پاسخ مشاور: در زندگی همه ما خاطراتی وجود دارد که رهایی یافتن از آنها غیر ممکن است. یکی از این خاطرات تلخ، جدایی از همسر است. اگر انتظار دارید چنین خاطراتی به ذهنتان خطور نکند، واقع بینانه نیست و تقریباً از عهده هیچ کس بر نمیآید. به هر حال شما دورانی را گذراندهاید که بخش عظیمی از زندگیتان را تشکیل داده است و هم اکنون نیز نمیتوان نتایج آن را نادیده گرفت.
بررسی وضعیت جدید
یک سؤال مهم را باید این روزها از خود بپرسید: تجربه و درسهایی که از گذشته به دست آوردهاید، چیست؟ شاید لازم است یک بار دیگر به مسائلی که در گذشته برایتان پیش آمده، نگاهی بیندازید. فکر کنید و ببینید چگونه با آنها مقابله کردهاید و از عهده حل آنها برآمدهاید؟ چه کردید که اوضاع بهتر شد؟ علاوه بر این راهها و عملکردهای اشتباهی را هم که پیش گرفته بودید، بررسی کنید. اکنون میتوانید با بررسی اوضاع فعلی خود، تجربیات سودمند گذشته خود را دوباره به کار ببرید و تحولی در زندگی خود ایجاد کنید.
تحلیل و تفسیر آنچه در قدیم اتفاق افتاده است، نه تنها تغییری در وضعیت حال حاضر شما ایجاد نمیکند، بلکه شما را بیشتر درگیر افکار پریشان خواهد کرد. بهتر است به جای اینکه وقتتان را به مرور خاطرات گذشته بگذرانید، فکری برای روزهایی کنید که در حال سپری کردن آنها هستید. گذشته را باید بگذارید تا در گذشته بماند. در غیر این صورت، شما لحظات و فرصتهای نابی را که میتوانید برای خود و فرزندتان بسازید، از دست خواهید داد.
ساختن فرصتی دوباره برای خود
همان طور که خودتان هم اشاره کردهاید، توصیه میشود برای ازدواج مجدد عجله نکنید. به خودتان فرصت بدهید تا دوباره شرایط را به نحو مناسبی اداره کنید. به طور حتم شما علایقی دارید که تاکنون به آنها نپرداختهاید. در حال حاضر، باید با به کار گیری تمام تلاشتان، شرایط ایده آلی را برای خود و فرزندتان هم از نظر روحی و روانی و هم از نظر مادی فراهم کنید. به این نکته توجه داشته باشید که افکارتان نباید تاثیری بر میزان محبت شما بر کودکان بگذارد. (سیمین قربانی - کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
زن و مردی که هیچ چیز به جز احترام و محبت نثار یکدیگر نمی کردند، امروز تمام قول و قراری که به یکدیگر داده بودند را فراموش کرده اند! دیگر از خانه شان به جای خنده، صدای فریاد و گریه بیرون می آید! چطور می شود که به جای آن همه عشق، نفرت به میان می آید و آنها حرف از جدایی می زنند؟
درخواست طلاق زن و شوهر بر سر تغییر کانال تلویزیون!
دادگاه خانواده پر از افرادی است که روزی لیلی و مجنون بوده اند و اما امروز دشمن خونی یکدیگر شده اند که حتی چشم دیدن یکدیگر را هم ندارند. آنها آمده اند که دیگر طلاق بگیرند و مهر جدایی را روی شناسنامه هایشان بزنند، اما وقتی دلایل طلاق شان را می پرسی و حرف هایشان را می شنوی سرت گیج می رود! از دخالت های مادرزن و مادرشوهر گرفته تا اختلاف بر سر تغییر کانال تلویزیون! البته این دلایل از نظر خود متقاضیان طلاق بسیار منطقی است اما شنیدنش برای ما بیشتر شبیه به داستانی مضحک می ماند.
داستان شماره یک: شاید باورتان نشود اما بر اساس گزارش های میدانی خبرنگار ما مشاهده شد که خانمی 32 ساله بعد از 7 سال زندگی مشترک بدون دغدغه با همسرش تنها به دلیل اینکه شوهرش ملکی به نامش نکرده، درخواست طلاق داده است!
مریم گریه می کند و می گوید: شوهر خواهر من یک مغازه و یک واحد آپارتمانی به نام خواهرم کرده است، اما شوهر من در حالیکه چندین مغازه و چندین واحد مسکونی دارد، هیچ ملکلی به نام من نمی کند!
بهروز شوهر مریم که چهره اش بسیار نگران به نظر می آید، می گوید: من تا امروز برایم همسرم هر کاری که توانسته ام کرده ام و نگذاشته ام خلا چیزی را احساس کند. هر چیزی که بخواهد برایش تهیه می کنم، اما نمی دانم چرا با من این چنین رفتار می کند. آیا درست است من زنم را طلاق بدهم فقط بخاطر اینکه ملکلی را به نامش نکرده ام؟
داستان شماره دو: در قسمت دیگری از دادگاه خانواده دیده می شود بیژن و الناز، در همان شب نخست ازدواج به گردنه صعب العبوری رسیده اند. یعنی وقتی عروس خانم می خواسته تا مثل هر شب پیش از ازدواج، دندان های خود را مسواک بزند، ابتدا مسواک را از جلدش خارج کرده (چون تازه ازدواج کرده بودند، همه چی نو بوده) سپس خمیر دندان را برداشته و با فشار دادن در آن بر روی سر تیوب، آن را افتتاح کرده است.
تا اینجا همه چیز خوب پیش رفته بود اما مشکل زمانی پیش می آید که بیژن از راه می رسد و بعد از کلی داد و قال می خواهد به همسرش بفهماند که عقل سالم حکم می کند خمیردندان را «از پایین فشار بدهی.» بعد از این جار و جنجال و تاکید عروس ماجرا مبنی بر اینکه فقط بلد است خمیر دندان را از بالا فشار دهد، همه چیز به نقطه جوش می رسد و الناز در همان شب نخست سر از منزل پدرش درمی آورد. بعد از این اتفاق هم تمام مشاوره ها و پادرمیانی ها به نتیجه ای نمی رسد و بیژن و الناز از هم جدا می شوند!
داستان شماره سه: داستانی عجیب دیگر که مربوط به زوجی است که 8 سال از ازدواج شان می گذرد و دعوای آنها بر سر انتخاب کانال تلویزیون بوده! نسرین که 33 سالش است گریه می کند و می گوید برنامه های مورد علاقه ام را نمی توانم ببینم و بهنام (همسر نسرین) که 40 سال دارد هم بر دیدن برنامه های مورد علاقه تلویزیونی خود پافشاری می کند و می گوید: من هم سهمی از این زندگی دارم! شاید باورتان نشود اما این داستان واقعی است!
دهه هفتادی ها بیشترین مشتری طلاق!
متاسفانه این روزها در بسیاری از پرونده های طلاق، بیشتر متولدین دهه ۷۰ و سال های ۶۸ و ۶۹ تحت مدیریت خانواده و مادر اقدام به طلاق توافقی می کنند. دراین پرونده ها موضوع بر اساس غرور و لجبازی یا گاها لوس بازی رخ می دهد. جوانانی که روش همسرداری و زندگی مشترک را نمی دانند اما مزدوج می شوند و با کوچکترین دعوا اقدام به طلاق می کنند.
چرا مشاوره پیش از ازدواج مهم است؟
همسران جوان که اغلب از دو فرهنگ و چندین خرده فرهنگ متفاوت اثر پذیرفتهاند، به منظور افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشکیل خانواده جدید، باید آموزشهای لازم را کسب کنند.
اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد میداند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی بیان میکند (سوره روم، آیه ۲۱)، بر اهمیت مشاوره تاکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه میکند؛ از جمله آنکه «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن». امام علی (ع) نیز میفرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست میآید»
بنابراین مشاوره پیش از ازدواج موجب میشود زوجین نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت باشند. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شکست در زندگی زناشویی است. علاوه بر آن انتظارات واقعبینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارند.
متاسفانه در کشورمان هنوز این موضوع به طور کامل برای جوانان در آستانه ازدواج جا نیفتاده است. تاسیس و گسترش مراکز مشاوره پیش از ازدواج از مهمترین گامها و مسئولیتها است تا از این طریق بتوان به خانوادهها، برای رشد سالم و مطلوب و نیز پویایی و شکوفایی استعدادهای همه اعضای خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی کمک کرد.(سلامانه)
خبرگزاری آریا - شوخی و مزاح کردن یکی از سالمترین و جذابترین تفریحات آدمی به خصوص تفریحات خانوادگی محسوب می شود که در عین زیبایی بسیار حساس و ظریف و شکننده می باشد و افراد با کمترین کم توجهی به راحتی می توانند اصول آن را زیر پا گذاشته و زیبایی بیش از حد آن را به زشتی غیرقابل توصیفی تبدیل نمایند.
معمولاً وقتی دختر و پسری با یکدیگر عقد می کنند به دلیل عدم صمیمیت و رودر بایستی زیادی که با هم دارند، بسیار رسمی با یکدیگر برخورد نموده و یقیناً از شوخی با هم امتناع می ورزند. البته این جریان تنها تا یک ماه یا نهایتاً سه ماه ابتدای دوران عقد پابرجاست و پس از این زمان به دلیل صمیمیت و محبت زیادی که بین دختر و پسر حاصل می گردد، ارتباطشان با یکدیگر بیشتر شده و به قولی باب شوخی هم بینشان باز می گردد.
چنانچه قبلاً اشاره شد همانگونه که افراد می توانند از شوخی به عنوان عاملی برای نزدیکی و شادی اطرافیان استفاده نمایند، می توانند از آن به عنوان وسیله ای برای آزار و اذیت عزیزانشان نیز استفاده نمایند. به بیان دیگر شوخی اگر در جای خود و در قالب اصولش استفاده شود زیبا و خنده دار است و باعث طراوت زندگی مشترک می گردد ولی اگر از این اصول خارج گردد، نه تنها خنده دار و زیبا نیست بلکه ویران کننده روابط زن و مرد نیز می باشد و حتی ممکن است دامنه اختلافات قدیمی را تا حدی گسترده کند که رابطه شما از بیخ و بن با مشکل مواجه شود.
شوخی های ویران کننده
- شوخی هایی که در جای خود استفاده نمی شوند. مثلاً شوخی با فردی که بسیار ناراحت است.
- شوخی هایی که از طریق تمسخر، توهین، تحقیر و ... باعث ویرانی شخصیت فرد مقابل می گردند.
- شوخی هایی که باعث کوچک شدن فرد در مقابل دیگران می گردد.
- شوخی های همیشگی و غیرمتعارف
- و ...
- افراد خشک: افرادی که به هیچ وجه از شوخی خوششان نمی آید. یعنی نه با کسی شوخی می کنند و نه دوست دارند که کسی با آنها شوخی کند. رفتار و کردار این افراد بسیار رسمی بوده و کارهایی چون شوخی را جلف و به دور از شخصیت محترمشان می دانند.
-افراد شوخ طبع: افرادی هستند که از خندیدن و خنداندن بسیار لذت می برند. به همین دلیل از لطیفه ها و خاطرات خنده دار به منظور شاد کردن اوقات استفاده می نماید.
-افراد شوخ طبع افراطی: اینها جزء افرادی هستند که همه چیز را به شوخی می گیرند. برای آنها مسائل جدی هیچ معنایی ندارد. معمولاً به این گونه افراد «الکی سرخوش» می گویند و کنار آمدن و زندگی کردن با آنها بسیار سخت است.
-افراد شوخ طبع متعادل: آنها کسانی اند که در عین شوخ طبعی با مسوولیت و جدی اند و به دیگران و بخصوص همسرشان احترام می گذارند و بسیار مراقبند که مبادا با شوخی هایشان کسی را ناراحت کنند. این افراد شوخ طبعی را وسیله ای برای شاد و مفرح کردن اوقات و آرام کردن دیگران می دانند. این گروه از افراد بهترین شخصیت ها را دارا می باشند و برای ازدواج بسیار مناسبند.
-افرادی که از شوخی به عنوان ابزار استفاده می کنند: برخی دیگر از شوخی به عنوان ابزاری برای تمسخر، سرکوفت و تحقیر و آزار دیگران استفاده می نمایند.
امام باقر(ع) می فرمودند خدا شوخی و مزاح را دوست دارد مدامی که حرف زشت و رکیک نباشد. ( الکافی، ج : 2، ص : 663)
خبرگزاری آریا - شوخی و مزاح کردن یکی از سالمترین و جذابترین تفریحات آدمی به خصوص تفریحات خانوادگی محسوب می شود که در عین زیبایی بسیار حساس و ظریف و شکننده می باشد و افراد با کمترین کم توجهی به راحتی می توانند اصول آن را زیر پا گذاشته و زیبایی بیش از حد آن را به زشتی غیرقابل توصیفی تبدیل نمایند.
معمولاً وقتی دختر و پسری با یکدیگر عقد می کنند به دلیل عدم صمیمیت و رودر بایستی زیادی که با هم دارند، بسیار رسمی با یکدیگر برخورد نموده و یقیناً از شوخی با هم امتناع می ورزند. البته این جریان تنها تا یک ماه یا نهایتاً سه ماه ابتدای دوران عقد پابرجاست و پس از این زمان به دلیل صمیمیت و محبت زیادی که بین دختر و پسر حاصل می گردد، ارتباطشان با یکدیگر بیشتر شده و به قولی باب شوخی هم بینشان باز می گردد.
چنانچه قبلاً اشاره شد همانگونه که افراد می توانند از شوخی به عنوان عاملی برای نزدیکی و شادی اطرافیان استفاده نمایند، می توانند از آن به عنوان وسیله ای برای آزار و اذیت عزیزانشان نیز استفاده نمایند. به بیان دیگر شوخی اگر در جای خود و در قالب اصولش استفاده شود زیبا و خنده دار است و باعث طراوت زندگی مشترک می گردد ولی اگر از این اصول خارج گردد، نه تنها خنده دار و زیبا نیست بلکه ویران کننده روابط زن و مرد نیز می باشد و حتی ممکن است دامنه اختلافات قدیمی را تا حدی گسترده کند که رابطه شما از بیخ و بن با مشکل مواجه شود.
شوخی های ویران کننده
- شوخی هایی که در جای خود استفاده نمی شوند. مثلاً شوخی با فردی که بسیار ناراحت است.
- شوخی هایی که از طریق تمسخر، توهین، تحقیر و ... باعث ویرانی شخصیت فرد مقابل می گردند.
- شوخی هایی که باعث کوچک شدن فرد در مقابل دیگران می گردد.
- شوخی های همیشگی و غیرمتعارف
- و ...
- افراد خشک: افرادی که به هیچ وجه از شوخی خوششان نمی آید. یعنی نه با کسی شوخی می کنند و نه دوست دارند که کسی با آنها شوخی کند. رفتار و کردار این افراد بسیار رسمی بوده و کارهایی چون شوخی را جلف و به دور از شخصیت محترمشان می دانند.
-افراد شوخ طبع: افرادی هستند که از خندیدن و خنداندن بسیار لذت می برند. به همین دلیل از لطیفه ها و خاطرات خنده دار به منظور شاد کردن اوقات استفاده می نماید.
-افراد شوخ طبع افراطی: اینها جزء افرادی هستند که همه چیز را به شوخی می گیرند. برای آنها مسائل جدی هیچ معنایی ندارد. معمولاً به این گونه افراد «الکی سرخوش» می گویند و کنار آمدن و زندگی کردن با آنها بسیار سخت است.
-افراد شوخ طبع متعادل: آنها کسانی اند که در عین شوخ طبعی با مسوولیت و جدی اند و به دیگران و بخصوص همسرشان احترام می گذارند و بسیار مراقبند که مبادا با شوخی هایشان کسی را ناراحت کنند. این افراد شوخ طبعی را وسیله ای برای شاد و مفرح کردن اوقات و آرام کردن دیگران می دانند. این گروه از افراد بهترین شخصیت ها را دارا می باشند و برای ازدواج بسیار مناسبند.
-افرادی که از شوخی به عنوان ابزار استفاده می کنند: برخی دیگر از شوخی به عنوان ابزاری برای تمسخر، سرکوفت و تحقیر و آزار دیگران استفاده می نمایند.
امام باقر(ع) می فرمودند خدا شوخی و مزاح را دوست دارد مدامی که حرف زشت و رکیک نباشد. ( الکافی، ج : 2، ص : 663)