جام جم سرا: شاکیان که دختری 15ساله به نام نرگس و دختری 18ساله به نام تهمینه هستند اوایل سالجاری شکایت خود را مطرح کردند و خواستار مجازات دو پسر جوان شدند.
به نقل از شرق، تهمینه در اینباره گفت: «من و نرگس به یک مدرسه میرویم. مدتی قبل مقابل مدرسه با دو پسر جوان آشنا و سوار خودرو آنها شدیم. بعد از آن ارتباط ما ادامه پیدا کرد و با هم دوست بودیم تا اینکه چندی پیش آن دو ما را به خانه یکی از پسران دعوت کردند. وقتی به آنجا رفتیم دو پسر به ما تعرض کردند.»
دختر 15ساله نیز ضمن تایید گفتههای تهمینه ادعا کرد: «بعد از آن که دو پسر به ما تعرض کردند برای اینکه مشکلی برایشان پیش نیاید سعی کردند ما را آرام کنند. آنها گفتند با ما ازدواج خواهند کرد به همین دلیل ما آن زمان شکایتی را مطرح نکردیم و منتظر ماندیم تا آنها به قولشان عمل کنند اما خبری از خواستگاری و ازدواج نشد به همین دلیل تصمیم گرفتیم علیه آنها شکایت کنیم.» تحقیقات بعد از طرح این شکایت آغاز شد و ماموران با توجه به مشخصاتی که نرگس و تهمینه از متهمان داده بودند سراغ آنها رفتند اما فهمیدند یکی از دو متهم فرار کرده است. به این ترتیب یکی از پسران جوان بازداشت شد. او وقتی تحت بازجویی قرار گرفت اتهام تجاوز را رد کرد و گفت: «من و دوستم هیچ ارتباطی با این دختران نداشتیم و هرگز هم به آنها وعده ازدواج ندادیم آن دو به قصد اخاذی از ما چنین ادعایی را مطرح کردهاند و گفتههایشان به هیچ عنوان صحت ندارد.»
پسر جوان با وجود انکار اتهامش بازداشت شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار قضات شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. بنابر این گزارش رییس دادگاه دستور انجام تحقیقات تکمیلی را صادر کرده است تا حقیقت مشخص شود.
کمی قبلتر، مشابه این خبر در مورد دو دختر دبستانی منتشر شد که از سوی راننده سرویسشان مورد تعرض قرار گرفته بودند و این میان حتما خبرهایی از این جنس بوده که نه تنها رسانهای نشده که به خواست خانوادهها یا سکوت اجباری افراد مورد تعرض قرار گرفته، هرگز به گوش کسی نرسیده است.
این جنس خبرها تلخ است و از جنس اتفاقاتی که ترجیح میدهیم نشنیده و ندیده بگیریم یا انکار کنیم، سعی میکنیم خیلی درگیرشان نشویم و حتی به اشتباه فکر میکنیم این نوع حوادث برای دیگرانی بوده که لابد سهلانگار بودهاند.
اما چه بخواهیم و چه نخواهیم این جنس اتفاقات در همه جوامع وجود دارد، در هر جای دنیا ممکن است راننده سرویس مدرسهای تا این حد خطاکار پیدا شود یا فردی که برای ارضای افکار غیرانسانیاش به هر قالب و شکلی دربیاید.
اما خبری که اخیرا منتشر و متاسفانه تائید شد، کمی جنسش متفاوت و البته خطرناکتر است. یک ماه بعد از اعلام خبر تعرض ناظم یک مدرسه پسرانه به شش دانشآموز در تهران، مسئولان آموزش و پرورش خبر را تائید میکنند و همزمان خبر مشابهی در مورد مدرسه پسرانه دیگری نیز منتشر میشود.
مساله تاسفآور در مورد حوادث اخیر به این برمیگردد که عامل حادثه نه یک راننده یا شخصی بدون هویت اجتماعی بوده، بلکه از کادر مدرسه بوده است؛ دقیقا جایی که قرار است خانه دوم دانشآموزان باشد و اتفاقا از سوی افرادی که قرار است آنها را نسبت به درست زندگی کردن و آموختن بهترینها سوق دهند.
هزاران ناظم و مدیر و معلم در این کشور زندگی میکنند که مسیر زندگی صدها هزار کودک و نوجوان را به انسانیترین و بهترین شکل عوض کردهاند و حتی برای دانشآموزانشان پدری و مادری کردهاند، اما فاجعه و تلخی در اینگونه حوادث آنقدر بزرگ میشود که این سوال پیش میآید که سیستم نظارت و گزینش در آموزش و پرورش چگونه است؟ همین که کسی به استخدام این وزارتخانه درآمد، صاحب وجهه لازم میشود و بعد نباید بر عملکرد آنها نظارتی داشت؟ پاسخ این پرسشها مسلما نه به بهانه این حوادث که حتی مواردی از تخریب اعتماد و عزتنفس دانشآموزان نیز قابل پیگیری است. علاوه بر مدارس، اهمیت موضوع آگاهی کودکان و نوجوانان نسبت به آزارهای جنسی از سوی افراد دیگر نیز مساله بسیار مهمی است که اغلب از سوی خانوادهها مورد توجه قرار نمیگیرد.(مستوره برادران نصیری - دبیر گروه جامعه)
جام جم سرا: والدینی که هم فرزند دختر دارند و هم پسر، میدانند که رشد پسران ودختران، با سرعتی کاملا متفاوت از هم صورت میپذیرد. اینکه والدین از وجود این تفاوتها آگاه شوند، مسیر راه تربیت را برایشان هموارتر میسازد.
مغز پسران، به گونهای دیگر تکامل یافته است
نیم کره راست مغز در پسران، سریعتر از نیم کره چپ رشد میکند وارتباط داخلی بیشتری در خود نیم کره راست برقرار میشود تا بین دو نیم کره.
دردختران، هر دو نیم کره مغز به طور یکنواخت رشد میکند و این امتیاز را برایشان دربردارد که نسبت به پسران، از تواناییهای بیشتری برخوردار باشند. از آنجا که درمغزدختران، پیوند بیشتری بین دونیم کره مغز وجود دارد و جسم پینهای مغز آنان، ضخیمتر از جسم پینهای مغز پسران است، تعداد دخترانی که بتوانند با هر دو دست کار کنند خیلی بیشتراست.
بررسیهای انجام شده بر روی کودکان ونوجوانان بین پنج تا هجده ساله نشان میدهد که پسران عملا میتوانند بهتر از دختران هدفی را با پرتو نور بزنند، چیزی را بر اساس یک نقشه از پایین تا بالا بازسازی کنند، تعداد اشیای سه بعدی را کنار هم بچینند و مسایلی راکه به تفکر ریاضی نیاز دارد، حل کنند. تمام این تواناییها حداقل در ۸۰ درصد تمام مردان و پسران در نیم کره راست مغز قرار گرفته است.
پسران، قدرت عینی و دختران، قدرت ذهنی دارند
مغز دختران برای واکنش نشان دادن به انسانها و چهرهها برنامه ریزی شده است، درحالی که مغز پسران به اشیا و اشکال آنها واکنش نشان میدهد. مطالعه برروی نوزادانی که از چند ساعت تا چند ماه سن داشتند، به طور روشن به یک نکته اشاره میکند. پسران از اشیا خوششان میآید، دختران از انسانها.
سنجش علمی تفاوت جنسیت نشان میدهد که تفاوتهای موجود در شبکه بندی مغز دختران وپسران، سبب میشوند که آنان درک متفاوتی از دنیا داشته باشند. نوزادان مونث به سمت چهرهها گرایش پیدا میکنند ودو تا سه برابر بیشتر از نوزادان مذکر ارتباط بصری برقرار میکنند. نوزاد مذکر، علاقهٔ بیشتری به اشیای در حال حرکت با اشکال وطرحهای نامنظم نشان میدهد.
دختران در دوازده هفتگی میتوانند عکس افراد خانواده را از غریبهها تشخیص دهند، در حالی که پسران نمیتوانند. در عوض، پسران بهتر میتوانند یک اسباب بازی گمشده را پیدا کنند. این تفاوتها آشکار است و قبل از آنکه شرایطی از سوی جامعه ایجاد شود، ظاهر میشوند.
بچههای پیش دبستانی درآزمایشی از دستگاهی شبیه دوربین با یک چشم به تصاویر چهره انسان و با چشم دیگر به تصاویر اشیا نگاه کردند. از کودکان پرسیدند کدام تصویر را میتوانند به یاد بیاورند. دختران چهره افرادواحساسی را که داشتند وپسران اشیا واشکال آنها را بهتر به یاد میآورند.
درمدرسه، دختران دور هم مینشینند وبا هم صحبت میکنند وادای تمام گروه را در میآورند، سردستهای هم ندارند. وقتی دختری ساختمانی میسازد، معمولا بنایی با طرحی نامشخص وبلند است که درآن بیشتر موضوع انسان مطرح است.
درحالی که پسران از آن یک مسابقه ترتیب میدهند که هر کس سعی میکند، ساختمانی بزرگتر وبلندتر از پسر کنار دستیاش بنا کند. پسران میدوند، میپرند، با یکدیگر کتک کاری میکنند وادای هواپیما وتانک را در میآورند.
در دورههای پیش دبستانی، دختر تازه وارد، از سوی دیگر دختران پذیرفته میشود وهمه خیلی زود اسم او را یاد میگیرند. درحالی که یک پسر تازه وارد، معمولا از سوی پسران دیگر نادیده گرفته میشود وفقط زمانی عضو گروه میشود که دیگران به ترتیب سلسله مراتب براین عقیده باشند که او ممکن است به درد بخورد. درپایان روز تعداد کمی از پسران اسم فرد جدید یا دیگرخصوصیات او را به یاد میآورند.
اگر به دختربچه چهارسالهای یک خرس عروسکی یا یک اسباب بازی هدیه بدهید، آن را بهترین دوست خود میکند. اما اگر همان اسباب بازی را به یک پسربچه بدهید، ممکن است آن را تکه تکه کند تا دریابد که چگونه کار میکند وهمان طور تکه تکه رها میکند وسراغ اسباب بازی دیگری میرود تا آن راهم از هم باز کند.
پسران رقابت میکنند، دختران همکاری
گروه دختران، همکار هستند ونمی توان در میانشان سرکردهای را یافت. دختران حرف میزنند تا درجه عضویتشان را به نمایش بگذارند وهر دختر معمولا یک دوست صمیمی دارد که با او تمام اسرارش را در میان میگذارد. آنان با دختری که حالت رهبری به خود میگیرد، با فاصله برخورد میکنند. به این ترتیب که به او میگویند: «فکر میکنه حالا واسه خودش کسی شده» یا «فکر میکنه میتونه به ما دستور بده».
گروه پسران سلسله مراتب و رئیسی دارد که او را میتوان به راحتی با کلام خاصش شناخت. هریک از پسران برای کسب موقعیت بالاتر در گروه میجنگد. قدرت وموقعیت در هر گروه، ارزش بالایی دارد. یک پسر میتواند آنها را اصولا به کمک مهارت یا دانش خاص یا حتی تواناییاش به دست آورد و دیگر پسران را با کلمات یا ابهت به احترام وادارد.
دختران دوست دارند با معلمها و یا دوستانشان ارتباط برقرار کنند، درحالی که پسران اقتدار معلمها را به چالش میکشند.
چرا پسران عصبیتر هستند؟
تستوسترون، هورمون موفقیت، توانایی وقابلیت رقابت است، اما درجای نامناسب از مردان و جانوران مذکر، بمب ساعتی میسازد. اکثر پدرومادران از اشتهای ناب و سیری ناپذیر پسرهایشان برای تماشای فیلمهای حادثهای خبردارند. تمام صحنههای خشن را با جزییات آن به خاطر سپرده ودرهر لحظه آن را به یاد میآورند. دختران معمولا تمایلی به تماشای چنین فیلمهایی ندارند.
تحقیق دانشگاه سیدنی نشان داد که ۷۴ درصد پسران وقتی دریک بحران درگیر میشوند، به طور مثال درگیری درحیاط مدرسه، برای حل مشکل از خشونت کلامی وفیزیکی استفاده میکنند، درحالی که ۷۸ درصد دختران، خود را از سرراه بحران کنار میکشند یا سعی میکنند با گفتوگو وضعیت را آرام سازند. (تبیان)
به گزارش جام جم سرا، روانشناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی، نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده کودک دارد و بیشتر شناختهای او از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد و میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی است که خانواده با او دارند و اینکه تا چه حد تلاش میکنند نیازهای او را برآورده سازند.
بیشک واژه «تربیت» یکی از مهمترین دغدغههایی است که خانوادهها با آن مواجه میشوند، زیرا همزمان با عصر فناوری و وجود انواع سیدیها و کارتونهای برگرفته از فرهنگ غیرایرانی که کودکان امروز را احاطه کرده است، تربیت کمی دشوارتر از قبل به نظر میرسد. این دشواری برای خانوادههایی که فرزند پسر دارند، بیشتر است و معمولا نگرانی این خانواده ها، آینده فرزندانشان را هم در بر میگیرد که چطور پسرمان را تربیت کنیم تا در آینده همسر و پدر خوبی باشد و بتواند تکیهگاه مطمئنی برای آنها شود؟
بنابراین یکی از نگرانیهای والدینی که به طور مرتب در جلسات مشاوره شرکت میکنند، دلواپسی آنها نسبت به آینده پسرانشان از لحاظ ایفای نقش و وظایف مردانه است. این نگرانی بویژه در مواقعی که پسران در بازیهای گروهی زود اعتماد به نفس خود را از دست میدهند یا زمانی که ازطرف همسالان خود طرد میشوند یا با القابی مثل بچهننه و... مورد خطاب قرار میگیرند دو برابر میشود. پس مهمترین هدف از تربیت پسران، آموزش وظایف مردانه به آنهاست.
در فرهنگ ما رفتار مردانه چگونه رفتاری است و چه عواملی در آن دخالت دارد؟! نقش والدین، خواهر و برادر، دوستان و همسالان در شکلگیری منش مردانه چگونه است؟!
صفات و ویژگیهای مردانه کدام است؟
منظور از صفات مردانه؛ خشن، سلطهجو، خودرای، زورگو و... بودن نیست، بلکه به معنای قاطعیت، مسئولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت و دشوار است. تحقیقات نشان داده است رشد رفتار مردانه در پسران با تصور فرزند از پدر به عنوان تصمیمگیرنده، تربیت و ایجادکننده محدودیت معقول ارتباط دارد. پدری میتواند ویژگیهای مردانه خود را به پسرش منتقل کند که رفتاری توام با محبت و تشویق با فرزند خود داشته باشد، زیرا این رفتار بدون مهربانی، الگوی مردانه پدر را بیتاثیر میکند.
به عبارت دیگر، پدر مسئول و وظیفهشناس میتواند، امکان تقلید پسرش از رفتار مردانه خود را بهوجود آورد. این نکته مهم است، خواستههای او باید با تواناییهای پسرش تناسب داشته باشد. پسر باید احساس کند که پدرش او را همانطور که هست، دوست دارد و برایش ارزش قائل است؛ در واقع او نباید احساس کند که ارزش او ناشی از نحوه کار و فقط در گرو کسب موفقیت اوست، بلکه باید با تمام وجود محبت بی قید و شرط پدر خانواده را احساس کند. او میتواند با برخورد محترمانه در خانه عزت نفس پسرش را افزایش دهد و در دوره نوجوانی فرزندش نقش مشاور را ایفا کند، حرفهای او را کاملا گوش دهد و سپس او را راهنمایی کند.
فرزندان در جریان رشد خود رفتاری را که از والدین خود میبینند سرمشق و الگو قرار داده و با آن همانندسازی میکنند. همانندسازی چیزی بیشتر از تقلید است، یعنی خود را بهجای آنها تصور کرده و از موفقیت آنها شاد و از شکست آنان غمگین میشوند، مانند این که این اتفاقات برای خود آنها روی داده است. پسرها دوست دارند رفتار پدر خود را الگو قرار دهند. نکته قابل توجه این که تحقیقات نشان داده پسرانی که رابطه محبتآمیزی با پدران خود داشتهاند، ویژگیهای مردانهتری از خود بروز دادهاند و در خانوادههایی که مادران نقش غالب داشتهاند، پسران در همانندسازی نقش مردانه با مشکل مواجه شدهاند. بنابراین در روشهای تعلیم و تربیت، مهمترین عامل بحث «الگوسازی» است.
فرزند پسری که وظایف مردانه را میآموزد و به آن عمل میکند، مرد میشود؛ اما پسری که این کار را نمیکند سالهای نوجوانی خود را تلف کرده و بعد نیز این مشکلات را به دهههای بعدی زندگی خود میبرد. نشان دادن خشونت، ناتوانی در قبال تعهد نسبت به خانواده، عزت نفس ضعیف و ادامهدار و... از مصادیق این نوع مشکلات است. نکته مهم دیگر رابطه میان مسئولیت و امتیاز است. نوجوانان باید بدانند وقتی امتیاز بیشتری دریافت خواهند کرد که از عهده مسئولیتهایشان برآیند. رابطه میان مسئولیت و امتیاز باید شفاف باشد و پدر و پسر هر دو برداشت یکسانی از آن داشته باشند.
پس باید به فرزند پسرمان بیاموزیم که:
نسبت به خانواده متعهد باشد.
استقلال شخصیت خود را بشناسد و به آن احترام بگذارد.
احساس وظیفه کند، نسبت به هر موضوعی که با او مرتبط است.
منش اخلاقیاش را متناسب با آموزههای دینی و ساختار مورد پسند جامعه انتخاب کند.
در تصمیمگیریهایش ثبات و استحکام داشته باشد، تلاش کند.
برای سازگاری با اموری که مورد علاقهاش نیست.
در برابر بعضی برنامهها یا تصمیمگیریهای زندگی انعطافپذیری داشته باشد.
در آموزش این نکات علاوه بر این که مادر نقش همیشگی و مستمری در تربیت فرزندان دارد، اما جایگاه پدر نیز در این عرصه بسیار لازم و ضروری است.
آماده کردن پسرها برای دوران بلوغ
در تربیت فرزندان پسر که به سن نوجوانی رسیدهاند، حضور پدر نقش اصلیتری دارد. فرزندان پسر از 9 تا 13سالگی دوران تحول را تجربه میکنند. این دوران زمانی است که پدران باید بیش از هر زمان دیگری در کنار فرزندانشان باشند. در این سنین برای اوقات فراغت آنها باید طوری برنامهریزی کنیم که انرژیشان را در جهت مثبتی تخلیه کنند.
زمانی که آنها 10 ساله میشوند، لازم است بیشتر از زمان قبل با فرزندمان صحبت کنیم، یعنی بگوییم «تو وارد دوران نوجوانی شدهای و دوران کودکیات را پشت سر گذاشتهای» این یعنی آماده کردن آنان برای این دوران، البته این کار میتواند خیلی ساده صورت گیرد. مثلا میتوانیم پسرمان را برای صرف شام به رستوران ببریم و با او درباره دوران نوجوانی، بلوغ و مردانه شدن حرف بزنیم. فهرست کارها و مسئولیتهای جدیدی را برای او در نظر بگیریم. همچنین با آرامش از او بخواهیم سوالاتی را که به جواب آنها احتیاج دارد، بپرسد. بهتر است شرایط را طوری برایش فراهم کنیم که به یک سفر برود و این گونه به صورت غیرمستقیم به او گفتهایم که دوران کودکیاش تمام شده است. اگر این روند را در پیش نگیریم پسرمان به آن حد بلوغ اجتماعی که لازمه مرد شدن و آینده اوست، نخواهد رسید. به این ترتیب یکی از مراحل مهم دوره نوجوانی و بلوغ، نحوه برخورد با و پذیرش آن است. در این مرحله والدین باید توجه کافی به فرزندان خود داشته باشند تا آنها با موفقیت و بدون کمترین آسیب این دوران را پشت سر بگذارند.
در دوره نوجوانی و بلوغ پسر، وظیفه پدر نسبت به مادر بیشتر خواهد بود. آنها باید با بالا بردن سطح آگاهی خود و صرف وقت و حوصله کافی به فرزندشان کمک کنند تا این دوران را با سلامت طی کند. مهمترین مسالهای که باعث میشود، پدر رفتار درستی با پسر خود در این دوره داشته باشد، میزان آگاهیاش از ویژگیها و خصوصیات خلقی اوست؛ اما اگر آگاهی کافی نداریم، میتوانیم از پزشکان و مشاوران کمک بخواهیم. لازم است با عادات و روشهایی که نوجوانان معمولا در زمان بلوغ در پیش میگیرند، آشنا باشیم تا مواجهه با آنها ما را غافلگیر نکند. والدین باید با شروع علائم بلوغ اطلاعات لازم را به آرامی و با مهربانی به فرزندشان بدهند. نحوه صحبت کردن با بچهها خیلی مهم است. سعی کنیم لبخند بزنیم و با عصبانیت با آنها صحبت نکنیم. به هر حال این مرحله را جدی بگیرید تا در آینده فرزندتان بتواند نقش مهمی در زندگی خود داشته باشد. پسرها در این دوره حرف کمتری برای گفتن دارند، دیگر رازهایشان را با شما در میان نمیگذارند و بیشتر مایل هستند با همسالان خود ارتباط برقرار کنند. آنها دوست دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان تنها باشند، مرتبا ایراد میگیرند و لجبازی میکنند و... اما شما به عنوان یک پدر آگاه و مسئول باید با ورود پسرتان به سنین نوجوانی سعی کنید:
به او الگو بدهید و میان تواناییهای او و الگوی ارائهشده ارتباط برقرار کنید.
با او درباره اسطورهها، دانشمندان و افرادی که عمرشان مفید بوده، صحبت کنید.
باید به او مسئولیت بیشتری بدهید تا احساس کند فرد مفیدی در خانواده است.
برای جوابگویی به سوالهایش باید سعی شود از رسانههایی که مورد علاقه اوست، استفاده کنید.
والدین بویژه پدر در این مرحله باید اشراف خوبی به آنچه پسرشان علاقه دارد؛ داشته باشند. باید بدانند به چه نوع فیلمهایی علاقه دارد یا چه نوع وسایل و سرگرمیهایی را میپسندد.
بهتر است فعالیتهای ورزشی او را بالا ببرید. فعالیتهای ورزشی از تنشهای دوران نوجوانی و بلوغ میکاهد و باعث تعادل هورمونهای پسرانه میشود.
خانواده باید پس از گذشتن فرزندشان از مرحله نوجوانی و رسیدن او به مرحله جوانی بستر برخی فعالیتهای مفید و سازنده را فراهم کنند. در گذشته پسرانی که به 18 سالگی میرسیدند به عنوان یک مرد میتوانستند سرپرستی یک خانواده را به عهده بگیرند. اما امروزه به دلیل زمان زیادی که تحصیل و سربازی از آنها میگیرد و در پی آن، باز هم راه ادامه تحصیل و آماده شدن برای کنکور ارشد و دکتری و درنهایت بازار کار؛ آنها زمان لازم را برای «مَرد» شدن ندارند و لازم است خانواده برای هویت بخشی و تربیت اجتماعی آنها بیش از پیش تلاش کنند.
به عنوان مثال تشویق او برای گرفتن گواهینامه و توصیه به معاشرت با آن دسته از دوستان و افرادی که مورد تائید خانواده هستند یا پیدا کردن یک کار نیمهوقت و همزمان با کار، ادامه تحصیل و در نهایت فارغالتحصیل شدن و تلاش برای پیدا کردن کار و شئون اجتماعی مناسبتر.
تجربه نشان داده پدر و مادرهایی که یک مسافرت مردانه برای نوجوانشان تدارک دیدهاند و در آن وظایفی را به پسرشان محول کردهاند، موفقیت تربیت خوب را در فرزندانشان احساس کردهاند!
با ورود پسرعزیزمان به سن جوانی، او با شکل گرفتن رشد فیزیولوژیکی، هورمون و شناخت خود مواجه میشود. مغزش شکل میگیرد و بدنش تغییر میکند. او در فاصله سنین 18 تا 21 سالگی میآموزد که بر خود مدیریت کند:
در این مرحله او کمتر مجذوب شخصیت اطرافیان میشود.
بیشتر در حالت تفکر میرود.
از یک سیستم اخلاقی شکل گرفته برخوردار است.
خانوادهها باید در این مرحله به مرد جوان خانه، مسئولیتهای یک مرد رشد یافته را بدهند. او حالا در موقعیتی است که میتواند از عهده هر کاری برآید.
در سن جوانی باید به او اجازه داد که سفرهای تنهایی را تجربه کند.
باید با تواضع با او برخورد کنید و در عین حال اختیار و اقتدار «والدین» بودن خود را حفظ کنید.
دوستانش را بشناسید و سعی کنید کنترل هایتان درباره دوستها و اطرافیانش به طور غیرمستقیم باشد، زیرا همسالان نقش مهمی در شکلگیری شخصیت نوجوان دارند هر چه ارتباط فرزند با گروه همسالان بیشتر باشد پدر نیز باید تماس خود را با فرزند بیشتر کند. از این رو پیشنهاد میشود امکان حضور دوستانش را در منزل فراهم و او را تشویق کنید که دوستانش را به خانه دعوت کند.
پدر در این مرحله باید محبت از جنس مردانه را به فرزندش بیاموزد و بهترین نوع آموزش در این زمینه رفتار پدر و مادر در منزل و با افراد خانواده است.
باید به آنها مسئولیت و کار کردن برای خانواده را بیاموزید و باید آنها را برای پیدا کردن شغل مناسب تشویق و ترغیب کنید.
امور اقتصادی و تربیت پسرها
اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورتهای زندگی است. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری است و چه مناسب است که پدر از همان کودکی به پایهگذاری و ایجاد شوق در این زمینه در کودک بپردازد.
فرزندان پسر که کمکم بزرگ میشوند باید با شغل پدر و دشواری آن آشنا شوند و شغل پدر باید بر اساس ارزش و تقوایی که در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد نه بر اساس مقام و درآمد و این خود درسی برای آنهاست. از مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول، هدف و مقصد بهدست آوردن آن است و پسرها باید بدانند که در سایه چه مقدار از کار و تلاش، میتوانند چه مقدار پول دریافت کرده و با آن تا چه حد میتوانند خرید کنند. همچنین آنها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود برای رفع نیازهای دیگر افراد خانواده صرفنظر کنند.
این نکته مهم است اگر خانوادهای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده میکند، آنان باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی بیشتر احساس غرور میکنند در چنین خانوادههایی باید بردباری، تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ کرد و پرورش داد.
و در پایان، فرزندان به طور ناخودآگاه از زندگی و رفتار پدر و مادرشان میآموزند و رفتار خوب والدین با هم در خانه موقعیت مناسبی برای آموزشهای غیرمستقیم به فرزندان بویژه به فرزندان پسر است.
چاردیواری
به گزارش جام جم سرا، روانشناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی، نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده کودک دارد و بیشتر شناختهای او از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد و میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی اسـت که خانواده با او دارند و اینکه تا چه حد تلاش میکنند نیازهای او را برآورده سازند.
بیشک واژه «تربیت» یکی از مهمترین دغدغههایی اسـت که خانوادهها با آن مواجه میشوند، زیرا همزمان با عصر فناوری و وجود انواع سیدیها و کارتونهای برگرفته از فرهنگ غیرایرانی که کودکان امروز را احاطه کرده اسـت، تربیت کمی دشوارتر از قبل به نظر میرسد. این دشواری برای خانوادههایی که فرزند پسر دارند، بیشتر اسـت و معمولا نگرانی این خانواده ها، آینده فرزندانشان را هم در بر میگیرد که چطور پسرمان را تربیت کنیم تا در آینده همسر و پدر خوبی باشد و بتواند تکیهگاه مطمئنی برای آنها شود؟
بنابراین یکی از نگرانیهای والدینی که به طور مرتب در جلسات مشاوره شرکت میکنند، دلواپسی آنها نسبت به آینده پسرانشان از لحاظ ایفای نقش و وظایف مردانه اسـت. این نگرانی بویژه در مواقعی که پسران در بازیهای گروهی زود اعتماد به نفس خود را از دست میدهند یا زمانی که ازطرف همسالان خود طرد میشوند یا با القابی مثل بچهننه و... مورد خطاب قرار میگیرند دو برابر میشود. پس مهمترین هدف از تربیت پسران، آموزش وظایف مردانه به آنهاست.
در فرهنگ ما رفتار مردانه چگونه رفتاری اسـت و چه عواملی در آن دخالت دارد؟! نقش والدین، خواهر و برادر، دوستان و همسالان در شکلگیری منش مردانه چگونه اسـت؟!
صفات و ویژگیهای مردانه کدام اسـت؟
منظور از صفات مردانه؛ خشن، سلطهجو، خودرای، زورگو و... بودن نیست، بلکه به معنای قاطعیت، مسئولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت و دشوار اسـت. تحقیقات نشان داده اسـت رشد رفتار مردانه در پسران با تصور فرزند از پدر به عنوان تصمیمگیرنده، تربیت و ایجادکننده محدودیت معقول ارتباط دارد. پدری میتواند ویژگیهای مردانه خود را به پسرش منتقل کند که رفتاری توام با محبت و تشویق با فرزند خود داشته باشد، زیرا این رفتار بدون مهربانی، الگوی مردانه پدر را بیتاثیر میکند.
به عبارت دیگر، پدر مسئول و وظیفهشناس میتواند، امکان تقلید پسرش از رفتار مردانه خود را بهوجود آورد. این نکته مهم اسـت، خواستههای او باید با تواناییهای پسرش تناسب داشته باشد. پسر باید احساس کند که پدرش او را همانطور که هست، دوست دارد و برایش ارزش قائل اسـت؛ در واقع او نباید احساس کند که ارزش او ناشی از نحوه کار و فقط در گرو کسب موفقیت اوست، بلکه باید با تمام وجود محبت بی قید و شرط پدر خانواده را احساس کند. او میتواند با برخورد محترمانه در خانه عزت نفس پسرش را افزایش دهد و در دوره نوجوانی فرزندش نقش مشاور را ایفا کند، حرفهای او را کاملا گوش دهد و سپس او را راهنمایی کند.
فرزندان در جریان رشد خود رفتاری را که از والدین خود میبینند سرمشق و الگو قرار داده و با آن همانندسازی میکنند. همانندسازی چیزی بیشتر از تقلید اسـت، یعنی خود را بهجای آنها تصور کرده و از موفقیت آنها شاد و از شکست آنان غمگین میشوند، مانند این که این اتفاقات برای خود آنها روی داده اسـت. پسرها دوست دارند رفتار پدر خود را الگو قرار دهند. نکته قابل توجه این که تحقیقات نشان داده پسرانی که رابطه محبتآمیزی با پدران خود داشتهاند، ویژگیهای مردانهتری از خود بروز دادهاند و در خانوادههایی که مادران نقش غالب داشتهاند، پسران در همانندسازی نقش مردانه با مشکل مواجه شدهاند. بنابراین در روشهای تعلیم و تربیت، مهمترین عامل بحث «الگوسازی» اسـت.
فرزند پسری که وظایف مردانه را میآموزد و به آن عمل میکند، مرد میشود؛ اما پسری که این کار را نمیکند سالهای نوجوانی خود را تلف کرده و بعد نیز این مشکلات را به دهههای بعدی زندگی خود میبرد. نشان دادن خشونت، ناتوانی در قبال تعهد نسبت به خانواده، عزت نفس ضعیف و ادامهدار و... از مصادیق این نوع مشکلات اسـت. نکته مهم دیگر رابطه میان مسئولیت و امتیاز اسـت. نوجوانان باید بدانند وقتی امتیاز بیشتری دریافت خواهند کرد که از عهده مسئولیتهایشان برآیند. رابطه میان مسئولیت و امتیاز باید شفاف باشد و پدر و پسر هر دو برداشت یکسانی از آن داشته باشند.
پس باید به فرزند پسرمان بیاموزیم که:
نسبت به خانواده متعهد باشد.
استقلال شخصیت خود را بشناسد و به آن احترام بگذارد.
احساس وظیفه کند، نسبت به هر موضوعی که با او مرتبط اسـت.
منش اخلاقیاش را متناسب با آموزههای دینی و ساختار مورد پسند جامعه انتخاب کند.
در تصمیمگیریهایش ثبات و استحکام داشته باشد، تلاش کند.
برای سازگاری با اموری که مورد علاقهاش نیست.
در برابر بعضی برنامهها یا تصمیمگیریهای زندگی انعطافپذیری داشته باشد.
در آموزش این نکات علاوه بر این که مادر نقش همیشگی و مستمری در تربیت فرزندان دارد، اما جایگاه پدر نیز در این عرصه بسیار لازم و ضروری اسـت.
آماده کردن پسرها برای دوران بلوغ
در تربیت فرزندان پسر که به سن نوجوانی رسیدهاند، حضور پدر نقش اصلیتری دارد. فرزندان پسر از 9 تا 13سالگی دوران تحول را تجربه میکنند. این دوران زمانی اسـت که پدران باید بیش از هر زمان دیگری در کنار فرزندانشان باشند. در این سنین برای اوقات فراغت آنها باید طوری برنامهریزی کنیم که انرژیشان را در جهت مثبتی تخلیه کنند.
زمانی که آنها 10 ساله میشوند، لازم اسـت بیشتر از زمان قبل با فرزندمان صحبت کنیم، یعنی بگوییم «تو وارد دوران نوجوانی شدهای و دوران کودکیات را پشت سر گذاشتهای» این یعنی آماده کردن آنان برای این دوران، البته این کار میتواند خیلی ساده صورت گیرد. مثلا میتوانیم پسرمان را برای صرف شام به رستوران ببریم و با او درباره دوران نوجوانی، بلوغ و مردانه شدن حرف بزنیم. فهرست کارها و مسئولیتهای جدیدی را برای او در نظر بگیریم. همچنین با آرامش از او بخواهیم سوالاتی را که به جواب آنها احتیاج دارد، بپرسد. بهتر اسـت شرایط را طوری برایش فراهم کنیم که به یک سفر برود و این گونه به صورت غیرمستقیم به او گفتهایم که دوران کودکیاش تمام شده اسـت. اگر این روند را در پیش نگیریم پسرمان به آن حد بلوغ اجتماعی که لازمه مرد شدن و آینده اوست، نخواهد رسید. به این ترتیب یکی از مراحل مهم دوره نوجوانی و بلوغ، نحوه برخورد با و پذیرش آن اسـت. در این مرحله والدین باید توجه کافی به فرزندان خود داشته باشند تا آنها با موفقیت و بدون کمترین آسیب این دوران را پشت سر بگذارند.
در دوره نوجوانی و بلوغ پسر، وظیفه پدر نسبت به مادر بیشتر خواهد بود. آنها باید با بالا بردن سطح آگاهی خود و صرف وقت و حوصله کافی به فرزندشان کمک کنند تا این دوران را با سلامت طی کند. مهمترین مسالهای که باعث میشود، پدر رفتار درستی با پسر خود در این دوره داشته باشد، میزان آگاهیاش از ویژگیها و خصوصیات خلقی اوست؛ اما اگر آگاهی کافی نداریم، میتوانیم از پزشکان و مشاوران کمک بخواهیم. لازم اسـت با عادات و روشهایی که نوجوانان معمولا در زمان بلوغ در پیش میگیرند، آشنا باشیم تا مواجهه با آنها ما را غافلگیر نکند. والدین باید با شروع علائم بلوغ اطلاعات لازم را به آرامی و با مهربانی به فرزندشان بدهند. نحوه صحبت کردن با بچهها خیلی مهم اسـت. سعی کنیم لبخند بزنیم و با عصبانیت با آنها صحبت نکنیم. به هر حال این مرحله را جدی بگیرید تا در آینده فرزندتان بتواند نقش مهمی در زندگی خود داشته باشد. پسرها در این دوره حرف کمتری برای گفتن دارند، دیگر رازهایشان را با شما در میان نمیگذارند و بیشتر مایل هستند با همسالان خود ارتباط برقرار کنند. آنها دوست دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان تنها باشند، مرتبا ایراد میگیرند و لجبازی میکنند و... اما شما به عنوان یک پدر آگاه و مسئول باید با ورود پسرتان به سنین نوجوانی سعی کنید:
به او الگو بدهید و میان تواناییهای او و الگوی ارائهشده ارتباط برقرار کنید.
با او درباره اسطورهها، دانشمندان و افرادی که عمرشان مفید بوده، صحبت کنید.
باید به او مسئولیت بیشتری بدهید تا احساس کند فرد مفیدی در خانواده اسـت.
برای جوابگویی به سوالهایش باید سعی شود از رسانههایی که مورد علاقه اوست، استفاده کنید.
والدین بویژه پدر در این مرحله باید اشراف خوبی به آنچه پسرشان علاقه دارد؛ داشته باشند. باید بدانند به چه نوع فیلمهایی علاقه دارد یا چه نوع وسایل و سرگرمیهایی را میپسندد.
بهتر اسـت فعالیتهای ورزشی او را بالا ببرید. فعالیتهای ورزشی از تنشهای دوران نوجوانی و بلوغ میکاهد و باعث تعادل هورمونهای پسرانه میشود.
خانواده باید پس از گذشتن فرزندشان از مرحله نوجوانی و رسیدن او به مرحله جوانی بستر برخی فعالیتهای مفید و سازنده را فراهم کنند. در گذشته پسرانی که به 18 سالگی میرسیدند به عنوان یک مرد میتوانستند سرپرستی یک خانواده را به عهده بگیرند. اما امروزه به دلیل زمان زیادی که تحصیل و سربازی از آنها میگیرد و در پی آن، باز هم راه ادامه تحصیل و آماده شدن برای کنکور ارشد و دکتری و درنهایت بازار کار؛ آنها زمان لازم را برای «مَرد» شدن ندارند و لازم اسـت خانواده برای هویت بخشی و تربیت اجتماعی آنها بیش از پیش تلاش کنند.
به عنوان مثال تشویق او برای گرفتن گواهینامه و توصیه به معاشرت با آن دسته از دوستان و افرادی که مورد تائید خانواده هستند یا پیدا کردن یک کار نیمهوقت و همزمان با کار، ادامه تحصیل و در نهایت فارغالتحصیل شدن و تلاش برای پیدا کردن کار و شئون اجتماعی مناسبتر.
تجربه نشان داده پدر و مادرهایی که یک مسافرت مردانه برای نوجوانشان تدارک دیدهاند و در آن وظایفی را به پسرشان محول کردهاند، موفقیت تربیت خوب را در فرزندانشان احساس کردهاند!
با ورود پسرعزیزمان به سن جوانی، او با شکل گرفتن رشد فیزیولوژیکی، هورمون و شناخت خود مواجه میشود. مغزش شکل میگیرد و بدنش تغییر میکند. او در فاصله سنین 18 تا 21 سالگی میآموزد که بر خود مدیریت کند:
در این مرحله او کمتر مجذوب شخصیت اطرافیان میشود.
بیشتر در حالت تفکر میرود.
از یک سیستم اخلاقی شکل گرفته برخوردار اسـت.
خانوادهها باید در این مرحله به مرد جوان خانه، مسئولیتهای یک مرد رشد یافته را بدهند. او حالا در موقعیتی اسـت که میتواند از عهده هر کاری برآید.
در سن جوانی باید به او اجازه داد که سفرهای تنهایی را تجربه کند.
باید با تواضع با او برخورد کنید و در عین حال اختیار و اقتدار «والدین» بودن خود را حفظ کنید.
دوستانش را بشناسید و سعی کنید کنترل هایتان درباره دوستها و اطرافیانش به طور غیرمستقیم باشد، زیرا همسالان نقش مهمی در شکلگیری شخصیت نوجوان دارند هر چه ارتباط فرزند با گروه همسالان بیشتر باشد پدر نیز باید تماس خود را با فرزند بیشتر کند. از این رو پیشنهاد میشود امکان حضور دوستانش را در منزل فراهم و او را تشویق کنید که دوستانش را به خانه دعوت کند.
پدر در این مرحله باید محبت از جنس مردانه را به فرزندش بیاموزد و بهترین نوع آموزش در این زمینه رفتار پدر و مادر در منزل و با افراد خانواده اسـت.
باید به آنها مسئولیت و کار کردن برای خانواده را بیاموزید و باید آنها را برای پیدا کردن شغل مناسب تشویق و ترغیب کنید.
امور اقتصادی و تربیت پسرها
اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورتهای زندگی اسـت. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری اسـت و چه مناسب اسـت که پدر از همان کودکی به پایهگذاری و ایجاد شوق در این زمینه در کودک بپردازد.
فرزندان پسر که کمکم بزرگ میشوند باید با شغل پدر و دشواری آن آشنا شوند و شغل پدر باید بر اساس ارزش و تقوایی که در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد نه بر اساس مقام و درآمد و این خود درسی برای آنهاست. از مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول، هدف و مقصد بهدست آوردن آن اسـت و پسرها باید بدانند که در سایه چه مقدار از کار و تلاش، میتوانند چه مقدار پول دریافت کرده و با آن تا چه حد میتوانند خرید کنند. همچنین آنها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود برای رفع نیازهای دیگر افراد خانواده صرفنظر کنند.
این نکته مهم اسـت اگر خانوادهای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده میکند، آنان باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی بیشتر احساس غرور میکنند در چنین خانوادههایی باید بردباری، تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ کرد و پرورش داد.
و در پایان، فرزندان به طور ناخودآگاه از زندگی و رفتار پدر و مادرشان میآموزند و رفتار خوب والدین با هم در خانه موقعیت مناسبی برای آموزشهای غیرمستقیم به فرزندان بویژه به فرزندان پسر اسـت.
چاردیواری
به گزارش جام جم سرا، روانشناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی، نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده کودک دارد و بیشتر شناختهای او از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد و میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی اسـت که خانواده با او دارند و اینکه تا چه حد تلاش میکنند نیازهای او را برآورده سازند.
بیشک واژه «تربیت» یکی از مهمترین دغدغههایی اسـت که خانوادهها با آن مواجه میشوند، زیرا همزمان با عصر فناوری و وجود انواع سیدیها و کارتونهای برگرفته از فرهنگ غیرایرانی که کودکان امروز را احاطه کرده اسـت، تربیت کمی دشوارتر از قبل به نظر میرسد. این دشواری برای خانوادههایی که فرزند پسر دارند، بیشتر اسـت و معمولا نگرانی این خانواده ها، آینده فرزندانشان را هم در بر میگیرد که چطور پسرمان را تربیت کنیم تا در آینده همسر و پدر خوبی باشد و بتواند تکیهگاه مطمئنی برای آنها شود؟
بنابراین یکی از نگرانیهای والدینی که به طور مرتب در جلسات مشاوره شرکت میکنند، دلواپسی آنها نسبت به آینده پسرانشان از لحاظ ایفای نقش و وظایف مردانه اسـت. این نگرانی بویژه در مواقعی که پسران در بازیهای گروهی زود اعتماد به نفس خود را از دست میدهند یا زمانی که ازطرف همسالان خود طرد میشوند یا با القابی مثل بچهننه و... مورد خطاب قرار میگیرند دو برابر میشود. پس مهمترین هدف از تربیت پسران، آموزش وظایف مردانه به آنهاست.
در فرهنگ ما رفتار مردانه چگونه رفتاری اسـت و چه عواملی در آن دخالت دارد؟! نقش والدین، خواهر و برادر، دوستان و همسالان در شکلگیری منش مردانه چگونه اسـت؟!
صفات و ویژگیهای مردانه کدام اسـت؟
منظور از صفات مردانه؛ خشن، سلطهجو، خودرای، زورگو و... بودن نیست، بلکه به معنای قاطعیت، مسئولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت و دشوار اسـت. تحقیقات نشان داده اسـت رشد رفتار مردانه در پسران با تصور فرزند از پدر به عنوان تصمیمگیرنده، تربیت و ایجادکننده محدودیت معقول ارتباط دارد. پدری میتواند ویژگیهای مردانه خود را به پسرش منتقل کند که رفتاری توام با محبت و تشویق با فرزند خود داشته باشد، زیرا این رفتار بدون مهربانی، الگوی مردانه پدر را بیتاثیر میکند.
به عبارت دیگر، پدر مسئول و وظیفهشناس میتواند، امکان تقلید پسرش از رفتار مردانه خود را بهوجود آورد. این نکته مهم اسـت، خواستههای او باید با تواناییهای پسرش تناسب داشته باشد. پسر باید احساس کند که پدرش او را همانطور که هست، دوست دارد و برایش ارزش قائل اسـت؛ در واقع او نباید احساس کند که ارزش او ناشی از نحوه کار و فقط در گرو کسب موفقیت اوست، بلکه باید با تمام وجود محبت بی قید و شرط پدر خانواده را احساس کند. او میتواند با برخورد محترمانه در خانه عزت نفس پسرش را افزایش دهد و در دوره نوجوانی فرزندش نقش مشاور را ایفا کند، حرفهای او را کاملا گوش دهد و سپس او را راهنمایی کند.
فرزندان در جریان رشد خود رفتاری را که از والدین خود میبینند سرمشق و الگو قرار داده و با آن همانندسازی میکنند. همانندسازی چیزی بیشتر از تقلید اسـت، یعنی خود را بهجای آنها تصور کرده و از موفقیت آنها شاد و از شکست آنان غمگین میشوند، مانند این که این اتفاقات برای خود آنها روی داده اسـت. پسرها دوست دارند رفتار پدر خود را الگو قرار دهند. نکته قابل توجه این که تحقیقات نشان داده پسرانی که رابطه محبتآمیزی با پدران خود داشتهاند، ویژگیهای مردانهتری از خود بروز دادهاند و در خانوادههایی که مادران نقش غالب داشتهاند، پسران در همانندسازی نقش مردانه با مشکل مواجه شدهاند. بنابراین در روشهای تعلیم و تربیت، مهمترین عامل بحث «الگوسازی» اسـت.
فرزند پسری که وظایف مردانه را میآموزد و به آن عمل میکند، مرد میشود؛ اما پسری که این کار را نمیکند سالهای نوجوانی خود را تلف کرده و بعد نیز این مشکلات را به دهههای بعدی زندگی خود میبرد. نشان دادن خشونت، ناتوانی در قبال تعهد نسبت به خانواده، عزت نفس ضعیف و ادامهدار و... از مصادیق این نوع مشکلات اسـت. نکته مهم دیگر رابطه میان مسئولیت و امتیاز اسـت. نوجوانان باید بدانند وقتی امتیاز بیشتری دریافت خواهند کرد که از عهده مسئولیتهایشان برآیند. رابطه میان مسئولیت و امتیاز باید شفاف باشد و پدر و پسر هر دو برداشت یکسانی از آن داشته باشند.
پس باید به فرزند پسرمان بیاموزیم که:
نسبت به خانواده متعهد باشد.
استقلال شخصیت خود را بشناسد و به آن احترام بگذارد.
احساس وظیفه کند، نسبت به هر موضوعی که با او مرتبط اسـت.
منش اخلاقیاش را متناسب با آموزههای دینی و ساختار مورد پسند جامعه انتخاب کند.
در تصمیمگیریهایش ثبات و استحکام داشته باشد، تلاش کند.
برای سازگاری با اموری که مورد علاقهاش نیست.
در برابر بعضی برنامهها یا تصمیمگیریهای زندگی انعطافپذیری داشته باشد.
در آموزش این نکات علاوه بر این که مادر نقش همیشگی و مستمری در تربیت فرزندان دارد، اما جایگاه پدر نیز در این عرصه بسیار لازم و ضروری اسـت.
آماده کردن پسرها برای دوران بلوغ
در تربیت فرزندان پسر که به سن نوجوانی رسیدهاند، حضور پدر نقش اصلیتری دارد. فرزندان پسر از 9 تا 13سالگی دوران تحول را تجربه میکنند. این دوران زمانی اسـت که پدران باید بیش از هر زمان دیگری در کنار فرزندانشان باشند. در این سنین برای اوقات فراغت آنها باید طوری برنامهریزی کنیم که انرژیشان را در جهت مثبتی تخلیه کنند.
زمانی که آنها 10 ساله میشوند، لازم اسـت بیشتر از زمان قبل با فرزندمان صحبت کنیم، یعنی بگوییم «تو وارد دوران نوجوانی شدهای و دوران کودکیات را پشت سر گذاشتهای» این یعنی آماده کردن آنان برای این دوران، البته این کار میتواند خیلی ساده صورت گیرد. مثلا میتوانیم پسرمان را برای صرف شام به رستوران ببریم و با او درباره دوران نوجوانی، بلوغ و مردانه شدن حرف بزنیم. فهرست کارها و مسئولیتهای جدیدی را برای او در نظر بگیریم. همچنین با آرامش از او بخواهیم سوالاتی را که به جواب آنها احتیاج دارد، بپرسد. بهتر اسـت شرایط را طوری برایش فراهم کنیم که به یک سفر برود و این گونه به صورت غیرمستقیم به او گفتهایم که دوران کودکیاش تمام شده اسـت. اگر این روند را در پیش نگیریم پسرمان به آن حد بلوغ اجتماعی که لازمه مرد شدن و آینده اوست، نخواهد رسید. به این ترتیب یکی از مراحل مهم دوره نوجوانی و بلوغ، نحوه برخورد با و پذیرش آن اسـت. در این مرحله والدین باید توجه کافی به فرزندان خود داشته باشند تا آنها با موفقیت و بدون کمترین آسیب این دوران را پشت سر بگذارند.
در دوره نوجوانی و بلوغ پسر، وظیفه پدر نسبت به مادر بیشتر خواهد بود. آنها باید با بالا بردن سطح آگاهی خود و صرف وقت و حوصله کافی به فرزندشان کمک کنند تا این دوران را با سلامت طی کند. مهمترین مسالهای که باعث میشود، پدر رفتار درستی با پسر خود در این دوره داشته باشد، میزان آگاهیاش از ویژگیها و خصوصیات خلقی اوست؛ اما اگر آگاهی کافی نداریم، میتوانیم از پزشکان و مشاوران کمک بخواهیم. لازم اسـت با عادات و روشهایی که نوجوانان معمولا در زمان بلوغ در پیش میگیرند، آشنا باشیم تا مواجهه با آنها ما را غافلگیر نکند. والدین باید با شروع علائم بلوغ اطلاعات لازم را به آرامی و با مهربانی به فرزندشان بدهند. نحوه صحبت کردن با بچهها خیلی مهم اسـت. سعی کنیم لبخند بزنیم و با عصبانیت با آنها صحبت نکنیم. به هر حال این مرحله را جدی بگیرید تا در آینده فرزندتان بتواند نقش مهمی در زندگی خود داشته باشد. پسرها در این دوره حرف کمتری برای گفتن دارند، دیگر رازهایشان را با شما در میان نمیگذارند و بیشتر مایل هستند با همسالان خود ارتباط برقرار کنند. آنها دوست دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان تنها باشند، مرتبا ایراد میگیرند و لجبازی میکنند و... اما شما به عنوان یک پدر آگاه و مسئول باید با ورود پسرتان به سنین نوجوانی سعی کنید:
به او الگو بدهید و میان تواناییهای او و الگوی ارائهشده ارتباط برقرار کنید.
با او درباره اسطورهها، دانشمندان و افرادی که عمرشان مفید بوده، صحبت کنید.
باید به او مسئولیت بیشتری بدهید تا احساس کند فرد مفیدی در خانواده اسـت.
برای جوابگویی به سوالهایش باید سعی شود از رسانههایی که مورد علاقه اوست، استفاده کنید.
والدین بویژه پدر در این مرحله باید اشراف خوبی به آنچه پسرشان علاقه دارد؛ داشته باشند. باید بدانند به چه نوع فیلمهایی علاقه دارد یا چه نوع وسایل و سرگرمیهایی را میپسندد.
بهتر اسـت فعالیتهای ورزشی او را بالا ببرید. فعالیتهای ورزشی از تنشهای دوران نوجوانی و بلوغ میکاهد و باعث تعادل هورمونهای پسرانه میشود.
خانواده باید پس از گذشتن فرزندشان از مرحله نوجوانی و رسیدن او به مرحله جوانی بستر برخی فعالیتهای مفید و سازنده را فراهم کنند. در گذشته پسرانی که به 18 سالگی میرسیدند به عنوان یک مرد میتوانستند سرپرستی یک خانواده را به عهده بگیرند. اما امروزه به دلیل زمان زیادی که تحصیل و سربازی از آنها میگیرد و در پی آن، باز هم راه ادامه تحصیل و آماده شدن برای کنکور ارشد و دکتری و درنهایت بازار کار؛ آنها زمان لازم را برای «مَرد» شدن ندارند و لازم اسـت خانواده برای هویت بخشی و تربیت اجتماعی آنها بیش از پیش تلاش کنند.
به عنوان مثال تشویق او برای گرفتن گواهینامه و توصیه به معاشرت با آن دسته از دوستان و افرادی که مورد تائید خانواده هستند یا پیدا کردن یک کار نیمهوقت و همزمان با کار، ادامه تحصیل و در نهایت فارغالتحصیل شدن و تلاش برای پیدا کردن کار و شئون اجتماعی مناسبتر.
تجربه نشان داده پدر و مادرهایی که یک مسافرت مردانه برای نوجوانشان تدارک دیدهاند و در آن وظایفی را به پسرشان محول کردهاند، موفقیت تربیت خوب را در فرزندانشان احساس کردهاند!
با ورود پسرعزیزمان به سن جوانی، او با شکل گرفتن رشد فیزیولوژیکی، هورمون و شناخت خود مواجه میشود. مغزش شکل میگیرد و بدنش تغییر میکند. او در فاصله سنین 18 تا 21 سالگی میآموزد که بر خود مدیریت کند:
در این مرحله او کمتر مجذوب شخصیت اطرافیان میشود.
بیشتر در حالت تفکر میرود.
از یک سیستم اخلاقی شکل گرفته برخوردار اسـت.
خانوادهها باید در این مرحله به مرد جوان خانه، مسئولیتهای یک مرد رشد یافته را بدهند. او حالا در موقعیتی اسـت که میتواند از عهده هر کاری برآید.
در سن جوانی باید به او اجازه داد که سفرهای تنهایی را تجربه کند.
باید با تواضع با او برخورد کنید و در عین حال اختیار و اقتدار «والدین» بودن خود را حفظ کنید.
دوستانش را بشناسید و سعی کنید کنترل هایتان درباره دوستها و اطرافیانش به طور غیرمستقیم باشد، زیرا همسالان نقش مهمی در شکلگیری شخصیت نوجوان دارند هر چه ارتباط فرزند با گروه همسالان بیشتر باشد پدر نیز باید تماس خود را با فرزند بیشتر کند. از این رو پیشنهاد میشود امکان حضور دوستانش را در منزل فراهم و او را تشویق کنید که دوستانش را به خانه دعوت کند.
پدر در این مرحله باید محبت از جنس مردانه را به فرزندش بیاموزد و بهترین نوع آموزش در این زمینه رفتار پدر و مادر در منزل و با افراد خانواده اسـت.
باید به آنها مسئولیت و کار کردن برای خانواده را بیاموزید و باید آنها را برای پیدا کردن شغل مناسب تشویق و ترغیب کنید.
امور اقتصادی و تربیت پسرها
اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورتهای زندگی اسـت. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری اسـت و چه مناسب اسـت که پدر از همان کودکی به پایهگذاری و ایجاد شوق در این زمینه در کودک بپردازد.
فرزندان پسر که کمکم بزرگ میشوند باید با شغل پدر و دشواری آن آشنا شوند و شغل پدر باید بر اساس ارزش و تقوایی که در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد نه بر اساس مقام و درآمد و این خود درسی برای آنهاست. از مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول، هدف و مقصد بهدست آوردن آن اسـت و پسرها باید بدانند که در سایه چه مقدار از کار و تلاش، میتوانند چه مقدار پول دریافت کرده و با آن تا چه حد میتوانند خرید کنند. همچنین آنها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود برای رفع نیازهای دیگر افراد خانواده صرفنظر کنند.
این نکته مهم اسـت اگر خانوادهای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده میکند، آنان باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی بیشتر احساس غرور میکنند در چنین خانوادههایی باید بردباری، تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ کرد و پرورش داد.
و در پایان، فرزندان به طور ناخودآگاه از زندگی و رفتار پدر و مادرشان میآموزند و رفتار خوب والدین با هم در خانه موقعیت مناسبی برای آموزشهای غیرمستقیم به فرزندان بویژه به فرزندان پسر اسـت.
چاردیواری