فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
هرگاه که انسان از محیط ارزش های خدایی خارج می شود و ارزش های مادی ملاک به روزی و برتری او قرار می گیرد، اسارت آغاز می شود. چاپلوسی، حالتی است برخاسته از ضعف نفس و نوعی اسارت روحی انسان که در برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت می گیرد.
در واقع ستایش و ستودن کسی که در انجام دادن وظایف شرعی یا اجتماعی، سهل انگار است، چاپلوسی نام دارد. این کار، نوعی آفت زبانی است و نکوهیده بودن آن در سخنان هدایت گر رهبران معصوم اسلام آشکارا بیان شده است. این حرکت، ستایش شوندگان دروغین را فخرفروش و خودبین بار می آورد و برای ستمگران و خیانتکاران نیز، نوعی تأیید و تشویق عملی به شمار می آید. افرادی هستند که از چاپلوسی دیگران ، مغرور می شوند و خود نیز به باوری بی اساس از خویش می رسند. اینان خود را وظیفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم می پندارند و از آنان انتظار تأیید و سپاسگذاری دارند.
اگر انسان ارتباط خود را با خالق و پروردگارش مستحکم و صمیمی کند؛ در برآوردن نیازها و حوائج خویش بر او توکل کند، و به این یقین برسد که خداوند قادر مطلق است؛ او است که گره تمام کارها به دست او گشوده میشود، هرگز در زندگی نیازی به این گونه تملقها و چاپلوسیها پیدا نخواهد کرد. گاه اتفاق میافتد انسان مؤمنی اگر از روی اشتباه، امید به غیر خدا داشت، خداوند امیدش را ناامید میکند تا وی به خود آمده و از کم رنگ شدن ارتباط خود با خدا جلوگیری کند.
مگر بنده نمیداند که چون حادثهاى از حوادث برای او رخ دهد، کسى جز به اذن من آن را از او برندارد، پس چرا از من روىگردان است، من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او میدهم، سپس آن را از او میگیرم، و او برگشتش را از من نمیخواهد و از غیر من میخواهد.»
راوی از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند؛ امام به من فرمود: در یکى از کتابها خواندم که خداى تبارک و تعالى میفرماید: به عزت، جلال، بزرگوارى و رفعتم بر عرشم، سوگند که آرزوى هر کس را که به غیر من امید بندد، به ناامیدى قطع میکنم و نزد مردم بر او جامه خوارى میپوشم؛ او را از تقرب خود میرانم و از فضلم دور میکنم، او در گرفتاریها به غیر من آرزو مىبندد، در صورتى که رفع گرفتاریها به دست من است. به غیر من امیدوار مىشود و در فکر خود درِ خانه جز مرا میکوبد. با آنکه کلیدهاى همه درهاى بسته نزد من است و درِ خانهی من براى کسى که مرا بخواند باز است.
کیست که در گرفتاریهایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟ کیست که در کارهاى بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم، من آرزوهاى بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگهدارى من راضى نشدند و آسمانهایم را از کسانى که از تسبیحم خسته نشوند (فرشتگان) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهاى میان من و بندگانم را نبندند. ولى آنها به قول من اعتماد نکردند. مگر بنده نمیداند که چون حادثهاى از حوادث برای او رخ دهد، کسى جز به اذن من آن را از او برندارد، پس چرا از من روىگردان است، من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او میدهم، سپس آن را از او میگیرم، و او برگشتش را از من نمیخواهد و از غیر من میخواهد.» (الکافی، ج 2، ص 66)
به عزت، جلال، بزرگوارى و رفعتم بر عرشم، سوگند که آرزوى هر کس را که به غیر من امید بندد، به ناامیدى قطع میکنم و نزد مردم بر او جامه خوارى میپوشم؛ او را از تقرب خود میرانم و از فضلم دور میکنم
چاپلوسی، هنر افرادی است که با به کارگیری روش های عادی و بهنجار جامعه یا محیط کار خود قادر به کسب موفقیت دلخواهشان نیستند و با توسل جستن به راه های گوناگون چاپلوسی، زبان بازی، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت می کوشند خلأ ناشی از ضعف های شخصیتی و تخصصی مورد نیاز خویش در جامعه یا محیط کار خود را جبران کنند. گاهی تملق گویی، نتیجه عادت های رفتاری برگرفته از تربیت خانواده باشد و در مواردی نیز ممکن است افرادی به دلیل نداشتن مهارت در برقراری روابط درست اجتماعی، به این حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسی، ناشی از حقارت شخصیت فرد یا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگی و هوش و تدبیر ایشان است.
چاپلوسی، عزت نفس فرد چاپلوس را از او می گیرد و شخص ستایش شونده را نیز به غرور و تکبر واهی گرفتار می سازد و حتی او را در ادامه جرم و گناهش تشویق می کند.
بنابراین برخورد اسلام با مسئله تملق و تعریفهای نابجا برای جلوگیری از این رذیله اخلاقی در سطح جامعه است که اگر این اتفاق ناگوار در جامعهای رواج پیدا کند، شخصیت و کرامت انسانی که در تعالیم و آموزههای دینی ما بسیار به آن ارج نهاده شد، به فرو مایگی و بیهویتی تبدیل شده و انسان را از جایگاه حقیقی خود به پایین خواهد کشید!. به همین دلیل است که در روایات و آموزههای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امامان شیعه (علیهم السلام) با این مسئله به شدت برخورد شده است.
چاپلوسی صفت سگان است
بادمجان دور قاب چین ها(کلینیک اینترنتی رایگان19)
علائم و نشانه های خطرناک ترین بیماری اخلاقی
تفاوت خوشخلقی با چاپلوسی
برای پدر و مادرهای امروزی که همیشه در برابر این موضوعات سکوت کرده اند، پاسخ دادن به سوال ها و رو به رو شدن با کنجکاوی های جنسی کودکشان آسان نیست. اگر شما هم در جریان رشد کودکتان با سوال هایی که در گروه «اسمشو نبرها» جا می گیرند و کنجکاوی هایی که نمی دانید چطور باید در برابرشان بایستید، رو به رو شده اید، با دکتر فخری مرقاتی خویی، سکسولوژیست و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران همراه شوید. او به شما می گوید که در جریان تربیت جنسی کودکتان باید چه ریزه کاری هایی را رعایت کنید.
این در حالی اسـت که برخی افراد به غلط تصور می کنند برزو رفتارهای جنسی تنها به دوره بزرگسالی مربوط می شود. عامل مهم متمایزکننده رفتار جنسی بزرگسالان با یک کودک، مربوط به شناخت انسان نسبت به رفتاری اسـت که از او سر می زند. به عبارتی کودکان بعد از تجربه یک رفتار جنسی آن را می شناسند و از آن لذت می برند؛ در حالیکه فرد بالغ با آگاهی، یک رفتار جنسی را انتخاب می کند؛ گذشته از این، میزان و چگونگی درک کودک از آن لذت، کاملا متفاوت از یک فرد بالغ اسـت و فرد بزرگسال رفتار جنسی را با شناخت کامل و عمیق تجربه کرده، اما کودک چنین تصوری از رفتارش ندارد، پس وقتی رفتاری جنسی را از سوی فرزندتان می بینید، وحشت نکنید و تنها به نشان دادن واکنشی مناسب برای آن رفتار فکر کنید.
چرا سکوت می کنیم؟
هرچقدر هم که در این مورد صحبت کنیم، باز هم نمی توانیم تابوی صحبت کردن در مورد موضوعات جنسی را بشکنیم. در حوزه سلامت جنسی و تربیت جنسی، والدین به دو دلیل محکم: 1) ترس و واهمه از تربیت غلط، 2) احساس عدم آمادگی برای رویارویی با مسائل جنسی کودکان؛ صورت مسئله را پاک می کنند و تربیت درست را هم اعمال نمی کنند.
از قدم برداشتن نترسید
یادتان برود که بچه ها هم موجوداتی جنسی هستند و طبیعی اسـت که با پرسیدن سوالات و یا نشان دادن یک رفتار جنسی دست به اکتشاف بزنند و کنجکاوی شان را ارضا کنند. ناآگاهی شما از رفتار درست و ناتوانی تان در نشان دادن واکنش مناسب و دادن پاسخ مناسب به رفتار جنسی کودک می تواند چالش های زیادی را برای او ایجاد کرده و یک کنجکاوی طبیعی و ساده را به مشکلی و حل کردنش سخت و زمان بر اسـت تبدیل کند.
انتظار می رود که کودکان بین سنین 3-5 سالگی اولین سوال هایی را که نشانه کنجکاوی جنسی هستند، مطرح کنند. البته پرسیدن این سوال ها از طرف کودکان الزامی و حتی نیست، اما اگر با آن ها مواجه شدیم، نباید تعجب کنیم یا آن ها را نشانه وجود مشکلاتی در تربیت و روان کودک بدانیم. فراموش نکنید که در جوامع بدون آموزش جنسی مدون ویژه کودکان جای تعجب ندارد که کودکی 7-8 سال، سوالی از مادرش بپرسد که انتظار می رفت در 3 سالگی بپرسد! در چنین شرایطی طبیعی اسـت که والدین در شرایط سخت تری قرار بگیرند، چرا که جوابی که به آن سوال می توانند بدهند، در 3 سالگی کودک را قانع می کرده اما مسلما کودک 8 ساله را قانع نخواهد کرد.
فراموش نکنید اگر کودکتان با جوابی که داده اید شما را به حال خودتان رها نکرد و به طور مداوم برای جواب گرفتن سراغتان آمد می توانید حدس بزنید که به او جواب مناسب سن و درکش را نداده یاد! پس کافی اسـت به او بگویید «زمان عروسی ما تو هنوز به دنیا نیامده بودی!» یادتان نرود که بچه ها معمولا سوال های پیچیده نمی پرسند و اگر جواب مناسب را بشنوند، بیش از اندازه در مورد آن موضوع کند و کاو نمی کنند. البته انکار نمی کنیم کودکی که این جواب را می شنود، سه ماه بعد دوباره سراغ شما می آید و می گوید «پس من کجا بودم و چطور درست شدم؟» در چنین شرایطی، دلیلی برای نگران شدن وجود ندارد.
فرزند شما قرار نیست به حریم خصوصی شما و همسرتان وارد شود و ذهن بچه های 3 تا 5 ساله، اصلا وارد حوزه هایی که نگرانشان هستید، نمی شود. در این شرایط کافی اسـت به او بگویید «پدر و مادرها خیلی دوست دارند بچه را به دنیا بیاورند. من و بابا هم چون خیلی دوست داشتیم تو را داشته باشیم، تصمیم گرفتیم تو را به دنیا بیاوریم.» اگر فرزندتان بلافاصله یا چند ماه بعد از شنیدن این جواب دوباره سراغتان آمد و گفت «من کجا بودم؟ و چگونه به دنیا آمدم؟» نگران نشوید. قرار نیست همه جزییات تولد را برایش تشریح کنید.
کافی اسـت به کودکتان بگویید «تو در شکم مامان بودی، مامان به تو غذا داد بزرگ شدی! بعد هم دکتر کمک کرد از شکم مامان خارج شدی.» انتظار نداریم کودکان زیر 6 سال برای نحوه خروج نوزاد کنجکاوی کنند و نیازی هم نیست شما والدین در آموزش پیش دستی یا شتاب زدگی کنید! اما اگر در سال های بعد فرزندتان سراغ شما آمد و در این مورد کنجکاوی کرد، می توانید به او بگویید «بدن مامان ها کانالی دارد که بچه ها از آن بیرون می آیند.»
چرا اینجا اینجوریه؟
بعد از سه سالگی رفتار جنسی فاحشی که از کودکان سر می زند توجه به بدن عریان دیگران و نیز نشان دادن بدنش به دیگران اسـت. آن ها کنجکاوی شان در این مورد را بر بدن نزدیک ترین فرد زندگی شان که معمولا یکی از والدین اسـت معطوف می کنند.
به عبارت دیگر شما برای تربیت جنسی کودکتان سراغ سرزنش و تنبیه بدنی یا کلامی نمی روید، بلکه رفتارهای جایگزین را جست و جو می کنید. یادتان نرود که تنبیه کردن کودک، درست به اندازه رهاکردنش می تواند آسیب زا باشد. شما قرار نیست به خاطر طبیعی بودن رفتار کودکتان، او را به حال خودش بگذارید، گرچه رفتارش طبیعی اسـت، اما تکرار آن رفتار غیرطبیعی اسـت.
از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد.
از چه زمانی می توانیم برای کودکمان قصه بگوییم؟
شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است.
کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است.
پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.
تأثیر قصه در رفتارهای کودکان
قصه ها، بهترین راه برای گفت وگو با کودکان در مورد سوء رفتارهای شان است. واضح است که منظور ما نصیحت و سرزنش به شکل مستقیم نیست. قصه ها حکم شربت شیرینی را دارند که با آن می توان تلخی دارو را به راحتی تحمل پذیر کرد. رفتارهای کودک ترسو و خجالتی، کودک پرخاشگر و قلدر و... را می توانید با قصه ها درمان کنید البته با این شرط که رفتارها را زود تشخیص بدهید و دست به کار شوید.
ممکن است با خودتان فکر کنید که چطور ممکن است یک داستان ساده جلوی پرخاشگری کودک را بگیرد یا بر ترس و خجالت کودکی دیگر فائق آید. حسی که کودک پس از شنیدن یک داستان خوب دارد، مانند احساسی است که ما پس از تماشای یک فیلم خوب پیدا می کنیم.
مخاطب هنگام تماشای فیلم با یک یا چند شخصیت همانندسازی یا همذات پنداری می کند. کودک نیز به همین شکل، هنگام گوش سپردن به قصه، خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد یا به آنها احساس نزدیکی می کند.
چگونه داستان را خوب ترسیم کنیم؟
قصه گویی آنگونه که ما فکر می کنیم هم کار ساده و راحتی نیست. البته اینکه متن داستان را ساده و بدون هیچ فعالیت و خلاقیت خاصی از روی کتاب برای کودک در حال خوابمان بخوانیم و در میان سطور آن خمیازه بکشیم هم شیوه ای از شیوه های قصه گویی است. اما برای اینکه قصه گوی بهتری باشید و تأثیر عمیق تری روی شنونده تان بگذارید باید به این نکات دقت کنید: یک قصه گوی خوب در ابتدای امر باید در انتخاب قصه دقت کند.
با توجه به سن و سال مخاطب، روحیه و شرایء استعداد و ذهن و فهم او و با توجه به شرایط محیطی و نیاز کودک دست به انتخاب قصه هایی بزند که آموزه های مورد نظر را به کودک انتقال دهد. در عین حال قصه هایی را انتخاب کنید که با آن راحتید و خودتان هم آن را دوست دارید.
ضمن اینکه بهتر است داستان هایی با پایان خوش را برای کودکتان انتخاب کنید؛ داستان هایی که در آنها خوبی بر بدی غلبه می کند، شخصیت خوب داستان پیروز می شود و مشکلات و سختی ها برطرف می شوند و شخصیت شرور و بد به سزای عملش می رسد یا متنبه می شود. شما به عنوان یک قصه گو باید قصه را مانند یک تابلوی نقاشی در برابر کودک ترسیم کنید.
خیال را تقویت می کند
دکتر احمدرضا آذر،پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان قصه ها می گوید: قصه گویی برای کودکان منجر به تقویت "خیال" خواهد شد. در ایام محرم تعزیه هایی برگزار شد که در آن گفتار، حرکات و نمایش های نمادین دیده می شد.
تعزیه ها برای اکثرکودکان چند نسل قبل،معنا داشت، اما این صحنه ها برای خیلی ازکودکان امروز که در معرض بمباران اطلاعات تصویری توسط رسانه های مختلف قرار گرفته اند و از طرفی برای آنان قصه گفته نشده و خیال آنها تقویت نشده،اغلب بیگانه و ناآشنا تلقی می شود و کودکان با این نمادها نمی توانند ارتباط درست و معناداری برقرار کنند.
اما در بین همین کودکان نسل امروز، کودکانی هستند که وقتی با صحنه های مربوط به تعزیه یا اصولا هر داستان نمادین دیگر رو به رو می شوند؛ در این صحنه ها غور کرده و سوالات جالبی را در ارتباط با آن می پرسند. این دسته کودکان، همان گروهی هستند که والدین آنها برایشان قصه تعریف کرده اند.بنابراین قصه گویی می تواند واسطه میان برخی از نمادها و مفاهیم مربوط به آن باشد.
دکتر آذر در ادامه افزود: البته باید مراقب باشیم که تلاش برای رشد خیال و وهم در فرد، منجر به توهم گرایی یا القای شبه آگاهی در او نشود. در دوران امام سجاد علیه السلام گروه هایی به نام "قصاصین" رشد پیدا کردند که با آگاهی از قدرت قصه گویی و از طریق قصه گویی، افراد را در ارتباط با اعتقادات و باورهای اسلامی شان در معرض حمله قرار داده بودند که این افراد مورد نقد امام سجاد علیه السلام واقع شدند.
بنابراین قصه گویی آن قدر دارای قدرت است که اگر از این ابزار به درستی استفاده نشود،می تواند زمینه را برای ایجاد تعارض در فرد فراهم آورد که باید به این نکته نیز توجه داشت؛ چرا که قصه گویی به شکل منفی،سبب می شود دیدگاه های کودکان در معرض آسیب قرار بگیرد.
چه قصه ای برای چه کودکی؟
تحقیقات روان شناسان کودک نشان می دهد قصه گویی، بلند قصه گفتن هنگام خواب و نظم و ترتیب داشتن قصه گویی در دوران ٢ تا ٧ سالگی همه از عوامل موثر و زمینه ساز زنده کردن فرهنگ مطالعه در کودکان است. استمرار قصه گویی در این دوران در آینده از این کودکان خوانندگانی خوب و ماهر می سازد. مدت زمان قصه گویی، اگر به صورت همیشگی و منظم باشد می تواند از ٥ تا ١٠ دقیقه شروع شود. این زمان را می توان با بالارفتن سن بچه ها و افزایش دامنه لغات شان آرام آرام افزایش داد. از ٤ سالگی و گاهی کمی زود تر می توانید گاهی از بچه ها بخواهید که آن ها برای شما قصه بگویند و هنگام قصه گویی با آن ها همراهی کنید.
در حقیقت از ٣ تا ٤ سالگی بچه ها معمولا این آمادگی را دارند تا بخشی از اتفاقاتی را که برای شان افتاده تبدیل به قصه کنند یا قصه های ساده ای را که شنیده اند بازگو کنند. در ٥ یا ٦ سالگی بچه ها از نظر ذهنی برای شنیدن افسانه ها آمادگی دارند.
بنابراین می توانید قبل از خواب یک یا دو افسانه کوتاه برایشان بگویید. از ٦ سالگی به بعد بچه ها توانایی شنیدن قصه های بلند و قسمت به قسمت را دارند چون حالا دیگر ذهن آن ها می تواند بین قسمت های مختلف داستان ارتباط برقرار کند. البته قصه های بلندی را که برای قصه گویی انتخاب می کنید باید طوری باشد که هر شب قسمتی از آن به صورت منطقی تمام شود و مقدمات ماجرای بعدی هم در همان شب گفته شود.
پس از همین حالا دست به کار شوید و فارغ از تاثیرگذاری قصه در ادا کردن کلمات، تکوین شخصیت، قدرت تخیل، افزایش اعتماد به نفس و.... برای کودکان تان قصه بگویید، قصه هایی که قرار است در روزهای نه چندان دور آینده، تنها فصل مشترک آن ها با دنیای عجیب و دوست داشتنی کودکی شان باشد.
منابع: همشهری، مجله شهرزاد، روزنامه نسل فردا
از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد.
از چه زمانی می توانیم برای کودکمان قصه بگوییم؟
شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است.
کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است.
پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.
تأثیر قصه در رفتارهای کودکان
قصه ها، بهترین راه برای گفت وگو با کودکان در مورد سوء رفتارهای شان است. واضح است که منظور ما نصیحت و سرزنش به شکل مستقیم نیست. قصه ها حکم شربت شیرینی را دارند که با آن می توان تلخی دارو را به راحتی تحمل پذیر کرد. رفتارهای کودک ترسو و خجالتی، کودک پرخاشگر و قلدر و... را می توانید با قصه ها درمان کنید البته با این شرط که رفتارها را زود تشخیص بدهید و دست به کار شوید.
ممکن است با خودتان فکر کنید که چطور ممکن است یک داستان ساده جلوی پرخاشگری کودک را بگیرد یا بر ترس و خجالت کودکی دیگر فائق آید. حسی که کودک پس از شنیدن یک داستان خوب دارد، مانند احساسی است که ما پس از تماشای یک فیلم خوب پیدا می کنیم.
مخاطب هنگام تماشای فیلم با یک یا چند شخصیت همانندسازی یا همذات پنداری می کند. کودک نیز به همین شکل، هنگام گوش سپردن به قصه، خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد یا به آنها احساس نزدیکی می کند.
چگونه داستان را خوب ترسیم کنیم؟
قصه گویی آنگونه که ما فکر می کنیم هم کار ساده و راحتی نیست. البته اینکه متن داستان را ساده و بدون هیچ فعالیت و خلاقیت خاصی از روی کتاب برای کودک در حال خوابمان بخوانیم و در میان سطور آن خمیازه بکشیم هم شیوه ای از شیوه های قصه گویی است. اما برای اینکه قصه گوی بهتری باشید و تأثیر عمیق تری روی شنونده تان بگذارید باید به این نکات دقت کنید: یک قصه گوی خوب در ابتدای امر باید در انتخاب قصه دقت کند.
با توجه به سن و سال مخاطب، روحیه و شرایء استعداد و ذهن و فهم او و با توجه به شرایط محیطی و نیاز کودک دست به انتخاب قصه هایی بزند که آموزه های مورد نظر را به کودک انتقال دهد. در عین حال قصه هایی را انتخاب کنید که با آن راحتید و خودتان هم آن را دوست دارید.
ضمن اینکه بهتر است داستان هایی با پایان خوش را برای کودکتان انتخاب کنید؛ داستان هایی که در آنها خوبی بر بدی غلبه می کند، شخصیت خوب داستان پیروز می شود و مشکلات و سختی ها برطرف می شوند و شخصیت شرور و بد به سزای عملش می رسد یا متنبه می شود. شما به عنوان یک قصه گو باید قصه را مانند یک تابلوی نقاشی در برابر کودک ترسیم کنید.
خیال را تقویت می کند
دکتر احمدرضا آذر،پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان قصه ها می گوید: قصه گویی برای کودکان منجر به تقویت "خیال" خواهد شد. در ایام محرم تعزیه هایی برگزار شد که در آن گفتار، حرکات و نمایش های نمادین دیده می شد.
تعزیه ها برای اکثرکودکان چند نسل قبل،معنا داشت، اما این صحنه ها برای خیلی ازکودکان امروز که در معرض بمباران اطلاعات تصویری توسط رسانه های مختلف قرار گرفته اند و از طرفی برای آنان قصه گفته نشده و خیال آنها تقویت نشده،اغلب بیگانه و ناآشنا تلقی می شود و کودکان با این نمادها نمی توانند ارتباط درست و معناداری برقرار کنند.
اما در بین همین کودکان نسل امروز، کودکانی هستند که وقتی با صحنه های مربوط به تعزیه یا اصولا هر داستان نمادین دیگر رو به رو می شوند؛ در این صحنه ها غور کرده و سوالات جالبی را در ارتباط با آن می پرسند. این دسته کودکان، همان گروهی هستند که والدین آنها برایشان قصه تعریف کرده اند.بنابراین قصه گویی می تواند واسطه میان برخی از نمادها و مفاهیم مربوط به آن باشد.
دکتر آذر در ادامه افزود: البته باید مراقب باشیم که تلاش برای رشد خیال و وهم در فرد، منجر به توهم گرایی یا القای شبه آگاهی در او نشود. در دوران امام سجاد علیه السلام گروه هایی به نام "قصاصین" رشد پیدا کردند که با آگاهی از قدرت قصه گویی و از طریق قصه گویی، افراد را در ارتباط با اعتقادات و باورهای اسلامی شان در معرض حمله قرار داده بودند که این افراد مورد نقد امام سجاد علیه السلام واقع شدند.
بنابراین قصه گویی آن قدر دارای قدرت است که اگر از این ابزار به درستی استفاده نشود،می تواند زمینه را برای ایجاد تعارض در فرد فراهم آورد که باید به این نکته نیز توجه داشت؛ چرا که قصه گویی به شکل منفی،سبب می شود دیدگاه های کودکان در معرض آسیب قرار بگیرد.
چه قصه ای برای چه کودکی؟
تحقیقات روان شناسان کودک نشان می دهد قصه گویی، بلند قصه گفتن هنگام خواب و نظم و ترتیب داشتن قصه گویی در دوران ٢ تا ٧ سالگی همه از عوامل موثر و زمینه ساز زنده کردن فرهنگ مطالعه در کودکان است. استمرار قصه گویی در این دوران در آینده از این کودکان خوانندگانی خوب و ماهر می سازد. مدت زمان قصه گویی، اگر به صورت همیشگی و منظم باشد می تواند از ٥ تا ١٠ دقیقه شروع شود. این زمان را می توان با بالارفتن سن بچه ها و افزایش دامنه لغات شان آرام آرام افزایش داد. از ٤ سالگی و گاهی کمی زود تر می توانید گاهی از بچه ها بخواهید که آن ها برای شما قصه بگویند و هنگام قصه گویی با آن ها همراهی کنید.
در حقیقت از ٣ تا ٤ سالگی بچه ها معمولا این آمادگی را دارند تا بخشی از اتفاقاتی را که برای شان افتاده تبدیل به قصه کنند یا قصه های ساده ای را که شنیده اند بازگو کنند. در ٥ یا ٦ سالگی بچه ها از نظر ذهنی برای شنیدن افسانه ها آمادگی دارند.
بنابراین می توانید قبل از خواب یک یا دو افسانه کوتاه برایشان بگویید. از ٦ سالگی به بعد بچه ها توانایی شنیدن قصه های بلند و قسمت به قسمت را دارند چون حالا دیگر ذهن آن ها می تواند بین قسمت های مختلف داستان ارتباط برقرار کند. البته قصه های بلندی را که برای قصه گویی انتخاب می کنید باید طوری باشد که هر شب قسمتی از آن به صورت منطقی تمام شود و مقدمات ماجرای بعدی هم در همان شب گفته شود.
پس از همین حالا دست به کار شوید و فارغ از تاثیرگذاری قصه در ادا کردن کلمات، تکوین شخصیت، قدرت تخیل، افزایش اعتماد به نفس و.... برای کودکان تان قصه بگویید، قصه هایی که قرار است در روزهای نه چندان دور آینده، تنها فصل مشترک آن ها با دنیای عجیب و دوست داشتنی کودکی شان باشد.
منابع: همشهری، مجله شهرزاد، روزنامه نسل فردا
برای پدر و مادرهای امروزی که همیشه در برابر این موضوعات سکوت کرده اند، پاسخ دادن به سوال ها و رو به رو شدن با کنجکاوی های جنسی کودکشان آسان نیست. اگر شما هم در جریان رشد کودکتان با سوال هایی که در گروه «اسمشو نبرها» جا می گیرند و کنجکاوی هایی که نمی دانید چطور باید در برابرشان بایستید، رو به رو شده اید، با دکتر فخری مرقاتی خویی، سکسولوژیست و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران همراه شوید. او به شما می گوید که در جریان تربیت جنسی کودکتان باید چه ریزه کاری هایی را رعایت کنید.
این در حالی اسـت که برخی افراد به غلط تصور می کنند برزو رفتارهای جنسی تنها به دوره بزرگسالی مربوط می شود. عامل مهم متمایزکننده رفتار جنسی بزرگسالان با یک کودک، مربوط به شناخت انسان نسبت به رفتاری اسـت که از او سر می زند. به عبارتی کودکان بعد از تجربه یک رفتار جنسی آن را می شناسند و از آن لذت می برند؛ در حالیکه فرد بالغ با آگاهی، یک رفتار جنسی را انتخاب می کند؛ گذشته از این، میزان و چگونگی درک کودک از آن لذت، کاملا متفاوت از یک فرد بالغ اسـت و فرد بزرگسال رفتار جنسی را با شناخت کامل و عمیق تجربه کرده، اما کودک چنین تصوری از رفتارش ندارد، پس وقتی رفتاری جنسی را از سوی فرزندتان می بینید، وحشت نکنید و تنها به نشان دادن واکنشی مناسب برای آن رفتار فکر کنید.
چرا سکوت می کنیم؟
هرچقدر هم که در این مورد صحبت کنیم، باز هم نمی توانیم تابوی صحبت کردن در مورد موضوعات جنسی را بشکنیم. در حوزه سلامت جنسی و تربیت جنسی، والدین به دو دلیل محکم: 1) ترس و واهمه از تربیت غلط، 2) احساس عدم آمادگی برای رویارویی با مسائل جنسی کودکان؛ صورت مسئله را پاک می کنند و تربیت درست را هم اعمال نمی کنند.
از قدم برداشتن نترسید
یادتان برود که بچه ها هم موجوداتی جنسی هستند و طبیعی اسـت که با پرسیدن سوالات و یا نشان دادن یک رفتار جنسی دست به اکتشاف بزنند و کنجکاوی شان را ارضا کنند. ناآگاهی شما از رفتار درست و ناتوانی تان در نشان دادن واکنش مناسب و دادن پاسخ مناسب به رفتار جنسی کودک می تواند چالش های زیادی را برای او ایجاد کرده و یک کنجکاوی طبیعی و ساده را به مشکلی و حل کردنش سخت و زمان بر اسـت تبدیل کند.
انتظار می رود که کودکان بین سنین 3-5 سالگی اولین سوال هایی را که نشانه کنجکاوی جنسی هستند، مطرح کنند. البته پرسیدن این سوال ها از طرف کودکان الزامی و حتی نیست، اما اگر با آن ها مواجه شدیم، نباید تعجب کنیم یا آن ها را نشانه وجود مشکلاتی در تربیت و روان کودک بدانیم. فراموش نکنید که در جوامع بدون آموزش جنسی مدون ویژه کودکان جای تعجب ندارد که کودکی 7-8 سال، سوالی از مادرش بپرسد که انتظار می رفت در 3 سالگی بپرسد! در چنین شرایطی طبیعی اسـت که والدین در شرایط سخت تری قرار بگیرند، چرا که جوابی که به آن سوال می توانند بدهند، در 3 سالگی کودک را قانع می کرده اما مسلما کودک 8 ساله را قانع نخواهد کرد.
فراموش نکنید اگر کودکتان با جوابی که داده اید شما را به حال خودتان رها نکرد و به طور مداوم برای جواب گرفتن سراغتان آمد می توانید حدس بزنید که به او جواب مناسب سن و درکش را نداده یاد! پس کافی اسـت به او بگویید «زمان عروسی ما تو هنوز به دنیا نیامده بودی!» یادتان نرود که بچه ها معمولا سوال های پیچیده نمی پرسند و اگر جواب مناسب را بشنوند، بیش از اندازه در مورد آن موضوع کند و کاو نمی کنند. البته انکار نمی کنیم کودکی که این جواب را می شنود، سه ماه بعد دوباره سراغ شما می آید و می گوید «پس من کجا بودم و چطور درست شدم؟» در چنین شرایطی، دلیلی برای نگران شدن وجود ندارد.
فرزند شما قرار نیست به حریم خصوصی شما و همسرتان وارد شود و ذهن بچه های 3 تا 5 ساله، اصلا وارد حوزه هایی که نگرانشان هستید، نمی شود. در این شرایط کافی اسـت به او بگویید «پدر و مادرها خیلی دوست دارند بچه را به دنیا بیاورند. من و بابا هم چون خیلی دوست داشتیم تو را داشته باشیم، تصمیم گرفتیم تو را به دنیا بیاوریم.» اگر فرزندتان بلافاصله یا چند ماه بعد از شنیدن این جواب دوباره سراغتان آمد و گفت «من کجا بودم؟ و چگونه به دنیا آمدم؟» نگران نشوید. قرار نیست همه جزییات تولد را برایش تشریح کنید.
کافی اسـت به کودکتان بگویید «تو در شکم مامان بودی، مامان به تو غذا داد بزرگ شدی! بعد هم دکتر کمک کرد از شکم مامان خارج شدی.» انتظار نداریم کودکان زیر 6 سال برای نحوه خروج نوزاد کنجکاوی کنند و نیازی هم نیست شما والدین در آموزش پیش دستی یا شتاب زدگی کنید! اما اگر در سال های بعد فرزندتان سراغ شما آمد و در این مورد کنجکاوی کرد، می توانید به او بگویید «بدن مامان ها کانالی دارد که بچه ها از آن بیرون می آیند.»
چرا اینجا اینجوریه؟
بعد از سه سالگی رفتار جنسی فاحشی که از کودکان سر می زند توجه به بدن عریان دیگران و نیز نشان دادن بدنش به دیگران اسـت. آن ها کنجکاوی شان در این مورد را بر بدن نزدیک ترین فرد زندگی شان که معمولا یکی از والدین اسـت معطوف می کنند.
به عبارت دیگر شما برای تربیت جنسی کودکتان سراغ سرزنش و تنبیه بدنی یا کلامی نمی روید، بلکه رفتارهای جایگزین را جست و جو می کنید. یادتان نرود که تنبیه کردن کودک، درست به اندازه رهاکردنش می تواند آسیب زا باشد. شما قرار نیست به خاطر طبیعی بودن رفتار کودکتان، او را به حال خودش بگذارید، گرچه رفتارش طبیعی اسـت، اما تکرار آن رفتار غیرطبیعی اسـت.
راه حل 1
زمانی که کودکان دروغ می گویند به آنها نخندید و با این عادت شان جدی برخورد کنید. دروغ های شان را به شوخی نگیرید و بی تفاوت باشید تا اینکه آنها دوباره این شوخی را تکرار نکنند. کودکان می خواهند با دروغ هایشان توجه شما را جلب کنند اما اگر متوجه شوند نمی توانند این کار را انجام دهند یا مورد تمجید قرار گیرند، عادتشان را ترک خواهند کرد.
راه حل 2ترک والدین از عادت طولانی مدت دروغ گویی خود امری بسیار دشوار اســت. پدر و مادرها باید عادت دروغ گویی را ترک کنند. گاهی اوقات ما دروغ های کوچکی می گوییم مانند اینکه ما خانه نیستیم یا ما نمی توانیم سر کار برویم چون مریض هستیم. این دروغ ها ممکن اســت کوچک به نظر برسند اما کودکان مدام در حال نظاره ما هستند. و دروغ گویی را از ما می آموزند.
هیچ دروغی نمی تواند کوچک باشد، باید بدانید و بخاطر داشته باشید که دروغ گویی در جلوی کودکان تان می تواند خطرناک باشد. شاید گفتن اینکه حال تان خوب نیست و نمی توانید سر قرار حاضر شوید، برایتان راحت تر باشد، اما در نتیجه چه اتفاقی خواهد افتاد؛ کودک کار جدیدی یاد می گیرد که هرگز نمی دانسته. او یاد می گیرد دروغ بگوید مخصوصا به یک دلیل خوب. وقتی شما پدر یا مادر شدید و مسئولیت کودکان تان را به عهده دارید، باید والدینی آگاه تر و مسئولیت پذیرتر باشید.
راه حل 3
والدین و آموزگاران باید مراقب کودکان دروغگو باشند. آنها همچنین باید مراقب کسانی که نزدیک آن بچه ها می نشینند یا دوستان شان هم باشند. اگر کودکی دائما دروغ می گوید معلمان باید این نکته را به والدین اطلاع دهند. یا اگر فکر می کنند دانش آموز نیاز دارد باید با او هم صحبت کنند.
راه حل 4
نباید در مجازات هر کار اشتباهی که کودک انجام می دهد او را تنبیه کرد. تنها راهی که می توانید به کودک بیاموزید که آن علم را دوباره انجام ندهد از طریق محبت و توجهی اســت که به او دارید.
با تنبیه کردن شما تصور می کنید که باید درسی را به کودک بیاموزید در حالی که کودک با تنبیه هرگز چیز خوبی را نخواهدآموخت بلکه در عوض ترس، نفرت و نگرانیش بیشتر می شود.
زمانی که کودکان شروع به دروغ گفتن می کنند، والدین باید با بیان اهمیت راستگویی تلاش شان را برای بازداری آنها از دروغ گویی انجام دهند. والدین باید با تعریف کردن قصه های اخلاقی، کودکان را به راستگویی ترغیب کنند. والدین باید به کودکان بفهمانند که با گفتن تنها یک دروغ، آنها مجبور می شوند که دوباره و دوباره دروغ بگویند اما اگر حقیقت را بگویند دیگر نیازی به گفتن چیز دیگری نیست.
راه حل 6
والدین، معلمان و گاهی اوقات دوستان مدام به کودکان می گویند که تو دروغگویی و همیشه در حال دروغ گفتن هستی. با این کار کودک فکر می کند که دروغگو اســت. به کودک تان نگویید که تو یک دروغگو هستی چرا که با این کار به او برچسب دروغگویی می زنید و او درواقعیت به یک شخص دروغگو تبدیل می شود.
راه حل 7
جلب توجه کردن یک دلیل بسیار شایع برای دروغ گفتن اســت. والدین و معلمان نباید هرگز بین فرزندانشان یا دانش آموزان استثنا قائل شوند چرا که این کار منجر به دروغ گویی در آن فرزندانی می شود که دچار کم توجهی شده اند.
راه حل 8بعضی از کودکان با دروغ گفتن، دیگران را آزار داده یا انسان را تحقیر می کنند اما این هم می توان درمان کرد. معلمان باید به خوبی شاگردان را تحت نظر بگیرند تا بفهمند که آنان دروغ می گویند یا حقیقت را.
معلمان و والدین باید توانایی تشخیص حقیقت از دروغ را داشته باشند و باید به کودک بگویند که با بی احترامی به دیگران هرگز نمی توانند در زندگی به چیزی برسند. به کودکان بیاموزند که برای رسیدن به موفقیت زودتر از سایرین نباید از میانبرهای منفی در زندگی شان استفاده کنند.
تنها راهی که می توان در نظر دیگران محترم بود این اســت که به دیگران احترام بگذاریم و صادق و درست کار باشیم.