جام جم سرا:حتی ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس کردن کودک در حمام یا زیر زمین اشکال مخفی کودک آزاری است. هر گونه تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انواع کودک آزاری فیزیکی محسوب میشود.
در ایران هم تا پیش از سال ۱۳۸۱کودک آزاری از جرایم خصوصی شناخته میشد و فقط پدر که ولی کودک است به مثابه مالک کودک حق داشت در صورت رخدادن کودک آزاری شکایت کند اما در سال ۸۱، طرحی۱۲ مادهای به پیشنهاد انجمن حمایت از حقوق کودکان به مجلس ارائه شد و با پیگیری کمیسیون بهداشت مجلس تصویب شد که بر اساس آن "کودک آزاری" از مصادیق جرایم عمومی قرارگرفت و اعلام جرم علیه مرتکبان کودک آزاری ممکن شد.
به گزارش ایسنا شیوا دولت آبادی، رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه کودکان بیش از بزرگسالان نیازمند توجه و حمایت از جانب بزرگسالان هستند، گفت: دلیل نیاز به حمایت و محبت این است که کودکان بدون حمایت بزرگسالان نمیتوانند از پس زندگی خود برآیند.
وی روابط اولیه کودکان و بزرگسالان را عامل شکل گیری شخصیت، اعتماد، مسئولیت پذیری کودکان و شناخت جهان و انسان دانست و گفت: اگر این رابطه به ضرر کودک باشد و حمایتی از جانب بزرگسالان برای کودکان وجود نداشته باشد، منجر به آسیب پذیری ذهنی کودکان، غیر قابل اعتماد بودن دنیا از دید کودکان و آسیب پذیری آنها در برابر هر تجربه از زندگی میشود.
دولت آبادی در خصوص بزرگسالانی که کودکان را حتی تهدید به افشا نکردن آزار و اذیت میکنند گفت: کودک در این نوع از آزار و اذیت، به دلیل اینکه نمیتواند از کسی کمک بگیرد، آسیبهای مضاعفی مانند فشار روانی را تجربه میکنند.
این رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان خاطر نشان کرد: در مجموع تجربه غیر معمول و غیر منتظره آزار که در سنین مختلف متفاوت است، به صورت آزارهای گوناگون فیزیکی، روانی و بدنی وجود دارد که تهدید و آزارهایی از نوع جنسی از این جمله هستند.
وی افزود: آزارهای جنسی با تعرض به قلمرو بسیار خصوصی بدن است و هر کدام از آزارها بسته به شدت و مدت زمان آزار و اینکه آزارگر چه کسی بوده عوارضی با شدت و شکلهای متفاوت دارد اما به طور عام شخصیت، اعتماد به نفس و کارایی کودک آسیب میبیند که در نتیجه با یک عارضه درازمدت که نیاز به درمان دارد، مواجه هستیم.
رییس انجمن روان شناسی ایران با تاکید بر اینکه پیشگیری از کودک آزاری مانند همه موارد بهداشتی دیگر بهتر از درمان است، خاطر نشان کرد: خانوادهها و مدارس باید به شکل مناسب تربیت شوند تا از کودک آزاری پرهیز شود.
دولت آبادی تصریح کرد: طبق آمار، بیشترین کودک آزاری در خانوادهها اتفاق میافتد، بنابراین خانواده باید در برابر نعمت الهی بزرگ کردن کودک مسئولیت پذیر باشند و به رشد و کمال کودکان بپردازند و باید به والدین آگاهی داده شود که کوچکترین رفتار آنها نیز در شخصیت و بالندگی کودکان موثر است و رفتار پرخاشگرانه والدین آنها را مضطرب، بدون اعتماد به دنیا و انسانهایی افسرده میکند بنابراین والدین باید به جای "تنبیه" به گونهای شایسته کودکان را تربیت کنند.
رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان هرگونه تحمیل بیشتر از توان تحمل یک انسان را آزار دانست و گفت: مسئله به اجبار غذا دادن به کودک، اجبار به درس خواندن کودک و به طور کل تحمیل، هیچ وقت موفق نبوده است اما به محض برداشتن تنبیه و تحمیل از کودک، وی خود تشویق به غذا خوردن و انجام کارهای دیگر میشود در نتیجه انسان نیاز به فهمیده شدن دارد و هر چه فرد کوچکتر و در سن پایینتر باشد این نیاز طبیعیتر است.
وی افزود: مشکل خانوادهها این است که فشار کودکی خود را فراموش میکنند و آن را مجدد برای کودکان خود تکرار میکنند اما این کار درست نیست و والدین باید با کودکان همدلی کنند.
دکتر لیلا ارشد، عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز تصریح کرد: انواع کودک آزاری جسمی، عاطفی، روحی و جنسی وجود دارد. در حال حاضر بیشتر با کودک آزاری جسمی، عاطفی و همچنین کودک آزاری آموزشی مواجه هستیم که در برخی از مکانهای آموزشی کودکان به دلیل آموزشهای سنگین و وظایف تحصیلی مورد آزار قرار میگیرند.
این مددکار اجتماعی با بیان اینکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که هیچ کدام از جوانان ما شیوههای فرزند پروری را آموزش نمیبینند، گفت: به همین دلیل در بسیاری از مواقع والدین رفتار خود را روش درست تربیتی میدانند.
وی افزود: در قانون آمده است که "تنبیه به قدر کفایت برای تربیت کودک مانعی ندارد" اما تربیت، تنبیه به قدر کفایت تعریف نشده است.
این عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان توجه در چند بخش را لازمه کاهش کودک آزاری دانست و گفت: ابتدا باید به ایجاد قوانینی به نفع و دوستدار کودکان در بخش قوانین پرداخت تا ما را به پیمان نامه جهانی حقوق کودک که در سال 1372 به امضا رسید، نزدیک کند و تغییرات باید در جهت منافع کودکان باشد.
وی در ادامه افزود: باید کار آموزشی و فرهنگی برای نوجوانان و جوانان صورت گیرد تا شیوههای فرزند پروری را آموزش ببینند و تنها در این صورت میتوان با آموزشهای گسترده، فرزندان را با مشکلات کمتری تربیت کرد.
این مددکار اجتماعی با تاکید بر لزوم وجود قوانین یک مددکاران اجتماعی به عنوان ضابط قضایی گفت: رعایت این قانون این امکان را فراهم میکند تا بتوان به هنگام در مورد آزار قرار گرفتن کودک توسط والدین، مداخله شود و یا حتی امکان جدا کردن کودک از خانواده را نیز داشته باشند.
ارشد گفت: در این صورت میتوان از کودک آزاری پیشگیری و منجر به کاهش آن شد چرا که مشاهده شده پسری توسط پدر خود به دلیل اینکه هیچ حمایتی تا قبل از جرم وجود نداشت، به قتل رسید و مقتول نیز بعد از ارتکاب به جرم دستگیر و به زندان محکوم شد.
این عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان وجود نهادی برای ثبت و ضبط اطلاعات کودک آزاری را مهم تر از همه روشهای گفته شده دانست و افزود: کشور ما هیچ نهادی به عنوان بانک اطلاعاتی برای ثبت و ضبط اطلاعات کودک آزاری ندارد و شاید هر سازمانی اطلاعات جداگانهای مبنی بر کودک آزاری داشته باشد اما تمامی این اطلاعات باید تحت نظر یک نهاد قرار بگیرد تا امکان ارائه اطلاعاتی در خصوص کودک آزاری در پایان هر سال به صورت اینکه در چه بخشهایی و چگونه و توسط چه کسانی کودک آزاری صورت گرفته به برنامه ریزان جهت برنامهریزی برای کاهش کودک آزاری ارایه شود.
وی با تاکید بر اینکه ما هیچ بانک اطلاعاتی برای ثبت اطلاعات کودک آزاری نداریم، افزود: هیچ بانک اطلاعاتی برای کسانی که آزار جنسی نیز رساندهاند وجود ندارد، بنابراین باید علاوه بر ایجاد بانک اطلاعاتی برای ثبت اطلاعات کودک آزاری، یک بانک اطلاعاتی برای افرادی که تجربه آزار جنسی نیز داشتهاند ایجاد شود تا دیگر از این افراد برای کار با کودکان و نوجوانان استفاده نشود تا در نهایت از این طریق بتوان به پیشگیری و کاهش کودک آزاری پرداخت.
ارشد با اشاره به عدم وجود افرادی در مدارس که آشنا با مسائل اجتماعی کودک و در رابطه با آنها باشند، گفت: سیستم نظارتی برای انتخاب افرادی که در آموزش و پرورش به آموزش و تربیت کودکان میپردازند، باید از مددکاران اجتماعی نیز استفاده کند تا این افراد با مسائل و مشکلات کودکان آشنایی داشته باشند و در ابتدا حتی حضور دو روز مددکاران اجتماعی در مدارس نیز میتواند کافی باشد.
وی خاطر نشان کرد: باید آموزشهایی به کودکان جهت محافظت از خودشان ارائه شود و همچنین تربیت جنسی را آموزش ببینند تا بدانند که قسمتهایی از بدن آنها خصوصی است و در صورت داشتن مشکل از والدین، معلم و مدیر مدرسه کمک بگیرند که این روش هم یک راه پیشگیری از کودک آزاری است.
جاوید سبحانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه کودک آزاری هم در عرصههای عمومی و هم در عرصههای خصوصی وجود دارد، گفت: رسانهها بیشتر کودک آزاری در عرصههای خصوصی را نشان میدهند.
وی اظهار کرد: در حال حاضر گزارشهایی مبنی بر کودک آزاری شده است و 32 درصد دختران راهنمایی و دبیرستان تجربه کودک آزاری جنسی داشتهاند و به طور کل تاکنون نیمی از جمعیت دختران تجربه آزار جنسی را داشتهاند که در مکانهایی مانند پل هوایی، اتوبوس و به طور کل در فضاهای بیدفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت گرفته است.
سبحانی در ادامه افزود: اما کودک آزاری اخیر در فضاهای بسته مانند مهد کودک و در مدرسه اتفاق افتاده که مشکل ناشی از نبود نظارت عمومی است.
این کارشناس ارشد جامعه شناسی با تاکید بر اینکه شخصیت سازی در سنین پایین شکل میگیرد و در کشور ما آموزش و پرورش و مدارس به جای تربیت کودکان تبدیل به مکان نگهداری کودکان شده است، گفت: به همین دلیل سن آسیبهای اجتماعی کاهش یافته است مانند کودکانی که سیگاری میشوند و یا به فرار از خانه و فحشا میپردازند که این نشان دهنده نادرستی سیاست گذاری برای کودکان است.
وی بهزیستی را بدون پتانسیل علمی دانست و گفت: دلیل واگذاری این فرایند به بهزیستی را نمیدانم زیرا بهزیستی حتی در عرصههای دیگر مانند معلولین ذهنی و بحث آسیبهای اجتماعی دیگر نیز عملکرد خوبی ندارد.
این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با اظهار به اینکه ستاد فرماندهی کودکان کار و خیابان مجدد راهاندازی شده است، گفت: اما مجدد مسیر نادرست در حال طی شدن است زیرا قبل از جمعآوری اطلاعات و بدون آگاهی از کودک آزاری و تعداد کودک کار شروع به سیاست گذاری و برنامهریزی کلان کردهاند.
سبحانی افزود: هرچند دولت نسبت به آسیبهای اجتماعی سعی بر انجام کار درست را دارد اما باز هم مسیر اشتباه را سپری میکند و برنامهریزیها بر مبنای اطلاعات علمی نیستند.
وی خاطر نشان کرد: جهت مقابله با کودک آزاری نیاز به سیاست گذاری وزارت رفاه است و سیاست گذاری نباید بدون کارشناسی و مطالعات دقیق باشد و هر چند ستاد فرماندهی کودکان کار و خیابان از سال 1376 تشکیل شده است اما تا به حال چه خروجی داشته است؟ و این ستاد باید از تجربههای گذشته خود درس بگیرد و دیگر آنها را تکرار نکند.
سبحانی در خصوص کارکرد ستاد کودکان کار و خیابان گفت: اگرچه این ستاد سالها فعالیتهای زیادی داشته اما هر بار قبل از ارزیابی شروع به طرح ریزی بدون کارشناسی میکند، بنابراین هیچ تغییر مثبتی در کودکان خیابان دیده نشده است و حتی بیماری ایدز (HIV) در کودکان خیابان زیاد شده و سن آسیبهای اجتماعی کاهش یافته است.
این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه اگر کسی وضعیت اقتصادی بدی پیدا کند و به عنوان مثال از طبقه متوسط به طبقه پایین سقوط کند آمادگی خوبی برای رفتارهای پرخاشگرانه دارد، افزود: والدین تبدیل به تعاونی اقتصادی شدهاند و با این شرایط دیگر کارکرد نظارتی و تربیتی برای خانواده باقی نمیماند و این مسئله طبیعی است زیرا پدر برای مقابله با ناتوانی اقتصادی باید بیشتر کار کند و این به معنای صرف وقت کمتری برای فرزندان است و والدین فقط برای کسب درآمد بیشتر و کار کردن، کودکان خود را بدون اطلاع از روشهای تربیتی مهد کودک، فرزندان خود را در مهد کودکهایی که هزینه کمتری نیز داشته باشد میگذارند.
این کارشناس ارشد جامعه شناسی در پایان خاطر نشان کرد: هر نوع فشاری که به ضرر رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودک باشد، کودک آزاری محسوب میشود بنابراین هر نوع الگوی سرپرستی نادرست همراه با اجبار و تحکم و محدود کردن فرزند در فرایند رشد طبیعی، جسمی و ذهنی کودک تاثیر میگذارد و حتی ممانعت با درس خواندن کودک نیز کودک آزاری تلقی میشود.
به طور کلی میتوان کودک آزاری را اینگونه تعریف کرد:
«مجموعه رفتارها یا گفتارهایی که انجام دادن یا انجام ندادنشان باعث وارد شدن نوعی آسیب عاطفی، فیزیکی به کودک شود و این احساس را در او به وجود آورد که خوب و دوست داشتنی و مورد احترام نیست و ناخواسته است.»
آمارها نشان میدهد ۷۰ درصد آزارهایی که به کودکان از نظر عاطفی و جسمی وارد میشود، از سوی غریبهها نیست و در چارچوب خانواده و به وسیله مراقبان و افراد نزدیک اتفاق میافتد.
مصادیق عاطفی کودک آزاری
تو را نمیخواستم
ما موارد متعددی را میبینیم که والدین یا یکی از آنها مثلا به فرزند ۶ - ۷ سالهشان میگویند ما نمیخواستیم تو به دنیا بیایی و مامان اتفاقی تو را باردار شد و گرنه همین دو تا بچه برایمان کافی بود. البته حالا خیلی دوستت داریم.
برخی مادرها هم به محض بروز مشکلی با همسرشان، به کودک میگویند اگر تو نبودی، حتی یک روز هم با پدرت زندگی نمیکردم!
این حرفها احساس زیادی و ناخواسته بودن شدیدی به کودک میدهد و فکر میکند وجودش در این دنیا ناخواسته بوده یا باعث رنج مادرش شده است و اگر او به دنیا نمیآمد، والدینش میتوانستند زندگی راحت تری داشته باشند.
گاهی هم پدر یا مادر به بچه میگویندای کاش تو هیچ وقت به دنیا نمیآمدی یا خیلی وقتها میشنویم به کودک میگویند:«کی میشود من بمیرم و از دست تو راحت شوم...!»
سختی به خاطر تو
پدر و مادری که مدام به فرزندشان میگویند من به خاطر تو از تمام خوشیها و تفریحات چشم پوشی کردهام، او را آزار میدهند.
همه ما میدانیم وظیفه نگهداری و مراقبت از بچهها بر عهده والدین است و هر آنچه برای فرزندشان انجام میدهند جزو وظایفشان است.
این اصولی نیست که در این راه خود را از تمام لذتها، تفریح هاوارتباطها محروم کنند و اگربه دلیلی مجبور به انجام این کار هستند، بیان آن کار درستی نیست و مصداق کودک آزاری است.
به اسم صدا نزدن کودک
متاسفانه برخی پدر و مادرها فرزندشان را با عبارتها و واژههایی مثل:«هی بچه»، «هی پسر»،
«هی دختر» و... صدا میزنند. برخی هم ناسزایی چاشنی این لقب میکنند.
انتخاب نامی نامناسب
یکی از مصادیق کودک آزاری عاطفی که خیلیها از آن غافلند این است که نامی را روی کودک بگذاریم که بالقوه پتانسیل این را داشته باشد که دوستانش در مدرسه یا اطرافیان آن را تمسخر کنند.
گاهی اسمهایی برای کودکان انتخاب میشود که بسیار قدیمی و مهجور هستند و باعث میشوند همیشه از داشتن آن احساس سرافکندگی کنند.
مقایسه کودک با دیگران
برخی فکر میکنند این کار باعث پیشرفت و الگو برداری کودک میشود ولی این کار فقط احساس خودکم بینی را به کودک میدهد و این احساس را به کودک میدهد که از نظر والدینش دوست داشتنی نیست.
سکوت
قهر کردن پدر یا مادر که به آن تنبیه سکوت میگویند و قطع رابطه کلامی به مدت چند ساعت تا چندروز با کودک به نشانه دلخوری، آسیب شدیدی به او میزند.
سبک کلامی نادرست
در برخی خانوادهها، سبک کلامیای به عنوان یک فرهنگ رایج وجود دارد و اعضای آن به صورت عادی در جملههایشان دشنام به کار میبرند و فکر نمیکنند این خشونت کلامی چقدر میتواند برای بچه ازنظر روانی آزار دهنده باشد.
انتظارهای غیر واقع بینانه
برخی پدر و مادرها انتظارهای نامناسب با سن و توانایی از فرزند خود دارند.
مثلا «: توقع دارند نوزاد از شب تا صبح بدون اینکه بیدار شود بخوابد در حالی که چنین چیزی امکان ندارد. برخی هم از کودک نوپا انتظار دارند ۳۰ دقیقه بدون اینکه تکان بخورد، گوشهای بنشیند.
برآورده کردن چنین انتظارهایی فراتر از توانایی یک کودک و مصداق آزار است.
گاهی پدر یا مادر افسردهای را میبینیم که باعث میشوند فرزندشان از کودکی بترسد چون میترسند اگر زیاد بدود، راه برود، بلند حرف بزند و... حوصله پدر یا مادرش سر برود.
آزارهای عاطفی هنگام طلاق
طلاق ممکن است برای بچهها آسیب رسان باشد اما شیوه طلاق و تعامل همسران با هم و فرزندان، در شدت این آسیب تاثیر بسزایی دارد.
خیلی وقتها میبینیم یکی از والدین که معمولا پدر است، بچهها را گرو میگیرد تا همسر سابقش حاضر شود از گرفتن مهریهاش صرفنظر کند...!این رفتار یکی از بزرگترین جنایتهای عاطفی است.
برخی از پدر و مادرها هم روش ظالمانه دیگری را به کار میبرند و به فرزندشان میگویند:
«پدر یا مادرت تو را دوست ندارد که میخواهد طلاق بگیرد یا خانوادهاش خیلی آدمهای بدی هستند»
این رفتارها چنان آسیبهای عاطفی شدیدی به کودک وارد میکند که جبرانشان سخت خواهد بود.
محمد بیک/جام جم
خبرگزاری آریا -
برای اینکه نامتان در فهرست همسرآزارها جا بگیرد، نیازی نیست که شریک زندگیتان را کتک بزنید و چماق به دست بالای سرش بایستید. گاهی انجام رفتارهای سادهای که خودتان هم از کودکی با آنها بزرگ شدهاید یا در میان آدمهای دور و برتان دیدهاید، میتواند شما را به داشتن رفتارهای خشونتآمیز متهم کند. میخواهید از قالبهای کلیشهای که خیلی از زوجها براساس آن رفتار میکنند بیرون بیایید و سلامت زندگی مشترکتان را بالاتر ببرید؟ پس این زنگ خطرها را بشناسید. اگر شما تنها 7 نشانه از این 9 نشانه را در ارتباطتان بروز میدهید، باید بگوییم که از همسرتان سوءاستفاده میکنید و به همسرآزاری مبتلا هستید.
برای هم اسم میگذارید؟
همسرتان را با واژههایی مثل «کدو» یا «لاکپشت» صدا میکنید و ایرادهای او را با نسبت دادنش به یک موجود زنده به رخش میکشید؟
گذاشتن اسم بهدلیل تحقیر یا نسبت دادن یک ویژگی ناپسند روی شریک زندگیتان، میتواند یکی از نشانههای این رفتار باشد. درست است که روانشناسان هم توصیه میکنند در یک رابطه عاشقانه، یک اسم لطیف و عاشقانه را برای همسرتان انتخاب کنید و هرازگاهی با آن واژه صدایش کنید اما اسمهای تحقیر کننده هرگز در این گروه جا نمیگیرد. عاشقهایی که خشونت کلامی را در رفتارشان بروز میدهند به جای انتقاد از همسرشان ویژگیهای او را به شکلی تحقیر کننده بیان میکنند و مثل یک برچسب آن را روی همسرشان میچسبانند. مهم نیست که این واژهها با آرامش و خنده به زبان بیاید یا با یک لحن تند. این صفتها در هر شرایطی که ادا شوند، به ارتباط شما آسیب میرسانند. اگر میخواهید دست از این خشونت بردارید در مورد ویژگیهای منفی همسرتان با او صحبت کنید و بهجای اسمگذاری روی او، با هم برای محو کردن این ویژگیها تلاش کنید.
رئیس زندگی شما هستید؟
بهدلیل اینکه اتومبیل یا خانه به نام شما باشد یا پساندازتان در حساب شما قرار داشته باشد، با همسرتان بحث میکنید و دوست دارید کنترل تمام داراییها یا تصمیمگیریهای زندگی مشترکتان دردست شما باشد؟
اگر شما به مشترک بودن این زندگی اعتقادی ندارید و گمان میکنید همسرتان با دادن تمام اختیارات و داراییها به شما، عشقش را نشان میدهد، خشونت رفتاری اساس زندگی مشترک شماست. زندگی با چاشنی خشونت رفتاری، اقتدار شما را در این رابطه بیشتر نمیکند بلکه قدرت کاذبی را برایتان میسازد که ممکن است با سادهترین اتفاق از دست برود. فراموش نکنید یک رابطه عاشقانه، میدان قدرتنمایی نیست.
داد میزنید و فحش میدهید؟
از خانه مادر شوهرتان برگشتهاید و بهدلیل دخالتی که در تصمیمگیریهای خانوادگیتان کردهاند با همسرتان کلنجار میروید؟ وقتی شما را با توضیحاتش قانع نمیکند صدایتان را بالا میبرید و اگر دعوا خیلی جدی شود و خانواده او مقصر اختلافات شما باشند به ناسزا یا نفرین کردن متوسل میشوید؟
حتی در بدترین لحظات هم نباید بگذارید منطق از ارتباط شما فراری شود و خشونت کلامی یا رفتاری جایش را بگیرد. ناسزا گفتن، داد زدن و به کرسی نشاندن حرف با ترساندن همسرتان هم در گرو رفتارهای خشونتآمیز جا میگیرد. مهم نیست که حق تا چه اندازه با شماست. از همان لحظهای که رفتار شما از دایره منطق خارج میشود، دیگر حق با شما نیست.
مدام تهدید میکنید؟
کلمه اگر«در زندگی شما نقش اساسی را بازی میکند؟ مدام برای همسرتان خط و نشان میکشید و جملاتی از این قبیل را همراه با چاشنی تهدید به زبان میآورید؟ «اگر تا این ساعت خانه نباشی»، «اگر فلان خرج را برای خانه نکنی»، «اگر امروز به این مهمانی نرویم»، «اگر با فلانی صمیمی شوی» و ... .
حتی اگر چنین ادعاهایی را به شوخی بیان کنید، شما یک همسرآزار هستید. هر نوع تهدیدی که به تغییر رفتار همسرتان تبدیل شود، گرچه شما را به خواستهتان میرساند، اما در نهایت به زیان ارتباطتان تمام میشود. شما حق ندارید برای تغییر دادن رفتار او به مقابله به مثل تهدیدش کنید یا او را از برخوردی که با خانوادهاش خواهید کرد، بترسانید.
او را قربانی میکنید؟
وقتی همسرتان از شما در مورد پول زیادی که برای خریدن چند لباس صرف کردهاید، سؤال میکند، او را به عنوان مقصر معرفی میکنید و میگویید «اگر حرصم را درنمیآوردی و اگر مرا این همه تنها نمیگذاشتی این کار را نمیکردم؟»
مقصر جلوه دادن همسرتان بهدلیل رفتاری که انجام دادهاید یا اعلام اینکه رفتار من واکنشی به کارهای تو بود، در گروه خشونت رفتاری جا میگیرد. هرگز برای پوشاندن اشتباهاتتان، کاستیها و اشتباهات همسرتان را به رخش نکشید و نگویید اگر تو این عیبها را نداشتی، من هم انسان کاملی میشدم. اگر قرار است با هم زندگی کنید، بهتر است همدیگر را با تمام کاستیهایتان بپذیرید و به جای ساختن یک چماق از آنها با همکاری هم برای تغییر دادنشان تلاش کنید.
بار زندگی را روی دوش او میاندازید؟
همسرتان را به عنوان ماشین پولسازی میبینید و تا زمانی به او و تواناییهایش اطمینان دارید که رفاهی که انتظار دارید را برایتان به وجود بیاورد؟ یا اینکه چون شما خرج زندگی را میدهید انتظار دارید کارهای خانه را بدون کم و کاست انجام دهد و در زندگیتان قانونهای سفت و سختی را به عنوان «وظیفهات است» تعریف میکنید؟
نادیده گرفتن تواناییها و شرایط همسرتان و داشتن انتظارات نامعقول از او نشانه همسرآزاری است. اگر انگیزه شما برای ازدواج یا داشتن رفتار مناسب با همسرتان، درآمدی است که به خانه میآورد یا اگر به دلیل توانایی همسرتان در نظافت منزل یا آشپزی او را سرزنش میکنید و با دیگران مقایسه میکنید، شما یک همسرآزار هستید.
با او معامله میکنید؟
همسرتان از شما میخواهد لحظه سال تحویل را در کنار خانوادهاش بگذرانید و شما گرچه دوست دارید در آن زمان در کنار خانواده خود باشید اما گمان میکنید، میتوانید از این نمد، قبایی برای خود ببافید. پس در مقابل لطفی که به همسرتان میکنید، از او برای رفتن به سفری که دوست دارید یا خرید چیزی که میخواهید قول میگیرید.
باجگیری و معامله کردن در زندگی مشترک هم نوعی خشونت رفتاری است. اگر شما یک همسرآزار باشید، به هر خواسته او به چشم فرصتی برای رسیدن به خواستههایتان نگاه میکنید اما مراقب باشید و فراموش نکنید که زندگی میدان رقابت نیست. اگر شما با همسرتان معامله کنید به مرور از او هم یک باجگیر میسازید و باعث میشوید بهدلیل هر محبتی که در حقتان میکند، یک امتیاز از شما بگیرد.
با چشمغره او را از کاری منصرف میکنید؟
همسرتان در مهمانی مشغول صحبت است و شما احساس میکنید که نباید آن حرف را بیان کند. احتمالا اولین راهی که برای متوجه کردن او امتحان میکنید، چشمغره رفتن یا زدن پا به پای اوست.
اگر شما با چشمغره یا تهدید کردن غیرکلامی همسرتان، او را از انجام دادن یک کار یا گفتن یک حرف منصرف میکنید، شما یک همسرآزار هستید. بسیاری از ما از کودکی با چنین رفتارهایی بزرگ شدهایم و این رفتار را از همکارمان گرفته تا فرزندمان، به همه تحویل میدهیم. اما وقت آن است که بدانیم این حرکت غیرکلامی در گروه خشونت رفتاری جا میگیرند و با حضورشان میتوانند به زندگی مشترک و روابط اجتماعی ما آسیب برسانند.
دورش حصار میکشید؟
شما تعیین میکنید که همسرتان با چه کسانی ارتباط داشته باشد یا نه؟ زمانی که دوستان یا خانوادهتان میخواهند به خانه شما بیایند، با کمال میل و بدون اطلاع او پذیرایشان میشوید اما حق دعوت کردن مهمان را به همسرتان نمیدهید؟
ایزوله کردن همسرتان و دور کردن او از کسانی که دوستشان دارد و در کنارشان آرامش میگیرد هم در گروه رفتارهای خشونتآمیز جا میگیرد. اگر انتظار دارید همسرتان تمام گذشته و عزیزانش را کنار بگذارد و جزئی از دوستان و خانواده شما شود، شما یک همسرآزار هستید.
منبع:مجله سیب سبز/برترین ها