جام جم سرا به نقل از سه نسل: شاید متوجه نباشید، اما شما بخش عمدهای از روزتان را در حالت خودکار هستید. مغزتان به گونهای برنامه ریزی شده تا نیازمند کمترین میزان تفکر در طول روز باشید. میدانید برای روشن کردن چراغ اتاق باید به چه سمتی بروید یا برای دور ریختن یک تکه کاغذ باید چقدر راه بروید؛ برای فرستادن یک پیام کوتاه چه دکمهای را بزنید و برای روشن کردن فر کدام دسته را بچرخانید. از آنجایی که سیستم یادگیری عادات شما بسیار کار آمد است، نیازی ندارید در مورد این فرآیندها تفکر کنید.
در عوض میتوانید بر روی موضوعات جالبتر زندگی خود تمرکز کنید. مثلا میتوانید کل برنامه صبح خود را اجرا کنید – از بیدار شدن تا مسواک زدن و لباس پوشیدن و سوار ماشین شدن- در حالی که برای کارتان برنامه ریزی میکنید و خودرا برای ملاقات با مشتری جدید آماده میکنید.
وقتی چیزی در زندگی به طور ناگهانی تغییر میکند، عادات شما دیگر کار نمیکند. بالاخره خانه رویاهایتان را میخرید، اما کلیدهای برق دیگر در آن جای همیشگی نیستند زیرا محیط ناآشناست! ماشین تازهای میخرید و دست و پای خود را گم میکنید، چرا که نمیدانید برف پاک کن چگونه کار میکند. یا با خرید گوشی جدید دیگر صفحه نمایش قدیمی را ندارید.
به طور خلاصه، بخشهایی از زندگیتان که تا به حال به صورت خودکار انجام میشدند، اکنون نیاز به تفکر دارند. تداخل در عادات موجب ناآرامی میشود. بدتر از آن در خلق و خوی شما هم تاثیر میگذارد. استرس ناشی از تفکر برای هر موضوع کوچکی باعث آزارتان میشود؛ باعث میشود تا حوصله مشکلات دیگر را نداشته باشید. تمام انرژی شما برای سپری کردن روزتان صرف میشود. خب، باید چه کرد؟
اولین کاری باید انجام دهید این است که از شر استرس خلاص شوید.
استرس ناشی از تغییرات تا ۶ هفته باقی میماند، تا وقتی که عادات جدید در ذهنتان جایگزین شوند. بعد از ۶ هفته میبینید که به راحتی به نامه روی میزتان رسیده و آن را باز کردهاید. میتوانید بلافاصله پس از شروع باران، برف پاک کن را روشن کنید. میدانید صندلی کارتان را چقدر عقب برانید تا به قفسه پشت سرتان برسید. وقتی این مرحله را بگذرانید، دیگر میتوانید انرژی فکریتان را در کارهای دیگری مثل خلاقیت کاری، دوستی بهتر بودن و لذت بردن کامل از غذاهایتان صرف کنید.
حالا که دلیل ناراحتی خود را دانستید و میدانید حدودا چقدر طول خواهد کشید، در این گونه مواقع به دیگران بگویید که مدتی عصبی خواهید بود تا وقتی که بتوانید کاملا جابجا شوید. پیشاپیش از دیگران عذرخواهی کنید که مدل بداخلاقتری از خودتان خواهید بود. اگر هم تمامی همکارانتان مثل شما به تازگی نقل مکان کردهاند، حداقل تجربه خود را با همکارانتان که آنها هم نگران و تحت فشار هستند در میان بگذارید –مثلا نمیدانند کجا یک نهارخوری مناسب پیدا میشود و یا چگونه به ایمیل خود دسترسی پیدا کنند.
آدم در سختی همیشه نیازمند همدم است. همیشه مایه مسرت است که ببینید شما تنها کسی نیستید که سختی میکشید. هروقت که لازم بود همدردی کنید. وقتی از کنار هم میگذرید با لبخندی نشان دهید که «آری، من میدانم». به خود اطمینان دهید که با این شرایط کنار خواهید آمد و همه چیز درست خواهد شد. زیرا بالاخره به این شرایط عادت میکنید و همه چیز درست خواهد شد.
چه بسا این تغییرات کوچک موجب تغییری بزرگ در زندگی شما شود. تغییرات زیر در جنبههای مختلف زندگی از مواردی هستند که براحتی میتوانند به عادتهای روزمره تبدیل شده و بتدریج شما را در مسیر موفقیت قرار دهند:
تغییرات کوچک برای سلامت جسم
صبحها یک لیوان آب بنوشید. ما بیشتر مواقع فراموش میکنیم به اندازه کافی آب وارد بدنمان کنیم، بنابراین به نوشیدن آب اهمیت دهید.
اگر با خودرویتان به جایی میروید، کمی دورتر خودرویتان را پارک کنید. با این کار با عوارض سبک زندگی جدید کمی مبارزه خواهید کرد. وقتی خودرویتان دورتر پارک شود برای رسیدن به محل مورد نظرتان مجبور میشوید حداقل اندکی پیادهروی کنید. با این کارهای کوچک بتدریج به پیادهروی عادت میکنید.
سبزیجات و میوههای خام مصرف کنید
اگر پشت میز نشین هستید، هر ساعت یک بار از جای خود بلند شده و بدنتان را کش و قوس بدهید. بدترین کار ساعتهای متمادی پشت میز نشستن بدون تحرک است.
همیشه همراه خود دانههای خوراکی مانند پسته، فندق و... داشته باشید.
تغییرات کوچک برای سلامت روح و روان
1ـ همیشه در مورد موضوعات مختلف بیندیشید و ساده از کنار مسائل نگذرید. با این روش میتوانید به ایدههای نو و خلاقانه دست بیابید. با مردم نیز در ارتباط باشید و نظرات آنها را هم جویا شوید. چه بسا روشهای جدیدی برای زندگی پیدا کردید.
2ـ هر روز یک مکان ساکت و آرام در خانه انتخاب کنید و در سکوت بنشینید. البته مجبور نیستید مدیتیشن انجام دهید؛ زیرا ممکن است این کار برایتان کمی سخت باشد و آن را انجام ندهید. فقط در مکان انتخابیتان آرام و راحت نشسته و کلامی بر زبان نیاورید و چند دقیقه از هیاهوی زندگی دور بمانید و نفس بکشید.
3ـ در پایان روز با صرف چند دقیقه وقت، ذهنتان را از هرچیزی که درون آن است، پاک کنید. این کار آسانترین روش برای آرام کردن ذهنتان است. حتی میتوانید یک دفترچه برداشته و قبل از خواب هرچه که در ذهنتان است، در آن وارد کنید. البته برای نوشتههایتان مجبور نیستید سبک خاصی را رعایت کنید، هرطور که مایلید یادداشت کنید. تحقیقات نشان داده است که این نوع نوشتن میتواند از اضطراب، نگرانی و افسردگی بکاهد. حتی اگر نوشتن برایتان سخت است، میتوانید از یک ضبطصوت استفاده کنید و چند دقیقه با ضبط خاطرات روز ذهنتان را پاک کنید.
تغییرات کوچک برای کار و تولید بهتر
تصور کنید قهرمان هستید. وقتی با یک موقعیت اضطرابآور، یک پروژه سخت و مشکل، یک حرفه جدید، یک جلسه مهم و... مواجه میشوید، با خود فکر کنید یک قهرمان در این گونه مواقع چه میکند؟ آیا دچار ترس و وحشت میشود یا با اعتماد به نفس و آرام وضع را بررسی کرده و با انتخاب بهترین راهحل به جنگ مشکلات میرود؟ در پایان روز قبل از اینکه به رختخواب بروید، بررسی کنید در آن روز چه کارهایی را کامل انجام داده و چه کارهایی ناتمام مانده است. البته اگر درباره موضوعی شکست خوردهاید، خودتان را سرزنش نکنید، بلکه سعی کنید علت شکستتان را بررسی کنید.
تغییرات کوچک برای ارتباطهای بهتر
1ـ به خانواده، دوستان و آشنایان تلفن کنید، ایمیل یا پیامک بفرستید. با دیگران در تماس بودن هرگز آسان نیست، اما دیدن مثلا همکارها در محل کار بسیار آسان است. باید دامنه تماس با عزیزان و دوستانتان را افزایش دهید و عادت کنید با فواصل کمتر حداقل با آنها تلفنی صحبت کنید.
2ـ در پایان هر روز کلمهای محبتآمیز به اعضای خانوادهتان بگویید و از آنها به دلیل حمایتهایشان تشکر کنید. این عادت به ظاهر بیاهمیت میتواند روابطتان را بسیار قوی و محکم کند.
3ـ هنگام پاسخ دادن به دیگران اندکی صبر کنید. به خودتان آموزش دهید که ابتدا خوب بشنوید و سپس صحبت کنید. با این کار هم به دیگران نشان میدهید که برای صحبتهایشان ارزش قائل هستید و هم وقت دارید پاسخ درست و مناسبی بدهید.
تغییرات کوچک برای جامعه و محیط زیست
1ـ در تمیز نگهداشتن محیط اطراف آپارتمان یا محیطزیستتان کوشا باشید. مثلا با توجه نشان دادن به درختان و گیاهان اطراف خانه یا جمع کردن زبالهها میتوانید دیگران را هم به این کار تشویق کنید. این نوع رفتارها براستی تاثیر بسیاری روی دیگران میگذارد.
2ـ برای کمک به فقرا پول کنار بگذارید. رقم آن میتواند کم باشد، اما گاهی اوقات پولی اندک و ناچیز میتواند برای کسی دیگر هدیه باارزشی باشد.
lifehack / مترجم: نادیا زکالوند
اضطراب و دلشوره می توانند تاثیرات زیادی روی ذهن افراد داشته باشند. از تعریق زیاد گرفته تا مختل شدن تفکر درست و بیقرارری از عوارض اضطراب هستند. آیا تا بحال اضطراب و دلشوره داشته اید؟ آیا در خانواده فردی مضطرب دارید؟ آیا تا بحال تلاش کرده اید تا خود و یا افراد مضطرب خانواده را کمی آرامتر کنید؟
اختلال اضطرابی GENERAL ANXIETY DISORDER یا اضطراب و دلشوره عمومی چیست؟
برای کسانی که یک اضطراب ساده را تجربه میکنند، راههای فراوانی وجود دارد اما برای فردی که پیوسته مضطرب است و دچار نگرانی دائم است چطور؟
اگر فکر میکنید با راه حلی ساده و به اثبات رسیده برای چند اضطراب ساده، میتوان نگرانی را از فردی که دائم نگران است، برطرف کرد، باید بگویم این راه جواب نمی دهد؛ چون برای اینگونه افراد نه راههای زیادی وجود دارد و نه مشابه دیگر راههاست. برای اینکه بهتر با اینگونه افراد آشنا شویم، بهتر است از زبان یکی از این افراد بشنویم اضطراب آنها چگونه است و آیا میتوان از طریقی به آنها کمک کرد یا خیر؟
GENERAL ANXIETY DISORDER که به طور اختصار GAD گفته می شود یک اختلال اضطرابی یا اضطراب و دلشوره عمومی است.نگرانی در این افراد مزمن شده و در واقع در آنها تثبیت گشته است. اینگونه از اضطراب، نسبت به دیگر انواع اختلالات اضطرابی که برای بوجود آمدن آنها، علت خاصی موجود است، متفاوت است
و در واقع علت خاصی در آن وجود ندارد. بطور مثال در اختلال اضطراب اجتماعی، فرد در هنگامیکه در یک محیط اجتماعی قرار میگیرد، دچار نگرانی و اضطراب میگردد و با خارج شدن فرد از محیط اجتماعی، احساس نگرانی تمام میشود. اما در یک فرد مبتلا به اضطراب منتشر، همه چیز ممکن است باعث احساس اضطراب شود و علت خاصی در آن موجود نیست
تا درمان سریع و خاصی هم داشته باشد. محققان دریافته اند که اگر دست کم 3 علامت از علامات شش گانه زیر را داشته باشید، باید نسبت به اختلال اضطراب عمومی مشکوک شده و به دنبال درمان باشید.
علایم شش گانه ابتلا به اختلال اضطراب یا دلشوره و نگرانی عمومی:
1- بیقراری
2- به راحتی خسته شدن
3- مشکل در تمرکز
4- تحریک پذیری
5- تنش عضلانی
6- دشواری در به خواب رفتن
و حالا سخنانی از زبان یک فرد مبتلا به اضطراب عمومی:
1- وقتی مضطرب میشویم، نمیتوانیم آن را کنترل کنیم
درست در این حالت، موجی از نگرانی ما را احاطه میکند؛ ما بهترین تلاش خود را میکنیم تا آن را به عقب زده و آنچه را میخواستیم، انجام دهیم اما این اضطراب بسیار قوی تر از ماست و ما قادر به کنترل آن نیستیم.
2- ما را مجبور به کاری نکنید چون اضطراب ما با آن، کنار نمی رود
هنگامی که شما ما را مجبور به کاری میکنید، دقیقآ حالت اضطرابی ما بدتر میشود؛ وقتی ما را در یک موقعیت محدود قرار میدهید، احساس میکنیم واقعآ گرفتار شده ایم و این حس گرفتاری، ما را بیشتر مضطرب و ناامید می سازد.
3- وقتی مضطرب میشویم، احساس میکنیم واقعا بی پناه هستیم
گاهی درست در بدترین زمان ممکن، اضطراب، روی خود را به ما نشان می دهد؛ بطور مثال میخواهیم در مسابقه ای شرکت کنیم، اما این حس از ما سبقت گرفته و ما را عقب نگه میدارد. گاهی برخی افراد به ما میگویند: فقط برو و انجامش بده و به چیزی فکر نکن …..این کلمات به هیچ وجه به ما کمکی نمیکند، چون واقعآ نمیتوانیم آن را کنترل کنیم.
4- اگر تنها به اضطراب نیز فکر کنیم، مضطرب میشویم
زمانی که فکر میکنیم ،” الان اضطراب من شروع میشود” ، در واقع بیشتر عصبی شده و مضطرب میشویم؛ چون اضطراب در زمانهای نامناسب، به راستی بدتر میشود. درست زمانی که نیاز داریم تا بهترین باشیم، خودش را نشان میدهد و باور کنید، درکش اصلا ساده نیست.
5- زمانهایی هم هست که میتوانیم توجه خود را روی چیز دیگری متمرکز کنیم
ولی زمانهایی هم هست که این کار عملی نیست. با اینکه تلاش خود را میکنیم، اما واقعیت این است که موفق نمیشویم تا آن را کنترل کنیم و این عدم کنترل، بیشتر اوقات اتفاق می افتد.
6- این اضطراب در بیشتر مواقع ما را فلج میکند
خیلی کارها وجود دارد که ما مایل به انجام آن هستیم و یا دوست داریم تا چیزی را داشته باشیم، اما به دلیل اضطرابمان، از آن دست میکشیم. باور کنید برخلاف آنچه مردم عقیده دارند، افراد مبتلا به این اختلال، تنبل نیستند. باور کنید ما هم دوست داریم نقشه و یا طرحی را اجرا کنیم ، ولی وقتی که به دلیل اضطراب، اجرای آن به هم میخورد،
احساس ناامیدی میکنیم. ما نمیخواهیم بی خیال طرح خود شویم ولی به دلیل شروع اضطراب، ناچار به کنسل کردن آن میشویم. در این حالت دچار ناامیدی و افسردگی زیادی میشویم.
7- ما به راستی از افرادی که در هنگام شروع حملات اضطرابی، ما را درک میکنند، تشکر میکنیم
هنگامی که ما در حال انجام دادن طرحی هستیم و یا نقشه ای می ریزیم، درست در همان زمان این حملات شروع میشود؛ اما افرادی نیز هستند که خود را با ما وفق میدهند و میدانند که این، یک رخداد کوتاه مدت است؛ پس، تنها ما را به خانه برده و مطمئن میشوند که به سلامت در خانه هستیم. باور کنید، این افراد در واقع بهترین دوستان ما هستند.
8- ما هم آرزو داریم تا یک فرد معمولی باشیم و باور کنید خود، نخواسته ایم تا یک فرد مضطرب باشیم
این، احتمالآ بدترین چیزی است که از ما می پرسید: ” نمیتوانی روی خودت کار کنی؟ حتمآ میتوانی ” ، این پرسش شما، ما را و احساس ما را بدتر میکند؛ چون احساس میکنیم غیرطبیعی هستیم و در نتیجه ناامیدی به سراغ ما میاید. بخصوص وقتی فکر میکنید ما بطور عمد هرچه را شما میگویید، انجام نمی دهیم و با این گفته که ” به هر حال ، اگر نرمال هم بودی کمکی نمی کردی” ، واقعا ما را افسرده تر میسازید.
وقتی مضطرب میشویم، احساس میکنیم واقعا بی پناه هستیم
9- ما این را میدانیم که در بیشتر مواقع ، اضطراب ما غیرمنطقی است
ما خوب میدانیم که این احساس در بیشتر اوقات، پایه محکمی نداشته و در نتیجه دلیل منطقی نیز برای آن وجود ندارد؛ اما خواهش میکنیم حتی در همان زمانی که بدون دلیل منطقی، اضطراب به سراغ ما آمده، اجازه دهید تا زمانی آرام باشیم تا این احساس کمتر شود. زمانی که در یک محل مطمئن هستیم، وقتی از ما می پرسید:
چه شده؟
چرا این احساس را داری؟
اینجا که راحتی ؟! ……
براستی از پاسخ دادن عاجز هستیم چون گاهی نمیدانیم که اصلا دلیل بوجود آمدن آن چه بوده است.
10- زمانی که حس میکنیم مضطرب هستیم، هر حسی در ما شدت می گیرد
وقتی این حملات شروع میشود، احساس میکنیم همه چیز با شدت همراه است مثلا صداها، بلندتر از آنچه باید باشند به گوشمان می رسد و احساس گرمای زیادی داریم. وقتی فضای کافی در اطرافمان باشد و کمی هوای تازه و سرد به ما میخورد، احساس آرامش بیشتری داریم.
11- هنگامی که کاری را به اتمام میرسانیم، به راستی به خودمان افتخار میکنیم
آنچه به نظر شما کوچک و ناچیز به نظر می آید، از نظر ما بسیار بزرگ است. بطورمثال زمانی که چیزی مثل یک مقاله را ارائه می دهیم و یا طرحی را که در سر داشتیم با موفقیت به پایان می رسانیم، واقعآ به خودمان افتخار میکنیم. این جمله ما را بسیار خوشحال می کند: “میدانیم که این کار چقدر سخت بوده و تو برای پیشبرد آن خیلی تلاش کرده ای ” .
12- ازما میخواهید: ” نفس عمیق بکش و تمرین آرام بودن انجام بده ” …خواهش میکنم بس کنید چون جواب نمی دهد
میدانیم که قصد کمک دارید ولی باور کنید جواب نمی دهد. ما ترجیح میدهیم در هوای آزاد باشیم . این کار بیشتر از تنفس عمیق برای ما جواب میدهد چون باعث میشود تا احساس امنیت ما برگردد و آرام شویم.
13- گاهی با احساس اضطراب، بیدار میشویم
در این زمان، این احساس در تمام روز با ماست . همه ما مبتلایان به این اختلال، آرزو داریم تا این حالت کمتر رخ دهد یا حداقل اگر با چنین حالتی در صبح، بیدار شدیم، در آن روز اتفاقات مهیج برای ما رخ ندهد.
14- کافئین بدترین دشمن ماست
کافئین برای ما همچون یک دشمن است چون در واقع ما را بیشتر وحشت زده و عصبی میکند. گرچه، این، باعث نمیشود تا دست از نوشیدن قهوه برداریم؛ برعکس زمانی که میخواهیم کاری انجام دهیم، ممکن است حتی به ما کمک نیز بکند. پس با اثرات جانبی و نامطبوع این دشمن، کنار می آئیم.
15- زمانی که منطقه امن خود را ترک میکنیم، از دست اندیشه های وحشتناک خود به ستوه می آئیم
هنگامی که خانه را ترک میکنیم ( که برای ما مثل یک منطقه امن است )، بطور مداوم زیر بمباران نگرانی های زیر احاطه میشویم :
– نکند فراموش کرده ام در را قفل کنم؟
– اگر اجاق گاز روشن باشد چه؟
– نکند پنجره ها باز مانده باشد ؟……
گاهی با این احساس مبارزه میکنیم ولی بهتر است بدانید که اغلب ما، دوباره برمیگردند تا با امتحان کردن دوباره، از دست این اندیشه های مزاحم خلاص شوند.
16- وقتی با ما حرف میزنید کمکی به ما نمی کنید
با ما مثل بچه ها رفتار نکنید ؛ اگر احساس اضطراب دائمی داریم، به معنی این نیست که مغز ما هم از بین رفته و کار نمی کند. خیلی خوب می فهمیم که شما چه میگوئید، تنها زمانی کافی میخواهیم برای آرام شدن.
17- به ما نگوئید : ” اینها فقط در سر تو اتفاق میفتد”
باورکنید، این احساس بسیار واقعی است و خیلی هم قوی. آن را حتی برای بدترین دشمنان خود نیز آرزو نمیکنیم. پس خواهش میکنم این جمله ها را به ما نگوئید.
18- از شما به خاطر این درک که ما را می فهمید و میدانید که گاهی این احساس از کنترل ما خارج است، تشکر میکنیم
زیرا احساس نگرانی درباره احساس شما نسبت به خودمان، و اینکه چه توضیحی بدهیم که شما قانع شوید، ما را بیشتر در اضطراب می اندازد. این اضطراب کمی طول خواهد کشید. ولی این درک شما، به ما بسیار کمک میکند تا اضطراب خود را با صرف زمانی ( چه کوتاه و چه بلند )، کمی آسانتر کرده و آرام شویم.
درمانی برای مبتلایان به اختلال اضطراب عمومی
این درست است که درمان موفقیت آمیز این اختلال دشوار است ؛ اما با ترکیبی از رویکردهای روانکاوی، شناختی، رفتاری و بالاخره زیستی، میتوان زندگی را برای این گروه از مبتلایان، کمی آسانتر کرد.
منبع: سیمرغ
اضطراب می تواند درون افراد تغییرات بسیار زیادی را بوجود آورد که کاملا مضر خواهد بود. استرس بیش از حد را از زندگی خود دور کنید. آیا تا بحال اضطراب و دلشوره داشته اید؟ آیا در خانواده فردی مضطرب دارید؟ آیا تا بحال تلاش کرده اید تا خود و یا افراد مضطرب خانواده را کمی آرامتر کنید؟
اختلال اضطرابی GENERAL ANXIETY DISORDER یا اضطراب و دلشوره عمومی چیست؟
برای کسانی که یک اضطراب ساده را تجربه میکنند، راههای فراوانی وجود دارد اما برای فردی که پیوسته مضطرب است و دچار نگرانی دائم است چطور؟
اگر فکر میکنید با راه حلی ساده و به اثبات رسیده برای چند اضطراب ساده، میتوان نگرانی را از فردی که دائم نگران است، برطرف کرد، باید بگویم این راه جواب نمی دهد؛ چون برای اینگونه افراد نه راههای زیادی وجود دارد و نه مشابه دیگر راههاست. برای اینکه بهتر با اینگونه افراد آشنا شویم، بهتر است از زبان یکی از این افراد بشنویم اضطراب آنها چگونه است و آیا میتوان از طریقی به آنها کمک کرد یا خیر؟
GENERAL ANXIETY DISORDER که به طور اختصار GAD گفته می شود یک اختلال اضطرابی یا اضطراب و دلشوره عمومی است.
نگرانی در این افراد مزمن شده و در واقع در آنها تثبیت گشته است. اینگونه از اضطراب، نسبت به دیگر انواع اختلالات اضطرابی که برای بوجود آمدن آنها، علت خاصی موجود است، متفاوت است و در واقع علت خاصی در آن وجود ندارد. بطور مثال در اختلال اضطراب اجتماعی، فرد در هنگامیکه در یک محیط اجتماعی قرار میگیرد، دچار نگرانی و اضطراب میگردد و با خارج شدن فرد از محیط اجتماعی، احساس نگرانی تمام میشود. اما در یک فرد مبتلا به اضطراب منتشر،
همه چیز ممکن است باعث احساس اضطراب شود و علت خاصی در آن موجود نیست تا درمان سریع و خاصی هم داشته باشد. محققان دریافته اند که اگر دست کم 3 علامت از علامات شش گانه زیر را داشته باشید، باید نسبت به اختلال اضطراب عمومی مشکوک شده و به دنبال درمان باشید.
علایم شش گانه ابتلا به اختلال اضطراب یا دلشوره و نگرانی عمومی:
1- بیقراری
2- به راحتی خسته شدن
3- مشکل در تمرکز
4- تحریک پذیری
5- تنش عضلانی
6- دشواری در به خواب رفتن
و حالا سخنانی از زبان یک فرد مبتلا به اضطراب عمومی:
1- وقتی مضطرب میشویم، نمیتوانیم آن را کنترل کنیم
درست در این حالت، موجی از نگرانی ما را احاطه میکند؛ ما بهترین تلاش خود را میکنیم تا آن را به عقب زده و آنچه را میخواستیم، انجام دهیم اما این اضطراب بسیار قوی تر از ماست و ما قادر به کنترل آن نیستیم.
2- ما را مجبور به کاری نکنید چون اضطراب ما با آن، کنار نمی رود
هنگامی که شما ما را مجبور به کاری میکنید، دقیقآ حالت اضطرابی ما بدتر میشود؛ وقتی ما را در یک موقعیت محدود قرار میدهید، احساس میکنیم واقعآ گرفتار شده ایم و این حس گرفتاری، ما را بیشتر مضطرب و ناامید می سازد.
3- وقتی مضطرب میشویم، احساس میکنیم واقعا بی پناه هستیم
گاهی درست در بدترین زمان ممکن، اضطراب، روی خود را به ما نشان می دهد؛ بطور مثال میخواهیم در مسابقه ای شرکت کنیم، اما این حس از ما سبقت گرفته و ما را عقب نگه میدارد. گاهی برخی افراد به ما میگویند: فقط برو و انجامش بده و به چیزی فکر نکن …..این کلمات به هیچ وجه به ما کمکی نمیکند، چون واقعآ نمیتوانیم آن را کنترل کنیم.
4- اگر تنها به اضطراب نیز فکر کنیم، مضطرب میشویم
زمانی که فکر میکنیم ،” الان اضطراب من شروع میشود” ، در واقع بیشتر عصبی شده و مضطرب میشویم؛ چون اضطراب در زمانهای نامناسب، به راستی بدتر میشود. درست زمانی که نیاز داریم تا بهترین باشیم، خودش را نشان میدهد و باور کنید، درکش اصلا ساده نیست.
5- زمانهایی هم هست که میتوانیم توجه خود را روی چیز دیگری متمرکز کنیم
ولی زمانهایی هم هست که این کار عملی نیست. با اینکه تلاش خود را میکنیم، اما واقعیت این است که موفق نمیشویم تا آن را کنترل کنیم و این عدم کنترل، بیشتر اوقات اتفاق می افتد.
6- این اضطراب در بیشتر مواقع ما را فلج میکند
خیلی کارها وجود دارد که ما مایل به انجام آن هستیم و یا دوست داریم تا چیزی را داشته باشیم، اما به دلیل اضطرابمان، از آن دست میکشیم. باور کنید برخلاف آنچه مردم عقیده دارند، افراد مبتلا به این اختلال، تنبل نیستند. باور کنید ما هم دوست داریم نقشه و یا طرحی را اجرا کنیم ، ولی وقتی که به دلیل اضطراب، اجرای آن به هم میخورد،
احساس ناامیدی میکنیم. ما نمیخواهیم بی خیال طرح خود شویم ولی به دلیل شروع اضطراب، ناچار به کنسل کردن آن میشویم. در این حالت دچار ناامیدی و افسردگی زیادی میشویم.
7- ما به راستی از افرادی که در هنگام شروع حملات اضطرابی، ما را درک میکنند، تشکر میکنیم
هنگامی که ما در حال انجام دادن طرحی هستیم و یا نقشه ای می ریزیم، درست در همان زمان این حملات شروع میشود؛ اما افرادی نیز هستند که خود را با ما وفق میدهند و میدانند که این، یک رخداد کوتاه مدت است؛ پس، تنها ما را به خانه برده و مطمئن میشوند که به سلامت در خانه هستیم. باور کنید، این افراد در واقع بهترین دوستان ما هستند.
اگر تنها به اضطراب فکر کنیم، مضطرب میشویم
8- ما هم آرزو داریم تا یک فرد معمولی باشیم و باور کنید خود، نخواسته ایم تا یک فرد مضطرب باشیم
این، احتمالآ بدترین چیزی است که از ما می پرسید: ” نمیتوانی روی خودت کار کنی؟ حتمآ میتوانی ” ، این پرسش شما، ما را و احساس ما را بدتر میکند؛ چون احساس میکنیم غیرطبیعی هستیم و در نتیجه ناامیدی به سراغ ما میاید. بخصوص وقتی فکر میکنید ما بطور عمد هرچه را شما میگویید، انجام نمی دهیم و با این گفته که ” به هر حال ، اگر نرمال هم بودی کمکی نمی کردی” ، واقعا ما را افسرده تر میسازید.
9- ما این را میدانیم که در بیشتر مواقع ، اضطراب ما غیرمنطقی است
ما خوب میدانیم که این احساس در بیشتر اوقات، پایه محکمی نداشته و در نتیجه دلیل منطقی نیز برای آن وجود ندارد؛ اما خواهش میکنیم حتی در همان زمانی که بدون دلیل منطقی، اضطراب به سراغ ما آمده، اجازه دهید تا زمانی آرام باشیم تا این احساس کمتر شود. زمانی که در یک محل مطمئن هستیم، وقتی از ما می پرسید:
چه شده؟
چرا این احساس را داری؟
اینجا که راحتی ؟! ……
براستی از پاسخ دادن عاجز هستیم چون گاهی نمیدانیم که اصلا دلیل بوجود آمدن آن چه بوده است.
10- زمانی که حس میکنیم مضطرب هستیم، هر حسی در ما شدت می گیرد
وقتی این حملات شروع میشود، احساس میکنیم همه چیز با شدت همراه است مثلا صداها، بلندتر از آنچه باید باشند به گوشمان می رسد و احساس گرمای زیادی داریم. وقتی فضای کافی در اطرافمان باشد و کمی هوای تازه و سرد به ما میخورد، احساس آرامش بیشتری داریم.
11- هنگامی که کاری را به اتمام میرسانیم، به راستی به خودمان افتخار میکنیم
آنچه به نظر شما کوچک و ناچیز به نظر می آید، از نظر ما بسیار بزرگ است. بطورمثال زمانی که چیزی مثل یک مقاله را ارائه می دهیم و یا طرحی را که در سر داشتیم با موفقیت به پایان می رسانیم، واقعآ به خودمان افتخار میکنیم. این جمله ما را بسیار خوشحال می کند: “میدانیم که این کار چقدر سخت بوده و تو برای پیشبرد آن خیلی تلاش کرده ای ” .
12- ازما میخواهید: ” نفس عمیق بکش و تمرین آرام بودن انجام بده ” …خواهش میکنم بس کنید چون جواب نمی دهد
میدانیم که قصد کمک دارید ولی باور کنید جواب نمی دهد. ما ترجیح میدهیم در هوای آزاد باشیم . این کار بیشتر از تنفس عمیق برای ما جواب میدهد چون باعث میشود تا احساس امنیت ما برگردد و آرام شویم.
13- گاهی با احساس اضطراب، بیدار میشویم
در این زمان، این احساس در تمام روز با ماست . همه ما مبتلایان به این اختلال، آرزو داریم تا این حالت کمتر رخ دهد یا حداقل اگر با چنین حالتی در صبح، بیدار شدیم، در آن روز اتفاقات مهیج برای ما رخ ندهد.
14- کافئین بدترین دشمن ماست
کافئین برای ما همچون یک دشمن است چون در واقع ما را بیشتر وحشت زده و عصبی میکند. گرچه، این، باعث نمیشود تا دست از نوشیدن قهوه برداریم؛ برعکس زمانی که میخواهیم کاری انجام دهیم، ممکن است حتی به ما کمک نیز بکند. پس با اثرات جانبی و نامطبوع این دشمن، کنار می آئیم.
15- زمانی که منطقه امن خود را ترک میکنیم، از دست اندیشه های وحشتناک خود به ستوه می آئیم
هنگامی که خانه را ترک میکنیم ( که برای ما مثل یک منطقه امن است )، بطور مداوم زیر بمباران نگرانی های زیر احاطه میشویم :
– نکند فراموش کرده ام در را قفل کنم؟
– اگر اجاق گاز روشن باشد چه؟
– نکند پنجره ها باز مانده باشد ؟……
گاهی با این احساس مبارزه میکنیم ولی بهتر است بدانید که اغلب ما، دوباره برمیگردند تا با امتحان کردن دوباره، از دست این اندیشه های مزاحم خلاص شوند.
16- وقتی با ما حرف میزنید کمکی به ما نمی کنید
با ما مثل بچه ها رفتار نکنید ؛ اگر احساس اضطراب دائمی داریم، به معنی این نیست که مغز ما هم از بین رفته و کار نمی کند. خیلی خوب می فهمیم که شما چه میگوئید، تنها زمانی کافی میخواهیم برای آرام شدن.
17- به ما نگوئید : ” اینها فقط در سر تو اتفاق میفتد”
باورکنید، این احساس بسیار واقعی است و خیلی هم قوی. آن را حتی برای بدترین دشمنان خود نیز آرزو نمیکنیم. پس خواهش میکنم این جمله ها را به ما نگوئید.
18- از شما به خاطر این درک که ما را می فهمید و میدانید که گاهی این احساس از کنترل ما خارج است، تشکر میکنیم
زیرا احساس نگرانی درباره احساس شما نسبت به خودمان، و اینکه چه توضیحی بدهیم که شما قانع شوید، ما را بیشتر در اضطراب می اندازد. این اضطراب کمی طول خواهد کشید. ولی این درک شما، به ما بسیار کمک میکند تا اضطراب خود را با صرف زمانی ( چه کوتاه و چه بلند )، کمی آسانتر کرده و آرام شویم.
درمانی برای مبتلایان به اختلال اضطراب عمومی
این درست است که درمان موفقیت آمیز این اختلال دشوار است ؛ اما با ترکیبی از رویکردهای روانکاوی، شناختی، رفتاری و بالاخره زیستی، میتوان زندگی را برای این گروه از مبتلایان، کمی آسانتر کرد.
منبع: سیمرغ
تلگرام با بهروزرسانی هر دو نسخه اندروید و آی او اس، ویژگیهای جدیدی به پیامرسان موبایلی خود افزود.
این ویژگی جلوی تلف شدن وقت برای باز شدن صفحه را میگیرد و هزینه کاربر برای دیدن صفحه را نیز به دلیل باز شدن آنی، کم میکند.
گفتنی است این ویژگی فعلاً برای برخی سایتهای برگزیده توسط تلگرام طراحیشده و بهزودی سایتهای اینترنتی بیشتری به instant view افزوده میشود.
ویژگی دیگر افزودهشده به نسخه جدید غنیتر شدن ابزار انتشار یک پست است ک همراه با عکس و توضیح میتوان چیزهای دلخواه را به آن افزود. درواقع کاربر ارسالکننده عکس و متن میتواند چیزهای موردعلاقه خود را قبل از ارسال برگزیده و سپس ارسال کند. این ویژگی باعث غنیتر کردن محتوای ارسالی بهصورت مولتیمدیا و متن همزمان میشود.
پرش بهروز موردنظر در محتوای قبلاً دیدهشده بهصورت خاص و انتخاب یک روز خاص و جستجو روی پیامهای قبلی ویژگی دیگری است که به تلگرام افزودهشده است. کاربر وارد جستجو شده و روز موردنظر را انتخاب میکند و سپس پیامهای آن روز با کلمه موردنظر را مشاهده میکند. این ویژگی روی اندروید بهصورت ویژه افزودهشده است. (توسعهدهندگان تلگرام روی اندروید بیشتر کارکردهاند تا آی او اس) و کاربر از روی تقویم روز موردنظر را انتخاب میکند.
تغییر اینترفیس زیبا در اندروید همچنین قابلذکر است که در کنار آن کاربران اندرویدی میتوانند در بخش امنیتی و privacy دسترسیهای بیشتری برای بالا بردن امنیت گوشی خود داشته باشند (روی آی او اس نیست)
سِت کردن اینترفیس برای دریافت نوتیفیکیشن روی اندروید ویژگی جدید دیگری است که روی تلگرام دیده میشود.
منبع : خبرآنلاین