ازدواج ساده ی دو چهره ی درجه چندم ، به دلیل زیاده روی توهم آمیز طرفین آن، اینک توسط دوستان آنان، به یک «فاجعه ملی» تبدیل شده است!
پس از آنکه فرزاد حسنی و آزاده نامداری ، در حضور یکی از بزرگان نظام (سید حسن خمینی) ، مراسم عقد خود را منعقد کردند ، طلاق زودهنگام این دو، و در ادامه، تبلیغات منفی، مظلوم نمایی یکی از طرفین و دیوپنداری طرف مقابل، بار دیگر باعث عصبانیت دیگری شد و توسط خود آنان به تیتر رسانه ها بدل شد.
در تازه ترین واکنش رسانه ای یک اتفاقِ «درون خانه ای»، آزاده نامداری مدعی «ضرب و شتم خود توسط فرزاد حسنی» شده و او را تهدید به افشاگری هایی کرده است.
رضا رشید پور مجری سابق تلویزیون اما، در واکنش به انتشار تصویر جنجالی منتشره از آزاده نامداری و ادعایش در مورد فرزاد حسنی نوشت: الان بعد از چهار روز تلگرام رو چک کردم و از دیدن عکس آزاده نامداری شوک شدم.
وی نوشته است: من بیش از ده ساعت با ایشون در مورد انتشار این عکس و یک سری مستندات فوق محرمانه دیگه صحبت کرده بودم. به من قول داده بودن که این کارو نکنن.
رشیدپور در این مطلب عجیب خود که نشان از یک توهم قابل تامل در میان مجریان تلویزیون دارد، ادامه داده است: حتما اتفاق مهمی افتاده که زدن زیر قولشون. من خیلی از ایران دورم و دسترسی بهشون ندارم. فقط خواهش میکنم که اصلا قضاوت نکنید.
او در پایان نوشته خود، رابطه ی دو چهره درجه چندم و درگیری های آن را در حد یک فاجعه ملی بالا برده و نوشته است: ماجرا خیلی خیلییییییی پیچیده س. باید فضارو آروم کرد. وگرنه فاجعه ای در راه خواهد بود…
قابل ذکر است، موضوع ازدواج و طلاق این دو چهره تلویزیونی عمدتاً توسط خود آنان و دوستانشان، با آب و تاب بسیار در رسانه ها و به لطف تلویزیون در تیراژ وسیع در جامعه منتشر و منعکس شد .
این رفتار غیرمعقول و متوهمانه به حدی پیشرفته بود که فرزاد حسنی در ایام پس از ازدواج، برنامه زنده تلویزیونی را به تریبون شخصی این «دو کفتر عاشق» تبدیل کرد و برای همسرش آزاده نامداری، شعرخوانی عاشقانه کرد!
البته پدیده مذموم «مجریان پرمدعای تلویزیون» طی سالهای اخیر، اتفاقات عجیب و غیرمتعارفی را موجب شده است، چهره هایی که تنها به دلیل ظاهری ویژه و صدایی نسبتاً مناسب، آنتن میلیونی تلویزیون را در اختیار گرفتند و عمدتاً با رفتارهایی جوگیرانه و گاهاً موهن ، توهم آمیز ، با موضعی بالا در برابر میهمان و مخاطبان، و متاسفانه با حمایت های گاه و بیگاه مسئولان تلویزیون، آنقدر درجه توهم خود را تشدید کردند که برخی از آنان، یک شبه و با سواد اندک، خود را تئورسین های نوین جامعه تصور کردند! یا در پی ایجاد رسانه های نوین افتادند تا «کینه های شخصی» خود از مسئولین وقت تلویزیون را تخلیه کنند ، یا هوس سیاست کردند و در کمین «مجلس» نشستند، یا به خارج رفتند و به خیال خود «رهبر اپوزسیون خیالی» شدند! یا از «برنامه های مذهبی» و «احساسات پاک افکار عمومی» در راه فریب و دغل، سوءاستفاده ها کردند، یا آنکه به دلیل توجهات بیش از حد برخی مردم، امر بر آنان مشتبه شد که آنقدر مهم هستند که می توانند مراسم ازدواج و طلاق خود را به یک موضوع ملی یا «فاجعه» مبدل کنند!!
این اتفاق آخری، البته هشداریست به مدیریت جدید صداوسیما که از این پس، در انتخاب مجریان و چهره های «برنامه های پرمخاطب خود»، تاملی جدی کند.
منبع: انتخاب