پلیس افغانستان روز دوشنبه اعلام کرد ملا عبدالرئوف یکی از فرماندهان اصلی گروه طالبان در استان هلمند در جنوب این کشور کشته شد.
پلیس افغانستان روز دوشنبه اعلام کرد ملا عبدالرئوف یکی از فرماندهان اصلی گروه طالبان در استان هلمند در جنوب این کشور کشته شد.
جشن تولد یک سالگی محمد و رضا جعفری، دو قلوهای به هم چسبیده لامردی زمانی برپا شد که ۶ ماه از جداسازی آنها گذشته بود. ۲۰ مرداد ماه سالجاری طی یک عمل جراحی موفقیتآمیز با همت گروه جراحی دانشگاه علوم پزشکی شیراز دوقلوهای بههم چسبیده از هم جدا شدند.
صبر و توکل به خدا در همه لحظات زندگی دو ویژگی مهم بود که همواره مادر ۲۵ ساله آنها در ۹ ماه بارداری به یاد دارد.
وحیده عباسی که در ماههای اولیه دوران بارداری از چسبیده بودن فرزندانش مطلع بود و پزشکان متخصص، به او هشدارهای جدی برای سقط جنین داده بودند اما با استقامت و استواری مطمئن بود که بعد از تولد فرزندانش امیدی به جداسازی آنها وجود دارد. مرور لحظههای سخت آن دوران بود که از او مادری استوار ساخت که بعد از گذشت یک سال وقتی چشمان پر مهرش را به رفتارهای کودکانه دو قلوها میاندازد انگار تمام دنیا را به او بخشیدهاند.
وحیده عباسی مادر ۲۵ ساله دوقلوهــــــا که ۹ بهمن سالجاری جشن تولد یک سالگی فرزندانش را برگزار کرد از روزهای سختی سخن گفت که به جنگ سرنوشت رفت و با سربلندی از امتحان الهی بیرون آمد، میگوید: با همسرم رابطه فامیلی داریم. سال ۹۰ زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، یک سال و نیم بعد زمانی که درسام به پایان رسید برای بچه دار شدن تصمیممان جدیتر شد. چهار ماهه باردار بودم که در سونوگرافی تشخیص داده شد دو قلو باردار هستم. باور نمیکردم قرار است صاحب دو فرزند شوم، اما وقتی متوجه شدم دو قلوهایم بههم چسبیدهاند شوکه شدم و مدام در جستوجوی علت بودم.
وقتی پزشک متخصص این مسأله را با من و همسرم در میان گذاشت از فرط ناراحتی فقط گریه میکردم. بعد از انجام دادن چند سونوگرافی مجدد مشخص شدم به طور قطع به هم چسبیدهاند و چون نخستین بارداریام بود همه پزشکانی که در این مدت ویزیتام کرده بودند دستور سقط دادند، ولی پذیرش این مسأله برایم سخت بود به همین علت برای مطمئنتر شدن از وضعیت فرزندانم به شیراز رفتم این موضوع را از زبان پزشکان دیگر هم شنیدم ولی تحملاش دشوار بود.
وی در ادامه میگوید: در آخرین سونوگرافی پزشکان تشخیص دادند احتمالاً علاوه بر کبد ممکن است دیگر ارگانهایشان مشترک باشد و برای پی بردن دقیق به این مسأله باید چند هفته دیگر صبر میکردم. هر روز که از بارداریام میگذشت با اینکه پزشکان نگرانتر میشدند، اما امیدوارتر میشدم که بالاخره راهی برای نجات جان آنها پیدا میشود. بعد از دو هفته مجدداً چند سونوگرافی پشت سر هم انجام دادم تا به دقیقترین نظر و منطقیترین راهکار برسیم. بالاخره پزشکان اعلام کردند دو کبد مجزا دارند و فقط قسمتی از کبدشان به هم اتصال دارد و زمانی که متوجه شدیم فقط در ناحیه کبد دچار چسبندگی هستند باز هم استرس و اضطراب اینکه بعد از تولد امکان جداسازی وجود دارد یا خیر عذابمان میداد اما انگار یک روزنه امید در وجودم زنده بود.
با انجام MRI از جنین و اکوی قلب پزشکان تصمیم به انجام سقط را به عهده خودمان گذاشتند. در رفت و آمد به شیراز متوجه شدم گروهی از متخصصان امریکایی به شیراز آمدهاند تا عمل جراحی ناهنجاری نخاع را روی یک زن باردار انجام دهند و از طریق شکم ناهنجاری جنین را برطرف کنند. برای اطمینان یافتن از اینکه قلبشان مشترک نیست تمام آزمایشهایی را که انجام داده بودم به این تیم امریکایی نشان دادم زمانی که متوجه شدم قلبشان جداست و فقط در ناحیه جناق سینه چسبندگی وجود دارد خیالم آسوده شد.
او که برای سلامتی دو قلوها با سرنوشت و دست تقدیر جنگیده است ادامه میدهد: دکتر علی بهادر مسئول تیم جراحی جداسازی نوزادان به هم چسبیده بیمارستان نمازی شیراز بود که بعد از معاینه به جداسازی آنها بعد از تولد امیدوارم کرد. او که چند جداسازی دو قلوهای بههمچسبیده را طی مدت اندکی با موفقیت انجام داده بود با حرفهایش به زندگی و طی کردن این دوران سخت امیدوارم کرد و گفت بعد از به دنیا آمدن باید وضعیتشان بررسی شود سپس عمل جداسازی صورت گیرد.
در طول گذراندن دوران بارداری و رسیدن به آرامش و دیدن سلامتی فرزندانم لحظه شماری میکردم. دلم میخواست هر چه زودتر این دقایق و ثانیههای خستهکننده سپری شود تا روزهای خوش و پر امید، شادی را به زندگی و خانواده بازگرداند.
این مادر ۲۵ ساله در مورد سختیهایی که در این دوران کشیده میگوید: هر اندازه به روزها و ماههای پایانی بارداریام نزدیکتر میشدم وضعیت جسمانیام وخیمتر میشد، اما مدام به این فکر میکردم که تحمل سختیها پایان خوشی دارد و در انتظار فرا رسیدن پایانی خوش و موفقیتآمیز بودم. تنها دلیلی که باعث میشد در مقابل روزهای سخت تاب بیاورم احساس پاک مادرانهام بود؛ همان احساسی که در روزهای سخت دل غمگینام را آرام میکرد. مدام زیر لب زمزمه میکردم «مادر یعنی اسطورهای که دردها و سختیهای جانکاه را به جان میخرد تا فرزندانش به بار بنشینند».
با همین جملات و عبارات بود که دلم آرام میگرفت و میتوانستم به روزهای خوش فکر کنم. هر وقت دلم میگرفت همسرم تنها فردی بود که دلداریام میداد، به هر حال این اتفاق را حکمت خداوند دانسته و پذیرفته بودیم که نمیتوانیم به جنگ با خدا برویم و باید فقط صبر و تحمل داشته باشیم.
آزمونی بود از سوی خداوند که سر راه این زن قرار گرفته بود تا مادر بودنش را محک بزند. میگوید: فکر نمیکردم چنین سختی را تحمل کنم ولی در طول بارداری با سختترین ثانیهها جنگیدم و در ازای آن صبر و درس مقاومت را آموختم.
وحیده عباسی از لحظه تولد فرزندان این گونه میگوید: زمان زایمان وضعیت مناسبی نداشتم و به اندازهای حال جسمانیام بد بود که تا چند روز نتوانستم فرزندانم را ببینم و در آغوش بگیرم. بلافاصله بعد از تولد دو قلوها با دستور دکتر بهادر برای بستری شدن در بخش NICU بیمارستان اقدامهای لازم صورت گرفت. بالاخره بعد از سه روز با اشک و گریه با اوضاعی وخیم موفق شدم فرزندانم را در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان ببینم. زمانی آنها را دیدم که از ناحیه شکم به هم چسبیده بودند بشدت ناراحت شدم اما از سوی دیگر چون توکل واقعی و از صمیم قلب به خدا داشتم میدانستم راهی برای جداسازی وجود دارد.
۶ ماه گذشت با اینکه شرایط سخت بود و فرزندانم هر روز بزرگتر میشدند اما هیچ وقت امیدم را از دست ندادم تا اینکه در ۲۰ مرداد ماه سالجاری هنگام عمل متوجه شده بودند که دیافراگم و قسمتی از پرده قلب نیز دچار چسبندگی است اما نسبت به دوقلوهایی که در گذشته مورد عمل جداسازی قرار گرفته بودند شرایط بهتری داشتند.
۴ ساعت پشت در اتاق عمل به انتظار شنیدن خبر خوش بودیم، یکی از پرسنل اتاق عمل هر چند دقیقه یک بار خبرهای مسرتبخشی را به ما میداد که امید در وجودمان بیشتر میشد تا هر دو زنده بمانند.
وی ادامه میدهد: طاقتم تمام شده بود و برای آرام کردن دل غمگینم به نمازخانه بیمارستان رفتم. چند رکعت نماز خواندم و با خدا راز و نیاز کردم و از او خواستم تمام سختیهایی که کشیدهام بیمزد به هدر نرود.
وقتی از اتاق عمل خبر موفقیتآمیز جداسازی را شنیدم انگار تمام دلشورههایم به پایان رسید و زمانی که فرزندانم را از اتاق عمل بیرون آوردند خیالم آسوده شد.
همسرم در تمام بخشهای بیمارستان و… شیرینی پخش میکرد تا همه بیماران رنج کشیده در شادیمان شریک باشند. هیچ وقت آن روزها را فراموش نمیکنم که با وجود تمام سختیها وقتی در مطب پزشک منتظر معاینه نشسته بودم نام یکی از دو قلوها را به مناسبت تولد امام رضا (ع)، رضا گذاشتم و چند وقت بعد به مناسبت تولد حضرت محمد (ص) نام دیگری را محمد گذاشتم، زمانی که همسرم با گشودن قرآن نام محمد (ص) به چشمش خورد او هم همین نام را انتخاب کرد.
یک سال از تحمل لحظههای سخت گذشته است و الان وقتی میبینم رضا و محمد میخندند، آنها را در آغوش میگیرم، مرا مامان صدا میزنند و… خوشحالم که از آن همه سختی و تحمل روزهای دشوار سربلند بیرون آمدهام.
یکی از بزرگترین آرزوهای این مادر ۲۵ ساله سلامتی فرزندانش است. دلش میخواهد سالها به خوشی سپری شود و آنها را در لباس دامادی نظاره کند. شیطنتهای کودکانه رضا و محمد زیباترین صحنههایی است که او در طول این یک سال دیده است. هر وقت رضا و محمد او را با زبان شیرین کودکانهشان «مامان» صدا میزنند خدا را شکر میکند و خوشحال است آسمان زندگیشان رنگ خوشبختی گرفته است.
یکی از مدافعان حقوق زنان به نام «سونیتا کریشنان» با انتشار این فیلم از پلیس خواسته هر چه زودتر این پنج مرد متجاوز شناسایی و دستگیر شوند.
خشونت جنسی در هند بیش از هر کشور دیگری روند رو به رشد داشته و همه ساله دهها زن قربانی چنین خشونتهایی میشوند.
فیلم آزار و اذیت وحشیانه دو زن به وسیله نرمافزار واتساپ در فضای اینترنتی منتشر شده است.
به گفته پلیس این فیلم نشان میدهد که چگونه پنج مرد با خندههایی چندشآور بدون آنکه احساس پشیمانی و ندامت کنند اقدام به آزار و اذیت زنها کردهاند.
مدافعان حقوق زنان هند میگویند انتشار این فیلم شاید راهکار تأثیرگذاری باشد تا متجاوزان دست از چنین رفتاری بردارند.
سخنگوی پلیس میگوید به دنبال شناسایی مجرمان هستیم تا هر چه سریعتر آنها را بازداشت کنیم.
ارزش غذایی هر ماده غذایی بستگی به ترکیبات آن دارد جالب است بدانیم گرانترین غذاهای دنیا بسیار کم حجم هستند حجم کم و ارزش غذایی بالا یکی از ملاک های داشتن تغذیه خوب برای افراد است .تعدادی از گرانترین غذاها و نوشیدنی های دنیا در زیر آورده شده است.
ارزش این غذا ۱۵۰۰ یورو و ترکیبات آن شامل دو نوع ماهی خاص و صدف می باشد .
لانه آناناسی ۸۸ یورو
خاویارو سالمون ۸۸ یورو
صدف اسکاتلندی و نودلیت ۶۸ یورو
گوشت غاز و بیفتک ۹۸ یورو
سیب زمینی تخم مرغ ونوع خاصی از صدف به ارزش ۹۸ یورو
انواع زیادی از چای ها هر روز توسط افراد بسیاری تست می شوند اما گران ترین چای جهان داهنگ پااو نام دارد،این چای برای اولین بار توسط چینی ها درست شده است و ارزش هر قوری از این چای ۱۸۰ یورو است و از ترکیبات بامبو در آن استفاده شده است.یعنی ارزش هر فنجان از این چای ۴۰ یورو است.
چینی ها قصد داشتند از آن به عنوان جاذبه برای توریست ها استفاده کنند ولی این حیوان بعد از تولد هنگامی که نتوانست از شیر مادرش تغذیه کند مرد اما چینی ها جسد این حیوان را برای انجام تحقیقات به آزمایشگاه بردند.
یک قربانی حمله جنسی پس از حمله مرد متجاوز که به سمتش یورش برده بود ،قسمتی از گوشت بدن او را به عنوان مدرک برای پلیس، با دندان هایش جدا کرد و اثبات کرد که به او تجاوز شده است. “آدل باربر” قربانی تجاوز جنسی در مصاحبه تلویزیونی به شبکه خبری ITV انگلیس گفت : در طول این تجاوز جنسی با دندان هایش قسمتی از گوشت بدن متهم را جدا کرد تا برای پلیس DNA متهم را برای دستگیری اش فراهم کند و سپس با قدرت تمام فرار کرد.
در کمال ناباوری این تجاوز ۱۰ سال بعد از اولین تجاوزی که به ” آدل” توسط همین فرد شده بود، اتفاق افتاد، اما ۱۰ سال پیش این متجاوز مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته بود و از آن زمان آزادانه در خیابان ها می چرخید. زن جوان برای اثبات یک جنایت دست به کار وحشتناکی زد
در همه سالهای گذشته ، این حس انتقامی که ” آدل ” نتوانسته بود از این مرد متجاوز بگیرد او را ترغیب می کرد تا این بار اجازه ندهد این مرد شیطان صفت از چنگش فرار کند.
این مادر ۲۹ ساله از اینکه نامش فاش نشود،چشم پوشی کرده و با شجاعت در برنامه زنده تلویزیونی حضور پیدا کرده بود. او در این برنامه رو به مجریان گفت: او به طرز وحشیانه ای به سمتم یورش برد و من تلاش کردم تا با دندان قسمتی از بدن متجاوز را جدا کنم و به این ترتیب می توانستم اثبات کنم این رابطه به هیچ عنوان مورد رضایت من نبوده است و تجاوز محسوب می شود.
وی افزود: من تلاش کردم تا موجب درد بسیاری برای او شوم و تا آنجایی که ممکن است این مرد شیطانی را از خود دور کرده و بتوانم فرار کنم. “آدل” میگوید او در حال رفتن به خانه اش از یک مطب دکتر بود که این مرد غریبه که در گذشته نیز به او تجاوز کرده بود به سمتش دوید و او را به طرف دیوار پرت کرد.
طبق گفته ” آدل” این حمله بی شرمانه نزدیک غروب و در ساعت ۵ عصر رخ داد. او در ادامه بیان کرد ،زمانی که مرد متجاوز خیلی به او نزدیک شد ، با دندان هایش قسمتی از بدن آن مرد را جدا کرد و سپس ناخن هایش را در چشم ها و پوست او کشید و تلاش کرد تا DNA بیشتری در زیر ناخن هایش برای اثبات این تجاوز و هویت متجاوز جمع آوری کند.
او سپس با سرعت هرچه تمام ازآنجا فرار کرد. “آدل” در حالی که قسمتی از گوشت بدن او را در دهانش نگه داشته بود تا خانه اش دوید و اولین کاری که قبل از گفتن این حمله وحشتناک به همسرش ، انجام داد به سرعت با پلیس تماس گرفت.
او خطاب به بینندگان تلویزیون گفت: ۱۰ سال پیش بعد از اولین تجاوز من آشفته بودم چرا که دختری ساده ، بی تجربه و جوان بودم و نتوانستم به پلیس اثبات کنم که این مرد به من تجاوز کرده است چرا که مدارک کافی برای اثبان آن وجود نداشت.
این مرد متجاوز به نام ” فرنیندا مانیلا” ۲۸ ساله از روی DNA که خانم ” آدل” فراهم کرده بود هویت سازی شد و سرانجام توسط پلیس دستگیر شد. ” مانیلا” هفته گذشته در دادگاه برای چند فقره تجاوز جنسی محکوم شد. به دلیل مشکلات روانی این متهم ، او طبق دستور قاضی به یک بیمارستان روانی حفاظت شده فرستاده شد.
باشگاه خبرنگاران
“شکیرا”(Shakira) خواننده سرشناس کلمبیایی و همسر “جرارد پیکه”(Gerard Piqué) که در روز ۲۹ ژانویه دومین فرزندشان را به دنیا آورد، اولین تصویر از “ساشا”(Sasha)، پسر کوچکش را بازتاب داد. اسم “ساشا” ریشه یونانی- روسی به معنی حفاظت کننده از بشریت است و به یک جنگجو اطلاق می شود.
“میلان”(Milan)، اولین فرزند “پیکه” و “شکیرا” در روز ۲۲ ژانویه سال ۲۰۱۳ به دنیا آمده بود و حالا این خواننده ۳۸ ساله و فوتبالیست ۲۸ ساله تولد دومین فرزندشان را جشن گرفته اند.
در این تصویر، پای “ساشا” را می بینیم که در کنار آن نوشته شده:« پاهایم مثل پدرم است؛ انگار یک عمر فوتبال بازی کرده ام.» او این پیغام را از زبان “ساشا”، برادر کوچولوی “میلان پیکه” نوشته است.
پلیس معتقد است نوجوانی به نام «رضا» که جسدش صبح بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۹۲، در حیاط دبیرستانی دخترانه در شهر سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد به تیرهای دروازه حلق آویز پیدا شده، دست به خودکشی زده است اما خانواده این نوجوان، می گویند که او نوجوانی سرزنده بوده است.
علاوه بر آن خانواده مقتول با توجه به آنچه در صحنه دیده اند ادعای خودکشی رضا را رد کرده اند. به گفته برادر بزرگ تر «رضا» که خود پزشک متخصص است، آنها به این دلیل آویختن او از دار را صحنه سازی می دانند که نه تنها نوک پاهای این نوجوان روی زمین بوده، بلکه او هنوز دمپایی هایش را به پا داشت و بلوک سیمانی که کنار او قرار داشت بر زمین نیفتاده، برادر رضا احضار داشت که: «وقتی به حیاط دبیرستان رسیدم جمعیت زیادی از مردم دور جنازه جمع شده بود. دیدم که افراد غیر مسئول در حال پایین آوردن جنازه هستند. گره های بسیار محکمی به شال گردن زده شده بود که بعید می دانم کار «رضا» بوده باشد.
همین طور رئیس پلیس شهر سوق احضار داشت که انگشت نگاری از تیرک دروازه و بلوک سیمانی انجام شده است و همچنین بلوک سیمانی که ظاهر امر نشان می داد زیر پای مقتول قرار گرفته هنوز به حالت ایستاده قرار داشت و البته این بلوک در حیاط مدرسه نبوده و از بیرون مدرسه به آنجا انتقال داده شده است. با توجه به اینکه «رضا» حدود ۴۰ کیلوگرم وزن داشت بعید دانسته می شود که در آن تاریکی از روی دیوار مدرسه توانسته باشد بلوک سیمانی را به داخل حیاط مدرسه منتقل کرده باشد. گذشته از آن شال گردن هم مال «رضا» نبوده است و همچنین چند تارموی بلند زنانه روی شال گردن وجود داشته است که همانجا برای آزمایش دی ان ای به پزشکی قانونی برده شده است.
لازم بذکر است که وقتی دانش آموزان دبیرستان پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شده اند پیکر نوجوانی را در مقابل خود دیده اند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان شده است، با اینکه دانش آموزان از دیدن این صحنه ترسیده بودند اما خاطره دیدن اجساد کبوترها و گربه ای که پیش از این در حیاط مدرسه از دار آویزان شده بودند برای آنها تداعی می شد.
به گفته یکی از دانش آموزان قبلا هم اتفاقاتی از قبیل به دار آمیختن حیوانات در این مدرسه دیده شده است، همچنین این دانش آموز ادامه داد که: «یک بار جسد یک گربه را دیدیم که دار زده بودند و یک بار هم یک کبوتر مرده که به وسیله ریسمانی در حیاط مدرسه آویزان شده بود. » یکی از اهالی سوق نیز در گفت وگو با خبرنگارن احضار داشت: «کاملا در جریان این موضوع قرار دارم که مدیر مدرسه موضوع جسد گربه ای را که در حیاط مدرسه آویزان بود را به کلانتری خبر داد.» این در حالی است که این دبیرستان خانه سرایداری و سرایدار ندارد و نگاهی به ارتفاع دیوارهای آن نشان می دهد که امکان پریدن افراد از روی دیوارها در نقاطی که ارتفاع کمتر است به راحتی وجود دارد.
رئیس پلیس شهر سوق سرهنگ خشنود در پاسخ به خبرنگاران از پرونده به دار آویخته شدن حیوانات در این مدرسه اعلام بی خبری کرد و همچنین سرهنگ جهان دیماز، فرمانده انتظامی شهرستان کهگیلویه گفت: «این موضوع تا این لحظه از نظر ما خودکشی است اما خانواده اش مدعی هستند که این نوجوان خودکشی نکرده است. با توجه به اینکه جنازه تحویل پزشکی قانونی شد، تا مشخص شدن نظر پزشکی قانونی که ممکن است ماه ها طول بکشد، باید منتظر ماند.»
لازم بذکر است تنها یک روز پس از مرگ این نوجوان در شهرستان سوق شایعه یی دهان به دهان چرخید. شایعه ای که از دلدادگی این نوجوان به یکی از دختران دبیرستان مورد نظر خبر می داد.
سرهنگ علی حسن جعفرنژاد، رئیس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویر احمد در اینباره گفت: ما هم این شایعات را از مردم شنیده ایم از جمله اینکه این پسر نوجوان دلباخته دختری در این مدرسه شده بوده است و برای آنکه توجهی از جانب دختر مورد علاقه اش ندیده دست به این اقدام زده است. اما همه اینها در حد حرف و شایعه است و تاکنون دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. بنابراین تا به پایان رسیدن روند تحقیقات باید منتظر ماند.» با این همه برادر رضا این ماجرای مطرح شده را از اساس شایعه خواند. او گفت: «رضا نه از نظر فکری و نه از نظر فیزیولوژیکی هنوز به مرحله ای نرسیده بود که درگیر چنین موضوعاتی شود او هنوز در دنیای کودکی بود.»
بنابر اظهارات برادر بزرگ تر این نوجوان، صبح روز بیست و دوم بهمن «رضا» از خانه خارج شد تا با دوستان هم محله ای خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کند. دوستانش گفته اند که او در تمام طول مسیر خوشحال بود و با دوستانش شوخی کرده و می خندید. بعد از اتمام راهپیمایی آنها به منزل رفتند تا ناهار بخورند و بعد از ظهر هم با هم به کوه رفتند. این نوجوان پس از بازگشت از کوه به زمین فوتبال رفته و با دوستانش فوتبال بازی کرده است. بازی فوتبال حدود ساعت پنج پایان یافته و رضا از دوستانش جدا شده است. پس از آن دیگر هیچکس از برنامه آخرین روز زندگی این نوجوان ۱۴ ساله مطلع نیست.
چند روز پیش یک مرد برزیلی با حالتی عجیب خودش را به بیمارستان رساند تا پزشکان جانش را از یک مرگ احتمالی نجات دهند. او در حالی که یک چاقو وارد سرش شده بود با خودروی شخصیاش به بیمارستان آمد.
این مرد ۳۹ ساله در یک نزاع خیابانی گرفتار شده بود و فرد مقابل چاقوی ۳۰ سانتی را وارد سرش کرده بود. این چاقو با نهایت خوش شانسی از پشت چشم چپش رد شده بود و وارد قسمت راست آرواره اش شد اما آسیبی به قسمت های مهم سرش نزد.
پزشکان که در مورد این حادثه اظهار کرده اند که وی دو ساعت تا بیمارستان در همین حالت رانندگی کرده است، در حالی که وی باید در همان ضربه اول جانش را از دست می داد. آن ها توانستند در یک عمل سخت چاقو را درآورده و تحویل پلیس بدهند.
محققان انگلیسی جایگزین مناسبی برای سشوارهای سنتی ابداع کردهاند که شامل یک جفت دستکش ساخته شده از ریز الیاف است که در مدت زمان کوتاهی، تمام موها را خشک میکند.
دستکش«Hair Drying Gloves» با استفاده از فناوری ریز الیاف (میکروفیبر) ساخته شده و ظاهری کاملا مشابه دستکش های معمولی دارد.
این دستکش می تواند با سرعت دو برابری نسبت به حوله های معمولی، موها را خشک کند. ریز الیاف درون این دستکش از قدرت جذب بسیار بالایی برخوردار هستند که بدون پاک کردن مواد نرم کننده از روی موها، آب را به خود جذب می کنند.
یک جفت دستکش خشک کن موها به قیمت ۸ یورو فروخته می شود.