گفتار یکم: مجازاتهای بدنی
مجازاتهای بدنی مجازاتهاییاند که تمامیت جسمیِ مجرم را مورد تعرض و تهاجم قرار میدهند. این مجازاتها در حقوق کیفری یهود عبارتاند از: مجازات سالب حیات (اعدام)، قصاص عضو، تازیانه و نیز مجازات قطع دست.الف) مجازات سالب حیات (اعدام)
تورات برای بسیاری از جرایم مجازات اعدام در نظر گرفته است. به گفتهی ابنمیمون، در تورات سی و شش جرم مستوجب اعدام وجود دارد. (2)1. سنگسار
تورات برای برخی از جرایم مستوجب اعدام به صراحت شیوهی سنگسار را ذکر کرده است: قربانی برای خدایان غیر (لاویان، 20: 2)، جادوگری (لاویان، 20: 27)، کفرگویی (لاویان، 24: 16)، حرمتشکنی روز شبات (اعداد، 15: 35)، بتپرستی (تثنیه، 13: 9 – 10؛ 17: 15)، پسر لجوج و سرکش (تثنیه، 21: 21)، جرم عفافی (تثنیه، 22: 21) و ...2. سوزاندن
دومین نوع مجازات اعدام، از نظر شدت، سوزاندن است. براساس تورات، مجازات سوزاندن منحصراً در دو مورد اعمال میشد: (14)3. گردن زدن
از حیث شدت، سومین شیوهی مجازات اعدام گردن زدن با شمشیر است که در مورد دو جرم اعمال میشود:4. خفه کردن
چهارمین و خفیفترین شیوهی اعدام، خفه کردن بود. حقوقدانان یهودی این مجازات را انسانیترین شیوهی اعدام دانستهاند و گفتهاند که چنین مجازاتی نابودکنندگی کمتری دارد. از آنجا که خفه کردن خفیفترین نوع اعدام تلقی میشد، لذا هر جا که مجازات جرمی اعدام بود، اما شیوهی اعدام در تورات مشخص نشده بود، با تفسیر به تفع بزهکار، این مجازات دربارهی او اعمال میشد؛ به عبارت دیگر، اجرای سه شیوهی قبلی اعدام به نص خاص نیاز داشت، و سایر مجازاتهای اعدام، که نوع آنها مشخص نشده بود، با خفه کردن انجام میشد. (27)ب) قصاص عضو
مجازاتِ نقص یا قطع عضو یا معیوب کردن عضو فرد دیگر از مباحثی است که جولانگاه تفسیر عالمان یهودی بوده است. از مقایسهی قوانین تورات و تلمود میتوان به اهمیت این تفاسیر پی برد.ج) مجازات تازیانه
در حقوق کیفری یهودی، تازیانه دو کارکرد دارد؛ گاهی جنبهی مجازات دارد (تازیانهی کیفری) و گاه جنبهی تأدیبی و ترتیبی (تازیانهی تنبیهی). هر یک از این دو کارکرد در منابع حقوق کیفری یهود، به ویژه در تلمود و مراجع بعدی، به تفصیل بررسی شدهاند.1. تازیانهی کیفری
تازیانهی کیفری در تورات مقرر شده است و عالمان یهودی در تلمود به شرح و تفصیل آن پرداختهاند.1-1. وضع قانونی
قاعدهی کلی در حقوق کیفری یهود این است که در آنجا که تورات ارتکاب عملی را نهی کرده اما مجازات خاصی را برای آن تعیین نکرده است مجازات تازیانه اعمال میشود. تورات در اینباره چنین میگوید:2-1. جرایم مستوجب تازیانهی کیفری
تازیانهی کیفری (مَکوت) در موارد زیر اجرا میشود:3-1. چگونگی اجرای مجازات
برای اجرای مجازات تازیانه از شلاقی که از چرم گوساله ساخته شده است استفاده میشود. پُشت و سینهی محکوم را برهنه میکنند و یک سوم ضربهها را بر سینه و دو سوم دیگر را بر پشت وی میزنند. محکوم در حال اجرای حکم خمیده است و مأمور اجرای حکم بر روی سنگی میایستد و تازیانه میزند. اجرای این مجازات با قرائت آیاتی پندآمیز و تسلیبخش از کتاب مقدس همراه میشود. (43)2. تازیانهی تأدیبی (تنبیهی)
یکی از رویدادهایی که حقوق کیفری یهود را به شدت تحت تأثیر قرار داد، ویرانی معبد اورشلیم (در سال 70 میلادی) و از بین رفتن اختیار سنهدرین و متعاقب آن عدم امکانِ صدور حکم مجازات جسمانی توسط دادگاه سنهدرین کوچک (دادگاه 23 نفره) بود. بنابراین، این دادگاهها صلاحیت صدور حکم تازیانه را نیز، مانند مجازات اعدام، از دست دادند. (48) از اینرو، عالِمان تلمود – که دقیقاً در همین دورهی عدم صلاحیت دادگاهها میزیستند - تازیانهی تنبیهی (مکوت مردوت) (49) را جانشین کیفر کردند، زیرا اعمالِ تازیانهی تنبیهی منوط به وجودِ سنهدرین نبود. (50) از سوی دیگر، به اقتضای زمانه برخی از اعمال ضمانت اجرای کافی نداشتند و از اینرو عالمان تلمود ضمانت اجرای تازیانه را برای آنها در نظر گرفتند. از جملهی مواردی که مشمول تازیانهی تنبیهی گردیدند میتوان به اینها اشاره کرد:د) قطع دست
یکی از مجازاتهایی که در تورات پیشبینی شده «قطع دست» است.ادامه دارد...
پینوشتها:
1. رک: مقالهی «حقوق کیفری یهود»، در همین مجموعه، ص 197 – 199.
2.Maim., Judges, Sanh., 15: 10-13.
3.گزارشهایی را از به دار آویختن در کتاب مقدس عبری میتوان یافت، اما نه به عنوانِ مجازات یهودی. برای مثال، در میان مصریان (پیدایش، 40: 22)، فلسطینیان (دوم سموئیل، 21: 6-12)، و پارسیان (استر، 7: 9) اجرای چنین مجازاتی گزارش شده است. گاهی نیز این مجازات در میان یهودیان اجرا شده است (اما باز هم به عنوان قانونی غیریهودی)، مانند حکم داریوش، پادشاه پارس، به بازسازی معبد اورشلیم و تعیین مجازات به دار آویختن برای مخالفت با این کار (عزرا، 11:6).گاهی نیز به عنوان یک اقدام بیرون از قانون یا بیرون از صلاحیت دادگاه به دست پادشاه یهودیان اجرا شده است، مانند به دار آویخته شدن پادشاه عای به دست یوشع (یوشع، 8: 29).
4.Sanh 7:1; cf. Jacob Neusner and Tamara Sonn, Companing Religions Through Law: Judaism and Islam, p. 108.
5.Sanh. 45a, 52a; Pes. 75a; Ket. 37a.
6.Sanh. 52a; Sifra 7:9; cf. H.H.C., “Capital Punishment”, EJ., v. 5, p. 142.
7.Maim., Yad, Sanh. 15:10; cf. H.H.C., op. cit., p. 142;
راب ا. کهن، گنجینهای از تلمود، ص 319.
8.Sanh. 6:4.
9.Rashi, Sanh. 45 a.
10.Sanh. 6:4; 54a.
11.H.H.C., op. cit., p. 143.
12. Maim., Comment. To Sanh. 6:4.
13.H.H.C., op. cit., p. 143.
14. در تورات گزارشی از حکم به سوزاندن در زمانهای پیش از بعثت موسی و آغاز نظام حقوقی یهود وجود دارد. به نقل تورات، یهودا، فرزند یعقوب، حکم به سوزاندن عروسش، تامار، به سبب ارتکاب زنا کرد (پیدایش، 38: 24).
15. Sanh. 9:1.
16. Sanh. 52a.
17. Sanh. 7:2.
18. Cf. H.H.C., op. cit., p. 143.
19. Maim., Comment. To Sanh. 7:2.
20. Sanh. 15:3.
21. Sanh. 52b; cf. ibid.
22. «بر شما شمشیری خواهم آورد که انتقال عهد مرا بگیرد.» اشتراک کلمهی «انتقام» در هر دو مورد، که یکی مبهم و دیگری مبین است، موجبِ چنین حکمی شده است.
23. Sanh. 9:1; 52b.
24. Sanh. 7:3; Tos. to Sanh. 52b; cf. H.H.C., op. cit., p. cit., p. 143-4; Jacob Neusner and Tamara Sonn, op. cit., p. 108.
25.H.H.C., op. cit., p. 144.
26.Maim., Yad, Melakhim 3:8, Sanh., 14:2; cf. ibid.
27.Sanh. 52b; 84b; 89a.
28. Sanh. 7:3.
29.Sanh. 11:1; Yad, Sanh. 15:13; cf. H.H.C., op. cit. p. 144.
30.BK 8:1; 83b-84a.
31. BK 83b-84a; cf. H.H.C., “Talion”, E.J., v.5, p. 741;
راب ا. کهن، پیشین، ص 330- 331.
32.رک: مقالهی «نقش مجازات در حقوق کیفری یهود...»، در همین مجموعه، ص 338: چشمانداز حقوق یهودی»، در همین مجموعه، ص 65 – 67.
33. Ibn Ezra, 25:1; Mak 2b; cf. H.H.C., “Flogging”, EJ., v. 6, p. 1348.
34.Mid. Tan. To 25:1; cf. ibid.
35. Mak. 3:10; 22a.
36.Cf. H.Z.D., “Judaism, the Judaic Tradition”, The New Encyclopaedia Britannica, v. 22, p. 412.
37.Mak. 3:11; Maim., Yad, Sanh. 17:2, 3, 5; H.H.C., op. cit., p. 1348-49.
38.Mak. 3:15; cf. H.H.C., “Divine Punishment”, EJ., v. 6, p. 120-21; I.T.S., “Karet”, EJ. v.10, p. 788-9.
39. Maim. Yad, Sanh. 18:1; cf. H.H.C., “Flogging”, EJ., v.6, p. 1349.
40. Tem. 3b.
41.Mak. 1:2; 4b; Ket. 23a.
42. Tosef., Mak. 5:17.
43.Mak. 3:12-14.
44. Yad, loc., cit., 16:12; cf. H.H.C., op. cit., p. 1350.
45. محمد حافظ صبری، المقارنات و المقابلات بین احکام المرافعات و المعاملات و الحدود من شریع الیهود... (چاپ اول، مطبعة هندیه، مصر، 1320/ 1902)، ص 122.
46. همان.
47. Mak. 3:11.
48. به نقلی، چهل سال پیش از ویرانی معبد، حاکمان رومی دادگاههای یهودی را از صدور حکم اعدام منع کرده بودند. با ویرانی معبد این عدم صلاحیت گسترهی بیشتری یافت.
49. makkot mardut
50.Louis Jacobs, The Jewish Religion, a Companion, p. 32-33; H.Z.D., op. cit., p. 412.
51. Kid. 81a; cf. H.H.C., op. cit., p. 1350.
52. Ket. 86a-b.
53.Yad, loc. cit. 15: 5; cf. H.H.C., op. cit. p. 1350.
54.Ibid.
55. ر ک: کتاب مقدس توراه، ج 5، سفر تثنیه، ذیل آیهی مذکور.
56.Nid. 13a; cf. David Biale, “Eros: Sex and Body”, Contemporary Jewish Religious Thought, p. 178.
57.Sanh. 58b.
گفتار دوم: مجازات سالب آزادی (حبس)
عمل سلب آزادی یک فرد با محبوس کردن وی در یک مکان خاص گاه دارای شکل بازداشت یا توقیف (به طور موقت) است و گاه حبس کیفری است. حبس در معنای نخست (برای مثال، بازداشت مظنون به ارتکاب جرم تا زمان رسیدگی، بازداشت محکوم به اعدام تا زمان اجرای حکم، و...) در بیشتر نظامهای باستان وجود داشت، اما حبس کیفری ظاهراً در نظامهای خاور نزدیک باستان و حقوق یونانی و رومی وجود نداشته است. بیشتر نظامهای کیفری اروپایی نیز فقط از اوایل قرن چهاردهم به بعد حبس کیفری را به رسمیت شناختند.الف) بازداشت موقت
چنانکه گفتیم، در تورات به بازداشت موقتِ متهم تصریح شده است. تلمود به این شیوهی حبس پرداخته و احکامی را در خصوص حبس و محبوسان آورده است. متداولترین شکل حبس، بازداشت متهم تا رسیدگی به جرم او بود. (1) با این همه، حبس متهم در صورتی روا بود که دلایلی وجود داشت که احتمال مجرمیت او را تقویت کند. (2) علاوه بر این، شخصی که به اعدام محکوم میشد، تا زمان اجرای حکم حبس میشد. (3) همچنین دانشمندان عبارت مذکور در کتاب عزرا (7: 25 – 26) را به عنوان مجوزی برای حبس کسی که از انجام احکام دادگاه خودداری میکند تفسیر کردند. (4)ب) حبس کیفری
تلمود حبس را به عنوان کیفر به رسمیت شناخت. تلمود از این کیفر به هخناسا لَکیپا (5) به معنای بازداشت کردن در «سلول»، تعبیر کرده است (6)گفتار سوم: مجازاتهای محدود کنندی آزادی
مجازاتهای محدود کنندهی آزادی گرچه آزادی بزهکار را به طور کامل سلب نمیکنند، آن را محدود میکنند. در حقوق کیفری یهود به دو شکل از این مجازات میتوان اشاره کرد: یکی تبعید به شهر پناهگاه (که دربارهی مرتکبان قتل غیرعمد اعمال میشود) و دیگری مجازات طرد (یا محرومیت) که میتوان آن را دارای ویژگیهای مجازاتهای سالب حق نیز دانست.الف) تبعید به شهرهای پناهگاه
تنها شکل تبعیدی که تورات آن را در شکل مجازات قضایی مجاز دانسته است، تبعید مرتکبان قتل غیرعمد به شهرهای پناهگاه است (16) (خروج، 21: 13؛ اعداد، 35: 10-15؛ تثنیه، 4: 41-43؛ 19: 1-13؛ یوشع، 20).1. کارکرد شهرهای پناهگاه
چنانکه از آیات فوق نیز بر میآید، شهر پناهگاه دو کارکرد دارد: 1. پناهگیری متهم به قتل پیش از رسیدگی و اثبات جرم، تا از خشم اولیای دم، پیش از اثبات عمدی بودن جرم، در امان باشد؛ 2. تبعید به شهر پناهگاه پس از آنکه دادگاه قتل را غیرعمدی دانست.2. ویژگی شهرهای پناهگاه
شهرهای پناهگاه، طبق بیان موسی، شش شهر بودند (اعداد، 35: 13؛ تثنیه، 19: 9). موسی خود سه شهر را در شرق رود اردن مشخص کرد (تثنیه، 4: 43)، و یوشع، جانشین او، نیز سه شهر دیگر را پس از فتح آن سرزمین به این امر اختصاص داد (یوشع، 20: 7-8). این شهرها مسکونی بودند و قاتل در آنها از آزار و اذیت اولیای دم در امان بود و میتوانست در آنجا به طور عادی زندگی و امرار معاش کند. دانشمندان عبارتِ «زنده ماند» (تثنیه، 4: 24؛ 19: 5) را چنین تفسیر کردهاند که او سزاوار همهی امکانات رفاهی و آسایش زندگی است: اگر او یک دانشمند است میتواند مدرسهاش را با خود به همراه ببرد. (18)3. مدت تبعید در شهر پناهگاه
براساس حکم تورات، قاتل غیرعمد باید تا زمان مرگ کاهن اعظم در شهر پناهگاه بماند (اعداد، 35: 25). اگر در آن زمان کاهن اعظم وجود نداشته باشد و یا قاتل یا مقتول خودِ کاهن اعظم باشد، قاتل باید تا پایان عمر در تبعیدگاه بماند. با مرگ کاهن اعظم، قاتل از تبعید آزاد میشود و میتواند به زندگی عادی، در هر کجا که بخواهد، برگردد.4. تبعید تبدیل ناشدنی است
تبعید به شهر پناهگاه مجازات قتل غیرعمد است؛ بدین ترتیب، مانند مجازات قتل عمد، قابل مصالحه و تبدیل به خونبها نیست: «و از کسی که به شهر ملجأ خود فرار کرده باشد فدیه مگیرید که پیش از وفات کاهن برگردد و به زمین خود ساکن شود» (اعداد، 35: 32).5. پناهگیری در قربانگاه
براساس تورات، قاتل عمد حتی اگر در قربانگاه معبد پناه گیرد، باید او را بیرون آورد و کشت (خروج، 21: 14)؛ با این همه، برطبق قوانین، اگر قاتل غیرعمد در قربانگاه پناه گیرد، از آزار و اذیت در امان است؛ در این صورت، بدون اینکه به او آسیبی برسد، وی را تا شهر پناهگاه همراهی و محافظت میکنند. (25)ب) طرد (محرومیت)
یکی از مجازاتهای یهودی، که البته از مجازاتهای اصلی شریعت یهود، یعنی مجازاتهایی که تورات آنها را به رسمیت شناخته، نیست، مجازات حِرِم (26) به معنای طرد کردن، محروم کردن و جداسازی است. این مجازات دارای درجات خفیف تا شدید است که به اجمال به آن خواهیم پرداخت.1. معنای اصلی حِرِم
حرم در اصل، چنانکه در کتاب مقدس به کار رفته است، دو معنای عمده دارد: یکی وضعیت چیزهایی که به سبب نفرت خدا استفاده از آنها ممنوع است؛ و دیگری چیزهایی که استفادهی متعارف و عمومی از آنها بدین دلیل که به خدا اختصاص یافتهاند، تحریم شده است؛ برای مثال، براساس تورات، اموال و چارپایان و وسایل دیگری که از شهر بتپرستان (و شهر یهودینشینی که ساکنان آن دست به بتپرستی زدهاند) غارت میشوند باید سوزانده شوند و از بین بروند (همانطور که اهالی آن با شمشیر گردن زده میشوند). استفاده از این چیزها موجب نفرت خدا است (تثنیه، 7: 25-26؛ 13: 12 – 18 و ...).2. کاربرد حِرِم در معنای مجازات
نخستین استعمال واژهی حرم در معنای طرد در کتاب عزرا است. پس از بازگشت یهودیان از تبعید بابلی (586 – 538 قم) و رواج گناه در بین ایشان، عزرای کاتب در سراسر کشور اعلام میکند که تمامی قوم باید در عرض سه روز در اورشلیم جمع شوند، و اگر کسی نیاید «اموال او ضبط خواهد گردید و خود او هم از میان قوم اسرائیل طرد خواهد شد» (عزرا، 10: 8؛ ونیز 7: 26).3. گونههای مجازات طرد
مجازات طرد دارای درجات مختلفی است: خفیفترین شکل آن نیدوی (29) و شدیدترین شکل آن حرم است. (30) نیدوی در اصطلاح دانشمندان به معنای مجازات مجرم به وسیلهی جداسازی وی از جامعه و تحقیر وی از سوی جامعه به کار رفته است. در تورات به چنین جداسازی و تحقیری اشاره شده است: «اگر پدرش به روی وی فقط آب دهان میانداخت آیا هفت روز خجل نمیشد؟ پس هفت روز بیرون لشکرگاه محبوس بشود و بعد از آن داخل شود» (اعداد، 12: 14). از این تحقیر و جداسازی به نیدوی تعبیر کردهاند. (31)4. جرایم مستوجب نیدوی و حرم
مجازات نیدوی به رغم شدتش، مجازاتی نسبتاً خفیف تلقی شده که بیشتر برای جرمهای کوچک اعمال میشود. علت این امر شاید این باشد که این مجازات به راحتی قابل لغو است. دانشمندان تلمودی 24 جرم را مستوجب نیدوی شمردهاند (41) و ابنمیمون آنها را فهرست کرده است. برخی از آنها بدین قرارند: توهین به یک دانشمند، حتی پس از مرگ وی؛ بیاحترامی به مأمور دادگاه؛ عدم اطاعت از دستورهای دادگاه؛ بیاعتنایی به رهنمودهای حاخامی؛ عدم پرداخت محکومبه؛ نگهداری سگ یا شیء خطرناک بدون مراقبت کافی؛ فروش زمین به یک بیگانه (غیریهودی) بدون رعایت حق تقدم همسایه؛ دریافت پول براساس حکم یک دادگاه غیریهودی، در موردی که براساس شریعت یهودی سزاوار آن نیست؛ کارکردن در بعدازظهر روز قبل از عید پسح؛ ذکر نام خدا در گفتار یا سوگند برای موضوعات کماهمیت؛ تحریک مردم به توهین به اسم خدا؛ قراردادن مانع بر سر راه کور (لاویان، 19: 14)؛ تحریک جنسی عمدی؛ و ... (42). علاوه بر اینها شولحان عاروخ نیز مواردی را برشمرده است که مجازات آنها نیدوی است، مثل شکستن نذر، غضب شاگرد بر معلم و مانند اینها. (43)5. پایان مجازات
مجازات شخص محکوم شده به نیدوی و حرم فقط در صورتی لغو میشود که وی توبه و اظهار ندامت کند و از حاخام تقاضای عفو کند. اگر توبهی وی را صادقانه دانستند، بلافاصله حکم لغو و آثار آن برطرف میشود. (45)گفتار چهارم: مجازاتهای مالی
حقوق یهودی برای پارهای از جرایم مجازات مالی در نظر گرفته است. این مجازات گاه در آسیبهای جسمانی است و گاه در جرایم برضد اموال و مالکیت، مثل سرقت و خیانت در امانت. با این همه، ماهیت برخی از اینها جبران خسارت و نه مجازات در معنای خاص آن.الف) غرامت (دیه)
براساس حقوق یهود، در مواردی حکم به پرداخت غرامت شده است.1. دیهی بدل از قصاص
دربارهی قتل، حکم تورات این است که: «هیچ فدیه به عوض جان قاتلی که مستوجب قتل است مگیرید، بلکه او البته کشته شود. و از کسی که به شهر ملجأ خود فرار کرده باشد فدیه مگیرید...» (اعداد، 35: 31 – 32).2. تاوان قطع و نقص عضو
چنانکه در بحث قصاص عضو بیان شد، دانشمندان یهودی قانون قصاص عضو تورات را به گونهای تفسیر میکنند که از آن فقط غرامت و خسارت مادی مستفاد میشود. ایشان معتقدند در این موارد شخص آسیبزننده باید بابت آسیبی که به همنوع خود وارد آورده است تاوان پولی بپردازد. دانشمندان یهودی دربارهی این غرامت (دیه) به بحث پرداختهاند. ایشان میگویند کسی که به همنوع خود صدمه و آسیب میرساند محکوم به پرداخت پنج نوع تاوان است:ب) جریمهی مالی
در حقوق یهود، جریمهی مالی (60) با خسارت (61) تفاوتهایی دارد:1. جریمهی نقدی
در تورات گاه برای برخی جرایم جزای نقدی معین شده است. مقدار این جریمه را در مواردی خود قانون مشخص کرده است:2. تاوان مالی همجنس
جریمهی مالی گاهی از جنس همان موضوع جرم است؛ یعنی مجرم از جنس همان چیزی که به آن تعرض کرده است، باید چند برابر بپردازد.گفتار پنجم: مجازات الاهی
در گفتارهای پیشین، مجازاتهای قضایی را، که دادگاه با شرایط خاص به آنها حکم میکند، بررسی کردیم. اما مجازاتهایی که حقوق یهود برای گناهان در نظر گرفته است به موارد فوق منحصر نیست. در برخی موارد، خود خدا بدون اینکه اجرای مجازات را به دادگاهها وانهد، به مجازات مجرمان اقدام میکند. این مجازات، گرچه در نگاه اول مجازاتِ اخروی گناه را به ذهن میآورد، محلی اجرای آن همین دنیا است و برخی از آثار مجازات قضایی را نیز در پی دارد. از سوی دیگر، این مجازات الاهی یا آسمانی قابل تبدیل به مجازات قضایی است. از این رو، اشاره به آن بیمناسبت نیست.الف) ویژگیهای مجازات الاهی
مجازات الاهی ویژگیهایی دارد که آن را از مجازاتهایی که دادگاهها صادر میکنند متمایز میگرداند.ب) جایگاه اعمالِ مجازات الاهی
در برخی موارد، مجازات الاهی در کنارِ مجازات قضایی برای جرمی تجویز شده است. دربارهی کار کردن در روز شنبه، تورات مقرر میدارد:ج) شکل مجازات الاهی
1. معروفترین شیوهای که برای مجازات الاهی در تورات بیان شده است مجازات کارِت (76) است. کارِت واژهای عبری است که به «نابودی، ریشهکنی، و انقطاع» ترجمه شده است. به گفتهی تلمود، سیو شش جرم در تورات ذکر شدهاند که مجازات کارِت را به همراه دارند. (77)د) ارتباط مجازات الاهی با مجازات قضایی
گرچه مجازات الاهی ماهیتاً از نظر مرجع صادر کنندهی حکم، نحوهی اجرای حکم و غیره با مجازات قضایی متفاوت است، تلمود مجازات الاهی را قابل تبدیل به تازیانه دانسته است، به این معنا که آن کس که مستحق مرگ براساس مجازات الاهی است میتواند با تن در دادن به مجازات قضاییِ تازیانه از مجازات آسمانی رهایی یابد. وقتی شخص گناهکار به تازیانه تن در میدهد معنای عملش این است که از عمل گذشتهی خود توبه کرده است. لذا خدا با لطف خود از مجازات این شخص (و میراندن وی) صرفنظر میکند. چون گناهکار مجازات تازیانه را به جان خرید، دیگر مجازات الاهی دربارهی وی اعمال نمیشود، چرا که براساس حقوق یهود، هیچ کس برای ارتکاب عملِ واحد دوبار مجازات نمیشود. (79)پینوشتها:
1. Ket. 33b.
2. TJ, Sanh. 7:10, 25a.
3.Sif. Num. 114; Sanh. 11:4.
4.MK 16a; cf. M.E., “Imprisonment”, EJ., v. 8, p. 1300.
5.hakhnasah la - kippah
6.Sanh. 9:5; Tosef., Sanh. 12: 7-8; cf. M.E., op. cit., p. 1300.
7.Sanh. 81b.
8.یا: آب محنت، آب مضیقه، آب کم.
9.Sanh. 9:5.
10. براساس تلمود، قضات از گواهان دربارهی دورهی شمیطا، سال، ماه، چندم ماه، روز هفته، ساعت و مکان ارتکاب جرم سؤال میکردند و دربارهی آشنایی با متهم و نیز داده شدن اخطار میپرسیدند (Sanh. 5:1-2).
11.Sanh. 81b؛ رک: راب ا. کهن، پیشین، ص 322.
12. M.E., op. cit., p. 1300-1.
13.Maim., Nezikin, “murder’, ch. 2.
14.Ibid., p. 1301.
15.M.E., op. cit., p. 1301.
16. تبعید گروهی نیز، به عنوان مجازات سرپیچی قوم از قوانین خدا، در کتاب مقدس در نظر گرفته شده است (تثنیه، 28: 64 – 68). این گونه تبعیدها وحشتناک بودند و پیامدهای ناگواری به همراه داشتند (تثنیه، 28: 65؛ حزقیال، 11:37).
17.Cf. Philip Birnbaum, Encyclopedia of Jewish Concepts, p. 143.
18.Mak. 10a.
19. «و از شهرها که به لاویان بدهید شش شهر ملجأ خواهد بود و آنها را برای قاتل بدهید تا به آنجا فرار کند و سوای آنها چهل و دو شهر بدهید. پس جمیع شهرها که به لاویان خواهید داد چهل و هشت شهر با نواحی آنها خواهد بود.»
20.Mak. 13a.
21.Maim., Yad, Roze’ah, 8:9-10; cf. H.H.C., “City of Refuge”, EJ., v. 5, p. 591-2.
22.Mak. 13b; Tosef. Mak. 3:6.
23.Mak. 10b; Tosef., 3:5; 2:5-6; cf. H.H.C., op. cit., p. 592-3.
24.Maim. Yad, Roze’ah, 7:10, 13; cf. ibid., 593-4.
25.Mak. 12a; Maim. Yad, Roze’ah, 5:14; cf. H.H.C., op. cit., p. 593-4.
26. herem
27.Mo.G./ H.H.C., “Herem”, EJ., v. 8, p. 344-50; Philip Birnbaum, op. cit, p. 235.
28.MK 16a.
29. niddui
30.Ibid.
31. Sif. Num. 104.
32.MK 16a; Maim., Yad, Talmud Torah 7:6; cf. Mo.G./ H.H.C., loc. cit., p. 350-1.
33. nezifah
34.MK 16a.
35.MK 15a; Maim., ibid., 7:4-5.
36.MK 15a-b; Sem. 5:10-13; Eduy. 5:6; cf. Mo.G/H.H.C, op, cit, p. 351.
37. shamta
38. sham mita
39. shemamah
40.MK 17a.
41. Ber. 19a.
42. Maim., loc. cit. 6:14; cf. Mo.G./ H.H.C., op. cit, p. 351-2.
43. YD 334:43; cf. ibid.
44. محمد حافظ صبری، پیشین، ص 564-567.
45.همان، ص 111 و 118.
46. kofer
47. BK 83b, 84a.
48. BK 40a; cf. H.H.C., “Compounding Offenses”, EJ., v. 5, p. 856.
49. nezek
50. BK 86a.
51. za’ar
52. rippui
53. shevet
54. boshet
55. BK 8:1, 6; cf. Sh.A, “Damages,” EJ., v. 5, p. 123.
راب ا. کهن، پیشین، ص 329 – 330.
56.Sh. A., op. cit, p. 1234.
57.BK 8:1.
58.ones: اُونِس را میتوان به «اکراه» ترجمه کرد. برای اطلاع بیشتر دربارهی این واژه رک:
Sh. Sh., “ones”, EJ., v. 12, p. 1397.
59.Sh.A., op. cit., p. 1234-6.
60. fine
61. damage
62.Maim., Yad, Nizkei Mamon 2:7-8; cf. H.H.C./I.L., , “Fines”, EJ., v. 6, p. 1287.
63.Ket. 42b – 43a; Shev. 38b.
64.Mak. 4b; Ket. 23b, 37a; BK 83b.
65. TJ, BK 10: 6,7.
66.Git. 44a.
67.BK 91a.
68. TJ, Kil. 7:3, 31a.
69.MK 16a.
70.BK 96b.
71. Ket. 3:7.
72. TJ, pes. 4:3, 30d; cf. H.H.C., op. cit, p. 1287-88.
73. Ibid., p. 1288.
74. Ibid.
75.Cf. H.H.C., “Divine Punishment”, EJ., v.6, p.121; I.T.S., “Karet”, EJ., v. 10; p. 788.
76. karet
77. Ker. 1:1-2; cf. I.T.S., op. cit., p. 788.
78. Tosef. Shevu. 3:1; cf. H.H.C., op. cit., p. 121-122.
79. Mak. 13a-b; 3:15.
80. Sanh. 81b; Yad, Sanh. 18: 4; cf. H.H.C., op. cit., p. 122.
گفتار یکم: مجازاتهای بدنی
مجازاتهای بدنی مجازاتهاییاند که تمامیت جسمیِ مجرم را مورد تعرض و تهاجم قرار میدهند. این مجازاتها در حقوق کیفری یهود عبارتاند از: مجازات سالب حیات (اعدام)، قصاص عضو، تازیانه و نیز مجازات قطع دست.الف) مجازات سالب حیات (اعدام)
تورات برای بسیاری از جرایم مجازات اعدام در نظر گرفته است. به گفتهی ابنمیمون، در تورات سی و شش جرم مستوجب اعدام وجود دارد. (2)1. سنگسار
تورات برای برخی از جرایم مستوجب اعدام به صراحت شیوهی سنگسار را ذکر کرده است: قربانی برای خدایان غیر (لاویان، 20: 2)، جادوگری (لاویان، 20: 27)، کفرگویی (لاویان، 24: 16)، حرمتشکنی روز شبات (اعداد، 15: 35)، بتپرستی (تثنیه، 13: 9 – 10؛ 17: 15)، پسر لجوج و سرکش (تثنیه، 21: 21)، جرم عفافی (تثنیه، 22: 21) و ...2. سوزاندن
دومین نوع مجازات اعدام، از نظر شدت، سوزاندن است. براساس تورات، مجازات سوزاندن منحصراً در دو مورد اعمال میشد: (14)3. گردن زدن
از حیث شدت، سومین شیوهی مجازات اعدام گردن زدن با شمشیر است که در مورد دو جرم اعمال میشود:4. خفه کردن
چهارمین و خفیفترین شیوهی اعدام، خفه کردن بود. حقوقدانان یهودی این مجازات را انسانیترین شیوهی اعدام دانستهاند و گفتهاند که چنین مجازاتی نابودکنندگی کمتری دارد. از آنجا که خفه کردن خفیفترین نوع اعدام تلقی میشد، لذا هر جا که مجازات جرمی اعدام بود، اما شیوهی اعدام در تورات مشخص نشده بود، با تفسیر به تفع بزهکار، این مجازات دربارهی او اعمال میشد؛ به عبارت دیگر، اجرای سه شیوهی قبلی اعدام به نص خاص نیاز داشت، و سایر مجازاتهای اعدام، که نوع آنها مشخص نشده بود، با خفه کردن انجام میشد. (27)ب) قصاص عضو
مجازاتِ نقص یا قطع عضو یا معیوب کردن عضو فرد دیگر از مباحثی است که جولانگاه تفسیر عالمان یهودی بوده است. از مقایسهی قوانین تورات و تلمود میتوان به اهمیت این تفاسیر پی برد.ج) مجازات تازیانه
در حقوق کیفری یهودی، تازیانه دو کارکرد دارد؛ گاهی جنبهی مجازات دارد (تازیانهی کیفری) و گاه جنبهی تأدیبی و ترتیبی (تازیانهی تنبیهی). هر یک از این دو کارکرد در منابع حقوق کیفری یهود، به ویژه در تلمود و مراجع بعدی، به تفصیل بررسی شدهاند.1. تازیانهی کیفری
تازیانهی کیفری در تورات مقرر شده است و عالمان یهودی در تلمود به شرح و تفصیل آن پرداختهاند.1-1. وضع قانونی
قاعدهی کلی در حقوق کیفری یهود این است که در آنجا که تورات ارتکاب عملی را نهی کرده اما مجازات خاصی را برای آن تعیین نکرده است مجازات تازیانه اعمال میشود. تورات در اینباره چنین میگوید:2-1. جرایم مستوجب تازیانهی کیفری
تازیانهی کیفری (مَکوت) در موارد زیر اجرا میشود:3-1. چگونگی اجرای مجازات
برای اجرای مجازات تازیانه از شلاقی که از چرم گوساله ساخته شده است استفاده میشود. پُشت و سینهی محکوم را برهنه میکنند و یک سوم ضربهها را بر سینه و دو سوم دیگر را بر پشت وی میزنند. محکوم در حال اجرای حکم خمیده است و مأمور اجرای حکم بر روی سنگی میایستد و تازیانه میزند. اجرای این مجازات با قرائت آیاتی پندآمیز و تسلیبخش از کتاب مقدس همراه میشود. (43)2. تازیانهی تأدیبی (تنبیهی)
یکی از رویدادهایی که حقوق کیفری یهود را به شدت تحت تأثیر قرار داد، ویرانی معبد اورشلیم (در سال 70 میلادی) و از بین رفتن اختیار سنهدرین و متعاقب آن عدم امکانِ صدور حکم مجازات جسمانی توسط دادگاه سنهدرین کوچک (دادگاه 23 نفره) بود. بنابراین، این دادگاهها صلاحیت صدور حکم تازیانه را نیز، مانند مجازات اعدام، از دست دادند. (48) از اینرو، عالِمان تلمود – که دقیقاً در همین دورهی عدم صلاحیت دادگاهها میزیستند - تازیانهی تنبیهی (مکوت مردوت) (49) را جانشین کیفر کردند، زیرا اعمالِ تازیانهی تنبیهی منوط به وجودِ سنهدرین نبود. (50) از سوی دیگر، به اقتضای زمانه برخی از اعمال ضمانت اجرای کافی نداشتند و از اینرو عالمان تلمود ضمانت اجرای تازیانه را برای آنها در نظر گرفتند. از جملهی مواردی که مشمول تازیانهی تنبیهی گردیدند میتوان به اینها اشاره کرد:د) قطع دست
یکی از مجازاتهایی که در تورات پیشبینی شده «قطع دست» است.ادامه دارد...
پینوشتها:
1. رک: مقالهی «حقوق کیفری یهود»، در همین مجموعه، ص 197 – 199.
2.Maim., Judges, Sanh., 15: 10-13.
3.گزارشهایی را از به دار آویختن در کتاب مقدس عبری میتوان یافت، اما نه به عنوانِ مجازات یهودی. برای مثال، در میان مصریان (پیدایش، 40: 22)، فلسطینیان (دوم سموئیل، 21: 6-12)، و پارسیان (استر، 7: 9) اجرای چنین مجازاتی گزارش شده است. گاهی نیز این مجازات در میان یهودیان اجرا شده است (اما باز هم به عنوان قانونی غیریهودی)، مانند حکم داریوش، پادشاه پارس، به بازسازی معبد اورشلیم و تعیین مجازات به دار آویختن برای مخالفت با این کار (عزرا، 11:6).گاهی نیز به عنوان یک اقدام بیرون از قانون یا بیرون از صلاحیت دادگاه به دست پادشاه یهودیان اجرا شده است، مانند به دار آویخته شدن پادشاه عای به دست یوشع (یوشع، 8: 29).
4.Sanh 7:1; cf. Jacob Neusner and Tamara Sonn, Companing Religions Through Law: Judaism and Islam, p. 108.
5.Sanh. 45a, 52a; Pes. 75a; Ket. 37a.
6.Sanh. 52a; Sifra 7:9; cf. H.H.C., “Capital Punishment”, EJ., v. 5, p. 142.
7.Maim., Yad, Sanh. 15:10; cf. H.H.C., op. cit., p. 142;
راب ا. کهن، گنجینهای از تلمود، ص 319.
8.Sanh. 6:4.
9.Rashi, Sanh. 45 a.
10.Sanh. 6:4; 54a.
11.H.H.C., op. cit., p. 143.
12. Maim., Comment. To Sanh. 6:4.
13.H.H.C., op. cit., p. 143.
14. در تورات گزارشی از حکم به سوزاندن در زمانهای پیش از بعثت موسی و آغاز نظام حقوقی یهود وجود دارد. به نقل تورات، یهودا، فرزند یعقوب، حکم به سوزاندن عروسش، تامار، به سبب ارتکاب زنا کرد (پیدایش، 38: 24).
15. Sanh. 9:1.
16. Sanh. 52a.
17. Sanh. 7:2.
18. Cf. H.H.C., op. cit., p. 143.
19. Maim., Comment. To Sanh. 7:2.
20. Sanh. 15:3.
21. Sanh. 52b; cf. ibid.
22. «بر شما شمشیری خواهم آورد که انتقال عهد مرا بگیرد.» اشتراک کلمهی «انتقام» در هر دو مورد، که یکی مبهم و دیگری مبین است، موجبِ چنین حکمی شده است.
23. Sanh. 9:1; 52b.
24. Sanh. 7:3; Tos. to Sanh. 52b; cf. H.H.C., op. cit., p. cit., p. 143-4; Jacob Neusner and Tamara Sonn, op. cit., p. 108.
25.H.H.C., op. cit., p. 144.
26.Maim., Yad, Melakhim 3:8, Sanh., 14:2; cf. ibid.
27.Sanh. 52b; 84b; 89a.
28. Sanh. 7:3.
29.Sanh. 11:1; Yad, Sanh. 15:13; cf. H.H.C., op. cit. p. 144.
30.BK 8:1; 83b-84a.
31. BK 83b-84a; cf. H.H.C., “Talion”, E.J., v.5, p. 741;
راب ا. کهن، پیشین، ص 330- 331.
32.رک: مقالهی «نقش مجازات در حقوق کیفری یهود...»، در همین مجموعه، ص 338: چشمانداز حقوق یهودی»، در همین مجموعه، ص 65 – 67.
33. Ibn Ezra, 25:1; Mak 2b; cf. H.H.C., “Flogging”, EJ., v. 6, p. 1348.
34.Mid. Tan. To 25:1; cf. ibid.
35. Mak. 3:10; 22a.
36.Cf. H.Z.D., “Judaism, the Judaic Tradition”, The New Encyclopaedia Britannica, v. 22, p. 412.
37.Mak. 3:11; Maim., Yad, Sanh. 17:2, 3, 5; H.H.C., op. cit., p. 1348-49.
38.Mak. 3:15; cf. H.H.C., “Divine Punishment”, EJ., v. 6, p. 120-21; I.T.S., “Karet”, EJ. v.10, p. 788-9.
39. Maim. Yad, Sanh. 18:1; cf. H.H.C., “Flogging”, EJ., v.6, p. 1349.
40. Tem. 3b.
41.Mak. 1:2; 4b; Ket. 23a.
42. Tosef., Mak. 5:17.
43.Mak. 3:12-14.
44. Yad, loc., cit., 16:12; cf. H.H.C., op. cit., p. 1350.
45. محمد حافظ صبری، المقارنات و المقابلات بین احکام المرافعات و المعاملات و الحدود من شریع الیهود... (چاپ اول، مطبعة هندیه، مصر، 1320/ 1902)، ص 122.
46. همان.
47. Mak. 3:11.
48. به نقلی، چهل سال پیش از ویرانی معبد، حاکمان رومی دادگاههای یهودی را از صدور حکم اعدام منع کرده بودند. با ویرانی معبد این عدم صلاحیت گسترهی بیشتری یافت.
49. makkot mardut
50.Louis Jacobs, The Jewish Religion, a Companion, p. 32-33; H.Z.D., op. cit., p. 412.
51. Kid. 81a; cf. H.H.C., op. cit., p. 1350.
52. Ket. 86a-b.
53.Yad, loc. cit. 15: 5; cf. H.H.C., op. cit. p. 1350.
54.Ibid.
55. ر ک: کتاب مقدس توراه، ج 5، سفر تثنیه، ذیل آیهی مذکور.
56.Nid. 13a; cf. David Biale, “Eros: Sex and Body”, Contemporary Jewish Religious Thought, p. 178.
57.Sanh. 58b.
گفتار دوم: مجازات سالب آزادی (حبس)
عمل سلب آزادی یک فرد با محبوس کردن وی در یک مکان خاص گاه دارای شکل بازداشت یا توقیف (به طور موقت) است و گاه حبس کیفری است. حبس در معنای نخست (برای مثال، بازداشت مظنون به ارتکاب جرم تا زمان رسیدگی، بازداشت محکوم به اعدام تا زمان اجرای حکم، و...) در بیشتر نظامهای باستان وجود داشت، اما حبس کیفری ظاهراً در نظامهای خاور نزدیک باستان و حقوق یونانی و رومی وجود نداشته است. بیشتر نظامهای کیفری اروپایی نیز فقط از اوایل قرن چهاردهم به بعد حبس کیفری را به رسمیت شناختند.الف) بازداشت موقت
چنانکه گفتیم، در تورات به بازداشت موقتِ متهم تصریح شده است. تلمود به این شیوهی حبس پرداخته و احکامی را در خصوص حبس و محبوسان آورده است. متداولترین شکل حبس، بازداشت متهم تا رسیدگی به جرم او بود. (1) با این همه، حبس متهم در صورتی روا بود که دلایلی وجود داشت که احتمال مجرمیت او را تقویت کند. (2) علاوه بر این، شخصی که به اعدام محکوم میشد، تا زمان اجرای حکم حبس میشد. (3) همچنین دانشمندان عبارت مذکور در کتاب عزرا (7: 25 – 26) را به عنوان مجوزی برای حبس کسی که از انجام احکام دادگاه خودداری میکند تفسیر کردند. (4)ب) حبس کیفری
تلمود حبس را به عنوان کیفر به رسمیت شناخت. تلمود از این کیفر به هخناسا لَکیپا (5) به معنای بازداشت کردن در «سلول»، تعبیر کرده است (6)گفتار سوم: مجازاتهای محدود کنندی آزادی
مجازاتهای محدود کنندهی آزادی گرچه آزادی بزهکار را به طور کامل سلب نمیکنند، آن را محدود میکنند. در حقوق کیفری یهود به دو شکل از این مجازات میتوان اشاره کرد: یکی تبعید به شهر پناهگاه (که دربارهی مرتکبان قتل غیرعمد اعمال میشود) و دیگری مجازات طرد (یا محرومیت) که میتوان آن را دارای ویژگیهای مجازاتهای سالب حق نیز دانست.الف) تبعید به شهرهای پناهگاه
تنها شکل تبعیدی که تورات آن را در شکل مجازات قضایی مجاز دانسته است، تبعید مرتکبان قتل غیرعمد به شهرهای پناهگاه است (16) (خروج، 21: 13؛ اعداد، 35: 10-15؛ تثنیه، 4: 41-43؛ 19: 1-13؛ یوشع، 20).1. کارکرد شهرهای پناهگاه
چنانکه از آیات فوق نیز بر میآید، شهر پناهگاه دو کارکرد دارد: 1. پناهگیری متهم به قتل پیش از رسیدگی و اثبات جرم، تا از خشم اولیای دم، پیش از اثبات عمدی بودن جرم، در امان باشد؛ 2. تبعید به شهر پناهگاه پس از آنکه دادگاه قتل را غیرعمدی دانست.2. ویژگی شهرهای پناهگاه
شهرهای پناهگاه، طبق بیان موسی، شش شهر بودند (اعداد، 35: 13؛ تثنیه، 19: 9). موسی خود سه شهر را در شرق رود اردن مشخص کرد (تثنیه، 4: 43)، و یوشع، جانشین او، نیز سه شهر دیگر را پس از فتح آن سرزمین به این امر اختصاص داد (یوشع، 20: 7-8). این شهرها مسکونی بودند و قاتل در آنها از آزار و اذیت اولیای دم در امان بود و میتوانست در آنجا به طور عادی زندگی و امرار معاش کند. دانشمندان عبارتِ «زنده ماند» (تثنیه، 4: 24؛ 19: 5) را چنین تفسیر کردهاند که او سزاوار همهی امکانات رفاهی و آسایش زندگی است: اگر او یک دانشمند است میتواند مدرسهاش را با خود به همراه ببرد. (18)3. مدت تبعید در شهر پناهگاه
براساس حکم تورات، قاتل غیرعمد باید تا زمان مرگ کاهن اعظم در شهر پناهگاه بماند (اعداد، 35: 25). اگر در آن زمان کاهن اعظم وجود نداشته باشد و یا قاتل یا مقتول خودِ کاهن اعظم باشد، قاتل باید تا پایان عمر در تبعیدگاه بماند. با مرگ کاهن اعظم، قاتل از تبعید آزاد میشود و میتواند به زندگی عادی، در هر کجا که بخواهد، برگردد.4. تبعید تبدیل ناشدنی است
تبعید به شهر پناهگاه مجازات قتل غیرعمد است؛ بدین ترتیب، مانند مجازات قتل عمد، قابل مصالحه و تبدیل به خونبها نیست: «و از کسی که به شهر ملجأ خود فرار کرده باشد فدیه مگیرید که پیش از وفات کاهن برگردد و به زمین خود ساکن شود» (اعداد، 35: 32).5. پناهگیری در قربانگاه
براساس تورات، قاتل عمد حتی اگر در قربانگاه معبد پناه گیرد، باید او را بیرون آورد و کشت (خروج، 21: 14)؛ با این همه، برطبق قوانین، اگر قاتل غیرعمد در قربانگاه پناه گیرد، از آزار و اذیت در امان است؛ در این صورت، بدون اینکه به او آسیبی برسد، وی را تا شهر پناهگاه همراهی و محافظت میکنند. (25)ب) طرد (محرومیت)
یکی از مجازاتهای یهودی، که البته از مجازاتهای اصلی شریعت یهود، یعنی مجازاتهایی که تورات آنها را به رسمیت شناخته، نیست، مجازات حِرِم (26) به معنای طرد کردن، محروم کردن و جداسازی است. این مجازات دارای درجات خفیف تا شدید است که به اجمال به آن خواهیم پرداخت.1. معنای اصلی حِرِم
حرم در اصل، چنانکه در کتاب مقدس به کار رفته است، دو معنای عمده دارد: یکی وضعیت چیزهایی که به سبب نفرت خدا استفاده از آنها ممنوع است؛ و دیگری چیزهایی که استفادهی متعارف و عمومی از آنها بدین دلیل که به خدا اختصاص یافتهاند، تحریم شده است؛ برای مثال، براساس تورات، اموال و چارپایان و وسایل دیگری که از شهر بتپرستان (و شهر یهودینشینی که ساکنان آن دست به بتپرستی زدهاند) غارت میشوند باید سوزانده شوند و از بین بروند (همانطور که اهالی آن با شمشیر گردن زده میشوند). استفاده از این چیزها موجب نفرت خدا است (تثنیه، 7: 25-26؛ 13: 12 – 18 و ...).2. کاربرد حِرِم در معنای مجازات
نخستین استعمال واژهی حرم در معنای طرد در کتاب عزرا است. پس از بازگشت یهودیان از تبعید بابلی (586 – 538 قم) و رواج گناه در بین ایشان، عزرای کاتب در سراسر کشور اعلام میکند که تمامی قوم باید در عرض سه روز در اورشلیم جمع شوند، و اگر کسی نیاید «اموال او ضبط خواهد گردید و خود او هم از میان قوم اسرائیل طرد خواهد شد» (عزرا، 10: 8؛ ونیز 7: 26).3. گونههای مجازات طرد
مجازات طرد دارای درجات مختلفی است: خفیفترین شکل آن نیدوی (29) و شدیدترین شکل آن حرم است. (30) نیدوی در اصطلاح دانشمندان به معنای مجازات مجرم به وسیلهی جداسازی وی از جامعه و تحقیر وی از سوی جامعه به کار رفته است. در تورات به چنین جداسازی و تحقیری اشاره شده است: «اگر پدرش به روی وی فقط آب دهان میانداخت آیا هفت روز خجل نمیشد؟ پس هفت روز بیرون لشکرگاه محبوس بشود و بعد از آن داخل شود» (اعداد، 12: 14). از این تحقیر و جداسازی به نیدوی تعبیر کردهاند. (31)4. جرایم مستوجب نیدوی و حرم
مجازات نیدوی به رغم شدتش، مجازاتی نسبتاً خفیف تلقی شده که بیشتر برای جرمهای کوچک اعمال میشود. علت این امر شاید این باشد که این مجازات به راحتی قابل لغو است. دانشمندان تلمودی 24 جرم را مستوجب نیدوی شمردهاند (41) و ابنمیمون آنها را فهرست کرده است. برخی از آنها بدین قرارند: توهین به یک دانشمند، حتی پس از مرگ وی؛ بیاحترامی به مأمور دادگاه؛ عدم اطاعت از دستورهای دادگاه؛ بیاعتنایی به رهنمودهای حاخامی؛ عدم پرداخت محکومبه؛ نگهداری سگ یا شیء خطرناک بدون مراقبت کافی؛ فروش زمین به یک بیگانه (غیریهودی) بدون رعایت حق تقدم همسایه؛ دریافت پول براساس حکم یک دادگاه غیریهودی، در موردی که براساس شریعت یهودی سزاوار آن نیست؛ کارکردن در بعدازظهر روز قبل از عید پسح؛ ذکر نام خدا در گفتار یا سوگند برای موضوعات کماهمیت؛ تحریک مردم به توهین به اسم خدا؛ قراردادن مانع بر سر راه کور (لاویان، 19: 14)؛ تحریک جنسی عمدی؛ و ... (42). علاوه بر اینها شولحان عاروخ نیز مواردی را برشمرده است که مجازات آنها نیدوی است، مثل شکستن نذر، غضب شاگرد بر معلم و مانند اینها. (43)5. پایان مجازات
مجازات شخص محکوم شده به نیدوی و حرم فقط در صورتی لغو میشود که وی توبه و اظهار ندامت کند و از حاخام تقاضای عفو کند. اگر توبهی وی را صادقانه دانستند، بلافاصله حکم لغو و آثار آن برطرف میشود. (45)گفتار چهارم: مجازاتهای مالی
حقوق یهودی برای پارهای از جرایم مجازات مالی در نظر گرفته است. این مجازات گاه در آسیبهای جسمانی است و گاه در جرایم برضد اموال و مالکیت، مثل سرقت و خیانت در امانت. با این همه، ماهیت برخی از اینها جبران خسارت و نه مجازات در معنای خاص آن.الف) غرامت (دیه)
براساس حقوق یهود، در مواردی حکم به پرداخت غرامت شده است.1. دیهی بدل از قصاص
دربارهی قتل، حکم تورات این است که: «هیچ فدیه به عوض جان قاتلی که مستوجب قتل است مگیرید، بلکه او البته کشته شود. و از کسی که به شهر ملجأ خود فرار کرده باشد فدیه مگیرید...» (اعداد، 35: 31 – 32).2. تاوان قطع و نقص عضو
چنانکه در بحث قصاص عضو بیان شد، دانشمندان یهودی قانون قصاص عضو تورات را به گونهای تفسیر میکنند که از آن فقط غرامت و خسارت مادی مستفاد میشود. ایشان معتقدند در این موارد شخص آسیبزننده باید بابت آسیبی که به همنوع خود وارد آورده است تاوان پولی بپردازد. دانشمندان یهودی دربارهی این غرامت (دیه) به بحث پرداختهاند. ایشان میگویند کسی که به همنوع خود صدمه و آسیب میرساند محکوم به پرداخت پنج نوع تاوان است:ب) جریمهی مالی
در حقوق یهود، جریمهی مالی (60) با خسارت (61) تفاوتهایی دارد:1. جریمهی نقدی
در تورات گاه برای برخی جرایم جزای نقدی معین شده است. مقدار این جریمه را در مواردی خود قانون مشخص کرده است:2. تاوان مالی همجنس
جریمهی مالی گاهی از جنس همان موضوع جرم است؛ یعنی مجرم از جنس همان چیزی که به آن تعرض کرده است، باید چند برابر بپردازد.گفتار پنجم: مجازات الاهی
در گفتارهای پیشین، مجازاتهای قضایی را، که دادگاه با شرایط خاص به آنها حکم میکند، بررسی کردیم. اما مجازاتهایی که حقوق یهود برای گناهان در نظر گرفته است به موارد فوق منحصر نیست. در برخی موارد، خود خدا بدون اینکه اجرای مجازات را به دادگاهها وانهد، به مجازات مجرمان اقدام میکند. این مجازات، گرچه در نگاه اول مجازاتِ اخروی گناه را به ذهن میآورد، محلی اجرای آن همین دنیا است و برخی از آثار مجازات قضایی را نیز در پی دارد. از سوی دیگر، این مجازات الاهی یا آسمانی قابل تبدیل به مجازات قضایی است. از این رو، اشاره به آن بیمناسبت نیست.الف) ویژگیهای مجازات الاهی
مجازات الاهی ویژگیهایی دارد که آن را از مجازاتهایی که دادگاهها صادر میکنند متمایز میگرداند.ب) جایگاه اعمالِ مجازات الاهی
در برخی موارد، مجازات الاهی در کنارِ مجازات قضایی برای جرمی تجویز شده است. دربارهی کار کردن در روز شنبه، تورات مقرر میدارد:ج) شکل مجازات الاهی
1. معروفترین شیوهای که برای مجازات الاهی در تورات بیان شده است مجازات کارِت (76) است. کارِت واژهای عبری است که به «نابودی، ریشهکنی، و انقطاع» ترجمه شده است. به گفتهی تلمود، سیو شش جرم در تورات ذکر شدهاند که مجازات کارِت را به همراه دارند. (77)د) ارتباط مجازات الاهی با مجازات قضایی
گرچه مجازات الاهی ماهیتاً از نظر مرجع صادر کنندهی حکم، نحوهی اجرای حکم و غیره با مجازات قضایی متفاوت است، تلمود مجازات الاهی را قابل تبدیل به تازیانه دانسته است، به این معنا که آن کس که مستحق مرگ براساس مجازات الاهی است میتواند با تن در دادن به مجازات قضاییِ تازیانه از مجازات آسمانی رهایی یابد. وقتی شخص گناهکار به تازیانه تن در میدهد معنای عملش این است که از عمل گذشتهی خود توبه کرده است. لذا خدا با لطف خود از مجازات این شخص (و میراندن وی) صرفنظر میکند. چون گناهکار مجازات تازیانه را به جان خرید، دیگر مجازات الاهی دربارهی وی اعمال نمیشود، چرا که براساس حقوق یهود، هیچ کس برای ارتکاب عملِ واحد دوبار مجازات نمیشود. (79)پینوشتها:
1. Ket. 33b.
2. TJ, Sanh. 7:10, 25a.
3.Sif. Num. 114; Sanh. 11:4.
4.MK 16a; cf. M.E., “Imprisonment”, EJ., v. 8, p. 1300.
5.hakhnasah la - kippah
6.Sanh. 9:5; Tosef., Sanh. 12: 7-8; cf. M.E., op. cit., p. 1300.
7.Sanh. 81b.
8.یا: آب محنت، آب مضیقه، آب کم.
9.Sanh. 9:5.
10. براساس تلمود، قضات از گواهان دربارهی دورهی شمیطا، سال، ماه، چندم ماه، روز هفته، ساعت و مکان ارتکاب جرم سؤال میکردند و دربارهی آشنایی با متهم و نیز داده شدن اخطار میپرسیدند (Sanh. 5:1-2).
11.Sanh. 81b؛ رک: راب ا. کهن، پیشین، ص 322.
12. M.E., op. cit., p. 1300-1.
13.Maim., Nezikin, “murder’, ch. 2.
14.Ibid., p. 1301.
15.M.E., op. cit., p. 1301.
16. تبعید گروهی نیز، به عنوان مجازات سرپیچی قوم از قوانین خدا، در کتاب مقدس در نظر گرفته شده است (تثنیه، 28: 64 – 68). این گونه تبعیدها وحشتناک بودند و پیامدهای ناگواری به همراه داشتند (تثنیه، 28: 65؛ حزقیال، 11:37).
17.Cf. Philip Birnbaum, Encyclopedia of Jewish Concepts, p. 143.
18.Mak. 10a.
19. «و از شهرها که به لاویان بدهید شش شهر ملجأ خواهد بود و آنها را برای قاتل بدهید تا به آنجا فرار کند و سوای آنها چهل و دو شهر بدهید. پس جمیع شهرها که به لاویان خواهید داد چهل و هشت شهر با نواحی آنها خواهد بود.»
20.Mak. 13a.
21.Maim., Yad, Roze’ah, 8:9-10; cf. H.H.C., “City of Refuge”, EJ., v. 5, p. 591-2.
22.Mak. 13b; Tosef. Mak. 3:6.
23.Mak. 10b; Tosef., 3:5; 2:5-6; cf. H.H.C., op. cit., p. 592-3.
24.Maim. Yad, Roze’ah, 7:10, 13; cf. ibid., 593-4.
25.Mak. 12a; Maim. Yad, Roze’ah, 5:14; cf. H.H.C., op. cit., p. 593-4.
26. herem
27.Mo.G./ H.H.C., “Herem”, EJ., v. 8, p. 344-50; Philip Birnbaum, op. cit, p. 235.
28.MK 16a.
29. niddui
30.Ibid.
31. Sif. Num. 104.
32.MK 16a; Maim., Yad, Talmud Torah 7:6; cf. Mo.G./ H.H.C., loc. cit., p. 350-1.
33. nezifah
34.MK 16a.
35.MK 15a; Maim., ibid., 7:4-5.
36.MK 15a-b; Sem. 5:10-13; Eduy. 5:6; cf. Mo.G/H.H.C, op, cit, p. 351.
37. shamta
38. sham mita
39. shemamah
40.MK 17a.
41. Ber. 19a.
42. Maim., loc. cit. 6:14; cf. Mo.G./ H.H.C., op. cit, p. 351-2.
43. YD 334:43; cf. ibid.
44. محمد حافظ صبری، پیشین، ص 564-567.
45.همان، ص 111 و 118.
46. kofer
47. BK 83b, 84a.
48. BK 40a; cf. H.H.C., “Compounding Offenses”, EJ., v. 5, p. 856.
49. nezek
50. BK 86a.
51. za’ar
52. rippui
53. shevet
54. boshet
55. BK 8:1, 6; cf. Sh.A, “Damages,” EJ., v. 5, p. 123.
راب ا. کهن، پیشین، ص 329 – 330.
56.Sh. A., op. cit, p. 1234.
57.BK 8:1.
58.ones: اُونِس را میتوان به «اکراه» ترجمه کرد. برای اطلاع بیشتر دربارهی این واژه رک:
Sh. Sh., “ones”, EJ., v. 12, p. 1397.
59.Sh.A., op. cit., p. 1234-6.
60. fine
61. damage
62.Maim., Yad, Nizkei Mamon 2:7-8; cf. H.H.C./I.L., , “Fines”, EJ., v. 6, p. 1287.
63.Ket. 42b – 43a; Shev. 38b.
64.Mak. 4b; Ket. 23b, 37a; BK 83b.
65. TJ, BK 10: 6,7.
66.Git. 44a.
67.BK 91a.
68. TJ, Kil. 7:3, 31a.
69.MK 16a.
70.BK 96b.
71. Ket. 3:7.
72. TJ, pes. 4:3, 30d; cf. H.H.C., op. cit, p. 1287-88.
73. Ibid., p. 1288.
74. Ibid.
75.Cf. H.H.C., “Divine Punishment”, EJ., v.6, p.121; I.T.S., “Karet”, EJ., v. 10; p. 788.
76. karet
77. Ker. 1:1-2; cf. I.T.S., op. cit., p. 788.
78. Tosef. Shevu. 3:1; cf. H.H.C., op. cit., p. 121-122.
79. Mak. 13a-b; 3:15.
80. Sanh. 81b; Yad, Sanh. 18: 4; cf. H.H.C., op. cit., p. 122.