قیمت، بررسی و خرید انواع ابزار آلات صنعتی همراه با ارسال رایگان به سراسر کشور همراه با ضمانت اصالت کالا
جدیدترین اخبار در حوزه تکنولوژی را در اکستریم آی تی بخوانید
در نمایشگاه الکامپ امسال مسابقه اسمبل سیستم برگزار میشود و علاقهمندان به سختافزار، در آن به دوئل با هم میپردازند.
در نمایشگاه الکامپ امسال، برای دوئل علاقهمندان سختافزار مسابقهی اسمبل سیستم برگزار میشود.
شرکت گرین که امسال مانند سالهای قبل در نمایشگاه الکامپ حضور دارد، با همکاری لیون کامپیوتر و اسپانسری HIGH POWER ELECTRONIC مسابقهای برای علاقهمندان و فعالان سختافزار برگزار میکند.
این مسابقات با عنوان اسمبل سیستم و برای اسمبل کردن دستگاههای کامپیوتر در ۴ روزِ برگزاری نمایشگاه الکامپ، در غرفهی گرین برگزار میشود.
اسمبل سیستم بهصورت دوئل رو در رو (دونفره) و حداقل ۵ نوبت در روز برگزار خواهد شد و برنده هر دوئل، صاحب جوایزی مانند پاور +GP530A-EU خواهد شد.
علاوه بر جوایز روزانه، سه نفر اول که در چهار روز برگزاری این مسابقات، بهترین رکوردهای زمانی را ثبت کنند، هدایای ارزشمندی دریافت خواهند کرد. نفر اول این مسابقات برندهی سفر تفریحی دبی، نفر دوم برندهی سفر تفریحی کیش و نفر سوم برندهی سفر تفریحی شیراز خواهد شد.
مسابقه هر روز در ۵ نوبت؛ ساعتهای ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴ و ۱۵ انجام خواهد شد و در هر نوبت، ۲ نفر به رقابت با یکدیگر میپردازند.
برای شرکت در این مسابقه باید قبل از حضور در الکامپ، از طریق این لینک و طبق دستورالعمل اقدام کنید.
بیست و دومین دورهی نمایشگاه الکامپ، روزهای ۲۵ تا ۲۸ آذر در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار میشود.
گروه مسابقات: ناحیه مقاومت الغدیر بسیج تهران بزرگ اقدام به طراحی مسابقه ای با عنوان «مسابقه بزرگ اندیشه در قرآن» کرده است که به صورت کتبی برگزار می شود.
بخش قرآن تبیان
تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، کانون قرآن و عترت ناحیه مقاومت بسیج الغدیر اقدام به برگزاری رقابتی قرآنی با عنوان «مسابقه بزرگ اندیشه در قرآن» کرده است تا از طریق آن اطلاعات قرآنی مخاطبان و عموم مردم را افزایش دهد.
بر همین اساس در این مسابقه که به صورت کتبی برگزار می شود و شرکت کنندگان باید به 40 سوال چهار گزینه ای پاسخ دهند، سوالاتی در مورد موضوعات مختلف قرآنی طرح شده است که در آن شرکت کنندگان می بایست پاسخنامه تکمیل شده را به ناحیه مقاومت بسیج الغدیر واقع در لواسان، بلوار امام خمینی(ره) خیابان پاسداران تحویل دهند.
مراسم قرعه کشی این مسابقه که تا ابتدای دی ماه مهلت ارسال پاسخ نامه ها خواهد بود، دهم دی ماه عنوان شده است. قرعه کشی نیز در مصلی لواسان صورت خواهد گرفت. جوایز این مسابقه نیز 10 سفر زیارتی مشهد مقدس، پنج سکه ربع بهار آزادی و 100 جلد تفسیر نور خواهد بود.
یادآور می شود، از جمله فعالیت های پیش روی کانون قرآن و عترت ناحیه مقاومت الغدیر می توان به راه اندازی پایگاه تخصصی حفظ قرآن، راه اندازی مهدهای قرآنی، برگزاری محافل سبک زندگی قرآنی، ریشه کنی بیسوادی قرآنی، راه اندازی مکتب خانه های قرآنی در منازل و برگزاری مسابقات قرائت و حفظ قرآن اشاره کرد.
میزبانی قرآنی از زائران حرم رضوی
ورود بانوان به رقابت های بین المللی قرآن ایران برای نخستین بار
حضور 500 هزار نفری کارکنان دولت در آزمون قرآنی
برگزیدگان جشنواره ملی قرآن دانشجویان معرفی شدند
جام جم سرا: چندسال داری و آیا بچه هم داری؟
35ساله هستم و دو بچه دارم. پسرم چهارم دبستان است و دخترم دوم دبستان.
چند خواهر و برادر داری، آنها چه میکنند؟
دو برادر و یک خواهر، یکی از برادرانم برزیل است و برادر دیگرم در کار خریدوفروش ماشین.
چرا دزدی میکردی؟
دو، سهسالی بود که شیشه مصرف میکردم.
چه شد که معتاد شدی و اول با چه مادهای شروع کردی؟
یکی از رفقا گفت بیا برویم مواد بزنیم. من هم رفتم از اول هم با شیشه شروع کردم.
روزی چقدر خرج مواد مخدر میکردی؟
20 تا 30 هزارتومان.
بقیه پولی را که از دزدی درمیآوردی چه میکردی؟
خرج خودم و خانواده میکردم. آدم معتاد تنبل میشود و کار نمیکند.
مگر قبل از اعتیاد کار میکردی؟
بله، باتریساز بودم و درآمد خوبی هم داشتم اما مغازهام را سر مواد از دست دادم.
چند حلقه لاستیک دزدیدهای؟
هزارو500حلقه. لاستیکهای زاپاس را از روی ماشین باز میکردم.
چه مدت بود که این کار را میکردی؟
دوسالونیم.
آیا تنها بودی یا همدست هم داشتی؟
من تنها کار میکردم اما هفتنفر بودیم که با هم بودیم.
لاستیکها را حلقهای چند میفروختی؟
100 تا 140هزارتومان. ارزش واقعی هر لاستیک 300 تا 400هزار تومان بود.
چطور دستگیر شدی؟
یکی از رفقا دستگیر شد بعد ما هم دستگیر شدیم.
چطور لاستیک میدزدیدی؟ هر سرقت چقدر طول میکشید؟
ما هفتنفر بودیم که با هم بودیم اما هر کس برای خودش کار میکرد. سر اینکه چهکسی زودتر سرقت میکند، مسابقه میگذاشتیم.
الان خانوادهات و بچههایت میدانند، دستگیر شدهای؟
بله.
اگر بچهات بپرسد چرا دستگیر شدهای میخواهی بگویی دزدی کردم؟
اشتباه کردم. به بچهام هم همین را میگویم، امیدوارم کسانی که لاستیکهایشان را بردم من را ببخشند.
خودت را جای مالباختگان بگذار. اگر تو بودی رضایت میدادی؟
اشتباه کردم. تکرار نمیکنم.
بعد از اینکه آزاد شدی چه میکنی؟
سر کار میروم و مثل آدمهای دیگر کار میکنم. من پیمانهام پر شده و دیگر طاقت ندارم که بقیه تحقیرم کنند.(شرق)
جام جم سرا: دور دوم مسابقات والیبال قهرمانی مردان جهان یک حاشیه بسیار جالب در پی داشت. در حاشیه رقابت لهستان و ایران، یک زوج جوان تصمیم گرفتند جشن ازدواجشان را در سالن والیبال برگزار کنند. آنها همزمان با بازی ایران و لهستان راهی سالن اطلس شدند تا زندگی مشترک را زیر یک سقف که در واقع همان سقف سالن والیبال بود، جشن بگیرند!
عروس با لباس سفید و داماد هم با کت و شلوار به سالن آمدند تا مورد توجه همه حاضران در سالن قرار بگیرند. تماشاگران نیز مشغول ثبت عکسهای یادگاری با این زوج جوان شدند. (نامه نیوز)
چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 16:42
جشنواره ویژه آرایشگران حرفهای کشور در سه رشته گریم زیبایی، کوپ و کوتاهی، و نیز آرایش مو و شینیون در جزیره کیش برگزار شد. تصاویری از این مسابقه را در ادامه ببینید.
جام جم سرا: البته مانند موارد مشابه، نشر این تصاویر هم در شبکههای مذکور بر بستر وب، همچنان با اظهار نظرات موافق و مخالف بسیاری در ذیل آنها همراه است؛ چه با کلامی آرام و نصیحتگرانه، چه با بیانی تند و بیپروا. یک نفر هم با انتشار تصویری گوشزد کرده: «شمردم، از ۹۰ نفر افراد ۷۰ نفرشان در حال فیلمبرداریاند!». نمونهای از این پستها را در ادامه ببینید.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: سمانه زندی، دختری بود که به یکباره بر سر زبانها افتاد و به اسم «دختر شایسته ایران» در مسابقات جهانی دختران مسلمان اندونزی مشهور شد تا همه کنجکاو شوند که این دختر ایرانی در این مسابقه چه کار میکند؟ (آن خبر را که جام جم سرا بدون تأیید یا رد محتوای آن برای اطلاع کاربرانش منتشر کرده نیز میتوانید با کلیک روی لینک «یک شیرازی در مسابقات انتخاب دختر شایسته [مجموعهعکس]» یا از بخشِ «اخبار مرتبط» در همین صفحه بخوانید).
بعد از پیگیریها و فرستادن چندین پیام منتظر شدیم که «سمانه زندی» از مسابقات برگردد تا با او بیشتر درباره خودش و این مسابقه حرف بزنیم. حالا خانم زندی تازه به ایران بازگشته است:
هرکسی میتوانست در این مسابقه شرکت کند
سمانه زندی متولد سال ۶۷ در شیراز است. در دانشگاه اصفهان طراحی صنعتی خوانده و در حال حاضر در یک شرکت صنعتی مشغول به کار است. از روی علاقه با بچهها سروکله میزند و به آنها زبان انگلیسی درس میدهد. سمانه میگوید شرکت در مسابقه اصلا کار سخت و پیچیدهای نبود و این مسابقه هم مثل دیگر فستیوالهای دیگر؛ هرکسی میتوانست در آن شرکت کند.
وی میگوید: «من از طریق یکی از دوستانم با این مسابقه آشنا شدم و در ثبت نام اینترنتی مسابقه شرکت کنم. سال قبل هم شرکت کردم اما به فینال نرسیدم و خانم «معصومه ابراهیمی» از اصفهان توانست به مرحله پایانی برسد. امسال هم من توانستم به این مرحله برسم و راهی اندونزی شدم.»
طبق گفتههای زند، داوریهای این مسابقه در مرحله اول کاملا اینترنتی بوده و براساس سوابق تحصیلی، فعالیتهای اجتماعی، عکس و ویدئوی ارسالی توسط شرکت کننده انجام گرفته. در فیلم ارسالی شرکت کننده باید از خانواده، محل زندگی و نحوه قرآن خواندنش فیلم بگیرد. رعایت حجاب اسلامی نیز در این فیلم واجب است. این مسابقه محدودیت سنی هم دارد و فقط دختران بین ۱۸ تا ۲۷ سال میتوانند در آن شرکت کنند. همچنین شرکت کننده باید یک عکس چهره و یک عکس تمام قد نیز برای مسابقه بفرستد که عمومی منتشر نخواهد شد.
همه فضای مسابقه مطابق با فرهنگ ما نیست
شرکت کنندگان این مسابقه هیچ هزینهای را پرداخت نکردند و در کل، شرکت در این مسابقه برایشان کاملا رایگان تمام شده است. زندی میگوید همه مخارج از جمله بلیط، ویزا و دیگر امکانات به عهده اسپانسر مسابقه بوده است. در دوره پایانی نیز ۲۵ نفر انتخاب شدند و تمام بلیطها برایشان صادر شد. ویزا نیز بعد از پرواز و هنگام رسیدن دختران به اندونزی به آنها داده شد.
سمانه درباره نحوه برگزاری مسابقه نظراتی هم دارد. او معتقد است که همه فضای مسابقه مورد قبول جامعه ما نیست: «در کل دنیا، دین با بخشی از فرهنگ مردم جامعه ترکیب میشود. ترکیبی از عرف، دین و رسم و رسومات آن جامعه؛ و ممکن است فضای حاکم بر آنجا نیز با فضای جامعه ما مطابقت نداشته باشد. مثلا دختران ایرانی بخصوص مذهبیها ترجیح میدهند سادهتر لباس بپوشند اما در اندونزی این موضوع برعکس است؛ کسی که حجاب دارد بیشتر لباسهای پر زرق و برق میپوشد به طوری که شاید ما ایرانیها این پوشش را نپسندیم. پوشش مسابقه هم همین طور است. بیشتر تاکید روی متانت و نجابت است.»
اسپانسرها برندهای مد و لوازم آرایش بودند!
در عکسهای منتشر شده از این فستیوال تصاویری از صحنه آرایش شدن شرکت کنندگان وجود دارد که زندی در این باره حرفهای جالبی میزند: «اسپانسرهای مسابقه از شرکتهای مد و لوازم آرایشی بودند؛ پس طبیعی است که تاکید بیشتری روی آرایش دختران شود. همچنین انتخاب لباسها نیز خیلی دست خودمان نبود. مثلا در سایز من سه لباس وجود داشت که من فقط میتوانستم بین آنها انتخاب کنم. خود من خیلی سبک لباسها و حجم آرایشها و بعضی سبکهای رفتاری را نمیپسندیدم اما روزهای اول دست خودمان نبود ولی در روزهای بعد به خاطر مخالفت چندنفر دیگر مقداری آرایشها تغییر کرد. من به خاطر نشان دادن زیبایی در این مسابقه شرکت نکرده بودم به همین خاطر با بعضی از کارها مخالف بودم و بعدها اعتراضم را به گریمور اعلام کردم.»
ملاک انتخابها به گفته زندی زیبایی چهره نبوده و میگوید که در تلویزیون خودمان هم اگر بخواهند مجری و یا بازیگری را انتخاب کنند، برایش شرایط خاصی را از نظر ظاهری در نظر میگیرند و تاثیرگذاری چهره در انتخاب افراد در مسابقه موثر بوده است اما این طور نبوده که ملاک اصلی انتخاب افراد باشد.
در این مسابقات چندین مدل مسلمان هم حضور داشتند که به دخترها یاد میدادند چطور روی سن راه بروند: «مدلها تاکید میکردند که راهرفتن دخترها باید با بقیه مدلینگها تفاوت داشته باشد چون آنها مسلمانند.»
از ما توقع داشتند آواز بخوانیم!
سمانه میگوید در این مسابقات چیزهایی دیده که با فرهنگ اسلامی ما مغایرت دارد: «در اندونزی جاهایی وجود دارد که موزیک میگذارند و آواز میخوانند و از ما هم توقع داشتند که آواز بخوانیم. این بخش، جزئی از مسابقه نبود و کاملا تفریحی بود ولی برای من و چند نفر دیگر از شرکت کنندگان خیلی جا افتاده نبود که بخواهیم چنین کاری کنیم. برای دختران اندونزیایی و در کل شرق آسیا این موضوع عادی بود. یا عکاسی که اسپانسر برای ما فرستاده بود آقا بود. این آقا قبلا مسیحی بوده اما مسلمان شده بود ولی من نمیپسندیدم که عکسهایم را یک آقا بگیرد و به همین خاطر عکاس من یک خانم انتخاب شد. ژست و پز داخل عکسها همگی دست خودم بود. در کل، این عکسها را نمیپسندیدم و این در معرض نمایش بودن را دوست نداشتم چون دردسر زیاد دارد.»
من نماینده مردم ایران نبودم
سمانه معتقد است که او نماینده ایران نبوده و صرفا یک ایرانی بوده است که در این مسابقه شرکت کرده اما رسانهها به این موضوع دامن زدند و وی را نماینده ایران معرفی کردند: «من نماینده هیچ کس در این مسابقه نبودم؛ اگر قرار بود نماینده ایران باشم باید همه مردم ایران در یک رای گیری به من رای میدادند و من انتخاب میشدم تا نماینده ایران شوم اما من فقط یک دختر ایرانی بودم که در این مسابقه شرکت کرده است.»
نماز شب و منجوق دوزی اصلا ملاک نبود
خبر حضور سمانه زندی در این مسابقات ابتدا توسط رسانههای فارسی زبان خارجی با عنوان «نماینده دختر شایسته ایران همراه با حواشی مسابقات» منتشر شد. اما او معتقد است بیشتر این اخبار واقعی نیست چون این رسانهها هیچ نمایندهای در این فستیوال نداشتند: «من قبلا در راست یا دروغ بودن این رسانهها شک داشتم اما الان مطمئن شدم که راست نمینویسند. مثلا در این رسانهها نوشتند که مسابقه «انتخاب دختر شایسته مسلمان» در صورتی که ترجمه انگلیسی آن اصلا کلمه شایسته ندارد. همچنین در رسانهها نوشته شد که دخترها باید نیمههای شب بیدار شوند و نماز شب بخوانند اما اصلا چنین چیزی وجود نداشت و این موضوع کاملا اختیاری بود و از همه خندهدارتر اینکه یکی از ملاکها را منجوق دوزی دخترها عنوان کردند و یک سری عکس منتشر کردند اما اصلا این طور نبود. ما برای بازدید به یکی از کارگاههای صنایع دستی اندونزی رفتیم که در آنجا پارچههای دستدوز گرانقیمتی تولید میشد. بعد از بازدید به ما گفتند دوست دارید دوخت این پارچهها را یاد بگیرید و بعد، دوخت آن را به ما آموزش دادند.»
یکی از دخترها خواننده بود!
جایزه نفر اول این مسابقه حدود ۴۰ میلیون تومان پول نقد، ساعت طلا، سفر حج و بورسیه تحصیلی دانشگاه بود. این جایزه برای بسیاری از دختران شرکت کننده وسوسه کننده بود اما سمانه میگوید در این مسابقه شرکت کرده تا فقط تجربه متفاوتی داشته باشد و یک چیزهایی یاد بگیرد نه اینکه ثابت کند که از بقیه برتر است.
در نهایت فاطیما از تونس توانست برنده این مسابقه شود: «فاطیما از نظر دانش و از نظر تحصیلی در سطح خیلی بالایی قرار داشت. او درک درستی از مسائل و باورهای اعتقادیاش داشت و خیلی خوب میتوانست از اعتقاداتش دفاع کند. همچنین فاطیما به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و شخصیت تاثیرگذاری داشت.»
سمانه در این مسابقات عنوان most inspiring را کسب کرد. خودش میگوید که این عبارت ترجمه فارسی ندارد ولی میتوان آن را به معنی الهامبخشترین دختر جمع ترجمه کرد: «این مسابقه عنوانهای مختلفی داشت که من موفق به دریافت این عنوان شدم. یکی دیگر از دخترها که از اندونزی بود خواننده بود و به خاطر صدای خوبی که در آواز خواندن داشت لقب بااستعدادترین فرد مسابقه را کسب کرد. یکی دیگر هم به خاطر قرائت خوب قرآن جایزه گرفت.»
بیشتر، آدم «معنوی» هستم
معیارهای انتخاب این مسابقه برای خود زندی هم خیلی واضح نیست و وقتی از وی درباره اعتقادات مذهبی و فعالیتهای اجتماعیاش میپرسیم این گونه پاسخ میدهد: «من آدم معنوی هستم. من در رشته حفظ و قرائت قرآن در زمان کودکی و نوجوانی مقامهایی دارم اما بعدها بیشتر به تفسیر قرآن روی آوردم.»
زندی در رسانههای اجتماعی نیز فعالیت میکند. او درباره فعالیتهایش در شبکههای اجتماعی میگوید: «داورهای مسابقه هم فعالیتها و پستها و عکسهای من در شبکههای اجتماعی را حتما دیدهاند و با علم به آنها مرا انتخاب کردند. حالا اینکه معیار آنها چه بوده من نمیدانم اما واقعیت این است که من خودم، خودم را انتخاب نکردم. به نظر من هم آنها آدمهای بدی نیستند و افکار بدی در ذهنشان ندارند اما اینکه چطور یک هدف را به واقعیت تبدیل کنی کار بسیار سختی است که خوب خود من هم ایراداتی را به نحوه برگزاری مسابقه دارم اما میتوان گفت برداشت آنها از اسلام متفاوت است. در همان اندونزی پزشکی که از من تست روانشناسی گرفت به محض شنیدن صدای اذان سریع بلند شد و به من گفت اگر میخواهید نماز بخوانید من در اتاقم چادرنماز دارم.»
این سفر، سمانه را حسابی مشهور کرد؛ شهرتی که برایش دردسرساز شده است اما او از کارش پشیمان نیست و میگوید به تجربهاش میارزد. (مجله مهر)
این گوشهای از صحبتهای مردی است که در کنار همسرش و در سالن انتظار دادگاه خانواده نشسته است تا با طلاق توافقی به یک سال و نیم زندگی مشترکاش پایان دهد. زندگی که فراز و نشیبهای زیادی داشته است و ظاهرا به سرانجام خوب و خوشی نخواهد رسید.
کاش تحقیق میکردم
مرد بعد از اینکه کیف سامسونتش را روی پایش میگذارد، میگوید: تقریبا ۲ سال پیش بود که در یک اداره استخدام شدم و تصمیم به ازدواج گرفتم. ابتدا از خانوادهام خواستم که برای من آستین بالا بزنند و به خواستگاری بروند. مادر و خواهرم ۶ ماهی به خواستگاری دخترهای مختلفی میرفتند تا اینکه یک دختری را پسندیدند و از من هم خواستند که برای آشنایی بیشتر در جلسه دوم خواستگاری، همراه آنها بروم.
زمانی که در جلسه اول خواستگاری با او صحبت کردم، احساس کردم که از لحاظ مختلف با او و خانوادهاش تناسب دارم؛ بنابراین از مادرم خواستم که موضوع را جدیتر پیگیری کند تا بالاخره بعد از یک ماه با یکدیگر عقد کردیم. یادش بخیر! چه روزهای خوبی را در کنار هم گذراندیم ولی، کاش قبل از ازدواج کمی بیشتر درباره روحیات و رفتارهای همسرم تحقیق میکردم تا امروز، اینجا نمیبودم! کاش آن روزها از خواهرم میخواستم از چند نفر از دوستان نزدیک همسرم درباره میزان علاقه او به پول و مادیات پرس و جو کند.
به نظرم شخصیت فقط با پول به دست میآید
زن که به صحبت کردن تمایلی ندارد، با صدایی آهسته که به سختی شنیده میشود، میگوید: فقط بحث پول نیست. بحث شخصیت و اعتبار آدم است که بدون پول، زیر سوال میرود. اصلا بیخیال، من حرفی ندارم!
زنم با جاریاش چشم و هم چشمی دارد
در این لحظه مرد کمی صدایش را بلندتر میکند و میگوید: چرا الکی مغلطه میکنی. آقای خبرنگار، تنها مشکل ما چشم و هم چشمیهای همسرم است.
ما دوران عقد بسیار خوبی داشتیم، اما از روزی که به خانه خودمان رفتیم، او مرتب با جاریاش چشم و هم چشمی میکند. مرتب درحال غر زدن است و همیشه نگاه میکند، ببیند که جاریاش چه میخرد و چه میپوشد تا از او تقلید کند و من را به دردسر بیندازد.
دوست ندارم از برادرت کم بیاری
زن با شنیدن صحبتهای شوهرش میگوید: «صد بار گفتم نگو تقلید! من فقط دوست ندارم که از برادرت کم بیاری. تو و برادرت از یک خانواده هستید و من نمیتوانم پز دادنهای همسر برادرت را تحمل کنم. اصلا اگر نمیتوانستی خرج من را بدهی، چرا به خواستگاریام آمدی. تو باید قبل از ازدواج در این باره فکر میکردی تا امروز این مشکل به وجود نمیآمد».
زنم به خاطر پولدار بودن برادرم مدام غر میزند
مرد در حالی که با دست روی پیشانیاش میزند میگوید: «برادرم وضع مالی خیلی خوبی دارد و همسرش هم پولدار است، اما من یک کارمند هستم و در آمد خیلی زیادی ندارم؛ بنابراین نمیتوانم همان زندگی را که برادرم دارد برای همسرم فراهم کنم ولی او گوشش به این حرفها بدهکار نیست و مرتب غر میزند که چرا جاریاش فلان چیز را دارد ولی او ندارد. نمیدانم گناه من چیست که پولدار نیستم. اصلا من هم دیگر خسته شدم و تصمیم به جدایی گرفتم.»
ازدواج ما از اول اشتباه بود
این بار زن صحبتهای شوهرش را قطع میکند و میگوید: دروغ میگوید! او خیلی خودخواه و خودرای است و اصلا به خواستههای من توجهی نمیکند. من فقط چیزهایی که دوست دارم از شوهرم میخواهم تا برایم بخرد، اما او به خواستههای من توجه نمیکند. اصلا ازدواج ما از اول اشتباه بود و بهتر است هرچه زودتر از هم جدا شویم. (روزنامه خراسان)
194