البته کودکان نه تنها تک تک رفتارهای والدین را زیر نظر دارند بلکه به تمام حرفهایی که پدر و مادرشان میزنند و جملاتی که به زبان میآورند نیز به دقت گوش میدهند.
توجه به این نکته مهم که تمام رفتارهایمان به عنوان پدر و مادر زیر نگاه دقیق کودکمان است، سرنخی مهمی را در زمینه تربیت آنها به دستمان میدهد. هر تصمیمی که ما بزرگترها میگیریم، هر لغتی که به زبان میآوریم و هر عملی که انجام میدهیم به دقت مورد توجه فرزندمان است و در واقع کودکان، در هر لحظه از رفتارهای ما بزرگترها الگو برمیدارند و دانستن این واقعیت، مسئولیت سنگینی را به دوش والدین میگذارد.
کودکان از ما میآموزند و این یک واقعیت انکارناپذیر است. آنها رفتار ما را کپی میزنند؛ چه مثبت باشد و چه منفی و این الگوبرداریها در نهایت به آنها شخصیتی صادق و باثبات یا آسیبپذیر و ناقص میدهد.
۱. کودکان به دقت به نحوه رفتار شما بزرگترها با والدین خودتان توجه میکنند و از شما الگو میگیرند و در نهایت شبیه همان رفتار را به شما بازمیگردانند.
۲.آنها در عین حال رفتار شما را با دیگر افراد تحت نظر دارند و اگر با افرادی که با شما در تماس هستند رفتار نامناسبی داشته باشید، شک نکنید که فرزندتان نیز با دیگران همان رفتار را خواهد داشت.
۳. کودکان توجه میکنند که شما چگونه پول و مسائل مالی خود را مدیریت میکنید.
۴. کودکان همواره تحت نظر دارند که والدینشان با افراد مسئول و بالادست به لحاظ موقعیت اجتماعی مانند مامور پلیس یا رئیس شرکت چگونه رفتار میکنند و چه اندازه به این افراد احترام میگذارند و در صحبت کردن درباره این اشخاص، چقدر ادب را رعایت میکنند. اگر شما این موضوع را رعایت نکنید فرزندتان نیز در طول زندگیاش هرگز به مقامات و اولیای امور که البته خود شما را نیز شامل میشوند، احترام نخواهد گذاشت.
۵. کودکان با دقت به درجه نظم و انضباطی که شما به عنوان پدر و مادر او در جنبههای مختلف زندگی دارید، توجه دارند. بنابراین اگر پرخوری کنید، زیاد بخوابید، صورت حسابهایتان را به موقع پرداخت نکنید و به نظم در کارهایتان اهمیت ندهید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان خلاف این رفتار کند و فرد منظمی شود. مگر اینکه رویه خود را تغییر دهید تا کودکتان نیز الگوی بهتر و سالمتری را مقابل چشمانش داشته باشد و با آن الگو، بزرگ شود.
۶.کودکان به عمق شخصیت و صداقتی که شما در زندگی به نمایش میگذارید، دقت میکنند. اگر تقلب کنید و اگر حرفتان با عملتان یکی نباشد و قصد فریب آدمهای اطرافتان را داشته باشید و هرچند نامحسوس این کار را انجام دهید باز هم کودکان درک میکنند و متاسفانه از این رفتار سوء، الگو میگیرند.
۷. کودکان از سخاوتمندی و بخشندگی شما نیز الگو میگیرند. پس از کمک کردن به مردم با رضایت قلبی غافل نشوید تا فرزندتان نیز از نعمت زندگی کردن با قلبی سرشار از عشق و بخشندگی نسبت به انسانها و کمک به دیگران بهرهمند شود.
بیتوته
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فرادید ، «برخی از این مشخصهها و عادات مضر در ادامه ذکر شدهاند.
۱. خودشیفتگی
بسیاری از افراد بدون این که بدانند خودشیفته هستند. تنها بر خود تمرکز دارید، تنها درباره خودتان حرف میزنید و معمولاً به حرفهای اطرافیانتان اهمیتی نمیدهید. تصور میکنید تنها فردی که مهم است خودتان هستید. اگر اینگونهاید، وقتش است که خود را تغییر دهید. هیچ کس با فردی که تنها به خودش اهمیت میدهد، دوست نمیشود.
۲. توجه به زیبایی ظاهری و بیاعتنایی به باطن
زیبایی واقعی از اعماق قلب، بدن و روح شما حاصل میشود. زیبایی ظاهری مهمترین مسئله نیست اما افراد دارای رفتارهای غیر جذاب تصور میکنند زیبایی ظاهری مهمترین چیز است. نگاهی در آینه به اعماق وجود خود بیندازید. ممکن است در باطن خود فرد زشتی را ببینید؛ مگر آن که طرز تفکر خود را تغییر دهید.
۳. همیشه در رقابت با دیگران هستید
آیا از آن دسته افراد هستید که حتماً باید بهتر از دیگران باشند؟ اگر این طور است پس انسان غیر جذابی هستید. باید اهمیت بیشتری به دوستانتان بدهید و بگذارید آنها هم از موفقیتهای خود لذت ببرند. اگر بر ترس خود از ارتفاع غلبه کردند و ۱۰ متر بالا رفتند، نگویید: «همش همین؟ من ۳۰ متر میروم.» در عوض بگویید: «عالیه، بهت افتخار میکنم.»
۴. دوستان خود را به چشم دشمن میبینید
افراد غیر جذاب همیشه با دوستان خود در جنگ و دعوا هستند. به جای کنار هم ماندن و اهمیت دادن به اطرافیان همیشه پشت خود را به آنها میکنید و از پشت به آنها خنجر میزنید. دوستانتان دشمنان شما نیستند که متحدان شما هستند.
۵. اهمیت خود برای دیگران را زیر سؤال میبرید
اگر مدام اهمیت خودتان برای دیگران را زیر سؤال ببرید، مطمئناً فرد غیر جذابی خواهید بود. مثلاً دو تا از دوستانتان بدون شما بیرون رفتند. تصور میکنید برای آنها اهمیتی ندارید. این مسئله را فراموش کنید. آنها هنوز هم دوستان شما هستند و البته بدون حضور شما هم به زندگی خود ادامه میدهند.
۶. همیشه میخواهید رئیس باشید
در یک گروه دوستانه همه باید برابر باشند. اگر این شمایید که همیشه تصمیم میگیرید و دوست دارید همواره مسئول همه چیز باشید و کارهای دیگران را کنترل کنید، پس بهتر است بدانید که رفتارتان بسیار غیر جذاب است.
۷. فرد صادقی نیستید
برای این که دوست خوبی باشید و دیگران بخواهند در اطراف شما باشند، باید صداقت داشته باشید. اکثر افرادی که رفتار غیر جذاب دارند، انسانهای غیر صادقی هستند که درباره همهچیز دروغ میگویند. بله، صداقت بهترین سیاست است.
۸. فرد بیادبی هستید
اگر رفتاری بیادبانه و توهینآمیز دارید و در جمع حرفهای خجالتآوری به دوستانتان میزنید، دست از این رفتار بکشید. این گونه کسی نمیخواهد نزدیکتان شود. گاهی اوقات با دیگران اختلاف نظر پیدا میکنید یا اطرافیان رفتاری میکنند که برایتان خوشایند نیست اما رفتار بیادبانه دیدگاه همه را نسبت به شما تغییر میدهد.
۹. فردی غیر قابلاعتماد و وابسته هستید
آیا در موارد نیاز به دوستانتان کمک میکنید؟ یا این که وقتی کسی به شما نیاز دارد، همیشه سرتان شلوغ است؟ اگر کسی نتواند روی کمک شما حساب کند، این رفتار غیر جذاب محسوب میشود. به همین ترتیب اگر فردی هستید که همیشه چشم به کمک دیگران دوختهاید، باز به چشم دوستانتان فرد غیر جذابی خواهید بود.
۱۰. همیشه بدبین هستید
بدبینی خصوصیت جذابی نیست. اگر همیشه دیدگاهی منفی به مسائل دارید، سعی کنید آن را تغییر دهید. کسی نمیخواهد با فردی که تنها جنبه منفی مسائل را میبیند، دوست شود.
جام جم سرا: در تحقیقات جدید محققان دانشگاه نورث وسترن که در آن بیش از ۳ هزار بزرگسال با رده سنی ۳۰ تا ۴۰ بررسی شدهاند، اعلام شده است افرادی که متحمل غم در روابط منفی هستند، چربی بیشتری نسبت به کسانی که چنین روابطی ندارند، انباشته میکنند.
به گفته کری کرشو، سرپرست این تحقیق و استاد دانشگاه نورث وسترن، افرادی که در زمان پیری چاق میشوند، دور کمرشان با روابط پراسترسی که دارند بزرگتر میشود. چربی دور کمر، بزرگترین تهدید برای ابتلا به بیماریهای قلبی و دیابت است.
از نظر کرشو علت دیگر این چاقی غذاست. روابط پرتنش باعث استرس میشود که ممکن است شما را وادار به نوشیدن یا خوردن نوشیدنیهای پرکالری و غذاها کند.
بریانا مزوک از دانشگاه ویرجینیا نیز اظهار کرد: استرس، همچنین بر سوخت وساز اضافی بدن تاثیر میگذارد که این امر با تحریک سیستم پاسخ به استرس در بدن باعث تجمع بیشتر چربی میشود. به گفته وی، استرس نه تنها بر احساسات بلکه بر بدن نیز تاثیر منفی میگذارد اما همان طور که روابط نامطلوب باعث چاقی افراد میشود، روابط سالم نیز عکس این عمل را انجام میدهد.
در تحقیقات اخیر مشخص شد افرادی که در روابط حمایتی (روابطی که بتوان به افراد اعتماد کرد و یا با دوستان صحبت کرد) قرار دارند نسبت به همسالان خود چربی کمتری در بدنشان انباشته میشود.
به گفته کرشو، روابط حمایتی میتواند مانع استرس شود و افراد را از خوردن بیش از حد منع کند. بنابراین اگر در شرکتی کار میکنید که روابط خوبی با همکاران خود ندارید به فکر قلب خود نیز باشید. یافتههای این تحقیق در مجله امریکایی Epidemiology منتشر شده است.(ایسنا)
ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن وی از غذا، حبس در حمام یا زیر زمین، اشکال مخفی کودک آزاری است؛ اما محبت زیاد و افراطی به فرزندان نوعی کودک آزاری تلقی میشود، چرا که این گونه رفتارها باعث سلب آزادی کودک میشود و چه بسا والدینی که با رفتارهای حمایت گونه خود موجبات آزار و اذیت کودکشان را فراهم میکنند و خود از این موضوع غافلند.
دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی در همین رابطه گفت: مجموعه رفتارها یا گفتارهایی که انجام دادن یا انجام ندادنشان باعث وارد شدن نوعی آسیب عاطفی، فیزیکی به کودک شود و این احساس را در او به وجود آورد که خوب و دوست داشتنی و مورد احترام نیست و ناخواسته است، کودک آزاری است که اغلب والدین این رفتارها را به صورت ناخودآگاه انجام میدهند.
وی گفت: آمارها نشان میدهد ۷۰ درصد آزارهایی که به کودکان از نظر عاطفی و جسمی وارد میشود، از سوی غریبهها نیست و در چارچوب خانواده و به وسیله مراقبان و افراد نزدیک صورت میگیرد.
این دکترای روانشناسی با بیان اینکه مقایسه کودک با دیگران نوعی کودک آزاری است گفت: برخی فکر میکنند این کار باعث پیشرفت و الگو برداری کودک میشود ولی این مقایسه فقط احساس خودکم بینی را به کودک میدهد و این احساس را به وی میدهد که از نظر والدینش دوست داشتنی نیست.
دانشیار دانشگاه الزهرا تنبیه سکوت را نیز از جمله موارد کودک آزاری برشمرد و گفت: قهر کردن پدر یا مادر که به آن تنبیه سکوت میگویند و قطع رابطه کلامی به مدت چند ساعت تا چندروز با کودک به نشانه دلخوری، آسیب شدیدی به او میزند.
انتظارهای غیر واقع بینانه، کودک آزاری است
شعاع کاظمی با اشاره به اینکه انتظارهای غیر واقع بینانهای که برخی پدر و مادرها از فرزندشان دارند موجب آزار روحی وی میشود گفت: انتظارهای نامناسب با سن و توانایی از فرزند از جمله رفتارهایی است که والدین به کرات مرتکب میشوند. به عنوان مثال توقع دارند نوزاد از شب تا صبح بدون اینکه بیدار شود بخوابد، در حالی که چنین چیزی امکان ندارد برخی هم از کودک نوپا انتظار دارند ۳۰ دقیقه بدون اینکه تکان بخورد، گوشهای بنشیند که برآورده کردن چنین انتظارهایی فراتر از توانایی یک کودک و مصداق آزار است.
وی افزود: گاهی پدر یا مادر افسردهای را میبینیم که باعث میشوند فرزندشان از کودکی بترسد چون میترسند اگر زیاد بدود، راه برود و بلند حرف بزند حوصله پدر یا مادرش سر میرود.
بوسیدن زیاد هم کودک آزاری است
این دکترای روانشناسی یادآور شد: تنها کتک زدن، شلاق یا تازیانه زدن، مشت زدن، سیلی زدن آزار جسمی نیست بلکه رفتارهایی مانند هل دادن، تکان دادن، لگد زدن یا پرت کردن، نیشگون گرفتن هم کودک آزاری است و برخی از والدین هم از شدت علاقه کودک را زیاد میبوسند، فشار میدهند یا حتی از شدت احساس وی را گاز میگیرند که همه این رفتارها باعث آزار و اذیت کودک میشود.
فراهم نکردن نیازهای اولیه کودک باعث آزار روحی میشود
شعاع کاظمی تاکید کرد: غفلت، فراهم نکردن نیازهای اولیه کودک، بیتوجهی یا تاخیر در مراقبتهای پزشکی هم به نوعی کودک آزاری است حتی بیتوجهی به ثبت نام کودک در مدرسه یا عدم فراهم کردن امکانات ویژه آموزشی، نبود توجه به غیبتهای بیش از اندازه کودک از مدرسه نیز سبب آزار روحی وی میشود که عدم جبران آن میتوان تبعات زیادی در نوجوانی به همراه داشته باشد.
کمبود حمایت عاطفی و ابراز عشق
دکتر محمد زارع نیستانک هم غفلت عاطفی را از جمله موارد کودک آزاری عنوان کرد و گفت: کمبود حمایت عاطفی و ابراز عشق، بیتوجهی به نیازهای عاطفی کودک، مانند نیاز به محبت، فراهم نکردن و بیتوجهی به مراقبتهای روانشاسانه لازم و در مجموع هر گونه نگرش یا رفتار که سلامت روانی یا رشد اجتماعی کودک را به مخاطره اندازد، کودک آزاری محسوب میشود.
وی افزود: غفلت، بیتوجهی یا طرد کردن کودک، کمبود محبت جسمانی مثل در آغوش گرفتن، داد و فریاد کردن، تهدید یا ترساندن کودک، تحقیر کودک و او را «بد» یا «به درد نخور» خواندن، عدم تشویق و تقویت مثبت کودک یا نگفتن «دوستت دارم» باعث میشود تا کودک از فشارهای روحی رنج ببرد.
به چه رفتارهایی کودک آزاری میگوییم؟
کودکان به علت ویژگیهایی که از نظر سنی دارند بسیار آسیب پذیر هستند و نیاز به حمایت و مراقبت ما دارند. اما گاهی بزرگسالان به دلایل مختلف به جای حمایت و مواظبت از کودکان آنان را مورد آزار قرار میدهند.
زارع نیستانک ناآگاهی والدین را از رفتارهای کودک آزارانه دانست و گفت: گاهی والدین یا افراد دیگر که به کودکان آزار میرسانند، نمیدانند که رفتار آنها کودک آزاری است، مانند کسانی که کودکان را تنبیه بدنی میکنند، مورد تحقیر و توهین قرار میدهند، به نیازهای اساسی آنها توجهی ندارند و این رفتارها را عادی و معمولی میدانند. اگرچه مشکلات اقتصادی و فقر هم سبب میشود که کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود مانند آموزش، بهداشت و تغذیه محروم شوند و یاگاه والدین به علت فشارهای مالی با رفتارهایی مانند پرخاشگری، خشونت و بیتوجهی کودکان را مورد آزار قرار دهند.
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان با ابراز تاسف از اینکه مشکلات خانوادگی دامن گیر خانوادههای زیادی میشود که اغلب درصدد رفع این مشکل برنمی آیند گفت: مشاجرات شدید و طولانی والدین، جمعیت زیاد خانواده، شیوههای تربیتی نامناسب، در برخی موارد هم وجود ناپدری و نامادری سبب میشود که کودکان مورد آزار قرار گیرند تا حدی که مشکلات خانوادگی یکی از دلالیل کودک آزاری به شمار میرود.
چگونه میتوانیم کودک آزاری را کاهش دهیم؟
وی گفت: والدین و اطرافیان باید تلاش کنند تا کودکان را بیشتر و بهتر بشناسند. شناخت کودکان و نیازهای آنان سبب میشود که رفتار بهتری با آنها داشته باشند. برای این کار هم میتوان از روشهای مختلف مانند خواندن کتابهای مناسب، شرکت در کلاسهای آموزشی، مشورت کردن با افراد آگاه بهره برد.
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان یادآور شد: بهتر است علت کودک آزاری را بشناسیم. کودک آزاری مانند هر رفتار دیگری علتی دارد، سعی کنیم علت آنرا پیدا کنیم و با برطرف کردن آن، کودک آزاری را کاهش دهیم. ممکن است برخی از مشکلات را نتوانیم از بین ببریم، در آن صورت پذیرفتن آن بهتر از آزار دادن کودکان است. فراموش نکنیم که اشکالی ندارد از دیگران کمک بگیریم، کمک گرفتن و مشورت کردن نشانه هوشیاری و آگاهی است، نه ناتوانی. برای کاهش مشکلات خود میتوانیم از مراکز مشاوره حضوری، تلفنی، سازمانهای غیر دولتی و افراد آگاه کمک بگیریم.
آرامش خود را حفظ کنیم
زارع نیستانک با اشاره به اینکه زندگی همیشه با مشکلات همراه است گفت: سعی کنیم خشم خود را کنترل و برای مشکلات چاره جویی کنیم. بسیاری از کودک آزاریها در شرایطی انجام میگیرد که والدین قادر به کنترل خشم خود نیستند، کنترل خشم آموختنی است و میتوانیم با تمرین بر خشم خود غلبه کنیم.
کودک آزاری چه زیانهایی برای کودکان دارد؟
وی کودکی را دوران رشد و شکل گیری شخصیت نوان و خاطرنشان کرد: انواع کودک آزاری در این سالهای حساس و مهم، به رشد و سلامت آنان آسیبهای جدی میرساند. کودکان آزار دیده در همه جنبههای رشد مانند رشد جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی با مشکلات و نارساییهای فراوانی روبرو میشوند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد بسیاری از کودکانی که در دوران کودکی قربانی آزار و بدرفتاری بودهاند، در بزرگسالی خود به آزار کودکان پرداختهاند و این بزرگترین زیان کودک آزاری است که سبب تداوم آن میشود.
چگونه میتوانیم از کودک آزاری پیشیگری کنیم؟
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان گفت: پیشگیری همیشه بهتر، آسانتر و سریعتر از درمان است. برای پیشگیری از کودک آزاری میتوانیم از راهکارهای ساده استفاده کنیم. دقت در ازدواج و تشکیل خانواده، خودداری از ازدواجهای تحمیلی، ناشناخته، شتاب زده و ازدواج در سنین پایین، توجه به تنظیم خانواده و تعداد مناسب فرزندان، افزایش آگاهی خود در زمینه پرورش فرزندان و شیوههای مناسب رفتار با آنان، پذیرش مسئولیتها و انجام وظایف خود به عنوان پدر، مادر، معلم و سرپرست نسبت به کودکان، آشنایی با حقوق و نیازهای اساسی کودکان.
با توجه به سلامت جسمی و روانی خود و کاهش فشارهای عصبی و مشکلات رفتاری که سبب کودک آزاری میشود در نهایت و شاید مهمتر از همه اینکه با تقویت روحیه میتوانیم از کودکان و فرزندانمان حمایتهایی مناسب و بجا داشته باشیم. (ایسنا)
350
به گزارش جام جم آنلاین، پس با اولویت بندی کارها در ازدواج ارزش کارهای تان را بیشتر کنید.
نکات و توصیه هایی که در اینجا می آورم ثابت می کند که این کارها شدنی است. این کارها چه ساده و چه پیچیده قابل انجام هستند اصل این است که سعی شما بر این باشد که آن ها را نادیده نگیرید و به این فمر کنید که چگونه همسر خوبی باشم.
جشن بگیرید
زمانی که خسته هستید سرگرمی ها برایتان مشکل و طاقت فرسا می شوند. سرگرمی ها در تضاد با آن چیزی هستند که می خواهید انجام دهید اما دقیقا همان چیزی باشد که نیاز دارید. پس با هم جشن بگیرید نیاز نیست که جشنی می گیرید حتما باشکوه باشد حتی دعوت تعدادی از دوستان به پیتزا هم می توانید شما را از گذران زندگی روتین روزانه دربیاورد و تبدیل به خاطره ای شاد و لذت بخش شود.
هنگام غذا گوشی را کنار بگذارید
چگونه می شود یکی از زوجین سرش به گوشی موبایل باشد در حالی که دیگری در سکوت نشسته و غذا می خورد. این کار به نوعی بی احترامی است و درست مثل این است که به او بگویید آنقدر برایم مهم نیستی که بخواهم به تو توجه کنم.
پس وقتی برای شام به رستوران می روید گوشی را در ماشین بگذارید یا در خانه هنگام شام گوشی را در گوشه ای کنار بگذارید. شاید این کار در ابتدا برایتان کمی سخت باشد اما خیلی زود به آن عادت می کنید.
نپرسید: امروزت چطور بود؟
به جای پرسیدن سعی کنید بفهمید که روزش چگونه گذشته است. وقتی می پرسید حس ماموریت کشف ماموریت را به همسرتان می دهد اما وقتی سعی کنید به جای پرسیدن خودتان آن را بفهمید به دل همسرتان بیشتر می نشیند و رابطه ای عمیق تر ایجاد می کند.
وقتی او درباره ملاقات با رئیس یا همکار جدید تعریف می کند درباره تاثیر این اتفاقات بر او بپرسید. آیا به نظر شما این کار باعث ناراحتی و خشم او می شود؟ خیر در واقع با این کار نشان می دهید که اینجا در کنارش هستید تا او را تحت حمایت احساسی خود قرار دهید و همینطور باعث می شود بیشتر به دنیای درون او نفوذ کنید.
در ماه یک بار نقش همسر را نداشته باشید
یا حتی فقط برای یک بعد از ظهر. شاید کمی بابت این کار احساس گناه کنید اما شک نکنید که به بهتر شدن روابط تان کمک بزرگی می کند. در جامعه ما باور مردها و زن ها این است که ما باید از دیگران مراقبت و حمایت شان کنیم. این باور باعث می شود مهم ترین شخصی یعنی خودمان را نادیده بگیریم. وقتی همیشه همسر، بچه، همکار، مشتری و خانواده را در اولویت قرار دهیم انرژی مان کاملا تخلیه می شود. به یک سفر کوتاه بروید، برای خودتان سرگرمی داشته باشید، به پیاده روی بروید یا حتی در محوطه کمی دراز بکشید و استراحت کنید.
توقعات تان را رها کنید
حرف من این نیست که توقعاتتان را پایین بیاورید. بیشتر مردم انتظارات و توقعاتی که از یک رابطه دارند این است که همسرشان باید بتواند آن ها را خوشحال و شاد کند اما او چیزی درباره این انتظار نمی داند. به عنوان مثال خانمی می گوید من از همسرم انتظار دارم هر سال روز تولدم برایم کادو بخرد. پس وقتی او این کار را انجام ندهد شما افسرده و غمگین می شوید. همسرتان قادر به خواندن ذهن شما نیست. با او درباره انتظاراتتان صحبت کنید تا رابطه ای شاد و محکم داشته باشید.
رابطه را در اولویت نسبت به خودتان قرار دهید
معمولا در بحث های رابطه ای هر کسی حق را به جانب خود می دهد به جای اینکه حق را به چیزی بدهد که برای رابطه خوب و مفید است. برای این کار باید آنقدر به کمال رسیده باشید که بتوانید از خودتان تواضع نشان دهید. حق به جانب بودن تاثیراتی بسیار منفی در رابطه خواهد داشت. از خودتان بپرسید آیا حق به جانب بودن ارزش این همه استرس را در رابطه دارد.
تفاوت بین انتقاد و شکایت را یاد بگیرید
انتقاد یعنی حمله به شخصیت طرف مقابل همراه با رنجش احساسی. اما شکایت پیشنهادی است برای تغییر در رفتار. بیشتر مردم شکایت را با انتقاد اشتباه می گیرند و در نتیجه نمی توانند رابطه خوبی با همسرشان برقرار کنند. وقتی همسرتان درباره موضوعی به شما شکایتی می کند آن را به دیده توهین و تحقیر نبینید بلکه انرژی خود را صرف درک نکته هایی که در شکایات او هست کنید.
به عنوان مثال: همیشه آخر هفته ها در تمیز کردن حیاط به من کمک می کردی ما از انجام این کار با هم واقعا لذت می بردیم ولی الان دیگر خودم همه کارها را انجام می دهم.
نکته شکایت: می خواهم حیاط را با هم تمیز کنیم. می خواهم مثل قبل ها این کار را با همکاری هم انجام دهیم. قبلا از انجام این کار واقعا لذت می بردم ولی الان نه.
نحوه بزرگ کردن سینه ، راهی برای بزرگ شدن سینه
راضی بودن از ظاهر خود یکی از چیزهایی است که خانم ها همواره به دنبال آن هستند، زیرا خانم ها بیشتر اوقات از آنچه در آینه می بینند راضی نیستند.
آنها سالانه برای رسیدن به ظاهر خود، خلاص شدن از سلولیت ها، تقویت پوست شان و زیبا به نظر رسیدن، هزینه زیادی پرداخت می کنند.
تکنیک های زیادی که کم و بیش مؤثر و کم و بیش آسان هستند وجود دارند که باعث می شوند به جراحی پلاستیک که هزینه بالایی دارد
و طبیعی نیست، نیازی وجود نداشته باشد.
یکی از بزرگترین مشکلات و معضل های خانم ها، اندازه سینه هایشان است.
با آنکه اغلب تکرار می شود که سایز سینه ها چندان اهمیتی ندارد، ولی با این حال داشتن سینه هایی با اندازه معقول و مناسب، مطلوب است
و باعث می شود که خانم ها حس بهتری نسبت به ظاهر خود داشته باشند.
اگر شما هم به این می اندیشید که داشتن سینه های بزرگتر، جذابیت شما را بیشتر می کند،
بدانید که روش هایی وجود دارد که می توانید این ایده را عملی کنید.
ولی هرگز فراموش نکنید که سایز سینه شما ناگهان از ۱ به ۵ نمی رسد!
ولی روش زیر به شما کمک خواهد کرد تا سینه هایتان را به میزان معقولی درشت تر کنید.
با عادات بد خداحافظی کنید.
باور کنید یا نکنید، عادات بد باعث می شوند که رشد سینه هایتان متوقف شود.
برای مثال، سیگار کشیدن از رشد سینه جلوگیری می کند.
مصرف زیاد الکل نیز نه تنها سینه ها را از بین می برد، بلکه موجب سرطان نیز می شود.
مصرف زیاد قهوه، زیاد کار کردن (و در نتیجه استرس زیاد)، خواب کافی نداشتن، علل دیگر رشد نکردن سینه ها هستند.
منبع: bartarinha.ir
شاید خیانت از نظر شما دردناک ترین رفتاری است که در رابطه عاطفی ممکن است صورت گیرد
اما رفتارهای دیگری نیز وجود دارند که فرقی با خیانت نمی کنند و در دراز مدت همان احساس رانده شدنی را که هنگام خیانت به فرد دست می دهد،
منتقل می کند. اگر شما هم دوست دارید بدانید که مخرب ترین رفتارها در رابطه عاطفی کدامند، با ما همراه باشید.
بیرون رفتن مدام با دوستان
این یک واقعیت است که هر کسی به تنهایی احتیاج دارد. ازدواج به معنای کنار گذاشتن دوستان و رفت و آمد با آنها نیست.
حتی زوج های جوان هم باید هر از چند گاهی زمان خود را با دوستان خود بگذرانند اما افراط در این کار می تواند رابطه عاطفی را ویران کند.
به همین دلیل بهتر است که محدودیت ها را بشناسید و در مورد آنها با شریک زندگی تان گفتگو کنید و به یک نتیجه واحد برسید.
به عنوان مثال اگر شما احساس کردید که همسرتان بیش از حد با دوستانش به بیرون از خانه می رود و این موضوع حس بدی را به شما منتقل می کند،
بهتر است که صادقانه آن را با همسرتان در میان بگذارید.
شما باید از کارهایی که همسرتان در طول روز انجام می دهد، آگاه باشید.
البته هر فردی طرز فکر مخصوص به خود دارد. ممکن است شما از این که همسرتان کل هفته را با دوستانش بیرون از خانه بگذراند
و شب ها دیر به خانه بیاید، ناراحت نشوید اما ممکن است که این رفتار برای فرد دیگری فاجعه باشد.
به همین دلیل بهتر است که زاویه دیدتان را نسبت به این موضوع برای همسرتان توضیح دهید.
به علاوه بهتر است که خودتان نیز این موضوع را رعایت کنید. به عنوان مثال زمانی که بیرون از خانه هستید،
گوشی تان را در دسترس قرار دهید. طبیعی است که به مدت نیم ساعت دست تان بند باشد طوری که نتوانید با او در ارتباط باشید،
اما جواب ندادن در ساعت یک نصفه شب، همسرتان را عصبی و نگران خواهد کرد.
بنابراین هنگامی که با دوستان خود بیرون از خانه به سر می برید، ارتباط با همسرتان را نیز فراموش نکنید.
در لاک خود فرو رفتن
اگر چه دعوا و بگومگوهای مدام میان زوج ها دردساز است اما از طرف دیگر اگر زوجی هیچ بحث و مشاجره ای با یکدیگر نداشته باشند نیز عجیب و غیرعادی و نشانه ای از فاصله میان آنهاست.
برخی بگومگوها در رابطه عاطفی غیرقابل اجتناب اما سازنده است. بدین معنی که نشان می دهد دو طرف برای رابطه خود تلاش می کنند و دوست دارند که آن را بهبود بخشند.
بنابراین اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که با همسرتان سر هیچ موضوعی بحث نمی کنید،
از خودتان سوال کنید که اشکال کار کجاست؟ آیا از بی اهمیتی شما سرچشمه می گیرید؟
یا این که فاصله تان با همسرتان آنقدر زیاد است که ترجیح می دهید در مقابل تمام رفتارهای او سکوت کنید؟
شاید هم یک حرف را هزار بار زده اید اما کو گوش شنوا؟ دلیل شما هر چه که باشد،
نشاندهنده مشکلی در رابطه شماست که باید هر چه زودتر حل شود. پیشنهاد ما به شما این است که بنشینید
و با همسرتان گفتگو و آنچه در ذهن و دلتان می گذرد را بیان کنید.
پنهان کردن مشکلات مالی
پنهان کردن مسائل مالی یکی از بزرگ ترین مشکلاتی است که اکثر زوج ها با آن دست و پنجه نرم می کنند.
شاید شما دوست نداشته باشید که با مطرح کردن این مسائل همسرتان را ناراحت کنید اما این مشکلی است که زندگی هر دوی شما را تحت تاثیر قرار می دهد و او هم حق دارد که واقعیت را بداند.
علاوه بر آن، پنهان کردن این موضوع موجب می شود که همسرتان اعتمادش را به شما از دست دهد.
پول یکی از مهمترین مسائل در زندگی مشترک است که استرس و تنش زیادی را موجب می شود،
اما نگرانی موقت بهتر از پنهان کردن آن و به تبع تباهی رابطه عاطفی است.
ارتباط با عشق قبلی
گاهی شما مجبورید که با عشق قبلی تان به دلایلی در ارتباط باشید.
به عنوان مثال دوستان مشترک دارید یا این که همکار هستید و نمی توانید ارتباط تان را به طور کامل با او قطع کنید،
اگر ارتباط شما پنهانی نباشد و همسرتان نیز بر آن کنترل داشته باشد، مشکلی بوجود نخواهد آمد
اما اگر دلیلی برای ادامه ارتباط تان وجود نداشته باشد اما شما همچنان با او در تماس باشید،
مطمئنا دیر یا زود رابطه عاطفی فعلی شما را تحت شعاع قرار خواهد داد.
در این شرایط بهتر است که با همسرتان گفتگو کنید. مهمترین عامل، صداقت و روراستی است.
اعتیاد به موبایل
اگر یکی از دو طرف رابطه، یا هر دوی آنها، مدام سرشان توی تلفن همراه شان باشد یا که هر کدام در اتاق جداگانه ای برنامه مورد علاقه شان
را در تلویزیون تماشا کنند، بدین معنی است که برای هم اهمیتی ندارند و هر کسی سرش در کار خودش است
یا حتی می توان گفت که آنها چیزی را از هم پنهان می کنند.
البته این رفتارها همیشه نشان دهنده وجود مشکل نیست. بلکه طبیعی است که افراد در انتهای روز،
زمانی که خسته به خانه می آیند و انرژی لازم را ندارند، سکوت کنند یا این که گوشی شان را به دست بگیرند
و از اخبار روز باخبر شوند اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، رابطه عاطفی را تخریب خواهد کرد.
بنابراین پیشنهاد ما این است که گوشی یا تلویزیون را حداقل تا دو ساعت پس از این که به خانه آمدید، خاموش کنید
تا مانع از برقراری ارتباط با همسرتان نشود. روبه روی همسرتان بنشینید و به چشمهایش زل بزنید، با او صحبت کنید
و از اتفاق هایی که در طول روز برایش رخ داد باخبر شوید. این لحظات شاید کوتاه باشند اما تاثیر بلند مدت و مثبتی در رابطه عاطفی شما خواهند گذاشت.
اعتیاد به کار
در اکثر مواقع آقایان به دلیل سختی یا احتیاج به پول بیشتر تا دیر وقت سر کار می مانند اما دلیل برخی از مردان سنگینی بار زندگی نیست
بلکه آنها به دنبال راهی برای دور ماندن از خانه می گردند. در این شرایط باید به دنبال دلیل آن باشید. چه چیزی در خانه همسرتان را آزار می دهد؟
شاید غر زدن های مدام، عدم نزدیکی یا حتی نبودن آرامش در خانه دلایل این رفتار باشند.
شاید او با این کار می خواهد که انرژی های منفی را از خود دور کند. پس اگر خودتان نتوانستید دلیل این رفتار را بفهمید،
با همسرتان گفتگو کنید. سعی کنید که نیازهای او و نیازهای خودتان را بشناسید و برای برآورده کردن شان تلاش کنید.
باز هم تاکید می کنیم که صداقت و روراستی کلید موفقیت شما در برقراری یک رابطه سالم است.
پنهان کردن مشکلات روحی
اگر از مشکلات روحی و روانی مانند اختلالات دو قطبی رنج می برید یا این که افسردگی پس از زایمان گرفته اید و…
به هیچ عنوان این مسائل را از همسرتان پنهان نکنید. حل کردن این مشکلات به تنهایی ساده نیست،
بنابراین از همسرتان کمک بگیرید تا حامی و پشتیبان شما باشد. علاوه بر آن، پنهان کردن آن می تواند موجب از دست رفتن اعتماد همسرتان به شما شود. بنابراین بهتر است که در مورد احساسات خود با همسرتان صادقانه سخن بگویید. مهم نیست که مشکل شما چقدر حاد است، مطمئن باشید
که با به اشتراک گذاشتن آن هر چه سریع تر بر مشکل تان غلبه خواهید کرد.
منبع: برترین ها
برخی از رفتارها هستند که مربوط به هوش بالای انسان می باشند و ما در این مطلب می خواهیم این رفتار ها را بررسی کنیم. برخی ویژگی های رفتاری ارتباط مستقیمی با سطح هوش افراد مختلف دارند و رابطه زیادی با نابغه شدن فرد و دستیابی وی به رتبه های بالای علمی دارند بیماری روانی و سطح هوش ,
ناسزا گفتن , ریسکپذیری , تنبلی و بسیاری ویژگی های رفتاری دیگر خبر از هوش بالای این افراد میدهد.سنجش سطح هوش کار دشواری اســت؛ به همین دلیل اســت که عملکرد یک فرد در مدرسه نمیتواند گویای هوش واقعی او باشد. به عنوان مثال، همه داستان آلبرت اینشتین را میدانیم. دانشمندی بااستعداد که همیشه از روشهای سنتی برای یادگیری استفاده میکرد. از این رو، عملکرد چندان خوبی در مدرسه نداشت.
بعید اســت که بتوانید نوابغ علمی را به صورت مخفیانه شناسایی کنید. اما این خصوصیات به شما کمک میکنند که سطح هوش یک فرد را تخمین بزنید.
1. بیماری روانی
ارتباط بین بیماری روانی و سطح هوش یک موضوع بحثبرانگیز اســت، اما مطالعات علمی نشان داده که این دو به هم مرتبط هستند. به عنوان مثال، اختلال دوقطبی تنها 2.4 درصد از جمعیت جهان را درگیر خود کرده اســت، اما بسیاری از نوابغ تاریخ از جمله ونسان ون گوگ، امیلی دیکنسون و ارنست همینگوی از این عارضه رنج میبردند.
علت دقیق این ارتباط دوسویه به طور کامل روشن نیست، اما مطالعه محققان نشان داده که وجود یک پروتئین خاص در ارتباط با حافظه و کنجکاوی در موشها، به اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی در انسان مرتبط اســت. تحقیق دیگری نشان داده که مهارت حل سریع معادلات ریاضی و پردازش اطلاعات ممکن اســت افراد را در معرض خطر شیدایی قرار دهد.
2. ناسزا گفتن
شاید فکر کنید ناسزا گفتن به معنای فقدان آداب معاشرت و تحصیلات باشد، اما محققان معتقدند که این امر نشانه یک ذهن هوشمند اســت. مطالعه منتشر شده در مجله علوم زبان نشان میدهد که استفاده از فحش و ناسزا با تسلط کلامی فرد ارتباط مستقیم دارد. این یعنی افرادی که از فحش و ناسزا استفاده میکنند، دایره لغات بهتری داشته و از سطح هوش بالاتری برخوردارند.
3. ریسکپذیری
مطالعه محققان فنلاندی نشان میدهد افرادی که به چالشهای جدید علاقه دارند و خود را به خطر میاندازند، از هوش بیشتری برخوردارند. در این مطالعه، داوطلبان در یک آزمون شبیهسازی رانندگی شرکت کردند. محققان به دنبال آن بودند که عملکرد داوطلبان را پشت چراغ زرد راهنمایی ارزیابی کنند.
نتایج نشان داد داوطلبانی که ریسکپذیر بودند و از چراغ زرد گذشتند، ماده سفید بیشتری در مغزشان دارند که به طور مستقیم، با عملکرد شناختی آنها مرتبط اســت.
4. تنبلی
تنبل بودن ارتباط مشخصی با هوش و ذکاوت شما ندارد. با این حال، نتایج یک مطالعه اخیر که روی 60 نفر به انجام رسیده اســت، نشان میدهد که افراد غیرمتفکر و تنبل بیشتر از سایرین خسته میشوند. در نتیجه، بیشتر احتمال دارد که به ورزش و سایر اشکال فعالیت بدنی رو بیاورند. در مقابل، افراد متفکر بیشتر وقت خود را صرف تأمل کرده و کمتر به ورزش میاندیشند.
5. بچه بزرگ خانواده بودن
یک نظریه جالب میگوید که ترتیب تولد بچهها در سطح هوش آنها تاثیر دارد. بر اساس این نظریه، بچههای بزرگ از سطح هوش بالاتری نسبت به خواهر و برادرهای کوچکترشان برخوردارند. این امر ممکن اســت به خاطر نظم و انضباط بیشتری باشند که والدین در زمان ترتیب آنها اعمال کردهاند.
به عنوان مثال، بچههای بزرگتر معمولا با قوانین مربوط به ساعت تماشای تلویزیون و انجام تکالیف بزرگ شدهاند. باور ذهنی پدر و مادر نیز در این امر دخیل اســت. چون آنها همیشه بچه بزرگتر را الگو قرار میدهند و موفقیت آنها را بیشتر ستایش میکنند.
6. نگرانی مفرط
نشخوار ذهنی یا فکر کردن مکرر در مورد یک وضعیت خاص یا تجربه مشخص میتواند نشانه هوش بالای شما باشد. مطالعه سال 2014 که در مجله آنلاین شخصیت و تفاوتهای فردی منتشر شده نشان میدهد که هوش کلامی -مهارتی که با قدرت حل مسئله، تفکر انتقادی و استدلال انتزاعی مرتبط اســت- نقش بهسزایی در شکلگیری نشخوار ذهنی دارد.
افراد باهوش معمولا حوادث گذشته و آینده را با جزئیات بیشتری به خاطر میسپارند؛ در نتیجه، بیشتر دچار نشخوار ذهنی و نگرانی مفرط میشوند. به گفته پژوهشگران، افرادی که از هوش غیرکلامی بالاتری برخوردارند، مهارت بیشتری در پردازش سیگنالهای غیرکلامی دریافتی حین ارتباط با افراد دارند. در نتیجه، نیاز کمتری به پردازش مجدد تجربیات اجتماعی پیشین خود دارند.
7. محبوب بودن
بچههای محبوب علاوه بر اینکه بامزه و دوستداشتنی هستند، عملکرد بهتری در خواندن ذهن و عواطف سایرین دارند. با توجه به مطالعه سال 2015، این مهارت باعث میشود که برخی کودکان از همسالان خود باهوشتر باشند. با توجه به یافتههای اخیر، کودکانی که به شکل هیجانی در شناسایی خواستهها و افکار دیگران مهارت دارند، بهتر از همسالان خود از پلههای ترقی بالا میروند.
اینکه دائم به فرزندتان بگویید این کار را بکن و آن کار بد اسـت، نمیتواند راه مناسبی برای پرورش یک کودک شاد و سالم باشد. حتما دیدهاید کودکانی را که با هربار امر و نهی والدینشان، رفتار بد خود را تکرار میکنند یا رفتار درست را یاد نمیگیرند
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه «بشنوند». پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
این موضوع تا آنجا مهم و ضروری اسـت که راههای زیادی هم برای برونریزی و اصطلاحا تخلیه هیجانی پیشنهاد میشود، بنابراین باید از همین دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید که احساسات مختلف برای همه انسانها عادی و طبیعی محسوب میشود و لازم نیست اگر از چیزی ناراحت هستند یا نیاز دارند اشک بریزند، با آن مقابله کنند. به فرزند خود یاد بدهید که صرفنظر از اینکه دختر اسـت یا پسر، گاهی لازم اسـت برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راههای یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین اسـت. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند.
۲. مبارزه کنید
شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده باشید که در برابر کوچکترین سختی و مشکلی، بیتابی میکنند، طاقت ندارند و زمین و زمان را بههم میریزند. کودکانی که زیاد نازپرورده بار میآیند در آینده قادر نخواهند بود از پس حل کردن مشکلات خود برآیند. اینها همان افرادی خواهند بود که در برابر کوچکترین مشکلات ضعیف هستند یا منفعل یا راههای غیرمنطقی برای رفع این مشکلات انتخاب میکنند. اما واقعیت این اسـت که زندگی سرشار از مشکلات مختلف اسـت و در زندگی همه ما اجتنابناپذیر اسـت.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
گاهی اوقات به او پول کمتر از نیاز بدهید و بگویید تنها پولی اسـت که تا مدتی خاص دراختیار او میگذارید. با این کار اگرچه تاحدی به او فشار وارد میکنید اما برای آیندهاش مفید خواهد بود. به این روش او میتواند در همان حد کودکی خود، یاد بگیرد که چطور میتواند با همان میزان اندک پول خود چند روز را سپری کند یا چند کار را انجام دهد و در حقیقت اولویتبندی کند.
۶. به معنویات بپردازید
کودکان ذاتا معنوی هستند؛ آنها دوست دارند زندگی را درک کنند و بدانند برای چه زندگی میکنند. بسیاری از والدین از پاسخ دادن به سوالات کودکان طفره میروند، چون جواب مناسبی برای آنها ندارند. اما گاهی اوقات سادهترین پاسخ همان رفتار والدین اسـت. اجازه دهید کودک با رفتارهای شخصیتان در خلوت آشنا شود. این رفتارها میتوانند شامل نماز خواندن، مراقبه یا سایر فعالیتهای معنوی باشند.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
9. خشمتان را کنترل کنید
اگر کوکتان دائم و در برابر هر موضعی بهشدت خشمگین میشود احتمالا این رفتار را بهعنوان الگو آموخته اسـت. در چنین مواردی گفته میشود که یکی از والدین یا هر دو افراد عصبی و تند مزاج هستند و کودک بارها و بارها چنین رفتاری را مشاهده کرده اسـت. پس قدم اول این اسـت که ببینید چه کسی این رفتار را بروز داده و کودک از چه کسی این را آموخته اسـت. در مرحله بعدی والدی که خشمگین و عصبی اسـت باید تحت درمان قرار گرفته و رفتارهای خود را اصلاح کند. در مرحله بعد اسـت که باید رفتارهای درست را به کمک مشورت با متخصص در فرزندتان ایجاد کنید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
مجله سیب سبز
البته کودکان نه تنها تک تک رفتارهای والدین را زیر نظر دارند بلکه به تمام حرفهایی که پدر و مادرشان میزنند و جملاتی که به زبان میآورند نیز به دقت گوش میدهند.
توجه به این نکته مهم که تمام رفتارهایمان به عنوان پدر و مادر زیر نگاه دقیق کودکمان است، سرنخی مهمی را در زمینه تربیت آنها به دستمان میدهد. هر تصمیمی که ما بزرگترها میگیریم، هر لغتی که به زبان میآوریم و هر عملی که انجام میدهیم به دقت مورد توجه فرزندمان است و در واقع کودکان، در هر لحظه از رفتارهای ما بزرگترها الگو برمیدارند و دانستن این واقعیت، مسئولیت سنگینی را به دوش والدین میگذارد.
کودکان از ما میآموزند و این یک واقعیت انکارناپذیر است. آنها رفتار ما را کپی میزنند؛ چه مثبت باشد و چه منفی و این الگوبرداریها در نهایت به آنها شخصیتی صادق و باثبات یا آسیبپذیر و ناقص میدهد.
۱. کودکان به دقت به نحوه رفتار شما بزرگترها با والدین خودتان توجه میکنند و از شما الگو میگیرند و در نهایت شبیه همان رفتار را به شما بازمیگردانند.
۲.آنها در عین حال رفتار شما را با دیگر افراد تحت نظر دارند و اگر با افرادی که با شما در تماس هستند رفتار نامناسبی داشته باشید، شک نکنید که فرزندتان نیز با دیگران همان رفتار را خواهد داشت.
۳. کودکان توجه میکنند که شما چگونه پول و مسائل مالی خود را مدیریت میکنید.
۴. کودکان همواره تحت نظر دارند که والدینشان با افراد مسئول و بالادست به لحاظ موقعیت اجتماعی مانند مامور پلیس یا رئیس شرکت چگونه رفتار میکنند و چه اندازه به این افراد احترام میگذارند و در صحبت کردن درباره این اشخاص، چقدر ادب را رعایت میکنند. اگر شما این موضوع را رعایت نکنید فرزندتان نیز در طول زندگیاش هرگز به مقامات و اولیای امور که البته خود شما را نیز شامل میشوند، احترام نخواهد گذاشت.
۵. کودکان با دقت به درجه نظم و انضباطی که شما به عنوان پدر و مادر او در جنبههای مختلف زندگی دارید، توجه دارند. بنابراین اگر پرخوری کنید، زیاد بخوابید، صورت حسابهایتان را به موقع پرداخت نکنید و به نظم در کارهایتان اهمیت ندهید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان خلاف این رفتار کند و فرد منظمی شود. مگر اینکه رویه خود را تغییر دهید تا کودکتان نیز الگوی بهتر و سالمتری را مقابل چشمانش داشته باشد و با آن الگو، بزرگ شود.
۶.کودکان به عمق شخصیت و صداقتی که شما در زندگی به نمایش میگذارید، دقت میکنند. اگر تقلب کنید و اگر حرفتان با عملتان یکی نباشد و قصد فریب آدمهای اطرافتان را داشته باشید و هرچند نامحسوس این کار را انجام دهید باز هم کودکان درک میکنند و متاسفانه از این رفتار سوء، الگو میگیرند.
۷. کودکان از سخاوتمندی و بخشندگی شما نیز الگو میگیرند. پس از کمک کردن به مردم با رضایت قلبی غافل نشوید تا فرزندتان نیز از نعمت زندگی کردن با قلبی سرشار از عشق و بخشندگی نسبت به انسانها و کمک به دیگران بهرهمند شود.
بیتوته