جام جم سرا:در بسیاری از کشورهای اسلامی چندهمسری براحتی از سالها پیش به ضرورتی پذیرفتهشده و امری پسندیده بوده است، اما کافی است در ایران ما کسی چنین باشد تا خیلیها داستان مشکلات آن خانواده را مثل قصههای هزار و یک شب تعریف کنند!
اما این بار قصد نداریم قصه این افراد را از زبان دیگران بشنوید، میخواهیم پای صحبت خودشان بنشینیم تا بدانیم چه میشود که یک خانم با تمام آرزوهایش همسر دوم میشود.
من هم آدمم
ملیحه زیبا و تحصیل کرده است، اما دختر خانه بود و هرگز بعد از اتمام تحصیلاتش از خانه بیرون نمیرفت. ملیحه دوستان زیادی نداشت؛ در آستانه ۴۰ سالگی بود، اما تا به حال ازدواج نکرده بود. عاقبت مردی که یکی از آشنایان او را میشناخت و ۵۰ ساله بود به خواستگاریاش آمد. مرد زن و یک فرزند داشت و ملیحه به شدت دلش میخواست صاحب همسر و فرزند شود. مرد مدرک ارائه داد که طلاق گرفته است و بعد از اینکه همه چیز جدی شد و ازدواج صورت گرفت، رفتارهای مشکوک شروع شد.
ملیحه میگوید: «دختری ساده و روستایی بودم، اما آنقدر احمق نبودم که نفهمم شوهرم دارد با زن دیگری قرار و مدار میگذارد. یک بار که دختر همسرم داشت با تلفن صحبت میکرد فهمیدم شوهرم با همسر اولش قرار میگذاشت. با همسرم صحبت کردم و از او پرسیدم با همسر سابقت مشکلی داری؟ گفت هیچ مشکلی نیست در مورد بردن و آوردن بچه است. او هم حق دارد بچه را ببیند.»
«چند روز بعد خواهر شوهرم مرا به خانهاش دعوت کرد. اینکه بدون همسرم مرا دعوت کرده بود، برایم عجیب بود. او که واسطه این امر به اصطلاح خیر شده بود به من گفت: «همسر سابق برادرم میخواهد رجوع کند و یا وکیل بگیرد تا بچه را بگیرد. برادرم هم برای رجوع ناراضی نیست. چه میکنی؟ طلاق میگیری یا میخواهی هوو شوی؟!» او چنان به سادگی این کلمات را بر زبان راند که من با خود گفتم قربانی چه نقشه شومی شدهام «استفاده از زن دوم برای باز گردان زن اول به زندگی!»
ملیحه ادامه داد: «این حس انقدر آزار دهنده بود که نخواستم تسلیم شوم. به او گفتم: من زن عقدی شوهرم هستم و بیرضایت من نمیتواند دوباره ازدواج کند. زمان رجوع هم سپری شده است. اگر آن زن میخواهد همسر دوم شود، باید من را راضی کنند.»
وی ادامه می دهد:نمیتوانستم به روستا برگردم. به من انگ میخورد. روستاهای کوچک اینطور هستند. فکر اینکه تا آخر عمر مطلقه بمانم، آزارم میداد. تصمیم گرفتم برای زندگیام مبارزه کنم. من هم آدمم. نیاز به زندگی زناشویی، مادر شدن و خانواده دارم و غرورم اجازه نمیدهد بازیچه کسانی شوم که با وجود یک بچه نتوانستهاند زندگیشان را حفظ کنند و حالا حسادت بزرگترین انگیزهشان شده است.»
ملیحه میگوید: «امروز سه سال از آن زمان میگذرد. اوایل مردم گاه و بیگاه به من میگفتند همسرم را با زن دیگری دیدهاند و من میگفتم همسر سابقش است و به خاطر نفقه و فرزند مشترکشان رفتوآمد دارند. هنوز هم به کسی نگفتهام و برایم دیگر مهم نیست که چه میگویند. من باردارم و ازکاری که کردهام پشیمان نیستم. خانهای جدا دارم و شوهرم روزهای آخر هفته را پیش من است و من رضایت دادم به زن اولش هم برگردد و تعهدهای سنگین از او گرفتم. الان ما هر دو عقدی هستیم و خانههایمان به هم نزدیک است که همسرم در صورت نیاز هر یک از ما در دسترس باشد.
میانهمان چندان خوب نیست، زیرا به هر حال من قربانی یک توطئه شدهام، اما به خاطر فرزندانمان که با هم خواهر و برادر میشوند احترام هم را حفظ میکنیم. به عنوان دختری روستایی که تا ازدواجم از مردم زیاد حرف شنیدهام میگویم حتی یک سوم شوهر بهتر از بیشوهری است. دست کم دهان مردم بسته میشود و خیلی چیزها هم میشود تجربه کرد.»
سهیلا معتضدی، مشاور و روانشناس در این باره میگوید: «فشار اجتماعی و روانی ناشی از مجرد زیستن در محیطهای سنتیتر شدیدتر است؛ گرچه همسر دوم بودن نیز در این جوامع فشار روانی زیادی دارد، اما کمتر از مجرد بودن است.
دختر مجرد در جامعه سنتی زیر نگاه همه کنترل میشود و با این پیشفرض که ممکن است به خاطر نیازهای جنسی خطا کند، به عنوان کسی که شایستگی مادری و همسری ندارد و روی دست خانواده مانده با الفاظی چون ترشیده و پیردختر تحقیر میشود و با هر همکلامی که از روی ضرورت با مردی نامحرم داشته باشد ممکن است دچار تهمت و افترا شود. علاوه بر اینها، فشار ناشی از نزدیک شدن وی به سالهای یائسگی و ترس از هرگز همسر یا مادر نشدن نیز وی را به نازلترین شرایط راضی میکند، تا جایی که حتی حاضر میشود به ازدواج موقت تن در دهد تا نیازهای درونی خود را ساکت کند.
اما از طرفی دچار مخفی کاریهایی میشود که اگر صیغه کرده باشد، تردد یک مرد به خانهاش را زیر نظر میگیرند، بابت بارداریاش تحت فشار قرار میگیرد؛ ممکن است مرد هرگز فرزندش را نپذیرد و هرگز مناسبات خانوادگی با خانواده همسرش نداشته باشد و رسما پذیرفته نشود.»
من فرق دارم
سمیرا از آن دخترهای شیک و خوشگل امروزی با دماغ عمل کرده و صورت برنزه و رژ لب شبرنگ، اسطوره تور زدن در میان دوستانش بود. این را خودش میگوید.
سمیرا ۲۵ ساله که با مدیر شرکتی که در آن کار میکرده ازدواج کرده و حالا خودش مدیر یکی از شرکتهای اقماری همسرش است، بی اینکه از این حرف ناراحت شود یا خجالت بکشد میگوید: «دنیا محل رقابت است و آن کسی برنده میشود که بهتر باشد.من زن دوم نمیشوم، من همیشه اول هستم؛ این را میتوانید از زن دیگر شوهرم بپرسید. همسرم فقط از روی ترحم و مسوولیتشناسی مقداری از پولش را به آنها میدهد، اما دلش مال من است. آنقدر پول دارد که ماهی دو سه میلیون از دست دادن برایم مهم نباشد. او ماهی یک بار هم سراغ همسر اولش نمیرود و پسرش هم به اینجا میآید. خدایی مادرش خانمی کرده و ذهن او را نسبت به من خراب نکرده، چون پسرش که فقط پنچ شش سال از من کوچکتر است، وقتی به اینجا میآید، من را مثل یک دوست میداند. گویا پدرش قبل از من هم یا دوستانی داشته یا زنش را دوست نداشته چون آنها به خانه نرفتنش عادت داشتند.»
وقتی در مورد زن اول میپرسم میگوید: «گوشهگیر و کمحرف، چهرهای معمولی، کمی چاق، خانهدار و البته دست پخت خوبی هم دارد. خوب بهتر، چون من و شوهرم بیشتر غذا را بیرون میخوریم یا سفارش می دهیم؛ هر وقت همسرم هوس غذای خانگی میکند او نیازش را رفع میکند. او تحصیلش را بعد از ازدواج و بچه دار شدن رها کرده. بنده خدا سال دوم مهندسی صنایع غذایی بوده.»
این همسر دوم به اصطلاح موفق، ۱۵ سال با همسرش اختلاف سنی دارد و معتقد است آنقدر مهارت و توانایی و زیبایی دارد که بتواند همسرش را در این آشفته بازار رقابتی حفظ کند. به هر حال باید دید!
«محمود نویدی»، جامعهشناس در این مورد میگوید: «بنا کردن بنایی بر ویرانههای خانه دیگری کار درستی نیست و از سوی جامعه نیز تقبیح میشود.»
وی میافزاید: «در جامعه ما همیشه همسر اول مورد ترحم قرار میگیرد و همسر دوم تقبیح میشود، مگر همسر دوم مورد بیرحمی قرار گیرد و از ناچاری و با ناآگاهی در واقع فریب خورده باشد. در این صورت فشار اجتماعی بر وی کمتر است و حمایت خانوادگی را حق مسلم وی میدانند.»
این جامعهشناس معتقد است: «الگوی اجتماعی چون تعدد زوجات را صرفا به خاطر اینکه درست است یا در دین ما مباح اعلام شده را نمیتوان به راحتی رواج داد، زیرا فشار اجتماعی به ناپایداری این ازدواجها بسیار دامن میزند، خود سبب ایجاد آسیبهای دیگری میشود و برای پیشگیری از این مشکلات باید فرهنگسازی کرده و کنترل مناسبی بر این ازدواجها صورت گیرد تا حقی ضایع نشود.»
«سهیلا معتضدی»، روانشناس و مشاور خانواده نیز میگوید: «گرچه حمله عاطفی به زندگی مردان متاهل از سوی دختران و زنان جوان و بیوه چندان رایج نیست و کمتر زنانی هستند که این شیوه را بپسندند، اما چنین وضعیتی در مورد مردانی که موقعیت اجتماعی یا اقتصادی خوبی دارند و دخترانی که خود را با رقابت با دیگران اثبات میکنند و می خواهند با برتریجویی کمبودهای درونی خود را ارضا کنند، دیده میشود.اما ازدواج دوم باید با رضایت و اطلاع همسر اول باشد تا تنش و ترس همسر دوم از برملا شدن رابطه کم شود و رسما به عنوان عضوی از خانواده پذیرفته شود، حق فرزنددار شدن و شناسنامههایی با نام پدر و میراث و ... برای آنها حفظ شود و زن بتواند از مزایای همسر داشتن بهرهمند شود.»
وی میافزاید: «متاسفانه این شرایط در کمتر ازدواج دومی دیده میشود؛ اغلب زن دوم یا ازدواج موقت را تجربه میکند یا از ناچاری و فقر و مشکلاتی از این دست تن به ازدواج با مردی متاهل میدهد و در بعضی از این افراد، وضع هرگز در تعادل یا به نفع آنان تغییر نمیکند.» (دخت ایران)
جام جم سرا: از چه زمانی با موادمخدر آشنا شدی؟
حدود 14 سالم بود. قبل از اینکه فروشنده موادمخدر شوم، مصرفکننده بودم. مصرف را با حشیش شروع کردم و خیلی سریع سراغ تریاک رفتم. بعد از آن به دلیل اتفاقاتی که افتاد تبدیل به بچه خیابانی شدم و راه پول پیداکردن هم، فروش مواد بود. کلید راهیابی به باندهای خلافکاری را در خیابان به دست آوردم اما همانطور که موادمخدر، کلیدی برای ورود به تاریکیها شد؛ یک روز همین موادمخدر، کلید ورود به روشنایی شد.
من سلطان پیداکردن پول از کف خیابان بودم. 30 میلیون برای من پولی نبود و پیداکردن این مبلغ شاید دو روز کار میبرد |
البته این را نمیگویم تا کسی که مصاحبه را میخواند با خودش بگوید فعلا مصرف میکنم و در نهایت درمان میشوم. معلوم نیست این اتفاق برای هرکس بیفتد. من قبل از اینکه درمان شوم راههای مختلفی را امتحان کردم اما فایده نداشت تا اینکه با کنگره 60 آشنا شدم.
چه شد که به این فکر افتادی خودت تولیدکننده مواد شوی؟
زندگی کف خیابان، کوچهپسکوچههایی دارد که اگر بخواهی دوام بیاوری باید همه را بلد باشی و قاعده و قانونش را رعایت کنی. اگر این قاعده را خوب رعایت کنی بازیگر خوبی میشوی و به سرعت پیشرفت میکنی و البته همینها فرورفتن در تاریکی را سرعت میبخشد. بعد از این، شرایط دستبهدست هم میدهد تا فرد بتواند تغییر جایگاه دهد. این اتفاق برای من بسیار راحت بود. چون با قاعده بازی آشنا بودم و برای اینکه بتوانم استفاده بیشتری ببرم فقط باید دنبال کسی میگشتم که خودش تولیدکننده و فرمول ساخت شیشه را بلد باشد. آن موقع هم مثل الان نبود که افراد زیادی فرمول را بدانند افرادی که میتوانستند این کار را انجام دهند خیلی کم بودند. من و یکی از دوستان آن زمان، شخصی را پیدا کردیم که فوتوفن را بلد بود و به هر طریقی بود او را مجبور کردیم با ما همکاری کند. آن زمان تقریبا 23ساله بودم.
به غیراز فرمول، چه چیز دیگری لازم بود؟ سرمایه لازم نداشت؟
ماده اصلی تولید شیشه [...] است و آن زمان قرص [...] وجود نداشت و ماده اصلی از خارج میآمد. سرمایه زیادی هم نمیخواست. برای تولید یککیلو شیشه تقریبا حدود 30 میلیونتومان لازم بود.
این سرمایه را از کجا آوردی؟
من سلطان پیداکردن پول از کف خیابان بودم. 30 میلیون برای من پولی نبود و پیداکردن این مبلغ شاید دو روز کار میبرد. خیلیها بودند که دوست داشتند سرمایهگذاری کنند و شریک شوند اما من قبول نمیکردم. کیفقاپی و زورگیری میکردم و پول لازم را تهیه میکردم.
همیشه آماده فرار بودم، حتی جرات نمیکردم در خانه خودم لباس راحتی بپوشم و با کفش میخوابیدم. این زندگی به نظر من زندگی نیست |
چطور مشتری پیدا میکردی؟
ماجرا خیلی ساده است؛ مثلا الان من کار کابینت میکنم کسانی که کار کابینت انجام میدهند به من زنگ میزنند و کار سفارش میدهند. آنموقع هم همینطور بود. من قبل از آن 10 سال سابقه مصرف و فروش موادمخدر داشتم. آنموقع شیشه فراگیر نشده و تازه به بازار آمده بود. برای اینکه مشتری خودم را داشته باشم به کسی که برای تهیه موادمخدر دیگر پیش من میآمد میگفتم شیشه هم دارم. بههرحال، آب، گودال را پیدا میکند. خیلیها به من زنگ میزدند و من از میان آنها مشتریان خودم را گلچین میکردم و دیگر خردهفروشی انجام نمیدادم. این روند از سال 85 تا 89 که به کنگره 60 آمدم، ادامه داشت.
در مدتی که تولیدکننده بودی با گروهای دیگر هم درگیر شده بودی؟
درگیری زیاد است. چون هرکسی میخواهد خودش کار را دستش بگیرد. خیلی وقتها پیش میآمد زنگ میزدند شیشه را ببرم اما چند نفر کمین گذاشته بودند و جنسم را از من میگرفتند. من هم دنبال جبران و تلافی میرفتم، بههرحال من هم آدمهای خودم را داشتم.
چه اتفاقی باعث شد از تولید شیشه دست بکشی؟
من از لحاظ مادی همهچیز داشتم و هرچیز که اراده میکردم، برایم فراهم بود اما واقعیت این بود که خیلی از چیزها را از دست داده بودم. چیزی از زندگی نفهمیده و همیشه آماده فرار بودم، حتی جرات نمیکردم در خانه خودم لباس راحتی بپوشم و با کفش میخوابیدم.
موادمخدر اول به آدم «در باغ سبز» نشان دهد و خیلی خلأها را پر میکند اما دقیقا زیرکی سیستم موادمخدر این است که طوری درگیرت میکند که از زندگی عادی میمانی. چیزهایی که یک روز خیلی مهم بود از ذهنت پاک میشود |
این زندگی به نظر من زندگی نیست؛ همیشه درگیر بودم. پیش آمده بود همسرم چهار روز به من زنگ بزند و من هر دفعه بگویم 10دقیقه دیگر میآیم و این 10دقیقه چهار روز طول بکشد. من تکپسر خانواده هستم و پدرومادرم را 20 سال از داشتن فرزند محروم کردم و با آنها غریبه بودم. اوایل این چیزها را درک نمیکردم اما کمکم متوجه شدم خیلی چیزها را بابت این زندگی از دست میدهم. افرادی که درگیر بیماری مصرف موادمخدر میشوند خیلی تاوان میدهند و هیچ کدامشان راضی نیستند اما راهی ندارند؛ همانطور که من قبل از کنگره تاوان سنگینی بابت آن دادم.
چه شد که از تولید موادمخدر به کنگره رسیدی؟
یکسری عوامل دستبهدست هم داد. از ششماه قبل از اینکه به کنگره بیایم، کار تولید نمیکردم. یکی از آشنایانم حدود یکسال بود که به کنگره میآمد و اصرار داشت من هم بیایم. وقتی آمدم و خواستم درمان را شروع کنم به دام ماموران نیروی انتظامی افتادم و چون جنس همراهم بود سه، چهار ماه به زندان کهریزک رفتم و آنجا به خودم خیلی گفتم بعد از آزادی باید به کنگره بروم تا ببینم چه میشود. خسته شده و دنبال یک جرعه آرامش بودم. موادمخدر اول به آدم «در باغ سبز» نشان دهد و خیلی خلأها را پر میکند اما دقیقا زیرکی سیستم موادمخدر این است که طوری درگیرت میکند که از زندگی عادی میمانی. چیزهایی که یک روز خیلی مهم بود از ذهنت پاک میشود. شیشه با موادمخدر دیگر، فرق دارد.
من موادمخدر مختلفی مصرف کرده و فروختهام اما چیزی که در شیشه دیدم این بود که آدمهایی با گروه سنی و جنسیت مختلف دنبالش بودند و همه تفکری مشترک داشتند و آنهم این بود که تمام زمین و زمان دست به دست هم داده است تا او نتواند زندگی کند. این تفکری بود که در ذهن خودم هم وجود داشت. شیشه بدبینی، بیاعتمادی و بعد از آن هم جرم و جنایت به دنبال دارد. شیشه ماده مخدری است که جانی به وجود میآورد. دو، سه ماه که در زندان بودم سنگهایم را با خودم واکندم و بعد از آزادی به کنگره رفتم و راه درمان را ادامه دادم. آن موقع اگر در ظاهر نگاه میکردید انسان بودم اما خوی حیوانی در من وجود داشت و این چیزی بود که خودم هم احساس میکردم و خسته شده بودم. فکر میکردم در اینجا فقط درمان میشوم و مواد را کنار میگذارم و وقتی به اینجا آمدم کل زندگیام عوض شد. از سال 89 تا الان زندگیام عوض شده است.
طعم پول راحت و بیدردسر را چشیدهای، دلت نمیخواهد دوباره سراغ پول راحت بروی؟ اینبار میتوانی خودت مصرف نکنی و فقط فروشنده باشی.
نه، اصلا فکر آن لحظات را نمیکنم. وقتی وارد شوم دوباره آلوده میشوم. الان میدانم راه و کار درست چیست؛ به همین خاطر اصلا دوباره به آن مسایل فکر نمیکنم، من حال امروزم را، چه با پول و چه بیپول، به بهترین روزهای آن زمان نمیدهم.
پیشنهادت به آنهایی که الان مصرفکننده هستند، چیست؟
آدم مصرفکننده نصیحتپذیر نیست اما من پیشنهادم برای افرادی که خسته شدهاند و دنبال راه هستند این است که اگر میخواهند پرونده موادمخدر را ببندند وقت بگذارند. کسب اطلاعات در مورد کنگره، خیلی راحت است. امیدوارم این فرصت برای آنها هم فراهم شود.(شرق)
برای اینکه جذاب تر از چیزی که هستید به نظر برسید لازم نیست زحمت زیادی بکشید.
با چند تغییر کوچک میتوانید خودتان را به فردی جذابتر تبدیل کنید.
چند تکنیک برای جذاب تر شدن
حرف پیش پا افتاده نزنید
در تحقیقاتی افرادی که در مورد مسائل سطحی و پیشپا افتاده حرف میزنند را با افرادی که درمورد مسائل عمیقتری صحبت میکنند، مقایسه شدهاند.
این تحقیقات نشان میدهد که آنهایی که درمورد خودشان، اعتقادات و علایقشان حرف میزنند
باور دارند که همسرانشان جذابتر از آنهایی هستند تا آنهایی که در مورد آبوهوا یا موضوعات پیش پا افتاده دیگر حرف میزنند.
ارتباط چشمی
وقتی با فرد جدیدی آشنا میشوید، اول ببینید چشمانش چه رنگی است.
کمی بیشتر از حالت عادی به چشمهایش نگاه کنید. این ارتباط چشمی شما را برای آن فرد جذابتر خواهد کرد.
بهداشت فردی
در مورد تاثیری که یک حمام خوب میتواند بر جذابیت شما بگذارد هیچ تردیدی نیست.
با اینکار بوی بهتری خواهید داد، موهایتان زیباتر به نظر خواهد رسید و همچنین نشان خواهد داد که برای خودتان ارزش قائل هستید.
همچنین مسواک زدن دندانهایتان، اصلاح صورت و استفاده از دئودورانت را فراموش نکنید.
حرکت دستها
آنهایی که موقع صحبت کردن از دستهایشان استفاده میکنند به نظر با اعتماد به نفس تر و فعالتر به نظر میرسند و این از جمله خصوصیات شخصیتی با ارزشی است که بر جذابیت شما اضافه میکند.
خوب لباس بپوشید
شاید اینکه بینیتان چه شکلی باشد دست خودتان نبوده است ولی این خودتان هستید که میتوانید تصمیم بگیرید چه لباسی تن بدنتان کنید.
باور کنید لباسی که برای پوشیدن انتخاب میکنید تاثیر بسیار زیادی روی سطح جذابیت شما دارد.
در واقع، حتی اگر دختر زیبایی باشید، اگر خوب لباس بپوشید به نظر همه جذابتر خواهید رسید.
لبخند بزنید
افرادی که لبخند میزنند به نظر همه جذابتر میرسند تا آنهایی که لبخند نمیزنند.
بنابراین اگر میخواهید ظاهرتان را بهتر کنید، کافی است لبخند روی لبهایتان بنشانید.
مرموز به نظر برسید
این تکنیک حداقل در مورد آقایان بسیار موثر است. تحقیقات نشان میدهد که خانمها بیشتر جذب مردهایی میشوند که از ظاهر آنها نمیتوانند بفهمند چه احساسی نسبت به آنها دارند.
ممکن است دلیل آن این باشد که زنها خیلی به آن مرد و اینکه دوستشان دارد یا نه فکر میکنند.
و ازآنجا که خیلی به آن مرد فکر میکنند، به این نتیجه میرسند که دوستش دارند.
بوی خوب بدهید
اینکه بوی خوبی بدهید مغز آدمها رانسبت به جذابیت شما تحریک میکند.
کمی عطر یا ادوکلن باعث میشود در نظر دیگران جذابتر به نظر برسید.
منبع : mardoman.net
برای این که یک دختر یا خانم شیک پوش و مد روز باشید ایده خوبی است که اخبار دنیا مد و سایت های مد و زیبایی و فش را دنبال کنید .
میتوانید از عکس هایی که در این مورد در دنیای اینترنت موجود است ایده بگیرید . سایت های مرتبط با مد و لباس و آرایش میتواند کمک بسیار خوبی برای شما باشد . همچنین سایت هایی مثل پینترست ( Pinterest ) و clothia برای جمع آوری عکس ها و الگوهای زیبا، مناسب هستند .
ولی جمع آوری ایده و الگوگیری از افراد معروف به تنهایی نمیتواند باعث شیک پوشی شما شود .
در این مطلب از سایت مد روز پیشنهاداتی برای شما داریم .
ممکن است شما از طرز لباس پوشیدن و تیپ زدن کسی خوشتان آمده باشد ولی هیچگاه نباید دقیقا از روی استایل و سبک لباس و آرایش او کپی برداری کنید . از دیگران ایده و الگو بگیرید و سبکی را که پسندیده اید برای خودتان شخصی سازی کنید .
موقع انتخاب لباس و نوع آرایش و … به تیپ و شخصیت و اندام و رنگ پوست و … حتما توجه ویژه داشته باشید . وقتی نوع پوشش و تیپ کسی برازنده اوست ، دلیلی ندارد که دقیقا همان پوشش برازنده شما هم باشد .
دختران و خانم هایی که واقعا شیک پوش هستند توجه چندانی به برند بودن و یا مد روز بودن لباس و زیورآلات خود نمیکنند . آنها بیشتر به این توجه دارند که چه لباسی به تیپ و ظاهرشان می آید و چه رنگی را با چه رنگ دیگری باید بپوشند .
آنها به خوبی میدانند که چگونه باید لباس خود را ست کنند و هیچ توجهی به تبلیغات فروشنده مغازه ها نمیکنند . از طرفی لباس های مد روز و برند معروف شدیدا گران قیمت هستند و با هزینه ای که برای خرید این لباس ها میپردازید میتواند لباس و زیورآلات شیک تر و بیشتری خریداری کرده و کلی هم پس انداز کنید . اکثر برندها فقط بخاطر نام بزرگشان بیخودی گران هستند .
این خیلی خوب است که ترس را کنار گذاشته و هرازچندگاهی استایل و نحوه پوشش خود را کلا تغییر دهید . تیپ ها و رنگ های جدیدی انتخاب کنید و از تغییرات بزرگ نترسید . برای تغییر ، اعتماد بنفس داشته باشید و اجازه ندهید لباس های شما ، شما را محدود کنند . این شما هستید که لباس را میپوشید ، نگذارید لباس ها شما را بپوشند :)
همیشه سعی کنید از لباس ها و رنگ ها و زیورآلاتی که همیشه مد هستند داشته باشید . داشتن لباس ها و زیورآلات با رنگ هایی که عمومی هستند و معمولا با هرنوع تیپی ست میشوند واقعا حیاتی و مهم است . مثلا :
این لباس ها در مواقع ضروری بسیار به درد بخور هستند و میتوانند تقریبا با هر رنگ و لباس دیگری ست شده و تیپ شما را کامل کنند .
بعد از انتخاب تیپ و پوشش و ترکیب رنگ مناسب خودتان ، زود به زود نوع پوشش و انتخاب رنگ خود را تغییر ندهید . وفادار بودن به تیپ ( برای مدت محدود ) میتواند به تمرکز شما روی سبک پوششتان کمک کرده و تا حد زیادی هزینه های شما را کاهش دهد
موقع انتخاب تیپ و استایل شخصی ، به موقعیت اجتماعی و شغلی خود توجه ویژه ای داشته باشید . پوشش و تیپ یک خانم معلم کاملا متفاوت از پوشش یک خانم فروشنده است . ویا تیپ یک کارمند با تیپ یک آرایشگر کاملا متفاوت خواهد بود
به محض اینکه تیپ و نحوه لباس پوشیدن خود را تغییر دادید ، کمد لباس خود را تمیز کرده و هر آن چیزی که مربوط به تیپ قبلی شما میباشد را دور بیاندازید و یا به کسی اهدا کنید . هیچ گاه به امید روز مبادا ، کمد خود را تبدیل به انبار لباس کهنه نکنید .
مطمئن شوید که از محتویات درون کمد خود رضایت کامل دارید و هر آن چیزی که مورد نیاز تیپ فعلی شما است در کمد لباس شما یافت میشود . این کار اعتماد بنفس خاصی به شما خواهد داد و انتخاب لباس برای شما خیلی راحت تر از قبل خواهد بود . در مورد دور کردن لباس های کهنه از خودتان ، شدیدا بی رحمانه عمل کنید و خاطرات و احتیاط را کنار بگذارید
تمام هزینه های خود را صرف خرید مانتو ، پالتو ، شلوار ، و شال و کفش نکنید .
گوشواره ، کیف ، دستبند ، ساعت ، عینک ،کمربند و سایر زیوآلات نیز از واجبات هستند . عینک آفتابی زنانه در سال های اخیر محبوبیت زیادی در بین خانم ها پیدا کرده است .
این روزها استفاده از لباس های ساده و تک رنگ بسیار پرطرفدار است . این نوع لباس ها می تواند زیبایی و سنگینی خاصی به ظاهر شما ببخشد . ولی در هنگام انتخاب لباس های ساده و تک رنگ ، بسیار باید دقیت داشته باشید تا لباس شما با اندام و رنگ پوست و قد و وزن شما مطابقت داشته باشد .
خود را محدود به خرید لباس های ساده با رنگ های سیاه و سفید نکنید . با کسانی که اطلاعات خوبی دارند مشورت کرده و لباس های رنگی زیبا ، متناسب با تیپ و اندام خود انتخاب کنید .
لباس هایی به رنگ سبز روشن و گل بهی روشن و ارغوانی و یا آبی کاربنی بسیار زیبا و جذاب هستند.
ممکن است شما قدبلند باشید ، لاغر باشید و یا پاهای بلند و کشیده ای داشته باشید . اگر این ویژگی های خود را دوست دارید و احساس میکنید که بخشی از زیبایی شما هستند ، با نوع پوشش خود این ویژگی ها را نمایان تر کنید . برای مثال پوشیدن مانتویی که زیاد بلند نیست ، میتواند پاهای شما را کشیده تر نشان دهد
یا ممکن است چشم های آبی زیبایی داشته باشید و با استفاده از روسری خوش رنگ آبی روشن ( ساده و بدون طرح ) و همچنین آرایش چشم ملایم ، توجهات را به رنگ زیبای چشم خود جلب کرده و ترکیب رنگ دلنشینی ایجاد نمایید .
تا جایی که میتوانید از پوشیدن لباس ها به صورت روی هم خودداری کنید . برای مثال از پوشیدن چند بلوز به صورت همزمان و روی هم ( مثلا برای گرم شدن در فصل سرما ) خودداری کرده و در عوض لباس مناسب برای فصل را انتخاب نمایید .
آرایش موهای سر و همین طور ابرو و مژه شما یکی از بخش های مهم تیپ شماست . همیشه موهای مرتبط و تمیز متناسب با تیپ لباس و پوشش خود داشته باشید .
اصلا مهم نیست که چگونه دیده میشود و یا مد روز چیست . مهم این است که شما در لباس خود باید احساس راحتی کنید . مثلا در صورتی که پوشیدن نوعی کفش پاشنه بلند مد است و بسیار هم با تیپ شما زیباست ، ولی باعث اذیت پا و زخمی شدن پای شما میشود ، هیچگاه از این کفش استفاده نکنید
اختصاصی سایت مد روز / حسینی