جام جم سرا: بسیاری از جوانان به دنبال فارغالتحصیل شدن از مدرسه یا دانشگاه حملات پنیک یا افسردگی را تجربه میکنند و به نوعی خود را نزدیک به خط پایان میبینند بهخصوص اگر برنامه اشتغال تنظیم شدهای نداشته باشند احساسات ناخوشایندی سراغ شان رفته و افسرده و ناامید میشوند. این نوع افسردگی که به <افسردگی فارغالتحصیلی> معروف است بر روند زندگی روزمره تأثیر میگذارد. بنابراین توجه به سلامت روان بعد از پایان دوره تحصیلی از مسائل حائز اهمیت است.
به گفته «ویکی هیز» مدیر مرکز مشاوره خدمات روانشناختی در دانشگاه میشیگان؛ افسردگی فارغالتحصیلی خیلی شایعتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. به نظر میرسد ترک دانشگاه خیلی سختتر از ورود به دانشگاه است و این مرحله دورهای جدید در زندگی است، زیرا بیشتر مردم زندگی بدون وجود ساختار نظام آموزش و پرورش را پیش از این دوره هرگز تجربه نکردهاند.
«تیفانی میلر» روانشناس و روان درمانگر در نیویورک میگوید: تغییر رفتار از علائم شایع افسردگی در دورهگذار است. تغییر در رفتار اجتماعی از جمله گذراندن زمان زیاد در تنهایی یا دوری از ملاقات دوستان نزدیک همگی ناراحتیهای روحی و روانی ایجاد میکند. این نوع تغییر در روابط اجتماعی بستگی به افراد دارد اما در هر حال معمولاً تغییرات بسیار شدید است. توجه به نوع ارتباط و گوش دادن به سخنان فارغالتحصیلان ناامیدی واقعی آنها را نشان میدهد. به گفته این روان درمانگر دوستان و اعضای خانواده باید به عبارتهایی مانند «من نمیتوانم هیچ چیزی را درست کنم ، من زحمت نکشیدم و من ارزش آن را ندارم» گوش دهند. این عبارات نشان میدهد که فرد در معرض خطر است.
علائم افسردگی در این گروه از افراد، شامل تغییر در اشتها و خواب است بنابراین، چنانچه بیکاری پس از فارغالتحصیلی در کیفیت زندگی تأثیر بگذارد باید آن را به رسمیت شناخت و علت آن را کشف کرد و بر آن غلبه کرد.
افسردگی فارغالتحصیلی از کجا میرسد
از دست دادن هویت، یکی از دلایل اصلی افسردگی فارغالتحصیلی است. صرف نظر از برنامههای مربوط به اشتغال، فارغالتحصیلی علامت پایان یک دوره است. این علامت ممکن است پایان دوره کار علمی یا پایان زندگی تحصیلی باشد. در هر صورت فارغالتحصیل شدن نشانه تغییر در روال کار و هویت است. اغلب فارغالتحصیلان دبیرستانی یا حتی دانشگاهی با خروج از دنیای درس و تحصیل مجبورند هویت شان را دوباره کشف کنند. به گفته میلر، نبود برنامه اشتغال این کشف مجدد را ظاهراً سخت و غیرممکن میسازد.
گاهی اوقات شکلگیری و استحکام هویت، زمانی اتفاق میافتد که فرد در تعریف خود از عباراتی مانند «من یک معلم هستم، من یک کارگر هستم، من یک نقاش یا بنا هستم و...» استفاده میکند وقتی از کسی پرسیده میشود شما که هستید و چه کار میکنید اگر پاسخی برای این سؤالها نداشته باشد نشان دهنده آن است که هنوز بخشی از هویت فرد تشکیل نشده است.
دانشگاه فرصتی برای برنامهریزی اهداف بلند مدت و حرفهای است. گاهی اوقات افراد فارغالتحصیل به پدر و مادر و حتی استادان شان میگویند فرصتهای بیپایان و بالقوهای دارند اما این نوع انتظارات غیر واقعی از بازار کار و تواناییها فرصت دستیابی به موفقیت را به تعویق میاندازد.
به گفته «تیفانی میلر» روانشناس امریکایی در برخی اوقات افسردگی به خاطر انتظارات غیرواقعی از تواناییهای خویش و رؤیاهای غیرقابل تحقق اتفاق میافتد. به عنوان مثال دانشجویی را در نظر بگیرید که با معدل خوب فارغالتحصیل میشود و دوره کارآموزی را هم سپری میکند اما این موضوع آینده کاری او را تضمین نمیکند و به این معنا نیست که بعد از پایان دوره تحصیل با یک شغل رؤیایی مواجه خواهد شد، متأسفانه این مسألهای است که اغلب افراد به سختی آن را درک میکنند.
از سوی دیگر، یکی از دلایل اصلی و واضحی که منجر به افسردگی پس از پایان دوره تحصیلی میشود گذراندن یک دوره فشار مالی است. اینکه آیا پدر و مادر بعد از پایان دانشگاه به لحاظ مالی آنها را حمایت خواهند کرد یا نه، از جمله افکاری است که ذهن جوانان را درگیر میکند چون در ظاهر انتظار میرود فرزندان قادر باشند بعد از گرفتن دیپلم یا مدرک دانشگاهی از نظر مالی خودشان را تأمین کنند.
این مسأله فشار عاطفی زیادی را به آنها تحمیل میکند و این فشار روانی زمانی بیشتر میشود که جوانان از وامهای دانشجویی استفاده کرده و بعد از پایان دانشگاه توانایی پرداخت آن را نداشته باشند.
هر پدر و مادری بعد از پایان دوره تحصیلی به فرزندش افتخار میکند اما درست چند ماه بعد زمانی که آنها در حال برنامهریزی برای اوقات بیکاریشان هستند احساس ناامیدی سراغ اعضای خانواده میرود بنابراین والدین باید به خاطر داشته باشند که وارد شدن به بازار کار مانند چند دهه پیش نیست. به همین دلیل گاهی ممکن است آنها نتوانند مشکل وارد شدن به بازار کار را درک کنند. اگر والدین از اهداف و تلاشهای فرزندشان برای ورود به بازار کار و اشتغال آگاه نباشند، فشار بیشتری را به فرزندانشان تحمیل خواهند کرد.
برخورد با افسردگی فارغالتحصیلی
راههای بسیاری برای غلبه بر علائم این نوع افسردگی و رسیدن به روشنایی در انتهای این تونل تاریک وجود دارد.
یکی از بهترین روشها برای جلوگیری از افسردگی فارغالتحصیلی، نگرش واقع بینانه است. جوانان باید درباره مشاغلی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، واقع بین باشند و توجه کنند، انتخاب برخی مشاغل حتی در حد پایینتر از تحصیلات دانشگاهی نقطه شروعی برای ورود به بازار کار و کسب تجربه است.
به گفته «میلر»، یکی از نکات کلیدی این است که فارغالتحصیلان هم با خود هم با خانواده شان در مورد بازار فعلی و مهارت هایشان صادق باشند، زیرا رسیدن به اهداف حرفهای بلافاصله پس از تمام کردن دانشگاه امری بعید است.
در حالی که برخی افراد احساس میکنند دستاوردهایشان نسبت به گذشته وضعیت بهتری پیدا کرده ولی برخی دیگر از فارغالتحصیلان احساس دلسردی میکنند، زیرا به اعتقاد این گروه موفقیت آنها در درس و تحصیل به جهان واقعی شان ارتباطی نداشته است. این جور افراد به جای تمرکز بهطور خاص به مدرک تحصیلی یا رزومه کاری، باید برای غلبه بر موانع اشتغال تمرکز و برای کسب موفقیت بهتر راهکارهایی را تدوین کنند برای غلبه بر موانع باید قبول کرد که این هم یکی دیگر از چالشهای زندگی است و مانند چالشهای گذشته باید بر آن غلبه کرد.
در این دوره از زندگی، خانواده برای برخی از فارغالتحصیلان منبع فشار و برای برخی دیگر منبع حمایت تلقی میشود، در هر صورت برقراری ارتباط با خانواده برای غلبه بر علائم افسردگی مفید است اما اگر والدین تلاشهای فرزندشان را برای یافتن کار درک نکردند، لازم است با آنها صحبت شود تا سرخوردگی فرزندانشان را درک کنند.
صرفهجویی در پول و هزینههای شخصی یکی دیگر از روشهای کمک به اقتصاد خانواده است. استفاده از امکانات دوران کودکی و کم کردن میزان توقع از والدین به غلبه بر علائم بحران کمک میکند و توصیه میشود جوانان به والدین شان نشان دهند که به خاطر حمایت شان سپاسگزار هستند اما لازم است در عین حال حقوق خود را به عنوان یک بزرگسال حفظ کنند.
میلر میگوید: برخی از خانوادهها این شرایط را کاملاً درک کرده و میپذیرند و فکر میکنند زمان آن رسیده که فرزندان شان دوباره مانند روزهای کودکی به آغوش خانواده بازگردند و آزادیها و حقوق خاص شان را حفظ میکنند. این طرز تلقی والدین با احساس اضطراب در جوانان مبارزه کرده و از بسیاری لحاظ به آنها کمک میکند.
در صورت تداوم نشانههای افسردگی به منظور بهبود وضعیت باید از یک روانشناس یا روان درمانگر بهره گرفت. گفتوگوی مناسب و حرفهای در برخورد با این گروه بسیار مهم است.
«تیفانی میلر» روان درمانگری که در این زمینه خدمات مشاورهای ارائه میدهد، میگوید: افسردگی بالینی اغلب توسط عوامل استرسزا شروع و هر عامل استرسزای بیرونی خوب یا بد باعث ایجاد اضطراب و استرس میشود اما افسردگی فارغالتحصیلی با عوامل استرس زای بزرگی همراه است. هماهنگ شدن با تغییرات بزرگ زندگی مانند فارغالتحصیلی احتیاج به زمان دارد زیرا نه تنها زندگی شغلی در حال تغییر است بلکه هویت فرد نیز در حال تغییر است و او برای نخستین بار در زندگی با مفهوم «خداحافظ دانشآموز یا دانشجو» روبهرو میشود. پذیرش این تغییر سختترین کاری است که افراد تا آن دوره از زندگی شان انجام میدهند. همچنین از دست دادن سیستم پشتیبانی با پایان مدرسه و دانشگاه به معنای پایان سیستم حمایتی دوستان و احتمالاً خانواده است که مقابله با این تغییرات و ایجاد سیستم پشتیبانی جدید شرایط سختی را بوجود میآورد. (فریبا خان احمدی/ایران)
امان الله قرایی مقدم در ارتباط با مشکلات زندگی زناشویی و روند صعودی طلاقهای عاطفی و درنتیجه افزایش طلاقهای قطعی در کشور، گفت: زمانی که زوجین در زمینه بروز احساسات و ارضای نیازهای جنسی از یکدیگر فاصله گیرند، طلاق عاطفی آغاز شده و این طلاق عاطفی نیز سرآغاز طلاق قطعی است.
وی ادامه داد: این پدیده در ازدواجهای اجباری که با رضایت دختر صورت نگرفته و نوعی فشارخانوادگی باعث آن شده و به طور کلی در قشرهای پایین جامعه که دختران از لحاظ سنتی حق کمتری برای انتخاب داشته، از نظر تحصیلات پایینتر بوده و خانواده آنان نیز پایبندی بیشتری به سنتها دارند، بیشتر بوده و حتی ممکن است منجر به خودکشی یکی از زوجین شود.
او ادامه داد: هماکنون شاهد افزایش این پدیده در قشر تحصیلکرده جامعه هستیم، و علت آن این است که دختران و پسران جوان جامعه ما در وهله اول عاشق شده و پس از گذشت مدت زمانی متوجه تفاوتهای عمیق خود با طرف مقابل شده و توانایی تعامل بایکدیگر را از دست میدهند.
قرایی مقدم افزود: در واقع این ازدواجها بر اساس شناخت اصولی و منطقی صورت نمیگیرد بلکه در آنها عشقهای آتشین و احساسات جایگزین عقل و منطق شده و پس از فروکش شدن آن احساسات، زوجین با واقعیتهای زندگی روبهرو میشوند.
وی اظهار کرد: مسائلی چون مشکلات اقتصادی، چشم و هم چشمی، عدم قناعت در زندگی مشترک، مقایسههای متعدد هریک از زوجین با همسالان خود و... باعث ایجاد تصور شکست در آنان شده و زمینه بروز طلاق عاطفی و در نهایت طلاق قطعی را فراهم میکند. طلاق عاطفی قاعدتا باید در ازدواجهای اجباری رخ دهد اما در حال حاضر به علت عدم شناخت صحیح قشر تحصیل کرده پیش از ازدواج ، وجود روابط متعدد پیش از ازدواج توسط هریک از زوجین، تاثیرات رسانههای بیگانه که همواره موجب ترویج بی بند و باریهای فرهنگی و جنسی در جامعه شدهاند، باعث از بین رفتن تعهد آنان به یکدیگر شده و در نتیجه روابط فرا-ازدواجی را نیز افزایش میدهد.
وی همچنین درباره نقش عمده ناتوانی جنسی در ایجاد طلاقهای عاطفی گفت: یکی از عوامل عمده طلاق عاطفی درحال حاضر ناتوانیهای جنسی است، زیرا فردی که تمام روز را در حال کار و فعالیت است قدرت جنسی لازم برای بقای رابطه خود از دست میدهد.
این جامعهشناس در ارتباط با چرایی عدم ثبت رسمی طلاقها توسط بسیاری از زوجین، اظهار کرد: زوجینی که طلاق عاطفی طولانی مدت و یا حتی دائمی را به ثبت رسمی طلاق خود ترجیح میدهند به این علت است که میدانند ثبت رسمی آن مشکلات متعدد اجتماعی، فرهنگی و... برایشان به دنبال خواهد داشت.
وی تصریح کرد: در این حالت زوجین به جای سازش با یک دیگر به «همسازی» پناه می آورند؛ در واقع همسازی رفع کنشهای متقابل گسسته و پیوسته بوده که در آن حالت زوجین با پذیرش مشکلات و اختلافات خود در جهت رفع آنان اقدام نکرده بلکه هرکدام به راه خود میروند و فقط از نظر ظاهری و جسمی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
قرایی مقدم در ادامه با تاکید براینکه طلاقهای عاطفی به طور نمایان در خانوادهها ظاهر نمی شود، گفت: نباید انتظار ظهور عینی طلاق عاطفی را در روابط زوجین داشته باشیم، بلکه باید بدانیم در هرکجا که ارزشها و هنجارها فروریخت و افراد دچار فروریختگیهای متعدد فرهنگی و... شدند طلاق عاطفی رخ خواهد داد.
وی تنها راه کاهش این آسیب را حاکمیت اخلاق در جامعه دانست و گفت: دختران و پسران ما باید بدانند که ازدواج آنها درصورتی موفق خواهد بود که برپایه درک و شناخت متقابل، عقل و تفکر منطقی صورت گیرد و نه هوی و هوس و احساساتی زودگذر و همچنین باید این جریان فرهنگی برآنان حاکم شود که همسر و یا شوهر آنان لباس نیست که هر زمان از آن خسته شدند به سمت دیگری گرایش یابند، تا بدین ترتیب شاهد کاهش روابط فرا ازدواجی نیز در جامعه نباشیم. (ایسنا)
فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
ترس از ساحت پروردگار عالم علاوه بر اینکه از کمالات معنوی است، منشا فضایل انسانی فراوانی در وجود آدمی، اصلاح نفسانی و سبب علاج امراض روحی است؛ از طرفی ترس از خداوند، موجب می شود انسان اعمالی را انجام دهد که این اعمال علم و انسان را کامل کند.
امام صادق علیه السلام، به یکی از یاران خویش فرمود: ای اسحاق! از خداوند چنان بترس گو اینکه او را می بینی؛ اگر تو او را نمی نگری، وی تو را می بیند و اگر گمان داری که خداوند تو را نمی بیند کافر شده ای و اگر بدانی که او تو را می نگرد و باز گناه نمائی، خدا را پست ترین نظر کنندگان به خودت قرار داده ای. ترس از خداوند، همانند خالی بر چهره بندگان مخلص خدا پدیدار است، به گونه ای که مردم از هیبت و وقار آنان می ترسند، پیامبر گرامی اسلام فرمود: «مَنْ خافَ اللّه خافَهُ کلّ شی ءٍ وَ مَنْ خافَ غَیر اللّه خَوَّفَهُ اللّهُ مِنْ کلّ شی ءٍ»؛ «آنکه از پروردگار ترسید هر چیزی از او می ترسد و کسی که از غیر خدا بترسد، خداوند وی را از هر چیزی می ترساند.»
ترس از خداوند، برای انسان، آثار روحی، معنوی و مادی در دنیا به همراه دارد و همین آثار نیک در دنیاست که در آخرت نیز انسان را سعادتمند می گرداند . پیرامون آثار دنیوی ترس از خداوند، روایات فراوان است . در این جا، تنها گذری کوتاه برای یادآوری این آثار در فرهنگ غنی اسلام می شود:
امیر المومنین (علیه السلام) مىفرماید: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.» (نهج البلاغه، کلمه قصار82)
1 - علم و دین انسان کامل می شود: حضرت علی ( علیه السلام) در روایتی نقل فرمودند: «کسی که از خدا بترسد، معلوم می شود از نظر علم و ایمان کامل شده است .» (وسائل السیعه ج ١٣)
2 - به مقام علماء و اندیشمندان می رسد: اگر انسان از خدا بترسد، به مقام علماء و دانشمندان رسیده است; زیرا خداوند در آیه شریفه 28 سوره فاطر می فرماید: «فقط علماء و اندیشمندان هستند که از خداوند می ترسند .» (انما یخشی الله من عباده العلماء، فاطر/28)
اگر علم زمینه ساز ترس از خداوند برای انسان باشد، آن علمی است که ارزشمند است. اگر علم برای انسان زمینه انحراف، فساد و جنایت را به وجود بیاورد، آن علم نه تنها موجب خشیت از خداوند نمی شود، بلکه موجب استبداد و استکبار می شود و ارزشی هم ندارد .
3 - هدایت الهی: هدایت، نعمت الهی است که انسان به وسیله آن از گناهان دور شده و در سیر رضای حق تعالی قرار می گیرد و هم در دنیا و هم در آخرت از نعمات بی شمار الهی بهره مند می گردد . و آن نعمتی است که خداوند به انسان هایی که از او می ترسند، بشارت داده است . قرآن می فرماید: «از ستمکاران نترسید، از من بترسید تا من هم نعمتم را بر شما تمام گردانم و باشد که به راه حق و ثواب و هدایت دست یابید .» (بقره/150)
1 - ایمن از ترس قیامت: اگر انسان از خداوند بترسد، در قیامت از هول برپایی قیامت و حساب، در امان نخواهد بود . پیامبر (صلی الله علیه و آله) طی روایتی فرمودند: «هر کس که به واسطه ترس از خداوند به اندازه بال مگسی، اشک از چشمش بیرون آید، خداوند در روز واهمه بزرگتر (قیامت)، او را ایمن می گرداند .» (روضة الواعظین، ص 452)
2 - بهشت جایگاه اوست: از جمله آثار ترس از خداوند، آن است که انسان را از گناهان باز می دارد و در قیامت، جایگاه او بهشت خواهد بود . قرآن می فرماید: «اما کسی که از مقام و منزلت پروردگارش بترسد، و نفس خود را از هوی و هوس منع کند، البته نتیجه کارش این است که بهشت جایگاه اوست .» (نازعات/41)
امام صادق علیه السلام، به یکی از یاران خویش فرمود: ای اسحاق! از خداوند چنان بترس گو اینکه او را می بینی؛ اگر تو او را نمی نگری، وی تو را می بیند و اگر گمان داری که خداوند تو را نمی بیند کافر شده ای و اگر بدانی که او تو را می نگرد و باز گناه نمائی، خدا را پست ترین نظر کنندگان به خودت قرار داده ای
3 - آمرزش خداوند شامل حال او می شود: اگر فردی از خداوند، بترسد و از فرامین الهی و دستورات نبوی پیروی نماید، و احیانا، ندانسته و از روی جهالت، گناهانی مرتکب شود، خداوند بشارت داده است که مغفرت خود را شامل حال این فرد خواهد کرد . قرآن می فرماید: «(ای پیامبر!) اگر تو کسانی را بترسانی و اقرار کنی که پیرو آیات قرآن شده و از خدای متعال و مهربان در خلوت ها می ترسند، اینان را به مغفرت خداوند و پاداش با لطف و کرم او بشارت ده .» (یس/11)
4 - رستگار است: انسانی که از خدا می ترسد، رستگار می شود و از اهل کفر و شرک محسوب نمی گردد . خداوند در قرآن می فرماید: «و هر کس که فرمانبرداری خدا و پیغمبر کند و از خدا بترسد، پس آنان از رستگاران می باشند .» (نور/52) در حقیقت، ترس از خداوند، انسان را به فرمانبرداری از او و پیام های رسولش موظف می کند و در این حال است که انسان به رستگاری و هدایت دست می یابد .
5 - به مقام رضوان می رسد: چنان که در جهنم، عذاب خداوند درجه بندی است و هر کس به اندازه گناهش عذاب و کیفر می شود، در بهشت نیز درجات آنان امتیازبندی شده است و درجات بهشت متفاوت است . بالاترین مقام در قیامت، مقام رضوان است که مخصوص آن کسانی است که از خداوند می ترسند . قرآن می فرماید: «خداوند از آن مؤمنین راضی و خشنود است و آنان هم از خداوند خشنودند . این مقام برای کسی است که از پروردگارش بترسد .» (بینه/8)
معنای ترس از خدا در واقع واهمه از انجام ندادن وظایفی است که در برابر او داریم. اگر فرامین الهی را به کار نگیریم و در وظایف بندگی خود کوتاهی کنیم این ترس از معصیت است که وجود مارا فرا میگیرد که البته دور شدن از رحمت الهی را نیز به دنبال دارد. خداوند کریم در سوره نازعات آیات 40 و 41 می فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى» و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست! و نیز امیر المومنین (علیه السلام) مىفرماید: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.» (نهج البلاغه، کلمه قصار82)
منابع:
سایت حوزه
نهج البلاغه کلمات قصاروسائل الشیعه ج ١٣
ساینتیفیک امریکن — خلاقیتْ انسانها را قادر ساخته است که تمام گوشهوکنار این سیاره را فتح کنند. درواقع، اشتیاق به ابتکار و نوآوریْ یکی از بارزترین ویژگیهای نوع بشر است. باوجوداین، گونۀ ما تنها گونهای نیست که از قدرت ابداع و ابتکار برخوردار است. پژوهشگران این توانایی را در تعداد فزایندهای از دیگر مخلوقات نیز مشاهده کردهاند. برخی از یافتههای آنها، با فهم متعارف ما از سرچشمههای خلاقیت و چگونگی شکوفا کردن آن در وجود آدمی ناسازگار است.
پژوهشها بر روی انسانهایی که با کمیابی [منابع] روبهرو هستند بازتابِ یافتههای فان شایک درمورد اورانگوتانهاست.
نشریۀ ساینس در سال ۲۰۱۳ پژوهشی را بهقلم سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، منتشر کرد. این پژوهش نشان میدهد چگونه هنگامی که مشکل اقتصادیِ افراد کمدرآمد به آنها یادآوری میشود، تواناییشان در تفکر منطقی و حل مسائل در موقعیتهای جدید کاهش مییابد. متعاقب آن، پژوهشی دیگر نشان داد که کشاورزانِ نیشکر در هند، پس از آنکه دستمزد سالانۀ خود را دریافت کردند و نگرانیهای مالی آنها بهطورِ موقت رفع شد، نتایج بسیار بهتری در آزمون عملکرد شناختی کسب کردند.
پس، خلاقیت از کجا سرچشمه میگیرد؟ این یافتۀ شگفتآور که اورانگوتانها میتوانند در اسارت بهطرزی باورنکردنی خلاق باشند بینشهایی در این زمینه به دست داده است. فان شایک چنین توضیح میدهد: «اگر غذای اورانگوتانها تأمین شود و از شکارچیان خبری نباشد، آنها آزاد از این عوامل مزاحم، بهیکباره زمان زیادی در اختیار خواهند داشت.» افزونبراین، در محیطهایی که آنها بهشدت تحت محافظت هستند، اکتشاف بهندرت دارای پیامدهای ناخوشایند است و با چیزهای عجیب زیادی در گوشهوکنار میتوان بازی کرد. در چنین شرایطی، به نظر میرسد اورانگوتانها ترس معمول خود از ناشناختهها را کنار میگذارند. در پژوهشی منتشرشده در نشریۀ اَمریکن جرنال آو پرایماتولوجی۲ در سال ۲۰۱۵، فان شایک و همکارانش واکنش اورانگوتانهای وحشی و اسیر را به شیئی جدید مقایسه کردند.
بهطورِ مشابه، پژوهشها بر روی گونههای مختلفِ پرندگان و همچنین کفتارهای خالدار نشان داده است آنهایی که اشتیاق بیشتری به کشف چیزهای تازه دارند بهطورِ معمول خلاقترین افراد هستند. آیا این کنجکاوی میتواند نیروی محرکۀ ظهور خلاقیت در انسانها نیز باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، متخصصان اغلب تلاش کردهاند خلاقیت کودکان در حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند. اما چنین کاوشی با چالشهایی جدی روبهروست، بهویژه ازآنرو که کودکان خیلی خلاق به نظر نمیرسند. در پژوهشی منتشرشده در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام از کودکان بریتانیایی در سنین مختلف میخواستند تنها با استفاده از یک مفتول صاف اما خمشوندهْ سطلی از کاغذهای خودچسب را از ته حفرهای بیرون بیاورند. نُه سال قبل، در سال ۲۰۰۲، کلاغی با نام «بتی» که از کالِدونیای جدید۳ در قفس شده بود با حل این مسئله به خبر نخست رسانهها تبدیل شد. این کلاغ با خمکردن مفتول مستقیم و تبدیل آن به قلاب، سطل را از درون حفره بیرون میآورد.
عملکرد کمفروغِ کودکان در چالش قلاب و سطل، شاید تا حدودی ناشی از شرایطی باشد که آزمایشات تحت آن اجرا شده است. یک پژوهش آزمایشی منتشرشده در نشریۀ فیلاسفیکال ترنزاکشنز آو دِ رویال سوسایتی بی۴، در اوایل امسال در «موزۀ کودکان پیتزبورگ» انجام شد، جایی که کودکان به اکتشاف و دستکاری فعالانۀ ابزارآلات تشویق میشوند. کودکان ۴ تا ۵ ساله در این آزمایش بهطورِ چشمگیری از کودکان مورد آزمایش در پژوهشهای قبلی عملکرد بهتری داشتند؛ و هنگامی که محقق شگردِ قلاب را به آنها نشان میداد، گاهی ابراز شگفتی میکردند که خم کردن مفتول مجاز شمرده میشود.
«اما، ما در واقع برای اطمینان بیشتر به یافتههای خود، به نمونۀ آماری بزرگتری نیاز داریم»، این دیدگاهِ «کیمبرلی شریدان»، روانشناس آموزش در «دانشگاه جورج میسون» است که این آزمایش را همراه با «اَبیگیل کونوپاسکی» از دانشگاه مذکور رهبری کرده است.
سرنخِ جدیدی در رابطه با معمایِ خلاقیت در چهاردهم سپتامبر به دست آمد. در این تاریخ، «کریستیان روتز» از «دانشگاه سن اندروز» در اسکاتلند و همکارانش، در نشریۀ نیچر اعلام کردند که گونۀ دیگری از پرنده، کلاغ هاوایی یا «آلال»، نیز ابزار میسازد و بکار میبرد. اگرچه این پرنده در حیات وحش منقرض شده است، تقریباً همگی پرندگان اسیر بالغ و حدوداً نیمی از پرندگان اسیر جوان که دانشمندان مورد آزمایش قرار دادند، از چوبها و دیگر اشیا برای بازیابی غذا از محلهای پنهان استفاده میکردند، آنها برای این هدف اغلب در ابزارها تغییر شکل ایجاد میکردند.
این امر که تعداد بسیاری از پرندگانِ این گونه خود به خود از ابزارها استفاده میکنند، در کنار این واقعیت که پرندگان جوان این مهارت را بدون مشاهدۀ رفتار پرندگان بالغ توسعه میدهند، روتز را به این نتیجه رهنمون ساخته است که این رفتار شاید یکی از ویژگیهای این گونه باشد، و نه یک نوآوری در گذشتههای نزدیک.
ما میخواهیم دریابیم که کدام ویژگیهای فردی میتواند تفاوتهای بین کودکان از لحاظ توانایی آنها در حل مسئله را تبیین نماید؛ اما «جکی چپل» از دانشگاه بیرمنگام معتقد است که کوششهای ما در این زمینه اغلب بینتیجه بوده است. او در این زمینه بر روی پرندگان (از جمله «بتی») و کودکان تحقیق کرده است و در این باره چنین میگوید: «تنها سن و دایرۀ لغات به ما در پیشبینی موفقیت در حل مسئله کمک میکند. یک احتمال آن است که فراتر از سطح خاصی از هوش، نوسان در نوآوری اغلب به عوامل خارجی بستگی داشته، و جستجو برای یافتن کودکان خلاق کاری بیهوده خواهد بود. این موضوع در آینده روشن خواهد شد».
«جو هانریش» اعتقاد دارد که درستیِ احتمال فوق در واقع اثبات خواهد شد. او یک زیستشناس تکاملی در «دانشگاه بریتیش کلمبیا» است که بهتازگی کتابی دربارۀ نقش فرهنگ در موفقیتِ گونۀ ما نوشته است.
وی اظهار میدارد: «از دیدگاه من، این که نوآوری به نبوغ فردی بستگی دارد، ذهنیتی نادرست است. تاریخ نشان میدهد که اختراعات همواره بر مبنای یافتههای قبلی شکل میگیرند؛ یافتههایی که با یکدیگر ترکیب میشوند و بهبود مییابند. بیشتر چیزهایی که ما بهطورِ روزمره استفاده میکنیم، اختراعاتی هستند که هیچ انسانی بهتنهایی نمیتواند در طول زندگی خود طراحی کند. این اختراعات را نباید بهعنوان محصول مخترعینی منفرد در نظر گرفت، بلکه آنها را میتوان بهعنوان محصول جوامع بشری به شمار آورد. نوآوریها بر این امر متکی هستند که اشخاص از دیگران میآموزند، بدین شیوه، جامعۀ بشری همانند یک مغز جمعی عمل میکند».
مایکل موتوکریشنا، روانشناسِ مدرسۀ اقتصاد لندن و همکارِ هانریش، میافزاید که سنجههای هوش فردی نظیر آی.کیو میتواند تا حد زیادی محصول این تبادل دانش با دیگر اعضای جامعه باشد. او بر این باور است که «بدین شیوه، ارتباط اجتماعی میتواند مادر اختراع و همچنین هوش باشد: اندازه و درهمتنیدگی جامعهْ ما را قادر میسازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و اندیشههای بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم». هانریش و موتوکریشنا، همانند فان شایک، بر این باورند که کاهش هزینههای شکست، و نه افزایش آن، بهسود نوآوری است. موتوکریشنا میگوید: «یک تور ایمنی اجتماعی، با کاهش ریسک، میتواند نوآوری را برانگیزد.»
چکیده:
این وقف نامه که از اسناد تاریخی به شمار می رود، سندی اســت به خط شکسته نستعلیق، با مرکّب بر روی کاغذ کاهی رنگ به ابعاد33×43سانتی متر، که به سال 1294 هـ .ق در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، برای تعیین وضعیت وقفی «قنات سرچشمه» ـ که بزرگ ترین و مهم ترین قنات زنجان اســت ـ نگاشته شده اســت. این قنات 33 حلقه چاه دایر و 141 حلقه چاه بایر داشته و مبدأ آن در اراضی قریه دیزج، و مظهر آن در داخل شهر، محله معروف به «شکر الله میرزا» بوده اســت.کلید واژه ها:
قنات سرچشمه، موقوفات زنجان، حاج عبدالحسین تاجر، قنات های وقفیتعریف قنات:
درباره ریشه «قنات» در میان لغت شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی این واژه را در اصل واژه ای فارسی می دانند. آنها لغت قنات را مأخوذ از لغت «کنه» به معنای کندن می دانند. در ایران و سایر کشورهای اسلامی جهان، برای قنات بیش از 27 اسم وجود دارد؛ یا به عبارت دیگر، برای نامیدن این نوع شیوه استحصال آب، 27 اصطلاح به کار برده شده اســت. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کانات، قنات، کاریز، کهریز، کارزس و ...قنات های شهر زنجان:
از دوران ناصرالدین شاه تاکنون، آخرین آب های جاری شهر زنجان که به صورت نوبتی مورد استفاده محلات قرار می گرفته اســت عبارتند از :متن وقف نامه
بسم الله الرحمن الرحیمهامش سند:
1.اعتراف الواقف المعظم لدی الأحقر. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».تاریخچه خاندان خطیبی های زنجان
یکی از خاندان های دیرین زنجان طایفه خطیبی ها هستند. براساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطیبی ها از تیره خالدیان قریش اســت که از بدو ورود اسلام وارد ایران شده اند و قرن های متمادی موطن اصلی آنها شهرهای نیشابور، مرو و شیراز بوده اســت. آنان از اوایل قرن پنجم به منطقه قزوین و زنجان نقل مکان می کنند. در قرن هفتم دو صاحب مقام از این خاندان برخاسته اند:پی نوشت ها :
1.پاپلی یزدی، محمد حسین و لباف خانیگی. مجید. (1383). قنات های تفت. چاپ اول. تهران: انتشارات میراث فرهنگی.
2.عقارات جمع عقار به معنی سرای، خانه، اثاث، آب و زمین و ملک. (فرهنگ معین، ج 1).
3.الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی چهار اولاد ذکور داشت: الف.حاج عبدالجلیل که متولی قنات بود؛ ب.حاج عبدالرسول، داماد آخوند ملا علی قارپوزآبادی؛ ج.حاج عبدالاحد ملقب به معتمد الرعایا؛
4.قوزان: روستایی از توابع شهرستان ایجرود در 43 کیلومتری استان زنجان.
5.قورخانه: اسلحه خانه، زرادخانه (لغت نامه دهخدا).
6.امام زاده اسماعیل (ع) که در محل زمین چمن دبیرستان شریعتی قرار داشت، و متأسفانه هیچ گونه گنبد و بارگاهی برای آن ایجاد نشده اســت.
7.دهنه اصلی سرچشمه، واقع در خیابان طالقانی فعلی که محوطه بازی بود.
8.بیرون قلعه: منظور از قلعه همان دیوار و حفاظ اصلی شهر بود که در دروازه رشت قرار داشت.
9.همایون: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 7 کیلومتری مرکز استان.
10.مظفر الملک: مظفر الدوله صحیح اســت. آقاخان مظفر الدوله از مردان مشهور و معروف شهر زنگان و رئیس فوج اول خمسه بود.
11.پاشاخان سرتیپ: حسین پاشاخان برادر آقاخان مظفر الدوله ملقب به مظفر السلطنه.
12.ذرع: معادل 16 گز؛ یعنی یک متر و چهارصدم یک متر (لغت نامه دهخدا).
13.اودئیل: از ماه های سال ترکی به معنای سال گاو.
14.سارمساقلو: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 18 کیلومتری مرکز استان.
15.حاج میرزا ابوالمکارم زنگانی (میرزایی) (1255 ـ 1330 ق)؛ از روحانیون طراز اول زنجان در دوران مشروطه و از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
16.محسن ابن باقر موسوی زنجانی متوفی در 10 ذی الحجه 1317 ق.
17.حاج میرزا ابوطالب موسوی زنگانی ملقب به فخر الدین (1259 ـ 1329 ق) از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
18.میرزا نصرالله ابن حاج میرزا عبدالرحیم ملقب به شیخ الاسلام از روحانیون زنگان بوده اســت .
19.حاج میرزا لطف الله بن نصرالله بن محمد بن علی زنگانی متولد 1233 ق. عالمی ادیب بود.
20.در زمان قاجاریه، به جای «ملا باشی» که در اواخر سلطنت صفویه معمول شده بود، «صدرالصدور» می گفتند.
21.طهرانی، محمد محسن. طبقات أعلام الشیعه، ج 6، ص 422 ـ 421.
22.البته به غیر از خاندان ملاباشی، از خاندان صفویان اصفهان نیز کسانی همراه حاج میرزا عرب بودند که آنها هم در سلطانیه مستقر شدند و اکنون صفوی های سلطانیه از نسل آنانند. در این مدت، بین این دو خاندان نسبت های سببی و خانوادگی ایجاد شده اســت .
23.در تاریخ مفصل زنجان نگارش کریم نیرومند، این سال به سبب شدت خسارت خشکسالی و از بین رفتن شمار فراوانی از مردم شهر زنجان، «سال مجاعه» نام نهاده شده اســت.
24.البته آن گونه که از طریق شهرداری بررسی کرده ام، در حال حاضر نیز از آب چاه های این قنات برای آبیاری پارک جنگلی شماره یک استفاده می شود.
25.کیانی، محمد یوسف و هوشنگ ثبوتی. (1370). شهرهای ایران (شهر زنجان) جهاد دانشگاهی، ج 4، ص 224.
26.ثبوتی، هوشنگ. (1365). تاریخ زنجان. ص 144 ـ 145.
27.بهمن خطیبی.
ساینتیفیک امریکن — خلاقیتْ انسانها را قادر ساخته است که تمام گوشهوکنار این سیاره را فتح کنند. درواقع، اشتیاق به ابتکار و نوآوریْ یکی از بارزترین ویژگیهای نوع بشر است. باوجوداین، گونۀ ما تنها گونهای نیست که از قدرت ابداع و ابتکار برخوردار است. پژوهشگران این توانایی را در تعداد فزایندهای از دیگر مخلوقات نیز مشاهده کردهاند. برخی از یافتههای آنها، با فهم متعارف ما از سرچشمههای خلاقیت و چگونگی شکوفا کردن آن در وجود آدمی ناسازگار است.
پژوهشها بر روی انسانهایی که با کمیابی [منابع] روبهرو هستند بازتابِ یافتههای فان شایک درمورد اورانگوتانهاست.
نشریۀ ساینس در سال ۲۰۱۳ پژوهشی را بهقلم سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، منتشر کرد. این پژوهش نشان میدهد چگونه هنگامی که مشکل اقتصادیِ افراد کمدرآمد به آنها یادآوری میشود، تواناییشان در تفکر منطقی و حل مسائل در موقعیتهای جدید کاهش مییابد. متعاقب آن، پژوهشی دیگر نشان داد که کشاورزانِ نیشکر در هند، پس از آنکه دستمزد سالانۀ خود را دریافت کردند و نگرانیهای مالی آنها بهطورِ موقت رفع شد، نتایج بسیار بهتری در آزمون عملکرد شناختی کسب کردند.
پس، خلاقیت از کجا سرچشمه میگیرد؟ این یافتۀ شگفتآور که اورانگوتانها میتوانند در اسارت بهطرزی باورنکردنی خلاق باشند بینشهایی در این زمینه به دست داده است. فان شایک چنین توضیح میدهد: «اگر غذای اورانگوتانها تأمین شود و از شکارچیان خبری نباشد، آنها آزاد از این عوامل مزاحم، بهیکباره زمان زیادی در اختیار خواهند داشت.» افزونبراین، در محیطهایی که آنها بهشدت تحت محافظت هستند، اکتشاف بهندرت دارای پیامدهای ناخوشایند است و با چیزهای عجیب زیادی در گوشهوکنار میتوان بازی کرد. در چنین شرایطی، به نظر میرسد اورانگوتانها ترس معمول خود از ناشناختهها را کنار میگذارند. در پژوهشی منتشرشده در نشریۀ اَمریکن جرنال آو پرایماتولوجی۲ در سال ۲۰۱۵، فان شایک و همکارانش واکنش اورانگوتانهای وحشی و اسیر را به شیئی جدید مقایسه کردند.
بهطورِ مشابه، پژوهشها بر روی گونههای مختلفِ پرندگان و همچنین کفتارهای خالدار نشان داده است آنهایی که اشتیاق بیشتری به کشف چیزهای تازه دارند بهطورِ معمول خلاقترین افراد هستند. آیا این کنجکاوی میتواند نیروی محرکۀ ظهور خلاقیت در انسانها نیز باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، متخصصان اغلب تلاش کردهاند خلاقیت کودکان در حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند. اما چنین کاوشی با چالشهایی جدی روبهروست، بهویژه ازآنرو که کودکان خیلی خلاق به نظر نمیرسند. در پژوهشی منتشرشده در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام از کودکان بریتانیایی در سنین مختلف میخواستند تنها با استفاده از یک مفتول صاف اما خمشوندهْ سطلی از کاغذهای خودچسب را از ته حفرهای بیرون بیاورند. نُه سال قبل، در سال ۲۰۰۲، کلاغی با نام «بتی» که از کالِدونیای جدید۳ در قفس شده بود با حل این مسئله به خبر نخست رسانهها تبدیل شد. این کلاغ با خمکردن مفتول مستقیم و تبدیل آن به قلاب، سطل را از درون حفره بیرون میآورد.
عملکرد کمفروغِ کودکان در چالش قلاب و سطل، شاید تا حدودی ناشی از شرایطی باشد که آزمایشات تحت آن اجرا شده است. یک پژوهش آزمایشی منتشرشده در نشریۀ فیلاسفیکال ترنزاکشنز آو دِ رویال سوسایتی بی۴، در اوایل امسال در «موزۀ کودکان پیتزبورگ» انجام شد، جایی که کودکان به اکتشاف و دستکاری فعالانۀ ابزارآلات تشویق میشوند. کودکان ۴ تا ۵ ساله در این آزمایش بهطورِ چشمگیری از کودکان مورد آزمایش در پژوهشهای قبلی عملکرد بهتری داشتند؛ و هنگامی که محقق شگردِ قلاب را به آنها نشان میداد، گاهی ابراز شگفتی میکردند که خم کردن مفتول مجاز شمرده میشود.
«اما، ما در واقع برای اطمینان بیشتر به یافتههای خود، به نمونۀ آماری بزرگتری نیاز داریم»، این دیدگاهِ «کیمبرلی شریدان»، روانشناس آموزش در «دانشگاه جورج میسون» است که این آزمایش را همراه با «اَبیگیل کونوپاسکی» از دانشگاه مذکور رهبری کرده است.
سرنخِ جدیدی در رابطه با معمایِ خلاقیت در چهاردهم سپتامبر به دست آمد. در این تاریخ، «کریستیان روتز» از «دانشگاه سن اندروز» در اسکاتلند و همکارانش، در نشریۀ نیچر اعلام کردند که گونۀ دیگری از پرنده، کلاغ هاوایی یا «آلال»، نیز ابزار میسازد و بکار میبرد. اگرچه این پرنده در حیات وحش منقرض شده است، تقریباً همگی پرندگان اسیر بالغ و حدوداً نیمی از پرندگان اسیر جوان که دانشمندان مورد آزمایش قرار دادند، از چوبها و دیگر اشیا برای بازیابی غذا از محلهای پنهان استفاده میکردند، آنها برای این هدف اغلب در ابزارها تغییر شکل ایجاد میکردند.
این امر که تعداد بسیاری از پرندگانِ این گونه خود به خود از ابزارها استفاده میکنند، در کنار این واقعیت که پرندگان جوان این مهارت را بدون مشاهدۀ رفتار پرندگان بالغ توسعه میدهند، روتز را به این نتیجه رهنمون ساخته است که این رفتار شاید یکی از ویژگیهای این گونه باشد، و نه یک نوآوری در گذشتههای نزدیک.
ما میخواهیم دریابیم که کدام ویژگیهای فردی میتواند تفاوتهای بین کودکان از لحاظ توانایی آنها در حل مسئله را تبیین نماید؛ اما «جکی چپل» از دانشگاه بیرمنگام معتقد است که کوششهای ما در این زمینه اغلب بینتیجه بوده است. او در این زمینه بر روی پرندگان (از جمله «بتی») و کودکان تحقیق کرده است و در این باره چنین میگوید: «تنها سن و دایرۀ لغات به ما در پیشبینی موفقیت در حل مسئله کمک میکند. یک احتمال آن است که فراتر از سطح خاصی از هوش، نوسان در نوآوری اغلب به عوامل خارجی بستگی داشته، و جستجو برای یافتن کودکان خلاق کاری بیهوده خواهد بود. این موضوع در آینده روشن خواهد شد».
«جو هانریش» اعتقاد دارد که درستیِ احتمال فوق در واقع اثبات خواهد شد. او یک زیستشناس تکاملی در «دانشگاه بریتیش کلمبیا» است که بهتازگی کتابی دربارۀ نقش فرهنگ در موفقیتِ گونۀ ما نوشته است.
وی اظهار میدارد: «از دیدگاه من، این که نوآوری به نبوغ فردی بستگی دارد، ذهنیتی نادرست است. تاریخ نشان میدهد که اختراعات همواره بر مبنای یافتههای قبلی شکل میگیرند؛ یافتههایی که با یکدیگر ترکیب میشوند و بهبود مییابند. بیشتر چیزهایی که ما بهطورِ روزمره استفاده میکنیم، اختراعاتی هستند که هیچ انسانی بهتنهایی نمیتواند در طول زندگی خود طراحی کند. این اختراعات را نباید بهعنوان محصول مخترعینی منفرد در نظر گرفت، بلکه آنها را میتوان بهعنوان محصول جوامع بشری به شمار آورد. نوآوریها بر این امر متکی هستند که اشخاص از دیگران میآموزند، بدین شیوه، جامعۀ بشری همانند یک مغز جمعی عمل میکند».
مایکل موتوکریشنا، روانشناسِ مدرسۀ اقتصاد لندن و همکارِ هانریش، میافزاید که سنجههای هوش فردی نظیر آی.کیو میتواند تا حد زیادی محصول این تبادل دانش با دیگر اعضای جامعه باشد. او بر این باور است که «بدین شیوه، ارتباط اجتماعی میتواند مادر اختراع و همچنین هوش باشد: اندازه و درهمتنیدگی جامعهْ ما را قادر میسازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و اندیشههای بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم». هانریش و موتوکریشنا، همانند فان شایک، بر این باورند که کاهش هزینههای شکست، و نه افزایش آن، بهسود نوآوری است. موتوکریشنا میگوید: «یک تور ایمنی اجتماعی، با کاهش ریسک، میتواند نوآوری را برانگیزد.»