آداب سلام دادن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است که به نوعی نشان دهنده احترام به دیگران است. کمی درباره آداب و رسوم فرهنگ های دیگر بدانید تا بدانید هنگام سفر به کشورهای دیگر چگونه رفتار کنید. بدونیم 12 آداب سلام دادن از سراسر دنیا آورده است که تمام آن ها متفاوت تر از یک دست دادن ساده هستند.
فیلیپین
فیلیپینفیلیپینی ها آداب سلام دادن زیبایی به نام “مانو” دارند که نشان دهنده احترام به بزرگ ترهاست. آن ها دست بزرگ ترها را می گیرند و به آرامی به پیشانی خودمی فشارند.
ژاپن
ژاپنژاپنی ها هنگام سلام و احوالپرسی به یکدیگر تعظیم می کنند. البته زاویه تعظیم و طول کشیدن آن به موقعیت بستگی دارد.
هندوستانهندی ها هنگام سلام دادن کلمه “ناماسته” را به زبان می آوردند و دست ها را روی سینه قرار داده و کف دست ها را به هم می فشارند.
تایلند
تایلنداحوالپرسی تایلندی ها که “وای” نام دارد درست مثل هندی ها ژست دعا می گیرند و کمی هم تعظیم می کنند.
فرانسه
فرانسهدر فرانسه وقتی دو نفر همدیگر را ملاقات می کنند روبوسی می کنند.
نیوزیلند
نیوزیلندآداب سلام دادن در میان مردم مائوری در نیوزیلند “هونگی” نام دارد. آن ها هنگام سلام دادن بینی و پیشانی را به هم می فشارند.
بوتسوانا
بوتسوانادر بوتسوانا باید هنگام احوالپرسی حرکات بسیار ساده ای را انجام داد. آن ها با دست راست به هم دست می دهند و با دست چپ آرنج دست راست را می گیرند. سپس به حالت عادی بر می گردند و کلمه Lae kae که همان حالت چطوره خودمان است را به زبان می آورند.
مغول
مغولمغول ها به میهمانان شان شالی به نام hada هدیه می دهند و هنگام دادن هدیه کمی خم می شوند و با دو دست شال را هدیه می دهند.
یونان
یونانیونانی ها معمولا هنگام احوالپرسی به پشت یا شانه های یکدیگر می زنند.
کنیا
کنیاجنگجویان قبیله ماسای در کنیا تازه واردها را به مراسم رقص دعوت می کنند. در این مراسم افراد یک دایره تشکیل می دهند و مسابقه بلندترین پرش را اجرا می کنند.
مالزی
مالزیمردم مالزی با هر دو دست به یکدیگر دست می دهند و سپس کف دست را روی قلب قرار میدهند.
تبت
تبتتبتی ها زبان شان را هنگام سلام و احوالپرسی بیرون می آورند. این رفتار یادآور پادشاه تبت در قرن نهم است که زبانی سیاه داشت. / بدونیم
۲ سال زمان کافی برای آن است که شوهر و خانواده شوهر شما در صورتی که رسم و رسوم شما را دیده باشند یا برایشان توضیح داده باشید، از رسوم خانوادگیتان آگاه شده باشند. بهترین راه برای حل مشکلی که با آن روبرو هستید، گفتوگوی موثر با شوهرتان است. در گفتوگوی موثر شما باید از شوهر خود و خانوادهاش بخواهید به رسم و رسومتان احترام بگذارند.
احترام به باورهای فرهنگی همسر
زوج باید توجه داشته باشند که احترام به باورهای فرهنگی یکدیگر پس از ازدواج الزامی است و لزومی ندارد حتماً هر دو طرف در این باورها اشتراک داشته باشند و مشابه یکدیگر عمل کنند تا مورد احترام و پذیرش قرار گیرند چراکه در زمینه هم کفو بودن، زن و شوهرها باید قبل از ازدواج به بررسی دقیق این موضوع بپردازند تا بعد از آن مجبور نشوند برای تغییر یکدیگر تلاش کنند.
با این حال، بیاحترامی به باورهای فرهنگی همسر نتیجه مثبتی نخواهد داشت و فقط مشکلات را بیشتر میکند.
همچنین انتظار است خانوادههایی که پذیرفتهاند فرزندانشان با یکدیگر وصلت کنند، تمامی آنچه را داماد یا عروسشان اعم از باورهای فرهنگی به همراه دارند نیز بپذیرند. با این حال و در نهایت توصیههای زیر میتواند راهگشای مشکلی باشد که شما با آن مواجه هستید.
اینکه اشاره کردهاید آنها با برگزاری مراسم به سبک فرهنگی شما موافق نیستند نیاز به بررسی بیشتری دارد. این مخالفت آنها با خریدن هدیه برای تازه عروس چه دلیلی دارد؟ اگر مشکلات اقتصادی مطرح است، پیشنهاد میشود طوری مراسم را به جا آورید که مورد قبول هر دو خانواده واقع شده و در عین حال، از نظر اقتصادی، فشاری به جیب یا آبروی هیچ یک وارد نشود. اگر هر دلیل دیگری مطرح است لازم است تا دو طرف یعنی شما و شوهرتان و خانوادهها، موضوع را به روشنی مطرح و سعی کنید در برگزاری مراسم به ایدهای دست یابید که هر دو طرف قبول کنند.
بهترین شیوه برای رسیدن به خواستهها در زندگی مشترک، عمل به انتظارات شخصی است. هر آنچه را که میپسندید، بدان عمل کنید و با رفتار و عملکرد خود نشان دهید که از شوهرتان چه میخواهید. در بسیاری از مواقع طی اولین بیتوجهی که از همسرمان در انجام خواستههای خود مشاهده کردیم، همان رفتار یعنی بیتوجهی را با او در پیش میگیریم که این کار جز آنکه تنها مشکل را بیش از پیش بغرنج سازد، هیچ سودی نخواهد داشت. بنابراین لازم است تا به طور واضح و به درستی، انتظارات به همسر اعلام شود و مکرر در قالب رفتارهای اجرایی تکرار شود تا به نتیجه مطلوب برسد.
در میان گذاشتن دلایل ناراحتی با شوهرتان
در سوال خود اشاره کردید که از به وجود آمدن این مشکل، بسیار ناراحت هستید. توصیه میشود این ناراحتی را با همین میزانی که گزارش کردید در فضایی مناسب، زمانی بجا و در شرایطی که بیشترین تاثیر را بر روی همسرتان داشته باشد مطرح کنید. توجه کنید که بیشترین تاثیر زمانی است که شوهرتان آمادگی و حال و حوصله کافی برای گوش کردن به حرفهای شما را داشته باشد. به طور قطع چنانچه همسرتان به ناراحتی شما اهمیت دهد، انعطاف بیشتری در اجرای انتظارات شما در برگزاری رسم و رسوم نشان خواهد داد.
بررسی منطقی بودن انتظارات
همیشه حق را به خود ندهید و شوهرتان را مقصر ندانید. گاهی لازم است تا خودتان نیز انتظارات شخصیتان را به طور کامل و به درستی، بدون جهت گیری بررسی کنید و در صورت غیر منطقی بودن آن را تغییر دهید تا برای همسر شما و خانواده او اجرایی باشد. انتظار است پس از تمام این تلاشها به راه حل مناسبی دست یابید، با این حال بهرهمندی از مشاوره تخصصی روانشناسی نیز میتواند تعاملات شما با همسرتان و خانواده او را بررسی و راهکارهای اجرایی بیشتری ارائه کند. (پریسا غفوریان - دانشجوی دکترای روان شناسی/خراسان)
گوشم به ضربآهنگها، ترانهها و رقصهای لری آشنا بود. بیتهای تکرار شده ترانهها را بلندبلند با نوازندهها تکرار میکردم. به یاد دارم که در عروسیها و پیشاپیش عروس، زمانی که او را بهسوی خانه داماد میبردند، کسانی که او را همراهی میکردند ترانه «سیتبیارم، سیت بیارم...» را برای او نجوا میکردند.
اجرای رقصهای بومی و گروهی زنان و مردان در این آیینها معمول بود اما امروز دیگر نه کمانچهای در کار است و نه رقصهای محلی با لباسهای محلی رنگارنگ و شاد. حتی رفتن به جشنهای عروسی دیگر حال و هوای گذشته را ندارد. کمتر خانواده لری را میبینی که سنتهای قدیمی را در جشنهای عروسی دختران و پسرانشان اجرا کنند.
جشنهای سه یا چهارروزهشان در یک شب جمع و جور شده آن هم در تالارهای مجلل شهر فرقی هم نمیکند شهرنشین باشند یا روستانشین. دیگر از خانههایشان صدای ساز و دهل نمیآید، همه چیز مدرن شده حتی رقصهای محلی هم به قول خودشان کمرنگ شده و جایش را به رقصهای امروزی و بیمحتوا داده که هیچ یک از حرکات آن معنایی ندارد.
البته این سنتها به دلیل تغییر فرهنگ و سبک زندگی افراد دستخوش تغییرات شده که تنها این سنتها را دچار تغییر نکرده بلکه بسیاری از سنتها در جشنهای عروسی نیز به طور کلی کنار گذاشته شدهاند که در ادامه به گوشهای از آنها نیز اشارهای میکنیم.
نوای ساز و دهل در جشنها به گوش نمیرسد
از جهازبرون دیروز تا جهیزیههای امروز در گذشتههای نهچندان دور، پس از پایان مراسم عروسی جهیزیهای که خانواده عروس برای او تهیه کرده بودند توسط چند نفر از مردان خانواده داماد به همراه او به خانه داماد در طبقهای بزرگ و هلهلهکنان حمل میشد ولی امروز این سنت دستخوش تغییرات اساسی شده و حدود یک ماه قبل از شروع زندگی عروس و داماد جهیزیهای سنگین که آن را با تمام سختی تهیه کردهاند به خانه خودشان میبرند و بعد از چیدن وسایل تدارکات لازم برای برگزاری جشن عروسی را فراهم میکنند.
لرستان با قدمتی چند هزار ساله دارای آداب و رسوم و آیینهای سنتی فراوانی است که مراسم جشن عروسی آنها نیز از این سنتها کم ندارد و جذاب بودن این جشن نه تنها افراد بومی بلکه غیر بومیها را نیز مجذوب خودش میکند.
مراسم عروسی لرها قبل از هر چیز با انتخاب عروس خانم از سوی خانواده داماد آغاز میشود که این مراسم به «سرنجه» معروف است که بعد از انتخاب دختر، خانواده داماد مراسم خواستگاری که بهاصطلاح خودشان مراسم «کیخایی» را با چندین نفر از ریشسفیدان و افراد بزرگ طایفه خود انجام میدهند. البته قبل از مراسم «کیخایی» بزرگان طایفه لر با پادرمیانی و بنوعی تضمین دادن و تایید داماد در مورد خصوصیات فردی و اجتماعی وی نزد خانواده عروس میروند و زمانی که نظر خانواده عروس را جلب کردند، مقدمات «کیخایی» فراهم شده و خانواده و فامیل داماد پس از چند روز رسماً به خواستگاری از عروس خانم میروند.
هر چند دیگر مراسم «سرنجه» و «کیخایی» در میان طوایف لر رنگ باخته و مانند دیگر نقاط کشور دختر و پسر بزرگان را تنها در مرحله نهایی که همان مراسم خواستگاری است دخالت میدهند.
پس از «کیخایی» دیگر نوبت مهریه عروس خانم است که معمولاً با توافق هر دو خانواده تعیین میشود و مبلغی نیز به رسم خودشان به عنوان «شیربها» به مادر عروس اهدا میشود تا از زحمات چندسالهاش تشکر کرده باشند.
حالا دیگر نوبت به صورت جهیزیه یا به قول خودشان «سیاهه» میرسد که خانواده عروس آن را از قبل آماده و به آقا داماد تحویل میدهند البته این سیاهه به امضای افراد فامیل حاضر در مراسم نیز میرسد.
در پایان مراسم بعد از خواندن چند آیه از قرآن، یک نفر از مردان فامیل داماد دست پدر عروس را به نشانه تشکر میبوسد و پس از آن اعلام میشود که عروس و داماد به صورت رسمی نامزد شدهاند. فردای آن روز آقا داماد گوسفندی را به در خانه عروس خانم آورده و با اهدای آن رسماً از خانواده عروس تشکر میکند.
«حنابندان» از جمله سنتهای رایج در عروسیهاست که مردم این دیار نیز یک شب مانده به مراسم عروسی در منزل عروس خانم این جشن را برپا میکنند و به نشانه خوشبختی دست و پای عروس خانم را حنا میگیرند و همچنین هدایایی نیز به او هدیه میدهند. اما این آیین دیگر مانند گذشته برگزار نمیشود و در بسیاری از خانوادهها به طور کلی فراموش شده است.
عروس برون به همراه رقص و پایکوبی
فردای حنابندان، مادر عروس حلوایی را که با روغن حیوانی تهیه کرده با مراسم خداحافظی دخترش به خانواده داماد میدهد و عروس را آماده رفتن به خانه خودش میکند. در این میان گروههای موسیقی شروع به نواختن میکنند و رقص و پایکوبی گروههای مختلف به همراه بازیهای سنتی و محلی آغاز میشود.
به محض بلند شدن صدای ساز همه از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان دست در دست یکدیگر داده و به قول خودشان شروع به «باختن» یا بازی کردن، میکنند.
معمولاً این رقص بومی با ریتمی آرام توسط نوازندگان محلی با نواختن سرنا و دهل در میان عشایر و روستاییان و کمانچه و تنبک در شهرها اجرا شده و به صورت دوپا، سه پا، شانه شکی به اوج خود میرسد. البته زنان نیز ترانههایی را بدون همراهی ساز و تنها با همآوایی یکدیگر اجرا کرده که از جمله آنها میتوان به «سیت بیارم، سیت بیارم...» و «بینابینا و برزان برزان...» اشاره کرد که هر کدام از این نواها در نوع خود شورانگیز و زیبا است.
حالا دیگر خبری از این سنتها و رقصهای محلی نیست به طوری که بسیاری از هنرمندان پیشکسوت نیز از نحوه برگزاری جشنهای عروسی با موسیقیهای جدید گلایه داشته و این شعرهای امروزی و بدون محتوا که در عروسیهای لرستان میخوانند را در شأن مردم ندانسته و معتقدند، اگر از گروههای موسیقی لری اصیل در مجالس عروسی استفاده شود به حفظ موسیقی لری کمک فراوانی میشود.
در روز عروسی خانواده داماد غذایی که معمولاً از برنج و گوشت گوسفند تهیه میشود و در اصطلاح عامیانه به «بز برنج» معروف است مهیا کرده و از میهمانان پذیرایی میکنند. اما نوع پذیرایی نیز متفاوت با گذشته است و به رسم امروزیها از میهمانان با زرشکپلو با مرغ به همراه یک یا دو نوع کباب پذیرایی میشود که مزه آن غذای دودی پز و لذیذ قبل را نمیدهد.
چرا این سنتها و آواها و نواها در حال فراموشی است؟
به گفته کارشناسان مردمشناسی به این دلیل که تغییر سبک زندگی و فرهنگ مردم در گوشه و کنار کشور و همچنین اینکه نواها و سرودها به صورت سینهبهسینه نقل شده و در قالب کتابی حفظ نشدهاند و آرامآرام جای خود را به ترانهها و خوانندگان امروزی دادهاند. برخی از مردمشناسان بر این باورند که حفاظت از ترانهها و سرودههای محلی به این دقت و درستی نبوده و همچنین ممکن است برخی از شعرها به دلیل بدفهمیدن و یا فراموششدن در اصالت آنها تردید شده باشد.
متأسفانه برخی افراد به دلیل ندانستن دست به درهمریختن بعضی از ترانههای لری و یا لکی زده و در شکل یا محتوا و معنای یک ترانه تغییراتی ایجاد کردهاند و همچنین در حرکات رقصها نیز جابهجاییهایی را انجام دادهاند که نتیجهاش آنچه شده که امروز شاهد آنیم. (سمیه بهمنی/ هفت)
817
این مراسم کمی از خواستگاری مفصل تر است و معمولاً به فاصله چند روز بعد از آن برگزار می شود. میزبان این مراسم مثل خواستگاری، خانواده عروس است. با این تفاوت که فک و فامیل عروس و داماد، تعداد بیشتری از بستگان شان را به این مراسم دعوت می کنند در ضمن توی این مراسم، قول و قرارهای نهایی برنامه عقد و عروسی گذاشته می شود.
اصولاً توی سنت ما ایرانی ها مراسم نامزدی رسمی با بله برون شروع می شود اما این مراسم هم مثل بقیه دنگ و فنگ های ازدواج آداب و رسوم و نکته هایی دارد که باید رعایت کنید.
1.خرید گل و شیرینی از طرف خانواده داماد، برای حضور در این مراسم ضروری است. حتی بعضی خانواده ها رسم دارند که یک انگشتر به عنوان نشان برای عروس می آورند.
2.توی این مراسم درباره میزان مهریه، شیر بها، وضعیت شغل داماد، مسکن و تاریخ عقد و عروسی و جزییات این برنامه ها بحث خواهد شد. از قبل خودتان را آماده کنید.
3.خوب نیست که پدر و مادرتان یک چیز بگویند و شما یک چیز دیگر. قبل از این که مراسم شروع شود، حرف تان را با بزرگ تر ها یکی کنید.
4.برای تاریخ عقد و عروسی، یک زمان بندی داشته باشید. ماه های عزا و مناسبت های دینی را در نظر بگیرید. سعی کنید همه برنامه ها را در همین شب قطعی کنید؛ این که دوست دارید مراسم تان چگونه باشد مهمان ها چه کسانی باشند پذیرایی چه طور باشد تقسیم کار هم مال شب بله برون است طبیعتاً یک قسمت کار را خانواده عروس باید انجام بدهند و یک قسمت دیگر را خانواده داماد. راجع به جزییات این کارها صحبت کنید تا بعداً خدای نکرده همه چیز قاطی نشود.
5.جواب های شما به سوال های خانواده مقابل، معیار تصمیم گیری آن ها است. پس به دروغ نگویید می توانم.
6.تمام قول و قرارهای بله بران شفاهی است و اگر فردا روز کسی زیر قولش زد، غیر از شاکی شدن کار دیگری نمی توانید بکنید. بنابراین بهترین کار این است که تمام قول و قرارها را سر عقد رسمی و محکم کنید.
7.مهریه مهم ترین مساله ای است که در شب بله بردان در باره اش حرف زده می شود. قول الکی ندهید اول به تعداد سکه ها فکر کنید، و سپس قیمت آن ها را توی ذهن تان محاسبه کنید یا یک ضرب و تقسیم می شود فهمید که پیشنهاد خانواده عروس در باره مهریه در قد و قواره داماد هست یا نه. گول کی داده کی گرفته را نخورید، به عندالمطالبه بودنش فکر کنید!
8.تعداد مهمان های “بله برون” از خواستگاری بیشتر است ولی این دلیل نمی شود که برنامه را زیادی رسمی کنید یک پذیرایی ساده شامل میوه و شیرینی و چای، کافی است.
9.بچه؟ توی این برنامه بچه نداریم. آنها را نگه دارید برای عقد و عروسی. بهتر هم است هی مدام توی دست و پا نیستند. شلوغ پلوغ هم نمی شود. همه چیز آرام تر و بی سر و صداتر برگزار خواهد شد.
10.رسم و رسوم چیز دست و پاگیری است. اما گاهی وقت ها هم نمی شود از کنارش به سادگی گذشت هر خانواده ای برای خودش آداب و رسومی دارد که شما مجبورید آنها را رعایت کنید. پس لابه لای حرف های بله بران درباره رسومات هم حرف بزنید خیلی از خانواده ها دوست دارند “مراسم نامزدی”، “عقد و عروسی” بلافاصله بعد از بله بران برگزار شود. اما بعضی ها طرفدار یک دوره نامزدی نسبتاً طولانی هستند. این فقط یک نمونه بود درباره همه جریاناتی که از این به بعد پیش رو دارید این اتفاقات ممکن است بیفتد پس تا می توانید از رسم و رسومات بپرسید.
منبع:arus.ir
بامداد – همان طور که می دانید فرهنگ سرو غذا در کشور های مختلف متفاوت است، ما در اینجا قصد داریم شما را با آداب و رسوم غذا خوردن در یونان آشنا کنیم.
مهم ترین نکته در اینجا ساعات سرو غذا است، در کشور یونان وعده ناهار در ساعت یک و شام ساعت ۹ شب در رستوران ها عرضه میشود از این رو اگر زود تر از این ساعات به رستوران های محلی این کشور مراجعه کنید بی تردد با در بسته مواجعه خواهید شد. البته لازم است بدانید در سطح شهر رستوران های محدودی هستند که در ساعات ۶ بعد از ظهر آماده سرویس دهی هستند.
در یونان بر خلاف خیلی از کشور ها وعده صبحانه بسیار سبک و مختصر است شاید یک فنجان قهوه غلیظ به همراه نان کنجدی و یا پای پنیر صبحانه اهالی یونان را تشکیل دهد.
پیشغذاها در یونان شامل گوجهفرنگی، خیار، انواع زیتونها، انواع فلفلها و پنیر فِتا میباشد. جالب است بدانید که یونانیها هرگز سیبزمینی سرخ کرده به شکلی که در تمام (فستفودها) دیده میشود میل نمیکنند، آنها سیبزمینی سرخ کردهای که با دست خلال شده و تازه باشد میخورند نه سیبزمینیهای خلال شده و منجمد که در اکثر (فستفودها) تهیه میشود.
نیز در بین یونانی ها بسیار مختصر و ساده سرو میشود، ناهار آنها شامل پایِ پنیر، پای اسفناج، پنیر برشته شده، ساندویچ «سُوولاکی) و یا برگ درخت انگور که با برنج، پیاز، و گوشت پُر شده و بهنام (دُلمِدز) است که شبیه همان دلمه برگ مُو در ایران است.
در این وعده یونانی ها غذاهای سنگین و پر ملات میل میکنند انواع گوشت ها و غذاهای محلی این کشور برای شام در نظر گرفته میشود.
خوب است بدانید که یونانی ها به سلامت و تازگی مواد اهمیتی فراوانی میدهند و تمامی مواد از جمله گوجه فرنگی و زیتون و پنیر و …را کاملاً تازه که همان روز و مستقیماً از مزارع خریداری میکنند تهیه مینمایند.
موضوعی که شاید برای شما عجیب و یا جالبی که در یونان هر رستورانی که مشاهده میکنید این است که رستوران ها دارای یک اسم یونانی است و این یک دستور قانونی است که هر رستورانی باید اسم یونانی داشته باشد حتی اگر اسم رستوران یک کلمه یونانی نمیباشد ولی باید حروف آن به یونانی نوشته شود. هر چند بسیاری از مکانهای توریستی در یونان این قانون را نادیده میگیرند و برای جلبِ مشتری بیشتر و اینکه به سلیقه خارجیها بیشتر خوش آید اسم رستورانشان را با حروف انگلیسی مینویسند حتی اگر اسم یونانی باشد و این نشان دهنده آن است که بعضی از یونانیها برای جلب توریست و مشتری بیشتر حاضرند نقض قانون کنند.
اگر در یونان به رستورانی میروید و زمانی که پشت میز غذا مینشینید گارسون با مِنویی در دست نزد شما میآید و از شما میخواهد که غذای خود را از روی مِنو انتخاب کرده و سفارش دهید. شما به یک رستورانِ اصیلِ یونانی نرفتهاید، زیرا مسافرخانهها و یا رستورانهای معتبر و اصیل یونانی هرگز مِنوی از پیش نوشته شده ندارند؛ و منوها چیزهای غیر قابل استفادهای هستند. زیرا مِنوها فقط یک سری غذاهای مشخص شدهای را همراه با قیمت در خود لیست کردهاند و غذایی را که برای همان روز آماده شده به ما معرفی میکند، و اما سادهترین راه این است که از گارسونِ رستوران سوال شود، یک گارسونِ یونانی بسیار علاقمند است که از وی در مورد غذاهای آن روزِ رستوران سوال شود و او توضیح میدهد که چه غذایی برای آن روز تهیه شده و از شما میخواهد که بهترینِ آنها را انتخاب کنید زیرا در نهایت و در صورت رضایتمندی شما انعام خوبی هم نصیب وی میشود.
در یونان، وعدههای غذایی اعم از صبحانه و ناهار و شام فرصتی است برای دور هم جمع شدن، از اینرو زمانی که با هم به رستورانی میروند غذا برای «میز» سفارش داده میشود نه برای هر فرد به تنهایی. از هر چیزی به میزان کم سفارش داده میشود و در سراسر میز گذاشته میشود و یا اغلب چندین نوع غذا بر روی میز گذاشته میشود و هرکسی از هر نوع غذا کمی میل میکند و اگر غذایی بیشتر خورده شود مجدداً آن غذا برای «میز» سفارش داده میشود. البته یک عامل در سفارش دادن غذا دخیل است و آن مقام و موقعیتِ افرادی است که غذا را برای میز سفارش میدهد بعضی اوقات فردی که سفارش غذا میدهد بیش از میزانی که غذا نیاز است برای میز سفارش میدهد و در این صورت یا میخواهد موقعیت خود را به رُخ بکشد و یا آدم بسیار دست و دل بازی است و این رفتار برای یونانیها چندان غیر معمول نمیباشد؛ و البته این عمل منجر به هدر رفتن مقدار بسیار زیادی از غذاها خواهد شد.
البته عادات غذاخوری بر سرِ یک میز چندان سفت و سخت نیست و میتوانید آن را تغییر دهید. البته در نزد یونانیها این رفتار اصلاً پسندیده نمیباشد که وقتی گروهی بر سر میز مینشینند بهصورت فردی سفارش غذا بدهید. اما شما میتوایند طبق عادات غربیها رفتار کرده و هر فرد برای خود یک نوع غذا سفارش دهد و سفارش غذا بهصورت مشترک نباشد، مردم یونان به افراد خارجی و عادت آنها نیز عادت کردهاند و این شما هستید که یک تجربه خوبِ غذا خوردن به صورت گروهی را از دست میدهید و این خیلی معمول است که انواع پیشغذاها را برای میز سفارش دهید و غذای اصلی را برای هر فرد به تنهایی سفارش دهید.
پرداخت صورتحساب نیز مانند سفارش دادن غذا همراه با مهماننوازی است، زمانی که یونانیها بهطور گروهی و دستهجمعی به رستوران میروند (یک فرد هرگز به تنهایی به رستوران نمیرود در یونان) هرگز صورتحساب غذایی را که در یک رستوران صرف شده بهصورت مشارکتی پرداخت نمیکنند و یا حداقل جلوی چشم دیگران این کار را نمیکنند که هرکسی پول خودش را بدهد؛ یک نفر صورتحساب را پرداخت میکند و اغلب هم بر سر این که چه کسی اَرجحتر است برای پرداخت صورتحساب چک و چانه میزنند.
اگر شما، بهعنوان یک فردِ خارجی با یونانیها به رستوران میروید بسیار سخت است که اجازه دهند شما صورتحساب پرداخت کنید مگر اینکه شما به راههای دیگری متوسل شوید. مثلاً دور از سر میز و زمانی که کسی متوجه شما نیست آن را پرداخت کنید که البته این کار هم برای یونانیها بسیار ناپسند و زشت میباشد. زیرا از نظر یونانیها شما مهمان هستید و آنها میزبان و وظیفه آنهاست که از شما مهماننوازی کنند. البته این آداب و رسوم غیر قابل نقص نمیباشد و ممکن است بین خانوادههای مختلف و یا اهالی یک شهر و یک دهکده متفاوت باشد.
در یونان، خوردن غذا با دست به جای استفاده از کارد و چنگال بسیار رایج است، زیرا از نظر آنها غذا چیزی است که باید لمس شود و خورده شود و نه اینکه با چنگال برداشته شود. از نظر یونانیها خوردن غذاهای گوشتی مانند (بره، مرغ و یا ماهی) با کارد و چنگال احمقانه است زیرا در اینصورت شما آن حسِ شیرین لمس کردن غذا را در حین خوردن از دست دادهاید. یونانیها عادت دارند که در وعده غذایی خود از نان استفاده کنند و این نام بهعنوان وسیلهای است برای هدایت غذا به سمت چنگال (اگر از چنگال استفاده میکنند) و همچنین جمع کردن غذا در بشقاب و جذبِ روغن غذا از طریق نان مورد استفاده قرار میگیرد.
ماست یونانی که ماستی غلیظ و خامه ای ست و تقریباً در هر وعده غذایی میل میشود. یک پیشغذا بهنام «تِسازیکی) که مخلوط از ماست، خیار، و سیر معمولاً در هر وعده بر سر میز غذا وجود دارد. یک ظرف حاوی ماست که با عسل شیرین شده و مغز بادام و پسته و ….. روی آن پاشیده میشود از دسرهای مطلوب یونانیها است. اکثراً از گوشتِ بره استفاده میکنند اما گوشت خوک، مرغ، گوشت گاو و غذاهای دریایی نیز بهصورت کاملاً تازه استفاده میشود. از غذاهای دریایی که در یونان خورده میشود میتوان انواع صدفها، میگو، هشتپا، ساردین، ماهی حلوا، نیزهماهی و شاهماهی را نام برد.
پنیر مورد استفاده یونانیها نیز فِتا است، نوعی پنیر نرم و سفید و خامهای که به آن پنیر یونانی هم میگویند و از شیر بُز درست میشود، و این پنیر یکی از مواد اصلی و ضروری در سالادهای یونانی بهشمار میآید. در سالادهای اصیل یونانی هرگز کاهو سرو نمیشود و بیشتر از گوجه فرنگی، خیار، پیاز، پنیر فتا و زیتون استفاده میشود.
ساندویچ «سوولاکی» ساندویچ معروف در یونان میباشد به همان اندازه که همبرگر در امریکا معروف است، این ساندویچ شامل گوشتی است که به همان روش کباب تُرکی که در ایران نیز رایج است طبخ میگردد و سپس داخل نان مخصوصی بهنام نان «پیتا» گذاشته میشود و گوجهفرنگی و پیاز هم به آن اضافه میشود و همراه با سُسی بهنام «تسازیکی» که مخلوطی از ماست و خیار و سیر میباشد میل میگردد.
منبع:مجله نظاره
نوشته با آداب و رسوم غذا خوردن کشور یونان بیشتر آشنا شویم اولین بار در بامداد پدیدار شد.
وب سایت همشهری شش و هفت - رامین حاجیان فرد: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... و واقعا هم، هر سفر، با هزار خاطره، تجربه و اتفاقات بد و خوب همراه اســت. اگرچه همه فصل سفر را تابستان میدانند، اما شاید برای سفر بیش از فصل، آمادگی خود فرد برای رفتن و دل بریدن و گشتن در اولویت باشد...
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... و واقعا هم، هر سفر، با هزار خاطره، تجربه و اتفاقات بد و خوب همراه اســت. اگرچه همه فصل سفر را تابستان میدانند، اما شاید برای سفر بیش از فصل، آمادگی خود فرد برای رفتن و دل بریدن و گشتن در اولویت باشد.
طبیعی اســت که فصل تابستان با توجه به تعطیلی مراکز آموزشی، امکان سفر رفتن بیش از هر زمان دیگری مهیاست. این بار سفری داشتهایم به دنیای سفر؛ از جادههای باستانی تا قطعهای موسیقی که با الهام از یک وسیله سفر ساخته شده و نیز نگاهی بر کتابی از نویسندهای مشهور که چکیده خاطراتش از یک سفر طولانی اســت. از کاروانسراهای قدیمی گذر کرده و به دنیای نوجوانی و داستانهای جذاب از سفرهای شخصیتی خیالی سفر خواهیم کرد. با ما هم سفر باشید!
شهر رم بهعنوان پایتخت امپراتوری روم و همچنین پس از آن در دوران مسیحیت همواره از اهمیت ویژهای در تمدن مغرب زمین برخوردار بود. این شهر جایی بود که حیات و مرگ امپراتوری به آن وابسته بود و همه تصمیمهای مهم سیاسی و نظامی در آنجا شکل میگرفت. اهمیت و ویژگی این شهر به حدی بود که در ادبیات غرب این اصطلاح که «همه راهها به رم پایان مییابد» راه یافته و هنوز کاربرد دارد.
در بخش باستانی شهر رم سنگ مرمری وجود دارد که گفته میشود در مرکز شهر رم باستان قرار داشته و نقطهای بوده که فاصله تمام راههای امپراتوری نسبت به آن سنجیده میشد. این یعنی این که همه راهها در شهر رم پایان مییافت. این سنگ در سال 20 پیش از میلاد مسیح یعنی در دوران امپراتوری آگوستوس تعبیه شد. گمانهزنیها درباره ماهیت این سنگ متفاوت اســت. بعضی از محققان آن را پایهای از یک بنای بزرگتر میدانند.
گستردگی امپراتوری روم باعث شد که بعضی از این راهها هنوز هم در اروپای کنونی مانند فرانسه و اسپانیا و حتی بخشهایی از خاورمیانه و آفریقا جریان داشته باشند. از جادههای مذکور میتوان به جاده رم به توسکانی، رم به فرانسه و رم به دریای آدریاتیک اشاره کرد. در مسیر این جادهها سنگهایی برای نشان دادن فواصل بین شهرهای مسیر احداث شده بود که درحال حاضر نیز بعضی از آنها باقیمانده اســت.
در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (ع) پای یکی از مهمترین اختراعهای بشر یعنی چرخ به میان آمد. شاید فراوانی کاربرد چرخ در زندگی روزمره ما اهمیت آن را در سایه قرارداده باشد ولی با کمی تأمل در اطراف و تصور عدم وجود چرخ در زندگی به نقش حیاتی آن در زندگیمان پیخواهیم برد.
زائران وارناسی
یکی از انگیزههای مهم برای سفر در فرهنگها و آیینهای مختلف، زیارت و بهجای آوردن مناسک آیینی و دینی بوده اســت. شهر وارناسی یا بنارس در مجاور رود گنگ عصارهای از اسطوره و میراث کهن فرهنگی هندوان را در خود جای داده و هر سال پذیرای میلیونها نفر زائر هندو از سراسر دنیاست.
در این شهر که مقدسترین مکان نزد هندوان بهشمار میآید گذر تاریخ از گذشتههای افسانهای بسیار دور تا دوران معاصر در هم آمیخته و مکانی رویایی برای هر مسافری فراهم میکند. در بعضی از متون مقدس هندوان مانند مهابهاراتا از این شهر نام برده شده اســت. غسل در آب رود گنگ یکی از مناسک مهم هندوان اســت که همراه با خواندن دعاها و متنهای مقدس از سوی زائران و روحانیون هندو همراه میشد.
البته شستوشو در آب رود گنگ تنها جاذبه آیینی این شهر نبود بلکه وجود معابد گوناگون در این شهر که بعضی از آنها از قدمت زیادی برخوردارند بر این جذابیتها میافزاید. هر سال در بین ماههای اکتبر و مارس جمعیت بسیار زیادی به این شهر سرازیر شده و هتلهای مختلف مملو از مسافران میشود. علاوه بر این هتلها مکانهایی سنتی به نام دارماشالا در این شهر وجود دارد که در اصل زائرسراهایی هستند که برای استراحت و اقامت زائرین ساخته شدهاند.
برای سفر به شهر وارناسی از هواپیما، قطار یا اتوبوس و خودرو میتوان استفاده کرد. یکی از وسائل نقلیه شهری رایج در داخل وارناسی ریکشا یا همان سه چرخههایی اســت که دارای یک کابین در پشت بوده که توسط رانندهای که رکاب میزند به حرکت درآمده و در تمام شهر به آسانی در دسترس اســت.
این دو خط موازی هزاران کیلومتر به پیش رفته و هیچگاه به هم نمیرسند ولی مسکو را به شرق روسیه پیوند میدهند. طولانیترین خط راهآهن جهان در کشور روسیه از پایتخت یعنی مسکو تا منتهیالیه شرق این سرزمین پهناور یعنی سواحل دریای ژاپن امتداد یافته اســت. درازای این مسیر 9289 کیلومتر اســت که از سال 1916 بدین سو از یک سو به شهر مسکو و از سوی دیگر به شهر ولادیووسک متصل اســت.
عملیات احداث راهآهن سراسری سیبری از اواخر قرن نوزدهم میلادی در دوران زمامداری تزار الکساندر سوم آغاز شد و پس از او در دوران پسرش نیکلای دوم تکمیل شد. این دستاورد بزرگ صنعتی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گوناگونی را داشته و در جنگ و صلح شاهد رخدادهای زیادی بوده اســت.
اهمیت آن به اندازهای بوده که بازتابهایی از حضور آنرا در محصولات فرهنگی و هنری میتوانیم مشاهده کنیم. راهآهن سراسری سیبری دستمایه نویسندگان و فیلمسازان گوناگون روسی و غیرروسی قرار داشته و برپایه آن داستانها و فیلمهای گوناگونی ساخته شده اســت. در بعضی از این آثار راهآهن مذکور حضوری پررنگ و تعیینکننده داشته و در بعضی دیگر بهصورت پدیدهای جانبی حضور مییابد.
فیلم سینمایی «ترانس سیبرین» در سال 2008 با کارگردانی برد اندرسون محصولی مشترک از آلمان، بریتانیا و اسپانیاست. در این فیلم سرنوشت پر فراز و نشیب یک زوج آمریکایی که از پکن عازم مسکو هستند به تصویر کشیده شده اســت. بخش اصلی سفر با قطار بوده و در خط سراسری سیبری سپری شده و ماجراهای جنایی و رمزآلود فراوانی در این فیلم به نمایش درآمده اســت.
سفر به عمق دریا همواره نزد بشر از جذابیت برخوردار بوده و عامل مهمی برای برانگیخته شدن حس کنجکاوی بوده اســت. گاهی نیز نبردها در مناطق ساحلی ایجاب میکرد که عدهای برای هدفهایی مانند جاسوسی یا حتی غافلگیر کردن دشمن، مسیری را در زیر آب طی کنند.
در هر صورت این جذابیتها و نیازها انسان را وادار کرد تا با خطرهای این سفر زیرآبی روبرو شده و در طول تاریخ همگام با پیشرفتهای فنی زوایای جدیدی از دنیای زیر آب را آشکار کند. در یونان باستان اسفنجهای طبیعی کف دریا برای حمام کردن مورد استفاده قرار میگرفت و از اینرو یکی از مشاغل در یونان باستان غواصی برای استخراج این اسفنجها بود .به این شیوه که غواصان حرفهای با نگاه داشتن هوای دم با شیرجهای عمیق به زیر آب، اسفنجها را جمعآوری و به سطح آب میآوردند.
در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اتاقکهای زیرآبی گوناگونی طراحی شد که میتوانست یک یا دو نفر را در خود جای داده و به آب انداخته شود. در اوایل قرن هجدهم میلادی نخستین لباسهای غواصی طراحی شد که شکل آنها با آنچه که ما امروزه از چنین لباسهایی در ذهن داریم بسیار متفاوت بود.
این لباسها حجیم و بیشتر شبیه به یک بشکه بزرگ بود.در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم توجه زیادی به اختراع لوازم غواصی که مستقل از سطح آب عمل کرده و امکان زیر آب بودن غواص را بدون ارتباط با سطح آب برای مدتی فراهم میآورد ، به عمل آمد.
بسیاری از ما که درحال حاضر این متن را میخوانیم در دوران نوجوانی با کتابهای تنتن مأنوس بودهایم و از رخدادهای هیجانانگیز و تصاویر جذاب داستانهای او لذت بردهایم. نویسنده بلژیکی ژرژ رِمی که با نام مستعار هرژه شناخته میشود در نیمه دوم قرن بیستم به شهرتی جهانی دست یافت. بهطوریکه داستانهایش به زبانهای مختلفی برگردانده شد.
قهرمان این داستانها که جوانی به نام تنتن اســت مسافرتهای گوناگونی را به مکانهایی عجیب و غریب پشت سر گذاشته و همراه با شخصی به نام کاپیتان هادوک و سگ وفادارش و چندین شخصیت دیگر داستان فراز و نشیبهای جذابی را در طول داستانها از سر میگذراند. گاهی او در میان رشته کوههای بلند هیمالیا از تبت سردرمیآورد و گاهی در دریای سرخ با دشمنانی سرسخت روبهرو میشود.
او در کشور کنگو با حیات وحش آفریقا روبهرو شده و در جریان یک هواپیماربایی در جزیرهای دورافتاده در اقیانوسیه گرفتار میشود. در داستانی دیگر تنتن و همراهانش در ماجراهای پر کش و قوس مربوط به یک موشک که عازم کره ماه بوده مشغول هستند. نویسنده در تمام این داستانها برای خلق اثری ماندگار و جذاب دست به تحقیقات گستردهای درباره تاریخ، فرهنگ و اسطورههای مناطق مورد نظرش زده و بدین جهت ارتباط موثری با خوانندگان برقرار میکند.
گرایش طبیعی آدمی به سفر و ماجراجویی در این داستانها که با نقاشیهای جالبی به تصویر کشیده شده سیراب میشود. داستانهای تنتن پس از انتشار در رسانههای دیگر مانند فیلم، تئاتر، رادیو و حتی بازیهای کامپیوتری مورد استفاده قرار گرفت. شرکت پست بلژیک در سال 2011 یک مجموعه تمبر پستی برای یادبود داستانهای تنتن منتشر کرد.
موضوع سفر همواره مورد توجه هنرمندان بوده اســت. بسیاری از نقاشان صحنههایی از مراحل گوناگون سفر مانند ترک خانه و دیار، مواجهه با ناگواریهای طبیعی در جریان سفر، خستگی و رسیدن به مقصد را بر بومهای نقاشی خود ثبت کردهاند.
در قرن هجدهم و نوزدهم و پیش از ظهور رسانههای نوینی همچون تلویزیون و سینما، هنر نقاشی نقش مهمی در راستای آگاهی بخشی عمومی ایفا میکرد. بسیاری از نقاشان اروپایی که به سرزمینهای شرقی و بهویژه اسلامی سفر میکردند تجربههای سفرهایشان را با ثبت به صورت نقاشی در اختیار نسلهای بعدی قرار دادند. این شیوه نقاشی که با واقعگرایی قابل توجهی همراه بود اطلاعات مفیدی را از شهرها، مردم و زندگیشان ثبت کرده اســت.
این سبک هنری که از آن با عنوان خاورنگاری میتوان یاد کرد نزد هنرمندان فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی، هلندی، پرتغالی، اسپانیایی و برخی دیگر از کشورهای اروپایی رواج داشت. یکی از هنرمندان مشهور این سبک ژان لئون ژروم فرانسوی اســت که سفرهای او به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به زیباترین شکلی بر آثار نقاشی او منعکس شده اســت.
ژروم با نگاه تیزبینانه خود زوایایی ناب از زندگی مردم این نواحی را استخراج و ثبت نموده اســت. او در یکی از نقاشیهایش با عنوان عبور اعراب از میان صحرا، صحنهای از سفر عدهای از اعراب شمال آفریقا را در میان صحرای خشک و سوزان شمال آفریقا بازنمایانده اســت. با آنکه چهرههای این مسافران پیاده و سواره کاملا از روبهرو آشکار نیست، ولی دشواری سفر در میان گرما و خاک در قامت آنها پیداست.
ابن بطوطه در قرن چهاردهم میلادی حدود سه دهه به سفر به نقاط مختلف جهان مشغول بود. او که در اصل اهل مراکش بود، در این مدت بیشتر کشورهای اسلامی آن زمان و بعضی از کشورهای غیراسلامی را نیز از نزدیک مشاهده کرده و رخدادها و خاطرات سفرهایش را با دقتی قابل توجه نگاشته و منبعی ارزشمند برای مورخان دورههای بعد فراهم آورد. ابن بطوطه در یکی از سفرهایش پس از زیارت خانه خدا راهش را از کاروان جدا کرده و بهسوی ایران رهسپار و وارد اصفهان شد و سپس از شهرهای شیراز و تبریز نیز دیدن کرد.
از نکات جالب توجه در سفرنامه ابن بطوطه آن اســت که او نه تنها به زندگی اشخاص مهم و مردم شهرها بلکه به هر آنچه که در طول مسیر جالب توجه و منحصر به فرد بود، اشاره کرده اســت. در این میان به شرایط اقلیمی و طبیعتهای مختلف مناطق گوناگون و حیات گیاهی و جانوری نیز اشارات مفیدی داشته اســت.
مثلا در سفرش به هندوستان در سواحل رودها به حضور کرگدن اشاره میکند که برایش جالب توجه به نظر رسیده بود. او در مسیر سفر به چین از جزایر مالدیو دیدن کرد و مدتی را در آنجا بهسر برد. در دیدار از چین او عجایب و دیدنیهای این کشور کهن را دیده و ثبت کرد. از جمله به مزایای کاربرد پول کاغذی در آن دیار اشاره و به خوراکیهای عجیبی که چینیها مصرف کرده و در بازارهایشان به فروش میرساندند اشاره میکند.
میراث او برای اندیشمندان و جهانگردان مسلمان باقی ماند و تلاشهای او سرمشقی برای دیگرانی شد که مسافرتهای مشابهی را به انجام رساندند. در فرهنگ عربی از کسی که زیاد به سفر میرود با عنوان ابن بطوطه یاد میشود. شخصیت او در بسیاری از فیلمها و داستانها مورد اشاره قرار گرفته و در کشور امارات متحده عربی بازاری به نام او نامگذاری شده اســت.
پیش از برگزاری المپیک تابستانی و پارالمپیک سال 2012 در شهر لندن، شهر بیرمنگام شاهد برنامهای فرهنگی و جانبی با عنوان سفر یا «وویاژ» بود. در این مراسم که از یک کشتی به عنوان صحنه اجراء استفاده میشد روایتهایی از سفر و مخاطرات آن، بیمها و امیدهایش، ترک کردن یک مکان و رسیدن به مکانی دیگر و مسائلی از این دست با هنرنمایی گروههای آموزشدیدهای در معرض تماشای عمومی قرار میگرفت. مراسم مذکور در میدان ویکتوریای شهر بیرمنگام اجرا میشد.
شب هنگام با اجرای موسیقی و گروههای همخوان شهر بیرمنگام شاهد اجرای گروههای مختلف هنری در فضایی زیبا همراه با نورپردازیهای خیرهکنند، حرکات آکروباتیک و فعالیت بالابرهای مکانیکی حامل هنرمندان در حال پرواز بودند. در این مراسم داستانهایی از یونان باستان و فراز و نشیبهای مسافران آن روزگار به زبانی هنری و جذاب برای تماشاگران روایت میشد.
اختراع راهآهن و برقراری ارتباط با قطار نه تنها تاثیرات مستقیم بر اقتصاد و جامعه بشری داشته بلکه به شکلهای مختلفی در آثار فرهنگی و هنری ملتها بازتاب یافته اســت. این پدیده سرنوشتساز در دستان هنرمندان گوناگون به شکلهای مختلفی دستمایه ساخت آثار هنریشان قرار گرفته اســت. از جمله در آثار آهنگسازان مشهوری مانند یوهان اشتراوس پدر، هکتور برلیوز و میخائیل گلینکا میتوان نمونههای فاخری از چنین آثاری را یافت.
میخاییل گلینکا که پدر موسیقی کلاسیک روسیه نیز لقب گرفته در سال 1840 آوازی را برای خواننده و پیانو با عنوان «آواز قطار» نوشت. در این اثر که بسیار تند اجرا میشود گویی حرکت واگنهای قطار روی راهآهن با حرکتی سریع بازسازی شده اســت. نوازنده با مهارت تمام این قطعه را اجرا و خواننده با زیر و بمهای متوالی و واژگانی که با سرعت بالایی ادا میشود، قطعه را مانند قطاری شتابان پیش میبرند.
در بخشی از متن این آواز این جمله آمده اســت: قطار با سرعت تمام به پیش رفته و گوشه و کنار میهن را درمینوردد، آزادتر از باد. آهنگساز و رهبر ارکستر مشهور ایرانی لوریس چکناواریان نیز با الهام از حرکت قطار قطعهای را برای پیانو نگاشته که لحظات سفر با قطار و صدای حرکت چرخهای قطار را روی ریلها با مهارت و زیبایی منحصر به فردی به زبان فاخر موسیقایی بازمینماید.
فیلم مستند «سفرچند هزار مایلی صلحبانان» در سال 2015 به کارگردانی شرمین عبید چینوی و گیتا گاندبهیر محصول مشترکی از ایالات متحده و پاکستان اســت. این فیلم 95دقیقهای براساس سفر صد نفر از زنان مسلمان بنگلادشی در سالهای 2013 و 2014 به کشور هائیتی تهیه شده اســت.
زنان مذکور به دنبال زلزله مهیبی که در سال 2010 در این کشور رخ داد در قالب سپاه صلح از سوی سازمان ملل متحد برای برقراری نظم و امنیت و کمک به مردم حادثهدیده هائیتی به این جزیره دورافتاده عازم شدند. از نکتههای جالب این سفر آن اســت که این گروه، یکی از معدود گروههایی اســت که فقط زنان در آن حضور داشتند. مهمتر آنکه زنان مزبور مسلمان بوده و پیشتر به کارهای دیگری مشغول بودند.
این زنان از طبقات و با پیشزمینههای گوناگون از مجرد و متاهل گرفته تا میانسال و جوان عازم هائیتی شدند. فیلم مستند موردنظر بر زندگی سه تن از این زنان در طول سفر تأکید کرده و زوایای جالبی از چالشهای پیش روی آنها را در سرزمینی دور در میان ویرانی، گرسنگی و بیماریهای مسری به تصویر کشیده اســت. در این فیلم ماجرای اعزام این زنان از زمان ثبت نام و مراحل آموزش تا حضور در هائیتی و رخدادهای مرتبط با زندگی جمعی و شخصی آنها به نمایش درآمده اســت.
این زنان در سفر منحصربهفردی که پشت سر گذاشتند تجربیاتی را کسب کردند که روند زندگی آنان را دچار تحول کرده و افقهای اندیشه و رفتاری آنها را به گونهای عمیق تحت تاثیر قرار داده و مفاهیمی ژرف از انساندوستی و کمک به همنوعان را برای آنان آشکار کرد.
بامداد – همان طور که می دانید فرهنگ سرو غذا در کشور های مختلف متفاوت است، ما در اینجا قصد داریم شما را با آداب و رسوم غذا خوردن در یونان آشنا کنیم.
مهم ترین نکته در اینجا ساعات سرو غذا است، در کشور یونان وعده ناهار در ساعت یک و شام ساعت ۹ شب در رستوران ها عرضه میشود از این رو اگر زود تر از این ساعات به رستوران های محلی این کشور مراجعه کنید بی تردد با در بسته مواجعه خواهید شد. البته لازم است بدانید در سطح شهر رستوران های محدودی هستند که در ساعات ۶ بعد از ظهر آماده سرویس دهی هستند.
در یونان بر خلاف خیلی از کشور ها وعده صبحانه بسیار سبک و مختصر است شاید یک فنجان قهوه غلیظ به همراه نان کنجدی و یا پای پنیر صبحانه اهالی یونان را تشکیل دهد.
پیشغذاها در یونان شامل گوجهفرنگی، خیار، انواع زیتونها، انواع فلفلها و پنیر فِتا میباشد. جالب است بدانید که یونانیها هرگز سیبزمینی سرخ کرده به شکلی که در تمام (فستفودها) دیده میشود میل نمیکنند، آنها سیبزمینی سرخ کردهای که با دست خلال شده و تازه باشد میخورند نه سیبزمینیهای خلال شده و منجمد که در اکثر (فستفودها) تهیه میشود.
نیز در بین یونانی ها بسیار مختصر و ساده سرو میشود، ناهار آنها شامل پایِ پنیر، پای اسفناج، پنیر برشته شده، ساندویچ «سُوولاکی) و یا برگ درخت انگور که با برنج، پیاز، و گوشت پُر شده و بهنام (دُلمِدز) است که شبیه همان دلمه برگ مُو در ایران است.
در این وعده یونانی ها غذاهای سنگین و پر ملات میل میکنند انواع گوشت ها و غذاهای محلی این کشور برای شام در نظر گرفته میشود.
خوب است بدانید که یونانی ها به سلامت و تازگی مواد اهمیتی فراوانی میدهند و تمامی مواد از جمله گوجه فرنگی و زیتون و پنیر و …را کاملاً تازه که همان روز و مستقیماً از مزارع خریداری میکنند تهیه مینمایند.
موضوعی که شاید برای شما عجیب و یا جالبی که در یونان هر رستورانی که مشاهده میکنید این است که رستوران ها دارای یک اسم یونانی است و این یک دستور قانونی است که هر رستورانی باید اسم یونانی داشته باشد حتی اگر اسم رستوران یک کلمه یونانی نمیباشد ولی باید حروف آن به یونانی نوشته شود. هر چند بسیاری از مکانهای توریستی در یونان این قانون را نادیده میگیرند و برای جلبِ مشتری بیشتر و اینکه به سلیقه خارجیها بیشتر خوش آید اسم رستورانشان را با حروف انگلیسی مینویسند حتی اگر اسم یونانی باشد و این نشان دهنده آن است که بعضی از یونانیها برای جلب توریست و مشتری بیشتر حاضرند نقض قانون کنند.
اگر در یونان به رستورانی میروید و زمانی که پشت میز غذا مینشینید گارسون با مِنویی در دست نزد شما میآید و از شما میخواهد که غذای خود را از روی مِنو انتخاب کرده و سفارش دهید. شما به یک رستورانِ اصیلِ یونانی نرفتهاید، زیرا مسافرخانهها و یا رستورانهای معتبر و اصیل یونانی هرگز مِنوی از پیش نوشته شده ندارند؛ و منوها چیزهای غیر قابل استفادهای هستند. زیرا مِنوها فقط یک سری غذاهای مشخص شدهای را همراه با قیمت در خود لیست کردهاند و غذایی را که برای همان روز آماده شده به ما معرفی میکند، و اما سادهترین راه این است که از گارسونِ رستوران سوال شود، یک گارسونِ یونانی بسیار علاقمند است که از وی در مورد غذاهای آن روزِ رستوران سوال شود و او توضیح میدهد که چه غذایی برای آن روز تهیه شده و از شما میخواهد که بهترینِ آنها را انتخاب کنید زیرا در نهایت و در صورت رضایتمندی شما انعام خوبی هم نصیب وی میشود.
در یونان، وعدههای غذایی اعم از صبحانه و ناهار و شام فرصتی است برای دور هم جمع شدن، از اینرو زمانی که با هم به رستورانی میروند غذا برای «میز» سفارش داده میشود نه برای هر فرد به تنهایی. از هر چیزی به میزان کم سفارش داده میشود و در سراسر میز گذاشته میشود و یا اغلب چندین نوع غذا بر روی میز گذاشته میشود و هرکسی از هر نوع غذا کمی میل میکند و اگر غذایی بیشتر خورده شود مجدداً آن غذا برای «میز» سفارش داده میشود. البته یک عامل در سفارش دادن غذا دخیل است و آن مقام و موقعیتِ افرادی است که غذا را برای میز سفارش میدهد بعضی اوقات فردی که سفارش غذا میدهد بیش از میزانی که غذا نیاز است برای میز سفارش میدهد و در این صورت یا میخواهد موقعیت خود را به رُخ بکشد و یا آدم بسیار دست و دل بازی است و این رفتار برای یونانیها چندان غیر معمول نمیباشد؛ و البته این عمل منجر به هدر رفتن مقدار بسیار زیادی از غذاها خواهد شد.
البته عادات غذاخوری بر سرِ یک میز چندان سفت و سخت نیست و میتوانید آن را تغییر دهید. البته در نزد یونانیها این رفتار اصلاً پسندیده نمیباشد که وقتی گروهی بر سر میز مینشینند بهصورت فردی سفارش غذا بدهید. اما شما میتوایند طبق عادات غربیها رفتار کرده و هر فرد برای خود یک نوع غذا سفارش دهد و سفارش غذا بهصورت مشترک نباشد، مردم یونان به افراد خارجی و عادت آنها نیز عادت کردهاند و این شما هستید که یک تجربه خوبِ غذا خوردن به صورت گروهی را از دست میدهید و این خیلی معمول است که انواع پیشغذاها را برای میز سفارش دهید و غذای اصلی را برای هر فرد به تنهایی سفارش دهید.
پرداخت صورتحساب نیز مانند سفارش دادن غذا همراه با مهماننوازی است، زمانی که یونانیها بهطور گروهی و دستهجمعی به رستوران میروند (یک فرد هرگز به تنهایی به رستوران نمیرود در یونان) هرگز صورتحساب غذایی را که در یک رستوران صرف شده بهصورت مشارکتی پرداخت نمیکنند و یا حداقل جلوی چشم دیگران این کار را نمیکنند که هرکسی پول خودش را بدهد؛ یک نفر صورتحساب را پرداخت میکند و اغلب هم بر سر این که چه کسی اَرجحتر است برای پرداخت صورتحساب چک و چانه میزنند.
اگر شما، بهعنوان یک فردِ خارجی با یونانیها به رستوران میروید بسیار سخت است که اجازه دهند شما صورتحساب پرداخت کنید مگر اینکه شما به راههای دیگری متوسل شوید. مثلاً دور از سر میز و زمانی که کسی متوجه شما نیست آن را پرداخت کنید که البته این کار هم برای یونانیها بسیار ناپسند و زشت میباشد. زیرا از نظر یونانیها شما مهمان هستید و آنها میزبان و وظیفه آنهاست که از شما مهماننوازی کنند. البته این آداب و رسوم غیر قابل نقص نمیباشد و ممکن است بین خانوادههای مختلف و یا اهالی یک شهر و یک دهکده متفاوت باشد.
در یونان، خوردن غذا با دست به جای استفاده از کارد و چنگال بسیار رایج است، زیرا از نظر آنها غذا چیزی است که باید لمس شود و خورده شود و نه اینکه با چنگال برداشته شود. از نظر یونانیها خوردن غذاهای گوشتی مانند (بره، مرغ و یا ماهی) با کارد و چنگال احمقانه است زیرا در اینصورت شما آن حسِ شیرین لمس کردن غذا را در حین خوردن از دست دادهاید. یونانیها عادت دارند که در وعده غذایی خود از نان استفاده کنند و این نام بهعنوان وسیلهای است برای هدایت غذا به سمت چنگال (اگر از چنگال استفاده میکنند) و همچنین جمع کردن غذا در بشقاب و جذبِ روغن غذا از طریق نان مورد استفاده قرار میگیرد.
ماست یونانی که ماستی غلیظ و خامه ای ست و تقریباً در هر وعده غذایی میل میشود. یک پیشغذا بهنام «تِسازیکی) که مخلوط از ماست، خیار، و سیر معمولاً در هر وعده بر سر میز غذا وجود دارد. یک ظرف حاوی ماست که با عسل شیرین شده و مغز بادام و پسته و ….. روی آن پاشیده میشود از دسرهای مطلوب یونانیها است. اکثراً از گوشتِ بره استفاده میکنند اما گوشت خوک، مرغ، گوشت گاو و غذاهای دریایی نیز بهصورت کاملاً تازه استفاده میشود. از غذاهای دریایی که در یونان خورده میشود میتوان انواع صدفها، میگو، هشتپا، ساردین، ماهی حلوا، نیزهماهی و شاهماهی را نام برد.
پنیر مورد استفاده یونانیها نیز فِتا است، نوعی پنیر نرم و سفید و خامهای که به آن پنیر یونانی هم میگویند و از شیر بُز درست میشود، و این پنیر یکی از مواد اصلی و ضروری در سالادهای یونانی بهشمار میآید. در سالادهای اصیل یونانی هرگز کاهو سرو نمیشود و بیشتر از گوجه فرنگی، خیار، پیاز، پنیر فتا و زیتون استفاده میشود.
ساندویچ «سوولاکی» ساندویچ معروف در یونان میباشد به همان اندازه که همبرگر در امریکا معروف است، این ساندویچ شامل گوشتی است که به همان روش کباب تُرکی که در ایران نیز رایج است طبخ میگردد و سپس داخل نان مخصوصی بهنام نان «پیتا» گذاشته میشود و گوجهفرنگی و پیاز هم به آن اضافه میشود و همراه با سُسی بهنام «تسازیکی» که مخلوطی از ماست و خیار و سیر میباشد میل میگردد.
منبع:مجله نظاره
نوشته با آداب و رسوم غذا خوردن کشور یونان بیشتر آشنا شویم اولین بار در بامداد پدیدار شد.
در این مطلب برای شما دوستان عزیز از اداب و رسوم ازدواج در روسیه گزارشی تهیه کرده ایم.سنت و آداب و رسوم ازدواج، به خصوص در روسیه ریشه های تاریخی دارد. از زمان های قدیم، بسیاری از مردم به آداب و رسوم ازدواج افتخار می کردند. اما امروز بعضی ها از رسوم ازدواج بی اطلاع هستند و یا به آنها ارزش نمیدهند. طبق آداب و رسوم ازدواج در روسیه، ازدواج برای عروس و داماد در این کشور از جایگاه خاصی برخورداری اســت و این آداب و رسوم از کجا سرچشمه گرفته اند؟
حلقه ازدواج (چله). مشخص شده اســت که در مصر باستان، زن و شوهر با بدست نمودن حلقه قسم می خوردند که تا اخرین روز زندگی در شادی و غم با هم میباشند. مصریان بر این باور بودند که اگر حلقه را به انگشت وسطی دست چپ کنند جرقه عشق را تا اخر عمر نگه میدارند. این سنت تا به امروز در مردم شرق حفظ شده . اما در روسیه حلقه ی عروسی را به انگشت وسطی دست راست میکنند و قسم میخورند که تا اخر عمر با همسر خود صادق بمانند. اگر مرد یا زن روس حلقه عروسی خود را بدست چپ انگشت وسطی کرده, به این معناست که همسرش وفات کرده.
عروس را در آغوش گرفته و داخل خانه کردن. این رسم ازدواج اسلاوی بسیار قدیمی اســت. اسلاوی ها به این باور بودند که اگر عروس را در زمان داخل شدن به خانه، همسرش در آغوش بگیرد، پاهای عروس زمین را لمس نکند، شیطان فریب میخورد و عروس نظر نمی شود.ظرف برای خوشبختی. در روستاهای روسیه شکستاندن ظرف گلی نشانه باکره بودن عروس اســت.گل جیبداماد. گذاشتن گل در جیب داماد نشان اظهارعشق عروس به داماد میباشد.
شاهدان در جشن عروسی. در ازدواج روسها دو شاهد میباشد که یکی از طرف عروس و دیگری از داماد. شاهدان باید کسانی باشند که عروس و داماد به انها میتوانند اعتماد کنند. بعضی ها نقش شاهدی را به خویشاوندان شان نیز میدهند. شاهدان باید با عروس و داماد در قسمت انتخاب لباس، لوازم آرایش، برگزاری محفل عروسی, بجا نمودن سنت های مراسم و غیره کمک و همکاری کنند.دسته گل عروس. عروس، دسته گل خود را در جمعیت دختران که هنوز ازدواج نکرده پرتاب می کند و کسی که موفق به گرفتن دسته گل عروس شد، این به دین معنی اســت که او در آینده نزدیک ازدواج می کند.
نان و نمک (به روسی کاراوای). کاراوای نان تزیین شده سنتی روسی اســت. بعد از انکه داماد عروس را از خانه مادرش می گیرد در بیرون از خانه، عروس و داماد را با یک قرص نان و نمک ملاقات می کنند. عروس و داماد تکه ای از نان را با دهان شان می گیرند و لقمه هر کسی که بزرگتر بود رئیس خانواده میشود.گفتنی اســت که نان کاراوای بسیار زیبا تزئین میشود. برگ در نان – به معنای فرزندان اینده، خوشه ی گندم – سعادت و رفاه، دو حلقه در هم آمیخته – وفاداری و عشق ابدی اســت.
صدا نمودن کلمه تلخ (گورکا). این کلمه را در عروسی برای بوسیدن عروس و داماد از یکدیگر، تمام مهمانان با یک صدا می گویند، “گورکا، گورکا،” اما در قدیم عروس با پطنوس که در بین آن گیلاس ودکا می بود نزد همه مهمانان برای جمع آوری تحفه میرفت، اما مهمانان نمیفهمیدن که در داخل گیلاس آب اســت یا ودکا ومهمان پس از آن که تحفه را برای عروس می داد و ودکا را مینوشید و صدا میکرد تلخ اســت به معنای آن که مشروب اســت، نه آب.
ازاد نمودن دو کبوتر سفید. کبوتر سفید نماد از ازادی، صلح و خوشبختی اســت. آزاد نمودن دو کبوتر سفید پس از عقد پیمان ازدواج، نشانه خداحافظی با خانه اجدادی و همچنین آغاز یک زندگی جدید با هم اوج میباشد.تعداد مهمانان در محفل ازدواج. در روسیه در مراسم ازدواج صرف از دوستان و خویشاوندان نزدیک دعوت به عمل میاید. تعداد دعوت شدگان در عروسی بیش از چهل تا پنجا مهمان میرسد.گفتنی اســت که در عروسی های اشخاص مشهور و پولدار تعداد مهمانان به بیش از 300 نیز میرسد.
وب سایت همشهری شش و هفت - رامین حاجیان فرد: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... و واقعا هم، هر سفر، با هزار خاطره، تجربه و اتفاقات بد و خوب همراه اســت. اگرچه همه فصل سفر را تابستان میدانند، اما شاید برای سفر بیش از فصل، آمادگی خود فرد برای رفتن و دل بریدن و گشتن در اولویت باشد...
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... و واقعا هم، هر سفر، با هزار خاطره، تجربه و اتفاقات بد و خوب همراه اســت. اگرچه همه فصل سفر را تابستان میدانند، اما شاید برای سفر بیش از فصل، آمادگی خود فرد برای رفتن و دل بریدن و گشتن در اولویت باشد.
طبیعی اســت که فصل تابستان با توجه به تعطیلی مراکز آموزشی، امکان سفر رفتن بیش از هر زمان دیگری مهیاست. این بار سفری داشتهایم به دنیای سفر؛ از جادههای باستانی تا قطعهای موسیقی که با الهام از یک وسیله سفر ساخته شده و نیز نگاهی بر کتابی از نویسندهای مشهور که چکیده خاطراتش از یک سفر طولانی اســت. از کاروانسراهای قدیمی گذر کرده و به دنیای نوجوانی و داستانهای جذاب از سفرهای شخصیتی خیالی سفر خواهیم کرد. با ما هم سفر باشید!
شهر رم بهعنوان پایتخت امپراتوری روم و همچنین پس از آن در دوران مسیحیت همواره از اهمیت ویژهای در تمدن مغرب زمین برخوردار بود. این شهر جایی بود که حیات و مرگ امپراتوری به آن وابسته بود و همه تصمیمهای مهم سیاسی و نظامی در آنجا شکل میگرفت. اهمیت و ویژگی این شهر به حدی بود که در ادبیات غرب این اصطلاح که «همه راهها به رم پایان مییابد» راه یافته و هنوز کاربرد دارد.
در بخش باستانی شهر رم سنگ مرمری وجود دارد که گفته میشود در مرکز شهر رم باستان قرار داشته و نقطهای بوده که فاصله تمام راههای امپراتوری نسبت به آن سنجیده میشد. این یعنی این که همه راهها در شهر رم پایان مییافت. این سنگ در سال 20 پیش از میلاد مسیح یعنی در دوران امپراتوری آگوستوس تعبیه شد. گمانهزنیها درباره ماهیت این سنگ متفاوت اســت. بعضی از محققان آن را پایهای از یک بنای بزرگتر میدانند.
گستردگی امپراتوری روم باعث شد که بعضی از این راهها هنوز هم در اروپای کنونی مانند فرانسه و اسپانیا و حتی بخشهایی از خاورمیانه و آفریقا جریان داشته باشند. از جادههای مذکور میتوان به جاده رم به توسکانی، رم به فرانسه و رم به دریای آدریاتیک اشاره کرد. در مسیر این جادهها سنگهایی برای نشان دادن فواصل بین شهرهای مسیر احداث شده بود که درحال حاضر نیز بعضی از آنها باقیمانده اســت.
در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (ع) پای یکی از مهمترین اختراعهای بشر یعنی چرخ به میان آمد. شاید فراوانی کاربرد چرخ در زندگی روزمره ما اهمیت آن را در سایه قرارداده باشد ولی با کمی تأمل در اطراف و تصور عدم وجود چرخ در زندگی به نقش حیاتی آن در زندگیمان پیخواهیم برد.
زائران وارناسی
یکی از انگیزههای مهم برای سفر در فرهنگها و آیینهای مختلف، زیارت و بهجای آوردن مناسک آیینی و دینی بوده اســت. شهر وارناسی یا بنارس در مجاور رود گنگ عصارهای از اسطوره و میراث کهن فرهنگی هندوان را در خود جای داده و هر سال پذیرای میلیونها نفر زائر هندو از سراسر دنیاست.
در این شهر که مقدسترین مکان نزد هندوان بهشمار میآید گذر تاریخ از گذشتههای افسانهای بسیار دور تا دوران معاصر در هم آمیخته و مکانی رویایی برای هر مسافری فراهم میکند. در بعضی از متون مقدس هندوان مانند مهابهاراتا از این شهر نام برده شده اســت. غسل در آب رود گنگ یکی از مناسک مهم هندوان اســت که همراه با خواندن دعاها و متنهای مقدس از سوی زائران و روحانیون هندو همراه میشد.
البته شستوشو در آب رود گنگ تنها جاذبه آیینی این شهر نبود بلکه وجود معابد گوناگون در این شهر که بعضی از آنها از قدمت زیادی برخوردارند بر این جذابیتها میافزاید. هر سال در بین ماههای اکتبر و مارس جمعیت بسیار زیادی به این شهر سرازیر شده و هتلهای مختلف مملو از مسافران میشود. علاوه بر این هتلها مکانهایی سنتی به نام دارماشالا در این شهر وجود دارد که در اصل زائرسراهایی هستند که برای استراحت و اقامت زائرین ساخته شدهاند.
برای سفر به شهر وارناسی از هواپیما، قطار یا اتوبوس و خودرو میتوان استفاده کرد. یکی از وسائل نقلیه شهری رایج در داخل وارناسی ریکشا یا همان سه چرخههایی اســت که دارای یک کابین در پشت بوده که توسط رانندهای که رکاب میزند به حرکت درآمده و در تمام شهر به آسانی در دسترس اســت.
این دو خط موازی هزاران کیلومتر به پیش رفته و هیچگاه به هم نمیرسند ولی مسکو را به شرق روسیه پیوند میدهند. طولانیترین خط راهآهن جهان در کشور روسیه از پایتخت یعنی مسکو تا منتهیالیه شرق این سرزمین پهناور یعنی سواحل دریای ژاپن امتداد یافته اســت. درازای این مسیر 9289 کیلومتر اســت که از سال 1916 بدین سو از یک سو به شهر مسکو و از سوی دیگر به شهر ولادیووسک متصل اســت.
عملیات احداث راهآهن سراسری سیبری از اواخر قرن نوزدهم میلادی در دوران زمامداری تزار الکساندر سوم آغاز شد و پس از او در دوران پسرش نیکلای دوم تکمیل شد. این دستاورد بزرگ صنعتی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گوناگونی را داشته و در جنگ و صلح شاهد رخدادهای زیادی بوده اســت.
اهمیت آن به اندازهای بوده که بازتابهایی از حضور آنرا در محصولات فرهنگی و هنری میتوانیم مشاهده کنیم. راهآهن سراسری سیبری دستمایه نویسندگان و فیلمسازان گوناگون روسی و غیرروسی قرار داشته و برپایه آن داستانها و فیلمهای گوناگونی ساخته شده اســت. در بعضی از این آثار راهآهن مذکور حضوری پررنگ و تعیینکننده داشته و در بعضی دیگر بهصورت پدیدهای جانبی حضور مییابد.
فیلم سینمایی «ترانس سیبرین» در سال 2008 با کارگردانی برد اندرسون محصولی مشترک از آلمان، بریتانیا و اسپانیاست. در این فیلم سرنوشت پر فراز و نشیب یک زوج آمریکایی که از پکن عازم مسکو هستند به تصویر کشیده شده اســت. بخش اصلی سفر با قطار بوده و در خط سراسری سیبری سپری شده و ماجراهای جنایی و رمزآلود فراوانی در این فیلم به نمایش درآمده اســت.
سفر به عمق دریا همواره نزد بشر از جذابیت برخوردار بوده و عامل مهمی برای برانگیخته شدن حس کنجکاوی بوده اســت. گاهی نیز نبردها در مناطق ساحلی ایجاب میکرد که عدهای برای هدفهایی مانند جاسوسی یا حتی غافلگیر کردن دشمن، مسیری را در زیر آب طی کنند.
در هر صورت این جذابیتها و نیازها انسان را وادار کرد تا با خطرهای این سفر زیرآبی روبرو شده و در طول تاریخ همگام با پیشرفتهای فنی زوایای جدیدی از دنیای زیر آب را آشکار کند. در یونان باستان اسفنجهای طبیعی کف دریا برای حمام کردن مورد استفاده قرار میگرفت و از اینرو یکی از مشاغل در یونان باستان غواصی برای استخراج این اسفنجها بود .به این شیوه که غواصان حرفهای با نگاه داشتن هوای دم با شیرجهای عمیق به زیر آب، اسفنجها را جمعآوری و به سطح آب میآوردند.
در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اتاقکهای زیرآبی گوناگونی طراحی شد که میتوانست یک یا دو نفر را در خود جای داده و به آب انداخته شود. در اوایل قرن هجدهم میلادی نخستین لباسهای غواصی طراحی شد که شکل آنها با آنچه که ما امروزه از چنین لباسهایی در ذهن داریم بسیار متفاوت بود.
این لباسها حجیم و بیشتر شبیه به یک بشکه بزرگ بود.در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم توجه زیادی به اختراع لوازم غواصی که مستقل از سطح آب عمل کرده و امکان زیر آب بودن غواص را بدون ارتباط با سطح آب برای مدتی فراهم میآورد ، به عمل آمد.
بسیاری از ما که درحال حاضر این متن را میخوانیم در دوران نوجوانی با کتابهای تنتن مأنوس بودهایم و از رخدادهای هیجانانگیز و تصاویر جذاب داستانهای او لذت بردهایم. نویسنده بلژیکی ژرژ رِمی که با نام مستعار هرژه شناخته میشود در نیمه دوم قرن بیستم به شهرتی جهانی دست یافت. بهطوریکه داستانهایش به زبانهای مختلفی برگردانده شد.
قهرمان این داستانها که جوانی به نام تنتن اســت مسافرتهای گوناگونی را به مکانهایی عجیب و غریب پشت سر گذاشته و همراه با شخصی به نام کاپیتان هادوک و سگ وفادارش و چندین شخصیت دیگر داستان فراز و نشیبهای جذابی را در طول داستانها از سر میگذراند. گاهی او در میان رشته کوههای بلند هیمالیا از تبت سردرمیآورد و گاهی در دریای سرخ با دشمنانی سرسخت روبهرو میشود.
او در کشور کنگو با حیات وحش آفریقا روبهرو شده و در جریان یک هواپیماربایی در جزیرهای دورافتاده در اقیانوسیه گرفتار میشود. در داستانی دیگر تنتن و همراهانش در ماجراهای پر کش و قوس مربوط به یک موشک که عازم کره ماه بوده مشغول هستند. نویسنده در تمام این داستانها برای خلق اثری ماندگار و جذاب دست به تحقیقات گستردهای درباره تاریخ، فرهنگ و اسطورههای مناطق مورد نظرش زده و بدین جهت ارتباط موثری با خوانندگان برقرار میکند.
گرایش طبیعی آدمی به سفر و ماجراجویی در این داستانها که با نقاشیهای جالبی به تصویر کشیده شده سیراب میشود. داستانهای تنتن پس از انتشار در رسانههای دیگر مانند فیلم، تئاتر، رادیو و حتی بازیهای کامپیوتری مورد استفاده قرار گرفت. شرکت پست بلژیک در سال 2011 یک مجموعه تمبر پستی برای یادبود داستانهای تنتن منتشر کرد.
موضوع سفر همواره مورد توجه هنرمندان بوده اســت. بسیاری از نقاشان صحنههایی از مراحل گوناگون سفر مانند ترک خانه و دیار، مواجهه با ناگواریهای طبیعی در جریان سفر، خستگی و رسیدن به مقصد را بر بومهای نقاشی خود ثبت کردهاند.
در قرن هجدهم و نوزدهم و پیش از ظهور رسانههای نوینی همچون تلویزیون و سینما، هنر نقاشی نقش مهمی در راستای آگاهی بخشی عمومی ایفا میکرد. بسیاری از نقاشان اروپایی که به سرزمینهای شرقی و بهویژه اسلامی سفر میکردند تجربههای سفرهایشان را با ثبت به صورت نقاشی در اختیار نسلهای بعدی قرار دادند. این شیوه نقاشی که با واقعگرایی قابل توجهی همراه بود اطلاعات مفیدی را از شهرها، مردم و زندگیشان ثبت کرده اســت.
این سبک هنری که از آن با عنوان خاورنگاری میتوان یاد کرد نزد هنرمندان فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی، هلندی، پرتغالی، اسپانیایی و برخی دیگر از کشورهای اروپایی رواج داشت. یکی از هنرمندان مشهور این سبک ژان لئون ژروم فرانسوی اســت که سفرهای او به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به زیباترین شکلی بر آثار نقاشی او منعکس شده اســت.
ژروم با نگاه تیزبینانه خود زوایایی ناب از زندگی مردم این نواحی را استخراج و ثبت نموده اســت. او در یکی از نقاشیهایش با عنوان عبور اعراب از میان صحرا، صحنهای از سفر عدهای از اعراب شمال آفریقا را در میان صحرای خشک و سوزان شمال آفریقا بازنمایانده اســت. با آنکه چهرههای این مسافران پیاده و سواره کاملا از روبهرو آشکار نیست، ولی دشواری سفر در میان گرما و خاک در قامت آنها پیداست.
ابن بطوطه در قرن چهاردهم میلادی حدود سه دهه به سفر به نقاط مختلف جهان مشغول بود. او که در اصل اهل مراکش بود، در این مدت بیشتر کشورهای اسلامی آن زمان و بعضی از کشورهای غیراسلامی را نیز از نزدیک مشاهده کرده و رخدادها و خاطرات سفرهایش را با دقتی قابل توجه نگاشته و منبعی ارزشمند برای مورخان دورههای بعد فراهم آورد. ابن بطوطه در یکی از سفرهایش پس از زیارت خانه خدا راهش را از کاروان جدا کرده و بهسوی ایران رهسپار و وارد اصفهان شد و سپس از شهرهای شیراز و تبریز نیز دیدن کرد.
از نکات جالب توجه در سفرنامه ابن بطوطه آن اســت که او نه تنها به زندگی اشخاص مهم و مردم شهرها بلکه به هر آنچه که در طول مسیر جالب توجه و منحصر به فرد بود، اشاره کرده اســت. در این میان به شرایط اقلیمی و طبیعتهای مختلف مناطق گوناگون و حیات گیاهی و جانوری نیز اشارات مفیدی داشته اســت.
مثلا در سفرش به هندوستان در سواحل رودها به حضور کرگدن اشاره میکند که برایش جالب توجه به نظر رسیده بود. او در مسیر سفر به چین از جزایر مالدیو دیدن کرد و مدتی را در آنجا بهسر برد. در دیدار از چین او عجایب و دیدنیهای این کشور کهن را دیده و ثبت کرد. از جمله به مزایای کاربرد پول کاغذی در آن دیار اشاره و به خوراکیهای عجیبی که چینیها مصرف کرده و در بازارهایشان به فروش میرساندند اشاره میکند.
میراث او برای اندیشمندان و جهانگردان مسلمان باقی ماند و تلاشهای او سرمشقی برای دیگرانی شد که مسافرتهای مشابهی را به انجام رساندند. در فرهنگ عربی از کسی که زیاد به سفر میرود با عنوان ابن بطوطه یاد میشود. شخصیت او در بسیاری از فیلمها و داستانها مورد اشاره قرار گرفته و در کشور امارات متحده عربی بازاری به نام او نامگذاری شده اســت.
پیش از برگزاری المپیک تابستانی و پارالمپیک سال 2012 در شهر لندن، شهر بیرمنگام شاهد برنامهای فرهنگی و جانبی با عنوان سفر یا «وویاژ» بود. در این مراسم که از یک کشتی به عنوان صحنه اجراء استفاده میشد روایتهایی از سفر و مخاطرات آن، بیمها و امیدهایش، ترک کردن یک مکان و رسیدن به مکانی دیگر و مسائلی از این دست با هنرنمایی گروههای آموزشدیدهای در معرض تماشای عمومی قرار میگرفت. مراسم مذکور در میدان ویکتوریای شهر بیرمنگام اجرا میشد.
شب هنگام با اجرای موسیقی و گروههای همخوان شهر بیرمنگام شاهد اجرای گروههای مختلف هنری در فضایی زیبا همراه با نورپردازیهای خیرهکنند، حرکات آکروباتیک و فعالیت بالابرهای مکانیکی حامل هنرمندان در حال پرواز بودند. در این مراسم داستانهایی از یونان باستان و فراز و نشیبهای مسافران آن روزگار به زبانی هنری و جذاب برای تماشاگران روایت میشد.
اختراع راهآهن و برقراری ارتباط با قطار نه تنها تاثیرات مستقیم بر اقتصاد و جامعه بشری داشته بلکه به شکلهای مختلفی در آثار فرهنگی و هنری ملتها بازتاب یافته اســت. این پدیده سرنوشتساز در دستان هنرمندان گوناگون به شکلهای مختلفی دستمایه ساخت آثار هنریشان قرار گرفته اســت. از جمله در آثار آهنگسازان مشهوری مانند یوهان اشتراوس پدر، هکتور برلیوز و میخائیل گلینکا میتوان نمونههای فاخری از چنین آثاری را یافت.
میخاییل گلینکا که پدر موسیقی کلاسیک روسیه نیز لقب گرفته در سال 1840 آوازی را برای خواننده و پیانو با عنوان «آواز قطار» نوشت. در این اثر که بسیار تند اجرا میشود گویی حرکت واگنهای قطار روی راهآهن با حرکتی سریع بازسازی شده اســت. نوازنده با مهارت تمام این قطعه را اجرا و خواننده با زیر و بمهای متوالی و واژگانی که با سرعت بالایی ادا میشود، قطعه را مانند قطاری شتابان پیش میبرند.
در بخشی از متن این آواز این جمله آمده اســت: قطار با سرعت تمام به پیش رفته و گوشه و کنار میهن را درمینوردد، آزادتر از باد. آهنگساز و رهبر ارکستر مشهور ایرانی لوریس چکناواریان نیز با الهام از حرکت قطار قطعهای را برای پیانو نگاشته که لحظات سفر با قطار و صدای حرکت چرخهای قطار را روی ریلها با مهارت و زیبایی منحصر به فردی به زبان فاخر موسیقایی بازمینماید.
فیلم مستند «سفرچند هزار مایلی صلحبانان» در سال 2015 به کارگردانی شرمین عبید چینوی و گیتا گاندبهیر محصول مشترکی از ایالات متحده و پاکستان اســت. این فیلم 95دقیقهای براساس سفر صد نفر از زنان مسلمان بنگلادشی در سالهای 2013 و 2014 به کشور هائیتی تهیه شده اســت.
زنان مذکور به دنبال زلزله مهیبی که در سال 2010 در این کشور رخ داد در قالب سپاه صلح از سوی سازمان ملل متحد برای برقراری نظم و امنیت و کمک به مردم حادثهدیده هائیتی به این جزیره دورافتاده عازم شدند. از نکتههای جالب این سفر آن اســت که این گروه، یکی از معدود گروههایی اســت که فقط زنان در آن حضور داشتند. مهمتر آنکه زنان مزبور مسلمان بوده و پیشتر به کارهای دیگری مشغول بودند.
این زنان از طبقات و با پیشزمینههای گوناگون از مجرد و متاهل گرفته تا میانسال و جوان عازم هائیتی شدند. فیلم مستند موردنظر بر زندگی سه تن از این زنان در طول سفر تأکید کرده و زوایای جالبی از چالشهای پیش روی آنها را در سرزمینی دور در میان ویرانی، گرسنگی و بیماریهای مسری به تصویر کشیده اســت. در این فیلم ماجرای اعزام این زنان از زمان ثبت نام و مراحل آموزش تا حضور در هائیتی و رخدادهای مرتبط با زندگی جمعی و شخصی آنها به نمایش درآمده اســت.
این زنان در سفر منحصربهفردی که پشت سر گذاشتند تجربیاتی را کسب کردند که روند زندگی آنان را دچار تحول کرده و افقهای اندیشه و رفتاری آنها را به گونهای عمیق تحت تاثیر قرار داده و مفاهیمی ژرف از انساندوستی و کمک به همنوعان را برای آنان آشکار کرد.