جام جم سرا: شخصیت انسانها را میتوان با معیارهای گوناگون دستهبندی کرد. برونگرایی و درونگرایی دو شخصیت کاملا متضاد انسان است که در این مبحث به تعریف آن پرداختهایم. فراموش نکنید برونگرایی و درونگرایی ـ هر دو ـ کاملا عادی و طبیعی است و صرفا از این جهت که یکی به مسائل عینی و دیگری به موضوعات ذهنی بیشتر گرایش دارد، خلاف یکدیگر است.
در حقیقت باید گفت زندگی برونگراها در کنار دیگران معنا میگیرد و بودن در میان مردم به آنها انرژی میدهد. یک روز دوستداشتنی برای آنها معمولا روزی است که یک دوجین دوست یا اعضای خانواده کنارشان باشند. آنها به حضور مردم عشق میورزند، چراکه میتوانند برای حرفهایشان مخاطبهای بسیاری پیدا کنند و فرصت خوبی برای ابراز وجود خواهند داشت.
برونگراها افرادی گرم و صمیمی، دوستداشتنی، پرانرژی و سرشار از روح زندگی هستند. آنها بیشتر مواقع تلاش میکنند در مرکز توجه باشند که البته خیلی زود هم موفق میشوند، زیرا از نظر دیگران بیشتر این افراد، جذاب و همراهان خوبی هستند. آنها خیلی راحت میتوانند با افراد جدید ارتباط برقرار کنند، از آن نوع آدمهایی هستند که وقتی وارد یک مهمانی میشوند با همه شروع به صحبت میکنند. معمولا در پایان مهمانی هم چند دوست خوب به دوستانشان اضافه میشود.
برونگراها در شرایط عادی بسرعت حوصلهشان سر میرود و همیشه به دنبال انگیزه هستند. کارهای تکراری آزارشان میدهد، مگر این که جذابیت خاصی برایشان داشته باشد یا این که آنها را مورد توجه دیگران قرار دهد. آنها دوست دارند افکارشان را حتی اگر هنوز کاملا به آنها اعتقاد پیدا نکردهاند، با دیگران در میان بگذارند. بنابراین ممکن است خیلی زود تغییر عقیده بدهند. آنها نسبت به هر نوع محرکی واکنش نشان میدهند و جسور و خودرای هستند. این افراد معمولا به سراغ مشاغلی پرهیاهو مانند کار در رسانهها میروند.
فواید برونگرایی
از آنجا که این افراد براحتی با دیگران دوست میشوند و در اجتماعات حضور فعال دارند، میتوانند در تبادلات فرهنگی بسیاری شرکت کنند و به همین دلیل آنها همیشه داستانی برای تعریف کردن دارند. همچنین خیلی زود مهارتهای اجتماعی را میآموزند و به علت این که خیلی راحت افکارشان را بازگو میکنند دیگران آنها را بسرعت شناخته و سریعتر به جمع خود راه میدهند. چون سعی میکنند در مرکز توجه باشند اعتماد به نفسشان بسیار بالاست و خیلی زود میتوانند در کار مورد علاقهشان رشد کنند. این افراد از ماجراجویی لذت میبرند و مثلا آنها را میبینید که به سراغ مشاغل پرخطر مانند آتشنشانی، تعقیب توفان و غریق نجاتی در دریا رفته و عاشق ورزشهای پرهیجان مانند صخرهنوردی یا شیرجه در آسمان میشوند. این نوع مشاغل و سرگرمیها میتواند از نظر احساسی آنها را غنی و از نظر ذهنی سرحال و پرانرژی نگه دارد.
از نظر شغلی این افراد میتوانند فضای محل کارشان را پر از انرژی کرده، روی پروژههای مختلف به همراه گروههای کاری گوناگون بدون مشکل فعالیت کنند.
مضرات
اما برونگرایی مضراتی نیز به همراه دارد. از آنجا که این افراد براحتی با افراد بسیاری دوست میشوند هرگز وقت پیدا نمیکنند دوستیهای عمیقی داشته باشند و معمولا روابطشان با دیگران در همان سطح اولیه باقی میماند. آنها معمولا پس از مدتی دوستی ممکن است به این نتیجه برسند که برخی دوستیها را باید رها کرد و مناسب نیستند. آنها هرگز نمیتوانند لحظهای تنها باشند و از آرامش موجود لذت ببرند، بنابراین گاهی اوقات حتی خواندن یک کتاب در اتاقی آرام و بیسر و صدا برایشان معضلی بزرگ محسوب میشود و بسرعت حوصلهشان سر میرود.
از نظر شغلی نیز گاهی اوقات دردسرهایی را موجب میشوند:
1 ـ دوست دارند دائم در مرکز توجه باشند و وقتی این اتفاق نمیافتد از زندگی کاریشان خسته میشوند.
2 ـ شنوندههای خوبی نیستند و گاهی اوقات کارها را خراب میکنند.
3 ـ فراموشکار میشوند.
درونگرایی
درونگراها با افراد کمی در ارتباط هستند، چراکه میخواهند روی موقعیت خود کنترل کافی داشته باشند و اگر خلاف این پیش برود اضطراب و نگرانی به وجودشان رخنه میکند. بهطور کلی، افراد درونگرا علاقهای به جمعیت و مورد توجه قرار گرفتن ندارند و در اجتماعات معمولا به سراغ کسانی میروند که از قبل با آنها کاملا آشنا باشند. وقتی هم میان جمع هستند معمولا ساکت و آرام بوده و بیشتر به سخنان دیگران گوش میدهند. البته اگر در صحبت کردن کمتر داوطلب میشوند به این معنا نیست که وقتی میان مردم هستند از وقتشان لذت نمیبرند یا خجالتی هستند. خجالتی بودن معمولا در نتیجه ترس و واهمه داشتن در ارتباط برقرار کردن با دیگران است. معمولا افراد خجالتی دوست دارند با دیگران در ارتباط باشند، اما به دلیل ترس از صحبت کردن، توانایی ارتباط برقرارکردن با دیگران را ندارند و این موضوع آزارشان میدهد، اما افراد درونگرا برایشان مهم نیست که وارد جمعی شوند و با تکتک افراد صحبت و ابراز وجود کنند.
درونگراها بیشتر اوقات روی دنیای درونی خود متمرکز بوده و نسبت به آنچه در اطرافشان میگذرد بیتوجه هستند. آنها میتوانند میان سر وصدا براحتی کتابی به دست گرفته و مشغول مطالعه آن شوند. چراکه از تنهایی که به خود تحمیل میکنند لذت میبرند و میتوانند براحتی در دنیای بیرون را به روی خود ببندند. آنها نمیتوانند مدتی طولانی به دیگران توجه کنند، اما میتوانند ساعتها روی موضوعات مورد علاقه خود متمرکز شوند. این افراد معمولا به دنبال سرگرمیها و فعالیتهایی تکنفره میروند. درونگراها از آنجا که بسیار محتاط هستند نمیتوانند به سرعت با دیگران دوست شوند و معمولا بتدریج وارد رابطهای میشوند، اما اگر با کسی دوست شوند به دلیل این که از روی شناخت و آگاهانه انجام شده، این دوستی را میتوانند تا پایان عمر حفظ کنند. بنابراین آنها دوستان محدود، اما قابل اعتمادی دارند. درونگراها اعتقاداتشان را تا زمانی که از آن مطمئن نباشند به زبان نمیآورند و وقتی عقیدهای را بیان کنند، میتوانید آن را تغییرناپذیر بدانید.
فواید درونگرایی
درونگراها به دلیل کمحرفی میتوانند شنوندههای خوبی باشند و بنابراین هنگام ارتباط با دیگران همراههای خوبی هستند؛ زیرا براحتی سخنان دیگران را میشنوند و واکنش مناسب ارائه میدهند. از طرفی، اجازه میدهند دیگران بیشتر صحبت کنند و افکار و احساساتشان را راحتتر بروز دهند و این موضوع کمک میکند افراد درونگرا، اندیشمندتر و عمیقتر از دیگران باشند. این افراد وقتی به مشکلی برمیخورند، میتوانند براحتی افکارشان را روی آن مشکل متمرکز کرده و راهحلهای مناسبی پیدا کنند. همچنین این اشخاص بسیار مستقل هستند، چراکه اصلا نیازی به تائید دیگران ندارند.
اگرچه جمعیت کمی از مردم درونگرا هستند، اما در محل کار برای کارفرمایان بسیار باارزشاند:
1 ـ میتوانند حجم بالایی از اطلاعات را پردازش کنند.
2 ـ شنوندههای خوبی هستند.
3 ـ قبل از اظهارنظر فکر میکنند.
4 ـ از انجام دادن تنهایی کارها لذت میبرند.
5 ـ برای متمرکز شدن روی کارهایشان هرگز نیازی به تشویق و پاداش ندارند.
مضرات
در دنیای مدرن امروزی درونگرایی نمیتواند درهای زیادی به روی فرد باز کند و شخص درونگرا فرصتهای کمی پیش رو خواهد داشت. از آنجا که آنها افکارشان را براحتی بروز نمیدهند و به طور کل طبیعت مرموزی دارند، دیگران نمیتوانند براحتی به آنها اعتماد کرده و طرح دوستی بریزند. این افراد چندان خونگرم نیستند و نمیتوانند در کنار دیگران احساس آرامش کنند و معمولا مهارتهای اجتماعی را به خوبی نمیآموزند. مشکل دیگر افراد درونگرا این است که نمیتوانند احساسات و افکارشان را براحتی در جمع بیان کنند و دیگران چندان علاقهای به بودن در کنار این افراد نشان نمیدهند.
از نظر کاری نیز افراد درونگرا در کارکردن با دیگران چندان انعطافپذیر نیستند.
hillinghypnotherapy / مترجم: نادیا زکالوند
خبرگزاری آریا -
به همین دلیل، به بهانههای مختلف، به بحث درونگرایی مراجعه میکنیم و در مورد درونگراها صحبت میکنیم. شاید به سهم خودمان بتوانیم کمی تعادل را به سمت درونگراها، که به هر حال بخش بزرگی از جامعهی انسانی را تشکیل میدهند، بازگردانیم. آنچه در اینجا میخوانید اقتباس شده از مطلبی است که در سایت Fastcompany در مورد نحوه برخورد با درونگراها منتشر شده است. بدیهی است که مانند بسیاری از نامگذاریها و طبقهبندیهای دیگر در حوزهی انسانی، ما در مورد یک طیف صحبت میکنیم و هر یک از ما ترکیبی از این دو روحیه را دارد که البته، به یکی از این دو، نزدیکتر است.
درونگراها، بر خلاف برونگراها، زمانی که در جمع حضور دارند، انرژی از دست میدهند. برونگراها، هر زمان احساس کنند که به اندازهی کافی انرژی و انگیزه ندارند، میتوانند با حضور در جمعها، مهمانیها، حرف زدن با غریبهها در خیابان و کافی شاپ، تلاش برای دوست شدن با افراد ناشناس در فیس بوک و شبکههای اجتماعی، دوباره انرژی به دست بیاورند.
این در حالی است که یک فرد درونگرا، ممکن است با خلوت کردن محیط خود، مدتی فکر کردن، کتاب خواندن و هرگونه فعالیتهای انفرادی (Solo Activities) انرژی به دست بیاورد. فرد درونگرا در یک مهمانی خسته میشود و انرژی از دست میدهد. ترجیح میدهد در جمعی باشد که قبلاً آنها را بشناسد. اگر در فیس بوک و اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی، درخواستهای متعدد دوستی و ایجاد رابطه را ببیند، دچار استرس میشود. برای پذیرش یا عدم پذیرش هر یک از درخواستها، ساعتها فکر میکند. با دوستان خود مشورت میکند. شرودر جونز، به شوخی می نویسد: در مدتی که یک درونگرا دربارهی تایید یا عدم تایید یک درخواست دوستی در فیس بوک تصمیم میگیرد، یک برونگرا، رابطهی عاطفی کاملی ساخته و تثبیت کرده و شاید حتی آن را به پایان هم رسانده باشد!
با توجه به اینکه «منبع انرژی درونگراها برای تعاملات اجتماعی محدود است»، ممکن است در مقابل حضور در گروههای اجتماعی مقاومت داشته باشند.
درونگراها، گاهی اوقات به برونگراهایی که اصرار دارند آنها را با خود به مهمانی و پارک و جلسه و کافی شاپ ببرند، به چشم شکارچیانی نگاه کنند که میخواهند آنها را شکار کرده و جان (انرژی) آنها را بگیرند.
البته به خاطر داشته باشیم که اینکه کسی درونگرا است به آن معنا نیست که تحت هیچ شرایطی به همراه بودن با دیگران نیاز و علاقه ندارد. تنها نکتهای که مهم است این است که «تعامل اجتماعی برای این افراد، گرانقمیت است» و ترجیح میدهند این منبع ارزشمند انرژی گرانقیمت را به هر دلیلی و برای هر کسی و در هر موقعیتی هزینه نکنند.
کسی را به خاطر (یا به جرم!) درونگرا بودن از روابط اجتماعی حداقلی محروم نکنید.
درست است که یک درونگرا حوصلهی احوالپرسی و بحثهای طولانی را ندارد. اما وقتی چنین فردی وارد جمع میشود، همچنان به او سلام کنید، با گرمی لبخند بزنید و با لحن برخورد و زبان بدن، این امنیت ذهنی را ایجاد کنید که این سلام و احوال پرسی کوتاه، قرار نیست به یک گفتگوی طولانی و خستهکننده منتهی شود.
اگر طرف مقابل شما، به گفتگو علاقمند باشد، با این احساس امنیت، خودش با علاقه و رغبت وارد فضای گفتگو خواهد شد.
تا زمانی که از شما خواسته نشده، وارد فضای شخصی آنها نشوید. نگذارید انرژی تعامل اجتماعی آنها، بی دلیل هزینه شود. لازم نیست بپرسید که به دنبال چه کتابی می گردند. اگر لازم باشد از شما خواهند پرسید. اگر هم میخواهید کمک کنید، همینکه بگویید: «اگر کمکی لازم بود به من بگو» کافی است. اینکه بالای سر آنها بایستید و تلاش کنید که یاریشان کنید، بیشتر از ایجاد احساس مثبت، برای آنها آزاردهنده خواهد بود.
حتی اگر هدف شما ایجاد دوستی و رابطه باشد، احترام گذاشتن به این فضای شخصی و ایجاد امنیت ارتباطی، شانس بیشتری را برای ورود به فضای امن افراد درونگرا، برای شما ایجاد خواهد کرد.
حالا یک بار دیگر رفتار روزهای گذشته خود را با افراد درونگرایی که در اطراف شما هستند مرور کنید. تا چه حد به آنها احساس خوب دادهاید؟ تا چه حد انرژی تعامل اجتماعی آنها را حرام کردهاید؟
حالا به سراغ دوستان درونگرای خود بروید. آنها را برای لحظهای کوتاه، بدون اینکه حرف و توضیحی داشته باشید در آغوش بگیرید و به خاطر داشته باشید که این برونگراها هستند که دوست دارند برای دلیل هر رفتاری، توضیح بدهند و توضیح بشنوند. درونگراها معنای رفتارهای ما را بدون کلمات هم میفهمند.
به خاطر داشته باشید که هنگام در آغوش کشیدن دوستان و نزدیکانتان، ملاحظات شرعی و قانونی را هم رعایت کنید!
منبع:برترین ها
خبرگزاری آریا -
به همین دلیل، به بهانههای مختلف، به بحث درونگرایی مراجعه میکنیم و در مورد درونگراها صحبت میکنیم. شاید به سهم خودمان بتوانیم کمی تعادل را به سمت درونگراها، که به هر حال بخش بزرگی از جامعهی انسانی را تشکیل میدهند، بازگردانیم. آنچه در اینجا میخوانید اقتباس شده از مطلبی است که در سایت Fastcompany در مورد نحوه برخورد با درونگراها منتشر شده است. بدیهی است که مانند بسیاری از نامگذاریها و طبقهبندیهای دیگر در حوزهی انسانی، ما در مورد یک طیف صحبت میکنیم و هر یک از ما ترکیبی از این دو روحیه را دارد که البته، به یکی از این دو، نزدیکتر است.
درونگراها، بر خلاف برونگراها، زمانی که در جمع حضور دارند، انرژی از دست میدهند. برونگراها، هر زمان احساس کنند که به اندازهی کافی انرژی و انگیزه ندارند، میتوانند با حضور در جمعها، مهمانیها، حرف زدن با غریبهها در خیابان و کافی شاپ، تلاش برای دوست شدن با افراد ناشناس در فیس بوک و شبکههای اجتماعی، دوباره انرژی به دست بیاورند.
این در حالی است که یک فرد درونگرا، ممکن است با خلوت کردن محیط خود، مدتی فکر کردن، کتاب خواندن و هرگونه فعالیتهای انفرادی (Solo Activities) انرژی به دست بیاورد. فرد درونگرا در یک مهمانی خسته میشود و انرژی از دست میدهد. ترجیح میدهد در جمعی باشد که قبلاً آنها را بشناسد. اگر در فیس بوک و اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی، درخواستهای متعدد دوستی و ایجاد رابطه را ببیند، دچار استرس میشود. برای پذیرش یا عدم پذیرش هر یک از درخواستها، ساعتها فکر میکند. با دوستان خود مشورت میکند. شرودر جونز، به شوخی می نویسد: در مدتی که یک درونگرا دربارهی تایید یا عدم تایید یک درخواست دوستی در فیس بوک تصمیم میگیرد، یک برونگرا، رابطهی عاطفی کاملی ساخته و تثبیت کرده و شاید حتی آن را به پایان هم رسانده باشد!
با توجه به اینکه «منبع انرژی درونگراها برای تعاملات اجتماعی محدود است»، ممکن است در مقابل حضور در گروههای اجتماعی مقاومت داشته باشند.
درونگراها، گاهی اوقات به برونگراهایی که اصرار دارند آنها را با خود به مهمانی و پارک و جلسه و کافی شاپ ببرند، به چشم شکارچیانی نگاه کنند که میخواهند آنها را شکار کرده و جان (انرژی) آنها را بگیرند.
البته به خاطر داشته باشیم که اینکه کسی درونگرا است به آن معنا نیست که تحت هیچ شرایطی به همراه بودن با دیگران نیاز و علاقه ندارد. تنها نکتهای که مهم است این است که «تعامل اجتماعی برای این افراد، گرانقمیت است» و ترجیح میدهند این منبع ارزشمند انرژی گرانقیمت را به هر دلیلی و برای هر کسی و در هر موقعیتی هزینه نکنند.
کسی را به خاطر (یا به جرم!) درونگرا بودن از روابط اجتماعی حداقلی محروم نکنید.
درست است که یک درونگرا حوصلهی احوالپرسی و بحثهای طولانی را ندارد. اما وقتی چنین فردی وارد جمع میشود، همچنان به او سلام کنید، با گرمی لبخند بزنید و با لحن برخورد و زبان بدن، این امنیت ذهنی را ایجاد کنید که این سلام و احوال پرسی کوتاه، قرار نیست به یک گفتگوی طولانی و خستهکننده منتهی شود.
اگر طرف مقابل شما، به گفتگو علاقمند باشد، با این احساس امنیت، خودش با علاقه و رغبت وارد فضای گفتگو خواهد شد.
تا زمانی که از شما خواسته نشده، وارد فضای شخصی آنها نشوید. نگذارید انرژی تعامل اجتماعی آنها، بی دلیل هزینه شود. لازم نیست بپرسید که به دنبال چه کتابی می گردند. اگر لازم باشد از شما خواهند پرسید. اگر هم میخواهید کمک کنید، همینکه بگویید: «اگر کمکی لازم بود به من بگو» کافی است. اینکه بالای سر آنها بایستید و تلاش کنید که یاریشان کنید، بیشتر از ایجاد احساس مثبت، برای آنها آزاردهنده خواهد بود.
حتی اگر هدف شما ایجاد دوستی و رابطه باشد، احترام گذاشتن به این فضای شخصی و ایجاد امنیت ارتباطی، شانس بیشتری را برای ورود به فضای امن افراد درونگرا، برای شما ایجاد خواهد کرد.
حالا یک بار دیگر رفتار روزهای گذشته خود را با افراد درونگرایی که در اطراف شما هستند مرور کنید. تا چه حد به آنها احساس خوب دادهاید؟ تا چه حد انرژی تعامل اجتماعی آنها را حرام کردهاید؟
حالا به سراغ دوستان درونگرای خود بروید. آنها را برای لحظهای کوتاه، بدون اینکه حرف و توضیحی داشته باشید در آغوش بگیرید و به خاطر داشته باشید که این برونگراها هستند که دوست دارند برای دلیل هر رفتاری، توضیح بدهند و توضیح بشنوند. درونگراها معنای رفتارهای ما را بدون کلمات هم میفهمند.
به خاطر داشته باشید که هنگام در آغوش کشیدن دوستان و نزدیکانتان، ملاحظات شرعی و قانونی را هم رعایت کنید!
منبع:برترین ها