تا این اجازه را به مخاطبان بازی بدهد تا به شکار و تمرین پوکِمون ها بپردازند. قابلیت واقعیت افزوده از دوربین پشتی گوشی هوشمند یا تبلت برای نمایش پوکمون ها در دنیای واقعی استفاده می کند تا بتوانید آن ها را روبه روی خود ببینید.
 
 چگونه بازی کنیم؟


ابتدا با موبایل خود از طریق اپ نصب شده، یک آواتار برای خود با مشخصات دلخواه تعریف می کنید. سپس بیرون از خانه می روید و برای شکار پوکمون وارد کوچه و خیابان می شوید. همین طور که در محیط اطراف خود به راه رفتن و گشتن می پردازید، پوکمون ها روی نقشه نمایان می شوند. نوار گوشه پایین سمت راست صفحه نشان می دهد که چقدر به پوکمون نزدیک هستید.3جای پا به این معنی است که پوکمون از شما دور است و یک جای پا به این معنا ست که پوکمون پشت سر شماست. با لمس پوکمون، این موجود روبه روی شما ظاهر می شود، پس از انجام این کار می توانید با کشیدن روی صفحه نمایش به پرتاب Pokéball ها به سمت پوکمون مشغول شوید.
 
اگر یکی قبل از ما پوکمون را شکار کند؟


اینجا ست که زیبایی بازی نمایان می شود. پوکمون های زیادی در اطراف شما قرار دارند که می توانید به سمت شان بروید. می توانید دوستان خود را به سمت پوکمون های مختلف راهنمایی یا آن ها را از وجود انواع مختلف شان روی نقشه با خبر کنید. در واقع بازی2 رو دارد. جدا از بخش جنگ بین پوکمون ها، یکی از اصلی ترین هدف های بازی آشنا کردن افراد با یکدیگر است.
 
آیا باید برای بازی خانه را ترک کنیم؟


در تئوری جواب منفی است.می توانید با خرج کردن Pokécoins پوکمون ها را به پذیرایی خانه خود بیاورید. البته این حالت جدا از روح بازی است. تحقیقات اولیه درباره بازی نشان می دهد که این بازی باعث بالارفتن روابط اجتماعی و کمک به سلامت روانی افراد می شود؛ پس چرا خانه بمانیم؟ در Pokémon Go می توانید با تمرین دادن پوکمون تان، آن را قوی تر و قابلیت هایش را بیشتر کنید.


Pokestop ها مکان هایی هستند که با پیدا کردن و رفتن به سمت آن ها به دریافت آیتم های مختلف مشغول می شوید.
 
آیا نیاز به تبدیل پول واقعی به Pokecoins در بازی احساس می شود؟


به هیچ وجه؛ سیستم پرداخت درون برنامه ای بازی یک قابلیت اضافه بر سازمان در بازی است. با رفتن به فروشگاه درون بازی می توانید پول واقعی را به پول درون بازی تغییردهید و با استفاده از آن، آیتم خریداری کنید.در واقع بسیاری از آیتم های بازی را می توانید در ایستگاه های Pokestop پیدا کنید.
 
وقتی خیلی پوکمون شکار کردید


2 مورد می تواند در این زمینه به شما کمک کند. می توانید از گزینه Transfer برای تبادل پوکمون با مقداری آبنبات اقدام کنید و سپس از این آبنبات ها برای قوی تر کردن پوکمون مورد علاقه تان استفاده کنید. یا این که می توانید با استفاده از گزینه تغییر نام پوکمون ها، هر کدام را به نامی که در خاطرتان باقی می ماند تغییر دهید.
 
بازی چه جنبه های اجتماعی دارد؟
در این مرحله که تنها چند روز از عرضه بازی می گذرد، تعامل در بازی محدود به برخورد با دیگر بازیکنان برای جنگیدن یا رفتن به باشگاه می شود اما بازیکنان با یکدیگر دوست می شوند و تیم تشکیل می دهند تا به شکار دسته جمعی بروند یا به هم کمک می کنند تا پوکمون های نایاب و کمیاب را پیدا کنند.

 

نکته بسیار جالب این است که در همین ابتدای کار این بازی از شبکه اجتماعی Tinder هم محبوب تر شده و در حال عبور از بازی شبکه اجتماعی توئیتر است وکاربران زمان بیشتری را روی این بازی در قیاس با اپلیکیشن هایی نظیر اینستاگرام، اسنپ چت و واتس اپ صرف می کنند.به گزارش باشگاه خبرنگاران، این بازی بر خلاف بسیاری از بازی ها که موجب سکون گیمر می شود، شما را به مناطق مختلف شهر می کشاند.

 

این بازی هر روز در حال توسعه است و یک گزینه غیر رایگان وجود دارد که با آن می توان پوکمون ها را به مناطق خاص کشاند که این قابلیت مورد توجه صاحبان کسب و کار مانند رستوران ها و کافی شاپ ها برای جذب مشتری قرار گرفته است.

 

این بازی به قدری پرطرفدار شده که به سرعت سرور هایش مشغول شده و برای عدم کند شدن بازی شرکت سازنده فعلا تنها 3 کشور آمریکا و استرالیا و نیوزیلند را پشتیبانی می کند اما طبق وعده تولید کننده، همه کشور ها به مرور اضافه خواهند شد.
 
البته راهکار هایی وجود دارد که همین الان هم شما می توانید با تغییر IP خود به IP این 3 کشور از بازی استفاده کنید.البته برخی محققان معتقدند این بازی ممکن است موجب نزاع های واقعی هم بشود. همین طور کشاندن کاربر از این سمت به آن سمت برای پیدا کردن پوکمون خود می تواند مشکلات ترافیکی ایجاد کند؛ برای مثال در حال حرکت در یک مکان شلوغ یا یک پیاده رو هستید و متوجه می شوید یک پوکمون در اطراف شماست و همانجا می خواهید آن پوکمون را شکار کنید.

 

به هر حال این بازی با وجود جذابیت فوق العاده، درد سر هایی را هم به همراه دارد وممکن است موجب اعتیاد کاربران و به هم ریختن زندگی افراد و نظم عمومی شود.

 

به گزارش فارس، بازی واقعیت مجازی Pokemon Go چند روز پس از عرضه به محبوب ترین بازی موبایلی تاریخ مبدل شده و به اندازه برنامه های موبایلی Snapchat و Google Mapsمحبوبیت کسب کرده است.
 
می توان انتظار داشت تعداد کاربران این بازی از 100میلیون نفر عبور کند.تعداد کل کاربران روزانه این بازی در آمریکا 21 میلیون نفر است.

 

بازی Pokémon Go به یک بازی اعتیادآور مبدل شده و در بسیاری شهر های جهان می توان افرادی را مشاهده کرد که با خیره شدن به گوشی های خود و قدم زدن در نقاط مختلف در تلاش برای شکار پوکمون ها و کسب امتیاز هستند.

 

در قالب این بازی میلیون ها نفر درگیر خلق شخصیت های مجازی و مبارزه با یکدیگر شده اند.

 

نکته مهم این است که هر یک از کاربران این بازی باید در محیط های واقعی به دنبال شخصیت های مجازی مخفی شده در نقاط مختلف بگردند و آن ها را هدف بگیرند و لذا اجرای بازی Pokémon Go مستلزم جابه جایی و حرکت در سطح شهر است. بنابراین افراد درگیر در این بازی توجه به محیط اطراف را به شدت از دست می دهند و ممکن است با مشکلات جدی مواجه شوند.علاوه بر این با عرضه نسخه های هک و دستکاری شده بازی Pokémon Go، حمله کننده قادر به کنترل کامل گوشی کاربر می شود و به همین دلیل کارشناسان امنیتی نسبت به بارگذاری این بازی از سایت های غیرقانونی هشدار داده اند.

 

منبع: روزنامه خراسان

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر دنیاست در حال تسخیر بازی های ویدئویی و رسانه های این حوزه است، این بازی اگرچه تنها چند همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر دنیاست در حال تسخیر بازی های ویدئویی و رسانه های این حوزه است، این بازی اگرچه تنها چند خراسان شماره تاریخ همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر درباره ما تماس با همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر دنیاستهمه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر دنیاست درباره ما اخبار آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟می‌توانیددربازیکنید حقیقت این است که در حال حاضر همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر دنیاستخراسان شماره تاریخ نوشتن یک مقدمه که همه حوزه کاری را همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر پروژه های استعماری همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال همه چیز درباره بازی در حال تسخیر بازی تسخیر لانه جاسوسی تسخیرلانهجاسوسیتسخیر لانه جاسوسی علمی دهاقان‌نا علمیهمه چیز درباره بازی موبایلی که در حال تسخیر همه چیز درباره بازی موبایلی که در حال ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تسخیرلانهجاسوسیآمریکا۱۳ آبان ۱۳۵۸ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا


ادامه مطلب ...

آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟

[ad_1]

اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کرده‌اند که نشان می‌دهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمون‌‌‌گو در ایران وجود دارد؛ اما حقیقت این است که در حال حاضر هیچ کاربر ایرانی نمی‌تواند پوکمون‌‌‌گو بازی کند.

به گزارش مشرق، حتماً در روزهای گذشته، به تیترهای داغ و گاه فریبنده بازی جدید "پوکمون‌گو" برخورده‌اید و از دیدن تصاویر اجرای این بازی در خیابان‌ها و فضای باز متعجب شده‌اید. این بازی در مدت کوتاه پس از عرضه، به اندازه‌ای محبوب شد که کارشناسان حتی فرصت نکردند تا از زوایای مختلف به آن بپردازند. پوکمون‌‌گو یک بازی مبتنی بر مکان است که تلفیق آن با "واقعیت مجازی"، ترکیب کاربرپسند و خوش ذوقی را پدید آورده است. هرچند می‌توان پوکمون‌گو را یکی از جذاب‌ترین بازی‌‌های چند سال اخیر محسوب کرد؛ اما بدون تردید این بازی به دلیل سناریوی موقعیت محور خود می‌تواند از ظرفیت‌های بسیار بالایی در ایجاد جرم و جنایت برخوردار باشد. در روزهای اخیر برخی از سایت‌های داخلی خبر اجرای این بازی در ایران را درج کرده‌اند؛ اما واقعیت این است که در حال حاضر این امکان فراهم نیست.

 
"پوکمون‌‌گو" یک بازی مکان محور است که توسط دو شرکت "نیانتیک" و "نینتندو" برای تلفن‌های همراه طراحی شده است. این بازی در 2 روز اول عرضه موفق شد تا مهمان میلیون‌‌ها تلفن همراه شود. محبوبیت روزافزون پوکمون‌گو حتی شرکت‌های بزرگ را نیز به ارائه پیشنهاد‌ همکاری به سازندگان آن وا داشته است. استفاده از سرورهای شرکت بزرگ آمازون برای پاسخگویی به سیل عظیم دوستداران این بازی، نشان می‌دهد که پوکمون‌‌گو به خوبی موفق شده تا اهداف سازندگانش را محقق کند.

 

آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟ 
روند بازی چگونه است؟
 
اما بازی پوکمون‌گو با استفاده از اطلاعات منطقه جغرافیایی شما و دوربین تلفن همراهتان موجوداتی را که "پوکمون‌گو" نام دارند را روی صفحه نمایش تلفن همراه شما نمایش می‌دهد تا مکان سکونت شما به محلی برای بازی تبدیل شود. در این بازی‌، پوکمون را پیدا می‌کنید، جمع می‌کنید، تمرین می‌دهید و در نهایت آن‌ها را به جان یکدیگر می‌اندازید. بنابراین جمع کردن و افزایش قدرت پوکمون‌گوهای شما اساس این بازی خواهد بود. مولفه مهم دیگر، سرعت عمل است؛ چراکه افراد دیگری نیز در اطلاف شما در حال جمع‌آوری پوکمون‌گو هستند.

آیا امکان بازی پوکمون‌گو در ایران هم وجود دارد؟
 
در حال حاضر سرورهای بازی پوکمون‌‌‌گو پذیرای کاربران چند کشور محدود هستند و دلیل آن تقاضای بالای کاربران و عدم فراهم بودن بسترهای فنی به ویژه سرورهای متعدد برای پاسخگویی به درخواست‌‌های کاربران از سرتاسر جهان است. اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کرده‌اند که نشان می‌دهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمون‌‌‌گو در ایران وجود دارد؛ اما حقیقت این است که در حال حاضر هیچ کاربر ایرانی نمی‌تواند پوکمون‌‌‌گو بازی کند. حتی در برخی از سایت‌‌ها به کاربران توصیه شده که برای اجرای این بازی می‌توانند از IP کشورهایی چون امریکا، آلمان و .... استفاده کنند، ولی نباید فراموش کرد که برای اجرای این بازی، علاوه بر IP و برای شناسایی بازی کننده و ارسال اطلاعات مکانی، از جی‌پی‌اس تلفن همراه استفاده می‌شود که این موضوع می‌تواند مکان استقرار کاربران ایرانی یا هر کشوری که برای اجرای این بازی مجاز نیست را مشخص کند. برای اطمینان، ما بازی پوکمون‌گو را نصب کردیم و پس از اجرای آن، با این خطا مواجه شدیم که "سرورهای ما با تقاضای باورنکردنی روبرو است و ما در حال رفع این مشکل هستیم". حتی تغییر آی‌پی به کشورهای مجاز برای اجرای این بازی هم نتوانست تا ما را وارد بازی پوکمون‌گو کند.
 
به هر تقدیر در حال حاضر بیشتر کاربران جهان منجمله ایران نمی‌توانند پوکمون‌‌گو بازی کنند و سازندگان این بازی در حال توسعه بسترهای فنی و افزایش تعداد سرورهای خود هستند تا کاربران بیشتری بتوانند از این بازی لذت ببرند. اما نکته مهم این است که هر فناوری جدید در کنار مزایایی که دارد، می‌تواند آسیب‌های جدی و خطرناکی را ایجاد کند و به همین دلیل می‌طلبد تا قبل از استفاده از تکنولوژی‌های نوین، آگاهی مناسبی از خطرات و چالش‌های آن کسب کنیم.

 

منبع: عصر شبکه

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


19 جولای 2016 ... اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کردهاند که نشان میدهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمونگو در ایران وجود دارد؛ اما حقیقت این است که در حال ...21 جولای 2016 ... حتماً در روزهای گذشته، به تیترهای داغ و گاه فریبنده بازی جدید “پوکمونگو” برخوردهاید و از دیدن تصاویر اجرای این بازی در خیابانها و فضای باز ...اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کردهاند که نشان میدهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمونگو در ایران وجود دارد؛ اما حقیقت این است که در حال حاضر هیچ.اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کردهاند که نشان میدهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمونگو در ایران وجود دارد؛ اما حقیقت این است که در حال حاضر هیچ ...21 جولای 2016 ... اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کردهاند که نشان میدهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمونگو در ایران وجود دارد؛ اما حقیقت این است که در حال ...19 جولای 2016 ... اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کرده اند که نشان می دهد امکان اتصال به سرورهای بازی پوکمون گو در ایران وجود دارد اما حقیقت این است که در حال ...19 جولای 2016 ... آیا میتوانید در ایران پوکمونگو بازی کنید؟ ... مهندس جوان قربانی بازی شوم ... سانز:در فوتبال ایران پرسپولیس را می شناسم/پدرم بازنشسته شد ...Technorati · Furl · Blinklist · Google · Reddit · Netvouz · Digg · Del.icio.us. لینک بعدی | اخبار گوگل پلات | لینک قبلی . اخبار گوگل پلات.آیا میتوانید در ایران پوکمونگو بازی کنید؟ ... آپدیت جدید،بازی پوکمونگو را زیر و رو میکند آپدیت عمده تعریفشده برای بازی پوکمون گو، ممکن است نحوه بازی ما را ...آیا میتوانید در ایران پوکمونگو بازی کنید؟ می خواهید فرزندتان دختر شود ... آیا جستجو برای یافتن حیات فرازمینی به نتیجه خواهد رسید؟ 14 دقیقه پیش فناوری زوم 1.


کلماتی برای این موضوع

الف آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟پوکمون‌‌گو یک بازی مکان محور است که توسط دو شرکت نیانتیک و نینتندو برای تلفن‌های آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟ شبکهپوکمون‌‌گو یک بازی مکان محور است که توسط دو شرکت نیانتیک و نینتندو برای تلفن‌های آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟درایرانبازیکنیدپوکمون‌‌گو یک بازی مکان محور است که توسط دو شرکت نیانتیک و نینتندو برای تلفن‌های آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟ پوکمونگو در به گزارش دبلیوخبر و به نقل از بلاغ نیوز تیر ٢٩ آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی آیا می توانید در ایران پوکمون گو بازی کنید؟ …اگرچه چند سایت ایرانی اخباری را منتشر کرده اند که نشان می دهد امکان اتصال به سرورهای آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟ دیتا …پوکمون‌‌گو یک بازی مکان محور است که توسط دو شرکت نیانتیک و نینتندو برای آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید؟ شبکهآیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی بازی پوکمون‌گو در ایران دیتا لینک… بازی پوکمون‌گو در ایران آیا می‌توانید در ایران بازی پوکمون‌‌‌گو در ایران الف میلیونی شدن تعداد دانلود بازی پوکمون‌گوتعداد دانلود بازی موبایلی پوکمون گو از آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید بدون سخت‌افزار بازی کنید شبکه می‌کنید، می‌توانید بازی‌های آیا می‌توانید در ایران پوکمون‌گو بازی کنید


ادامه مطلب ...