راه حل شما این است که به کودک خود کمک کنید احساساتش را تایید کند به آنها به چشم احساساتی عادی بنگرد و در صورت امکان درباره ی احساساتی که در اثر یک موقعیت آمده اند صحبت کند.
نکاتی درباره احساس امنیت در کودکان از دید روانشناسان
تا سن پنج سالگی ظرفیتکودکان در استفاده از کلمات و پردازش اطلاعات محدود است بنابراین نحوه ی عملکرد شما باید با سن کودکتان سازگاری داشته باشد.شاید کودک شما سعی کند آگاهانه یا ناآگاهانه با مخفی کردن احساساتش از شما محافظت کند چرا که خود شما نیز ممکن است اندوهگین باشید.
به عنوان مثال کودکی که در اثر بیماری سرطان خون در بستر مرگ بود به مادرش می گفت: گریه نکن من خوب می شوم. به عنوان یک بزرگسال لازم است که کمک و حمایت خود از احساسات تان را دریابید تا نیازمند همدردی کودکتان نباشید با این کار می توانید به کودکتان توضیح دهید که برای احساس آشفته ی خود به دنبال کمک هستید و بنابراین آمادگی بررسی احساس او را دارید.
با استفاده از نکات زیر محیطی ایجاد کنید که در آن کودکتان به قدری احساس امنیت کند که آنچه را تجربه می کند با شما در میان بگذارد:
از طریق تجسم، عکس و استعاره داستان هایی مشابه با آن وضعیت پیدا کنید. کتاب ها و بازیهایی را انتخاب کنید که کودکان را تشویق کند خود را با تجربیات مشابه کودکان دیگر شناسایی کنند. حیوانات یا دوستان خیالی را هم در این کار وارد کنید. هماند دانستن خود با دیگران گامی مهم برای کودکان است تا ببینند که دیگران نیز در چنین موقعیتی بوده و آن را پشت سر گذاشته اند.
از بازی یا هنر به عنوان وسیله ای برای ابراز احساسات استفاده کنید. به خصوص برای کودکان کم سال تر. به همراه یکدیگر با اسباب بازی ها یا عروسک های محبوب او بازی کنید. طراحی و نقاشی کنید تا آنچه را اتفاق افتاده و احساساتان را توضیح دهید و کشف کنید کودکتان چه احساسی دارد.
فقط آرام باشید. بازی کردن، خواندن کتاب شعر، رفتن به سینما یا پرداختن به یک ورزش یا سرگرمی همگی راه هایی لذت بخش هستند تاهمراه با کدیگر وقت بگذرانید. اجازه دهید کودکتان فعالیت هایی را پیشنهاد و انتخاب کند که به نظر او سرگرم کننده هستند. صمیمیمت واقعی معمولا هگام گذراندن اوقاتی خودمانی به همراه یکدیگر اتفاق می افتد.
هنگامی که احساسات و نگرانی ها سر برآوردند، آماده باشید تا درباره ی آنها صحبت کنید. کودکی را که محزون است وادار به صحبت نکنید. صبور باشید و اجزه دهید گفتگو به تدریج انجام شود. آماده باشید و نشان دهید که برای این موضوع اهمیت قائلید. کلمات سرانجام می آیند.
درباره ی عواطف خود به نحوی صحبت کنید که منعکس کنندهی احساسات کودکتان باشد.
به عنوانمثال یا اگر به تازگی خانه ی خود را عوض کرده اید می توانید بگویید: بعضی وقت ها که از خواب بیدار می شوم یادم نمی آید کجا هستم تو چطور؟
سایر اعضای خانواده را درگیر کنید. خواهرها، برادرها، پدر بزرگ ها، مادر بزرگ ها، خاله ها، عمه ها، عموها، دایی ها، معلمین قابل اطمینان و سایر اعضای خانواده نیز ممکن است اندوهگین باشند.
بنابراین آنها را تشویق کنید حمایت عاشقنه ی خود را ابراز کنند. کودکان اغلب با پدر بزرگ ها و مادر بزرگ های خود صمیمی تر هستند تا با پدر یا مادرشان این اصلی است که عشق و امنیت و ادامه ی زندگی روزمره را میسر می سازد.
به طور غیر شفاهی درباره ی احساسات ارتباط برقرار کنید. حتی تماسی کوتاه ب نگاهی پر مهر و محبت به کودکان می گوید که دوستشان دارید و آنها را درک می کنید. تماس، نوازش و ماساژ دادن، مجددا کودکان کم سن و سال تر را با خاطرات در آغوش بودن و دوست داشته شدن پیوند می دهد.
نسبت به واکنش کودکان به هر یک از فعالیت های ذکر شده دقیق باشید. اگر کودکان احساس خشم یا گناه کند ممکن است بزرگترها را از خود برانند. این وضع را برای مدتی بپذیرید. به آنها فضا دهید و برای برآورده کردن نیازهای خودتان آنها را تحت فشار نگذارید تا احساس کنند باید واکنش نشان دهند.
انکار و سرکوب می تواند موجب شود که بعدها این عواطف در زندگی به اشکالی ناسالم مانند مصرف مواد مخدر، خودآزاری و افسردگی سر برآورند. تا جایی که ممکن است کودکان را تشویق به در میان گذاشتن احساساتشان کنید.