اگر هر دو میخواهید موضع قبلیتان را عوض کنید، اشکالی ندارد. فقط با هم این کار را انجام دهید.
۲. شما از هم پشتیبانی میکنید.
توافق
والدین روی هر تصمیمی مهمترین چیز است، بله، ولی به همین جا ختم
نمیشود. اگر همسرتان همیشه تنها کسی است که برنامهها و تصمیمات
مشترکتان را اجرا میکند، برای کودکانتان یک طرفه به نظر میرسد. هر دو
باید در نقش مجری مشارکت کنید، یا با هم انجام دهید یا به نوبت.
۳. شما با انجام کار به روشی دیگر موافقت میکنید.
همیشه
شما چگونگی مراقبت از کودکتان را از نزدیک و چشم به چشم نمیبینید. با
این وجود هرگاه تصمیم میگیرید در مورد نحوه ی مراقبت از او مصالحه کنید،
فقط اطمینان حاصل کنید هر دو به یک راهحل رسیدهاید که میتوانید با آن
کنار بیایید.
۴. شما تصمیمات ضربتی نمیگیرید.
بعضی
اوقات هر قدر هم بر سر موضوعی بحث و گفتوگو کنید ممکن است به توافق
نرسید. مگر این که مسئلهی زمان مطرح باشد که در این صورت یکی به ناچار
سکوت کند. بسیاری از تصمیمات والدین لازم نیست یک شبه گرفته شود.
وقت بگذارید و روی انتخابهایتان تحقیق کنید، با معلم یا کودکیار کودکتان، در صورتی که مسائل به او نیز مربوط باشد، مشورت کنید، و احساسات پدر و مادریتان را در مورد موضعتان پیش از طرح دوبارهی آن مهار کنید.
۵. شما هرگز نمی گویید «بهت گفتم این طوری میشه».
وقتی
مشاجره ای صورت بگیرد، این پنج واژهی کوچک میتوانند بسیار مخرب باشند،
ولی به ویژه وقتی مضر و آزاردهنده هستند که به تصمیمات مشترک والدین مربوط
باشد.
شما هر دو وقتی درس می گیرید که رفته باشید. پس حتی اگر حق با شما بود، کافی است زبانتان را گاز بگیرید. در نهایت اگر شما اشتباه کرده بودید به خاطر این که همسرتان در آن لحظه درک تان کرده است سپاسگزار او خواهید بود.
۶. شما هر موفقیتی را جشن میگیرید.
تنبیه
فرزندتان میتواند به لحاظ عاطفی برای همسرتان آزارنده باشد، حتی اگر
وضعیت ناراحتکنندهای باشد(شما به او اجازه نمیدهید برود بخوابد چون
اتاقاش را تمیز نکرده است.) با قبول آن به عنوان یک عضو تیم با سکوت خود
از توانایی توافق مشترکتان حمایت کنید.
وقتی بعدا دارید یک فنجان قهوه را برای این پیروزی کوچک می نوشید شاید مشکل بعدی درست شود که در آن صورت احساس ترس کمتری خواهید کرد.