سالهاست که کارشناسان نظام سلامت در اغلب کشورهای جهان به این نتیجه مهم رسیدهاند که پول ریختن به پای درمان، تمامی ندارد و شما هر چقدر صرف نظام درمان کنید، باز هم آخرش با کمبود بودجه مواجه میشوید.
مثلا اگر واکسن بیماری فلج اطفال در اختیار مردم نباشد، در آن صورت نظام درمان مجبور میشود که هر ساله مبلغ هنگفتی را صرف درمان این بیماری کند؛ آن هم در شرایطی که معمولا تبعات این بیماری قابل پیشگیری تا پایان عمر، باقی میماند.
اما با اجرای طرح واکسیناسیون سراسری برای مصون ماندن کودکان از بیماری فلج اطفال، میشود با هزینه بسیار کمتری، این بیماری را به طور کامل ریشهکن کرد و از آن طرف هم دیگر نظام سلامت برای مداوای این گروه از بیماران، متحمل هزینه نمیشود.
نهتنها در بیماریهای واگیردار، بلکه در بیماریهای غیرواگیر نیز همان داستان چاه و لیوان آب، صادق است.
این روزها حتی بسیاری از شهروندان عادی که هیچ تبحری در علم پزشکی ندارند، میدانند که چاقی مفرط، تحرک نداشتن، رژیم نامناسب غذایی و مصرف دخانیات میتواند انسان را در برابر دهها بیماری مختلف، آسیبپذیر کند، اما خیلیها همچنان توجه چندانی به پیشگیری ندارند و بدتر آنکه نظام سلامت در کشور ما نیز طی سالهای اخیر، به فعالیتهای پیشگیرانه اهمیت نداده است.
این روزها به گفته بسیاری از مسئولان نظام سلامت، دیگر مثل چند دهه قبل، مشکل عمده ما مقابله با بیماریهای واگیری مثل وبا، سل، حصبه و فلج اطفال نیست، زیرا علم پزشکی به نقطهای رسیده که میتواند این امراض را مهار کند و واکسیناسیون عمومی برای مهار این بیماریهای واگیر نیز سالهای متوالی است که در کشور ما نهادینه شده است.
چالش عمده نظام سلامت ایران در عصر فعلی، بیماریهای غیرواگیری مثل دیابت، نارساییهای قلبی و عروقی، فشارخون و سرطان است که در صدر مشکلات نظام سلامت، جا خوش کرده و هر ساله نیز هزینههای زیادی برای درمان این بیماریها خرج میشود.
نهتنها بسیاری از شهروندان، بلکه مسئولان نظام سلامت هم طی دهههای متوالی، به بحث بهداشت و پیشگیری، بیاهمیت بودند و در نتیجه همین جدی نگرفتن بهداشت عمومی، حالا بیماری غیرواگیری مثل سرطان که تا چند دهه قبل، تهدیدی عمومی و جدی برای سلامت ایرانیان به حساب نمیآمد، هماکنون به سومین عامل مرگ و میر ایرانیها تبدیل شده است.
جدای از سرطان، خیلی دیگر از بیماریهای غیرواگیر هم در جامعه ما افزایش نگرانکنندهای دارند و در چنین وضعیتی است که میگوییم در صورتی که نظام سلامت به بحث بهداشت و پیشگیری برنگردد، مجبور میشود روز به روز بودجههای درمان را افزایش دهد.
وضع بهداشت بحرانی است
آمارها درباره بهداشت و سلامت ایرانیها به حدی نگرانکننده است که نیم نگاهی به همین آمارهای رسمی، بخوبی میتواند گویای عمق بحران در نظام بهداشت کشور باشد.
بر اساس آمارهای رسمی وزارت بهداشت، رژیم غذایی نامناسب، فشار خون و توده بدنی بالا (چاقی)، سه عامل اصلی خطر برای سلامت ایرانیان اعلام شده است.
به گفته معاون بهداشت وزیر بهداشت، 47 میلیون نفر در کشور ما از غذای نامناسب استفاده میکنند. همچنین تحرک ناکافی، سیگار، دیابت، آلودگی هوا، کلسترول بالا، خطرات شغلی و مصرف مواد مخدر هم عوامل خطرزای دیگری است که سلامت ایرانیان را هدف قرار داده است.
جدای از این عوامل خطرزا، 19 میلیون نفر در کشور تحرک ندارند و پنج میلیون ایرانی هم سیگار میکشند. همچنین هفت میلیون نفر از قند خون بالا رنج میبرند و 15 میلیون ایرانی دیگر نیز کلسترول بالا دارند.
طوری که علیاکبر سیاری برای ایسنا تشریح کرده کمبود ویتامین d از سال 80 تا 91 نیز در بین ایرانیها شش برابر شده است. این میزان کمبود در زنان باردار در برخی استانها به 91 درصد رسیده و کمبود ویتامین d دربین نوجوانان نیز 76 درصد است.
کوتاهی قد هم یکی دیگر از تبعات فراموش شدن مقوله بهداشت و پیشگیری در جامعه است که به تعبیر مسئولان نظام سلامت، عمده دلایل آن به بیعدالتی و گرسنگی برمیگردد.
بر اساس آمارهای رسمی، متوسط کشوری کوتاهی قد در بین کودکان زیر پنج سال ایرانی 6.8 درصد اعلام شده و جالب است که 20.7 درصد جمعیت سیستان و بلوچستان ـ یعنی حدود یک پنجم جمعیت این استان ـ به کوتاهی قد مبتلا هستند.
توجه به این آمار و ارقام ناامیدکننده بخوبی گویای این موضوع است که این حجم وسیع از مشکلات بهداشتی در کشور، یکروز و یکشبه به دست نیامده ، بلکه این وضع بحرانی، محصول سالها فراموشی نظام بهداشت است.
اصلا هم بعید نیست که در صورت ادامه بیتوجهی به بحث پیشگیری و تغییر سبک زندگی، این آمارهای بحرانی در سالهای آینده به مرز بحرانیتری کشیده شود.
نهادینه کردن بهداشت، 20 سال طول میکشد
وقتی از بحث پیشگیری و بهداشت حرف میزنیم، بدیهی است که فرهنگسازی در این زمینه، نقش بسیار مهمی دارد؛ طوری که شاید بتوان با اطمینان گفت تا وقتی فرهنگسازی نشود و مردم واقعا نخواهند سبک زندگی خود را عوض کنند، هر فعالیت درمانی از سوی حاکمیت با شکست مواجه میشود.
وقتی مردم به نوشابههای گازدار علاقه داشته باشند، فرآوردههای نامطمئنی مثل سوسیس و کالباس بخورند، تمایلی به تحرک و ورزش نداشته باشند، نمک و روغن زیاد مصرف کنند و در رابطه با نکات مهمی مثل افزایش قندخون، بالا رفتن چربی، فشارخون بالا و افزایش وزن خود حساس نباشند، بدیهی است که باید منتظر بود تا در این جامعه، آمار سرطان افزایش صعودی داشته باشد.
حالا اگر در همین وضعیت، فرهنگسازی نشود و مردم به سبک زندگی سالم تشویق نشوند، هر حرکتی برای مهار سرطان، کماثر خواهد بود.
به همین دلایل است که محسن مصلحی، دبیر شورای عالی نظام پزشکی کشور در گفتوگو با جامجم، تاکید میکند: نهادینه کردن بهداشت و پیشگیری در جامعه ما، فعالیتی زمان بر است و شاید 20 سالطول بکشد.
به گفته این مقام مسئول، اگر نظام سلامت از همین حالا به بحث بهداشت و پیشگیری، توجه جدیتری نشان بدهد، در یک بازه پنج ساله میتوانیم اولین علائم مثبت این اقدامها ـ مثل کاهش بیماریهای غیرواگیر در جامعه ـ را شاهد باشیم.
حمایت رسانه و جامعه پزشکی برای آموزش مردم، نکته مهمی است که مصلحی به آن تاکید دارد.
به گفته او، هماکنون رابطه بین بیمار و پزشک، رابطهای درمان محور است، در حالی که اگر قرار است بهداشت در جامعه ایرانی نهادینه شود، الزامی است که رابطه بیمار و پزشک رابطهای بهداشت محور شود.
یعنی در سیستم بهداشت محور، به جای آنکه بیمار فقط برای درمانش به پزشک مراجعه کند، بیمار بیشتر برای گرفتن راهکارهای پیشگیرانه و خدمات بهداشتی به پزشک مراجعه میکند که الزام این کار هم اجرای اصولی برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع است.
در شیوه بهداشت محور، بیمار با مشاهده کوچکترین علائم بیماری به پزشک متخصص مراجعه نمیکند و درواقع، پزشکان عمومی در صف نخست برنامههای بهداشت و درمان قرار میگیرند، همچنین پزشکان خانواده نیز پرونده پزشکی و سوابق تمام افراد جامعه را پیگیری میکنند و تنها در این حالت است که میتوان امیدوار بود بهداشت به جای درمان در صدر دغدغههای نظام سلامت جای بگیرد.
آیا به طرح تحول بهداشت، امیدی هست
وزارت بهداشت حدود چهار ماهی میشود که در حال اجرای طرح تحول نظام سلامت است؛ طرحی که قرار است نظام درمان و بهداشت را دگرگون کند و اوضاع سلامت ایرانیان را بهبود ببخشد.
اما طی این چندماه، منتقدان تاکید داشتند در اجرای این طرح کلان، به مقوله درمان توجه زیادی شده و موضوع مهم بهداشت، رها شده است. منتقدان نظام سلامت بر این باورند که توجه صرف به نظام درمان و بیاعتنایی به بحث بهداشت، نمیتواند این طرح جامع را به سرمنزل مقصود برساند.
حالا وزارت بهداشت چند هفتهای میشود که طرحهایی را برای بهبود وضع بهداشت کشور مطرح کرده و مسئولان این وزارتخانه امیدوارند که با اجرای این طرحهای بهداشتی در طرح تحول سلامت، بتوانند آمار نگرانکننده سلامت ایرانیان را سروسامانی بدهند.
اضافه شدن واکسنهای جدید به برنامه واکسیناسیون ملی، اجرای پزشک خانواده در شهرهای زیر 20 هزار نفر جمعیت، احداث شبکههای بهداشت برای 10 میلیون حاشیهنشین شهری، غربالگری و درمان مبتلایان اختلالات روانی و ارتقای شبکه بهداشت روستایی و شهری، از جمله اقداماتی است که وزارت بهداشت برای تحول در نظام سلامت در نظر گرفته است.
آنگونه که مسئولان وزارت بهداشت عنوان کردهاند، طرح تحول بهداشت، تاثیری جدی بر سیمای سلامت ایرانیان برجای میگذارد و قرار هم نیست که این طرح کلان مثل طرح پزشک خانواده فعلی، فقط نام و نشانی از آن وجود داشته باشد.
اما اینکه آیا مجموع این طرحهای وزارت بهداشت میتواند در مقام عمل، امید به زندگی در بین ایرانیان را افزایش دهد و یا اینکه آیا این طرحهای بهداشتی قادر است حداقل در مقابل موج ابتلا به بیماریهای غیرواگیر بایستد، پرسشهایی است که فقط گذر زمان میتواند به آنها پاسخ بدهد.
امین جلالوند / گروه جامعه