مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

خاطره یک نویسنده کودکان و نوجوانان: شروع مدرسه با کتک!

جام جم سرا: فرهاد حسن‌زاده در بیان خاطره‌ای از دوران مدرسه‌اش اظهار کرد: خانه ما از مدرسه خیلی دور بود. روز اول پدرم مرا به یکی از دوستان برادرم سپرد تا به مدرسه ببرد. او مرا تا نزدیکی مدرسه همراهی کرد و بی‌توجه به نابلدی من گفت مابقی راه را خودت برو. نابلدی همان و گم شدن در نزدیکی مدرسه همان؛ ولی بالأخره مدرسه را پیدا کردم، البته خیلی دیر.
او افزود: صف‌بندی انجام شده بود و همه بچه‌ها در کلاس بودند که ناظم مرا در راهرو دید و آن‌چنان خط‌کش را بر کف دستم کوبید که همچنان در حافظه‌ام مانده است.

حسن‌زاده با متفاوت دانستن روزهای گذشته با زمان حال در بازگشایی مدارس گفت: روز اول مدرسه من به هیچ عنوان به روز اول مدرسه بچه‌های نسل فعلی که همراه با گل و شیرینی و با رد شدن از زیر قرآن شروع می‌شود، شبیه نبود. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

بهترین کیف مدرسه: چمدانی و چرخدار

جام جم سرا: کیف یکی از مهمترین موارد برای هر دانش آموز است که انتخاب نادرست آن می‌تواند در بلند مدت باعث ایجاد مشکلات حرکتی و آسیب به ستون فقرات در کودکان شود.

کیف سبک را انتخاب کنیم

کلاس اولی‌ها معمولا برای هر روز تحصیلی تمام کتاب و دفترهای خود را به همراه می‌برند این حجم بالای وسایل برای این گروه سنی می‌تواند باعث کج شدن شانه‌ها و متمایل شدن گردن به یک سمت شود و حتی گاهی مشکلات خاصی را در ستون فقرات به دنبال داشته باشد.

زهره افشارمند، متخصص آسیب شناسی و مشکلات حرکتی معتقد است که استفاده از کیف‌های چمدانی و چرخدار برای دانش آموزان مناسب‌تر است.

او درباره دلایل این مساله گفت: کیف‌‌های چمدانی و چرخداری که در بازار موجود هستند گزینه مناسب‌تری برای دانش آموزان است چرا که فرد مجبور به حمل هیچ وزنی نیست و میزان زیادی از سنگینی حجم وسایل با چرخ‌ها حمل می‌شود البته نباید کودک با این نوع کیف مجبور به بالا رفتن از پله یا طی کردن مسیر سختی باشد. این نوع کیف‌ها برای کودکان و دانش آموزان مقاطع ابتدایی جذابیت دارد، اما در مورد سنین بالاتر بهتر است از کوله پشتی‌های استاندارد استفاده شود.

افشارمند اظهار کرد: یک کیف خوب معمولا سبک است و وزن چندانی ندارد به این معنا که جنس کیف نباید سنگین و آویزان باشد. یک کیف یا کوله‌پشتی چه در ابعاد دانش آموزی و چه برای بزرگسالان نباید بیش از اندازه سنگین و حجیم باشد، حجیم بودن یک کوله با قرار دادن مقدار زیادی وسیله و چیدن آن به صورت بد فرم باعث از بین رفتن طراحی کوله و فشار بیشتر بر ستون فقرات می‌شود، لذا بهتر است یک کوله را بیش از 3 کیلو سنگین نکنیم و در چیدن وسایل داخل آن دقت کافی را به خرج دهیم.

بند حمایت‌کننده کوله را ببندیم

این متخصص آسیب‌شناسی و حرکات اصلاحی تصریح کرد: در هر کوله‌پشتی‌بندهای حمایت‌کننده‌ای در قسمت جلو سینه و شکم وجود دارد که بهتر است از آنها در همه مواقع به خصوص سنگینی کوله استفاده شود، زیرا این حمایت‌‌کننده‌ها می‌‎توانند وزن کوله را متعادل‌تر کنند.

افشارمند درباره نحوه قرار گرفتن کوله پشتی گفت: یک کوله‌پشتی نباید به صورت آویزان و در قسمت پایین کمر قرار بگیرد بلکه هر چقدر کوله دارای استایل سخت‌تری باشد که به کمر بچسبد و با کمک حمایت‌کننده‌ها کیپ شود بهتر است البته در صورت نبود حمایت‌کننده‌ها این کیپ شدن مضر است.

او افزود: طراحی یک کوله در استاندارد بودن آن بسیار مهم است لذا به این نکته توجه داشته باشید در دسته‌های کوله باید کپسول‌های هوا وجود داشته باشد تا میزان سنگینی را کاهش دهد در مورد نمونه‌هایی که اینچنین نیستند مصرف در ساعات طولانی توصیه نمی‌شود.

کوله را روی یک شانه قرار ندهیم

به گفته این متخصص حرکات اصلاحی، بهتر است هرگز کوله را با یک بند روی شانه قرار ندهیم زیرا فشار بر روی یکی از شانه‌ها در بلند مدت باعث ایجاد نقص و انحراف ستون فقرات می‌شود که شانه‌ها را به صورت نامتقارن در می‌آورد. در مورد انتخاب کوله و کیف، نحوه و زمان استفاده از آن هم بسیار مهم است. بنابراین برای کسانی که به صورت طولانی مدت کیف خود را به شانه می‌کشند توجه به جنس، طراحی و وزن کوله بسیار اهمیت دارد. به همین خاطر توصیه می‌کنم از پیاده روی طولانی با کیف و کوله‌پشتی مگر با رعایت استانداردهای لازم خودداری کنید.(هنرآنلاین)


ادامه مطلب ...

شایع‌ترین بیماری گوش در کودکان سن مدرسه

جام جم سرا: دکتر شاهرخ خوش سیرت با اشاره به اینکه شایع‌ترین بیماری گوش در کودکان سنین قبل از مدرسه التهاب گوش میانی است، گفت: 3.4 درصد کودکان، نوع مزمن بیماری را دارند و به طور معمول هر دو گوش مبتلا می‌شود.

وی گفت: علایم التهاب حاد اغلب در کودکان وجود ندارد. علامت اصلی، کاهش شنوایی است اما، کودکان به ‌ندرت آن را بیان می‌کنند. تاخیر در تکامل گفتاری، زبان و اختلال ادراک ممکن است رخ دهد.

به نقل از ایسنا، این متخصص گوش، گلو و بینی گفت: تشخیص این بیماری با اتوسکوپی انجام‌پذیر است. سایر تشخیص‌ها در کودکان کمتر محتمل است. درمان فرم حاد یا تحت حاد به ‌طور قابل توجهی در جهت بهبود تنفس از راه بینی و بهبود عملکرد شیپور استاش صورت می‌گیرد و ممکن است شامل استفاده کوتاه‌ مدت از قطره‌های بینی ضداحتقان و داروهای مرطوب‌کننده و بهداشتی باشد. استروئیدهای موضعی گاه مفید هستند.

وی با تاکید بر اینکه اوتیت حاد یک‌طرفه پیش‌آگهی بدی دارد، گفت: این عارضه باید طی 3 ماه درمان شود. تا زمانی که شنیدن و گفتار مختل نشده است، یک راهکار حمایتی به‌ کار گرفته می‌شود.


ادامه مطلب ...

مدرسه که ترس نداره، داره؟

این دسته از دانش‌آموزان وقتی از کانون پر مهر و محبت خانه و خانواده، وارد محیط جدید و با افراد جدیدی روبه‌رو می‌شوند، دچار اضطراب و نگرانی می‌شوند. به همین دلیل رفتن به مدرسه نیازمند آمادگی در زمینه‌هایی از قبیل جسمی، روحی، ذهنی و عاطفی برای والدین و کودکان است.

معمولا رفتن به مدرسه برای بچه‌ها یک رویداد هیجان‌انگیز است، اما بعضی از آنها از رفتن به مدرسه می‌ترسند و مدام بهانه می‌آورند که من به مدرسه نمی‌روم، دلم درد می‌کند و... .

درست است که احساس هیجان و نگرانی در روزهای اول مدرسه امری طبیعی است و در اکثر دانش‌آموزان بویژه سال اولی‌ها وجود دارد، ولی اگر این اضطراب به ترس تبدیل شود یعنی​ کودک را از رفتن به مدرسه بیزار کند، والدین باید یک فکر اساسی کنند.

البته این مشکل در اکثر سال اولی‌ها که ترس جدایی از والدین، بویژه مادر، را دارند، مشاهده می‌شود، چرا که کودک در پنج و شش سال اول زندگی به طور طبیعی در کنار مادر بوده، بنابراین نباید توقع داشت بدون آمادگی جسمی و روحی و نیز عاطفی براحتی از مادر جدا شده و وارد محیط جدیدی مثل مدرسه شود، زیرا رفتن به محیط جدید، ارتباط با افراد غریبه و تغییر برنامه روزانه برای هر فردی اضطراب‌آور است.

بنابراین وابستگی بیش از حد عاطفی به پدر و مادر و همچنین نرفتن به مهد‌کودک یا سپری نکردن دوره پیش‌دبستانی از جمله مواردی است که رفتن به مدرسه را برای دانش‌آموزان کلاس اول دشوار و سخت می‌کند.

عوامل ترس و اضطراب در کودکان

ـ اضطراب جدایی

کودکان برای رفتن به مدرسه به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف) بچه‌هایی که برای اولین بار وارد محیط مدرسه می‌شوند​ اگر به مهد‌کودک یا پیش‌دبستانی رفته باشند،کمتر دچار مشکل می‌شوند.

ب) بچه‌هایی که قرار است در مقطع بالاتر به ادامه تحصیل بپردازند. رفتن به مقاطع بالاتر برای دانش‌آموزان استرس‌زاست. معلم جدید، دوستان جدید، کتاب‌های جدید و... .

پدر و مادر باید فرزندشان را بویژه هنگام ورود به پایه‌های اول هر مقطع تحصیلی آماده کنند، چرا که با تغییر هر مقطع تحصیلی و نیز عوض شدن مکان تحصیل ممکن است دانش‌آموز دچار اضطراب و نگرانی شود. بنابراین سعی کنید وقتی فرزندتان دچار اضطراب می‌شود او را درک کرده و به او بگویید اکثر دانش‌آموزان همین احساس را دارند و این امر کاملا طبیعی است.اضطراب جدایی همچنین می‌تواند دلایلی از قبیل نحوه ارتباط افراد خانواده با یکدیگر، اضطراب و نگرانی خود والدین بخصوص مادر، بیش از حد حمایت‌کننده بودن و همچنین نگرانی خود را با بیان افکار منفی به کودک منتقل کردن داشته ‌باشد.

ـ وابستگی کودک به والدین

کودکانی که تازه به مدرسه می‌روند و به اصطلاح سال اولی هستند دوری از والدین برایشان اضطراب‌آور است چرا که همه بچه‌ها کم و بیش به والدین خود وابستگی عاطفی دارند، اما اگر این وابستگی بیش از حد اعتدال باشد آن وقت شخصیت کودک منفعل می‌شود و حتی قادر نخواهد بود زمانی را هر چند کوتاه از مادرش جدا شود و از او دور بماند. به این ترتیب یک مادر آگاه نباید کودک را بیش از حد به خود وابسته کند. آمادگی جدا شدن قبل از مدرسه باید بین کودک و مادرش ایجاد شود.

به همین دلیل روان‌شناسان توصیه می‌کنند که کودک ​ قبل از رفتن به مدرسه، به مهد‌کودک یا کلاس‌های آموزشی مثل نقاشی و ورزش​​ برود، تا جدایی از پدر و مادر را نیز تجربه کند.همچنین والدین باید قبل از روزهای آغازین مدرسه یک​سری از کارها و مهارت‌ها را به کودک دلبندشان یاد بدهند. البته هدف از آموزش این مهارت‌ها بالا بردن سطح سازش کودک، ابتدا با خودش و بعد با دیگران و محیطی است که در آن حضور دارد، ​ تا بتواند به‌لحاظ جسمی و روحی و نیز عاطفی کمتر آسیب ببیند.

چه مهارت‌ها‌یی بیاموزیم؟

ـ فرزندتان باید مهارت‌های جسمانی را بیاموزد تا بتواند زمانی که پدر و مادر در کنارش نیستند از پس کارهای شخصی خویش برآید. برای مثال به فرزندتان یاد بدهید، ​ از عهده بستن بند کفش‌ها، دکمه لباسش و... برآید، تا مورد تمسخر همکلاسی‌هایش قرار نگیرد.

ـ فرزندتان باید مهارت‌های ذهنی را هم یاد بگیرد. برای نمونه، فرزند دلبندتان باید نام و نام خانوادگی، نشانی منزل و شماره تلفن را بلد باشد. همچنین باید بتواند راجع به حوادثی که در محیط مدرسه برایش اتفاق می‌افتد واضح و روان صحبت کند.

ـ فرزندتان باید مهارت‌های اجتماعی را نیز بیاموزد، زیرا مدرسه یک محیط اجتماعی است. ​ مهارت‌هایی شامل این موارد:

الف) فرزندتان باید شناخت دقیقی از توانایی‌ها، افکار، احساسات، عقاید و هیجانات خود داشته باشد.

ب) شما باید به فرزندتان خطرات موجود در محیط زندگی را بگویید و همچنین راه‌های پیشگیری از این خطرات را به او بیاموزید. مثلا با افراد غریبه همصحبت نشود، از آنها چیزی نگیرد یا ویژگی‌های یک دوست خوب را بداند یا اگر گم شد، پیش پلیس برود و... .

ج) فرزندتان باید بتواند علاوه بر ارتباط برقرار کردن با شما و معلمش با همکلاسی‌هایش نیز ارتباط برقرار کند.

چند راهکار ساده، اما مهم

برای کاهش اضطراب در کودک باید با او صحبت کرده و مقررات مدرسه را خیلی ساده برایش بیان کنید و همچنین با هماهنگی اولیای مدرسه قبل از شروع سال تحصیلی، کودک را به مدرسه ببرید تا او از نزدیک با کلاس‌ها، حیاط، سرویس بهداشتی و سالن غذاخوری​آشنا شود، اگر این آشنایی قبل از سال تحصیلی انجام گیرد در کاهش اضطراب کودک در زمان مدرسه نیز موثر خواهد بود و همچنین شما نباید در روزهای اول سال تحصیلی کودک عزیزتان را در محیط مدرسه رها کنید و بروید، بلکه باید با نرمی و ملایمت و نیز حرف زدن با کودکتان استرس او را کم کنید.

​ ریشه ترس را بیابید

دلایل مختلفی می‌تواند مسبب این ترس‌ها و اضطراب‌های طولانی در کودک شود. بنابراین پدر و مادر باید با ریشه‌یابی علل ترس و نگرانی فرزند خویش را شناسایی و سپس با شناخت دقیق آن به کودک دلبندشان کمک کنند ​ بر این ترس و نگرانی غلبه کند. زمانی که علل ترس را متوجه شدید بهترین راهکار را انتخاب کنید، چرا که کودکی که تحت فشارهای روحی و روانی از طرف والدین خود باشد، اغلب با بی‌اشتهایی یا با پرخوری، کم‌خوابی، رفتارهای خشونت‌آمیز و لجبازی سعی در بروز اعتراض خود دارد.

بعضی اوقات علت این ترس‌ها ممکن است کوچک و مسخره به نظر برسد، ولی باید بدانید که هر علتی هر قدر هم کوچک و بی‌اهمیت برای کودک مهم است. بنابراین بررسی کنید فرزندتان در مدرسه مشکلی نداشته باشد و مورد آزار و اذیت قرار نگیرد.

​ روابط خانوادگی را بررسی کنید

گاهی تغییرات ناگهانی در وضع زندگی و روابط خانوادگی از قبیل درگیری میان پدر و مادر، جدایی آنها از یکدیگر، فوت یکی از آنها، تعویض خانه و رفتن به یک مدرسه جدید و... همه این موارد می‌تواند سبب بروز این‌گونه نگرانی‌ها شود که اغلب با برخورد صحیح پدر و مادر و همچنین کادر مدرسه حل می‌شود؛ پس روابط خانوادگی‌تان را بررسی کنید.

​ هنگام بروز ترس واکنش شدید نشان ندهید

گاهی اوقات ممکن است کودک به طور موقت​، بهانه‌گیری کند و یک روز به مدرسه نرود. لطفا در این مورد به تشویق و تنبیه‌های شدید متوسل نشوید، چرا که فرزندتان با تشویق زیاد بد عادت شده و با تنبیه از مدرسه بیزار می‌شود. هنگام روبه‌رو شدن با این مساله اول مطمئن شوید اتفاق خاصی از مواردی که ذکر شد وجود ندارد. بعد کودک را به حال خود رها کنید، ولی خیلی قاطع و جدی بر این امر تاکید کنید که رفتن به مدرسه لازم و ضروری است و شما به هیچ وجه موافق نرفتن او به مدرسه بدون علت کافی نیستید.

​با کودک صحبت کنید

​ از فرزندتان بخواهید درباره اتفاقاتی که در مدرسه و کلاس درس می‌افتد با شما صحبت کند. گرچه بیشتر بچه‌ها دوست دارند درباره کارهایی که در مدرسه انجام داده‌اند با مادرشان صحبت کنند، اما متاسفانه بعضی از والدین حوصله شنیدن حرف‌های کودک را ندارند، همین امر باعث می‌شود او از حرف زدن پشیمان شود. پس لطفا با صبر و حوصله با او همصحبت شوید و گوش خوبی برای شنیدن حرف‌هایش باشید.

​به او محبت کنید

لطفا یادداشت‌های پر از مهر و محبت برای فرزند دلبندتان بنویسید و در کیف مدرسه‌اش بگذارید تا با دیدن آنها خوشحال شود و انرژی بگیرد و همچنین بداند که به طور موقت از شما و خانه دور شده و بزودی شما را می‌بیند.

دوستان کودکتان را به منزل دعوت کنید

دوستان فرزندتان را به منزل دعوت کنید و اسباب‌بازی در اختیارشان قرار بدهید تا با هم بازی کنند و هنگام بازی اتاق را ترک کنید. بچه‌ها زمانی که غیر از مدرسه با یکدیگر بازی می‌کنند بسیار خوشحال می‌شوند و همین کار به آنها کمک می‌کند دوستان خوبی برای یکدیگر باشند و همچنین برای حضور در مدرسه اشتیاق بیشتری نشان دهند.

​در رفتارتان معتدل باشید

حفظ اعتدال در رفتار و گفتار والدین، مهم‌ترین امر در عدم بروز ترس و نگرانی ​کودک است. انتظارات بیش از حد پدر و مادر باعث بروز ترس کودک از حضور در مدرسه می‌شود، زیرا او فکر می‌کند توانایی و قدرت برآورده کردن توقعات پدر و مادرش را ندارد و همین مساله ناراحتش می‌کند. همچنین انتظارات پایین والدین ​ کودک را دچار تردید در توانایی‌هایش می‌کند.

والدین نباید میزان عشق و علاقه خود را با میزان موفقیت فرزندشان تغییر بدهند. کودک باید همیشه از محبت پدر و مادر نسبت به خودش مطمئن باشد و بداند که در هر شرایطی می‌تواند به آنها تکیه کند. به این ترتیب اعتماد به نفس فرزندتان هم تقویت می‌شود.

ـ در انجام تکالیف مدرسه به فرزندتان کمک کنید.

ـ در صورت افزایش اضطراب و نگرانی فرزندتان با مشاوران متخصص صحبت کنید. (ضمیمه چاردیواری)

نسرین علی محمدی


ادامه مطلب ...

مدرسه دوست داشتنی من

جام جم سرا: مدرسه‌ام بزرگ بود و ده تا پنجره داشت. آن هم مثل خانه مان شیروانی داشت و بالای پشت‌بامش پرچم سه‌رنگ بود.

پشت آن خورشید از پشت دو تا کوه نوک تیز و دوتا خانه سربلند می‌کرد. یکی خانه اولم که آجری بود و همیشه دودکش آن دود داشت و آن یکی که دودکش نداشت اما بزرگ بود و پر از بچه.

راه خانه تا مدرسه پر بود از گل‌های رنگارنگ و سنگ فرش زرد طلایی و توی آسمان پرنده‌های هفت و هشتی همیشه می‌پریدند و خانه که می‌آمدم مرغابی‌ها داشتند توی حوض نقاشی شنا می‌کردند.

مدرسه من مثل خانه دوست داشتنی بود​ و معلم‌ها مثل مادر مهربان بودند. در خانه من و مامان و بابا دست‌هایمان را به هم می‌دادیم و توی حیاط می‌ایستادیم و در مدرسه من و معلم و دوستانم دست‌های هم را می‌گرفتیم.

اما یک روز بابا تصادف کرد و دیگر برنگشت. دست‌های ما توی صفحه نقاشی از هم باز شد و بابا را پرنده‌های هفت و هشتی با خود به آسمان بردند.

سقف خانه قرمز آجری ما خراب شد و ما به خانه کوچک‌تری رفتیم که حوض نقاشی نداشت.

دیگر مدرسه ما بزرگ نبود و ده تا پنجره نداشت. دیگر دستم به دست هیچ کدام از دوست‌هایم نرسید.

​ آسمان سیاه شد. سنگفرش سیاه شد و گل‌ها گریه کردند و دق کردند و مردند. شب شد و همه رفتند خوابیدند جز من. جز من و ماه و مامان که شب‌ها با هم گریه می‌کردیم.

دیگر خانه‌مان را دوست نداشتم. مدرسه‌مان را دوست نداشتم. دلم نمی‌خواست از خانه بیرون بروم. می‌خواستم بروم همان مدرسه قبلی و پیش دوستانم اما نمی‌شد. مامان دیگر خانه نبود.

مامان سر کار بود و من در خانه تنها بودم. ​ خیلی زود باید بزرگ می‌شدم و از صفحه نقاشی بیرون می‌آمدم. بعد درسم را خواندم و بزرگ شدم تا بیایم بیرون و به مامان کمک کنم. بزرگ شدم، به مامان کمک کردم، خانم شدم، شوهر کردم و بچه‌دار شدم و امسال کودکم به مدرسه می‌رود اما هنوز هم دلم برای مدرسه‌مان، خانه‌مان و آن حوض نقاشی تنگ می‌شود، همان​جا که همه دست‌هایمان را به هم می‌دادیم و می‌خندیدیم. (ضمیمه چاردیواری)


ادامه مطلب ...

مدرسه رفتن بدون بیماری

گرچه چنین برداشتی نادرست نیست، اما ابتلا به بیماری‌های مدرسه‌ای همیشه و در هر دانش‌آموزی اتفاق نمی‌افتد، چراکه پیشگیری از این نوع بیماری‌ها با آموزش دانش‌آموزان و کنترل والدین و اولیای مدرسه ممکن است.

دکتر فیروزه ساجدی، متخصص بیماری‌های اطفال با اشاره به این که دانش‌آموزان بیشتر در معرض بیماری‌های عفونی دستگاه تنفسی هستند، می‌گوید: برخی دانش‌آموزان شستن دست قبل از خوردن خوراکی و بعد از رفتن به دستشویی را نادیده می‌گیرند که خود عامل ابتلا به بیماری‌های تنفسی و گوارشی میکروبی و ویروسی است چرا که عوامل بیماری‌های عفونی تنفسی و گوارشی بیش از هر چیز از طریق دست‌های آلوده منتقل می‌شود.

همچنین دانش‌آموزان معمولا نسبت به استفاده از دستمال کاغذی و سپس دور انداختن دستمال استفاده شده برای جلوگیری از انتشار ترشحات، هنگام سرفه و عطسه بی‌توجه هستند در حالی که ویروس‌های تنفسی براحتی از طریق عطسه و سرفه منتقل می‌شود.

دانش‌آموز بیمار نباید به مدرسه برود

بسیاری از والدین با مشاهده علائمی چون بی‌حالی و تب در فرزند دانش‌آموز خود با اولیای مدرسه تماس می‌گیرند و آنان را از غیبت فرزندشان به علت سرماخوردگی احتمالی آگاه می‌کنند، اما در مواردی نیز دانش‌آموز با وجود بروز علائم اولیه سرماخوردگی که بسرعت به آبریزش و سرفه تبدیل می‌شود، راهی مدرسه می‌شود و برخی همکلاسی‌های خود را نیز به بیماری مبتلا می‌کند.

دکتر ساجدی با اشاره به این مساله در گفت‌و‌گو با جام‌جم می‌گوید: برای پیشگیری از انتقال بیماری‌های عفونی تنفسی که در فصول سرد چون پاییز و زمستان بیشتر شیوع پیدا می‌کند والدین و اولیای مدرسه باید با هم همکاری کنند و پیش از هر چیز مانع حضور دانش‌آموز بیمار در مدرسه شوند چراکه استراحت در منزل، تغذیه درست و مصرف دارو از شروط لازم و ضروری برای طی شدن سریع دوره بیماری‌های عفونی تنفسی محسوب می‌شود.

این متخصص اطفال تاکید می‌کند: معمولا ویروس‌های سرماخوردگی از طریق تماس مستقیم یعنی هم‌صحبتی، بغل‌کردن و بوسیدن منتشر می‌شود. همچنین میکروب‌ها از طریق اشیا و دست‌های آلوده براحتی انتقال می‌یابد. به همین دلیل دانش‌آموزان باید دست‌های خود را در مدرسه بارها بشویند و هرگز از ظروف مشترک برای خوردن آب یا خوردن غذا استفاده نکنند.

پیشگیری از آلودگی‌های گوارشی

معمولا اسهال و استفراغ از آن دست عوارضی است که بسیاری از دانش‌آموزان در فصل مدرسه تجربه می‌کنند. دکتر ساجدی با اشاره به این مساله توضیح می‌دهد: چنین عوارضی معمولا ناشی از عفونت‌های گوارشی است. بیماری عفونی گوارشی، علت ویروسی یا میکروبی دارد که اگر علت ویروسی داشته باشد با تب، استفراغ و اسهال همراه خواهد بود. نکته مهم اینجاست که این نوع عفونت‌ها با ریشه باکتریایی، واگیردار است و در مدت کوتاهی میان دانش‌آموزان شیوع پیدا می‌کند.

وی می‌افزاید: هپاتیت نوع A یا زردی نیز از بیماری‌های عفونی دستگاه گوارش است که با علائمی شبیه سرماخوردگی آغاز می‌شود و با سفید شدن مدفوع و پررنگ شدن ادرار بروز می‌کند. جالب آن که شایع‌ترین راه انتقال این بیماری بین دانش‌آموزان نیز دست آلوده یا استفاده مشترک از وسایل شخصی چون لیوان است.

به خاطر داشته باشید راه انتقال هپاتیت A از راه خوراکی و ذرات تنفسی است و چنانچه دانش‌آموزی به هپاتیت A مبتلا شود برای کاهش احتمال انتقال بیماری به همکلاسی‌ها باید به مدت دو تا سه هفته از رفتن به مدرسه خودداری کند.

البته باید توجه داشت رعایت بهداشت در مدارس مقوله‌ای است که از یک‌سو به خود دانش‌آموز و از سوی دیگر به ارتقای وضع بهداشتی دستشویی‌ها و آبخوری‌ها از سوی اولیای مدارس باز می‌گردد.

ناخن‌ها همیشه کوتاه باشد

کوتاه و تمیز بودن ناخن‌ دانش‌آموزان از نظر بهداشتی بسیار اهمیت دارد و باید مورد توجه والدین و اولیای مدارس قرار بگیرد.

به گفته دکتر ساجدی، ناخن‌های بلند، بهترین مکان برای انتقال انگل‌های روده‌ای چون کرمک است چراکه تخم انگل براحتی از طریق خاراندن موضع خارش‌دار (‌اطراف مقعد‌) به زیر ناخن‌ها منتقل می‌شود و در اثر تماس با وسایل شخصی یا خوراکی‌ها به دیگر کودکان انتقال می‌یابد.

خطر انتقال بیماری‌های پوستی

هر ساله در فصل مدارس، خبرهایی از شیوع شپش‌سر، بویژه در مدارس دخترانه شنیده می‌شود. این خبر‌ها حاکی از آن است که بی توجهی به رعایت اصول بهداشتی از سوی والدین، دانش‌آموزان و اولیای مدارس می‌تواند زمینه‌ساز بیماری‌هایی باشد که بروز آن با وجود برخورداری از سیستم‌های بهداشتی در شهرهای بزرگ، دور از ذهن به نظر می‌رسد.

دکتر ساجدی با اشاره به شیوع برخی بیماری‌های پوستی و جلدی در میان دانش‌آموزان می‌گوید: زرد زخم از آن دست بیماری‌های عفونی جلدی است که بر اثر رعایت نکردن موازین بهداشتی در میان دانش‌آموزان دیده می‌شود. زرد زخم، یک عفونت سطحی و قابل سرایت پوست است که از طریق تماس مستقیم با ترشحات زخم یا وسایل آلوده صورت می‌گیرد. رعایت نکات بهداشتی چون شست وشوی مرتب دست‌ها و پرهیز از استفاده از وسایل شخصی به طور مشترک در پیشگیری از این بیماری اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل ضروری است از ورود دانش‌آموزان مبتلا به این بیماری پوستی به مدرسه تا خشک شدن زخم‌ها ممانعت شود.

استرس و اضطراب دانش‌آموز را نادیده نگیرید

اغلب والدین در فصل مدارس، متوجه پیشگیری از بیماری‌های جسمی در فرزندان خود هستند و کمتر به بروز بیماری‌های روحی چون استرس و اضطراب که با شروع مدارس در برخی کودکان بویژه کلاس اولی‌ها شدت می‌گیرد توجه می‌کنند.

دکتر ساجدی در این باره می‌گوید: توجه به مشکلات روحی که در برخی دانش‌آموزان به دلیل دوری از خانواده بروز پیدا می‌کند، کم‌اهمیت‌تر از بیماری‌های فیزیکی نیست. برای کنترل و کاهش مشکلات اضطرابی در دانش‌آموزان ضروری است والدین با فرزندانشان بسیار صحبت کنند و تصویر خوشایندی از مدرسه در ذهن آنان ترسیم کنند. همچنین ضروری است معلم و اولیای مدرسه توجه بیشتری را به دانش‌آموزان پراسترس و مضطرب بویژه در روزهای شروع مدرسه معطوف کنند.

پونه شیرازی ‌/‌ گروه سلامت


ادامه مطلب ...

«رویا»ی 7 ساله با رویای مدرسه پَر کشید

جام جم سرا:قلب دخترک، آنقدر تند و تند و تند زد تا در یک لحظه و به ناگاه از تپش بازایستاد. رویا تمام رویاهایش را پشت در مدرسه و پیش از آ‌ن‌که گام‌های کوچکش به آنجا برسد، جاگذاشت.

او که قرار بود امسال در پایه اول ابتدایی تحصیل کند، ساکن محله اکبرآباد یاسوج استان کهگیلویه و بویراحمد بود و به دلیل هیجان بیش از اندازه و ابتلا به نوعی بیماری قلبی، دچار سکته و ایست قلبی شد و تلاش خانواده و پزشکان بیمارستان یاسوج برای نجات جانش به نتیجه‌ای نرسید.

به گفته پزشک متخصص معالج رویا، وی به بیماری مادرزادی سندرم قلبی مبتلا بود، اما بیماری‌اش شناسایی نشده بود.

مرگ رویای کوچک، اولین اتفاق از این دست در کشور ما نیست. اواخر فروردین امسال نیز مهدی میرزایی، دانش‌آموز یکی از مدارس شهر مومن‌آباد شهرستان ازنا در لرستان، به دلیل ایست قلبی، هنگام ورزش در مدرسه به کما رفت و پس از چند روز درگذشت.

مرگ این کودک بار دیگر تلنگری به خانواده‌هاست که مراقب سلامت کودکانشان باشند، آنها را از چکاپ‌های پزشکی محروم نکنند و بدانند اگر بیماری نوگلانشان زود تشخیص داده شود، شاید برای تحقق رویاهای آنها زود دیر نشود.(فاطمه مرادزاده /گروه ایران)


ادامه مطلب ...

آنها که به مدرسه نرفتند، چون کار دارند

جام جم سرا: «مادرم پول نداره من‌ رو بذاره مدرسه، پدرم مرده و عموم فقط برامون روغن و برنج میاره و دوباره برمیگرده سمنان، به عموم گفتم اومدی دوباره تهران منو بذار مدرسه، هنوز رفته که ما رو بذاره مدرسه.»

فرهاد یک‌سال از تحصیل بازمانده و اگر باز نمانده بود باید با هم‌سالانش حالا سر کلاس دوم دبستان می‌نشست. «آره خب، خیلی دلم میخواد برم مدرسه اما مامانم میگه ما فرق داریم، ما پول نداریم، میگه رو 200 هزار تومن تو حساب کردم، خب منم هیچی نمی‌گم.»
اینجا یدکی‌فروشی‌ها و اسقاطی‌فروشی‌های شوش است، او به‌راحتی در میان فروشنده‌ها و مغازه‌دار‌های این راسته قابل تشخیص است. «نمی‌دونم اینجا برام خوبه یا نه، تو این دو‌سال فقط یه‌بار خیلی ترسیدم؛ روزی که پلیسا اومدن و معتادای دزدی‌فروش شوش‌رو جمع کردن، لباس کار من سیاه و روغنیه، ترسیدم بگن منم معتادم.»
فرهاد یک بازمانده از تحصیل است، او امسال باید به کلاس دوم دبستان می‌رفت و در حالی برای دومین ‌سال از تحصیل بازمانده که وزیر آموزش‌وپرورش می‌گوید: «امسال سال تحصیلی را با قوت زیاد آغاز می‌کنیم و سعی داریم نرخ پوشش تحصیلی را به صددرصد برسانیم.» اما پیداکردن کودکان بازمانده از تحصیل در این شهر نه کار سختی است و نه مانند پیداکردن سوزن در انبار کاه. در اسقاطی‌ها و بلورفروش‌های شوش، بازار مواد غذایی مولوی و پارچه‌فروشی‌های این منطقه، بازار تهران در مناطق خیام، چهارراه گلوبندک و سیروس، چهارراه استانبول و... یعنی درست در مناطقی که بخش زیادی از مردم روزانه برای خرید اقلام مصرفی به آنجا مراجعه می‌کنند می‌توان رد این کودکان را زد؛ رد یکی مانند ابراهیم.
ابراهیم سه‌ماه است از خلج، یکی از روستاهای اراک با دامادشان به تهران آمده. او امسال باید کلاس ششم ابتدایی باشد و حالا شاگرد کمک‌فنرفروش میدان شوش است. ابراهیم به خواست خود از خلج به تهران نیامده. آرام صحبت می‌کند: «دلم در خلج است، بابام گفت میری تهران مرد برمیگردی خلج، پولی نداشت و دامادمون من‌ رو تا تهران آورد، شبا پیش اون می‌خوابم و منو آورد گذاشت اینجا که کار کنم.»
ابراهیم اصرار زیادی بر مردشدن دارد اما تا حرف درس به میان می‌آید سرش را پایین می‌گیرد: «خودم دلم به درس‌خوندنه، اما پرید، نمی‌دونستم امروز اول مهره و نمی‌رسم اینجا برم مدرسه، شب را در پاساژی در بلورفروش‌ها می‌خوابیم و اونجا کار برای انجام‌دادن زیاد هست.»

از یک مادرایرانی به دنیا آمدم

تشر‌های محمدحسن، روی دوستش که او هم شاگرد اسقاطی‌فروش‌هاست، اثر دارد. دوستش اصرار دارد که بگوید مدرسه‌نرفتن محمدحسن به‌خاطر بی‌پولی است، اما محمدحسن او را پس می‌زند. او منطق عجیبی برای مدرسه‌نرفتن دارد: «به من می‌گن باید بری مدرسه افغان‌ها، من بابام کابلی است، اما مامانم واسه مشهده. من از شکم یه ایرانی به دنیا اومدم اما الان دارن به من زور می‌گن، منم خوشم نمیاد، نمی‌خوام برم.»
در این راسته همه‌جور کودک کاری دیده می‌شود. برخی که روز اول مهر مدرسه را پیچانده‌اند و اول مهرشان از شنبه آغاز می‌شود، برخی که شیفت بعدازظهر یا شبانه به مدرسه می‌روند و برخی دیگر مانند محمدحسن به‌کلی امسال رنگ کلاس درس و مدرسه را نخواهند دید.
محمدحسن چشمان سبزی دارد و خال‌های صورتش، ترکیب چهره‌اش را متفاوت کرده، او امسال اگر به مدرسه می‌رفت باید در نیمکت‌های پایه هفتم می‌نشست. «من فقط دلم می‌خواد مدرسه عادی برم.» به دوستش اشاره می‌کند «مثل این به‌دردنخور.»
منطقه بلورفروش‌های شوش حالا یک‌سالی است که سنگفرش شده و نمایی به خود گرفته است. خیابان باریک و بلندی که هر روز یک ساختمان و پاساژ بزرگ و بلند در آنجا متولد می‌شود و صندلی‌های میان راه جای مناسبی برای بساط‌کردن است. علی اهل مرودشت شیراز است. قرار بود سه‌ماه تابستان اینجا پیش عموی مادرش بماند و کار کند و به مرودشت برود، اما انگار در تهران ماندگار شده. «مامانم من‌رو به مدرسه برد، گفتن پر شده، جا نداریم، همین مدرسه امیرکبیر تو مولوی؛ پارسال همونجا درس خوندم، کلاس اول بودم اما امسال دیر رفتیم و گفتن نمیشه، نمی‌ذاریم.»
علی به‌همراه مادرش سراغ چند مدرسه دیگر هم رفته اما نتیجه نداشته و حالا گردوفروشی می‌کند. کنار دست او مجید نشسته. با 10 یا 15بسته دستمال‌کاغذی لوله‌ای که سه‌هزارو500تومان می‌خرد و پنج‌هزارتومان می‌فروشد. پدر مجید در بلورفروش‌ها چرخ‌کش است و کمردرد دارد و حالا خانه‌نشین شده. مجید از ته یک پلاستیک سیاه شیشه آمپولی درمی‌آورد که برای پدرش است. «ما پول نداریم بریم مدرسه، باید دوا بخرم، داداشمم میخره منم میخرم. داداشم نذاشت برم مدرسه به بابام داد زد که نباید بره، مامانم داره برامون بچه میاره دوباره و همه‌اش من و داداشم کار می‌کنیم.»
مجید همسن دانش‌آموزان چهارم ابتدایی است. او سال اول ابتدایی سر کلاس درس رفته و امسال سومین سال بازماندگی او از تحصیل است.

مدرسه درختی یه‌عالمه درخت داشت

فاطمه ابتدایی‌ترین نوع دستفروشی را انتخاب کرده. او هرروز از عمده‌فروش‌های میدان اعدام، دستمال‌کاغذی جیبی را بسته‌ای 250تومان می‌خرد و آنها را در لابه‌لای مشتریان پارچه‌فروشی‌های مولوی آب می‌کند. پاتوق او در منطقه پارچه‌فروش‌های مولوی جایی است روبه‌روی مدرسه «شهید ابوذر غفاری».
مادر فاطمه در چهارراه تهرانپارس گلفروشی می‌کند و او ظهرها بعد از آنکه سری‌اول دستمال‌کاغذی‌ها را آب کرد، کورس‌کورس به سمت سه‌راه تهرانپارس می‌رود تا به مادرش برسد. مادرش، خواهر سه‌ساله او را از قنداق باز می‌کند و فاطمه او را در پارک می‌خواباند. «مامانم، بابامو ول کرد، منم ولش کردم نمی‌دونم الان کجاست.»
فاطمه و مادرش یک‌سالی هست که از آمل به تهران آمده‌اند. فاطمه امسال اگر به مدرسه می‌رفت نوآموز اول ابتدایی بود. «مامانم می‌خواست منو بذاره مدرسه درختی، اما اومدیم تهران.»
«مدرسه درختی یه‌عالمه درخت داشت، بعدازظهر‌ها اونجا تو زمین خاکی‌اش می‌رفتیم اما اومدیم تهران.» فاطمه به‌خاطر شهریه 250هزارتومانی مدرسه از تحصیل جا مانده.

امسال کار می‌کنم سال بعد مدرسه میرم

شهر از کودکان خالی است. غیر از کودکانی که در کالسکه جا خوش کرده‌اند یا در آغوش مادرانشان. بازارها اما خلوت‌شدنی نیست. چهارراه گلوبندک جای سوزن‌انداختن نیست. درگاه‌های مترو فوج‌فوج مردم را به شلوغی بازار اضافه می‌کند. دستفروش‌ها قابل شمارش نیستند. کالسکه‌ها و لکوموتیوها در سبزه‌میدان حسابی توی ذوق می‌زنند و کودکانی که متوسط سنی دستفروش‌ها را کم می‌کنند. حسابی توذوق می زنند؛ بهزاد هفت، هشت کیف سنتی زنانه را به خود آویزان کرده و امسال باید به کلاس هفتم می‌رفت. «خب زندگی خرج داره. خواهرم سری‌کاری می‌کنه تو خیاطی، مامانم چایی بسته‌بندی می‌کنه و بابام حماله تو بازار، سر مسجدشاه وایمیسه. من دلم تو مدرسه‌س اما پول ندارم.»
بهزاد و خانواده‌اش از خرم‌آباد به تهران آمده‌اند. اول به‌خاطر بیماری خواهرش و بعد به‌خاطر کار پدرش در تهران ماندگار شده‌اند. بهزاد با احتساب امسال که به مدرسه نمی‌رود، پنج‌سال از تحصیل جامانده «دیگه امسال آخرین سالیه که درس می‌خونم، تو خرم‌آباد همه معلما منو دوست داشتن، اینجا رنگ معلم هم ندیدم، امسال کار می‌کنم سال بعد حتما می‌رم مدرسه.»

دیگه درس‌خوندن کافیه

مسعود سخت‌ترین گزینه کار در بازار را انتخاب کرده؛ باربری. قد میله‌های چرخ ایستاده با قد او برابری می‌کند و فرزند قندهار است. مسعود در زندگی فقط یک‌هفته رنگ مدرسه را دیده؛ یک‌هفته‌ای در قندهار که با فرار شبانه به سمت ایران تمام شد و حالا باربر چهارراه سیروس است. به‌سرعت برق جعبه‌های کفش را بالا می‌برد. «تو بازار من از همه سریع‌تر میرم. از لابه‌لای مردم و به پای هیچ‌کس نمی‌زنم.»
مسعود خواندن و نوشتن بلد نیست و امسال 13ساله می‌شود. «در ایران اصلا وقت درس‌خواندن ندارم. شش صبح از کهریزک اینجا میام، بعدازظهر یه پاساژ تو خیابون مروی‌رو تی می‌کشم و تا به آخرین مترو می‌رسم دیگه ساعت 11 شده.»
کنار دست مسعود، صالح نشسته با بساطی از ظرف‌های پلاستیکی. صالح مردانه رفتار می‌کند. کودک کوچک‌تر از خود را امرونهی می‌کند و پول‌ها را دوتا کرده و مرتب و سفت در دست گرفته. «دیگه از ما گذشته. من شش کلاس خوندم و همین‌که بتونم گلیممو از آب بکشم بیرون کافیه.»
صالح بچه باغ‌‌آذری است و جنس‌آب‌کن یکی از اقوام خود. «ما پول نداریم، پول روز رو می‌ریزیم تو شکم یکی از فامیلامون. می‌خواستم ادامه بدم اما فرصت ندارم، تا شب باید این جنس‌هارو آب کنم و 60درصد این فامیلمون‌رو بدم که تو خونش نشستیم. بابام هم خیلی هنر داشته باشه، شیکم خواهر کوچیکمو سیر کنه.»

فاطمه خواب مدرسه درختی را می‌بیند

اول مهر در تهران باد خوبی می‌آمد. درخت‌ها تکانی به خود دادند. تاکسی‌ها راس ساعت 12:30 دم در مدارس صف کشیده‌اند. مادران و پدرانی هم کودکان خود را صبح اول وقت به مدرسه بردند و شب که برسد، کودکان حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. شب که تمام شود هم خواب‌های زیادی برای دیدن دارند. این وسط اما سه‌میلیون دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در سرتاسر این کشور، شاید خواب‌های متفاوتی برای دیدن دارند. مثل فاطمه که شاید خواب مدرسه درختی را می‌بیند.(محمدحسین نجاتی/شرق)


ادامه مطلب ...

نخستین روز مدرسه چطور گذشت؟ پدرم مادرم را کشت!

جام جم سرا: مرد که زیرچشمی همسرش را تعقیب می‌کرد، ناگهان از جا برخاست و به داخل اتاق رفت. سروصدا و فریادهای دلخراش آن‌ها، دخترک را نگران کرده بود. او که فکر می‌کرد پدر و مادرش مانند همیشه در حال دعوا هستند، کنار در اتاق رفت اما جرات نداشت در را باز کند. اضطراب و وحشت در چشمان دخترک موج می‌زد که ناگهان مرد هراسان و خون آلود از اتاق بیرون آمد و پا به فرار گذاشت.

دختر ۷ساله با مشاهده این وضعیت به سمت اتاق دوید اما با صحنه دلخراشی روبه رو شد مادرش غرق درخون در کنار تختخواب افتاده بود. او وحشت زده جیغ کشید و در حالی که پا‌هایش خون آلود شده بود، گریه کنان از در حیاط بیرون رفت. او با پاهای خونین درکوچه می‌دوید تا به در منزل شاگرد مادرش رسید و هق هق کنان ماجرای دعوا و قتل مادرش را برای شاگرد آرایشگاه مادرش بازگو کرد.

بر اساس گزارش خبرآنلاین به نقل از خراسان، لحظاتی بعد همسایگان که با فریادهای دخترک در جریان موضوع قرار گرفته بودند، با پلیس تماس گرفتند و بدین ترتیب یک پرونده جنایی دیگر مقابل قاضی ویژه قتل عمد گشوده شد. عقربه‌های ساعت ۲۲:۲۰ را نشان می‌داد که قاضی سید جواد حسینی و عوامل بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی عازم محل وقوع قتل در منطقه گلشهر مشهد شدند. همزمان با آغاز تحقیقات قضایی و اظهارات دختر خردسال، «قاضی حسینی» دستور شناسایی مخفیگاه و دستگیری همسر مقتول را صادر کرد.

نتایج بررسی‌ها نشان می‌داد زن جوان با وارد آمدن ۲۵ ضربه کارد که بیشتر آن‌ها به نقاط گردن و پهلوی او اصابت کرده بود، به قتل رسیده است.

پس از انجام تحقیقات مقدماتی در محل جنایت و کشف آلت قتاله، ماموران انتظامی موفق شدند مخفیگاه متهم فراری را شناسایی و ۲ ساعت بعد او را دستگیر کنند. مرد ۳۵ساله که شبانه توسط قاضی حسینی مورد بازجویی قرار گرفت، ضمن اعتراف صریح به قتل همسرش گفت: ۱۰سال قبل از همسر اولم جدا شدم که از او یک پسر ۱۶ساله دارم. یک سال بعد هم با این زن (مقتول) ازدواج کردم. اما به او سوء ظن داشتم وقتی او وارد اتاق خواب شد، احساس کردم با فرد دیگری صحبت می‌کند که من هم وارد اتاق شدم و او را کشتم!

متهم این پرونده جنایی پس از اعتراف به قتل همسرش، با صدور دستور بازداشت موقت از سوی مقام قضایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا زوایای پنهان این پرونده جنایی نیز افشا شود.

به گزارش جام جم سرا، دختر ۷ساله مقتول که شاهد این جنایت هولناک بود و در گوشه‌ای از منزل اشک می‌ریخت، با سادگی کودکانه خود خطاب به قاضی ویژه قتل عمد گفت: حاج آقا اجازه می‌دهید من کیفم را بردارم چون فردا می‌خواهم به مدرسه بروم وگرنه خانم معلم ناراحت می‌شود!


ادامه مطلب ...

تونالیته‌ای از زندگی: مدرسه خوبان |مجموعه‌عکس|

پنج شنبه 3 مهر 1393 ساعت 09:51

روزهای مدرسه که رسید، همه عکسهای رنگی شاد و خنده بر لب دیدند با بچه‌ها و بزرگترهایی که شور و نشاط مهر را حتی در اشک‌ها و گریه‌های کودکانه به تصویر می‌کشید؛ اما آن تصاویر و این روز‌ها، یک استثنا هم داشتند و دارند: تونالیته‌های سیاه و سفید زندگی از کودکان استثنایی مدرسه‌ای که در برگه سپید مبصر کلاسش فقط ستون خوبان را می‌توان دید، بدون هیچ اسمی از بدان.


ادامه مطلب ...