وبسایت بازده: مولتی میلیاردر شدن مستلزم اراده و پشتکار و تلاش فراوان اســت. البته داشتن شم اقتصادی هم کمک زیادی در ثروتمند تر شدن می کند. اگر باور و ارادهی عمیقی داشته باشیم، هیچ محدودیتی در رسیدن به آنچه فراتر از آن هستیم وجود ندارد.
کنس کول، طراح مشهور مد، گفت چسبیدن به آنچه در ذهنتان میگذرد، کلید تاسیس یک کسبوکار پایدار اســت. کوین اُلیری (ستارهی مجموعهی تلویزیونی شارک تانک) به من نشان داد که فقط با ایجاد و نگه داشتن روابط سودآور میتوان به این هدف رسید. برت جاکوبز، موسس مشترک شرکت البسهی لایف ایز گود، به من توصیه کرد تا انتظارات و آرزوهایام را با سهامداران عمدهی شرکت در میان بگذارم.
در حال حاضر میتوانم با توصیههایی که از دوستان پولدارم گرفتم، کارم را شروع کنم، ولی در مقام یک مولتی میلیاردر دوست دارم نظرات خودم را راجع به اینکه چگونه میتوان یک کسبوکار بزرگ راهاندازی کرد، برایتان بنویسم:
اکثر آدمها موفقیت را برای خودشان میخواهند، نه برای دیگران. میخواهند همهی جوایز را ببرند، اسمشان در مجلات برده شود، و میلیونها دلار دربیاورند. رسیدن به همهی اینها خوب اســت، ولی باید انگیزهای فراتر و بزرگتر از خودتان را برگزینید. باید به این درک برسید که اهدافتان از شما بزرگتر هستند. نگران نباشید زیرا این تفکر، موفقیتهای بیشتری را برایتان جذب میکند.
یک رهبرِ از خود گذشته بیشتر به رشد دیگران توجه میکند، و در عوض با این کار باعث رشد خودش نیز میشود. به عنوان سرگرمی، اغلب آهسته میدوم و وزنه میزنم. هنگام انجام این تمرینات، به این نتیجه رسیدهام هرگاه به دیگران کمک میکنم قویتر و سریعتر از وقتی میشوم که این کارها را به تنهایی انجام میدهم.
۲.با متخصصان متحد شوید
هر مولتی میلیاردر گروهی از متخصصانی همراهاش دارد که به وی توصیههای راهبردی میدهند. هر گاه هر فردی به شما اظهارنظری کرد، فقط باید به بهترینشان گوش فرادهید. بسیاری از آدمهایی را میشناسم که به حرف آدمهای نادرست گوش دادند و بعدها دچار پیامدهای ویرانگری شدند. در صنعتتان به دنبال آدمهای متخصصی بگردید که بتوانید آنها را تحت تسلط درآورید و با آنها دوست شوید.
اکثر مربیان اجرایی در هر جایی که باشند، معمولا ۱۰ تا ۲۰ درصد درآمد سالانهتان را به عنوان دستمزد طلب میکنند ، که اغلب اگر به توصیههایشان عمل کنید، پرداخت این مبلغ کار چندان سختی نیست.
مولتی میلیاردر ها نمیتوانند این کار را به تنهایی انجام دهند. سامانهها و فرایندهایی دارند که به آنها امکان میدهد از تواناییها و استعدادهایشان حداکثر بهره را ببرند. همیشه راههای بهتر و سریعتری برای انجام کارها وجود دارد. اگر بتوانید سامانهای برای موفقیتتان ایجاد کنید، در نهایت میتواند کمک خوبی به شما بکند. ولی نکتهی مهم این اســت که این سامانه ناشی از ایدهی خودتان باشد، نه دیگری.
در هر روز، عادات، ابزار و سامانههای مشخصی دارم که از آنها کمک میگیرم تا بهتر و موثرتر عمل کنم. پیش از این فکر میکردم باید در ساعت به خصوصی بیدار شوم تا بتوانم به موفقیت برسم، ولی متوجه شدم زمان اوج بهرهرویام بین ساعات ۱۰ شب تا ۴ بامداد اســت. به شکل خندهداری شبها دیر میخوابیدم ولی مزایای فراوانی در این کار پیدا کردم. البته، بیداری تا ساعت ۵ برای همه کارساز نیست. باید سامانهای بیابید که به درد خودتان بخورد.
بازاریابی یعنی اینکه به همه در مورد خودتان پیام بفرستید، و فروش یعنی اینکه مردم آن پیامها را از شما بخرند. بازاریابی کمکتان میکند برای خودتان اعتبار ایجاد کنید و فروش زمانی اتفاق میافتد که آدمها به شهرتتان اعتماد کنند. بازاریابی مثل نخاع میماند و فروش مثل ستون مهرهها. اگر پشتوانهی قدرتمندی میخواهید، باید به هر دوی این مهارتهای مهم مسلط شوید.
مولتیمیلیاردر ها در زمینهی بازاریابی و فروش دارای تخصص فراوانی هستند. مهارتهایشان به صورت ماهرانهای آنها را به سطوح بالا میرساند و به آنها امکان میدهد تا از زندگی به بهترین شکل لذت ببرند. در این جهان، باید بفروشید، در غیر این صورت، فروخته خواهید شد.
۵.تصمیمات سریع بگیرید
همهی ما تصمیمات بسیاری در طول روز میگیریم. ولی، آدمهای پولدار به سرعت تصمیم میگیرند زیرا آنها خود را به خوبی میشناسند. اکثر آدمها دربارهی چگونگی تصمیمگیری هیچ آموزشی ندیدهاند. در عوض، به دنبال آدمهایی میگردند که این کار را برایشان انجام دهند. به همین دلیل اســت که تنها ۱۰ درصد آدمهای دنیا کارآفرین هستند و میتوانند ۹۰ درصد بقیه را به عنوان نیروی کار به کار بگیرند.
اولویتبندی یعنی انجام کارها به ترتیب اهمیتشان. ممکن اســت در طول روز کارهای بسیار برای انجام دادن داشته باشید، ولی فقط برای انجام آنهایی اقدام کنید که برایتان بیشترین سود و فایده را داشته باشند. باید همواره این عادت را در خود پرورش دهید که فعالیتهایی که زمان، انرژی و پولتان را هدر میدهند را حذف یا به دیگران محول کنید. زمانتان محدود اســت.
اولویتهای اصلیتان در ۲۰۱۶ چه هستند؟ چگونه میخواهید آنها را انجام دهید؟ بهتر اســت اهدافتان به اندازهی خودتان و تواناییتان بزرگ باشد. اکثر آدمها اهداف بسیار کوچکی اتخاذ میکنند. افزایش اندکی از درآمدتان هرگز در مسیر مولتی میلیاردر شدن برایتان به اندازهی کافی الهامبخش نیست.
در عوض، اهدافتان را به شکل قابلملاحظهای بالا ببرید؛ مثلا بخواهید سرعت رشد کسبوکارتان را تا چهار برابر افزایش دهید. هدفتان هر چه باشد، به همان اندازه ذهنتان دنبال راهی برای تحققاش میگردد.
در شبهای وسط هفته، آخر هفتهها و روزهای تعطیل، ۹۸ درصد آدمها استراحت میکنند که این کار کاملا احمقانه اســت! قطعا نیاز به استراحت دارید، ولی باید تولید هم داشته باشید. وقتی آدمهای بسیاری نیازمند کمکتان هستند، هرگز با خودخواهی وقت باارزشتان را تلف نکنید! آیا میدانستید شادی واقعی، دیدن محصول کارتان اســت؟
یک بازیکنِ مشهور انبیای به من اعتراف کرد نمیتواند روزش را بدون پرتاب ۱۰۰۰ شوت به سمت سبد به پایان برساند. هر روز به خودش این نکته را گوشزد میکند: "بسکتبال هدف زندگی من اســت”. وی حتی تحملِ از دست دادن وقتهای اضافی بازی را نیز ندارد؛ در غیر این صورت، احساس سرخوردگی میکند.
به همین دلیل، وی یک قهرمان اســت. ایجاد پیوند میان خود و هدفتان راز مولتیمیلیاردر شدن اســت. بهترین توصیه: کسبوکار را با لذت و شادی تلفیق کنید.
با تعجب باید گفت، اکثر مولتیمیلیاردر ها خدمترسانی به آدمها را صرفا برای پول انجام نمیدهند. اگر این کار را برای پول میکردند، با اولین درآمد میلیاردیشان از این کار، آن را رها میکردند. در حقیقت، آنها این کار را فقط برای خود آدمها انجام میدهند. میدانند اول باید رضایت آدمهای دیگر را جلب کنند. وقتی به آدمها خدمت میکنید، از پسِ آن، سود خواهید کرد. این قانونی اســت که به صورت خودکار اجرا میشود.
پیش از این به آدمهایی که بدون دریافت پول کار میکردند (به عنوان داوطلب) میخندیدم. اما اکنون، خودم هم همین کار را میکنم. وقتی بیدار میشوم، معمولا اولین پرسشی که از خود میپرسم این اســت: "چگونه در کمترین زمان به بیشترین آدمها خدمت کنم؟”
نه اینکه فقط به این موضوع فکر کنم که: "امروز چگونه پول درآورم؟” در پایان روز، همیشه روی میز کارم کلی چک دارم که باید امضایشان کنم و به جریان بیندازم. این چکها را برای خدمترسانی به دیگران میکشم.
اگر میخواهید دنیا را تغییر دهید، باید از دانشتان بهرهی زیادی ببرید و با سرعت همه چیز را تغییر دهید. باید کتابهای زیادی بخوانید و تمام چیزهایی که یاد گرفتید را به اجرا درآورید. بسیاری از دوستان متمولام روزانه حداقل دو ساعت مطالعه میکنند – و البته مطالب کم ارزش و آسانی هم نمیخوانند. آنها در مطالب تعمق و تامل میکنند و مدام یادداشت برمیدارند.
وقتی هر روز شروع به کار میکنید، از خودتان بپرسید "امروز، چگونه میتوانم پیشرفت کنم؟” اگر باید مهارت خاصی بیاموزید، این کار را حتما انجام دهید. اکثر آدمها برای کسب موفقیتهای بزرگ اغلب یکی دو مهارت کم دارند. اگر میخواهید مولتیمیلیاردر شوید، باید همه روزه در پیشرفت و ایجاد تغییرات در زندگی شخصی و حرفهایتان جدی باشید.
هرگز نمیتوانم توصیهی جک کنفیلد را در کنفرانسی که هر دویمان سخنران آن بودیم فراموش کنم. وی من را کنار کشید و با یک لحن جدی خطاب به من گفت: "دنیل! بزرگترین تفاوت میان مولف پرفروش و مولف آماتور فقط یک چیز اســت: پذیرش انتقادات و پیشنهادات”. راز وی در فروش میلیونها نسخه از کتابهایاش در دو دههی اخیر همین مسئله بوده اســت.
اگر میخواهید کسبوکار موفقی برای خود ایجاد کنید، انتقادات و پیشنهادها را باید به عنوان یک نکتهی بنیادی بپذیرید. انتقادات و پیشنهادات خوب و موثر ممکن اســت از هر جایی به سمتتان بیایند. میتوانند از سمت همسرتان، کودکانتان، همسایه یا حتی مادرتان باشند!
برای مولتیمیلیاردر شدن باید این ۱۰ الگوی ذهنی اسرارآمیز را در خودتان پرورش دهید. اگر این کارها را انجام دهید، آدمها دیگر به کارتان توجه و با حمایتهایشان به شما کمک میکنند. اگر باور و ارادهی عمیقی داشته باشیم، هیچ محدودیتی در رسیدن به آنچه فراتر از آن هستیم وجود ندارد. این مسئله مهمترین نکته در مولتی میلیاردر شدن اســت. هرگز فراموش نکنید، به مردم خدمت کنید، از پسِ این خدمت، سود خواهید کرد.
فرانسه
این ذرتهای بهظاهر خرابشده پختهشده و عموما درون کسادیا سرو میشوند.
هر چند بسیاری از ما گاه به گاه دچار استرس می شویم، بسیاری از کسانی که حملات قلبی را تجربه کرده اند می گویند که یک یا چند روز قبل از حمله قلبی، استرس زیادی را تحمل کرده اند. از جمله علائمی که باید شما را نگران کنند، می توان به ترس عمومی همراه با تپش قلب و سرگیجه اشاره کرد که همگی نشانه هایی از اضطراب شدید و یا حمله های عصبی هستند.
احساس ناراحتی و درد در قفسه سینه را معمولاً از اصلی ترین نشانه های مشکلات قلبی می دانند. اما هر دردی در قفسه سینه را نباید نشانه ای از وقوع یک حمله قلبی در نظر گرفت. دردی که احتمالاً منجر به یک حمله قلبی می شود، توسط بسیاری از کسانی که تجربه اش کرده اند این طور توصیف شده اسـت: «انگار یک فیل روی سینه تان نشسته باشد.»
آیا این اواخر بیشتر از قبل و به شکلی غیر عادی سرفه می کنید؟ سرفه های مزمن و خس خس کردن می توانند نشانه هایی بالقوه از وقوه حملات قلبی و یا حتی ایست قلبی باشند.
توضیح این امر هم این اسـت: زمانی که قلب ضعیف می شود، خون به دلیل فشار پایین در ریه ها به دام می افتد. یکی از نشانه های جدی حملات قلبی می تواند مشاهده خون در سرفه و یا خلط باشد. اگر سرما خوردگی ندارید و یا سینوس هایتان مشکلی ندارند اما در سرفه هایتان خون مشاهده می کنید، باید سریعاً به پزشک مراجعه کنید.
در حالی که بروز سرگیجه های جزئی می تواند نشانه ای معمول از برخی مشکلات مانند ناراحتی های سینوسی و یا ناراحتی های گوش داخلی باشند، بروز سرگیجه های ممتد در طول روز و یا هفته، چیزی اسـت که باید واقعاً نگرانتان کند.
خستگی معمولاً چیزی نیست که نگرانتان کند. اگر شما سبک زندگی خاص یا کاری خسته کننده داشته باشید، احساس خستگی را عجیب نخواهید دانست، اما اگر خستگی تان با استراحت هم از بین نمی رود، ممکن اسـت مشکل جدی قلبی داشته باشید.
تهوع و بی اشتهایی احتمالاً نشانه هایی از ویروس ها هستند اما بسیاری از کسانی که حمله های قلبی را از سر گذرانده اند، نشانه هایی از تهوع و حتی ورم معده و شکم را در روزهای قبل از حمله قلبی گزارش کرده اند.
از طرف دیگر، تمام حمله های قلبی با دردهایی همراه نیستند که شما را روی زمین واژگون کنند. اگر دردهایی را در بازوها و کمرتان مشاهده کردید که با استراحت و درمان بهبود پیدا نکردند باید نگران باشید که این دردها نشانه هایی از مشکلات قلبی هستند.
تپش قلب شدید همراه با احساس خستگی و ضعف می تواند نشانه ای جدی برای نگرانی شما باشد. آریتمی قلبی معمولاً به وسیله برخی داروها قابل درمان اسـت، اما شما نباید منتظر باشید و نشانه هایی از این دست را نادیده بگیرید.
اگر درد در قفسه سینه یکی از نشانه های کلاسیک حملات قلبی اسـت، تنگی نفس را هم باید به همان دسته نشانه های کلاسیک اضافه کرد. اگر احساس کردید که این دو مورد، یعنی تنگی نفس و درد در قفسه سینه همراه با هم هستند، حتماً با پزشک تماس بگیرید.
عرق کردن، خصوصاً عرق سرد، می تواند نشانه ای از حملات قلبی باشد. در واقع عرق سرد زمانی در بدن شما رخ می دهد که قلب در تلاشی شدید برای باز کردن عروق گرفته باشد. تعرق در زمان ورزش و یا فعالیت شدید نگران کننده نیست، اما اگر نشانه ای از گرفتگی عروق باشد، باید شما را نگران کند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، بعضی دردها نشانه یک مشکل حاد در بدن بوده و باید جدی گرفته شوند اگر هر یک از این علائم را دارید، به پزشک مراجعه کنید تا تحت معاینه قرار بگیرید.
کلیه
احساس درد در لگن، ران، کمر و پایین شکم معمولا نشان از یک مشکل جدی در کلیه اسـت.
معده و لوزالمعده
دردهای شکمی و پشت در ناحیه پانکراس و معده علائم آشکاری از مشکلات جدی لوزالمعده و معده اسـت نیمی از افراد مبتلا به پانکراتیت مزمن (التهاب لوزالمعده) درد های شدیدی در پشت بدن تجربه می کنند.
صفرا و کبد
درد در ناحیه گردن یا بالای شانه به خصوص اگر پیوسته و در سمت راست باشد نشان از یک بیماری یا اختلال درکیسه صفرا یا کبد اسـت، این درد گاهی در پشت دیافراگم نیز بروز می کند.
لگن
درد در ناحیه پایین لگن نشانه ای از مشکلات مثانه اسـت.
ریه
درد در گردن و قسمت بالایی شانه ها ممکن اسـت به بیماری ریه مرتبط باشد.
روده
درد در ناحیه اطراف ناف مربوط به یک بیماری یا اختلال در روده کوچک اسـت. اگر در قسمت سمت راست ناحیه شکم بروز کند نشانه ای از بیماری روده کور و در قسمت تحتانی شکم مرکزی اغلب نشان از بیماری کولون یا رکتوم اسـت در صورت مشاهده هر یک از آنها فورا به پزشک مراجعه کنید.
قفسه سینه
درد در قفسه سینه یا در سمت راست بدن ممکن اسـت نشان از یک حمله یا بیماری قلبی و عروقی باشد، در صورتیکه به سمت چپ بدن انتشار پیدا کند اغلب به بیماری ها قلبی مرتبط نبوده و در برخی موارد مربوط به مشکلات ستون فقرات اسـت.
به گزارش جام جم آنلاین ، این محصولات گاهی موفقیتهای فوقالعادهای داشتهاند و گاهی هم شکستهای فوقالعادهای! تلفنهای همراه سری «کین» (Kin) هم نمونهای از این محصولات اســت و همینکه شما احتمالا نامش را هم نشنیدهاید نشان میدهد فوقالعاده بودنش به کدام جهت بوده اســت!
شروعی صورتی
شروع پروژه کین از سال 2008 و با نام مستعار «پروژه صورتی» بود. مسئولیت پروژه به عهده یکی از مدیران مایکروسافت به نام الارد (Allard) بود که پیش از آن سابقه کار روی دستگاه پخش موسیقی زون (Zune) و همچنین کنسول اکسباکس (XBox) را داشت.
هدف پروژه چه بود؟ ساخت یک موبایل جذاب برای نوجوانان. نام پروژه هم ایده مدیر پروژه خانم رز هو (Roz Ho) بود که به رنگ صورتی بسیار علاقه داشت! مدیران و مهندسان پروژه از همان ابتدا فضایی با حال و هوای نوجوانانه و دورهمی درست کرده بودند تا حدی که توییتهای مربوط به پروژه با TMDP# همراه بود؛ مخفف عبارت «کاملا دیوانهوار و عمیقا صورتی»!
با ارائه آیفون سال 2007 مایکروسافت که احساس خطر کرده بود، تصمیم داشت تلفن همراهش را هرچه زودتر روانه بازار کند بنابراین مدیران این شرکت تصمیم گرفتند به جای نوشتن یک پلتفرم جدید، از پلتفرمهای آماده در بازار استفاده کنند و برای این کار نه یک پلتفرم بلکه یک شرکت به نام دنجر (Danger) را خریدند، آن هم به قیمت 500 میلیون دلار! پلتفرم توسعهیافته توسط شرکت دنجر با نام سایدکیک (Sidekick) که برای گوشیهای لمسی ـ کشویی طراحی شده بود، براساس زبان جاوا بود که پایه بسیاری از سیستمهایعامل تلفنهای همراه مانند نوکیا و سامسونگ را تشکیل میداد.
«کین» داخلی
اما جالبتر از رقم بالایی که مایکروسافت از همان اول خرج پلتفرم سایدکیک کرد، استفادهای بود که از این پلتفرم در پروژه شد، هیچ! مایکروسافت به همین راحتی 500 میلیون دلار ناقابل را دور ریخت. میپرسید چرا؟ دلیل آن اختلافات داخلی میان مدیران مایکروسافت و بخصوص اندی لیز (Andy Lees) مدیر بخش ویندوزفون بود.
او اصرار داشت پروژه کین را از الارد بگیرد و تحت قسمت خودش یعنی ویندوزفون دربیاورد که سرانجام موفق شد. مایکروسافت تصمیم گرفت پروژه کین را با سیستمعامل موبایلی خود به بازار عرضه کند.
این تغییر استراتژی، ضربه بسیار بزرگی به پروژه زد و توسعه پلتفرم نرمافزاری کین دو سال دیگر نیز به طول انجامید. این تأخیر طولانی در بازاری که با ورود اندروید بسیار رقابتیتر از پیش شده بود، تنها مشکل نبود.
پلتفرم ویندوزفون حتی پس از این زمان هم هنوز آماده نبود که باعث شد سیستمعامل کین، با نام KIN OS، مستقیما براساس ویندوز سیای (CE) نوشته شود که محدودیتهای زیادی را بر آن تحمیل میکرد حتی برخی گزارشهای داخلی حاکی بود که خود لیز هم چندان اشتیاقی به کار روی پروژه کین نداشت.
دوقلوهای ناقصالخلقه
بالاخره پس از دو سال توسعه و البته کشمکش در تیم کین، دو تلفنهمراه کین یک و دو (Kin ONE & Kin TWO) در می2010 تحت اپراتور ورایزن به بازار آمریکا عرضه شد.
دو گوشی با اندازهها و مشخصات متفاوت که مایکروسافت از همان ابتدا آنها را بهعنوان گوشیهای «اجتماعی» معرفی کرده و بهطور خاص قشر نوجوان و جوان را هدف اصلی تبلیغات و بازاریابیاش قرار داده بود. ولی تمام این شعارها و تبلیغات تا پیش از آن بود که مشتریان و منتقدان این دو تلفن همراه خاص را دستشان بگیرند.
با وجود برخی ویژگیهای جالبی که گوشیهای کین و بخصوص سیستمعامل آنها داشت، ایرادهایشان آنقدر عجیب و غریب بود که مثل موجی در فضای فناوری پیچید.
صفحه اصلی گوشیهای کین، حلقه (Loop) نام داشت که در اصل محیطی تجمعی برای اتصال و ارتباط کاربر با شبکههایی مثل فیسبوک، توییتر، مایاسپیس و همچنین محتوای متنوع از وب بود؛ اما این تجمع یک ایراد کوچک داشت، تاخیری 15 دقیقهای در بهروزرسانی اطلاعات! آنهم با وجود شعار مایکروسافت که با گوشی کین «همیشه متصل باشید».
مایکروسافت البته ضعف پلتفرمهای ارتباطی این شبکههای اجتماعی را بهانه کرد و تقصیر را به گردن آنها انداخت.
محدودیتهای فاجعهبار کین به اینجا ختم نمیشد. در سیستمعامل کین امکان انتقال فهرست مخاطبان از هیچ طریقی جز فروشگاههای ورایزن وجود نداشت.
کین هیچگونه نرمافزار تقویم یا نقشه نداشت، امکان استفاده از سرویسهای پیامرسان (IM) در آن دیده نشده بود و البته فراتر از تمام اینها، کین فروشگاه نرمافزاری نداشت و هیچ نرمافزار دیگری هم نمیشد روی آن نصب کرد.
به تمام اینها اضافه کنید قیمت بالای گوشیهای کین (به ترتیب 130 و 150 دلار با دو سال قرارداد اپراتور)، اینترنت گرانی که برای استفاده از آنها توسط اپراتور ارائه میشد و همچنین اندازه کوچک کین وان را تا بدانید، چرا هیچکس این گوشیها را نخرید.
فکر میکنید این گوشیها چقدر در بازار دوام آورد؟ 45 روز که تا امروز یک رکورد به حساب میآید. حدس میزنید چند عدد از آنها به فروش رسید؟ گزارشهای کمی دستودلبازتر حاکی از عددی زیر 10هزار تاست، اما شایعات معتبری هم وجود دارد که میگوید مایکروسافت تنها 500 عدد از آنها را فروخت و اگر بدانید مایکروسافت برای تلفنهای همراه کین نزدیک به یک میلیارد دلار هزینه کرد، متوجه میشوید، چرا از این پروژه بهعنوان یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ فناوری اطلاعات یاد میشود.
درسها
عرضه محصول ناپخته هر قدر هم بد، باز هم در بسیاری از موارد بهتر از عرضه با تاخیر، آن هم تاخیری دو ساله اســت. شرکتهای موفق گاهی با محصولی معمولی جای پای خود را در بازار محکم میکنند و بعد با توسعههای بعدی، آن محصول را به حد عالی میرسانند.
به نتایج آزمایشها و بررسیهای اولیه اهمیت بدهید. گزارشهایی در مورد کین وجود دارد که نشان میدهد آزمایشگران ایرادهای وحشتناک این گوشیها را به مایکروسافت هشدار داده بودند، اما مایکروسافت با نادیده گرفتن آنها، گوشیها را با همان ایرادها روانه بازار کرد.
لزومی ندارد و البته امکان هم ندارد محصول شما همه قابلیتها را داشته باشد. اما قابلیتهای کمی که خوب کار کنند خیلی بهتر از چندین قابلیتی اســت که هرکدام نصفهنیمه و با باگ کار میکنند. کافی اســت آیفون اولیه را با کین مقایسه کنید تا قضیه دستتان بیاید.
محصولتان را به زور به کاربر نخورانید. با شناخت کاربران، روی تولید محصولی متمرکز شوید که برای کاربران هدفتان جذاب باشد. بگذارید آنها خودشان به سوی محصول شما بیایند.
محمود صادقی
ضمیمه کلیک