جام جم سرا به نقل از خبرآنلاین: برای آنها که از کودکی با اسم امام حسین (ع) بزرگ شدهاند و از آن موقع که خودشان را شناختهاند، در ایام سوگواری سیاه پوش ائمه علی الخصوص سرور و سالار شهیدان بودهاند، روضه و روضه خوانی غریبه نیست.
در این بین، محافل و مجالس روضه زنانه، که نه فقط در ایام محرم و صفر و روزهای شهادت، که مستمرا در طول سال در خانهها و حسینیههای کوچک خانگی برگزار میشد و میشود، یکی از جدیترین عرصههای حضور در این فضا به شمار میرود.
برای خیلیها که امروز به قول خودشان به یک عزادار حرفهای تبدیل شدهاند و عشق امام حسین در وجودشان شعله ور است، یادآوری مجالس کوچک و بیریایی که هر از گاهی در خانه یکی از همسایهها یا اقوام برگزار میشد، کار سختی نیست. زمانی که لباس مشکی تن میکردند و دست مادر را میگرفتند و راهی مجلس اباعبدالله میشدند. مجلسی که غالبا در خانه کوچکی برگزار میشد که اتاق اصلیاش با پرچمها و پارچههای سیاه پوشانده شده بود و دورتادورش را پشتی چیده بودند و برای راحتی مهمانها، کنار دیوار و پشتیها پتوی ملافه شده پهن میکردند.
مجلس ساده روضه، با پذیرایی کوچک چای شروع میشد و وقتی تعدادی دور هم جمع میشدند، دعا یا سورهای از قرآن و یا زیارت عاشورا را نوبتی یا دسته جمعی میخواندند و منتظر میشدند تا خانم جلسهای بیاید و برنامه روضه ادامه پیدا کند.
خانم جلسهای یا همان سخنران که یکی از باسوادترهای محله نسبت به بقیه بود، میآمد و بالای مجلس مینشست و اگر قرآنی تلاوت میشد، ایرادات قرآنی را میگرفت و ترجمه ساده بعضی آیهها را میگفت و یا بحث دیگری را برای سخنرانی انتخاب میکرد.
بهشت و جهنم، قبر و قیامت، نماز و اخلاق و سیره ائمه و مانند اینها معمولا موضوعاتی بود که به خاطر همه فهمتر بودن و جذابیتی که از بین نمیرفت، برای بحث و تشریح انتخاب میشد. بعد از سخنرانی هم روضه و نوحه بود و گریه برای سیدالشهداء و اهل بیت؛ که این اتفاق یا توسط همان خانم جلسهای میافتاد و یا فرد دیگری که تخصصش در این زمینه بیشتر بود، این کار را به عهده میگرفت.
در خیلی از مجالس هم برای روضه، آقای روضه خوان در نظر میگرفتند. آقای روضه خوان عموما پیرمردی بود از پیرغلامهای اباعبدالله که میآمد و انتهای مجلس زنانه مینشست و روضه میخواند و خانمهای عزادار اشک میریختند و دلی سبک میکردند...
این مجالس از تاریخ دور وجود داشته و با اینکه طی سالهای متمادی با تغییراتی مواجه شده، اما هرگز فراموش نشده و از رونق نیفتاده است.
قدمت پانصد ساله روضه ایرانی
با اینکه روضه و روضه خوانی در مصائب ائمه به زمان خود این بزرگواران برمی گردد، اما منابع تاریخی، پیدایش جلسات روضه خوانی در ایران را به زمان صفویان نسبت میدهند.
شاید ریشه نامگذاری نوحه خوانی برای ائمه و اینکه مجالس ذکر مصیبت برای ائمه، «روضه» نامیده شده است، این باشد که آن زمان نوحه خوانان، از روی کتاب «روضه الشهدا» نوشته ملاحسین کاشفی سبزواری مصایب ائمه را نقل میکردند و احتمالا رفته رفته، مجالس ذکر مصیبت را «روضه» نامیدند.
این کتاب که کمی قبلتر از روی کار آمدن صفویان به زبان فارسی نوشته شد، حاوی مطالبی درباره اتفاقاتی که در کربلا افتاد و مصایبی که بر اهل بیت وارد آمده است بود و کسانی که از روی این کتاب برای مردم میخواندند «روضه خوان» نامیده شدند.
بعدها در زمان قاجار نیز این روضه خوانیها ادامه پیدا کرد و تعزیه و پرده خوانی نیز به وجود آمد و تمام اینها دست به دست هم داد تا مجالس روضه رونق بگیرند و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شوند.
با این حال در مورد منشا پیدایش روضههای زنانه، اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما میشود حدس زد که دورهمیهای زنانه برای بزرگداشت مقام شهدا و اهل بیت قدمتی طولانی دارد و در زمانهای مختلف، دارای کارکردهای مختلف بوده است. برای مثال در دوره رضاخان که امکان برگزاری مجالس بزرگتر و انتقال مفاهیم دینی و حتی سیاسی نبوده، یکی از راههای روشن کردن مردم، همین مجالس روضه زنانه بوده و بسیاری از تحولها از همین مجلس رخ میداده است.
در اینکه مجالس روضه زنانه یکی از اصلیترین شیوهها برای تربیت نسلی عاشورایی و محب اهل بیت و ائمه اطهار است، شکی نیست. اما در طول زمان، ماهیت این مجالس در بعضی مقاطع تغییر کرد و کارکرد پیشین خود را از دست داد. اینکه این تغییرات در چه مواردی مثبت و در چه مواردی منفی بود، به سلیقه مخاطبان آنها برمی گردد.
سطحیگرایی و استفاده از ادبیات ضعیف
وقتی پدیدهای به صورت کاملا مردمی ایجاد میشود و نظارتی دقیق روی آن نیست، رفته رفته دچار آسیبهایی میشود که جلوگیری از آن به راحتی ممکن نخواهد بود. یکی از آسیبهای روضههای خانگی، فیلتر و گزینش نشدن سخنران و واعظ است.
اینکه واعظ و یا همان خانم جلسهای روضههای زنانه را چه کسی انتخاب میکند و اصلا از چه زمانی و با چه صلاحیتی این شخص به این سمت منصوب میشود، چیزی است که اگر از ۹۰ درصد از کسانی که پای ثابت روضهها هستند بپرسیم، پاسخش را نمیدانند. اینکه این فرد اطلاعاتش را از کجا آورده و از روی چه منابعی صحبت میکند و تحلیلهایش تا چه حد میتواند قابل اعتنا باشد و چند درصد حرفهایش با سند ارائه میشود و چه مقدار برداشتهای شخصی خودش است، همیشه از مواردی است که میتواند روضههای زنانه را به شمشیری دولبه تبدیل کند و از کارکردهای مثبت آن بکاهد.
مخاطبین روضههای کوچکتر، خصوصا اگر در شهرستانهای کوچک و محلههای کم سوادتر برگزار شوند عموما از افراد کم مطالعه هستند که ذهنشان آماده پذیرش هر چیزی هست و کمتر پیش میآید که به چیزی که به آنها گفته میشود شک کنند. از آن بدتر اینکه وقتی یک مفهوم غلط در ذهن این افراد جا بگیرد و نهادینه شود، سخت تغییر میکند و در این صورت، آسیب شرکت در این مجالس بیشتر از ترک آن میشود.
علاوه بر سطحی بودن اطلاعات و بعضاً اشتباه بودن آنها، استفاده از ادبیات ضعیف و پیش پا افتاده در این مجالس، از آسیبهای دیگر آن است که میتواند موجبات از بین رفتن محبوبیت در بین امروزیترها را فراهم کند. برای نسل جدید و کنجکاو امروز که به منابع مختلف اطلاعات دسترسی دارند و در عصر ارتباطات از همه طرف، محاصره اطلاعاتی شدهاند، ادبیات ضعیف و مطالب هزاربار گفته شده و بدون تحلیل، جذابیتی ندارد و چنانچه مجالس روضه بخواهد به حیات خود ادامه بدهد و مخاطبینش را از دست ندهد، میبایست به این مورد مهم دقت بیشتری کرد.
عرفانهای نوظهور و فرقههای انحرافی
همان قدر که سطحی بودن اطلاعات و کم اطلاعات بودن مخاطبین در این جور مجالس ضربه زننده است، استفاده از روشهای مختلف ارائه اطلاعات برای جذب مخاطب نیز آسیب زاست. شاید یکی از دلایل جذب مخاطبین سطح بالاتر به مباحث عجیب و غریب و نوظهور، همان ضعیف بودن مجالس عامیانه است و سوءاستفاده کنندگان، از همین ضعف استفاده کرده و مطالبی انحرافی را با پوششی زیبا و قشنگ و با بیانی جذاب، به خورد مخاطبان تشنهشان میدهند.
سحر، جادو، جن گیری، پیشگویی و خلاصه مباحثی که سندیت دینی ندارند و اگر هم دارند درست تبیین نمیشوند، مخاطبین عام و بدون مطالعه و سطحی را به خود جذب میکنند. در برخی از این مجالس، ارائه مطالب ضد دین و خرافی، آن قدر طرفدار پیدا میکند که به راحتی نمیتوان اثرات سوء آنها را از بین برد و مخاطبان آن قدر محو این مباحث خلاف واقع میشوند که پس از مدتی سخنران و ارائه دهنده مطالب را مراد خود میدانند و به مریدی بیچون و چرا تبدیل میشوند. متاسفانه در این بین کتابها و جزوات ترویج دهنده این گونه مطالب کم نیستند و به همان دلایلی که گفته شد، کمتر میتوان روی این گونه مجالس و محتوای آن نظارت داشت.
مجلس «روضه» یا مسابقهای بیسابقه!
دیگر گذشت آن روزهایی که ده بیست نفر دور هم جمع میشدند و با چادر و روسری مشکی از اول تا اخر دور هم مینشستند و فکر و ذکرشان فقط دعا بود و خواندن زیارت و شنیدن وعظ و روضه و مداحی. الان دیگر کمتر روضه و مجلس ذکر مصیبتی پیدا میشود که از چشم و هم چشمیهای معمول زنانه در امان مانده باشد. به طوری که وقتی وارد بعضی مجالس میشوی، اگر لباسها مشکی و ایام، ایام سوگواری نباشد، شک میکنی وارد مجلس عزا شدهای یا عروسی!
لباسهایی که به نیت این مجلس از مدتها پیش سفارش داده شده و دوخته شدهاند و آرایش و سر و وضعی که به هیچ وجه یادآور مراسم عزا نیست، یکی از جلوههای این چشم و هم چشمی است. پذیرایی آن چنانی و آراستن میوه و غذا و لوازم پذیرایی با روبان و تور مشکی و استفاده از ظروف مخصوص میهمانیها و... تنها گوشهای از اعجاب برخی مجالس روضه زنانه است.
دعوت از سخنران و مداح گرانقیمت(!)، تزئینات خانه با گلهای تیره رنگ و گران که در مواردی آن را دکوراتور طراحی کرده است، پذیرایی از مهمانها با انواع خوراکیها و در نهایت دادن غذاهایی که در این جور مجالس مرسوم نیست آن هم طبق منویی چند انتخابه، از دیگر جلوههای این چشم و هم چشمی است که جزو آسیبهای مجالس زنانه محسوب میشود.
قرض الحسنه، حراج، مارکتینگ و غیره!
در بعضی موارد، جو حاکم بر مجالس روضه زنانه تنها چند دقیقه بعد از تمام شدن مراسم، جالب و البته عجیب و غریب است. از غیبت و پشت سر هم گفتن و حرفهای خاله زنکی احتمالی که انگار لازمه همه جمعهای زنانه است که بگذریم، گاهی در انتهای این مجالس اتفاقات دیگری نیز میافتد.
یکی از شایعترین آنها، خرید و فروش جنس است. انواع لباس، خوراکیهای خانگی، لوازم تزیینی دست ساز و هنرهای دستی در این مجالس عرضه میشود که این بخش عموما با استقبال خوبی مواجه میشود.
قرض الحسنههای خانگی هم یکی دیگر از اتفاقاتی است که با گرد هم آمدن خانمها ایجاد میشود؛ هر ماه هر کس مبلغی را به مسئول این قرض الحسنه میدهد و هر ماه طبق قرعه کشی، مبلغ جمع شده به یک نفر اختصاص پیدا میکند تا به یک زخمی بزند.
تبلیغ برای فلان فروشگاه و بهمان آرایشگاه و توصیف و تشریح عملکرد و ویژگیهای اینطور مراکز هم از اتفاقات احتمالی انتهای این مجالس است. جمع آوری کمک برای نیازمندان و جور کردن جهیزیه برای بیبضاعتها و پیدا کردن راه حل برای دستگیری از کسانی که به کمک احتیاج دارند هم از آن دسته اتفاقات میمونی است که در این جلسات میافتد که شاید ثوابش از صرفا شرکت در جلسه روضه خوانی اباعبدالله بیشتر باشد.
با همه اینها، هرگز نمیشود منکر فواید جلسات روضه خانگی شد. این جلسات اگر هدفمند و علمی دنبال شوند، میتوانند یکی از بهترین مسیرها برای ترویج سبک زندگی اسلامی و انتقال مفاهیمی باشند که در هیچ رسانهٔ دیگری نظیرش پیدا نمیشود. کارکردهای آشکار و پنهان این جور مجالس و مشکلاتی که از طریق همین دورهمیهای ساده حل شده آن قدر پررنگ و قابل اعتناست که اهمیت ادامه پیدا کردن آن را دوچندان میکند.
علاوه بر این، فراموش نکنیم که خیلیهایمان، چه زن چه مرد، اولین پیراهنهای مشکیمان را برای رفتن به همین روضهها پوشیدهایم و اولین ذکر مصیبتها را در کودکی در همین مجالس و از زبان همین روضه خوانهای ساده و بیآلایش شنیدهایم و حزنی که امروز از مصائب ائمه در وجودمان شاخ و برگ پیدا کرده، ریشهاش در همان مجالس به ظاهر ساده شکل گرفته است. طوری که هنوز هم نوحههای قدیمی بیشتر از هر چیزی دلمان را میلرزاند و عشق کهنه به ائمه و اباعبدالله را هر روز تازهتر و زندهتر میکند. (زهرا مهاجری)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود. تصاویر استفاده شده در این گزارش نیز، تزئینی است.
جمعه 28 آذر 1393 ساعت 10:06
«دفعه بعد که قصد برگزاری مجلس جشن یا مهمانی داشتید، ممکن است یکی از گزینههایی که در فهرست انتخابهایتان، یادداشت میکنید، سوپر قایقی باشد با امکان خدماتدهی به ۶۰۰ مهمان». این، جملات یک رپورتاژ آگهی درباره کشتی کوچکی مخصوص برگزاری مهمانیهای مجلل است. ناگفته هم معلوم است که کشتی مذکور برای «آن ور آبیها»ست؛ ما میتوانیم فقط به تماشای تصاویر و خواندن خبرش اکتفا کنیم!
«کاپیتول هیل»، سازه دست بردگان برای آزادی و اتحاد
در انتهای شرقی پارک ملی واشنگتن دی سی، در منطقه ای به نام کاپیتول هیل، ساختمان پارلمان آمریکا، مقر کنگره و سنا بنا شده است. این ساختمان عظیم در مرکز شهر قرار نگرفته؛ اما به عنوان نقطه مبدا تقسیم بندی خیابان های واشنگتن در نظر گرفته شده است. براساس نقشه هوایی، این بخش از شهر نقطه شروع و پایان خیابان های اصلی واشنگتن است.
اولین جلسه کنگره نمایندگان در این ساختمان 17 نوامبر 1800 با وجود آنکه ساختمان نیمه کاره بود برگزار شد و پس از آن در فصول مختلف گسترش پیدا کرد؛ این گسترش شامل حال گنبد بزرگ این ساختمان هم می شود. گنبد چدنی کنگره در سال 1850 پس از گسترش ساختمان بزرگ تر شد.
در آن سال آمریکایی ها دریافتند ساختمان فعلی گنجایش لازم برای پذیرفتن نمایندگان مختلف را ندارد؛ بنابراین باید آن را گسترش می دادند. در زمان رییس جمهور «میلارد فیلمور»، سیزدهمین رییس جمهور آمریکا، مسابقه ای میان طراحان و معماران مختلف برگزار شد. در این مسابقه معماری از فیلادلفیا به نام «توماس والتر» برنده شد.
براساس طرح والتر گسترش مجموعه کاپیتول در نیمه شمالی و جونبی آن اعمال شد. به این صورت که بخشی برای نمایندگان کنگره در بال جنوبی مجموعه و بخشی مجزا در شمال آن برای اعضای سنا طراحی شد. این گسترش نقش مهمی در شکل امروزی ساختمان های کایپتول هیل داشت.
بیشتر کارهای ساختمانی آن را نیز برده ها انجام دادند، عمده وظیفه این برده ها قطع درختان، حمل سنگ و پختن آجر به صورت کاملا رایگان برای این مجموعه بود. زوایت های زیادی از دوران کار برده ها در ساخت مجموعه وجود دارد. قرار بود کارگران اروپایی این مجموعه را بسازند، اما «تغییری کوچک» در برنامه، سازندگان را مجاب کرد تا آمریکایی های آفریقایی تبار را به رایگان وادار به کار کنند. کمی بعد بردگان سیاه پوست به اکثریت نیروی کار در این ساختمان ها تبدیل شدند.
از آن زمان به بعد رفته رقته به مساحت و وسعت ساختمان افزوده شد، اما گنبد و مجسمه آزادی نصب شده در مرکز آن تغییر نکرد.
مجسمه را «توماس کرافورد» در سال 1863 به ساختمان کاپیتول هیل هدیه کرد؛ این مجسمه شش متری در اصل زنی در لباس های فراوان است که شمشیری غلاف شده در دست راست خود دارد. در دست چپش نیز یک تاج به نشانه پیروزی و سپر نشان رسمی آمریکا دیده می شود؛ کلاه خودی بر سر مجسمه است که با ستاره های بزرگی در لبه ها تزیین شده، بر صحفه گردی که مجسمه روی آن ایستاده عبارت «چندین را یکی خلق می کنند» حک شده. این عبارت نشانه ای است از تولد یک آمریکای واحد از چندین ایالت مختلف.
تالار مخصوص کنگره آمریکا بزرگ ترین سالن بخش جنوبی مجموعه کاپیتول هیل است، این تالار 448 صندلی دارد. ردیف های نیم دایره ای صندلی های کنگره یک مرکز دارد و آن مرکز سخنگوی مجلس است. برخلاف تالار مجلس سنا، نمایندگان کنگره صندلی های مخصوص به خودشان را ندارند و برای نشستن بر صندلی ها آزاد هستند.
طراح تالارِ بدون پنجره این مجلس، توماس والتر است؛ استدلال او در آن زمان این بود که تعبیه نکردن پنجره برای عایق بندی این تالار از ورود سر و صدا جلوگیری می کند و مانع دخالت های خارج از محیط هنگام برگزاری جلسات می شود.
برای ورود نور به تالار از نورگیر تعبیه شده در سقف و برای تغییر آب و هوای داخل سالن از فن های بخار در آن دوران ساتفاده می شد؛ این سقف و دیگر طراحی های دوره ویکتوریایی تالار در بازسازی های سالن 1950 از بین رفتند اینتغییر چشمگیرترین تغییرات انجام شده در تالار کنگره است. چرا که سقف ویکتوریایی آن با سقفی آهنی و شیشه های رنگی جایگزین شد.
دیوارهای این تالار با پرتره 23 نفر از مشهورترین حقوق دانان و قانون گذاران کنگره تزیین شده است. در این تالار همچنین نقل قولی معروف از دانیل وبستر، یکی از سیاست مداران معروف آمریکا، روی سنگ مرمر حک شده است که از اهمیت گسترش سرزمین ها و لزوم ایجاد نهادهای قانونی مرتبط با آن صحبت می کند.
«وست مینستر»، نبض تپنده تاریخ بریتانیا در کناره های رود تیمز
کاخ «وست مینستر»، مقر پارلمان بریتانیا، مایه فخر انگلیسی هاست؛ تصمیم های گرفته شده در گوشه و کنار این کاخ نه تنها تاریخ بریتانیا، بلکه در مواردی تاریخ جهان را نیز تغییر داده است. عکس های این کاخ قرون وسطایی که مقر دو مجلس عوام و مجل اعیان بریتانیاست، زینت بخش سوغاتی های انگلیسی (از ماگ گرفته تا شیشه های سس) شده است. سازه ای که شاه ویلیام دوم در سال های 1097 تا 1099 ساخت، بزرگ ترین سازه زمان خودش در انگلستان بود.
نیت اصلی ویلیان دوم از ساخت چنین کاخ بزرگی در ساحل رودخانه تیمز به دست آوردن کاریزما و تزریق خوف و وحشت به دل اطرافیانش بود. تا سال 1500 میلادی هرکسی که وارد سپهر سیاسی انگلستان شد. گوشه ای از کار را گرفت و قدیم برای بزرگ تر کردن کاخ برداشت تااینکه ناگهان نقش آن به عنوان محلی برای اقامت خاندان شاهی پایان یافت. آتش سوزی گسترده کاخ در سال 1512، هنری هشتم و متعلقاتش را مجبور کرد به ساختمانی در همان نزدیکی در وایت هال نقل مکان کنند؛ با خارج شدن خاندان سلطنتی، بلافاصله نمایندگان ملت وارد کاخ شدند و آنجا را پر کردند.
جلسات میان وکلای مردم از زمان هنری سوم به طور منظم برگزار شده بود؛ اما گسست رابطه هنری با کلیسای رم و طلاق های متعددش تغییرات زیادی در روند جانشینی هنری سوم ایجاد کرد. همه این اتفاق ها دست به دست هم داد تا وکلا جای پایشان را در جلسات مشترک با پادشاه محکم کنند و به عنوان سیاست مداران اصلی در انگلستان، میخ خودشان را همان اول کار محکم بکوبند.
قرار بر این شد تا جلسات مجلس عوام و اشراف در محلی مشترک برگزار شود؛ اما با اعتراض اشراف دو محل جداگانه برای این مجالس در نظر گرفته شد؛ از آن زمان به بعد عوام و اشراف در دو سوی کاخ وست مینستر برای قانون گذاری جاگیر شدند.
از اواخر قرن 15 میلادی این کارخ علاوه بر نقش قانون گذاری، نقش پررنگی هم در برگزاری دادگاه های مربوط به خائنان به میهن داشت. چارلز اول در حالی که هنوز پادشاه بود به عنوان یک دیکتاتور و خائن به ملت در سال 1649 در همین کاخ محاکمه و سپس اعدام شد. اگرچه در آن مان دادگاه های قانونی برای بررسی وظایف پادشاهان و ملکه ها تشکیل نشده بود و نمایندگان ملت به صورت خودجوش حکم مرگ پادشاه را صادر کردند، دتسور تشکیل چنین دادگاه هایی در قرن نوزدهم در وست مینستر کلید خورد.
همه چیز بر همین منوال پیش می رفت تااینکه فرصت مناسبی برای ایجاد یک کاخ مدرن درس ال 1834 پیش آمد. آتش سوزی گسترده آن سال بیشتر کاخ را از بین برد. برای بازسازی کاخ رقابتی برگزاز شد که برنده آن فردی بود به اسم «سر چارلز بری» که با کمک «اگوستوس پوگین» ساختمان سبک گوتیک امروزی کاخ را با هزار و صد اتاق در دو طرف باغ بزرگ کاخ بنا کرد. منقطه جدید کاخ 33 هزار متر مربع بعلاوه 266 متر از ساحل رودخانه را به خود اختصاص داد. برج معروف «ساعت بیگ بن» در این مجموعه افتخار اصلی آن است. چارلز بری و پوگین آن قدری عمر نکردند تا پایان بازسازی باشکوهشان را ببینند.
فلسفه پارلمان قرمز اعیان
«مجلس اشراف» همان گونه که از اسمش پیداست، مجلل ترین و مزین ترین بخش کاخه وست مینستر است؛ فضای داخلی تاین تالار بزرگ تر از سایر مکان های کاخ ساخته شده، چرا که سه عنصر «شاه، اعیان و عوام» با هم در دکوراسیون این تالار به کار رفته است. اثاثیه عمدتا قرمز این تالار بر حالت اشرافی آن در مقابل رنگ سبز مجلس عوام تاکید می کند. قرمز، رنگ سلطنتی انگلستان است. براساس سنت های انگلیسی شاه عادت داشت جلساتش را با اشراف و نمایندگان عوام در اتاقی به رنگ قرمز برگزار کند. پس برای ملاقات شخص اول مملکت با مردمان رده بالا، رنگی غیر از قرمز نباید در ساختار آن محل ملاقات استفاده شود. سقف تالار مجلس اشراف به 18 کنگره مختلف تقسیم شده که در هر یک از آنها نقشی از نمادهای باستانی از جمله «گوزن مخصوص ریچارد سوم» نقاشی شده است.
پوگین در پنجره های این تالار از شیشه هایی که با نقش پادشاهان انگلستان و اسکاتلند نقاشی شده بود، استفاده کرد که تمامی آنها در حملات جنگ جهانی دوم از بین رفت. در سال 1950 نشان های ملی پس از جنگ جایگزین نقش و نگار پادشاهان شد.
بسیاری از اتصالات و مبلمان این تالار از ساخته های دست پوگین است که هنوز همان طور باقی مانده؛ مهم ترین این تزیینات دروازه برنجی سنگین ورودی تالار است که وزن هر لنگه آن به نیم تُن می رسد. در انتهای سالن تخت سلطنتی مخصوص جلوس پادشاه یا ملکه قرار دارد. این تخت سلطنتی در قرن چهاردهم در کلیسای وست مینستر ساخته شده است.
پارلمان سبز برای دیگران
سیستم و ساختمان مجلس عوان کاملا با آنچه اعیان دارند، متفاوت است. تالار کنونی که نمایندگان مجلس عوام در آن جمع می شوند، پس از حملات رعدآسای جنگ جهانی دوم از سوی معماری به نام «سر گیلبرت اسکات» با تندترین سبک ممکن بازسازی شد. نیمکت های این تالار مانند دیگر وسایل داخل آن به رنگ سبز طراحی شده است؛ قدمت رنگ سبز در این تالار پیشینه ای 300 ساله دارد.
شیوه طراحی شده برای ردیف صندلی های مجلس عوام به دلیل رودررو بودن آنها، در نظر اول ممکن است کمی خصمانه به نظر برسد؛ اما این شیوه طراحی نیز ریشه در سنت های بریتانیا دارد. از آنجایی که نخستین جلسات نمایندگان عوام در کلیسای «سنت استفان» با ردیف نیمکت های رو به روی هم برگزار شده بود، این طراحی به معماری تالار جدید نیز آمد و سنت همین گونه ادامه پیدا کرد. رنگ سبز به کاررفته در چرم صندلی ها و دکور این مجموعه نیز نماید از طبیعت و باروری است و جایگاه افرادی را نشان می دهد که شغل عمده شان کشاورزی و زمین داری بود.
تالار پیشین عوام قبل از آنکه در جنگ جهانی دوم خسارت ببیند، از سوی چارلز بری سال 1852 در اندازه بسیار کوچک تر نسبت به مجلس اعیان با اسباب و لوازم به مراتب کمتری ساخته شده بود. استفاده کنندگان تالار از شیوه ساخت تنگ و باری آن شکایت می کردند، آنها اصرار داشتند سقف بازسازی و ارتفاع آن از هر طرف افزایش یابد؛ بری همان زمان مجبور شد تالار را دوباره سازی کند و سقفش را به همان حالتی در بیاورد که امروز هست.
«سر گیلبرت اسکات» بعد از سال 1954 این تالار را فقط با دو میلیون پوند بودجه بازسازی کرد؛ او با همین بودجه محدود توانست سیستم گرمایشی، نورپردازی و یک گالری به سبک مدرن را که با سبک قرون وسطایی وست مینستر تفاوت داشت، در این تالار تعبیه کند. به ابتکار او بود که صندلی هایی برای مطبوعات و بازدیدکنندگان عموم، در بالکن های اطراف قرار گرفت. با وجود این به دلیل محدودیت های بودجه او نتوانست از شیشه های رنگی همانند مجلس اعیان استفاده کند و به شیشه های ساده رضایت داد و در تزیین ساده دیوارها نیز فقط توانست از تخته های درخت بلوط استفاده کند.
تالار بزرگ؛ قلب جمهوری خلق چین در مرکز شهر ممنوعه
اگر روزی گذرتان به پکن افتاد و خواستید از میدان معروف «تیان آن من» دیدن کنید، در نیمه غربی میدان ساختمان بزرگی را خواهید دید که نقشی اساسی در سیاست این روزهای چین بازی می کند. این ساختمان پس از تاریخ پرفراز و نشیب میدان، اصلی ترین جاذبه گردشگری آن محسوب می شود.
این ساختمان بزرگ، شاهرگ فعالیت های قانونی و تشریفاتی جمهوری خلق چین و حزب حاکم کمونیست است. کارکرد اصلی تالار بزرگ خلق برای نشست های بزرگ سیاسی در نظر گرفته شده است. محافل بزرگ سیاسی چین مانند کنگره ملی خلق هر سال در ماه مارس همراه با جلسه کنفرانس کمیته مشورتی احزاب در این تالار برگزار می شود. کنگره ملی حزب کمونیست چین نیز که از سال 1982 هر پنج سال یک بار برگزار می شود در این ساختمان بزرگ تشکیل می شود.
علاوه بر همه این ها این ساختمان شاهد برگزاری دیگر رویدادهای ویژه نیز بوده است؛ از جمله آنها می توان از جلسات ملی در سطح سازمان های سیاسی و اجتماعی، جشن های سالگرد که براساس سنت های حزب کمونیست چینی باید در مقیاس بزرگ و باشکوه و دهن پرکن برگزار شود و مراسم یادبود رهبران بزرگ که در تاریخ چین کمونیست نقش پررنگی داشتند، نام برد.
معمار این ساختمان بزرگ و همه کار «ژانگ بو» نام دارد؛ ژانگ بو مشهورترین معمار تاریخ معاصر در چین است که بناهای مشهور زیادی در چین از جمله هتل دوستی پکن، تالار فرهنگ و هنر خلق چین، ایوان شرقی هتل بزرگ پکن و ساختمان کلوب بین المللی پکن از دیگر یادگاری های اوست.
این معمار مشهور چینی که در سال 1911 در پکن زاده شده بود، تحصیلات مقدماتی خود را در رشته راه و ساختمان در دانشگاه شمال شرقی چین آغاز کرد. پس از جنگ چین و ژاپن به دانشگاه برگشت و نخستین دفتر طراحی ساختمان و سازه اش را در سال 1934 راه اندازی کرد. ژانگ بو هم زمان با کار در دانشگاه تدریس را نیز برعهده گرفت و با ایده هایش به یکی از بزرگ ترین معماران چین تبدیل شد.
«سفر من به دنیای هنر معماری»، عنوان داستان زندگی او به قلم خودش است. این کتاب بیشتر از آن که راوی داستان زندگی این معمار باشد، نشان دهنده افتخارات و پیشرفت هنر معماری در سال های حکومت کمونیستی در کشور چین است.
قلبی برای تمام فصول
وقتی از چین صحبت می کنیم، قطعا باید ابعاد بزرگ در همه زمینه ها را مد نظر قرار دهیم؛ بنابر ادعای برخی تالار بزرگ چین بزرگ ترین تالار روبسته در جهان است که تا به امروز ساخته شده است.
این ساختمان مساحتی 171 هزار و 800 متری را به خود اختصاص داده است. در مرکز ساختمان پیش از ورود، نماد ملی جمهوری خلق چین آویخته شده تا نخستین نمادی باشد که واردشوندگان به ساختمان از زیر آن عبور کنند.
تالار اصلی متشکل از سه بخش است؛ بخش مرکزی که عمدتا شامل تالار بزرگ، سالن اصلی، سالن کنگره (کمیته دائمی SCPCC در محل پارلمان)، سالن مرکزی، تالار طلایی و دیگر سالن های اصلی می شود.
بخش شمالی متشکل از سالن ضیافت دولتی، سالن خوشامدگویی میهمانان دولتی، سالن شمالی، سالن شرقی، سالن غربی و دیگر سالن های باشکوه است. قسمت جنوبی ساختمان محل استقرار ساختمان اداری کمیته دائمی کنگره خلق چین است.
هر منطقه ویژه اداری در چین نیز سالن مخصوص به خود را در این مجموعه دارد؛ از این رو مناطقی مانند پکن، هنگ کنگ و تایوان سالن های مخصوص به خود را دارند؛ ویژگی این سالن ها این است که هر یک به سبک فرهنگ مردمان همان ناحیه طراحی و مبله شده اند.
بخش اصلی که همان سالن بزرگ است، مساحتی 9 هزار مترمکعبی به خودش اختصاص داده است. این میزان فضا را سه هزار و 693 صندلی در طبقه همکف و سه هزار و 515 صندلی در بالکن پر کرده است. دو هزار و 518 صندلی هم در محل گالری های سالن اصلی و 300 تا 500 صندلی هم در شاه نشین ها تعبیه شده است.
شیوه طراحی صندلی ها به گونه ای است که رهبران سیاسی می توانند سخنرانی کنند، در حالی که نمایندگان هم زمان کارهای مربوط به منطقه خودشان را نیز انجام می دهند.
معروف ترین بخش سالن سقف آن است که با کهکشانی از چراغ ها تزیین شده است. در مرکز این چراغ ها و در میانه سقف، ستاره ای قرمزرنگ وجود دارد که با موجی از چراغ ها به صورت امواج آب از سقف به سمت جایگاه نمایندگان کشیده شده تا پراکندگی آنها را به صورت نمادین زیر یک نور قرمز جاودانه نشان دهد.
سالن ضیافت دولتی این مجموعه با هفت هزار مترمربع مساحت می تواند هفت هزار میهمان را سرگرم و از پنج هزار نفر به طور هم زمان برای ضیافت های شام و ناهار پذیرایی کند. در سال 1972 چنین ضیافت بزرگی به مناسبت ورود نیکسون به خاک چین در همین مجموعه برگزار شد.
ساختمان اصلی و سالن بزرگ در زمانی که از آن استفاده نشود، برای بازدید عموم در دسترس است. در سال های گذشته برخی مراسم های غیرسیاسی و کنسرت ها نیز در سالن بزرگ برگزار شده. در ژانویه سال 2009 گروه موسیقی کانتری آمریکایی «لوسی انجل» به عنوان اولین گروه آمریکایی به دعوت حزب کمونیست چین در این سالن کنسرت برگزار کردند؛ این نخستین واقعه هنری بود که در این سالن برای مخاطبان عام چینی برگزار می شد. پیش از این مخاطبان این کنسرت ها فقط مقامات و نمایندگان دولتی بودند.