چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت 10:43
خانهای در روسیه به گونهای طراحی شده است که سقف آن روی زمین و کف اتاقها در بالا قرار دارد. در طراحی تمام قسمتهای داخلی نیز از همین ترفند استفاده شده است تا به جذابیت و در نتیجه علاقهمندی افراد برای بازدید از آن اضافه شود.
جام جم سرا به نقل از ایران: قاب را داد دست کسی که پذیرفته بود نقش شاگرد را بازی کند و خیلی جدی دوباره سرگرم کار خودش شد. کمی آن طرفتر یک قاب دیگر را هم جدا کرد. بعد زل زد به یک آگهی چای که روی در ورودی بود، جلو رفت و مثل یک تردست ماهر طلق آگهی را بیرون کشید و لوله کرد: «بگیر طعم خوبی نداره همهاش مواد افزودنیه».
مثل مکانیکی که پیچ و مهرهای را بر گوشه لبها گرفته باشد، نگاهی به کف قطار انداخت و در یک لحظه، کلیدی در دستش ظاهر شد. چمباتمبه زد، یکی دو بار کلیدش را تکان داد و تکهای از کف قطار را جدا کرد. صدای ریل پیچید توی واگن. یکی از دوستانش داد زد: «آقا جلوی اینو بگیرین الان قطارو اوراق میکنه.»
مسافری دل و جرأت به خرج داد و گفت: «برادر محترم کر شدیم بذار سرجاش»
همه خندیدند.
- این موریانه برادر محترمه؟ اسمش موریانهاس بیعقل و بیآزاره ولی لاکردار عین موریانه به هرچی بزنه هضمش میکنه.
- آقای موریانه خواهش میکنم بذار سرجاش پرده گوشمون پاره شد.
- ای بابا مردم اعصاب ندارن ها... این دو تا قاب رو جا بزن ببینم، اون در چشه؟
رفت سراغ در انتهای واگن، چند بار دستگیره را بالا و پائین کرد. قفل بود. تکه سیمی از جیبش درآورد و مثل کلید کرد توی قفل در، دو سه بار این طرف و آن طرف چرخاند و در باز شد. صدای سایش کر کننده چرخ روی ریل دوباره واگن را پر کرد. در را نیمه باز گذاشت و رو به مسافران گفت: «هر کی اعصاب نداره میتونه از این در پیاده بشه».
یکی از بچهمحلهایش گفت: «بچهها جون مادرتون جلوشو بگیرین، تا ایستگاه بعدی کل قطار میشه یک مشت پیچ و مهره... عباس بگیرش، رفت سراغ لولاها، الان درو از جا درمیاره.»
بعد رو به مسافران گفت: «ببخشید موریانهاس دیگه، عین آفت میمونه، ولش کنی یک ساعت دیگه یه فرغون پیچ جای قطار تحویل میده... بچهها رفت سراغ میلهها جلوشو بگیرین.»
مسافران مات و مبهوت نگاهش میکردند. این دیگر از کدام سیاره پائین افتاده بود. دست به هر چیزی میزد در چشم به هم زدنی اوراق میشد. دستها را به کمر میزد و لحظهای جای پیچها و اتصالات را وارسی میکرد و مثل ساعت سازی که میداند چطور چرخدندهای را بردارد با یک تق وسیله را اوراق میکرد. داشت جعبه چکش اضطراری را وارسی میکرد که قطار ایستاد. یکی از دوستانش جلو آمد و پس گردنی محکمی زد پس کلهاش:
«بیا بریم بیرون بابا جون، بیا بریم، آبرو و حیثیت برامون نذاشتی... ولش کن این لاکردارو، رسیدیم... خوبه که تو استخدام ایران خودرو نشدی، به جای ماشین، گاری گاری پیچ و مهره میدادی دست مردم. ول کن این میله رو، اون بالا هم یه چیزایی پیدا میشه اوراق کنی.»
توی ایستگاه از در قطار بیرون رفتند و جماعتی را هاج و واج پشت سرشان در قطار جا گذاشتند! (محمد مطلق)
پاسخ مشاور: از آنجا که بتازگی دوره نوجوانی (مقطع سنی ۱۲تا۱۸ سال) را گذراندهاید، این طور به نظر میرسد که برخی خصوصیات این سن، هنوز در رفتارتان باقی مانده است و شما از نظر رفتاری و روانی به طور کامل این مرحله را سپری نکردهاید.
متلک؛ از خصایص نوجوانی است
اصولاً فردی در سن نوجوانی دچار بیثباتی عاطفی است و خود را همه چیزدان یا به اصطلاح عامه «علامه دهر» میپندارد، از اطرافیان خود دائم ایراد میگیرد و سبک بیانش متفاوت است. اگر فرد آموخته باشد خواستهها و احساسات خود را چگونه بیان کند، میتواند با کلمات مناسب مسائلش را مطرح کند، ولی اگر این روش را نیاموخته باشد، با کلامی نامناسب و یا با تکه انداختن، کنایه و متلک بیان میکند. همین سبک رفتاری که در برخوردهای شما نیز مشاهده میشود، باعث خواهد شد که دیگران از شما دلزده و ناراحت شوند و چون نگران مسخره شدن از سمت شما هستند، نمیتوانند با شما راحت ارتباط برقرار کنند و به گفتوگو بنشینند؛ لذا از شما دوری میکنند.
بهتر است مهارتهای ارتباطی مناسب را بیاموزید تا بتوانید هم در ارتباط با دیگران حرفتان را بزنید و هم اطرافیان به جای دور شدن، جذب شما شوند و دوستتان داشته باشند.
گوش کردن:
مهمترین مهارت در یک ارتباط موثر، خوب گوش کردن است. گوش کردن با شنیدن متفاوت است؛ ما همه صداهای اطرافمان را میشنویم و شنیدن یک رفتار غیر فعال است، ولی در گوش کردن فرد با دقت به صحبتهای اطرافیانش گوش میدهد وحرف آنها را قطع نمیکند و با بدن و صورتش واکنش نشان میدهد. قبل از اینکه فرد مقابل، حرفش تمام شود، فرد شنونده، جواب آماده نمیکند. احساسات طرف مقابل را میفهمد و دربارهاش حدس نمیزند. همچنین با وی ارتباط چشمی برقرار میکند.
لحن کلام:
در یک ارتباط، لحن کلام خیلی مهم است. لحن یعنی آهنگی که ما با آن صحبت میکنیم. آیا آهنگ کلام شما پرخاشگرانه است یا آرام؟ شاید شما حرفی بزنید ولی چون با لحن تند میگویید، فرد مقابل آن را متلک و پرخاش تلقی میکند. لحن آرام افراد را به شما بیشتر جذب میکند.
قضاوت نکردن:
وقتی دیگران با شما صحبت میکنند، بهتر است آنها را قضاوت نکنید و روی حرفهای آنها صفت خوب و بد نگذارید. سعی کنید با قضاوتهای عجولانه که مثلاً در فلان مورد اشتباه کردی، آنها را ازخود دور نکنید.
همدلی:
وقتی طرف مقابل حرف میزند، موضوع مطرح شده، را از نگاه دوستتان ببینید و در جواب مشکلش پوزخند یا جملاتی مانند اینکه مهم نیست، ولش کن حالا و... نگویید یا دوستتان را نصیحت نکنید.
بیان احساسات:
باید بیاموزید که چگونه در یک ارتباط، احساسات مثبت و منفی خود را مطرح کنید تا به بهبود روابطتان کمک کند. برای این کار بهتر است اول احساسات خودتان (چه خوب و چه بد) را بدرستی بشناسید تا زمانی که قصد دارید حرفی به کسی بزنید، بتوانید صحبت خود را راحتتر بیان کنید و باعث دلخوری فرد مقابل نشوید.
به نظر میرسد که شما در این زمینهها، ضعیف رفتار میکنید یعنی به جای همدلی با متلک و قضاوت صحبت میکنید و در نتیجه راههای ارتباط با اطرافیانتان قطع میشود. بهتر است برای اصلاح رفتار خود و کسب این مهارتها به صورت حضوری با یک مشاور مشورت کنید. (راهله فارسی - کارشناس ارشد مشاوره/ خراسان)
23