zoomit.ir - منیره پور مظاهری: ثروتمندان در مقایسه با انسانهای دیگر تفاوت چشمگیری ندارند. شاید بتوان گفت که آنها جسارتِ بیشتر یا ترسِ کمتری دارند. آنها تصمیماتی میگیرند که شاید برای ما کماهمیت، سخت یا غیر ممکن باشد. اما تحقیقات نشان میدهد که این تصمیمات نقشی اساسی در موفقیت، رسیدن به ثروت و خرسندی از زندگی دارد. اگر دوست دارید با تصمیمات عادی ولی مهمِ میلیونرها آشنا شوید، این مطلب را از دست ندهید.
تقریبا تمام مردم میتوانند ثروتمند شوند و این کار معمولا از عقاید، افکار و انتخابهای انسان سرچشمه میگیرد. در اینجا به ۱۸ تصمیمی که افراد ثروتمند به سادگی و روزانه میگیرند، آشنا میشوید. با دنبال کردن این انتخابها میتوانید به ثروتمند شدن نزدیکتر شوید.
هارو اکر در کتاب "اسرار ذهن میلیونر" میگوید که افراد ثروتمند زندگی خود را انتخاب میکنند در حالی که باقی افراد گمان میکنند زندگی چیزی اسـت که برای آنها اتفاق میافتد و نمیتوان دخالتی در آن برای تغییر داشت.
شما باید وضعیت مالی خود را تحت کنترل بگیرید. باید از این موضوع آگاه باشید تنها کسی که شما را به سوی پیروزی یا شکست پیش میراند خودِ شما هستید. ناخودآگاه یا آگاهانه، همه چیز به دست شما اسـت.
اگر فردِ مورد نظر شما نیستید، پس آن شخص چه کسی اسـت؟ ثروتمندان اینگونه فکر میکنند، اریک میگوید که تفکر بزرگ و اقدامات بزرگ منجر به داشتن پول و هدف میشود.
اکثر مردم انتخاب میکنند که بازیهایی کوچک داشته باشند، دلیل چیست؟ آنها از شکست وحشت دارند و از موفقیت واهمهای بیشتر.
سیبولد مینویسد که انتظار درآمدی بیشتر را داشته باشید، برای این کار نیاز اسـت که فکری بزرگ داشته باشید، ۱۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار دلار، یا حتی ۱ میلیون دلار.
این افراد بیشتر از آنکه بخواهند ثروتمند باشند، تلاش میکنند که به ثروت دست یابند.
اکر میگوید که رسیدن به ثروت نیاز به تمرکز، جرات، دانش، تخصص، تلاش ۱۰۰ درصدی، اعتقاد و امید بسیار و البته طرز فکری ثروتمندانه دارد. اگر شما کاملا و به طور حقیقی تلاشی برای ثروت نکردهاید، شانسی هم نخواهید داشت.
انسانهای ثروتمند تمام تلاش خود را برای رسیدن به ثروت میکنند، آنها اهدافی دقیق و دیدی روشن به آینده دارند.
دلیل اصلی که مردم به خواستههایشان نمیرسند این اسـت که آنها نمیدانند دقیقا چه چیزی را میخواهند، میلیونرها میدانند که ثروت را میخواهند و در این خواسته هیچ تردیدی را راه نمیدهند، تا جایی که قانونی و اخلاقی اسـت، آنها هر کاری میکنند تا به ثروت برسند.
توماس کولی، فردی که ۵ سال زمان برای تحقیق در عادات میلیونرهای خودساخته صرف کرده اسـت این نتیجه را به دست آورد که حدود ۷۸ درصد از انسانهای توانگر هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش میکنند. ورزشهای هوازی مانند دویدن، دوی آهسته، پیادهروی و دوچرخهسواری بهترین گزینهها اسـت.
اینگونه ورزشها نه تنها برای بدن، بلکه برای مغز هم مفید هستند. کولی در کتاب خود با نام "عادات خود را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند"، مینویسد که ورزش، یاختههای عصبی (سلولهای مغز) را در مغز رشد میدهد. ورزش همچنین تولید گلوکز در بدن را افزایش میدهد، گلوکز غذای مغز اسـت. هرچه بیشتر به مغز خود غذا برسانید، مغز شما رشدِ بیشتری خواهد داشت و باهوشتر خواهید بود.
بیشتر از تمرکز روی موانع، یعنی کاری که اکثر مردم میکنند، ثروتمندان از فرصتها استفاده کرده و آنها را تبدیل به سرمایه میکنند.
اکر مینویسد که افراد غنی رشد پنهانی را میبینند و مردم فقیر، ضرر پنهانی را، ثروتمندان روی پاداشها و مردم مستمند بر روی خطرها تمرکز میکنند.
همه ما تمایل داریم که با جامعه تطبیق داشته باشیم، بخشی از جامعه باشیم و با دیگران ترکیب شویم و تقریبا هیچکاری برای برجسته بودن در میان یک جمعیت انجام نمیدهیم. کورلی مینویسد که شکست در جدا شدن از عمده مردم و گروه، دلیل عدم موفقیت بسیاری از مردم اسـت.
مردم موفق گروهِ خود را ایجاد کرده و مردم را در آن وارد میکنند. کورلی ادامه میدهد اگر میخواهید خود را از بقیه مردم جدا کنید، گروهِ خود را بسازید و دیگران را به آن اضافه کنید.
این افراد ارتباط زیادی با ثروتمندانی چون خود یا غنیتر دارند. انسانهای موفق به افرادِ موفقِ دیگر مینگرند تا خود را تشویق کنند.
اکر مینویسد آنها به انسانهای موفقِ دیگر به چشمِ الگو نگاه میکنند تا بتوانند از آنها یاد بگیرند. آنها به خود میگویند که اگر دیگران میتوانند این کار را انجام دهند، من هم میتوانم. به جای حسادت کردن به ثروتمندان باید از آنها قدردان بود که مانند یک الگو برای رسیدن به موفقیت هستند.
او میگوید که سریعترین و آسانترین راه برای رسیدن به ثروت و قدرت این اسـت که یاد بگیریم چگونه ثروتمندان، کسانی که پول و قدرت دارند، بازی میکنند.
اکر میگوید که ثروتمندان برای برد بازی میکنند، در حالی که دیگران تنها بازی میکنند تا نبازند. هدفی که ثروتمندان واقعی دارند این اسـت که آنها میخواهند به ثروت عظیم و فراوانی برسند، انسانهای معمولی فقط پول میخواهند اما توانگران تنها مقداری ثروت نمیخوهند، بلکه مقدار زیادی از آن را میطلبند.
اگر هدف شما رسیدن به راحتی، از سادهترین راه ممکن اسـت، یا میخواهید پول کافی برای گذران ساده زندگی داشته باشید، پس هرگز به ثروت نمیرسید.
اکر میگوید اگر تنها به دنبال درآمد کافی برای پرداخت قبوض خود هستید، پس همانقدر پول به دست خواهید آورد نه حتی ذرهای بیشتر.
او میگوید راز موفقیت این نیست که از خلاص شدن از مشکلات فرار کنیم، بلکه این اسـت که آنقدر قوی باشید که هر مشکلی را کوچک ببینید.
جاده ثروت پر از دام و چاله اسـت و دقیقا به همین دلیل بسیاری از مردم از آن راه نمیروند. آنها عذابها، دردسرها و مسئولیتها را دوست ندارند. به طور خلاصه، مشکلات را نمیخواهند.
بیشتر از تمرکز کردن یا توجه به مشکلات، انسانهای موفق بر روی اهداف خود متمرکز میشوند.
سیبولد میگوید تصورِ طبقه متوسط از انسانهای مرفه، فردی اسـت که تمام وقت کار میکند. اما راهبردِ زیرکانه میلیونرها این اسـت که کاری را که دوست دارند انجام میدهند و راهی برای کسبِ درآمد از آن پیدا میکنند.
از سویی دیگر افراد طبقه متوسط شغلی را انتخاب میکنند که به آن علاقه ندارند، زیرا به پول احتیاج دارند. آنها در مدرسه، دانشگاه و جامعه یاد گرفتهاند که رسیدن به ثروت نیازمند تلاش ذهنی و فیزیکی فراوان اسـت.
میلیونرها انتخاب میکنند که از پولِ دیگران استفاده کنند
مخربترین تفکر طبقه متوسط این اسـت که شما نیاز به پول دارید تا از طریق آن پول به دست آورید. اما حقیقت این اسـت که شما نیاز به ایدههایی بزرگ دارید تا به واسطه آنها مشکلات را حل کرده و به پول برسید. با اینکار مانند یک آهنربا پول را جذب خواهید کرد.
اکر مینویسد که اندازهگیری صحیح مقدار ثروت، ارزش خالص اسـت نه میزان درآمد.
ارزش خالص، ارزش مالی هر چیزی اسـت که شما دارید و میزان نهایی ثروت شما اسـت و هر زمان که نیاز باشد میتوانید در زمان کمی آن را به پول نقد تبدیل کنید.
هیچ ایرادی ندارد که شما یک چکِ ثابت به طور مرتب دریافت کنید، اما زمانی مشکل به وجود میآید که این مقدار دریافتی با تواناییهای شما در به دست آوردن پول مغایرت داشته باشد.
ثروتمندترین افراد هرگز یک سقف درآمد ندارند یا بنا به زمانی که برای کار میگذارند، دریافت نمیکنند.
ثروتمندان ترجیح میدهند بنا به نتیجهای که رقم میزنند دریافت کنند. اکر مینویسد که افراد میلیونر معمولا صاحب کسب و کار خود هستند و ترجیح میدهند از سود خود، درآمد داشته باشند. آنها بر طبق درصد سهام خود پول دریافت میکنند. افراد ثروتمند سهام و تقسیم سود را به حقوق ماهیانه ترجیح میدهند.
میلیونرها از مردم فقیر باهوشتر نیستند، آنها فقط با دیگر افراد تفاوت دارند و برخوردشان با پول متفاوت اسـت. بزرگترین تفاوت بین موفقیت مالی و شکستمالی، نحوه مدیریت پول اسـت. راه ساده اسـت، برای تصاحب پول باید آن را مدیریت کرد.
ولی افراد متوسط پول خود را مدیریت نمیکنند چرا که اعتقاد دارند پولِ زیادی ندارند که نیاز به مدیریت داشته باشد. تا زمانی که نشان ندهید آنچه را که به دست میآورید را میتوانید مدیریت کنید، مقدارِ بیشتری دریافت نخواهید کرد. عادتِ مدیریتِ پول شما مهمتر از میزانِ پولی اسـت که دارید.
سیبولد مینویسد که در خانه یک فرد ثروتمند قدم بردارید و اولین و شاخصترین موردی که مشاهده میکنید، کتابخانهای بزرگ از کتابهایی اسـت که به آنها یاد داده چگونه رشد کرده و به موفقیت دست یابند.
میلیونرها یاد میگیرند که چگونه ثروتمند شدن را از کسانی که از آنها موفقتر و پولدارتر هستند، فرا بگیرند.
هر انسان موفقی یک روز یک بدبخت بوده اسـت. هیچ کس از بدو تولد یک نابغه اقتصادی نبوده اسـت، همه ثروتمندان یاد گرفتهاند که چگونه بازی پول را ببرند و شما هم میتوانید. ثروتمند شدن یک مهارت دستیافتنی اسـت.
کمک کردن به افرادی که به دنبال موفقیت هستند، باعث میشود تا گامی به سوی موفقیت و دستیابی به آرزوهای خود بردارید.
کورلی مینویسد هیچ کس بدون داشتن گروهی که اندیشه موفقیت در سر دارد، به کامیابی نمیرسد. بهترین راه برای تشکیل گروهی اینچنینی، کمک به انسانهایی اسـت که در جستجوی موفقیت هستند.
او میگوید نیازی نیست که به همه کمک کنید، بلکه تنها به افرادی که به دنبال هدف هستند، مثبت اندیشند، موفقیت را میجویند و بلندپرواز هستند، کمک کنید.
بر طبق مطالعه کورلی، نزدیک به ۵۰ درصد از میلیونرهای خودساخته، حداقل ۳ ساعت زودتر از زمانی که کارِ آنها شروع میشود، از خواب برمیخیزند.
این کار روشی مناسب برای مدیریت برنامههای روزانه و جبرانِ کمبود وقت اسـت، مثل جلسهای که زمان زیادی به طول انجامد، ترافیک بیش از حد یا رسیدگی به کودک بیمارتان.
این مشکلات ناخواسته باعث میشود که از لحاظ زمانی نگران شده و تحت فشار عصبی قرار بگیریم. این فشار میتواند وارد ناخودآگاه ما شده و در نهایت ما را به این باور برساند که کنترلی روی زندگی خود نداریم. از خواب برخاستن در ساعت پنج صبح، برای شروع به انجام سه وظیفهای که باید در آن روز انجام دهید، میتواند حس کنترل زندگی را دوباره به شما بازگرداند. این کار به نوعی به شما اعتماد به نفس میدهد و حس میکنید که هدایت زندگیتان در دستان شما اسـت.
قدرت، راز موفقیت اسـت. سیبولد مینویسد که هر سرمایهگذاری ممکن اسـت در مواردی پولِ خود را از دست دهد. اما این مهم نیست چرا که انسانهای توانگر میدانند که در صورت بروز هر گونه اتفاقی، آنها باز هم بیشتر پول به دست میآورند.
ولی مردم طبقه متوسط در مورد پول بسیار محتاطانه عمل میکنند. گروهی بیدار میمانند تا نگران چیزهایی باشند که ممکن اسـت از دست بدهند، و گروهی دیگر از تصور رویاهای امکانپذیر خود نمیتوانند بخوابند.
تلویزیونهای هوشمند هم ویروس میگیرند
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۹
تلویزیونهای هوشمند در اساس ایدهی بسیار خوبی هستند اما اینکه تلویزیونها امروزه هوشمند شدهاند و سیستم عامل دارند، آنها را به ویروس هم آسیبپذیر کرده است. به تازگی یک تلویزیون هوشمند ویروس گرفته و از کار افتاده است.
همانطور که میتوانید در تصویر ببینید، ویروسی که به تلویزیون حمله کرده، در اصل یک باجافزار یا همان Ransomware است. هکرها برای آنلاک کردن تلویزیون مورد نظر، ۵۰۰ دلار درخواست کردهاند. این پیغام، شبیه به یک بیانیهی FBI طراحی شده است که در آن گفته میشود شما مشغول انجام کاری غیرقانونی بودهاید و باید ۵۰۰ دلار پرداخت کنید.
با توجه به اینکه این تلویزیون، مجهز به گوگل پلی استور بوده، صاحب آن از این فروشگاه گوگل، اقدام به دانلود یک اپ برای تماشای رایگان فیلم میکند. وسط فیلم، تلویزیون هنگ میکند و از آن پس، با این صفحه مواجه میشوند.
صاحب تلویزیون هک شده میگوید که برای پرداخت سرویس از سوی شرکت الجی، باید ۳۴۰ دلار بپردازد.
مرجع : مجله دیجی کالا
کامبیز درمبخش، کاریکاتوریستِ پیشکسوت در گفتوگو با دوچرخه:
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - محمد سرابی:
هر هنر یک بخش تکنیکی و یک بخش ایده دارد، اما میگویند کسی که خلاقیتش را پرورش نداده باشد، بعد از مدت کوتاهی یا به تقلید از کارهای دیگران میپردازد و یا کارهای قبلی خودش را تکرار میکند.
کاریکاتور هم یکی از هنرهایی است که کاملاً به خلاقیت بستگی دارد.
«کامبیز درمبخش» از نوجوانی کشیدن کاریکاتور را بهصورت حرفهای شروع کرده است و الآن بیش از 60 سال است که این کار را ادامه میدهد. او که همین امسال پنج نمایشگاه انفرادی دارد و با نشریات گوناگونی همکاری میکند، هفتهنامهی دوچرخه را هم میشناسد و پیش از این، بعضی از آثارش را برای چاپ در صفحهی اول در اختیار این نشریه قرار داده است.
در یک روز پاییزی، در کافهای پای صحبتهای این هنرمند با تجربه مینشینیم. همان وقت هم قلمی در دست دارد و تعدادی ورق سفید زیر دست، که روی آنها طرحهایی کشیده است.
اولین کاریکاتور من در ماهنامهی ارتش چاپ شد که پدرم سردبیر آن بود. اثری که در آن دو تا گروهبان بودند. درجهی گروهبان ارتشی سهتا علامت 8 و درجهی گروهبان شهربانی سهتا علامت 7 داشت و هرچند هردو گروهبان بودند، گروهبان ارتشی میگفت چون من سهتا 8 دارم و تو سهتا 7، پس تو باید به من احترام بگذاری! اولین کاریکاتور خاطرهی خوبی داشت، چون هم اسمم همراه آن چاپ شد و هم بابتش پول گرفتم.
کاریکاتور بعدیام دربارهی یک شخصیت رایج در آن زمان بود که ژیگولو نام داشت و در کاریکاتورهای دیگر هم دیده میشد. نمادی از مردهای جوانی بود که دنبال مدهای عجیب و غریب هستند.
آنموقع یک مدلِ مو مد شده بود که از جلوی سر بالا میآمد. چون موهای یک بازیگر آمریکایی به اسم «کورنل وایت» این شکلی بود، این مدل مو هم به اسم کورنلی معروف شد.
پسرها شبها موهایشان را با دستمال میبستند تا همانطور سربالا بماند. من یک ماشین فولکسواگن کشیدم که راننده موهایش را مدل کورنلی درست کرده و موهایش آنقدر بلند بود که پنجرهی سقف را باز کرده و آنها را بیرون گذاشته بود.
بعد برای اینکه باد موهایش را به هم نریزد با یک نخ آنها را به آنتن بسته بود. این کاریکاتور در مجلهی اطلاعات هفتگی چاپ
شد.
از 11، 12سالگی نقاشی میکشیدم و نقاشیهایم را میفروختم. آن موقع گردشگرها عکسهایی که زندگی در ایران را نشان میداد میخریدند. این نقاشیها مشتریهای دیگری هم داشت؛ کسانی که نقاشیهایی شبیه مینیاتور یا تختجمشید و تصاویری از این قبیل میخواستند.
اتفاقاً یک نقاش ارمنی بود که از مردم عادی و زندگی روزمرهشان، نقاشی میکشید. نقاشیهایی از مردم توی بازار؛ مانند مردی که قالیچهای روی دوشش گذاشته بود، پیرزنی که مرغ و خروس داشت یا جگرکیای که منقلش را باد میزد. من هم کشیدن این تصاویر را یاد گرفته بودم و از روی هر کدام 50 تا عین هم میکشیدم.
راستش را بخواهید رج میزدم. یکبار رنگ آبی درست میکردم و 50 پیراهن را رنگ میکردم، بعد 50 کلاه را رنگ قهوهای میزدم و.... یاد گرفته بودم چهطور در تعداد زیاد نقاشی کنم. هر کدام را پنج تومان به مغازهدارها میفروختم که خب آنها با قیمت خیلی بالاتری به مشتریها میفروختند.
بله، هر روز و همیشه کاغذ و قلم همراهم دارم. اگر نداشته باشم، میروم و از نزدیکترین جایی که میشود میخرم.
افسردگی و کار نکردن خطرناکترین چیز برای هنرمندها در تمام رشتهها است. اگر بهترین گیتاریست هم مدتی کارنکند دستش دیگر آمادهی گرفتن سیمها نیست و باید مدتی تمرین کند تا به شرایط قبلی برگردد.
من از همان جوانی فهمیدم که نمیتوانم کارِ کارمندی را انتخاب کنم، اما همین کار کاریکاتور را دائم ادامه دادم و هیچوقت قطعش نکردم. همین هم باعث شده است که در 75 سالگی موقع کشیدن خطهای کاریکاتور دستم نمیلرزد.
خلاقیت به تداوم کار بستگی دارد. خلاقیت بعداً به وجود نمیآید؛ آدمها خلاق به دنیا میآیند.
یعنی خلاقیت در وجود بعضی هست و در وجود بعضی دیگر نیست؛ مثل موتزارت یا پیکاسو. تعدادی آدم خوششانس هم هستند که میتوانند خلاقیت خود را با دیگران تقسیم کنند. حیف است که برای خودشان نگه دارند.
بعضی وقتها هم نشاندادن خلاقیت خرج دارد؛ مثل کسی که میخواهد کار سینما انجام دهد، ولی کاری که من انجام میدهم فقط قلم و کاغذ و حداکثر مقداری رنگ و قلممو لازم دارد که ابزار سادهای برای هنر است.
کودکی کامبیز درمبخش
خلاقیت یاددادنی نیست، یاد گرفتنی است. نباید ناامید شد و باید به کوشش ادامه داد. در همین رشتهی کاریکاتور، پرورش خلاقیت فرمولهایی دارد که من به مرور زمان آنها را یادگرفتهام و در کارگاهها به کسانی که میخواهند بیاموزند یاد میدهم، اما اینکه چهقدر از آنها استفاده کنند و یاد بگیرند به خودشان بستگی دارد.
الآن جوانهایی هستند که استعداد زیادی دارند و از نظر تکنیکی دستشان خیلی ماهر است. در حال حاضر در ایران هزار کاریکاتوریست داریم که 10نفرشان در سطح بینالمللی مطرحند.
بعضی از آموزشها خلاقیت را میکُشد؛ مخصوصاً در سن پایین. بچههایی هستند که خیلی خوب نقاشی میکنند یا کاردستی درست میکنند، اما پدر و مادر دنبال استادی میگردند که به او آموزش رسمی بدهد، ولی آن استاد، بچه را شکل خودش میکند.
در نتیجه بچه کارهای خودش را کنار میگذارد و دچار سردرگمی میشود. خلاقیتی که داشت هم در قالبهای دیگر محدود میشود. البته اگر به سن بالا برسد میتواند استاد داشته باشد.
الآن که رسانههای الکترونیکی و اینترنتی اینقدر زیاد شدهاند، میشود از همین راه اطلاعات و آموزشهای زیادی بهدست آورد. گاهی تمام چیزهایی که قبلاً یک استاد در مدت یک سال به شاگردانش یاد میداد در یک ماه یا کمتر به دست میآید.
وقتی میشود اینهمه آموزش را از راه اینترنت دریافت کرد، دیگر لازم نیست وقت و هزینه صرف کلاسهای آموزشی کرد. خود من در 16سالگی کاریکاتورهایم در روزنامهها چاپ میشد ولی گفتند که باید آموزش رسمی ببینی.
من هم به هنرستان هنرهای زیبا رفتم. بعد آنجا به مدت یک سال میگفتند که باید از کوزه و بطری و لیوان طرح بکشیم و سایه بزنیم. البته این روش فقط مخصوص ایران نیست و در تمام دنیا نقاشی را به همین روش آموزش میدهند.
یک بار طرحی با همین موضوع کشیدم که در آن درون ذهن یک بچه، سیمهای رنگی شاد و درهم پیچیدهای قرار داشت و در مقابل درون ذهن بزرگترها سیمهای زنگ زده بود. بچهها امروز وارد دنیای جدیدی شدهاند و آگاهی زیادی از جهان دارند.
عکسها: مهبد فروزان
اسم نداشت، اما از مدتی قبل اسمش را گذاشتهام عمو کامبیز. خیلی از هنرمندها در آثارشان نشانههایی دارند که مثل امضای آنها است. مثل سبیل و لباسهای چارلی چاپلین که نشانهی او بود.
گاهی وقتها ایدهها را کاملاً میکشم و کار را تمام میکنم. گاهی هم یک «پیشطرح» میکشم و نگه میدارم تا موقعی که دوباره سراغش بروم. گاهی هم توی ذهن میماند.
جالب اینکه گاهی یک ایدهی خیلی خوب دارم، ولی وقتی پیادهاش میکنم میبینم زیاد هم چیز خوبی نشد. ایدهها دائم بهوجود میآیند، حتی توی خواب هم ممکن است یک ایده به سراغ شما بیاید.
بهترین جایزهای که گرفتهام جایزهی روزنامهی«یومیوری شیمبون» ژاپن در سال 1988 بود. یومیوری شیمبون که الآن هم چاپ میشود، آن موقع 18 میلیون نسخه تیراژ داشت.
کاریکاتور من تصویر یک نفر بود که ساعتش را به جای اینکه دور مچ دستش بسته شده باشد دور دو تا دستش پیچیده و او را اسیر کرده بود.
طرح جلد ویژهنامهی 9 سالگی دوچرخه
بله، شاید در جای دیگر اینقدر مورد توجه قرار نمیگرفت. از جمله در ایران که مغازهدارها تازه ساعت 9 صبح به زور کرکرهی مغازه را بالا میزنند و روی شیشه هم نوشتهاند از 12 تا یک تعطیل است، ولی 12 تعطیل میکنند تا چهار!
بله، کافهها محل رفتوآمد هنرمندها و کسانی بود که با آنها کار داشتند. البته تعداد کسانی که هنرمند بودند یا ادعای هنر داشتند کم بود. حالا اگر همه بخواهند به کافهها بیایند صندلی کم میآید!
با رایانه نمیتوانم کار کنم و هنوز کار با قلم و کاغذ را ترجیح میدهم. صفحههای مجازی را هم دوستانم اداره میکنند، ولی بعضیها را هم اصلاً نمیشناسم. مثلاً یک صفحه که چهارهزار دنبالکننده هم دارد و نمیدانم دست چه کسی است.
نباید از الآن بهعنوان یک شغل به آن نگاه کنند، زیرا بازارِ کار زیادی ندارد؛ مخصوصاً توی روزنامهها که الآن فروششان خیلی کم شده است. من با نشریات خارجی هم کار میکنم و میبینم که حتی فروش روزنامههای خارجی هم کاهش پیدا کرده است.
دیگر اینکه بعد از یک سال طرح کشیدن، زود به فکر چاپکردن کتاب نیفتند. من در دوران جوانی و زمانی که بهعنوان کاریکاتوریست شناخته شده بودم، تصمیم گرفتم کتاب آثارم را چاپ کنم، ولی 11 سال طول کشید تا این کار بهنتیجه برسد.
من متولد 1321 هستم. دوران کودکی در تهران زندگی میکردیم و به مدرسهی امیراتابک در بهارستان میرفتم که در نزدیکی خانهی ما بود. دورهی متوسطه را هم در دبیرستان ادیب به پایان رساندم. در آن زمان بهارستان به نوعی مرکز علم و هنر ایران بود و میشد آدمهای مشهور را هر روز در خیابان ببینی.
خانهی ما در خیابان چراغ برق بود که به وزارت فرهنگ نزدیک بود. من هرروز از پشتبام خانهمان ساختمان وزارت فرهنگ را میدیدم با آن چنار بزرگ و جغدهایش. حتی کوهها را هم به سادگی میشد دید، برف روی کوهها هم قابل مشاهده بود.
پس از دبیرستان وارد هنرستان هنرهای زیبا شدم. در آن دوران بود که در مجلات معتبر، آثارم چاپ میشد و حقوق خوبی هم داشتم. آن زمان تعداد کاریکاتوریستهای حرفهای از پنج، شش نفر بیشتر نبودند.
بعد از گرفتن دیپلم نقاشی تصمیم به مهاجرت گرفتم و همراه دوستم با اتوبوس به آلمان رفتم که تا آنجا یک هفته در راه بودیم. برای اینکه زبان بلد نبودم با خودم حدود 200 کاریکاتور بدونشرح بردم تا بتوانم آنجا کار کنم. کاریکاتورهای بدون شرح دیگر حد و مرز نمیشناخت.
به این ترتیب وارد مجلات آلمان شدم و در 17، 18 سالگی در بهترین مجلات دنیا کار میکردم. ولی بهخاطر اینکه خدمت سربازی نرفته بودم، سفارت پاسپورتم [گذرنامهام] را تمدید نکرد و ناچار شدم به ایران برگردم. از سوی دیگر در مدت اقامت در آلمان با همسرم آشنا شدم و با او به ایران برگشتم.
پس از 17سال با خانوادهام که در این مدت خانوادهی مادری خود را ندیده بودند به آلمان رفتم. تا قبل از انقلاب من با روزنامهها و مجلههای «آیندگان»، «کیهان» و «زن روز» همکاری میکردم.
بار دومی که به آلمان رفتم 22 سال آنجا ماندم. پس از 22 سال به این نتیجه رسیدم که هنرمند باید در وطنش باشد تا بتواند دربارهی آن بنویسد یا انتقاد کند. این بود که برگشتم و تا امروز مشغول کار هستم.
دانش > فناوری - همشهری آنلاین:
یک شرکت تولیدکننده وسایل الکترونیک مشغول آزمایش استفاده از روبات در بخش خدمات هتل و فرودگاه است. این روباتها از مشتریان انعام هم میگیرند.
به گزارش مهر، شرکت پاناسونیک مشغول آزمایش روبات HOSPI در فرودگاه بینالمللی ناریتا و هتل "آ. ن.آ کراون پلازا" ناریتا است.
جالب آن که این روباتها برای انجام خدمات درخواست انعام میکنند. به این ترتیب شرکت قصد دارد نشان دهد روباتهای آن قابلیت انجام کارهای مختلف را دارند.
این روبات در سال ۲۰۱۳ میلادی رونمایی شد و هدف از ساخت آن تحویل داروها و انجام فعالیتهای دیگر و کمک به کارکنان بیمارستان بود. از آن زمان تاکنون این روبات در بیمارستانهای ژاپن استفاده میشود و البته بسیار ارزان است.
در همین راستا شرکت تولیدکننده قصد دارد قابلیتهای روبات برای انجام فعالیتهای مختلف در بخشهای گوناگون را بیازماید. این در حالی است که جمعیت نیروی کار در ژاپن در حال کاهش است.
این روبات از ۱۸ ژانویه در هتل کروان پلازا به مهمانان بطریهای آب تعارف میکند، از سوی دیگر به زبان انگلیسی ژاپن و چینی زمان حرکت اتوبوسها را اعلام میکنند.
پس آن نیز از ۲۳ تا ۲۷ ژانویه در فرودگاه بینالمللی ناریتا در بخش خدمات فعالیتهایی مانند جمعآوری بشقابهای کثیف در رستوران را انجام میدهد.
تلویزیونهای هوشمند هم ویروس میگیرند
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۹
تلویزیونهای هوشمند در اساس ایدهی بسیار خوبی هستند اما اینکه تلویزیونها امروزه هوشمند شدهاند و سیستم عامل دارند، آنها را به ویروس هم آسیبپذیر کرده است. به تازگی یک تلویزیون هوشمند ویروس گرفته و از کار افتاده است.
همانطور که میتوانید در تصویر ببینید، ویروسی که به تلویزیون حمله کرده، در اصل یک باجافزار یا همان Ransomware است. هکرها برای آنلاک کردن تلویزیون مورد نظر، ۵۰۰ دلار درخواست کردهاند. این پیغام، شبیه به یک بیانیهی FBI طراحی شده است که در آن گفته میشود شما مشغول انجام کاری غیرقانونی بودهاید و باید ۵۰۰ دلار پرداخت کنید.
با توجه به اینکه این تلویزیون، مجهز به گوگل پلی استور بوده، صاحب آن از این فروشگاه گوگل، اقدام به دانلود یک اپ برای تماشای رایگان فیلم میکند. وسط فیلم، تلویزیون هنگ میکند و از آن پس، با این صفحه مواجه میشوند.
صاحب تلویزیون هک شده میگوید که برای پرداخت سرویس از سوی شرکت الجی، باید ۳۴۰ دلار بپردازد.
مرجع : مجله دیجی کالا
به گزارش خبرنگار گروه دانستنیهای خبرگزاری فارس، نتایج حاصل از یک مطالعه جدید نشان داد رانندگان اتومبیلهای BMW و مرسدس بنز به دلیل قرار گرفتن در معرض اشعههای مضر ماورای بنفش (UV) دو برابر بیشتر از دیگر افراد در معرض ابتلا به سرطان قرار میگیرند.
پنجرههای کناری در برخی مدلهای بنز و BMW تنها میتوانند کمتر از 60 درصد اشعههای مضر ماورای بنفش را فیلتر کنند و همین مسئله موجب میشود آنها بیش از دیگر افراد در معرض ابتلا به سرطان چشم قرار بگیرند.
این تحقیق را موسسه چشمپزشکی واچلر در شهر لسآنجلس انجام داد و بر اساس آن 29 دستگاه اتومبیل ساخت 15 شرکت خودروسازی مختلف مورد تحیل قرار گرفتند. در پایان مشخص شد در حالی که شیشه بزرگ جلوی اتومبیلها تا 98 درصد از اشعههای مضر ماورای بنفش را فیلتر میکند، ولی پنجرههای کناری معمولا چنین توانایی را ندارند و به همین خاطر سرنشینان معمولا در معرض این اشعهها قرار میگیرند.
در این بررسی مشخص شد خودروهای لکسوس بهترین شیشههای کناری را برای جلوگیری از انتشار اشعههای ماورای بنفش به داخل شامل میشوند و میزان مقاومت پنجرههای کناری این خودروها در مقابل اشعههای مضر بین 92 تا 96 درصد اسـت.
با این وجود کارشناسان دریافتند مدل 2009 سری خودروهای E550 مرسدس بنز کمترین توان در مقابل اشعههای مضر ماورای بنفش را دارد و فقط میتواند جلوی انتشار 44 درصد آنها را بگیرد.
انتهای پیام /
zoomit.ir - منیره پور مظاهری: ثروتمندان در مقایسه با انسانهای دیگر تفاوت چشمگیری ندارند. شاید بتوان گفت که آنها جسارتِ بیشتر یا ترسِ کمتری دارند. آنها تصمیماتی میگیرند که شاید برای ما کماهمیت، سخت یا غیر ممکن باشد. اما تحقیقات نشان میدهد که این تصمیمات نقشی اساسی در موفقیت، رسیدن به ثروت و خرسندی از زندگی دارد. اگر دوست دارید با تصمیمات عادی ولی مهمِ میلیونرها آشنا شوید، این مطلب را از دست ندهید.
تقریبا تمام مردم میتوانند ثروتمند شوند و این کار معمولا از عقاید، افکار و انتخابهای انسان سرچشمه میگیرد. در اینجا به ۱۸ تصمیمی که افراد ثروتمند به سادگی و روزانه میگیرند، آشنا میشوید. با دنبال کردن این انتخابها میتوانید به ثروتمند شدن نزدیکتر شوید.
هارو اکر در کتاب "اسرار ذهن میلیونر" میگوید که افراد ثروتمند زندگی خود را انتخاب میکنند در حالی که باقی افراد گمان میکنند زندگی چیزی اسـت که برای آنها اتفاق میافتد و نمیتوان دخالتی در آن برای تغییر داشت.
شما باید وضعیت مالی خود را تحت کنترل بگیرید. باید از این موضوع آگاه باشید تنها کسی که شما را به سوی پیروزی یا شکست پیش میراند خودِ شما هستید. ناخودآگاه یا آگاهانه، همه چیز به دست شما اسـت.
اگر فردِ مورد نظر شما نیستید، پس آن شخص چه کسی اسـت؟ ثروتمندان اینگونه فکر میکنند، اریک میگوید که تفکر بزرگ و اقدامات بزرگ منجر به داشتن پول و هدف میشود.
اکثر مردم انتخاب میکنند که بازیهایی کوچک داشته باشند، دلیل چیست؟ آنها از شکست وحشت دارند و از موفقیت واهمهای بیشتر.
سیبولد مینویسد که انتظار درآمدی بیشتر را داشته باشید، برای این کار نیاز اسـت که فکری بزرگ داشته باشید، ۱۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار دلار، یا حتی ۱ میلیون دلار.
این افراد بیشتر از آنکه بخواهند ثروتمند باشند، تلاش میکنند که به ثروت دست یابند.
اکر میگوید که رسیدن به ثروت نیاز به تمرکز، جرات، دانش، تخصص، تلاش ۱۰۰ درصدی، اعتقاد و امید بسیار و البته طرز فکری ثروتمندانه دارد. اگر شما کاملا و به طور حقیقی تلاشی برای ثروت نکردهاید، شانسی هم نخواهید داشت.
انسانهای ثروتمند تمام تلاش خود را برای رسیدن به ثروت میکنند، آنها اهدافی دقیق و دیدی روشن به آینده دارند.
دلیل اصلی که مردم به خواستههایشان نمیرسند این اسـت که آنها نمیدانند دقیقا چه چیزی را میخواهند، میلیونرها میدانند که ثروت را میخواهند و در این خواسته هیچ تردیدی را راه نمیدهند، تا جایی که قانونی و اخلاقی اسـت، آنها هر کاری میکنند تا به ثروت برسند.
توماس کولی، فردی که ۵ سال زمان برای تحقیق در عادات میلیونرهای خودساخته صرف کرده اسـت این نتیجه را به دست آورد که حدود ۷۸ درصد از انسانهای توانگر هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش میکنند. ورزشهای هوازی مانند دویدن، دوی آهسته، پیادهروی و دوچرخهسواری بهترین گزینهها اسـت.
اینگونه ورزشها نه تنها برای بدن، بلکه برای مغز هم مفید هستند. کولی در کتاب خود با نام "عادات خود را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند"، مینویسد که ورزش، یاختههای عصبی (سلولهای مغز) را در مغز رشد میدهد. ورزش همچنین تولید گلوکز در بدن را افزایش میدهد، گلوکز غذای مغز اسـت. هرچه بیشتر به مغز خود غذا برسانید، مغز شما رشدِ بیشتری خواهد داشت و باهوشتر خواهید بود.
بیشتر از تمرکز روی موانع، یعنی کاری که اکثر مردم میکنند، ثروتمندان از فرصتها استفاده کرده و آنها را تبدیل به سرمایه میکنند.
اکر مینویسد که افراد غنی رشد پنهانی را میبینند و مردم فقیر، ضرر پنهانی را، ثروتمندان روی پاداشها و مردم مستمند بر روی خطرها تمرکز میکنند.
همه ما تمایل داریم که با جامعه تطبیق داشته باشیم، بخشی از جامعه باشیم و با دیگران ترکیب شویم و تقریبا هیچکاری برای برجسته بودن در میان یک جمعیت انجام نمیدهیم. کورلی مینویسد که شکست در جدا شدن از عمده مردم و گروه، دلیل عدم موفقیت بسیاری از مردم اسـت.
مردم موفق گروهِ خود را ایجاد کرده و مردم را در آن وارد میکنند. کورلی ادامه میدهد اگر میخواهید خود را از بقیه مردم جدا کنید، گروهِ خود را بسازید و دیگران را به آن اضافه کنید.
این افراد ارتباط زیادی با ثروتمندانی چون خود یا غنیتر دارند. انسانهای موفق به افرادِ موفقِ دیگر مینگرند تا خود را تشویق کنند.
اکر مینویسد آنها به انسانهای موفقِ دیگر به چشمِ الگو نگاه میکنند تا بتوانند از آنها یاد بگیرند. آنها به خود میگویند که اگر دیگران میتوانند این کار را انجام دهند، من هم میتوانم. به جای حسادت کردن به ثروتمندان باید از آنها قدردان بود که مانند یک الگو برای رسیدن به موفقیت هستند.
او میگوید که سریعترین و آسانترین راه برای رسیدن به ثروت و قدرت این اسـت که یاد بگیریم چگونه ثروتمندان، کسانی که پول و قدرت دارند، بازی میکنند.
اکر میگوید که ثروتمندان برای برد بازی میکنند، در حالی که دیگران تنها بازی میکنند تا نبازند. هدفی که ثروتمندان واقعی دارند این اسـت که آنها میخواهند به ثروت عظیم و فراوانی برسند، انسانهای معمولی فقط پول میخواهند اما توانگران تنها مقداری ثروت نمیخوهند، بلکه مقدار زیادی از آن را میطلبند.
اگر هدف شما رسیدن به راحتی، از سادهترین راه ممکن اسـت، یا میخواهید پول کافی برای گذران ساده زندگی داشته باشید، پس هرگز به ثروت نمیرسید.
اکر میگوید اگر تنها به دنبال درآمد کافی برای پرداخت قبوض خود هستید، پس همانقدر پول به دست خواهید آورد نه حتی ذرهای بیشتر.
او میگوید راز موفقیت این نیست که از خلاص شدن از مشکلات فرار کنیم، بلکه این اسـت که آنقدر قوی باشید که هر مشکلی را کوچک ببینید.
جاده ثروت پر از دام و چاله اسـت و دقیقا به همین دلیل بسیاری از مردم از آن راه نمیروند. آنها عذابها، دردسرها و مسئولیتها را دوست ندارند. به طور خلاصه، مشکلات را نمیخواهند.
بیشتر از تمرکز کردن یا توجه به مشکلات، انسانهای موفق بر روی اهداف خود متمرکز میشوند.
سیبولد میگوید تصورِ طبقه متوسط از انسانهای مرفه، فردی اسـت که تمام وقت کار میکند. اما راهبردِ زیرکانه میلیونرها این اسـت که کاری را که دوست دارند انجام میدهند و راهی برای کسبِ درآمد از آن پیدا میکنند.
از سویی دیگر افراد طبقه متوسط شغلی را انتخاب میکنند که به آن علاقه ندارند، زیرا به پول احتیاج دارند. آنها در مدرسه، دانشگاه و جامعه یاد گرفتهاند که رسیدن به ثروت نیازمند تلاش ذهنی و فیزیکی فراوان اسـت.
میلیونرها انتخاب میکنند که از پولِ دیگران استفاده کنند
مخربترین تفکر طبقه متوسط این اسـت که شما نیاز به پول دارید تا از طریق آن پول به دست آورید. اما حقیقت این اسـت که شما نیاز به ایدههایی بزرگ دارید تا به واسطه آنها مشکلات را حل کرده و به پول برسید. با اینکار مانند یک آهنربا پول را جذب خواهید کرد.
اکر مینویسد که اندازهگیری صحیح مقدار ثروت، ارزش خالص اسـت نه میزان درآمد.
ارزش خالص، ارزش مالی هر چیزی اسـت که شما دارید و میزان نهایی ثروت شما اسـت و هر زمان که نیاز باشد میتوانید در زمان کمی آن را به پول نقد تبدیل کنید.
هیچ ایرادی ندارد که شما یک چکِ ثابت به طور مرتب دریافت کنید، اما زمانی مشکل به وجود میآید که این مقدار دریافتی با تواناییهای شما در به دست آوردن پول مغایرت داشته باشد.
ثروتمندترین افراد هرگز یک سقف درآمد ندارند یا بنا به زمانی که برای کار میگذارند، دریافت نمیکنند.
ثروتمندان ترجیح میدهند بنا به نتیجهای که رقم میزنند دریافت کنند. اکر مینویسد که افراد میلیونر معمولا صاحب کسب و کار خود هستند و ترجیح میدهند از سود خود، درآمد داشته باشند. آنها بر طبق درصد سهام خود پول دریافت میکنند. افراد ثروتمند سهام و تقسیم سود را به حقوق ماهیانه ترجیح میدهند.
میلیونرها از مردم فقیر باهوشتر نیستند، آنها فقط با دیگر افراد تفاوت دارند و برخوردشان با پول متفاوت اسـت. بزرگترین تفاوت بین موفقیت مالی و شکستمالی، نحوه مدیریت پول اسـت. راه ساده اسـت، برای تصاحب پول باید آن را مدیریت کرد.
ولی افراد متوسط پول خود را مدیریت نمیکنند چرا که اعتقاد دارند پولِ زیادی ندارند که نیاز به مدیریت داشته باشد. تا زمانی که نشان ندهید آنچه را که به دست میآورید را میتوانید مدیریت کنید، مقدارِ بیشتری دریافت نخواهید کرد. عادتِ مدیریتِ پول شما مهمتر از میزانِ پولی اسـت که دارید.
سیبولد مینویسد که در خانه یک فرد ثروتمند قدم بردارید و اولین و شاخصترین موردی که مشاهده میکنید، کتابخانهای بزرگ از کتابهایی اسـت که به آنها یاد داده چگونه رشد کرده و به موفقیت دست یابند.
میلیونرها یاد میگیرند که چگونه ثروتمند شدن را از کسانی که از آنها موفقتر و پولدارتر هستند، فرا بگیرند.
هر انسان موفقی یک روز یک بدبخت بوده اسـت. هیچ کس از بدو تولد یک نابغه اقتصادی نبوده اسـت، همه ثروتمندان یاد گرفتهاند که چگونه بازی پول را ببرند و شما هم میتوانید. ثروتمند شدن یک مهارت دستیافتنی اسـت.
کمک کردن به افرادی که به دنبال موفقیت هستند، باعث میشود تا گامی به سوی موفقیت و دستیابی به آرزوهای خود بردارید.
کورلی مینویسد هیچ کس بدون داشتن گروهی که اندیشه موفقیت در سر دارد، به کامیابی نمیرسد. بهترین راه برای تشکیل گروهی اینچنینی، کمک به انسانهایی اسـت که در جستجوی موفقیت هستند.
او میگوید نیازی نیست که به همه کمک کنید، بلکه تنها به افرادی که به دنبال هدف هستند، مثبت اندیشند، موفقیت را میجویند و بلندپرواز هستند، کمک کنید.
بر طبق مطالعه کورلی، نزدیک به ۵۰ درصد از میلیونرهای خودساخته، حداقل ۳ ساعت زودتر از زمانی که کارِ آنها شروع میشود، از خواب برمیخیزند.
این کار روشی مناسب برای مدیریت برنامههای روزانه و جبرانِ کمبود وقت اسـت، مثل جلسهای که زمان زیادی به طول انجامد، ترافیک بیش از حد یا رسیدگی به کودک بیمارتان.
این مشکلات ناخواسته باعث میشود که از لحاظ زمانی نگران شده و تحت فشار عصبی قرار بگیریم. این فشار میتواند وارد ناخودآگاه ما شده و در نهایت ما را به این باور برساند که کنترلی روی زندگی خود نداریم. از خواب برخاستن در ساعت پنج صبح، برای شروع به انجام سه وظیفهای که باید در آن روز انجام دهید، میتواند حس کنترل زندگی را دوباره به شما بازگرداند. این کار به نوعی به شما اعتماد به نفس میدهد و حس میکنید که هدایت زندگیتان در دستان شما اسـت.
قدرت، راز موفقیت اسـت. سیبولد مینویسد که هر سرمایهگذاری ممکن اسـت در مواردی پولِ خود را از دست دهد. اما این مهم نیست چرا که انسانهای توانگر میدانند که در صورت بروز هر گونه اتفاقی، آنها باز هم بیشتر پول به دست میآورند.
ولی مردم طبقه متوسط در مورد پول بسیار محتاطانه عمل میکنند. گروهی بیدار میمانند تا نگران چیزهایی باشند که ممکن اسـت از دست بدهند، و گروهی دیگر از تصور رویاهای امکانپذیر خود نمیتوانند بخوابند.
قائممقام وزیر بهداشت گفت: پرستاران دولتی حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد بیشتر از پرستاران بخش خصوصی میگیرند و از اکثر لیسانسیههایی که استخدام دولتی هستند، بیشتر دریافتی دارند،
به گزارش مشرق، در آخرین روز رسمی فعالیت کاری سال 94، تسنیم میزبان آخرین مهمان خود از مدیران کشور در سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» بود و او هم کسی نبود جز دکتر ایرج حریرچی ــ سخنگوی وزارت بهداشت و قائممقام وزیر بهداشت؛ مدیری که جایگاه استادی و فوقتخصص سرطانهای سر و گردن را یدک میکشد.
برحسب روال رایج انتشار مصاحبههای تفصیلی، قرار بر این گذاشته شد تا مطالب و گفتوگوی سخنگوی وزارت بهداشت پس از تأیید و اصلاحات لازم بعد از تعطیلات نوروزی منتشر شود، حال بهدلیل فراخور برخی مطالب قائممقام وزیر بهداشت که بهنوعی تازگی دارد و شامل اخبار مهم و از مهمترین چالشهای روز حوزه سلامت است، از این گفتوگوی مفصل؛ بحث و سؤالی درباره اختلاف چندین ماهه وزارت بهداشت با جامعه پرستاری که بهقول حریرچی عنوان شود منتخبی از پرستاران؛ انتخاب و به آن پرداخته میشود.
** مشکل وزارت بهداشت و پرستاران چهزمانی حل میشود؟
حریرچی: ما با قاطبه پرستاران مشکل قابل توجهی نداریم، من خودم با آقای وزیر هفتهای سه چهار تا شهرستان میرویم و به اکثر بیمارستانها هم سر میزنیم. بهنظر من دوستانی که اهدافی سیاسی و صنفی داشتند یکسری مطالبی را مطرح کردند و من از دوستانی که بعضیهایشان هم آدمهای دلسوزی هستند گله دارم.
افزایش مطالبه "BMW" و بنز در کشور پرایدسوار؛ اصلاً صحیح نیست
شما وقتی در مملکتی ماشین مورد استفاده مردم پراید و پژو است و خیلیها هم پیاده هستند و توان مملکت هم همین است، اگر شروع کنیم مطالبه همه را بنز و "BMW" کنیم ولی مگان هم بدهیم، باختیم.
شما باید به شرایط مملکت توجه کنید؛ به شرایطی که مملکت میتواند فراهم کند. اصلاحی که در وضعیتهای موجود میتوان انجام داد تدریجی است. من رسماً میگویم تا قبل از سال 83 پرستاران ما در بخش دولتی از پرستاران بخش خصوصی و از سایر لیسانسیههای بخش دولتی کمتر حقوق میگرفتند.
من یادم است زمانی یکی از همکارانی که الآن بهنفع جامعه پرستاری دارد صحبت میکند خودش از دانشگاه خودشان یک کپی حکم داشتند که دو خواهر دوقلو که هر دو لیسانس پرستاری بودند، یکی در بیمارستان کار میکرد و دیگری بهعنوان مربی بهداشت در آموزش پرورش کار میکرد و آن مربی بهداشت با وجود آنکه 3 ماه تابستان و عید تعطیل بود و صبح تا ظهر میرفت، از پرستاری که در بیمارستان کار میکرد و تاسوعا و عاشورا و عید و .... هم شیفت داشت، بیشتر میگرفت.
پرستاران از تمام لیسانسیهها بیشتر حقوق میگیرند
بنابراین با اقداماتی که رسماً طی 10 تا 12 سال گذشته انجام شده است پرستاران ما حدود 60 الی 70 درصد بیشتر از پرستاران بخش خصوصی میگیرند و از اکثر لیسانسیههایی که استخدام دولتی هستند بیشتر دریافت میکنند، ولی اینکه رقم مطلوب هست و اختلافشان با جامعه پزشکی به رقم مطلوب رسیده؟ خیر. ولی ما باید ببینیم وضعیت نسبت به قبل چطور شده است.
مهندس کامپیوتر شغل ندارد ولی پرستار دارد
بنده آدرس هم میدهم، نماینده مردم ایلام به من میگفت: کسی از نیمههای تحصیل در رشته پرستاری انصراف داده و رفته کامپیوتر خوانده؛ الآن شما کمک کنید که وی دوباره پرستاری بخواند چون مهندس کامپیوتر شغل ندارد، حالا الآن دو سال دیگر پرستاری بخواند که بشود پرستار!
ما از سال آخر دولت اصلاحات با ورود و اقدام شخص آقای دکتر عارف؛ با یک مصوبهای حقوق پرستاری اصلاح شد و دو یا سه مصوبهای در زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد داشتیم و مصوباتی که مربوط به پرداختهای دوره اخیر بود، البته ما نمیگوییم وضعیت خیلی مطلوب بوده و یا شده؛ ولی مشکل پرستاران، تعرفه پرستاری است که حدود 7 یا 8 سال است که این قانون اجرا نشده است.
تعرفه پرستاری ــ با نفت بشکهای 120 دلار اجرا نشد، حال اجرایش با نفت بشکهای 25 دلار دور از انتظار است
البته در حال حاضر تعرفه پرستاری را وزارت بهداشت با وزارت رفاه مطرح کرده است که دارد کارهایش پیش میرود، ولی حال بررسی کنید این مصوبه در زمانی که نفت بشکهای 120 دلار بود، در آن زمان اجرا نشد، حالا الآن از وزارتخانهای که با نفت 25 یا 30 دلاری کار میکند انتظار داریم طرح بزرگی را اجرا کند.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی گفت: امسال وام سازمان تامین اجتماعی به 30 هزار مستمری بگیر پرداخت می شود.
وی تصریح کرد: در سال گذشته علیرغم وجود مشکلات به وجود آمده، چهار هزار و 500 راننده تاکسی بیمه شدند.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی از جایگزینی سیم کارت سلامت هوشمند به جای دفترچه بیمه خبر داد و افزود: امسال در راستای حذف دفترچه های بیمه، طرح سیم کارت سلامت هوشمند اجرایی میشود. در این طرح که با همکاری یک اپراتور تحت پوشش سازمان انجام می شود سیم کارت ها جایگزین دفترچه های بیمه می شوند.
نور بخش تاکید کرد: در فاز نخست اجرای این طرح، دفترچه های بیماران خاص و مستمری بگیران حذف و سیم کارت جایگزین آن شده و در ادامه طرح، تمامی افراد تحت پوشش، دفترچه هایشان حذف می شود.
وی از پرداخت بخش قابل توجهی از مطالبات تامین اجتماعی توسط دولت خبر دادو گفت: خرداد ماه سال گذشته دولت بخش زیادی از مطالبات سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کرد. همچنین نخستین بار در سال 94 بودجه سال 95 را در سازمان تصویب کردیم و سازمان از ابتدای سال دارای بودجه است. این بودجه بر اساس برنامه 5 ساله تدوین که در سال 94 تصویب شد و رقم قابل توجهی است.
نوربخش افزود: در این بودجه رقمی برای پرداخت مستمری ها در نظر گرفته شده که بیش از نرخ تورم است و امسال نیز رشد مستمری بیش از نرخ تورم را در دستور کار داریم. امسال برنامه ها را از قبل برای رفاه حال مستمری بگیران و بیمه شدگان تامین اجتماعی در نظر گرفتیم که از جمله آن وامهای بدون بهره، سفرهای زیارتی و مسکن امید است که حدود 30 هزار نفر از مستمری بگیران در سال 95 از آن بهره مند می شوند. در بحث وام های بدون بهره حدود 200 میلیارد تومان در سال 95 در نظر گرفته شده است که بر اساس اعلامی که صورت می گیرد وامها پرداخت می شود.
مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی گفت: درباره مسکن امید مستمری بگیران و بازنشستگان تامین اجتماعی نیز رقم مناسبی دیده شده است. 27.7 صدم درصد از در آمد سازمان برای این کار پیش بینی شده است.
وی گفت: به طور کلی اقدامات مناسبی درباره هتلینگ و بیمارستان های ملکی این سازمان در بودجه دیده شده طوری که ما حدود 100 میلیارد تومان در سه ماه پایان سال 94 برای ارتقاء هتلینگ بیمارستانهای تامین اجتماعی تخصیص دادیم.
نوربخش افزود:درباره پرداخت مستمری که یکی از وظایف سازمان است (در این سه سال) هر سال بیش از نرخ تورم مستمری را افزایش دادیم یعنی ما در این سه سال 65 درصد مستمری،مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی را افزایش داده ایم در حالیکه در 8 سال قبل از آن هر سال حدود 42 درصد مستمری افزایش پیدا کرده بود.
نوربخش افزود: هزینه های درمان در مراکز ملکی سازمان تامین اجتماعی صد در صد رایگان است و هیچ مبلغی نباید دریافت شود اما درباره مراکز دانشگاهی و دولتی حدود 7 درصد را خود فرد باید پرداخت کند 90 درصد را سازمان و 3 درصد نیز از محل بودجه عمومی اختصاص داده شده است.
وی ادامه داد: درباره مراکز خصوصی این اعداد و ارقام متفاوت است و بیمه گذار باید مابه التفاوت را پرداخت کند.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی تاکید کرد: در مراکز ملکی سازمان تامین اجتماعی از سال گذشته اقدام به توسعه مراکز درمانی کرده ایم و 5 بیمارستان را بازسازی کرده ایم و حدود یک سوم خدمات درمانی که بیمه شدگان از آن استفاده می کنند در مراکز خودمان تولید می شود.
نوربخش افزود: در سال 95 نیز افتتاح بیمارستان های ایلام و اهواز را داریم و شروع ساختمان یزد را که یک بیمارستان فوق تخصصی مرکز سرطان کشور است در دستور کار داریم البته در شهرهای تبریز و شیراز نیز عملیات اجرایی بیمارستانها را آغاز خواهیم کرد.
وی ادامه داد : تصور می کنم در سال 95 ، بیست مرکز درمانی سرپایی را بتوانیم به بهره برداری برسانیم.