چهار نشانه مبنی بر زمان مناسب برای ترک مذاکره
اگر در هر سمت و شغلی گاهی اوقات باید در مذاکره ای شرکت کنید بهتر است از همین الان زمان مناسب برای ترک میز مذاکره را یاد بگیرید هر چیزی قابل مذاکره نیست و هر نتیجه ای به معنی موفقیت در مذاکره نخواهد بود.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ زمانی که وارد یک مذاکره میشوید، اگر در مراحل ابتدایی روند این مذاکره بهگونهای پیش رود که موجب امیدواری شما باشد، ولی در ادامه روند مذاکره بهطور کامل تغییر کند و شما احساس کنید هیچ نتیجهای از آن نمیگیرید، فقط احساس سرخوردگی و از دست رفتن وقت است که از ترک مذاکره برای شما باقی میماند.
در ادامه مراحلی را شرح میدهم که میتواند در عدم وابستگی احساسی به نتیجه مذاکره و کم کردن از میزان ضرر و زیان و ارزیابی مؤثر برای تعیین زمان مناسب ترک مذاکره به شما کمک کند.
برخی نکات وجود دارند که حتی پیش از توافق برای شروع مذاکره باید برای خودتان و تیم همراه شما کاملاً روشن باشد. چراکه ممکن است همین موارد ساده در ادامه خودشان به موضوعی برای مذاکره تبدیل شوند، پس حذف کردن آنها از روی میز پیش از شروع مذاکره بسیار هوشمندانه به نظر میرسد. همچنین تعیین کردن موارد بالقوه که میتواند موجب بر هم خوردن هرگونه توافق شود نیز میتواند موجب صرفهجویی در وقت و زمان شما باشد و از وارد شدن استرس بیمورد به شما و اعضای تیم شما جلوگیری میکند.
پول: شاید خیلی هوشمندانه به نظر نرسد، اما اگر مبلغ موردنظر یا نزدیک به مبلغ موردنظر شما نباشد، مطمئناً تصور میکنید که از شما سوءاستفاده شده است. توجه داشته باشید که اگر در این مرحله مقداری را برای خود تعیین نکنید که مثلاً “اگر از X مقدار پایینتر بود، مذاکره را رها میکنم، ممکن است در طی مذاکره و مرحلهبهمرحله قدری کوتاه بیایید که در هر مرحله ممکن است چیز ناچیزی به نظر برسد، اما درنهایت موج نارضایتی شما شود.”
آیا آنها اصلاً به سراغ شخص مناسبی آمدهاند: همیشه پیش از مذاکره بهخوبی تواناییهای خود را مدنظر داشته باشید. بدانید که مزین رقابتی شما چیست – و اینکه در چه زمینهای تخصص دارید. اگر فرصت پیشآمده خیلی با حوزه تخصصی شما دور به نظر میرسد، پس به نظر میرسد رد کردن آن بهتر باشد. اما پیش از هر چیز بهتر است که با خودتان در رابطه با چیزی که توان ارائه آن رادارید و چیزی که از عهده شما خارج است، صادق باشید.
ضربالاجل: تقویم هرگز دروغ نمیگوید – که باعث میشود این مورد از موارد دیگر سادهتر باشد. اگر زمانبندی پیشنهادشده برای ارائه کار منطقی به نظر میرسد، که چهبهتر – پس با تمام قدرت به جلو حرکت کنید. اگرنه، همیشه در هر مذاکرهای در این مورد جای چانهزنی وجود دارد. اما اگر میبینید زمان نهایی غیرقابل انعطاف یا غیرمنطقی است، باید خیلی مؤدبانه پیشنهاد را رد کنید. با نگاهی عمیق و با دقت به تقویم ببینید برای ارائه این پروژه به چه مقدار زمان نیاز دارید و در این مورد اصلاً به سودآور بودن آن توجه نکنید.
احساسات خودتان: از خودتان بپرسید، آیا از طرز برخورد تیم مقابل راضی هستید؟ آیا کاری که انجام میدهند جالب است؟ آیا از همین آغاز علاقهای به نوع و شکل کار آنها دارید؟ اگر پاسخ شما به این سؤالات مثبت است، پس ادامه دادن و پیش رفتن در این روند خوب و مناسب است، اگر هم نه بهتر است از همین ابتدا از مذاکره خارج شوید. چرا اگر بهطورکلی احساس خوبی از ارتباط با آنها نداشته باشید، نمیتوانید درنهایت کار یا پروژه را باکیفیت قابل قبولی به پایان برسانید.
رد کردن و پشت کردن به یک پیشنهاد چیزی نیست که موردپسند هر شخصی باشد. تنها در صورت شناخت کامل معیارهای خودتان است که بهراحتی و فارغ از هرگونه احساسات قادر به تصمیمگیری در رابطه با خوب یا بد بودن یک فرصت هستید. ممکن است در ابتدا تصور کنید که فرصت خوبی را ازدستدادهاید و مثلاً فرصتی مثل این دیگر دست نمیدهد؛ اما در اینگونه موارد سعی کنید همواره با خود صادق باشید و بدانید تا چه حد و تحت چه شرایطی قادر به حفظ انگیزه خود برای ادامه دادن پروژه هستید.
اجازه دهید فرض کنیم که تمام موارد لازم از طرف شما با حسن نیت کامل انجامشده و همهچیز بر روی کاغذ منطقی به نظر میرسد و مذاکره بهطور رسمی آغاز میشود. در این مرحله نکات چندی وجود دارد که باید به آنها توجه کافی داشته باشید و البته گاهی ممکن است برخی از آنها بر اساس پیشبینی و خواست شما پیش نرود. اگر چنین شرایطی پیش بیاید، طبیعتاً حق شماست که مذاکره را رها کنید. توجه داشته باشید که هدف از مذاکره تنها کسب بهترین نتیجه نیست، بلکه هدف از مذاکره تعیین این نکته است که آیا امکان توافقی وجود دارد یا خیر؟ در ادامه نکاتی را میبینیم که در صورت وجود کل فرایند مذاکره باید موردبررسی مجدد قرار گیرد:
مشتری یا طرف مذاکره شما پیشنهادی به شما و بر اساس آن شما هم پیش از آغاز مذاکره حداقلهایی را برای خود در نظر گرفتهاید. در جلسه اول مثلاً به این نتیجه میرسید که پروژه موردنظر در حدود مبلغ X برای شما هزینه دارد، اما مشتری شما مثلاً از شما میخواهد کار را با یکچهارم مبلغ انجام دهید. پسازاینکه عدم امکان اجرا را برای آنها توضیح میدهید، به این نتیجه میرسید که این مبلغ حداکثر مبلغ ممکن از طرف آنها است، پس ترک مذاکره بهترین گزینه است. البته این مورد راحتترین مورد در بین موارد چهارگانه است، چراکه هیچگونه وابستگی احساسی در آن وجود ندارد.
ممکن است احساس کنید که طرف شما به دلایلی که اصلاً نمیدانید تمایل به همکاری و توافق ندارد و امکان اطلاع از دلیل آنهم ممکن نیست. پس این هم بهترین دلیل برای ترک مذاکره است.
شما با خلاقیت بسیار زیاد دارای تخصصی در یک حوزه خاص هستید، اما طرف شما نتیجهای کاملاً متفاوت را از شما میخواهد. مطمئناً آنها بهواسطه تخصص فعلی به شما مراجعه کردهاند، اما پس از مذاکره به این نتیجه میرسید که آنها چیزی کاملاً متفاوت از تخصصی که در اختیاردارید را طلب میکنند (نکته مثبت اینکه تخصصها و منابع خود را از قبل برای خود مکتوب کردهاید). این حالت هم مطمئناً باز یکی از شرایطی است که در آن ترک مذاکره بهترین گزینه به نظر میرسد، مگر آنکه پیشنهاد مطرحشده آنقدر خوب و مناسب باشد که برای شما ارزش توسعه مهارتها لازم را داشته باشد.
مطمئناً شما هم در زندگی شخصی خودتان برخی معیارها (اجتماعی، سیاسی و . . .) را تعیین کردهاید، اما طرف مذاکره شما خلاف این موارد را به شما اثبات میکند. خودم شخصاً چنین تجربهای را داشتهام. من در آن شرایط تصمیم به ترک مذاکره نگرفتم و ادامه مذاکره و پروژه را انتخاب کردم، چراکه شرایط پروژه و پیشنهاد برایم قابلتوجه بود. اما بعداً پشیمان شدم و برای بازگشت به شرایط قبل چندین ماه از زمان خودم را از دست دادم و از همین مورد بهخوبی فهمیدم که تضاد فرهنگی چه مشکلاتی را ایجاد میکند.
وبسایت تک شات - پریسا قره گوزلو: همه ما یک بار هم که شده به عنوان کارفرما یا کارمند در مذاکراتی که برای استخدام و تعریف حقوق انجام شده حضور داشته ایم. بطور کلی در تمامی این مذاکرات اشتباهاتی رخ می دهد که البته طبیعی است. افراد جویای کار برای به دست آوردن شغل مورد نظر هیجان زده هستند و بنابراین تمایل بیشتری برای موافقت و تصاحب آن موقعیت شغلی دارند.
به خاطر داشته باشید که مذاکره ای نتیجه بخش در خصوص حقوق برای هر دو طرف سودمند خواهد بود. اما در انجام این مذاکرات باید دقت کنیم که اشتباهی ناخواسته که در نهایت به ضررمان تمام شود را مرتکب نشویم.
موضوع فقط پول نیست. طرفی که فهرستی طولانی تر از شرایط را ارایه دهد برنده خواهد بود- چرا که در اینصورت شاید با اعطای بعضی امتیازات کوچک بتوانید امتیازات بزرگی برای خود کسب کنید.
در مذاکرات حتما در خصوص این موارد صحبت کنید: تعطیلات، مرخصی های استعلاجی، مزایا، الزامات ترفیع شغلی، مشارکت در سود، حق ایاب و ذهاب و سایر موارد.
تکرار می کنیم: فهرستی که موارد بیشتری را در نظر گرفته باشد برنده خواهد شد.
2. انتخاب زمان نامناسب برای مذاکره
این سلاحی مخفی است که معمولا مورد استفاده قرار نمی گیرد. Carl Icahn، یکی از بزرگان حوزه مذاکرات تجاری، ترفند جالبی دارد. او اصولا مذاکرات خود را اواخر روز برگزار می کند و تا پیش از جلسه به خواب و استراحت می پردازد. همه ما "کاهش اراده" را تجربه کرده ایم. قطعا شما هم متوجه شده اید که شاید بتوانید در برابر خوردن یک تکه کیک در ساعات آغازین روز مقاومت کنید اما این مقاومت را ساعات عصر و شب نمی توانید از خود نشان دهید.
به همین ترتیب هم اگر در طول روز کاری به شما پیشنهاد شد بگویید "جالب است، اما اجازه بدهید کمی در مورد آن فکر کنم و همه جوانب را در نظر بگیرم و بعدا با شما تماس بگیرم." بعد کمی استراحت کنید و تا حد امکان در ساعات پایانی کاری تماس بگیرید و در خصوص پیشنهاد مطرح شده مذاکره کنید.
به خاطر داشته باشید که قرار نیست تصدی آن کار را به مدت دو هفته به عهده بگیرید، پس پرسش های خود را در ارتباط با همکاری طولانی مدت مطرح کنید.
چه چشم اندازی پیش روی کمپانی است؟ برای کسی در موقعیت شغلی که شما قرار است به عهده بگیرید چه امکانی برای پیشرفت وجود دارد؟ آیا در حال حاضر عملکرد کمپانی مثبت است؟
در هنگام مصاحبه برای مسیر حرفه ای خود چشم اندازی را در نظر داشته باشید. این کار به شما در خصوص حقوق و سایر امکاناتی که نیاز خواهید داشت ایده ای خواهد داد.
4. پذیرش سریع شرایط
بهترین مذاکره آن است که پس از شنیدن شرایط به طرف مقابل بگویید زمانی را برای فکر کردن لازم دارید و سپس واقعا به شرایط مطرح شده بیاندیشید. فهرست خود را تهیه کنید. اگر پیشنهادات دیگری نیز وجود دارد آنها را نیز در نظر بگیرید و با یکدیگر مقایسه کنید.
ارزش شما در بازار کار مانند ارزش در سایر بازارها تعریف می شود: عرضه و تقاضا. مشخص کنید که آنچه در حیطه کاری شما عرضه می شود کدام است و تقاضا برای شما در چنین بازاری چگونه خواهد بود.
به محض دریافت پیشنهاد کار بلافاصله میزان عرضه را بررسی کنید. اگر عرضه صفر است اوضاع به نفع شما نخواهد بود. اما حتی در چنین شرایطی هم می توانید با کمی صبر و گفتن "اجازه بدهید فکر کنم و جوانب را بررسی کنم. برای پیشنهاد شما سپاسگزارم. نظرتان در خصوص ادامه مذاکره در یکی دو روز آینده چیست؟" شرایط را به نفع خود تغییر دهید.
بله، شاید گفتن این جمله کمی ترسناک باشد اما مطمئن باشید کارساز است.
5. ضعف در محاسبات
پیش از حضور در جلسه موارد زیر را محاسبه کنید.
سایر افراد با مهارت های مشابه در چنین شغلی چقدر درآمد دارند؟
من چه ارزش مالی برای کمپانی به همراه خواهم داشت (حقوق درخواستی شما باید کسری از این ارزش باشد)؟
6. تظاهر به علامه دهر بودن
چنین شخصی حتما بازنده خواهد بود. همیشه سعی کنید از دیگران کمک بگیرید: "اگر چنین شغلی به تو پیشنهاد می شد، چه درخواستی داشتی؟"
یا "شما تجربه زیادی در خصوص چگونگی رشد افراد و ارزش آفرینی در شرکت دارید. من چه انتظاراتی می توانم داشته باشم و چگونه می توانم در این کمپانی رشد کنم؟ می توانیم در این خصوص صحبت کنیم؟"
همچنین می توانید بگویید:"از آنجایی که این کمپانی را خیلی دوست دارم و تمایل دارم این پیشنهاد شغلی را قبول کنم، اطمینان دارم که شما من را در خصوص مواردی که باید از آن مطلع باشم راهنمایی می کنید. آیا موردی ازقلم نیفتاده است؟"
بدین ترتیب آنها باید علیه خود در مذاکره وارد شوند.
7. عدم طرح پرسش "چطور"
اگر طرف مقابل حقوق کمی به شما پیشنهاد داد یا از پرداخت حق ایاب و ذهاب اجتناب کرد یا زمانی را برای تعطیلات در نظر نگرفت یا امکان پیشرفت را در شرکت به شما اعطا نمی کرد باید بپرسید "چطور".
به عنوان مثال:"سایر افراد در این شغل X ریال درآمد دارند در حالیکه من Y ریال از شما برای انجام کار خواستم. می شود برای من توضیح بدهید که چطور می توانم مبلغ Z ریال پیشنهادی شما را بپذیرم؟"
قطعا آنها به مذاکره ادامه می دهند و اعداد و ارقام تغییر می کند.
8. عدم استفاده از ضعف طرف مقابل
بسیاری از مردم هیچ قدرتی ندارند که البته تمایلی هم به این وضعیت ندارند، بخصوص اگر شما این مورد را به آنها گوشزد کنید. اگر شما موردی را مطرح کردید و پاسخ آنها این بود که : "برای ما مقدور نیست. این مقررات منابع انسانی است." باید بپرسید:"یعنی شما قدرت تغییر این موارد را در صورت لزوم ندارید؟"
هیچکس دوست ندارد دیگران آنها را به عنوان فردی فاقد قدرت بشناسند. مطمئن باشید یا در نظر خود تغییر ایجاد می کنند یا موضوع را با منابع انسانی به بحث و بررسی می گذارند.
9. عدم استفاده از قانون آینه
اگر طرف مقابل گفت: "ما حقوق X ریال را پیشنهاد می کنیم و حتی یک ریال هم نمی توانیم بالاتر برویم." حرفشان را تکرار کنید، "نمی توانید یک ریال هم بالاتر بروید."
قطعا به مذاکره ادامه می دهند تا سعی کنند توانایی خود را ثابت کنند.
10. حرافی بیش از حد
ساکت بمانید تا آنها صحبت را آغاز کنند . هیچکس از سکوت آزاردهنده لذت نمی برد. آنقدر ساکت بمانید تا آنها مجدد صحبت را آغاز کنند. بگذارید آنقدر سکوت آزارشان دهد تا صحبت را آغاز کنند.
11. استفاده از اعداد رند
اگر پیش از حضور در مذاکره بررسی های لازم را انجام داده اید و استانداردهای آن حوزه از صنعت و ارزشی که شما با خود به کمپانی می برید را محاسبه کرده باشید می توانید مبلغی را به عنوان حقوق درخواستی خود ذکر کنید. اما هیچ وقت یک عدد رند را اعلام نکنید. مثلا هرگز مبلغ 2 میلیون تومان را پیشنهاد ندهید. در عوض مبلغ پیشنهادی خود را به 2 میلیون و سیصد و پنجاه هزار تومان تغییر دهید.
بدین ترتیب طرف مقابل متوجه می شود که شما محاسبات لازم را انجام داده اید. البته همیشه برای توضیح رقم پیشنهادی خود آمادگی داشته باشید. اعداد رند قابل مذاکره هستند. اما اعداد خاص که با دلیل و مدرک لازم پشتیبانی می شوند نیازی به مذاکره نخواهند داشت و برد با آن خواهد بود.
در هر صورت، همیشه برای مذاکره آمادگی لازم را داشته باشید. فهرست کاملی از شرایط و درخواست هایتان تهیه کنید، صبر داشته باشید، ساکت بمانید، بلند مدت بیاندیشید، آنها را به مذاکره علیه خود وادار کنید و مورد دیگر اینکه، در هنگام مذاکره از صدایی محکم و قانع کننده استفاده کنید.
۱۶ بهترین اصول و فنون مذاکره که هر بازاریاب و مدیر باید بداند؛
چگونه در یک مذاکره مهم بازاریابی موفق و پیروز میدان باشیم؟ پاسخ آسان است فقط باید با اعتماد به نفس باشید و فنون و اصول مذاکره را بدانید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ حالا بیش از هر زمان و هر چیز دیگر تاکتیکهای مذاکرات موفق لازمهی بازاریابی، فروش، و راهبرد خلاقانه است؛ نه تاکتیکهای قدیمی و تاریخگذشتهی “آدمهای پشت میزنشین”. با این وجود، هنوز یک چیز در دنیای کسب و کار تغییر نکرده است؛ شما به آن چه سزاوار هستید نمیرسید، بلکه به چیزی خواهید رسید که بابت آن مذاکره میکنید. پس بروید و با مذاکره، آن چه را میخواهید بهدست آورید. در این جا ۱۶ بهترین اصول و فنون مذاکره که هر بازاریاب و مدیر باید بداند آورده شده است. با ما همراه باشید.
۱. خواسته یا نتیجهی مورد انتظار آن سوی مذاکره را دریابید و از آن با آغوش باز استقبال کنید.
۲. نمایندهی راستین همان بازاری باشید که محصولات اش را عرضه میکنید.
۳. بدانید وقت به نفع شما یا علیه شما میگذرد.
۴. هرگز میانگین تفاوت قیمت را پیشنهاد ندهید و نپذیرید.
۵. داستانتان(محصولتان) را بفروشید، نه ارزشهای(معرفی) خودتان را.
۶. وقتی به نظر میرسد دارید میبازید، چوب حراج نزنید، بلکه خلاق باشید.
۷. مذاکره اصلا به معنی عدالت یا انصاف نیست. فقط به معنی مذاکره است.
۸. گذشته را توضیح دهید ولی آینده را بفروشید.
۹. با درایت از بنبست خارج شوید.
۱۰. اولین پیشنهاد قیمت را شما بدهید.
۱۱. آدمها را سعی کنید به دقت بشناسید، نه مواضعشان را.
۱۲. مخالف و مخالفت را به سرعت خلع سلاح کنید.
۱۳. وقتی بحث شخصی میشود، سریع به موضوع مذاکره برگردید.
۱۴. حقیقت ناراحتکنندهی سنگربندی را بپذیرید.
۱۵. مذاکرات اصلا با ماموریت تحقیق و تخریب انجام نمیشوند.
۱۶. هنر رسیدن به توافق در واقع تمرکز روی نتیجه است.
به گفته معاون رگولاتوری، ۱۶ متقاضی اپراتور مجازی موبایل در کشور موفق به دریافت موافقتنامهی اصولی شدند و ۶ ماه فرصت دارند تا با اپراتورهای اصلی قرارداد همکاری امضاء کنند.
معاون سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی توضیح داد: «این شرکتها ۶ ماه فرصت دارند تا قرارداد خود را با اپراتورهای موبایل نهایی و به رگولاتوری ارائه کنند. پس از این مرحله، پروانهی بهرهبرداری از اپراتورمجازی موبایل برای این شرکتها صادر میشود و آنها میتوانند نسبت به عرضهی خدمات اقدام کنند.
به گفتهی عباسی شاهکوه، شرکتهای فوق اسفندماه ۹۴ موافقتنامهی اصولی خود را دریافت کردهاند که با توجه به فرصت ۶ ماهه باید تا مردادماه امسال توافق نهایی خود را با هر کدام از ۳ اپراتور موبایل اصلی به سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی اعلام کنند.
معاون رگولاتوری گفت: «در صورتیکه طبق تاریخ پیشبینی شده در سازمان، پروانهی بهره برداری از این خدمات در نیمهی دوم امسال صادر شود، به نظر میرسد اپراتورهای مجازی بتوانند تا پایان سال، سرویسدهی خود را شروع کنند.
او در مورد شمارههای مجزای در نظر گرفته شده برای این اپراتورها بیان کرد: «هماکنون یک رنج ۵۰ میلیون شمارهای برای این اپراتورها رزرو کردهایم. این اپراتورها اگر بخواهند مانند اپراتورهای فعلی، سرویسهای مکالمه، پیامک و دیتا بدهند موفقیتی نخواهند داشت. بلکه باید روی سرویسهای ارزش افزوده خانگی و تجاری متمرکز شوند. البته این اپراتورها درنظر دارند سرویسهای خاصی از جمله سلامت، ویدئو و کنتور هوشمند را به متقاضیان ارائه دهند.»
منبع: زومیت
یادگرفتن روش مذاکره؛ از خرید در بازارهای دست دوم گرفته تا قراردادهای میلیارد دلاری، بسیار مهم است.
مسئولان فروش شرکتها باید پیچوخم مذاکره را بهخوبی یاد بگیرند تا بتوانند اهداف فروش خود را به سطح بالاتری برسانند. مذاکره خوب یعنی دو سر برد و همانگونه که تحقیقات نشان میدهند؛ اگر در مذاکره اهداف دو طرف رعایت شود، ارزش آن بسیار بیشتر خواهد شد. در این مقاله به روشهایی برای مذاکره در قراردادهایی با ارزش بالا میپردازیم.
کل روندِ فروش یعنی مذاکره؛ قرار است هر دو طرف معامله به هدف خود برسند. امتیاز انحصاری همانطور که از نامش پیدا است، به هر دو طرف سودی نمیرساند؛ چون یک طرف قضیه باید بهطور مثال امتیازی را بهطور کامل بهطرف دیگر اعطا کند، بدون آنکه چیزی درخور آن نصیبش شود. اما بده بستان بخش مهمی از مذاکره است. در موقعیتهای مختلف؛ اگر شما امتیازی بهطرف مقابل میدهید، چیزی هم از آنطرف دریافت خواهید کرد که به این طریق هر دو طرف سود میبرند. این روند بهخصوص زمانی که آن را پیشبینی کرده باشید و در تقلای به دست گرفتن مورد خاصی باشید، بسیار کارگشا خواهد بود.
قیمت باید تنها نکتهای باشد که در یک مذاکره سفتوسخت، معیار قرار گیرد. البته نکات غیرمادی میتوانند بهعنوان ترمزهای طبیعی برای مذاکرات فشرده به کار گرفته شوند. در هر مذاکره فرصتهای بسیار زیادی برای هر دو طرف پیش میآید که به امکانات غیرمالی دست یابند و برای هر دو طرف مذاکره مفید خواهد بود. پس از این فرصتها استفاده کنید تا از روشهای دیگر، مشتریان خود را راضی کنید. بعضی از این موارد میتوانند شامل دورههای آموزشی، تبلیغات و حتی استفاده آزمایشی از محصولات پیش از عرضه عمومی آنها باشد.
هر دو طرف معامله میخواهند تا جای ممکن پول کمتری خرج کنند. هم به دلیل اینکه از طرف روسا به میزان مشخصی حق پرداخت دارند و هم اینکه هرچقدر در این روند پول کمتری خرج کنند، موفقیت بزرگی برای آنها محسوب خواهد شد.
به همین دلیل مذاکرهکنندگان ماهر در روند مذاکره بهجای آنکه بیشتر بر محور پول صحبت کنند، مذاکرات ارزشمندتری انجام میدهند. با این روش؛ بنا به نحوهی مذاکره با محاسبه درصد، هر دو طرف در بلندمدت سود بیشتری خواهند برد.
اگر میخواهید از ارزش ارائهشده خود در مذاکره دفاع کنید، باید مدارکی ارائه دهید. بهطور کل میتوان گفت: باید دو نکته را در نظر بگیرید؛ اول اینکه محصولتان چه چیزی عاید مشتری خواهد کرد و دوم مدارکی که نشان میدهد ارزش کالای ارائهشده، همان چیزی است که شما دربارهاش صحبت کردهاید.
با داشتن این موارد میتوانید ثابت کنید محصول شما ارزش کافی برای ارائه به مشتری را دارد.
خیلی خوب است که مذاکرهکننده، با اعتمادبهنفس از محصول خود دفاع کند؛ اما بههیچعنوان نباید با کلک و دروغ ارزش محصولتان را بیش از واقعیت نشان دهید. خیلی از افراد تازهکار وسوسه میشوند با مخفی کردن چند مورد جزئی، ارزش کالای خود را بیش از واقعیت نشان دهند.
آنها با خود فکر میکنند، با سود بیشتر همهی شرکت از آن منفعت میبرند و کمی دروغ اشکالی ندارد؛ اما اشکال اصلی این است که چنین کارهایی شهرت شرکت شما را مخدوش میکند و حتی میتواند منجر به شکایتهای قانونی شود.
هر مذاکرهکننده حرفهای قبل از اینکه پایش را در جلسه بگذارد، باید معیارهای نهایی برای قبول یا رد مذاکره را در نظر داشته باشد. اگر میبینید طرف مقابل، پیوسته در حال رد کردن پیشنهادهای شما است و میخواهد هر طور شده قیمتها را پایین بیاورد؛ باید این مذاکره را تمامشده بدانید.
اگر آنها واقعاً خواهان کالا باشند و ارزش آن را بدانند، شاید کوتاه بیایند؛ در غیر این صورت، شما با اتمام چنین مذاکرهای از هدر رفتن وقت هر دو طرف جلوگیری کردهاید.
چگونه از مذاکره در زندگی روزمره استفاده کنیم؟
استفاده از مذاکره در کسب و کار رایج است و هر مدیر موفقی باید بتواند در مورد شرایط کسب و کارش مذاکره کند اما شاید با اهمیت هنر مذاکره در زندگی روزمره آشنا نباشید! در ادامه این مقاله میخواهیم درمورد استفاده از تکنیکهای مذاکره در زندگی عادی صحبت کنیم، با ما همراه شوید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ همه ما در طول زندگی خود مذاکره را تجربه کردهایم. در هر نقشی که باشیم از پدر، مادر، فرزند، معلم و دانشآموز گرفته تا کارفرما، کارمند، دوست و یا همکار، ممکن است در زمانهایی برای رسیدن به منافع خود لزوم مذاکره با دیگران را تجربه کرده باشیم. درواقع وقتی خواستههای ما با خواستههای طرف مقابل در تعارض قرار میگیرد، راهکارهای مختلفی برای حل آنها وجود خواهد داشت که مذاکره یکی از آنهاست. در ادامه به بررسی سه مدل از انواع واکنشهایی که افراد در چنین موقعیتهایی انجام میدهند، میپردازیم.
همچنین بخوانید: 4 تاکتیک برای پیروزی در مذاکره
گاهی اوقات افراد با پافشاری بر سر مواضع خود باقی میمانند؛ مانند فروشندههای یککلامی که یک قران هم تخفیف نمیدهند یا پدر و مادر سختگیری که اجازه نمیدهند فرزندشان ده دقیقه دیرتر از زمانی که آنها تعیین کردهاند، به رختخواب برود. یا زنی که برای رفتن به سینما انتخاب خود را کرده و حاضر نیست بههیچوجه تغییری در تصمیمش به وجود آورد. در چنین شرایطی فرد فقط به نیاز خودش فکر کرده و حاضر به هیچگونه انعطافی در نحوهٔ ارضای این نیاز نیست. گاهی اوقات این افراد کلهشق نهتنها به خواستهٔ خود نمیرسند، بلکه مجبور خواهند شد ضرر و زیانهای سنگینی را بابت این خودخواهی و کلهشقی بپردازند: فروشنده مشتریاش را از دست میدهد، پدر و مادر از برقراری ارتباط عاطفی با فرزندشان محروم میشوند و زن طی یک دعوای شدید، محبت و احترام همسرش را از دست میدهد. این افراد بهمرور تنها و منزوی و درنهایت از احترام و حمایت اجتماعی محروم میشوند.
گاهی اوقات انتخابهای ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینههایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آنها ناتوان احساس میکند.
بعضی آدمها هم هستند که در روابط خود منفعلانه برخورد میکنند یا بعضی مواقع که فکر میکنند زورشان بهطرف مقابل نمیچربد، سریع عقبنشینی میکنند و بهطور کامل به خواستههای طرف مقابل تن میدهند. این افراد یا نسبت به حقوق خود آگاه نبوده یا حاضر به تلاش برای دستیابی به این حقوق نیستند. آنها غالباً چنین استدلال میکنند که حوصلهٔ جروبحث یا درگیری را ندارند. بنابراین برای اجتناب از هر نوع تنش، حاضر میشوند از تمام خواسته و نیازهای خود چشمپوشی کنند؛ فقط برای اینکه از جانب طرف مقابل طرد نشوند.
یک گروه سوم عاقلتر و سازگارتری هم وجود دارد که راهحلی را در میانهٔ این دو مسیر انتخاب میکنند تا بهقولمعروف نه سیخ بسوزد نه کباب. این گروه بر این باورند که نظر و دیدگاه آنها تنها دیدگاه صحیح در مورد یک موضوع نیست و شاید بتوان از طریق نزدیک شدن به دیدگاه طرف مقابل راهحل سازگارانهتری را برای حل مشکلات انتخاب کرد. طوری که هر دو طرف احساس کنند نیازهایشان تا حدودی برآورده شده است. اگر در روابط تلاش کنیم با توجه به خواستهها و نیازهای طرف مقابل، موضع انعطافپذیری اتخاذ کنیم، حتماً به راهحلهای خلاقانه و جدیدی خواهیم رسید که با جزماندیشی هرگز به ذهنمان هم خطور نمیکرد. این راهحلهای جدید، میتواند ضمن حفظ منافع هر دو طرف به تحکیم ارتباطات هم کمک کند. در نهایت هر دو طرف میتوانند از مزایای تحکیم روابط بهرهمند شوند. مثلاً کارفرمایی که با در نظر گرفتن شرایط و مشکلات کارمند خود به او فرصت بیشتری برای تحویل پروژه بدهد یا با مرخصی او موافقت کند، در آینده از مزایای کار کردن با کسی که برای کارش از جانودل مایه میگذارد، بهرهمند میشود.
حال که با انواع روشهای رویارویی با تعارضات آشنا شدید، اجازه بدهید تا موقعیت و روند روش سوم که همان روش مذاکره اصولی است را بیشتر واکاوی کنیم.
همهٔ آدمها دوست دارند که دیگران طبق میل و خواستهٔ آنها رفتار کنند. تقریباً همه دوست دارند که اطرافیانشان آنها را درک کنند و همانی باشند که آنها میخواهند. اما اگر کمی دقیقتر فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که این حقیقت در مورد اطرافیان ما هم وجود دارد. آنها هم دوست دارند ما در زندگی مطابق میل و خواستهٔ آنها رفتار کنیم. اما وقتی آدمها تصمیم میگیرند برای تأمین نیازهایشان با دیگران وارد مذاکره شوند معلوم میشود که از مرحلهٔ آرزو خارجشدهاند و میخواهند بر مبنای واقعیات زندگی تصمیمگیری کنند. درواقع تصمیم پل میان آرزو و کردار است. با هر تصمیمی که میگیریم خود را به زنجیرهای از کردارها متعهد میکنیم. وقتی تصمیم به مذاکره میگیریم متعهد میشویم که به دنیا از دریچهای جدید نگاه کنیم. دریچهای که دربرگیرنده خواسته و نیازهای ما و طرف مقابلمان باشد.
در برهههای مختلف زندگی شما مجبور میشوید دست به انتخاب بزنید. زندگی بشری طوری است که هیچوقت کامل نیست و شما هرگز نمیتوانید انتخابهایی داشته باشید که بی کم و کاست بوده و بهقولمعروف مو لای درزش نرود. در تمام زندگی باید پذیرفت که هیچچیز را نمیتوان رایگان به دست آورد. اما اگر انتخاب آگاهانه صورت بگیرد، میتوان روی پرداخت هزینههای معقول آن حساب کرد. گاهی اوقات انتخابهای ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینههایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آنها ناتوان احساس میکند. مثلاً اگر نتوانید با رئیستان در مورد زمان تحویل پروژه وارد مذاکره شوید و تمام اوامر او را اطاعت کنید، ممکن است بعد از گذشت زمان کوتاهی دچار فرسودگی شغلی، احساس منفی نسبت به خود یا افسردگی شوید. یا اگر با زورگویی از فرزند نوجوانتان بخواهید که طبق میل و سلیقهٔ شما لباس بپوشد، ممکن است او را از خود دور کرده و زمینه را برای ارتباط او با دوستان ناخلفش را هموارتر کرده باشید. اما زمانی که با طرف مقابل وارد مذاکره شوید، شرایط و خواستههای او را در نظر بگیرید و به دنبال پیدا کردن راهحلهای جدید باشید، میتوانید انتخابهایی کنید که کمترین هزینهٔ ممکن را در برداشته باشد. درهرحال باید بپذیرید که انتخاب بدون هزینه در زندگی بشری وجود ندارد. بنابراین برای اینکه طرف مقابل به خواستههای شما عمل کند، باید برای برطرف کردن نیازهای او گامهای عملی مهمی بردارید.
زمانی که در هنگام تصمیمگیری ضمن احترام به حقوق خود، به خواستههای طرف مقابل هم احترام بگذارید، میتوانید امیدوار باشید که دریچههای جدیدی برای ادامهی ارتباط با طرف مقابل به روی شما گشوده شود. در این فضای جدید مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل میتوان به رشد، بالندگی پیشرفت و رضایت خاطر دو طرف امیدوار بود. در این شرایط هر دو طرف از اینکه به خواستههای خود رسیدهاند، خوشحال بوده و بنابراین برای کمک بهطرف مقابل پیشقدم خواهند بود. پس مذاکرهٔ اصولی ممکن است فواید فزایندهای بیش ازآنچه دو طرف انتظارش را داشتند، برایشان به ارمغان بیاورد.
مدیرعامل شرکت پست با اشاره به حضور پستهای بینالمللی در ایران گفت: پست DHL و آرامکس در ایران فعال هستند، اما فعالیت پست TNT بعد از فروش سهام به پست آمریکایی فدکس از 8 ماه پیش متوقف شده است.
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
امام علی علیه السلام مذاکرات و گفتگوهای سیاسی را بر هر کار دیگری مقدم می داشت و تلاش می نمود تا با مناظره و تبادل نظر، نتیجه بگیرد. در نهج البلاغه گفتگوهای مختلفی که امام (علیه السلام) و یارانش قبل از جنگ انجام می دادند و همچنین نامه ها و افرادی که امام (علیه السلام) برای اجتماع با دشمن و تلاش برای بازگرداندن او می فرستاد، آمده اســت که از مطالعه آنها مشخص میشود سستی مذاکرات در جنگهای آن حضرت علیه السلام بدلیل سرسختی و غرور دشمن او بود.
مذاکرات امام (علیه السلام) برای اتمام حجت و عذر آوری بود، گرچه امام (علیه السلام) از قبل می دانست که دشمن تسلیم حق نبوده و به راه نخواهد آمد و زمینه ای جز جنگ وجود ندارد. آن حضرت هنگامی که در ربذة بود و می خواست خود را به اصحاب جمل برساند، ولی به آنها دست نیافت و آنها به عراق رفته بودند، فرمود: «بخدا قسم این کار را پشت و رو کردم و هر طرف آن را نگریستم و هیچ چاره ای جز جنگ با این قوم نیافتم یا آنکه به آنچه خدا بر پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله نازل کرده کافر شوم.»
امام علیه السلام کسی را که به گفتگو و مذاکره ایمان و عقیده ندارد، و نتیجه گفتگو با او منفی اســت، رها می کند و با کسی به گفتگو می نشیند که احتمال می رود مذاکره با او به نتیجه ای مثبت برسد.
و همین معنی را پیش از جنگ با معاویه و اصحابش در شام فرمود: «من این امر را زیر و رو کردم و چنان به آن مشغول شدم که خواب را از چشم من ربود. ولی دیدم راهی جز جنگ با اینها و یا کفر به آنچه محمد صلی الله علیه و آله آورده اســت ندارم و علاج جنگ برای من آسانتر بود از علاج عِقاب، و مرگهای دنیا از مرگهای آخرت سبکتر اســت.»
و هنگامی که امور گره خورد و روزگار سخت شد و دشمن همه راه های گفتگو را بست و اقدام به جنگ کرد، آن حضرت (علیه السلام) به یکی از سپاهیانش، قرآنی می دهد تا دشمن را به حکم آن دعوت کند ولی او را می کشند. این مطلب در هر سه جنگ آن حضرت (علیه السلام) اتفاق افتاد.
نصوصی که امام علی علیه السلام در آن به مذاکره با دشمن پرداخته در نهج البلاغه بسیار اســت، شناخت شیوه و روش مذاکرات امام (علیه السلام) با دشمن میتواند چراغ راه دولتمردان امروز باشد. در این مسیر شناخت های اولیه مهم اســت از جمله:
- زمان مذاکرات.
- شناخت دشمنی که با او گفتگو می شود یا او آغاز به مذاکره می کند.
- چگونگی مذاکرات
- الگوی مذاکرات
با نگاهی به مذاکره امام پیش از وقوع جنگ جمل میتوان دستورالعملی برای مذاکره با دشمن استخراج نمود؛ امام (علیه السلام) عبدالله بن عباس را پیش از وقوع جنگ به سراغ زبیر فرستاده تا او را به اطاعت از امام (علیه السلام) برگرداند و فرمود:
«با طلحه دیدار مکن، چه اگر او را ملاقات کنی، او را چون گاوی با شاخهای به پشت پیچیده می بینی. او بر شتری سرکش سوار می گردد و می گوید این شتر، رام اســت. اما زبیر را ملاقات کن که سرشت او نرمتر اســت. پس به او بگو پسر دائی تو می گوید، در حجاز مرا شناختی و در عراق مرا انکار می کنی، آیا چه دیدی که رو برگرداندی؟
امیرالمومنین علی (علیه السلام) اهل مذاکره بود ولی در مذاکره با دشمن یا همان کافر و ظالم، مهم این اســت که مذاکره کننده ی مسلمان یا دولت اسلامی، اول خودش و اهدافش و موقعیت اش را خوب بشناسد.
از این سخن استفاده می شود که:
- امام (علیه السلام) نماینده ای توانا (عبدالله بن عباس ) را برای مذاکره می فرستد.
- کسی را که به گفتگو و مذاکره ایمان و عقیده ندارد، و نتیجه گفتگو با او منفی اســت، رها می کند و با کسی به گفتگو می نشیند که احتمال می رود مذاکره با او به نتیجه ای مثبت برسد.
- در مذاکره از کنایه و اشاره استفاده می کند نه از تصریحات تا آن که دشمن را تحریک نکند، این روش بر جریان مذاکرات تاثیر می گذارد.
- از طرف مقابل دلیل مخالفت و اختلاف و عدم پذیرش خود را سئوال می کند.
- اقامه دلیل و آوردن حجت و احتجاج با دشمن برای قانع نمودن او.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) اهل مذاکره بود ولی در مذاکره با دشمن یا همان کافر و ظالم، مهم این اســت که مذاکره کننده مسلمان یا دولت اسلامی، اول خودش و اهدافش و موقعیت اش را خوب بشناسد، دوم دشمن ، اهداف، موقعیت و تاکتیک هایش را با بصیرت و دورنگری بشناسد، سوم اهداف مذاکره را بشناسد، چهارم ببیند چه امتیازی را برای اخذ چه امتیازی می دهد و در گفت وگو با دشمن سود و زیان ملت مسلمان را در نظر بگیرد.
منابع:
- نهج البلاغه خطبه 54 و 31
-نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه ج 1، ص 268
-تاریخ طبری، ج 4، ص 101
در هر شرایطی مذاکره میتواند ترس برانگیز باشد، افراد موفق همیشه خود را برای مذاکرات آماده میکنند پس شما نیز سعی کنید قبل از شروع مذاکره بعدی خود آمادگی کامل داشته باشید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ تد لئونهارت (مشاور و مدیرعامل شرکت طراحی Leonhardt Group) همیشه قبل از ملاقات با یک مشتری بزرگ با احساس ترس مواجه میشد. مهم نبود که حتی صاحب یک شرکت طراحی بزرگ با مشتریان بزرگی مثل بوئینگ و چارلز شواب با 10 میلیون دلار درآمد سالانه باشد. مذاکره با یک مشتری جدید همیشه همین احساس ناامنی را برای وی به وجود آورده اســت.
لئونهارت همیشه قبل از چنین جلساتی خود را در دستشویی پنهان کرده و در را روی خودش قفل میکرد و لیستی از پروژههای موفقی که به ثمر رسانده بود، جوایزی که گرفته بود و سایر موفقیتهایش را روی تکه کاغذ چرک نویسی مینوشت. او میگوید: «من هر هفته دو تا سه لیست را مینوشتم و آنها هیچوقت تغییر نمیکردند. من هیچگاه نیاز نداشتم که آنها را بخوانم ولی ساختن لیست و قرار دادن آنها در جیب کتم به من در مورد هر چیز استرسزایی آرامش میداد.»
و این به لئونهارت اعتماد به نفس انجام کاری را میداد که بسیاری از بزرگترین و خلاقترین افراد نیز از انجام آن ترس داشتند: مذاکره.
امروز او به افراد خلاق آموزش میدهد که چگونه مذاکرهکنندگان بهتری باشند و این تمرکز اصلی اوست و در این زمینه کتاب نوشته، مشاوره میدهد و یک درس آنلاین جدید ارائه میدهد که بر این موضوع تمرکز دارد:
همان خصوصیاتی که به افراد خلاق در رسیدن به ایدههای جدید کمک میکند آنها را به مذاکره کنندگانی بد تبدیل میکند.
او میگوید: «برای حدود 10 سال من به شرکتهای خلاق مشاوره دادهام ولی هر روز بیشتر با افراد پیچیده ای مواجه میشوم که صاحب شرکتهایی با 50 تا 100 پرسنل با قدرت مذاکره بسیار پایین هستند.»
چرا اینچنین اســت؟ به صورت ذاتی، همان خصوصیاتی که افراد خلاق را در رسیدن به ایدههای جدید عالی میسازد همانها آنها را به مذاکره کنندگانی ضعیف مبدل میکند.
یک ضعف شایع افراد خلاق سندرم دو گانگی اســت…. آن صدای آزار دهندهای که در گوشتان زمزمه میکند فارغ از هر گونه موفقیتی که کسب کردهاید یک دروغ بزرگ بیشتر نیستید.
کار خلاقانه نیازمند میزان مناسبی حساسیت اســت. شما میخواهید کارتان افراد را تکان دهد، که این به این معنیست که باید با احساسات آنها تنظیم باشد. ولی سر میز مذاکره همین حساسیت میتواند پاشنه آشیل افراد خلاق باشد. لئونهارت میگوید: «آنها بیش از حد حساس هستند. آنها نمیخواهند سر قیمت چانه بزنند بلکه فقط میخواهند کار را تمام کنند. یاد گرفتن اینکه آنچه نیاز دارید را مطالبه کنید بسیار مهم بوده و کار سختی اســت.»
ولی همچنان این کار میتواند و باید انجام شود. پس از سالهایی که لئونهارت ابتدا خودش با روش مذاکره کردن کلنجار میرفت و سپس کار با مشتریان خلاق برای بالا بردن مهارتهایشان، او به تاکتیکهای بسیار مهمی در مورد مواجهه با ترس از مذاکره و چه متخصص شدن در آن رسیده اســت که در زیر میخوانیم:
هر کاری که بتوانید انجام دهید تا به شما یادآوری کوچکی در مورد ارزشهایی که دارید بکند، از پنهانی به دستشویی رفتن و نوشتن موفقیتهایی که به دست آوردهاید، دوباره خوانی نظرات مثبت مشتریان قبلی تا زمزمه کردن موفقیتهایتان زیر دوش حمام…همه و همه میتوانند اثرات بسزایی به جا بگذارند. با اعتماد به نفس بر سر میز مذاکره آمدن کلید موفقیت اســت ولی ابتدا باید به خودتان اعتقاد داشته باشید.
البته که شما نمیخواهید وقتی صحبت میکنید خسته کننده و تکراری به نظر برسید. تمرین آنچه که میخواهید بگویید با صدای بلند و در مقابل دیگران میتواند به شما کمک کند تا بیشتر احساس اعتماد به نفس کنید. وقتی لئونهارت شرکت طراحیاش را راهاندازی کرد از تیمش خواست پیش از ارائهای که در پیش داشتند حرفهایشان را تمرین کنند. او میگوید: «تمرین کلماتی که قرار اســت گفته شوند استرس همه از جمله خودم را کم میکند.»
حدود حقوق یک شخص هم پست شما در شهرتان چقدر اســت؟ این اطلاعات با اندکی جستجو در اینترنت قابل دریافت اســت. وقتی شما با اطلاعات لازم مسلح شده باشید میتوانید در مورد اعداد مطمئن باشید. لئونهارت میگوید: «وقتی بدانید که محدوده کجاست، همیشه باید فرض کنید که طرف مقابل نیز میداند. پس کمیبیشتر از حد بالای محدوده را درخواست و خیال خود را راحت کنید.»
چطور خیالتان راحت باشد؟ شماره 1 را دوباره بخوانید.
افراد خلاق عاشق کارشان هستند. کار مهمترین چیز اســت. همه میدانیم. ولی همچنانکه کار شما میتواند بسیار شخصی به نظر برسد نباید مذاکره کردن بر سر آن احساس گناه به شما بدهد. و همچنین نباید این کار به شما حس چانه زدن بدهد. در حقیقت مهمترین تاکتیکی که شما میتوانید در مذاکره از آن استفاده کنید استفاده از خلاقیت خود برای تحت تأثیر قرار دادن مشتریان احتمالی اســت.
این یعنی در حالی به سر میز مذاکره بروید که آماده نشان دادن این نکته به مشتریتان هستید که ایدههای شما دقیقاً همان چیزی اســت که او نیاز دارد. این یعنی پرسیدن تعداد زیادی سؤال در مورد خواست و نیاز آنها و تحت تأثیر قرار دادن آنها با چشماندازی که از روش رسیدنتان به این خواستها برایشان ترسیم خواهید کرد.
لئونهارت میگوید: «مطمئن شوید آنها میفهمند که چه کاری برای آنها انجام خواهید داد و سپس این کار را با تحت تأثیر قرار دادن آنها و نه با اضافه کردن ستونهای جدیدی از اعداد انجام دهید.»
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۳