هم اکنون در مؤسسهی فرهنگی هنری صبا
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فریبا خانی:
میخواهم برایت قصهای بگویم؛ از زمانی که کوچک بودم و همراه مادربزرگم از کوچههای تنگ عبور میکردیم، ماشینها کم بودند، آنقدر که هراسی از قدمزدن در این کوچهها نداشتیم.
میخواهم برایت قصهای بگویم؛ زمانی که ما در کنار سقاخانه میایستادیم و به یاد امام حسینع آب مینوشیدیم. سقاخانه محیط عجیبی بود؛ یک فضای کوچک معنوی. قفلهای رنگیرنگی روی پنجرهی فلزی آن، نشان آرزوهای رهگذرانی بود که آنها را به یادگار گذاشته بودند.
ظرفهای برنجی برای آب نوشیدن و شمایل امام حسین(ع) و دیگر یاران مظلومش... اما اینبار دربارهی سقاخانهای حرف میزنیم که یک جنبش هنری است. جنبشی که نامش را از سقاخانه که نماد فرهنگی ایرانی و اسلامی است گرفته.
نمایشگاه «سقاخانه: یک جنبش ملی»، شنبه، هشتم آبانماه در مؤسسهی صبا (66694508)، افتتاح شد و تا 29 آبان 95 برپاست.
در این نمایشگاه آثار هنرمندانی همچون حسین زندهرودی، صادق تبریزی، ناصر اویسی، مسعود عربشاهی، جعفر روحبخش و همچنین زندهیادان فرامرز پیلارام، ضیاءالدین امامی و منصور قندریز را میبینیم. هنر سقاخانه چگونه شکل گرفت؟
سالها قبل، سالهایی که هنرهای سنتی مثل نگارگری، تذهیب، کاشیکاری، خوشنویسی و... در ایران رواج داشت، دانشکدههایی در ایران تأسیس شد و عدهای از معلمان و استادان غربی در این دانشکدهها به تدریس هنر غربی پرداختند.
دانشکدهی هنرهای تزئینی در ایران، هنرهای بومی و قدیمی ایران را یادآوری میکرد؛ اما دانشکدهی هنرهای زیبا سبک و سیاق نقاشی در سراسر جهان را آموزش میداد.
حالا دانشجویانی در حال درسخواندن بودند که دلشان میخواست بین هنرهای ایرانی و اسلامی و هنر غرب رابطهای ایجاد کنند و با استفاده از این دو شیوه راه تازهای پیدا کنند. هنر سقاخانه در واقع بهخاطر این نیاز شکل گرفته است.
کریم امامی برای نخستین بار در مقالههایش برای این هنر نام سقاخانه را انتخاب کرد. مهدی حسینی در معرفی این هنر در کتابی که به مناسبت نمایشگاه سقاخانه، یک جنبش ملی تهیه شده است، از دانشجویانی که در دانشکدهی هنرهای تزئینی درس میخواندند و بهنوعی در شکلگیری هنر سقاخانه نقش داشتند مثل منصور قندریز، حسین زندهرودی، فرامرز پیلارام صادق تبریزی و مسعود عربشاهی... نام برده است.
اثر جعفر روحبخش
او مینویسد: «حس مشترکی میان این جوانان وجود داشت که کوشش مینمود مسیری برای رهیافت و اشراف به شیوهای که با گذشت فرهنگی پیمان داشته و در عین حال منطبق با دنیای متحول معاصر باشد ایجاد نمایند.»
حالا ما در نمایشگاه سقاخانه، یک جنبش ملی هستیم و در یک روز پاییزی. پوستر نمایشگاه کاری از منصور قندریز است. این هنرمند عمر کوتاهی داشت و در سیسالگی در اثر تصادف در جادهی چالوس جان خود را از دست داد. اما در همان عمر کوتاهش با نوشتن مقالهها و کارهایی که کرد، تأثیرگذار بوده است.
این هنرمند، با استفاده از نشانههای سنتی ایرانی در ترکیببندیهای تازه، اثرهای متفاوتی خلق کرده است. در آثار زیبای حسین زندهرودی علاوه نشانههای ایرانی، حضور خط را هم مشاهده میکنیم. خط و عددهای پی در پی... میتوان مدتها روبهروی آثار زندهرودی بایستیم و خسته نشویم و رمزگشایی کنیم.
در این نمایشگاه چند اثر از فرامرز پیلارام را هم میبینیم. او خوشنویس و یکی از نقاشان سبک سقاخانه است. او با استفاده از مُهرهای قدیمی و خط، آثار زیبایی خلق کرده است.
اثر حسین زندهرودی
پیلارام در دوران نوجوانی گهگاه به دهکدهی «کهک» میرفت و با کارگاههای کرباسبافی، مراحل رنگکردن کلافها و انواع کارهای دستی روستائیان آشنا شد. کرباسهای رنگین، نقوش و جدولبندیهای آنها در کارهایش تأثیر داشت.
ناصر اویسی هم یکی دیگر از هنرمندانی است که در این نمایشگاه از او آثاری میبینیم. خورشید خانمهای زیبا، اسبهای تنومند و استفاده از خط از ویژگیهای آثار اویسی است.
صادق تبریزی یکی از اولین کسانی است که نقاشیخط را ابداع کرد. آشنایی او با مینیاتور و استفاده از این هنر در نقاشی یکی از ویژگی کارهای اوست.
از جعفر روحبخش هم آثار زیبایی میبینیم. آشنایی او با هنر سنتی و مینیاتور از ویژگیهای این هنرمند است. آثار ضیاءالدین امامی از فارغالتحصیلان هنرکدهی هنرهای تزیینی هم یادآور سنتهای اصیل ایرانی نظیر قلمکاری، فرش، خوشنویسی، نگارگری و تذهیب است.
اثر ناصر اویسی/ عکسها: محمود اعتمادی
کتابخانهی آفتاب
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - معرفی کتاب:
بیرون با نزدیکشدن شب دمای هوا بهسرعت پایین میرفت و به همین زودی به ۲۰ درجه زیر صفر رسیده بود. توی کلبه هوا چند درجهای بالای صفر بود، اما باز هم انقباض مرگ جسد اینار را رها نمیکرد.
زیگ خیره ماند و خیره ماند. او هم روی صندلی یخ زده بود و منتظر بود پدرش از جا بلند شود، باز لبخند بزند و شروع کند به حرفزدن، اما اینطور نشد. میگویند مردهها قصهای ندارند، ولی اشتباه میکنند. حتی مردهها هم قصهای دارند.
رمان «ششلول» دربارهی مبازره برای بقاست، در سرمایی استخوانسوز. داستان در قطب شمال میگذرد. پدر زیگ در راه خانه بر اثر سرما جان خود را از دست میدهد. زمانی نمیگذرد که مرد عظیمالجثهای با اسلحه به کلبهشان میآید و دربارهی سهمش از طلای دزدیدهشدهای صحبت میکند.
زیگ از موضوع طلاها خبر ندارد، ولی میداند جایی در کلبه ششلولی پنهان است. فکر زیگ مشغول شده است: این مرد خرسمانند کیست؟ ماجرای طلاها چیست؟ آیا میتواند پیش از مرد شلیک کند و جان خودش و خانوادهاش را نجات دهد؟
نویسندهی این رمان 239 صفحهای «مارکوس سدویک» است و «آرزو احمی» آن را ترجمه کرده است. انتشارات پیدایش (66401514) آن را با قیمت 17هزار تومان در مجموعهی «رمانهایی که باید خواند» منتشر کرده است.
حلزونهای پیرتر همیشه پچپچکنان برای بقیهی حلزونها توضیح میدادند: «سنجاب جیغ میزند و از شاخهای به شاخهی دیگری میپرد. سهره و زاغ بهسرعت پرواز میکنند، یکی آواز میخواند و یکی قارقار میکند. گربه و سگ باسرعت میدوند، یکی میومیو میکند و یکی واقواق.
ولی ما حلزونها آهسته و بیصدا هستیم. زندگی همین است دیگر، نمیتوان آن را عوض کرد.» اما میان حلزونهای چمنزار حلزونی بود که با وجود اینکه زندگیِ خیلی آهسته و همیشه پچپچی حلزونی را قبول کرده بود، باز هم میخواست دلیل آهسته بودنش را بداند.
«کشف بزرگ حلزون» ماجرای حلزونی است پر از سؤال. او میخواهد بداند که چرا آهسته راه میرود و چرا اسم ندارد. حتی وقتی حوصلهی بقیهی حلزونها سر میرود، او دست از سؤالهایش برنمیدارد و به دنبال جواب آهسته راه میافتد.
نویسندهی این داستان «لویس سپولودا» است و مترجم آن «محیا کربلایی». کتابهای دارکوب (87762740) این کتاب 80 صفحهای را با قیمت 10هزار تومان منتشر کرده است.
مدتی دربارهی اسلحه فکر نکردم تا اینکه شبی سگهای وحشی به پای صخره آمدند و زوزه سر دادند. صبحهنگام رفته بودند، اما نه چندان دور. در طول روز آنها را دیدم که دزدانه در میان بوتهها میگردند و مراقب من هستند.
شب آن روز دوباره به طرف دماغه آمدند. من آنچه را که از شامم باقی مانده بود زیر خاک کرده بودم. اما آنها در حالی که خرخر میکردند آن را بیرون کشیدند و سر تکههای غذا با هم کشمکش کردند.
بعد در حالی که هوا را بو میکشیدند اطراف صخره به آمدورفت پرداختند، زیرا میتوانستند بوی مرا استشمام کنند و میدانستند که جایی نزدیک آنها هستم.
«جزیرهی دلفینهای آبیرنگ» مشهورترین کتاب «اسکات اودل» است؛ داستان دختر 12سالهای به نام کارانا که در جزیرهای در اقیانوس آرام تنها زندگی میکند. کارانا و برادر کوچکترش، رامو، تنها جاماندگان کشتی نجاتی هستند که تمام ساکنان جزیره را با خود برده است.
در مدت کوتاهی رامو به شکل دردناکی از بین میرود و کارانا در جزیره تنها میشود. او 18 سال در جزیره تنها زندگی میکند و کمکم یاد میگیرد برای خودش غذا پیدا کند، لباس درست کند، سلاح بسازد و...
مترجم این رمان کلاسیک 184 صفحهای «منوچهر آتشی» است و کتابهای پرندهی آبی (انتشارات علمی و فرهنگی 88774569) آن را با قیمت 9هزار تومان منتشر کرده است.
داستان ابرمردی اسطورهای که نیمی انسان است و نیمی اهریمن. «مردی از تبار اژدها» عنوان جلد دوم از مجموعهی «پتش خوآرگر» است که بر مبنای اوستا و بندهش نوشته شده است.
جلد اول این مجموعه «حماسه سرآغاز» نام دارد. نویسندهی این داستانها «آرمان آرین» است و نشر افق (66413367) این جلد را در 440 صفحه به قیمت 19500 تومان منتشر کرده است.
... غرید: «پیغامتان چیست؟! آن را به من بدهید و گورتان را گم کنید...»
راهبر خود-روشن نگاهش کرد و با متانت پاسخ داد: «پیامی است بس محرمانه... چنان که چشم کسی در این جمع جز اربابت توان خواندن آن را نخواهد داشت!»
دیوها خرناس کشیدند و شلوغ کردند تا دیو سپید بر مداری کوتاه گرد آنها به چرخش افتاد و غرید: «پیغام را بده و بعد مثل یک جوجهمرغ خوب بال بزن و برگرد همان جا که بودی تا آن بالهای خوشگلت را برای شام شبم به سیخ نکشیدهام.»
رفقایش خندیدند و چنگالهایشان را آمادهی نبرد کردند. پیدا بود که بههیچوجه یارای صبوری بیش از آن در برابر این مهپیکران آسمانی را ندارند و با یک جهش آنها را خواهند بلعید، اما راهبر بالداران دیگر بار و به امید انجام کار بدون نبرد زمزمه کرد: «برای واپسین بار به شما هشدار میدهم که از مقابل ما کنار بروید!»
پسکوچه
در حیاطی که غرق هیاهوست
زود میایستی مثل هرروز
توی صف، دست بر شانهی دوست
با دو چشمی که لبریز شادی است
میزنی دست و میخوانی آواز
توی دفترچهی مهربانی
مینویسی: چه آبیست پرواز
زنگ آخر: به امید دیدار
بوسهای میفرستم برایت
خوب دقت کن افتاده انگار
عکس یک سیب بر گونههایت
هنرمندان همدانی در نگارخانهی لاله
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فریبا خانی:
این تابلوها هرکدام قصهای دارند. مثل این یکی؛ تابلوی داستانهای عامیانهی اشکور... حتماً در دل این تابلوی زیبای قباد شیوا قصهای پنهان اســت.
یادم میآید که چندی پیش این هنرمند، نمایشگاه افسانههای ایرانی را برپا کرده بود. تابلوهای آن نمایشگاه مربوط میشد به افسانههای دهستان اشکور، نوشتهی کاظمسادات اشکوری که سالها در جمعآوری افسانههای آن منطقه کوشیده بود.
قباد شیوا برای برخی از این افسانهها تصویرگری کرده بود. این تابلو هم که در این نمایشگاه میبینیم نامش داستانهای عامیانهی اشکوری اســت. کاش داستانش را میدانستم.
عکس: فریبا خانی
نمایشگاه گروهی از نقاشان معاصر همدان اینروزها در گالری لاله برپاست و من هم امروز به دیدن این نمایشگاه آمدم. تابلوی زیبایی از احمد فتوت... خیلی دلم میخواهد هرروز این تابلو را ببینم.
اثر احمد فتوت
چند کار زیبا از عربعلیشروه، هنرمند و مترجمکتابهای هنری هم اینجاست... عربعلیشروه علاوه بر هنر نقاشی و تدریس آن، در شناساندن هنر غرب با ترجمهی کتابهای متعددش نقش مهمی دارد. طاووسهای ناصر پلنگی، تابلوی عشق شادی اســت، احمد آریامنش و...
محمدحسین سعلبیفرد، مدیر گالری لاله دربارهی این نمایشگاه به خبرنگار هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «گالری لاله هرسال سعی میکند هنرمندانی را که اهل شهرهای مختلف کشور هستند کنار هم جمع کند و هرسال از هنرمندان یک شهر نمایشگاه داریم. مثل نمایشگاه هنرمندان زنجان، تبریز و...»
اثر ناصر پلنگی
او میگوید: «این نمایشگاه برای آشناکردن هرچه بیشتر مردم با برخی از هنرمندان جوانتر اســت که احتمالاً کمتر کارهایشان دیده شده اســت. البته در هر یک از نمایشگاهها، آثار هنرمندانی از نسلهای گذشته هم دیده میشود که بسیار شناختهشده و تأثیرگذار هستند.
در نمایشگاه هنرمندان همدان، آثاری از زندهیاد جواد حمیدی، محمدحسین حلیمی، قباد شیوا، ناصر پلنگی، زندهیاد عربعلی شروه و... را داریم که این هنرمندان شناختهشده هستند، اما در کنار کار این استادان، هنرمندان جوانتر هم حضور دارند.»
اثر قباد شیوا
او دربارهی ویژگیهای جغرافیایی و تأثیرش در کار هنرمندان میگوید: «ویژگیهای جغرافیایی مطمئناً بیتأثیر نیست و قابل مشاهده اســت. البته در کارهای مدرن این ویژگیها دیگر کمتر دیده میشود.»
اثر شهرام عظیمی
در این نمایشگاه آثار نقاشی 28 نفر از هنرمندان نسلهای مختلف همدان در معرض دید و بررسی علاقهمندان قرار گرفته اســت که برخی از آنها مقیم تهران بوده و برخی دیگر نیز درشهر همدان سکونت داشتهاند.
هنرمندان دیگری در این نمایشگاه حضور دارند؛ احمد آریامنش، احمد فتوت، علی بیگیپرست، سعید دولتی، علی اکبر احقری، تقی حجاریان، غلامرضا شاملو،صابر سلیمانی، بیژن غنچهپور،علی پیروز، سعید خضایی، وحید خضایی، لیلا سروندی، فرزانه سروندی، زهرا پنده، علی غیبی، مولود عظیمپور، فاطمه پلنگی، رضا شعبانی، یوسف رجبی و شهرام عظیمی اســت.
سعید دولتی نمایشگردان این نمایشگاه اســت. او دربارهی این نمایشگاه نوشته: «نام همدان با هنر قرین اســت و تاریخ گواه آن اســت. امروزیان نیز چونان پیشینیان خود به هنر آمیخته و با آن زیستهاند. نمایشگاه حاضر نمایشی اســت از همزیستی پیشگامان نقاشی نوگرای ایران تا نسلهای نوظهور...»
اثر سعید دولتی
برای بازدید از این نمایشگاه تا دهم مهرماه 95 از ساعت 9 تا 13 و 14 تا 19 به استثنای روزهای تعطیل، به نگارخانهی لاله مراجعه کنید.
علیرضا حاجیانزاده اعلام کرد:
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - به سیوهشتمین بهار انقلاباسلامی نزدیک میشویم. نمیدانم این روزها مدرسههای شما چه حالوهوایی دارد و قرار است جشن انقلاب امسال را چگونه برگزار کنید؟
اما بد نیست بدانید شاید قصهگویانی در مدرسهی شما هم حضور پیدا کنند و قصهی انقلاب را برایتان بازگو کنند. این خبری است که امروز علیرضا حاجیانزاده، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اعلام کرد و گفت: «این برنامه برای آشنایی بیشتر کودکان و نوجوانان با انقلاب است. قصهگویانی در مدرسهها حضور پیدا خواهند کرد و قصهی انقلاب را برای بچهها نقل میکنند.»
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مسئول کمیتهی کودک و نوجوان ستاد دههی فجر انقلاب اسلامی، این روزها کلی برنامه دارد. کانون با همکاری ادارهی کل کودکان معاونت اجتماعی سازمان بهزیستی، معاونت فرهنگی کمیتهی امداد امام خمینی (ره)، گروه کودک و نوجوان رادیو ایران، گروه نوجوان شبکهی دو، گروه کودک وخردسال شبکهی پنج و انتشارات مدرسه برای برگزاری و گرامیداشت سیوهشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای متنوعی برای کودکان و نوجوانان تدارک دیده است.
حاجیانزاده گفت: «دههی فجر، فرصتی برای بازنگری در ارزشها و آرمانهاست؛ و اینکه چه بودیم، چه میکردیم وچه میخواستیم؟ واکنون کجاییم وچه میکنیم؟ کمترین ثمرهی این انقلاب، گشودن فصلی نو برای نسل نو در تاریخ معاصر است و این اتفاق بزرگی است؛ اتفاقی که باعث سربلندی ملت بزرگ ایران شد.»
مدیرعامل کانون پرورش با تأکید بر اینکه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خانهی همهی کودکان و نوجوانان کشور است گفت: «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به این وظیفه و تعهد خویش میبالد که دستاورهای انقلاب اسلامی را با بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی، هنری و نگاهی عمیق و ظریف بر روح و جان فرزندان این مرز و بوم عزیز ماندگار میکند و با تدبیر و امید آنان را برای پذیرش مسئولیتهای خطیر فردای میهن آماده میسازد.»
او به افتتاح مراکز فرهنگی، هنری در این دهه اشاره کرد و گفت: «یکی از برنامههای هر سالهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در روزهای دههی فجر، راه اندازی مراکز فرهنگی ثابت شهری و روستایی، مراکز سیار، کتابخانههای پستی مراکز عرضه تولیدات کانون و سالنهای سینمایی کودک و نوجوان است. امسال شروع بهکار چهار سالن سینما را شاهد خواهیم بود.»
او به پوستر این برنامه هم اشاره کرد و گفت: «پوستر سیوهشتمین سالگرد انقلاباسلامی با شعار گفتمان انقلاب اسلامی، زمینهساز امنیت پایدار و تحقق اقتصاد مقاومتی تهیه شده است.»
او دربارهی جشنوارهی قصهگویی هم گفت: «این جشنواره در دو بخش رقابتی و جنبی برگزار میشود که در آن57 برگزیده شامل20 مربی کانون، پنج قصهگوی آزاد، 10 پدربزرگ و مادربزرگ، 11 نوجوان، سه قصهگوی فراگیر و هشت قصهگوی رضوی حضور دارند.»
برپایی ششمین نمایشگاه دوسالانهی هنرهای تجسمی اعضای کانون، یکی دیگر از برنامههایی است که حاجیان زاده به آن اشاره کرد و ادامه داد: «حضور مربیان قصهگوی کانون در مدارس، برپایی نمایشگاه تولیدات کانون و حضور گروههای نمایشی کانون در سیوپنجمین جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر و تجهیز کتابخانههای مدارس، مساجد و بخش کودکان بیمارستانهای تهران، از دیگر برنامههای این کمیته در سیوهشتمین سالگرد پیروزی انقلاب است.»
مدیرعامل کانون، همچنین به برنامههای دیگر اشاره کرد و گفت: «برگزاری مسابقهی عکس و فیلم در پورتال کودک24، مسابقهی اینترنتی «مسیر پیروزی درکلام آسمانی» درسایت مسابقههای کانون، نمایش نیمبهای فیلمهای کودک و نوجوان در سینماهای کانون سراسرکشور، اجرای رایگان تئاتر در برخی کتابخانههای کانون سراسر کشور و اجرای تئاتر بهشکل نیمبها در مرکز تئاتر کانون تهران و سفر تریلی سیار کانون به استانهای گلستان، سمنان از جمله برنامههای روزهای دهه فجر خواهد بود.»
حاجیانزاده به نمایش رایگان فیلم سینمایی «بچهی اینجا» درسالنهای سینماکانون خوزستان اشاره کرد و گفت: «این فیلم با محور زندگی شهید بهنام محمدی، مدافع نوجوان خرمشهر تهیه شده است.»
او ادامه داد: «حضور بر مزار شهدا، دیدار با خانوادهی شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم، برگزاری 940 مراسم جشن و شادی در مراکز فرهنگیهنری کانون، برگزاری نمایشگاه آثار اعضا و مربیان، شرکت در راهپیمایی 22 بهمن، و عضویت رایگان کودکان و نوجوانان در مراکز کانون ازدیگر برنامههای این روزهای کانون خواهد بود.»
هم اکنون در مؤسسهی فرهنگی هنری صبا
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فریبا خانی:
میخواهم برایت قصهای بگویم؛ از زمانی که کوچک بودم و همراه مادربزرگم از کوچههای تنگ عبور میکردیم، ماشینها کم بودند، آنقدر که هراسی از قدمزدن در این کوچهها نداشتیم.
میخواهم برایت قصهای بگویم؛ زمانی که ما در کنار سقاخانه میایستادیم و به یاد امام حسینع آب مینوشیدیم. سقاخانه محیط عجیبی بود؛ یک فضای کوچک معنوی. قفلهای رنگیرنگی روی پنجرهی فلزی آن، نشان آرزوهای رهگذرانی بود که آنها را به یادگار گذاشته بودند.
ظرفهای برنجی برای آب نوشیدن و شمایل امام حسین(ع) و دیگر یاران مظلومش... اما اینبار دربارهی سقاخانهای حرف میزنیم که یک جنبش هنری است. جنبشی که نامش را از سقاخانه که نماد فرهنگی ایرانی و اسلامی است گرفته.
نمایشگاه «سقاخانه: یک جنبش ملی»، شنبه، هشتم آبانماه در مؤسسهی صبا (66694508)، افتتاح شد و تا 29 آبان 95 برپاست.
در این نمایشگاه آثار هنرمندانی همچون حسین زندهرودی، صادق تبریزی، ناصر اویسی، مسعود عربشاهی، جعفر روحبخش و همچنین زندهیادان فرامرز پیلارام، ضیاءالدین امامی و منصور قندریز را میبینیم. هنر سقاخانه چگونه شکل گرفت؟
سالها قبل، سالهایی که هنرهای سنتی مثل نگارگری، تذهیب، کاشیکاری، خوشنویسی و... در ایران رواج داشت، دانشکدههایی در ایران تأسیس شد و عدهای از معلمان و استادان غربی در این دانشکدهها به تدریس هنر غربی پرداختند.
دانشکدهی هنرهای تزئینی در ایران، هنرهای بومی و قدیمی ایران را یادآوری میکرد؛ اما دانشکدهی هنرهای زیبا سبک و سیاق نقاشی در سراسر جهان را آموزش میداد.
حالا دانشجویانی در حال درسخواندن بودند که دلشان میخواست بین هنرهای ایرانی و اسلامی و هنر غرب رابطهای ایجاد کنند و با استفاده از این دو شیوه راه تازهای پیدا کنند. هنر سقاخانه در واقع بهخاطر این نیاز شکل گرفته است.
کریم امامی برای نخستین بار در مقالههایش برای این هنر نام سقاخانه را انتخاب کرد. مهدی حسینی در معرفی این هنر در کتابی که به مناسبت نمایشگاه سقاخانه، یک جنبش ملی تهیه شده است، از دانشجویانی که در دانشکدهی هنرهای تزئینی درس میخواندند و بهنوعی در شکلگیری هنر سقاخانه نقش داشتند مثل منصور قندریز، حسین زندهرودی، فرامرز پیلارام صادق تبریزی و مسعود عربشاهی... نام برده است.
اثر جعفر روحبخش
او مینویسد: «حس مشترکی میان این جوانان وجود داشت که کوشش مینمود مسیری برای رهیافت و اشراف به شیوهای که با گذشت فرهنگی پیمان داشته و در عین حال منطبق با دنیای متحول معاصر باشد ایجاد نمایند.»
حالا ما در نمایشگاه سقاخانه، یک جنبش ملی هستیم و در یک روز پاییزی. پوستر نمایشگاه کاری از منصور قندریز است. این هنرمند عمر کوتاهی داشت و در سیسالگی در اثر تصادف در جادهی چالوس جان خود را از دست داد. اما در همان عمر کوتاهش با نوشتن مقالهها و کارهایی که کرد، تأثیرگذار بوده است.
این هنرمند، با استفاده از نشانههای سنتی ایرانی در ترکیببندیهای تازه، اثرهای متفاوتی خلق کرده است. در آثار زیبای حسین زندهرودی علاوه نشانههای ایرانی، حضور خط را هم مشاهده میکنیم. خط و عددهای پی در پی... میتوان مدتها روبهروی آثار زندهرودی بایستیم و خسته نشویم و رمزگشایی کنیم.
در این نمایشگاه چند اثر از فرامرز پیلارام را هم میبینیم. او خوشنویس و یکی از نقاشان سبک سقاخانه است. او با استفاده از مُهرهای قدیمی و خط، آثار زیبایی خلق کرده است.
اثر حسین زندهرودی
پیلارام در دوران نوجوانی گهگاه به دهکدهی «کهک» میرفت و با کارگاههای کرباسبافی، مراحل رنگکردن کلافها و انواع کارهای دستی روستائیان آشنا شد. کرباسهای رنگین، نقوش و جدولبندیهای آنها در کارهایش تأثیر داشت.
ناصر اویسی هم یکی دیگر از هنرمندانی است که در این نمایشگاه از او آثاری میبینیم. خورشید خانمهای زیبا، اسبهای تنومند و استفاده از خط از ویژگیهای آثار اویسی است.
صادق تبریزی یکی از اولین کسانی است که نقاشیخط را ابداع کرد. آشنایی او با مینیاتور و استفاده از این هنر در نقاشی یکی از ویژگی کارهای اوست.
از جعفر روحبخش هم آثار زیبایی میبینیم. آشنایی او با هنر سنتی و مینیاتور از ویژگیهای این هنرمند است. آثار ضیاءالدین امامی از فارغالتحصیلان هنرکدهی هنرهای تزیینی هم یادآور سنتهای اصیل ایرانی نظیر قلمکاری، فرش، خوشنویسی، نگارگری و تذهیب است.
اثر ناصر اویسی/ عکسها: محمود اعتمادی
کتابخانهی آفتاب
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - معرفی کتاب:
بیرون با نزدیکشدن شب دمای هوا بهسرعت پایین میرفت و به همین زودی به ۲۰ درجه زیر صفر رسیده بود. توی کلبه هوا چند درجهای بالای صفر بود، اما باز هم انقباض مرگ جسد اینار را رها نمیکرد.
زیگ خیره ماند و خیره ماند. او هم روی صندلی یخ زده بود و منتظر بود پدرش از جا بلند شود، باز لبخند بزند و شروع کند به حرفزدن، اما اینطور نشد. میگویند مردهها قصهای ندارند، ولی اشتباه میکنند. حتی مردهها هم قصهای دارند.
رمان «ششلول» دربارهی مبازره برای بقاست، در سرمایی استخوانسوز. داستان در قطب شمال میگذرد. پدر زیگ در راه خانه بر اثر سرما جان خود را از دست میدهد. زمانی نمیگذرد که مرد عظیمالجثهای با اسلحه به کلبهشان میآید و دربارهی سهمش از طلای دزدیدهشدهای صحبت میکند.
زیگ از موضوع طلاها خبر ندارد، ولی میداند جایی در کلبه ششلولی پنهان است. فکر زیگ مشغول شده است: این مرد خرسمانند کیست؟ ماجرای طلاها چیست؟ آیا میتواند پیش از مرد شلیک کند و جان خودش و خانوادهاش را نجات دهد؟
نویسندهی این رمان 239 صفحهای «مارکوس سدویک» است و «آرزو احمی» آن را ترجمه کرده است. انتشارات پیدایش (66401514) آن را با قیمت 17هزار تومان در مجموعهی «رمانهایی که باید خواند» منتشر کرده است.
حلزونهای پیرتر همیشه پچپچکنان برای بقیهی حلزونها توضیح میدادند: «سنجاب جیغ میزند و از شاخهای به شاخهی دیگری میپرد. سهره و زاغ بهسرعت پرواز میکنند، یکی آواز میخواند و یکی قارقار میکند. گربه و سگ باسرعت میدوند، یکی میومیو میکند و یکی واقواق.
ولی ما حلزونها آهسته و بیصدا هستیم. زندگی همین است دیگر، نمیتوان آن را عوض کرد.» اما میان حلزونهای چمنزار حلزونی بود که با وجود اینکه زندگیِ خیلی آهسته و همیشه پچپچی حلزونی را قبول کرده بود، باز هم میخواست دلیل آهسته بودنش را بداند.
«کشف بزرگ حلزون» ماجرای حلزونی است پر از سؤال. او میخواهد بداند که چرا آهسته راه میرود و چرا اسم ندارد. حتی وقتی حوصلهی بقیهی حلزونها سر میرود، او دست از سؤالهایش برنمیدارد و به دنبال جواب آهسته راه میافتد.
نویسندهی این داستان «لویس سپولودا» است و مترجم آن «محیا کربلایی». کتابهای دارکوب (87762740) این کتاب 80 صفحهای را با قیمت 10هزار تومان منتشر کرده است.
مدتی دربارهی اسلحه فکر نکردم تا اینکه شبی سگهای وحشی به پای صخره آمدند و زوزه سر دادند. صبحهنگام رفته بودند، اما نه چندان دور. در طول روز آنها را دیدم که دزدانه در میان بوتهها میگردند و مراقب من هستند.
شب آن روز دوباره به طرف دماغه آمدند. من آنچه را که از شامم باقی مانده بود زیر خاک کرده بودم. اما آنها در حالی که خرخر میکردند آن را بیرون کشیدند و سر تکههای غذا با هم کشمکش کردند.
بعد در حالی که هوا را بو میکشیدند اطراف صخره به آمدورفت پرداختند، زیرا میتوانستند بوی مرا استشمام کنند و میدانستند که جایی نزدیک آنها هستم.
«جزیرهی دلفینهای آبیرنگ» مشهورترین کتاب «اسکات اودل» است؛ داستان دختر 12سالهای به نام کارانا که در جزیرهای در اقیانوس آرام تنها زندگی میکند. کارانا و برادر کوچکترش، رامو، تنها جاماندگان کشتی نجاتی هستند که تمام ساکنان جزیره را با خود برده است.
در مدت کوتاهی رامو به شکل دردناکی از بین میرود و کارانا در جزیره تنها میشود. او 18 سال در جزیره تنها زندگی میکند و کمکم یاد میگیرد برای خودش غذا پیدا کند، لباس درست کند، سلاح بسازد و...
مترجم این رمان کلاسیک 184 صفحهای «منوچهر آتشی» است و کتابهای پرندهی آبی (انتشارات علمی و فرهنگی 88774569) آن را با قیمت 9هزار تومان منتشر کرده است.
داستان ابرمردی اسطورهای که نیمی انسان است و نیمی اهریمن. «مردی از تبار اژدها» عنوان جلد دوم از مجموعهی «پتش خوآرگر» است که بر مبنای اوستا و بندهش نوشته شده است.
جلد اول این مجموعه «حماسه سرآغاز» نام دارد. نویسندهی این داستانها «آرمان آرین» است و نشر افق (66413367) این جلد را در 440 صفحه به قیمت 19500 تومان منتشر کرده است.
... غرید: «پیغامتان چیست؟! آن را به من بدهید و گورتان را گم کنید...»
راهبر خود-روشن نگاهش کرد و با متانت پاسخ داد: «پیامی است بس محرمانه... چنان که چشم کسی در این جمع جز اربابت توان خواندن آن را نخواهد داشت!»
دیوها خرناس کشیدند و شلوغ کردند تا دیو سپید بر مداری کوتاه گرد آنها به چرخش افتاد و غرید: «پیغام را بده و بعد مثل یک جوجهمرغ خوب بال بزن و برگرد همان جا که بودی تا آن بالهای خوشگلت را برای شام شبم به سیخ نکشیدهام.»
رفقایش خندیدند و چنگالهایشان را آمادهی نبرد کردند. پیدا بود که بههیچوجه یارای صبوری بیش از آن در برابر این مهپیکران آسمانی را ندارند و با یک جهش آنها را خواهند بلعید، اما راهبر بالداران دیگر بار و به امید انجام کار بدون نبرد زمزمه کرد: «برای واپسین بار به شما هشدار میدهم که از مقابل ما کنار بروید!»