مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

سوسک زنده در گوش پسری ۱۰ ساله!

جام جم سرا:

زهرا کریمی مادر این کودک می‌گوید: مرتضی به یکباره از خواب بیدار و با بی‌تابی و گریه از گوش درد خود شکایت و با توجه به فریاد‌هایش مجبور به مراجعه به تنها درمانگاه پرند شدم.

دکتر علی محمدی پزشک معالج نیز گفت: با توجه به احساس درد شدید در ناحیه گوش پس از انجام معاینات اولیه متوجه وجود حشره‌ای در گوش بیمار شدیم. با حرکت این حشره در گوش بیمار دچار درد شدیدی می‌شد. با توجه به دستگاه‌های موجود در درمانگاه ابتدا لاله گوش بیمار را باز و سوسک را که هنوز زنده بود از آن خارج کردیم.

به نقل از صبحانه، وی در پایان به والدین توصیه کرد: همواره خانه‌های خود را از وجود حشرات موزی پاک کنند و در صورت هرگونه حادثه قبل از هرگونه اقدام بیمار را به مراکز درمانی برسانند.

شهر جدید پرند، در ۳۳ کیلومتری جنوب غربی شهر تهران و در مسیر آزادراه تهران ـ ساوه واقع شده است.


ادامه مطلب ...

توتون هایی که سوسک دارند

تقریبا سه سال پیش بود که اعلام شد سیگارها و البته سیگارهای از نوع قاچاق - که با توجه به مصرف سالانه حدود 20 میلیارد نخ سیگار در کشور قابل توجه است - دارای مواد رادیواکتیو هستند که ضرر و زیان آنها در افراد بسیار زیاد است.

اینک نیز در برخی سایت های خبری اینترنتی سندی منتشر شده که حاکی از وجود سوسک های «لازیردرما» در توتون های وارداتی است.

براساس این سند، بخش زیادی از توتون هایی که اخیرا به کشور وارد شده، آلوده به سوسک خطرناک «لازیردرما» بوده و در این سند اشاره شده که این توتون های آلوده می تواند روی دیگر توتون های وارداتی نیز اثر بگذارد و حتی ضدعفونی کردن آن نیز افاقه نمی کند.

این آلودگی می تواند موجب بروز بیماری های جدی مانند آسم بین مصرف کنندگان این توتون ها شود.

«سوسک توتون» یا «لازیردرما» (Lasioderma serricorne)، دو تا سه میلیمتر با رنگ قهوه ای روشن و همه چیزخوار است و انواع مواد غذایی مانند دانه های روغنی و پاستا، منابع گیاهی و حیوانی و حتی الیاف پارچه، کاغذ، کتاب، کارتن قالی و سایر وسایل منزل را مورد حمله قرار می دهد اما عمده خسارت آن به انواع توتون سیگار و تنباکو بوده و از این رو به سوسک توتون شهرت دارد.

بیشترین خساراتی که توسط «لازیردرما» ها به توتون وارد می شود به وسیله «لارو» این آفت صورت می گیرد.

هر سوسک ماده «لازیردرما» به راحتی 100 تخم می گذارد که لاروهای آن ظرف 26 روز به سوسک کامل تبدیل می شوند و لارو این حشره از قسمت های مختلف برگ توتون و تنباکو تغذیه کرده و سوراخ هایی ایجاد می کند که علاوه بر خسارت به توتون و تنباکو، با باقی گذاشتن فضولات خود در آنها موجب ایجاد بوی بد و طعم نامطبوع در کالای تولیدی از آنها می شود.

رنگ کرمینه ها سفید مایل به زرد، سر و پاهای آنها قهوه ای کم رنگ و پوشیده از موهای دراز است.

این حشره گذشته از توتون به میوه های خشک مانند، خرما، کشمش، انجیر، بیسکویت، برنج، قالی و پشم نیز صدمه می زند؛ حشره بالغ از توتون تغذیه نمی کند، اما برگ را سوراخ سوراخ کرده و از ارزش آن می کاهد.

خاصیت گیاه توتون، جذب آلودگی است

عضو کمیته سیاستگذاری ستاد قانون جامع کنترل دخانیات کشور با ابراز بی اطلاعی از آلوده بودن توتون های وارداتی به سوسک «لازیردرما» گفت: به هرحال خاصیت گیاه توتون این است که انواع آلودگی ها را از آب و خاک جذب می کند.

دکتر حسن آذری پور افزود: گیاه توتون حتی انواع فلزات سنگین را به خود جذب کرده و برای سلامت مضر است.

مخاطرات مصرف سیگار

کارشناسان بهداشت بارها هشدار داده اند که بیش از چهار هزار نوع ماده شیمیایی از جمله 200 سم مانند «د.د.ت»، آمونیاک، آرسنیک، فرمالدئید و مونواکسید کربن در تنباکو و دود ناشی از مصرف آن یافت می شوند.

طبق آخرین اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز 5.5 میلیون نفر در ایران دخانیات مصرف می کنند و سالانه 11 هزار نفر در کشور بر اثر مصرف دخانیات جان خود را از دست می دهند.

مصرف سیگار و قلیان به خودی خود هزاران سم و آلودگی وارد بدن انسان می کند و آلوده بودن آنها نیز این خطرات را مضاعف می سازد.(ایرنا)


ادامه مطلب ...

شاخک‌های سوسک مرده

جام جم سرا: دختر نگاهش رو از پسر برگرداند و گفت: « ببین من نمی‌ترسم از سوسک ؟ اصلا حواست هست من با دست گرفتمش؟» پسر سر برد به تلفن همراهش و گفت: «دستت کثیفه‌ها نری به ظرف و ظروف دست بزنی»

دختر با نوک ناخن خط سیاه زیر چشمش را دستی کشید و خودش را رها کرد روی کاناپه. پسر هنوز سر در موبایل داشت که دختر گفت: «دقت کردی گل‌ها که پژمرده میشن بابت چیه؟ گل آب می‌خواد نون می‌خواد...» پسر باز نیشخندی زد و گفت: «دیوونه! آب می‌خواد... نور می‌خواد.. گل که نون نمی‌خواد.»

دختر جواب داد: «نون هم می‌خواد.» با گفتن این کلمه، دختر نگاهش خیره ماند به دیوار و گفت: « نون نباشه گل لاله عباسی باشی یه روزه خشک می‌شی، می‌ریزی ته گلدون. نون که نباشه صدتا صدتا مرد قلچماغ هم بیان پاشنه خونتونو از جا دربیارن، بابات اجازه نمی‌ده به عقد یکیشون در بیای. یکیشون فوکولی بیچاره نون نداشت خودش بخوره آقام ردش کرد... یکیشون ... آقام نه​گذاشت و نه برداشت، گفت: نون بیار نیست.»

پسر نگاهی به دختر انداخت و با طعنه گفت: «پس اون آخریش چش بود. به قول مادرت بازاری بود و اهل بریز و بپاش. نون می‌آورد برات که نون کباب باشه.»

دختر سرش رو پایین انداخت و گفت: نه، آقام خدابیامرز گفت نون باید حلال باشه. آدم نون می‌خواد ولی نون که حلال نباشه ... اون مرد یه زن داشت دو تا زیر سر. من بمیرم هم هوو و صیغه میغه کسی نمی‌شدم. حالا می‌خواد میلیاردر باشه یا گدای سر خیابون.»

پسر نگذاشت حرف دختر تمام شود که داد زد: «بس کن جون مادرت از بس نون نون کردی دلمون ضعف رفت. نمی‌خوای شام درست کنی؟ دستاتو شستی؟» دختر دوید دو زانو نشست جلوی پسر و دستاشو گرفت و گفت: « ببین پنج ماه گذشته. نمی‌خوای یه سر بری دکتر...»

پسر با شنیدن این حرف برآشفت. بلند شد و فریاد زد: «دوباره گفت. بابا من هیچ مرگم نیست. دکتر نمی‌آم چون از خودم مطمئنم. ببین سوسکی رو که بغل کرده بودی اگه این کارو می‌کنه چون حیوونه. چون نمی‌فهمه. چون...»

دختر حرفشو قطع کرد و با بغض گفت: چون حیوونه؟ چطور دلت میاد این‌طور حرف بزنی. همه این هفت میلیارد و خورده‌ای نفر حیوون هستند؟ سر همین خیابون که وایسی چند تا آدم می‌بینی که بچه به بغل دارن میرن خونه؟ دختر ادامه نداد. پسر همان​طور که با نوک انگشت تکه غذای لای دندانش را در می‌آورد، داد زد: «همینه که هست؟ برو طلاق بگیر. مگه نمی‌گی من مشکل دارم برو زن یکی بشو که مشکل نداره.» دختر گریه نکرد. ایستاده بود و به کیسه زباله نگاه می‌کرد.

دختر ناگهان انگار متوجه موضوع مهمی شده باشد از جا بلند شد و به سمت کیسه زباله رفت. سوسک هنوز جان داشت. پا می‌زد در لابه‌لای سبزی ها. انگار کمک می‌خواست. دختر داد زد: «ببین هنوز زنده است.» دست برد و سوسک را از کیسه زباله در آورد و جلوی چشمانش گرفت و گفت: «ببین نجاتش دادم. سوسک نمرده بود. باید بگردم براش یه زن خوب پیدا کنم.» پسر پوزخندی زد و گفت: «از کجا معلوم که زن نباشه؟» دختر نگاهش را به پسر گرداند و گفت: «می‌دونم مرد هستش. یه حسی بهم می‌گه.» هنوز جمله اش تمام نشده بود که شاخک‌های سوسک که میان دو انگشت دختر جای گرفته بود، کنده شد. سوسک روی زمین افتاد. نگاه دختر که به زمین افتاد، سوسک دیگر آنجا نبود. سریع و تیز فرار کرد لابه​لای کابینت ها. دختر داد زد: « ببین رفتش پیش خانمش. مرد‌های درست و حسابی اینطورین. ولشون کنی سرشون تو خونه‌​شونه. تا یه دقه پیش داشت می‌مرد الان پیش زن و بچه​شه...»

پسر گوشی تلفن همراهش را به گوشه‌ای پرت کرد و آرام سمت کشوی قرص‌ها رفت و گفت: «بیا این قرصت. بگیر بخور. خواب آوره‌ها. برو روی تخت هم بگیر بخواب. اینجا خوابت ببره من بیدارت نمی‌کنم‌ها. من میرم بیرون زود برمی‌گردم.»

پسر که از خانه رفت بیرون، دختر هنوز به در خیره مانده بود که سوسکی بدون شاخک آمد از روی دست دختر رد شد. (ضمیمه چاردیواری)

مهدی نورعلیشاهی


ادامه مطلب ...

پای صحبت یک زن ایرانی که با سوسک ثروتمند شد!

جام جم سرا به نقل از تسنیم: شکوه السادات هاشمی یکی از کسانی است که نامش میان زنان موفق ایران ثبت شده، چون او تلاش کرد مشکل بزرگ خودش را حل کند و از آنجا که این مشکل برای بسیاری از زنان جهان وجود داشت، تبدیل به یکی از ثروتمند‌ترین زنان ایران شود.
حالا باید بپرسید: «چطوری؟!»
جوابش می‌شود: سوووووسک!
به همین راحتی!


آشنایی با بازار کار

یک آگهی دیدم و جذب آن شدم. آموزشگاه اقتصاد ایران در میدان فردوسی، به مناسبت تاسیسش اعلام کرده بود که دفترداری، حسابداری، منشی‌گری و تایپ فارسی و لاتین را رایگان درس می‌دهد. این اطلاعیه بهانه‌ای شد که من به آنجا بروم و این دوره‌ها را ببینم. البته در یادگیری آن دوره‌ها زیاد موفق نبودم ولی با این حال گواهینامه‌اش را گرفتم. این دورانی بود که پدر کم کم داشت موقعیتش ضعیف می‌شد و شرایط سختی برای خانواده به وجود می‌آمد.
نزدیک خانه ما یک نمایندگی ایران ناسیونال وجود داشت که در سال ۶۴ تاسیس شده بود. آقایی به نام محمدرضا کلانتری، آن موقع قطعات پیکان را تولید می‌کرد. من با درخواست از وی و کمکش، در جایی مشغول به کار شدم. یادم هست روز اول مهر بغض کرده بودم وقتی می‌دیدم بچه‌ها به مدرسه می‌روند و من باید سرکار بروم.
رفتن من به سرکار، مقارن با روز اول مهر شده بود. نزدیک به ۲ ماه در تعمیرگاه شماره ۸۱ ایران ناسیونال، در خیابان هفده شهریور شمالی فعلی کار کردم. از آنجا که بیرون آمدم فقط یک روز بیکار بودم. زنگ زدم به جایی و گفتم آیا شما «کاردکس‌من» می‌خواهید؟ کاردکس‌من کسی بود که موجودی‌های لوازم یدکی را در برگه‌هایی وارد و خروجی‌ها را خارج می‌کرد. ۳-۴ سال هم در جای جدید کار کردم و همزمان با آن درس هم می‌خواندم.
کلاس هفتم بودم که ۵-۶ تا تجدید آوردم و شوکه شدم. مگر می‌شد من تجدید آورده باشم؟ تجدید‌هایم به این دلیل بود که مادرم می‌گفت باید همه کار‌ها را انجام بدهم و بعد کتاب یا درس بخوانم. خانواده ما هم خانواده شلوغی شده بود. ۲زن پدرم با هم زندگی می‌کردند و مدام با هم درگیری داشتند. بعد‌تر پدرم صلاح دید که آن‌ها را از هم جدا کند.


نگهداری از ۶ بچه

روز‌ها کار می‌کردم و شب‌ها درس می‌خواندم. در کلاس دهم‌‌ همان بلای کلاس هفتم سرم آمد و بعد دوباره به خودم آمدم و تا دیپلم همه درس‌ها، بخصوص درس‌های ریاضی نمره‌هایم بالا بود. در سال ۵۴ در‌‌ همان محیط کار با آقایی آشنا شدم و ازدواج کردم. ماجرای ازدواج ما هم طولانی است.
او قبل از آن ازدواج کرده و دو بچه داشت. به سفارش پدرم، قرار بود من آن بچه‌ها را قبول نکنم اما در یک مقطع دیدم لازم است و قبول کردم. ۲ بچه شوهرم داشت و ۴ بچه هم خودم به دنیا آوردم. در همین شرایط هم هر سال در دانشگاه شرکت می‌کردم و قبول هم می‌شدم اما خانواده موافقت نمی‌کردند. زندگی ادامه داشت تا سال ۷۳ که مقطع دیگری از زندگی‌ام شروع شد.



حمله سوسک‌ها به ساختمان

من اصولا زن بی‌نظمی نبودم که زندگی‌ام را کثیف اداره کنم، اما ساختمان ما یک ساختمان قدیمی در حوالی نارمک بود که سوسک زیادی داشت؛ چون این ساختمان همجوار با یک حمام عمومی و رودخانه بود. مانده بودیم چه کار کنیم که این سوسک‌ها از بین بروند. اعضای خانواده با هم فکر می‌کردیم و با همسایه‌ها بررسی می‌کردیم، اما نمی‌شد. کتاب‌ها را بررسی و از سوسک کش‌های مختلف استفاده می‌کردیم اما مشکل حل نمی‌شد.


کشف فرمول سوسک کش

به نظرم عوامل زیادی در موفقیت آدم‌ها تاثیر می‌گذارد. این نیست که بگوییم، اگر یک نفر خلاق و مبتکر باشد، حتما موفق می‌شود. خلاقیت هم مسئله خیلی مهمی است اما تنها عامل نیست و عوامل مهمی در این مسئله دخیل هستند. یکی از آن‌ها عوامل روانی و انسانی آن است که آدم‌ها خالص باشند. وقتی آدم‌ها روح خود را درگیر دروغ، سخن چینی، خیانت، بدجنسی، بدذاتی، غیبت و... نکنند و درونشان خالص باشد، خداوند به آن‌ها پاداش‌هایی می‌دهد و آن‌ها را به راه‌های خوبی راهنمایی می‌کند.
اول دنبال ماده‌ای بودم که سوسک‌های خانه خودمان از بین برود. از هرچه که استفاده می‌کردیم، سوسک‌ها از بین نمی‌رفتند. ساکنان ساختمان ما از لحاظ مالی قوی نبودند با این حال حاضر شدیم کل ساختمان را یکی، دو بار سم پاشی کنیم. ساختمان یکی-دو روز بوی گند سم می‌داد ولی بعد از این یکی-دو روز، باز سر و کله سوسک‌ها پیدا می‌شد.
در ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسک‌ها را نابود می‌کرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسک‌ها را امحا می‌کرد.


من هم مثل ادیسون

خیلی از کارهایی که بشر انجام داده از سر اتفاق است. بشر به صورت اتفاقی آتش را کشف کرد، ادیسون از سر اتفاق لامپ را ساخت. من هم از سر نیاز به فرمول خمیر سوسک رسیدم. شکل رسیدن به فرمول هم جالب بود. وقتی قورمه سبزی درست می‌کنید، یک نفر در آن آبغوره می‌ریزد، یکی آبلیمو، دیگری اسفناج هم استفاده می‌کند و هرکس مطابق با ذائقه و سلیقه‌اش قورمه سبزی را درست می‌کند. یک نفر هم هست که می‌گوید چطور می‌شود از همه این‌ها استفاده کنم. او تن نمی‌دهد به اینکه کاری را که همه انجام داده‌اند، انجام بدهد.
اگر کسی به مزه معمول و متداول قورمه سبزی تن ندهد، به قورمه سبزی خیلی خوشمزه تری می‌رسد.


ثبت اختراع

یکی-دو سال طول کشید تا توانستم تاییدیه بگیرم؛ گواهی نوآوری از سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی و گواهی غیر سمی بودن فرمول. در آن گواهی نوشته شده بود: «این خمیر بدون استفاده از سموم ساخته شده و برای انسان هم هیچ مسمومیتی ندارد.»
من موفق شده بودم این خمیر را ثبت اختراع کنم. از‌‌ همان اول اسمش را امحا ثبت کرده بودم چون یک بار استفاده از این خمیر باعث می‌شود که سوسک محو شود و حتی جنازه‌اش هم توی محیط نیفتد. این از مزیت‌های آن است چون از جنازه سوسک پروتئین مضری آزاد می‌شود. سوسک‌ها وقتی این خمیر را می‌خورند یک حالت تشنگی به آن‌ها دست می‌دهد و می‌روند توی راه آب‌ها و از بین می‌روند.
اسم امحا یک اسم با مسما و خوب بود. وقتی رفتم لوگو را طراحی کنم، به آقایی که آن را طراحی می‌کرد، گفتم: این لوگو را خیلی خوب طراحی کن، چون این اسم یک روزی اسم خیلی مهمی در ایران می‌شود.


ماجرای عرضه و تقاضا

وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسک‌های خانه‌ام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را می‌ساختم و به دروهمسایه می‌دادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلم‌های مدرسه‌ای که کار می‌کردم هم دادم.
هر کس می‌گفت خانه‌ام سوسک دارد، می‌گفتم من یک ماده درست کردم که سوسک‌ها را از بین می‌برد. یک شب در خانه‌مان صحبت شد، همسرم گفت می‌توانید با بچه‌های تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همین طور درست می‌کردم و به متقاضیان می‌دادم تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که به این نتیجه رسیدم باید سفارش بگیرم و تولید کنم.


فرآیند تولید خانگی

در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس ۸ نفر را می‌شستم و با همه این کار‌ها و مسئولیت‌ها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست می‌کردم و توی تیوپ‌های آکواریوم می‌ریختم و با دم باریک ته آن را می‌بستم و توی پلاستیک‌هایی که از پله‌های نوروز خان می‌خریدم، می‌ریختم. بروشور‌هایی هم درست می‌کردیم و کنار این خمیر‌ها می‌گذاشتیم. البته آن موقع دیگر در خانواده هم به من کمک می‌شد و آن‌ها هم در پیشرفت کار تاثیر داشتند. من نمی‌خواهم بی‌انصاف باشم و بگویم همه کار‌ها را خودم می‌کردم.


وام برای توسعه

آن موقع سازمان پژوهش‌ها به کسانی که این گواهینامه را می‌گرفتند وام می‌داد. صندوق توسعه تکنولوژی به مخترعین، مبتکرین و مکتشفین وام می‌داد و من هم این وام را گرفتم. البته وامی که برای من ۲۱ میلیون تصویب شده بود، شد ۴میلیون.
یک وام دیگر گرفتم با عنوان «طرح اعطای کمک‌های فنی و تکنولوژی» از وزارت صنایع که همیشه دعایشان می‌کنم. بدون بهره و بدون هیچ اذیت و آزاری این وام را به من دادند و من با قسط اول این وام توانستم در فیروزکوه سوله بخرم و کارم را گسترش بدهم.


خدا مرا دوست دارد

با وجود آنکه به من توصیه شده بود که شرکت نزنم، شرکت زدم و با همسرم شریک شدم اما بعدا مشکلاتی به وجود آمد. نزدیک بود دوباره صفر شوم اما خدایی که جایزه را به من داده بود، دوباره به من کمک کرد. دوباره از پستوی دفترم شروع کردم و البته این دفعه پول داشتم.
رفتم یک همزن خمیر نانوایی خریدم و آنجا شروع به کار کردم. لطف خدا به من این بود که آن موقع که اسم را ثبت می‌کردم، این اسم را به نام شرکت نکرده بودم.

وقتی که به وزارت بهداشت می‌رفتم که مجوز بگیرم، نوشت: «حسب ارائه مدارک و محصول توسط شکوه السادات هاشمی، چون از سموم استفاده نشد، مشمول اخذ مجوزهای بهداشتی نیست.»
در بحبوحه مشکلات ما، وزارت بهداشت گفته بود که باید پروانه ساخت بگیرید و معلوم شده بود که این سوسک کش چقدر کارایی دارد. ما توانسته بودیم سوسک‌های همه جا را ریشه کن کنیم. دیده بودند کم کم داریم سوسک زندان‌ها، اداره‌ها، اداره‌های دولتی، بهزیستی‌ها که نمی‌توانستند معلولان را تکان بدهند و همین طور زندان‌ها را ریشه کن می‌کنیم، بنابراین گفتند باید مجوز بگیرید و مجوز را به کسی می‌دادند که اسم فرمول به نام او بود، یعنی شکوه السادات.
یک شرکت تازه به نام «توره شیمی پارس» تاسیس کردم و دوباره بلند شدم.
الان حدود ۵۰ پرسنل دارم. اول در ناحیه صنعتی حاجی آباد بودم و بعد در شهرک صنعتی ایوانکی یک کارخانه را خریدم و الان آنجا کار می‌کنم. کارخانه خوبی است. همه چیز را هم مکانیزه کردم.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

سواری گرفتن قورباغه خندان از سوسک بینوا [عکس]

دنیای وحش

سه شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 08:10

جام جم سرا: یک عکاس تصاویری از لحظات سواری گرفتن قورباغه‌ای کوچک را از یک سوسک بینوا ثبت کرده است. عکاس، این تصاویر را در نزدیکی خانه خود در شهر سامباس اندونزی گرفته است و در تصاویرش سرمستی و شادی قورباغه از موفقیت و لذتی که از سوارگرفتن می‌برد بخوبی در لبخند این حیوان کوچک نشان داده شده!


ادامه مطلب ...

سوسک غول پیکر روی کمد!

چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 14:57

هنرمند و طراح لتونی anis Straupe کمدی از چوب توسکا به شکل یک سوسک ساخته است. این کمد یک مجسمه کاربردی است که سبک آن به هیچ دهه هنری تعلق ندارد. 11 نفر در طول 3 ماه در ساخت این کمد همکاری کرده اند.


ادامه مطلب ...

ساخت نوشابه با طعم کرم و سوسک + تصاویر

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، مقامات شرکت پپسی اعلام کرده‌اند در حال آزمایش بر روی کرم‌ها به عنوان یک منبع پروتئینی برای محصولات خود از جمله انواع نوشیدنی‌ها و حتی اسنک‌ها هستند.

استفاده از حشرات برای مزه دار کردن نوشابه و اسنک + تصاویر

از جمله حشراتی که شرکت پپسی در نظر دارد در محصولات خود از آن به عنوان منبع پروتئینی استفاده کند جیرجیرک است.

اگر چه مقامات پپسی اعلام کرده‌اند که تمرکز اصلی آن‌ها برای کشف یک منبع پروتئینی گیاهی برای محصولات این شرکت می‌باشد اما پروتئین حیوانی از حشره هم یکی از گزینه‌ها است.

استفاده از حشرات برای مزه دار کردن نوشابه و اسنک + تصاویر

شرکت پپسی نمی‌خواهد از منابعی چون لبنیات، تخم مرغ، گوشت و ژلاتین در محصولات خود استفاده کند و در عوض به دنبال این است که از نسل جدیدی از منابع غذایی استفاده کند.

جیرجیرک یا Crickets دارای حجم بالایی از پروتئین است و در کشورهای شرق آسیا به عنوان یک منبع غذایی اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در آسیای شرقی و نیز برخی کشورهای آمریکای لاتین انواع حشرات خوراکی در مزارع پرورش می‌یابند تا به عنوان مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرند.

استفاده از حشرات برای مزه دار کردن نوشابه و اسنک + تصاویر

از جمله دیگر شرکت‌های مشهور که در زمینه جایگزین کردن منابع غذایی غیر از گوشت در حال تحقیق هستند می‌توان شرکت تایسون را نام برد که در سال ۲۰۱۶ سرمایه گذاری بالغ بر ۱۵۰ میلیون دلار در این راستا انجام داده است.

اکنون در دنیا بیشترین حجم استفاده از ماده جایگزین به جای گوشت، پروتئین سویا است که در بسیاری از فرآورده‌های غذایی به کار می‌رود.

در عین حال مقامات پپسی اعلام کرده‌اند که طرح استفاده از پروتئین حشره هنوز در مراحل آزمایشی قرار دارد و در هیچ یک از محصولات آن‌ها وجود ندارد.

استفاده از حشرات برای مزه دار کردن نوشابه و اسنک + تصاویر

چندی قبل نیز در رسانه‌ها، خبری مبنی بر استفاده از پروتئین جنین انسانی در محصولات شرکت پپسی در دنیا مطرح شد که انعکاس‌های منفی شدیدی داشت و البته مقامات پپسی آن را رد کردند.

رقابت شرکت‌ها برای ساخت محصولات با طعم‌های هیجان انگیز و بدست آوردن سهم بیشتری از بازار باعث روی آوردن آن‌ها به استفاده از منابع جدید برای طعم و مزه شده است.


ادامه مطلب ...

منفجر کردن توالت برای کشتن سوسک + عکس

منفجر کردن توالت برای کشتن سوسک + عکس

چندی پیش خانمی هنگام تمیز کردن سرویس‌های بهداشتی شرکتی در تایوان با یک سوسک بزرگ مواجه شد. او سوسک را کشت و سپس آن را درون دستمال کاغذی گذاشت، اما…

 سوسک‌ها موجودات جان‌سختی هستند و به این راحتی‌ها از بین نمی‌روند، حتی تحقیقات نشان داده است که این سوسک‌های موذی و ترسناک می‌توانند از انفجارهای اتمی هم جان سالم به در ببرند.

نکته دیگری که در مورد سوسک‌ها همیشه جالب توجه بوده، چندش شدن افراد از این موجود و گاهی ترس از آن است. آن‌ها سعی می‌کنند به هر نحوی اطمینان کامل پیدا کنند که سوسک کامل مرده باشد؛ حتی اگه به قیت منفجر کردن دستشویی باشد!

عکس توالت بهترین سوسک کشاو برای اطمینان از کشته شدن سوسک، دستمال کاغذی را آتش زد و به درون دستشویی انداخت اما یادش رفته بود که آن را شسته است و هنوز مقداری ماده شوینده درونش وجود دارد. آتش با مواد شوینده برخورد کرد و همین باعث انفجار یک دستشویی بطور کامل شد.

در این حادثه کسی آسیب جسمی ندید، به غیر از سوسکی که دیگر نمی‌تواند به زندگی بازگردد. البته این خانم باید هزینه تعمیر دستشویی و انفجاری را که ایجاد کرده است، بپردازد.

بهترین سوسک کش عکس توالت


ادامه مطلب ...

زنی ایرانی که با سوسک ثروتمند شد + عکس

هیچ کس نیست که نداند راز موفقیت در فعالیت اقتصادی، تمرکز روی نیاز مخاطب است، بااین حال تنها بعضی ها هستند که درست به هدف می زنند.

شکوه السادات هاشمی یکی از کسانی است که نامش میان زنان موفق ایران ثبت شده و شما همین جای مطلب باید بپرسید : «چرا؟» که پاسخش می شود این : او تلاش کرد مشکل بزرگش را حل کند و از آنجایی که این مشکل برای تمام زنان جهان وجود دارد، تبدیل به یکی از ثروتمندترین زنان ایران شد. حالا باید بپرسید:« چطوری؟!» و … سوسسسسسسسسسسسسسسسسسک!

فرمول سوسک کش شکوه السادات هاشمی زنان موفق ایران راز موفقیت راز ثروتمند شدن راز پولدار شدن ثروتمندترین زنان ایران آموزشگاه اقتصاد ایران

به همین راحتی!

بیشتر زنان از سوسک می ترسند در حد مرگ. شکوه السادات هاشمی از همین نقطه ضعف استفاده کرد و به ثروت رسید. داستانش را بخوانید و یاد بگیرید تا با دقت روی اطرافتان و البته اطرافیان، حتی در دشوارترین شرایط اقتصادی هم می توانید به موفقیت برسید.

آشنایی با بازار کار

۱۳ ، ۱۴ سالم بود که یک آگهی دیدم و جذب آن شدم. آموزشگاه اقتصاد ایران در میدان فردوسی، به مناسبت تاسیس اش اعلام کرده بود که دفترداری، حسابداری، منشی گری و تایپ فارسی و لاتین را رایگان درس می دهد. این اطلاعیه بهانه ای شد که من به آنجا بروم و این دوره ها را ببینم. البته در یادگیری آن دوره ها زیاد موفق نبودم ولی با این حال گواهینامه اش را گرفتم. این دورانی بود که پدر کم کم داشت موقعیتش ضعیف می شد و شرایط سختی برای خانواده به وجود می آمد. نزدیک خانه ما یک نمایندگی ایران ناسیونال وجود داشت که در سال ۶۴ تاسیس شده بود. آقایی به نام محمدرضا کلانتری، آن موقع قطعات پیکان را تولید می کرد. من با درخواست از وی و کمکش، در جایی مشغول به کار شدم. سال ۶۴ بود. یادم هست روز اول مهر بغض کرده بودم وقتی می دیدم بچه ها به مدرسه می روند و من باید سرکار بروم. رفتن من به سرکار، مقارن با روز اول مهر شده بود. نزدیک به ۲ ماه در تعمیرگاه شماره ۸۱ ایران ناسیونال، در خیابان هفده شهریور شمالی فعلی کار کردم. از آنجا که بیرون آمدم فقط یک روز بیکار بودم. زنگ زدم به جایی و گفتم آیا شما «کاردکس من» می خواهید؟ کاردکس من کسی بود که موجودی های لوازم یدکی را در برگه هایی وارد و خروجی ها را خارج می کرد. ۳،۴ سال هم در جای جدید کار کردم و همزمان با آن درس هم می خواندم. کلاس هفتم بودم که ۵،۶ تا تجدید آوردم و شوکه شدم. مگر می شد من تجدید آورده باشم؟ تجدیدهایم به این دلیل بود که مادرم می گفت باید همه کارها را انجام بدهم و بعد کتاب یا درس بخوانم. خانواده ما هم خانواده شلوغی شده بود. ۲زن پدرم با هم زندگی می کردند و مدام با هم درگیری داشتند. بعدتر پدرم صلاح دید که آنها را از هم جدا کند.

روزها کار می کردم و شب ها درس می خواندم. در کلاس دهم همان بلای کلاس هفتم سرم آمد و بعد دوباره به خودم آمدم و تا دیپلم همه درس ها ، به خصوص درس های ریاضی نمره هایم بالا بود. در سال ۵۴ در همان محیط کار با آقایی آشنا شدم و ازدواج کردم. ماجرای ازدواج ما هم طولانی است. وی قبل از آن ازدواج کرده و دو بچه داشت. به سفارش پدرم، قرار بود من آن بچه ها را قبول نکنم اما در یک مقطع دیدم لازم است و قبول کردم. ۲ بچه شوهرم داشت و ۴ بچه هم خودم به دنیا آوردم. در همین شرایط هم هر سال در دانشگاه شرکت می کردم و قبول هم می شدم اما خانواده موافقت نمی کردند. زندگی ادامه داشت تا سال ۷۳ که مقطع دیگری از زندگی ام شروع شد.

حمله سوسک ها به ساختمان

من اصولا زن بی نظمی نبودم که زندگی ام را کثیف اداره کنم، اما ساختمان ما یک ساختمان قدیمی در حوالی نارمک بود که سوسک زیادی داشت چون این ساختمان همجوار با یک حمام عمومی و رودخانه بود. مانده بودیم چه کار کنیم که این سوسک ها از بین بروند. اعضای خانواده با هم فکر می کردیم و با همسایه ها بررسی می کردیم، اما نمی شد. کتاب ها را بررسی و از سوسک کش های مختلف استفاده می کردیم اما مشکل حل نمی شد.

کشف فرمول سوسک کش

به نظرم عوامل زیادی در موفقیت آدم ها تاثیر می گذارد. این نیست که بگوییم، اگر یک نفر خلاق و مبتکر باشد، حتما موفق می شود. خلاقیت هم مسئله خیلی مهمی است اما تنها عامل نیست و عوامل مهمی در این مسئله دخیل هستند. یکی از آنها عوامل روانی و انسانی آن است که آدم ها خالص باشند. وقتی آدم ها روح خود را درگیر دروغ، سخن چینی، خیانت، بدجنسی، بدذاتی، غیبت و … نکنند و درون شان خالص باشد، خداوند به آنها پاداش هایی می دهد و آنها را به راه های خوبی راهنمایی می کند. اول دنبال ماده ای بودم که سوسک های خانه خودمان از بین برود. از هرچه که استفاده می کردیم، سوسک ها از بین نمی رفتند. ساکنان ساختمان ما از لحاظ مالی قوی نبودند با این حال حاضر شدیم کل ساختمان را یکی، دو بار سم پاشی کنیم. ساختمان یکی، دو روز بوی گند سم می داد ولی بعد از این یکی، دو روز، باز سر و کله سوسک ها پیدا می شد. در ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسک ها را نابود می کرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسک ها را امحا می کرد.

من هم مثل ادیسون

خیلی از کارهایی که بشر انجام داده از سر اتفاق است. بشر به صورت اتفاقی آتش را کشف کرد، ادیسون از سر اتفاق لامپ را ساخت. من هم از سر نیاز به فرمول خمیر سوسک رسیدم. شکل رسیدن به فرمول هم جالب بود. وقتی قورمه سبزی درست می کنید، یک نفر در آن آبغوره می ریزد، یکی آبلیمو، دیگری اسفناج هم استفاده می کند و هرکس مطابق با ذائقه و سلیقه اش قورمه سبزی را درست می کند. یک نفر هم هست که می گوید چطور می شود از همه اینها استفاده کنم. او تن نمی دهد به اینکه کاری را که همه انجام داده اند، انجام بدهد. اگر کسی به مزه معمول و متداول قورمه سبزی تن ندهد، به قورمه سبزی خیلی خوشمزه تری می رسد.

ثبت اختراع

یکی، دو سال طول کشید تا توانستم تاییدیه بگیرم؛ گواهی نوآوری از سازمان پژوهش های علمی و صنعتی و گواهی غیر سمی بودن فرمول. در آن گواهی نوشته شده بود: «این خمیر بدون استفاده از سموم ساخته شده و برای انسان هم هیچ مسمومیتی ندارد.» من موفق شده بودم این خمیر را ثبت اختراع کنم. از همان اول اسمش را امحا ثبت کرده بودم چون یک بار استفاده از این خمیر باعث می شود که سوسک محو شود و حتی جنازه اش هم توی محیط نیفتد. این از مزیت های آن است چون از جنازه سوسک پروتئین مضری آزاد می شود. سوسک ها وقتی خمیر ما را می خورند یک حالت تشنگی به آنها دست می دهد و می روند توی راه آب ها و از بین می روند. اسم امحا یک اسم با مسما و خوب بود. وقتی رفتم لوگو را طراحی کنم، به آقایی که آن را طراحی می کرد، گفتم: این لوگو را خیلی خوب طراحی کن، چون این اسم یک روزی اسم خیلی مهمی در ایران می شود.

ماجرای عرضه و تقاضا

وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسک های خانه ام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را می ساختم و به در و همسایه می دادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلم های مدرسه ای که کار می کردم هم دادم. هر کس می گفت خانه ام سوسک دارد، می گفتم من یک ماده درست کردم که سوسک ها را از بین می برد. یک شب در خانه مان صحبت شد، همسرم گفت می توانید با بچه های تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همین طور درست می کردم و به متقاضیان می دادم تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که من به این نتیجه رسیدم که باید سفارش بگیرم و تولید کنم.

وام برای توسعه

آن موقع سازمان پژوهش ها به کسانی که این گواهینامه را می گرفتند وام می داد. صندوق توسعه تکنولوژی به مخترعین، مبتکرین و مکتشفین وام می داد و من هم این وام را گرفتم. البته وامی که برای من ۲۱ میلیون تصویب شده بود، شد ۴میلیون. یک وام دیگر گرفتم با عنوان « طرح اعطای کمک های فنی و تکنولوژی» از وزارت صنایع که همیشه دعای شان می کنم. بدون بهره و بدون هیچ اذیت و آزاری این وام را به من دادند و من با قسط اول این وام توانستم در فیروزکوه سوله بخرم و کارم را گسترش بدهم.

خدا مرا دوست دارد

با وجود آنکه به من توصیه شده بود که شرکت نزنم، شرکت زدم و با همسرم شریک شدم اما بعدا مشکلاتی به وجود آمد. نزدیک بود دوباره صفر شوم اما خدایی که جایزه را به من داده بود، دوباره به من کمک کرد. دوباره از پستوی دفترم شروع کردم و البته این دفعه پول داشتم. رفتم یک همزن خمیر نانوایی خریدم و آنجا شروع به کار کردم. لطف خدا به من این بود که آن موقع که اسم را ثبت می کردم، این اسم را به نام شرکت نکرده بودم.

وقتی که به وزارت بهداشت می رفتم که مجوز بگیرم، نوشت: «حسب ارائه مدارک و محصول توسط شکوه السادات هاشمی، چون از سموم استفاده نشد، مشمول اخذ مجوزهای بهداشتی نیست.» در بحبوحه مشکلات ما، وزارت بهداشت گفته بود که باید پروانه ساخت بگیرید و معلوم شده بود که این سوسک کش چقدر کارایی دارد. ما توانسته بودیم سوسک های همه جا را ریشه کن کنیم. دیده بودند کم کم داریم سوسک زندان ها، اداره ها، اداره های دولتی، بهزیستی ها که نمی توانستند معلولان را تکان بدهند و همین طور زندان ها را ریشه کن می کنیم، بنابراین گفتند باید مجوز بگیرید و مجوز را به کسی می دادند که اسم فرمول به نام او بود، یعنی شکوه السادات. در آذر سال ۸۱ یک شرکت تازه به نام «توره شیمی پارس» تاسیس کردم و دوباره بلند شدم. الان حدود ۵۰ پرسنل دارم. اول در ناحیه صنعتی حاجی آباد بودم و بعد در شهرک صنعتی ایوانکی یک کارخانه را خریدم و الان آنجا کار می کنم. کارخانه خوبی است. همه چیز را هم مکانیزه کردم.

فرآیند تولید خانگی

در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس ۸ نفر را می شستم و با همه این کارها و مسئولیت ها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست می کردم و توی تیوپ های آکواریوم می ریختم و با دم باریک ته آن را می بستم و توی پلاستیک هایی که از پله های نوروز خان می خریدم، می ریختم. بروشور هایی هم درست می کردیم و کنار این خمیر ها می گذاشتیم. البته آن موقع دیگر در خانواده هم به من کمک می شد و آنها هم در پیشرفت کار تاثیر داشتند. من نمی خواهم بی انصاف باشم و بگویم همه کارها را خودم می کردم.


ادامه مطلب ...