به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، انسانهای موفق چه تفاوتهایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسانها بیش از دیگران نهادینه شده است؟ اگر این طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟
«اکنون این امکان برایتان فراهم شده است که مهمترین ویژگیهای رفتاری انسانهای موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگیها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست به کار شوید.
فرمول به خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه انسانهای موفق ویژگیهای رفتاریِ معینی دارند.
هر یک از ما تعریف منحصر به فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله اول با پول و ثروت تخمین زده میشود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقتشان را آن گونه که میخواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه انسانهای موفق ویژگیهای به خصوصی مشاهده شده است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت متفاوتی داشتند. با این حال همه آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیتشان شده بود.
انسانهای موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش بردهاند و این ویژگی به آنها کمک کرده است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده میکنید.
۱. به رقابت نیاز دارند
تا کنون فرد موفقی را ندیدهام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوتاند اما هدف همواره بُرد است. انسانهای موفق تشنه کشف راههای خلاقانهای هستند که آنها را در رقابت بالا میکشد و از این که با سرخوردگی نظارهگر باختنشان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه میگیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابتطلبی شما را ترغیب میکند بیشتر از دیگر رقبایتان برای رسیدن به رویاهایتان کار کنید و راههای رسیدن به موفقیت را برایتان هموار میکند.
۲. گذشته را رها میکنند
ویژگی اول یک نتیجه مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباهتان از سرعت پیشرفتتان میکاهد. انسانهای موفق در گذشتههایشان متوقف نمیشوند. آنها درسهای لازم را از گذشته فرا میگیرند و با سرعت به سوی چالشهای بزرگتر حرکت میکنند.
۳. برای پیشرفت انگیزه دارند
انسانهای موفق همواره تلاش میکنند خود را اصلاح کنند. آنها سختگیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچگاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش میکنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.
۴. به جزئیات زیاد توجه میکنند
این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسانهای موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام میدهند به جزئیاتِ آن نیز توجه میکنند.
۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه میدارند
انسانهای موفق یادگارهای موفقیتهایشان را نگه میدارند. نه لزوما برای نمایش دادنشان (گر چه بسیاری این کار را میکنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکنها کافی است.
۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک میکنند
یکی از رایجترین ویژگیهای انسانهای موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیتها بر پایه ارتباطات انسانی بنا شدهاند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.
۷. به خودشان جایزه میدهند
وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی میکنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای سادهای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیتهای بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح میدانید، مقصود این است که از فرسودگیتان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام میدهید.
۸. قدرشناس هستند
تعدادی از مصاحبههایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشتهام به خاطر دارم. آدمهایی بیاندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناسترین آدمهایی بودند که تاکنون دیدهام. به خوبی میدانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونیشان قرار دارند و از این که احساسشان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمیکشیدند.
۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمیشوند
یکی از مهمترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسانهای موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدفشان را گم نمیکنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیانشان تبدیل میشوند.
۱۰. تلاش میکنند اعتبارشان را افزایش دهند
اگر قابل اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برایتان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسانهای موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان میکنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع خود را تغییر نمیدهند.
۱۱. مسئولیتپذیر هستند
حتی درخشانترین موفقیتها هم گاهی ناگریز دچار لغزش میشوند. پذیرفتن اشتباه خصیصهای است که نه تنها اعتماد مردم را جلب میکند که به آنان نشان میدهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.
۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر میشوند
حتی خشکترین و مغرورترین مدیرعاملها هم به مشتریانشان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر میشوند. آنها خوب میدانند جایگاه کنونیشان را مدیون مشتریانشان هستند.
۱۳. به توجهی که از سوی دیگران دریافت میکنند اهمیت نمیدهند
انسانهای موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیتشان، جوکهایشان خندهدارتر میشود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده میشود اما به این گونه مسائل توجه نمیکنند. انسانهای موفق میدانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت به آنها دارند باعث نمیشود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.
۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند
هر گاه به درجهای از موفقیت دست یابید، یکی از بهترین پاداشهایی که نصیبتان میشود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسانهای موفق میدانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام میدهند، دوستانی وفادار به دست میآورند و اثرات کمکهایشان بارها و بارها در زندگیشان منعکس میشود.
۱۵. اجازه نمیدهند با شکستهایشان شناخته شوند
هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه مثبتِ تلاشهایی است که شامل شکستها، تجربیات و آموختههای فراوان است. به گفته دانشمندان، جهانی که در آن زندگی میکنیم مدتها پیش با غلبه ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره دیگر. ویرانیهای بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست میترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری میکنید. با ترستان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش میرود.
جام جم سرا:
در علم روان پزشکی نیز مانند بسیاری دیگر از رشتههای پزشکی، برای کاهش عوارض و خطرهای ناشی از وضعیتهای پرخطر، ایجاد اورژانسهای روان پزشکی و تفکیک فضا و فرآیندهای آن، به عنوان یک ضرورت مهم مطرح میشود. هفته نامه سلامت برای آشنایی بیشتر با این شرایط، با دکتر محمدرضا خدایی (روان پزشک) گفتوگویی کرده که در ادامه میخوانید:
▪ آقای دکتر! منظور از «اورژانسهای روان پزشکی» چیست؟
به هر نوع آشفتگی رفتاری و فکری فرد که باعث ایجاد خطر برای خود فرد یا دیگر افراد جامعه میشود، «اورژانس روان پزشکی» میگویند. این اتفاق ممکن است در مدت زمانی کوتاه بیفتد و تبعات آن بیش از حد انتظار و خطرناک باشد.
▪ در چه مواردی باید بیماران روانپزشکی را به طور اورژانسی به مراکز مربوطه رساند؟
اورژانسهای روان پزشکی دلایل متعددی دارند و خودکشی مهمترین علت آن است. دیگرکشی، خشونت یا پرخاشگریهای ناشی از بیماری روانی، خودزنی، دیگرآزاری، مسمومیت و تداخلات داروهای روان پزشکی، تجاوز به عنف و سوءرفتارهای جسمی و جنسی و کودک آزاری از دیگر مواردی است که باعث ارجاع فرد به این مراکز میشود.
▪ به خودکشی اشاره کردید، درچه صورتی باید آن را اورژانس روانپزشکی فرض کرد؟
در خودکشی دو مساله «تهدید به خودکشی» و «اقدام به خودکشی» که میتواند به صورت «موفق» یا «ناموفق» باشد، مطرح است. معمولا تهدید به خودکشی در زنان بیشتر از مردان است اما اقدام به خودکشی منجر به مرگ در مردان بیشتر از زنان دیده میشود. زنان بیشتر با خوردن قرص، دارو یا سمهای خوراکی اقدام به خودکشی میکنند ولی خودکشی در مردان بیشتر با روشهای حلق آویزکردن، پرت کردن خود از بلندی، استفاده از سلاح و خوردن داروست.
▪ آیا اقدام به خودکشی با بیماری زمینهای همراه است؟
افسردگی شدید، جنون به خصوص همراه با افسردگی در افراد سالمند یا جوان، اختلالات دوقطبی، اختلافات خانوادگی شدید به خصوص در مواردی که تعصب غالب است، اختلالات شخصیتی و مصرف موادمخدر به خصوص موادمحرک جدید نیز از علتهای مهم دیگر اقدام به خودکشی هستند.
▪ آیا خشونت هم یک اورژانس روان پزشکی است؟
بله، معمولا علت خشونت و پرخاشگری ناکامی، ناامیدی، سوءتفاهم و سوءبرداشت، اعتمادبه نفس پایین، تحریک پذیری، هذیان، توهم و... است. معمولا پرخاشگری در بیماران مبتلا به اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت ضداجتماعی، اسکیزوفرنی، عقب ماندگی ذهنی شدید، اختلال دوقطبی و مصرف کنندگان موادمخدر، بیشتر دیده میشود. اختلال شخصیت ضداجتماعی، توهمات و هذیانهای شدید در اثر بیماری روانی یا مصرف موادمخدر به خصوص شیشه و کراک در دیگرآزاری و دیگرکشی تاثیر دارد.
▪ قربانیان این افراد خشونت طلب معمولا چه کسانی هستند؟
معمولا افراد خشونت طلبی که اقدام به دیگرآزاری یا حتی دیگرکشی میکنند، بیشتر افراد ضعیف، مانند زنان یا کودکان و در مواردی هم که بروز خشونت با نقشه و برنامه ریزی شده است، سایر افراد را مورد تهدید قرار میدهند. به طور مثال ممکن است فرد مبتلا به هذیان بدبینی، کسی را که فکر میکند دشمن اوست، از بین ببرد. به همین دلیل باید تهدید بیماران روانی شدید را جدی گرفت، به خصوص اگر مکرر و توأم با مصرف مواد محرک باشد.
▪ در برخورد با این افراد چه باید کرد؟
هنگامی که فرد پرخاشگر کنترلی بر رفتار خود ندارد، سعی کنید غیرمستقیم او را مهار کنید، ولی این کار را به تنهایی انجام ندهید و از چند نفر کمک بگیرید. وسایل خطرناک و نوک تیز را از دسترسش دور نگه دارید و درصدد بحث یا نصیحت نباشید. در مواردی که احساس میکنید خطری تهدیدتان میکند، حتما مجریان قانون را در جریان بگذارید.
▪ برای پیشگیری از وقوع چنین اتفاقهایی چه توصیهای دارید؟
توصیههای ۸گانه زیر میتواند موثر باشد:
۱) در مورد تفکرات خودکشی در افراد سالمند یا افسردهای که احساس ناامیدی بیشتری میکنند، هوشیار باشید و علت را جویا شوید. توجه بیشتری به تغییر رفتار آنها داشته باشید؛ مثلا آرامش ناگهانی یک سالمند افسرده یا بخشش مالی. همچنین به رفتارهای دختران جوانی که یکباره دچار هیجانهای عاطفی، به خصوص شکست عاطفی شدهاند، دقت کنید. اگر کسی فکر خودکشی در سر دارد حتما در مورد او از روانشناسان کمک بگیرید، محیط زندگی را برایش امن کنید و وسایل خطرناک یا داروها را دور از دسترسش قرار دهید.
۲) اگر با خودکشی مواجه شدید، به سرعت هم به اورژانس و هم به نیروی انتظامی اطلاع دهید و کمک بخواهید. اگر از امور پزشکی اطلاع ندارید، سعی نکنید مداخله درمانی انجام دهید. فقط حواستان به بازبودن راههای تنفسی او باشد.
۳) با توجه به نوع اقدام به خودکشی؛ خوردن دارو یا سم، خودسوزی، پرت شدن از ارتفاع و... کمکهای اولیه را انجام دهید. خودسوزی بدترین نوع خودکشی است که متاسفانه در برخی از استانهای مرزی به کرات مشاهده میشود. در صورت وقوع آن به سرعت برای اطفای آتش اقدام کنید.
۴) اگر خودکشی با دارو یا موادمخدر انجام شده است، سعی کنید سر فرد به سمت عقب قرار نگیرد تا محتویات استفراغ درون ریه نریزد.
۵) صحنه خودکشی [منجر به مرگ] را تغییر ندهید تا برای کارشناسان تشخیص نوع خودکشی، ماده مصرفی و... امکان پذیر باشد.
۶) اقدام به خودکشی را جدی بگیرید و حتی اگر مطمئن هستید که میزان داروی مصرفی فرد کم بوده است، او را به اورژانس و بیمارستان برسانید چون از میزان مسمومیت دارو اطلاعی ندارید.
۷) در مواردی که فرد پرخاشگر اقدام به حمله به دیگران یا پرتاب وسایل میکند، به خصوص اگر موادمخدر یا محرک مصرف کرده است، سعی کنید خود را در معرض هدف او قرار ندهید و با توجه به توانایی بدنیتان، برای مهار او اقدام نکنید و حتما با نیروی انتظامی تماس بگیرید.
۸) شماره تلفنهای ضروری و بیمارستانهایی را که در زمینه خودکشی یا موارد خشونت فعالیت میکنند، به یاد بسپارید.
جام جم سرا:
به طور کلی مشاوران و کارشناسان خانواده ازدواج دوم آقایان را توصیه نمیکنند مگر در شرایط بسیار خاص. با این حال اکنون شما ازدواج دوم را انجام داده و راه سختی در پیش دارید چرا که اگر نتوانید دو زندگی را مدیریت کنید با مشکلات جدی روبه رو خواهید شد. باید تا جایی که امکان دارد، سعی کنید بین دو همسرتان اعتدال را در تمام زمینهها اعم از مسائل مادی، معنوی و عاطفی رعایت کنید.
به همسر اول حق بدهید!
در رابطه با همسر اولتان در ابتدا سعی کنید احساسات او را در نظر بگیرید. بعد از ۱۲سال زندگی مشترک به وی حق بدهید که احساس دلشکستگی، حسادت، ناراحتی، ترس از دست دادن شما و جایگاه خود در زندگی و حتی احساس از دست رفتن آبرویش را داشته باشد. انتظار نداشته باشید که با وجود رضایت دادن به ازدواج مجدد شما بتواند راحت و سریع با این موضوع سازگار شود.
- به وی فرصت بیان احساسات و نگرانیهایش را بدهید و در این هنگام فقط شنونده باشید و احساساتش را انکار و قضاوت نکنید.
- همسرتان برای پذیرش این موضوع به زمان نیاز دارد. پس در برابر ناراحتی وی صبور باشید و به او فرصت بدهید.
- نگرانیهای وی را تا جایی که در توان دارید، رفع کنید و در مواردی که نمیتوانید، صادقانه به او توضیح دهید تا به حساب بیاعتنایی شما گذاشته نشود.
- سعی کنید لحظات دونفره بیشتری با همسرتان داشته باشید و محبت خود را به ایشان بیشتر از قبل ابراز کنید.
- اگرهمسرتان درباره زندگی دوم شما پرس و جو کرد با لحن آرام او را از این کار بازدارید.
دنبال علت رفتار همسر دوم باشید
و اما درباره همسر دومتان: ابتدا ببینید که دلیل این زیاده خواهی چیست؟ آیا شما در زمینه مالی اعتدال را بین دو خانواده خود رعایت نمیکنید؟ آیا همسر دومتان به دنبال محکم کردن جایگاه خود در زندگی شماست؟ آیا از مورد خاصی در زندگی با شما ناراضی است و با ولخرجی این موضوع را ابراز میکند؟ در این باره سعی کنید هر وقت که هردو آرام هستید با یکدیگر صحبت کنید. شرایط مالی خود را برای او توضیح دهید و میزانی را که میتوانید برایش خرج کنید مشخص کنید. به گفتههای او نیز به دقت و بدون قضاوت گوش دهید. در صورتی که دلایل همسرتان غیرمنطقی بود با لحن آرام و منطقی به او توضیح دهید که نمیتوانید خواستههایش را برآورده کنید و زیر بار ولخرجیهای او نروید.
حواستان به فرزندتان باشد
اما نکته مهم دیگری که به شما پیشنهاد میکنم به آن توجه ویژهای داشته باشید فرزندتان است. اگر فرزندتان پسر است شما الگوی او هستید و اگر دختر است اولین مرد زندگی او. تا حد امکان او را از این جریانات دور نگه دارید و با همسر اولتان جلوی فرزندتان در این باره صحبت نکنید. مخصوصا که فرزندتان در اوایل دوران حساس نوجوانی به سر میبرد و آرامش خانه مهمترین چیز برای اوست. همچنین بهتر است زمان خاصی را فقط به خود و فرزندتان اختصاص دهید. اگر همسرتان پیش فرزندتان از شما شکایت یا ابراز ناراحتی میکند او را از این کار بازدارید. (مهرناز صفرزایی - خراسان)
جام جم سرا: جامعه ما این روزها با یک ناهنجاری مواجه است، گرفتار یک ضداخلاق است، با یک معضل دست و پنجه نرم میکند و دست به گریبان است با یک بیماری؛ بیماری مزمنی که برآمده از یک عادت نکوهیده درمان نشده است. سرها، گردنها، صورتها و چشمهایی که زاویه و جهت دارند، به سوی جنس مخالف و نگاههایی عمیق و ژرف که ثابت میمانند به روی دیگران به قصد لذت و حظ. به زبان سادهتر، دوختن نگاه آلوده به نوامیس مردم برای کامجویی بصری. گاه عیار و میزان این چشمچرانیها و نظربازیها چنان بالا میرود که فغان اعتراض مردم را هم بلند میکند. حتما دیدهاید مردانی را که در مترو، اتوبوس و حتی کوچه و خیابان با معترضانی روبهرو میشوند که شاکیاند از نگاههای ناپاکشان و مطرح کننده یک پرسش تاریخی: مگر خودت خواهر و مادر نداری؟
تعارف را کنار بگذارید
متاسفانه در کشور ما ناهنجاریهای اخلاقی که به خط قرمز اجتماع نزدیک است در لفافهای از تعارفها و ملاحظات پنهان میشود و حتی گاهی به طور کامل نادیده انگاشته شده و به جای واکاوی دقیق و ارائه راهکارهای علمی و مستند، راه سکوت مصلحتگرایانه و حتی انکار محجوبانه در پیش گرفته میشود. معضلی که در فرهنگ عامیانه به «چشمچرانی» مرسوم است هم از این اصل بری نبوده و نیست. این ضداخلاق اجتماعی آنقدر مذموم و نامقبول در میان عامه مردم است که اکثرا ترجیح میدهند حتی دربارهاش کمتر سخن به زبان آورند و از بیخ و بن نادیده بگیرند. نادیده انگاشتن آن البته به معنای فقدانش در جامعه نیست که قضا را ببین، فراوان است شوربختانه و پرشمار مردمانی از نوجوانان و جوانان گرفته تا میانسالان و حتی پیرمردان به آن مبتلا.
آماری از میزان نفوذ ضداخلاق چشمچرانی در میان اقشار مختلف جامعه خودمان در دست نیست اما یک مطالعه در انگلستان نشان داده مردها بهطور میانگین روزانه 43 دقیقه از وقت خود را صرف خیره شدن به جنس مخالف میکنند که این میزان برابر با 259 ساعت یا تقریبا 11 روز در سال است. جمع این زمان در فاصله بین هجده تا پنجاه سالگی یک مرد میشود بیش از 11 ماه و 11 روز یعنی یک مرد انگلیسی در این فاصله، نزدیک یک سال از عمرش را صرف کاری کرده که در فرهنگ ما اسمش «چشمچرانی» است.
از منظر دین اسلام، نگاه کردن مرد به زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.
خداوند در آیه 30 سوره نور میفرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. این برای آنها پاکیزهتر است و خدا به آنچه میکنند، آگاه است.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است: درباره رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوشها، شنیدن حرام است.
استاد شهید مرتضی مطهری درباره چشمچرانی میگوید: فلسفه چشمچرانی جز این نیست که فرد با تمرکز نگاه، تخیلاتش را به خدمت میگیرد و در دنیای خیالات به هوسرانی میپردازد. بنابراین آنچه نگاه را لذتآفرین میکند، تخیلاتی است که فرد به وسیله نگاه در درون خود میپرورد.
یک اختلال رفتار عادتی
یک روانشناس، چشمچرانی را یک اختلال رفتار عادتی میداند که بر اثر استمرار و بتدریج در انسانها و بخصوص آقایان شکل میگیرد.
دکتر شکوه نوابینژاد در گفتوگو با جامجم توضیح میدهد: گاهی ممکن است یک فرد بر اثر عوامل مختلف از جمله نیازهای سنی و رشدی و کنجکاوی و علاقهاش به جنس مخالف بخصوص در سن بلوغ رفتاری را از خود بروز دهد که بعدها به صورت یک عادت مرضی درآید.
وی چشمچرانی را یک اختلال شناخته شده در میان افراد جامعه ذکر میکند و میگوید: کسی که نگاههای آنچنانی به دیگران را حق خود بداند و اصلا نگران تضییع حقوق دیگران نباشد یک بیمار است که باید هرچه زودتر درمان شود.
نوابینژاد با تاکید بر اینکه از منظر اجتماعی «چشمچرانی» یک پدیده بسیار زشت است، ادامه میدهد: در کشورهای پیشرفته این ناهنجاری را یک اختلال رفتاری شدید میدانند و فاعل آن مورد اعتراض و حتی تعقیب قانونی قرار میگیرد اما متاسفانه در کشور ما بیشتر مردم بیتفاوت از کنار این معضل اجتماعی میگذرند.
نوابینژاد درباره عوارض سوء چشمچرانی در جامعه میگوید: فردی که نگاهی آلوده دارد نهتنها برای مخاطب خاص خود که برای کل اجتماع ایجاد ناامنی کرده، آرامش و امنیت را از همه سلب میکند. چشمچران در اصل به حقوق دیگران تجاوز میکند.
این عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تاکید میکند: هیچ صحنهای زشتتر و کریهتر از این نیست که مردی با وجود همراه داشتن همسرش نگاه ناپاک خود را بر چهره دیگر زنان بدوزد.
وی به زنانی که چنین ناهنجاری را در شوهران خود میبینند توصیه میکند که آنها را تشویق و ترغیب به مراجعه حضوری به روانشناس کنند و از سوی دیگر، شرط بگذارند تا زمانی که این سوءرفتار را در شوهر خود مشاهده کنند از همراهی با او در مکانهای عمومی سرباز خواهند زد.
چشمچرانی قابل درمان است
نوابینژاد با تاکید بر اینکه معضل چشمچرانی قابل درمان است، میگوید: افراد مبتلا به این عادت ناپسند در وهله اول باید بدانند که یک اختلال رفتاری عادتی در آنها تثبیت شده و در وهله دوم مطمئن باشند که میتوانند این عادت زشت را ترک کنند، اگرچه شاید این مهم در ابتدای راه اندکی مشکل بهنظر آید.
به گفته این روانشناس اگر فردی که نگاه خود را نمیتواند کنترل کند بدرستی توجیه شود که رفتار زشتی از او سرمیزند، میتواند با تقویت اراده و عمل به برنامههایی که پزشک برای ترک عادتش توصیه کرده، ترک عادت کند.
خانمها پاسخ ندهند، حتی با نیمنگاهی
نوابینژاد درباره سهم زنان در بروز این معضل اخلاقی و اجتماعی میگوید: اگر خانمی حتی با یک نگاه کوتاه پاسخ نگاهی آلوده را بدهد، نهتنها برای خودش ناامنی ایجاد کرده که فرد چشمچران را نیز جسورتر و گستاختر میکند.
این چهره ماندگار در رشته روانشناسی، به زنان توصیه میکند براساس ارزشهای دینی و ملی و با رعایت و حفظ حجب و وقار خود، جامعه را از آلوده و کریه شدن به یک ضدارزش مصون بدارند.
فرهنگسازی لازم است
در حالی که در ایران به عنوان یک کشور اسلامی ناهنجاری موسوم به چشمچرانی گاه بهوفور دیده میشود، اما بعضی از جوامع با وجود آزادیهای فردی بیشتر، با چنین معضلی کمتر دست به گریبان هستند که این خود جای تاسف و تامل دارد. نوابینژاد با تائید اینکه چشمچرانی در برخی فرهنگها متداولتر است، توضیح میدهد: در بعضی کشورها از کودکی به افراد آموزش میدهند که حق ندارند نگاه عمیق به دیگران بیندازند و اصولا در فرهنگشان چنین اجازهای صادر نمیشود. ضایع نکردن حقوق دیگران و پرهیز از تجاوز به حریم شخصی افراد جزو تربیتها و مسئولیتهای فردی در این جوامع است.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی توصیه میکند: در کشور خودمان هم باید از طریق رسانههای عمومی فرهنگسازی صورت بگیرد و افراد جامعه از کودکی چشمچرانی را ضدارزش بپندارند و در برابر کسانی که این ارزش را رعایت نمیکنند، حساسیت به خرج داده و واکنش مناسب نشان دهند.
محسن محمدی / جامجم
جام جم سرا به نقل از مردمان: برای اینکه بتوانید از یک رابطه سالم و زیبا لذت ببرید باید از برخی کارها پیش از نزدیکی دوری کنید:
۱. زیاد غذا نخورید
زیاد غذا خوردن باعث میشود احساس سنگینی و خواب آلودگی کنید مخصوصاً اگر غذایتان حاوی مقدار زیادی کربوهیدرات مثل برنج باشد. به جای غذاهای سنگین بهتر است کمی میوه یا آجیل و مقدار زیادی آب بخورید که سطح انرژیتان را هم بخوبی بالا خواهد برد.
۲. از مصرف نوشیدنیهای انرژی زا خودداری کنید
بااینکه ممکن است تصور کنید که نوشیدن یک نوشابه انرژی زا قبل از رابطه جنسی فکر خیلی خوبی است زیرا میتواند سطح انرژیتان را بالا ببرد اما این نوشابهها سرشار از قندند که فقط برای مدتی کوتاه سطح انرژیتان را بالا برده و بعد شما را بسیار خستهتر از قبل خواهد کرد.
۳. با همسرتان بحث و جدل نکنید
بحث و جدل بین زوجها مخصوصاً بعد از چند سال اول ازدواج که دو طرف تازگی خود را برای هم از دست میدهند مسئلهای عادی است اما این بحثها و مشاجرات قبل از رابطه جنسی همه چیز را بدتر خواهد کرد. به عبارت دیگر اگر مشاجرهای کردهاید به فکر رابطه به بهانه آشتی نباشید چون شاید به نظر برسد که هر دوی شما آن مشاجرات را فراموش کردهاید اما باز هم ممکن است جایی در مغز شما یا همسرتان بخشی از آن باقی مانده باشد و میل و انگیزه شاد کردن خود و همسرتان را از دست بدهید.
۴. قرص نعنا نخورید
با اینکه بوی بد دهان یکی از بدترین وضعیتهایی است که قبل از رابطه جنسی میتوانید داشته باشید و خوردن قرص نعنا میتواند به بهبود این وضعیت کمک کند اما استفاده از این قرصها قبل از ارتباط جنسی چندان خوب نیست. منتول (menthol) موجود در قرصهای نعنا سطح تستوسترون را در بدنتان کاهش داده و درنتیجه میل جنسیتان را کم میکند. برای از بین بردن بوی بد دهان، میتوانید مسواک زده یا از شویندههای دهان استفاده کنید.
۵. بر استرس و اضطراب خود قبل از رابطه غلبه کنید
استرس زیاد نابودکننده زندگی جنسی شماست. استرس و اضطراب میتواند موجب اختلالات جنسی مختلفی مثل اضطراب عملکرد و یا در بعضی موارد اختلال نعوظ شود. اگر خیلی استرس دارید که در این حالت به ایجاد رابطه اقدام کنید، چند دقیقه قبل از رابطه مدیتیشن و کسب آرامش کنید، یا از همسرتان بخواهید کمی ماساژتان بدهد. مصرف بیشتر میوهها و سبزیجات هم میتواند در بهبود این وضعیت کمکتان کند.
۶. زیاد به بدنتان توجه نداشته باشید
دیدن عکسها و فیلمهای مربوط به سوپراستارها و سوپرمدلها، فشار بسیار زیادی به افراد وارد میکند زیرا خیلیها دوست دارند از نظر ظاهری ایدهآل به نظر برسند و وقتی نتوانند خود را به آن صورت درآورند دچاد یاس و اضطراب خواهند شد. قبل از این که به فکر رابطه جنسی باشید فکرهایی مثل «چرا هیکلم بهتر از این نیست؟» یا «چرا شکمم اینقدر چربی دارد» را کنار بگذارید و فقط از لحظۀ بودن با همسرتان لذت ببرید و اجازه ندهید فکرهای منفی میل جنسیتان را از بین ببرد.
۷. خیلی توقعاتتان را بالا نبرید
اگر تازه ازدواج کردهاید و دفعه اولی است که میخواهید با همسرتان ارتباط جنسی داشته باشید، باید همه اختیار را به زمان بدهید. بدن آدمهای مختلف متفاوت است و باید بگذارید که شناخت شما از بدن همدیگر بتدریج صورت گیرد.
شما زن و شوهرید و یکی از عواملی که باعث میشود زوجین به فکر روابط خارج از زناشویی نیفتند همین است که از رابطه با همسرشان چنان که دوست دارند لذت ببرند |
اگر توقعاتتان خیلی بالا باشد و در آن ارتباط جنسی برآورده نشود، فقط موجب پایین آمدن اعتماد به نفس خودتان شدهاید که نه تنها برای زندگی جنسیتان بلکه برای کل زندگیتان به هیچ عنوان خوب نیست.
۸. خودارضایی نکنید
برخی افراد برای این که به گمان خودشان مدت ارتباطشان را طولانیتر کرده باشند یا عمل انزال را به تاخیر اندازند، قبل از رابطه، خودارضایی میکنند! غیر از حرام بودن این عمل از نظر دینی، این کار بسیار محتمل است که نتیجه عکس بدهد و نعوظ پیش یا حین رابطه بدرستی صورت نگیرد.
۹. از الگوی همیشگیتان پیروی نکنید
نداشتن خلاقیت و نوآوری در رابطه جنسی، شور و اشتیاق و عشقی را که بینتان وجود دارد روزبروز کمتر میکند. وقتی رابطه جنسی برایتان به شکل عادت یا عملی ماشینی درآید، میل جنسی در هر دوی شما بتدریج کم خواهد شد. هیچ ایرادی ندارد؛ شما زن و شوهرید و یکی از عواملی که باعث میشود زوجین به فکر روابط خارج از زناشویی نیفتند همین است که از رابطه با همسرشان چنان که دوست دارند لذت ببرند. بدین منظور، سعی کنید از حالتها و مکانهای جدید استفاده کنید، خیالپردازیهای همدیگر را برآورده کنید و برای حفظ شور و عشق بین خودتان، وضعیتهای متفاوت را امتحان کنید.
۱۰. نوشیدنی الکلی نخورید و سیگار نکشید
ثابت شده که هم سیگار و هم نوشیدنیهای الکلی موجب کاهش میل جنسی میشوند. کشیدن سیگار جریان خون در بدن را سخت کرده، از آنجا که تحریک جنسی به آن وابسته است، برای بهتر کردن زندگی جنسی خودتان هم که شده باید از آن دوری کنید. با اینکه برخی افراد تصور میکنند مشروبات الکلی تحریک کننده هستند، از نوشیدن آن نیز باید پرهیز کنید چون این نوشیدنیها کارایی جنسی را پایین میآورد. اگر قبل از رابطه میل به خوردن دارید میوه و سبزیجات بخورید که قدرت باروری را بالا میبرد. جام جم سرا پیشتر و در نوشتارهای دیگری برای افزایش کارآیی جنسی روش تمرین دادن عضلات مرتبط (بخصوص با انجام تمرینات کگل) را برای زوجین منتشر کرده. میتوانید از طریق کادر جستوجو در گوشۀ بالا/چپ سایت آن مقالات را نیز بیابید و بخوانید. همچنین به یاد داشته باشید کار کردن روی عضلات دست و پا نیز به بهتر کردن زندگی جنسیتان کمک میکند.
جام جم سرا به نقل از خراسان: با شرکت در این آزمون میتوانید حدود درست و بموقع بودن واکنشهای خود را بسنجید. شما برای پاسخ به ۷ سوال این آزمون، باید یک گزینه را که به روحیات و رفتارهای شما نزدیکتر است انتخاب کنید.
۱ - فرض کنید با همسرتان قرار گذاشتهاید که وظیفه شستن ظرفهای شام به صورت روز در میان، بینتان تقسیم شود. با این حال یک روز صبح، از خواب بلند میشوید و در کمال ناامیدی و دلخوری میبینید که ظروف کثیف و به هم ریخته شب گذشته، در آشپزخانه به حال خود رها شده است. چه میکنید؟
الف) به آرامی و با ملایمت به همسرم میگویم که اگر او قبل از خوابیدن، ظرفها را بشوید خیلی خوشحال میشوم؛ چرا که صبح با دیدن آن منظره وحشتناک، احساس میکنم روزم خراب شده است.
ب) بدون اینکه حتی یک کلمه با همسرم حرف بزنم، با خشم و عصبانیت در آپارتمان را به هم میکوبم و از منزل خارج میشوم.
ج) همسرم را تهدید میکنم که اگر یک مرتبه دیگر، ظرفها را کثیف و به هم ریخته در ظرفشویی رها کند، با او قهر خواهم کرد.
د) به سرعت همه ظرفهای کثیف را داخل ماشین ظرفشویی یا سینک ظرفشویی قرار میدهم تا آن به هم ریختگی جلوی چشمانم نباشد و بیشتر از آن حرص نخورم یا شاید هم خودم ظرفها را بشویم.
۲ - دلتان میخواهد که همسرتان، محبت بیشتری به شما بکند. برای دستیابی به خواسته قلبیتان چه میکنید؟
الف) خواسته قلبیام را به او میگویم و چند نمونه برایش مثال میآورم تا دریابد که چه باید بکند تا نیاز عاطفی من برآورده شود.
ب) با حالت تمسخر به او میگویم: «تو همان قدر با احساس و رمانتیک هستی که یک عروسک خیمه شب بازی از خودش احساس، عاطفه و محبت نشان میدهد.» و به این ترتیب مدام او را دست میاندازم و متلک بارانش میکنم.
ج) او را متهم میکنم که دیگر مثل سابق مرا دوست ندارد چرا که قبلا به من علاقه نشان میداد و بیشتر محبت میکرد.
د) هیچ اقدامی؛ چون بر این باورم که قادر به عوض کردن او نیستم.
۳ - معمولا در حین بحث و مشاجره و بروز اختلاف نظر بین شما و همسرتان از چه راهکارهایی استفاده میکنید؟
الف) داد و بیداد، نعره کشیدن و جیغ زدن.
ب) بیشتر ترجیح میدهم که سکوت اختیار کنم و چند روزی با همسرم یک کلمه هم حرف نزنم و به اصطلاح با او قهر میکنم.
ج) ترجیح میدهم که از او عذرخواهی کنم حتی اگر اطمینان داشته باشم که او مقصر است چراکه از زندگی در محیطی متشنج و ناآرام بیزارم.
د) با همسرم حرف میزنم تا او را متوجه نقطه نظر حقیقیام کنم.
۴ - درخلال یک بحث و مشاجره با همسرتان، معمولا چند مرتبه صدایتان را بلند میکنید؟
الف) تقریبا هرگز چون بخوبی میدانم که همسرم از این عمل، ناراحت خواهد شد.
ب) بندرت چراکه ترجیح میدهم به جای داد و بیداد کردن بر سر یکدیگر، به واسطه صحبت معمولی و تبادل نظر، مشکلمان را برطرف کنیم.
ج) همیشه، چراکه در حین دعوا با همسرم از کوره در میروم و چارهای جز داد و فریاد ندارم.
د) هر زمان که لازم باشد، داد و فریاد به راه میاندازم و صدایم را بالا میبرم چراکه گاهی اوقات برای به کرسی نشاندن حرف فقط این شیوه کارساز و مؤثر است.
۵ - در یک شب نشینی فامیلی متوجه میشوید که همسرتان توجه زیادی به اقوام خودش نشان میدهد. شما چه میکنید؟
الف) مستقیم و بلافاصله به سمت همسرم میروم و به او میگویم که تو همیشه ترجیح میدهی که در مهمانیها پیش اقوام خودت بنشینی نه من!
ب) بدون اینکه واکنشی از خود نشان بدهم، مشغول صحبت و گپ زدن با دیگران میشوم و اطمینان حاصل میکنم که همسرم متوجه شده که حواس من به کار او هست.
ج) بدون دلخوری و ناراحتی، سر خودم را با مهمانهای دیگر گرم میکنم. چون هیچ دلیلی نمیبینم که تمام مدت، حرکات همسرم را زیر نظر بگیرم و مراقب او باشم.
د) صبر میکنم تا مهمانی تمام شود. آن وقت به او میگویم که وقتی او با دوستانش صحبت میکرده و اصلا حواسش به من نبوده، چه احساس بدی به من دست داده است.
۶ - در خلال بحث و مشاجرات با همسرتان، بیشتر اوقات کدام رفتار از شما سر میزند؟
الف) حرفی میزنم که بعدا باعث ندامت و پشیمانیام میشود.
ب) به بازگویی و تکرار مکررات درباره اختلاف نظرهای همیشگی متوسل میشوم.
ج) در زمینه به کرسی نشاندن حرفی که همیشه قصد ابراز آن را دارم، دوباره با شکست مواجه میشوم.
د) از همسرم درخواست میکنم که اندیشهها و احساساتش را با من در میان بگذارد و بعد خودم نیز همین کار را میکنم.
۷ - همسرتان شما را به انجام کاری متهم میکند که باعث ناراحتیاش میشود، ولی تصور شما این است که کار اشتباهی نکردید. چه میکنید؟
الف) از فرصت به دست آمده برای مطرح کردن موضوعی استفاده میکنم که همسرم با انجامش باعث ناراحتی و دلخوریام شده بوده است.
ب) به هر حال از او عذرخواهی میکنم چرا که شاید حق با او باشد که معتقد است من مرتکب کار خطایی شدهام.
ج) از آنجا که دوست دارم بدانم که خطایم چه بوده، از همسرم درخواست میکنم که برایم توضیح دهد که به چه علتی معتقد است که من مرتکب کار اشتباهی شدهام. به این ترتیب تلاش میکنم که دیگر مرتکب آن کار اشتباه نشوم.
د) به همسرم میگویم: «البته که من اشتباه کردم، اصلا من همیشه خطا کار هستم، این طور نیست؟» و بعد با خشم و عصبانیت شدید، به اتاق دیگری میروم.
به دست آوردن نمره
نمره نهایی این پرسشنامه از طریق جمع نمرات همه سوالات به دست میآید، اما نکته قابل توجه این است که گزینه جملههای انتخاب شده در همه سوالها، نمرات یکسانی ندارد.
برای آگاهی از نمرات هر یک از جملات، باید به جدول زیر مراجعه کنید و نمره مربوط به آن را بیابید؛ به عنوان مثال اگر فردی در پاسخ به سوال دو، گزینه «الف» را انتخاب کرده باشد، ۳ امتیاز میگیرد. به این ترتیب، همان طور که گفته شد، پس از استخراج نمرات هر یک از سوالها، نمره کل فرد از حاصل جمع نمرات همه سوالها به دست میآید.
سوال و امتیاز گزینه انتخاب شده
سوال | امتیاز گزینه الف | امتیاز گزینه ب | امتیاز گزینه ج | امتیاز گزینه د |
یک | 3 | 0 | 1 | 2 |
دو | 3 | 0 | 2 | 1 |
سه | 0 | 2 | 1 | 3 |
چهار | 2 | 3 | 1 | 0 |
پنج | 0 | 3 | 2 | 1 |
شش | 0 | 2 | 1 | 3 |
هفت | 2 | 1 | 3 | 0 |
پاسخ آزمون
اگر در این آزمون:
امتیازتان بین صفر تا ۷ است:
شما فردی تندخو و حساس هستید. به این شکل که در مواقع بروز بحران، به جای اتخاذ راهکاری موثر، شیوه داد و فریاد به راه انداختن و شلوغ کاری را بر میگزینید، چراکه نمیتوانید در آن زمان از فکرتان در جهت سر و سامان دادن به اوضاع متشنج و به هم ریخته بهره گیرید. خبرگزاری مهر با این تحلیل مینویسد: بد نیست بدانید که این شیوه هرگز نتیجه مثبتی در بر نخواهد داشت و بیشتر اوقات، پیامدی کاملا معکوس دارد. شجاع و جسور بودن خوب است به شرط آنکه در مواقع لازم از این روحیه استفاده کنید و در هنگام بروز بحرانها و اختلاف نظرها، به دقت درباره موضوعات فکر کنید تا بهترین راهکار را برگزینید. گاهی اوقات، سکوت یا صحبت آرام و ملایم بهتر از هر گونه داد و فریاد و جنجال به راه انداختن کارساز و موثر است.
امتیازتان بین ۸ تا ۱۴ است:
شما فردی تسلیم هستید. به این شکل که در مواقع بروز بحران به سرکوب احساسات و عواطف درونیتان میپردازید تا به خیال خودتان، قدمی برای آرام کردن جو متشنج به وجود آمده، برداشته باشید. شما حتی گاهی اوقات از ترس عصبانی شدن همسرتان، با وجود آنکه اطمینان دارید که مقصر او ست، سکوت اختیار میکنید و شاید هم برای عذرخواهی قدم پیش بگذارید. شما به این شکل میخواهید توجه و علاقه همسرتان را به خود بیشتر کنید یا شاید هم از او خیلی وحشت دارید. در هر حال، این حالتها نشان دهنده، کمبود اعتماد به نفس و جسارت در شماست و تکرار این رفتارها، باعث دلزدگی شما از زندگی خواهد شد. شما گاهی بر این باورید که اگر مشکلی را به حال خود رها کنید و نسبت به آن بیاعتنا باشید، خود به خود و به مرور زمان برطرف میشود در صورتی که این گونه نخواهد بود چرا که مشکلات و اختلاف نظرها بیشتر و سکوت بیموقع شما، باعث میشود که رفتار ناپسند همسرتان به همان شکل ادامه پیدا کند؛ بنابراین با تقویت اعتماد به نفس و صحبت به موقع و بجا، میتوانید هم علاقه و توجه همسرتان را به خود بیشتر کنید و هم ارتباطتان را مستحکمتر سازید.
امتیازتان بین ۱۵ تا۲۱ است:
شما فردی جسور و با اعتماد به نفس بالا هستید. خوشبختانه شما در مواقع بروز بحران و اختلاف نظرها، به موقع لب به سخن میگشایید و با برهانها و استدلالهای منطقی و به جایتان، همسرتان را متقاعد میکنید که حق با شماست و تا زمانی که او راضی نشده است، آن قدر با ملایمت و خونسردی عمل میکنید که او شرمنده شما میشود. شما از خطاها و اشتباههایتان به موقع مطلع میشوید و در صورت لزوم، برای عذرخواهی و جبران موقعیت، قدم پیش میگذارید و با رفع به موقع کینهها و کدورتها اجازه نمیدهید که برای مدت زمان طولانی، جو سرد و بیتفاوتی بین شما و همسرتان باقی بماند. واقعا باید بابت برخورداری شما از چنین روحیه جسور و مطمئنی از خود، تبریک گفت. به احتمال زیاد، شما فرزندانی با اعتماد به نفس بالا و جسور تحویل جامعه خواهید داد؛ چرا که آنها در تمام طول عمرشان در خانه شما، شاهد موقعیت سنجی بجا و به موقع شما بودهاند.
ایمن سازی دعواهای زناشویی
«همسرم حرف من را نمیفهمد و به خاطر هر اختلاف نظر و سلیقهای که بینمان به وجود میآید، دعوا و سر و صدا راه میاندازد.» این مفهوم مشترک بسیاری از مشاجرات زناشویی است. اطلاعاتی که در ادامه ذکر کردهایم برای حل این گونه مشکلات همسران مفید خواهد بود:
داشتن اختلاف با همسر خطرناک نیست
«اختلاف» بخش جدایی ناپذیر زندگی مشترک است و به خودی خود، برای زندگی مشترک خطرناک نیست، بلکه آنچه میتواند خطرناک باشد، نحوه مواجهه همسران با اختلافاتشان است. اگر اختلافات به درستی حل نشود، میتواند زندگی مشترک را دچار بحرانهای جدی کند. توصیههای زیر میتواند به شما کمک کند تا اختلافاتتان را به بهترین شیوه حل کنید.
بیان احساسات منفی
گاهی اوقات زوجین هنگام بروز اختلاف و مشکل، به جای بیان ناراحتی و خشم خود، آن احساس را به نمایش میگذارند. به طور مثال، اخم میکنند، حرف نمیزنند یا داد و فریاد میکنند. نکته مهم این است که اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید، همسرتان متوجه نمیشود که شما چه احساسی دارید.
به جای نمایش احساسات با رفتارهای نسنجیده با کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را در شما به وجود آورده است، فراهم میکنید.
مراقب کلام خود باشید
تحقیر، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. اگر صدایتان بلندتر شده، یا تند و با پرخاشگری صحبت میکنید کمی مکث کنید تا آرام شوید و سپس به صحبتهایتان ادامه دهید.
اختلافات گذشته را به میان نکشید
آنچه که در شرایط معمول، مانع از حل اختلاف میشود، آن است که معمولا پس از بروز یک اختلاف، زوجین مشکلات قبلی و قدیمی را هم به میان میآورند. این وضعیت تنها باعث پیچیدهتر شدن مشکلات میشود طوری که دیگر هیچ راهی برای حل مشکل اصلی باقی نمیماند. سعی کنید هر دفعه درباره یک موضوع بحث کنید و تنها روی آن موضوع تمرکز داشته باشید.
برای حل مشکل از همسرتان مشورت بگیرید
مشخص کنید که هر یک از شما، برای حل مشکل چه اقداماتی را انجام میدهید. فقط به همسرتان نگویید او چه کار میتواند بکند. در عوض به او بگویید که چه کاری از دست خودتان ساخته است. سوالاتی مانند «فکر میکنی چه کمکی از دست من بر میآید؟» و «دوست داری من چه کار کنم تا مشکل حل شود؟» کمک کننده است. بعد از آنکه برای مشکلاتتان راه حلی پیدا شد و هر ۲ با آن موافق بودید، خواهید دید چگونه توانستید به جای طفره رفتن و پرخاشگری علت اصلی مشکلتان را پیدا کنید و به راه حل مناسبی دست یابید.
باید تکلیف دانشگاه نصفهنیمهاش را روشن میکرد، شاید مادهای، تبصرهای شامل حالش شود و بتواند درسش را ادامه دهد. تمام اینها یک طرف باید حساب دلشکستگیهای مادر و کمر خمیده پدرش را صاف میکرد، به راستی چه چیز سختتر از به دست آوردن یک اعتماد از دست رفته بود؟ باید... هزار کار نکرده داشت که باید انجام میداد.
غرق در افکارش بود که بغلدستی به پهلویش زد، «کجایی مرتضی؟ مگر نمیخواهی اعلام پاکی کنی؟» به خودش آمد، دستش را بالا گرفت و گفت: مرتضی هستم، یک معتاد، چهار ماه و سه روز پاکی»
برای جوانی که از بند اعتیاد رسته است ترک، اولین قدم یک راه طولانی و پر فراز و نشیب است؛ راهی به سوی آیندهای نهچندان مطمئن. برخی از درمانگرانِ اعتیاد بر این باورند که برای اعتیاد چیزی به نام «ترک» معنا ندارد، چرا که تقریبا هیچ ضمانتی برای عدم بازگشت معتاد وجود ندارد.
حتی اگر 20 سال از پاکی او بگذرد باز هم او یک معتاد است با 20 سال پاکی و این یعنی عوامل درونی و بیرونی زیادی هست که میتواند یک معتادِ بهبودیافته را به سمتِ لغزش، هل بدهد. طول مدت ترک، اشتغال فرد و تغییر شرایط کنونی نسبت به زمانی که فرد به سمت مواد کشیده شده بود، تغییر دوستان و شرکت در کلاسها تنها میتواند در احتمال بازگشت یا عدم بازگشت فرد موثر باشد.
محمود جوان بیست و نه سالهای است که هفت ماه از آخرین بهبودیاش میگذرد. او بارها به شکلهای مختلف ترک کرده است. خودش میگوید از وقتی هفده، هجده ساله بود به طور متوسط هر دو ماه، در یک کمپ یا کلینیک بستری میشد، اما به محض اتمام مرحله اول درمان، دوباره برمیگشته است. او که تنها پسر خانواده است، میگوید: در برخی موارد تا سه ماه پاکی را حفظ میکردم و خانواده هم برایم سنگ تمام میگذاشتند، همین که برای مدتی ترک میکردم آنها حسابی هوایم را داشتند، برایم تولدهای پرخرج میگرفتند و حسابی حمایتم میکردند، اما باز هم توانایی مقابله با وسوسههایم را نداشتم.
در نهایت از طرف خانواده طرد شدم و پس از ده روز آوارگی با کمک خانواده یکی از دوستانم که خودش مبتلا بود هر دو به یک کمپ رفتیم، این بار آخری بود که ترک کردم و حالا هفت ماه و 18 روز پاکی دارم. بسختی توسط خانواده پذیرفته شدم آنها بهبودیام را باور نداشتند، اما خدا را شکر تاکنون لغزش نداشتهام. جلساتم را مرتب شرکت میکنم و تا وقتی نتوانم شغلی برای خودم دست و پا کنم خودم را با همین جلسات و کمک کردن به راهنماها سرگرم میکنم.
فراهم کردن یک شغل دائمی و به دست آوردن استقلال اقتصادی یکی از مهمترین اقدامات پس از ترک است، تا وقتی که معتاد بهبودیافته سبک زندگی سالم را به دست نیاورده باشد از نظر روانی آمادگی زیادی برای لغزش دارد، این در حالی است که معمولا مصرف مواد میتواند زمینهای برای سوءسابقه هم باشد، با این حساب پیدا کردن یک شغل مناسب و آبرومند آنقدر سخت میشود که فرد را در تنگنا قرار میدهد.
اما آیدین بیست و چهار ساله داستانش کمی با محمود متفاوت است، هر چه محمود از حمایت خانواده برخودار بوده و از هر بار ترکش کلی پاداش دریافت میکرده آیدین از این حمایت محروم میشده. او که تازه دو ماه پاکی دارد میگوید خانواده نسبت به من بسیار بیاعتماد است، حتی اگر کمی خوابم بیاید، یا برای یک سردرد ساده تقاضای یک قرص مسکن کنم، مادرم بشدت واکنش نشان میدهد و میگوید دوباره دارم مصرف میکنم.
اگر کمی دیرتر به خانه بیایم یا برای کاری تقاضای پول کنم، طوری رفتار میکنند که انگار قرار است همین حالا بروم و مواد بزنم! مدام جیبهایم را کنترل و تلفنم را وارسی میکنند شاید پیامک یا تماسی مشکوک پیدا کنند. میدانم که باید مدتی را به این شکل بگذرانم تا بتوانم دوباره اعتمادشان را به دست آورم.
حمایت خانواده، مهم و ضروری
زمانی که فرد مصرف خود را قطع میکند و به خانواده باز میگردد باید توسط خانواده حمایت شود. هر چند برای این حمایت هم قواعدی وجود دارد. گاه خانوادهها به محض بهبود فرزند خود آنقدر در تشویق و توجه به او افراط میکنند که به طور ناخودآگاه فرد از این اعتیاد و ترکهای موقتی پاداشهای چشمگیر دریافت میکند.
برگزاری تولدهای پرخرج و پرتشریفات، تعاریف لفظی بیحد و حصر و... در نهایت فرد بهبودیافته را دوباره به سمت مصرف میکشاند. چرا که این همه توجه افراطی یا بیانگر ضعف اوست که وجود این همه حمایت شاهدی بر این ضعف است یا بیانگر حمایتی بیپایان است که حتی با مصرف دوباره باز هم وجود خواهد داشت.
در سوی دیگر خانوادههایی هستند که چنان به فرزند خود بیاعتمادند که خودشان با کنترلهای افراطی زمینه را برای بازگشت فرزند مهیا میکنند. روانشناسان معتقدند که وقتی فرد در دوران ترک قرار گرفت باید از طرف خانواده مورد پایش و نظارت باشد نه کنترل. در واقع خانواده فرد باید نحوه رفتار با فرد معتاد را یاد بگیرند و با حساسیتهای او بیشتر آشنا شوند.
آموزش مهارتهای لازم
در کنار این پایشها باید برخی از مهارتها به فرد آموزش داده شود، مهارتهایی همچون مهارت حل مساله، مهارت قاطعیت، مهارت استرس و مقابله. تا وقتی فرد توانایی مواجهه با استرسهایش را نداشته باشد و مقابلههای درست و بجا را نیاموخته باشد احتمال کمک گرفتن از مواد بیشتر است،
مهارت حل مساله نیز کمک میکند تا فرد روش درست و منطقی حل کردن مشکلاتش را بیاموزد، ضمن اینکه مهارت قاطعیت جزو مهمترین مهارتهای این دوران است که باعث میشود فرد با قطعیت کامل به بازگشت دوبارهاش به اعتیاد «نه» بگوید.
یکی دیگر از کارهایی که به دائمی شدن این بهبود کمک میکند تغییر حلقه دوستان و در حقیقت کم کردن زمینههای مشابه با قبل از اعتیاد است.
زمانی که فرد به اعتیاد رو میآورد خود به خود شکل و شمایل دوستانش هم تغییر میکند در واقع همنشینی با همتایان یکی از عوارض اعتیاد است بنابراین پس از ترک هم فرد باید حلقه دوستانش را به همتایانش تغییر دهد.
همکاری و همراهی با کسانی که خودشان روزی مبتلا بودهاند و حالا ترک کردهاند خودش انگیزهای برای ترک میشود ضمن اینکه هنگام بازگشتِ وسوسههای مصرف، بهترین کسانی که فرد را درک میکنند و میتوانند وی را کمک کنند همتایان او هستند.
مهارت قاطعیت
دوستی با مصرفکنندگان مواد، قبح این مساله را از بین میبرد و یکی از عوامل مستعدکننده اقدام به مصرف مواد است. معمولا والدین، معلمان و مشاوران توصیه میکنند که فرد از دوستی با چنین افرادی دوری کند اما گاه شرایطی به وجود میآید که فرد از این ارتباط ناگزیر میشود، گاهی دوستان صمیمی و نسبتا سالم هم در زمینه مصرف مواد دچار لغزش و اشتباه میشوند.
یکی از مهمترین مهارتهایی که به شما کمک میکند تا تسلیم فشار دوستان نشوید، مهارت قاطعیت است و در مواردی به کار میآید که فرد مایل است به درخواست یا پیشنهاد دیگران جواب رد بدهد. منظور از مهارت قاطعیت، ایستادگی بر نظرات شخصی و بیان افکار، احساسات و باورهاست. در این نوع برخورد فرد به احساس، نظر و حقوق دیگران احترام میگذارد و در عین حال به بیان صادقانه افکار و احساسات خود میپردازد.
در رفتار قاطعانه نه کمرویی و نه پرخاشگری وجود دارد یعنی نه اجازه میدهید حقوقتان پایمال شود و نه به حقوق دیگری تجاوز میکنید. پس در مهارت قاطعیت شما در برابر یک درخواست نابجا یک «نه» میگویید، اما در صورت اصرار بیشتر یک دلیل (و فقط یک دلیل) برای این «نه» بیان میکنید یا اصلا یک پیشنهاد سالم میدهید، عوض کردن موضوع و استفاده از شوخی هم میتواند به رد کردن درخواست نابجای طرف مقابل کمک کند.
مهارت حل مساله
یکی از سالمترین و مفیدترین روشهای مقابله با استرس، مهارت حل مساله است که کمک میکند فرد با تفکر منطقی، منظم و گام به گام به حل مساله مشکل خود نزدیک شود. مهارت حل مساله دارای مراحل زیر است:
- اصلاح نگرش نسبت به مشکل
- تعریف و مشخص کردن مساله یا مشکل
- پیدا کردن راهحلهای متعدد و فراوان
- ارزیابی راهحلها
- انتخاب مناسبترین راهحل
- اجرای راهحل و ارزیابی آن
یکی از مهمترین مراحل حل مساله، مرحله اول است یعنی اصلاح نگرش نسبت به مشکل. وجود باورهایی مثل «نباید این اتفاق میافتاد، این مساله ناشی از ضعف من بود، من چرا چنین خطایی کردم» و اعمالی مثل سرزنش خود یا دیگران، عصبانیت و پرخاشگری، درماندگی و کلافگی، ناامیدی و... برخوردهایی ناسالم و بیفایده در برابر مشکل است و عاملی مهم برای پناه بردن به مواد محسوب میشود.
بهترین نگرش نسبت به مشکل آن است که فرد بپذیرد، مشکلی پیش آمده و حالا باید آن را بررسی کند که چگونه میتواند مشکل را از بین ببرد یا به حداقل برساند. در مرحله دوم هم فرد تمام راهحلها را شناسایی میکند، هر راهی که به ذهنش رسید را مورد توجه قرار میدهد و در نهایت با ارزیابی این راه حلها مناسبترینش را انتخاب میکند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
440
به دلیل همین ناتوانی است که همیشه شما میمانید و چیزهایی که دوست دارید ابراز کنید و نکردهاید؛ شما میمانید و یک احساس ناراحتی از این موضوع!
در این مواقع همه میگویند مرد باش و نظرت را بیان کن اما راستش رفتار قاطعانه مرد و زن نمیشناسد چون گاهی مردها هم بلد نیستند ابراز وجود کنند و رفتاری قاطع داشته باشند. رفتار قاطعانه یک مهارت است و چه برای مرد چه برای زن، یاد گرفتنش کار سختی نیست.
چگونه قاطع باشیم؟
قبل از هر چیزی باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم یعنی همین اول مشخص کنیم که رفتار قاطعانه چه رفتاری است که باید دنبالش رفت و یادش گرفت؟
رفتار قاطعانه نه رفتار پرخاشگرانه است نه ظالمانه و نه سلطه جویانه؛ رفتار قاطعانه به رفتاری گفته میشود که مستقیم، صادقانه و مناسب عقاید و احساسات ما باشد. یعنی ما در برابر موضوعات مختلف همان طوری رفتار کنیم که عقیده، احساس و نظر ماست. رفتار قاطعانه مانع سوء استفاده دیگران و تحمیل نظرات و خواستههایشان به ما میشود و ما میتوانیم خواستهها و نظرات خود را به راحتی ابراز کنیم.
لابد با خودتان میگویید حالا اگر آدم رفتار قاطعی نداشته باشد مگر آسمان به زمین میآید؟ راستش را بخواهید بله! وقتی شما رفتار قاطع نداشته باشید یعنی رفتارتان منفعلانه است و ابراز وجود نمیکنید و تفاوت ابراز وجود با رفتار منفعلانه در این است که شما در رفتار منفعلانه از حق خودتان میگذرید اما در ابراز وجود بر حق خود تأکید میکنید و حاضر نیستید کسی حق شما را پایمال کند مثلا در رفتار منفعلانه میدانید که استاد اشتباه کرده و یک نمره به شما کمتر داده یا راننده تاکسی پول بیشتری از شما گرفته اما حاضر نیستید آن را بیان کنید و بیخیال میشوید و در واقع از حق خودتان میگذرید.
خیلیها فکر میکنند وقتی باید رفتار قاطعانهای داشته باشند یعنی باید رفتار پرخاشگرانه از خودشان نشان دهند و قاطع بودن را با خشونت اشتباهی میگیرند در صورتی که کاملا در اشتباهند چون در رفتار پرخاشگرانه آدمها فقط روی حق خودشان تأکید دارند و به حقوق دیگران تجاوز میکنند اما در رفتار قاطعانه و ابراز وجود، برای فرد هم حق خود و هم حقوق دیگران مهم است و به حق خودش و حقوق دیگران تجاوز نمیکند.
کی منفعل است، کی قاطع؟!
کارشناسان میگویند بین آدمهایی که میتوانند رفتار قاطعانه داشته باشند با آنهایی که نمیتوانند تفاوت زیادی وجود دارد یعنی افراد منفعل یک ویژگیها و خصوصیاتی دارند که افراد دارای رفتار قاطعانه ندارند. راستش افرادی که رفتار منفعلانه دارند، به حق و حقوق خود بیاعتنا هستند. کسانی هستند که اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند. برای خودشان احترام قائل نمیشوند و دائم خودشان را کوچک و حقیر تصور میکنند و معمولا به اینکه توسط دیگران یا موقعیتهای مختلف کنترل شوند تمایل دارند و دائم هم نسبت به دیگران احساس گناه میکنند.
اما کسانی که رفتار قاطع دارند و میتوانند به خوبی ابراز وجود کنند برعکس اعتماد به نفس و عزت نفس خوبی دارند. برای خودشان و دیگران احترام و ارزش قائل هستند. در رفتارشان صداقت دارند. اهل سئوال و پرسوجو هستند. به دیگران توجه میکنند و منتظر بازخورد دیگران نسبت به کارشان هستند و البته همیشه انگیزه انجام کارهای خوب را دارند. آنها به کسی بیاحترامی نمیکنند و البته اجازه هم نمیدهند کسی به آنها بیاحترامی کند. احساس منفی نسبت به بیان احساسات و خواستههای خود ندارند و نمیگذارند دیگران خواستههایشان را به آنها تحمیل کنند. البته آدمهایی که بلد هستند ابراز وجود کنند خودخواه نیستند و برای خواستههای دیگران هم ارزش قائل هستند.
برای اینکه بتوانید رفتار قاطعانه داشته باشید و البته ابراز وجود را در خودتان افزایش دهید بد نیست مهارتها و تمرینهای زیر را جدی بگیرید:
منفی و مثبتهای خود را بشناسید
برای اینکه بتوانید ابراز وجود را افزایش دهید بهترین روش خودشناسی است. شما بهتر است خودشناسی مثبت و منفی داشته باشید. یعنی ببینید وقتی افکار منفی دارید و اعتماد به نفستان هم صفر میشود چه رفتارهایی از خودتان نشان میدهید. مثلا بیحوصله میشوید احساس ناراحتی، دلتنگی و خستگی میکنید که نتیجهاش میشود سردرد و کاهش انرژی فیزیکی شما. در این حالت رفتار شما به جای قاطعانه بودن بیشتر منفعلانه، پرخاشگرانه و سلطهجویانه است.
اما وقتی اعتماد به نفس دارید افکارتان نسبت به خودتان و دیگران مثبت است. احساس آرامش و خوشی میکنید و رفتارهایتان شجاعانه است و میتوانید احساسات و خواستههایتان را به راحتی بیان کنید. وقتی خودشناسی مثبت میکنید افکار و احساسات مبتنی بر خود ارزشمند را در شما افزایش میدهد و وقتی با افکار مثبت نسبت به خود و دیگران در جمعی حاضر میشوید افراد متوجه توانایی ابراز وجود شما میشوند. وقتی خودشناسی منفی دارید میتوانید رفتار و افکار منفی خود را یادداشت کنید و تمرین کنید تا آنها را کنترل کنید و در عوض رفتارهایی که در خودشناسی مثبت شناسایی کردهاید را جایگزینش کنید.
منطقی مخالفت کنید
اگر قرار است رفتار قاطعانه را یاد بگیرید و تحت نظر دیگران نباشید، بهتر است مخالفت منطقی را تمرین کنید. یعنی اگر با نظر دیگران مخالف هستید جان ما به دلیل اینکه دوست دارید رابطه خوبتان از بین نرود با لبخند زدن و سر تکان دادن، تظاهر به موافقت نکنید. به جای آنکه موضوع بحث را تغییر دهید اگر به نظر خودتان اطمینان دارید به صورت فعال مخالفت کنید مثلا اگر کسی از شما میخواهد کار غیر منطقی را انجام دهید از او بپرسید چرا باید این کار را انجام دهید؟
یادتان باشد نباید کاری را بدون پرسش بپذیرید. سعی کنید در آن زمینه صحبت کنید و احساس خود را در آن مورد بیان کنید تا دیگران هم احساس شما را بدانند.
مهارتهای ارتباطی را به کار بگیرید
اگر میخواهید رفتار قاطعانه را در خود افزایش دهید باید از مهارتهای ارتباطی استفاده کنید. مثلا در یک بحث حتما به صحبت افراد گوش دهید و از کلمات مورد علاقه آنها در پاسخ استفاده کنید. ساده و روان و بدون حاشیه صحبت کنید و مواردی که برایتان سوال است را مطرح کنید. زود قضاوت نکنید و راجع به افراد نتیجهگیری نکنید چون باعث بحثهای کم اهمیت بین شما و دیگران میشود اجازه بدهید افراد جملات خود را کامل بیان کنند و منظورشان را منتقل کنند، بعد شما اظهارنظر کنید.
حتما در یک بحث از سوالهای بسته و باز استفاده کنید یعنی اگر میخواهید افراد را به حرف زدن تشویق کنید از سوالهای باز که معمولا با کلمات چرا، چهچیزی و چگونه آغاز میشود استفاده کنید و اگر میخواهید اطلاعات واقعی به دست بیاورید از سوالهای بسته که پاسخهای بله یا خیر دارند استفاده کنید. کسی که رفتار قاطعانه دارد خودش را مسئول اعمالش میداند نه دیگران؛ و مسئولیت و نگرش خود را با گفتن کلمه «من» نشان میدهد.
موقع گفتوگو سعی کنید زبان طرف مقابلتان را بشناسید بعد با او صحبت کنید. یعنی به صحبت آنها گوش دهید تا بفهمید آنها بیشتر از کدام فرآیند حسی استفاده میکنند بینایی، شنوایی یا حرکتی و بعد سعی کنید از همان زبان برای صحبت با او استفاده کنید به این میگویند همسانی زبان و اگر قرار است رفتار قاطعانه را در خود افزایش دهید بهتر است از گفتوگوی مثبت استفاده کنید یعنی از کلمات مثبت به جای کلمات منفی استفاده کنید.
گفتوگوی مثبت به معنی انکار مشکل نیست بلکه کمک میکند شما با حاشیه کمتری مشکل را حل کنید چون با گفتوگوی مثبت شما در آنها حس اعتماد ایجاد میکنید. (وجیهه محمدپور مقدم/ جیم)
بررسی ریشههای مکیدن انگشت در کودکان نشان میدهد این عادت در نوزادان تازه متولد شده، فقط برای رهایی از احساس گرسنگی است و در 90 درصد نوزادان دیده میشود، اما به طور معمول بعد از شش ماهگی، کم و سپس ناپدید میشود. البته مشخص شده مکیدن انگشت در نوزادانی که از شیر مادر تغذیه میکنند، کمتر است. گاهی نوزاد برای کسب آرامش و احساس ایمنی و گاهی نیز برای درک بهتر و تکرار لذت شیرخوردن، به گونهای غریزی انگشت خود را میمکد. در بعضی کودکان که بیش از دو تا سه سال دارند، مکیدن انگشت برای ایجاد احساس امنیت و آرامش است. این کودکان، اغلب هنگام نگرانی، ناراحتی یا خستگی انگشت خود را میمکند، اما عدهای دیگر فقط به صورت یک عادت این کار را انجام میدهند. به بیان دیگر مکیدن انگشت در برخی کودکان، امری غریزی و در برخی دیگر، اکتسابی است.
دکتر حنانه قدیریان، متخصص ارتودنسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با جامجم درباره اختلالات دندانی و فکی ناشی از تداوم عادت مکیدن انگشت در برخی کودکان میگوید: بیشتر کودکان حداکثر در چهار تا پنج سالگی عادت خود را ترک میکنند و زمانی که دندانهای دائمیشان بیرون آید ناخودآگاه به مکیدن انگشت پایان میدهند، اما اصرار به پیگیری عادت پس از آغاز رویش و رشد دندانهای دائمی، به بروز اختلال در رشد، شکلگیری، نظم و هماهنگی دندانها و فک میانجامد و ممکن است اعمالی چون ارتودنسی را برای اصلاح ساختار فک یا دندانها ضروری کند. بنابراین اگر بعد از شش سالگی، عادت مکیدن انگشت ادامه یابد باید مورد توجه قرار بگیرد و برای درمان آن اقدام شود.
ناهنجاریهای دندانی ناشی از مکیدن انگشت
به گفته دکتر قدیریان، مکیدن انگشت میتواند به ایجاد برخی تغییرات دندانی و فکی منجر شود. میزان تغییرات ایجاد شده میتواند بسته به طول مدت، شدت، میزان تکررعادت در شبانه روز و نیز حالتی که انگشت در دهان قرار میگیرد، متفاوت باشد.
وی میافزاید: یکی از ناهنجاریهای دندانی که با مکیدن انگشت ایجاد میشود باز ماندن دهان و فاصله افتادن میان فک بالا و پایین، بیرون زدن دندانها و استخوان فک بالا و گودی بیش از حد سقف دهان، عقب رفتن دندانهای فک پایین و باقی ماندن بلع نوزادی در افراد است. از دیگر عوارض این عادت بد دهانی، اختلالات گفتاری است به طوری که گاهی فرد در بزرگسالی نمیتواند بعضی حروف را به درستی تلفظ کند. پینه بستن انگشتان و ایجاد عفونت در اطراف ناخنها نیز از دیگر عوارض مکیدن انگشت است.
صحبت دندانپزشک با کودک
به اعتقاد بسیاری از دست اندرکاران تربیت کودک، تا خود کودک به اشتباه بودن کار خود در مکیدن انگشتان پی نبرد، اجبار یا روشهای دیگر برای ترک این عادت او کارآمدی لازم را ندارد.
دکتر قدیریان در این باره توضیح میدهد: بتدریج که زمان رویش دندانهای دائمی نزدیک میشود، سادهترین روش برای درمان عادت مکیدن انگشت، مذاکره مستقیم بین دندانپزشک و کودک است. بهتر است دندانپزشک به طور مستقیم با کودک رابطه برقرار کند و والدین سکوت کنند. حتی میتوان یک آینه به کودک داده و مشکلات دندانی را به او نشان دهیم. مهم است کودک درک کند قصدی برای سرزنش یا تنبیه وی وجود ندارد، بلکه دندانپزشک صرفا میخواهد در معالجه یک عادت زیانآور به او کمک کند. در بسیاری از موارد این برخورد بالغانه، بدون دخالت والدین برای خاتمه دادن به عادت کافی است.
این دندانپزشک میافزاید: روش دیگر درمان، شیوه یادآوری است. این روش برای کودکانی خوب است که مایلند عادت را ترک کنند، ولی به کمک نیاز دارند. یک روش موثر در این راستا بانداژ کردن انگشتی است که مکیده میشود. بیشک، ریختن فلفل و انجام کارهای تنبیهی در این روش از درمان، نتیجه بخش نیست. پس بهتر است از روش جایزه دادن استفاده کنید، در این روش هر روز در قبال تکرار نکردن عادت یک جایزه کوچک که مورد علاقه کودک باشد، به او داده میشود. حتی در بعضی موارد برای ترک کامل عادت باید با کودک مذاکره و به او قول یک جایزه بزرگ داده شود.
بهرهگیری از دستگاههای ارتودنسی
اگر هیچیک از روشهای فوق برای ترک عادت مکیدن انگشت در کودک، موثر واقع نشود و وی واقعا مایل باشد عادت را ترک کند، میتوان یک بانداژ الاستیکی را به صورت شل دور آرنج او پیچید تا مانع خم شدن بازو و مکیدن انگشت شود. این کار معمولا فقط شبها انجام میشود. البته حتما باید به کودک فهماند که این کار تنبیه نیست.
دکتر قدیریان با بیان این مطلب میگوید: اگر روشهای قبلی موثر نیفتاد میتوان به کودک انواع دستگاههای ارتودنسی را توصیه کرد. در این روش وسیلهای در دهان کودک قرار میگیرد که هم بهطور فیزیکی مانع انجام عادت شده و لذت مکیدن را از بین میبرد و هم به عنوان یک یادآور عمل میکند. در مواردی که اضطراب و نگرانی، علت اصلی مکیدن انگشت است نیز باید مشکل اصلی یعنی علت اضطراب را رفع کرد. به خاطر داشته باشید هرگز بر سر کودک داد نزنید. این کار فقط او را بیشتر عصبی و نگران خواهد کرد و مکیدن انگشت شدیدتر خواهد شد.
این ارتودنتیست تاکید میکند: به کار بردن کلمات و رفتارهای تند ممکن است باعث لجبازی کودک شود. برخی والدین حتی پس از آن که متوجه میشوند نهیبها و کلمات تندشان اثری بر رفتار فرزند نداشته، به جای تغییر روش، به تشدید روش روی میآورند و گاهی مجازات و تنبیه را نیز به اشتباه پیشین میافزایند. در چنین شرایطی حتی اگر والدین در ترک عادت مکیدن انگشت فرزندشان به نتیجه مطلوب برسند، اضطراب، ناراحتی و لطمات روحی و روانی به جا مانده در وی را نادیده گرفتهاند.
پریسا اصولی / جامجم
با وجود این، تاثیر این شبکهها بر سلامت، روزافزون و غیر قابلانکار است. امکاناتی مثل مشاوره طبیب و بیمار، مشاوره پزشکان در مورد بیماران دشوار، امکان طبابت از راه دور (تله مدیسین) و هماهنگی برای تحقیق، ارسال تصاویر و ویدئوی بیماران برای استادان، سخنرانی استادان از راه دور و... در حال حاضر به وفور استفاده میشوند اما مثل همه فناوریهای مدرن ناگهان وارد میشوند قبل از آنکه راجع به چارچوبها و باید و نبایدهای آن اندیشیده باشیم، آن هم در شرایطی که درباره تکنولوژیهای بلافصل قبلی هنوز تحلیل و مداقه کافی انجام نشده و بسترها و ضوابط اخلاقی این ابزار نیز بر کاربرد آن تاخیری چشمگیر پیدا کرده است.
در مقایسه با مطبوعات که شبیهترین اجداد زنده شبکههای اجتماعی هستند، به نظر میرسد با مرور ایام در آنجا با وجود اختلافات شدید در سیاست و شیوه و مرام، نوعی ضوابط و اخلاقیات پدید آمده باشد که همه آن را رعایت میکنند.
برخی نشریههایی که زمانی شبنامه و تا همین چند دهه اخیر، گاه حاوی انواع و اقسام عبارتها بودند، حالا همه نشریات وزینی هستند که در بدترین شرایط هم -هم از نظر اخلاقی و هم قانونی- ملزم به رعایت ضوابط بسیاری هستند و برای این منظور بوروکراسی عریض و طویل تعریفشدهای دارند اما در شبکههای اجتماعی با وجود امکاناتی که هر کدام از این برنامهها برای تدوین ضوابط فراهم میکنند، گروههای مختلف ضوابط چندانی برای اعضا در نظر نمیگیرند و در صورت تدوین هم، اجبار و اصرار بر رعایت آنها نمیشود. گروههای مختلف حتی حداقل زمانبندی خاصی را هم رعایت نمیکنند و گاه تا پاسی از نیمهشب گذشته، کسانی که صبح باید در گزارشهای صبحگاهی یا درمانگاهها حضور یابند یا کار در ادارهها را شروع کنند، مشغول فعالیتهای اجتماعی هستند!
گاه متوجه میشوی درست در ساعت دقیقترین کارهای روزانه، صاحبان مشاغل در حین کار کامنتهایی میگذارند! و در میان صاحبان کار –بهخصوص در میان پزشکان که سستترین بند و بستهای سلسله مراتبی را دارند- ظاهرا کسی نگران فعالیت شاغلان در شبکههای اجتماعی در حین کار نیست.
گاه حتی در همان ساعات کاری محدود بخشهای آموزشی هم به نظر میرسد یک فعالیت مجازی علمی دارد جایگزین فعالیت آموزشی و درمانی واقعی میشود و بهخصوص ممکن است برای دستیارانی که فقط به امتحان بورد و ماندن در کتابخانه میاندیشند، روش مناسبتری هم باشد!
چرا باید این وقت بیزبان را در بخشها، راه پلهها و آسانسور تلف کرد، درحالی که در همان زمان میتوانند چند صفحهای بیشتر از آن جدول لگاریتمی که باید به خاطر سپرد، پیشتر رفت و کارها را هم به شبکه سپرد!
گاه احساس میکنی مطالب سنگینی که در خور بررسی بسیار دقیقتری است، در همین شبکههای اجتماعی مطرح میشوند اما بستر و زمان کافی برای تعمق در آنها وجود ندارد. مسائل بزرگ به مسائل حقیر نیمخورده تبدیل و رها میشوند و حتی با کامنت بعدی که از جایی دیگر میآید و مثلا طنزی در مورد اهالی یکی از شهرهاست، بیشتر و بیشتر تحقیر میشوند. از این بدتر بسیاری از ما با نوشتن تحلیلهایی که برای اولین بار به آنها اندیشیدهایم، ممکن است احساس کاذب اشراف بر موضوع پیدا کنیم و این اشراف در شرایطی غیرتخصصی با تعارفات موجود دوستان و آشنایان تقویت شود!
همه آنچه برشمردم، در بدترین حالت هم ورود به دنیای جدیدی از گفتوگو و گفتمان است که مورد نیاز مبرم جامعه ماست و اثر شگرفی بر زندگی همه ما خواهد گذاشت. اخلاقیات، معنویات، ایدئولوژی، متافیزیک این تکنولوژی جدید یا هر نام دیگری که آن را بخوانید، به ناچار متعاقب استفاده روزمره ما پدید خواهد آمد اما چه بهتر که پدید آمدنی آگاهانه، قانونمند و حسابشده باشد. (دکتر بابک زمانی - مدیر گروه مغز و اعصاب دانشگاه علومپزشکی ایران/سلامتیران)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.