فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
اعتدال از ریشه عدل، به معنی میانه گیری ما بین دو حالتِ یک چیز از نظر کمّی و کیفی و تناسب برقرار کردن میان آن دو اسـت. اصل اعتدال، باید به شکل کلّی و فراگیر بر سراسر زندگی فردی و اجتماعی انسان حاکم باشد و همیشه و همه جا افکار، کردار و گفتار او را در برگیرد.
ما در این نوشتار به اختصار و اجمال به این مقوله مهم می پردازیم:
آیات و روایات و احکام و مقررات اسلامی نیز به طور گسترده و پیگیر درصدد تنظیم همه امور فردی و اجتماعی مسلمانان بر محور حق و اعتدال و پیشگیری از نامیزانی و افراط و تفریط اند گاه نیز به خاطر اهمیت موضوع با شاخص بودن آن به تعیین مصداق می پردازد که چند نمونه را در زیر عنوان می کنیم:
انسان، موجودی دو بعدی اسـت و بایستی نیازمندیهای جسمی و روحی خود را از راههای مشروع و معقول تأمین کند؛ هم به جسم و نیازهای مادی آن توجه کند و هم در پرورش روح و تهذیب آن بکوشد هم آخرت خود را مدّنظر داشته باشد و هم دنیای خویش را ضایع نسازد
1ـ خواب و خوراک: خرد آدمی حکم می کند که هر موجود زنده ای باید به اندازه نیاز خویش از منابع غذایی بهره ببرد و در عین حال هر گونه افراط و تفریط در خورد و خوراک، زیان آور و نامعقول اسـت.
قرآن مجید در این زمینه می فرماید: «... کُلُوا وَاشْرَبوُا وَ لاتُسْرِفُوا إنه لایُحِبُّ الْمُسرِفینَ» (اعراف (7)، آیه 31) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.
خوردن و آشامیدن بیش از حد و گنجایش، سبب ویرانی جسم و روح آدمی می شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره پرخوری می فرماید: «لَیسَ شَیْءٌ اَضَرَّ عَلی قَلْبِ المُؤمِنِ مِنْ کَثْرَةِ الاکْلِ وَ هِیَ مُورِثَةٌ لِشَیْئَیْنِ قَسْوَةِ القَلْبِ وَ هَیْجانِ الشَّهوَةِ» (مصباح الشریعة، باب 34) برای قلب مؤمن، چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست، چنین کاری سبب سنگدلی و تحریک شهوت می شود.
2ـ کار و عبادت: انسان، موجودی دو بعدی اسـت و بایستی نیازمندیهای جسمی و روحی خود را از راههای مشروع و معقول تأمین کند؛ هم به جسم و نیازهای مادی آن توجه کند و هم در پرورش روح و تهذیب آن بکوشد هم آخرت خود را مدّنظر داشته باشد و هم دنیای خویش را ضایع نسازد. برای تأمین نیازمندیهای زندگی و مشارکت در رفع نیازهای اجتماعی باید به کار و تلاش بپردازد و برای خودسازی و تأمین سعادت اخروی به دریافت معارف دینی و پرستش و نیایش با پروردگار همت گمارد. قرآن مجید، در این باره می فرماید: «وَ ابْتَغِ فیما اتیکَ اللهُ الدّارَ الاخِرَةَ وَلاتَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا...» (قصص (28)، آیه 77) در آنچه که خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره دنیایی ات را فراموش نکن.
مؤمنان واقعی، عمر خود را میان دنیا و آخرت تقسیم می کنند و برای هر یک به اندازه لازم وقت می گذارند، هم زندگی دنیایی خود را به شکلی ساده و آبرومند اداره می کنند و هم با عشق و علاقه، به عبادت و آمادگی برای سرای آخرت می پردازند و هیچ یک را فدای دیگری نمی کنند، چنان که امام کاظم ـ علیه السلام ـ فرمود: «لَیْسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ دُنیاهُ لِدینِهِ وَدینَهُ لِدنیاهُ» (تحف العقول، ص 433، اسلامیّه) کسی که دنیایش را برای دینش و دینش را برای دنیایش ترک کند، از ما نیست.
3ـ مصرف و هزینه: مؤمن موظف اسـت در حد توان و نیروی خویش به گردش چرخ اقتصادی جامعه کمک کند و علاوه بر تأمین هزینه های زندگی در رونق و سازندگی میهن اسلامی سهیم شود. در اسلام، راههای درآمد حلال و مجاز، از راههای حرام و ممنوع مشخص شده و هر کس درآمد مشروعی به دست آورد، مالک آن می شود و مجاز اسـت طبق نظر عقل و شرع آن را به مصرف برساند در این میان افراط و تفریط در مصرف و هزینه، امری نامعقول اسـت، قرآن مجید در این باره چنین رهنمود می دهد: «وَ لاتَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولةٌ اِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطها کُلُّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلوُماً مَحْسوراً» (اسراء ـ 29) دستت را به گردنت زنجیر کن (انفاق و بخشش را ترک منما) و به طور کامل آن را مگشا تا سرزنش شده و حسرت زده، در گوشه ای بنشینی!
سیاست اقتصادی فردی و اجتماعی مسلمانان باید براساس اعتدال تنظیم گردد و در هر برنامه ای از خسّت و تنگ نظری از یک سو و تبذیر و زیاده روی از سوی دیگر، باید اجتناب کنند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، حد اعتدال و میانه را برگزینند که به طور قطع موفقتر خواهد بود.
اعتدال، در زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیر دارد. مهم ترین آنها عبارت اند از:
1ـ تربیت: یکی از راه کارهای تربیت و اصلاح نفس، میانه روی اسـت، زیرا تربیت، در سایه تعدیل قوای نفسانی و کنترل قوه غضب و شهوت و عقل به دست می آید. بر این اساس امام علی (علیه السلام) می فرماید: هرگاه به اصلاح خود مایل بودی، میانه رو، قانع و کم آرزو باش. (1)
2ـ نجات انسان: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یکی از اسباب نجات آدمی را اعتدال در هنگام دارایی و نداری می داند. (2) این نجات شامل نجات انسان از ناملایمات زندگی دنیا و عذاب عالم برزخ و قیامت می شود.
3ـ بی نیازی: امام صادق (علیه السلام) می فرماید: (ان القصد یورث الغنی؛ (3) به درستی که میانه روی، سبب بی نیازی و ثروت می شود). دلیل این بی نیازی آن اسـت که با اعتدال و اندازه گیری در زندگی، فعالیت های اقتصادی مانند مصرف، تولید، و هزینه های زندگی سامان می یابد و از اسراف جلوگیری می شود.
4ـ سلامتی: سلامت بدن انسان به تعادل قوای جسمانی بستگی دارد. غدد هورمونی اگر کمتر یا زیادتر ترشح کند، سلامت آدمی را تهدید خواهد کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: هر کس سلامتی می خواهد، پس باید میانه رو باشد. (4)
5ـ وحدت: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: بر شما باد به میانه روی، زیرا ملتی که میانه رو باشد، هرگز دچار تفرقه نخواهد شد. (5)
6ـ الفت: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: استووا تستِو قلوبکم؛ (6) معتدل باشید تا دل های شما به هم نزدیک شود). دلیل این الفت و نزدیکی آن اسـت که بسیاری از اختلافات فرقه ها و افراد مختلف جامعه بر اثر افراط و تفریط در مباحث اجتماعی و دینی پدید می آید.
7ـ آسان شدن مشکلات: امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: میانه روی در کارها را فراگیر، زیرا کسی که میانه روی را فرا گیرد، امور زندگی بر او آسان خواهد شد. (7) انسان میانه رو آمادگی نسبی برای رویارویی با مشکلات اجتماعی را دارد؛ مثلاً کسی که اهل قناعت اسـت و برای کم خرج کردن تمرین کرده، در واقع خود را برای روزهای سخت آماده نموده اسـت.
8ـ رشد و بالندگی: رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: خدای تعالی هر گاه ماندگاری و رشد امتی را بخواهد، اعتدال و پاک دامنی را روزیشان می کند. (8)
9ـ در امان ماندن از هلاکت: امام علی(علیه السلام) می فرماید: (لن یهلک من اقتصد؛ (9) کسی که میانه روی کند، هلاک نمی شود.)
سیاست اقتصادی فردی و اجتماعی مسلمانان باید براساس اعتدال تنظیم گردد و در هر برنامه ای از خسّت و تنگ نظری از یک سو و تبذیر و زیاده روی از سوی دیگر، باید اجتناب کنند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، حد اعتدال و میانه را برگزینند که به طور قطع موفقتر خواهد بود.
پی نوشت ها:
(1) غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 192.
(2) تنبیه الخواطر، ج 1، ص 167.
(3) کافی، ج 4، ص 53.
(4) غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 226.
(5) فردوس الاخبار، ج 1، ص 387.
(6) کنز العمال، ح 20575.
(7) غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 440.
(8) در المنثور، ج 3، ص 270.
(9) غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 70.
فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسانها بیان شده شکرگزاری و سپاس از بابت نعمتهای الهی اســت. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را بجای آورند. بنظر می رسد که انسانها پس از دریافت نعمت، شکر بجای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده اســت. علماء درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برخیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته اســت.
شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
بنابراین حقیقت این اســت که شکرگزاری، به همین سادگی که بیان می کنیم نیست. به عبارت دیگر، شکرگزاری یک کار عبادی مهم اســت که باید اهمیت و روش درست آن را آموخت. درباره اهمیت شکرگزاری همین بس که مایه ثابت ماندن نعمتهای موجود ما و مایه زیاد شدن آنها می گردد و در مقابل، کفران نعمت یکی از شکلهای کافر بودن اســت. (بحارالانوار، جلد 68)
ارتباط شکرگزاری با افزایش نعمت به حدی زنده و سریع اســت که اولیای دین فرمود ه اند:"هیچگاه نمی شود که بنده در یاد خود شکر نعمتی را که خدا به او داده اســت به جا بیاورد مگر اینکه نعمتش افزوده می گردد قبل از اینکه شکرش به مرحله زبان هم برسد." (بحارالانوار، جلد 68)
ازامام صادق علیه السلام نقل شده اســت که کفر در کتاب خدا بر پنج وجه اســت که یکی از انواع آن کفران نعمت اســت.
چند نکته قابل توجه!!
1. لزوم شکر منعم امری فطری و درونی اســت که هر انسانی با رجوع به عقل و فطرت خویش در می یابد که در ب راب ر هر ک س ى ک ه ب ه او خدمتی کرده یا ن ع متى عطا کرده باید تشکر کند و گر نه از طرف عقل خود، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. با توجه به همین روحیه، وقتى انسان متوجه مى شود ک ه قدرتی بی همتا نعمت هاى مادی و معنوی بی شماری به وی عطا نموده، لازم می بیند که این قدرت لایزال را بشناسد، و از او تشکر کند. بنا براین وجوب شکر نعمت قبل از این که یک واجب شرعی باشد، واجب عقلی اســت.
وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم
2. اگر چه خداوند از شکرگزاری بندگان بی نیاز اســت، ولى به خاطر منفعت و مصلحت بندگان خود و به خاطر نتایجی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی که برای شأن و منزلت انسان به همراه دارد، آنان را به شکرگزاری فرا خوانده اســت. در قرآن کریم پس از نوید افزودن بر نعمت های سپاسگزاران، کفران نعمت را موجب عذاب الهی دانسته اســت.
3. شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
4. بدون شک هیچ کس توان شکر نعمت هاى خدا را ندارد، و برترین شکر آدمى اظهار عجز و ناتوانى از شکرگزاری در برابر نعمت هاى او و عذر تقصیر به پیشگاه حق بردن اســت.
1 - هنگام استفاده از هر نعمتی توجه کنیم که خدا آن را به ما داده اســت و نیز "الحمد لله" بگوییم.
2- از کسی که به ما خوبی می کند و نعمت خدا به واسطه او به ما برسد، تشکر کنیم.
3- وقتی شخص معلول یا مشکلداری را می بینیم، با یاد سلامتی و آسایش خود خدا را حمد کنیم (البته به شکلی که آن شخص نشنود و رنجیده خاطر نگردد).
4- وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم. (کافی ج 2 باب شکر)
فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسانها بیان شده شکرگزاری و سپاس از بابت نعمتهای الهی اســت. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را بجای آورند. بنظر می رسد که انسانها پس از دریافت نعمت، شکر بجای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده اســت. علماء درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برخیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته اســت.
شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
بنابراین حقیقت این اســت که شکرگزاری، به همین سادگی که بیان می کنیم نیست. به عبارت دیگر، شکرگزاری یک کار عبادی مهم اســت که باید اهمیت و روش درست آن را آموخت. درباره اهمیت شکرگزاری همین بس که مایه ثابت ماندن نعمتهای موجود ما و مایه زیاد شدن آنها می گردد و در مقابل، کفران نعمت یکی از شکلهای کافر بودن اســت. (بحارالانوار، جلد 68)
ارتباط شکرگزاری با افزایش نعمت به حدی زنده و سریع اســت که اولیای دین فرمود ه اند:"هیچگاه نمی شود که بنده در یاد خود شکر نعمتی را که خدا به او داده اســت به جا بیاورد مگر اینکه نعمتش افزوده می گردد قبل از اینکه شکرش به مرحله زبان هم برسد." (بحارالانوار، جلد 68)
ازامام صادق علیه السلام نقل شده اســت که کفر در کتاب خدا بر پنج وجه اســت که یکی از انواع آن کفران نعمت اســت.
چند نکته قابل توجه!!
1. لزوم شکر منعم امری فطری و درونی اســت که هر انسانی با رجوع به عقل و فطرت خویش در می یابد که در ب راب ر هر ک س ى ک ه ب ه او خدمتی کرده یا ن ع متى عطا کرده باید تشکر کند و گر نه از طرف عقل خود، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. با توجه به همین روحیه، وقتى انسان متوجه مى شود ک ه قدرتی بی همتا نعمت هاى مادی و معنوی بی شماری به وی عطا نموده، لازم می بیند که این قدرت لایزال را بشناسد، و از او تشکر کند. بنا براین وجوب شکر نعمت قبل از این که یک واجب شرعی باشد، واجب عقلی اســت.
وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم
2. اگر چه خداوند از شکرگزاری بندگان بی نیاز اســت، ولى به خاطر منفعت و مصلحت بندگان خود و به خاطر نتایجی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی که برای شأن و منزلت انسان به همراه دارد، آنان را به شکرگزاری فرا خوانده اســت. در قرآن کریم پس از نوید افزودن بر نعمت های سپاسگزاران، کفران نعمت را موجب عذاب الهی دانسته اســت.
3. شکرگزاری ریشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظیم برکات الهى برای انسان اســت، که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم تر مى سازد از این رو علیرغم بی نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده اســت.
4. بدون شک هیچ کس توان شکر نعمت هاى خدا را ندارد، و برترین شکر آدمى اظهار عجز و ناتوانى از شکرگزاری در برابر نعمت هاى او و عذر تقصیر به پیشگاه حق بردن اســت.
1 - هنگام استفاده از هر نعمتی توجه کنیم که خدا آن را به ما داده اســت و نیز "الحمد لله" بگوییم.
2- از کسی که به ما خوبی می کند و نعمت خدا به واسطه او به ما برسد، تشکر کنیم.
3- وقتی شخص معلول یا مشکلداری را می بینیم، با یاد سلامتی و آسایش خود خدا را حمد کنیم (البته به شکلی که آن شخص نشنود و رنجیده خاطر نگردد).
4- وقتی نعمتی به ما می رسد یا یاد نعمتی می افتیم سجده شکر کنیم و اگر موقعیتمان مناسب نیست، صورت را بر دست گذاشته، "الحمد لله" بگوییم. (کافی ج 2 باب شکر)