جام جم سرا:
*از کودکیهایتان بگویید؟
بعد از چهار پسر به دنیا آمدم؛ در خانوادهای که مادر خانهدار و پدر به شغل آزاد مشغول بود. طبیعی است وقتی همبازی برادرهایم بودم، دنیای من هم پسرانه شد و به کارهای هیجانی علاقهمند بودم. با این حال اهمیت دادن به تحصیلات در خانواده ما فراموش نمیشد.
*اهمیت به تحصیلات شما را به کجا رساند؟
با پایان دوره دبیرستان، وارد دانشگاه شدم و در سال ۱۳۷۸ در رشته جغرافیا و برنامهریزی شهری از دانشگاه آزاد زاهدان با معدل الف فارغالتحصیل و برای گذراندن دوره کارآموزی در امور اتباع خارجی مشغول به فعالیت شدم. دوره کارآموزی که به پایان رسید، در همین مرکز پذیرفته شدم و شروع روزهای سخت کاریام به دلیل تفاوت سطح تحصیلات من و سایر کارمندان رقم خورد.
نزدیک به دو سال از آن روزها میگذشت که برای مقطع کارشناسی ارشد در همان رشته تحصیلی در استان خراسان شمالی پذیرفته شدم و سختی کارم دوچندان شد چراکه برای پوشش دادن به تمام زوایای زندگی، مدام در مسیرهای مختلف در حرکت بودم. در تمام این دوره کارم را با جدیت دنبال و به آن عشق میورزیدم.
با حضور در هر مجموعه کاری این اصل را فراموش نمیکردم و به هیچ عنوان کمکاری را نمیپذیرفتم. شاید به همین دلیل بود که بر اساس دیدگاه استاندار سیستان و بلوچستان در دولت تدبیر و امید، درخصوص این که زنان توانمند نیز باید در حوزه مدیریتی ظاهر شوند، از میان ۸۰ الی ۹۰ زن جزو دو نفری بودم که برای عنوان فرمانداری در سیستان و بلوچستان انتخاب شدم. از این رو با جرأت میگویم به غیر از توان و پشتکارم، هیچ عامل دیگری مرا به موقعیت فعلی نرساند.
*آیا جایگاه شغلی شما در مقایسه با همسرتان، زندگی مشترکتان را تحت تأثیر قرار نداده است؟
در سال ۱۳۸۰با مردی که اهل تهران بود، ازدواج کردم. با وجود این که در آن زمان در ارگان دولتی مشغول به کار بودم با همسرم که مهندس کامپیوتر بود و شغل آزاد داشت، هیچ مشکلی نداشتیم و حتی بارها گفتهام موفقیتهای شغلیام جز با وجود خانواده پدری و همسرم امکانپذیر نمیشد. من قبل از این که فرماندار هامون شوم نیز کارشناس موفقی بودم اما با این حال بین کار و زندگیام منافاتی وجود نداشت و به هیچ عنوان یکی را مانع دیگری نمیدانستم بلکه زندگی و کارم را در کنار یکدیگر پذیرفتم با این امید که من هم مانند هر انسان دیگری در آینده پیشرفت بهتری خواهم داشت و حالا یقین دارم یکی از دلایل موفقیت امروزم، همسرم بوده و نتیجه تعامل و همکاریام با او، مرا به این مرحله و موقعیت رسانده است.
*پدر و مادرتان را تا چه حد در رسیدن به این موفقیت سهیم میدانید؟
مادرم را حتی ذرهای از موفقیتم دور نمیبینم. امروزه با داشتن تنها یک فرزند، از بسیاری امور زندگی باز میمانیم اما او با وجود هفت فرزند، خللی به وظیفه مادریاش راه نداد و همه ما فرزندان را به مدارج علمی و جایگاههای ورزشی شایسته رساند.
پدرم راننده بود و بیشتر لحظههایش در جادهها سپری میشد اما نقش پدریاش را بخوبی ایفا میکرد و بار اقتصادی خانواده پرجمعیتمان را به دوش میکشید و در این بین مادرم بود که جای خالی او را برایمان پر میکرد.مطمئن هستم اگر امروز موفقیتی کسب کردهام، حاصل تعلق خاطر پدر و مادرم نسبت به یکدیگر و نقش مهمی است که آنها در زندگیام ایفا کردهاند.
هیچ گاه از به زبان آوردن این جملات احساس شرم نمیکنم زیرا معتقدم در جامعه نباید همه افراد دکتر و مهندس باشند. همان طور که یک جامعه به فرماندار نیاز دارد، راننده هم میخواهد. هر زمان که از پدر و مادرم صحبت میکنم، لذت میبرم زیرا میدانم اگر پدرم مهندس و مادرم پزشک بود و من امروز فرماندار میشدم، کار شاقی انجام نداده بودم زیرا با داشتن موقعیت اجتماعی خوب و تمکن مالی آنها، چندان دور از انتظار نبود اما سربلندم از این بابت که پدر و مادرم مرا از دل سختیها و کاستیها به این موقعیت رساندهاند و به این سابقه خانوادگی افتخار میکنم.
*اگر بخواهید یکی از خصوصیات مادرتان را در خود تقویت کنید، آن خصوصیت کدام است؟
همیشه مادرم را در کنار مفهوم ازخودگذشتگی میبینم. او در تمام شرایط آسایش خود را فدای فرزندانش میکرد و هر زمان که شرایط بهتری برایش رقم میخورد، خودش را کنار میکشید و ما را به آن سمت هدایت میکرد. او از هجمههایی که در استانمان وجود داشت و ممکن بود به ما آسیب برساند، صیانت و تربیت فرزندان در آن شرایط سخت را به نحو احسن دنبال کرد.
*شما برای فرزندتان چقدر تلاش میکنید؟
فرزندم سه سال و نیم دارد و روزهایش را با پرستار سپری میکند اما به محض این که کارم به پایان میرسد و به خانه میروم، خستگیهای طول روز را فراموش میکنم و او را به پارک میبرم، با او صحبت و بازی میکنم و شبها در آغوش من به خواب میرود. نمیخواهم به روح و جسم او لطمهای وارد شود همان طور که همسرم نیز این دیدگاه را دارد؛ به همین دلیل سعی میکنم از وظایف مادریام نسبت به فرزندم دریغ نکنم.
*دستپختتان چطور است؟
شاید فرصت رسیدگی به تمام امور منزل را نداشته باشم و از آشپزی کردن غافل بمانم اما با این وجود خورش فسنجانم باب طبع همه است و مادرم با وجود این که سابقه آشپزیاش از من بیشتر است، همیشه از خورش فسنجانم تعریف میکند.
*مهمترین آموزهای که دوست دارید فرزندتان از شما به یادگار داشته باشد، چیست؟
به فرزندم با رفتار و گفتارم میآموزم برای رسیدن به فردای بهتر، گذشتن از لحظههای فعلی اجباری است.
*چه آرزویی دارید؟
برای خودم هیچ آرزویی ندارم اما سرمایه زندگی هر مادری فرزندش است و من هم مانند همه مادران، آرزویم این است که سعادت و پیروزی «ارشیا» را ببینم و آینده روشنی داشته باشد.
*بزرگترین مشکلی که ساکنان استان با آن مواجه هستند، چیست؟
فاصله زمانی ۲۴ ساعته از استان ما تا پایتخت و بیکاری از عمدهترین مشکلاتی است که ساکنان استان ما با آن مواجه هستند و قاعدتاً این فاصله مسافتی باعث میشود توجه کمتری به این استان معطوف باشد. علاوه بر این مشکل خشکسالی تالاب هامون و عبور و مرور غیرقانونی اتباع خارجی که تقریباً از سال ۱۳۵۷ تا به امروز ادامه دارد، در استان ما ریشه دوانده است.
*گمان میکنید عمدهترین مشکلی که زنان حوزه مسئولیتی شما دچار آن هستند، چیست؟
باور من این است که زنان فرهیخته، زنان تحصیلکرده، زنان در سطح متوسط و زنان فقیر از لحاظ فرهنگی و اقتصادی، هر کدام مشکلات خاص خود را دارند اما زنان منطقهای که مسئولیت آن برعهده من است، از مشکل اقتصادی رنج میبرند و به تبع همین موضوع از لحاظ فرهنگی نیز در سطح قابل قبولی قرار ندارند. همین عامل دوسویه باعث شده که موج بیکاری به معضلی تبدیل شده که زنان ما را تحت تأثیر قرار داده است و با وجود این که حتی بسیاری از آنها تحصیلات قابل قبولی دارند، اما مسافتهای طولانی، آنها را از ادامه تحصیل باز میدارد.
*به عنوان نماینده عالی دولت در شهرستان هامون برای بهبود شرایط و ارتقای جایگاه آنها چه برنامهای دارید و فکر میکنید چه اندازه در به سرانجام رسیدن این برنامهها موفق خواهید بود؟
اعتقاد دارم اگر مشکلات اقتصادی خانوادهها حل شود، اشتغال آنها نیز تسهیل خواهد شد. تلاش میکنم شرایط اقتصادی این منطقه را تغییر دهم تا به این ترتیب خانوادههای استان مادریام وضعیت بهتری را تجربه کنند و این نگاه را برای تمام زنان و مردان این منطقه خواهم داشت.
من به تنهایی از پس تمام این برنامهها برنخواهم آمد و باید با کمک زنجیرهای از مسئولان و البته با حفظ سلسله مراتب، برنامهای مدون داشته باشیم تا افق اهداف را بشناسیم و به سوی آن گام برداریم.(افکارنیوز)
جام جم سرا به نقل از مردمان: برای اینکه بتوانید از یک رابطه سالم و زیبا لذت ببرید باید از برخی کارها پیش از نزدیکی دوری کنید:
۱. زیاد غذا نخورید
زیاد غذا خوردن باعث میشود احساس سنگینی و خواب آلودگی کنید مخصوصاً اگر غذایتان حاوی مقدار زیادی کربوهیدرات مثل برنج باشد. به جای غذاهای سنگین بهتر است کمی میوه یا آجیل و مقدار زیادی آب بخورید که سطح انرژیتان را هم بخوبی بالا خواهد برد.
۲. از مصرف نوشیدنیهای انرژی زا خودداری کنید
بااینکه ممکن است تصور کنید که نوشیدن یک نوشابه انرژی زا قبل از رابطه جنسی فکر خیلی خوبی است زیرا میتواند سطح انرژیتان را بالا ببرد اما این نوشابهها سرشار از قندند که فقط برای مدتی کوتاه سطح انرژیتان را بالا برده و بعد شما را بسیار خستهتر از قبل خواهد کرد.
۳. با همسرتان بحث و جدل نکنید
بحث و جدل بین زوجها مخصوصاً بعد از چند سال اول ازدواج که دو طرف تازگی خود را برای هم از دست میدهند مسئلهای عادی است اما این بحثها و مشاجرات قبل از رابطه جنسی همه چیز را بدتر خواهد کرد. به عبارت دیگر اگر مشاجرهای کردهاید به فکر رابطه به بهانه آشتی نباشید چون شاید به نظر برسد که هر دوی شما آن مشاجرات را فراموش کردهاید اما باز هم ممکن است جایی در مغز شما یا همسرتان بخشی از آن باقی مانده باشد و میل و انگیزه شاد کردن خود و همسرتان را از دست بدهید.
۴. قرص نعنا نخورید
با اینکه بوی بد دهان یکی از بدترین وضعیتهایی است که قبل از رابطه جنسی میتوانید داشته باشید و خوردن قرص نعنا میتواند به بهبود این وضعیت کمک کند اما استفاده از این قرصها قبل از ارتباط جنسی چندان خوب نیست. منتول (menthol) موجود در قرصهای نعنا سطح تستوسترون را در بدنتان کاهش داده و درنتیجه میل جنسیتان را کم میکند. برای از بین بردن بوی بد دهان، میتوانید مسواک زده یا از شویندههای دهان استفاده کنید.
۵. بر استرس و اضطراب خود قبل از رابطه غلبه کنید
استرس زیاد نابودکننده زندگی جنسی شماست. استرس و اضطراب میتواند موجب اختلالات جنسی مختلفی مثل اضطراب عملکرد و یا در بعضی موارد اختلال نعوظ شود. اگر خیلی استرس دارید که در این حالت به ایجاد رابطه اقدام کنید، چند دقیقه قبل از رابطه مدیتیشن و کسب آرامش کنید، یا از همسرتان بخواهید کمی ماساژتان بدهد. مصرف بیشتر میوهها و سبزیجات هم میتواند در بهبود این وضعیت کمکتان کند.
۶. زیاد به بدنتان توجه نداشته باشید
دیدن عکسها و فیلمهای مربوط به سوپراستارها و سوپرمدلها، فشار بسیار زیادی به افراد وارد میکند زیرا خیلیها دوست دارند از نظر ظاهری ایدهآل به نظر برسند و وقتی نتوانند خود را به آن صورت درآورند دچاد یاس و اضطراب خواهند شد. قبل از این که به فکر رابطه جنسی باشید فکرهایی مثل «چرا هیکلم بهتر از این نیست؟» یا «چرا شکمم اینقدر چربی دارد» را کنار بگذارید و فقط از لحظۀ بودن با همسرتان لذت ببرید و اجازه ندهید فکرهای منفی میل جنسیتان را از بین ببرد.
۷. خیلی توقعاتتان را بالا نبرید
اگر تازه ازدواج کردهاید و دفعه اولی است که میخواهید با همسرتان ارتباط جنسی داشته باشید، باید همه اختیار را به زمان بدهید. بدن آدمهای مختلف متفاوت است و باید بگذارید که شناخت شما از بدن همدیگر بتدریج صورت گیرد.
شما زن و شوهرید و یکی از عواملی که باعث میشود زوجین به فکر روابط خارج از زناشویی نیفتند همین است که از رابطه با همسرشان چنان که دوست دارند لذت ببرند |
اگر توقعاتتان خیلی بالا باشد و در آن ارتباط جنسی برآورده نشود، فقط موجب پایین آمدن اعتماد به نفس خودتان شدهاید که نه تنها برای زندگی جنسیتان بلکه برای کل زندگیتان به هیچ عنوان خوب نیست.
۸. خودارضایی نکنید
برخی افراد برای این که به گمان خودشان مدت ارتباطشان را طولانیتر کرده باشند یا عمل انزال را به تاخیر اندازند، قبل از رابطه، خودارضایی میکنند! غیر از حرام بودن این عمل از نظر دینی، این کار بسیار محتمل است که نتیجه عکس بدهد و نعوظ پیش یا حین رابطه بدرستی صورت نگیرد.
۹. از الگوی همیشگیتان پیروی نکنید
نداشتن خلاقیت و نوآوری در رابطه جنسی، شور و اشتیاق و عشقی را که بینتان وجود دارد روزبروز کمتر میکند. وقتی رابطه جنسی برایتان به شکل عادت یا عملی ماشینی درآید، میل جنسی در هر دوی شما بتدریج کم خواهد شد. هیچ ایرادی ندارد؛ شما زن و شوهرید و یکی از عواملی که باعث میشود زوجین به فکر روابط خارج از زناشویی نیفتند همین است که از رابطه با همسرشان چنان که دوست دارند لذت ببرند. بدین منظور، سعی کنید از حالتها و مکانهای جدید استفاده کنید، خیالپردازیهای همدیگر را برآورده کنید و برای حفظ شور و عشق بین خودتان، وضعیتهای متفاوت را امتحان کنید.
۱۰. نوشیدنی الکلی نخورید و سیگار نکشید
ثابت شده که هم سیگار و هم نوشیدنیهای الکلی موجب کاهش میل جنسی میشوند. کشیدن سیگار جریان خون در بدن را سخت کرده، از آنجا که تحریک جنسی به آن وابسته است، برای بهتر کردن زندگی جنسی خودتان هم که شده باید از آن دوری کنید. با اینکه برخی افراد تصور میکنند مشروبات الکلی تحریک کننده هستند، از نوشیدن آن نیز باید پرهیز کنید چون این نوشیدنیها کارایی جنسی را پایین میآورد. اگر قبل از رابطه میل به خوردن دارید میوه و سبزیجات بخورید که قدرت باروری را بالا میبرد. جام جم سرا پیشتر و در نوشتارهای دیگری برای افزایش کارآیی جنسی روش تمرین دادن عضلات مرتبط (بخصوص با انجام تمرینات کگل) را برای زوجین منتشر کرده. میتوانید از طریق کادر جستوجو در گوشۀ بالا/چپ سایت آن مقالات را نیز بیابید و بخوانید. همچنین به یاد داشته باشید کار کردن روی عضلات دست و پا نیز به بهتر کردن زندگی جنسیتان کمک میکند.
۱-رابطه جنسی یکی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد است (بعد اقتصادی، بعد عاطفی، بعد فکری، بعدجنسی). رابطه جنسی مساله عجیب و غریب و چندش آوری نیست که خانوادهها درباره آن بیتوجه باشند. با این حال و متاسفانه بسیاری از خانوادهها در آموزش مسائل جنسی هم برای خود و هم برای فرزندانشان کوتاهی میکنند.
۲- خانمها توجه کنند که رابطه جنسی یک قسمت از رابطه زن و مرد است و قسمت شروع هم هست. باید درباره آن واقع بین باشند. آقایان هم توجه کنند که رابطه جنسی تنها رابطه بین زن و مرد نیست.
۳- رابطه جنسی یک رفتار است ولی پانتومیم نیست و باید در رابطه جنسی هم، از کلام و بیان استفاده کرد. باید به طرف مقابل گفت و از او شنید که برای داشتن رابطهای لذتبخش به چه چیزی نیاز داریم یا او چه نیازهایی دارد.
۴- باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی که از بچگی در ذهنهایمان نقش بسته باید با مطالب جدید علمی عوض کنیم تا رابطهمان به جای لذتبخش بودن به خرافات تبدیل نشود.
۵- هیچ وقت از رابطه جنسی به عنوان سلاح استفاده نکنید (گاهی برخی رفتاری از خود بروز میدهند که همسرشان فکر میکند رابطه جنسی یک اسلحه در دست طرف مقابل است و او از رابطه جنسی برای رسیدن به بعضی از خواستههای خود استفاده میکند) البته شاید این کار در ابتدا مفید به نظر برسد ولی اثرات تخریبی آن در آینده نزدیک تمام ابعاد زندگی آن دو را در بر خواهد گرفت.
۶- برای داشتن یک رابطه جنسی موفق باید اضطرابها و ترسها کنار گذاشته شود. مهمترین آنها ترس از بچهدار شدن طی رابطه جنسی است، این ترس میتواند به صورت کاهش یا حتی عدم لذت جنسی در زن، انزال زودرس در مرد و بسیاری مشکلات دیگر بروز کند. اینکه میگویند تا ازدواج کردی بچه دار شو کاملاً تحریف شده است. ابتدا باید اجازه داد وجوه مختلف ارتباطی بین زن و مرد (با چاشنی رابطه جنسی لذتبخش) آرام آرام مستحکم شود.
۷- خانمها معمولاً نگران رابطه جنسی در شب زفاف هستند. مسائلی از قبیل اینکه آیا درد دارد؟ آیا خونریزی زیاد خواهد بود؟ و... لازم است آقایان بدون توجه به خرافات شب زفاف و... شب اول زندگی مشترک را به رضایت همسر خود اختصاص دهند و سعی نکنند با اجبار و اذیت اهداف خود را دنبال کنند؛ در غیر این صورت چه بسا همین بیتوجهی عواقب وخیمی را در زندگی آینده آنها پیش میآورد.
۸- رابطه جنسی تنوع زیادی دارد و هیچ ارتباطی «به شرط رعایت بهداشت و سلامت» آن، از نظر علمی و حتی شرعی مضر نیست. پس زن و مرد با مشورت همدیگر میتوانند شکلهای متفاوت ارتباطی را امتحان کنند و آنها را که هر دو طرف لذتبخشتر یافتند، ادامه دهند و بقیه شکلها را متوقف کنند. فهمیدن اینکه طرف مقابل از چه چیزی لذت میبرد هنر است و زن و مرد هر چه هنرمندتر باشند زندگی خوب و لذتبخشتری خواهند داشت.
۹- کانال واژن، حفرهای روی هم خوابیده است که بعد از ازدواج طول و قطر آن با آلت تناسلی همسر تطابق پیدا میکند؛ بهتر است آقایان و خانمها استرس این موضوع را از خود دور کنند و به نکات دیگر و مهمتر ارتباط جنسی توجه کنند.
۱۰- برعکس آقایان که معمولاً فقط از طریق نزدیکی به اوج لذت جنسی میرسند، خانمها از طرق دیگر مثل لمس و حرفهای همزمان عاشقانه و مانند اینها هم میتوانند به لذت برسند. این موضوع را از این بابت گفتیم که آقایان مضطرب نباشند که آیا خانم هم مثل من لذت میبرد و یا چکار کنیم که با هم به اوج برسیم (خصوصاً در اول ازدواج معمولاً این امر شدنی نیست و بتدریج صورت میگیرد).
۱۱- استفاده از مواد مخدر، مواد نیروزا و غیره هیچ اثر مثبتی بر روی رابطه جنسی ندارد و بسیاری از آنها در آینده، چه بسا صدمات برگشت ناپذیری را سبب خواهد شد؛ بهتر است هر مشکلی در معاشقه پیدا کردید سریعاً به پزشک خود اطلاع داده و درمان متناسب را بگیرید. رابطه جنسی را مسئلهای بیاهمیت تلقی نکنید. (زوجها)
برنامه صبحگاهی که توسط بچههای یکی از کلاسهای چهارم برگزار میشود هم سرحالی مضاعفی به آنها میبخشد و همه آنها میدانند امروز قرار است در هر کدام از زنگهای مدرسه چه درسی را با کدام معلم بگذرانند و کدام مباحث قرار است تدریس شود. همه چیز خوب پیش میرود و پس از تمام شدن برنامه صبحگاهی، بچهها به صف راهی کلاسهایشان میشوند. ناگهان احمد که در کلاس پنجم درس میخواند با موی شانه نکرده، صورت نشسته، ناخن نچیده، کیفی که نصف کتابهایش در آن نیست و ذهنی که اصلا به خاطر ندارد امروز قرار است کدام درسها را داشته باشند دواندوان از آن دورها پیدایش میشود و خود را به در مدرسه میرساند.
به هر سختی که هست خود را از مامورانی که اسم بچههای تاخیری را مینویسند میگذراند، ناظم را میبیند ولی هزار و یک فیلم از خودش درمی آورد تا ناظم او را نبیند، به سرعت به سمت کلاسش میدود و میبیند بچهها سر کلاس نشستهاند، ولی خوشبختانه هنوز معلم وارد کلاس نشده و او میتواند بدون شماتت شنیدن داخل شود و پشت میزش بنشیند. بغل دستیاش شروع به مسخره کردنش میکند، چون احمد تنها شاگرد کلاس است که شنبهها با صورت نشسته و موی شانه نکرده، ناخنهای نچیده و لباسهای چروک که بوی غذا میدهند وارد کلاس میشود.
احمد قلدرانه بر سر بغلدستیاش فریاد میکشد و او را ساکت میکند. در همان لحظه معلم وارد کلاس میشود و همه بچهها به احترامش از جای برمیخیزند. اول صبح است و او میخواهد تکالیف بچهها را ببیند. وای! باز مصیبت احمد شروع شد. امروز دیگر چه دروغی از خودش دربیاورد؟ بگوید مادرش مریض بوده، پدرش بیمارستان بوده، مادربزرگش از مکه آمده، برق نداشتهاند، لوله آبشان ترکیده بوده، خبر فوت اقوام را شنیدهاند، مهمان داشتهاند یا...؟ نه، اینها کارساز نیست! معلم دیگر او را شناخته و احمد به خوبی میداند حنای چاخانهایش دیگر رنگی ندارد. پس خود را برای شماتت شدن آماده میکند.
وضع خواهر احمد که دو سال کوچکتر از اوست هم بهتر از این نیست. آن دختر سوم دبستانی هم به بینظمی و نامرتبی عادت کرده و دائما مورد بازخواست انضباطی قرار میگیرد. احمد و خواهرش از مدرسه متنفرند، زیرا برای آنها به معنای محیط توبیخ و عذاب است. آنها نمیدانند چرا به مدرسه میآیند و هنوز دلیل درس خواندن را متوجه نشدهاند.
وقتی وارد خانهشان میشوی و از نزدیک پدرومادرشان را میبینی، در مییابی که چرا این دو بچه تا این اندازه به نامرتبی عادت کردهاند. پدر خانواده که کارمند است صبحها از خانه خارج میشود و صبحانه را در اداره همراه سایر همکاران میخورد، اما وای از مادرخانواده! او هیچ صبحی را زودتر از ساعت 9 از خواب بلند نمیشد. برایش اهمیتی ندارد دو بچه مدرسهای دارد که باید راس ساعت 6 صبح از خواب بسیار شوند، صبحانه بخورند، لباسهای از پیش اتوشدهشان را به تن کنند، حاضر و آماده شوند و به مدرسه بروند. اصلا مادر خانواده با ارزش درس خواندن آشنا نیست. تنها چیزی که هنگام صبح برای او ارزش دارد، این است که به اندازه کافی بخوابد تا کسری خواب نداشته باشد. تازه هنگام ظهر راهی آشپزخانه نامرتبش میشود تا چیزی بخورد و به فکر غذایی باشد که قرار است به عنوان ناهار به خانواده بدهد. او از قبل برای غذای امروز برنامهریزی نکرده و به همین دلیل ایده خاصی ندارد. به هر غذایی که فکر میکند، متوجه میشود یکی از مواد در خانه موجود نیست. وای! دو ساعت دیگر بچهها به خانه میآیند و از او غذا میخواهند. راحتترین کار آن است که به رستوران زنگ بزند و پیتزا سفارش بدهد. این تقریبا برنامه یک روز در میانشان است. بچهها اضافه وزن پیدا کردهاند و به هیچوجه با غذای سالم آشنا نیستند. مادر حوصله ندارد برای پختن یک وعده پلو خورش، کلی زمان بگذارد و انرژی صرف کند. درست کردن غذاهای آسان با مواد فریزری آماده که در همه سوپریها پیدا میشود راحتتر است. از دید مادر غذا قرار است فقط شکم را سیر کند و خاصیتش اهمیتی ندارد. بچهها هم کوچکتر از آنند که چیزی به جز مزه غذا را درک کنند و از این رو، با غذاهای آماده هیچ مشکلی ندارند. مادر این خانواده، نمونه یک زن شلخته و نامرتب است.
داستانی که خواندید در برخی خانوادهها رخ میدهد. پدر و مادر چندان مرتب نیستند. بچهها هم با همان نظام رشد میکنند. آنها ارزش درس و کار را درک نمیکنند و مهمترین مسائل زندگی را فقط در رفع غرایز اولیه انسانی میدانند. دانشجویان زیادی را میبینیم که وارد یک دانشگاه غیردولتی سهلالوصول میشوند در حالی که سرسوزنی نمیدانند ارزش درس چیست. یکی دو سال در آن دانشگاه وقت هدر میدهند و زمان خودشان و پول خانواده را به تاراج میبرند، اما از آنجایی که از لحظه اول کوچکترین ارزشی برای دروس تدریس شده در این دانشگاه قائل نبودند، روزی دانشگاه را رها میکنند و دوباره سر خانه اول برمیگردند؛ بدون هیچ برنامهای برای آینده یا افقی در زندگی.
امیدوارم شما جزو این دسته افراد نامرتب و باری به هرجهت نباشید، اما اگر هم هنوز به آن میزان نظم و ترتیب لازم دست نیافتهاید، در اینجا راهکارهایی را به شما معرفی میکنیم که برای مرتب کردن خانه و همچنین نظم بخشیدن به زندگی کمکتان میکنند:
ـ برنامهریزی داشته باشید: یک انسان منظم برای سال، ماه، هفته و روزش برنامهریزی میکند. شما باید بدانید هفته آینده میخواهید چه غذاهایی درست کنید، کدام قسمت از خانه را تمیز کنید، کجاها بروید، چه وسایلی بخرید، چه مبلغ پول خرج کنید، کدام کتابها را مطالعه کنید و چه کارهایی انجام دهید. برنامهریزی شما باید منطقی باشد و در قالب زمان و توانی که دارید، بگنجد. یک دفترچه داشته باشید، برنامههای بلندمدت و کوتاهمدتتان را در آن یادداشت کنید. گاهی آن را مرور کنید تا ببینید کجای مسیرتان را درست رفتهاید یا چه اشتباهاتی داشتهاید تا در آینده عملکرد درستتری داشته باشید.
ـ غیرضروریات را حذف کنید: اگر در خانه وسایلی دارید که هرگز از آنها استفاده نمیکنید، آنها را به دیگران اهدا کنید یا دور بیندازید. وسایل بیاستفاده موجب برهمخوردگی بیشتر خانه شما میشوند و انرژی بیشتری برای نظافت میبرند. آنها را نگه ندارید. حذف این اشیاء بیخاصیت از محیط خانه موجب نظم و ترتیب بیشتر خواهد شد. این امر را در همه موارد زندگیتان رعایت کنید. عادتهای غیرضروری را که فقط وقت شما را هدر میدهند و اجازه نمیدهند به کارهای دیگر برسید، رها کنید. تماشای تلویزیون، پای کامپیوتر و اینترنت نشستن، گشت و گذار در شبکههای اجتماعی، خریدهای مکرر و عاداتی مانند این باید محدود باشند. وقت ارزشمندی را که در این دنیا به شما تقدیم شده، صرف انجام اولویتهای اصلی زندگیتان کنید.
ـ با افراد مرتب و منظم رفت و آمد کنید: هر دوستی که داشته باشید، صفات او را جذب میکنید. اگر نامرتبی نقطه ضعف شماست، پس سعی کنید حتما با افراد مرتب نشست و برخاست بیشتری داشته باشید. وقتی شما به خانه تمیز و منظم آنها قدم میگذارید، ناخودآگاه تمیزی آن خانه بر روحیهتان تاثیر میگذارد و به مرتبکردن خانه خودتان میل پیدا میکنید. همچنین هنگامی که میدانید یک فرد تمیز میخواهد قدم به منزل شما بگذارد، تلاش میکنید زندگیتان را تا سر حد امکان مرتب جلوه دهید. این مساله در مورد تمام جنبههای زندگی صدق میکند. اگر دوستی هدفمند داشته باشید که به شیوهای نظاممند مقاصدش را دنبال میکند، شما هم ترغیب میشوید که اهدافتان را پله به پله دنبال کنید.
ـ کارهایی را که برایتان شیرینترند، اول انجام دهید: معمولا در برنامهریزیهای زندگی میگویند کار سخت را اول انجام بدهید، اما این به شرطی است که تعداد کارها کم باشد. اگر برای مرتبکردن خانه باید 15 کار ریز و درشت را انجام دهید، ابتدا سراغ پنج تای سادهتر بروید و سپس پنج تای کمی سنگینتر. به این ترتیب، خیالتان راحت میشود که اگرچه کارهای سنگین باقی مانده، اما در عوض تعدادشان محدود است.
ـ برای انجام هر کار، محدوده زمانی قائل باشید: اگر فعالیتهایتان را به کندی انجام دهید، از گذشت زمان و انجام کارهای کم کلافه میشوید. هر روز برنامهریزی صحیح و منطقی داشته باشید تا یک سری کارها را از صبح تا شب به انجام برسانید. برای خود جایزههایی قائل شوید.
مثلا اگر امروز توانستید تاساعت 6 اتاق خواب را مرتب کنید و درس بخوانید، میتوانید همراه دوستتان برای پیادهروی به پارک بروید. مطمئن باشید که همین جایزههای ساده میتواند نقش مهمی در انگیزه بخشیدن به شما ایفا کند.
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
درباره چیستی زیبایی، سخنان و نظرات فراوان وجود دارد. این مسأله همواره حالتی معما گونه داشته است، چرا که اشیایی که زیبا دانسته میشوند چنان متنوع هستند که به سختی میتوان یک کیفیت واحد که جملگی در آن مشترک باشند را تعیین کرد. یک شعر زیباست ، یک پرنده زیباست، چنان که یک ترانه، یک رفتارو یک انسان، نیز زیبا هستند. بعضی از فیلسوفان، مشخصاً افلاطون، بر این عقیده استوار بودهاند که «زیبایی» آن کیفیتی است که تمام این اشیاء آن را دارا هستند و به مدد آن زیبا دانسته میشوند. میتوان گفت مشخصه های اصلی زیبایی عبارتند از:
1- ملازم با لذّت است یا اصولاً همان انبساط روانی؛
2- ملازم با مطلوبیت است، یعنی چیز زیبا برای شخص مُدرِک، مطلوبیت و ارزش مینماید؛
3- شگفتانگیزی به ارمغان میآورد.
قرآن کریم، ایمان سرآمد همه آراستگیهای باطنی است؛ یعنی ایمان، مایه زینت و آراستگی روح آدمی است: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ اْلإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ...»( حجرات/7) حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هنگام برشمردن نشانههای پرهیزگاران میفرماید: از نشانههای پرهیزگاران (این است که)... در دینداری نیرومندند، نرمخو و دور اندیش هستند و ایمانی سرشار از یقین دارند. در دانش اندوزی حریص بوده و با داشتن دانش، بردبارند. در توانگری نیز میانه رو بوده و در عبادت، فروتن و در تهی دستی، آراسته (هستند).
هر کس که در این فصل از نهج البلاغه دقت کند، در مىیابد و مىپذیرد که معاویه، درست مىگوید که: «کسى جز على راه فصاحت را براى قریش ایجاد و هموار نکرد. اگر تمام فصحاى عرب در یک مجلس فراهم آیند و این خطبه، خوانده شود، جاى آن دارد که همگى به سجده بیفتند».
ایمان به روح انسان، زیبایی میبخشد و در نقطه مقابل، کفر، شرک و معصیت الهی، مایه زشتی و برهم زدن آراستگی روح آدمی است. با توجه به آیات و روایات، زیبایی وآراستگی به دو دسته تقسیم میشود: زیبایی ظاهر و زیبایی باطن.
امیر کلام و هنر حضرت علی علیه السلام، در مقایسهی انواع زیباییها، زینت باطن را بر زینت ظاهر ترجیح داده می فرمایند: «زینت باطنها، زیباتر از زینت ظاهر است»؛ یا فرموده اند: «زینت به زیبایی و نیکویی صواب و حقیقت است، نه به نیکویی لباس.»
امام علی علیه السلام، بر این مبنا، زیبایی مرد را حلم، وقار، حُسن خلق و رفتار و کردار، عبادت خاشعانه، صدق و راستی معرفی کرده است. بنابراین زیبایی در مکتب علوی به زینتهای صوری و حسی محدود نمیگردد و زیباییهای معقول و فرا حسی را نیز در بر میگیرد.
والاترین زیبایی از نگاه پیشوایان ما حسن اخلاق است، که اثرات مادی و معنوی فراوانی در زندگی انسان دارد. و نه تنها محبوبیت نزد مردم را افزایش می دهد بلکه رضایت خداوند را در پی خواهد داشت؛ امام على علیه السلام در اشاره ای دقیق و لطیف تأثیرعادت به رفتار زیبا را اینگونه شرح می دهند: «عَوِّدْ نَفْسَکَ الْجَمیلَ فَبِاعْتیادِکَ اِیّاهُ یَعودُ لَذیذا؛ خودت را به کارهاى زیبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنى، برایت لذت بخش مى شوند.» و هم چنین می فرمایند : «فى سَعَةِ الاَْخْلاقِ کُنوزُ الاَْرْزاقِ؛ گنج هاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است.»
ایمان به روح انسان، زیبایی میبخشد و در نقطه مقابل، کفر، شرک و معصیت الهی، مایه زشتی و برهم زدن آراستگی روح آدمی است. با توجه به آیات و روایات، زیبایی وآراستگی به دو دسته تقسیم میشود: زیبایی ظاهر و زیبایی باطن.
گفتار و نوشتار و ادبیات زیبا، همراه با ضوابط فصاحت و بلاغت، یکی دیگر از مصادیق زیبایی است، که امیر بیان و پیشوای بلاغت، سرچشمهی آن است. آن حضرت در این باره میفرماید: «زیباترین و بهترین سخن آن است که نظام نیکو آن را آراسته باشد و خواص و عوام مردم آن را بفهمند.»
ابن ابیالحدید، شارح نهجالبلاغه در وصف یکی از خطبههای نهجالبلاغه، می گوید: کسى که مىخواهد به وعظ و نصیحت و بیم دادن و هراسان ساختن، به قصد بیدارى و تنبیه بپردازد، کسى که مىخواهد دلهاى سنگین را به لرزه در بیاورد و چهره واقعى دنیا را نشان بدهد، باید در این خطبه دقت کند و به پیروى از چنین خطبه فصیح و شیوایى سخن بگوید. هر کس که در این فصل از نهج البلاغه دقت کند، در مىیابد و مىپذیرد که معاویه، درست مىگوید که: «کسى جز على راه فصاحت را براى قریش ایجاد و هموار نکرد. اگر تمام فصحاى عرب در یک مجلس فراهم آیند و این خطبه، خوانده شود، جاى آن دارد که همگى به سجده بیفتند».
- نهج البلاغه، خطبه 193؛ حکمت 65
- تحف العقول، ص ۲۱۴.
- شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید معتزلی، ذیل خطبه 212، ج 3، ص 51؛ ج۲۰، ص۲۶۶، ح۹۲
- کافى، ج ۸ ، ص ۲۳.