جام جم سرا:از گذشته گفته شده است که رابطه احساسی خاصی مابین پدرها و فرزندان دختر برقرار است. این رابطه احساسی باعث می شود تا درخواست های دختران به سرعت قبول و در کوتاه ترین زمان از طریق پدرها انجام شود.
"امیلی" دختری 6 ساله است که چند ماه پیش از پدرش درخواست می کند تا او را تبدیل به یک پرنسس واقعی تبدیل کند. پدر نیز تنها راه برای تبدیل شدن به یک پرنسس را ثبت یک کشور می بیند تا از این راه خودش پادشاه کشور و فرزندش پرنسس آن شود.
آقای "هیتون" پس از چند ماه تلاش در میان مرز سودان و مصر تکه ای زمین به مساحت 800 مایل مربع پیدا می کند که هیچ صاحبی در دنیا ندارد و در اختیار هیچ کدام از کشورها نیست. با تهیه این زمین و به ثبت رساندن کشور"پادشاهی شمال سودان" حالا دخترش تبدیل به پرنسس شده است.(باشگاه خبرنگاران)
به همین بهانه پای صحبتهای دکتر داوران مینشینیم؛ استاد ۴۹ ساله تبریزی که زندگیاش را وقف پیشرفت علم و دانش در کشورمان کرده و موفقیتهای زیادی را هم در این زمینه در داخل و خارج از کشور به دست آورده؛ محققی که امیدوار است یک روز جایزه نوبل را نیز به دست بیاورد؛ آرزویی که بعید نیست.
* زن نمونه نخبه سال ۱۳۸۶، انتخاب به عنوان یکی از ۱۰۰ دانشمند نمونه سال ۲۰۰۸ توسط دانشگاه کمبریج، انتخاب به عنوان افراد باهوش قرن ۲۱ توسط مرکز بینالمللی بیوگرافی، ثبت ۱۵ اختراع و ارائه بیش از ۳۵ مقاله ISI در مجلات معتبر بینالمللی و حالا هم مدال کمک به علوم و فناوری نانو از طرف یونسکو؛ کارنامه درخشانی دارید خانم دکتر!
همه اینها را در درجه اول مدیون لطف خداوند هستم و بعد تلاش و علاقه زیادم به کسب علم و همراهی و پشتیبانی خانوادهام.
* این همراهی و تلاش از کی شروع شد؟
از خیلی سال پیش. شاید حتی وقتی مدرسه نمیرفتم. چون پدرم استاد حسین داوران از پایهگذاران رشته شیمی در آذربایجان شرقی بودند، علاقه زیادی به این علم داشتند تا جایی که ما در خانه خودمان یک آزمایشگاه کوچک داشتیم که پدر برای خودش درست کرده بود. اما خیلی وقتها من و خواهرم روزمان را در این آزمایشگاه شب میکردیم.
* پس به خاطر همین شیمی پلیمر را برای تحصیل انتخاب کردید؟
قاعدتاً حضور در آزمایشگاه کوچک پدر تأثیر زیادی در هدایت من به سمت شیمی داشت. من همیشه کنار دست پدرم در آزمایشگاه میایستادم و به کارهایشان نگاه میکردم. پدرم عمدتاً کارهایی را در ارتباط با ترکیبات دارویی و موادی که برای ظهور فیلمهای عکاسی به کار میرفتند و... انجام میداد. من بدقت کارهای ایشان را دنبال میکردم. وقتی میدیدم پدرم وقتی در آزمایشگاه بود و به محصول تازهای میرسید چقدر احساس شعف و شادمانی میکرد، حس میکردم این کارهای تحقیقاتی چقدر میتوانند آرامش دهنده باشند، وقتی میدیدم پدرم جنبههای تازهای از خلقت را در کارهایش کشف میکند این انگیزه در من به وجود میآمد که خودم هم این کار را تجربه کنم. آنجا برای من تبدیل شده بود به یک فضای ناشناخته اما دوست داشتنی.
* پس آن آزمایشگاه کوچک یک جورهایی حکم سرزمین عجایب را برای شما داشت؟
بله دقیقاً. من علاقه زیادی به بودن در آن فضا داشتم. پدرم معمولاً در مراسم چهارشنبه سوری یکسری مواد بیضرر را که تولید صدا و نور میکردند با هم ترکیب و استفاده میکرد. هیچ وقت فراموش نمیکنم یک بار من و خواهرم بدون اطلاع او به آزمایشگاه رفتیم و به خیال خودمان در حال آزمایش و ترکیب مواد مختلف با هم بودیم که این مواد را هم با هم ترکیب کردیم و داخل آزمایشگاه آتش بازی کوچکی راه افتاد... نتیجه این شد که دیگر اجازه نداشتیم تنهایی وارد آزمایشگاه شویم.
* بنا بر این، شما جزو آن دسته از آدمهایی هستید که شغل رؤیایی روزهای کودکیشان با شغل بزرگسالیشان تفاوت زیادی ندارد؟!
بله. خوشبختانه این اتفاق برای من افتاد. زمانی که سن و سال زیادی نداشتم و هنوز ابتدایی بودم همیشه سرگذشت زندگی آدمهایی را که در تاریخ علوم به موفقیتهای زیادی رسیده بودند میخواندم. یکی از افرادی که خیلی زیاد روی من تأثیر گذاشته بود، مادام کوری بود؛ اولین زنی که برنده جایزه نوبل شد. همیشه دوست داشتم روزی از راه برسد که من هم بتوانم کار مؤثری را در علم انجام بدهم و مثل او نامم زنده بماند.
* ...و حالا این موقعیت را دارید.
مسلماً یکی از خصوصیات اخلاقی که دارم این است که همیشه سعی میکنم یک زندگی پویای علمی داشته باشم، ایستا بودن را دوست ندارم و دلم میخواهد همیشه رو به جلو حرکت کنم و به جوایز بالاتری برسم؛ هم به خاطر اینکه خدمتی کرده باشم به کشور خودم و بشریت و هم به خاطر اینکه هنوز آن آرزوی دوران کودکی در ذهنم است و امیدوارم یک روز جایزه نوبل را در رشته خودم دریافت کنم.
* از جایزه یونسکو بیشتر بگویید؛ چطور این جایزه به شما رسید؟
تقریباً اواسط اسفند ۹۳ بود که خبردار شدم برای این جایزه برگزیده شدهام. اصلاً در جریان این انتخاب نبودم و کاری را هم برای مرکزی که در یونسکو این فعالیت را انجام میدهد نفرستاده بودم. این مدال در حقیقت درجهت حمایت از افرادی است که تأثیر چشمگیری در علوم و فنون نانو داشتهاند. کمیته داوری سازمان یونسکو خودش با ارزیابی و مرور مقالات، اختراعات و طرحهایی که دانشمندان مختلف در بیش از ۱۰۰ کشور جهان انجام دادهاند این انتخاب را میکند. من از طریق سفارتمان در فرانسه و کمیسیون ملی یونسکو در ایران اطلاع پیدا کردم که اینجایزه به من تعلق گرفته و لازم است که در مراسم اهدای جایزه حضور داشته باشم.
* ...و خودتان را به مراسم رساندید؟
بله. در روز ۱۰ آوریل ۲۰۱۵ این جایزه را در مقر یونسکو در پاریس همراه با دیپلم افتخار دریافت کردم. خانم ایرینا بوکووا، مدیر کل یونسکو، شخصاً جایزه من را اهدا کردند، بجز من سه برگزیده دیگر هم از کشورهای روسیه، کنیا و امریکا حضور داشتند اما اسم کشور ما یعنی جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین برگزیده خوانده شد که به این معنی بود که کشور ما در صدر این انتخاب قرار گرفته. خانم بوکووا از ایران به عنوان یک کشور پیشرو در نانو تکنولوژی قدردانی کردند، اتفاقی که من را خیلی خوشحال کرد. البته مسأله مهمی که در این مراسم اتفاق افتاد و برای خود من خیلی عزیز بود این بود که آن روز مصادف بود با روز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن در ایران که اتفاقاً برگزار کنندگان مراسم از این موضوع خبر داشتند و این مسأله را ذکر کردند که باعث شادی من و همراهانم شد.
* این انتخاب چه بازخوردهایی در مجامع علمی برای شما داشت؟
وقتی در مراسم حضور داشتم، احساس میکردم همه با یک نوع حس احترام به من نگاه میکنند، از واکنشهای افراد حاضر و کامنتهایی که دیگران از گوشه و کنار دنیا برای خبر این مراسم گذاشته بودند، این طور نتیجه گرفتم که دیدگاه آنها درباره جایگاه زن در نظام جمهوری اسلامی ایران بسیار متحول شده؛ یعنی آنها شاید قبلاً چنین تصور میکردند که در کشور ما زنان حرمت و جایگاه خاصی ندارند و فقط در فضای خانه کارشان معنا پیدا میکند، اما در جریان این مراسم متوجه شدند که این طور نیست و زنان ایرانی در کنار وظایف خانوادگی خود، در کنار رسیدگی به همسر و فرزندان میتوانند علائق خودشان را هم دنبال کنند، فعالیتهای اجتماعی داشته باشند و به مدارج بالای علمی برسند.
* چه تعریف سادهای برای نانوتکنولوژی دارید، رشتهای که به خاطرش یک قدم دیگر به آرزوهایتان نزدیکتر شدهاید؟
نانو تکنولوژی یک رشته گسترده و همه گیر است؛ یک موضوع فرارشتهای است. چیزی نیست که مرز خاصی داشته باشد. اساس کار ما توسعه یکسری حاملین خاص است که میتوانند برای اکثر داروها به کار بروند. در واقع ما یک حامل مناسب را تهیه میکنیم که میتواند داروهای متفاوتی را با خودش حمل کند و به جاهای مختلف بدن برساند در نتیجه هدفهای مختلفی را هم جوابگو هستیم.
* بین تحقیقاتی که انجام میدهید با کدام یک ارتباط بهتری گرفتهاید؟
در تحقیقاتم سه مورد است که خیلی به آنها علاقهمندم؛ یکی فرآوردههایی هستند که در ارتباط با تهیه انسولین خوراکی کار میکنیم؛ چون عده زیادی که از مشکل دیابت رنج میبرند به من زنگ میزنند و از تزریق انسولین گله و شکایت میکنند. مخصوصاً اگر کودک یا پا به سن گذاشته باشند تزریق انسولین برایشان کار دردناکی است. یکی از محصولاتی که وقتی روی آن کار میکنم و جواب خوب میگیرم، احساس شادمانی میکنم و احساس میکنم که به خدا نزدیک میشوم فرآوردههایی است که در ارتباط با تهیه انسولین خوراکی هستند تا به این افراد کمک کنند. یکسری کار هم در ارتباط با ترک مواد مخدر و اعتیاد انجام دادیم یعنی داروهایی ساختیم که به افرادی که درگیر بیماری اعتیاد هستند کمک میکند که ترک کنند و سمت اعتیاد برنگردند. اینها هم جزو ترکیباتی است که من با جان و دل رویشان کار میکنم درواقع موقع کار روی این ترکیبات به فکر خودم نیستم احساس میکنم به خودم تعلق ندارم و این رسالتی است که خدا برعهده من گذاشته. احساس دین میکنم انگار که امانتی بر دوش من است.
* تحقیق سوم هم حتماً پژوهش معروفتان روی سرطان است؟
بله. یکی از مهمترین کارهای تحقیقاتی من، در خصوص طراحی سیستمهای پیشرفته پلیمری برای استفاده در درمان سرطان است. به زبان سادهتر اینها یکسری سیستمهای هوشمندی هستند که میتوانند به صورت انتخابی روی غدد سرطانی قرار بگیرند و با بهره دهی درمانی بالا و عوارض جانبی کم منجر به درمان سرطان شوند. این سیستمها حاوی یک نوع شناساگر بافتی هستند و ساختمان اصلیشان نوع خاصی از کوپلیمرهاست. روی این سیستمهای پلیمری، شناساگرهای خاصی که میتواند به نوع ویژهای از تومورهای سرطانی تمایل نشان بدهد قرار داده شده، این پلیمرها در اصل میتوانند نشانگرهای سطح سلول سرطانی را شناسایی کنند و به صورت انتخابی به آنها وصل شوند. مطالعات ما در سطح آزمایشگاهی نشان داده که وقتی اینها به سطح سلولهای سرطانی وصل میشوند میتوانند به صورت تدریجی دارو را به صورت طولانی مدت آزاد کنند. این کار هم باعث افزایش کاراییشان میشود و هم عوارض جانبی شیمی درمانی را کاهش میدهد. البته ما بیشتر روی سرطان ریه و همین طور سرطانهای مغز تحقیق کردهایم و میخواهیم سیستمهایی را طراحی کنیم که بتوانند از سد خونی - مغزی عبور کنند که مسأله مهمی است. بعضی از داروها قادر نیستند از سدهای بیولوژیک عبور کنند اما این نوع ذرات پلیمری این قابلیت را دارند.
* بجز تحقیق و پژوهش، تدریس هم میکنید؟
در رشتههای داروسازی، نانوتکنولوژی پزشکی و نانوتکنولوژی دارویی تدریس میکنم، اتفاقا چون به تدریس علاقهمندم ساعات تدریسم هم زیاد است. این علاقه هم از پدرم به من رسیده؛ پدرم سالها تدریس کردند، کتابهای زیادی نوشتند و درنهایت در سال ۸۶ در حین سخنرانی در مراسم بزرگداشت خودشان به دلیل ایست قلبی فوت کردند. اتفاقی که ما را خیلی متأثر کرد، اما چون دیدیم که پدر در محراب خودش از دنیا رفته آرامش پیدا کردیم. من مهارت انتقال مفاهیم را هم از پدرم به ارث بردم و به خاطر همین تدریس قسمت اصلی زندگیام را تشکیل میدهد.
با این همه مشغله و پژوهش و تدریس و... وقتی هم برای خانوادهتان میماند؟
قطعاً میماند. من سعی میکنم اکثر کارهایم را در زمانی که در دانشگاه یا در آزمایشگاه هستم انجام دهم. حتی نوشتن مقالهها و گزارشها. سعی میکنم در محل کارم از همه فرصتها استفاده کنم و کمترکارهای مربوط به شغلم را به خانه بیاورم تا وقتی که در فضا و محیط خانه هستم کنار خانوادهام باشم. مخصوصاً در سالهای اخیر که پسرم دوره دبیرستان را میگذراند و باید در کنکور شرکت میکرد همیشه این مسأله را رعایت میکردم تا زمان بیشتری را کنارش باشم. بشدت معتقدم که زندگی فقط بعد شغلی و حرفهای نیست. به خاطر همین در مسائل خانه داری، آشپزی، هنری، فرهنگی و... من همیشه فعالم و سعی میکنم کم نگذارم. البته بعضی زمانهایم محدود شده که کارم را به خانه بیاورم، اما سعی میکنم وقتی تنها هستم یا در ساعات آخرشب آن را انجام بدهم و زمانی که با همسرم و پسرم هستم فقط وقتم را با آنها بگذرانم. به همه بانوان سرزمینم هم توصیه میکنم وظیفه خود را به عنوان یک مادر و همسر همیشه مدنظر و اولویت قرار بدهند؛ اما به سایر فعالیتهای هنری، ورزشی، علمی و... که علاقه و استعداد بالاتری در آنها دارند هم بپردازند. با پشتکار مسیرشان را دنبال کنند تا به شکوفایی برسند. مسلماً یک زن مجرب و ماهر و باسواد که از اسلام الگو گرفته میتواند مادر موفق و همسر موفقتری هم باشد. (مینا مولایی/ بانو)
پاسخ بسیاری افراد به این پرسش، مثبت است. جالب است بدانید،امکان بروز صرع در کودکانی که پدر یا مادر آنها دچار صرع است، ولی عامل خطر دیگری برای ابتلا به صرع ندارند، پایین است.
دکتر فرزاد اشرافی، متخصص مغز و اعصاب به جامجم میگوید: پدر یا مادری که به صرع مبتلا هستند، نباید نگران ابتلای فرزند خود به صرع باشند، اما باید کودک خود را از نظر برخی علائم صرع که کمتر مورد توجه قرار میگیرند (مانند خیرهشدن طولانی) تحت پایش قرار دهند.
این متخصص میافزاید: به طور معمول از هر صد نفر، دو نفر در زندگی خود صرع را تجربه میکنند که اگر پدر کودک به صرع مبتلا باشد، این احتمال بالاتر است و در ابتلای مادر، این خطر کمتر از پنجدرصد است، اما اگر هر دو والد مبتلا به صرع باشند خطر کمی بالاتر میرود و البته به این معنی نیست که حتما کودکان به صرع مبتلا میشوند.
دکتر حسین دلاور کسمایی، مشاور پژوهشی انجمن صرع نیز در این باره توضیح میدهد: احتمال بروز صرع در خانواده افراد مبتلا به صرع کمی بیشتر است، اما بسیاری از مبتلایان هیچ خویشاوند مبتلایی ندارند و اکثر والدین مبتلا نیز فرزندشان به این بیماری دچار نمیشود .
این متخصص مغز و اعصاب در گفتوگو با جامجم تاکید میکند: صرع را میتوان مجموعه اختلالهایی دانست که تمایل به بروز حمله تشنج دارند. صرع انواع مختلفی دارد که فقط نوع بسیار نادری از آن به دلیل تغییر در یک ژن میتواند به صورت صفت ژنتیک ساده یک فرد را مبتلا کند و سایر انواع صرع، علاوه بر تعاملهای چندگانة ژنها برای بروز به عوامل محیطی نیز نیاز دارند.
عواملی که خطر صرع را تشدید میکند
به گفته دکتر دلاور، عوامل محیطی که میتواند بر وراثت صرع تأثیر بگذارد شامل سن ابتلا به صرع در والدین، ابتلای پدر و مادر به این بیماری و دلیل ابتلا به صرع در والدین میشود، به این معنی که اگر والدینی در سن زیر 20 سال به صرع مبتلا شده باشند احتمال بروز صرع در فرزندشان کمی بیشتر میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اضافه میکند: اگر هم مادر و هم پدر هر دو مبتلا به صرع باشند احتمال بروز صرع در فرزندان کمی بیشتر از زمانی است که یکی از آنها مبتلا به صرع باشد.بعلاوه اگر والدینی به دلیل صدمههای محیطی مانند ضربه به سر، سکته یا عفونت مغزی به صرع مبتلا شده باشند، احتمال بروز صرع در فرزندان آنها کاهش مییابد.
دکتر اشرافی در این باره توضیح میدهد: سندرمهای ارثی، ناهنجاریهای مادرزادی مغز، عفونت و ضربه به سر از علل اصلی تشنج است. بنابراین هم عوامل ژنتیک و هم عوامل محیطی در بروز این بیماری نقش دارند. با این حال شایع ترین علت صرع در کودکان ضربه به سر است که یک عامل محیطی محسوب میشود. در حال حاضر، صدها ژن موثر در ایجاد صرع شناخته شده اما هنوز نقش دقیق بسیاری از ژنها به طور کامل مشخص نشده است. به طور مثال در افرادی که زمینه ژنتیک دارند، آستانه ایجاد تشنج کاهش یافته و احتمال ایجاد آن پس از ضربه به سر یا سقوط از ارتفاع بیشتر است.
نشان صرع بر پیشانی فرزندان
هرگز تصور نکنید، بیماری صرع لزوما به فرزندان والدین مبتلا به این بیماری منتقل میشود .
دکتر کسمایی در این باره اظهار میکند: اگرچه شواهد بسیاری درباره نقش اساسی ژن در ابتلا به صرع وجود دارد، آنچه مهم است تشخیص نوع ژنهایی است که در این امر دخیل هستند. گاهی فراوانی صرع در برخی خانوادهها بیشتر دیده میشود. میتوان گفت از آنجایی که بیشتر انواع صرع محصول مجموعهای از ژنها و تأثیرات محیطی است، امکان عدم انتقال صرع از یک نسل به نسل بعد وجود دارد و اگر ژنها به نسل بعد منتقل شوند بدون وجود عوامل محیطی افراد خانواده را مبتلا نخواهند کرد.
دکتر اشرافی با تاکید بر این که در هیچ نوع صرعی مسائل موروثی به تنهایی، عامل خطر عمده محسوب نمیشود، میگوید: وراثت به تنهایی عامل ابتلا به صرع نیست و در برخی افراد، آستانه صرع به دلیل وراثت پایین میآید،اما عامل شروعکننده صرع، عواملی مانند ضربه به سر یا اختلالات مغزی و متابولیک است.
چه کنیم که صرع نگیریم؟
پزشک مشاور و مشاور ژنتیک میتوانند با بررسی سابقه پزشکی و سابقه خانوادگی بیمار، انجام آزمایشهای خاصی را برا ی تشخیص زودهنگام بیماری در افراد پر خطر پیشنهاد دهند، اما در هر حال، عوامل محیطی برای پیشگیری از بروز صرع پیشنهاد میشود.
دکتر دلاور با بیان این مطالب میگوید: برای افرادی هم که دارای سابقه خانوادگی این بیماری هستند، رعایت نکاتی چون جلوگیری از ضربه به سر، درمان بموقع و کامل عفونت ها، کنترل تب و پیشگیری از بروز سایر بیماریهای مغزی مانند سکتههای مغزی بسیار اهمیت دارد .
دکتر اشرافی با تاکید بر این که در حال حاضر، امکان حذف ژن عامل صرع از یک نسل وجود ندارد، میگوید: پس از شناخت ژنهای درگیر در ایجاد برخی انواع صرع در سطح دنیا تلاش برای کنترل این بیماری به کمک تغییرات ژنتیک شکل گرفته و در حال پیشرفت است.
پونه شیرازی
شاید چهره این مردها، برای شما هم چندان ناآشنا نباشد. حتی اگر پدری که زیر سقف خانه تان همراه شما بوده، هیچ یک از این مردها نباشد، بعید اسـت که در خانه دوستانتان یا لااقل در ساخته های فیلم سازان چنین مردهایی را ندیده باشید؛ اما تصویری که می خواهیم از پدر ایده آل برایتان ترسیم کنیم، تصویر هیچ کدام از این مردها نیست.
اگر این روزها یکی شما را «بابا» صدا می کند یا اینکه امیدوارید در آینده نزدیک با چنین نامی شما را خطاب کند، این توصیه ها را جدی بگیرید. روان شناسان می گویند پدر ایده آل شبیه کسی اسـت که در ادامه مطلب به شما معرفی می کنیم.
به مادرش احترام می گذاردمحققان هم ادعای قدیمی ها را ثابت کرده اند. آن ها می گویند یکی از بهترین کارهایی که یک پدر می تواند برای فرزندش انجام دهد، عشق ورزیدن و احترام گذاشتن به همسرش اسـت. کودکی که احترام و عشق پدرش به همسر را می بیند، با درک عمیقی نسبت به اینکه کیست و چه جایگاهی در این جهان دارد، رشد می کند و اعتماد به نفس بالایی پیدا می کند.
چنین فردی در آینده، مردها را به چشم آدم هایی قابل احترام می بیند و با وارد شدن به رابطه ای که روی ستون های محکم اعتماد ساخته شده، چرخه تربیت چنین فرزندی را ادامه می دهد و به فرزندانش هم عشق همراه با احترام را می آموزد. شما با نصیحت کردن نمی توانید چیزی را به فرزندتان یاددهید، بلکه تنها با درست زندگی کردن اسـت که می توانید به او رفتار درست را آموزش دهید. پس با همین نکته ساده به فرزندتان اعتماد به نفس بیشتری تزریق کنید.
خودپرداز نیست
از قدیم در گوش مردها خوانده اند که مرد خوب و موفق، همان کسی اسـت که شبانه روز کار می کند و هیچ چیز برای رفاه اقتصادی خانواده اش کم نمی گذارد. مراقب باشید لااقل بعد از آمدن دخترتان به این دنیا، براساس چنین دیدگاهی زندگی نکنید. دختر شما برای رشد بهتر، به شما بیشتر از پولتان نیاز دارد. نه اینکه بخواهیم اهمیت رفاه اقتصادی در رشد و پیشرفت را انکار کنیم. نه! اما می خواهیم به شما یک اخطار جدی بدهیم.
شما با تبدیل شدن به دستگاه خودپردازی که تنها به فکر تامین نیاز مالی فرزندش اسـت، به او آسیب خواهیدزد. دختر شما به حضور و حمایت عاطفی تان برای رشد کردن نیاز دارد و اگر تنها شیوه محبت کردنتان به او، برآورده کردن خواسته های مالی اش اسـت، باید بدانید که اشتباه بزرگی را مرتکب می شوید.
آچار دست دخترش می دهددخترتان را با کلیشه های تاریخ گذشته ای که وظایف را به دو گروه مردانه و زنانه تقسیم می کنند، پرورش ندهید. اگر خودتان آچار به دست هستید و از تعمیر رادیو تا تعویض روغن خودرویتان را در خانه انجام می دهید، این کارها را به دخترتان هم آموزش دهید.
قرار نیست بعد از یادگرفتن چنین مهارت هایی، چیزی از زنانگی فرزند شما کم شود؛ بلکه با آموزش دادن این کارها به او، توانایی اش برای راه انداختن کارهای خودش را بالا می برید و به او یاد می دهید که چطور در موقعیت های مختلف خودش را از تنگنا نجات دهید.
می گوید ببخشید
تصور بسیاری از ما از پدر، مرد بی عیب و نقصی اسـت که همیشه درست می گوید و حتی اگر حرفش حسابی و حق نباشد هم کسی نباید از فرمانش سرپیچی کند؛ اما اگر صاحب فرزند شده اید، وقت آن رسیده که این تصورات را کنار بگذارید. اگر اشتباهی کرده اید و دخترتان را رنجانده اید، سرتان را بالا بگیرید و با افتخار از او عذرخواهی کنید. به او بگویید که چرا چنین اشتباهی را مرتکب شده اید و چقدر از این بابت متاسف هستید.
مطمئن باشید فرزندتان بزرگوارتر از آن اسـت که به خاطر چنین اشتباهاتی روی شما برچسب بزند. اجازه ندهید که نیازتان به مقتدر و قوی دیده شدن، از شما پدری پراشتباه بسازد که مهارت ارزشمند عذرخواهی کردن و جبران کردن را به فرزندش یاد نمی دهد.
اول پدر اسـت، بعد دوستحتما شما هم بارها و بارها شنیده اید که برای مراقبت از فرزندتان، باید مثل یک دوست در کنارش باشید؛ توصیه درستی اسـت اما مراقب باشید با رفاقت افراطی، کار را خراب نکنید. شما قبل از آنکه در قامت یک دوست ظاهر شوید، باید برای فرزندتان پدری کنید. باید بتوانید به او نظم، قانون مداری و احترام گذاشتن را یاد دهید و درست و غلط را برایش متمایز کنید. وقتی که فرزندتان خطای بزرگی کرده، نباید مثل یک دوست برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهش با او همدست شوید، بلکه در عین حمایت کردن از او برای بیرون آمدن از مخمصه، مثل یک پدر قاطع باید از قوه قهریه تان هم استفاده کنید.
به دخترش می چسبد
چه کسی گفته که پدر و دختر نباید ارتباط صمیمانه ای با هم داشته باشند؟ خواهش می کنیم این حرف ها را از همین امروز دور بریزید و چند قدم به سمت دخترتان بردارید. شما برای صمیمی شدن با او وقت زیادی ندارید و اگر کار از کار بگذرد و زمان را از دست بدهید، جبران کردن فاصله ای که طی سال ها میانتان ایجاد شده، آسان نخواهدبود. از همان روزهای بعد از به دنیا آمدنش، فرزندتان را مدام در آغوش بگیرید و بخشی از نیازهایش را شما برآورده کنید.
اجازه دهید این پیوند از همان ابتدا میانتان ایجاد شود. از بوسیدن و در آغوش گرفتن فزندتان زندگی اش باشید، به خودتان شانس تبدیل شدن به سنگ صبور و نزدیک ترین فرد زندگی اش را هم بدهید.
با او وقت بگذرانید
علایق مشترکتان را کشف کنید و در آن زمینه ها با هم وقت بگذرانید. اگر هر دو نفرتان از بدمینتون بازی کردن لذت می برید، آخر هفته ها در پارک محله تان با هم بازی کنید و اگر اهل دوچرخه سواری هستید، در فضایی که برای دوچرخه سواری امن اسـت، با هم مسابقه دهید. همین خنده های بلند از ته دلی که در این زمان ها میانتان رد و بدل می شود، مهرتان را به هم بیشتر می کند.
می گذارد زندگی اش را بکندبرای اینکه دخترتان محافظت کنید، حتما نباید او را بیست و چهار ساعته زیر نظر بگیرید و آزادی اش را محدود کنید. تنها راهی که برای مراقبت از فرزندتان پیش روی شماست، صمیمی شدن با او و جلب اعتمادش اسـت. دختری که از مشکلاتش با پدرش صحبت می کند و آن قدر به او اعتماد دارد که به حرف هایش عمل کند، کمتر در معرض خطر اسـت.
یادتان نرود که دخترتان با کمک شما می تواند با جهان مردها آشنا شود و اگر نقشتان را خوب بازی کنید، احتمال اینکه در رابطه ای آسیب زا گرفتار شود، کمتر می شود. گذشته از این، نگذارید که خارج شدن از خانه ای که برای فرزندتان مثل یک قفس اسـت و فرار کردن از سلطه بی منطق و دلیل شما، تنها دلیل او برای انتخاب همسر باشد. برای اینکه فرزند موفق تری را تربیت کنید، نباید همیشه مثل سایه دنبالش باشید و جلوی شکست خوردن و زمین خوردنش را بگیرید.
اگر می خواهید دخترتان بیشتر رشد کند و آینده بهتری را برای خودش بسازد، بگذارید گاهی اشتباه کند و زمین بخورد وقتی که اشتباه کرد، اجازه ندهید که سهمش را در این اتفاق نادیده بگیرد و با کنار کشیدن خودش، همه چیز را به گردن شما بیندازد. دخترتان باید بداند که همیشه حامی اش هستید اما این را هم باید بداند که مسئولیت زندگی اش با خود اوست، نه با هیچ کس دیگر.
کوش شنوا دارد
شنونده خوب بودن، مهارتی اسـت که هر کسی آن را یاد نگرفته. اگر در رابطه با فرزندتان شما متکلم وحده اید و گوشی برای شنیدن حرف های او ندارید، نمی توانید ادعای صمیمی بودن با او را داشته باشید. وقتی فرزندتان از مهد کودک، مدرسه یا دانشگاه بر می گردد، با او در مورد اتفاقاتی که پشت سر گذاشته حرف بزنید. از آرزوهایش بپرسید و بی آنکه حرف هایش را قضاوت کنید، به فرزندتان گوش دهید. پدری که خوب می شنود، نه تنها اعتماد فرزندش را جلب می کند، بلکه از مشکلات، رویاها و هراس هایش هم باخبر می شود و می تواند برای بازکردن گره زندگی اش راه بهتری پیدا کند.
به موسیقی اش گوش می کندبرای آنکه پدر بهتری باشید، باید به دنیای فرزندتان سرک بکشید و آن را خوب بشناسید. کتاب های محبوبش را بخوانید، به موسیقی مورد علاقه اش گوش کنید، با او به کنسرت خواننده محبوبش بروید و دوستانش را بشناسید. شما نمی توانید کیلومترها دورتر از فرزندتان بایستید و ادعا کنید که خوب می شناسیدش، پس وارد عمل شوید و گاهی از دریچه ای که او به زندگی نگاهم می کند، دنیا را ببینید.
بد نیست گاهی با فرزندتان قرارهای جوان پسند بگذارید و از او بخواهید راس یک ساعت، در کافه ای که می دانید فضای آن را دوست دارد، حاضر شوید. چنین قرارهایی فرصت خوبی برای شناختن دنیای اوست، پس این فرصت را از خود دریغ نکنید.
با دخترش بگومگو می کند
درست اسـت که شما به عنوان پدر، بسیاری از تصمیم های مهم زندگی فرزندتان را لااقل تا مدتی می گیرید؛ اما اینکه در خانه، قانون گذار مطلق باشید و همه چیز را فارغ از درست و غلط بودنش، همانطور که شما می گویید پیش ببرد، کمکی به جایگاه پدرانه شما نمی کند.
اجازه دهید فرزندتان گاهی با شما بحث کند و تصمیم هایتان را به چالش بکشد. روی بحث کردن هایش برچسب سرپیچی و گستاخی نزنید. فرزندی که در خانه همیشه «بله قربان گو» اسـت در اجتماع هم نمی تواند با استدلال کردن و فکر کردن، در برابر تصمیم های نادرست ایستادگی کند. بعید اسـت که آرزوی شما، تربیت دختری باشد که همیشه به بالادستی هایش چشم می گوید، حتی اگر مطمئن باشد که اشتباه می کنند.
با همسر خود در یک تیم اسـتبرای اینکه به اقتدار پدرانه شما لطمه ای نخورد و شما در نظر فرزندتان فردی ناتوان و پراشتباه دیده نشوید، نیازی به بالابردن صدایتان یا مجبور کردن او به گوش کردن به حرف هایتان ندارید. اگر شما و همسرتان با هم یک تیم باشید و هوای همدیگر را داشته باشید، نیمی از مسیر را طی کرده اید. وقتی شما و همسرتان مدام برای گرفتن تصمیم ها با هم بحث می کنید و حرف های همدیگر را نقض می کنید، فرزندتان برای هیچ کدامتان احترامی قائل نمی شود. او که همیشه شاهد کشمکش های میان شماست، نمی تواند به حرف های هیچ کدامتان اعتماد کند و روی هیچ یک از شما حساب باز نمی کند.
شاید چهره این مردها، برای شما هم چندان ناآشنا نباشد. حتی اگر پدری که زیر سقف خانه تان همراه شما بوده، هیچ یک از این مردها نباشد، بعید اسـت که در خانه دوستانتان یا لااقل در ساخته های فیلم سازان چنین مردهایی را ندیده باشید؛ اما تصویری که می خواهیم از پدر ایده آل برایتان ترسیم کنیم، تصویر هیچ کدام از این مردها نیست.
اگر این روزها یکی شما را «بابا» صدا می کند یا اینکه امیدوارید در آینده نزدیک با چنین نامی شما را خطاب کند، این توصیه ها را جدی بگیرید. روان شناسان می گویند پدر ایده آل شبیه کسی اسـت که در ادامه مطلب به شما معرفی می کنیم.
به مادرش احترام می گذاردمحققان هم ادعای قدیمی ها را ثابت کرده اند. آن ها می گویند یکی از بهترین کارهایی که یک پدر می تواند برای فرزندش انجام دهد، عشق ورزیدن و احترام گذاشتن به همسرش اسـت. کودکی که احترام و عشق پدرش به همسر را می بیند، با درک عمیقی نسبت به اینکه کیست و چه جایگاهی در این جهان دارد، رشد می کند و اعتماد به نفس بالایی پیدا می کند.
چنین فردی در آینده، مردها را به چشم آدم هایی قابل احترام می بیند و با وارد شدن به رابطه ای که روی ستون های محکم اعتماد ساخته شده، چرخه تربیت چنین فرزندی را ادامه می دهد و به فرزندانش هم عشق همراه با احترام را می آموزد. شما با نصیحت کردن نمی توانید چیزی را به فرزندتان یاددهید، بلکه تنها با درست زندگی کردن اسـت که می توانید به او رفتار درست را آموزش دهید. پس با همین نکته ساده به فرزندتان اعتماد به نفس بیشتری تزریق کنید.
خودپرداز نیست
از قدیم در گوش مردها خوانده اند که مرد خوب و موفق، همان کسی اسـت که شبانه روز کار می کند و هیچ چیز برای رفاه اقتصادی خانواده اش کم نمی گذارد. مراقب باشید لااقل بعد از آمدن دخترتان به این دنیا، براساس چنین دیدگاهی زندگی نکنید. دختر شما برای رشد بهتر، به شما بیشتر از پولتان نیاز دارد. نه اینکه بخواهیم اهمیت رفاه اقتصادی در رشد و پیشرفت را انکار کنیم. نه! اما می خواهیم به شما یک اخطار جدی بدهیم.
شما با تبدیل شدن به دستگاه خودپردازی که تنها به فکر تامین نیاز مالی فرزندش اسـت، به او آسیب خواهیدزد. دختر شما به حضور و حمایت عاطفی تان برای رشد کردن نیاز دارد و اگر تنها شیوه محبت کردنتان به او، برآورده کردن خواسته های مالی اش اسـت، باید بدانید که اشتباه بزرگی را مرتکب می شوید.
آچار دست دخترش می دهددخترتان را با کلیشه های تاریخ گذشته ای که وظایف را به دو گروه مردانه و زنانه تقسیم می کنند، پرورش ندهید. اگر خودتان آچار به دست هستید و از تعمیر رادیو تا تعویض روغن خودرویتان را در خانه انجام می دهید، این کارها را به دخترتان هم آموزش دهید.
قرار نیست بعد از یادگرفتن چنین مهارت هایی، چیزی از زنانگی فرزند شما کم شود؛ بلکه با آموزش دادن این کارها به او، توانایی اش برای راه انداختن کارهای خودش را بالا می برید و به او یاد می دهید که چطور در موقعیت های مختلف خودش را از تنگنا نجات دهید.
می گوید ببخشید
تصور بسیاری از ما از پدر، مرد بی عیب و نقصی اسـت که همیشه درست می گوید و حتی اگر حرفش حسابی و حق نباشد هم کسی نباید از فرمانش سرپیچی کند؛ اما اگر صاحب فرزند شده اید، وقت آن رسیده که این تصورات را کنار بگذارید. اگر اشتباهی کرده اید و دخترتان را رنجانده اید، سرتان را بالا بگیرید و با افتخار از او عذرخواهی کنید. به او بگویید که چرا چنین اشتباهی را مرتکب شده اید و چقدر از این بابت متاسف هستید.
مطمئن باشید فرزندتان بزرگوارتر از آن اسـت که به خاطر چنین اشتباهاتی روی شما برچسب بزند. اجازه ندهید که نیازتان به مقتدر و قوی دیده شدن، از شما پدری پراشتباه بسازد که مهارت ارزشمند عذرخواهی کردن و جبران کردن را به فرزندش یاد نمی دهد.
اول پدر اسـت، بعد دوستحتما شما هم بارها و بارها شنیده اید که برای مراقبت از فرزندتان، باید مثل یک دوست در کنارش باشید؛ توصیه درستی اسـت اما مراقب باشید با رفاقت افراطی، کار را خراب نکنید. شما قبل از آنکه در قامت یک دوست ظاهر شوید، باید برای فرزندتان پدری کنید. باید بتوانید به او نظم، قانون مداری و احترام گذاشتن را یاد دهید و درست و غلط را برایش متمایز کنید. وقتی که فرزندتان خطای بزرگی کرده، نباید مثل یک دوست برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهش با او همدست شوید، بلکه در عین حمایت کردن از او برای بیرون آمدن از مخمصه، مثل یک پدر قاطع باید از قوه قهریه تان هم استفاده کنید.
به دخترش می چسبد
چه کسی گفته که پدر و دختر نباید ارتباط صمیمانه ای با هم داشته باشند؟ خواهش می کنیم این حرف ها را از همین امروز دور بریزید و چند قدم به سمت دخترتان بردارید. شما برای صمیمی شدن با او وقت زیادی ندارید و اگر کار از کار بگذرد و زمان را از دست بدهید، جبران کردن فاصله ای که طی سال ها میانتان ایجاد شده، آسان نخواهدبود. از همان روزهای بعد از به دنیا آمدنش، فرزندتان را مدام در آغوش بگیرید و بخشی از نیازهایش را شما برآورده کنید.
اجازه دهید این پیوند از همان ابتدا میانتان ایجاد شود. از بوسیدن و در آغوش گرفتن فزندتان زندگی اش باشید، به خودتان شانس تبدیل شدن به سنگ صبور و نزدیک ترین فرد زندگی اش را هم بدهید.
با او وقت بگذرانید
علایق مشترکتان را کشف کنید و در آن زمینه ها با هم وقت بگذرانید. اگر هر دو نفرتان از بدمینتون بازی کردن لذت می برید، آخر هفته ها در پارک محله تان با هم بازی کنید و اگر اهل دوچرخه سواری هستید، در فضایی که برای دوچرخه سواری امن اسـت، با هم مسابقه دهید. همین خنده های بلند از ته دلی که در این زمان ها میانتان رد و بدل می شود، مهرتان را به هم بیشتر می کند.
می گذارد زندگی اش را بکندبرای اینکه دخترتان محافظت کنید، حتما نباید او را بیست و چهار ساعته زیر نظر بگیرید و آزادی اش را محدود کنید. تنها راهی که برای مراقبت از فرزندتان پیش روی شماست، صمیمی شدن با او و جلب اعتمادش اسـت. دختری که از مشکلاتش با پدرش صحبت می کند و آن قدر به او اعتماد دارد که به حرف هایش عمل کند، کمتر در معرض خطر اسـت.
یادتان نرود که دخترتان با کمک شما می تواند با جهان مردها آشنا شود و اگر نقشتان را خوب بازی کنید، احتمال اینکه در رابطه ای آسیب زا گرفتار شود، کمتر می شود. گذشته از این، نگذارید که خارج شدن از خانه ای که برای فرزندتان مثل یک قفس اسـت و فرار کردن از سلطه بی منطق و دلیل شما، تنها دلیل او برای انتخاب همسر باشد. برای اینکه فرزند موفق تری را تربیت کنید، نباید همیشه مثل سایه دنبالش باشید و جلوی شکست خوردن و زمین خوردنش را بگیرید.
اگر می خواهید دخترتان بیشتر رشد کند و آینده بهتری را برای خودش بسازد، بگذارید گاهی اشتباه کند و زمین بخورد وقتی که اشتباه کرد، اجازه ندهید که سهمش را در این اتفاق نادیده بگیرد و با کنار کشیدن خودش، همه چیز را به گردن شما بیندازد. دخترتان باید بداند که همیشه حامی اش هستید اما این را هم باید بداند که مسئولیت زندگی اش با خود اوست، نه با هیچ کس دیگر.
کوش شنوا دارد
شنونده خوب بودن، مهارتی اسـت که هر کسی آن را یاد نگرفته. اگر در رابطه با فرزندتان شما متکلم وحده اید و گوشی برای شنیدن حرف های او ندارید، نمی توانید ادعای صمیمی بودن با او را داشته باشید. وقتی فرزندتان از مهد کودک، مدرسه یا دانشگاه بر می گردد، با او در مورد اتفاقاتی که پشت سر گذاشته حرف بزنید. از آرزوهایش بپرسید و بی آنکه حرف هایش را قضاوت کنید، به فرزندتان گوش دهید. پدری که خوب می شنود، نه تنها اعتماد فرزندش را جلب می کند، بلکه از مشکلات، رویاها و هراس هایش هم باخبر می شود و می تواند برای بازکردن گره زندگی اش راه بهتری پیدا کند.
به موسیقی اش گوش می کندبرای آنکه پدر بهتری باشید، باید به دنیای فرزندتان سرک بکشید و آن را خوب بشناسید. کتاب های محبوبش را بخوانید، به موسیقی مورد علاقه اش گوش کنید، با او به کنسرت خواننده محبوبش بروید و دوستانش را بشناسید. شما نمی توانید کیلومترها دورتر از فرزندتان بایستید و ادعا کنید که خوب می شناسیدش، پس وارد عمل شوید و گاهی از دریچه ای که او به زندگی نگاهم می کند، دنیا را ببینید.
بد نیست گاهی با فرزندتان قرارهای جوان پسند بگذارید و از او بخواهید راس یک ساعت، در کافه ای که می دانید فضای آن را دوست دارد، حاضر شوید. چنین قرارهایی فرصت خوبی برای شناختن دنیای اوست، پس این فرصت را از خود دریغ نکنید.
با دخترش بگومگو می کند
درست اسـت که شما به عنوان پدر، بسیاری از تصمیم های مهم زندگی فرزندتان را لااقل تا مدتی می گیرید؛ اما اینکه در خانه، قانون گذار مطلق باشید و همه چیز را فارغ از درست و غلط بودنش، همانطور که شما می گویید پیش ببرد، کمکی به جایگاه پدرانه شما نمی کند.
اجازه دهید فرزندتان گاهی با شما بحث کند و تصمیم هایتان را به چالش بکشد. روی بحث کردن هایش برچسب سرپیچی و گستاخی نزنید. فرزندی که در خانه همیشه «بله قربان گو» اسـت در اجتماع هم نمی تواند با استدلال کردن و فکر کردن، در برابر تصمیم های نادرست ایستادگی کند. بعید اسـت که آرزوی شما، تربیت دختری باشد که همیشه به بالادستی هایش چشم می گوید، حتی اگر مطمئن باشد که اشتباه می کنند.
با همسر خود در یک تیم اسـتبرای اینکه به اقتدار پدرانه شما لطمه ای نخورد و شما در نظر فرزندتان فردی ناتوان و پراشتباه دیده نشوید، نیازی به بالابردن صدایتان یا مجبور کردن او به گوش کردن به حرف هایتان ندارید. اگر شما و همسرتان با هم یک تیم باشید و هوای همدیگر را داشته باشید، نیمی از مسیر را طی کرده اید. وقتی شما و همسرتان مدام برای گرفتن تصمیم ها با هم بحث می کنید و حرف های همدیگر را نقض می کنید، فرزندتان برای هیچ کدامتان احترامی قائل نمی شود. او که همیشه شاهد کشمکش های میان شماست، نمی تواند به حرف های هیچ کدامتان اعتماد کند و روی هیچ یک از شما حساب باز نمی کند.