تبیان به نقل از گروه حوزه های علمیه: رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با تاکید بر لزوم تشکیل اتاق فکر در حوزه به مسئله تفسیر قرآن به قرآن و نسبت دادن یک شبهه به علامه طباطبایی(ره) در این باره گفت: این شبهه شیطانی است که برخی خیال کرده اند قرآن برای ما کافی است و شان علامه طباطبایی نیز اجل از بیان این نوع مطالب است.
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، شب 21 آبان ماه در سومین شب از مراسم نکوداشت علامه طباطبایی(ره) که در دارالقرآن این مفسر بزرگ برگزار شد گفت: انسان موجودی ذووجهین است یعنی اگر بخواهد به مقام خود برسد باید دیگران را نیز هدایت کند؛ از این رو بیشترین نگرانی انبیاء این بود که مبادا در انجام وظیفه کوتاهی کنند. بعد از انبیاء، اوصیاء الهی نیز همین خصوصیت را دارند یعنی هم خودشان مقصود بالاصاله و هم مقصود بالغیر برای کمال خود و دیگران هستند.
وی افزود: از برخی روایات استفاده می شود که مقام امامتی که انبیاء داشتند این مقام در اولیاء الهی سبب شده تا مقام آنان از انبیاء جز پیامبر بالاتر برود؛ در درجه نازل تر کسانی هستند که نبوت و امامت هم نداشتند ولی خیلی مقامات عالی داشته اند مانند حضرت سلمان و حضرت ابوالفضل(علیه السلام) و ... که شاید افرادی چون ایشان مقامشان از خیلی از انبیاء بالاتر بوده است.
رئیس موسسه امام خمینی با بیان اینکه علامه طباطبایی در زمره چنین افرادی بودند گفت: افرادی مانند علامه هم مانند انبیاء و اولیاء دو حیثیت دارند که حیث اول مقامات ایشان است که ما چندان درک نمی کنیم و حیث دوم این که ایشان چه خدمتی به دین و حوزه داشتند تا بهتر این خدمات را بشناسیم و شکرگزار این نعمات باشیم.
مصباح یزدی با اشاره به روایت «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل» بیان کرد: برخی گفته اند مراد از این علما، اهل بیت هستند ولی شاید در اینجا منحصر در اهل بیت(علیهم السلام) هم نباشد؛ غرض این که کسانی از علما هستند که وارثان انبیاء هستند که در روایت هم بیان شده و یا در جای دیگر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) فرموده اند که خداوند خلفای من را رحمت کند؛ این تعابیر نشان می دهد در میان علمای مکتب اهل بیت(علیهم السلام) کسانی هستند که به مقاماتی رسیده اند که از برخی انبیاء هم مقامشان بالاتر است که البته این را از روی احتمال می گویم و احتمال بعیدی هم نیست.
رئیس موسسه امام خمینی با بیان اینکه علامه طباطبایی در زمره چنین افرادی بودند گفت: افرادی مانند علامه هم مانند انبیاء و اولیاء دو حیثیت دارند که حیث اول مقامات ایشان است که ما چندان درک نمی کنیم و حیث دوم این که ایشان چه خدمتی به دین و حوزه داشتند تا بهتر این خدمات را بشناسیم و شکرگزار این نعمات باشیم.
وی با اشاره به نقش علامه در پیشبرد حوزه و لزوم تاسی به کارهای ایشان اظهار کرد: گاهی به صورت های مختلف مطرح می شود که علمای بزرگ مشرب و راه های مختلفی داشته اند، و چون معصوم نیستند ما چگونه می توانیم به این افراد تاسی کنیم. البته ما در راه خدا یکسری اصول حقیقی و مسلم داریم که در پرتو آنان می توانیم شبهات را حل کنیم و فرعیات را بشناسیم شبیه آیات محکم و متشابه در قرآن کریم که می توان از محکمات، متشابهات را بشناسیم.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به اختلاف فتاوای فقها و با بیان اینکه این اختلاف از شان کسی نمی کاهد عنوان کرد: باید تحقیق کنیم که کدام یک اقرب به واقعیت است و از آن پیروی کنیم مگر در جایی که اختلاف در مسلمات و اصول باشد، بنابراین اگر اختلاف سلیقه و مشربی داشتیم تصور نکنیم ما درست می فهمیم و دیگران راه درست را نمی روند لذا باید با احترام با اختلاف فتاوا برخورد کنیم.
وی با بیان اینکه علامه طباطبایی ویژگی ای داشت که کمتر بزرگی در حوزه داشت افزود: مثلا کسی در فقه، اصول، تاریخ و حدیث و ... برجسته بوده است اما ایشان در ابعاد مختلف برجستگی داشتند ضمن اینکه ایشان ابتدا وظیفه شرعی خود را تشخیص داد و بعد به فعالیت پرداخت و این ویژگی علامه بود که من در کمتر کسی دیده ام.
وی افزود: آیت الله میلانی درباره ایشان فرمودند که در عالم تشیع شخصی به جامعیت علامه طباطبایی یا نیست یا بسیار کم است.
آیت الله مصباح به ذکر خاطره ای درباره علامه پرداخت و تصریح کرد: در زمان آیت الله بروجردی کسانی نسبت به فلسفه خوش بین نبودند، لذا نامه هایی برای آیت الله بروجردی نوشتند و خواستار جلوگیری از آن شدند، و به خصوص بر روی علامه طباطبایی متمرکز شدند، و آن قدر این مسئله را بزرگ کردند، که آیت الله بروجردی با اینکه با فلسفه مخالف نبود خواستار برگزاری درس فلسفه به صورت محدود و غیرعمومی شد؛ ایشان در پاسخ با استدلال و برهان فرمودند که من وظیفه شرعی دارم ولی اگر شما بفرمایید تعطیل می کنم و چند روز هم تعطیل کردند تا این که آیت الله بروجردی مجددا خواستار برگزاری آن شدند.
این استاد برجسته حوزه تصریح کرد: علامه طباطبایی در دوره ای زندگی می کرد که معتقد بود در حوزه از قرآن خبری نیست و درسی در این زمینه وجود نداشت، در زمینه عقل و تربیت اخلاقی نیز برنامه ای وجود نداشت لذا دروس فلسفه، تفسیر و اخلاق توسط علامه ایجاد شد که البته درس اخلاق ایشان به دلایلی تعطیل شد، و فقط فلسفه و تفسیر را به عنوان واجب شرعی متعین ادامه دادند.
وی تاکید کرد: امروز نیز برای بقاء و رشد حوزه و اینکه بتواند در مقابل سیل بنیان کن کفر و الحاد غرب که موجش به وسیله رسانه ها، ایران ما را هم گرفته است به وظیفه سنگین خود عمل کند باید در وضع برنامه ها و کارها تجدید نظر و حساب شده تر کار کنیم و ببینیم چه چیزی برای حوزه لازم است تا بتوانیم پاسخ شبهات را بدهیم و جلوی کفر و الحاد را بگیریم.
باید اتاق فکری در حوزه تشکیل شود و برای آینده حوزه برنامه سنجیده تری داشته باشیم و اگر در دروس و روش برخی دروس، ضعف هایی وجود دارد، جبران شود و یا اگر چیزهایی ضرورت دارد درسش را ایجاد کنیم تا کسانی از حوزه تحویل جامعه شوند که نیازها را هم از جهت اثباتی و هم از جهت سلبی برطرف کنیم.
مصباح یزدی افزود: آنچه در دوره علامه مورد نیاز بود پاسخ به شبهات الحادی و کفرآمیز بود اما امروز این موارد به اضافه ده ها برابر شبهات دیگری است که باید آن را شناخت و جواب داد که البته مخصوص کشور ما هم نیست و در همه بلاد اسلامی وجود دارد و ما نسبت به آنان هم وظیفه داریم و وقتی دست به سوی ما دراز می کنند ما رسالتمان سنگین تر است.
آیت الله مصباح یزدی بیان کرد: باید اتاق فکری در حوزه تشکیل شود و برای آینده حوزه برنامه سنجیده تری داشته باشیم و اگر در دروس و روش برخی دروس، ضعف هایی وجود دارد، جبران شود و یا اگر چیزهایی ضرورت دارد درسش را ایجاد کنیم تا کسانی از حوزه تحویل جامعه شوند که نیازها را هم از جهت اثباتی و هم از جهت سلبی برطرف کنیم.
مصباح یزدی با اشاره به برخی سخنان مطرح شده در مورد علامه که ایشان در تفسیر نیازی به روایات نمی دیده اند و برخی از روی غرض ورزی چیزهایی بیان می کنند عنوان کرد: این اشتباه بزرگی است؛ علامه کِی فرمود که روایات را بشورید و کنار بگذارید؟ مگر نیاز ما با قرآن برطرف می شود؟ روایات نعمت اهل بیت(علیهم السلام) برای ماست که از آن در فهم قرآن بهره ببریم و چه کسی گفته نباید از آن استفاده شود؟ بلکه مراد ایشان آن است که قرآن در آنچه که مرادش بیان آن است چون نور است نیازی به غیر قرآن ندارد اما وقتی در صدد بیان مطلبی مانند تعداد رکعات نماز و ... نبوده چرا نیازی به روایت نباشد و اساسا کدام انسان عاقلی این حرف را می زند که ما نیازی به روایات نداریم.
این فیلسوف و متکلم برجسته حوزه تاکید کرد: این شبهه شیطانی است که برخی خیال کرده اند قرآن برای ما کافی است و شان علامه طباطبایی نیز اجل از بیان این نوع مطالب است.
منبع:
ایکنا
تالیف تفسیر «تنعیم» در 14 جلد
ویژه برنامه های امروز رادیو قرآن
رشته های تخصصی مورد نیاز جامعه در حوزه های علمیه توسعه یابد
ایستادگی مقابل عوامل ضدانقلاب مهمترین وظیفه حوزه های علمیه است
تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام محمدعلی خسروی اسـت که از نظر می گذرد.
بحمدالله در جامعه ما موضوع روخوانی، قرائت و حفظ قرآن از رونق خوبی برخوردار اسـت؛ ولی باید پذیرفت در زمینه فهم قرآن و آشنایی با معارف و آموزه های آن موفقیت چندانی نداشته ایم. مسئله کم توجهی جامعه به فهم قرآن می تواند دلایل متعدد و گوناگونی داشته باشد که در جای خود باید به آن پرداخته شود؛ در اینجا تنها به دو عامل اساسی اشاره شود: اول اینکه هنوز مسئله فهم قرآن در جامعه ما به عنوان یک ضرورت جا نیفتاده و فواید و نتایج و آثار آن برای خیلی ها ملموس نیست و هر دانشی را که مردم نسبت به آن احساس نیاز نکنند برای فراگرفتنش تلاش و رغبت نخواهند داشت؛ ثانیا شیوه های فهم قرآن به شکل سنتی در شرایط امروز برای عامه مردم قابل استفاده نیست و با تحولاتی که در زمینه تبادل دانستنی ها و انتقال مفاهیم پدید آمده اسـت روش های مرسوم جواب نمی دهد. از این رو باید با روزآمد کردن شیوه های تعلیم معارف قرآنی، راه فهم عموم را به سوی کتاب الهی گشود. بنابراین؛ هم به جریان سازی فرهنگ فهم عمومی نیاز داریم و هم برای آسان سازی روش های فهم برای سطوح مختلف جامعه باید نوآوری و تلاش کنیم.
معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور سیاست همگانی کردن فهم قرآن کریم گام هایی را برداشته از جمله حمایت از موسسه های تدبر و فهم قرآن.
اولین شاخصه مربی قرآنی چه در رشته قرائت و حفظ و چه در زمینه تبلیغ و ترویج و چه در رشته تفسیر و فهم قرآن تخلق به اخلاق قرآنی و آراستگی به صفاتی چون تواضع، ادب، ازخودگذشتگی، مهربانی، دستگیری از ضعفا، نیکی به پدرومادر، حفظ حرمت شعائر دینی و رعایت حقوق دیگران اسـت و به تعبیر حضرت امام(ره) باید قرآن در وجودش تجلی کند.
برگزاری آزمون های سراسری قرآن و عترت فرصت مغتنمی اسـت تا در عمل، شیوه های نو برای آشنایی با فهم قرآن تجربه شود؛ یکی از این روش ها، برگزاری دوره های کوتاه مدت فهم قرآن متناسب با گروه های هدف و سطوح مختلف جامعه اسـت. در این دوره ها همراه با آشنایی با یک سلسله اصول و دانستنی های کلی در مورد قرآن، نمونه ای از آیات منتخب یا سوره ای از قرآن را با استفاده از شیوه های آسان فهم معانی و درک آموزه های آن، مورد مطالعه و آموزش قرار دهند.
دفتر آموزش و توسعه مشارکت های مردمی معاونت قرآن و عترت برای کمک به این امر مقدس،در گام اول به انتشار مجموعه « به سوی فهم قرآن» برای استفاده کارکنان دولت و سایر اقشار جامعه و بهره برداری از آن در آزمون سراسری قرآن و عترت آبان ماه سال ١٣٩٥ اقدام نموده اسـت.
نکته ای که یادآوری آن را لازم و نافع می دانم اهتمام به پیاده کردن آموزه های قرآنی در وجود خود و تبدیل فهم قرآن به عمل اسـت. نتیجه انس با قرآن باید در اعمال و رفتار ما دیده شود. مربی قرآنی که تنها به ارتباط با الفاظ و ظاهر قرآن بسنده کرده و روح آیات الهی در سبک زندگی و سلوک فردی و اجتماعی او نمود نیافته، فعالیت ها و سخنانش نه تنها اثری در مخاطبان نخواهد گذاشت بلکه گاه نتیجه عکس هم دارد؛ بنابراین، اولین شاخصه مربی قرآنی چه در رشته قرائت و حفظ و چه در زمینه تبلیغ و ترویج و چه در رشته تفسیر و فهم قرآن تخلق به اخلاق قرآنی و آراستگی به صفاتی چون تواضع، ادب، ازخودگذشتگی، مهربانی، دستگیری از ضعفا، نیکی به پدرومادر، حفظ حرمت شعائر دینی و رعایت حقوق دیگران اسـت و به تعبیر حضرت امام(ره) باید قرآن در وجودش تجلی کند.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
با تأمل در چند مقدمه زیر می توان معنی واقعی اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگی بشر را دریافت:
1- انسان در زندگی خود هرگز هدفی جز سعادت و خوشبختی و کامروایی خود ندارد (خوشبختی و سعادت شکلی است از زندگی که انسان آرزوی آن را داشته شیفته آنست مانند آزادی و رفاهیت و وسعت معاش و جز آنها)
و چنانچه گاهی افرادی را می بینیم که از خوشبختی و سعادت خود روگردان می باشند مانند کسی که با انتحار به زندگی خود خاتمه می دهد یا از مزایای زندگی اعراض می کند. اگر در حال روحی شان دقیق شویم خواهیم دید که به واسطه عوامل ویژه ای سعادت زندگی را در آنچه تعقیب می کنند می دانند، مثلا کسی که خودکشی می کند در اثر حمله و هجوم ناملایمات راحتی خود را در مرگ می بیند و مثلا کسی که به زهد و ریاضت پرداخته لذایذ مادی را بر خود تحریم می کند سعادت را در شیوه ای که پیش گرفته میداند.
انسان در زندگی خود هدفی دارد (سعادت زندگی) که باید در راه بدست آوردن آن در طول زندگی تلاش و کوشش نماید و این فعالیت بدون برنامه نتیجه بخش نخواهد بود این برنامه را نیز باید از کتاب فطرت و آفرینش خواند و بعبارت دیگر از تعلیم الهی فرا گرفت.
پس فعالیت زندگی انسان پیوسته برای دست یافتن به سعادت و پیروزی در آن راه می باشد.
2- فعالیت زندگی انسان هرگز بدون برنامه و هدفی صورت نمی گیرد و از تعقیب هدف خود از راهی که مناسب آن است و به کار بستن مقرراتی که برنامه کار است هرگز مستغنی نیست.
قرآن مجید نیز نظر نامبرده را تایید نموده می فرماید: «و لکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرات»؛ «برای هر کدام تان وجهه و هدفی است که آن را پیش می گیرد پس در کارهای نیک به همدیگر پیشی و سبقت بگیرید (تا به هدفی عالی برسید).» (بقره/ 148)
انسان در زندگی خود هدفی دارد (سعادت زندگی) که باید در راه بدست آوردن آن در طول زندگی تلاش و کوشش نماید و این فعالیت بدون برنامه نتیجه بخش نخواهد بود این برنامه را نیز باید از کتاب فطرت و آفرینش خواند و بعبارت دیگر از تعلیم الهی فرا گرفت.
متاسفانه اکثر مسلمانان قدر قرآن را نمی دانند و از مفاهیم بلند آن بهره نمی گیرند. بسیار سفارش شده که مفاهیم و دستورات قرآن را عمل کنیم که باعث سعادت بشر است، اما اینگونه نیست و قرآن وسیله ای شده برای تشریفات زندگی مسلمین. قرائت قرآن بر سر مزار میت، گزاردن قرآن در سفره عقد، مسافر را از زیر قرآن رد کردن، قرآن را جهت سالم ماندن در اتومبیل خود قرار دادن، و .... تمام استفاده ما از قرآن، ختم به این موارد شده.
حال آن که قرآن برنامه زندگی است و عمل به دستورات آن باعث سعادت بشر می شود. و در بحران ها و سختی ها می توان به قرآن تمسک جست و راه را یافت.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «قرآن راهنماى گمراهى است و بینائى از هر کورى است، و سبب گذشت از لغزش ها است، و روشنى در هر تاریکى است، و در پیشامدها (و بدعت ها) پرتوى است، و نگاهدارنده از هر هلاکتى است و رهجوئى در هر گمراهى است، و بیان کننده هر فتنه و اشتباهى است و انسانى را از دنیا (ى پست به سعادت هاى) آخرت رساند، و در آن است کمال دین شما، و هیچ کس از قرآن رو گردان نشود جز بسوى دوزخ». (کافی، ج 2، ص: 601)
با افزودن معرفت قرآنی، راهی را که قرآن می فرماید بپیماییم و به آن تمسک کنیم، چرا که تمسک به قرآن است که انسان را به هیچ چیز جز فرمان خداوند متعال نمی رساند.
قرآن کریم، خود را معجزه و درمان همگان خطاب می کند، در جایی که می فرماید:" قرآن را به طور یک موعظه قلمداد کنید، این موعظه، وحیانی و خداوندی است و بدانید که این معجزه ، درمان الهی دردهای درونی بشری است."
در فتنه های تاریک به قرآن چنگ زنید که شفیع شما است... هر کس قرآن را جلوی خود قرار دهد، قرآن او را به سمت و سوی بهشت رهبری می کند، امّا هرکس قرآن را پشت سر خویش قرار دهد، او را به طرف آتش سوق می دهد. قرآن راهنما به بهترین راه است.
قرآن کریم در جایی دیگر فرموده است که برای نجات و رهایی از فتنه ها به این کتاب الهی روی آورید، همچنین وجود مقدس رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) هم با باقی گذاشتن دو اثر ماندگار سنت و کتاب، اهمیت قرآن را برای بشر گوشزد نموده اند.
در روایات متعدّد آمده که قرآن را امام و قائد قرار دهید، نه آنکه آن را به دنبال خود بکشید. پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید: «در فتنه های تاریک به قرآن چنگ زنید که شفیع شما است... هر کس قرآن را جلوی خود قرار دهد، قرآن او را به سمت و سوی بهشت رهبری می کند، امّا هرکس قرآن را پشت سر خویش قرار دهد، او را به طرف آتش سوق می دهد. قرآن راهنما به بهترین راه است... : «مَنْ جَعَلَهُ أَمامَهُ قادَهُ إِلیَ الجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ اِلیَ النَّارِ، وَ هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلی خَیرِ سَبیلٍ...» ( کافی، ج 2، ص 99)
در یک کلام می توان گفت بازگشت و تمسک به قرآن راه حل اصلی رفع مشکلات بشریت است .
بخش قرآن تبیان
تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، حجت الاسلام محمد تقی حسین زاده، استاد حوزه و دانشگاه و خارج فقه و اصول شامگاه گذشته 22 آبان ماه در محفل انس با قرآن کریم که هم زمان با هفته قرآن و دانشگاه، در مسجد امام رضا(علیه السلام) دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، به ایراد سخنرانی با موضوع «دانشجو، قرآن، دانشگاه» پرداخت.
وی با بیان اینکه مردم سه دسته «خودی»، «نخودی» یا آدم «بی خودی» هستند، ابراز کرد: قرآن، مهم ترین پیام سیدالشهدا(علیه السلام) بود و عجیب ترین چیز در جریان عاشورا، تلاوت قرآن توسط سربریده حضرت است؛ همین را اگر یاد بگیریم جزو افراد خودی می شویم والا یا نخودی می شویم یا فردی بی خودی.
سربریده سیدالشهدا(علیه السلام) هم بالای نیزه و هم میان طشت طلا قرآن تلاوت کرد تا بگوید سر از بدن من جدا می کنید ولی نمی توانید قرآن را از من جدا کنید؛ امروز هم ما برای اینکه خودی باشیم و امام حسین(علیه السلام) ما را از خود بداند، باید پیام حضرت را دریافت کنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه جوسازی یک اصل است، گفت: در کربلا وقتی مردی نبود که به میدان برود، ام وهب به میدان آمد، درحالیکه در میدان جنگ وقتی تعدادتان کم است، باید چند نفر با هم همراه شوید که جو را بشکنید؛ غصه خوردن فایده ندارد. نخودی ها در جریان عاشورا غصه خوردند و به عنوان توابین شهید شدند ولی کسی نگفت کاش ما با امام حسین(علیه السلام) بودیم? زیرا همان تعداد می توانستند در جریان عاشورا کمک کنند و کمی قصه را پیش ببرند.
وی بیان کرد: سربریده سیدالشهدا(علیه السلام) هم بالای نیزه و هم میان طشت طلا قرآن تلاوت کرد تا بگوید سر از بدن من جدا می کنید ولی نمی توانید قرآن را از من جدا کنید؛ امروز هم ما برای اینکه خودی باشیم و امام حسین(علیه السلام) ما را از خود بداند، باید پیام حضرت را دریافت کنیم.
حجت الاسلام حسین زاده در ادامه تاکید کرد: مهم ترین پیام تلاوت حضرت در بالای نیزه، این است که اگر قرآن از شما جدا نشود از امامتان جدا نمی شوید ولی اگر از قرآن جدا شوید، امامتان معاویه و یزید می شود و ولایت او را می پذیرید.
وی افزود: وقتی یزید در روز چهارشنبه گفت نماز جمعه بخوانید، همه خواندند ولی امروزه باوجود اینکه ما با استناد به قرآن می گوییم در روز جمعه به نماز جمعه بروید، نمی توان همه مردم را به نماز جمعه کشاند? اگر همان قدر که مردم شام نسبت به معاویه و یزید ولایت پذیر بودند، ما هم ولایت پذیر باشیم، نمره مان 20 است.
این کارشناس دینی و مذهبی با بیان اینکه ولایت ادامه رسالت است و رسالت در قرآن تعریف شده است، به آیه 6 سوره احزاب که می فرماید «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُوْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...» اشاره و اظهار کرد: پیامبر بر ما، از خودمان بیشتر ولایت دارد و امام و ولایت پس از ایشان هم چنین است، اما متاسفانه ما گاهی ولایت پذیری نداریم و برای همین در برخی امور دچار مشکل و ضعف هستیم.
«جداناپذیری از قرآن» پیام امام حسین(علیه السلام) بود/ یوسفِ قرآن را به جوانان نشان دهیم
وی در ادامه بیان کرد: از پیامبر پرسیدن این که شما بر ما بیشتر از خودمان ولایت دارید یعنی چی؟ حضرت فرمودند یعنی ولایت پذیری این است «حرف مرا گوش دهید چه بفهمید، چه نفهمید» و «حرف مرا گوش دهید، چه خوشتان آید چه خوشتان نیاید».
حجت الاسلام حسین زاده مطرح کرد: الان در جریان ولایت، عده ای با ادعای روشنفکری و بیان اینکه تا علت کارها، ولو اوامر ولی را ندانم به آن عمل نمی کنم، زمین خورده اند و در ولایت پذیری کوتاهی می کنند، در حالی که شخصی به محضر امام صادق(علیه السلام) آمد و سیبی را از وسط نصف کرد و گفت: آقا اگر بفرمایید نصف این سیب حلال است و نصف آن حرام، می پذیرم و فقط نصفش را میخورم؛ حضرت فرمودند این ولایت پذیری است.
از این بدتر نمی شود نماز امام حسین(علیه السلام) را مسخره کرد که برای حضرت خیمه چای صلواتی به پا کنیم و بعد در هنگام نماز، خودمان نرویم نماز بخوانیم و همچنان چای دهیم. ولایت پذیری این است که وقتی امام حسین(علیه السلام) به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گفت برو آب بیار، ایشان نگفت پس این زور و بازو چی می شود، چرا به جنگ نروم؟! و چون مطیع ولایت بود خودی و ماندگار شد.
وی افزود: چطور وقتی به آرایشگاه می رویم، هر چه بگوید سرت را بالا یا پایین بگیر، روی آن صندلی بنشین و...، بدون سوال می پذیریم؟ یا وقتی به نزد پزشک می رویم، بدون هیچ سخنی? تجویز او را انجام می دهیم؟ چون به مهارت و دانشش اعتماد داریم? اما مگر آنقدر به خدا و رسولش اعتماد نداریم که بدون چون و چرا حرفشان را بپذیریم؟ آن هم خداوندی که هم حکیم و علیم است و هم خبیر و بصیر.
این کارشناس دینی و مذهبی تصریح کرد: امروزه مشکل ما ولایت پذیری است. هرچند دشوار است به برخی کارها که تمایل نداریم عمل کنیم و این عمل کردن به دستور ولی، کمی سخت و گاهی تلخ است ولی اگر عمل کنیم به شیرینی اش می رسیم.
وی افزود: قصه های قرآن می خواهند به ما بگویند شما اسماعیلت را قربانی کن، خلیل الله می شوی? مثل پیامبر عبدالله باش تا حبیب الله شوی، به خداوند بگو چشم، تا خودی شوی والا نخودی یا آدم بیخود می شوی چون در آدم های بیخود اینگونه است که آهنگ قرآن هست ولی از فرهنگ قرآن خبری نیست، یا یاحسین می گویند و لباس مشکی می پوشند چون همه می پوشند اما اگر جایی هم همه کراوات بزنند، این ها هم می زنند و همرنگ جماعت می شوند.
حجت الاسلام حسین زاده تاکید کرد: اگر می خواهیم خودی باشیم، گاهی باید سنت شکن باشیم و البته کارهایمان برای خدا باشد نه اینکه هرجا زور داشتیم سخن بگوییم و هرجا نداشتیم ساکت بنشینیم، کارهایمان وقتی درست می شود که تامل کنیم و اگر کار درست بود انجام دهیم، به کوچکی و بزرگی اش هم فکر نکنیم.
وی با بیان آیه 20 سوره مزمل که می فرماید «...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...» عمل به این آیه را قدم اول دانست و اعلام کرد: زلیخا? یوسف(علیه السلام) را به زن ها نشان داد و آن ها دستشان را بریدند اما ما طوری کار قرآنی نکردیم که قرآن را خوب نشان جوان ها دهیم تا برای آن سر دهند، ولی زیبایی آهنگ و مطربی را نشانشان داده اند? مگر قرآن به اندازه موسیقی زیبایی ندارد؟ ما هنوز قدم اول را نفهمیدیم.
حجت الاسلام حسین زاده ادامه داد: یکی از روش های پیامبر همین بود که قاریان را به نقاط مختلف می فرستادند و پس از تلاوت آیات برای آن ها، مسلمان می شدند، اما آن ها عرب بودند و معانی را می فهمیدند ولی ما که عجم هستیم باید از روش های دیگر استفاده کنیم.
وی با تاکید بر استفاده از روش های مناسب در تبلبغ و معرفی دین، ادامه داد: شیوه امیرالمومنین این است که مستمع شناس باشیم نه اینکه بگوییم چون حضرت در مسجد کوفه خطبه عربی می خواندند، ما هم در میان فارس زبان ها خطبه عربی بخوانیم.
اگر این آیات را بفهمیم و بدان ها عمل کنیم، می توانیم به دیگران بفهمانیم که قرآن یوسف است، قرآن همان چیزی است که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به خاطرش گفت من زیر سم اسب می روم ولی قرآن نباید زیر پا برود.
حجت الاسلام حسین زاده در خصوص تلاش برای احیای نماز اول وقت که گاهی مورد غفلت قرار می گیرد? اظهار کرد: قدم اول برای نماز، اذان گفتن است اما ما هنوز اذان نمی گوییم بلکه اذان پخش می کنیم، اذان مصنوعی مثل گل مصنوعی است که عطر ندارد، اذان مصنوعی نور هم ندارد.
وی با اشاره به آیه 33 سوره فصلت که می فرماید «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ...» بیان کرد: متاسفانه همه برای نماز جمع نمی شوند چون آن هایی که اعتقاد دارند به این تعبیر قرآنی اعتماد نکردند و حرکت نکردند و برای همین امروز هر چی حرکت است بدون برکت است.
این کارشناس دینی و مذهبی با تاکید بر حسینی بودن، عنوان کرد: از این بدتر نمی شود نماز امام حسین(علیه السلام) را مسخره کرد که برای حضرت خیمه چای صلواتی به پا کنیم و بعد در هنگام نماز، خودمان نرویم نماز بخوانیم و همچنان چای دهیم. ولایت پذیری این است که وقتی امام حسین(علیه السلام) به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گفت برو آب بیار، ایشان نگفت پس این زور و بازو چی می شود، چرا به جنگ نروم؟! و چون مطیع ولایت بود خودی و ماندگار شد.
وی اظهار کرد: مسئله دیگر این است که متاسفانه ما حسینی هستیم اما حسنی نیستیم، می گوییم چرا امام حسن(علیه السلام) صلح کرد؛ یا برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کنیم ولی امام چهارم را امام بیمار می نامیم. فقط عشق مان امام حسین(علیه السلام) است، نه قبلش و نه بعدش، در حالی که باید با نگاه به امام امروز، به پیاده روی اربعین رویم، تصمیم بگیریم در مسیر مستحبات? به واجبات عمل کنیم، نه اینکه برای آقا سینه بزنیم ولی خمس و زکات ندهیم.
این کارشناس دینی و مذهبی با تاکید بر لزوم توجه به آیات «...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...»، «لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ...» و «.... وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» گفت: اگر این آیات را بفهمیم و بدان ها عمل کنیم، می توانیم به دیگران بفهمانیم که قرآن یوسف است، قرآن همان چیزی است که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به خاطرش گفت من زیر سم اسب می روم ولی قرآن نباید زیر پا برود.
منبع:
ایکنا