جام جم سرا: اینکه میگویند اوریون باعث عقیمشدن پسران در آینده میشود، واقعیت دارد؟ آیا مصرف آنتیبیوتیک به درمان اوریون کمکی میکند؟ با ما همراه باشید تا به پاسخ این پرسشها برسید.
با این که ویروس اوریون از خانواده ویروس بیماریهای نام آشنایی مثل سرخک و شبه آنفلوآنزا و ساختارشان هم شبیه به هم است، اما این بیماریها علائم و عوارض کاملا متفاوتی دارند. این در حالی است که بدن انسان تنها میزبان طبیعی ویروس است که از طریق تماس با ترشحات آلوده تنفسی به افراد سالم منتقل میشود. با وجود این که در ترشحات بزاق افراد آلوده از هفت روز پیش از شروع تورم غدد بزاقی ویروس وجود دارد، حداکثر سرایت ویروس از افراد بیمار یا دچار عفونت بیعلامت از حدود دو روز قبل از تورم غده بزاقی بناگوشی (پاروتید) تا پنج روز بعد از شروع تورم پاروتید است. حتی تا زمانی که تورم غده بزاقی کاملا فروکش نکرده باشد، خطر سرایت به دیگران وجود دارد برای همین بیشتر بچههای همسن و همبازی با هم مبتلا میشوند.
دکتر ابراهیم رزمپا، متخصص گوش و حلق و بینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جامجم میگوید: این بیماری در هر سنی میتواند ایجاد شود ولی شایعترین سن بروز آن در کودکان 2 تا 12 ساله است. در عین حال، بیماری معمولا با علائمی مثل التهاب، تورم و درد غدد پاروتید بروز میکند به طوری که غدد هنگام لمس سفت هستند و دردشان با جویدن یا بلع تشدید میشود. البته این علائم اوریون بیعارضه است، اما نوع عارضهدار آن با علائمی مثل تب، سردرد، گلودرد، تورم دردناک بیضهها (پسرها)، درد شکم (دختران) و... همراه خواهد بود. به گفته دکتر رزمپا کودک پس از ابتلا به اوریون، نسبت به آن مصونیت مادامالعمر پیدا میکند، اما تا اتمام دوره سرایت بیماری (حدود 9 روز پس از شروع درد) نباید به مدرسه برگردد. حتی بر خلاف تصور عموم نیازی نیست کودک مبتلا به اوریون از افراد دیگر خانواده جدا شود چون تا پیش از ظاهرشدن علائم معمولا بیماری به افراد مستعد سرایت کرده است.
اگر بزرگسالی مبتلا شود
هر چند اوریون درصد بسیار کمی از افراد بالغ را مبتلا میکند، اما نباید از عوارض نادر آن مثل ناشنوایی یک طرفه، از دست دادن دائمی شنوایی و تورم لوزالمعده غافل شد. حتی اگر تورم لوزالمعده ایجاد شود، بیمار در نهایت به دیابت مبتلا میشود. از طرفی باید بدانید تورم بیضه که میتواند ناباروری ایجاد کند و همچنین تورم تخمدان که مشکلات خاص خود را به همراه دارد از جمله عوارض بیماری اوریون به حساب میآید. بنابراین در صورت بروز علائمی مشابه اوریون در هر سنی باید به پزشک مراجعه کنید و تحت معاینه و درمان قرار بگیرید.
آیا اوریون بیماری خطرناکی است؟
ویروس اوریون روی برخی از بافتها و اعضای بدن اثر میگذارد که از همه مهمتر التهاب سیستم عصبی (که به شکل مننژیت چرکی اما خوشخیم بروز میکند)، تورم لوزالمعده، التهاب گوش داخلی و التهاب بیضه یا تخمدانهاست، اما معمولا اوریون در بیشتر موارد بدون عارضه خاص پایان مییابد. دکتر علیرضا ناطقیان، فوقتخصص بیماریهای عفونی اطفال و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران اضافه میکند: در بیشتر مواقع اوریون بدون ایجاد مشکل خاصی بهبود مییابد، اما در صورت بازگشت تب، بروز سردرد، درد گردن، استفراغ، دردشکم، تغییررنگ ادرار، درد ناحیه کشاله ران، تورم یا درد بیضهها، سرگیجه، وزوزگوش و کاهش شنوایی، کودک باید دوباره توسط پزشک معاینه شود.
رابطه اوریون و ناباروری
به گفته دکتر ناطقیان در موارد نادر، بیماری اوریون تورم دوطرفه بیضهها و تحلیل بافت آنها و در نتیجه عقیمی را به همراه دارد. البته نباید نگرانی بیمورد ایجاد شود چرا که درگیری بیضهها در پسربچهها قبل از سنین نوجوانی بسیار کم بوده و تورم هم معمولا یک طرفه است و با کمی استراحت و مصرف مسکن برطرف میشود.
هر ورمی اوریون نیست
گاهی عفونت حلق یا گوش، آبسههای مختلف مثلا آبسههای شدید دندان، سنگ غده بزاقی یا عوارض برخی داروها باعث بزرگشدن غدد بزاقی میشوند و ممکن است به اشتباه اوریون تشخیص داده شوند. بنابراین با بروز هر گونه تورم در ناحیه گلو و در نهایت برای تشخیص اوریون حتما به پزشک مراجعه کنید.
و اما درمان
در بیشتر مواقع بیماری اوریون مانند سرماخوردگیهای خفیف بدون دخالت دارویی خاصی درمان میشود، اما گاهی اوقات پزشک علاوه بر استراحت، مصرف تب بر و مسکن را توصیه میکند. همچنین والدین نباید به صورت خودسرانه به کودک آنتیبیوتیک بدهند چون نهتنها بیفایده است بلکه مقاومت بدن نسبت به این دارو را افزایش میدهد و در صورتی که کودک در آینده نیاز به مصرف آنتیبیوتیک داشته باشد، دارو کارایی لازم را نخواهد داشت. از طرفی پرهیز غذایی خاصی لازم نیست، اما بهتر است غذاها یا آبمیوههای ترش در این دوره مصرف نشود. استفاده از کمپرس گرم یا سرد هم بسته به تشخیص پزشک میتواند شدت درد را کاهش دهد.
اصلی به نام پیشگیری
تزریق واکسن اوریون همراه با واکسن سرخک و سرخجه در مجموعهای بهنام MMR به کودکان تزریق میشود. به همین دلیل هم بهترین راه کنترل بیماری اوریون تزریق واکسن است که باید از سوی والدین جدی گرفته شود، اما پیشگیری دیگری به دلیل دوره نهفتگی بیماری مطرح نیست.
پریسا اصولی / جامجم
جام جم سرا: هر چقدر به او التماس میکنم عجله کند و لباسهایش را زودتر بپوشد تا برسیم صبحانه بخوریم، فایدهای ندارد. گاهی برای انجام سریعتر کارها با او مسابقه میگذارم، گاهی بازی لاکپشت و خرگوش را با او انجام میدهم تا معلوم شود چه کسی سریعتر آماده میشود؛ اما او همیشه درست برعکس عمل میکند، بیحرکت روی کاناپه مینشیند و خیره میشود. او حتی هیچ تلاشی برای کمک به من که سعی میکنم لباسهایش را به او بپوشانم، نمیکند.
نتیجه این همه عجله و سراسیمگی این است که هر روز خانه را در حالی ترک میکنم که همه چیز به هم ریخته و نامرتب است. شما بگویید چه کنم؟
شاید این صحنه کم و بیش برای شما هم آشنا باشد. اغلب مادران، چه شاغل و چه خانهدار هنگام حاضر کردن کودکانشان برای رفتن به مدرسه با چنین دردسرهایی مواجهاند. متاسفانه باید گفت حتی اگر مانند کریستینا از ترفندهای مختلف و درستی ـ مثل مسابقه و بازی و آماده کردن وسایل در شب قبل و مانند آن ـ استفاده میکنید، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانید با آرامش و بدون دردسر از خانه خارج شوید. بهکارگیری این روشها گرچه تا حد زیادی کمک کنندهاند، اما باز هم بین کودکان و بزرگسالان بر سر حاضر شدن برای رفتن به مدرسه تنش ایجاد میشود.
یک کودک چهار ساله صبح که از خواب بیدار میشود، چه نیازهایی دارد؟ گرچه واکنشهای افراد متفاوت است، اما همه ما به زمان نیاز داریم تا بدنمان از حالت خواب و کسالت پس از آن گذر کرده و وارد مرحله بیداری شده و آماده فعالیت شود. بیشتر بچهها در مقابل انجام کاری که مجبور به انجام آن هستند مقاومت میکنند. کودکان چهار ساله را معمولا باید به حال خود رها کرد. آنها میخواهند خودشان تصمیم بگیرند چه زمانی به دستشویی بروند. من تا به حال کودک چهار سالهای را ندیدهام که بتواند درک کند جلسه اداری مامان از پیدا کردن ماشین اسباببازی یا عروسک او مهمتر است!
پس راه چاره چیست؟ به نظر من بهترین پاسخ داشتن شغلی با ساعات کاری انعطافپذیر (یا پارهوقت) است، تا صبحها بتوانید وقت بیشتری را به این انسانهای کوچک اختصاص دهید و آنها بتوانند روز خود را بهتر شروع کنند. اما داشتن چنین شغلی برای بسیاری از خانوادهها امکانپذیر نیست.
بهتر این است که ذهنیت خود را درباره کارهای معمول هر روز صبح تغییر دهید. به عبارت دیگر خود را با شرایط موجود وفق دهید تا از پس و پیش شدن کارها این همه عصبی نشوید. وظیفه اصلی شما این است که با کودکتان ارتباط عاطفی برقرار کنید. به این ترتیب کودک شما از محبت لبریز خواهد شد. او در این حالت نهفقط برای مشارکت و همراهی با شما آمادهتر خواهد بود، بلکه کارهای روزمره خود را نیز بهتر انجام خواهد داد. این روشها را امتحان کنید:
1 ـ شبها تا حد امکان او را زودتر بخوابانید. اگر مجبورید کودکتان را صبح زود از خواب بیدار کنید، او نخواهد توانست به اندازه کافی بخوابد. هر یک ساعت که از خواب مورد نیاز کودک ما کم شود، فعالیت مغزی او به اندازه یک سال به عقب برخواهد گشت، به این معنی که او یک سال کوچکتر از سن واقعی خود رفتار خواهد کرد.
2 ـ خودتان زودتر بخوابید. اگر برای بیدار شدن به زنگ ساعت نیاز دارید، بدانید به اندازه کافی نخوابیدهاید. شما برای انجام فعالیت روزانه خود به انرژی و خلاقیت نامحدود نیاز دارید، از طرف دیگر بچهها برای شروع کار خود با حداکثر توان به شما وابستهاند و وقتی بینهایت خستهاید، هیچ راهی وجود ندارد که صبور باشید و بتوانید خودتان را کنترل کنید.
3 ـ تلاش کنید فرصت بیشتری برای انجام کارهایتان ایجاد کنید. صبح زودتر از کودکانتان از خواب بیدار شوید و قبل از اینکه آنها را بیدار کنید، لباس بپوشید و از لحاظ روحی خودتان را برای یک روز کاری دیگر آماده کنید. طوری برنامهریزی کنید که هر روز 15 دقیقه زودتر از وقت اداری به محل کار خود برسید. ممکن است نیمی از اوقات نتوانید این کار را انجام دهید، اما حداقل به دلیل دیر رسیدن، با کودکانتان بدخلقی نخواهید کرد و در زمانهایی که واقعا 15 دقیقه زودتر به اداره و محل کار خود میرسید، آرامش و انرژی بیشتری خواهید داشت.
4 ـ آنچه را که امکان دارد، شب قبل حاضر کنید. کولهپشتی و کیف و ناهار روز بعد را حاضر کنید؛ لباسهایی را که برای رفتن به مدرسه و اداره لازم دارید آماده بگذارید، میز صبحانه را تا حد امکان بچینید و آن ماشین اسباببازی و عروسکی که کودکتان به دنبال آن میگردد را دمدست بگذارید. از بچهها بخواهید در انجام این کارها به شما کمک کنند.
5 ـ هرطور شده پنج دقیقه به هر یک از کودکانتان اختصاص دهید. پیش از بیرون آمدن از رختخواب آنها را در آغوش بگیرید و نوازش کنید. میدانم این کار به نظر غیرممکن میآید، اما اگر تا به اینجا همه کارها را درست انجام داده باشید میتوانید پنج دقیقه آرامش داشته باشید و این آرامش را به کودک خود انتقال دهید. این پنج دقیقه ارتباط با کودک تاثیر مثبت زیادی برای یک شروع خوب در ابتدای روز دارد. شما با این کار انرژی کودک خود را در ابتدای روز شارژ میکنید و ارتباطی را که در طول شب گسیخته شده بود، مجددا پیوند میدهید. کودک در نتیجه این پیوند انگیزه لازم برای همکاری و نه جنگیدن با شما را پیدا میکند.
6 ـ از کارهای روزمره برای آسانتر کردن مرحله گذر و انتقال از حالت خواب به بیداری بهره بگیرید. انتقال برای کودکان سخت است و صبح پر است از مراحل انتقال. اگر میبینید کودک دلش نمیخواهد از رختخواب بیرون بیاید پس از اینکه مرحله قبل را انجام داده و کودک را پنج دقیقه ناز و نوازش کردید، دستش را بگیرید و به آرامی او را از رختخواب بیرون بکشید. با او حرف بزنید، بخندید و بازی کنید و در همین حال از اتاق خارج شوید.
7 ـ توجه داشته باشید کودکان برای شروع کارهای روزانه به کمک شما نیاز دارند. برای اینکه کودک روز خوبی را آغاز کند، باید به او کمک کنید کارهای خود را با شادمانی و از روی میل انجام دهد، نه اینکه مدام به او امر و نهی کنید. میتوانید لباسهایش را در کنار میز صبحانه قرار دهید تا ضمن اینکه به او صبحانه میدهید، لباسهایش را بپوشد. در این حال با او صحبت کرده و کارهایش را تائید کنید: « میبینم دوباره لباس آبیرو برداشتی، معلومه از این رنگ خوشت میاد.... چه خوب، داری سعی میکنی کفشاتو درست بپوشی.» توجه داشته باشید لباس پوشیدن او برای شما اهمیت دارد نه برای خود او. حضور شما به کودک انگیزه میدهد تا کار خود را زودتر انجام دهد، پس او را به حال خود رها نکنید تا خودش کارهایش را انجام دهد.
8 ـ تا حد امکان زندگی را آسان بگیرید. برای مثال امروز تصمیم گرفتهاید یک صبحانه گرم به کودک بدهید؛ اما او بهمحض بیدار شدن آماده خوردن صبحانه نیست. بهتر است به جای اینکه عصبی شوید و مدام به او نق بزنید و پرخاش کنید ساندویچی تهیه کنید تا او در راه رفتن به مدرسه آن را میل کند. این ساندویچ، علاوه بر اینکه از نظر ارزش غذایی چیزی کم ندارد، از آنجا که با آرامش میل میشود میتواند تاثیر خوبی در سلامت او و اینکه روز خوبی را شروع کند، داشته باشد. اگر نگران مسواک کردن دندانها هستید، کافی است مسواک او را با یک لیوان کوچک آب همراه داشته باشید تا پس از خوردن ساندویچ مسواک بزند. مطمئن باشید نداشتن خمیر دندان در کوتاهمدت آسیبی به دندانهای کودکتان نمیزند. راههای زیادی برای آسانتر کردن زندگی وجود دارد. گاهی اوقات میتوان در قوانین خانه کمی انعطاف به خرج داد. چه اشکالی دارد اگر شب موهای کودکتان را شانه بزنید، آنها را دم اسبی کرده یا ببافید و بگذارید با همان حالت بخوابد. در این صورت نیازی به شانه زدن صبحگاهی موها ندارید. یا چرا کودکتان نباید با همان بلوز مدرسه بخوابد؟
9 ـ به کودک امکان انتخاب بدهید. هیچکس امر و نهیهای مکرر را دوست ندارد. کودک میخواهد توی سینک دستشویی در آشپزخانه مسواک بزند، اما شما به او تشر میزنید و وادارش میکنید کشانکشان چهارپایه دستشویی را ببرد و روی آن بایستد و مسواک بزند.
کودک میخواهد اول کفشها و بعد ژاکتش را بپوشد، به او امر میکنید عکس این کار را انجام دهد. مدام او را تحتکنترل دارید. به نظر شما کودک باید بلافاصله پس از بیرون آمدن از رختخواب به دستشویی برود و برای این کار اصرار دارید، اما او میخواهد وقتی واقعا نیاز دارد به دستشویی برود. تا زمانی که احساس نمیکنید ممکن است لباس زیر خود را خیس کند، اجازه دهید خودش درباره زمان رفتن به دستشویی تصمیم بگیرد.
10 ـ نقش بازی کنید. گاهی اوقات در تعطیلی آخر هفته با عروسکهای حیوانات که یکی مادر و دیگری کودک است، نمایش بدهید. کارهای هر روز صبح را با استفاده از این عروسکها بازی کنید. عروسک کوچک، در مقابل انجام کارها مقاومت میکند، نق میزند و گریه میکند، وسایلش را به هم میریزد. مامان عروسک ناراحت میشود و قهر میکند (در این کار آنقدر افراط نکنید که کودک بترسد).
گاهی میتوانید همین بازی را به شکلی انجام دهید که کودک نقش مادر و شما نقش کودک را داشته باشید. در نقش خود کارهای مضحک و خندهدار انجام دهید تا کودک از بازی لذت ببرد. برای مثال بخشهایی را در بازی بگنجانید که کودک یا مادر میخواهند با پیژامه به مدرسه یا اداره بروند. کارهایتان را آهسته و با کندی انجام دهید تا کودک مجبور شود از شما بخواهد عجله کنید و زودتر آماده شوید. در حین بازی به کودک که اکنون نقش مادر را دارد، بگویید: «این جلسه چه اهمیتی دارد؟ به رئیست بگو پیدا کردن ماشین اسباببازی مهمتر از جلسه است.» آنچه را میخواهید به او بفهمانید. به این ترتیب خواهید دید کارها چگونه روبهراه خواهند شد. قطعا در روز شنبه کودکتان بیشتر با شما همکاری خواهد کرد. حداقل نتیجه این بازی این است که تنشها را از بین خواهد برد.
11 ـ با بیرحمی اولویتبندی کنید. اگر در زمانی که بچهها خیلی کوچکند، والدین هر دو به صورت تماموقت کار میکنند، هیچ راهی برای انجام هیچ کار اضافی در طول هفته وجود نخواهد داشت. تنها راهحل برای شما این است که شبها آنقدر زود بخوابید که صبح سر حال از خواب بیدار شوید. اخلاق کودک شما تا حد زیادی وابسته به اخلاق شماست. اگر شما خوشاخلاق و سرحال باشید، او نیز همینگونه خواهد بود. بههر حال نگران نباشید. این سالها تا ابد ادامه نخواهد داشت. کودکان خیلی زودتر از آنکه فکرش را بکنید، بزرگ میشوند. شما بتدریج او را عادت میدهید که کارهایش را خودش انجام دهد.
فشار و تنشهای زندگی مدرن، روابط کودکان و مادران را تحتتاثیر قرار داده است؛ روابطی که باید مسیر زندگی را هموارتر سازد. کودکان در سایه این روابط رشد میکنند و شکوفا میشوند. اگر اولویت اول ما در زندگی حفظ این روابط باشد، هر کار دیگری برایمان آسانتر خواهد شد. (ضمیمه چاردیواری)
مترجم: سعیده کافی
منبع: Parenting
جام جم سرا: برای بیشتر دانشآموزان قدیم، انجمن اولیا و مربیان، یادآور یک خاطره است؛ اکراه پدر و مادرها برای حضور در انتخابات انجمن، حضور کمرنگشان در روز رایگیری و رخوتی که مانع نامزد شدن آنها میشد.
البته در خاطرات غبار گرفته قدیمی، اولیایی نیز بودند که پرشور در جلسه حاضر میشدند، برنامه میدادند و ابراز وجود میکردند و در نهایت به عنوان نماینده اولیا، عضو انجمن میشدند که معمولا نیز فرزندان این افراد در مدرسه جایگاه و حرمت بیشتری داشتند. اما به غیر از این گروه اندک، دیگران دچار رخوت بودند و گریزان از مشارکت.
سالهاست چرخ انجمنهای اولیا و مربیان بر این مدار میچرخد و با این که انجمنها امسال چهل و هفت ساله میشوند همچنان در وضعی مشابه سالهای قبل طی طریق میکنند و نتوانستهاند بهعنوان یک نهاد مدنی به ارتقای نظام آموزشی کشور و تربیت نسلی عالم و اخلاقی کمک شایانی کنند. البته این اشاره به همه انجمنهای فعال در مدارس نیست که در بین انجمنها میشود گروههایی را پیدا کرد که با انگیزه و انرژی در امور مدرسه مشارکت میکنند و پیوندی محکم میان اولیا و مربیان ایجاد کردهاند. اما این انجمنها را باید استثنا دانست، چون سالها تجربه نشان داده غلبه با انجمنهای منفعل است که به گفته برخی مدیران، روی کاغذ شکل میگیرند، همان جا رشد میکنند و بجز یک نام رد پایی از خود باقی نمیگذارند.
با وجود این حقیقت، در بدنه آموزش و پرورش کمتر کسی اذعان به این ضعف دارد، حتی احمدرضا ایمانی، رئیس گروه انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران گرچه وجود انجمنهای ناکارآمد را تائید میکند، ولی به غالب بودن انجمنهای موثر بر انجمنهای ضعیف معتقد و از گفته خویش مطمئن است. او در گفتوگو با جام جم از تشکیل سه کارگروه در مدارس میگوید که انجمنها در قالب این کارگروهها ایفای نقش میکنند؛ اول کارگروه آموزشی، دوم پرورشی و سوم کارگروه عمرانی.
ایمانی به ارزیابیهای اداره کل شهر تهران اشاره میکند که نشان داده تاکنون در این سه حوزه خدمات چشمگیری در جهت آموزش خانوادهها، ارتقای سطح تحصیلی دانشآموزان، ورود به مباحث اخلاقی، تربیتی و اوقات فراغت دانشآموزان انجام شده و اگر مشارکت انجمنهای اولیا و مربیان در حوزه عمرانی نبود هنوز بسیاری از مدارس با مشکلات جدی دست و پنجه نرم میکردند.
اما گفتههای ایمانی گرچه راوی بخشی از حقایق مربوط به انجمنهاست، ولی همه حقیقت را در برنمیگیرد، حقایقی که از ناکارآمدیها و رخوتها و معضلات حکایت میکند و در نزدیک به نیم قرنی که از عمر انجمنهای اولیا و مربیان میگذرد دوایی برایش تجویز نشده است.
دوباره پول میخواهید؟
انجمن یعنی پول؟ یعنی گردن کج کردن و از اولیا مطالبه کمک مالی داشتن؟ نه، معنی انجمن اولیا و مربیان هیچکدام از اینها نیست بلکه انجمنها پایهریزی شدهاند تا میان خانه و مدرسه مشارکت فکر، فرهنگی، عاطفی و آموزشی برقرار کنند و راه رسیدن به اهداف مدرسه را که در نهایت به شکوفایی استعدادها و توانمندیهای دانشآموزان منجر میشود، هموار کنند.
طبق مرامنامه، انجمنها باید بتوانند از توانمندیهای همه اولیای دانشآموزان در اداره هر چه بهتر مدرسه بهره بگیرند و در صورت نیاز، صاحبان حرف و مشاغل و نیز مشارکت افراد نیکوکار و موسسات خیریه را برای تامین امکانات مورد نیاز جلب کنند. انجمنها همچنین حق دارند با تهیه برنامه بهداشتی و پزشکی، کمککار مربیان بهداشت مدارس باشند و بر بهبود شرایط جسمی دانشآموزان تمرکز کنند.
برخی انجمنها در این مسیر گام برمیدارند و بدرستی ایفای نقش میکنند، اما بیشتر آنها از این راه منحرفند و فقط یک وجهه برای خود ترسیم کردهاند؛ دریافت کمک مالی از اولیا و تامین نیازهای اقتصادی مدرسه.
مدیر یکی از مدارس دولتی در گفتوگو با جام جم این موضوع را تائید میکند و میگوید موضوع دریافت پول از طریق انجمنها به اندازهای جدی است و جاافتاده که بیشتر اولیا وقتی از انجمن دعوتنامه دریافت میکنند آن را مساوی با تلاش برای دریافت پول قلمداد میکنند و در جلسات حاضر نمیشوند. او میگوید این بعد از انجمنها به قدری قوی است که حتی برخی اعضا به مدیر مدرسه پیشنهاد میدهند که هنگام تحویل کارنامه به دانشآموزان از آنها پول دریافت کنند که اغلب نیز به علت نگرانی مدیر از برخوردهای آموزش و پرورش، کار به اختلاف نظر میکشد.
موضوع دریافت پول و تمرکز اغلب انجمنها بر مسائل مالی را چند مدیر دیگر نیز در گفتگو با ما تائید کردند و حتی یکی از آنها وجهه مالی انجمنها را عامل دلزدگی اولیا برای مشارکت پرشور در انتخابات انجمن و جلسات ماهانه معرفی کرد. مدیر گروه انجمن اولیا و مربیان شهر تهران نیز قبول دارد برخی انجمنها چنین میکنند و میگوید آنچه از انجمنها انتظار میرود بسترسازی برای تقویت مسائل اخلاقی و تربیتی و استحکام بنیان خانوادهها و رشد تحصیلی و معنوی دانشآموزان است که بیشک بر مسائل مالی تقدم دارد.
اما انجمنهای تنیده در مادیات و محصور شده در مشکلات مالی نمیتوانند مدارس را به چنین درجاتی برسانند، گرچه که مشکلات مالی مدارس طبیعی است اگر انجمنها را به این مسیر بکشاند، هرچند این کشش مادی انحرافی آشکار برای انجمنهای اولیا و مربیان محسوب میشود.
مشکلی به نام مدیران اقتدارگرا
انجمن اولیا و مربیان آمده تا کمک حال اولیای مدرسه باشد؛ یعنی به مدیران همفکری دهد، اگر اعضای آن مهارتی دارند بیدریغ در اختیار مدرسه بگذارند و اگر میتوانند در تعالی دانشآموزان ایفای نقش کنند. اما گزارشها حاکی است برخی مدیران این حضور را برنمیتابند. یکی از مدیران مدارس دولتی که بارها شاهد این ماجرا بوده به جامجم میگوید برخی مدیران حضور دائم اعضای انجمن در مدرسه را نوعی دخالت میدانند و معتقدند پیشنهادهایی میدهند که عملی نیست، حتی برخی از آنها انجمن اولیا و مربیان را نهادی تشریفاتی و مخل امور مدرسه میدانند. البته مدیری دیگر میگوید گاهی اوقات دامنه این دخالتها واقعا وسیع است به طوری که برخی اعضای انجمن فراتر از حدود اختیارات قانونی عمل میکنند و مثلا به مدیر فشار میآورند که برای روز معلم هدیهای برای همکاران تهیه نکنند.
این دو اظهار نظر گواهی است بر این که تعامل میان برخی انجمنها و برخی مدیران تا چه اندازه مخدوش بوده و این رابطه مخدوش برای رسیدن به تعادل تا چه اندازه به هدایت صحیح و اعمال روشهای کارآمد مدیریتی نیازمند است.
مشارکت مردم؛ شرط پا گرفتن انجمنها
ایران اکنون بیش از 12 میلیون دانشآموز دارد که اگر همه آنها را صاحب دو والد بدانیم آمار والدین دانشآموزان به بیش از 24 میلیون نفر میرسد. این یعنی سیل جمعیت، یک نیروی قدرتمند انسانی که مانند قطرههایی که دریا میشوند، میتواند همه موانع را از پیش رو بردارد، البته اگر والدین بیسواد و کمسواد یا آن گروه از والدین را که مهارت و توانمندی ویژهای ندارند از این جمع فاکتور بگیریم.
ولی با این حال باز هم رقمی که میماند بزرگ است و قابل اعتنا. اما مشکل این است که این گروه بزرگ، میلی به شرکت در انجمنها ندارند و این را تعداد اندک نامزدها در روز رایگیری برای انتخابات انجمن اولیا و مربیان تائید میکند.
یکی از مدیران مدارس ابتدایی به جامجم میگوید سال گذشته در مدرسه 400 نفری او با اصرار فراوان فقط هفت نفر نامزد شدند که فقط سه نفر از آنها افراد توانمندی بودند.
این مدیر معتقد است علت اصلی مشارکت حداقلی والدین، ناکارآمدی انجمنهای اولیا و مربیان و وجود پیشزمینه ذهنی درباره آنهاست که والدین را بر آن میدارد حضور در انجمنها را بیفایده بدانند.
مدیر گروه انجمن اولیای و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران نیز به این مانع اشاره دارد و معتقد است باید کاری کرد تا همه اولیا خود را عضو انجمن بدانند و خود را ناظری بر عملکرد مدارس تلقی کنند. پیشنهاد او برای رسیدن به نقطه جلب اعتمادعمومی از سوی مدیران از طریق ارائه گزارش عملکردهای شفاف است، همچنین گفتوگوی صادقانه با خانوادهها و تشریح صریح مشکلات مدرسه و دست یاری دراز کردن به سمت اولیا.
البته بجز ضرورت خروج والدین دانشآموزان از رخوت کنونی و لزوم تدبیر مدیران در برقراری تعامل با خانوادهها و انجمنها، تغییر نگاه مسئولان آموزش و پرورش به جایگاه انجمنها نیز ضرورتی اجتنابناپذیر است، چون اکنون گله این است که آموزش و پرورش در مقابل فشار خانوادهها بیشتر انعطاف نشان میدهد تا در مقابل خواستههای روسای انجمنهای اولیا و مربیان.
پس علاوه بر تقویت مشارکت مردم، نگاه مدیران آموزش و پرورش به انجمنها نیز باید تغییر کند و اینطور نباشد مدیری به رسانهای گلایه کند که ادارات آموزش و پرورش فقط از انجمنها گزارش برگزاری جلسات را میخواهند، نه نتیجهای که از این جلسات عاید مدرسه میشود.
راههایی برای جلب مشارکت اولیا
خانه و مدرسه را نمیشود از هم جدا کرد؛ این دو 12 سال باید دوش به دوش هم حرکت کنند تا دانشآموزی که ابتدا در خانه تربیت شده، در طول این سالها در مدرسه نیز پرورده شود و به شکوفایی برسد. اما ارتباط میان خانه و مدرسه یعنی تلاش همزمان آنها برای تعلیم و تربیت همیشه برقرار نیست چون از یک سو مدرسه توقع فعالیت بیشتر از والدین دارد و از سوی دیگر والدین نیز مدرسه را همهکاره تعلیم و تعلم میدانند.
این که بیشتر والدین دانشآموزان ارتباط کمرنگی با مدرسه و سیستم آموزشی دارند و کمتر برای ارتقای کیفیت آموزش در مدرسه تلاش میکنند، مشکلی قدیمی است. این که بیشتر مدارس دافعه دارند و جاذب مشارکتهای مردمی نیستند نیز مشکلی کهنه است، اما این وضع نمیتواند تا ابد ادامه پیدا کند و به صلاح نیست اگر این رابطه تیره همچنان ادامهدار باشد.
آموزش و پرورش اکنون دارای سند تحول بنیادین است که تحول همهجانبه در سیستم بویژه تحول در کیفیت تعلیم و تعلم را خواستار است. همچنین طرح تعالی مدیریت آموزشگاهی را در دستور کار دارد که هدفش تربیت مدیران متعالی است که به مشارکت دادن دانشآموزان و خانواده آنها در امور مدرسه باور داشته باشند.
البته چون مشارکت اجتماعی در کشور ما موضوعی تمرین نشده است و اغلب مردم با الفبای آن ناآشنا هستند، زمان میبرد تا مشارکتهای مدنی در مدارس نمود پیدا کند. ولی با این حال راههایی وجود دارد که به کمک آن میتوان این مشارکت را آغاز کرد.
اولین راه، پوستاندازی آموزش و پرورش سنتی است که مقامات ارشدش از بالا دستور صادر میکنند و دیگران مجبور به اطاعت هستند. پس ابتدا باید برای مدیران مدارس و معلمان و در مرحله بعد برای دانشآموزان و اولیای آنها اختیاراتی را در نظر گرفت تا جایگاه آنها در نظام آموزشی کشور مشخص شده و راه اعتماد به قابلیتهای این افراد باز شود .
در گام بعدی باید مدیرانی منعطف تربیت کرد که همه سهم مدیریت را برای خود نخواهند یعنی قصد ریاست نداشته باشند، بلکه هدفشان اعمال مدیریت و فرماندهی باشد، آن هم با کمک همه همکاران و دانشآموزان. سپس باید مفهوم مشارکت را در میان مردم جا انداخت تا مرز دخالت و مشارکت را درک کنند و بدانند ایفای چه نقشهایی از آنها مورد انتظار است. زمانی که اولیای مدرسه و خانه به این درک مشترک برسند، تحقق مشارکت نیز آسان میشود که البته شناسایی مدیران مشارکتجو و استخراج روشهایی که به کار گرفتهاند و نیز آموزش این روشها به مدیران دیگر میتواند در شکلگیری مشارکتهای اجتماعی در فرآیند تعلیم و تربیت موثر باشد.
مریم خباز / گروه جامعه
جام جم سرا به نقل از مهر: روزبه کردونی با اشاره به یکی از مصوبات اولین جلسه شورای عالی رفاه در خصوص «ارایه راهکارهای تشویقی به منظور تحصیل همه کودکان» اظهار داشت: با تاکید ویژه وزیر رفاه برای اجرای دقیق و سریع این مصوبه، جلسات کارشناسی با حضور سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه کودک، مدیران بهزیستی، مدیران آموزش پرورش و صاحبنظران مرتبط آغاز شده است.
وی باتاکید به اینکه برای اولین بار در بودجه سال ۱۳۹۳ دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه، اعتبار ویژه برای بازگشت به تحصیل کودکان آسیب پذیر ِبازمانده از تحصیل در نظر گرفته شده است گفت: این طرح امسال به صورت پایلوت در ۴ استان کشور از جمله تهران و البرز در حال اجرا است.
مدیر کل دفتر امور آسیبهای اجتماعی به برگزاری نشستی با حضور بیش از ۵۰ نفر از نمایندگان سازمانهای مردم نهاد برای بررسی راهکارهای بازگشت به تحصیل کودکان بازمانده از تحصیل باشاره کرد و گفت: این فعالین مدنی پیشنهادها و دغدغههای خود را به صورت تفصیلی بیان کردند.
وی توضیح داد: استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی برای شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل، توجه به فرهنگهای قومی، مذهبی و عرفی مناطق مختلف، استفاده از سیستم مددکاری مدارس بعنوان یکی از ابزارهای دستیابی به آمار کودکانی که در مدرسه ثبت نام کرده ولی بعدا به مدرسه نرفتهاند، توجه ویژه به آگاه سازی عمومی و استفاده از ظرفیت رسانهها برای تبیین تبعات بازمادنگی از تحصیل کودکان در مقطه ابتدایی، جمع آوری و تجمیع اطلاعات کودکان باز مانده از تحصیل از دستگاهها و نهادهای مرتبط، گسترش همکاری بین وزارت رفاه و آموزش وپرورش با نهادهای مدنی و پرهیز از اجرای برنامهها وسیاستها بدون مشارکت گروههای ذی نفع و ذی ربط از اهم مطالب بیان شده در این جلسه بود.
کردونی با بیان اینکه افزایش همکاریهای بین بخشی، شکل گیری گفتگوی اجتماعی برای حل مسائل جامعه و استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی و صاحبنظران دانشگاهی سه رویکرد مهم وزارت رفاه بخصوص دکتر ربیعی در عرصه سیاستگذاری بوده است گفت: در اجرای طرحهای مرتبط با بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل به مدرسه تلاش ما این است که در چارچوب این سه رویکرد حرکت کنیم.
مدیر کل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه با تاکید بر اینکه پدیده کار کودک مسئلهای جدا از سایر مسائل نیست که فقط یک عامل توجیه گر آن باشد، بلکه مجموعهای عوامل سبب بروز پدیده کار کودک میشود اظهار داشت: طرح بازگشت کودکان به مدرسه در همین راستا اجرایی شده و پس از این ۴ استان به مرور در استانهای دیگر نیز اجرا خواهد شد.
جام جم سرا: گودرز کریمیفر با اشاره به حادثه دلخراشی که طی آن معلمی به نام محسن خشخاشی، به دست دانشآموزش در شهرستان بروجرد کشته شد، گفت: کمیته ویژه پیگیری حادثه شهرستان بروجرد روی این قضیه مطالعات دقیقی داشته است که باز هم ادامه دارد.
وی لغو ابلاغ مدیر و دو معاون آموزشگاه حافظی شهرستان بروجرد را یکی از اقدامات این کمیته ذکر کرد و گفت: مدیران باید به حوادث و رویدادهایی که در محیط کارشان اتفاق میافتد، احساس مسئولیت کنند.
دانش آموز ضارب همچنان فراری است
پیش از این، فرمانده انتظامی استان لرستان در آخرین اظهار نظر درباره جزئیات اقدامات پلیس برای دستگیری قاتل معلم بروجردی گفته بود: هنوز این دانش آموز دستگیر نشده ولی اقدامات جدی از سوی پلیس آگاهی استان برای دستگیری آن در حال انجام است.
سردار محمد قنبری در گفتگو با مهرافزوده: رئیس پلیس آگاهی استان لرستان برای پیگیری این موضوع در شهرستان بروجرد مستقر است.
او گفته: پلیس آگاهی به سرنخهای بسیار محکمی برای دستگیری این دانش آموز رسیده است و امیدواریم به زودی شاهد دستگیری این دانش آموز باشیم. سه تن از اعضای خانواده این دانش آموز به دلیل کمک برای خلاصی او از دست پلیس هم اکنون در بازداشت به سر میبرند.
جام جم سرا: در این مانورها به بچهها آموزش میدهند که چطور از خودشان در برابر زلزله مراقبت کنند یا در صورت وقوع زلزله در مدارس، چه نکات ایمنی را برای خودشان و همکلاسیهایشان رعایت کنند.
برای کشوری که روی گسل زلزله قرار گرفته است؛ طوری که گفته میشود فقط طی صد سال اخیر بیش از 135 هزار نفر بر اثر زلزله جانشان را از دست دادهاند، خیلی مهم است که دانشآموزش بداند در برابر حوادث طبیعی مثل زلزله، باید چه عکسالعمل مناسبی نشان دهد و در چنین وضعیت بحرانیای، چه کاری انجام بدهد که هم امنیت خودش تامین شود و هم امنیت دیگران را به خطر نیندازد.
امسال هم مانور زلزله در مدارس به مناسبت «روز ایمنی در برابر زلزله در مدارس» یعنی هشتم آذر برگزار میشود و هماکنون شانزدهمین دوره این مانور سراسری با شعار «آیا مدرسه من در برابر زلزله ایمن است؟» هشتم آذر در مدارس سراسر کشور آغاز به کار کرده است.
معاون پیشدبستانی و دانشآموزی سازمان جوانان هلال احمر هم درباره اهداف مانور امسال به فارس توضیح داده است که این مانور با هدف کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از زلزله به وسیله ارتقای فرهنگ ایمنی و مقاومسازی، ایجاد و ارتقای مهارتهای فردی و جمعی جوامع دانشآموزی و واکنش صحیح و سریع در برابر زلزله و استفاده کاربردی و عملی از آموختههای نظری دانشآموزان برگزار میشود.
در این مانور، نحوه انتقال مصدوم، نحوه جایگیری مناسب در ساختمان در حین زلزله و اقدامات ایمنی پس از حادثه به دانشآموزان آموزش داده میشود.
اما سوالی که پیش میآید این که آیا با وجود اینکه هر سال برای دانشآموزان سراسر کشور این مانور سراسری برگزار میشود، آیا دانشآموزان این مانورها را جدی میگیرند یا چند درصد دانشآموزان قدیم و جدید از برگزاری این کلاسهای آموزشی و مانورهای مقابله با زلزله، چیزی به خاطرشان مانده است و به آن به دید کاربردی نگاه میکنند؟
آموزشها با نوع بنای مدرسه، متناسب شود
احتمالش نزدیک به صفر است که یک دانشآموز تهرانی در مدرسه کپری درس بخواند، اما اینگونه مدارس ناایمن در استان کرمان و سیستان و بلوچستان، راحت پیدا میشود.
محمد فرید لطیفی، معاون سازمان مدیریت بحران کشور در گفتوگو با جامجم با اشاره به همین تفاوت سازههای مدارس در نقاط مختلف ایران میگوید: چون سازههای مدارس کشور با یکدیگر فرق دارد، بنابراین باید شکل آموزشهایی که در این مانورها به دانشآموزان ارائه میشود، با یکدیگر فرق داشته باشد.
بازنگری در ارائه آموزشها، الزامی است که به اعتقاد لطیفی میتواند خروجی آموزشها در مانور زلزله را کاربردیتر کند.
به گفته این مقام مسئول، نمیشود برای آموزش مقابله با زلزله در مدارس، فقط با یک نسخه واحد در همه مدارس کشور آموزش داد، بلکه نحوه جاگیری و پناه گرفتن در هر مدرسه با مدرسهای دیگر متفاوت است. مثلا وقتی بنای مدرسهای از خشت و گل باشد، پناه گرفتن زیر میز اشتباه است، زیرا پس از زلزله ممکن است بنای ساختمان کاملا فرو بریزد، اما اگر بنای مدرسهای ایمن باشد، قرار گرفتن زیر میز میتواند به دانشآموز کمک کند تا در برابر زلزله، آسیب کمتری ببیند.
محمد شکرچیزاده، معاون وزیر راه، مسکن و شهرسازی هم در گفتوگو با جامجم، ماهیت کلی اجرای این مانورها را مفید میداند و بر این عقیده است که دانشآموز حتی این اطلاعات و آموختههای مفید را به خانواده اش هم منتقل میکند.
رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در تفاوت ساختمانهای مدارس کشور، اضافه میکند: معمولا مدرسههای چندطبقه به نسبت مدارسی که تعداد طبقات کمتری دارند، در برابر زلزله آسیبپذیرترند و بههمین دلیل، آموزش به دانشآموزان با توجه به ساختمان مدرسهای که در آن درس میخوانند باعث میشود که آمادگی بچهها برای مقابله با زلزله بالاتر برود و آنها در برابر این حادثه، هوشیارتر عمل کنند.
مانور به درد مدارس فرسوده میخورد؟
همین چند وقت قبل بود که وزیر آموزش و پرورش به فارس اعلام کرد که حدود یکسوم مدارس کشور به مقاومسازی و ایمنسازی نیاز دارد و برخی فضاهای مدرسه هم به تخریب و بازسازی مجدد نیاز مبرم دارند.
بسیاری از این مدارس فرسوده، عمری بیش از بیست تا سی سال دارند که خیلی از آنها در صورت وقوع زمینلرزهای ضعیف، چندان دوام نمیآورد.
علیرضا سعیدی، دبیر جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران در گفتوگو با جامجم تاکید میکند که مانور آمادگی در برابر زلزله، دردی از مدارس فرسوده کشور دوا نمیکند.
سعیدی توضیح میدهد که وقتی بنای مدرسهای فرسوده است و از ایمنی کافی برخوردار نیست، باید به دانشآموز یاد دهید که هنگام وقوع زلزله در کدام نقطه ساختمان قرار بگیرد، زیرا برای ساختمانهای ناایمن به محض وقوع زلزلهای مخرب، کل ساختمان فرو میریزد و دیگر راهی برای فرار وجود ندارد که دانشآموز بخواهد در زیر میز یا چارچوب در قرار بگیرد.
یعنی به گفته سعیدی، وقتی آموزشهای ایمنی در مقابل زلزله اهمیت دارد که ساختمان بهطور کامل فرو نریزد و فرصتی برای پناه گرفتن وجود داشته باشد. مثلا در مدارس ایمن باید به دانشآموزان یاد داد که درصورت وقوع زلزله در چارچوب در، زیر میز یا کنار ستون بروند تا از خطر پرتاب اشیای آویخته به دیوار در امان بمانند و حتی مسئولان مدرسه میتوانند نقاط ایمن کلاس و راهرو را با رنگ سبز و نقاط ناایمن را با رنگ قرمز برای دانشآموزان مشخص کنند، اما برای مدرسهای که با یک زلزله، فرو میریزد، این آموزشها اتلافوقت است.
اهمیت ایمن سازی مدارس فرسوده برای مقابله با زلزله، نکتهای است که رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی هم روی آن تاکید دارد و میگوید: با وجود فرسودگی برخی مدارس در کشور، باید ایمنسازی و نوسازی مدارس کشور در اولویت دولت قرار داشته باشد. گرچه طی سالهای اخیر، تلاشهای زیادی برای نوسازی مدارس شده، اما موضوع اینجاست که برای ایمن سازی همه مدارس فرسوده در برابر خطر زلزله، به تخصیص اعتبار کافی نیاز است.
معاون سازمان مدیریت بحران کشور هم تاکید میکند که با وجود طول عمر بیست تا سی ساله برخی مدارس و با توجه به اینکه آییننامههای ساخت و ساز اصولی در بسیاری از مدارس فرسوده رعایت نشده، بنابراین واجب است همزمان با برگزاری چنین مانورهایی، مقاومسازی ساختمان مدارس برای کاهش خطرات زلزله هم در اولویت قرار گیرد.
بچهها را با شرایط واقعی آشنا کنیم
تجربه زلزلههای بزرگی مثل زلزله ویرانگر بم نشان داد که زمان وقوع زلزله، بسیاری از امکانات ایمنی که قبل از زلزله در دسترس مردم بود، در زمان وقوع زلزله بهصورت بیاستفاده رها میشود.
مثلا بهرهبرداری از امکاناتی مثل آتشنشانی و اورژانس در زمان وقوع زلزله، معمولا با کندی و تاخیر طولانی مواجه است. یعنی نباید انتظار داشت وقتی ساختمانها بر اثر زلزله فرو ریختهاند و حرکت خودروها در خیابانها مختل شده است، اورژانس در مدت زمان هشت دقیقه بر بالین بیمار برسد یا آتشنشانی بلافاصله به محل حادثه برسد.
دبیر جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران هم عنوان میکند که باید در مانورهای زلزلهای که در مدارس برگزار میشود، آموزشها طوری به دانشآموزان ارائه شود که با واقعیتهای زمان وقوع زلزله مطابقت داشته باشد.
اینکه در مانورها، چند دانشآموز با برانکارد دانشآموز دیگری را جابهجا میکنند، اتفاقی است که به گفته سعیدی، به دور از واقعیت است و چنین اتفاقی در زلزلههای واقعی اتفاق نمیافتد، بلکه باید به دانشآموز یاد داد که در وهله اول مسئول جان خودش است و در وهله دوم، اگر دانشآموز مقاطع بالاتر است، چند دانشآموز کمسن و سالتر را هم کمک کند.
بهترین نقطه پناه گیری در مدرسه از دید این مدرس آواربرداری، حیاط مدرسه است؛ البته به شرطی که حیاط مدرسه وسیع باشد و همچنین دانشآموزان در جایی جمع شوند که در آن چاه فاضلاب و خطر سقوط در آن وجود نداشته باشد.
همچنین به دلیل اینکه احتمال تاخیر در رسیدن نیروهای امدادی وجود دارد، سعیدی پیشنهاد میدهد که در مانورهای زلزله، خانوادهای دانشآموزان و بخصوص همسایههای مدرسه حضور داشته باشند، چون تجربه نشان داده است بهترین امدادگر دانشآموزان در مدارس در حین وقوع زلزله، همسایههای مدرسه هستند که میتوانند نقش مهمی در زنده ماندن بچهها داشته باشند.
ساخت درهای کلاس و راهروهای مدارس به صورتی که از بیرون باز شود، حرکت از سمت دیوار راهپلهها و نه حرکت در کنار نردههای راهپله، توجیه کردن بچهها به نحوی که آماده باشند تا مدت زمان 24 ساعت هم منتظر رسیدن نیروهای امدادی باشند و هشدار به بچهها درباره پسلرزهها و تاکید بر اینکه که پس از وقوع زلزله اول، دوباره به کلاس درس برنگردند، نکات دیگری است که میتواند جان دانشآموزان را در برابر وقوع زلزله احتمالی، نجات دهد.
امین جلالوند / گروه جامعه
جام جم سرا: خیلیها بر این باورند که چین یک کشور بزرگ ورزشی است نه یک کشور قدرتمند ورزشی. اکنون دولت چین برای تعمیم ورزش در میان مردم بسیار تلاش میکند. با تصویب شورای دولتی چین، از سال ۲۰۰۹، هشتم اوت هر سال به عنوان روز ورزش همگانی تعیین شد. این روز گرامیداشت برگزاری بازیهای المپیک و نیز روز تعمیم ورزش در میان مردم است. به همین منظور از هر وسیلهای برای ترویج ورزش در این کشور استفاده میشود.
یک مدرسه ابتدایی در استان «ژجیانگ» چین که با کمبود فضای مناسب برای ورزش دانش آموزان خود مواجه بود نیز ابتکار جالبی به خرج داد. مدیر این مدرسه تصمیم گرفت پشت بام ساختمان را تبدیل به پیست دومیدانی کند تا ۱۶۰۰ دانش آموز این مدرسه بتوانند به راحتی ورزش کنند.
این مدیر خلاق در شرایطی که در انتخاب خود محدود بود از یکی از معماران متخصص این کشور به نام «روان هائو» کمک گرفت تا پشت بام مدرسه را تغییرکاربری بدهد تا دانش آموزانش مدرسهای شگفت انگیز داشته باشند.
در این پیست دومیدانی تمام اقدامات امنیتی از جمله سه لایه محافظ برای بچهها وجود دارد و دورتادور زمین دیوارکشی شده است. همچنین دوربینهای مداربستهای در نقاط مختلف زمین نصب شده تا بر فعالیت دانش آموزان نظارت شود.
این پیست دومیدانی منحصر به فرد در ماه سپتامبر افتتاح شد و بیش از ۳هزار متر مربع فضای مناسب برای ورزش و بازی دانش آموزان در امنیت کامل وجود دارد (مجله مهر)
ماجرا برمیگردد به هفته پیش. وقتی «علیرضا» و یکی از دوستانش در حیاط مدرسه دعوایشان شد و همدیگر را کتک زدند و بعد زنگ تفریح که آمد، کتککاری بالا گرفت. همکلاسی علیرضا ماجرا را به مادرش که معلم مدرسهشان است، گفت و معلم به ناظم؛ برای همین هم بود که ناظم مدرسه در زنگ تفریح آخر آن روز و جلوی چشم بقیه دانشآموزان، «علیرضا» را به باد کتک گرفت.
سر، شکم، پا و دستهای «علیرضا» آن روز نتوانستند از زیر دستهای آقای ناظم فرار کنند؛ همه کتک خوردند.
خبر را پدر «علیرضا» که خبرنگار است و نمیخواهد نامش در گزارش بیاید، اعلام کرد. او ماجرا را وقتی فهمید که از سر کارش به خانه رفت و دید که حال علیرضا بد است؛ چون او بیماری آسم کودکان دارد و کتکهای آقای ناظم باعث شده او نفسش بالا نیاید و به مدت چند ساعت استفراغ کند:
«آن روز ناظم با مشت به سینه و صورت و با پا به پای علیرضا لگد زده است. علیرضا آسم کودکان دارد. او بعد از ضربههایی که ناظم به او میزند، میافتد زمین و هر بار که بلند میشده، باز هم ناظم او را میزده است. این اتفاق دو، سه بار افتاده. بعد از تعطیل شدن مدرسه، او به خانه که برمیگردد، مشکل تنفسی شدید و استفراغهای پیاپی داشته و وقتی من برگشتم خانه، او را بردیم بیمارستان امام اهواز و با دادن اکسیژن به او و رسیدگیهای پزشکی، حالش بهتر شد. متاسفانه ضرباتی که معلم به سر و صورت و گردن و سینه فرزندم وارد کرده بود آنچنان سنگین بوده که تا ساعتها در اورژانس تحت نظر پزشکی بود.»
پدر «علیرضا» فردای آن روز به مدرسه میرود و ناظم مدرسه اشتباهش را میپذیرد: «با این حال به اداره آموزش و پرورش رفتم و با حراست صحبت کردم. درحال حاضر واحد حقوقی و آموزش ابتدایی اداره و اداره رسیدگی به شکایات درحال پیگیری موضوع هستند، مسئولان اداره در مدرسه هم دراینباره تشکیل جلسه دادهاند. شب آن روز هم جمعی از مسئولان آموزش و پرورش ازجمله واحدهای بازرسی، ارزیابی عملکرد، پرورشی، حراست، مدیر مدرسه و ناظم در خانه ما از ما دلجویی کردند.»
او میگوید که درحال حاضر حق اعلام شکایت در هیأت رسیدگی به تخلفات را دارد ولی به دلیل آنکه نمیخواهد خانواده این ناظم با مشکل روبهرو شوند، فعلا از شکایت در این هیأت خودداری کرده است: «این ناظم سابقه ۲۹ سال فعالیت در مدرسه دارد. مسئولان اداره به من گفتند که در صورت شکایت من، میتوانند او را به جای دیگری بفرستند، ولی من هنوز از این موضوع خودداری کردهام. مشکل من نه با این ناظم که با سیستمی است که اجازه این کار را میدهد. ما مجلس دانشآموزی داریم، روز معلم داریم، روز دانشآموز داریم؛ چطور هنوز این تنبیههای بدنی در مدارس ما اتفاق میافتد؟ به نظر من اگر واحدهایی برای مشاوره دانشآموزان در مدارس میگذارند برای معلمان هم بگذارند؛ آنها باید تست شوند و درست گزینش شوند و روی خشم آنها کار شود. اگر دزد هم وارد خانه شود، نباید به او دست بزنیم، چطور در مدرسهای که من به مسئولانش اطمینان کرده و فرزندم را در مدرسه آنها ثبتنام کردهام، چنین بلایی را سر بچه من آوردهاند.»
آن طور که پدر این دانشآموز میگوید رئیس ناحیه سه آموزش و پرورش اهواز با دستور پیگیری حقوقی و قانونی این مسأله توسط واحد بازرسی و واحد ارزیابی عملکرد و حراست، گفته است این واحدها به صورت مستمر پیگیر این موضوع، علل وقوع آن، بازجویی از ناظم موردنظر و پرسوجو از این دانشآموزند.
مسئولان آموزش و پرورش و حتی شخص علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش در ماههای گذشته و با رسانهای شدن چند تنبیه بدنی در چند مدرسه، تنبیه بدنی در مدارس را محکوم کرده و گفتهاند که خاطیان را مجازات میکنند.
همین هفته گذشته بود که خدایار رفیعی، معاون پاسخگویی به شکایات اداره کل ارزیابی عملکرد آموزش و پرورش درباره تنبیههای بدنی در مدارس اینگونه گفت: «واقعیت این است که من در این یکسال گذشته که مسئول پاسخگویی به شکایات در آموزش و پرورش هستم، مواردی که از تنبیه گزارش شده در حد گستردهای نیست که رسانهها اعلام میکنند. بخشی از این تنبیهها توسط ولی قانونی دانشآموز در مراجع قانونی و قضایی رضایت داده شده است. البته در وظایف ما این نیست که از اولیا رضایت بگیریم و هرگز از این موضوع دفاع نمیکنیم. اگر معلمی از ابزار تنبیه بدنی بهعنوان عامل بازدارنده یا اصلاح رفتار استفاده کند تخلف است و ما برخورد میکنیم.»
قانونی که درحال حاضر درباره ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس وجود دارد، آییننامه انضباطی است. درماده ۷۵ این آییننامه آمده است: «تنبیه باید متکی به یافتههای علمی و استفاده از الگوهای مناسب تغییر رفتار باشد. اما اگر این شیوه پاسخگو نبود باید به تذکر و اخطار شفاهی بهطور خصوصی، تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانشآموزان کلاس مربوط، تغییر کلاس، اطلاع به خانواده، اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی خانواده دانشآموز و حداکثر برای مدت سه روز و نهایتا انتقال به مدرسه دیگر انجام شود. در ماده ۷۷ این آییننامه که اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی بهعنوان تنبیه ممنوع است.» (الناز محمدی/شهروند)
بسترهای اجتماعی نامناسب، فقر اقتصادی، نبود فرهنگسازی مناسب بارها و بارها از علل این اتفاقات شناخته شدهاند اما کمتر به این مقوله پرداخته شده که مکان مدارس چه نقشی در به وجود آوردن این شرایط دارند؟
نادر روزرخ، استاد دانشگاه و مؤلف حوزهٔ معماری، میگوید: «بر اساس قانون، در بحث طراحی و ساخت فضاهای آموزشی باید پیش از هر چیز به سوابق آن در نظام فنی و اجرایی کشور مراجعه کنیم. در بحث مدرسهسازی آییننامه و دستورالعمل تنظیمشده وجود دارد، بنابراین اگر به دنبال کشف پاسخ این سؤال هستیم که آیا فضای آموزشی یا مدرسه میتواند واجد ویژگیهای منفی باشد، ابتدا باید سؤال را به این شکل تغییر بدهیم که اجرای آن قانون باعث بروز این ویژگی میشود یا اجرا نکردن آن.»
اینجاست که تصویر مدرسهای در پاکدشت مهم میشود که در آن معلم بچهها را وادار میکند برای تنبیه دستشان را در توالت فروببرند، تصویری که بیشتر مدارس دولتی در ایران به آن شکل هستند: ساختمانی مانند همهٔ ساختمانهای مدارس دولتی؛ بزرگ با کلاسهای متعدد، حیاطی آسفالتشده که گوشهای از آن دروازهای قدیمی با تورهای پاره قرار گرفته. گل و گیاهی نیست. چمنی وجود ندارد. دیوارها کوتاه است. آن سوی دیوارها بیابانی برهوت قرار گرفته.
روزرخ میگوید: «حد و حدود قانونی ساخت مدارس در ایران را دستورالعمل و آییننامهٔ سال ۸۲ سازمان مدیریت، برنامه و بودجه تشکیل میدهد و از آن زمان مدیران، مجریان و مهندسان مشاور طرحها ملزم به اجرای آن شدهاند. در بحث مدرسهسازی باید سازوکاری را برای تصمیمگیری مشخص کنیم. باید توجه کرد که طراحی مدرسه با تولید آپارتمان مسکونی متفاوت است اما ازآنجاکه نود درصد دانشجویان ما در حوزهٔ معماری، برای ساختوساز در حوزهٔ مسکونی تربیت میشوند، انتخاب تیمی که از عهدهٔ چنین کار پرمحاسبهای بر بیاید سخت است.»
گفتههای روزرخ برآمده از سالیان سال مدرسهسازی در ایران است که اصولی دارد، اصولی که شاید جهانی هم باشد اما مسأله اینجاست که دیگر برای بچههای امروز و شرایط کنونی جوابگو نخواهند بود، شاید برای همین هم هست که این استاد دانشگاه تأکید میکند: «اگر مدرسهای با این دستورالعمل ساخته شود میتوان چالش آن را بررسی کرد و برای رفع آن خواستار تغییر در محاسبات این قانون شد.»
به گفته او، در معماری نمیشود با اغراق پروژهای را تحویل داد. باید برای آدمهایی که قرار است از این مکان بهرهبرداری کنند، امکانات لازم فراهم شود و برای همین نیاز به اعدادِ واقعی داریم. در تحقیقی که در زمینهٔ استانداردهای فضای نمایشگاهی کشور انجام شد، دریافتیم که وقتی چگالی جمعیت در مکانی از سی درصد بیشتر میشود، یعنی از مرز سی نفر در هر صد مترمربع میگذرد، آن فضا مخاطرهآمیز میشود و بنابراین لازم است که برای آن تمهیدات حفاظتی در نظر گرفته شود. حالا مقایسه کنید که در بعضی فضاهای معماری عمومی، ازدحام جمعیت از سی درصد هم گذشته و به دویست درصد رسیده، اینطور میشود که فاجعه رخ میدهد.
او طراحی مدارس را دغدغهای جدی میداند: «تیپهایی که برای ساخت مدارس میشود به آنها استناد کرد قدیمی هستند و با موج جمعیتی جامعه حرکت نمیکنند. در این سی سال، جمعیت دانشآموز کشور بارها دچار افتوخیز شده؛ در برهههایی، مدارس کشور مملو از دانشآموزان بودهاند و امروز، تعدادشان بهمراتب کمتر از آن موقع است. برای چنین تغییری در رفتار جمعیتی، ساختمانهای آموزشی ما چه تغییراتی کردهاند؟ نه به سمت کیفیسازی فضا حرکت کردهاند و نه در ساختارشان تغییری به وجود آمده.»
در برابر مدارس بزرگِ بیدانشآموز اما مدارسی کوچک نیز در حال شکلگیری هستند: «دانشآموزانی که در مدرسهای کوچک و فضایی سرپوشیده نیمی از روز خود را میگذرانند، عملاً از تحرک لازم باز ماندهاند و انرژیشان را صرف جابهجایی صدادار نیمکتها میکنند یا با دستگیرههای در و پنجره ور میروند. دانشآموزانی که در مدارس بیحیاط و بیسبزه درس میخوانند بهنوعی زندانی زندگی اجباراً مدرنشدهٔ ما هستند اما در واقع آنها در فضایی درس میخوانند که با اشتباه محاسباتی ساخته شدهاند یا زمینش بدون در نظر گرفتن کاربری آن خریداری شده است.»
روزرخ، با شرح این دو حالت مدارس، رابطهٔ خشونت و فضای آموزشی را شرح میدهد: «در هر دو حالت امکان بروز خشونت در فضاهای معماریشدهٔ تنگ با چیدمانهای اشتباه و مسیرهای باریک بیشتر از وقتی است که دانشآموز را آزاد میگذاریم تا در محوطهای باز و سرسبز انرژی خود را خالی کند. این روزها حتی درِ مدارس هم بهنوعی کوچک شدهاند، درحالیکه بر اساس همان قواعد قدیمی و دستورالعملهای پیشین، درِ مدرسه باید بهاندازهای بزرگ باشد که دانشآموزان برای ورود به آن دچار حس رقابت نشوند و همدیگر را مجروح نکنند. فاصلهٔ کلاسها، فاصلهٔ میزها، فاصلهٔ دفتر مدرسه و محل اجتماع معلمان با حیاط مدرسه و راهروهایش، فاصله سرویسهای بهداشتی و اندازهٔ آنها از مواردی هستند که اگرچه جزئی به نظر میرسند، وقتی پای طراحی محیط ایدهآل آموزشی به میان میآید، بدل به عدد واقعی و کارشناسیشده میشوند که اندازهها را به ما یادآوری میکنند.»
مدرسهٔ بزرگ هم خشونتساز است
اگر دو حالت خشونتساز در مدارس در نظر گرفته شود، مدرسه بزرگ بدون المانهای بهروز معماری و مدرسهٔ کوچک بدون در نظر گرفتن قاعدهٔ چگالی، اینکه در جنوب تهران معلمی به دانشآموزان تجاوز کند حیرتانگیز نمیشود؛ مدرسهای که در نگاه هر بینندهای ایدهآل به شمار میرود، مدرسهای با رنگهای متنوع، بزرگ، در شهرکی تمیز و آرام که حتی برخلاف مدرسهٔ قبلی وسایل آموزشی هم دارد که میتوانست محلی برای آرامش دانشآموزان باشد.
اینجاست که سعید خراطها، جرمشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی، در گفتوگو با شبکه آفتاب میگوید: «اگر فضا تغییر کند، مثل دستهگلی است که سر قبری بگذارید یا ریسهای که در مراسم عزاداری روشن کنید. فرقی نمیکند چراکه جامعهٔ آسیبدیده آدم آسیبدیده به وجود میآورد. جامعهٔ آسیبدیده بحرانهای اجتماعی و فرهنگی به وجود میآورد.»
او مدرسه را بزرگترین نمود کودکآزاری میداند: «بسیاری مردم از سالهای گذشته تاکنون تحتتأثیر کودکآزاری در مدارس قرار گرفتهاند. بچهها خودشان را به مرگ میزنند تا یک روز به مدرسه نروند یا یک ساعت زودتر از مدرسه بیرون بیایند. مدارس آموزشهای غیرکاربردی میدهند. در آنها به دانشآموزان اطلاعات کارآمدی داده نمیشود. بچهها مسیر جبر را طی میکنند.»
به گفتهٔ او، جامعهٔ آسیبدیده آدم آسیبدیده به وجود میآورد. از همین بابت افرادی که در مدارس کار میکنند، مسائل اجتماعی خودشان را دارند و همینطور خانوادههای بچهها، به این ترتیب است که آسیبهای اجتماعی را منتقل میکنند، مدارس به دلیل ارتباط چهرهبهچهرهای که دانشآموزان با هم دارند و همچنین با معلمان، انتقال جرم بهمثابه فرهنگ انتقال پیدا میکند. فحشهای رکیک و اولین زدوخوردهای جدی در مدارس صورت میگیرد.
او دربارهٔ رابطهٔ جرم و مکان میگوید: «فضای مدارس به بچهها تحمیل میشود. بچهها باید آموزههایی را بپذیرند. در مدارس میان بچهها تعامل به وجود میآید و باید دید این تعامل چگونه ایجاد میشود، اما من موافق نیستم که بگوییم با ساخت مدارس با امکانات بهتر شرایط خشونت تغییر میکند. باید چرخهٔ خشونت از جامعه به مدرسه را متوقف کرد.»
بااینحال هنوز نمیشود شهرک دورافتاده و بدون نوری را که معلم مدرسهای در شهرکی خلوت از آن به خانه برمیگردد یا بیابان برهوت پشت مدرسهٔ پاکدشت یا شلوغی مدرسهٔ بروجرد را از یاد برد. هشدارهایی که ممکن است روزی به فجایعی بزرگتر ختم شوند. (فاطمه علیاصغر/شبکه آفتاب)
58
محققان دانشگاه ایالت اوهایو ۱۳ هزار دوقلو را از ۶ کشور جهان مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند انگیزه یادگیری در ۴۰ تا ۵۰ درصد این کودکان متفاوت است. آنها گفتهاند که این اختلافات از تفاوت در ساختار دیانای آنها منجر شده است.
این نتیجه برای دانشمندانی که عوامل محیطی مانند خانواده و معلمان مشترک را علت اصلی بیعلاقگی کودکان به درس و مدرسه میدانستند، بسیار تعجبآور و در حالی است که عوامل محیطی مشترک کمترین تاثیر و ژنتیک بیشترین تاثیر را در ایجاد انگیزه یادگیری کودکان دارد.
به گفته استیفن پترین، دستیار نویسنده این مطالعه، نتایج تحقیق مذکور با بررسی دادههایی از کشورها، سیستمهای آموزشی و فرهنگهای مختلف بدست آمده و در تمام موارد این نتیجه صدق میکند. این یافتهها نشان میدهد قبل از اینکه والدین، معلمان و کودکان را مقصر بیتوجهی به درس بدانند بهتر است کمی بیشتر فکر کنند؛ شاید هیچکس در این مسأله مقصر نباشد.
یافتههای حاصل از این پژوهش در مجله تفاوتهای شخصی و شخصیتی به چاپ رسیده است. (ایسنا)