جام جم سرا: قبادیان با اشاره به اینکه آرامش لازمه زندگی است، خاطرنشان کرد: سرزنش کردن به ویژه سرزنش کودکان و اگر در جمع باشد تأثیر مخرب دارد و اعتماد به نفس را پایین میآورد.
وی ادامه داد: گاهی یکی از زوجین همسر خود را در برخی مسائل با وجود اینکه به هیچوجه در به وجود آمدن آن مسئله نقشی هم نداشته است مورد سرزنش قرار میدهد که این سرزنش باعث سردی ارتباط بین زوجین خواهد شد.
این روانشناس طلاق عاطفی را ناشی از همین سرزنشهای بیمورد و جبههگیریهای بیجای زوجین نسبت به هم دانست و تصریح کرد: طلاق عاطفی که بسیار مخربتر از طلاقی است که در شناسنامه ثبت ومنجر به جدایی کامل زوجین از هم میشود، میباشد در بسیاری موارد ناشی از همین سرزنشهاست.
به نقل از ایسنا، وی با بیان اینکه البته سرزنش هم در برخی موارد سازنده است، اما باید موقعیت فرد سرزنش شونده و نحوه سرزنش کاملاً مورد توجه فرد سرزنش کننده قرار بگیرد، خاطرنشان کرد: اگر ضعفی که در وجود یک فرد است همیشه بهعنوان یک سرکوفت و سرزنش مطرح شود، معضلاتی را به وجود میآورد و این سرزنش حتی اگر با هدف اصلاح رفتار باشد به آنجایگاه واقعی خود نمیرسد و حتی آرامش، صلح و استحکام بنیان خانواده را بر هم میزند.
او گفت: کسیکه به طعنه، کنایه و سرزنش فرد دیگر را آزار میدهد، خودش نیز به همان مشکل و ایراد مبتلا خواهد شد. سرزنش زن یا شوهر، خانواده را دچار بدبینی میکند و زوجین هر یک احساس میکنند در دل همسر خود جایگاهی ندارند در نتیجه زمینه تردید، بدبینی و سوءظنهای حاد در خانواده ایجاد میشود.
قبادیان با یادآوری اینکه زوجین باید با نگاه محبت و صمیمیت به زندگی نگاه کنند، افزود: لازم است نگاه زوجین نسبت به زندگی یک نگاه مثبت باشد و اگر اطرافیان نسبت به غیبت یکی از زوجین در نزد دیگری اقدام کردند باید زن و شوهر هر یک در چنین مواقعی برای هم یک فرد مطمئن و تکیهگاه باشند.
وی با تاکید بر اینکه سرزنش نباید در ملاء عام باشد، گفت: از خانوادهها انتظار میرود هیچگاه در نزد داماد یا عروس خانواده نسبت به هم بیاحترامی نکنند، چراکه این باعث میشود احترام آنها در نزد داماد یا عروس خانواده خدشهدار شود.
فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسانها بیان شده شکرگزاری و سپاس از بابت نعمتهای الهی اســت. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را بجای آورند. بنظر می رسد که انسانها پس از دریافت نعمت، شکر بجای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده اســت. علماء درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برخیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته اســت.
شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
بنابراین حقیقت این اســت که شکرگزاری، به همین سادگی که بیان می کنیم نیست. به عبارت دیگر، شکرگزاری یک کار عبادی مهم اســت که باید اهمیت و روش درست آن را آموخت. درباره اهمیت شکرگزاری همین بس که مایه ثابت ماندن نعمتهای موجود ما و مایه زیاد شدن آنها می گردد و در مقابل، کفران نعمت یکی از شکلهای کافر بودن اســت. (بحارالانوار، جلد 68)
ارتباط شکرگزاری با افزایش نعمت به حدی زنده و سریع اســت که اولیای دین فرمود ه اند:"هیچگاه نمی شود که بنده در یاد خود شکر نعمتی را که خدا به او داده اســت به جا بیاورد مگر اینکه نعمتش افزوده می گردد قبل از اینکه شکرش به مرحله زبان هم برسد." (بحارالانوار، جلد 68)
ازامام صادق علیه السلام نقل شده اســت که کفر در کتاب خدا بر پنج وجه اســت که یکی از انواع آن کفران نعمت اســت.
چند نکته قابل توجه!!
1. لزوم شکر منعم امری فطری و درونی اســت که هر انسانی با رجوع به عقل و فطرت خویش در می یابد که در ب راب ر هر ک س ى ک ه ب ه او خدمتی کرده یا ن ع متى عطا کرده باید تشکر کند و گر نه از طرف عقل خود، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. با توجه به همین روحیه، وقتى انسان متوجه مى شود ک ه قدرتی بی همتا نعمت هاى مادی و معنوی بی شماری به وی عطا نموده، لازم می بیند که این قدرت لایزال را بشناسد، و از او تشکر کند. بنا براین وجوب شکر نعمت قبل از این که یک واجب شرعی باشد، واجب عقلی اســت.
وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم
2. اگر چه خداوند از شکرگزاری بندگان بی نیاز اســت، ولى به خاطر منفعت و مصلحت بندگان خود و به خاطر نتایجی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی که برای شأن و منزلت انسان به همراه دارد، آنان را به شکرگزاری فرا خوانده اســت. در قرآن کریم پس از نوید افزودن بر نعمت های سپاسگزاران، کفران نعمت را موجب عذاب الهی دانسته اســت.
3. شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
4. بدون شک هیچ کس توان شکر نعمت هاى خدا را ندارد، و برترین شکر آدمى اظهار عجز و ناتوانى از شکرگزاری در برابر نعمت هاى او و عذر تقصیر به پیشگاه حق بردن اســت.
1 - هنگام استفاده از هر نعمتی توجه کنیم که خدا آن را به ما داده اســت و نیز "الحمد لله" بگوییم.
2- از کسی که به ما خوبی می کند و نعمت خدا به واسطه او به ما برسد، تشکر کنیم.
3- وقتی شخص معلول یا مشکلداری را می بینیم، با یاد سلامتی و آسایش خود خدا را حمد کنیم (البته به شکلی که آن شخص نشنود و رنجیده خاطر نگردد).
4- وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم. (کافی ج 2 باب شکر)
فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسانها بیان شده شکرگزاری و سپاس از بابت نعمتهای الهی اســت. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را بجای آورند. بنظر می رسد که انسانها پس از دریافت نعمت، شکر بجای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده اســت. علماء درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برخیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته اســت.
شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
بنابراین حقیقت این اســت که شکرگزاری، به همین سادگی که بیان می کنیم نیست. به عبارت دیگر، شکرگزاری یک کار عبادی مهم اســت که باید اهمیت و روش درست آن را آموخت. درباره اهمیت شکرگزاری همین بس که مایه ثابت ماندن نعمتهای موجود ما و مایه زیاد شدن آنها می گردد و در مقابل، کفران نعمت یکی از شکلهای کافر بودن اســت. (بحارالانوار، جلد 68)
ارتباط شکرگزاری با افزایش نعمت به حدی زنده و سریع اســت که اولیای دین فرمود ه اند:"هیچگاه نمی شود که بنده در یاد خود شکر نعمتی را که خدا به او داده اســت به جا بیاورد مگر اینکه نعمتش افزوده می گردد قبل از اینکه شکرش به مرحله زبان هم برسد." (بحارالانوار، جلد 68)
ازامام صادق علیه السلام نقل شده اســت که کفر در کتاب خدا بر پنج وجه اســت که یکی از انواع آن کفران نعمت اســت.
چند نکته قابل توجه!!
1. لزوم شکر منعم امری فطری و درونی اســت که هر انسانی با رجوع به عقل و فطرت خویش در می یابد که در ب راب ر هر ک س ى ک ه ب ه او خدمتی کرده یا ن ع متى عطا کرده باید تشکر کند و گر نه از طرف عقل خود، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. با توجه به همین روحیه، وقتى انسان متوجه مى شود ک ه قدرتی بی همتا نعمت هاى مادی و معنوی بی شماری به وی عطا نموده، لازم می بیند که این قدرت لایزال را بشناسد، و از او تشکر کند. بنا براین وجوب شکر نعمت قبل از این که یک واجب شرعی باشد، واجب عقلی اســت.
وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم
2. اگر چه خداوند از شکرگزاری بندگان بی نیاز اســت، ولى به خاطر منفعت و مصلحت بندگان خود و به خاطر نتایجی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی که برای شأن و منزلت انسان به همراه دارد، آنان را به شکرگزاری فرا خوانده اســت. در قرآن کریم پس از نوید افزودن بر نعمت های سپاسگزاران، کفران نعمت را موجب عذاب الهی دانسته اســت.
3. شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
4. بدون شک هیچ کس توان شکر نعمت هاى خدا را ندارد، و برترین شکر آدمى اظهار عجز و ناتوانى از شکرگزاری در برابر نعمت هاى او و عذر تقصیر به پیشگاه حق بردن اســت.
1 - هنگام استفاده از هر نعمتی توجه کنیم که خدا آن را به ما داده اســت و نیز "الحمد لله" بگوییم.
2- از کسی که به ما خوبی می کند و نعمت خدا به واسطه او به ما برسد، تشکر کنیم.
3- وقتی شخص معلول یا مشکلداری را می بینیم، با یاد سلامتی و آسایش خود خدا را حمد کنیم (البته به شکلی که آن شخص نشنود و رنجیده خاطر نگردد).
4- وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم. (کافی ج 2 باب شکر)