خبرگزاری آریا -
نقش مادر در ایجاد قدرت در خانواده:همه ما انسان ها نیاز به احساس قدرت داریم . احساس این که وجودمان موثر است ، توانمند است و تولید کننده .
ما این احساس را در« نقش » های متفاوتی که در هستی خود داریم ، جست و جو می کنیم . نقش ما به عنوان همسر ، پدر ، مادر ، فرزند ، نقش اجتماعی ، شهروند ، عضو گروه خاص و ... .
برخی زنان بنا به علل فرهنگی نقش اجتماعی ندارند . بنابراین قدرت خود را در خانه جست و جو می کنند و به خصوص در نقش مادری خود . از سوی دیگر در توازن قدرت درون خانواده ، در رابطه زن و شوهر به علت قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتر مرد ، زن از نقش مادری خود استفاده می کند .
علاوه بر این ها ، مساله ای فرافرهنگی و فرا آئینی هم وجود دارد و آن ذهنیت اسطوره ای نسبت به مادر و جایگاه اوست . این ذهنیت ، زن را یاری می کند تا در این نقش تثبیت شود و تمام قدرت خود را از این نقش تامین نماید .
از همه مهمتر ، در خانواده هایی که طلاق عاطفی وجود دارد ، یعنی زن و شوهر عاطفه ای رد و بدل نمی کنند و زندگی عاطفی شان گسسته و نابود است و تنها براساس قراردادهای اجتماعی یا به واسطه سرمایه گذاری های مختلف دیگر در کنار هم قرار دارند ، زن از قدرت مادری خود بیشتر استفاده می کند .
مثلا باند عاطفی محکم با فرزندان بستن و پدر را منزوی کردن . این عوامل در ارتباط مادر با دختر و پسر خود هر کدام اثرات متفاوتی می گذارد که به دو نمونه از آن ها می پردازم :
مادر وپسر
یکی از رایج ترین اشکالات روانی و آسیب شناختی در رابطه بین مادر و پسر ، وابستگی شدید مادر به پسر است .
زنی که ارتباط عاطفی راضی کننده با شوهر خود ندارد ، یا طلاق گرفته ، یا شوهرش فوت کرده و یا به دلایل شخصیتی قادر به برقراری ارتباط عاشقانه با مرد دیگری نیست ، یک پیوند عاشقانه و وابسته با تک پسر ، پسر اول یا در مواردی با یکی از پسرهای خود دارد .
یعنی آن پیوند عاشقانه که در ارتباط آغازین مادر با نوزاد خود وجود داشته ، ادامه پیدا می کند . مادر نیازهای وابستگی خود را به صورت وابسته نگه داشتن پسر به خود ، ارضا می کند . ناخودآگاه و خود آگاه اجازه استقلال و فاصله گرفتن مرزدار با مادر را نمی دهد و یک پیوند دوتایی در یک حباب خود شیفته جدا از جهان بیرون ، ایجاد می گردد .
در یک سیر رشد بهنجار، از حدود 5-3 سالگی ، در پسر احساس عاشقانه نسبت به مادر به وجود می آید اما این احساس با فاصله گرفتن مادر و نزدیک تر شدن به پدر و همانند سازی پسر با پدر دریک ارتباط صمیمانه تخفیف می یابد .
وقتی مادر ، پسر را در پیوند عاشقانه نگه دارد ، عواقب متعددی برای پسر به بار می آید . اول این که هرگز احساس استقلال و خود مختاری به او دست نمی دهد و دارای هویتی کمرنگ ، با اعتماد به نفس پایین و نقش اجتماعی ضعیف می شود .
چون مادر سلطه جو و مسلط و کنترل کننده است ، نقش پدر کمرنگ می شود . پسر نمی تواند به درستی با پدر همانند سازی کند و خصلت های مردانه در او به درستی شکل نمی گیرد ( مثل ثبات قدم ، ابراز وجود ، جاه طلبی های متعارف اجتماعی ، میل به پیشرفت و ...)
در صورتی که نقش پدر در خانه کمرنگ ومنفعل باشد یا پرخاشگر و طرد کننده ( که در خانواده های ایرانی و مرد ایرانی بسیار دیده می شود ) عدم توانایی در همانند سازی با پدر تشدید می شود و پسر در واقع با مادر و جنسیت زن ، همانند سازی می کند و خصلت های زنانه در او بارز می شود .
در مواردی به علت همانند سازی با مادر ، پسر تمایلات همجنس خواهانه پیدا می کند و به قولی زن صفت می شود . این پیوند سلطه آمیز مادر با پسر ، موجب برانگیختن احساس ترس و تهدید نسبت به کل زن ها در پسر می شود . تظاهرات این ترس به گونه های مختلف می تواند باشد .
گاهی اوقات ، پسر هرگز وارد رابطه عشقی – جنسی با جنس مخالف نخواهد شد .
گاهی در روابط بسیار کوتاه مدت و پراکنده و هرز آمیز وارد می شود که در هیچ یک ، عشق و صمیمیت جنسی را نمی تواند تجربه کند و همیشه یک میل به انتقام جویی و ترس در او باقی می ماند .
گاهی زنی را به همسری اختیار می کند که به نوعی بتواند کاملا مادر او باشد و همان رابطه ی کودک – والد را با او می گیرد . گاهی مردانی را می بینیم که همسری کاملا مادر گونه دارند ولی متاسفانه در بیرون از خانه ، روابط پراکنده برقرار می کنند .
مادر و دختر
یکی دیگر از رایج ترین ارتباطات روان نژند مادر – کودک در جامعه ، رابطه مادر با دختر است . زنی که زن بودن خود را دوست ندارد و حتی از آن متنفر است و در قبال آن احساس حقارت می کند ، وقتی صاحب نوزاد دختری می شود ، نا خود آگاه به او پیغام های طردشدگی می فرستد . یعنی نا خود آگاه به او پیغام می دهد که :"تو بدی ، چون یک زنی " !
این بی ارزش شدگی در دو بعد انجام می شود : بعد جنسی و بعد غیر جنسی که در فرایند رشد ، این ها یگانه می شوند . یعنی شکل گیری و رشد هویت جنسی در تماس مستقیم و تنگاتنگ با رشد کل شخصیت است . بدین معنا که فرایند رشد در زن با زن شوندگی و در مرد ، با مرد شوندگی ، یعنی با پذیرفتن هویت جنسی همراه است .
مادری که جنسیت خود را دوست ندارد، از ابتدای تولد نوزاد دختر خود ، احساس گناه می کند .
این دختر بچه در سیر رشد خود دو کار می تواند بکند ، یا هویت جنسی خود را بپذیرد یا نپذیرد .
دختر اگر هویت جنسی خود را به عنوان یک زن بپذیرد ، همواره احساس شرم و گناه در مورد خود دارد . زنی می شود با ویژگی های آزار خواه که خود را نا خود آگاه در روابطی قرار می دهد که منتهی به تنبیه و تحقیر او شود . انگار باید کفاره جنسیت خود را بدهد .
زنان منفعل ، مطیع و زیردست و تحقیر شده در مقابل مردان که حتی نا خود آگاه ، رفتار سادیستیک را در مردان مقابل خود القاء می کنند ، از این گونه اند .
اینان در بسیاری از موارد سردمزاج هستند . انگیزه ای برای رشد و فعالیت اجتماعی ندارند. وابسته و انزواجو هستند ، یا در مواردی همیشه احساس بدهکاری به دیگران دارند و برای گرفتن تایید دیگران هر کاری می کنند .
حالت دوم این است که هویت جنسی خود را نپذیرند و آنرا طرد کنند . در این صورت با پدر همانند سازی می کنند و خصائل مردانه در آن ها بارزتر می شود ( مرد صفت می شوند ) .
این زنان ممکن است نقش های اجتماعی موثری را بپذیرند ، اما فاقد ویژگی های زنانه می شوند . سرد مزاجند و هرگونه ویژگی زنانه را در خودآگاه سرکوب کرده یا در ناخود آگاه واپس می رانند .
رابطه آن ها با مردها بیشتر تبدیل به رقابت جویی های مردانه و جنگ قدرت می شود .
این ها از زن هایی که ویژگی های زنانه خود را بروز می دهند ، متنفر می شوند و آن ها را تحقیر می کنند . در مواردی این نفرت از زن با مکانیزم دفاعی واکنش سازی به صورت حمایت از زنان در قالب "فمینیسم افراطی " در می آید .
این دو گونه رویکرد ، در طیفی قرار می گیرد که ممکن است زن ویژگی هایی از هر دو گونه رویکرد را از خود نشان دهد .
آسیب زا ترین رابطه آن است که : مرد را از مرد بودن و زن را از زن بودن جدا می کند ؛ که این بستر، سبب آسیب زایی کل شخصیت فرد می گردد .
منبع:تبیان
بلوغ یک دوره خاص و مشخصی اسـت که از طریق بعضی تغییرات در تکامل و رشد فرد شناخته می شود . این تغییرات در هیچ زمان دیگری در طول حیات فرد اتفاق نمی افتد و ویژگیهای خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از :
الف ) بلوغ دوره کوتاهی را شامل می شود : بلوغ دوره نسبتاُ کوتاهی اسـت و از ۲ تا ۴ سال طول می کشد و معمولاً به سه مرحله تقسیم می شود .
مرحله قبل از بلوغ : در این مرحله صفات ثانویه جنسی پدیدار می شود ( پیدایش مو در صورت پسران و در ناحیه اندامهای تناسلی هر دو جنس و تغییر آهنگ صدا در پسران ) ولی اعضاء تناسلی و تولید مثل هنوز کاملاً رشد نکرده اند . این دوره که اوایل نوجوانی اسـت سنین ۱۲-۱۰ سالگی را شامل می شود .
مرحله بلوغ جنسی : در این مرحله ضمن ادامه بروز صفات ثانویه جنسی ، سلولهای جنسی هم پیدا می شوند و اسپرم های زنده در ادرار پسران یافت می گردد . این دوره که سنین ۱۴-۱۳ سالگی را در بر می گیرد ، اواسط نوجوانی اسـت .
مرحله بعد از بلوغ ؛ در این مرحله صفات ثانویه جنسی کاملاً ظاهر شده اند و عمل اعضاء تناسلی و تولید مثل کامل اسـت . این دوره که سنین ۱۹-۱۵ سالگی را شامل می شود ، اواخر نوجوانی اسـت.
ب ) بلوغ زمان تغییرات سریع اسـت : بلوغ یکی از دو مرحله در سرتاسر طول حیات زندگی هر فرد اسـت که با تغییرات مشخص و رشد سریع در همه اندامهای بدن همراه اسـت . ( مرحله دیگر از دو مرحله یاد شده ، دوره جنینی و شش ماه اول زندگی نوزاد اسـت ) . این رشد سریع و ناگهانی یک تا دو سال قبل از اینکه پسر یا دختر به بلوغ جنسی برسند شروع می شود و شش ماه تا یک سال بعد از آن هم ادامه می یابد ، بنابراین دوره کامل این مرحله رشد سریع حدوداً سه سال طول می کشد .
تغییرات ناگهانی و سریعی که هنگام بلوغ اتفاق می افتد موجب سراسیمه شدن ، دستپاچگی و نگرانی نوجوانان می شود و در خیلی از موارد منجر به بروز رفتارهای ناهنجار و غیرمطلوبی در آنان می گردد .
ج ) بلوغ دوره منفی گرایی اسـت : نوجوان در اوایل بلوغ دچار منفی بافی می شود و نگرش و رفتاری منفی در پیش می گیرد . جملاتی همچون « نه خودم از پسش برمی آیم » ، به من نگوئید چه کار بکنم و چه کار نکنم » ، « کاری به کارم نداشته باشید » در این دوره به وفور شنیده می شود . این روش کوشش جدیدی اسـت تا نوجوان به والدین و اطرافیان خود بگوید و بفهماند که جوانان افکار و رفتاری دارند که مربوط به خودشان اسـت . منفی بافی در واقع وسیله ای کلامی برای بیان خشم اسـت . والدین ممکن اسـت در این مرحله درباره انتخاب دوستان ، همسالان ، آداب معاشرت و اصول و اعتقادات با فرزندان خود مشاجره کنند . باید بدانیم افراد هر نسل از نظر نوع لباس و آرایش موها وانتخاب دوستان و رفقا با والدین خود اختلاف نظر دارند . البته والدین در طول حیات خود با استفاده از منابع و تجارب فراوان به باورها و اعتقاداتی رسیده اند که به آنها پای بندند ولی باید به آرامی وبا قابلیت انعطاف پذیری ، خودشان را با شرایط جدید وفق دهند ؛ زیرا در مواردی که نظرها و ارزشهای والدین به میزان چشم گیری با عقاید نوجوانان متفاوت باشد احتمال پیدایش تعارض در نوجوان فزونی می گیرد و او را دچار سردرگمی می کند که عاقبت خوشی ندارد .
د ) سن رسیدن به بلوغ متفاوت اسـت ؛ بلوغ می تواند در هر زمانی بین ۱۰ تا ۱۹ سالگی اتفاق افتد ، ولی متوسط سن بلوغ در دختران ۱۱ سالگی اسـت و پسران یک یا دو سال بعد از آن به سن بلوغ می رسند . این تفاوتها در سن بلوغ به همان اندازه که مربوط به خود فرد اسـت به مسایل اجتماعی هم در هر دو جنس مربوط می شود .
چون در مراحل بلوغ ( قبل از بلوغ ، بلوغ جنسی ، و بعد از بلوغ ) نوجوان با تغییرات و مشکلاتی مواجه می شود ، باید والدین و یا آنان که به نوجوان نزدیکند به آرامی و با توضیح کافی او را در جریان این تغییرات قرار دهند . بروز صفات ثانویه جنسی در مرحله قبل از بلوغ ، اولین انزال ( احتلام ) یعنی خروج منی در پسران در زمان بلوغ ، آشنا کردن نوجوانان با مسایلی که در دوره بعد از بلوغ ممکن اسـت برای آنان پیش بیاید ( مانند : استعمال مواد مخدر ، مشروبات الکلی ، مفاسد اجتماعی ، معاشرت و هم نشینی با دوستان ناباب و منحرف ، مشاهده فیلم های ویدئویی غیرمجاز و جنسی و ... ) از مواردی اسـت که باید به آن توجه کافی داشت .
رعایت بهداشت فردی در زمان بلوغ و توجه به احکام شرعی و بجای آوردن نماز ، روزه ، و غسل در مواقع لازم از دیگر مواردی اسـت که باید با دقت و بیان روشن برای نوجوانان شرح داده شود .
علل بلوغ
هورمونها باعث بروز بلوغ می شوند از حدود ۵ سال قبل از بلوغ جنسی ، میزان کمی از هورمونهای جنسی تولید و ترشح می شوند ، که این میزان به تدریج در دوران بلوغ افزایش می یابد و سبب تکامل ساختمانی دستگاه تناسیلی و عمل غدد جنسی می شود .
این هورمونها از غده ای به نام هیپوفیز که در قاعده مغز قرار دارد و نیز از غدد جنسی ( بیضه ها در پسران و تخمدانها در دختران ) ترشح می شوند و با تأثیرگذاری بر سایر غدد و اثر متقابل بر یکدیگر سبب رشد و تکامل بیضه و سایر اعضاء تناسلی و بروز صفات ثانویه جنسی می شوند . این اثرات متقابل در تمام طول حیات باروری افراد ادامه دارد و بتدریج کاهش می یابد .
بنابراین پیدایش بلوغ بر اثر ترشح هورمونهای جنسی اسـت و فعالیت های هورمونی سبب بروز تظاهرات بلوغ می شود که صفات اولیه و ثانویه جنسی نامیده می شوند . صفات اولیه جنسی مربوط به مقاربت جنسی و تولید مثل اسـت که در ارتباط با اعضای دستگاه تناسلی اسـت و صفات ثانویه جنسی شامل رویش موی صورت و ناحیه تناسلی و بم شدن و تغییر آهنگ صدا در پسران و رویش موی ناحیه تناسلی و تغییرات اندامها در دختران اسـت .
در زمان بلوغ هورمونهای جنسی به تدریج افزایش می یابند و تغییرات بدنی را سبب می شوند . بنظر می رسد در سن ۱۶ تا ۱۷ سالگی سطح هورمون مردانه ( تستوسترون ) در خون خیلی زیاد می شود و سپس به آهستگی کاهش می یابد تا در افراد بزرگسال به میزان ثابتی برسد .
تغییرات جسمی در دوران بلوغ
هنگام رشد سریع و ناگهانی دوران بلوغ ، از نظر جسمانی تغییراتی در نوجوانان به وجود می آید که اغلب موجب اضطراب ، دست پاچگی و نگرانی آنها می شود و اگر از اتفاقاتی که برای آنها پیش می آید اطلاع و آگاهی نداشته باشند چه بسا این دل نگرانیها ادامه پیدا کند و در تعدادی از نوجوانان در مراحل زندگی اثرات سوء و زیان باری برجای بگذارد . به طور کلی چهار تغییر مهم جسمی در نوجوانان پیدا می شود که عبارتند از :
تغییر در اندازه بدن
تغییر در اندامهای بدن
رشد و تکامل صفات اولیه جنسی
رشد و تکامل صفات ثانویه جنسی
* تغییر در اندازه بدن
تغییر در اندازه بدن شامل افزایش وزن و طول قد اسـت .
افزایش سریع قد در مراحل اولیه بلوغ اتفاق می افتد و حداکثر این افزایش در پسران در ۱۴ سالگی اسـت . بیشترین افزایش طول قد در سال بعد از بلوغ اسـت و بعد از آن سرعت رشد کاهش پیدا می کند و این کاهش تا سن ۲۰ و ۲۱ سالگی ادامه می یابد . به علت دوره طولانی رشد ، قد پسران معمولاً بلندتر از دختران اسـت .
* افزایش وزن
افزایش وزن در هنگام بلوغ فقط مربوط به افزایش چربی نیست ، بلکه به رشد و تکامل استخوان و عضله نیز مربوط اسـت . به همین جهت با وجود اینکه پسران و دختران در دوران بلوغ به سرعت افزایش وزن پیدا می کنند ، باریک و لاغر و استخوانی به نظر می رسند . در پسران حداکثر افزایش وزن غالباً یک یا دو سال دیرتر از دختران پیش می آید و بیشترین مقدار آن در ۱۶ سالگی اسـت و بعد از آن افزایش وزن کمتر اسـت .
البته چاق شدن پسران و دختران در دوران بلوغ هم غیر معمول نیست . در نزدیک شروع بلوغ در سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی معمولاً در ناحیه شکم ، رانها ، گردن و گونه چربی جمع می شود ولی بعد از کامل شدن بلوغ و زمانیکه رشد سریع قد شروع می شود این چربی ها به تدریج کمتر می شوند .
* تغییر در اندامهای بدن
بعضی از نقاط بدن که در سالهای اولیه زندگی به تناسب خیلی کوچک هستند در زمان بلوغ بزرگ می شوند ؛ این حالت بخصوص در بینی ، پاها و دستها بیشتر مشاهده می شود . به هر حال بیشتر این تغییرات قبل از بلوغ پایان می پذیرد .
در کودکان بزرگتر ، در مقابل تنه باریک و بلند ، شانه ها و قسمت تهیگاه ، پهن می شوند و کمر هم عریض می شود . ساقها به تناسب بیشتر از تنه رشد می کنند و فرد در ابتدا بلند به نظر می رسد به تدریج وقتی تنه کشیده شد و رشد کمر متوقف گردید ، بدن اندازه و نسبتهای فرد بالغ را پیدا می کند .
درست قبل از بلوغ ، رشد ساقها متناسب با رشد تنه نیست و این حالت تا ۱۵ سالگی ادامه می یابد . در کودکانی که بلوغ دیررس دارند رشد ساقها برای مدت طولانی ادامه دارد ودر نتیجه این کودکان ساقهای بلندتری نسبت به همسالان خود دارند .
خیلی از تغییرات یاد شده در بالا در بازوها هم اتفاق می افتد و کودکانی که بلوغ دیررس دارند بازوهای بلندتری دارند . این تغییرات باعث می شود یک نوجوان در ابتدای دوران رشد ظاهر متناسبی نداشته باشد .
صفات اولیه جنسی
صفات اولیه جنسی مربوط به فعالیت بیضه ها و آلت تناسلی اسـت . بیضه ها غدد جنسی مردانه و عضو اصلی تولید مثل مرد هستند . این غدد اسپرم مردانه و هورمون تستوسترون تولید می کنند و تولید اسپرم در تمام طول حیات مرد ادامه دارد .
بیضه ها در ۱۴ سالگی فقط ۱۰ درصد رشد دارند و بعد ازیک یا دو سال سرعت رشد آنها افزایش می یابد و سپس کند می شود به طوری که در ۲۰ تا ۲۱ سالگی این رشد کامل می گردد . بیضه ها در هوای گرم از بدن فاصله می گیرند و برعکس در هوای سرد به بدن نزدیکتر می شوند . به طور طبیعی بیضه سمت راست کمی بالاتر از سمت چپ قرار دارند و بخوبی قابل لمس اند . اگر فردی تورم ، قرمزی یا سنگینی در بیضه هایش احساس کند و یا در هنگام لمس به توده سفتی بربخورد و یا اینکه یکی از بیضه ها را لمس نکند باید با مشورت والدین خود به پزشک مراجعه کند .
کمی بعد ازآنکه رشد سریع بیضه ها شروع شد رشد آلت تناسلی مشخصاً نمایان می شود . اولین مرحله رشد طولی اسـت و در تعقیب آن به تدریج بر قطر آلت افزوده می شود . اندازه آلت تناسلی مانند سایر اندامها از فردی به فرد دیگر متفاوت اسـت . بعضی از نوجوانان از نازکی آلت تناسلی خود نگران اند و برای مدتی این احساس را دارند که رشد آن عادی نیست و ممکن اسـت نتوانند وظایف زناشویی را انجام دهند ، که البته باور غلطی اسـت .
وقتی اعضای تناسلی فرد عملاً فعال و بالغ شدند ، در اثر تحریک جنسی آلت تناسلی بزرگ و سفت می شود که به این حالت نعوظ می گویند . علت نعوظ تجمع خون در آلت تناسلی اسـت . بعد از نعوظ ممکن اسـت منی ( مایع لزجی اسـت که حاوی اسپرم یا نطفه مرد اسـت ) از آن خارج شود . این اولین انزال که یکی از معیارهای بلوغ اسـت معمولاً در هنگام خواب پیش می آید . اگر در مورد انزال چیزی به نوجوان گفته نشده باشد دچار نگرانی و اضطراب خواهد شد ، ولی باید بداند که این یکی از مراحل رشد و تکامل اسـت وامری طبیعی اسـت که از سلامت وجود او خبر می دهد و نباید باعث نگرانی شود .
صفات ثانویه جنسی
ظاهر پسران و دختران در مراحل رشد و تکامل دوران بلوغ بطور فزاینده ای با هم تفاوت پیدا می کند . این تغییر که معلول رشد تدریجی صفات ثانویه جنسی اسـت آنها را از هم متمایز می سازد . چون صفات مورد نظر مستقیماً ارتباطی با توالد و تناسل ندارند به آنها ثانویه گفته می شود . تا وقتی که ظاهر پسر و دختر کودکانه اسـت کششی نسبت به هم ندارند ولی وقتی صفات ثانویه جنسی نمایان شد این کشش پیدا می شود .
صفات ثانویه جنسی در مردان عبارتند از :
رویش موهای زهار ( شرمگاه ) این موها حدود یک سال بعد از شروع بزرگ شدن بیضه ها و آلت تناسلی ظاهر می شوند . شروع رویش موها از ابتدای بلوغ تا ۱۵ سالگی و قبل ازاولین انزال می باشد . در ابتدا این موها کم ، نازک و ظریف اند و بتدریج تیره رنگ ، زبر و مختصری پیچ دار می شوند .
رویش موی صورت ، زیربغل وافزایش موی بدن : رویش این موها پس از تکمیل رشد موهای زهار اتفاق می افتد . بعضی افرد پرموتر از دیگران هستند و در بعضی ممکن اسـت موهای روی قفسه صدری رشد نکند .
زبر شدن پوست : پوست زبر می شود و رنگ آن خاکستری می گردد . منفذ پوست بازتر و وسیع تر می شوند .
فعالیت غدد چربی : غدد چربی در پوست بزرگ و فعال می شوند . در اثر افزایش فعالیت غدد چربی ممکن اسـت جوشهایی روی صورت و پوست بدن ظاهر شوند که به آنها آکنه می گویند و محل شایع آنها صورت اسـت . این جوشها نباید دستکاری شوند زیرا در اثر دستکاری حالت چرکی پیدا می کند و احتمال آنکه جایشان به صورت فرورفتگی در صورت باقی بماند بیشتر می شود . اگر این جوشها زیاد شدند و ایجاد ناراحتی کردند بهتر اسـت با مشورت والدین به پزشک مراجعه شود و از خوردن شیرینی وغذاهای چرب و پرادویه حتی المقدور خودداری شود . در ضمن غدد عرق زیربغل شروع به فعالیت میکند و عرق کردن در مراحل پیشرفت بلوغ افزایش می یابد . این فعالیتهای غدد چربی وعرق ممکن اسـت سبب تولید بوی خاصی که کمی ناراحت کننده اسـت شود .
تغییر صدا : تغییر صدا ناشی از رشد طنابهای صوتی اسـت . تغییر صدا در زمان رشد کامل صورت می پذیرد . صدا در ابتدا خشن و بعد بم می شود و در ابتدا کمی ناهنجار و شاید دورگه اسـت ولی به تدریج آهنگ صدا مطلوبتر می شود .
رشد عضلات : عضلات بخصوص عضلات سینه رشد می کند و نیرو می گیرد ؛ ساقها و بازوان و شانه ها شکل می گیرند .
برآمدگی در محل پستان : برآمدگیهای مختصری در اطراف نوک پستان در مردان بین ۱۲ تا ۱۴ سالگی ظاهر می شود . این حالت چند هفته طول می کشد و سپس هم در تعداد و هم در اندازه کاهش می یابند .
پس : تغییر در اندازه و اندامهای بدن و بروز صفات اولیه و ثانویه جنسی از علائم بلوغ هستند .
دوران نوجوانی و بلوغ یکی از مهمترین دوران زندگی فرد اسـت و باید به آن توجه لازم شود زیرا :
بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت کشورهای در حال توسعه را نوجوانان تشکیل میدهند .
بلوغ یکی از مراحل رشد و نمو اسـت که ویژگیهای خاص خود را دارد و اگر این خصوصیات شناخته نشوند و رفتار و برخورد مناسبی با آنها نداشته باشیم مشکلات فراوانی به بار می آورند .
بلوغ در واقع یعنی بلوغ جنسی . رفتار جنسی اگر در مسیر هدایت شده و درست قرار نگیرد آسیب پذیری و مخاطرات فراوانی را به وجود می آورد . باید با آموزش صحیح وبیان روشن نوجوانان را برای یک زندگی سالم و با نشاط همراه با مسؤولیت پذیری خانوادگی آماده کنیم .
به طور کلی برنامه غذایی در زمان مدرسه و خارج از مدرسه تفاوت چندانی ندارد فقط موضوع این است که با توجه به گذراندن دوران تعطیلات تابستان و به تبع آن مسافرت ها و برنامه های این چنینی، احتمال مصرف غذاهای فرآوری شده یا غذاهای فست فودی بیشتر بوده است. با این حال اگر فردی به عنوان یک محصل یا یک دانشجو می خواهد از حداکثر پتانسیل ذهنی و جسمی خود استفاده کند باید تمام موادمغذی شامل املاح و ویتامین ها و موادمغذی ماکرو و میکرو برای هر فردی به طور متعادل و با توجه به مقدار نیاز فرد به بدن او برسد.
دخترهای محصل مراقب کمبود آهن باشند
دخترها در سنین بلوغ که قاعدتا مترادف است با دوران راهنمایی یا دبیرستان شان در مقاطع سال تحصیلی باید مراقب کمبود آهن، روی، ید، ویتامین D و کلسیم باشند چون کمبود این ویتامین ها و مینرال ها شایع است و چه بسا کمبود هر یک از آنها می تواند روی عملکرد فیزیولوژیک و مکانیسم ها مغز و بدن تاثیر گذار باشد، بنابراین کمبود خفیف هر یک از موارد یاد شده می تواند روی قدرت تمرکز ذهنی، توجه و نهایتا میزان یادگیری سر کلاس درس موثر باشد.
به طوری که مطالعات مختلف نشان داده اند کمبود آهن حتی اگر به طور حاشیه ای ایجاد شود یعنی حتی اگر به بروز نشانه های بالینی هم منجر نشود، می تواند به طور قابل توجهی روی تمرکز ذهنی اثر بگذارد. درباره کمبود ید هم این مساله کاملا ثابت شده است. این موضوع حتی در کتاب های درسی هم قید شده و به عنوان یک نشانه علمی مورد توجه است. کمبود کلسیم و ویتامین D هم می تواند روی متابولیسم بدن اثر بگذارد و در واقع منجر به کاهش متابولیسم پایه بدن شده و در نهایت باعث بیماری هایی مثل چاقی و اضافه وزن، استرس و البته بیماری های التهابی و متابولیک شود.
۴ گروه اصلی خوراکی یادتان نرود
آنچه در یک شرایط طبیعی از افراد و نوع تغذیه شان انتظار می رود این است که برنامه غذایی شان را طوری تنظیم کنند که بتوانند از همه موادمغذی موجود، ویتامین ها و املاح به مقدار مورد نیاز، به بدن خود برسانند. البته همه باید مراقب باشند حتی دچار کمبودهای خفیف و حاشیه ای که می توانند روی قدرت ذهنی و تمرکز یادگیری تاثیر گذار باشند، نشوند.
پس توضیح خیلی ساده این است که اگر می خواهید گرفتار چنین مشکلاتی نشوید باید مطمئن باشید همه گروه های غذایی در برنامه خوراکی تان وجود دارد. به طور مثال اگر یک نوجوان که اتفاقا در سن رشد هم هست طی یک روز یعنی در فاصله زمانی ۲۴ ساعت شیر، ماست، دوغ و به طور کلی از گروه لبنیات به هر دلیلی مصرف نکند اما در عین حال از سایر گروه های غذایی دیگر حتی ده ها کیلو استفاده کند به دلیل اینکه لبنیات در برنامه غذایی اش نبوده به هیچ عنوان کلسیم و ویتامین B۲ بدنش تامین نمی شود.
مصرف نکردن گروه غذایی گوشت ها و پروتئین نیز می تواند کمبود آهن و روی را در پی داشته باشد، بنابراین از آنجایی که همه موادمغذی در گروه های اصلی پراکنده هستند، حتما باید ۴ گروه اصلی خوراکی شامل شیر و لبنیات، نان و غلات، سبزیجات و صیفی جات و میوه ها همراه گروه گوشت ها که علاوه بر انواع گوشت های کم چرب، پنیر و تخم مرغ و مغزدانه ها را هم دربرمی گیرد در برنامه غذایی روزانه افراد گنجانده شود.
خوراکی در زنگ تفریح از واجبات است
۴ گروه اصلی غذایی باید در قالب وعده ها و میان وعده ها تنظیم شوند و در برنامه غذایی قرار بگیرند. در واقع تنظیم خوراکی باید به گونه ای باشد که این ۴ گروه غذایی حداقل در ۳ وعده خوراکی و ۳ میان وعده گنجانده شود. هر چقدر سن افراد کمتر باشد اهمیت این موضوع بیشتر می شود. به بیان ساده اگر یک نوجوان صبحانه را کامل مصرف کند اما ساعت ۱۰ در مدرسه دیگر میان وعده ای استفاده نکند، در ساعات نزدیک به ظهر دچار افت قندخون خواهد شد و اگر کلاس درسی در آن ساعت خاص داشته باشد طبیعی است یادگیر ی اش در آن زمان به حداقل ممکن برسد، بنابراین در ساعات زنگ تفریح بهتر است میان وعده هایی از گروه میوه ها، سبزیجات و صیفی جات یا شیر و لبنیات گنجانده شود تا بچه ها بتوانند در طول روز و البته به فاصله هر ۲ یا ۳ ساعت از آنها مصرف کنند.
هله هوله خوری قطعا، حتما ممنوع!
مسلما مصرف خوراکی های فرآوری شده مثل سوسیس و کالباس یا اسنک های شور مانند چیپس، پفک و حتی خوراکی های خیلی شیرین مثل کیک ها و نوشابه های گازدار بدترین انتخاب ممکن برای زنگ تفریح بچه ها هستند. چون نه تنها نیاز به موادمغذی کلیدی را تامین نمی کنند حتی مثلا نوشابه به دلیل کالری زیادی که تولید می کند و قند فراوانی که دارد می تواند طی ساعات متوالی باعث افت قندخون بعدی شود، چون این نوع خوراکی ها در یک لحظه قندخون را سریع بالا می برند و سیری کاذب ایجاد می کنند.
از آنجایی که قندخون یکباره بسیار بالا رفته، پاسخ بدن هم خیلی شدید خواهد بود بنابراین انسولین زیادی ترشح می شود و در نتیجه افت قندخون به فاصله کوتاه اجتناب ناپذیر خواهد بود. با این اوصاف طبیعی است چنین شرایطی روی عملکرد جسمی و ذهنی محصل تاثیر می گذارد. خوراکی های خیلی شور یا خیلی شیرین می توانند اوسمولاریتی مایعات بدن را بر هم بزنند که این موضوع می تواند روی قدرت تمرکز ذهنی و توجه کاملا اثر مستقیمی داشته باشد.
آب را جرعه جرعه باید نوشید
بهترین نوشیدنی برای همه افراد به خصوص کودکان و نوجوانان در حال رشد آب است. آب باید در فاصله کوتاه و به صورت جرعه جرعه نوشیده شود. همه افراد باید حس تشنگی خود را با خوردن آب برطرف کنند البته نه بدین معنی که مثلا فردی ۳ ۲ لیوان آب پشت سر هم بنوشد و بعد برای ۳ ۲ ساعت آینده خیالش راحت باشد چون افراد باید کوچک ترین خشکی دهان را با نوشیدن ۲ ۱ جرعه آب پاسخ بدهند و اجازه ندهند کم آبی که می تواند روی عملکرد ذهنی تاثیر گذار باشد، اتفاق بیفتد.
سبزیجات را جدی بگیرید
مصرف سبزیجات، صیفی جات و میوه ها به عنوان میان وعده یا همراه وعده های اصلی بسیار توصیه می شود چون از نظر موادمغذی بسیار متراکم هستند، بنابراین می توانند به عملکرد فیزیکی و فیزیولوژیکی بدن کمک کنند. این گروه از مواد غذایی با بهره مندی از ترکیبات آنتی اکسیدانی مانع بروز آسیب در سطح سلولی خواهند شد.
صبحانه مهم ترین وعده غذایی است
عادت، موضوع بسیار مهمی در امر تغذیه است. مثلا اگر فردی خودش را به خوردن صبحانه و شام عادت دهد و ناهار نخورد بعد از مدتی به ناهار نخوردن عادت می کند یا عکس این هم می تواند صادق باشد. نباید فراموش کرد مهم ترین وعده خوراکی صبحانه است. گویی اینکه اگر صبحانه در زمان، مقدار و شرایط مناسب مصرف شود به نوعی تنظیم کننده حالت های گرسنگی و اشتها طی روز خواهد بود، اما نمی توان این موضوع را به شکل دستوری درآورد به طوری که بگوییم همه بچه ها باید صبحانه بخورند.
این امر به مدیریت و شیوه زندگی افراد هم ربط دارد و اینجاست که بحث عادت هم مطرح می شود. به بیان ساده کسی اشتها و میل به صبحانه دارد که ۴۵ دقیقه تا یک ساعت بعد از اینکه از خواب بیدار شد سر میز صبحانه برود، بنابراین بچه ای که شب تا دیر وقت بیدار است و صبح هم به سرعت از خواب بیدار می شود و فقط وقت دست و صورت شستن دارد و بعد باید بلافاصله سوار سرویس شود و به مدرسه برود مسلم است که به هیچ عنوان نمی تواند صبحانه بخورد. پس مهم ترین تاثیر گذاری روی این مساله برنامه ریزی زندگی است. باید طوری برنامه را تنظیم کرد صبح که بچه ها از خواب بیدار می شوند اشتهای کافی برای خوردن این مهم ترین وعده غذایی را داشته باشند تا بلکه در ساعات اولیه روز به بالاترین پتانسیل ذهنی برای درک مطلب و توجه برسند.
فاصله بین وعده های غذایی طولانی نشود
فاصله بین وعده های غذایی در طول روز باید منظم باشد. مثلا اگر کسی صبحانه اش را ساعت ۷ می خورد باید تقریبا ۵/۲ تا ۳ ساعت بعد یک میان وعده بین روز میل کند. در این روند طبیعی است که ۲ و نیم تا ۳ ساعت بعد وقت خوردن ناهار است و ۵/۲ تا ۳ ساعت بعد نوبت میان وعده دیگری است و رویه غذایی باید به همین ترتیب ادامه داشته باشد تا به شام برسد.
حتی نیم ساعت قبل از خواب هم بچه ها می توانند یک میان وعده ساده و کم چرب مثل شیر میل کنند که اگر گرم هم شده باشد به خواب راحت تر آنها کمک خواهد کرد. پس آن مساله ای که حائز اهمیت است این است؛ از زمانی که صبحانه خورده می شود وعده و میان وعده ها تنظیم شود و برنامه غذایی روزانه روال منظمی داشته باشد. فاصله بین وعده های غذایی نباید خیلی طولانی شود چون باعث افت قندخون و در نتیجه ایجاد اختلال های ذهنی و یادگیری بچه ها خواهد شد.
-
-
منبع:بیتوته
خبرگزاری آریا - عشق یکی از مهم ترین مسائل در زندگی هر دختر و پسری است.
عشق یکی از مهم ترین مسائل در زندگی هر دختر و پسری است که زمان و انرژی بسیاری از هر کدام می گیرد. هر دختر و پسری دوست دارد اول عاشق شود و بعد ازدواج کند، اما آیا این روش درست است یا نه؟
اغلب جوانان امروزی بر این باورند که برای داشتن یک زندگی مشترک موفق حتما باید عاشق همسر آیندهشان شوند تا بتوانند با او خوشبخت شوند و گمان میکنند اگر همسر آیندهشان چندین ملاک را برای ازدواج نداشته باشد اشکالی ندارد، مهم آن است که عاشق او باشند، اما بزرگترها نظر دیگری دارند، آنها معتقدند عشق واقعی به زمان نیاز دارد و یک شبه ایجاد نمیشود و بعد از شروع زندگی مشترک و بهتدریج بین زن و شوهر به وجود میآید.
دکتر محمودزاده، استاد دانشگاه و مشاور خانواده با اشاره به این که علاقه نسبی باید از ابتدا بین همسران وجود داشته باشد، میگوید : مهر و پیوند قلبی بین همسران باید با شناخت روحیات یکدیگر و نحوه تعامل آنان با گذشت زمان و در کنار یکدیگر معنا پیدا کند تا آن عشق واقعی شکل بگیرد.
این استاد دانشگاه میافزاید: در زندگی مشترک این عشق میتواند با به دست آوردن مهارتهایی بیشتر و اجرای آنها زندگی شیرینتر شود. مهربانی، احترام به همسر و خانواده او، اظهار و ابراز علاقه زن و شوهر به یکدیگر، روحیه خدمت به همسر، توکل به خداوند، داشتن تقوی و ایمان، پرهیز از اختلاط با نامحرم، اکتفا کردن به همسر برای داشتن تجربههای خوشایند و لذتهای زناشویی از جمله مواردی است که میتواند بر شدت عشق و محبت همسران بیفزاید و یک زندگی خوب را برای آنها رقم زند.
بنابراین عاشق شدن به معنای واقعی یک شبه حاصل نمیشود و طی زمان تحقق مییابد و با ویژگیهای خوب و مورد علاقه همسران شکل میگیرد و آن چیزی که در ابتدای زندگی بیشتر باید مورد سنجش قرار گیرد، کفویت دختر و پسر و خانوادههایشان است که در شکلگیری عشق واقعی نقش بسزایی خواهد داشت.
نشانههای عاشق و معشوق واقعی
اما چه ملاکها و معیارهایی در زن و شوهر نشان میدهد که نسبت به یکدیگر به آن عشق واقعی رسیدهاند؟ محمودزاده پاسخ میدهد: احساس خوشایند، علاقه، حساسیت داشتن، توجه خاص و نه بیمارگونه، شوق و اشتیاق رسیدن به محبوب، مسئولیتپذیری، تعهد، غیرت مردانه، شرم و حیای زنانه، علاقه به خوشبخت کردن همسر و توجه به پیوند قلبی که بسیار تقدس دارد از الفبای عشق واقعی محسوب میشود.
تفاوت عشق واقعی با هوس
عشقی که با نوعی احساس شدید و ناگهانی در نگاه اول به جنس مخالف ایجاد میشود، بدون آنکه دو طرف نسبت به یکدیگر به شناخت واقعی رسیده باشند با آن عشق واقعی که دکتر محمودزاده از آن سخن میگوید، تفاوتهای زیادی دارد.
به گفته این استاد دانشگاه، چون این احساس شدید و لحظهای، هیجانی آنی و ناشی از هوسهای جنسی زودگذر است، قابل اعتماد نیست و نافرجام است و اگر هم زندگی مشترکی بر آن مبنا تشکیل شود دوام زیادی ندارد. البته اگر این احساس با شناخت، تعهد و ویژگیهای گفته شده در مدت زمان لازم همراه شود میتواند قابل اعتماد باشد.
روانشناسان بر این عقیدهاند که هوس جنسی اغلب در نگاه اول شکل میگیرد و معمولا با عشق واقعی اشتباه گرفته میشود. احساساتی که با شهوت در فرد ایجاد میشود بر مبنای تحریک جنسی و هوس است که با رسیدن به معشوق پایان میپذیرد. برای اینکه عاشق کسی باشید، باید او را خوب بشناسید، اما خیلیها با اینکه برای هم کاملا غریبه هستند در دام هوسهای جنسی گرفتار میشوند و چیزی که افراد را اسیر خود میکند جاذبه فیزیکی جنس مخالف است. به واسطه این حس، افراد مدام به همفکر میکنند، همیشه در مورد هم حرف میزنند و شور و جاذبه زیادی دارند. با اینکه جاذبه جسمی و جنسی یکی از مولفههای اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن محدود نمیشود. اگر رابطهای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت است.
اینکه میگویند در عشقهای واقعی مردان بیشتر از زنان درگیر عشق میشوند ولی زنان برنامهریزی شدهتر عاشق میشوند صحت دارد؟
دکتر محمودزاده پاسخ میدهد تقریبا اینطور است البته نه در مورد همه. عشق سالم عواملی دارد که تعهداتی را برای طرفین ایجاد میکند و تعهدات مردان در ازدواج بیشتر است. آنان با علاقه این تعهدات را در مورد زن مورد علاقهشان، همان زنی که واقعا دوستش دارند میپذیرند و ریسکپذیریشان بیشتر است، اما معمولا خانمها محتاطتر عمل میکنند.
تحقیقات نشان میدهد در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق میشوند. چون مردان بیش از زنان تمایل دارند تا غریزهشان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا میدانند ارضا کنند، اما زنان چون بیشتر به دنبال شریک و پشتیبانی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده را از نظر مالی و عاطفی تامین کند برنامهریزیشدهتر عاشق میشوند. زنان در رابطهشان با طرف مقابل علاوه بر جذابیتهای فیزیکی به دنبال قدرت، غیرت و حمایت مردان هستند.
عشق واقعی هیچگاه سرد نمیشود
دکتر محمودزاده در پاسخ به این پرسش که چرا عشق واقعی در یک پیوند برای برخی همسران شکوفا میشود، اما برای بعضی دیگر هرگز ریشه نمیگیرد و میمیرد، میگوید: همسرانی که از ابتدا به دنبال شناخت یکدیگر و رسیدن به نقاط مشترک و تفاهم بودهاند و روحیه فداکاری و گذشت دارند بدون شک به عشق واقعی دست یافته و زندگی را با یکدیگر میسازند، اما مسلما افرادی که زندگیهای نافرجام و ناپایدار دارند از ابتدا راه را به غلط رفته و یک سری از عوامل را نداشتهاند.
اما آیا گذشت زمان میتواند از میزان عشق و علاقه واقعی همسران بکاهد و سبب سردی روابط شود؟
این استاد حوزه و دانشگاه میگوید: عشق اگر واقعی باشد فناناپذیر خواهد بود. به کمک مودت و رحمت خدادادی نهتنها عشقهای واقعی سرد نمیشود بلکه گرمتر از روزهای اول آشنایی نیز میگردد.
مطالعه زندگی همسران موفق و مصاحبه با آنان و تهیه گزارش و فیلم مستند از زندگیشان و بازخوانی تجربیات آنان میتواند گامی موثر در مسیر تحکیم خانواده و الگوگیری برای جوانان عزیز باشد.
دو کودک که بیمای بسیار عجیبی دارند. آن ها وقتی شب فرا می رسد کاملا فلج می شوند و در طول روز هیچ مشکلی ندارند و سالم هستند. مدتی است که عکس دو پسربچه پاکستانی در شبکه هایی مانند اینستاگرام و تلگرام چرخیده و شگفتی کاربران ایرانی این شبکه های اجتماعی را برانگیخته است، زیرا این دو کودک ویژگی خاصی دارند که تاکنون هیچ پزشک و پژوهشگری مورد مشابه آن را ندیده است.
این دو، در طول روز کودکانی سالم اند اما به محض اینکه خورشید عالم تاب غروب می کند و شب چترش را بر آسمان می گستراند، اندام های شان به طرز غیرقابل توضیحی از کار می افتد و فلجی سراسر بدن شان را می گیرد.
مورد عجیب این دو کودک باعث شده که بسیاری با تردید به صحت این خبر نگاه کنند اما برخلاف بسیاری از خبرهای جعلی و عجیبی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند، این خبر کاملا درست است که البته با چند ماه تاخیر Viral یا همانند ویروس همه جا پخش شده است. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم در این مطلب از مورد عجیب این دو کودک و چند بیماری نادر دیگر که احتمالا کمتر درباره شان شنیده اید بنویسیم.
اواسط اردیبهشت امسال، آسوشیتدپرس (AP) خبری را بدین شرح منتشر کرد. دو برادر پاکستانی که به «پسران خورشیدی» (Solar Boys) یا «بچه های خورشیدی» (Solar Kids) معروف شده اند، پزشکان پاکستانی را کاملا مبهوت کرده اند. شعیب احمد 13 ساله و برادرش عبدالرشید، 9 ساله در طول روز همانند همسالان شان بسیار پر انرژی،
بشاش و فعال اند اما با آغاز شب به حالت زندگی نباتی وارد می شوند و کل بدن شان از کار می افتد. جاوید اکرم، پروفسور موسسه علوم پزشکی پاکستان می گوید که اصلا نمی داند چه عاملی باعث بروز این علائم شده است.
در گزارش این خبر که به سرعت در رسانه های جهان پخش شد، پروفسور اکرم توضیح می دهد: «ما به این مورد به چشم چالشی بزرگ می نگریم. پزشکان مان در حال انجام آزمایش های پزشکی هستند تا تعیین کنند چرا این بچه ها در مدت روز فعال می مانند اما به محض غروب خورشید نمی توانند چشم های شان را باز کنند، حرف بزنند و غذا بخورند. دولت مراقبت های پزشکی این دو برادر را که از خانواده روستایی کم درآمدی هستند رایگان عرضه می کند.»ازدواج فامیلی
شعیب احمد و عبدالرشید به اسلام آباد، پایتخت پاکستان، منتقل شدند و تاکنون تحت بیش از 200 آزمایش دقیق پزشکی قرار گرفته اند و علاوه بر نمونه خون آنها که برای بررسی ژنتیکی بیشتر برای متخصصانی از کشورهای دیگر فرستاده شد، نمونه آب، هوا و خاک محل زندگی شان هم جمع آوری و آزمایش شد.
محمد هاشم، پدر این دو برادر که اهل روستایی نزدیک کویته، مرکز استان بلوچستان واقع در جنوب غربی پاکستان است با همسرش خویشاوند درجه دو است و تاکنون 2 فرزند پسر این ازدواج فامیلی، ظاهرا در اثر همین بیماری درت سنین کودکی مرده اند اما فرزند دختر کاملا سالم است.
این پدر پاکستانی در مورد شرایط خاص کودکانش نظریه ساده ای دارد و معتقد است که پسرانش از خورشید انرژی می گیرند اما پزشکان با این نظریه که نور خورشید در این ماجرا دست دارد چندان موافق نیستند زیرا این بچه ها در طول روز حتی اگر در اتاق تاریک بمانند یا در روزهای طوفانی و بارانی باشند، به فعالیت های عادی خودشان ادامه می دهند.
بیشترین احتمالی که درباره این وضعیت منحصر به فرد می تواند وجود داشته باشد، ناهنجاری ژنتیکی ناشی از ازدواج فامیلی والدین این دو کودک است. با وجود این، پزشکان هیچ اطلاعی ندارند که چه ژن هایی قادرند چنین تاثیر زمان بندی شده ای روی رفتار شبانه روزی این پسرها بگذارند.
تجویز دارو برای کاهش علائم بیماری ناشناخته
اواسط ماه نوامبر (اوایل آذر) امسال وب گاه Science Alert به نقل از پروفسور جاوید اکرم نوشت که پزشکان، درمان این پسرها را با طیفی از داورها آغاز کرده اند و تاکنون موفق شده اند اثرات این شرایط را در آنها کاهش دهند و نتایج مثبتی از این درمان به دست آورند.
در این گزارش، سرپرست گروه پزشکان این دو کودک بدون اشاره به نوع داروها می گوید: «این پسرها اکنون با کمک دارو مین توانند از وضعیت نزدیک به زندگی عادی بهره مند شوند. اما ما با هدف پیشگیری از انتقال این شرایط به نسل بعدی این پسرها، پژوهش درباره علت اصلی بروز این پدیده را دنبال می کنیم.»
مشکل پسران خورشید از نوع فلج خواب نیست
نتایج آزمایش ها نشان می دهد که نوع بیماری شعیب احمد و عبدالرشید با فلجی موقت ناشی از مشکلاتی چون آسیب دستگاه عصبی و فلج خواب تفاوت دارد. فلج خواب که در اصطلاح عامیانه به «بختک» معروف است، پدیده ای است که طی آن فرد در مرحله پس خوابی زمان کوتاهی، از حرکت کردن، سخن گفتن و واکنش نشان دادن ناتوان می شود.
این حالت گذر بین خواب و بیداری که باعث می شود ماهیچه ها قدرت حرکت شان را از دست بدهند اغلب با توهمات ترسناک همراه است.در این توهم فرد احساس می کند شیء یا موجودی سنگین (معمولا فراطبیعی) روی بدنش نشسته و قدرت تکان خوردن را از او گرفته است. هر چند فلج خواب یا میگرن، اضطراب و حمله خواب یا نارکولپسی
(میل ناگهانی به خواب در اثر استرس شدید) بی ارتباط نیست اما به نظر می رسد ژنتیک و کم خوابی مهم ترین دلایلش باشند. خوابیدن طاق باز هم احتمال وقوع فلج خواب را افزایش می دهد.
ساده ترین سازوکاری که می توان برای بروز این پدیده ارائه کرد، قطع ناگهانی مرحله خواب REM (حرکات سریع چشم) است. در مرحله خواب حرکات سریع چشم با مرحله از از خواب عمیق که رویاها در آن شکل می گیرد، ماهیچه ها از حرکت باز می ایستند تا حرکات فرد خواب در مدت دیدن رویا به حرکات فیزیکی واقعی تبدیل نشود.
به این وضعیت، «فلجی توهم پیش خوابی» گفته می شود. پس از پایان مرحله خواب REM و همزمان با آماده شدن مغز برای بیدار شدن، ماهیچه ها نیز به تدریج از حالت فلجی خارج می شوند و فرد مجددا هوشیاری اش را به دست می آورد تا به بیداری کامل برسد اما در پاره ای موارد، ممکن است پیش از آنکه چرخه خواب REM کامل شود، عضلات از فلجی خارج شوند.
به این وضعیت که فرد هوشیار است اما هنوز کاملا بیدار نشده «توهم پیش بیداری یا پس خوابی» گفته می شود و فلج خواب هم که می تواند از چند ثانیه تا چند دقیقه به طول انجامد. در این مرحله رخ می دهد. از آنجایی که حدود 8 درصد از مردم جهان فلج خواب را حداقل یک بار در دوره زندگی شان تجربه می کنند و این پدیده هر شب و به طور مداوم وقوع نمی یابد بنابراین، شرایط خاص دو برادر پاکستانی نمی تواند از این نوع باشد.
این دو، در طول روز کودکانی سالم اند اما به محض اینکه خورشید عالم تاب غروب می کند و شب چترش را بر آسمان می گستراند، اندام های شان به طرز غیرقابل توضیحی از کار می افتد و فلجی سراسر بدن شان را می گیرد.
مورد عجیب این دو کودک باعث شده که بسیاری با تردید به صحت این خبر نگاه کنند اما برخلاف بسیاری از خبرهای جعلی و عجیبی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند، این خبر کاملا درست است که البته با چند ماه تاخیر Viral یا همانند ویروس همه جا پخش شده است. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم در این مطلب از مورد عجیب این دو کودک و چند بیماری نادر دیگر که احتمالا کمتر درباره شان شنیده اید بنویسیم.
در گزارش این خبر که به سرعت در رسانه های جهان پخش شد، پروفسور اکرم توضیح می دهد: «ما به این مورد به چشم چالشی بزرگ می نگریم. پزشکان مان در حال انجام آزمایش های پزشکی هستند تا تعیین کنند چرا این بچه ها در مدت روز فعال می مانند اما به محض غروب خورشید نمی توانند چشم های شان را باز کنند، حرف بزنند و غذا بخورند. دولت مراقبت های پزشکی این دو برادر را که از خانواده روستایی کم درآمدی هستند رایگان عرضه می کند.»
شعیب احمد و عبدالرشید به اسلام آباد، پایتخت پاکستان، منتقل شدند و تاکنون تحت بیش از 200 آزمایش دقیق پزشکی قرار گرفته اند و علاوه بر نمونه خون آنها که برای بررسی ژنتیکی بیشتر برای متخصصانی از کشورهای دیگر فرستاده شد، نمونه آب، هوا و خاک محل زندگی شان هم جمع آوری و آزمایش شد.
محمد هاشم، پدر این دو برادر که اهل روستایی نزدیک کویته، مرکز استان بلوچستان واقع در جنوب غربی پاکستان است با همسرش خویشاوند درجه دو است و تاکنون 2 فرزند پسر این ازدواج فامیلی، ظاهرا در اثر همین بیماری درت سنین کودکی مرده اند اما فرزند دختر کاملا سالم است.
این پدر پاکستانی در مورد شرایط خاص کودکانش نظریه ساده ای دارد و معتقد است که پسرانش از خورشید انرژی می گیرند اما پزشکان با این نظریه که نور خورشید در این ماجرا دست دارد چندان موافق نیستند زیرا این بچه ها در طول روز حتی اگر در اتاق تاریک بمانند یا در روزهای طوفانی و بارانی باشند، به فعالیت های عادی خودشان ادامه می دهند.
بیشترین احتمالی که درباره این وضعیت منحصر به فرد می تواند وجود داشته باشد، ناهنجاری ژنتیکی ناشی از ازدواج فامیلی والدین این دو کودک است. با وجود این، پزشکان هیچ اطلاعی ندارند که چه ژن هایی قادرند چنین تاثیر زمان بندی شده ای روی رفتار شبانه روزی این پسرها بگذارند.
اواسط ماه نوامبر (اوایل آذر) امسال وب گاه Science Alert به نقل از پروفسور جاوید اکرم نوشت که پزشکان، درمان این پسرها را با طیفی از داورها آغاز کرده اند و تاکنون موفق شده اند اثرات این شرایط را در آنها کاهش دهند و نتایج مثبتی از این درمان به دست آورند.
در این گزارش، سرپرست گروه پزشکان این دو کودک بدون اشاره به نوع داروها می گوید: «این پسرها اکنون با کمک دارو مین توانند از وضعیت نزدیک به زندگی عادی بهره مند شوند. اما ما با هدف پیشگیری از انتقال این شرایط به نسل بعدی این پسرها، پژوهش درباره علت اصلی بروز این پدیده را دنبال می کنیم.»
مشکل پسران خورشید از نوع فلج خواب نیست
نتایج آزمایش ها نشان می دهد که نوع بیماری شعیب احمد و عبدالرشید با فلجی موقت ناشی از مشکلاتی چون آسیب دستگاه عصبی و فلج خواب تفاوت دارد. فلج خواب که در اصطلاح عامیانه به «بختک» معروف است، پدیده ای است که طی آن فرد در مرحله پس خوابی زمان کوتاهی، از حرکت کردن، سخن گفتن و واکنش نشان دادن ناتوان می شود. این حالت گذر بین خواب و بیداری که باعث می شود ماهیچه ها قدرت حرکت شان را از دست بدهند اغلب با توهمات ترسناک همراه است.
در این توهم فرد احساس می کند شیء یا موجودی سنگین (معمولا فراطبیعی) روی بدنش نشسته و قدرت تکان خوردن را از او گرفته است. هر چند فلج خواب یا میگرن، اضطراب و حمله خواب یا نارکولپسی (میل ناگهانی به خواب در اثر استرس شدید) بی ارتباط نیست اما به نظر می رسد ژنتیک و کم خوابی مهم ترین دلایلش باشند. خوابیدن طاق باز هم احتمال وقوع فلج خواب را افزایش می دهد.
به این وضعیت، «فلجی توهم پیش خوابی» گفته می شود. پس از پایان مرحله خواب REM و همزمان با آماده شدن مغز برای بیدار شدن، ماهیچه ها نیز به تدریج از حالت فلجی خارج می شوند و فرد مجددا هوشیاری اش را به دست می آورد تا به بیداری کامل برسد اما در پاره ای موارد، ممکن است پیش از آنکه چرخه خواب REM کامل شود، عضلات از فلجی خارج شوند.
به این وضعیت که فرد هوشیار است اما هنوز کاملا بیدار نشده «توهم پیش بیداری یا پس خوابی» گفته می شود و فلج خواب هم که می تواند از چند ثانیه تا چند دقیقه به طول انجامد. در این مرحله رخ می دهد. از آنجایی که حدود 8 درصد از مردم جهان فلج خواب را حداقل یک بار در دوره زندگی شان تجربه می کنند و این پدیده هر شب و به طور مداوم وقوع نمی یابد بنابراین، شرایط خاص دو برادر پاکستانی نمی تواند از این نوع باشد.
به گزارش جام جم ، کودکانی که ختنه میشوند احتمال عفونت ادراری در آنها نسبت به کودکانی که ختنه نمیشوند 15 برابر کمتر است. تحقیقات نشان داده با انجام ختنه احتمال ابتلا به سرطان آلت تناسلی در سنین بالا به مراتب کمتر میشود.
ضمن آن که این جراحی ساده و سرپایی، احتمال انتقال عفونتهایی که بعد از ازدواج ممکن است از طریق رابطه زناشویی ایجاد شود را کاهش میدهد.
همچنین احتمال انتقال عفونت ایدز نیز به این ترتیب کمتر میشود. بنابراین باتوجه به این که عفونت ادراری در کودکان زیر شش ماه بیشتر است، توصیه میشود ختنه در سنین پایین انجام شود.
پسرانی که ختنه نشده باشند چهار تا هشت برابر پسرانی که ختنه شدهاند، دچار عفونت ادراری میشوند. با ختنه کردن بموقع آنها را از این بیماری مصون بدارید.
متخصصان نوزادان به خانوادهها توصیه میکنند نوزادان پسر را روز اول تولد ختنه کنند.
خبرگزاری آریا -
نقش مادر در ایجاد قدرت در خانواده:همه ما انسان ها نیاز به احساس قدرت داریم . احساس این که وجودمان موثر است ، توانمند است و تولید کننده .
ما این احساس را در« نقش » های متفاوتی که در هستی خود داریم ، جست و جو می کنیم . نقش ما به عنوان همسر ، پدر ، مادر ، فرزند ، نقش اجتماعی ، شهروند ، عضو گروه خاص و ... .
برخی زنان بنا به علل فرهنگی نقش اجتماعی ندارند . بنابراین قدرت خود را در خانه جست و جو می کنند و به خصوص در نقش مادری خود . از سوی دیگر در توازن قدرت درون خانواده ، در رابطه زن و شوهر به علت قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتر مرد ، زن از نقش مادری خود استفاده می کند .
علاوه بر این ها ، مساله ای فرافرهنگی و فرا آئینی هم وجود دارد و آن ذهنیت اسطوره ای نسبت به مادر و جایگاه اوست . این ذهنیت ، زن را یاری می کند تا در این نقش تثبیت شود و تمام قدرت خود را از این نقش تامین نماید .
از همه مهمتر ، در خانواده هایی که طلاق عاطفی وجود دارد ، یعنی زن و شوهر عاطفه ای رد و بدل نمی کنند و زندگی عاطفی شان گسسته و نابود است و تنها براساس قراردادهای اجتماعی یا به واسطه سرمایه گذاری های مختلف دیگر در کنار هم قرار دارند ، زن از قدرت مادری خود بیشتر استفاده می کند .
مثلا باند عاطفی محکم با فرزندان بستن و پدر را منزوی کردن . این عوامل در ارتباط مادر با دختر و پسر خود هر کدام اثرات متفاوتی می گذارد که به دو نمونه از آن ها می پردازم :
مادر وپسر
یکی از رایج ترین اشکالات روانی و آسیب شناختی در رابطه بین مادر و پسر ، وابستگی شدید مادر به پسر است .
زنی که ارتباط عاطفی راضی کننده با شوهر خود ندارد ، یا طلاق گرفته ، یا شوهرش فوت کرده و یا به دلایل شخصیتی قادر به برقراری ارتباط عاشقانه با مرد دیگری نیست ، یک پیوند عاشقانه و وابسته با تک پسر ، پسر اول یا در مواردی با یکی از پسرهای خود دارد .
یعنی آن پیوند عاشقانه که در ارتباط آغازین مادر با نوزاد خود وجود داشته ، ادامه پیدا می کند . مادر نیازهای وابستگی خود را به صورت وابسته نگه داشتن پسر به خود ، ارضا می کند . ناخودآگاه و خود آگاه اجازه استقلال و فاصله گرفتن مرزدار با مادر را نمی دهد و یک پیوند دوتایی در یک حباب خود شیفته جدا از جهان بیرون ، ایجاد می گردد .
در یک سیر رشد بهنجار، از حدود 5-3 سالگی ، در پسر احساس عاشقانه نسبت به مادر به وجود می آید اما این احساس با فاصله گرفتن مادر و نزدیک تر شدن به پدر و همانند سازی پسر با پدر دریک ارتباط صمیمانه تخفیف می یابد .
وقتی مادر ، پسر را در پیوند عاشقانه نگه دارد ، عواقب متعددی برای پسر به بار می آید . اول این که هرگز احساس استقلال و خود مختاری به او دست نمی دهد و دارای هویتی کمرنگ ، با اعتماد به نفس پایین و نقش اجتماعی ضعیف می شود .
چون مادر سلطه جو و مسلط و کنترل کننده است ، نقش پدر کمرنگ می شود . پسر نمی تواند به درستی با پدر همانند سازی کند و خصلت های مردانه در او به درستی شکل نمی گیرد ( مثل ثبات قدم ، ابراز وجود ، جاه طلبی های متعارف اجتماعی ، میل به پیشرفت و ...)
در صورتی که نقش پدر در خانه کمرنگ ومنفعل باشد یا پرخاشگر و طرد کننده ( که در خانواده های ایرانی و مرد ایرانی بسیار دیده می شود ) عدم توانایی در همانند سازی با پدر تشدید می شود و پسر در واقع با مادر و جنسیت زن ، همانند سازی می کند و خصلت های زنانه در او بارز می شود .
در مواردی به علت همانند سازی با مادر ، پسر تمایلات همجنس خواهانه پیدا می کند و به قولی زن صفت می شود . این پیوند سلطه آمیز مادر با پسر ، موجب برانگیختن احساس ترس و تهدید نسبت به کل زن ها در پسر می شود . تظاهرات این ترس به گونه های مختلف می تواند باشد .
گاهی اوقات ، پسر هرگز وارد رابطه عشقی – جنسی با جنس مخالف نخواهد شد .
گاهی در روابط بسیار کوتاه مدت و پراکنده و هرز آمیز وارد می شود که در هیچ یک ، عشق و صمیمیت جنسی را نمی تواند تجربه کند و همیشه یک میل به انتقام جویی و ترس در او باقی می ماند .
گاهی زنی را به همسری اختیار می کند که به نوعی بتواند کاملا مادر او باشد و همان رابطه ی کودک – والد را با او می گیرد . گاهی مردانی را می بینیم که همسری کاملا مادر گونه دارند ولی متاسفانه در بیرون از خانه ، روابط پراکنده برقرار می کنند .
مادر و دختر
یکی دیگر از رایج ترین ارتباطات روان نژند مادر – کودک در جامعه ، رابطه مادر با دختر است . زنی که زن بودن خود را دوست ندارد و حتی از آن متنفر است و در قبال آن احساس حقارت می کند ، وقتی صاحب نوزاد دختری می شود ، نا خود آگاه به او پیغام های طردشدگی می فرستد . یعنی نا خود آگاه به او پیغام می دهد که :"تو بدی ، چون یک زنی " !
این بی ارزش شدگی در دو بعد انجام می شود : بعد جنسی و بعد غیر جنسی که در فرایند رشد ، این ها یگانه می شوند . یعنی شکل گیری و رشد هویت جنسی در تماس مستقیم و تنگاتنگ با رشد کل شخصیت است . بدین معنا که فرایند رشد در زن با زن شوندگی و در مرد ، با مرد شوندگی ، یعنی با پذیرفتن هویت جنسی همراه است .
مادری که جنسیت خود را دوست ندارد، از ابتدای تولد نوزاد دختر خود ، احساس گناه می کند .
این دختر بچه در سیر رشد خود دو کار می تواند بکند ، یا هویت جنسی خود را بپذیرد یا نپذیرد .
دختر اگر هویت جنسی خود را به عنوان یک زن بپذیرد ، همواره احساس شرم و گناه در مورد خود دارد . زنی می شود با ویژگی های آزار خواه که خود را نا خود آگاه در روابطی قرار می دهد که منتهی به تنبیه و تحقیر او شود . انگار باید کفاره جنسیت خود را بدهد .
زنان منفعل ، مطیع و زیردست و تحقیر شده در مقابل مردان که حتی نا خود آگاه ، رفتار سادیستیک را در مردان مقابل خود القاء می کنند ، از این گونه اند .
اینان در بسیاری از موارد سردمزاج هستند . انگیزه ای برای رشد و فعالیت اجتماعی ندارند. وابسته و انزواجو هستند ، یا در مواردی همیشه احساس بدهکاری به دیگران دارند و برای گرفتن تایید دیگران هر کاری می کنند .
حالت دوم این است که هویت جنسی خود را نپذیرند و آنرا طرد کنند . در این صورت با پدر همانند سازی می کنند و خصائل مردانه در آن ها بارزتر می شود ( مرد صفت می شوند ) .
این زنان ممکن است نقش های اجتماعی موثری را بپذیرند ، اما فاقد ویژگی های زنانه می شوند . سرد مزاجند و هرگونه ویژگی زنانه را در خودآگاه سرکوب کرده یا در ناخود آگاه واپس می رانند .
رابطه آن ها با مردها بیشتر تبدیل به رقابت جویی های مردانه و جنگ قدرت می شود .
این ها از زن هایی که ویژگی های زنانه خود را بروز می دهند ، متنفر می شوند و آن ها را تحقیر می کنند . در مواردی این نفرت از زن با مکانیزم دفاعی واکنش سازی به صورت حمایت از زنان در قالب "فمینیسم افراطی " در می آید .
این دو گونه رویکرد ، در طیفی قرار می گیرد که ممکن است زن ویژگی هایی از هر دو گونه رویکرد را از خود نشان دهد .
آسیب زا ترین رابطه آن است که : مرد را از مرد بودن و زن را از زن بودن جدا می کند ؛ که این بستر، سبب آسیب زایی کل شخصیت فرد می گردد .
منبع:تبیان
سن بلوغ در دختران و پسران با تغییران فیزیولوژیکی در بدن آغاز می شود. سن بلوغ پسران بین 11 تا 14 سالگی است اما سن بلوغ جنسی دختران زودتر است.
بلوغ پدیدهای است که برای همه افراد و اندکی پس از سن هشت سالگی رخ میدهد. سن بلوغ در واقع انتقال دوران کودکی به بزرگسالی است. در این دوران، اندامهای جنسی نوجوان رشد کرده و بدن او قدرت تولید مثل پیدا می کند. این تغییرات میتواند برای نوجوان احساس افتخار و شادی به ارمغان بیاورد، اما گاهی اوقات هم میتواند او را دچار احساس سردرگمی و یا خجالت کند.
بلوغ به عنوان مرحله ای از زندگی تعریف می شود که طی آن تکامل غدد جنسی منجر به بروز صفات ثانویه جنسی، جهش رشدی و ایجاد قدرت باروری در فرد می شود. این تغییرات به واسطه هورمون های جنسی رخ می دهند. ترشح ماده ای از هیپوتالاموس که منجر به به تولید هورمون های جنسی در هیپوفیز می شود، می تواند تولید هورمون های جنسی دیگری را در اندام های جنسی تحریک نماید. این هورمون ها مسئول رشد پستان ها و رحم در دختران و تمام صفات ثانویه جنسی در پسران هستند. هورمون جنسی مردانه ای که از غده فوق کلیه ترشح می شود مسئول ایجاد موهای جنسی در دختران و کمک به رشد این موها در پسران است.
بلوغ پسران معمولاً بین سنین ۱۱ تا ۱۴ سالگی رخ می دهد. اولین مرحله، رشد بیضه هاست که با پر رنگ شدن و نازکتر شدن پوست بیضه و رشد آلت همراه است. با پیشرفت مراحل بلوغ، افزایش رشد موهای زهار، زیربغل، صورت و همچنین خشن تر شدن صدا و توانائی نعوظ رخ می دهد. جهش رشدی که همراه با افزایش اندازه بدن و توده ماهیچه ای است، در مراحل بعدی بلوغ و در سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی اتفاق می افتد و دو سال پس از دختران به حداکثر خود می رسد.
بلوغ در دختران زودتر از پسران رخ می دهد و اولین مرحله بلوغ در این جنس با جوانه زدن پستانها در سنین ۱۰ تا ۱۱ سالگی رخ آغاز شده و با رشد موهای زهار و زیربغل ادامه می یابد. جهش رشدی معمولاً نسبت به پسران زودتر رخ می دهد و با اولین عادت ماهانه که در سن ۱۱ تا ۱۲ سالگی رخ می دهد کامل می شود. فاصله بین آغاز بلوغ و اولین قاعدگی ۲ تا 2/5 است.
در میان تغییرات ناشی از بلوغ، تغییرات ایجاد شده در اعضای تناسلی و میل جنسی آشکارترین تحولات این دوره هستند. نوجوانان نیازمند سازگاری با تغییرات پدید آمده در اعضای بدن و ایجاد تصویری جدید از خود در ذهن هستند و باید هماهنگی لازم بین نقش های دوگانه فعالیت جنسی، یعنی لذتبخش بودن این امر و نقش آن در تولیدمثل و بقای نسل را در ذهن ایجاد نمایند. اغلب جوامع تلاش می کنند محدودیتی را برای فعالیت جنسی نوجوانان در دوران پیش از ازدواج فراهم نمایند. این محدودیت ها به ارزش های مذهبی و فرهنگی جامعه بستگی دارد و انتقال این ارزش ها به نوجوانان، نیازمند درک صحیح از فیزیولوژی بلوغ و برقراری ارتباط مناسب و ایجاد حس اعتماد در آنهاست.
غریزه جنسی در سن بلوغ در نوجوانان به حداکثر خود می رسد. بسیاری از پسران از بزرگ شدن اعضای تناسلی خود در این دوران نگرانند و آن را زشت و خجالت آور می دانند. |
اگر چه توانائی نعوظ در نوزادان پسر وجود دارد اما طی بلوغ، توانائی انزال را تجربه می کنند. اولین انزال، اغلب در خواب و به صورت خود به خود یا طی رؤیاهای شهوانی (Wet dreams) روی می دهد. اغلب نوجوانان برای این تجربه آمادگی لازم را ندارند و این امر، نگران کننده و مشکل ساز و برای اغلب نوجوانان خجالت آور است مگر اینکه پیش از سن بلوغ، آمادگی های لازم به آنها داده شده باشد. نوجوانانی که راهنمائی های لازم را در این موارد از والدین خود دریافت نکرده اند، با رو آوردن به دوستان و هم سالان خود اطلاعات غلطی را دریافت می کنند.
در دختران برخلاف پسران، غریزه جنسی در این دوره بر عضو تناسلی متمرکز نمی شود اما اغلب دختران با آغاز اولین عادت ماهانه حساسیت بیشتری نسبت به اندام تناسلی خود پیدا می کنند. واکنش روان شناختی هر دختر نسبت به آغاز قاعدگی منحصر به فرد است و تحت تأثیر اطلاعات او از این روند قرار دارد. سؤال درباره اطلاعات و احساس او نسبت به شروع قاعدگی می تواند در ارائه خدمات بهداشتی و راهنمائی های لازم در این مورد به او مفید باشد.
تغییرات فیزیکی برای یک پسر در سن بلوغ معمولاً با بزرگ شدن بیضهها و جوانه زدن موهای ناحیه تناسلی آغاز میشود. پس از آن یک جهش رشد بین سنین ۱۰ و ۱۶ سالگی رخ میدهد که به طور متوسط ۱ تا ۲ سال بعد از زمان جهش رشد در دختران است. بازوها، رانها، دستها و پاها نیز سریعتر از بقیه بدن رشد میکنند. همراه با پهنتر شدن شانهها و افزایش وزن و رشد عضلات، شکل بدن شروع به تغییر میکند.
پسران ممکن است از حساسیت به لمس و یا تورم زیر نوک سینههای خود، نگران شوند. این حالت به طور موقت و به دلیل رشد بافت سینه است و در دوران بلوغ برای حدود ۵۰ درصد از پسران اتفاق میافتد اما معمولاً در عرض ۶ ماه (یا بیشتر) برطرف میشود.
اولین خش در صدا نشانه آن است که صدای پسران در حال تغییر و بم شدن است.
موهای تیره، زبر و فرفری نیز درست بالای آلت تناسلی و بر کیسه بیضه پسران میروید، که بعداً زیر بازوها و در منطقه ریش و سبیل هم رشد خواهد کرد. آلت تناسلی و بیضهها بزرگتر شده و حالت نعوظ، (که پسران در نوزادی هم تجربه میکنند)، در دفعات بیشتری تکرار میشود. انزال (انتشار مایع منی حاوی اسپرم) نیز رخ خواهد داد.
بلوغ برای دختران زودتر شروع شده و زمانی بین ۸ و ۱۳ سالگی رخ میدهد. برای اکثر دختران نخستین شواهد بلوغ، رشد سینههاست، اما میتواند رشد موهای ناحیه تناسلی نیز باشد. در ابتدا سینههای یک دختر به شکل توده لطیف، کوچک و سفت، (به نام جوانه سینه) در زیر یک یا هر دو نوک سینه شروع رشد میکند؛ در طی یک یا دو سال بعد، بافت سینه بزرگتر شده و سفتی آن کمتر خواهد شد. موهای تیره، زبر و فرفری در منطقه لابیا (چینهای پوست اطراف واژن) ظاهر خواهد شد و بعداً موهای مشابهی نیز در زیر بغل شروع به رشد خواهد کرد.
اولین نشانههای بلوغ در طی ۱ یا ۲ سال بعد، با یک جهش رشد قابل توجه آشکار خواهد شد. بدن دختر شروع به تولید چربی (به خصوص در سینهها و اطراف باسن و ران) خواهد کرد. خطوط کانتور بدن او به تدریج شبیه به فرم بدن یک زن خواهد شد. بازوها، رانها، دستها و پاها نیز بزرگتر خواهد شد.
این رویداد با شروع قاعدگی (اولین پریود) دختران، به اوج خود خواهد رسید. بر حسب سن آغاز بلوغ، دختران ممکن است اولین پریود خود را بین سنین ۹ و ۱۶ سالگی تجربه کنند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
به گزارش جام جم آنلاین، متخصص اورولوژی، فوق تخصص پیوند کلیه و استادیار دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی تهران در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران اظهار داشت: شیوع سرطان پروستات در آقایان به عوامل گوناگونی از جمله نژاد، محل زندگی، رژیم غذایی و عوامل ژنتیکی بستگی دارد.
سامزاده با تاکید بر نقش ژنتیک در بروز سرطان پروستات تصریح کرد: در افرادی که پدر و یا یکی از بستگان درجه یک آنها به سرطان پروستات مبتلا باشند، شانس ابتلا به این بیماری حدود سه تا چهار برابر بیش از سایرین است.
این متخصص اورولوژی عنوان کرد: در افرادی که بیش از 2 نفر از بستگان آنها به این بیماری مبتلا باشد، بسیار در معرض خطر بوده و لازم است به طور دورهای توسط پزشک متخصص مورد معاینه قرار گیرند و نقایص ژنتیکی آنها نیز بررسی شود.
سامزاده گفت: تغذیه نقش مهمی در بروز بسیاری از سرطانها از جمله بروز سرطان پروستات در آقایان دارد، مواردی از قبیل وجود نگهدارندهها در مواد غذایی، کمبود ویتامین D و کمبود کلسیم در ایجاد این سرطان موثر هستند.
این متخصص اورلوژی با اشاره به اهمیت مصرف گوجه در مردان، تاکید کرد: گوجه فرنگی به دلیل داشتن ماده لیکوپن که در رب گوجه و سس گوجه بیشتر است در پیشگیری از ابتلا افراد به سرطان پروستات بسیار موثر است.
سامزاده افزود: لیکوپن موجود در گوجه فرنگی و فرآوردههای آن نقش مهمی در ایجاد حفاظ در برابر ابتلا مردان به سرطان پروستات دارد و طی تحقیقات صورت گرفته مردانی که به طور منظم گوجه مصرف میکنند ریسک ابتلا به این بیماری در آنها بسیار کمتر است به عمین دلیل مصرف گوجه و فرآوردههای آن برای پیشگیری از ابتلا به سرطان پروستات به پسران از دوران کودکی پیشنهاد میشود.
این متخصص اورولوژی تاکید کرد: استرسها و تنشهای محیطی ناشی از شرایط کاری در بروز سرطان پروستات در آقایان بی تاثیر نبوده و سبب تشدید مشکلات پروستات در آقایان میشود.
سام زاده اظهار داشت: منطقه جغرافیایی در ایجاد این سرطان اهمیت دارد و متاسفانه ایران بر روی کمربند سرطان پروستات قرار گرفته و این سرطان در بین مردان ایرانی چهارمین سرطان شایع بوده و رفته رفته در حال ارتقا به رتبه سوم است.
این متخصص اورولوژی تاکید کرد: به مردان بالای 50 سال توصیه میشود که حتما به طور سالیانه توسط پزشک اورولوژیست معاینه شوند و آزمایشهای لازم برای بررسی پروستات را انجام دهند.