این شبها او را در برنامه «دورهمی » در نقش عمو هوشنگ میبینیم. در فیلم سینمایی« مشکل گیتی» هم بازی کرده است که این روزها بر پرده سینماهاست.
فلامک جنیدی، متولد سال ۱۳۵۱ است و سوم دبیرستان بود که تصمیم گرفت بازیگر شود او با رامین ناصر نصیر، هم دانشگاهی بود و توسط وی به مهران مدیری معرفی شد.
ramin nasernasir instagram
رامین ناصرنصیر، یکی از بازیگران قدیمی حوزه طنز تلویزیونی است که با «ساعت خوش» به شهرت رسید و سالهاست او را در کارهای مهران مدیری و دیگر کمدیسازها میبینیم، هرچند خودش میگوید: «وقتی در یک نقش جا میافتی، دیگر بهتو مجال نمیدهند که نقشهای دیگر را هم بازی کنی!» با رامین نصیر درباره دیدگاهش درباره زندگی، محیطزیست و دنیای مجازی همصحبت شدیم.
از فامیلیتان شروع کنیم؛ ناصر نصیر، دو کلمهای که ریشه هممعنایی دارند. میدانید چرا این فامیل برایتان انتخاب شده است؟
تا جایی که میدانم ناصر و نصیر اسم پدربزرگ و پدر پدربزرگم بوده است. آنها در انتخاب فامیل به نوعی خلاقیت نشان داده و دو کلمه تقریبا هممعنا را انتخاب کردند که به نوعی کاملکننده یکدیگر است.
متولد تهران هستید؟
اصالتا گیلانی هستیم، پدر و مادرم هر دو اهل لاهیجان هستند، اما بعد از ازدواج به تهران مهاجرت کردند و ما در تهران به دنیا آمدیم.
مردم شمال خصلتهای خاص خود را دارند، مهربان و شادند و زندگی را زیاد سخت نمیگیرند. این ویژگیها در شما هم وجود دارد؟
بله این ویژگیها را دارند. مردم شمال در کنار طبیعت زندگی میکنند و نانشان را از طبیعت به دست میآورند، همین باعث شده که سرحالتر باشند، اما زندگی شهرنشینی و بخصوص پایتختنشینی سختیهای خاص خود را دارد و سبک زندگی آدمها را دگرگون میکند. شیوه زندگی و خصلتهای فردی از طریق ژن به آدمها منتقل نمیشود، بلکه شرایط اجتماعی بشدت روی افراد تاثیر میگذارد. آدمهایی که در کنار طبیعت زندگی میکنند، خوشیهای زندگی را بهتر و بیشتر درک میکنند؛ آنها از خوردن، پوشیدن و دورهمیهای خانوادگی و فامیلی لذت میبرند، اما زندگی در کلانشهری مثل تهران اجازه نمیدهد ما آن خوشیهای دمدستی که حقمان هم هست تجربه کنیم.
زندگی شهرنشینی و آپارتماننشینی همه ما را درگیر کرده است؛ زمانی که در خانه هستیم در حصار دیواریم، وقتی سرکار هم میآییم، باز هم دور و برمان دیوار است. به نظرتان در چنین شرایطی چگونه میشود به طبیعت نزدیکتر شد تا حالمان هم بهترشود؟
زندگی شهرنشینی این عادت را در ما به وجود آورده که با پول میتوانیم شاد باشیم و اگر امکانات بیشتری داشته باشیم، دلمان خوشتر است، در صورتی که با چیزهای خیلی سادهتر و واقعیتر که در طبیعت وجود دارد، میتوانیم شاد باشیم؛ همان چیزهایی که در گذشته طی سالها و قرنها مردم را شاد کرده است. هنوز هم مردمی که پیوندشان را با طبیعت حفظ کردهاند، همان شادیها را تجربه میکنند و حالشان هم خیلی خوب است. آدم وقتی از طبیعت دور میشود برای شادی دنبال امکانات بیشتر میرود؛ همه عمر خود را صرف بیشتر به دست آوردن و کمتر استفاده کردن، میکند، به همین دلیل حالش هیچوقت خوب نیست. از طرفی باید بپذیریم که تنها موجودات سیاره زمین نیستیم و باید به فکر بقیه جانداران این کره خاکی هم باشیم و کمر به نابودی آن نبندیم. آدمهایی که در طبیعت زندگی میکنند و پیوند خود را با آن حفظ کردهاند، چون میدانند که محیطزیست ارزشمند است، برای حفظ آن بیشتر تلاش میکنند.
یعنی وقتی آدمها از طبیعت دور میشوند برای حفظ بقای آن هم تلاشی نمیکنند؟
حفظ محیطزیست را باید از دو زاویه نگاه کنیم؛ برخی فکر میکنند محیطزیست فقط متعلق به آنهاست، پس برای بقای خود باید آن را حفظ کنند، اما واقعیت این است که محیطزیست برای همه جانداران است و باید به حقوق دیگر جانداران هم احترام گذاشت و محیط زندگی آنها را خراب یا آلوده نکرد. اگر زور آدمها بیشتر از بقیه جانداران است، نباید این حق را به خود بدهد که حریم دیگران را تخریب و نابود کند.
از احترام به حقوق دیگران گفتید، این حقوق انسانها را هم شامل میشود؟
در دنیای امروزی و به دلیل شرایط بعضا سختی که وجود دارد، آدمها براحتی حقوق یکدیگر را نادیده گرفته و آن را پایمال میکنند. بیشتر ما صبح که از خانه بیرون میآییم، همه تلاش خود را میکنیم تا به هر قیمتی و بدون در نظر گرفتن چارچوبهای اخلاقی منافع شخصی خود را حفظ کنیم .
در این شرایط چه باید کرد تا احترام به حقوق دیگران هم برایمان اولویت پیداکند؟
به نظرم در این زمینه فقط باید کار فرهنگی انجام داد، اما متاسفانه این امر بسیار مهم در لابهلای جنجالهای سیاسی و جناحبندیها کمرنگ شده و نادیده گرفته میشود. باید برای حفظ محیطزیست، احترام به انسانهای دیگر، حفظ شان آدمیت و… برنامهریزی درازمدت داشت و مسئولان نگاه بلندمدت به آن داشته باشند؛ چون در درازمدت تاثیر خود را نشان میدهد. نباید به این مسائل نگاه تشریفاتی و لوکس داشت، باید با برنامهریزی سالها آن را پیگیری کرد تا به نتیجه برسد. نمیتوان مثلا منتظر روز محیطزیست ماند و بعد با چند تا شعار توقع داشت که محیطزیست از نابودی نجات پیدا کند.
از تنهایی امروزی آدمهای شهر نشین گفتید، به نظرتان فضای مجازی در این تنها شدن چه نقشی دارد؟ تنهایی آدمها را به سمت دنیا مجازی میبرد یا این دنیا باعث میشود آنها تنهاتر شوند؟
هر دو برهم تاثیر دارد! استفاده و تکیه خیلی زیاد به دنیای مجازی به نظرم به این دلیل است که آدمها در هر شرایطی نقاب خاص آن موقعیت را به چهره میگذارند! آدمهای امروزی پیچیده شدهاند؛ در خانه یک جور هستند، در محل کار جور دیگر رفتار میکنند، در کوچه و خیابان شرایط روحی و روانیاشان تغییر میکند. مردم نگران این هستند که دیگران چگونه درباره آنها قضاوت میکنند؛ به همین دلیل به دنیای مجازی پناه میبرند، چون در این فضا کسی آنها را نمیشناسد و قضاوت ناشناسها اهمیت زیادی ندارد. به دو دلیل آدمها در دنیای مجازی زیاد گشت و گذار میکنند؛ یکی به دلیل فریب با نقاب دروغین و دیگری برای سرگرمی. کسانی که در شبکههای اجتماعی صفحه رسمی و مشخصی دارند، تکلیفشان روشن است و میدانند که مردم با همین صفحات درباره آنها قضاوت میکنند، اما آدمهایی که با نامها و عکسهای دروغین در شبکههای اجتماعی حضور دارند، از هیچ چیز پروایی ندارند و چون کسی آنها را نمیشناسد، درون خود را بروز میدهند، هرچند که این درون اصلا خوشایند نباشد.
و این آسیبی است که جامعه ما را تا حدودی تهدید میکند؟
هر پدیده نوظهوری در کنار محاسنش، آسیبهایی هم دارد. مشکل اینجاست درباره فناوری و تکنولوژیهای روز فرهنگسازی نمیشود، به همین دلیل آسیبها بیشتر از محاسن به چشم میآید. از اینترنت و شبکههای اجتماعی میتوان استفادههای خوبی کرد، اما به مردم آموزش داده نمیشود که از این فناوریها چگونه بهینه استفاده کنند. فضای مجازی جای پر کردن خلأهای شخصیتی یا کلاهبرداری و… نیست، اما چون امکانات این فضا برای مردم ناشناخته است، آسیبهایش بیشتر از مزایایش شده است.
ازدواج و عکس همسر ناصر نصیر
اطلاعاتی در مورد ازدواج وی در دست نیست اما به احتمال زیاد وی مجرد است
همچنین در مجموعه طنز «قهوه تلخ» نقش آقای بلوکات را به عهده دارد. این مجموعه از طریق شبکه ی خانگی پخش شد.
فیلم های رامین ناصرنصیر
- دورهمی ۱۳۹۵
- مشکل گیتی ۱۳۹۴
- شهرزاد (۱۳۹۴)
- دست نزن جیزه (۱۳۹۴)
- رفقای خوب (۱۳۹۳)
- در حاشیه (۱۳۹۳)
- شوخی کردم (۱۳۹۲)
- لبخند در مراسم ترحیم (۱۳۹۱)
- مامان بهروز منو زد (۱۳۹۱)
- قهوه تلخ (۱۳۹۱)
- کلاغ پر ، دلفین پر (۱۳۹۱)
- تقصیر آستینم بود (۱۳۹۰)
- سه پنج دو (۱۳۹۰)
- رفیق فابریک (۱۳۹۰)
- ارث شیرین (۱۳۸۹)
- به من نگو دزد (۱۳۸۹)
- تایماز موتوری (۱۳۸۹)
- زن بابا (۱۳۸۹)
- دامادی به نام صفر (۱۳۸۹)
- پرواز از فراز تیر چراغ برق (۱۳۸۸)
- کتاب فروشی هدهد (۱۳۸۵)
- باجناق ها (۱۳۸۳)
- او مثبت (۱۳۸۳)
- پشت کنکوریها (۱۳۸۱)
- پلیس آسمانی (۱۳۸۰)
- مربای شیرین (۱۳۷۹)
- ورثه آقای نیکبخت (۱۳۷۸)
- جنگ ۷۷ (۱۳۷۷)
- پلاک ۱۴ (۱۳۷۹)
- داستانهای نوروز (۱۳۷۹)
- ساعت خوش (۱۳۷۳)
کارگردانی
- خانه اجاره ای (سری اول) (۱۳۹۰)
منشی صحنه
- چشم عقاب (۱۳۷۶)
- عقرب (۱۳۷۵)
ترجمه
- اشکهای آبی، اشکهای زرد، مترجمین: رامین ناصرنصیر، غسان حمدان، شاعر: محمدالماغوط، نشر: مروارید، تهران، (۱۳۹۵) . غسان حمدان مدعی است که رامین ناصرنصیر زبان عربی نمیداند و در این ترجمه هیچ نقشی نداشته است.
- پرندهای نیست، درخت میخواند، مترجمین: رامین ناصرنصیر، خوسه گوادالوپه، خیمنس کورونادو، نویسنده: ساموئل اورتگا، نشر: نیلا، تهران، (۱۳۸۳)