جام جم سرا: ایران با تاریخ چند هزار ساله در زمینه آثار تاریخی سالهاست جزو بهترینها در این عرصه است. کارشناسان معتقدند بازار ایران حتی میتواند بین سه کشور اول دنیا در این زمینه مطرح باشد. اما واقعیت تلخ پیش رو حکایت از چیز دیگری دارد.
ایران درحال حاضر در مقام ۳۱ جهان در بخش صادرات صنایع دستی قرار دارد. در این زمینه، مشکلات اقتصادی، بیمه نبودن کارگران در این صنعت، نبود صنعت توریسم قوی، عدم حمایتهای دولتی، نبود تبلیغات ضعیف و دست آخر، ورود محصولات رنگارنگ خارجی بخصوص چینی از جمله مشکلات مبتلابه صنایع دستی ایران به حساب میآید.
این بار به خیابان ویلا (استادنجاتاللهی)، و راسته فروشگاههای فروش صنایع دستی در این خیابان رفتیم تا ببینیم در این راسته چه میگذرد و بازار صنایع دستی ما چگونه روزگار میگذراند.
کشور ما چندسالی است صنایع دستیاش روی خوش ندیده است
فروشگاه بزرگی که ویترین زیبا و مالامال از ساختههای زیبای دست ایرانی آن، بشدت جلب توجه میکند. علی عبداللهی، صاحب این فروشگاه 25 سال است در این شغل فعالیت میکند. از او درباره خودش و این حرفه میپرسم. میگوید: پدر و پدربزرگ و پدرجدم در این حرفه بودهاند و با کسانی که در این حرفه کار میکنند سالها کار کردهایم. پدرم بعد از سالها مغازهاش را به من داد و از من انتظار دارد که این شغل را همانند فرزندم عزیز بدارم و روی چشمم بگذارم. حالا با داشتن بیش از 60 کارگر در کارگاههایی که در گوشه و کنار داریم، روزگار میگذرانیم. اما نمیتوانیم منکر شویم که صنایع دستی در کشورمان چند سالی است روی خوش به خود ندیده است. خیلیها که در این زمینه کار میکنند، نه بیمه هستند و نه پول کافی برای زمانی که اثر خود را خلق میکنند، دریافت میکنند. دولت هم که از ورود خیل اجناس خارجی جلوگیری نمیکند. بنابراین هرچقدر هم که کار کنید بازهم خستگی تان درنمیرود. تنها چیزی که این افراد را در این حرفه نگه داشته، عشقی است که در دل دارند و موجب شده دوام بیاورند.
عبداللهی ادامه میدهد: اما مشکل دیگری که حسابی آدم را نقرهداغ میکند، این است که در کشور ما از همه چیز تبلیغ میشود، از انواع تنقلات و خوراکیها تا انواع شوینده و خودرو و لوازم خانگی و... اما یک بار نشده که از این صنعت در بیلبوردها و رادیو و تلویزیون یادی بشود! مثلاً بیایند فلان صنعت دستی را معرفی کنند و بگویند که ما چطور میتوانیم این صنعت را زنده نگه داریم. در یک کلام، اهمیت چندانی به صنعت دست و این همه استادکار و کارگری که در این حرفه داریم و از این راه روزگار میگذرانند، داده نمیشود. مسئولان همیشه میگویند که صنایع دستی ما زبانزد تمام دنیاست؛ این درست است اما با شرایط فعلی چطور میتوان انتظار داشت که این رشته (که قدمت و قابلیتهای زیادی هم در کشور ما دارد) با کشورهای دیگر که در این عرصه فعالند، رقابت کند. آن هم کشورهایی که تازه به دوران رسیدهاند و چند سالی است که خودی نشان دادهاند. یک کشوری مثل چین که حالا یکی از قطبهای مهم این صنعت به شمار میآید یا کشورهایی مثل هند و مصر و پاکستان و حتی افغانستان که حالا حرفی برای گفتن دارند و مدتی است که جای خودشان را در عرصه صنایع دستی باز کردهاند، به سرعت در حال سبقت از ما در این رشته هستند.
حالا این کشورها با کیفیت خوب با تبلیغات مناسب چه توسط شهروندان کشور خودشان و چه از طریق گردشگران یا بازرگانان و حمایت دولتها تا حدود زیادی توانستهاند هم به روز باشند و هم با تنوع بالا و قیمت مناسب و ظریف کاری محصولاتشان را روانه بازارهای دنیا کنند. متأسفانه در جامعه ما نه از این صنعت حمایت میشود و نه فرهنگسازی لازم صورت میگیرد؛ در نتیجه که افراد به خاطر قیمت مناسب صنایع خارجی که معمولاً چینی و هندی و پاکستانی هستند به این صنایع روی آوردهاند که باعث شده صنایع داخلی به خاطر قیمت تمام شده مغفول بماند.
این فروشنده باسابقه که دست کمی از یک کارشناس صنایع دستی ندارد، اضافه میکند: خیابان ویلا و طالقانی از جمله راسته بازارهای صنایع دستی در تهران است و قیمتهای هر مغازه با مغازه دیگر تا حدودی فرق میکند. برخی اوقات قیمتها آنقدر متفاوتاند که مشتری ترجیح میدهد تنها از مغازهای که مورد اطمینان اوست خرید کند یا سفارش کالایی را بدهد. برخی اوقات فروش به گونهای است که برای مشتری از شهرستانهای مختلف هم سفارش جدید میگیریم.
از او درباره فروش خودشان میپرسم. به گفته او، بیشترین فروششان در این مغازه میناکاری اصفهان و شیراز و ترمه دوزی و انواع منبت و تابلوهای مختلف است که معمولاً مشتریهای خاص خودش را هم دارد.
ظاهرا در این رشته برخی بازرگانان برای اینکه اجناسشان فروش خوبی داشته باشد و سود خوبی را عاید خود کنند، جنسهای درجه چهارم و پنجم را در برخی کشورها خریداری میکنند و در داخل کشور به اسم درجه یک به فروش میرسانند[!] این میشود که فرق جنس درجه یک با جنس درجه چندم گاهی بسیار سخت میشود.
فروش جنس نا مرغوب به نام مرغوب
عبداللهی با تأسف تأکید میکند: در این صنف دست زیاد شده و مردم برای اینکه جنس خوبی را خریداری کنند یا باید به مغازه خاص که از آن خرید میکنند اطمینان کنند یا اینکه جنس نامرغوب به اسم جنس مرغوب به آنها فروخته میشود. این بستگی به وجدان فروشنده دارد اما در بیشتر مواقع چون مردم کشورمان بیشتر طالب صنایع دستی ایرانی هستند، اجناس ایرانی را میخرند و میدانند که جنس درست و با کیفیت به آنها فروخته میشود اما در صنایع خارجی معمولاً این اتفاق رخ نمیدهد.
صابری یکی دیگر از مغازهداران این راسته است. بیست سالی است که در این خیابان صنایع دستی میفروشد و دستی هم در صادرات دارد. اگرچه میگوید صادراتش بسیار محدود است. او درباره صادرات این صنعت میگوید: بیشتر صنایع دستی کشورمان به کشورهای عراق و حاشیه خلیج فارس میروند. ایرانیانی که در کشورهای اروپایی و امریکا و کانادا زندگی میکنند، از جمله خریداران پروپاقرص صنایع دستی ایران هستند و از طریق مسافر یا سفر این افراد به کشور، صنایع دستی نفسی تازه میکند. اما اگر صادراتی هست، واردات هم داریم؛ واردات قاچاق! واردات این کالا بهصورت قاچاق و پراکنده صورت میگیرد و هیچ گاه به صورت نظاممند این کالاها وارد نمیشود.
به باور کارشناسان برگزاری نمایشگاه یا بازارچههای محلی دائمی و همچنین معرفی گسترده صنایع دستی به مردم در جذب مشتری بسیار مؤثر است. صنایع دستی با وجود مزیتهایی چون دسترسی آسان و ارزان به مواد اولیه، نیاز نداشتن به سرمایهگذاری زیاد و ابزار کار ساده به دلیل مشکلات بازاریابی و فقدان حمایت از آن توانایی جذب افراد را شاید در کشور ندارد به گونهای که حالا دیگر جوانان ما در این رشته وارد نمیشوند چراکه حمایتی از سوی مسئولان نمیشود.
این مغازه دار در ادامه میگوید: در ایران چند شهر در رده اول صنایع دستی هستند و خیلیها برای دادن کادو و عیدی از این صنایع استفاده میکنند. یکی از این شهرهای اول یزد است و بعدی شیراز و اصفهان و سنندج و زنجان در اولویتهای بعدی قرار دارند و هر کدام نیز در رشتهای جزو بهترین هستند مثلاً صنعت چاقو در زنجان، ترمه در کردستان و اردبیل؛ میناکاری در شیراز و اصفهان و منبت کاری در یزد.
در راسته ویلا شاید بالغ بر 50 مغازه باشد که قیمتها در آنجا تا حدودی گرانتر از خیابان طالقانی است متأسفانه این خیابان کمتر بازدیدکننده و خریدار دارد و آنهایی هم که از این راسته خرید میکنند وضعیت مالی خوبی دارند و خارجیها هم که به صورت گردشگر وارد کشور ما میشوند بعضاً تنها برای گردش میآیند و پولی برای صنایع دستی در خیابان ویلا نمیدهند مگر اینکه به شهرهای دیگر مانند اصفهان یا شیراز سفر کنند و از افرادی که در بازار به صورت زنده در حال درست کردن صنعت دستی هستند خرید میکنند. حتی اگر چند برابر قیمت باشد البته یک مشکلی که خارجیها در ایران دارند این است که کارت اعتباری شان در اینجا ظاهراً فعال نیست و خیلی نمیتوانند خرید کنند اگر در مبادی فرودگاهها این مسأله حل شود آنها هم براحتی میتوانند از کارت اعتباری شان خرید کنند.
شهیدی از دیگر مغازه داران راسته ویلاست. او از وضعیت بد فروش بازار صنایع دستی میگوید و اضافه میکند: در کشور ما ارزش صنایع دستی را خیلی نمیدانند. برخی از کارهای دست هستند که تنها افراد خاصی آنها را تهیه میکنند و برای آن کار خاص هم اصلاً دستمزدی دریافت نمیکنند. برخی کارهای چوبی هم در کشور داریم که تقریباً در کشور نایاب است و مردم بیشتر خارجیاش را که عمدتاً هندی و چینی یا کار کشورهای آفریقایی است میخرند که البته برخی اوقات این اجناس از پلی استر هستند و به دو برابر قیمت و گاهی با 200 درصد سود آنها را میفروشند. این به این دلیل است که نیروی کار در این کشورها ارزان است و قیمتها پایین؛ بنابراین خریداران ایرانی و واردکنندگان این محصولات رابا قیمت فوقالعاده پایین وارد کشور میکنند و با تقاضای مشتریان و برخی اوقات مشتریانی که پای ثابت این اجناس هستند با قیمت بالا به فروش میرسانند و سودهای بالایی نصیب خود میکنند.
متأسفانه در کشور ما دستمزدها بسیار پایین است و گاهی اوقات یک جعبه خاتم شاید 30 هزار تومان آب میخورد اما همان هم به فروش نمیرود همین چند روز پیش بود که قیمت نان به محض اینکه بالا رفت به ما از شهرستان زنگ زدند که قیمتها باید 15 درصد بالا برود ما هم میخواهیم قیمت بالاتر برود و به نفع ما باشد اما وقتی کسی با قیمت سابق نمیخرد چطور میتوانیم انتظار فروش یا فروش بالا را داشته باشیم.
هر ساله در اول سال قیمتها بالا میرود و زمان فروش ما در فصل تابستان و ورود توریست به کشور است که خدا را شکر! توریستها هم زیاد از ما خرید نمیکنند در یک کلام اصلاً بازار نسبت به سه سال پیش خوب نیست و کسی کمتر سراغ این راسته را میگیرد.
قدر جنس وطنی را خارجیها میدانند!
او ادامه میدهد: کشورهایی مانند مالزی، هند، افغانستان و پاکستان به قصد گردشگری وارد کشور ما میشوند اما بیشتر این گردشگران اجناسی را میخرند که ارزان باشد. برخی حتی سراغ صنایع دستی دو، سه دلاری را میگیرند. برعکس ایرانیها که ارزش کار دست را میدانند و دلشان میخواهد خرید کنند، اما نمیتوانند؛ چون قیمتها در کشور خودمان هم بالاست.
در این مغازه اگر کسی بخواهد کادو به کسی بدهد با 30 تومان هم میتواند خرید کند اما برخی ترجیح میدهند جنس خارجی یا جنس دیگری را خرید کنند و هدیه بدهند. دلیلش هم این است که صنایع دست، خوب تبلیغ نمیشوند. در مقابل، برخی از اجناس مانند انواع رومیزیها و کوسنها و ترمه دوزیها و آدمکهای سنگی و منبت کاریها هم هستند که قیمتهای خوبی دارند و برخی اوقات این قیمت پایین باعث میشود که مردم فکر کنند که جنس خوبی نیستند و به همین خاطر شاید آنها نخرند! در حالی که اگر همان را با قیمت بالایی در مغازه برای فروش بگذاریم شاید افراد بیشتری آنها را بخرند در کل شاید تنها 40 درصد مردم توانایی خرید داشته باشند و بقیه تنها از این صنایع دیدن میکنند و قیمت میگیرند.
خوشبختانه در این راسته 90 در صد صنایع دستی ایرانی است و کار ایرانی هم تا حدود زیادی مشخص است اما 10 درصد باقی بیشتر شامل کشورهای هند و چین و آفریقاست. جنس چینی هم که بیشتر سرامیک و گلدانهای چینی و مرغی است که آن هم طرفداران خاص خودش را دارد چون هم ظرافت دارد و هم از رنگهای بخصوصی هم استفاده شده است.
شهیدی همچنین میگوید: امسال سفال در بورس است و برخی نیز انواع سفالهای شیشهای را میخرند و این سفالهای شیشهای و ظروف شاه عباسی به حوزه خلیج فارس و امارات و قطر از طریق دریایی صادر میشود.
وی همچنین اضافه میکند: اگر در کشور ما از صنایع دستی حمایت میشد مطمئناً در شرایط خوبی بودیم. در بیشتر کشورهای دنیا که از صنایع دستی خوبی برخوردارند جشنوارههای مختلفی راهاندازی میشود و محلهها و بازارچههای مختلف کارشان این است که از این صنعت تبلیغ کند. با این اوصاف در صنایع دستی کشورهایی مانند چین و هند و ترکیه حرف اول را در صنایع دستی میزنند و برای خود بازارچه ایجاد کردهاند و جنسهایشان را میفروشند و نمایشگاه میگذارند.
البته همین دو ماه پیش بود که معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی از افزایش 30 درصدی گردش مالی صنایع دستی در استان اصفهان خبر داد که به دلیل حضور گردشگر خارجی در این بخش از صنعت رخ داده بود. اما این جای سؤال دارد که با این آمار و ارقامی که داده میشود آیا با مشکلاتی که در این بخش رخ میدهد و بیشتر هم داخلی است، آیا میتوان این حجم از گردش مالی را باور کرد؟ ظاهراً محصولات چینی یکی از پرطرفدارترین محصولات در کشور ما هستند که در شهرهای بزرگ و تهران بازار خوبی دارند. آیا با این رشد و فروش بالای محصولات خارجی و عدم حمایت از محصولات داخلی و واردات غیرقانونی این صنایع نسبتاً ارزان خارجی میتوانیم به آینده این صنعت بومی امیدوار باشیم؟ البته گاهی ارقام ارائه شده از سوی مسئولان یک حکایت دارد و گفتههای دستاندکاران این بخش و فروشندگان آن، حکایتی دیگر...!(الهام تقیزاده/ایران هفت)
پاسخ مشاور: برای تحلیل این موضوع، باید بدانیم که آیا شما این مسئله را بتازگی احساس کردهاید یا این احساس از قبل هم وجود داشته؟ یعنی شما از کودکی حس میکردید که مادرتان توجهی به شما ندارد یا این موضوع به سالهای اخیر بازمی گردد؟ با این حال، در ادامه هر دو منظر را به طور مختصر بررسی میکنیم تا بنوعی راهنمایتان باشد.
حس جدیدی به نام غریبگی
اگر به تازگی حس غریبگی به شما دست داده، این موضوع به دلیل برهه سنیتان است. از آنجا که نزدیک به سن نوجوانی هستید و نوجوانان اغلب خود را باهوشتر از والدین میدانند و تصور میکنند که در بسیاری زمینهها حق با آنهاست و سطح انتظارات بالایی دارند، برای رسیدن به یک ثبات و استقلال فکری، بیشتر در حال بحث و جدال با آنها هستند.
فرد در نوجوانی برای اینکه احساس کند با پدر و مادرش ارتباط دارد و مورد محبت آن هاست، باید مدتی از وقت خود را با آنها بگذراند. همچنین اگر والدین میخواهند نوجوانشان احساس محبت کند، باید مدتی از وقت خود را به او اختصاص دهند؛ چرا که نوجوان دوست دارد والدینش او را بپذیرند و حمایت کنند. لذا بهتر است با مادرتان صحبت کنید و به جای «تو من را دوست نداری و من برایت غریبه هستم» به او بگویید «درگذشته به من بیشتر توجه میکردی و کارهای خوبم را بیشتر میدیدی».
رفتارهایی را که انتظار دارید مادرتان برای شما انجام دهد مطرح کنید یا رفتارهایی را که بتازگی انجام میدهد و باعث شده شما حس دوری کنید با او در میان بگذارید.
غریبگی؛ حسی دیرینه
چنانچه حس غریبگی را از بچگی داشته و همچنان نیز دارید، این مسئله به دلیل تفاوت بین زبان عشق شما و مادرتان رخ داده است. در واقع مادرتان به شما محبت میکند اما به زبان (سبک یا روش) خودش؛ در نتیجه محبتش آن طور که شما انتظار دارید نیست و برای همین حس غریبگی میکنید.
با توجه به اینکه گفتهاید دوست دارید از شما تعریف کنند، احتمالاً زبان عشق شما کلام تاییدآمیز است؛ یعنی زمانی احساس میکنید که به شما عشق و محبت نشان داده شده که به صورت کلامی از شما تعریف کنند، کارهایتان دیده شود و مورد تشویق قرار بگیرید؛ وقتی این اتفاق به هر دلیلی نیفتد، حس میکنید که محیط سرد است و حس غریبه بودن میکنید.
برای ابراز عشق، زبانهای دیگری نیز وجود دارد که احتمالاً مادرتان به یکی از آنها ابراز عشق میکند و اگر به رفتارهای او دقت کنید، میزان عشقش را به خودتان متوجه میشوید.
نمونههایی از این نوع محبت و عشق را در ادامه ذکر میکنیم.
خدمت کردن:
وقتی در حال مطالعه هستید، مادرتان برای شما آبمیوه یا خوراکی میآورد، اتاق شما را مرتب میکند، لباسهای شما را میشوید، آشپزی میکند و....
وقت گذاشتن برای یکدیگر:
این موضوع زمانی اتفاق میافتد که مادرتان با شما گفتوگو میکند، از اتفاقات مدرسه سوال میکند، شما را برای خرید همراهی میکند و یا وقتی که در حال تماشای فیلم هستید یا بازی میکنید، در کنار شما مینشیند و....
هدیه دادن:
اگر مادرتان به مناسبتهای متفاوت یا به دلیل کسب نمره خوب یا رتبه عالی برای شما هدیهای میخرد یا وسایلی میخرد که مورد علاقهتان است در واقع در حال ابراز عشق به شماست.
تماس فیزیکی:
اگر زمانی که موفقیتی به دست میآورید، مادرتان دست شما را میگیرد یا با دست به پشت شما میزند، به استقبال شما میآید و شما را در آغوش میگیرد و مانند اینها، در واقع در حال ابراز محبت و بیان عشق و توجه خود به شماست.
این گونه موارد یا رفتارهای مشابه که با اندکی دقت در رفتار مادرتان قابل مشاهده است، روشهایی برای بیان عشق مادرتان به شما و نشان دادن میزان اهمیت شما برای اوست. چنانچه احساس کردید در شناخت زبان عشق همدیگر مشکل دارید، میتوانید از مشاوره حضوری برای برطرف کردن حس غریبگی خود کمک بگیرید. (راهله فارسی - کارشناس ارشد مشاوره/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
920
۱-احساس اشتباهی از صمیمیت داشتن
به
گزارش شفاف به همین دلیل است که آرایشگرها اطلاعات خصوصی زندگی
مشتریهایشان را میشنوند. وقتی فرد درحال لمس کردن،کوتاه کردن،رنگ کردن مو
یا ناخن شماست. این حس اشتباه صمیمیت را به افراد میدهد.
ممکن است فرد اصلا اسم فرد مقابل را نداند ولی در فضای خصوصی او قرار دارد.
برای خیلی از افراد تماس فیزیکی علامت و نشانهی "اجازه" به آنهاست تا ارتباطی نزدیک شبیه به دوستانمان با آنها برقرار کنیم.
۲- تسلی گرفتن از غریبه
تا به حال در اتاق انتظار یا سالن هواپیما در کنار فردی غریبه که اطلاعات زیادی دربارهی خودش میدهد نشسته اید؟!
مردم
اغلب از عمیق ترین و تاریکترین رازهایشان با غریبه ها صحبت میکنند،چرا که
غریبهها قضاوت نمیکنند و اگر هم قضاوت کنند چه اهمیتی خواهد داشت؟!
تقریبا غیرممکن است که آن افراد را دوباره در زندگیتان ببینید. برای بعضی
از افراد گفتن رازهای آشفته ساز و خاطرات دردناک به افراد غریبه راهحل کم
خرجتری از مراجعه به یک درمانگر است.
۳-تلاش گمراه کننده برای ورود سریع به یک رابطه
افراد
وقتی فردی جدید را ملاقات میکنند، همکار جدید یا در قرار ملاقات،مقداری
تنش در شروع صحبت وجود دارد. افراد امید دارند که با اشتراک گذاری زندگی
خصوصی خود سریعتر رابطهی آنها به مراحل بالا عروج میکند.
لازم است به نشانهها و سرنخها توجه کنید که آیا طرف مقابل از شما خوشش آمده و حاضر است در مورد شما بیشتر بداند یا نه.
۴-مرزهای ضعیف
در میان گذاشتن زیاد بعضی از اطلاعات،نشانهی مرزبندی ضعیف شخصیتی است.
آنها نمیدانند که چه اطلاعاتی مناسب اینست که با همکاران و یا افراد غریبه در میان بگذارند.
افرادی
که مرزهای ضعیفی دارند گاهی از نبود ارتباط نزدیک با آدم ها رنج میبرند.
بیشتر به این خاطر که آنها افراد را از خودشان دور میکنند. در نتیجه فرد
دلگرم کننده و مطمئنی ندارند که مسائل و مشکلات خصوصی زندگیشان را با آنها
در میان بگذارند.
ما در مقابل این افراد چه کنیم؟!
اگر فردی شروع به دادن اطلاعات خصوصی و زیاد از خود شد، در وهله اول با گفتن چنین جملهای سعی کنیم موضوع را عوض کنیم؟
" متاسفم که اینها را میشنوم، به نظرتون فردا هوا چطور خواهد بود؟ " یا "به نظرتون ترافیک تاکجا ادامه خواهد داشت؟ "
گاهی
افراد متوجه میشوند که در کلامشان زیادهروی کردهاند اما گاهی هم لازم
است که بطور مستقیمتر به آنها گوشزد کنیم. مانند چنین جملهای:
" دارم از مسائل بسیار خصوصی شما مطلع میشوم، ادامه صحبت با شما برام خیلی سخته".
نتیجه اینکه
در میان گذاشتن داستان خصوصی
زندگیمان و درددل کردن میتواند بسیار اثربخش باشد به شرط اینکه در زمان
درست،مکان درست و با فرد درستی باشد.