در یک صحبت رو در رو باید خودتان را برای هر چیزی آماده کنید خیلی از حرف ها را با زبان نمیتوان بیان کرد و شما باید در چشم طرف مقابل سیگنال های مورد نظر خود را درک کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ چشم ها بیش از ۵۴ میلیون سال قدمت دارند و بیشتر ما یک جفت از آنها داریم، اما چشم ها جدا از این که قدرت بینایی را به آدمها میبخشند چه چیزهایی میگویند؟ آدمها میگویند چشم”پنجرهی روح “است- چون با خیره شدن به چشم ها میتوانیم خیلی چیزها را بفهمیم.
مثلا از آنجا که قادر نیستیم اندازهی مردمک چشم هایمان را کنترل کنیم، کارشناسان زبان بدن میتوانند با کمک عوامل مربوط به چشم ها و زبان چشم ها تا حد زیادی به وضعیت روحی یک شخص پیببرند.
مردمکها بخشی از زبان هستند که عملا هیچ کنترلی روی آن نداریم.
اکهارد هس(۱۹۷۵) پیبردهاست مردمکها علاوهبر تنظیم میزان نور ورودی در فرآیند بینایی، هنگامی گشاد میشوند که به شخص طرف صحبت یا جسمی که به آن نگاه میکنیم، علاقهمند هستیم.
به عنوان یک شاخص، هنگامی که با دوستتان دربارهی چیز جالبی صحبت میکنید، به اندازهی مردمکهایاش را دقت کنید، سپس موضوع صحبت را به چیزی تغییر دهید که چندان جالب نیست و مشاهده کنید که مردمکهایاش تنگ میشود!
ارتباط چشمی در تعاملات روزانه با آدمها، برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات با یک فرد ضروری است. ارتباط چشمی همچنین برای کسانی که میخواهند در محافل عمومی ارتباط موثری با مخاطبان برقرار کنند بسیار ضروری است:
نگاه کنید؛ خیره نشوید. اگر ارتباط چشمی بیشاز قوی باشد ممکن است مخاطب را معذب کند.
در کل، در جوامع غربی و بسیاری از فرهنگهای دیگر، ارتباط چشمی با یک فرد امری عادی است اما به شرطی که بیش از حد مداوم نباشد. ممکن است برداشت آدمها از ارتباط چشمی مداوم این باشد که قصد ارعاب دارید، این باعث میشود کسی که مقصد نگاه خیرهی شما است احساس کند تحت نظر است و معذب شود.
ارتباط چشمی مداوم حتی بین آدمها و حیوانات هم گاهی توصیه نمیشود: مجلهی پزشکی نیوزیلند گزارش کردهاست علت اینکه کودکان کم سن و سال قربانی حملهی سگهای خانگی میشوند، ارتباط چشمی بیشاز حد قوی مداوم با سگهای خانگی است، چون باعث میشود احساس خطر کنند و از خودشان دفاع کنند.
ارتباط چشمی گریزان: نشانهی معذب بودن
چرا از نگاه کردن به یک شخص خودداری میکنیم؟ شاید دلیلاش این باشد که سعی میکنیم آن را فرد را فریب بدهیم و بابت این فریبکاری احساس خجالت میکنیم. با این حال پژوهشگران دانشگاه استرلینگ اسکاتلند در یک پژوهش پیبردند، هنگام پرسش و پاسخ از کودکان، آنها که ارتباط چشمی را حفظ میکردند در مقایسه با آنها که برای فکر کردن به پاسخ مسیر نگاهشان را تغییر میدادند، کمتر احتمال داشت پاسخ درست را بدهند.
جدا از نیاز غریزیمان به پلک زدن، احساسات و عواطفمان نسبت به شخصی که با او صحبت میکنیم نیز ممکن است باعث شود بهطور نیمهآگاهانه سرعت پلک زدنمان را تغییر دهیم.
اگر بهطور متوسط بیش از ۶ تا ۱۰ بار در دقیقه پلک بزنیم، شاید نشانهی خوبی باشد که به همصحبتمان جذب شدهایم، شاید به همین دلیل باشد که پلک زدن نشانهی طنازی نیز میدانند.
مسیر نگاه یک فرد دربارهی افکار و احساسات او چه چیزی به ما میگوید؟ خوب، احتمالا فقط اینکه به چهچیزی نگاه میکنند.
چیزی که باید به آن دقت کنید مسیر نگاه آدمهای متفکر است. اگر به سمت چپشان نگاه کنند نشاندهندهی این است که دارند خاطرهای را مرور میکنند یا سعی میکنند چیزی را به یاد بیاورند. از طرف دیگر اگر به سمت راستشان نگاه کنند نشاندهندهی تفکرات خلاق است، و اغلب از آن به عنوان نشانهی احتمالی از فریبکار بودن آن فرد در برخی وضعیتها تعبیر میشود، یعنی دارد نسخهی جدید از رویدادها را میسازد.
توجه: اگر آن فرد چپدست باشد، احتمال آن وجود دارد که نشانهها برعکس باشند.
با توجه به یافتههای بالا، بهترین راه برای انتقال تصویر”تصویر مثبت” از خودتان با استفاده از ارتباط چشمی چیست؟ اگر میخواهید به حرفهای کسی علاقه نشان دهید، ارتباط چشمی زیادی برقرار کنید، اما به یاد داشتهباشید نگاه خیره و بدون پلک باعث ناراحتی میشود.
پژوهشگران دریافتهاند هنگامیکه آدمها در یک گفتوگوس جذاب شرکت میکنند، نگاهشان تقریبا ۸۰ درصد زمان روی صورت، اما نه فقط روی چشم، همصحبتشان متمرکز است. بلکه ۲ تا ۳ دقیقه روی چشمها تمرکز میکنند، سپس کمی پایینتر به بینی یا لبها نگاه میکنند، و دوباره به چشمها نگاه میکند.
از نگاه سر بالا یا نگاه به سمت راست خودداری کنید-زیار نماد جهانی بیعلاقگی و بیتوجهی است.
همچنین درمورد راتباط چشمی این نکات کلیدی را بهیاد داشته باشید:
اگر میخواهید در تعامل با فردی فعال باشید و نشان دهید به صحبت با او علاقه دارید، ارتباط چشمی را در بازههای نامداوم حفظ کنید، اما به یاد داشته باشید ارتباط چشمی مداوم ممکن است معذبکننده باشد.
گشاد شدن مردمک چشم میتواند نشانهی علاقهی یک فرد به صحبت باشد، اما این احتمال هم وجود دارد که علت آن زیاد شدن نور محیط باشد.
روانشناسی بالینی یکی از از پرکاربرد ترین حوزه های روانشناسی است که به تشخیص و درمان بیماری های روانی با روش های مخصوص به خود مانند شناخت درمانی و بدون تجویز دارو می پردازد.
روانشناسی شامل شاخههای متفاوتی مانند روانشناسی عمومی، روانشناسی صنعتی سازمانی، روانشناسی کودک، روانشناسی کودکان استثنایی، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی بالینی میباشد.
روانشناسی بالینی شاخهای است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری کمک میکند و از عمر آن به عنوان یک رشته تخصصی و مستقل حدود 90 سال میگذرد. تاریخ آن با تکامل روانشناسی مرضی آمیخته است و گذشته آن به زمان انسان اولیه میرسد؛ زمانی که بشر نخستین امراض روانی را پدیدهای ماورءالطبیعه میدانست.
روانشناسی بالینی بزرگترین حوزه در بین حوزههای روانشناسی است و خصوصاً در ایران بیشترین شمار روانشناسان در این رشته کار میکنند، یعنی رشتهای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری مانند بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، اعتیاد، کشمکشهای زناشویی و خانوادگی، و سایر مشکلات سازگاری است.
روانشناسی بالینی خود دارای چند رشته تخصصی است که از آن میان میتوان به سلامت روانی کودکان، سلامت روانی بزرگسالان، اختلالات هیجانی، سوء مصرف دارو، ناتوانیهای یادگیری و روانشناسی سلامت اشاره کرد.
نقشهای تعریف شده برای روانشناسی بالینی را میتوان ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و نظارت بر کار رواندرمانگرها و همچنین پژوهش و مدیریت دانست.
یک روانشناس بالینی با توجه به علاقه و تواناییاش میتواند در هر یک از چهار زمینه زیر به فعالیت بپردازد: کشف ماهیت بیماریهای روانی و روش درمان افراد مبتلا (در مواردی این کار با مشارکت روانپزشک انجام میشود چرا که در مواردی با تجویز دارو روند درمان بهتر پیش میرود و تجویز دارو بر عهده روانپزشک میباشد)، روانشناس بالینی برای روان درمانی از رویکردهای متفاوتی مانند رفتار درمانی، روانکاوی، شناخت درمانی و ... استفاده میکند.
اندازهگیری خصوصیات افراد بوسیله تستهای روان شناسی، تحقیق و آزمایش خصوصیات بیماران روانی و تلاش تجربی برای کشف علل ، علائم و طرق درمان بیماریها. روانشناسان معتقدند که آگاهی از تمام این روشها برای آمادهساختن روانشناسی بالینی ضروری است و روانشناس بدون آشنایی با آنها نمیتواند به نحو موثری انجام وظیفه نماید.
روان شناس بالینی ممکن است در بیمارستانهای روانی، مراکز مشاوره و روان درمانی، زندانها، بیمارستانها، مدارس، دانشگاهها، پرورشگاهها، کودکستانها، مراکز نگهداری از سالمندان، کارخانهها و انواع دیگر موسسات انجام وظیفه کند و بادادگاههای کودکان یا سازمانهای نظارت بر بزهکاران، درمانگاههای بهداشت روانی، نهادهای ویژه با روانپزشکی، ارتباط نزدیک داشته باشد.
در نهایت سر و کار روانشناسان بالینی در اکثر موارد با افراد یا رفتارهای نابهنجار بوده و از این رو یک روانشناس بالینی برای درمان این نابهنجاریها لازم است علاوه بر یک دید جامع نگر، دارای قدرت روحی بالایی باشد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
یکی از مباحث جذاب روانشناسی کودک بررسی و تفسیر نقاشی کودکان است. کودکان از طریق نقاشی آنچه را که در ضمیر ناخودآگاهشان دارند بیان می کنند.
یکی از مباحث روانشناسی کودک بررسی و تفسیر نقاشی کودکان است. نقاشی زبانی است که برای کودکان کمتر از ۱۰ ساله موثرتر از صحبت کردن است. حدود سن سه سالگی، نقاشی ترکیبی از خطوط درهم و اشکال نامنظم و تکامل نیافته است. به مرور، ترسیمهای آنها، شکل منسجمتری به خود میگیرد. از 5 ، 6 سالگی به بعد نیز کودک قدرت و توجه بیشتری برای نظارت بر واقعیات بیرونی پیدا میکند و چون لغات بیشتری آموخته است، بهتر از قبل میتواند اختلاف اشیا را با هم دیگر درک کند. از منظر روانشناسی کودک نقاشی در این دوران ترسیمی است از چیزهایی که برایش مهماند؛ در واقع بچهها از طریق نقاشی میتوانند آنچه را که در ضمیر ناخودآگاهشان دارند و احتمالا باعث ناراحتیها، نگرانیها، ترسها و اضطراب آنان میشود، بیان کنند و با این روش بیرون بریزند. جزییات در نقاشی نشانه هوش است و کودکانی که جزییات را بهتر میکشند، معمولاً باهوش ترند.
در تحلیل نقاشی در روانشناسی کودک باید این نکته را در نظر داشت که میتوان حالات روانی و احساسی کودک را از میان اجزای نقاشی استنباط کرد، اما این در شرایطی است که کودک، با آزادی و به دلخواه خود و نه به اصرار اطرافیان، دست به قلم ببرد، بدون آموزش نقاشی کند و بی حوصله یا عصبانی نباشد.
خانه
درخت
خورشید
اعضا خانواده
رنگ ها و رابطه اشکال
مهمترین رکن در نقاشی کودک، خوشحالی است. از نظر روانشناسی کودک باید اجازه بدهیم بچهها بدون محدودیت نقاشی بکشند و آموزشهایمان را به بعد از 7 سالگی موکول کنیم. زیرا تا قبل از این سال، بازی و نقاشی آزاد به مراتب بهتر و مفیدتر از هر آموزشی است. اصلاً نیازی نیست بچه ها حتماً خوب نقاشی بکشند یا در آینده یک نقاش ماهر و حرفه ای بشوند زیرا از منظر روانشناسی کودک نقاشی برای کودکان صرفاً ابزاری است برای بالا بردن کیفیت رشد روحی، عاطفی و فکری. خط خطیهای کودکتان را نیز تشویق کنید و انگیزه آنها را برای کشیدن نقاشی بالا ببرید چرا که موجب افزایش اعتماد به نفس و شکوفایی خلاقیت آنها میشود. از کودک بخواهید در مورد نقاشیهایش برایتان توضیح بدهد و مطمئن باشید با استفاده از این روشها موجب ارتقای سلامت روان فرزندتان خواهید شد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
یکی از روانشناسانی که در زمینه روانشناسی ازدواج بسیار کار کردهاست باربارادی آنجلس میباشد. وی کتابهای بسیاری در رابطه با روانشناسی ازدواج به چاپ رسانده و سمینارهای زیادی را در این رابطه برگزار کردهاست. در ادامه به ویژگیهایی اشاره میکنیم که از نظر باربارادی آنجلس لازم است در همسر آینده خود به دنبال آن باشید.
تعهد به رشد شخصی
روانشناسی ازدواج میگوید مهم است کسی را پیدا کنید که نه تنها به بزرگ شدن و رشد شخصی علاقهمند است بلکه در این راستا کاری نیز صورت میدهد. بسیاری از مردم در حد صحبت کردن به بهبود و ارتقا شخصی میپردازند. هنگامی که همسرتان با هدف گذاری در زندگی خود و نیز رسیدن به آنها از ترک سیگار گرفته تا صبور شدن در برابر شما و یا اعتماد به نفس خود را بالا بردن و ... به خود انگیزه میبخشد به او احترام خواهید گذاشت و به او اعتماد خواهید کرد .
سوالاتی که میتوانید در رابطه با تعهد به رشد شخصی از همسرتان بپرسید:
باز بودن روحی و احساسی
از نظر روانشناسی ازدواج چنانچه همسرتان نتواند احساسات خود را با شما در میان بگذارد، آمادگی یک رابطه صمیمی را ندارد. او در واقع باید دارای سخاوت احساسی باشد. کسانی که از لحاظ احساسی خسیس هستند عملا شما را وادار میکنند که از آنها گدایی عشق کنید. باز بودن احساسی یک فرد عملا کلید قلب او را به شما میدهد.
سوالاتی که میتوانید در این رابطه از او بپرسید:
صداقت
صداقت درستی و قابل اعتماد بودن از منظر روانشناسی ازدواج از ضروریترین اجزای یک رابطه سالم هستند. دانستن این که میتوانید بر روی همسر خود حساب باز کنید حس امنیت فوق العاده ای به شما خواهد داد چرا که او در همه حال با شما صادق است .
آثار دراز مدت عشق ورزیدن به کسی که به او اعتماد کامل ندارید برای اعتماد به نفس شما و رابطه تان مخرب خواهد بود. یکی از مخربترین راههایی که زوجین میتوانند عشق شور حرارت رابطه خود را بکشند و صمیمت را از بین ببرند باز گو نکردن حقیقت است. پیدا کردن یک همسر صادق به معنای جست و جوی کسی ست که : با خود، دیگران و شما صادق باشد.
برخی از نشانههای صادق بودن عبارت است از:
هیچ قسمتی از شخصیت خود را از شما پنهان نخواهد کرد.
این طور نیست که برای دفاع از خود، فقط چیزی را به شما بگوید که شما دوست دارید.
بدون اینکه مجبور باشید با سیاست و یا زور حقیقت را از او بیرون بکشید، خودش تمامی حقیقت را با شما در میان خواهد گذاشت.
اهل بازی کردن روانی نیست. بازی هایی نظیر: حدس بزن (احساساتم را به تو نمی گویم و تو مجبوری حدس بزنی)، حسود شو(تنها چیزهایی که حسادتت را بر میانگیزد به تو میگویم تا بدین ترتیب احساس کنترل و برتری کنم) و... تمامی این بازیها با بی صداقتی سرو کار دارند.
پختگی و مسئولیت پذیری
اگر شخصی که قرار است همسر شما شود به پختگی و مسئولیت پذیری نرسیده باشد احساس خواهید کرد که بیشتر یک بچه را به فرزند خواندگی گرفتهاید تا اینکه معشوقی را برای خود یافته باشید.
برخی از نشانههایی که دال بر پختگی و مسئولیت پذیری طرف مقابل است عبارت است:
او میتواند از خود خوب مراقبت کند (برای خود پول کافی در بیاورد، خوب تغذیه کند، مکان زندگی خود را تمیز نگه دارد و....)
او مسئولیت پذیر است (به وعده های خود عمل می کند، فراموش نمی کند و...)
او واجد حس احترام است (برای حریم شخصی خود و دیگران احترام قایل است و...)
اعتماد به نفس
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که به هنگام انتخاب همسر میکنیم توجه به این موضوع است که چقدر ما را دوست دارد و چه رفتاری با ما دارد به جای آنکه دقت کنیم که با خودش چه رفتاری دارد .
روانشناسی ازدواج میگوید هر چه اعتماد به نفس طرف مقابلتان بهتر باشد رابطه تان قوی تر خواهد بود بنابراین مهم است که به دنبال نشانههایی باشیم که حاکی از اعتماد به نفس بالای یک شخص باشد :
او به آنچه هست افتخار می کند
او به خودش آسیب نمی رساند و به خوبی از خود مراقبت می کند
او به دیگران اجازه نمی دهد با او بد رفتاری کنند
اعتماد به نفس واقعی خود را در عمل نیز نشان میدهد و به ما انگیزه میدهد که ریسک کنیم، رویاهایمان را تعقیب کنیم و فراتر از منطقه امن خود قدم بگذاریم .
سوالاتی که در رابطه بااعتماد به نفس می توانید از همسر/ نامزد خود بپرسید:
نگرش مثبت در زندگی
طبیعتا آدمهای منفی روابطی منفی و آدمهای مثبت روابطی مثبت میآفرینند توجه داشته باشید که آدمهای منفی اجازه میدهند که ترس و نگرانی آنها را اداره کند. به آینده بدبین هستند. به آسانی به کسی اعتماد نمیکنند. ولی آدمهای مثبت همیشه بر روی پیدا کردن راه حل تمرکز میکنند. موانع را به فرصت و سختیها را به درسهایی سازنده بدل میکنند. به تواناییهای خود در بهبود شرایط و اوضاع اعتماد دارند. خوشبین هستند و باور دارند که اوضاع را همیشه میتوان بهتر کرد. به همین دلیل در مباحث روانشناسی ازدواج ذکر شده است که با کسی ازدواج کنیم که نگرشی مثبت به زندگی دارد. عشق یک نیروی مثبت است، بدین معنا که در فضایی مثبت رشد خواهد کرد و در فضای منفی پژمرده خواهد شد.
سوالاتی که در رابطه با نگرش مثبت در زندگی میتوانید از همسر/ نامزد خود بپرسید:
انتخاب همسر مناسب یکی از مهمترین تصمیمات زندگی هر فرد است. مشاوره و روانشناسی ازدواج میتواند شما را در این راه کمک کند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
جام جم سرا:
چرا تیپ کلاسیک مطمئنترین است؟ چون هر کسی در هر سن و جنسی، لاغر یا چاق میتواند از آن استفاده کند و در عین حال تصویری از یک آدم نرمال را در ذهن دیگران میسازد.
چگونه از لباسها به عنوان یک سلاح استفاده میکنیم؟
بیشتر مردم جهان نوع پوشش را نشاندهنده وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک جامعه میدانند و واضح است این روزها اگر بخواهید طبقه یک نفر را مشخص کنید بیشتر از همه به لباسهایش توجه میکنید حتی میتوان گفت آنچه فرد میپوشد میتواند میزان جاهطلبی، احساسات و حتی عادتهای او را به خوبی نشان دهد از طرف دیگر خریدکردن و رفتارهای مصرفگرایانه بیشتر اوقات نشانهای از انگیزههای درونی است و احساسات، تجارب و فرهنگ فرد را نشان میدهد.
چه لباسی را نباید بپوشید؟
اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم هیچ لباسی نیست که بتوان گفت با پوشیدن آن فرد ظاهری ناموفق پیدا میکند، یعنی نمیتوان با قطعیت گفت فلان لباس اصلا خوب نیست. این امر کاملا نسبی است و به فرد بستگی دارد. بدترین لباس، لباسی است که شخصیت شما را زیر خود پنهان کند؛ لباسی که بدون توجه به اندام، موقعیت و سن شما انتخاب شده باشد.
لباسها به شما میگویند چه کنید
اخیرا پژوهشی در دانشگاه نورثوسترن انجام شده که بیشتر روی مفهوم و ادراکی است که از نوع پوشش به دست میآید. پژوهشگران این تحقیق گزارش خود را براساس تاثیرات لباسها بر خود فرد پوشنده تنظیم کردهاند و اینکه لباسهای هر فرد چه تاثیرات روانیای روی خودش دارد. به عبارتی این پژوهشگران میخواهند بگویند لباسها به شما میگویند چه کنید و علاوه بر اینها احساساتی را هم درونتان شکل میدهند. در این تحقیق تعدادی روپوش سفید استاندارد به داوطلبان دادند؛ به گروهی گفتند که این روپوش پزشکی است و به گروهی دیگر گفتند روپوش نقاشان ساختمان است. آن دسته از داوطلبان که فکر میکردند روپوش پزشکی به تن دارند در رفتار و کردارشان دقت عمل بیشتری نشان میدادند و سعی میکردند رفتارشان حسابشدهتر باشد.در حالی که افراد گروه دیگر اینگونه نبودند.
اگر هیچوقت لباس دور نمیاندازید...
اگر هیچگاه هیچ یک از لباسهایتان را دور نمیاندازید و تکهتکه لباسهای قدیمی خود را با وسواس حفظ میکنید، جزو افرادی هستید که به گذشته خود چنگ میاندازید و سعی در حفظ آن دارید و نسبت به وسایلتان وابستگی عاطفی دارید و به عبارتی چنین وسایلی برایتان ارزش احساسی دارند. اگر میخواهید کمدتان شلوغ و پرآشوب نباشد باید یک قانون طلایی را به خاطر بسپارید:۲ تا از هر ۳ وسیله و لباسی را که دیگر نیاز ندارید دور بیندازید. حالا این وسیله یا لباس میتواند کوچک باشد یا بزرگ، سالم یا پاره و آسیبدیده باشد.
با لباستان به خودتان پیام دهید
به طور علمی اثبات شده لباسی که بر تن میکنید فهم خاصی را درونتان شکل میدهد به همین دلیل پژوهشگران میگویند نباید آنگونه که احساس میکنید لباس بپوشید بلکه بهتر است آن جور که دوست دارید احساس کنید لباس بپوشید، مثلا اگر دوست دارید احساس قدرت کنید، ببینید کدام لباسها به شما احساس قدرت میدهند یا اگر میخواهید خود را بینیاز از همه چیز ببینید، لباسهایی را انتخاب کنید که همین احساس را در شما به وجود میآورند. درست است که لباسها پیامهایتان را به دیگران میدهند ولی بیشتر از همه لباستنتان به خود شما پیام میدهند.
اگر لباسهای نامناسب با سنتان میپوشید لباستان مناسب نیست
مثلا خیلی جوانتر از سنتان میپوشید یا خیلی پیرتر. اگر لباسهای جوانترها را میپوشید احتمالا از درون خودتان را جوانتر از آنچه واقعا هستید، میدانید و با طرز لباس پوشیدنتان میخواهید این سن را به دیگران القا کنید و به همه نشان دهید که شما جوانتر از تصور آنها هستید و اگر لباسهایی مناسب مسنترها را میپوشید یعنی احساس بزرگتری میکنید. باید پوششتان را براساس هدفهایتان تعیین کنید(مثل اینکه قصد ملاقات با یک فرد مهم را دارید یا میخواهید به سفر خارج از کشور بروید) درست است که سن مهم است ولی تفکرات شما اهمیت بیشتری دارد.
اگر همیشه لباسکار میپوشید...
همیشه لباسهایی را میپوشید که درمحل کار بر تن دارید، در واقع لباس محل کار با لباس مهمانیهایتان هیچ فرقی ندارد. بیشتر شخصیتتان را با توجه به شغلی که دارید میشناسید و تمام داشتهها و موفقیتهایتان را با توجه به موفقیتهای شغلی و کاری خود تعریف میکنید، شما همان شغلتان هستید. استعدادهای دیگری جز استعدادهای شغلیتان نیز دارید و تمام شخصیت شما در شغلتان خلاصه نمیشود مثلا اینکه میتوانید هنرمند خوبی هم باشید یا اینکه مهمانیهای خوبی میدهید یا سلیقه خوبی دارید.
اگر همیشه دنبال رنگهای خاکستری و مشکی هستید...
اگر تنها دوست دارید لباسهایی با رنگ خنثی (خاکستری، مشکی، سفید و...) بپوشید و چندان به جزئیات توجه نمیکنید و کم پیش میآید روی لباسها، از وسایل جانبی چون کمربند و گلسینه استفاده کنید، جزو کسانی هستید که به شدت به عادتهایتان چسبیدهاید و به لحاظ روانشناسی چندان اهل تنوع نیستید و برایتان سخت است که در خود تغییری به وجود بیاورید، در واقع چیزی که شما را به وحشت میاندازد جلبتوجه است. کمی تغییر در زندگی میتواند بیشتر از آنکه فکرش را بکنید، زندگیتان را بهتر کند؛ میتوانید از چیزهای خیلی کوچک شروع کنید که کمی در روند زندگی تغییر ایجاد کند مثلا طی یک راه متفاوت تا سرکار یا یک گل سینه یا وسیله کوچک برای ایجاد تنوع در لباس یا کمی هیجان برای ذهنتان مهیا می کند.(نسل فردا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا:
چرا تیپ کلاسیک مطمئنترین است؟ چون هر کسی در هر سن و جنسی، لاغر یا چاق میتواند از آن استفاده کند و در عین حال تصویری از یک آدم نرمال را در ذهن دیگران میسازد.
چگونه از لباسها به عنوان یک سلاح استفاده میکنیم؟
بیشتر مردم جهان نوع پوشش را نشاندهنده وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک جامعه میدانند و واضح است این روزها اگر بخواهید طبقه یک نفر را مشخص کنید بیشتر از همه به لباسهایش توجه میکنید حتی میتوان گفت آنچه فرد میپوشد میتواند میزان جاهطلبی، احساسات و حتی عادتهای او را به خوبی نشان دهد از طرف دیگر خریدکردن و رفتارهای مصرفگرایانه بیشتر اوقات نشانهای از انگیزههای درونی است و احساسات، تجارب و فرهنگ فرد را نشان میدهد.
چه لباسی را نباید بپوشید؟
اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم هیچ لباسی نیست که بتوان گفت با پوشیدن آن فرد ظاهری ناموفق پیدا میکند، یعنی نمیتوان با قطعیت گفت فلان لباس اصلا خوب نیست. این امر کاملا نسبی است و به فرد بستگی دارد. بدترین لباس، لباسی است که شخصیت شما را زیر خود پنهان کند؛ لباسی که بدون توجه به اندام، موقعیت و سن شما انتخاب شده باشد.
لباسها به شما میگویند چه کنید
اخیرا پژوهشی در دانشگاه نورثوسترن انجام شده که بیشتر روی مفهوم و ادراکی است که از نوع پوشش به دست میآید. پژوهشگران این تحقیق گزارش خود را براساس تاثیرات لباسها بر خود فرد پوشنده تنظیم کردهاند و اینکه لباسهای هر فرد چه تاثیرات روانیای روی خودش دارد. به عبارتی این پژوهشگران میخواهند بگویند لباسها به شما میگویند چه کنید و علاوه بر اینها احساساتی را هم درونتان شکل میدهند. در این تحقیق تعدادی روپوش سفید استاندارد به داوطلبان دادند؛ به گروهی گفتند که این روپوش پزشکی است و به گروهی دیگر گفتند روپوش نقاشان ساختمان است. آن دسته از داوطلبان که فکر میکردند روپوش پزشکی به تن دارند در رفتار و کردارشان دقت عمل بیشتری نشان میدادند و سعی میکردند رفتارشان حسابشدهتر باشد.در حالی که افراد گروه دیگر اینگونه نبودند.
اگر هیچوقت لباس دور نمیاندازید...
اگر هیچگاه هیچ یک از لباسهایتان را دور نمیاندازید و تکهتکه لباسهای قدیمی خود را با وسواس حفظ میکنید، جزو افرادی هستید که به گذشته خود چنگ میاندازید و سعی در حفظ آن دارید و نسبت به وسایلتان وابستگی عاطفی دارید و به عبارتی چنین وسایلی برایتان ارزش احساسی دارند. اگر میخواهید کمدتان شلوغ و پرآشوب نباشد باید یک قانون طلایی را به خاطر بسپارید:۲ تا از هر ۳ وسیله و لباسی را که دیگر نیاز ندارید دور بیندازید. حالا این وسیله یا لباس میتواند کوچک باشد یا بزرگ، سالم یا پاره و آسیبدیده باشد.
با لباستان به خودتان پیام دهید
به طور علمی اثبات شده لباسی که بر تن میکنید فهم خاصی را درونتان شکل میدهد به همین دلیل پژوهشگران میگویند نباید آنگونه که احساس میکنید لباس بپوشید بلکه بهتر است آن جور که دوست دارید احساس کنید لباس بپوشید، مثلا اگر دوست دارید احساس قدرت کنید، ببینید کدام لباسها به شما احساس قدرت میدهند یا اگر میخواهید خود را بینیاز از همه چیز ببینید، لباسهایی را انتخاب کنید که همین احساس را در شما به وجود میآورند. درست است که لباسها پیامهایتان را به دیگران میدهند ولی بیشتر از همه لباستنتان به خود شما پیام میدهند.
اگر لباسهای نامناسب با سنتان میپوشید لباستان مناسب نیست
مثلا خیلی جوانتر از سنتان میپوشید یا خیلی پیرتر. اگر لباسهای جوانترها را میپوشید احتمالا از درون خودتان را جوانتر از آنچه واقعا هستید، میدانید و با طرز لباس پوشیدنتان میخواهید این سن را به دیگران القا کنید و به همه نشان دهید که شما جوانتر از تصور آنها هستید و اگر لباسهایی مناسب مسنترها را میپوشید یعنی احساس بزرگتری میکنید. باید پوششتان را براساس هدفهایتان تعیین کنید(مثل اینکه قصد ملاقات با یک فرد مهم را دارید یا میخواهید به سفر خارج از کشور بروید) درست است که سن مهم است ولی تفکرات شما اهمیت بیشتری دارد.
اگر همیشه لباسکار میپوشید...
همیشه لباسهایی را میپوشید که درمحل کار بر تن دارید، در واقع لباس محل کار با لباس مهمانیهایتان هیچ فرقی ندارد. بیشتر شخصیتتان را با توجه به شغلی که دارید میشناسید و تمام داشتهها و موفقیتهایتان را با توجه به موفقیتهای شغلی و کاری خود تعریف میکنید، شما همان شغلتان هستید. استعدادهای دیگری جز استعدادهای شغلیتان نیز دارید و تمام شخصیت شما در شغلتان خلاصه نمیشود مثلا اینکه میتوانید هنرمند خوبی هم باشید یا اینکه مهمانیهای خوبی میدهید یا سلیقه خوبی دارید.
اگر همیشه دنبال رنگهای خاکستری و مشکی هستید...
اگر تنها دوست دارید لباسهایی با رنگ خنثی (خاکستری، مشکی، سفید و...) بپوشید و چندان به جزئیات توجه نمیکنید و کم پیش میآید روی لباسها، از وسایل جانبی چون کمربند و گلسینه استفاده کنید، جزو کسانی هستید که به شدت به عادتهایتان چسبیدهاید و به لحاظ روانشناسی چندان اهل تنوع نیستید و برایتان سخت است که در خود تغییری به وجود بیاورید، در واقع چیزی که شما را به وحشت میاندازد جلبتوجه است. کمی تغییر در زندگی میتواند بیشتر از آنکه فکرش را بکنید، زندگیتان را بهتر کند؛ میتوانید از چیزهای خیلی کوچک شروع کنید که کمی در روند زندگی تغییر ایجاد کند مثلا طی یک راه متفاوت تا سرکار یا یک گل سینه یا وسیله کوچک برای ایجاد تنوع در لباس یا کمی هیجان برای ذهنتان مهیا می کند.(نسل فردا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا به نقل از خراسان: با شرکت در این آزمون میتوانید حدود درست و بموقع بودن واکنشهای خود را بسنجید. شما برای پاسخ به ۷ سوال این آزمون، باید یک گزینه را که به روحیات و رفتارهای شما نزدیکتر است انتخاب کنید.
۱ - فرض کنید با همسرتان قرار گذاشتهاید که وظیفه شستن ظرفهای شام به صورت روز در میان، بینتان تقسیم شود. با این حال یک روز صبح، از خواب بلند میشوید و در کمال ناامیدی و دلخوری میبینید که ظروف کثیف و به هم ریخته شب گذشته، در آشپزخانه به حال خود رها شده است. چه میکنید؟
الف) به آرامی و با ملایمت به همسرم میگویم که اگر او قبل از خوابیدن، ظرفها را بشوید خیلی خوشحال میشوم؛ چرا که صبح با دیدن آن منظره وحشتناک، احساس میکنم روزم خراب شده است.
ب) بدون اینکه حتی یک کلمه با همسرم حرف بزنم، با خشم و عصبانیت در آپارتمان را به هم میکوبم و از منزل خارج میشوم.
ج) همسرم را تهدید میکنم که اگر یک مرتبه دیگر، ظرفها را کثیف و به هم ریخته در ظرفشویی رها کند، با او قهر خواهم کرد.
د) به سرعت همه ظرفهای کثیف را داخل ماشین ظرفشویی یا سینک ظرفشویی قرار میدهم تا آن به هم ریختگی جلوی چشمانم نباشد و بیشتر از آن حرص نخورم یا شاید هم خودم ظرفها را بشویم.
۲ - دلتان میخواهد که همسرتان، محبت بیشتری به شما بکند. برای دستیابی به خواسته قلبیتان چه میکنید؟
الف) خواسته قلبیام را به او میگویم و چند نمونه برایش مثال میآورم تا دریابد که چه باید بکند تا نیاز عاطفی من برآورده شود.
ب) با حالت تمسخر به او میگویم: «تو همان قدر با احساس و رمانتیک هستی که یک عروسک خیمه شب بازی از خودش احساس، عاطفه و محبت نشان میدهد.» و به این ترتیب مدام او را دست میاندازم و متلک بارانش میکنم.
ج) او را متهم میکنم که دیگر مثل سابق مرا دوست ندارد چرا که قبلا به من علاقه نشان میداد و بیشتر محبت میکرد.
د) هیچ اقدامی؛ چون بر این باورم که قادر به عوض کردن او نیستم.
۳ - معمولا در حین بحث و مشاجره و بروز اختلاف نظر بین شما و همسرتان از چه راهکارهایی استفاده میکنید؟
الف) داد و بیداد، نعره کشیدن و جیغ زدن.
ب) بیشتر ترجیح میدهم که سکوت اختیار کنم و چند روزی با همسرم یک کلمه هم حرف نزنم و به اصطلاح با او قهر میکنم.
ج) ترجیح میدهم که از او عذرخواهی کنم حتی اگر اطمینان داشته باشم که او مقصر است چراکه از زندگی در محیطی متشنج و ناآرام بیزارم.
د) با همسرم حرف میزنم تا او را متوجه نقطه نظر حقیقیام کنم.
۴ - درخلال یک بحث و مشاجره با همسرتان، معمولا چند مرتبه صدایتان را بلند میکنید؟
الف) تقریبا هرگز چون بخوبی میدانم که همسرم از این عمل، ناراحت خواهد شد.
ب) بندرت چراکه ترجیح میدهم به جای داد و بیداد کردن بر سر یکدیگر، به واسطه صحبت معمولی و تبادل نظر، مشکلمان را برطرف کنیم.
ج) همیشه، چراکه در حین دعوا با همسرم از کوره در میروم و چارهای جز داد و فریاد ندارم.
د) هر زمان که لازم باشد، داد و فریاد به راه میاندازم و صدایم را بالا میبرم چراکه گاهی اوقات برای به کرسی نشاندن حرف فقط این شیوه کارساز و مؤثر است.
۵ - در یک شب نشینی فامیلی متوجه میشوید که همسرتان توجه زیادی به اقوام خودش نشان میدهد. شما چه میکنید؟
الف) مستقیم و بلافاصله به سمت همسرم میروم و به او میگویم که تو همیشه ترجیح میدهی که در مهمانیها پیش اقوام خودت بنشینی نه من!
ب) بدون اینکه واکنشی از خود نشان بدهم، مشغول صحبت و گپ زدن با دیگران میشوم و اطمینان حاصل میکنم که همسرم متوجه شده که حواس من به کار او هست.
ج) بدون دلخوری و ناراحتی، سر خودم را با مهمانهای دیگر گرم میکنم. چون هیچ دلیلی نمیبینم که تمام مدت، حرکات همسرم را زیر نظر بگیرم و مراقب او باشم.
د) صبر میکنم تا مهمانی تمام شود. آن وقت به او میگویم که وقتی او با دوستانش صحبت میکرده و اصلا حواسش به من نبوده، چه احساس بدی به من دست داده است.
۶ - در خلال بحث و مشاجرات با همسرتان، بیشتر اوقات کدام رفتار از شما سر میزند؟
الف) حرفی میزنم که بعدا باعث ندامت و پشیمانیام میشود.
ب) به بازگویی و تکرار مکررات درباره اختلاف نظرهای همیشگی متوسل میشوم.
ج) در زمینه به کرسی نشاندن حرفی که همیشه قصد ابراز آن را دارم، دوباره با شکست مواجه میشوم.
د) از همسرم درخواست میکنم که اندیشهها و احساساتش را با من در میان بگذارد و بعد خودم نیز همین کار را میکنم.
۷ - همسرتان شما را به انجام کاری متهم میکند که باعث ناراحتیاش میشود، ولی تصور شما این است که کار اشتباهی نکردید. چه میکنید؟
الف) از فرصت به دست آمده برای مطرح کردن موضوعی استفاده میکنم که همسرم با انجامش باعث ناراحتی و دلخوریام شده بوده است.
ب) به هر حال از او عذرخواهی میکنم چرا که شاید حق با او باشد که معتقد است من مرتکب کار خطایی شدهام.
ج) از آنجا که دوست دارم بدانم که خطایم چه بوده، از همسرم درخواست میکنم که برایم توضیح دهد که به چه علتی معتقد است که من مرتکب کار اشتباهی شدهام. به این ترتیب تلاش میکنم که دیگر مرتکب آن کار اشتباه نشوم.
د) به همسرم میگویم: «البته که من اشتباه کردم، اصلا من همیشه خطا کار هستم، این طور نیست؟» و بعد با خشم و عصبانیت شدید، به اتاق دیگری میروم.
به دست آوردن نمره
نمره نهایی این پرسشنامه از طریق جمع نمرات همه سوالات به دست میآید، اما نکته قابل توجه این است که گزینه جملههای انتخاب شده در همه سوالها، نمرات یکسانی ندارد.
برای آگاهی از نمرات هر یک از جملات، باید به جدول زیر مراجعه کنید و نمره مربوط به آن را بیابید؛ به عنوان مثال اگر فردی در پاسخ به سوال دو، گزینه «الف» را انتخاب کرده باشد، ۳ امتیاز میگیرد. به این ترتیب، همان طور که گفته شد، پس از استخراج نمرات هر یک از سوالها، نمره کل فرد از حاصل جمع نمرات همه سوالها به دست میآید.
سوال و امتیاز گزینه انتخاب شده
سوال | امتیاز گزینه الف | امتیاز گزینه ب | امتیاز گزینه ج | امتیاز گزینه د |
یک | 3 | 0 | 1 | 2 |
دو | 3 | 0 | 2 | 1 |
سه | 0 | 2 | 1 | 3 |
چهار | 2 | 3 | 1 | 0 |
پنج | 0 | 3 | 2 | 1 |
شش | 0 | 2 | 1 | 3 |
هفت | 2 | 1 | 3 | 0 |
پاسخ آزمون
اگر در این آزمون:
امتیازتان بین صفر تا ۷ است:
شما فردی تندخو و حساس هستید. به این شکل که در مواقع بروز بحران، به جای اتخاذ راهکاری موثر، شیوه داد و فریاد به راه انداختن و شلوغ کاری را بر میگزینید، چراکه نمیتوانید در آن زمان از فکرتان در جهت سر و سامان دادن به اوضاع متشنج و به هم ریخته بهره گیرید. خبرگزاری مهر با این تحلیل مینویسد: بد نیست بدانید که این شیوه هرگز نتیجه مثبتی در بر نخواهد داشت و بیشتر اوقات، پیامدی کاملا معکوس دارد. شجاع و جسور بودن خوب است به شرط آنکه در مواقع لازم از این روحیه استفاده کنید و در هنگام بروز بحرانها و اختلاف نظرها، به دقت درباره موضوعات فکر کنید تا بهترین راهکار را برگزینید. گاهی اوقات، سکوت یا صحبت آرام و ملایم بهتر از هر گونه داد و فریاد و جنجال به راه انداختن کارساز و موثر است.
امتیازتان بین ۸ تا ۱۴ است:
شما فردی تسلیم هستید. به این شکل که در مواقع بروز بحران به سرکوب احساسات و عواطف درونیتان میپردازید تا به خیال خودتان، قدمی برای آرام کردن جو متشنج به وجود آمده، برداشته باشید. شما حتی گاهی اوقات از ترس عصبانی شدن همسرتان، با وجود آنکه اطمینان دارید که مقصر او ست، سکوت اختیار میکنید و شاید هم برای عذرخواهی قدم پیش بگذارید. شما به این شکل میخواهید توجه و علاقه همسرتان را به خود بیشتر کنید یا شاید هم از او خیلی وحشت دارید. در هر حال، این حالتها نشان دهنده، کمبود اعتماد به نفس و جسارت در شماست و تکرار این رفتارها، باعث دلزدگی شما از زندگی خواهد شد. شما گاهی بر این باورید که اگر مشکلی را به حال خود رها کنید و نسبت به آن بیاعتنا باشید، خود به خود و به مرور زمان برطرف میشود در صورتی که این گونه نخواهد بود چرا که مشکلات و اختلاف نظرها بیشتر و سکوت بیموقع شما، باعث میشود که رفتار ناپسند همسرتان به همان شکل ادامه پیدا کند؛ بنابراین با تقویت اعتماد به نفس و صحبت به موقع و بجا، میتوانید هم علاقه و توجه همسرتان را به خود بیشتر کنید و هم ارتباطتان را مستحکمتر سازید.
امتیازتان بین ۱۵ تا۲۱ است:
شما فردی جسور و با اعتماد به نفس بالا هستید. خوشبختانه شما در مواقع بروز بحران و اختلاف نظرها، به موقع لب به سخن میگشایید و با برهانها و استدلالهای منطقی و به جایتان، همسرتان را متقاعد میکنید که حق با شماست و تا زمانی که او راضی نشده است، آن قدر با ملایمت و خونسردی عمل میکنید که او شرمنده شما میشود. شما از خطاها و اشتباههایتان به موقع مطلع میشوید و در صورت لزوم، برای عذرخواهی و جبران موقعیت، قدم پیش میگذارید و با رفع به موقع کینهها و کدورتها اجازه نمیدهید که برای مدت زمان طولانی، جو سرد و بیتفاوتی بین شما و همسرتان باقی بماند. واقعا باید بابت برخورداری شما از چنین روحیه جسور و مطمئنی از خود، تبریک گفت. به احتمال زیاد، شما فرزندانی با اعتماد به نفس بالا و جسور تحویل جامعه خواهید داد؛ چرا که آنها در تمام طول عمرشان در خانه شما، شاهد موقعیت سنجی بجا و به موقع شما بودهاند.
ایمن سازی دعواهای زناشویی
«همسرم حرف من را نمیفهمد و به خاطر هر اختلاف نظر و سلیقهای که بینمان به وجود میآید، دعوا و سر و صدا راه میاندازد.» این مفهوم مشترک بسیاری از مشاجرات زناشویی است. اطلاعاتی که در ادامه ذکر کردهایم برای حل این گونه مشکلات همسران مفید خواهد بود:
داشتن اختلاف با همسر خطرناک نیست
«اختلاف» بخش جدایی ناپذیر زندگی مشترک است و به خودی خود، برای زندگی مشترک خطرناک نیست، بلکه آنچه میتواند خطرناک باشد، نحوه مواجهه همسران با اختلافاتشان است. اگر اختلافات به درستی حل نشود، میتواند زندگی مشترک را دچار بحرانهای جدی کند. توصیههای زیر میتواند به شما کمک کند تا اختلافاتتان را به بهترین شیوه حل کنید.
بیان احساسات منفی
گاهی اوقات زوجین هنگام بروز اختلاف و مشکل، به جای بیان ناراحتی و خشم خود، آن احساس را به نمایش میگذارند. به طور مثال، اخم میکنند، حرف نمیزنند یا داد و فریاد میکنند. نکته مهم این است که اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید، همسرتان متوجه نمیشود که شما چه احساسی دارید.
به جای نمایش احساسات با رفتارهای نسنجیده با کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را در شما به وجود آورده است، فراهم میکنید.
مراقب کلام خود باشید
تحقیر، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. اگر صدایتان بلندتر شده، یا تند و با پرخاشگری صحبت میکنید کمی مکث کنید تا آرام شوید و سپس به صحبتهایتان ادامه دهید.
اختلافات گذشته را به میان نکشید
آنچه که در شرایط معمول، مانع از حل اختلاف میشود، آن است که معمولا پس از بروز یک اختلاف، زوجین مشکلات قبلی و قدیمی را هم به میان میآورند. این وضعیت تنها باعث پیچیدهتر شدن مشکلات میشود طوری که دیگر هیچ راهی برای حل مشکل اصلی باقی نمیماند. سعی کنید هر دفعه درباره یک موضوع بحث کنید و تنها روی آن موضوع تمرکز داشته باشید.
برای حل مشکل از همسرتان مشورت بگیرید
مشخص کنید که هر یک از شما، برای حل مشکل چه اقداماتی را انجام میدهید. فقط به همسرتان نگویید او چه کار میتواند بکند. در عوض به او بگویید که چه کاری از دست خودتان ساخته است. سوالاتی مانند «فکر میکنی چه کمکی از دست من بر میآید؟» و «دوست داری من چه کار کنم تا مشکل حل شود؟» کمک کننده است. بعد از آنکه برای مشکلاتتان راه حلی پیدا شد و هر ۲ با آن موافق بودید، خواهید دید چگونه توانستید به جای طفره رفتن و پرخاشگری علت اصلی مشکلتان را پیدا کنید و به راه حل مناسبی دست یابید.
جام جم سرا: گاهی از برخی والدین کودکان شنیدهایم: «میمون هرچی زشتتره، اطوار و بازیش بیشتره.» آنها چنین ضربالمثلهایی را در مورد کودکان زشت به کار میبرند خصوصا اگر مربوط به کودک خودشان نباشد.
سهیلا مستوفی، روانشناس و مشاور خانواده در این باره میگوید: وقتی مادری صاحب یک فرزند زشت میشود، ممکن است واکنش منفی از خود نشان دهد و خانواده کودک بسته به درکی که از موضوع دارند واکنش متفاوتی نشان دهند.
یکی از واکنشهای رایج نسبت دادن چهره کودک به طرف مقابل است که این خود سبب تنش در خانواده میشود.
این روانشناس میگوید: موفقیت یک فرد در زندگی بیش از هرچیز وابسته به توانمندیهای اوست پس اگر خانوادهایصاحب یک کودک واقعا زشت شدند، بهتر است به او کمک کنند تا تواناییهایش بیش از چهرهاش دیده شود. او میافزاید: برجستهسازی تواناییهای کودک و پرهیز از برجسته کردن اهمیت زیبایی در نظر او میتواند از آسیبهای روحی و تخریب اعتماد به نفس وی بکاهد.
مستوفی حمایت والدین از کودک با صحبت نکردن در مورد زشتی او نزد دیگران را یکی از ابزارهای مهم مقابله با این مساله میداند.
او میافزاید: امروزه عملهای زیبایی فک، صورت، پیشانی، بینی، گونه و... تا حدی پیشرفت کرده که فرم بومی چهرهها را کلا متحول کرده و پیچیدهترین عیوب را ترمیم میکند. بنابراین حتی کودک زشت شما اگر دختر هم باشد باز جای نگرانی نیست و میتوانید از همین امروز برای سالهای جوانی او پسانداز کنید تا بموقع بتوانید کاری را که لازم است انجام دهید.
مستوفی میگوید: وقتی کودک ببیند والدین او پذیرای چهره او نیستند دچار ناامیدی و سرخوردگی میشود و از حضور در جمع کناره خواهد گرفت. پس بهتر است دراین مورد سخن نگویید و نگذارید دیگران نیز به این موضوع دامن بزنند.
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
از سوی دیگر، هرچند همین عواطف است که زندگی را زیبا میکند، اما اگر بیش از حد باشد، ممکن است دردسرهایی برای افراد ایجاد کند. بنابراین بهتر است سعی کنید که هیچ چیز را از حد نگذرانید و حتی در عاطفی بودن هم منطقی باشید.
حالا اگر میخواهید ببینید که چقدر عاطفی هستید به سوالات آزمون روانسنجی مطرحشده در ادامه پاسخ دهید تا با این پرسشنامه بتوانید روحیه خودتان را در این زمینه بهتر ارزیابی کنید.
روزنامه خراسان با این مقدمات نوشته است: لطفا هیچ کدام از ۱۵ سوال این آزمون را بدون پاسخ نگذارید و روی هیچ سوالی بیش از حد وقت صرف نکنید چراکه آنچه بیشتر در این سوالات اهمیت دارد، اولین و سریعترین واکنش شماست، نه واکنشی که عمیقا درباره آن فکر کرده باشید.
ردیف عبارت: بلی/خیر/نمیدانم
۱ -آیا ماهی یا پرنده در خانه نگه میدارید یا اگر امکانش را داشتید این حیوانات را در خانه نگه میداشتید؟
۲ -آیا از تماشای نمایشهای بدون کلام (پانتومیم)، لذت میبرید؟
۳ -آیا تا به حال با همسایههایتان، جر و بحث کردهاید؟
۴ -اگر بشنوید که دو نفر به هم بد و بیراه میگویند، خجالت میکشید؟
۵ -آیا از بازی با کودکان در جمعهای فامیلی لذت میبر ید؟
۶ -آیا از مشاهده دعوای دیگران بدتان میآید و تاسف میخورید؟
۷ -آیا به عنوان یک بزرگسال، تا به حال گر یه کردهاید؟
۸ -آیا افراد خاصی مانند والدین یا همسر در اطرافتان هستند که به شدت آنها را دوست داشته باشید؟
۹ -آیا از مشاهده موفقیت دیگران، غبطه میخورید و به آنها حسادت میورزید؟
۱۰ -آیا در حین تماشای مسابقات فوتبال به وجد میآیید و هیجان زده میشوید؟
۱۱ -آیا تا به حال به افراد خانواده خود ابراز علاقه کردهاید؟
۱۲ -آیا در فروشگاهها یا مراکز عمومی دیگر با غر یبهها هم صحبت میشوید؟
۱۳ -آیا به سرعت خونسردی و خویشتن داریتان را از دست میدهید؟
۱۴ -آیا به سرعت خجالت زده، سراسیمه و دستپاچه میشوید؟
۱۵ -آیا تا به حال درگیری فیزیکی داشتهاید؟
نحوه محاسبه امتیازهای آزمون
حال که به همه سوالات آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «بله» را انتخاب کردهاید، ۲ امتیاز و در سوالاتی که گزینه «نمیدانم» را انتخاب کردهاید، یک امتیاز در نظر بگیرید. گزینه «خیر» نیز هیچ امتیازی ندارد. توجه داشته باشید که امتیاز نهایی شما باید عددی بین ۰ تا ۳۰ باشد.
وای... منم که حسّاس!
«آخی! چه کبوتر نازی! چه نقاشی قشنگی! چه لباس برازندهای! چه گل قشنگی» به افرادی که دائم از این عبارتها در زندگیشان استفاده میکنند، آدمهای احساساتی و حساس میگویند. آن عاملی که براحتی این دسته از افراد را در محیط کار، منزل یا خیابان به واکنش وامیدارد، روحیه حساس و شکنندهشان است که اجازه میدهد هر چیزی آنها را متاثر کند.
افرادی هم هستند که در اصطلاح، به عناوین و صفاتی چون سنگدل شناخته میشوند و هیچ وسیله و اتفاقی، نمیتواند احساسات آنها را برانگیزد.
سنجش میزان احساسات از امتیازات کسبشده
*اکر کمتر از ۸ باشد:
شما بشدت بیاحساس و سرد محسوب میشوید و این بیعاطفه بودن ممکن است باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی برای شما شود.
*اگر بین ۹ تا ۲۱ باشد:
عاطفی و احساسی بودن شما متعادل است؛ یعنی نه به شدت احساسی و نه بیعاطفه هستید.
*اگر بین ۲۲ تا ۳۰ باشد:
شما به شدت عاطفی و احساساتی هستید و نداشتن کنترل در ابراز احساسات، میتواند مشکلاتی برای شما در تصمیم گیریهایتان ایجاد کند. البته نگران نباشید چراکه در ادامه راهکارهایی برای کنترل احساسات مطرح خواهد شد.
علیرضا عبدی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی درباره افرادی که به شدت احساساتی هستند، نکاتی را مطرح کرده:
احساسی بودن نشانه ضعف نیست:
احساسی بودن به هیچ وجه نشانه ضعف نیست و حتی میشود از این ویژگی به عنوان یک نقطه قوت استفاده کرد. افراد احساساتی به تمام جزئیات اطرافشان حساس هستند و معمولا درک بالایی دارند و از آنجا که قدرت تجزیه و تحلیل افراد احساسی بالا است، آنها میتوانند تحلیلگران بسیار عالی شوند اما تمامی این تحلیلها باید با آرامش و زمان کافی انجام شود چون عجله و سرعت در کار باعث به هم خوردن آرامش و در نتیجه وارد شدن استرس زیاد به این دسته از افراد میشود و دیگر نمیتوان به تحلیلهای آنها اطمینان کرد؛ بنابراین تلاش کنید که در تصمیم گیریهایتان، منطقی هم فکر کنید تا موفقیت خودتان را تضمین کنید.
برای دیگران زندگی نکنید:
اگر از افراد حساسی هستید که به راحتی از دست دیگران عصبانی میشوید و در عین حال فرد نکته سنجی هستید، این اصل مهم را نیز از یاد نبرید که هیچ چیزی به اندازه سلامت و آرامش روح و روان شما نباید اهمیت داشته باشد. بیشتر افراد احساساتی میخواهند همه نزدیکان و اطرافیان خود را راضی نگه دارند؛ به طور مثال، وقتی در محیط کارتان با اتفاقی روبه رو شدید که اعصابتان را به هم ریخت، سعی کنید برای چند دقیقه از آن محیط فاصله بگیرید، به اتاق استراحت یا به حیاط خلوت محل کارتان بروید. یک نفس عمیق بکشید تا کنترلتان را به دست آورید.
شما احساساتی هستید و اگر قاب عکسی از افراد و نزدیکان مورد علاقهتان را روی میز بگذارید، به احتمال زیاد با دیدن آنها احساس آرامش میکنید. همچنین این درست نیست که شما بخواهید خود و نیازهای واقعیتان را سرکوب کنید و آن چیزی باشید که دیگران میخواهند. دست از همیشه «بله» گفتن بردارید و «نه» گفتن را تمرین کنید و خواستههای غیر منطقی دیگران را که در حد توانتان نیست قبول نکنید.
عزت نفستان را افزایش دهید:
احساساتی بودن شدید همواره با نداشتن عزت نفس ارتباط دارد. غیر ممکن است که در عین احساساتی بودن شدید از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر احساساتی بودن، آن است که بدون شکنجه، عذاب و تخریب فکری با مهربانی عمیقا به خودتان عشق بورزید. برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید، باید روی نکات مثبت و موفقیتهایتان تمرکز کنید و برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید؛ به نظر خودتان اهمیت دهید. همچنین در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید و با افرادی با نگرش مثبت به زندگی، نشست و برخاست کنید.
احساساتی شوید تا درمان شوید:
با این حال و اگر با توجه به تحلیل آزمون متوجه شدید که بیعاطفه و بیاحساس هستید توجه داشته باشید که طبق پژوهشهای یک دانشگاه معتبر آمریکایی، احساساتی شدن در کاهش نشانههای افسردگی، ناامیدی، بیحوصلگی و نپذیرفتن باورهای غیر منطقی موثر است.
به نقل از باشگاه خبرنگاران، اگر میخواهید که دچار بعضی بیماریهای روانی نشوید، به فکر احساساتی شدن باشید تا درمان شوید. راهکارهایی که در ادامه میآید، به شما برای ابراز احساسات موثر کمک میکند.
چرا برخی قادر نیستند که احساساتی باشند؟
در این زمینه دلایل متفاوتی وجود دارد که باید ریشه آن را بیابید و مشکل را ریشهای حل کنید. ممکن است خودتان را دوست نداشته باشید بنابراین نمیتوانید دیگران را دوست بدارید. همچنین شاید غرور، نداشتن اعتماد به نفس، خودشیفتگی و کمال طلبی باعث میشود دیگران را لایق بیان احساسات خود ندانید. ترس از طرد شدن، قضاوت شدن، خارج شدن از قالبهای فرهنگی و کلیشهای، کنترل شدن، از دست دادن مرزهای ارتباطی و عبور از الگوها، ممکن است باعث شود که شما ترجیح دهید که احساساتتان را مخفی کنید؛ بنابراین ریشه این مشکلتان را بیابید و مشکل را حل کنید.
یک سرگرمی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید:
سرگرمیهای احساسی مانند نقاشی یا نظاره کردن مناظر زیبای طبیعت، میتواند ابزار خوبی برای به جوشش درآمدن احساسات یک فرد باشد؛ بنابراین بیشتر در کنار خانواده باشید و تلاش کنید نسبت به اتفاقات اطرافتان با احساساتتان بنگرید.
به سمت ناراحتیهایتان بروید:
به جای اینکه از احساساتی که نمیدانید چطور با آنها کنار بیایید اجتناب کنید، بیشتر به آنها بپردازید؛ شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساساتی شوید؛ بنابراین با افزایش اعتماد به نفستان باید تلاش کنید تا احساساتتان را با دیگران درمیان بگذارید.
471
حالت دست
شما می توانید از طریق حالت دست طرف مقابل، شخصیت او را تشخیص دهید. افرادی که حرکات دست زیادی دارند، معمولا افرادی قدرتمند با اعتماد به نفس بالا هستند که دوست دارند خودشان را در مقابل دیگران بیان کنند در حالی که آنهایی که زیاد هنگام صحبت کردن دست خود را تکان نمی دهند، افرادی کم رو و بدون اعتماد به نفس هستند که به دنبال ساده ترین راه برای انجام کارهایشان می گردند.
وقت شناسی
آیا دیر سر قرارتان رسده اید؟ این رفتار شما بر شخصی که منتظر شما مانده است، تاثیر منفی خواهد گذاشت. افرادی که وقت شناس هستند، افراد با انگیزه ای هستند که ساختار ذهنی منظمی دارند و برای لحظه به لحظه زندگی خود ارزش قائلند در صورتی که افراد وقت نشناس، افراد بی ملاحظه ای هستند که همیشه در حال دویدن به این طرف و آن طرف اند و تمام کارهای خود را در دقیقه 90 انجام می دهند.
طرز برخورد با کارکنان رستوران
سعی کنید هیچگاه با فردی که با کارمندان رستوران بد برخورد می کند، قرار ملاقات نگذارید. شما از طرز برخورد افراد با گارسن های رستوران، کارمندان هتل و نگبانان می توانید تشخیص دهید که آیا طرف مقابل تان فرد مودبی است یا خیر. افرادی که شغل دیگران را معیار احترام گذاشتن به آنها قرار می دهند، افراد قابل اعتمادی نیستند.
طرز نگاه هنگام نوشیدن
تحقیقیات نشان داده افرادی که هنگام نوشیدن قهوه یا چای، به داخل فنجان نگاه می کنند، افرادی درونگرا، ایده آلیسم، آگاه و متمرکز هستند. اما فردی که به لبه های فنجان نگاه می کند، فردی است که بسیار تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و نسبت به اتفاقات اطراف خود آگاه است. بی خیالی، برونگرایی و قابل اعتماد نیز از دیگر خصوصیات این دسته است. آنهایی که هنگام نوشیدن نیز چشمان خود را می بندند، افرادی هستند که در زندگی درد و رنج کشیده اند اما سعی می کنند خودشان را با خوشی ها سرگرم کنند.
جویدن ناخن ها
بله، این یک نشانه است. تحقیقات نشان داده افرادی که ناخن های خود را می جوند یا با موهای خود بازی می کنند یا حتی پوست تن خود را می خارانند، تمایل به کمال گرایی دارند و نمی توانند آرامش خود را به طور کامل حفظ کنند.
دست خط
فرقی نمی کند که شما یک نامه عاشقانه بنویسید یا یک لیست خرید روزانه، دست خط شما می تواند شخصیت شما را لو دهد.
افرادی که هنگام نوشتن فشار زیادی به خودکار می آورند افرادی لجوج هستند که از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردارند. اگر کلمه های نوشته شده درشت و بزرگ باشند، شما فردی مردم محور هستید در حالی که دست خط ریز و کوچک نشان از درون گرایی شما دارد.
اگر دست خط شما به سمت راست شیب داشته باشد، شما فردی احساساتی و مهربان هستید اما اگر شیب آن به سمت چپ باشد، درونگرایی از خصوصیان اخلاقی شما است. دست خط های صاف نیز نشانه عملگرایی می باشد.
چک کردن گوشی
چک کردن گوشی و این که چه زمان و مکانی گوشی خود را از جیب یا کیف تان در می آورید، می تواند شخصیت شما را آشکار کند. اگر فردی هستید که مدام شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک یا ایمیل خود را چک می کنید، نشان می دهد که شما در مورد مسائل عاطفی ثبات ندارید و مدام حال و هوایتان تغییر می کند.
تماس چشمی
برقرار نکردن تماس چشمی نشان دهنده عدم اعتماد به نفس است و این که فرد بر رفتارهای خود کنترل نداشته و همیشه برای انجام کارهایش نیاز به یک تلنگر از سوی اطرافیان دارد. اینگونه افراد اراده ای ضعیف دارند.
اما از طرف دیگر افرادی که اعتماد به نفس زیادی دارند، از برقرار کردن تماس چشمی واهمه ای ندارند و هنگام صحبت با دیگران به مدت طولانی تری به چشم های طرف مقابل خیره می شوند. اینگونه افراد در برقراری روابط اجتماعی با دیگران موفق تر هستند.(ایران مطلب)