چرا در اسلام تعدّد شوهر حرام ولی تعدّد زن جایز اســت؟
آیا جواز تعدّد زوجات خلاف حقوق و شخصیّت زن نیست؟
چرا مرد و زن در این حکم مساوی نیستند و به مرد این گونه اجازه ی شهوت رانی داده می شود؟
بحث درباره ی تعدّد همسر، سابقه ی تاریخی آن، علل پیدایش و پیامدهای آن، تفاوت مرد و زن در این جهت، اشکالات مطرح شده و شرایط آن از نظر اسلام مفصّل و گسترده اســت که مجالی دیگر می طلبد. مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب ارزشمند و زیبای نظام حقوق زن در اسلام نزدیک به صد صفحه و در ضمن هفت مقاله این موضوع را بررسی کرده اســت که ما چکیده ای از آن را در پی می آوریم.
در روایات آمده اســت گروهی از زنان، در حدود چهل نفر، گرد آمده، به حضور علی (علیه السلام) رسیدند و گفتند چرا اسلام به مردان اجازه ی چند زنی داده، امّا به زنان اجازه چند شوهری نداده اســت. آیا این امر یک تبعیض ناروا نیست؟
امام علی (علیه السلام) دستور دادند ظرف های کوچکی از آب آوردند و هر کدام از زنان ظرفی به دست گرفت. سپس دستور داد همه ی آن ظرف ها را در ظرف بزرگی که وسط مجلس گذاشته بود، خالی کنند. سپس فرمود اکنون هر یک از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر کنید امّا باید هر کدام عین همان آبی که در ظرف خود داشته، بردارد. گفتند این چگونه ممکن اســت؟ آب ها ممزوج شده اند. آن گاه علی (علیه السلام) فرمود اگر یک زن چند شوهر داشته باشد، خواه ناخواه بعد از مدتی زناشویی، آبستن می گردد. چگونه می توان تشخیص داد که این فرزند از نسل کدام شوهر اســت؟! (1) زن ها با این مثال ساده و گویا، قانع شدند.
« تک همسری » طبیعی ترین شکل زناشویی اســت. در مقابل آن چند همسری در طول تاریخ به اشکال مختلفی وجود داشته اســت، مانند کمونیسم جنسی و اشتراک در همسر، چند شوهری، تعدّد زوجات و مانند آن. (2)
اِشکال عمده ای که چند شوهری و کمونیسم جنسی به وجود می آورد و موجب عدم موفقیت آن می شود، اشتباه در نسل و نسب اســت. تشکیل خانه و خانواده و ارتباط مشخّص و قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته ی فطری و غریزی بشری اســت. چند شوهری نه تنها با طبیعت انحصار طلبی و فرزند دوستی مرد ناموافق اســت، با طبیعت زن نیز مخالفت دارد. تحقیقات روان شناسی و مشاهدات مکرّر، ثابت کرده اســت که زن بیش از مرد خواهان تک همسری اســت. (3) بر عکس تعدّد زوجات، رواج و موفقیّت نسبی بیش تری داشته اســت و اسلام نیز چند زنی را، برخلاف چند شوهری، به کلّی نسخ، و لغو نکرد، بلکه آن را محدود و مشروط کرد. احکام اسلام براساس مصالح موجود در عالم اســت و حکم مخالف با فطرت و عقل صریح را هیچ گاه تأسیس یا امضا نمی کند. در ادامه ی بحث به برخی مصالح و حکمت ها اشاره خواهیم کرد.
اگر علل روانی و اجتماعی مسأله چند همسری مورد توجه قرار نگیرد به خوبی روشن نمی شود که چرا تعدد زوجات رواج یافته یا حتّی در بعضی شرایط لازم اســت و چرا چند شوهری و اشتراک جنسی قابل پذیرش نیست. اگر چه عامل « زور و قدرت » همواره در تاریخ بشر مؤثر بوده و هست و در بسیاری از مواقع مردان علیه زنان از زور استفاده کرده اند، امّا منحصر کردن عوامل به زور مخصوصاً در مسائل خانوادگی، ناشی از عدم توجّه کافی اســت.
چند شوهری هم با طبیعت زن منافی اســت و هم با منافع وی. زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه ی جنسی خود نمی خواهد، بلکه از مرد می خواهد که قلب او را در اختیار گیرد، حامی او باشد، برای او فداکاری نماید، زحمت بکشد، محصول کار و زحمت خود را نثار او کند و غم خوار او باشد. از سوی دیگر بهترین و نیرومندترین مشوّق مرد به کار و فعالیت، همسر و فرزندان او هستند. چند شوهری نه با تمایلات مرد موافقت دارد و نه با خواسته های زن (4).
در زناشویی بُعد مادی و لذت جنسی آرام آرام کاهش پیدا می کند، امّا بعد معنوی و محبّت و مودت به تدریج، قوی تر می شود. یکی از تفاوت های زن و مرد این اســت که برای زن عنصر معنوی مهم تر اســت، ولی برای مرد اهمیت لذت جنسی کم تر از بعد معنوی ازدواج نیست. زن برای پرورش فرزندانی سالم و معتدل نیاز به عاطفه و محبّت شوهر دارد. برای زن هیچ چیز بدتر از بی اعتنایی، بی علاقگی و تنفّر همسر از او نیست. (5) بنابراین برابر دانستن چند زنی با چند شوهری به این دلیل که زن و مرد با هم برابرند، حاصل بی توجهی به تفاوت های زن و مرد اســت.
تعدد زوجات ناشی از دید مالکانه به زن نیست تا چند شوهری نشانه ی عدم مملوکیت زن باشد زیرا پذیرفته نشدن چند شوهری خود دلیل آن اســت که مرد به زن به چشم یک مال نگاه نمی کند، زیرا شرکت چند مالک نسبت به یک مال از قوانین جاری و عمومی اموال بشر اســت. (6)
تعدّد زوجات جزء حقوق زن اســت و تعدد شوهر نه جزء حقوق مرد اســت و نه حقوق زن، بلکه بر خلاف مصالح زن و مرد اســت. (7) این نکته در پایان بحث روشن خواهد شد. برای پدیده ی تعدد زوجات عواملی ذکر شده که عبارتند از:
1-عوامل جغرافیایی؛ بعضی دانشمندان همچون منتسکیو و گوستاولوبون (8) می گویند علّت این پدیده آب و هوای مشرق زمین، بلوغ و پیری زودرس زنان و مزاج گرم مردان آن دیار اســت.
این علت عمومیت ندارد، چون اولاً از قدیم در ایران و بعضی کشورها با آب و هوای معتدل نیز تعدد زوجات مرسوم بوده اســت.
ثانیاً: فحشا و رابطه با زنان متعدد در غرب و مناطق سردسیر، اگر بیش از مشرق نباشد کم تر نیست. تنها شکل قانونی تعدّد زوجات در غرب نبوده اســت.
2- عادت ماهانه و عدم آمادگی برای مقاربت
3- مسائل دوران زایمان و خستگی ناشی از آن و محدودیت باردار شدن و نیز محدودیت میل جنسی
4- محدود بودن دوران فرزند زایی نسبت به مرد و میل مرد به داشتن فرزندان بیش تر (یائسگی یا نازایی زن)
5- استفاده اقتصادی مرد از زن و فرزند
6- علاقه ی مردان به کثرت فامیل و عشیره
7- فزونی تعداد زنان بر مردان (9)
8- شهوت زودرس، حسّ تنوع طلبی و قوّت شهوت در بعضی مردان
9- مسافرت زن و مرد برای کار یا تحصیل یا ... و جدایی زن و شوهر (10)
همه ی عوامل مذکور را به جز آب و هوا تا حدودی در زمان ها و شرایط متفاوت می توان پذیرفت، امّا کلیّت و عمومیّت ندارد. عامل اقتصادی تاکنون نیز تأثیر داشته اســت، اما از آن جا که بیگاری کشیدن از زن و فرزند و یا فروختن فرزند کار صحیحی نیست، تعدّد زوجات به خاطر هدف حرام ممنوع اســت. عوامل 2 و 3 و 4 و 6 و 8 که از تفاوت های جنسی زن و مرد ناشی می شوند، می توانند از جهت حقوقی مجوزی برای قانونی کردن تعدّد زوجات دانسته شوند.
درباره ی عامل نهم، گرچه غالباً مردان، به سفر می روند، ولی به هر حال هر دو طرف تنها می شوند، ولی در مورد زن هم نیاز به شوهر و میل جنسی کم تر اســت و هم مانع مهم اشتباه در نسل وجود دارد. پس این نمی تواند مجوزی برای چند شوهری باشد.
شاید مهم ترین حکمت برای اصل تعدّد زوجات فزونی عدد زنان بر مردان باشد. اگر تعداد زنان آماده ی ازدواج در غالب جوامع از مردان آماده ی نکاح بیش تر باشد، (11) این امر موجب « حقی » از جانب زن و « تکلیفی » بر عهده مرد و اجتماع می شود؛ بنابراین، این مسأله برخلاف آنچه در ابتدا به ذهن می آید، جزء حقوق زنان اســت. حق تأهّل مانند حق کار، خوراک، مسکن و آزادی از حقوق اصلی و اوّلیه ی بشر اســت. هیچ کس را به هیچ عنوان نمی توان از حقوق طبیعی و اوّلیه خود محروم کرد. با توجه به این مقدمات در صورت فزونی عدد زنان آماده ی ازدواج از مردان آماده ی ازدواج، قانون انحصار ازدواج به تک همسری، مخالف حق طبیعی زن اســت؛ در نتیجه قانون تک همسری خلاف حق طبیعی بشر (= زن) می باشد. (12)
به دلیل حضور بیش تر مردان در صحنه ی جنگ ها و آمد و شدها، همواره مردان بیش از زنان تلفات داده اند و در معرض آسیب های مختلف بوده اند. نگاهی به آمار تلفات و آسیب دیدگان جنگ، تصادفات و سایر حوادث این مطلب را تأیید می کند. از سوی دیگر مقاومت زن در مقابل بیماری ها بیش از مرد اســت و متوسط عمر زنان از مردان بیش تر اســت. (13)
نیاز بیش تر زنان به ازدواج به این شرایط اضافه می شود. زنان از حقوقی طبیعی برای اشباع غریزه ی جنسی، همسر، داشتن فرزند قانونی، داشتن سرپرست و پشتوانه ی عاطفی بر خود دارند. در این وضعیت غیر از برگزیدن راه اسلام، تنها کمونیسم جنسی، هم جنس بازی و روآوردن به فساد و فحشا امکان پذیر اســت.
اسلام می گوید اگر مردی دارای شرایط و امکانات مالی واخلاقی و جسمی برای اداره ی چند خانواده بود – که موارد بسیار محدودی را شامل می شود – مجاز اســت تا چهار همسر اختیار کند و بدون ظلم و تبعیض شرایطی یکسان برای زندگی زنان و فرزندان خود فراهم آورد.
با توجه به شرایط واقعی جوامع بشری، خواننده ی منصف و مؤمن تصدیق خواهد کرد که تعدّد زوجات راهی مناسب و حتی لازم اســت. در این جا برای تکمیل شدن بحث چند نکته را خاطر نشان می کنیم:
الف. تعدّد زوجات عامل نجات و تثبیت تک همسری اســت. اگر جواز قانونی چند همسری داده نشود – مانند بسیاری از کشورهای غربی و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم – رفیقه بازی و معشوقه گیری ریشه ی خانواده را می خشکاند. (14)
ب. برخلاف سخن گروهی که مرد را ذاتاً طالب چند همسری می دانند، روحیه ی مرد با تک همسری سازگار اســت. امّا در موارد زیادی، محیط اجتماعی، عوامل خیانت را در مرد به وجود می آورد. (15) حضور بی حد و حصر زنان با آب و رنگ های مختلف باعث ایجاد زمینه ی شهوت می شود و سپس منع قانونی چند همسری و ازدواج موقت، راه را برای خیانت مردان باز و هموار می سازد.
ج. در برتری و ترجیح تک همسری شکی نیست. جسم و روح زن و مرد با ازدواج به یگانگی می رسد، امّا سخن بر سر انتخاب تک همسری یا چند زنی نیست، سخن بر سر دو راهی چند زنی قانونی یا فحشا و معشوقه بازی اســت. (16) بدیهی اســت تجویز چند زنی یا ازدواج موقت به معنای توصیه به همه ی مردان برای ازدواج های مکرّر نیست؛ بلکه در مجموعه ی قوانین اجتماعی و خانوادگی و برای پوشش دادن به همه ی شرایط و حالات و روحیّات انسان ها، وضع این قوانین گریزناپذیر اســت.
پینوشتها:
1.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، ص 348؛ سید محمد حسین طباطبایی: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، صص 207 – 195.
2.مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 331.
3.همان، صص 336 و335.
4.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، صص 349 – 347.
5.همان، ص 350.
6.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، ص 353.
7.همان، ص 354.
8.رجوع کنید به: منتسکیو: روح القوانین، صص 433 و 432؛ گوستاولوبون: تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 497.
9.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، صص 365 – 356.
10.ر. ک: محمد تقی پرسش ها و پاسخ ها، ج 5، صص 57 – 54.
11.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، ص 372.
12.همان، ص 367.
13.همان، صص 378 – 376.
14.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، ص 390.
15.همان، ص 389.
16.مرتضی مطهری: نظام حقوق زن در اسلام، صص 392 – 391.
منبع مقاله : کریمی، حمید، (1387) حقوق زن، تهران: انتشارات کانون اندیشه جوان، چاپ چهارم.