خبرگزاری آریا -
از مهم ترین عوامل منسجم تر شدن یک خانواده ، وجود محبت و ابراز احساسات مثبت است
شاید یکی از آرزوهای خیلی از آدم های روی زمین، داشتن یک کانون خانوادگی گرم باشد. اینکه همه اعضا بتوانند با همدیگر ارتباط صمیمانه داشته باشند، با یکدیگر به تفریح بروند و با هم سر میز شام جمع بشوند. این آرزو ممکن است حتی هیچ وقت برای برخی از افراد برآورده نشود زیرا این اتفاق نیازمند انجام دادن یکسری مهارت های خاص است.
به نظر شما چرا در گذشته اعضای خانواده ها ارتباط بهتری با هم داشتند و صمیمی تر بودند؟ چه چیزی باعث می شد که آنها برای همدیگر وقت بیشتری بگذارند؟
رنگ و بویی دیگر با مهرورزی
یکی از مهم ترین عواملی که باعث منسجم تر شدن یک خانواده می شود، وجود محبت و ابراز احساسات مثبتی هست که اعضای آن خانواده به یکدیگر می کنند. سر منشاء مهرورزی اعضای یک خانواده به یکدیگر، محبت بین پدر و مادر است.
در واقع اگر فرزندان محبت بین والدینشان را ببینند قطعا در یک محیط امن پرورش پیدا می کنند و از روحیه و شخصیت سالم تری برخوردار می شوند. این فرزندان به راحتی می توانند از رفتار والدینشان الگوبرداری کنند.
اعضای چنین خانواده ای مسلما می توانند با یکدیگر ارتباط بهتری داشته باشند و از در کنار همدیگر بودن نهایت لذت را می برند. یکی از مهم ترین عوامل خوشبختی خانواده های قدیمی تر، اینکه هنوز پدربزرگ ها و مادربزرگ ها با هم مهربان هستند و از کنار هم بودن لذت می برند همین مساله مهرورزی است.
پس زوج های عزیز، باید مهارت های مهرورزی به همسرتان را یاد بگیرید و آن ها را در چهارچوب خاص، در حضور فرزندانتان نشان بدهید تا آنها هم این مهارت را یاد بگیرند.
پرورش ایمان و خانواده ای مهربان
معنویت یکی از عواملی است که می تواند منجر به ایجاد کانون خانوادگی گرم تر بشود. اگر اعضای یک خانواده به دستورات دینی و مذهبی خود عمل کنند و آن ها را در زندگی فردی خود اعمال کنند، قطعا می توانند از خانواده ی مهربان تری برخوردار شوند.
کسی که به خدا اعتقاد داشته باشد و رعایت حق و حقوق دیگران را قبول داشته باشد، می تواند مراقب نوع رفتار کردنش با اعضای خانواده خودش باشد و در این صورت به کانون گرم خانوادگی دست پیدا کند.
یکی دیگر از مسایلی که در گذشته باعث می شد که خانواده ها منسجم تر باشند این است که ابعاد معنوی و مذهبی افراد قوی تر بوده و بیشتر به دستورات دینی که عمل می کردند باور و اعتقاد داشتند و صرفا از روی تکلیف و وظیفه آنها را انجام نمی دانند. پس می توانستند اثرات آن را در زندگی شخصی خودشان هم وارد کنند.
مدیریت اخلاقی
مدیریت اخلاق در خانواده ها بسیار مهم است. اخلاق یکی از ویژگی های اصلی و اساسی انسان ها هست و اگر بتوانند آن را در خود تقویت کنند می توانند ارتباطات بین فردی بهتری را با دیگر افراد اطراف خود برقرار کنند.
داشتن اخلاق خوب و پسندیده یک ویژگی بارز در خانواده های نسل گذشته بوده است. اخلاق یعنی احترام گذاشتن به دیگران، تامین نیاز های آنها و گرفتن مشورت از آنها می باشد. امروزه متاسفانه این اصول در برخی افراد دیده نمی شود و به دلیل داشتن غرورهای کاذب، از احترام گذاشتن خودداری می کنند و در امور خود مشورتی را با کسی نمی کنند.
اگر افراد بعد اخلاقی خود را قوی تر کنند می توانند ارتباطات بین فردی بهتری را داشته باشند. هنگامی که یک مرد در کارهای مهم مربوط به زندگی مشترکش مثل خرید منزل، خودرو و ... از همسرش مشورت می گیرد، کاری می کند که توجه همسرش را به خودش بیشتر کند در این صورت مهر و محبت بین آنها هم بیشتر می شود و در نهایت با هم صمیمانه تر رفتار می کنند.
خوشرویی، خوش گویی، مسئولیت پذیری، احترام متقابل و توجه به نیازهای دیگران، مشورت گرفتن نیز از دیگر اصول وجود اخلاق در یک فرد است.
سبک زندگی خودمحور ممنوع
افرادی که در زندگی فقط به خودشان توجه می کنند و خودمحور هستند، نمی توانند زندگی های خوبی داشته باشند. افراد خودمحور کسانی هستند که به دیگران توجهی نمی کنند و فقط صرفا خودشان را می بینند. سعی کنید در 5 زمینه در زندگی تان خودمحور نباشید.
در تامین نیازهای اولیه زندگی، تفریح، قدرت، آزادی و محبت کردن. سعی کنید نوع محبتی که اعضای خانواده تان نیاز دارند را بشناسید و برآورده کنید، میزان آزادی و قدرت تصمیم گیری در زندگی مشترک و خانواده تان را مشخص کنید و به دیگر اعضای خانواده خود اجازه قدرت و آزادی در چهارچوب را بدهید.
یک عامل موفقیت در زندگی و داشتن خانواده های گرم و صمیمی، دیدن نیازهای متفاوت یکدیگر و مشورت گرفتن از آنها است.
تکنولوژی مضر
یکی از عواملی که باعث از هم پاشیدن یک خانواده می شود، استفاده بیش از حد از تکنولوژی می باشد. خانواده هایی که در آن ها هیچ رنگ و بویی از محبت و مهرورزی بین اعضای آن دیده نمی شود، توجهی به تامین نیازهای یکدیگر نمی شود، اعضای آن خودمحور هستند، نهایتا هر کدام از اعضا به سمت تکنولوژی مورد علاقه خودشان می روند و همین مساله باعث از هم پاشیدن انسجام یک خانواده می شود.
یکی به سمت رایانه و دیگری به سمت تلویزیون و تلفن همراه و استفاده بی حد و مرز از فضای مجازی کشیده می شود. در گذشته به دلیل این که استفاده از تکنولوژی به اندازه زمان حال قوی نبوده، افراد یک خانواده برای با هم بودن تلاش بیشتری را می کردند و صمیمی تر بودند.
منبع: تبیان
لحظهی دستیابی به اهداف، شیرینی وصفناپذیری دارد؛ اما برای اغلب افراد، این لذت زودگذر است و خیلی سریع عادی میشود.
ما دائم در جستجوی موفقیتهای جدید هستیم؛ چون موفقیت هر چقدر هم که بزرگ باشد، اندکی بعد تازگی خود را از دست میدهد. هنگامی که شما در نهایت به هدفی که در سر داشتهاید دست مییابید، ناگهان با اهداف جدید و غیرمنتظره روبهرو میشوید.
اما شادی و رضایت حاصل از بعضی موفقیتها برای مدتی طولانی بعد از هیجان اولیه باقی خواهد ماند. افراد موفق و خوشبخت، همیشه و در همهی جوامع ویژگیهای مشترکی داشتهاند. محققان دانشگاه هاروارد دربارهی افرادی که موفقیتهای چشمگیر به دست آورده بودند، تحقیق کردند. هدف آنها از این تحقیق، شناخت و تجزیه و تحلیل کارهایی بود که این افراد به طرزی متفاوت از مردم عادی انجام میدادند.
آنها دریافتند افرادی که برای مدت طولانی موفق و خوشبخت بودهاند، همهی فعالیتهایشان را پیرامون ۴ اصل سازماندهی میکنند.
آنها فعالیتهایی را دنبال میکنند که:
در این مقاله به مطالعهی رفتارهای متفاوتِ انسانهای موفق و خوشبخت میپردازیم.
از مهمترین عوامل موفقیت، شور و اشتیاق است که هیجان مورد نیاز را برای شروع کار و تحمل سختیهای مسیر ایجاد میکند. افراد موفق خود را کاملا وقف آنچه میخواهند، میکنند.
«جین گودال» دانشمند رفتارشناسی جانوران و مردم شناسی، در ۲۶ سالگی برای مطالعه و تحقیق دربارهی شامپانزهها، خانهاش در انگلستان را ترک و به تانزانیا مهاجرت کرد. او تمام زندگیاش را صرف انجام کاری کرد که از آن لذت میبرد و الهامبخش افراد بسیاری بود تا آرزوهایشان را فراموش نکنند و علایقشان را دنبال کنند.
برخلاف جریان آب شنا میکنند
تصور کنید اگر «بیل گیتس» برای اینکه تمام انرژی خود را صرف مایکروسافت کند، دانشگاه را رها نمیکرد؛ یا «ریچارد برانسون» در ۱۶ سالگی مدرسه را ترک نمیکرد، یا «استیون کینگ» هر ثانیهی اوقات فراغتش را به نوشتن رمان اختصاص نمیداد، دنیای امروز ما چه چیزهایی را از دست میداد!
مطرح کردن ایدههای فوقالعاده، وقتی آنها را اجرایی نکنید، هیچ ارزشی ندارد.
شادترین و موفقترین افراد، مشتاقِ کارکردن در مشکلات و سختیها هستند. آنها وقتی تصمیم به انجام چالشهای تازه میگیرند، تا آخرین مرحله را در نظر مجسم میکنند و تا رسیدن به هدف دست از تلاش برنمیدارند.
این افراد اشتباه میکنند و از آن درس میگیرند. فاجعه نیست اگر گاهی اوقات احمق به نظر برسید. ذهن خود را برای اشتباه کردن و تجربهی چالشهای بزرگ آماده کنید.
در پژوهش اخیر که در کالج «ویلیام اند مری» انجام شد؛ محققان پس از مصاحبه با بیش از ۸۰۰ داوطلب، دریافتند که موفقترینِ این افراد دو ویژگی مشترک داشتند:
سلامتی، موفقیت و خوشبختی با هم مرتبط هستند.
افراد موفق، موفقیت را در گرو سلامت فیزیکی خود میبینند. بر همین اساس آنها همواره تلاش میکنند عادتهای سلامتی را تمرین کنند. از مهمترین این عادات، خواب خوب (که با استرس مقابله میکند، تمرکز را افزایش میدهد و خلق و خو را بهبود میبخشد)، تغذیهی سالم (کمک به تمرکز) و ورزش ( افزایش سطح انرژی و بالا رفتن اعتمادبهنفس) است.
روی سختیها و مشکلات تمرکز نمیکنند
اگر بر مشکلات تمرکز کنید، دچار استرس و هیجانات منفی میشوید که اجرای اهداف را به تأخیر میاندازد؛ در حالیکه اگر به راهحلها توجه کنید قطعا کارایی بیشتری خواهید داشت.
این افراد به ارزش خود واقف هستند و خود را باور دارند. آنها معتقدند که موفقیت دیگران دیدشان را باز میکند و فرصتهای ممکن را به آنها نشان میدهد. آنها از موفقیتهای دیگران شاد و برای آنها ارزش قائل میشوند اما هرگز خود را با کسی مقایسه نمیکنند.
در حالیکه دیگران در محدودهی امن و آسایش خود ایستادهاند، افراد موفق خارج از این محدوده، خود را به چالش میکشند و در معرض افکار و ایدههای جدید قرار میدهند.
داشتن ذهن باز به معنی تمایل به بررسی ایدههای جدید و متفاوت است.
افراد موفق میدانند که هر دیدگاهی به نوبهی خود فرصت رشد آنها را فراهم میکند. آنها قادرند نظرشان را در مواجهه با واقعیات و اتفاقات جدید تغییر دهند و به مسائل و مشکلات از زاویهی دید متفاوت نگاه کنند. یکی از راههای باز نگاه داشتن ذهن این است که سعی کنید از هر مکالمهای حداقل یک نکتهی مفید به دست آورید.
اگر شادی شما در گرو مقایسهی خودتان با دیگران باشد، خوشحالیتان دیگر کاملا متعلق به خودتان نخواهد بود. افراد موفق وقتی در مورد کاری که انجام دادهاند احساس خوبی دارند، اجازه نمیدهند افکار یا اعمال هیچکس آنها را تحت تأثیر قرار دهد. غیرممکن است که ما به عنوان موجودات اجتماعی نسبت به نظرات دیگران هیچ عکسالعملی نداشته باشیم؛ ولی باید بدانیم که هرگز آنقدر که دیگران میگویند خوب یا بد نیستیم. پس بهتر است همیشه با دیدهی شک و تردید به نظرات دیگران بنگریم.
تست خودشانسی
اگر می خواهید بدانید تا چه اندازه خوشبخت هستید به پرسش های زیر پاسخ دهید.
1-وقتی پیش بینی ام درست از آب در نمی آید، عصبانی نمی شوم.
2-وقتی کسی در مورد من مطلب خنده داری می گوید، ازآن لذت می برم.
3-وقتی یک نفر از دوستانم جایزه یی می برد، خوشحال می شوم.
4-اگر کسی در صف از من جلو بزند، اعتراض می کنم.
5-خیلی زود از سرگرمی ها و تفریحات حوصله ام سر می رود.
6-اغلب روزها خیالپردازی می کنم.
7-آرزوهای زیادی دارم.
8-بیش از اندازه چاق هستم.
9-از خواندن رمان لذت می برم.
10-از خوابیدن متنفرم.
11-فکر می کنم جذاب هستم.
12-انتقادات را به خوبی پذیرا می شوم.
اگر امتیازتان بین 12-9 اسـت
اگر امتیازتان بین 8-5 اسـت
اگر امتیازتان 4-0 اسـت
خبرگزاری آریا -
حدود 7 میلیارد جمعیت در این کره ی خاکی زندگی می کند که خیلی از آنها باهم یک خانواده هستند، اما چند درصد آنها ، به معنای واقعی یک خانواده سالم و خوشبختند و احساس آرامش و شادی دارند و چند درصد آنها به خاطر بچه ها، حرف مردم و یا عدم توانایی در تنها زندگی کردن، همدیگر را تحمل کرده و ظاهرا یک خانواده اند؟
همانطور که می دانید، خانواده یک سکوی پرتاب است، پرتاب به سوی موفقیت و آرامش، همه ی شما حتما مزه ی یک روز آرامش واقعی را در کنار اعضای خانواده تان چشیده اید و از طرف دیگر، نا خوشی ها هم، پس متن زیر را بخوانید تا ببینید که چقدر خوشبختید؟
خوردن و خوابیدن
در خانواده های خوشبخت، افراد می کوشند که هر گاه امکان داشته باشد، با هم غذا بخورند یعنی آنان که حاضرند، صبر می کنند و کمی گرسنگی را تحمل می کنند تا عضو غایب برسد و در هنگام غذا خوردن با هم گفتگو کرده، به هم نگاه می کنند و غذا می خورند. مثلا مادر فرزندان را تشویق به صبر کردن برای رسیدن پدر می کند، سفره را می چیند و تزیین می کند و در هنگام حضور پدر خانواده، غذا را می کشد، آنها در حین غذا خوردن، در مورد وقایع روز صحبت می کنند، از غذا و هنر مادر تعریف و تمجید می کنند، در مورد برنامه های آینده خانواده و مشکلات صحبت و اظهار نظر می کنند و به طور کلی اوقات خوشی را در حین غذا خوردن دارند.
در حالی که در خانواده های غیرخوشبخت، هر کس هرگاه گرسنه شد، برای خودش غذا کشیده و منتظر شدن برای دیگری در کار نیست، اصلا بیشتر در بیرون از خانه غذا می خورند و حتا از غذای خانگی خبری نیست، افزون بر آن اگر تصادفی دور میز بنشینند، یا تلویزیون نگاه می کنند یا با تلفن همراه خود مشغولند! فضای خانه را سکوت، پر می کند و مادامی که با هم هستند، تماس چشمی با هم نداشته و فضای غیرصمیمی بر آن ها حاکم می شود.
ساعت خواب و بیداری در خانواده های خوشبخت همسان و همزمان و نزدیک به هم است به طوری که زن و شوهر حدوداً همزمان به رختخواب رفته و پس از کمی گفتگوی شبانه ونوازش، به خواب می روند و حدوداً همزمان نیز از خواب بر می خیزند. در صورتی که در خانواده های غیرخوشبخت با فاصله یکی دو ساعته به رختخواب رفته و با همین فاصله نیز از خواب برمی خیزند.
در خانواده های خوشبخت به آنچه که دیگری برایشان انجام داده، توجه کرده، یادآور شده سپاس گزاری کرده و قدردانی می کنند و در خانواده های غیرخوشبخت، پیوسته این پرسش مطرح است که مگر تو برای من چه کرده ای؟
چند ویژگی دیگر
1- هر یک از انسان ها دارای یک دنیای اختصاصی و شخصی مربوط به خود می باشند. در خانواده های خوشبخت، زن و مرد پیوسته می کوشند تا با دنیای اختصاصی هم آشنا گشته و راهی به سوی آن بگشایند. در صورتی که در خانواده های غیرخوشبخت، نسبت به نزدیک شدن به دنیای اختصاصی هم بی علاقه بوده و پیوسته از آن دور می شوند.
2- در خانواده های خوشبخت به آنچه که دیگری برایشان انجام داده، توجه کرده، یادآور شده سپاس گزاری کرده و قدردانی می کنند و در خانواده های غیرخوشبخت، پیوسته این پرسش مطرح است که مگر تو برای من چه کرده ای؟ به طوری که می توان گفت در خانواده های خوشبخت افراد پیوسته از یکدیگر شاکر و سپاس گزارند و در خانواده های غیرخوشبخت ناراضی و طلب کار و این مطلب در آن جا زیاد شنیده می شود، «تو هیچ کاری تا حالا برای من نکرده ای»، یا «تو فقط به فکر خودت بوده ای».
3- در خانواده های خوشبخت، پاسخ به درخواست ها معمولاً؛ حتماً، چشم، خوب، یا کوششم را خواهم کرد یا هر کاری از دستم بر آید، و تو از طرف من مطمئن باش می باشد ولی پاسخ در خانواده های غیرخوشبخت معمولاً نه، نمی دانم، از من ساخته نیست، حالا ببینم، فکر نمی کنم که بتوانم و از من بر نمی آید یا اگر توانستم، خواهد بود.
4- در خانواده های خوشبخت «ما» به عنوان مالکیت جمعی، حتی در زمینه بدهکاری و گرفتاری ها به کار می رود مانند خانه ما، ماشین ما، بدهی ما، دوستان ما، دردسرهای ما، بچه های ما و در خانواده های غیرخوشبخت بیشتر واژه های «من» در زمینه های گوناگون به کار گرفته می شود. همچون ماشین من، خانه من، حساب من، بچه من.
ان شا الله که شما جزو خانواده های خوشبخت باشید.
منبع:تبیان