جام جم سرا به نقل از سه نسل: شاید متوجه نباشید، اما شما بخش عمدهای از روزتان را در حالت خودکار هستید. مغزتان به گونهای برنامه ریزی شده تا نیازمند کمترین میزان تفکر در طول روز باشید. میدانید برای روشن کردن چراغ اتاق باید به چه سمتی بروید یا برای دور ریختن یک تکه کاغذ باید چقدر راه بروید؛ برای فرستادن یک پیام کوتاه چه دکمهای را بزنید و برای روشن کردن فر کدام دسته را بچرخانید. از آنجایی که سیستم یادگیری عادات شما بسیار کار آمد است، نیازی ندارید در مورد این فرآیندها تفکر کنید.
در عوض میتوانید بر روی موضوعات جالبتر زندگی خود تمرکز کنید. مثلا میتوانید کل برنامه صبح خود را اجرا کنید – از بیدار شدن تا مسواک زدن و لباس پوشیدن و سوار ماشین شدن- در حالی که برای کارتان برنامه ریزی میکنید و خودرا برای ملاقات با مشتری جدید آماده میکنید.
وقتی چیزی در زندگی به طور ناگهانی تغییر میکند، عادات شما دیگر کار نمیکند. بالاخره خانه رویاهایتان را میخرید، اما کلیدهای برق دیگر در آن جای همیشگی نیستند زیرا محیط ناآشناست! ماشین تازهای میخرید و دست و پای خود را گم میکنید، چرا که نمیدانید برف پاک کن چگونه کار میکند. یا با خرید گوشی جدید دیگر صفحه نمایش قدیمی را ندارید.
به طور خلاصه، بخشهایی از زندگیتان که تا به حال به صورت خودکار انجام میشدند، اکنون نیاز به تفکر دارند. تداخل در عادات موجب ناآرامی میشود. بدتر از آن در خلق و خوی شما هم تاثیر میگذارد. استرس ناشی از تفکر برای هر موضوع کوچکی باعث آزارتان میشود؛ باعث میشود تا حوصله مشکلات دیگر را نداشته باشید. تمام انرژی شما برای سپری کردن روزتان صرف میشود. خب، باید چه کرد؟
اولین کاری باید انجام دهید این است که از شر استرس خلاص شوید.
استرس ناشی از تغییرات تا ۶ هفته باقی میماند، تا وقتی که عادات جدید در ذهنتان جایگزین شوند. بعد از ۶ هفته میبینید که به راحتی به نامه روی میزتان رسیده و آن را باز کردهاید. میتوانید بلافاصله پس از شروع باران، برف پاک کن را روشن کنید. میدانید صندلی کارتان را چقدر عقب برانید تا به قفسه پشت سرتان برسید. وقتی این مرحله را بگذرانید، دیگر میتوانید انرژی فکریتان را در کارهای دیگری مثل خلاقیت کاری، دوستی بهتر بودن و لذت بردن کامل از غذاهایتان صرف کنید.
حالا که دلیل ناراحتی خود را دانستید و میدانید حدودا چقدر طول خواهد کشید، در این گونه مواقع به دیگران بگویید که مدتی عصبی خواهید بود تا وقتی که بتوانید کاملا جابجا شوید. پیشاپیش از دیگران عذرخواهی کنید که مدل بداخلاقتری از خودتان خواهید بود. اگر هم تمامی همکارانتان مثل شما به تازگی نقل مکان کردهاند، حداقل تجربه خود را با همکارانتان که آنها هم نگران و تحت فشار هستند در میان بگذارید –مثلا نمیدانند کجا یک نهارخوری مناسب پیدا میشود و یا چگونه به ایمیل خود دسترسی پیدا کنند.
آدم در سختی همیشه نیازمند همدم است. همیشه مایه مسرت است که ببینید شما تنها کسی نیستید که سختی میکشید. هروقت که لازم بود همدردی کنید. وقتی از کنار هم میگذرید با لبخندی نشان دهید که «آری، من میدانم». به خود اطمینان دهید که با این شرایط کنار خواهید آمد و همه چیز درست خواهد شد. زیرا بالاخره به این شرایط عادت میکنید و همه چیز درست خواهد شد.