شعر روز پدر فوت شده و مرحوم شده سوزناک و غمگین

پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
—-
غم مرگ پدر کوچک غمی نیست.
جگر می سوزدو درد کمی نیست.
پدر زیبا گل باغ وجود است.
که بی او زندگی جز ماتمی نیست.
—-
دلم پرازغم و درد است ای وای
هوای خانمان سرد است ای وای
پدر رفت و، از او ،جز قاب عکسی
نمانده ،در کنارم نیست ای وای
—-
بابا غم مرگ تو زد آتش جگرم را
بشکست پدر بار فراقت کمرم را
تنها نه قدم از غم مرگ تو شکسته
داغ تو شکسته کمر و بال و پرم را
غمهای دلم قاتل جانم بود آخر
آماده اجل ساخته بار سفرم را
از جور عدو رفت زکف عز و جلالم
چون برد فلک سایه لطف پدرم را
—-
ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من
ای پدر ای با دل من همنشین ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم آشنایی با غم تنهاییم
ای طنین نام تو بر گوش من ای پناه گریه ی خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار ای که هستی مثل ابر نو بهار
در صداقت برتر از آیینه ای در رفاقت باده ای بی کینه ای
ای سپیدار بلند و بی پایدار می برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار مهربانی از مانده یادگار
ای پدر بوی شقایق می دهی عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر هر چه دارم از تو دارم ای پدر
پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم
همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی آتش غم بر جگرم
کاش جای پدرم من سر راهت بودم
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی وآسوده شدی از دوران
همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم