اگرچه گمان بر این است که تهران در برابر زلزله بزرگ احتمالی زانو می زند و از پا می افتد, اما مطالعات جدید نشانگر آن است که تهران تاب می آورد و روی پا می ایستد
اگرچه گمان بر این است که تهران در برابر زلزله بزرگ احتمالی زانو می زند و از پا می افتد، اما مطالعات جدید نشانگر آن است که تهران تاب می آورد و روی پا می ایستد. این را دکتر عباس استادتقی زاده، مشاور عالی سازمان مدیریت بحران شهر تهران می گوید. به گفته او، وضعیت تاب آوری تهران متوسط است و اگر بر ظرفیت های تهران و ارتقا آن متمرکز شویم، تهران در برابر زلزله و دیگر بلایای طبیعی تاب آورتر و کم آسیب تر می شود. براساس گفته های این پژوهشگر و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، هر یک دلار سرمایه گذاری برای تاب آوری، 10 دلار سود اقتصادی مستقیم دارد.
گفته می شود کشور ما با 13 پیشامد از 14 پیشامد طبیعی آسیب زا دست به گریبان است. به هر روی این مخاطره ها پیش از این هم بوده است، با توجه به افزایش شهرها و جمعیت شهرنشین به نزدیک 0.7 درصد، شهرهای ما بیشتر مستعد چه خطراتی هستند؟
مهم این است که بدانیم ما مستعد خطر هستیم. مطالعات مختلفی درباره وضعیت کشور و شهر تهران انجم شده است. مخاطره های طبیعی معمولا چند قسمت هستند که یک قسمت مخاطره های زمین نشاختی اند و از آن جا که ما در کمربند هیمالیا قرار داریم، زلزله در این راس آن هاست. تراکم جمعیت و میزان آن، یکی از شاخص های آسیب پذیری است.
در کنار زلزله، لغزش زمین، فرونشست زمین و آتش فشان را هم داریم؛ نمی توانیم بگوییم دماوند آتش فشان کاملا غیرفعال است و احتمال فعالیت آن صفر است. مخاطره های آب و هوایی و اقلیمی هم بخش دیگری از مخاطره هاست؛ کل کشور مستعد سیل است. از سوی دیگر بحث های تغییر اقلیم را داریم.
پیش از این رعد و برق و توفان را مانند توفان شن تهران در سال 93 نداشتیم. این توفان ها و ریزگردها همه ناشی از تغییر اقلیم است. پیرو موضوع صنعتی شدن، افزایش تعداد حوادث صنعتی، آتش سوزی ها، نشت مواد و انفجار لوله های گاز را هم به این ها باید بیفزاییم. آمار نشان می دهد که تعداد حوادث و میزان خسارت آنها در جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است. البته میزان خسارت های جانی در کل دنیا در حال کم شدن است.
و دقیقا بر همین اساس تغییر نگرش از مدیریت بحران به سمت تاب آوری شکل گرفت و مفهوم جدیدی در جهان باب شد. این مفهوم جدید چیست و چه می گوید؟
سالیان سال فقط بحث رویکرد مدیریت بحران در برخورد با پیشامدهای آسیب زا مطرح بود؛ مدیریت اضطرار در هنگامی که اتفاقی می افتاد. پس از آن، رویکرد کاهش خطر مطرح شد که بر پایه آن، با آمادگی و اقدامات پیشگیرانه، میزان خطر را کم کنیم، اما اکنون رویکرد کاملا عوض شده و فراتر از موضوع خطر، به بحث تاب آوری نگاه می کنند، این که من چه توانمندی ها و ظرفیت هایی دارم و چگونه می توانم از آنها استفاده کنم.
رویکرد تاب آوری از یک دیدگاه دقیقا نقطه مقابل آسیب پذیری است. تعریف عام تاب آوری، سرمایه گذاری و توانایی استفاده از ظرفیت ها برای پیشگیری از آسیب پذیری، پایخ دهی، بازتوانی و بازسازی جامعه تاب آور پس از بحران است. برای این که شهر را تاب آور کنیم، سه کار اصلی باید انجام دهیم؛ اولین آنها این است که میزان مقاومت شهر را بالا ببریم. و این فراتر از بحث مقاوم سازی سازه هاست.
حتی مقاوم سازی مردم برای واکنشی که به پیشامد نشان می دهند؟
بله، آستانه تحمل مردم باید بالا برود. امروز بسیاری از مردم به واسطه فشارهای روانی و اجتماعی که دارند، بر سر یک موضوع کوچک در شهر با یکدیگر درگیر می شوند؛ تحمل ایستادن پشت چراغ قرمز را ندارند. باید بیندیشیم چگونه می توانیم آستانه تحمل مردم را بالا ببریم. کسی که آستانه تحملش در بحران ها بالاست، اگر خدای ناکرده اقوام یا خانواده اش را در سیل یا زلزله از دست داد، در هم نمی شکند و به خدمات کمتری نیاز دارد.
پس اول تمرکز بر اقداماتی است که میزان آستانه تحمل سازه ها، زیرساخت ها، محیط شهر و شهروندان را بالا ببرد. اگر امروز شهرمان 6 ریشتر زلزله را تحمل می کند، من چه کاری می توانم انجام دهم که آستانه تحمل شهر به 6.1 یا 6.2 ریشتر برسد. این جا نکته کوچکی از نظر شهرسازی و بحث های عمرانی وجود دارد که هرچه بخواهید سازه ها را مقاوم کنید، هزینه بیشتر و سازه ها را مقاوم کنید، هزینه بیشتر و سازه ها سنگین تر می شوند، بنابراین باید دنبال راه هایی باشیم که با بهره گیری از امکانات موجود و با کمترین هزینه، بهترین مقاوم سازی را داشته باشیم.
بخش دوم، تاب آوری، تمرکز بر ظرفیت خنثی سازی است؛ یعنی چه اقداماتی انجام دهیم که آسیب ها اساسی نباشند. ما در شهر دو نوع فعالیت داریم؛ 1- فعالیت های اصلی و حیاتی 2- فعالیت های فرعی. وقتی برف می آید یا هوا آلوده است، تصمیم می گیرید مدارس را تعطیل کنید یا می گویید سالمندان بیرون نیایند یا تردد خودروها را از در خانه ممنوع می کنید، اما نمی توانید بیمارستان ها، شبکه های برق، آب و گاز را تعطیل کنید. باید کارهایی را انجام دهیم که فعالیت های اصلی شهر پس از پیشامد باقی بماند، با وجود این که ممکن است خسارت هایی هم دیده شود.
به هر روی این فعالیت ها و زیرساخت های اصلی در کنار آستانه تحمل بالا به برگشت پذیری شهر کمک می کند؟
درواقع بخش سوم، ظرفیت پاسخگویی و بازتوانی یا همان برگشت پذیری است که این جامعه باید به زندگی طبیعی اش برگردد یا حتی بهتر از حالت قبلش شود. پرسش این است که چگونه می خواهید جامعه را برگردانید؟ حادثه ای مانند زلزله بم یا ورزقان اتفاق می افتد، اما شهر هنوز نتوانسته است به حالت پیش از زلزله برگردد. اما حادثه ای مانند حادثه سونامی 2011 فوکوشیما اتفاق می افتد، جامعه پس از سه سال به حالت طبیعی برگشته است.
پرسش این است که براساس برنامه ریزی چه کارهایی برای برگشت پذیری انجام داده اید و جامعه را در چه مدت زمانی و با چه هزینه ای می خواهید به زندگی برگدرانید. هرچه فاصله بازگشت شهر و جامعه به حالت طبیعی کوتاه تر باشد، جامعه تاب آورتر است. رویکرد تاب آوری، یک چارچوب ذهنی جامع تر و عملیاتی تر به شما می دهد که شهر را چگونه مدیریت کنید.
و نگاه پیش بینانه و رو به آینده به مدیریت شهری می دهد؟
دقیقاو سوال این است که تاب آوری چه پیامدهایی خواهدداشت؟ تاب آوری تنها مربوط به بحران نیست، بلکه روی همه چیز تاثیر می گذارد. مطالعات این را نشان داده که جامعه ای که تاب آور می شود، استقلال بیشتری پیدا می کند. مقام معظم رهبری می گویند اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد تاب آور؛ یعنی اقتصاد درون زا که بر استفاده از ظرفیت های داخلی تکیه می کند و مبتنی بر پیشرفته ترین نظریه های علمی جهان است.
بنابراین باید الگوی تاب آوری را در بخش اقتصاد هم ببینیم.
تاب آوری را هم در بخش اقتصاد و هم در بخش های اجتماعی، فرهنگی، حاکمیتی و همه آن چیزهایی که شهر را می سازد، باید پیاده کنیم. مطالعات نشان می دهد هرچه اعتماد بین مردم و نظام بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی بیشتر می شود، پس جامعه تاب آورتر خواهدبود.
مطالعات من در شهر تهران نشان می دهد که بحث اشتغال و درآمد، مهم ترین شاخص ها در رویکرد تاب آوری هستند. اگر مردم شهر از اقتصاد تاب آور برخوردار باشند، شهر هم در برابر بلایا تاب می آورد.
به اقتصاد که می رسیم، پای سازمان های حاکمیتی هم در تاب آور کردن مردم و شهر هم میان می آید...
بله. تاب آوری ریشه حاکمیتی هم دارد؛ یعنی ساختارهای حکومتی ما به چه صورت است؟ قوانین، مقررات، پایبندی به قوانین چگونه است؟ اصلا ما ساختار مدیریت بحران داریم یا نداریم؟ قبلا در شهر تهران در سطح ناحیه، ساختار مدیریت بحران نداشتیم. خوشبختانه ساختاری درست کردیم که امروز در سطح منطقه، در سطح ناحیه و محله یک نفر پاسخگو است و این موضوعات را دنبال می کند. امیدوارم در بقیه شهرها هم این اتفاق بیفتد.
در کنار بحث اقتصاد و حاکمیت، بحث های فرهنگی بسیار تاثیرگذارتر از بحث های سازه ای هستند. اگر تفکر مردم را با آموزش عوض کنید، خودشان دنبال مقاوم کردن سازه می روند و نیازی نیست که اجبار باشد.
مهم ترین بحث در موضوع مسایل فرهنگی، بحث میزان آگاهی و عمل مردم در حوزه مدیریت بحران است و این که قصه مدیریت بحران و زلزله چقدر برای شان جدی است. تاب آوری خودش یک هدف است، به این مفهوم که شما یک سری اقدام می کنید که به تاب آوری برسید و از طرفی خودش یک راهکار و راهبرد برای رسیدن به توسعه پایدار است.
با توجه به صحبت هایی که کردیم، گویا تهران شهر تاب آوری نیست، تاب خودش را نمی آورد، چه برسد به تاب حوادث، آیا این برداشت من درست است؟
در سال 93 نمی توانستیم بگوییم تهران تاب آور است یا نه؛ چون هیچ مطالعه ای نداشتیم. اما در سال های گذشته مطالعاتی انجام دادیم که دستاورد آن، نظر شما را تایید نمی کند. اگر بخواهیم بین صفر تا یک به شهر تهران نمره بدهیم، وضعیت تاب آوری شهر تهران، وضعیت متوسط یعنی نیم است. اگر پایین یعنی یک دهم بود، باید فاتحه شهر تهران را بخوانید؛ چرا که اگر خدای ناکرده اتفاقی در آن بیفتد، اصلا بر نمی گردد و باید یک تهران جدید در یک جای دیگر بسازید. موقعیت که نیم است، یعنی این که این شهر برگشت پذیر است.
پس می توان به بهبودش امید داشت؟
بله. تهران می تواند بخشی از آسیب ها را تحمل کند و برگرداند و ظرفیت هایی دارد که ما باید روی این ظرفیت ها سرمایه گذاری کنیم که قطعا این عدد تاب آوری بالاتر خواهدرفت. نباید همه جا را سیاه ببینیم و بگوییم اگر در تهران زلزله بیاید، مردم همدیگر را می خورند و از این صحبت هایی که متاسفانه آدم بعضی وقت ها در جاهای مختلف می شنود.
مطالعه روی همه مناطق انجام شده است؟
برآورد نمره نیم براساس مطالعات نمونه گیری شهر تهران است. حالا شهر تهران را که 375 محله است، اگر در نظر بگیریم، ممکن است این یک مقدار جا به جا شود که این هم در مطالعات طبیعی است. ما کاری که انجام دادیم، این بود که ابزار سنجش تاب آوری را با سنجش 6 6 شاخص درست کردیم که بتوانیم شهر را بسنجیم.
مرحله بعدی، مطالعه محله ها و مناطق شهر تهران است. این ابزار را با بهره گیری از تجربیات جهانی و کاملا بومی و مخصوص ایران با شاخص های ایرانی شده درست کردیم. این مطالعه نشان می دهد که ما ظرفیت هایی داریم که باید برای آنها برنامه ریزی کنیم تا شهر تاب آورتر شود.
اگر وضعیت را سیاه ببینیم، هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم. مطالعات سال های گذشته، مانند مطالعه جایکا نشان داده که 6 درصد جمعیت شهر تهران در زلزله خواهند مُرد. 94درصد زنده می مانند که باید زندگی کنند، امکانات می خواهند و همچنین می توانند در برگشت پذیری کمک کنند. از سوی دیگر 6 درصد از جمعیت 10 میلیون شهر تهران، 600 هزار نفر می شود که عدد بزرگی است، پس باید برنامه ریزی کنیم که درصد آسیب هم کاهش پیدا کند.
ظرفیت هایی که باید روی آن سرمایه گذاری کنیم و برای بهبودشان چاره اندیشی کنیم، کدامند؟
روی همه 66 ظرفیت بایدکار شود، اما براساس مطالعات، تحصیلات دانشگاهی، درآمد، اشتغال و جهان بینی آدم ها چهار شاخص اولویت دار هستند. سرمایه گذاری در بحث اقتصاد برای تاب آورکردن شهر خیلی مهم است. اشتغال درون زا و درآمد، دو شاخص مهم اقتصادی اند. افزایش دانش و حساس کردن مردم در باره موضوع ایمنی و مدیریت بحران سریع ترین، موثرترین و آسان ترین راه و شاخص اصلی است و هنگامی که بالا برود، خیلی چیزها خودکار مانند دومینو حل می شود. اگر متوسط سطح سواد در شهر تهران دیپلم است، تبدیل به فوق دیپلم شود، میزان آمادگی مردم بالا می رود.
10 سال طول می کشد که شما متوسط سطح سواد یک جامعه را بالا ببرید، اما هزینه بر و زمان بر است. از سوی دیگر شاخص آموزش مردم را داریم که رسانه ها، روزنامه ها و صدا و سیما ظرفیت این کار را دارند. آرزوی من این است هم چنان که صدا و سیما کاملا بر حوادث ترافیکی تمرکز کرده، روی تاب آوری و آموزش مردم در این زمینه نیز متمرکز شود. در نتیجه برنامه های آموزشی میزان مرگ و میر تصادفات از 26 هزار نفر به 17 هزار نفر رسیده و مردم آگاه شده اند. ما باید آن قدر بحث زلزله، ایمنی، خوب ساختن، درست ساختن و ایمنی زندگی را به مفهوم عامش توضیح بدهیم و راهکارهای موثر آموزش دهیم که مردم بتوانند یک زندگی تاب آور داشته باشند.
تهران در برابر زلزله تاب می آورد، اما...
براساس مطالعات گذشته، اگر در تهران زلزله بیاید، شهر به لحاظ اقتصادی و مالی چقدر آسیب می بیند؟ و اگر ما بخواهیم تهران را تاب آور کنیم. چند درصد آن را سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم از آسیب جلوگیری کنیم؟
براساس اعلام رسمی جایکا در مطالعات قدیمی، ده ها میلیارد دلار خسارت اقتصادی و مالی مستقیم خواهدبود. مطالعه ای در خود تهران یا برای کشور ندیده ام که اگر چقدر هزینه کنیم، چقدر منفعت می بریم. اما در دنیا این کار انجام شده است.
براساس اعلام سازان ملل، به ازای هر یک دلاری که شما برای پیشگیری هزینه می کنید، 10 دلار سود می کنید. بانک جهانی می گوید این 10 دلار سود مستقیم است. اگر بخواهیم سود غیرمستقیم را هم به این اضافه کنیم، 15 دلار می شود.
سند تاب آوری شهرها در اجلاس سندای ژاپن ابلاغ جهانی شد و 31 شهر به پویش تاب آوری شهرها پیوستند و متعهد شدند کارهایی را انجام دهند. در چه زمان بندی ای باید این برنامه ها انجام شود و به آن اهداف برسیم؟
این برنامه ها 15 ساله است؛ از 2015 شروع شده که تا 2030 به نتیجه برسد. سند سندای برای کاهش خطرپذیری شهرها چهار اولویت دارد که همه کشورها متعهد شدند که این کارها را انجام دهند. اولویت اول شناخت، فهم و درک خطر بلایاست. اولویت دوم حکمرانی، حاکمیت و مدیریت است؛ سیاست گذاری ها و ساختار مدیریتی درست باشد.
سومین چیز بحث سرمایه گذاری است. این جا نقش همه سازمان ها به ویژه بخش خصوصی مطرح است. باید نقش بخش خصوصی برای حفاظت از خودش و از طرفی نقش مشارکت و همکاری آن در ارائه خدمات و برگشت پذیری شهر را پررنگ کنیم. چهارم هم بحجث برنامه ریزی برای برگشت پذیری، داشتن پاسخ مناسب و پاسخ جامعه ای بهتر از گذشته یا ساختن یک زندگی بهتر است.
اکنون وضعیت مان نسبت به سال های گذشته هم از نظر مطالعاتی که انجام میشود و هم از نظر قوانین، مقررات و حساسیت مردم خیلی بهتر شده است، اما با توجه به آسیب پذیری ای که ما داریم، انتظار این است که این روند صعودی شیب بیشتری بگیرد و سرعت مان را بالا ببریم.
این کار به تنهای یکار یک سازمان نیست؛ یعنی کل سازمان ها چه حاکمیتی و چه غیرحاکمیتی باید درگیر شوند و این یک کار مشارکتی است. وضعیت همکاری ها بین بخشی ما در این حوزه چطور است؟
قانون برای این موضوعی که شما می گویید، ساختار مشخص کرده است. قانون برای شهر تهران گفته است که شهردار تهران مسئول شورای هماهنگی مدیریت بحران است. همه برای اقدامات پیش از بحران و پس از بحران، باید با شهردار تهران هماهنگ باشند. این ساختار قانونی است و هر کسی که تخطی کند، باید جوابش را بدهد در عمل با توجه به این که متاسفانه مدیریت یکپارچه شهری نداریم، خوب جواب نمی دهد. سازمان های آب، گاز، برق، تلفن و مانند اینها، نمی توانند دو مدیر و دو رییس داشته باشند و یک دستور از شهردار و یک دستور از مدیر کل خودشان بگیرند.
خیلی شفاف و واضح می گویم که در بحث مدیریت بین بخشی مشکل داریم و دقیقا از همین جا ضربه می خوریم. بنابراین ما مانند بقیه کشورهای توسعه یافته باید به سمت مدیریت یکپارچه شهر ی برویم.
هر شهری که در مدیریت شهری و مدیریت بحران موفق بوده، مدیریت یکپارچه شهری را اجرا کرده است. شورای عالی اداری کشور در دولت اصلاحات مصوب کرد که مسئولیت 23 وظیفه از جمله بهداشت و درمان، آموزش و پرورش،گاز و برق به شهرداری و اگذار شود، اما از حدود 16 سال پیش تاکنون، اجرا نشده است.